1

سروش صحت: من طبقه متوسط را خوب می‌شناسم، مدیری طبقه مرفه را و عطاران طبقه محروم را!/امیر قادری گفت بیخیال کارگردانی نشو!

سینماژورنال: سروش صحت نویسنده و کارگردانی است که این شبها سریال “شمعدونی” را روی آنتن دارد.

به گزارش سینماژورنال صحت پیش از “شمعدونی” سریالهای دیگری مانند “پژمان” و “ساختمان پزشکان” و “چارخونه” را هم ساخته است اما هنوز که هنوز است خود را کارگردان نمی داند.

صحت در تازه ترین گفتگوی خود نیز با ذکر این مساله که کارگردان شدنش اتفاقی بوده از امیر قادری روزنامه نگار سینمایی به عنوان کسی نام برده که به توصیه وی اولین تجربه کارگردانیش را به انتها رسانیده است.

سروش صحت در این گفتگو که با “اعتماد” انجام شده درباره تفاوتهای خود با مهران مدیری و رضا عطاران در طبقه اجتماعی که بدان می پرازد نیز نکته جالبی را بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی سروش صحت را ارائه می دهد.

  بر وزن علم بهتر است يا ثروت، هنر بهتر است يا ثروت؟
سوال خيلي سختي است چون تعريف هنر براي من گنگ است اما ثروت برايم مشخص. پاسخ به اين سوال كمي برايم دشوار است. شايد راحت‌ترين پاسخ براي اين سوال اين است كه هم هنر را دوست دارم هم ثروت را. به نظر من هر چيزي خوبش خوب است.
  پس ثروت خوب را دوست داريد اما ثروت بد چه جور ثروتي مي‌تواند باشد؟
ثروتي است كه شما از آن بد استفاده مي‌كنيد و باعث مي‌شود خودت يا زندگي‌ات خراب شود يا اينكه باعث شود كه زندگي بقيه لطمه ببيند.
  و ثروت خوب چه ثروتي است؟
ثروتي است كه شما خودتان از آن لذت ببريد باعث آسايش اطرافيان‌تان شود و شما را به خواسته‌هاي‌تان نزديك‌تر كند.
   هنر بد چه هنري است؟ اصلا تعريف شما از هنر چيست؟
پاسخ به اين سوال هم سخت است چون تعريف من از هنر خيلي شخصي است. به خصوص اينكه هنر يك تعريف عام دارد. هنر به حدي گسترده و انتزاعي است كه در هر ذهني به يك شكل است. يعني شما وقتي در مورد ادبيات صحبت مي‌كنيد يكي به داستايوفسكي هنرمند مي‌گويد و ديگري به ذبيح‌الله منصوري و شخص ديگري به دانيال استيل. هريك از آنها هم به نظر خودشان درست مي‌گويند و هريك با ديگري مخالف است. به همين دليل است كه تعريف شخصي مي‌شود و نمي‌توان گفت كدام يك درست مي‌گويند.
   درست مانند اينكه مي‌گوييم هنرخلاق است يا هنر سرگرمي است.
بله. مرز بين اين دو كاملا سليقه‌اي است اما در مورد ثروت راحت‌تر مي‌توان صحبت كرد.
   آيا شما معتقديد كه هنر خلاق خوب است و هنر سرگرمي بد يا برعكس؟
نه ابدا چون هنر خلاق و سرگرمي هركدام به همان اندازه تعريف‌شان گسترده است.
   آيا تا به حال شده كه به خاطر پول خوب، هنر را كنار بگذاريد؟
تعريفي كه از هنر در ذهن دارم، به حدي در حركت است كه هنوز به يك تعريف ثابت براي آن نرسيده‌ام و نمي‌توانم بگويم كه به چه چيزي بايد هنر بگويم اما اگر منظور شما اين است كه آيا شده به خاطر پول كار كنم، بله، شده.
   بعد از اينكه به خاطر پول كار كرديد چه حسي داشتيد؟
تمام سعي‌ام را كرده‌ام كه كار خوبي ارايه دهم و گاهي اوقات بعد از ارايه كار پشيمان نبوده‌ام و گاهي هم بعد از كار شرمسار و پشيمان بودم ولي خب چاره‌اي نبوده است.
   تعداد آن كارهايي كه از آنها شرمنده بوديد، زياد است يا كم؟
خيلي زياد نيست ولي هستند ديگر.
   البته صراحت شما قابل تحسين است! شما همواره در بخش سرگرمي فردي موفق بوده‌ايد. عده‌اي معتقدند يك كار اگر با استقبال فراوان مواجه شود، ممكن است از لحاظ هنري ارزش آن پايين بيايد ولي از سوي ديگر وقتي فيلم، سريال يا تئاتري شكست مي‌خورد باز ما آن كار را فاقد ارزش مي‌دانيم، شما استقبال مردم را نسبت به كارهاي‌تان چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
گفته شما كاملا درست است. سال‌ها پيش يك مطلبي را خواندم كه نقدي بود بر كتاب حاجي باباي اصفهاني كه تيتر آن نقد اين بود: «كتابي عامه‌فهم و خاص پسند». بنده از همان زماني كه اين مطلب را خوانده‌ام دوست داشته‌ام كارهايم به اين مرحله برسد. فكر مي‌كنم اگر در حال حاضر جايگاه آقاي اصغر فرهادي در عرصه هنر اينقدر بالاست، به اين دليل بوده كه توانسته هم با مخاطب خاص و جهاني ارتباط برقرار كند كما اينكه هنگامي كه فيلمش در سينماهاي ايران اكران مي‌شود مخاطب عام فيلم را مي‌بيند و مي‌پسندد.
   يا مثال غيرايراني‌اش مي‌شود مثلا امبرتو اكو، نويسنده و فيلسوفي كه…
دقيقا، امبرتو اكو يك عكس دارد كه من در آشپزخانه نصب كرده‌ام؛ در آن عكس دم در كافه‌اي ايستاده كه پاتوقش براي صرف چاي و قهوه بوده است و بقيه آدم‌ها هم بيرون كافه ايستاده‌اند كه يكي راننده تاكسي، يكي كارگر يا… هستند كه اگر زير عكس نوشته نشده بود كدام يك از اين ١٠، ١٢ نفر (كه چند تا روي زمين و چند تا سر پا ايستاده‌اند) امبرتواكو است نمي‌توانيد ايشان را تشخيص دهيد. او توانسته هم در محيط‌هاي دانشگاهي يك آدم به‌شدت خاص و فعال باشد و هم پاتوقش جايي ميان مردم است كه در آنجا هم چايي و قهوه مي‌خورد  و هم كار مي‌كند. شايد به همين دليل است كه توانسته هم در زيباشناسي حرف‌هايش را در استانداردهاي جهاني مطرح كند و هم كتاب‌هايش به‌گونه‌اي است كه تمام مردم دنيا آن را مطالعه مي‌كنند.
   نخستين‌بار شما را در كلاس‌هاي آقاي دولت‌آبادي ديدم. آن زمان همكلاس بوديم. هر وقت كار بد از شما مي‌بينم مي‌گويم سروش صحت چرا؟ آيا با توجه به شناختي كه از شما داريم، اين انتظار زيادي است؟
نه، انتظار زيادي نيست. انتظار بجايي است. همه مي‌توانند از هم انتظار داشته باشند چون انتظار باعث پيشرفت انسان‌ها مي‌شود و تلاش‌شان را بيشتر مي‌كند ولي همه ما آدم‌هايي هستيم با ضعف‌ها، محدوديت‌ها و شرايطي كه ديگران از آن بي‌خبرند و خيلي وقت‌ها تلاش‌مان و سعي‌مان را كرده‌ايم و به نظر خودمان بهترين كار دنيا را انجام داده‌ايم ولي قانع‌كننده نبوده است. حتي مواقعي كه خودم مي‌دانستم كار باب ميلم نيست نيز سعي داشتم آن را به عنوان يك كار خوب ارايه بدهم اما بعضي مواقع نشده است.
   چند نمونه از كارهايي را كه فكر مي‌كنيد خوب نبوده، بگوييد؟
آدمي سعي مي‌كند كارهاي بدش را پوشيده و پنهان نگه دارد!
   پس چند تا از كارهاي خوب‌تان را نام ببريد؟
در سريال‌هايي كه براي تلويزيون ساختم، ساختمان پزشكان، پژمان و شمعدوني را دوست دارم. در بازي‌هايي كه در تلويزيون اجرا كردم: كاكتوس (كه با آقاي هنرمند كار مي‌كردم)، كارهايي كه با آقاي مديري انجام دادم، سريال زيرزمين را كه با آقاي افخمي كار كردم و داستان يك شهر را كه با آقاي اصغر فرهادي كار كردم كارهاي خوبي مي‌دانم. در سينما هم نان عشق موتور ١٠٠٠، گاوخوني، تقاطع، شراره (كه نخستين فيلم‌ سينمايي‌ام بود و براي من مهم بود) را دوست داشتم و خب در عرصه نوشتن هم خيلي فيلمنامه‌هايم را قابل قبول مي‌دانم و روزنامه هم كه عرصه ديگري است.
   پس شمعدوني را دوست داريد؟
شمعدوني خيلي به سليقه‌ام نزديك است. روابط و ارتباط‌ها شايد در بعضي مواقع بيش از حد اغراق باشد اما كاملا درست است. در زندگي عادي من يكي از كارهايي كه مي‌كنم اين است كه يك گوشه‌اي مي‌نشينم و روابط و حركات افراد و مردم عادي را زيرنظر مي‌گذرانم و…
   اما به نظر ساختمان پزشكان موفق‌تر بود!
بله ساختمان پزشكان موفق‌تر بود، اما شمعدوني چه توي كار، چه كارگرداني، چه روابط خيلي خيلي به سليقه من نزديك‌تر است. البته اين به آن معنا نيست كه بخواهم بي‌ادبي كاراكترهاي اين سريال و اين افراد را تاييد بكنم اما ديده‌ام پس مي‌توانم منعكس كنم.
   سريال شمعدوني بلافاصله بعد از «در حاشيه» پخش شد و به همين دليل اين دو سريال در حالت مقايسه قرار گرفته است. نمي‌توانستيد جلوي پخش را بگيريد كه بلافاصله بعد از در حاشيه پخش نشود؟
فيلمبرداري شمعدوني قبل از اينكه در حاشيه شروع شود، تمام شده بود. قرار بود قبل از در حاشيه شروع شود و خيلي از طرفدار‌هاي در حاشيه فكر مي‌كنند كه ما آمده‌ايم و خود را تحميل كرده‌ايم كه جايگزين در حاشيه باشيم، در حالي كه زمان‌بندي پخش را خود تلويزيون تصميم مي‌گيرد. تلويزيون خودش برنامه‌ها را نگه مي‌دارد و بعد تصميم مي‌گيرند چه زماني پخش كنند. ما فقط مي‌دانيم كه برنامه دست كدام شبكه است ما حتي ساعت پخش سريال‌مان هم بر عهده خودمان نيست چه برسد به تاريخ پخش آن كه مطلقا دست سازنده نيست.
   اين پخش خيلي به كار صدمه زد.
اوايل پخش بله ولي به مرور كمتر شد.
   از اينكه شما را با آقاي مديري مقايسه مي‌كنند، چه حسي داريد؟
اين نوع مقايسه كمي حس افتخار به من دست مي‌دهد چون من شاگرد آقاي مديري بودم.
   يعني اين مقايسه كه باعث شد به شمعدوني لطمه بخورد شما را اذيت نكرد؟
طبيعي است هر كاري كه بعد از كار ديگر پخش شود، به خصوص با بازتاب‌هايي كه داشت طرفدارهايش دلخور شوند. ما خودمان هم دوست نداشتيم اين اتفاق بيفتد تا اينكه يك عامل خارجي باعث تعطيل شدن در حاشيه بشود. البته گروه سازنده اعلام كردند اين گونه نبوده است اما هر چيزي كه شبهه و شايبه داشته باشد اين شبهه و شايبه دامنگير جايگزين آن هم مي‌شود اما اين دست ما نبود ولي چون من آقاي مديري را دوست دارم مي‌گويم كه خيلي خوشحال شدم كه كارم را با او شروع كردم.
   يكي از نقدهايي كه بر كار شمعدوني بود، انتخاب بازيگرها بود ولي با اين تفاسيري كه مي‌گوييد، انتخاب بازيگرها به شخصيت‌ها و آن چيزي كه در ذهن داشتيد نزديك بوده است.
بله، اين موضوع اصلا غيرقابل انكار نيست كه اگر كارگردان يك‌سري از بازيگرهاي طنز شناخته شده را بياورد بيننده خيلي زودتر با كار ارتباط برقرار مي‌كند و زودتر و راحت‌تر فيلم را قبول مي‌كند. كمااينكه با اين انتخاب كارگردان نصف راه را رفته است. اما دوست داشتم از اين ترفند استفاده نكنم و از كساني استفاده كنم كه در سابقه تصويري ذهنم مي‌توانستم با نقش‌ها ارتباط‌شان دهم. ولي تا به الان موفق بوده‌ام و اميدوارم فشار كار آنقدر زياد نباشد كه دفعه‌هاي بعد به همان ترفند مراجعه كنم.
   يعني قدم برعكس برداشتيد؟
قدم برعكس نه. ولي ممكن است آدميزاد گاهي كوتاه بيايد. در مقابل فشار تلويزيون، تهيه‌كننده و حتي بازيگر! ممكن است تصميم بگيريد كه از هشت تا بازيگر، پنج تا شناخته شده و كاركرده باشند. اما بنده دوست دارم اكثر بازيگرهايي كه انتخاب مي‌كنم خودش آدم اين نقش باشد و اينكه چقدر شناخته‌شده هست اغلب در انتخاب من تاثيري ندارد.
   اما اين كار را سخت‌تر خواهد كرد و پرداخت سخت‌تري خواهد داشت؟
بله. مثلا ساختمان پزشكان و پژمان را الان همه دوست دارند ولي اگر در اينترنت اوايل كار كامنت‌هاي تماشاچيان را بخوانيد، مي‌بينيد كه نسبت به آن كارها هم جبهه‌گيري بوده و به مرور با پژمان جمشيدي ارتباط برقرار كردند.
   شما تعادل را حفظ كرده‌ايد از يك سو آتنه فقيه‌نصيري را آورده‌ايد و از سوي ديگر قدرت ا.. ايزدي همان رشيد معروف را آورده‌ايد كه ذهنيت آن تئاتر اصفهاني را در ذهن تماشاگر زنده مي‌كند.
بنده آقاي ايزدي را كه به آقا رشيد معروف است هميشه خيلي دوست داشته‌ام و خيلي هم مي‌خنديديم و الان هم مي‌خندم. هميشه فكر مي‌كردم اگر ايشان كنترل شود، يك كمدين خوب خواهد شد. به همين دليل در اين كار هم سعي كرده‌ام تا جايي كه مي‌شود با ديالوگ و ميزانسن‌ها كنترل شده باشد و به نظر من نقش خود را توانسته خوب ايفا كند چون بعد از اينكه چهار قسمت رفت همه سراغ او را مي‌گرفتند كه آيا ديگر نمي‌آيد و…
   با اين تفاسير از چينش بازيگر و بازخوردي كه مي‌گيريد راضي هستيد؟
براي بنده قابل پيش‌بيني بود كه شايد از همان ابتدا عده‌اي نشناسند مثلا زماني كه به يك مهماني دوستانه مي‌رويد و همه را مي‌شناسيد از همان ابتدا راحت و آسوده وارد جمع مي‌شويد اما اگر در همان مهماني تعدادي افراد غريبه آمده باشند شما محتاط‌تر و با رعايت يك‌سري از اصول وارد مهماني مي‌شويد و در ابتدا رعايت مي‌كنيد اما به مرور كه با آنها دوست و آشنا شديد، راحت‌تر مي‌شويد.
   يكي از نقدهايي كه به شمعدوني مي‌كنند به شخصيت خواهري است كه از لحاظ جسمي كمي مشكل دارد و چون ازدواج نكرده عصبي است…
در ساختمان پزشكان يك عده معترض بودند كه چرا شخصيتي كه خانم دهقان به نام خانم شيرزاد بازي مي‌كرد اينقدر ابله است و چرا يك زن را تا اين حد ابله و نادان نشان داده‌ام كه در پاسخ گفتم اين شخصيت يك آدم است در يك كار طنز. الان هم همين واكنش را نسبت به هوشنگ دارند. چرا مرد را تحقير كرده‌اند اما اصولا ما در كار به آدم‌هايي احتياج داريم كه يك‌سري موقعيت ايجاد كنند. ما خيلي وقت‌ها مجبوريم از تيپ استفاده كنيم. الان در اين كار ما زيبا و زهره كه خانم ميرعلمي و عابدي نقش‌شان را بازي مي‌كنند بيشتر از همه به نقش‌شان نزديكند. اما اگر طي داستان ببينيم اينها تيپ خالص نيستند تيپ شخصيت هستند تمام رفتارشان براساس تيپ شكل نمي‌گيرد. در بعضي از لحظه‌ها رفتاري دارند كه آن موقع آماده‌اش نبوديم. رنگ‌آميزي مي‌شوند و ما در كار طنز به آنها احتياج داريم. در مورد اينكه اشاره كرديد كه چرا پاهايش مشكل دارد من براي اغلب نقش‌ها سعي مي‌كنم دو تا شخصيت را در نظر بگيريم كه اگر يكي نشد با دومي كار كنم. اكثريت قريب به اتفاق هم همان شخصيت اول ماندگار مي‌شود. اما براي نقش زيبا فقط و فقط به خانم ميرعلمي فكر كرده بودم. اما سه، چهار روز مانده به فيلمبرداري، خانم ميرعلمي زنگ زدند كه من نمي‌توانم بيايم چون سه چهار روز پيش در اجراي تئاتر از ارتفاع پايين افتاده‌ام و ٩ جاي پايم شكسته است. تا يك ماه خانم ميرعلمي اصلا نمي‌توانستند حركتي بكنند. اما به او گفتيم كار را طوري تنظيم مي‌كنيم كه ماه اول نباشي و داستان را طوري تغيير مي‌دهيم كه ماه اول با ويلچر باشي بعد دو عصا و يك عصا. يعني ما در طول ١٠ ماه داستان را با مراحل درمان خانم ميرعلمي به پيش برديم يعني اگر اوايل كار را نگاه كنيد خانم ميرعلمي يك بار در تاكسي نشسته و يك بار روي صندلي چون اصلا حركت نمي‌توانست بكند. بعد پايش مي‌شكند و روي ويلچر است بعد با دو عصا است و…
   اين كار جزو مواردي است كه كارگردان با بازيگر داستان‌سازي مي‌كند؟
چون به نظر بنده فقط ايشان قابليت بازي كردن اين نقش را داشتند.
   شما در مصاحبه‌هاي‌تان بر وجه نويسندگي بيشتر تاكيد داريد و بعد بازيگري و بعد هم كارگرداني. خب، به عنوان يك نويسنده تعريف شما از يك سريال طنز يا كار تلويزيوني طنز چيست؟
از كليات شروع مي‌كنم كه به جزييات برسم. در ايران يك عده به فانتزي علاقه دارند و استاد فانتزي هستند و بيشترين كار فانتزي را انجام مي‌دهند، مثل آقايان پيمان و مهراب قاسم‌خاني كه ذهن‌هاي فانتزي خيلي خوبي دارند، يا حتي رامبد جوان. ذهن من آنقدر فانتزي نيست. من دوست دارم در يك بستر رئال كار كنم. در يك بستر رئال اجتماعي با رگه‌ها و مايه‌هايي از فانتزي، يعني لحظه‌‌اي. همان‌طور كه آقاي مديري طبقات خاص و مرفه را خوب نشان مي‌دهد يا آقاي عطاران طبقات محروم را خوب نشان مي‌دهد، من هم چون خاستگاه خودم از طبقه متوسط است، برايم نشان دادن اين طبقه راحت‌تر است و دوست دارم طنز اجتماعي با مايه‌هايي از رئال فانتزي براي طبقه متوسط شهري را كار كنم. حال ممكن است كارم خوب يا بد شود ولي در اين بستر بيشتر احاطه دارم.
   براساس ستون «تاكسي‌نوشت» كه در روزنامه‌ها و صفحات آخر «اعتماد» هميشه نوشته‌ايد، يك نكته قابل تامل است؛ اينكه در خيابان‌ها با مردم ارتباط داريد، گپ مي‌زنيد كه نشان از اين دارد شما روابط مردم عادي را مي‌شناسيد اما در طنزي كه ارايه مي‌دهيد يك ديدگاه پاستوريزه‌اي وجود دارد، يا به توضيح ديگر، سروش صحت هميشه يك حدي را نگه مي‌دارد و ورود نمي‌كند به زبان و طنز خياباني. با توجه به اينكه گفتيد علاقه‌تان روايت طبقه متوسط است، اين پاستوريزه بودن‌تان را چگونه توجيه مي‌كنيد؟
فكر كنم در نوشته‌هايم هم اين مورد را رعايت كرده‌ام. البته در اين مورد ادعايي ندارم ولي اميدوارم كه رعايت كرده باشم. اما نكته جالب اين است كه در همين حدي هم كه هستيم به اعتقاد بسياري مرزها و حد و حدود را شكانده‌ايم و در واقع خط‌شكني و چارچوب‌شكني كرده‌ايم. شما به من مي‌گوييد پاستوريزه و استريليزه در حالي كه بنده در يك مصاحبه نسبت به اين موضوع اعتراض كردم كه چرا از ما مي‌خواهيد پاستوريزه و استريليزه باشيم. بگذاريد كمي واقع‌بينانه‌تر باشيم.
   بيشتر نوع ارايه مدنظر من است. مثلا در همين كار شمعدوني وقتي دو نفر به عنوان برادرزن و داماد با هم ديالوگ مي‌كنند، يك حدي از شوخي و طنز را رعايت مي‌كنند تا آن حدود شكسته نشود.
اين موردي را كه شما به آن اشاره كرديد دوست دارم. فكر مي‌كنم آدم‌ها هم بايد خيلي نزديك به هم باشند و هم بايد حد و حدودشان را نگه دارند. همه آدم‌ها اطراف خودشان هاله‌اي دارند كه ميزان صميميت مشخص‌كننده نزديكي به آن هاله است. به همين دليل است كه مثلا وقتي داخل آسانسور هستيم، چون همه نزديك هم هستيم بهتر است كه رو به‌در بايستيم تا چشم در چشم نشويم. چون اگر اين اتفاق بيفتد شما معذب مي‌شويد. در اين مكان‌ها درستش اين است كه همه به يك جهت بايستند تا بتوانند به يك جهت نگاه كنند. من دوست دارم آدم‌ها به هم نزديك باشند و در عين حال فاصله و حرمت و احترام هم حفظ شود.
   در يك مصاحبه شما عنوان كرده بوديد كه من براي نويسندگي نزد آقاي مديري رفته بودم و ايشان پيشنهاد بازيگري را داده بودند و بازيگر شدم و بعد از آن روايت مشابهي را در مورد كارگرداني مي‌گوييد به اين مضمون كه رفته بودم بازي كنم كه آقاي چگيني پيشنهاد كارگرداني را به من دادند و…
تمام زندگي من به همين شكل بوده است. من نمي‌خواستم فيلمنامه‌نويس بشوم و خيلي اتفاقي به اين فكر افتادم و اين تنها جايي بود كه خودم به اين فكر افتادم. من خيلي دلم مي‌خواست داستان‌نويس شوم ولي ازدواج كرده بودم و پولي نداشتم و فهميدم از داستان‌نويسي آبي گرم نمي‌شود. اين بود كه با خودم فكر كردم كه چه كنم كه هنر به ثروت گره بخورد و به فيلمنامه‌نويسي روي آوردم. در همان ابتدا من نه فيلمنامه‌نويسي بلد بودم نه ارتباطاتي در سينما داشتم. بنابراين شروع كردم به كتاب خواندن و برگزاري جلسه‌هايي با آقاي رامين نصير، حسن معجوني، رضا كاظمي‌نژاد جهت نوشتن فيلمنامه. بعد به ديدن آقاي مديري رفتم كه نتيجه‌اش شد بازيگري و در حال بازي در كار آقاي مديري بودم كه نخستين كار بازيگري سينمايي در فيلم شراره به من پيشنهاد شد و…
   نكته همين جاست كه در اين اتفاق‌هاي پشت سر هم شما نه تنها جا نمانده‌ايد بلكه توانسته‌ايد خودتان را هم از لحاظ سواد، نظري، تجربي و… تجهيز كنيد و خودتان را همپاي موضوع بالا بكشيد.
البته من نمي‌دانم كه چرا چنين اتفاقاتي افتاده است. زماني كه بازي را شروع كردم حتي اصطلاحات اوليه بازيگري را نمي‌دانستم. بار اول كه مديري به من گفت بازي كن يك صحنه‌اي بود كه بايد در را باز مي‌كردم و به يكي مي‌گفتم برو بيرون كه وقتي اين كار را انجام دادم به مديري گفتم خوب بود كه آقاي مديري عصباني شد و گفت من بايد بگويم كات تا بازي را قطع كني تا كات نگفتم بازي همچنان ادامه دارد. خلاصه كاملا مبتدي بودم.
   پس شانس هم در اين اتفاقات نقش داشته است.
بله، شانس خيلي دخيل بوده است. در فيلمنامه‌نويسي اصلا سكانس‌بندي بلد نبودم در چهارخونه كه براي كارگرداني رفته بودم هيچ چيز بلد نبودم و داشتم سكته مي‌كردم.
   تصميم نگرفتيد كه بگوييد: نه اين پيشنهاد را قبول نمي‌كنم؟
چرا تصميم گرفتم بگويم نه، ولي دو، سه عامل باعث شد كه ادامه بدهم و…
   يك نوع جسارتي را هم اين كار مي‌‌طلبيد، با توجه به اينكه سروش صحت از بيرون يك آدم ماخوذ به حياست و يك آدم فوق‌العاده محترم، ولي اين گونه مواجه شدن با چيزي كه همان طور خودتان گفتيد تجربه و سوادش را نداشته‌ايد خب جسارت مي‌خواهد كه سراغ فيلم ساختن هم برود.
هنگام فيلمبرداري چهارخونه خيلي مردد و وحشت‌زده بودم! يك بخشي از دلگرمي اين كار را آقاي چگيني كه تهيه‌كننده بودند به من دادند. درست است كه تهيه‌كننده پول مي‌گذاشت ولي پول كه نمي‌توانست تضمين كند من موفق ‌شوم؟ به ياد دارم كه يك بار بعد از اين همه «تو مي‌تواني» گفتن‌هاي آقاي چگيني، از دفتر پياده راه افتادم كه درِ بانك مركزي آقاي خسرو دهقان (منتقد قديمي سينما) را ديدم كه جوياي پريشان حالي من شد و من ماجرا را براي او مطرح كردم و ترديد و دودلي‌هايم را هم گفتم كه ايشان گفتند حتما انجام بده چون بدنامي بهتر از گمنامي است. بعد از اين گفت‌وگو دوباره مسير را ادامه دادم و در سيدخندان امير قادري (منتقد سينما) را ديدم و اوضاع پريشان‌حالي‌ام را هم با او مطرح كردم و گفتم اگر بد شود خود تو نخستين كسي هستي كه نوك پيكان انتقادت مرا نشانه مي‌گيرد كه امير قادري گفت انجام بده حتي اگر خوب نشد وسط كار بي‌خيال آن نشو و كار را تمام كن و نصفه رهايش نكن. پس از مشورت و فكر كردن بسيار تصميم گرفتم ادامه دهم و تمامش كنم.
   با وجود اينكه شروع كارتان سخت بود اما مراحل را گذرانديد و به ساخت سريال شمعدوني رسيديد، حالا شما چهار سريال ساخته‌ايد، پس چرا در مصاحبه‌هايتان مي‌گوييد كه خودتان را كارگردان نمي‌دانيد؟
كارگرداني به تجربه، ديدگاه و دانش نياز دارد و من در ابتداي كار هستم.
   اما شما چهار سريال طولاني كارگرداني كرده‌ايد، در حالي كه هستند كساني كه با كوتاه‌ترين كار خود را كارگردان مي‌دانند.
به عنوان يك فرد اپراتور يا كسي كه تجربه پيدا كرده يا كسي كه سليقه‌اي پيدا كرده و آن سليقه را دوست دارد، هنوز فكر مي‌كنم راه مانده است و تازه استارت كار را زده‌ام.
   فكر نمي‌كنيد كسي كه داستان‌نويسي بلد است مي‌تواند بهتر بازيگري و كارگرداني كند؟
من واقعا جوابش را نمي‌دانم.
   بگذاريد اين طور بپرسم، فكر نمي‌كنيد اگر الان توانستيد بازيگر و كارگردان شويد به اين دليل است كه داستان‌نويس بوده‌ايد؟
تا به حال به اين موضوع فكر نكرده‌ام. من فقط اين نكته را مي‌دانم كه همه‌چيز اين عالم به هم ارتباط دارد.
   كار بعدي شما سينمايي است يا تلويزيوني؟
كار بعدي من يك سريال است كه از شبكه يك پخش مي‌شود و تهيه‌كننده آن آقاي رضا نوري است و بعد از آن نخستين فيلم سينمايي‌ام را مي‌سازم كه محمد شايسته تهيه‌كننده آن است.
   كار طنز؟
سريالي است كه با آقاي جودي در حال نوشتنش هستيم. در سينما هم يك طرح دارم كه آقاي شايسته ارايه داده است ولي كار طنز در تلويزيون كمي سخت شده است. به نظر بنده آيتم ساختن در حال حاضر راحت‌تر است ولي سريال طنز كمي سخت مي‌شود و پردردسر.
   چه دردسرهايي؟
متاسفانه يك فضايي ايجاد شده كه وقتي صحبت در مورد يك قشر خاص مي‌شود بلافاصله در مورد آن عكس‌العمل نشان مي‌دهند، به عنوان مثال به مهندسان مي‌پردازيم به آنها برمي‌خورد مي‌گوييم يك شوخي است چرا متوجه نمي‌شويد؟ مي‌گويند چرا شوخي با مهندسان. با پزشكان همين‌طور و با هر قشر ديگري هم شوخي كنيم همين اعتراضات را به دنبال دارد. همين شمايي كه روزنامه‌نگار هستيد هم اگر با قشر شما شوخي كنيم بلافاصله يك بيانيه صادر مي‌كنيد البته روزنامه‌نگارها به اندازه كافي مظلوم و تحت فشار هستند! به طور كلي در حال حاضر ظرفيت‌ها براي شوخي كمي پايين آمده است. به همين دليل است كه درباره حرفه‌ها، شغل‌ها، شهرها، قوم‌ها و… نمي‌توان حرفي زد. شخصيت‌هايي كه نه مي‌توان كاري براي آنها انجام داد، نه مي‌شود برايشان پيشينه‌اي ساخت، نه خانواده‌اي نه بچه‌ها و… به عبارتي هرچيزي آماده برداشت و سوءبرداشت است. با اين تفاسير ديگر در طنز چيزي باقي نمي‌ماند كه بخواهي در مورد آن صحبت كني.
   نظر خانواده‌تان در رابطه با كار شما چه بوده است؟
فرزند من كه ١٤ سال دارد از همان ابتدا كار را دوست داشت، اما همسرم به مرور با كار ارتباط پيدا كرد. درست همانند همان نكته‌اي كه ابتدا اشاره كردم.
  يعني همسر شما در روال ساخت مجموعه‌هاي‌تان در جريان كار نيستند؟
نه. شايد فيلمنامه را بدهم به ايشان براي مطالعه اما به صورت جزيي نه و تا قبل از پخش به صورت كلي در جريان موضوع فيلم قرار مي‌گيرد. چون او هم مشغله‌هاي كاري خودش را دارد.
   آيا از نظرات ايشان استفاده مي‌كنيد و در كار او هم نظر مي‌دهيد؟
اميدوارم.
   ولي آخر سر نگفتيد هنر بهتر است يا ثروت.
هم پول خوب است هم ثروت، هم علم هم هنر و به قول يك ضرب‌المثل اصفهاني «هر چيزي خوبش خوبه.»




آموزش بخیه زدن بر دهان منتقدانِ “در حاشیه”+کارتون

سینماژورنال: هرچند مدتی می شود که پخش فاز اول سریال “در حاشیه” تمام شده و برنامه تولید فاز دوم هم مشخص نیست اما همچنان حواشی پیرامون این سریال در جریان است.

 به گزارش سینماژورنال این حواشی که از جدی ترین و تندترین نقدها علیه سریال تا جدی ترین یادداشتها در حمایت از سریال را دربرمی گرفت به تازگی به حیطه طنز هم کشیده شده است.

 در تازه ترین مورد مجله طنز “بزنگاه” که به مدیریت مازیار بیژنی کاریکاتوریست باتجربه وطنی هدایت می شود روی جلد خود را به کاریکاتوری از “در حاشیه” اختصاص داده است.

 در این کاریکاتور یکی از کاراکترهای سریال که محمدرضا هدایتی نقشش را بازی می کرد با اسلحه ای به دست در حال شلیک به تلویزیون دیده می شود.

 تیتر مرتبط با این کاریکاتور هم چنین است: آموزش پزشکی؛ چگونه دهان منتقد را بخیه بزنیم!

در حاشیه
در حاشیه/کارتون



دیدار با یکی از کاراکترهای “در حاشیه” در خیابان ولیعصر

سینماژورنال/الناز خمامی‌زاده: این یک یادداشت واقعی است؛ یک مکالمه واقعی که برحسب اتفاق، تکرار تلخ و البته واقعی یکی از جنجالی‌‌ترین بحث‌های طنز تلویزیون در ماه‌های گذشته بود.

وقتی پول ندارین واسه چی اومدین اینجا؟

– خانم شما که سوپروایزر بیمارستان…. هستید، واقعاً جای تأسف داره که این‌رو ندونید. باید از همه بچه‌هاش رضایتنامه بگیرید. تک‌تک فرزند‌ها باید برای عمل رضایت بدن…. من نمی‌دونم. بیماری نصف معده‌اش رو گرفته… ما سعی خودمونو می‌کنیم. به بچه‌هاش بگین بیمار باید هرچه سریع‌تر عمل بشه. هر یک دقیقه هم براش غنیمته…. چی! پول ندارن؟ وقتی پول ندارن چرا اومدن به این بیمارستان؟ چه می‌دونم ببرنش بیمارستان فیاض‌بخش. مجبور نیستن بیمارشون رو به بیمارستان خصوصی بیارن. بگین ببرن اونجا.(با طعنه)‌ من نمی‌دونم خانم بهشون بگید برن از آقای مهران مدیری بپرسن… چه می‌دونم ببرنش فياض‌بخش شاید بتونم تا یه ماه دیگه بهشون وقت بدم!…. و بعد صدای بسته شدن گوشی که حکایت از قطع مکالمه داشت!

انگار نه انگار که درباره یک موجود زنده حرف می زند

دیروز خانم جراحی که در کمال تعجب سوار خطوط بی‌آر‌تی در خیابان ولیعصر شده بود، آنقدر خونسرد صحبت می‌کرد و در طعنه زدن به بی‌پولی همراهان بیمارش آنقدر راحت خنده‌های عصبی می‌کرد که انگار نه انگار دارد درباره یک موجود زنده صحبت می‌کند؛ مخلوقی از مخلوقات خدا که شاید نفس‌های آخرش را می‌کشد؛ انسانی که در سخت‌‌ترین شرایط عمرش در تقلا میان مرگ و زندگی است و دشواری تجربه او را هیچ‌کس و هیچ‌کس به جز خود او نمی‌تواند درک کند.

اشک چشم می آورد این همه قساوت

صحبت‌های قاطع او اشک به چشم می‌آورد از این همه قساوت؛ خانم دکتر سپس رو به مسافری که بغل دستش نشسته بود، شروع به غرولند کردن درباره سریال مهران مدیری کرد و بعد درباره دشواری حرفه‌اش و اینکه گاه آدم میان کار و مسئولیت و وجدان و شخصیتش گیر می‌کند، صحبت کرد.

ازشون چک بگیرید

در نهایت در پاسخ به زنگ‌های ممتد گوشی خود مستأصل گفت: «آقای دکتر بیمار رو تحویل بگیرید. دیگه چیکار کنیم؟ ازشون چک بگیرید.» این مکالمه واقعی هرچند پایان خوش داشت، اما متأسفانه بی‌انصافی و بی‌مسئولیتی در میان شماری از پزشکان دارد نام و اعتبار کلیت جامعه پزشکی کشور را خدشه‌دار می‌کند؛ جامعه‌ای که از دل آنها بزرگانی چون دکتر قریب ظهور و دلسوزی و حس مسئولیت و نوع‌دوستی جامعه پزشکی را به عینیت تمام ثابت کرده‌اند.

هستند پرشکان بامسئولیت

هنوز بسیاری سریال تلویزیونی به یادماندنی «دکتر قریب» را از یاد نبرده‌اند. هنوز که هنوز است در کشور پزشکان بامسئولیتی وجود دارند که بیماران تنگدست خود را بدون اخذ هزینه ویزیت درمان می‌کنند؛ پزشکانی که در کار وقف حوزه درمان و پزشکی سبقه‌ای طولانی دارند.

نیاز به دلسوزانی چون دکتر قریب

نه‌تنها جامعه پزشکی کشور بلکه جامعه تمام اصناف و اقشار نیاز به دلسوزانی چون دکتر قریب دارند؛ کسانی که نگاهی مقدس به حرفه خود دارند نه نگاهی مال‌اندوزانه که زندگی تنگدستانه بیمار را به اسکناس و کاغذ بفروشند.

تلنگری به این خانم پزشک

سریال «در حاشیه» هم با وجود همه اغراق‌ها و بزرگنمایی‌هايي که داشت تلنگری به این خانم پزشک و امثال او بود. تلنگر به جامعه و صنفی مقدس که هرچه زودتر باید تاول‌های چرکی را از بدن خود بزداید تا نام و اعتبارش خدشه‌دار نشود.




مهران مدیری با دستمزد میلیادری در بند؟!+کارتون

سینماژورنال/اشرف‌السادات موسوی: حاشیه های سریال “در حاشیه” مهران مدیری در حالی ادامه دارد که رسانه های مختلف هم بدشان نمی آید با پرداختن به این حاشیه ها مخاطب جلب کنند.

به گزارش سینماژورنال دقیقا به همین دلیل روزی نیست که یکی از پزشکان در نقد این سریال نکته ای یا حرف و حدیثی را مطرح ننموده و از آن سو یک سری رسانه به انتقاد از این پزشکان نپردازند.

به تازگی پای وکلا هم به داستان باز شده و انگار این بازی حداقل تا پایان پخش فاز اول سریال ادامه دارد.

حواشی به کمک رونق کیفی “درحاشیه” آمده اند

با این حال نکته ای که در میان این حاشیه ها مغفول مانده کیفیت نه چندان قابل قبول “در حاشیه” است که انگار این حاشیه ها به کمکش آمده اند تا کسی درباره وجود کمترین نوآوری در آن و چرخیدن درب سریال بر پاشنه کلیشه ها حتی یک کلمه هم حرف نزند.

بداهه های مهران و جواد+مشابهت کاراکتر مدیری با کاراکتری از “شاهگوش”

به گزارش سینماژورنال سریال “در حاشیه” با حداقل متن و اغلب مبتنی بر بداهه پردازی چهره هایی چون جواد رضویان، مهران غفوریان و سیامک انصاری پیش می رود و مهران مدیری نیز همه پرداختی که از شخصیت یک جراح پلاستیک اخراجی نشان داده تکانهای مداوم سر است؛ تکانهایی که یادآور تکانهای سر یکی از کاراکترهای سریال “شاهگوش” با نام “استاد ارتعاش” است.

“در حاشیه” به واسطه انتقادات پزشکان فعلا شانتاژ خبری خوبی برای مطرح شدن دارد و البته که در این شانتاژ کسی هم درباره دستمزد بالای مهران مدیری برای سریال چیزی نمی پرسد.

مهران مدیری
کارتونی از مهران مدیری در بند حواشی “در حاشیه”

امروز نیز یکی از روزنامه های صبح با نام “شهروند” که ارگان جمعیت هلال احمر است با انتشار کاریکاتوری که مدیری را در بند نشان میدهد سعی کرد این موضوع را به مخاطب القا کند که مهران مدیری تحت فشار است.

شک و شبهه ها درباره دستمزد میلیاردی مدیری را برطرف کنید

به گزارش سینماژورنال اما ای کاش در کنار تصویرنگاری این بندهایی که به ظاهر به دست و پای مهران بسته اند کسی هم بود و می پرسید رقم واقعی تولید سریالی که تقریبا 90 درصد آن در یک لوکیشن ثابت می گذرد چقدر بوده است.

آیا کسی از مسئولان سیما هست که شک و شبهه هایی که درباره دستمزد چند میلیاردی مدیری مطرح شده است را برطرف کند و در یک شفاف سازی آشکار مبلغ دقیق قرارداد او و گروهش را اعلام کند؟




سیامک انصاری: خانم دکتری در اعتراض به “در حاشیه” گفته بود آنقدر این سریال بیخود است که حتی یک قسمت از آن را هم ندیدم!!!

سینماژورنال: حواشی عجیبی که به واسطه شوخی با جامعه پزشکی در سریال “در حاشیه” مهران مدیری همزمان با فیلمبرداری آن آغاز شده بود همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال با این حال معاونت سیما تا اینجای کار به حمایت از این سریال پرداخته است و سعی کرده است بی توجه به این حاشیه ها، شرایط پخش بدون سانسور سریال را فراهم کند.

از جمله بازیگران محوری این سریال سیامک انصاری رفیق سالیان مهران مدیری است.

انصاری در گفتگویی با بهناز شیربانی در “شرق” علاوه بر صحبت درباره سبک بازیگریش مختصری هم درباره حاشیه های گریبانگیر “در حاشیه” سخن گفته است.

انصاری فقط با یک جمله طعنه ای زده است به بخشی از جامعه پزشکی که بدون دیدن سریال درباره آن قضاوت کرده اند و این جمله هم به نقل از پزشکی است که گفته “آنقدر این سریال بیخود است که حتی یک قسمتش را هم ندیده!”

سینماژورنال متن کامل گفتگوی سیامک انصاری را ارائه می دهد:

فکر می‌کردید سریال «در حاشیه» این‌قدر جریان‌ساز شود و نظرات موافق و مخالف بسیاری داشته باشد؟
فکر نمی‌کردم مردم این‌قدر سریال را دوست داشته باشند و از آن استقبال کنند، اما تصور می‌کردم حواشی به دنبال داشته باشد. در حقیقت در این سریال ما افرادی را با حرفه پزشکی می‌بینیم که بسیار فانتزی تصویر شده‌اند، با این پیش‌شرط که از حرفه خاصی صحبت می‌کنیم. با وجود نظرات مختلف درباره سریال، اما اتفاق خوشحال‌کننده در مورد «در حاشیه» این است که بین مخاطبان جایش را پیدا کرده و خیلی‌ها مجموعه را دنبال می‌کنند.
جالب است که مدتی قبل شنیدم خانم دکتری در اعتراض به این سریال گفته بود «آنقدر این سریال بی‌خود است که حتی یک قسمت از آن را هم ندیدم!» اصلا مگر امکان دارد که کسی سریال را ندیده و می‌داند که بی‌خود است! به هر حال تمام تلاش ما این بود که مردم چند دقیقه‌ای با این سریال اوقات مفرحی را سپری کنند.
«هومن صحرایی»که شما نقش آن را ایفا می‌کنید، شخصیت مهمی در این سریال محسوب می‌شود و به نوعی نقش پزشک مثبت سریال را ایفا می‌کنید که می‌تواند نماینده بخش زیادی از پزشکان این جامعه باشد. نظرتان درباره شخصیت‌پردازی این نقش چیست؟
«هومن صحرایی» یک شخصیت فانتزی است. او تخصصی در این بیمارستان دارد و در رشته‌ای تحصیل کرده که شاید از بین میلیارد‌ها نفر یک نفر پیدا شود که درگیر چنین بیماری‌ای باشد. به نظر من، اگر مخاطبان این سریال به دقت آن را نگاه کرده باشند جایی برای دلخوری نیست، این‌قدر همه چیز در این مجموعه حالت طنز و لطیفه دارد که به راحتی می‌توان متوجه شد که تلاشی است برای اینکه مردم چند دقیقه‌ای را شاد باشند و تفریح کنند. این سریال چیزی بیش از این نیست. «هومن صحرایی» هم در این سریال ویژگی‌های خاص خودش را دارد، اینکه به هر حال صاحب تخصصی است که نمی‌تواند از آن استفاده کند و بعد ناچار می‌شود کتاب‌هایش را حراج کند و از طرف دیگر شیطنت‌های خاص خودش را هم دارد. اساسا شخصیتی است که عمق عجیب و غریبی ندارد. البته مقصودم از این حرف این نیست که شخصیت‌پردازی نشده؛ در واقع شخصیت به گونه‌ای طراحی شده که مناسب یک مجموعه ٩٠ قسمتی است با تمام ویژگی‌های شخصیتی که در سریال می‌بینید.
سیامک انصاری عموما شخصیت کت و شلوار‌پوشیده و عصا قورت‌داده سریال‌های مدیری است؛ شخصیتی که ممکن است در ظاهر در آثار مختلف به هم شبیه باشد اما عملا با تنوع و رنگ‌آمیزی در هر اثر نسبت به اثر دیگر بسیار متفاوت ظاهر می‌شود. از چه راهی به شمایل مورد نظرتان در کار می‌رسید؟
قطعا اگر این‌طور است که شما می‌گویید یک بخش از آن به من برمی‌گردد و آدم‌هایی که اطرافم هستند. هر چند برخی خلاف نظر شما را دارند و معتقدند من خود را تکرار می‌کنم. به آنها هم حق می‌دهم که چنین تصوری داشته باشند. حتی خاطرم هست مهراب قاسم‌خانی در صفحه مجازی‌اش مطلبی راجع به من نوشته بود و کسی کامنتی زیر آن گذاشته بود که «آقای قاسم‌خانی چرا بی‌خود این آدم را گنده می‌کنی؟ به دوربین نگاه‌کردن که بازیگری نیست و هزار حرف دیگر…» این نظر، برایم جالب بود. طبعا سال‌هاست که من در این حرفه فعالیت می‌کنم و خواه ناخواه تجربه‌هایی به دست آورده‌ام. بازیگری هم به این راحتی نیست. هر چند مردم آزاد هستند نظراتشان را بازگو کنند، اما ما با کسی سر جنگ نداریم. برخی شیوه بازی من را دوست دارند و برخی دیگر نه. کسی هم مثل شما فکر می‌کند که بازی‌های من شبیه هم نیست، هر چند خودم هم همین حس را دارم و سعی کرده‌ام بازی‌هایم در آثار مختلف با تغییراتی همراه باشد. منتها نقشی که در هر سریال یا فیلم به من سپرده می‌شود توسط تیم نویسندگان نوشته می‌شود و بخش زیادی از شخصیت‌پردازی در متن وجود دارد و بخش دیگر به بازیگران دیگری که همبازی من هستند هم برمی‌گردد. ارتباط من با همکارانم و کاری که در آن حضور دارم هر کدام شکل و شمایل متفاوتی به نقش می‌دهد. بعید می‌دانم کیانوش استقرارزاده «شب‌های برره» به لحاظ شخصیت‌پردازی و بازی شبیه نیما زند کریمی «قهوه تلخ» باشد.
«در حاشیه» توانست بار دیگر گروه بازیگران طنزی را که کارهای موفقی از آنها، سالیان قبل از رسانه ملی پخش می‌شد و مردم با آن خاطره دارند، دور هم جمع کند. حضور شما، مهران غفوریان، محمدرضا هدایتی، جواد رضویان و البته مهران مدیری مقابل دوربین بیش از یک تیم موفق، کمی نوستالژیک هم به نظر می‌رسد…
بله، من این ترکیب را دوست و تعلق خاطر خاصی به آن دارم. همان‌طور که گفتید مردم پیش‌زمینه ذهنی نسبت به این گروه دارند و اینکه در این سال‌ها با هم همکاری داشتیم؛ اینکه همه در یک سریال دورهم جمع شویم اتفاق بسیار خوب و شیرینی است، به‌خصوص حضور مهران غفوریان که همیشه از کارکردن با او لذت می‌برم.
البته اتفاق دیگری هم در این سریال رخ داده، اینکه این گروه خوشحال است. از نظر من این مهم‌ترین اتفاق چند سال اخیر برای ماست. تجربه به من ثابت کرده هر کاری که پشت صحنه آن برای خودمان خوب نبوده و به نوعی سخت گذشته است، در نهایت کار هم درست از آب درنیامده و دقیقا هر کاری که پشت صحنه جذابی داشته و همه ما حس خوبی داشته‌ایم دقیقا اثر مثبت داشته و این حس به مردم هم منتقل شده است.

سیامک انصاری
سیامک انصاری

تجربه‌هایی که برای شما چندان خوشایند نبوده، محصول شبکه نمایش خانگی است؟
بیشتر شبکه نمایش بوده، ما هیچ وقت بازخورد‌هایی از شکل سریال‌های «در حاشیه»، «مرد هزارچهره» و «شب‌های برره» را در شبکه نمایش خانگی تجربه نکرده‌ایم. البته تا حدی «قهوه تلخ» این حس را برای ما داشت، چون اساسا از نظر من این محصول با سایر محصولات شبکه نمایش خانگی قابل مقایسه نیست. «قهوه تلخ» متأسفانه هم خود ما، هم باقی همکاران و دوستان ما را متوهم کرد. خود ما از فروش این سریال و استقبال مردم کاملا حیرت کرده بودیم که مگر می‌شود چنین فروشی در شبکه نمایش خانگی داشت؟ نه اینکه این آمار کاذب باشد، اتفاقا آمار واقعی‌ای بود و ما هم از این اتفاق بسیار خوشحال بودیم. اما منظورم از متوهم‌شدن همکاران این است که سایر همکاران در شبکه نمایش خانگی نیز تصور کردند، می‌توان به این آمار فروش رسید. در صورتی که به نظر من این اتفاق دیگر تکرار نخواهد شد.
تصور می‌کنم شیوه بازی شما در آثار کمدی، گونه‌ای سخت از بازیگری است که اساسا هیچ‌گاه مخاطب را وادار به خندیدن نمی‌کنید و عکس‌العمل‌های شما مخاطب را غافلگیر می‌کند و عمده‌ترین دلیل محبوبیت شما هم این شیوه بازی است. باز هم به همان صحبت قبلی‌ام برمی‌گردم که طبق همین الگو است که هر کار شما با دیگری متفاوت است؟
به هر حال ماجرای عجیبی است که بخواهید بین این‌همه شخصیت کمدی، جدی بازی کنید. سال‌ها فعالیت من در حوزه کارهای کمدی ثابت کرده است که هیچ‌گاه دوست نداشته‌ام «اکت کمدی» را من انجام بدهم. من «ری‌اکشن کمدی» دارم. این شیوه بازی است که طی ١٢سال تمرین کردم و اصولا به کارهای کمدی بازیگر مقابلم عکس‌العمل نشان می‌دهم.
حضور شما در تلویزیون و سینما به واسطه بازی در آثار جدی بوده. خصوصا همکاری با زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور در مقام بازیگر و دستیار. اما به نظر می‌رسد به مرور بازی در آثار کمدی برایتان جدی‌تر شد و طی سال‌های اخیر، جدا از چند فیلم معدود از قبیل «جرم»، «خانوم» و «دعوت» که نقشی جدی‌ در آنها ایفا کردید، انتخاب‌هایتان بیشتر کمدی بوده. دلیل این انتخاب صرفا علاقه‌مندی است؟
شاید بیشتر این روح من است که به این کار نیاز دارد؛ اینکه ناخودآگاه کار کمدی انتخاب می‌کنم. نه اینکه دوست نداشته باشم در نقش‌های جدی بازی کنم، اما فکر می‌کنم علاقه من به آثار کمدی است که عموما به انتخاب اصلی‌ام بدل شده.
 طی این سال‌ها بیشتر با مهران مدیری همکاری کرده‌اید، تا آنجا که در سریالی مثل «قهوه تلخ» که زمان فیلمبرداری طولانی هم داشت، حضور داشتید؛ در حالی که قطعا باید به پیشنهادهای دیگر جواب منفی می‌دادید و کنار این گروه می‌ماندید. به نظر می‌رسد بعد از ١٢سال کار با مهران مدیری به سلیقه مشترکی هم رسیده‌اید که به‌راحتی حرف همدیگر را متوجه می‌شوید… .
همان‌طور که گفتید، در بسیاری از مواقع، فیلمبرداری برخی از سریال‌ها زمان زیادی می‌برد و به‌نوعی سال ما را پر می‌کند. شاید دراین‌میان سر کار دیگری هم حاضر شوم و به پیشنهاد دوستانی که به من لطف دارند، جواب مثبت دهم، مثل فیلم «دعوت» یا «بی‌پولی» که مابین تصویر‌برداری سریال زمانی پیش آمد که بتوانم در پروژه دیگری حضور داشته باشم. حتی بعد از «بی‌پولی» هم چندین‌بار قرار بود با حمید نعمت‌الله کار کنم که متأسفانه به‌دلیل همین طولانی‌شدن سریال‌ها اتفاق نیفتاد، چراکه عاشق کارکردن با حمید نعمت‌الله هستم و امیدوارم فرصتی پیش بیاید که بازهم با هم همکاری کنیم. درنهایت اینکه کارکردن با مهران مدیری همیشه برایم لذت‌بخش است و از آن استقبال می‌کنم.
متأسفانه اتفاقی که در سال‌های اخیر در تلویزیون ما کمی مغفول مانده، تولید اندک آثار کمدی است و قطعا ویژه‌ترین این آثار که در ذهن مردم ماندگار شده، متعلق به آثار مهران مدیری است. تصور می‌کنم خلأ ناشی از ساخت چنین آثاری، باعث می‌شود فاصله مردم با دیدن سریال و فیلم‌های کمدی بیشتر و در نهایت مهم‌ترین کارکرد کمدی که نقد است، به فراموشی سپرده شود. درنهایت مثل اتفاقی که شاهدش هستیم، هر نقدی در سریال‌های طنز با سوءتفاهم همراه باشد. تا چه حد با این تلقی موافق هستید؟
شما به‌عنوان یک مخاطب با فیلم سینمایی «دو صفر هفت» کاملا ارتباط برقرار می‌کنید و آن را به‌عنوان یک ژانر پلیسی- جاسوسی می‌پذیرید. اما امکان ندارد سریال «فرندز» را بتوانند با دوبله فارسی به خورد ما ایرانی‌ها بدهند؛ منظورم این است که کمدی بیش از هرچیز به فرهنگ عامه مردم هر کشور برمی‌گردد. تصور می‌کنم مردم هر کشوری دوست دارند کمدین‌های کشور خودشان را ببینند. مقصودم در نوع سریال‌دیدن است نه فیلم‌های کمدی. همان‌طور که گفتم، کمدی از فرهنگ نشأت می‌گیرد؛ اتفاقی که شما باید درباره آن پیش‌زمینه ذهنی داشته باشید. موضوع دیگر این است که فکر می‌کنم باید چندگروه به‌طور مرتب با تشکیل یک‌سری کارگاه یا اتاق فکر، روی سوژه‌های مختلفی کار کنند تا تولید سریال‌های طنز در تلویزیون ما مرتب جریان داشته باشد. اینکه کسی کار کند و تا مدتی خبری از ساخت سریال طنز در رسانه ملی نباشد، درست نیست.
خاستگاه شما تلویزیون است و کارهای اولتان را با تلویزیون آغاز کردید و چندسالی بود که از این مدیوم دور بودید. در بازگشت به تلویزیون، حال‌وروز این رسانه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
قطعا تأثیر تلویزیون چیز دیگری است. هرچقدر در مدیومی مثل شبکه نمایش خانگی کار کنید و کارتان فروش فوق‌العاده‌ای هم داشته باشد، اما در تلویزیون احساس می‌کنید کار مهم‌تری انجام می‌دهید.
در مدت پخش سریال با مردم در ارتباط بودید و نظراتشان را شنیدید؟
خدا را شکر که بازخوردهای این سریال خوب است. مردم سریال را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. چندوقت پیش بود که برای خرید به سوپرمارکتی رفتم و دیدم اکثر مشتریان سرشان به سمت تلویزیونی است که «در حاشیه» را پخش می‌کند و سرگرم دیدن سریال هستند. این لذت‌بخش‌ترین اتفاقی است که می‌توان دید.
برخی معتقدند «در حاشیه» با سایر کارهای مهران مدیری فاصله دارد و به یک تعبیر، سریالی تکرار است. نظر شما چیست؟
اکثر کسانی که با من در ارتباط بودند، معتقدند «در حاشیه» از قسمت اول مخاطبش را درگیر کرد. اما این را هم در نظر داشته باشید که ما برای سلیقه چندمیلیون خانوار کار می‌کنیم. قطعا نمی‌توان همه را راضی کرد و همه شما را دوست داشته باشند و هرشب شما را نگاه کنند. اما همان‌طور که گفتم، نظرات مردم بسیار امیدوار‌کننده و مثبت است




فرزاد موتمن: اعتراض به سریال “در حاشیه” از سوی مدیران نظام پزشکی است و نه جامعه پزشکان

سینماژورنال: در حالی که انتقادات جامعه پزشکان نسبت به سریال “در حاشیه” بالا گرفته است و سازمان نظام پزشکی نیز فراخوانی را برای انتقاد از پخش این سریال به اجرا گذاشته است فرزاد موتمن کارگردان سینمای ایران به انتقاد از این واکنشها پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال موتمن که در کارنامه سینمایی اش هم آثاری آوانگارد چون “شبهای روشن” دارد و هم کمدی-تجاری نظیر “پوپک و مش ماشاا..” با اشاره به ماجرایی که خود به هنگام اکران یکی از آثارش تجربه کرده بود اینکه نتوان برای کاراکترهای فیلم شغلی درنظر گرفته را خارج از ساختار سرگرم سازی می داند.

یکی از شخصیتهای “باج خور” پزشکی بود که پروانه اش لغو شده بود

موتمن با نگارش یادداشتی با عنوان “حساب مدیران از پزشکان جداست” برای “اعتماد” آورده است: زماني كه فيلم «باج‌خور» در سينماها اكران شد، سازمان نظام‌پزشكي به من به عنوان كارگردان فيلم، اعتراض كرد؛ يكي از شخصيت‌هاي فيلم پزشكي با پروانه كار لغو شده بود كه قاچاق مي‌كر و همین با اعتراض مواجه شده بود.

سرقت مسلحانه دانشجوی پزشکی در میدان مادر

وی ادامه میدهد: دقيقا همان روزي كه اعتراض سازمان نظام‌پزشكي به اين شخصيت در فيلم «باج‌خور» منتشر شد، يك دانشجوي رشته پزشكي به بانكي در ميدان مادر(محسنی) رفت و سرقت مسلحانه كرد.

این اتفاق جوابی بود برای نظام پزشکی
به گزارش سینماژورنال موتمن می افزاید: به دنبال آن سرقت مسلحانه پليس وارد عمل شد و در تعقيب و گريز، با تيراندازي در پل صدر، موفق شدند اين دانشجو را دستگير كنند. همان اتفاق، خودش جوابي براي سازمان نظام‌پزشكي شد؛ اينكه نمي‌توانيم بگوييم همه در يك صنف بد يا خوب هستند.

اعتراض به سریال “در حاشیه” از سوی مدیران نظام پزشکی است و نه جامعه پزشکان

فرزاد موتمن با اشاره به سریال تازه مهران مدیری بیان می دارد: حالا بعد از اين‌همه سال، نظام‌پزشكي بازهم اعتراض كرده. اعتراضي كه به نظر من ربطي به جامعه پزشكان ندارد و دقيقا از مديران سازمان مي‌آيد. مديراني كه فكر مي‌كنند مي‌توانند ابزاري براي مميزي باشند و براي اعتراض آستين بالا بزنند تا با توقيف يك فيلم و يك سريال، بال مميزي باشد.

این اتفاقات خودسانسوری را موجب میشود

به گزارش سینماژورنال کارگردانی که در جشنواره اخیر “خداحافظی طولانی” را داشت ادامه می دهد: تاثير اين اتفاق هم اين است كه ما هنرمندان، بعد از جريانات و اتفاق‌هايي از اين دست، براي نوشتن هر شخصيتي يا ساختن هر فيلم و سريالي، خودمان از اينكه لباسي از يكي از مشاغل را به تن كاراكتراهاي بد قصه كنيم، بترسيم و به خودسانسوري دچار شويم.

مدیران صنوف مختلف بدانند که نمیتوانند نقشی در ممیزی داشته باشند
فرزاد موتمن در پایان یادداشت خود می آورد: قصه، فقط قصه است و تنها خاصيت آن سرگرمي براي مردمي است كه هركدام يك شغل خاص دارند و به خوبي مي‌دانند كه در اصناف مختلف خودشان هم آدم‌هاي خوب و بد وجود دارد. بايد اين فهم و شعور و فرهنگ به وجود بيايد كه اعتراض‌هايي از اين دست، تنها باعث خودسانسوري هنرمندان مي‌شود و هيچ نتيجه سازنده ديگري ندارد. مديران صنوف مختلف بايد بدانند كه نمي‌توانند فارغ از آنچه كه قانون اساسي تعريف كرده، نقشي در مميزي داشته باشند و اعتراض‌هاي اين‌چنيني تمام شود.




خوشحالی مدیران سیما از آگهی‌هایی که به واسطه ایرج طهماسب و مهران مدیری به رسانه ملی سرازیر شده

سینماژورنال: در آغاز هفته دوم نوروز و در حالی که دو روزی است دو مجموعه “کلاه قرمزی” و “در حاشیه” روی آنتن رفته اند استفاده آگهی دهندگان از باکسهای تبلیغاتی این دو برنامه چشمگیر است.

به گزارش سینماژورنال نه فقط پیش از شروع این دو مجموعه، حجم نسبتا قابل ملاحظه ای تیزرهای تبلیغاتی روی آنتن می رود که برای باکس میانی این دو مجموعه هم واحد بازرگانی صداوسیما سنگ تمام گذاشته است.

در باکس میانی تبلیغات “در حاشیه” و “کلاه قرمزی” همه جوره تبلیغاتی روی آنتن می رود و علاوه بر آن به هنگام پخش این دو مجموعه نیز مقادیری آگهی تبلیغاتی به صورت زیرنویس نشان داده می شود.

شنیده شده در همین دو روز ابتدایی نمایش علاوه بر سفارش دهندگان قبلی، تعدادی از شرکتهای بزرگ تولید محصولات غذایی نیز طی تماسهایی با مدیران بازرگانی سیما، تقاضای پخش آگهی محصولات خود را مطرح نموده اند که به علت محدودیت باکس میانی این دو برنامه، پاسخ  مثبتی به آنها داده نشده!

به گزارش سینماژورنال با این حال این تقاضاها مدیران سیما و بخصوص معاونت این رسانه که سعی کرد همه جوره پای سریال مهران مدیری بایستد را به شدت راضی و خرسند ساخته است.

پیامی که از این ماجرا گرفته می شود چیست؟

اینکه رسانه ملی می کوشد به لطف استفاده از چهره هایی خوشنام در فیلد کاری خویش به جلب آگهی بپردازد خیلی خوب است و البته ایرادی هم بر آن وارد نیست.

به گزارش سینماژورنال همین که فقط دو تیم کاری یعنی مهران مدیری و ایرج طهماسب-حمید جبلی آن قدر توانایی دارند که می توانند برای رسانه ای که امکانات در اختیارشان می گذارد پولسازی کنند یک پیام را هم برای مسئولان رسانه ملی دارد و آن هم اینکه اگر آنها به جای قمار کردن بر روی مجموعه سازانی که طی سالهای اخیر عدم توانایی شان در جلب مخاطب آشکار شده به سراغ آدمهایی بروند که پتانسیل بالایی برای جلب مخاطب دارند به این طریق لااقل بخشی از مشکلات مالی رسانه ملی هم مرتفع خواهد شد.




مهران مدیری ساعت خود را با “فاطما گل” تنظیم کرد!

سینماژورنال/سارا صفوی: اولین قسمت از تازه ترین سریال مهران مدیری در حالی امشب از شبکه سوم روی آنتن می رود که انتخاب آخرین ساعات شب برای پخش این سریال کمی شائبه برانگیز است.

به گزارش سینماژورنال بنا شده سریال “در حاشیه” مهران مدیری هر شب ساعت 23 روی آنتن شبکه سوم سیما رفته و تکرارش هم ساعت 16 روز بعد پخش شود.

توجیه دست اندرکاران سیما برای قرار دادن نمایش این فیلم در باکس انتهایی شب عدم تقارن پخش با سریالهای “سربه راه” و “فوق سری” است که اولی در ساعت 20 روی آنتن می رود و دومی در ساعت 22 اما…

حتی  تکرار “در حاشیه” هم با تکرار “فاطما گل” تداخل ندارد

اما برخی نیز عقیده دارند مهران مدیری با هوشمندی تمام ساعت 23 را برای پخش سریالش انتخاب کرده تا این سریال با زمان پخش سریال ماهواره ای “فاطما گل” تداخل نداشته باشد.

سریال ماهواره ای مذکور در ساعتهای 21 و 22 از دو شبکه مختلف ماهواره ای روی آنتن می رود و حالا پخش “در حاشیه” درست از زمانی آغاز می شود که پخش این سریال به اتمام رسیده است.

در حاشیه
در حاشیه

به گزارش سینماژورنال جالب است که زمان پخش تکرار “در حاشیه” که ساعت 16 است نیز با زمان تکرار “فاطما گل” که ساعتهای 12 و 18 است هیچ گونه تداخلی ندارد!!!

باید منتظر ماند و دید…

باید منتظر ماند و دید پخش “در حاشیه” از شبکه سوم سیما و در ساعات پایانی شب و بعد از پخش یک سریال خالتور ماهواره ای(!) خواهد توانست باعث جلب مخاطبان میلیونی برای رسانه ملی شود یا نه؟




سروش صحت: برای دیدن سریال تازه مهران مدیری ذوق و شوق دارم

سینماژورنال: سروش صحت بازیگر و کارگردانی است که طی این سال‌ها ارتباطش را با تلویزیون قطع نکرده و همواره تلاش کرده مخاطبش را سرگرم کند. عموما هم سریال‌هایش با استقبال روبه‌رو شده است.

به گزارش سینماژورنال صحت از جمله چهره هایی است که در روزگار دوری رضا عطاران و مهران مدیری از تلویزیون با ساخت سریالهایی چون “پژمان” و “ساختمان پزشکان” کوشید بخشی از خلأ ناشی از حضور این دو چهره را پر کند.

خوشحالم که مدیری به تلویزیون بازگشته است

صحت در گفتگو با بهناز شیربانی در “شرق” خوشحالی‌اش را از بازگشت مهران مدیری پنهان نمی‌کند و می‌گوید: من کارم را با مهران مدیری شروع کردم و طبعا خوشحالم که بار دیگر به تلویزیون برگشته است و جزو طرفداران او هستم.

برای دیدن سریال تازه مدیری ذوق و شوق دارم

به گزارش سینماژورنال او ادامه می‌دهد: من هم مثل مردم برای دیدن سریالش “در حاشیه” یا همان “اتاق عمل” ذوق‌وشوق دارم و اساسا هرجا که مهران مدیری باشد، قطعا اتفاقات خوبی خواهیم دید.

نمی توان درباره آینده پیش بینی کرد

صحت درباره آینده تلویزیون و اینکه آیا با بازگشت امثال مدیری می‌توان امیدی به بازگشت طیف وسیعی از مخاطبانی که به دیدن سریال‌های ایرانی بی‌میل شده‌اند، داشت؟ ‌می‌گوید: نمی‌توانم در مورد آینده پیش‌بینی دقیقی داشته باشم اما از نظر من موفقیت تلویزیون یعنی ساخت برنامه‌هایی که مخاطب از دیدن آنها لذت ببرد.




جواد رضویان؛ پزشکِ بساز-بفروش “اتاق عمل”؟!

سینماژورنال: در حالی که گروه تولید سریال “اتاق عمل” این روزها به صورت فشرده مشغول به کارند تا قسمتهای ابتدایی سریال را به پخش نوروزی برسانند به تازگی فاش شده که جواد رضویان هم در این سریال به عنوان پزشک ظاهر خواهد شد.

در حالی که چندی قبل از مهران مدیری، سیامک انصاری و مهران غفوریان به عنوان پزشکان بیمارستان محل وقوع حوادث یاد شده و حواد رضویان مالک بیمارستان معرفی شده بود حالا “صبا” خبر داده که رضویان هم یکی از پرشکان بیمارستان خواهد بود.

به گزارش سینماژورنال اولین نکته ای که با شنیدن این خبر به ذهن می رسد آن است که جواد رضویان در این سریال در دو نقش بازی خواهد کرد؛ یکی نقش مالک بیمارستان و دیگری هم نقش پزشک.

بسازبفروشی که پزشک هم هست؟!

با این حال برخی شنیده ها هم حکایت از آن دارند که رضویان ایفاگر پزشکی است که سرمایه اش را در کار بساز-بفروشی انداخته و برای همین توانسته مالک بیمارستانی شود که در آن به طبابت میپردازد.

اگر این فرض درست باشد رضویان دقیقا همان کاراکتری را ایفا خواهد کرد که در “مرد هزارچهره” پرویز فلاحی پور ایفاگر نقش آن بود؛ همان صاحب بیمارستانی که “مسعود شصت چی” به اشتباه وارد آن شده و خود را به عنوان یک پزشک متخصص جامیزند.

بقیه یا بیمارند و یا پرستار

به گزارش سینماژورنال بیشتر از نیمی از فیلمبرداری “اتاق عمل” در سوله ای حوالی بلوار ارتش انجام میشود و بازیگرانی چون سپند امیرسلیمانی، فلامک جنیدی، الهه حصاری، عارف لرستانی، پروین قائم مقامی و نیما فلاح ایفاگر پرستاران و بیماران حاضر در بیمارستان مرکزی سریال هستند.