1

سه روز بعد از انتشار نقطه‌نظر رهبری نسبت به “بابا لنگ دراز”⇐کارگردان “خانه سبز” از تولید سریال ایرانی “بابا لنگ دراز” خبر داد

سینماژورنال: در روزهای گذشته یکی از مدیران سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با نام محسن چینی فروشان روایتی را طرح کرده بود درباره نقطه نظر مقام معظم رهبری به داستان “بابا لنگ دراز”.

به گزارش سینماژورنال چینی فروشان در دومین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی و رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر رمان «تن تن و سندباد» اثر محمد میرکیانی گفته بود: در دیداری رهبر انقلاب فرمودند فیلم “بابا لنگ‌ دراز” را بیاورید من ببینم چون داستان آن را در گذشته خوانده‌ام و می‌خواهم فیلم آن را نیز ببینم. این فیلم یک فیلم سالم است ولی با رویکردی آمریکایی یعنی شما پرچم آمریکا را در تمام صحنه‌ها می‌بینید و ما اگر تمام وقت خود را صرف چنین کاری کنیم موفق بوده‌ایم.

حالا سه روز بعد از آن روایت بیژن بیرنگ کارگردان سریالهای “همسران” و “خانه سبز” از تولید سریالی تلویزیونی برآمده از داستان “بابا لنگ دراز” خبر داده است.

سریالی با حضور چهار زوج و دو دختر مجرد

بیژن بیرنگ درباره این سریال که طرح آن به شبکه دوم سیما ارائه شده به “ایسنا” گفت: این مجموعه نگاهی به داستان مشهور «بابا لنگ دراز» دارد و بابا لنگ دراز تمهیدی برای این مجموعه جدید است که مبنای آن کمدی خواهد بود. اما لحظات عاطفی هم خواهد داشت.

بیرنگ درباره داستان این مجموعه نیز توضیح داد: داستان «بابا لنگ‌دراز» درباره چهار زوج و دو دختر که دانشجو هستند روایت شده است.

پس از شکست در شبکه نمایش خانگی

به گزارش سینماژورنال آخرین محصول دست بیژن بیرنگ سریالی بود مختص شبکه خانگی با عنوان “عشق تعطیل نیست” با بازی محمدرضا گلزار، مهناز افشار، شهرام حقیقت دوست و بهنوش بختیاری که بعد از پخش اولین قسمت کپی برداری آن از سریال آمریکایی “فرندز” مورد انتقاد قرار گرفت.

دیری نگذشت که این انتقادات گره خورد با گلایه هایی که بازیگران این مجموعه از حضور در این سریال داشند. گلایه هایی که به نظر می رسید بخشی از آن ناشی از بدقولیهای مالی تهیه کننده سریال بوده است.

در نهایت نیز عمر این سریال که بنا بود در 26 قسمت تولید شود به بیشتر از پنج قسمت نرسید و تولید آن برای همیشه متوقف شد.

بیرنگ اما شکست این سریال را قبول نداشت و در گفتگوهایش از طرحهایی گفت که بعضی اوقات به نتیجه می رسد و بعضی اوقات، نه. وی البته در پاسخ به گلایه های مالی بازیگران سریال هم از این گفت که بازیگرانش به اندازه دستمزدی که انتظار داشتند برای کار انرژی نگذاشته اند.




چرا الهام چرخنده متن رهبری را درست نخواند؟+عکس

سینماژورنال: الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون اخیرا در همایش عفاف و حجاب در مشهد متن دست نوشته رهبری بر قرآنی که به وی اهدا شده است را قرائت کرد.

به گزارش سینماژورنال ساعاتی بعد از این اتفاق تصویر دست نوشته رهبری بر قرآن اهدایی منتشر شد که مشخص ساخت آنچه چرخنده خوانده است عین متن رهبری نبوده است.

الهام چرخنده در این همایش گفت: من متن دست‌نوشته رهبر معظم انقلاب بر قرآنی که به من اهدا شد را با مشورت دبیر این همایش برای اولین بار اینجا قرائت می‌کنم و در هیچ جا صحبتی درباره این متن نکردم. متن دست‌نوشته رهبر معظم انقلاب به این شرح است: «بسم الله الرحمن الرحیم. دخترم از اهدا انگشتر متبرکه از تو ممنونم، الهام چرخنده صراحت و شجاعتت را ستایش می‌کنم و برای ادامه راهت دعا م‍ی‌کنم. سید علی خامنه‌ای»

اصل متن چه بوده؟

به گزارش سینماژورنال با این حال برمبنای تصویر دست نوشته، متن مقام معظم رهبری چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم. سرکارخانم الهام چرخنده از اهداء انگشتر متبرکه سپاسگزارم. صراحت و شجاعت شما را تحسین میکنم. از خداوند متعال برای شما توفیق روزافزون می طلبم. سید علی خامنه‌ای»

همان طور که مشخص نه تنها چرخنده متن مقام رهبری را درست نخوانده بلکه بخشهایی از آن را تغییر داده؛ به عنوان مثال رهبری او را “دخترم” خطاب نکرده است و از “دعا برای ادامه راه” هم سخنی نگفته است.

تصویر دست نوشته رهبری برای الهام چرخنده

تصویر دست نوشته رهبری برای الهام چرخنده




ادعاهای تازه کمال تبریزی⇐ حسن روحانی با “مارمولک” مخالف بود و گفت باید توقیف شود اما رهبری از فیلم تعریف کرد/محصورین اگر کیاست به خرج می‌دادند امروز رییس جمهور بودند/تلویزیون، دشمن سينما بوده و هست/برای فیلمسازی درباره “مداحان” باید با آنها هماهنگ شد

سینماژورنال: تازه ترین فیلم کمال تبریزی “امکان مینا” در جشنواره مورد توجه قرار نگرفت و فیلمی هنروتجربه ای به نام “دونده زمین” هم با هجمه منتقدان روبرو شد؛ شاید یک دلیل اینکه تبریزی مجبور شده در تازه ترین گفتگویش که با “قانون” انجام شده به جای توضیح دلایل این شکست از خاطرات زمان “مارمولک” بگوید همین بی اقبالی مخاطبان به “امکان مینا” است.

به گزارش سینماژورنال در گفتگوی تازه تبریزی علاوه بر آن که ادعاهای تازه ای درباره مخالف رییس دولت یازدهم با “مارمولک” بیان شده این کارگردان درباره همراهی رهبری با این فیلم سخن گفته است.

عجیب ترین جای این گفتگو اما جایی است که تبریزی که خود با سرمایه تلویزیون مشغول تولید یک سریال پرهزینه به نام “سرزمین کهن” است از این گفته که تلویزیون، دشمن سینما بوده و هست!!!

بخشهای خواندنی گفتگوی تبریزی را بخوانید:

گويا آقاي روحاني هم آن زمان از مخالفان سرسخت «مارمولك» بودند. درست است؟
من و آقاي روحاني باهم «مارمولك» را در شوراي عالي امنيت ملي ديديم.آقاي روحاني با فيلم مخالف بود و علنا در روي من گفت كه فيلم بايد توقيف و با شماها هم برخورد شود.به‌هرحال هر آدمي نظري دارد كه در جاي خودش محترم است. آقاي روحاني هم در آن زمان نظرشان اين بوده. 

باورپذير نيست كه كسي در مورد جنگ يا روحانيت فيلم بسازد بدون آنكه قبل از آن با جايي مذاكره نكرده و مجوزهايي را نگرفته باشد. شما براي مجوز ساخت اين فيلم‌ها رايزني كرده‌ايد؟
خوشبختانه يا متاسفانه آن زمان اين‌طور نبود اما الان اين وجود دارد كه اگر بخواهيد كاري انجام دهيد كه كمي ساختارشكنانه و متفاوت باشد حتما بايد برويد و مجوزهاي اوليه آن رابگيريد.
  مثلا الان چه حيطه‌اي در فيلمسازي  نيازمند كسب مجوز و رايزني  است؟
به طور مثال اگر الان بخواهيم يك فيلم طنز در مورد مداح‌ها بسازيم قطعا بايد با آن‌ها صحبت كنيم و در جريان‌شان بگذاريم. مي‌شود با اين موضوع يك فيلم كمدي خيلي بامزه ساخت چون زمينه‌هاي ساخت آن خيلي  وجود دارد. زماني كه مارمولك ساخته شد اين محدوديت‌ها نبود ولي الان سكانس هاي مرتبط به مداحي در فيلم «پاداش» حذف شده است و اين نشان از تغيير وضعيت دارد.
  شما اكراني هم در شوراي عالي امنيت ملي داشته‌ايد؛ از آن اكران و فضايش مي‌گوييد؟
زمان اكران مارمولك شرايط عجيبي پيش آمده بود؛  از طرفي به شدت با فيلم مخالفت مي‌شد و از طرف ديگر براي ديدن فيلم بليت پيدا نمي‌شد و صف‌هاي طويل مقابل سينما ايجاد شده بود.زماني كه حساسيت‌ها خيلي زياد شد ،براي ما يك نمايش در شوراي عالي امنيت ملي گذاشتند كه تمام اعضاي آن آمدند تا فيلم را ببينند و درمورد آن تصميم‌گيري كنند، به ما هم گفتند كنار ما بنشينيد تا اگر در طول اكران سوالي داشتيم بتوانيم بپرسيم. اتفاق جالبي  كه افتاد اين بود ؛  زماني كه قرار شد فيلم براي اعضاي شوراي عالي امنيت ملي به نمايش درآيد خانواده‌هاي آن‌ها از اين ماجرا باخبر شده و گفته بودند براي ديدن فيلم آن‌ها هم مي‌آيند.كل سالن نمايش فيلم پر شده بود از خانواده‌هاي اعضاي شوراي عالي امنيت ملي و محافظان‌شان. زماني كه «مارمولك» شروع شد به پخش شدن در سالن، اعضاي شورا  با حالت عصبي ودر سكوت فيلم را مي‌ديدند در حالي‌كه كل سالن از صداي خنده خانواده‌هايشان پر شده بود. يك بار هم  دو آقاي روحاني از طرف دادگستري براي تصميم‌گيري در مورد فيلم آمده بودند و به جاي اينكه فيلم را نگاه كنند مدام يادداشت‌ برمي داشتند. بعد از اينكه فيلم تمام شد به نمايندگان قوه قضاييه گفتيم خب حالا نظرتان راجع به فيلم چيست؟برايم خيلي جالب بود كه گفتند از نظر ما اكرانش هيچ اشكالي ندارد چون آنقدر غيرواقعي‌ا‌ست كه كسي تمايلي براي ديدنش ندارد در حالي‌كه زمان اكران فيلم بليت پيدا نمي‌شد. اين نشان از فاصله با مردم دارد.
  گفتيد كه مارمولك  هيچ مميزي‌اي نشد؟
«مارمولك» در جشنواره كامل پخش شد اما زمان اكران يك سكانس آن حذف شد.
  چه سكانسي بود؟
صحنه‌اي بود كه رضا مارمولك سوار قطار مي‌شود كه به مرز برود چند جوان دورش جمع مي‌شوند و شروع مي كنند به دست انداختنش. به او مي‌گويند حاج آقا عمامه‌ات را برعكس گذاشتي او هم به تندي جواب‌شان را مي‌دهد و در آخر هم مي‌گويد:«سلام من را به مادرت برسون». البته اين صحنه در نسخه‌اي از فيلم كه دي‌وي‌دي شد وجود دارد.
  ماجراي تغيير اسم فيلم چه بوده؟ چرا تصميم داشتيد اسمش را عوض كنيد؟
يادم مي‌آيد آن زمان ما فكر كرديم كه ممكن است اسم «مارمولك» حساسيت‌زا باشد بنابراين با آقاي محمدي به اين نتيجه رسيديم كه شايد بهتر است اسم فيلم را عوض كنيم.حتي آقاي محمدي در بين گروه سازنده جايزه گذاشت كه اگر كسي بتواند يك اسم خوب براي فيلم پيشنهاد بدهد يك سكه به عنوان جايزه به او داده مي‌شود. «آدرس خدا» آخرين اسمي بود كه به آن رسيديم و از تمام پيشنهادات بهتر بود اما آقاي محمدي گفت، ارشاد اعلام كرده فيلم بايد با همان اسمي كه مجوز گرفته اكران شود و نيازي به تغيير اسم نيست اما بعد از اينكه فيلم نمايش داده شد خيلي‌ها اعلام كردند اگر اسم فيلم اين نبود اين مشكلات برايش پيش نمي‌آمد من هم گفتم اشكالي ندارد من اسم فيلم را عوض مي‌كنم شما به ما اجازه اكران مجدد بدهيد اتفاقي كه هيچ‌وقت نگذاشتند رخ بدهد.
  در كنار تمام مخالفت‌ها،«مارمولك» حاميان بزرگي هم داشت.
بله  اين بعد از آن بود كه مقام معظم رهبري حامي فيلم شدند. زماني كه رهبري حمايت‌شان از اين فيلم را علني اعلام كردند ساير افراد هم گفتند كه حامي اين فيلم هستند  ولي تا قبل از حمايت مقام معظم  رهبري  چيزي نگفته بودند.تنها كسي كه براي اولين بار از اين فيلم حمايت كرد شخص رهبري بود.
  اين حمايت رهبري چطور بود؟
از دفترشان زنگ زدند و از فيلم تعريف كردند كه فيلم بسيار خوبي بوده است و …
  گويا خود آقاي محمدي جلوي اكران «مارمولك» را گرفتند.
آقاي محمدي دچار استرس وحشتناكي شده بود چون تلفن‌هاي وحشتناكي مي‌شد و او را تهديد‌هاي عجيبي مي‌كردند. فضاي عجيب  و غريبي در زمان اكران «مارمولك» به وجود آمد مثلا در تمام نماز جمعه‌ها عليه اين فيلم صحبت شده بود.يادم مي‌آيد زماني كه فيلم در دانشگاه تهران اكران شد، عده‌اي مي خنديدند و عده‌اي ديگر با اخم به فيلم نگاه مي كردند.يعني هميشه فضاي دوقطبي در قبال اين فيلم وجود داشت.
  به نظرتان اگر الان «ليلي با من است» و «مارمولك» را مي‌خواستيد بسازيد امكان ساختش بود؟
اول اين را بگويم كه الان به «مارمولك2» فكر مي‌كنم.بايد سعي كنيم كه ظرفيت آن را به وجود آوريم و اين اتفاق به مرور رخ مي‌دهد.

{شما جزو افرادی هستید که} گاردشان را در قبال انتقادها باز مي گذارند چون سنگري نيست كه به وقت نياز پشتش مخفي شوند.
كاملا همين‌طور است. من فكر مي‌كنم فيلمساز بايد همين‌طور باشد و وابسته به هيچ تشكل يا جريان حزبي نباشد. استقلال فيلمساز از نظر من خيلي مهم است و اينكه تا جايي كه مي تواند در نقطه تعادل بايستد.
من يادم مي‌آيد در مصاحبه‌اي گفتم كه در مقطعي به نظرم محصورين مي‌توانستند كياست بيشتري به خرج دهند و شايد اگر اين اتفاق مي‌افتاد به جاي آقاي روحاني امروز آنها رييس جمهور بودند و از اين خيلي جلوتر بوديم.اين حرف من خيلي از دوستانم را ناراحت كرد كه تو چرا اين حرف را مي‌زني آن‌ها الان در حصر خانگي هستند و مشكلات دارند و زدن اين حرف درست نيست اما خب عقيده‌ من اين بوده و بيانش كردم. در مورد فيلمسازي هم همين‌طور است.

امروزه شاهد گسست عجيبي بين هنرمندان و مردم با تلويزيون هستيم. به نظر شما چرا تلويزيون چنين مسيري را رفته است؟
متاسفانه تلويزيون از يك تاريخي به بعد دشمن سينما بوده و هست.نمي دانم چرا آب تلويزيون  با سينما در يك جوي نمي‌رود. تلويزيون ما تا اطلاع ثانوي مثل سدي مقابل سينما‌ست و علتش را نمي دانم! تلويزيون مجبور است يك بازنگري اساسي در سياست‌هايش كند. عده‌اي هستند كه تلويزيون را در يك مدار مصنوعي نگه داشته‌اند و راضي به تغيير شرايط هم نيستند.مخاطب تلويزيون خيلي كم است وخب  همين كم بودن مخاطب و آمار فاجعه را مي ديدند كه گفتند چه كار كنيم كه بيننده جذب كنيم؟ جنجال كنيم و فحش بدهيم نمونه بارزش هم برنامه «هفت» است.
شايد نكته غم‌انگيزش هم اين است كه يك كارگردان سينما بر مسند «هفت» نشسته و اين اتفاقات رخ داده است.
اصلا مگر افخمي توانايي اجرا دارد؟ او يك كارگردان است و بهترين كاري كه مي تواند انجام دهد اين است كه فيلم خوب بسازد.آدم بايد ظرفيت خودش را بشناسد.الان اگر به من بگويند بياروي ديوار مرگ  موتور سواري كن خب معلوم است قبول نمي كنم چون توانايي‌اش را ندارم.حالا فكر كنيد كنار افخمي آدمي هم گذاشته‌اند كه گل سرسبدمنتقدان است خب نتيجه چه آش شوربايي مي‌شود؟ قطعا تلويزيون نيازمند بازنگري‌است چون مسيري كه آنها مي‌رفتند به جاهاي خطرناكي كشيده مي‌شد.
يعني اگر به شما پيشنهاد اجرا بدهند، قبول نمي‌كنيد؟
قطعا قبول نمي‌كنم، چون كار من چيز ديگري است




خبر یک روزنامه اصولگرای تازه تأسیس⇐نمایش “یتیم‌خانه ایران” برای مقام معظم رهبری

سینماژورنال: روزنامه تازه تأسیس “صبح نو” که در اولین شماره های خود خبر از دیدار ابراهیم حاتمی کیا با مقام معظم رهبری داده بود(اینجا را بخوانید) در شماره اخیر خود خبری مبنی بر اکران خصوصی فیلم «یتیمخانه ایران» برای رهبر معظم انقلاب داده است.

سینماژورنال متن کامل خبر این روزنامه اصولگرا را ارائه می دهد:

ابوالقاسم طالبی بعد از ساخت فیلم سیاسی «قلاده های طلا» سراغ پروژهای تاریخی و وقتگیر به نام «یتیمخانه ایران» رفت؛

پروژه ای که داستانی تراژیک درباره قحطی گریبانگیر ملت ایران هنگام جنگ جهانی اول را روایت میکند. شنیده های «صبح نو» حکایت از آن دارند که فیلم «یتیمخانه ایران» اخیراً برای حضرت آیت الله خامنه‌ای به نمایش درآمده است و رهبر معظم انقلاب نیز ضمن تمجید از این اثر سینمایی از توجه سینما به این مضامین مهم در تاریخ معاصر  ابراز رضایت کرده‌اند؛

مضامین و سوژه‌هایی که جای خالی آنها به شدت در سینمای ایران احساس می‌شود؛ سوژه ای که بالاخره ابوالقاسم طالبی بعد از چند سال موفق به نهایی کردن نسخه  تصویری آن شد.




خبر یک روزنامه تازه تأسیس⇐دیدار حاتمی‌کیا با مقام معظم رهبری

سینماژورنال: در حالی که دو روز قبل خبر عیادت ابراهیم حاتمی کیا کارگردان “بادیگارد” از عباس کیارستمی کارگردان برنده نخل طلای ایرانی برای اولین بار از سینماژورنال منتشر شد(اینجا را بخوانید) به تازگی روزنامه تازه تأسیس “صبح نو” خبری تازه از حاتمی کیا داده است.

به گزارش سینماژورنال “صبح نو” که گویا از رسانه های نزدیک به شهردار تهران است، در گزارشی که به فعالیتهای هفته های اخیر حاتمی کیا اختصاص داده خبری منتشر کرده از دیدار این کارگردان با مقام معظم رهبری.

در این خبر آمده است: حاتمی‌کیا ترجیح می‌دهد به دور از ذره‌بین رسانه‌ها و خبرنگاران به کارهای خودش مشغول باشد. او که برای بررسی و نگارش فیلمنامه جدیدش در خارج از تهران به سر می‌برد، اخیراً هم دیداری خصوصی با رهبر معظم انقلاب داشته است. شنیده‌ها از آن حکایت دارند که آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار ضمن تمجید از آخرین ساخته این کارگردان، جمله‌ای بدین مضمون عنوان کرده‌اند که ایشان به همه فیلم‌های حاتمی‌کیا علاقمندند.




رضا کیانیان و تحصیل در حوزه علمیه و شاگردی رهبر انقلاب+عکس

سینماژورنال: رضا کیانیان بازیگر سينما که با عاشقانه “کفشهایم کو”ی کیومرث پوراحمد اکران نوروزی را تجربه می کند علاوه بر گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مشهد، در حوزه علمیه مشهد به تحصیل دروس فقهی و اسلامی نیز پرداخته بود.

به گزارش سینماژورنال كيانيان كه پدرش صاحب مغازه طباخي بود برادر بزرگتري به نام داود دارد كه در مشهد هنوز هم ميان نخبگان فرهنگي از او سرشناس تر مي نمايد.

داود كه تا پيش از شهرت عمومي رضا و باز شدن پاي او به عنوان بازيگر اول جريان اصلي سينما با واسطه ديده شدن سريال “شليك نهايي” معروف تر از رضا بود تنها در حوزه نمايشنامه نويسي فعاليت دارد.

اما رضا علاوه بر بازيگري تجربياتي نيز در نويسندگي و طراحي صحنه در سينما داردكه البته به اندازه بازيگري برايش موفقيت آميز نبود ، او همچنين داماد خواهر سهراب سپهري نقاش و شاعر معروف معاصر است.

به گزارش سینماژورنال کیانیان اخیرا در برنامه “دید در شب” گفت: شاگرد مقام معظم رهبری در حوزه علمیه بوده‌ام.

به تازگی نیز تصویری منسوب به روزگار طلبگی کیانیان منتشر شده است.

    منسوب به طلبگی رضا کیانیان
منسوب به طلبگی رضا کیانیان



نویسنده “اتوبوس شب”: آیا ماجراي “آدم برفي” براي “رستاخیز” تكرار نخواهد شد؟ /چگونه بچه مسلمان خودمان را در نقش مقدسين برنمي‌تابيم ولي هر روز در دل‌مان بازي آنتوني كويين در نقش “حمزه(ع)” را ستايش می‌کنیم؟

سینماژورنال: تازه ترین چهره ای که نسبت به اتفاقات پیرامون “رستاخیز” واکنش نشان داده است حبیب احمدزاده است.

به گزارش سینماژورنال احمدزاده که یکی از نویسندگان حوزه ادبیات داستانی به شمار می رود و البته در نگارش فیلمنامه آثاری چون “اتوبوس شب” و “پنجاه قدم آخر” نقش داشته با نگارش یادداشتی که در “اعتماد” منتشر شده از یک طرف به مرور خاطراتی از دوران کودکی خود پرداخته و از طرف دیگر از منتقدان اکران “رستاخیز” خواسته است منویات مقام معظم رهبری درباره نمایش چهره معصومین(ع) در عرصه تصویر را فصل الخطاب قرار دهند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت احمدزاده را ارائه می دهد:

در گذشته

«در تاريخ آورده‌اند هنگامي كه سلطان محمد فاتح با قشون بي‌شمار، به قصد فتح قسطنطنيه از دست مسيحيان، به دروازه‌هاي آن شهررسيد، هيچ‌كس را در حال محافظت از شهر نيافت، متحير از خبرچينان سپاه دليل پرسيد، از دور گنبد كليساي بزرگ اياصوفيه را نشانش دادند و گفتند كه همه، از شاه و وزير و امرا و عالمان و مردمان مسيحي در آنجا گرد آمده و بحث گذارده‌اند كه آن زخم مشهور، بر تن ناسوتي مسيح(ع) وارد شده يا بر تن لاهوتي آن عظيم؟ سلطان محمد، چون چنين شنيد توپي فراخواند و گلوله‌اي مستقيم حوالت گنبدكرد كه سخت بر آن اصابت نمود. و چنين ندا در داد كه:

اكنون هم بر لاهوتشان خورد و هم بر ناسوتشان.

و سخت دستور فتح داد و بدين‌سان قسطنطنيه مقام سلطان عثماني گشت.»

و اما امروز

دو هفته پيش مراسم نمازجمعه تهران و سخنان خطيب محترمش را گوش مي‌كردم كه نقل به مضمون به هر دو گروه موافقان و مخالفان «برجام» توجه و تذكر مي‌داد كه از نگاه «صفر و صد»ي به توافقنامه هسته‌اي بپرهيزند و در انتها، به عنوان فصل‌الخطاب، موضع رهبري را مصداق عمل بگيرند. ناگهان به ياد اين موضوع افتادم كه در امر فرهنگ، فصل الخطاب كيست؟

خاطره‌اي نقل كنم تا بهتر مقصودم را برسانم.

پيش از انقلاب و در عنفوان نوجواني در شهر آبادان، زادگاهم دو فرهنگ در ستيز كامل بودند؛ يكي فرهنگ مسلط استعمار انگليسي‌ها در مناطق شركت نفتي با تمام جوانب ظاهري و ديگري فرهنگ سنتي و بومي مردمي در مناطق غير كه دلبسته آيين‌هاي خود بودند.

ما نيز به عنوان نوجوان و به علت آنكه از امكانات شركت نفت به كلي محروم بوديم، در كوچه‌ها پا به توپ پلاستيكي بوديم؛ توپي كه با افتادنش در جوي‌هاي روباز پر از لجن، پاهاي برهنه ما را نيز آلوده و به قولي نجس مي‌كرد.

محله ما مسجدي داشت كه مزين به نام صاحب‌الزمان(عج) بود و پيش‌نمازي معروف به شيخ عبدالستار اسلامي و خادمي پير كه با آنكه درس طلبگي نخوانده بود، او را ملا احمد صدا مي‌زدند. يادم مي‌آيد كه تابستان‌ها از كله صبح تا هنگام تاريكي هوا فوتبال بازي مي‌كرديم و تنگ غروب، هم آنان كه دل در گرو دين و نماز داشتند و هم آنهايي كه براي رفع تشنگي به دنبال آب سرد كن مسجد بودند، همگي با پاي برهنه قصد ورود به مسجد مي‌كرديم، ملا احمد خدابيامرز سر مي‌رسيد و با نگاه به پاهاي لخت و كثيف ما چاره از قبل كرده، شيلنگ لاستيكي را از نخستين شير و لوله آب كنده و جانانه همچون يك ماتادور به جمع ما مي‌زد و ما را از دور و بر مسجد دور مي‌كرد تا به خيالش حياط مسجد را از ناپاك شدن دور و مبرا نگه دارد. يادم است بي‌بي خدابيامرزم نيز بسان ملا احمد، هميشه قرآن خانه پدر بزرگ را از دسترس بچه‌ها در بالاترين طاقچه مي‌گذاشت تا خداي ناكرده با دست ما بچه‌هاي بي‌وضو نجس نشود. خلاصه اين عمل ملا‌احمد ما ادامه داشت تا روزي كه شيخ عبدالستار پيش‌نماز براي كاري از كنار مسجد گذشت و تاراندن بچه‌ها توسط شيلنگ را ديد. ملا احمد را صدا زد و آهسته چيزي در گوشش گفت و بعد خود بچه‌ها را صدا زد و وارد مسجد شد شيلنگ را به لوله زد و آب را در پاشويه روي پاي بچه‌ها گرفت و همزمان كه با بچه‌ها شوخي كرده و گرم مي‌گرفت، پاي‌شان را شست و بعد از آن هم خودش، پايين در مسجد و محل اوليه ورود بچه‌ها را با آب شست و طاهر كرد.(با آنكه اصل ناپاك بودن آب آن جوي‌ها، به سبب روان بودن و داشتن سيستم فاضلاب شهري در آبادان آن روزها و نريختن به اين جوي‌ها نيز، جاي تشكيك بسيار دارد ولي به هر حال احتياط آلوده نشدن و نه نجس قطعي بودن كاري لازم به شمار مي‌آمد). بعدها و در جريان انقلاب اسلامي و دفاع و محاصره شهر، بسياري از اين بچه‌هاي ديروز مسجد به شهيداني همچون سه برادران شهيد پرورش و عبدالحميد و عباس زارع و… تبديل شدند. دقيقا مشكل امروز برخورد ما با مقوله فرهنگ و هنر و هنرمند(هرچند با كمي تفاوت) در همين دو روش نهفته است.

لحظه‌اي فكر كنيم كه من و شماي نويسنده، كارگردان يا هر هنرمند عوام الناس ديگري، از درد دينداري(و يا حتي مقداري انتفاع حلال مادي) مي‌خواهيم قطعه‌اي از تاريخ اسلام را نوشته يا به تصوير درآوريم. بودجه‌اي از خيرين دلسوز و معتمد جمع‌آوري كرده تا با نظر آنان در امر فرهنگ با دشمنان دين خدا مبارزه شود و حتما عقل‌مان هم مي‌رسد كه با صاحبنظراني در اين باب مشورت كنيم. پس متن مورد‌نظرمان را به بسياري افراد مي‌دهيم تا بخوانند، سپس تذكرات و راهنمايي‌ها را جمع‌آوري كرده، با توجه به تضاد ظاهري آراي اين صاحب‌نظران با هم، باز هم همه گونه محكم كاري‌ها را انجام مي‌دهيم، اما بعد باز هم !!!!!… …

خلاصه اينكه، آنچه امروز بر سر فيلم رستاخيز آمده، بيشتر از برون است تا از درون فيلم. بزرگان براي حفظ حرمت دين و ائمه اطهار، فتاوايي از قديم داشته‌اند كه تاكنون بر ديده منت بوده. اما اكنون فتاواي جديدي در كار آمده كه به همان اندازه فتاواي قديم، گران سنگ و قابل تاملند. مانند همين فتواي رهبري كه در پاسخ استفتاي تهيه كننده فيلم رستاخيز به ايشان گفته‌اند:

پرسش: صورتگري يا صحنه‌سازي از زندگاني حضرت محمد(ص) يا ديگر پيامبران گذشته يا معصومين(ع) يا هر راز و رمز مقدس تاريخي و نشان دادن آنها بر پرده سينما يا صفحه تلويزيون يا صحنه تئاتر و غيره جايز است؟ ١

پاسخ: اگر مستلزم توهين يا نسبت باطلي به آن حضرات(عليهم السلام) نباشد، في‌نفسه اشكال ندارد.

و يا حتي اين نظر امام راحل(ره):

پرسش: آيا تشبه به اهل بيت عليهم السلام در نمايش و تعزيه و غير آن جايز است؟

امام خميني رحمه‌الله: با مراعات احترام آنان جايز است. ٢

حال بر سر دوراهي بين اين فتاواي جايز(با قيد شرط) و نيز فتاواي(حرمت بلاشرط)، چگونه هنرمند ما همچون آن كودكان فوتبال باز، هم راه به مسجد باز كند و هم ناخواسته اين مكان مقدس را نيالايد؟

آيا تشخيص اوليه اين كار، واقعا برگردن هنرمند است؟ چرا كه او نمي‌تواند اين تناقض را درك كند كه چگونه صدها سال در تعزيه‌ها، نمايش چهره امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) بلامانع بوده و همين تعزيه‌ها در تلويزيون قابل نمايش بوده‌اند، ولي همين كار با وجود فتاواي موجود، در سينما ضد دين تلقي مي‌شود. اگر اشكال و خدشه‌اي كه بعضي دوستان به تفاوت تعداد بينندگان يك فيلم اينچنيني با گستره جهاني و محدوديت آن در يك تعزيه در يك روستا و شهر كوچك محلي را عنوان مي‌كنند را قبول كنيم و آنكه از آن پس با شنيدن نام اين بزرگواران، چهره بازيگر نقش سينمايي‌شان در ذهن تداعي مي‌شود، بايد به اين سوال هم پاسخ دهيم كه چگونه بچه مسلمان خودمان را در نقش مقدسين برنمي تابيم ولي هر روز در دل‌مان بازي آنتوني كويين در نقش حمزه(ع) را ستايش كرده و از تداعي يك بازيگر هاليوودي درنقش عموي بزرگوار پيامبر، در ذهن اين‌گونه ننگ به‌خود راه نمي‌دهيم؟ آيا اين داستان همراهي با «تشبه» در تعزيه و تنبيه آن در سينما، مصداق آن حديث معروف رطب خوردن و منع رطب كردن نيست؟

دوست ديگري از تخفيف ماجراي كربلا در اين فيلم سخن مي‌گفت، سوال اين است كه آيا تمام جن و انس تاكنون توانسته‌اند از پس برآوردن ماجراي كربلا در مقام خود، بدون صدها فرسنگ نزول و تخفيف برآيند؟ آيا يك مداح يا يك ذاكر اهل بيت، ادعايي چنين دارد كه از پس تام و تمام روايت برآمده؟ آيا جز دل امام حسين(ع) و حضرت زينب(سلام‌الله‌عليها) عين دقيق ماجراي كربلا را كسي از علما تا عوام، ادعاي دانستن و فهم دارد و حتي جرات اين مدعا را بر زبان آوردن؟ آيا اين‌گونه فيلم‌ها در اوايل راه و حركت در مقابل سينماي دشمنان نيستند كه حتما با اشكالاتي هم مواجهند؟ آيا صرفا به خاطر كامل و تام نبودن، بايد اجازه جسارت و تجربه را از خودي‌ها گرفت؟ آيا در دفاع مقدس نيز با همين بهانه‌ها و عناوين، بايد هزاران خطر را در راه رزمندگان مي‌شمرديم و عمليات‌ها را به كل لغو مي‌كرديم‌؟

ياد همه ما هست كه سريال فاخر و بي‌حاشيه و زيباي امام علي(ع) به خاطر همين محدوديت‌ها و ديده‌نشدن شخصيت‌هاي مثبت ملموس و دست‌بسته بودن كارگردان آن بود كه در حين و پس از اتمام نمايش‌اش بيشتر تكيه كلام شخصيت‌هاي منفي مثل قطام و وليدش در اذهان مخاطب باقي ماند! تا حتي مالك‌اشتر. آيا اين، خسارت محسوب نمي‌شود؟

شايد نخستين مشكل ماجراهاي به وجود آمده در مراحل ساخت و نيز نمايش اين‌گونه فيلم‌ها و از جمله رستاخيز، از نبود ستاد كار جمعي در حوزه فرهنگ ناشي مي‌شود تا هنرمند حيران دفاتر نشود و حرف اول و آخر را از جايي مورد وثوق بشنود. شايد بگوييم كه به هرحال هر آنچه بود، گذشت. ولي همگي بايد بدانيم و بپرسيم حق‌الناس آن جماعت بيرون از ايران كه به سربازان فرهنگي نظام اعتماد كرده و دارايي‌هاي خود را بي‌چشمداشت و به نذر نهضت امام حسين(ع) به پاي اين پروژه ريخته‌اند، چگونه و چيست؟ آيا ديگر اعتمادي در كار خواهد بود تا دوباره چنين شود؟ مسووليت جوابگويي اينان را در دنيا و آخرت چه كسي برعهده خواهد گرفت؟ آيا مدتي بعد و پس از اين همه خسارت، ماجراي فيلم(آدم برفي) براي اين فيلم تكرار نخواهد شد؟ آيا مي‌دانيم كه ماجراي ساخت فيلم معروف(محمدرسول‌الله) مصطفي العقاد نيز همين‌گونه بود و اگر امام موسي صدر به عنوان رياست مجلس اعلاي شيعيان لبنان در مقابل سيل هجمه‌ها نايستاده بود، اكنون صدا و سيماي ما در ده‌ها مناسبت ديني، در اين
سي و اندي سال، اثري مناسب براي پخش نداشت.

ولي فصل‌الخطاب!

يادم است كه در يكي دو ماه پس از پذيرش قطعنامه و پايان جنگ، امام راحل(ره) با تغيير شرايط بازي شطرنج از يك بازي قمار‌گونه به يك بازي صرفا فكري، رفع حرمت آن را اعلام كردند. همان زمان بعضي از عزيزان، اين فتوا را بر‌نتافته و نظر مخالف خود را اعلام كردند و حتي در بحثي طلبگي از ايشان خواستند در اين موضوعات كوچك وارد نشوند. اما امام جوابي محكم به‌آنان دادند و غائله ختم به خير شد. امروز ما هنرمندان هم چشم به فصل‌الخطاب خود يعني رهبر كشور و انقلاب‌مان داريم. در زمانه‌اي كه داعش‌ها فرزندان‌مان را و دولت‌هاي غربي با فرهنگ مادي‌شان سنت‌ها و روياهاي ما را گردن مي‌زنند، ما همان كودكاني هستيم كه پاي در مسجد ايستاده‌ايم تا كسي محبت‌مان كند و راه ورود نشان‌مان دهد. سوال من از مسوولان محترم و حتي حوزه علميه قم آن است كه چرا همچون مساله هسته‌اي و بر پايه سخنان خطيب محترم جمعه تهران، با حفظ احترام به سليقه ديگران، فتواي رهبري را مبناي عمل حكومت قرار نمي‌دهيم تا من عوام فرهنگي نيز در اين تناقضات، سرگردان نشده و حال‌افسرده، كار را رها نكنم؟

بدانيم عدم حل مشكل امثال فيلم رستاخيز در زمان درخور، نشان دادن چراغ قرمز به تمام كساني است كه مي‌خواهند در آينده در اين راه مقدس كاري كنند. شايد اگر آن روز شيخ عبدالستار اسلامي بزرگوار به داد آن كودكان نمي‌رسيد و خود پاي آنان را نمي‌شست، هرگز آن رادمردان نيز با معارف اسلامي آشنا نشده و امروزه نام شهيد بر پيشوند اسم زميني‌شان نمي‌نشست. يا دقيق‌تر از قول مشهور امام موسي صدر بگويم كه گفته‌اند مشكل ما در آن است كه هميشه در جست‌وجوي آنيم كه پيامبر و ائمه درگذشته چه مي‌كردند، در حالي كه سوال درست‌تر آن است كه اگر امروز اين بزرگان در ميان ما زندگي مي‌كردند، در مقابل مصايب و مشكلات امروزين چه برخورد و راه‌حلي داشتند؟

آيا در زمانه‌اي كه هزاران هزار مسلمان در كشورهاي يمن، سوريه، بحرين، ليبي و فلسطين در پناه قطعنامه‌هاي ابرجنايتكاران(در شوراي امنيتي فقط براي دزدان) كشتار شده و نواميس ما مسلمين در بازارهاي افراطيون داعشي وابسته به اسراييل به كنيزي جنسي فروخته مي‌شوند، آيا درد حضرت عباس(ع)، علمدار سپاه غيرت امام حسين(روحي فداه) را به اين فرعيات متوجه دانستن، توهيني تمام‌قد به آرمان‌هاي اين بزرگمرد نيست؟ واقعا درد آن عباس دشت كربلا در امروز كدام است؟

به هرحال بايد بدانيم كه دشمنان با تخريب اعتماد مردمان به قوانين و تصميمات نظام، درصدد خشكاندن ريشه‌هاي اميد در دل مسلمانان جهان نسبت به اين شجره طيبه هستند كه امام راحل(ره) حفظ آن را از اوجب واجبات دانستند.

به هرحال ما موسايي داريم كه در كنار نيل حوادث واقعي(و نه اين نيل خودساخته) تاكنون راه نشان‌مان داده و مي‌دهد پس چرا همگان از سينماگر، مداح، مسوول و عالم و فاضل، در اين مورد، فصل‌الخطابش ندانيم؟

پي نوشت:

١- پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري – شماره استفتاء، ٤١٣٥٧٨.

٢- احكام خانواده، عبدالرحيم موگهي، طبق فتواي امام خميني رحمه‌الله، ص ٣٣٦.




روایت رییس سازمان سینمایی از فیلمنامه‌ای که رهبری خوانده بود و وی نخوانده بود

سینماژورنال: مقام معظم رهبری حضرت آیت ا.. خامنه ای همواره نسبت به مقولات فرهنگی و هنری با دیدی باز و جامع نگریسته است.

به گزارش سینماژورنال این دید جامع در حوزه سینما هم وجود دارد و همواره نیز ایشان در دیدار با سینماگران مختلف سعی کرده است پیشنهادات خویش برای بهبود اوضاع سینما را در میان بگذارد.

دغدغه های رهبری را می دانیم

حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی در تازه ترین گفتگوی خود که با “مهر” انجام شده با اشاره به اینکه همواره سعی کرده از نظرات رهبری در پیشبرد امور سینما استفاده کند گفته است: ما دغدغه های مقام معظم رهبری و نگاهشان به سینما را به طور کلی می دانیم. من تمام صحبت های ایشان درباره مسایل فرهنگی را خوانده ام و حتی برخی از سخنان ایشان که به صورت عمومی منتشر نشده است از دفتر ایشان گرفته و خوانده ام.

سینمای ایران اگر وجود دارد به دو دلیل است

وی ادامه داده است: بنده نگاه ایشان به سینما را می دانم و بارها هم این را گفته ام که سینمای امروز ایران اگر وجود دارد و هست به دلیل دو عامل مهم بعد از انقلاب است؛ یکی بنیانگذار انقلاب اسلامی که وقتی سینماها را آتش می زدند امام از یک فیلم تعریف کرد. ایشان اولین مرجع تقلید تشیع بود که از یک فیلم سینمایی تعریف کرد. در حقیقت ایشان دستور شروع به کار دوباره سینما را داد.

ایوبی افزوده است: پس از درگذشت حضرت آیت الله خمینی و در این سال ها نیز همه در بدنه سیاسی و فرهنگی کشور حمایت شخص مقام معظم رهبری را دیده اند. برای من جالب است در شرایطی که رهبر انقلاب امور زیادی را به طور فشرده مدیریت می‌کنند و حتی خیلی از وزرا در صف دیدار با ایشان هستند، مقام معظم رهبری عوامل جوان فیلم «شیار ۱۴۳» را به حضور می‌طلبند و درباره این اثر صحبت مفصلی می‌فرمایند. همچنین در همین ماه‌های گذشته از دفتر ایشان از ما تعدادی فیلم خواسته شد و ایشان فیلمنامه‌هایی را هم خوانده‌اند.

فیلمنامه را آقا خوانده بود اما من فرصت نکردم بخوانم

رییس سازمان سینمایی سپس به بیان خاطره از فیلمنامه ای پرداخته که رهبری آن را خوانده بود و وی نه پرداخته و گفته است: یکی از دوستان نزدیک بنده که شما هم می‌شناسید چندی پیش فیلمنامه‌ای را برای من آورد تا بخوانم که من فرصت نکردم بخوانم. چند ماهی گذشت و وی گفت فیلمنامه‌ را برای آقا فرستاده‌ و ایشان خوانده‌اند. جامعه سینمایی ما قدردان نگاه ایشان به هنر و سینما است.

وزیر ارشاد شخصا مجموعه‌ای از سخنرانی‌های رهبری را خوانده

ایوبی در ادامه گفتگوی خود به اشراف وزیر ارشاد بر بیانات رهبری اشاره کرده و گفته است: علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سال گذشته شخصا مجموعه‌ای از سخنرانی‌های رهبری را خوانده و ۲۰ محور از نگاه رهبری به سینما را با قلم خودش درآورد و برای من فرستاد و خواست آن را به مدیران زیرمجموعه هم بدهم.

اعتقاد قلبی به مقام ولایت داریم

وی در پایان گفته های خود در این مبحث گفته است: ما در سازمان سینمایی کسانی هستیم که اعتقاد قلبی به مقام ولایت داریم و سینمای ایران را مرهون توجهات شخص رهبری می‌دانیم. ما هم نگاه ایشان را صائب و درست می‌دانیم و هم خود را مقید می‌دانیم که به منویات رهبری التزام عملی داشته باشیم و نگاه و دغدغه‌هایشان را دنبال کنیم. این سابقه ما در جاهای دیگری هم که مشغول به خدمت بوده‌ایم وجود داشته است. همچنین عملکرد چند سال اخیر علی جنتی، من و مدیران زیرمجموعه نیز موید این گفته است.