1

تازه ترین اظهارات مسعود ده نمکی⇐انتشار نشریه “شلمچه” بسیار سختتر از نبرد با عراق در دل شلمچه بود!!/تیراژ “شلمچه” و “جبهه” با مجموع تیراژ همه نشریات اصولگرا برابری می‌کرد!!/ در «کدام استقلال، کدام پیروزی»، نتیجه انتخابات ۸۴ را پیش بینی کردم!/شبکه های ماهواره ای فهمیدند در “فقر و فحشا” نقد درون گفتمانی کرده ام ولی احمقهای داخلی(!) نفهمیدند!!/در “رسوایی۲” زلزله ای را پیش بینی کردم که در نتیجه از بین رفتن عدالت ایجاد خواهد شد!!/همان کسانی که تفکر سرمایه‌داری را باب کردند، امروز دارند در مورد هپکو حرف می‌زنند!!/سردار همدانی خیلی صریح جلوی مخالفان “اخراجیها” ایستاد و به تجربه خودش استناد کرد که یک گردان زندانی اعدامی را به جبهه برده و از آنها نیروهای درجه یک ساخته!!/در “اخراجیها۱” ۳۰ میلیون دستمزد گرفتم،  در “اخراجیها۲” ۷۰ میلیون عایدم شد و در “رسوایی۱” هم ۲۰۰میلیون!!/درباره “سختی جنگ” هنوز که هنوز است فیلم خوبی تولید نشده/دوست دارم فیلم “کربلای ۴ و ۵” را بسازم!/چرا جرأت ندارند در سینمای جنگ از فرمانده ای بگویند که نیروها را قال گذاشته و به عقب بازگشته؟؟/بخشی از واردات سرمایه های مشکوک به سینما و شبکه خانگی درجهت دراختیار گرفتن مدیریت فرهنگی کشور است

سینماروزان: کم پیش میاید مسعود ده نمکی حرفی بزند یا یادداشتی بنویسد و از دل آن یکی دو تیتر درنیاید. عقبه ژورنالیستی ده نمکی باعث شده یا حرف نزند یا وقتی حرف میزند حرفهایی بزند که تیتر شود.

مسعود ده نمکی در تازه ترین گفتگویش با رسانه متبوع رییس سینما “خبر آنلاین” هم به مانند همیشه کلی تیتر تحویل رسانه ها داده است.

مسعود ده نمکی با تأکید بر سختیهای انتشار “شلمچه” گفت:شلمچه‌ای که روی کاغذ بود سخت‌تر بود. اول فکر می‌کردیم آن شلمچه خیلی سخت است. یعنی آتش و …

ده نمکی ادامه داد: آتش شلمچه یک جوری بود که بالاخره دشمن معلوم بود. آن طرف خط و این طرف خط معلوم بود. ولی در این شلمچه واقعا دوست و دشمن قاطی بود. دوغ و دوشاب با هم بود. مثل امروز نبود همه عدالتخواه باشند، همه از آقازاده‌ها و اشراف بگویند و از دزدی‌ها حرف بزنند. آن موقع از این حرف‌ها می‌زدی، سریع انگ می‌خوردی که اخراجی و تندرو هستی. خیلی فرق می‌کرد.

ده نمکی افزود: این وادی کار فرهنگی سخت‌تر از جنگ است. یعنی من هیچ‌وقت در جنگ پشیمان نمی‌شدم که به خط آمدم و میان آتش، ولی اینجا یک جا‌هایی واقعا کم می‌آورید. عملا نمی‌توانید شرایط را تحلیل کنید که چرا اینجوری برخورد می‌کنند؟ خودی و غیرخودی، حجم آتشی یکباره روی سرتان می‌ریزند… با این حال دوره‌ای بود که من فکر می‌کنم حتی تیراژ نشریه ما با مجموع همه نشریات اصولگرا برابری می‌کرد. قبول دارید یا نه؟ یعنی شلمچه و جبهه تیراژی برابر همه این‌ها بود و مجموعه نیرو‌هایی هم که این طرف کار می‌کردند، مجموعه اخراجی‌های همه نشریات اصولگرا بود که همه را اینجا جمع کرده بودیم. از جعفریان، میرشکاک و موسویان و … این تیپ آدم‌ها از جریان اصولگرا همه آمده بودند اینجا، ولی یک مطالبه مشترک داشتیم. بحث ما جناح نبود، بحث ما انقلاب بود، بحث ما عدالت و آرمانگرایی بود. در نشریه تریبون به سمت مسئولین است. نقد قدرتمندان است، ولی وقتی به سمت رسانه می‌آیید اینجا به نوعی تریبون فرق می‌کند و فراگیر میشود.

مسعود ده نمکی با بیان اینکه زمان “شلمچه” حرف زدن از عدالتخواهی دشوار بود بیان داشت: آن حرفها حتما درست بود که بعد از ۳۰ سال چپ و راست همه دارند همان حرف‎ها را می‌زنند دیگر… البته آن‌هایی که آن موقع سکوت کردند و الان دارند حرف می‎زنند، به نظرم باعث و بانی همه این اتفاقات بودند. خیلی از آدم‌هایی که الان دارند اینطوری عدالتخواهی می‌کنند، خودشان بخشی از بانیان همین روند بودند. خیلی جالب است، کسانی که تفکر سرمایه‌داری و الگوی توسعه آن شکلی را در جامعه باب کردند، امروز دارند در مورد هپکو حرف می‌زنند. یعنی خود همان‌ها داد می‌زنند آی دزد! چون خریدار دارد. الان هم که فراگیر شده، چون شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید همه دارند در این مورد حرف می‌زنند!!

ده نمکی با بیان اینکه نگاه رسانه ایش را در سینما ادامه داده اظهار داشت: «کدام استقلال، کدام پیروزی» همان تیتری است که من در نشریه می‌زدم، کدام چپ، کدام راست؟ متوجه‌اید؟ یعنی من آن موقع بحث عبور از دو جناح را مطرح کرده بودم که این جریانات به دلایلی کارکردشان تمام شده و اگر نوآوری نباشد و جهت جدید خلق نشود، کسی باور نمی‌کرد، ولی در «کدام استقلال، کدام پیروزی»، نتیجه انتخابات ۸۴ را پیش بینی می‌کنم. یعنی کسی که زبان استعاره بلد باشد فیلم را ببیند متوجه می‎شود. همین الان فیلم را نگاه کنید، می‌بینید که تمام المان‌های یک انتخابات است. یعنی مردمش، هوادارهایش دارند با همدیگر می‌جنگند، ولی یک گفتمان دیگری است. موقعی که «فقر و فحشا» را ساختم شبکه‌های ماهواره‌ای به مردم فحش می‌دادند که نبینید.این کلک است. می‌گفتند که من آمده‌ام نقد درون گفتمانی مطرح کرده‌ام که آن‌ها را خلع سلاح کنم. دشمن فهمیده بود، ولی این احمق‌های داخلی نفهمیده بودند…جلوترکه بیاییم در «رسوایی ۲» خیلی رک‌تر این حرف‌ها را زده‌ام. در «رسوایی ۲» بالاخره این تحلیل عینی وجود دارد که جامعه‌ای که در آن ارزش‌های اخلاقی و معنوی و از آن طرف عدالت فرو بریزد از آن طرف زلزله سیاسی می‌آید و به خاطر همین این فیلم با آن بایکوت مواجه می‌شود

مسعود ده نمکی با بیان اینکه بخش عمده “اخراجیها” همان چیزی بوده که در جنگ رخ داده اظهار داشت: اگر همه لشکر ما نماز شب خوان بودند و بچه پیغمبر بودند، پس این چه تعبیری است که امام می‌فرماید جبهه دانشگاه آدم‌سازی است. آن‌ها چه کسانی بودند؟ اگر آدم بودند که می‌آمدند آدم‌تر می‌شدند. چرا شهید چمران می‌گوید وقتی شیپور جنگ نواخته می‌شود مرد از نامرد تشخیص داده می‌شود؟ ما چرا همیشه در مورد مرد‌های جنگ حرف زدیم و در مورد نامرد‌های جنگ حرف نزدیم؟ چرا در سینمای جنگ جرأت ندارند از فرمانده گردانی بگویند که نیرو‌ها را قال گذاشته و به عقب برگشته؟؟؟

ده نمکی ادامه داد: در مورد «اخراجی‌ها» فکر می‌کنم یکی از آدم‌هایی که خیلی سریع و شجاعانه آمد جلوی خیلی‌ها که من نمی‌توانستم بایستم، ایستاد، شهید همدانی بود. شهید همدانی می‌گفت این آدم نشان داده که حالا سه، چهار تا لوتی یا لات به جبهه آمده‌اند. ذات سینما هم اغراق و طنز است. بیایید من به شما بگویم که من یک زندان، زندانی به جبهه بردم که بخش زیادی‌شان اعدامی بودند و با دادستان همدان هماهنگ کردیم و خودشان داوطلب هم شدند و آمدند رزمنده های درجه یک یگان شدند. یعنی من این‌ها را به عملیات بردم. در حالی که جرم و جنایت‌های این‌ها خیلی بیشتر بوده است. این که فقط مجید سوزوکی را نشان داد که عاشق شده بوده.

ده نمکی پیرامون درآمدش از فیلمسازی گفت: در “اخراجیها1” 30 میلیون عایدم شد و در “اخراجیها2” 70 میلیون و در “رسوایی1” هم 200میلیون عایدم شد. “رسوایی2” هم بلحاظ هزینه و درآمد یر به یر شد چون موضوعش طوری بود که تلویزیون بایکوتش کرد!!

مسعود ده نمکی درباره علایق خود برای ادامه فیلمسازی گفت: آن چیزی که خودم فکر می‌کنم شاید یک بخشی هنوز پرداخته نشده سختی جنگ است. اینکه به شکلی پرداخته شود که نسل امروز این سوال برایش ایجاد نشود که مثلا چرا ۸سال این جنگ طول کشیده؟ سختی جنگ، شلمچه، شب‌های شلمچه و اتفاقاتی که آنجا رقم می‌خورد. شاید فکر کردم یک روزی این قابلیت فنی فراهم شود که بتوانم این کار را انجام دهم. وگرنه دیگران هستند که دارند ابعاد مختلف جنگ را کار می‌کنند و احساس خلاء نمی‌کنم که خودم حتما باید در زمینه جنگ ورود کنم و حرفی بزنم.

د نمکی ادامه داد: اگر امکانات لجستیکی فراهم باشد دوست دارم کربلای پنج را بسازم. کربلای چهار و پنج قابل تفکیک از هم نیستند. این بحث‌هایی است که قبلا هم شده. از هم جدا نیستند، ولی اگر کسی می‌خواهد کربلای پنج را کار کند به نظر من باید نیم نگاهی هم به کربلای چهار داشته باشد.

مسعود ده نمکی درباره ورود سرمایه های مشکوک به وادی هنر بیان داشت: یک بخشی از این سرمایه های هنگفت هدایت‎شده وارد میشود برای اینکه مدیریت فرهنگی کشور را دستشان بگیرند. خیلی هدفمند و سیاستگذاری‎شده وسط می‎آیند؛ هم در شبکه نمایش خانگی و هم در سینما. یعنی نوع فیلم‌هایی که این‌ها حمایت می‌کنند، حتما از لحاظ محتوا در خدمت جریان سرمایه‌گذار فیلم است. یعنی سر هر فیلمی نمی‌روند سرمایه‌گذاری کنند، حتی فیلم بفروش. بعضی آدم‌ها حتی می‌دانند ممکن است فیلم ما چندمیلیارد بفروشد و پولشان هم برگردد، ولی حاضر نیستند در این زمینه بیایند و سرمایه‌گذاری کنند.




درددلهای رضا رویگری که بعد از سکته مغزی کم‌کارتر شده⇐۹۹ درصد هزینه درمانم را خودم داده‌ام و نهاد‌های صنفی هیچ کاری برایم انجام نداده‌اند/همچنان در تلویزیون ممنوع کارم!/یکی از مشاوران تلویزیون بهم گفت اگر در فیلمم بازی می‌کردی مشکل ممنوع کاری‌ات حل می‌شد/بیماری بهانه خوبی شده که به آثار سینمایی دعوت نشوم/ نه کمک می‌خواهم و نه بیمه‌شان به دردم می‌خورد! لطف کنند ممنوع کاریم را بردارند/انگار منتظرند تا بمیرم بلکه برای تشییعم بیایند 

سینماروزان: مدت‌هاست جای خالی رضا رویگری خواننده و بازیگرِ تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان احساس می‌شود و کمتر وی را در فیلم‌ها و سریال‌ها می‌بینیم، یا بیراه نیست اگر بگوییم کلاً دیده نمی‌شود و کار نمی‌کند. مدت‌ها پیش هم اخبار متعددی مبنی بر سکته مغزی و بیماری‌اش منتشر شد که باعث شایعات بسیاری هم شده بود.

رویگری درباره آخرین وضعیت جسمی و روحی‌اش به «تسنیم» گفت: در حال حاضر تحت نظر دو پزشک هستم. فیزیوتراپی و آب درمانی انجام می‌دهم و تمرین می‌کنم تا کاملاً بتوانم سلامتی خودم را به دست بیاورم. هنوز کاملاً به اصطلاح خوبِ خوب نشده‌ام، اما خدا را شکر بسیار بهترم و وضعیتم رو به بهبود و امیدوارکننده است.
وی ضمن بیان اینکه در کل دوران بیماری‌اش در یک یا دو پروژه حضور داشته است، این بیماری را بهانه سینماگران خواند و گفت: متأسفانه این بیماری بهانه خوبی برای همکاران و دوستانمان شده بود تا برای بازی در فیلم یا سریالی دعوت به همکاری نکنند و فکر می‌کنم اگر کاملاً هم خوب بشوم، حتی در المپیک هم نفر اول بشوم، دوستان سینمایی‌مان طوری رفتار می‌کنند که به تو القا کنند نمی‌توانی کار کنی. چون با این القا راحت‌تر می‌توانند یک نقش را به آن کسی که دلشان می‌خواهد بدهند. به هر حال نیاز به بهانه‌ای دارند و این بیماری هم برایشان بهانه خوبیست، اما من تمام سعی‌ام را می‌کنم تا ان‌شاءالله هرچه سریع‌تر سلامتی کامل را به دست آورم، تا باز ببینم این دوستان کارگردان و تهیه‌کننده، برای همکاری نکردن بهانه‌ای دارند؟

خواننده آلبوم «کازابلانکا» در ادامه افزود: البته وضعیت روحی‌ام خراب‌تر از وضعیت جسمانی‌ام است، وضعیت جسمانی‌ام دارد بهتر می‌شود، اما از نظر روحی اصلاً حالم خوب نیست، چون من بازیگر را به ماهی تشبیه می‌کنم، وقتی ماهی را از آب بگیرید و به خشکی بیندازیدش چه حالی دارد؟ بازیگری هم که جلوی دوربین نباشد و بازی نکند حالش همین گونه است. ما مثل ماهی از آب گرفته هستیم.

وی همچنین در خصوص درآمد مالی این روزهایش گفت: در پروژه‌ای مشغول بازی نیستم تا از آن دستمزدی دریافت کنم و همچنین از جایی هم مبلغی دریافت نمی‌کنم، چون ما بازیگر‌ها بازنشستگی نداریم و اصولاً بعد از فوتمان بازنشسته می‌شویم، به همین دلیل حتی یک دینار از جایی به من پرداخت نمی‌شود و عملاً منبع درآمدی ندارم. 
رویگری افزود: مثلاً برای برنامه‌ای دعوتت می‌کنند شرکت کنی و قرار است فلان مبلغ ناچیز هم پرداخت کنند، اما بعد برنامه می‌بینید از آن مبلغ اندک که خبری نیست هیچ، حتی آن مسئول برنامه دیگر اصلاً پیدایش نمی‌شود. آن هم در این وضعیت اقتصادی سختی که ما الان داریم، این اجاره‌خانه‌های بالا، هزینه‌های درمان سنگین، زندگی‌های دلاری و… واقعاً کار زشتی است حتی دستمزد یک نفر را ندهند.
صاحب آهنگ حماسی «ایران ایران» در ادامه عنوان کرد: چندوقت پیش بین آهنگ‌هایی که تا کنون برای ایران خوانده شده بود، جشنواره‌ای برگزار شد. در آن برنامه آهنگِ «ایران ایران» از نگاه مردم رتبه اوّل را کسب کرد، بعد اعلام کردند که فلان مبلغ به عنوان هدیه پرداخت می‌شود و فلان جوایز را می‌دهند، اما بعدش اصلاً خبری نشد و هیچ چیزی به من داده نشد و فقط منّتش برایم ماند. 
بازیگر سریال «سال‌های مشروطه» همچنین در مورد هزینه‌های درمانش گفت: تا الان ۹۹ درصد هزینه درمانم را خودم داده‌ام و نهاد‌هایی مثل بیمه هنرمندان و خانه سینما تاکنون هیچ کاری برایم انجام نداده‌اند. فقط خیلی وقت پیش یک نفر فکر می‌کنم از طرف خانه سینما مبلغ خیلی اندکی برای بیمارستانی که در آن بستری بودم آورده بود و پرداخت کرده بود، ولی مابقی هزینه‌ها تماماً از هزینه شخصی خودم است. حتی بیمه‌ام هم بیمه شخصی است، نه از طرف هنرمندان و…

بازیگر سریال «معراجی‌ها» در مورد پیگیری هنرمندان و مسئولان بیان کرد: در این مدت بیماری‌ام به جز تعداد اندکی از دوستانم کسی حالم را نپرسیده است! اصلاً نمی‌دانند کجا هستم و چه می‌کنم. مسئولان هم که انگار اصلاً و ابداً ما وجود نداشته‌ایم و کار کرده‌ایم، عین خیالشان نیست. ۴۰ سال صدا و چهره‌ام از طریق صداوسیما پخش شد، اما انگار کسی از مسئولان یادش نیست.

این بازیگر باسابقه سینما گفت: سینما بسیار بی‌رحم است و انگار خاصیت سینما همین فراموشی است و این بی‌مهری‌ها برای همه است. وی در ادامه ضمن تشکر از مردم گفت: اما مردم بسیار لطف دارند و محبت‌شان بی‌پایان است. گاهی اوقات به حدی باعشق حالم را می‌پرسند که شرمنده‌شان می‌شوم و معتقدم به مردممان بسیار بدهکاریم.

کیانِ ایرانی سریال «مختارنامه» در ادامه مطرح کرد: بعد از مختارنامه ممنوع‌الکار شدم، بدون آنکه نامه‌ای یا حکمی بدهند. فکر کنم اصولاً بدون آنکه هرگونه نامه یا حکمی به فرد بدهند و علتش را مطرح کنند، خیلی ناگهانی فردی را ممنوع الکار می‌کنند و طوری رفتار می‌کنند که خودت بفهمی ممنوع‌الکار شده‌ای. مثلاً با یک پروژه‌ای قرار است کار کنید، ناگهان به کارگردان یا تهیه‌کننده می‌گویند فلانی را از پروژه‌ات حذف کن. آنجا می‌فهمی که نامت در لیست سیاه رفته است.

این بازیگر در ادامه افزود: آن اوایل هنوز کمی شک داشتم که آیا واقعا ممنوع‌الکار شده‌ام یا مشکل دیگری وجود دارد، تا اینکه روزی فردی از مشاوران تلویزیون که در تدارک ساخت فیلمی هم بود، به من پیشنهاد بازی در فیلمش را داد ولی من بنا به دلایلی نتوانستم برایش بازی کنم، بعد از مدتی آن شخص به من گفت: «اگر در فیلم من بازی می‌کردی، حکم ممنوع‌الکاری‌ات را رفع می‌کردم.» وقتی این حرف را از وی شنیدم، مطمئن شدم که ممنوع‌الکار بوده‌ام و گمان و توهم یا شایعه نبوده است. البته الان نمی‌دانم شاید این حکم ممنوع‌الکاری رفع شده باشد، باز هم همچنان چیزی به من اطلاع نداده‌اند.
این بازیگر و خواننده با سابقه تئاتر، سینما و تلویزیون کشور افزود: من پول این آقایان را نمی‌خواهم، نه کمک می‌خواهم نه بیمه‌شان را می‌خواهم نه هیچ چیز دیگر، فقط بگذارند کارمان را بکنیم، ممنوع‌الکارمان نکنند، دستمزدمان را بدهند، مانع‌تراشی نکنند و… (حقّ‌مان را بدهند و ضایع نکنند) نمی‌خواهد کار خاصی برایمان انجام دهند.
وی به عنوان سخن پایانی گفت: حمایت، بهتر از تشییع است، از هنر و هنرمند حمایت کنیم تا هنرمند با غم و غصه از دنیا نرود. برای حمایت از هنرمندی که زنده است هیچ کاری نمی‌کنیم ولی برای تشییع‌اش دوان دوان می‌رویم. خب چه فایده‌ای دارد؟!



واکنش مسعود ده‌نمکی به سینماروزان⇐مرکز گسترش در «اخراجیها۱» فقط ۲۵درصد شراکت داشت و چند برابرش سود برد/اگر اختیار تهیه‌کننده دست من بود همین شراکت ۲۵درصدی مرکز را هم قبول نمی‌کردم/تلویزیون بخش زیادی از پول تولید «معراجیها» را از اکران نسخه سینمایی به دست آورد

سینماروزان: انعکاس بخشهایی از گفته های مسعود ده‌نمکی کارگردان سینمای ایران درباره ورود پولهای بی مسئولیت به سینما و شبکه خانگی(اینجا را بخوانید) در کنار بازتاب در رسانه های مختلف با واکنش این کارگردان نسبت به سینماروزان مواجه شد.

در لید گفته های مسعود ده‌نمکی با ایجاد شبهه نسبت به ادعای خصوصی بودن این کارگردان، به حمایت مرکز گسترش از «اخراجیها1» و حمایت رسانه ملی از «معراجیها» اشاره شده بود.

مسعود ده نمکی در واکنش به این شبهات برای سینماروزان نوشت: اول اینکه در «اخراجی ها ۱» مرکز گسترش ۲۵ درصد شراکت داشت و چند برابر سرمایه شراکتش سود برد و تنها فیلمی که مرکز گسترش در سرمایه گزاری‌هایش به اصل پول و سود چند برابری رسیده همان «اخراجیها 1» بود و البته اگر اختیار تهیه کننده{حبیب کاسه ساز} دست من بود همین شراکت را هم قبول نمی کردم.

ده نمکی ادامه داد: در «معراجیها» هم که نسخه سینمایی آن از دل سریال «معراجیها» تدوین شده بود، تلویزیون بخش زیادی از پول ساخت سریال را از اکران نسخه سینمایی درآورد که این هم جزو موارد منحصر به فرد در تاریخ تلویزیون است.




مسعود ده‌نمکی که فیلم اولش را با حمایت مرکز گسترش ساخته بود اظهار داشت⇐هیچ کدام از فیلمهای من با بخش دولتی ساخته نشده!!/نمیشود با پولهای اختلاس‌شده از بانکها و صندوقهای بازنشستگان فیلم بسازی و بعد بیایی و درباره اختلاس و دزدی، پست اینستاگرامی بگذاری!! / ماجرا جوری شده که وقتی جایی اختلاسی کشف میشود یا کسی دستگیر میشود سینماگران ما عزا میگیرند/دیگر دزدی و اختلاس کسی را ناراحت نمیکند و همه میخواهند در این خوردن و دزدیدن سهیم باشند

سینماروزان: مسعود ده‌نمکی کارگردانی که همچنان موفقترین محصولش همان سه گانه «اخراجیها» و قسمت اولش است قصد دارد تازه‌ترین فیلمش «زندانیها» را به زودی جلوی دوربین ببرد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی»، ده‌نمکی که فیلم اولش را با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و شخص محمد آفریده مدیرعامل وقت آن تولید کرد و در تولید فیلم پرهزینه اما نه چندان مخاطب پسند «معراجیها» هم حمایت تلویزیون و تهیه کننده نزدیک به محمدباقر قالیباف شهردار سابق را داشت در تازه ترین گفتگویش که با رسانه متبوع حوزه هنری انجام شده در عین طرح این ادعا که تمام فیلمهایش را بدون حمایت بخش دولتی ساخته(!!) طعنه های تند و تیزی را نثار سریال «شهرزاد» کرده است.

مسعود ده نمکی با ادعای استقلال در فیلمسازی بیان داشت: هیچ کدام از فیلمهای من با بخش دولتی ساخته نشده و سرمایه گزار روی فیلم سرمایه گزاری کرده است برای همین است که وقتی میخواهم در «رسوایی۲» حرف جدی بزنم هیچ کس پشت من نیست و هم حزب اللهی‌ها مرا بایکوت میکنند و هم روشنفکران!!

این کارگردان ۴۹ ساله با اشاراتی به سریال «شهرزاد» اظهار داشت: نمیشود طرف بورژواها باشی و برای فقرا فیلم بسازی. نمیشود با پول جریان سرمایه داری و با پولهای اختلاس شده از بانکها و صندوقهای بازنشستگان فیلمت را بسازی و بعد بیایی و درباره اختلاس و دزدی، پست اینستاگرامی بگذاریماجرا جوری شده که وقتی جایی اختلاسی کشف میشود یا کسی دستگیر میشود سینماگران ما عزا میگیرند. آخرش هم میشود اینکه بالاخره فرهاد، شهرزاد را گرفت یا قباد؟؟

ده‌نمکی ادامه داد:  دغدغه میشود این و نهایتش این است که جامعه فرهنگ و هنر بیمار میشود و عدالت برایش الویت نیست. دیگر دزدی و اختلاس کسی را ناراحت نمیکند و همه اتفاقا میخواهند در این خوردن و دزدیدن سهیم باشند. ما آدمهایی را می بینیم که دستشان در جیب یکدیگر است و در این فضای مسموم هر حرفی بزنید سوءتعبیر میشود و فکر میکنند تو هم داری از یک جایی میخوری.




مسعود ده‌نمکی با انتقاد از ورود آقازادگان به عرصه فرهنگ بیان کرد⇐هنرمند ما با افتخار دست دراز می‌کند که از آقازاده‌ها پول بگیرد تا فیلم جنگی بسازد!!!/وابستگی خیلی از روزنامه‌ها و سایت‌ها به آقازاده‌هایی که تا دیروز تفریح‌شان جت‌اسکی بود و امروز اداره کردن رسانه و ساختن فیلم و سریال، عیان است!!!/به جای اینکه بگویند این پول کثیف که حاصل پول‌شویی است و با آن سریال می‌سازند و تهیه‌کننده فلان سریال به زندان رفت، از کجا آمده است {برای بازداشت تهیه‌کننده} ماتم سر داده‌اند!/آن فیلم متوسلیان که بخواهد با پول این آقازاده‌ها ساخته شود چه تأثیری روی مخاطب خواهد داشت؟

سینماروزان: مسعود ده نمکی کارگردانی که همواره چه در آثار سینمایی و تلویزیونی اش و چه در سخنانش از عدالتخواهی دم می زند در تازه ترین گفتگوی تلویزیونی خود که در برنامه “جهان آرا”ی شبکه “افق” انجام شده طعنه های تندی زده است به آقازادگانی که در سالهای اخیر فارغ از عرصه های اقتصادی و صنعتی وارد فرهنگ هم شده اند و بسیاری از هنرمندان را هم به خدمت خود درآورده اند.

به گزارش سینماروزان مسعود ده نمکی با اشاره به روند سیاستگذاریهای دو دهه قبل بیان داشت: یک جامعه قناعت‌محور را تبدیل به یک جامعه مصرف‌محور کردند یعنی یک مدل اقتصادی لیبرال آوردند و فقط یک اسم اسلامیت کنار آن گذاشتند. تبعات و عوارض آن همین است. خیلی‌ها می‌گفتند ما یک بخشی از اقتصاد کاپیتالیستی را وارد می‌کنیم و به مسائل فرهنگی آن تن نمی‌دهیم! شما چطور می‌توانید به مسائل فرهنگی آن تن ندهید؟ اگر بحث خصوصی‌سازی را به این شکل که طرف مثلاً می‌تواند پالایشگاه داشته باشد پذیرفتید، آن‌وقت فرزند او در خیابان حتماً مازراتی سوار می‌شود.

وی ادامه داد: این جامعه را دچار پارادوکس می‌کند. دوربین‌های عدالت‌خواهی در خیابان‌ها راه بیفتند و از مانور تجمل فیلم بگیرند، آن وقت سیاست‌گزاری کلان را نادیده بگیرند که این سیستم سیاست‌گزاری اقتصاد است که خروجی آن فرزندان آقایان می‌شود.

کارگردان سری “اخراجیها” خاطرنشان ساخت: بدتر از آن این است که در جامعه‌ای که این‌گونه ثروت‌ها شکل گرفت اگر تا دیروز این ثروت‌ها صرف اشرافیت به شکل تفریح و تفرج می‌شد، امروز پول این آقازاده‌ها و طبقه جدیدی که شکل گرفته است، صرف مسائل فرهنگی می‌شود و این ثروت را حق خودشان می‌دانند. طرف در تریبون مجلس سهم‌خواهی می‌کند و می‌گوید سهم زحمات ما است. یکی دیگر می‌گوید آیا به جرم اینکه پدر من مسئول بوده است نباید کار کنم؟! این را نمی‌گوید اگر پدر تو فلانی نبود آیا می‌توانستی این‌قدر پول داشته باشی؟ این پول کجا می‌رود؟ به سیستم رسانه‌ای ما.

مسعود ده نمکی با اشاراتی غیرمستقیم به ماجرای بازداشت تهیه کننده سریال “شهرزاد” تأکید کرد: وابستگی خیلی از روزنامه‌ها و سایت‌ها به همین آقازاده‌هایی که تا دیروز تفریح‌شان جت‌اسکی بود و امروز اداره کردن رسانه و ساختن فیلم و سریال است عیان است. الان گفتند فلان کس را به خاطر فلان مسئله اقتصادی گرفتند، ماتم سر داده شده است. یعنی به جای اینکه بگویند این پول کثیف که حاصل پول‌شویی است و با آن سریال می‌سازند و تهیه‌کننده فلان سریال به زندان رفت، از کجا آمده است، دغدغه مردم این شده است که سرنوشت این سریال چه می شود! از طرف دیگر اینها اسپانسر انتخابات‌ها می‌شوند یا در سیستم سینما نفوذ می‌کنند.

کارگردان “رسوایی” تأکید کرد: بخش زیادی از این پول‌ها صرف ساخت فیلم‌های سینمایی از سمت اشراف و طبقه جدیدی که شکل گرفته است می‌شود. هنرمند ما با افتخار دست دراز می‌کند که از او پول بگیرد تا فیلم جنگی بسازد! بچه رزمنده سراغ دارم از طیف همین بچه‌های عدالت‌خواه که پول بدهید من راجع به متوسلیان فیلم بسازم! آن متوسلیان یا امام حسین یا معصومی که بخواهد با پول این آقازاده در مملکت ساخته شود چه تأثیری روی مخاطب خواهد داشت؟ عادی‌سازی این روابط و حاکم شدن این اپیدمی در جامعه به این برمی‌گردد که تا دیروز متهم داستان بودند و امروز در دانشگاه سخنرانی می‌کنند و دانشجوی مملکت و دفتر تحکیمی که دو دهه قبل در خیابان داد می‌زد «آنان که در خانه شاهانه‌اند/ از درد ملت همه بیگانه‌اند»، امروز ستاد حمایت برای آقای فلانی تشکیل می‌دهد. چرا؟ چون بودجه فلان تشکیلات به او بسته است! همان دانشجو را هم جذب می‌کند و به او روزنامه هم می‌دهد. خیلی از سردبیران و روزنامه‌نگاران از کجا سر در آوردند؟ از استعدادهایی که از همین جنبش‌های دانشجویی شکار شدند. جنبش دانشجویی‌ای که به خاطر اینکه یک زمانی نقد اشرافیت فلان آقازاده را انجام می‌داد وقتی دچار سرخوردگی شد می‌شود سمپات همین جریان و در انتخابات در کنار همین افراد قرار می‌گیرد.




تهیه کننده جوان “سیانور”، “دلبری”، “معراجیها” و البته “پادری”: به جز یک فیلم دیگر هیچ پولی از هیچ جایی نگرفته‌ام/از تولیدات دیگرم که فرهنگی است پول در می‌آورم و در سینما خرج می‌کنم!⇔سینماروزان: با سود کدام بیزنس فرهنگی(!) می‌شود سرمایه تولید در سینما را فراهم آورد؟/این بیزنس را در گینس ثبت کنید و اعضای شورایعالی اتحادیه تهیه کنندگان را به استفاده از آن سوق دهید

سینماروزان: محمود رضوی تهیه کننده جوان سینما که این روزها “سیانور” را روی پرده دارد، نیمه ابتدایی سال هم فیلمی به نام “دلبری” را روی پرده داشت که با حمایت حوزه هنری تولید شده بود اما در انتهای اکران فروشش به 200 میلیون هم نرسید! ایشان در نوروز هم سریال “پادری” را روی آنتن داشتند که آن هم توفیقی در جلب مخاطب نداشت.

به گزارش سینماروزان رضوی که موفق ترین اثرش به لحاظ فروش “معراجیها” بوده که آن فروش بالا هم بیشتر برآمده از برند ده نمکی کارگردان سه گانه “اخراجیها” بود در تازه ترین گفتگویش که با “فارس” انجام شده از این گفته که از پایین رشد کرده و آرام آرام بالا آمده است و البته ادعا کرده به جز یک فیلم برای تولید هیچ کدام از فیلمهایش از جایی پولی نگرفته است.

رضوی گفته است: برای ساخت فیلم‌هایم اصلا راه ساده و راحتی را طی نکرده‌ام. من آدمی هستم که از پایین رشد کرده‌ام و آرام آرام بالا آمده‌ام. این مسیر را با اعتقاداتم آمده‌ام. برای خودم اصول و ایدئولوژی دارم که خیلی‌ها در آن می‌گنجند و خیلی‌ها هم نمی‌گنجند…من برای خودم اصولی دارم و چون از آنها سعی کردم خارج نشوم برای خیلی ها این ذهنیت پیش آمده که من دارای رابطه هستم. مگر هر کسی اصولی دارد باید اینطور باشد؟! آدم ها نمی‌توانند خودشان باشند و اصول داشته باشند؟!

این جوان تهیه کننده ادامه داده است: تا قبل از فیلم سینمایی «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» که از فارابی کمک گرفتم دیگر هیچ پولی از هیچ‌جای دیگری نگرفته‌ام. در حال حاضر در زمانی به سر می‌بریم که دیگر هیچ چیز مخفی برای مردم باقی نمانده است سران ممکلت یک جلسه خصوصی می‌گذارند فردا همه ما مطلع می‌شویم. می‌شود من از جایی پول گرفته باشم و کسی نفهمد؟! در حد و اندازه‌ای حرف که برای همه، همه چیز وجود دارد و می‌‌گویند. از تولیدات دیگرم که فرهنگی است پول در می‌آورم و در سینما خرج می‌کنم. من نه ساختمان سازی دارم و نه کارخانه دارم.

پس این همه بیلبورد و آن همه تیزر از کجا آمده؟

به گزارش سینماروزان همان طور که این تهیه کننده بیان کرده اند در روزگاری به سر می بریم که کمتر ناراستی از مردم مخفی باقی می ماند و البته همان مردم در هفته های اخیر دیده اند چطور بیلبوردهای شهری به صورت گسترده ای در اختیار “سیانور” ایشان قرار گرفته است و البته رسانه ملی چه حمایت همه جانبه ای را از این فیلم کرده! آیا این حمایتها شامل حامل همه فیلمهای دیگر هم می شود؟ چطور است اغلب تهیه کنندگان از اجاره کردن فقط 3 بیلبورد در نقاط مرکزی شهر عاجزند و فیلم ایشان از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب بیلبورد دارد. در این دو ماه اخیر “فروشنده” را به عنوان جایزه بگیرترین روی پرده داشتیم که حتی یک دهم فیلم این تهیه کننده جوان بیلبورد نداشت!

پس حمایت حوزه هنری از “دلبری” چه شد؟

این تهیه کننده جوان از این می گوید که فقط برای “خانه ای در خیابان چهل و یکم” از فارابی کمک گرفته اما این را نمی گوید که “دلبری” را با حمایت مستقیم حوزه هنری تولید کردند و البته حمایت حوزه هنری بود که باعث شد فیلمی که بسیاری ساختار آن را در حد نمایشهای رادیویی می دانستند در اکران دوم نوروز که یکی از پرمتقاضی ترین اکرانهاست روی پرده برود.

با سود کدام بیزنس فرهنگی می شود در سینما سرمایه گذاری کرد؟

این جوان این را هم گفته اند که از دیگر تولیدات فرهنگی شان پول درمی آورند که خرج سینما می شود؛ اما نمی گوید کدام بیزنس فرهنگی آن قدر سودآور است که بشود از سودش برای تولید در سینما که جزو پرریسک ترین و در عین حال پرخرج ترین تولیدات فرهنگی است استفاده کند؟

اگر واقعا بیزنسی آن هم در زمینه فرهنگ وجود دارد که بشود با سودش فیلم سینمایی تولید کرد بهتر است این جوان هر چه زودتر نام این بیزنس و البته نام خود را به عنوان کاشف این بیزنس در گینس ثبت کند و البته بعد از ثبت در گینس این بیزنس را به آن دسته از تهیه کنندگان معرفی کند که در ماههای اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی دست به دامان آهن فروشان، تولیدکنندگان مواد شیمیایی، واردکنندگان خودرو و آقازادگان صنف جواهرفروش شده اند که بیایند و در محصولات آنها سرمایه گذاری کنند.

این جوان که تا بازرسی شورایعالی تهیه کنندگان هم پیش رفته چرا این بیزنس فرهنگی سودآور را در هیأت مرکزی شورایعالی طرح نمی کند و شرایطی را فراهم نمی کند که با فراگیر شدن این بیزنس جلوی ورود پولشویان یا به تعبیر غلامرضا موسوی جلوی ورود پولهای بی مسئولیت به سینما و شبکه خانگی گرفته شود؟




این روزها همه منتقد ایوبی شده‌اند حتی محمود رضوی تهیه‌کننده جوان “معراجیها”، “سیانور” و البته “دلبری”!!!

سینماروزان: محمود رضوی تهیه کننده جوان سینما و تلویزیون که تولید آثاری نظیر “معراجیها”، “دهلیز” و “دلبری” را در کارنامه دارد این روزها فیلم “سیانور” را روی پرده دارد.

به گزارش سینماروزان رضوی به بهانه اکران “سیانور” مهمان “هفت” بود و در آخرین ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری به انتقاد از حجت ا.. ایوبی پرداخت؛ رییسی که بعد از استعفای علی جنتی، موقعیتی متزلزل دارد و در هفته های اخیر حتی آنها که زمانی به مدح او می پرداختند نیز زبان به انتقاد از او گشوده اند.

رضوی درباره ایوبی گفت: عیب است که هنوز من گله کنم که آقای ایوبی هنوز فیلم ما را ندیده است. با شعار و شعر نمی توان سینما را اداره کرد. اینکه اهالی سینما امروز سکوت می کنند نه اینکه مشکلی نیست، صبوری می کنند. آقای ایوبی و سازمانش در این منظومه کمک به این فیلم کجا بوده است؟! امیدوارم در دوران جدید بکند.

این تهیه کننده که حضورش در سینمای ایران هنوز به یک دهه نرسیده درباره بودجه “سیانور” بیان داشت: فیلم را با کمتر از 3 میلیارد تومان تولید کردیم. البته این میزان در میان فیلم ها عدد زیادی است اما برای یک فیلم تاریخی به این شکل خوب بود. استقبال از فیلم با لطف رسانه ها و مردم ممکن شد و شانس نبوده است. نادیده گرفته شدن در جشنواره های فجر و مقاومت از عجایب روزگار بود. یک روز یک آدم بزرگی به من گفت از برخی جریانات و آدم های تاریخ فیلم نساز. چون هرچند به ظاهر نیستند اما وجود دارند.

وی ادامه داد: صحنه پردازی و طراحی لباس و گریم نزدیک به نیم میلیارد هزینه برد. یک اتفاق در فیلم افتاد که سبب شد به تهران آن زمان به خوبی نزدیک شویم. اینکه جزئیات را با دقت تمام و کمترین هزینه تامین کنیم. یعنی از دکورها و طراحی صحنه بیگ پروداکشن دور شویم و دقیقا جزیئاتی را که می خواهیم بدست آوریم. و این را در راستای احترام به مخاطب انجام دادیم. یعنی یک فیلم تاریخی را در بستر عشق، جناحی و داستان درام خلق کنیم.

رضوی بیان داشت: «سیانور» تنها فیلم 35 میلیمتری در جشنواره گذشته و آخرین فیلم از این جنس در سینمای ایران است. آن هم به این دلیل که جنس تصویر نیاز داشت. ما نزدیک به 260 حلقه نگاتیو بکار بردیم، هرچند بخش هایی نیز دولت به ما کمک کرد. در فیلم جدید محمدحسین مهدویان، “ماجرای نیمروز”{که گفته می شود ماجرای قتل موسی خیابانی را روایت می کند} نیز از نگاتیو 16 میلیمتری استفاده خواهیم کرد.

رضوی با مخاطب قرار دادن مدیر رسانه ملی گفت: از رئیس سازمان صداوسیما در خواست می کنم پخش مجدد تیزرهای این فیلم از صداوسیما را آغاز کند. آقای علی عسکری! جم فیلم ما را تبلیغ نمی کند و ما هم سراغ آنها نمی رویم، اما تیزرهای فیلم «سیانور» الان نزدیک به یک هفته است از تلویزیون پخش نمی شود، زیرا ما از ابتدای این فیلم۴۵۰ تیزر داشتیم که به اتمام رسیده است.




در رسانه اصولگرا اتفاق افتاد⇐ نقد ده‌نمکی در جهت نفی “لانتوری”

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان کارگردان جوان سینمای ایران در حالی حدودا یک هفته است روی پرده رفته که در این مدت فروش یک میلیارد را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال مطابق با یک اصل قدیمی در رسانه‌های با عقبه سیاسی که بیشتر از محصول نام صاحب اثر است که اهمیت دارد “لانتوری” نیز علیرغم مورد اقبال قرار گرفتن از سوی مخاطبان به واسطه سوژه ملتهب و البته ضرباهنگ موثرش، با نقدهای تند و تیز رسانه‌های اصولگرا مواجه شده است.

این رسانه ها که عموما در قبال محصولات کاملا ضعیف و البته کم مخاطبی مانند “دلبری”، “50 قدم آخر” و “دلتنگیهای عاشقانه” به دلیل هویت حامیان مالی آثار جرأت نقد ندارند از آنجا که درمیشیان را بعد از بعد از ساخت درام اجتماعی “عصبانی نیستم” در فهرست غیرخودیان قرار دادند در همین یک هفته تا توانسته اند به “لانتوری” تاخته اند.

در یکی از تازه ترین تاخت و تازها نقدی با عنوان “رونمایی از نسخه اصلاح‌طلب ده‌نمکی!” در خبرگزاری اصولگرای “فردا” منسوب به شهردار تهران منتشر شده است. نکته این نقد هم همان تیترش است که نگارنده برای زیر سوال بردن “لانتوری” از همه چیز مایه گذاشته و در نهایت به جایی رسیده که از یک کارگردان خودی به نام مسعود ده‌نمکی به عنوان قرینی بر درمیشیان نام برده است.

متن کامل نقد “فردا” بر “لانتوری” را بخوانید:

مرعوبتان می‌کند

“لانتوری” مرعوبتان میکند. با تدوین تند و تیزش گیجتان می‌کند، سیل اطلاعات را روی سرتان هوار می‌کند. با تمام وجود خشن می‌شود. سعی می‌کند اپوزوسیون باشد و (مثلا) از دغدغه‌های روز جامعه حرف بزند. فیلم پر است از لحظه‌هایی که ذهنیات آقای کارگردان و نظرات در ظاهر پیچیده‌اش به صورت تماشاگر پرتاب می‌شود. تیپ‌های مختلف مقابل دوربین می‌نشینند و حرف می‌زنند، آن هم حرف‌های زیبا. گاهی شعر می‌خوانند، گاهی روشنفکر می‌شوند و گاهی دلواپس. همه مدل تیپ هم در این فیلم داریم. جامعه‌شناس شاعرمسلک، زن فعال اجتماعی، دختر روزنامه‌نگار پیگیر و روشنفکر، وکیل خانم، پلیس، خلافکار و… همه این‌ها در ظاهر نظرشان را می‌گویند. اما فیلم چنان مشکلات عمیقی دارد که این بازی‌های کودکانه برای فیلم ذره‌ای ارزش محسوب نمی‌شود. اما این مشکلات اساسی چیست؟ کمی این مشکلات را بررسی کنیم.

سینمای روزنامه‌ای یا چگونه سعی کردم دست از فیلم‌سازی بردارم و بدل به تیتر روزنامه‌های اصلاح‌طلب شوم!
بارها دیده‌ایم، شنیده‌ا‌یم و خوانده‌ای‌‌م که ده‌نمکی(به طور مثال) در فیلم‌هایش شعار می‌دهد و عملاً فیلم‌هایش بیانیه‌هایی تصویری هستند در ستایش مفاهیمی خاص. به نظرم این حرف، حرف درستی است و مسعود ده‌نمکی درگیر چنین آفتی است، اما مگر ما در طیف دیگر سینمای ایران چنین افرادی نداریم؟ به نظرم بسیاری از دوستان، منتقدین و نویسندگان ما با چنین مسئله‌ای هم جناحی برخورد می‌کنند. مگر “قصه‌ها”ی رخشان بنی‌اعتماد و “لانتوری” دُرمیشیان چیزی جز بیانیه‌هایی تصویری در ستایش مفاهیمی خاص از جنس دیگر هستند.

لحظه‌ای شکل مرعوب‌کننده “لانتوری” را کنار بگذارید و به چیزی که در پشت این شکل مرعوب کننده قرار دارد دقت کنید. فیلم یک بیانیه سیاسی بی‌ظرافت است در نفی اسیدپاشی‌ و در ستایش حقوق زنان. ایرادی ندارد کسی این مفاهیم را بیان کند اما به شرطی که بتواند از دل این مفاهیم یک فیلم سینمایی درست بیرون بکشد. “لانتوری” شخصیت‌هایش را مقابل دوربین نشانده است تا آن‌ها به بی‌ظرافت‌ترین شکل ممکن بیانیه‌های آقای فیلم‌ساز را در نفی خشونت و سیاه‌نمایی بخوانند.

شاهد مثال این رویکرد دیالوگ‌های پسر دانشجویی است که دوست پاشا و باران است. انقدر بی‌ظرافت و مشخص درباره سیاه‌نمایی حرف می‌زند که آدم را یاد مقالات روزنامه‌های یک جناح خاص می‌اندازد. یا دقت کنید به دیالوگ‌های طنزآمیز نادر فلاح دلواپس که تا سطح آیتم‌های ضعیف تلویزیونی نزول می‌کند.

“لانتوری” با پدیده‌های روز جامعه به مثابه تیتر روزنامه برخورد می‌کند. سوال اساسی این است ده پانزده سال دیگر که مسائل مطرح شده در “لانتوری” تمام شود آیا “لانتوری” ارزش بازبینی مجدد دارد؟ جواب قاطعانه خیر است. این‌که ما تیپ‌هایی از اقشار مختلف جامعه را روبه‌روی دوربین بنشانیم تا مثل روزنامه‌ها حرف بزنند اسمش فیلم نیست. فیلم زمانی ساخته می‌شود که فرم وجود داشته باشد. فیلم درمیشیان به این دلیل بدل به یک مقاله مطول و ملال‌آور شده است چون فرم اشتباهی دارد. فرم زمانی ارزش تحلیل دارد که ارتباط تماتیکی با مضمون فیلم داشته باشد.

فیلم را مضمون نمی‌سازد، فرم می‌سازد. نمونه مثال‌زدنی چنین ساختاری دو فیلم ظاهراً بی‌ربط به هم اکران امسال هستند: “ایستاده در غبار” و “اژدها وارد می‌شود”. در اولی داکیودرام قهرمان را به واقعی‌ترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد و در دومی برای القای داستانی خیالی به درستی از قالب ماکیومنتری(مستندنما) استفاده می‌شود. در آن دو فیلم به درستی از دل فرم داستان بیرون می‌آید. اما در “لانتوری” ما مرعوب دوربین و تدوین فیلم‌ساز می‌شویم تا حرف‌های سطحی آدم‌های نشسته مقابل دوربین یادمان برود. حرف‌هایی که نمونه مشابهش را بارها در روزنامه‌ها و کانال‌های تلگرام خوانده‌ایم.

سینمای ژورنالیستی سینمایی است که با فرم برخوردی سطحی می‌کند و سعی می‌کند به جای روایت قصه صرفاً به طرح شعار بپردازد. “لانتوری” دقیقاً چنین فیلمی است. درست مثل “معراجی‌ها”. پس نباید با فیلم‌ها جناحی برخورد کرد. در سینما فیلم خوب داریم و فیلم بد. مهم نیست که چه کسانی آن‌ها را ساخته‌اند یا چه حرف‌هایی را مطرح می‌کنند. مهم این است که اکثر فیلم‌ها در یک صفت مشترک هستند. مثل بدبودن برای “لانتوری” و “معراجی‌ها”.

از “بانی و کلاید” تا “لانتوری” از شاهکار تا ضعف‌های کودکانه
قصدم از مقایسه شاهکار آرتور پن فقید با لانتوری دُرمیشیان قیاس دو فیلم نیست که این قیاس، قیاسی است مع‌الفارق. نام بردن از بانی و کلاید در کنار لانتوری برای نشان‌ دادن کشنده‌ترین اشتباه دُرمیشیان هنگام نوشتن فیلم‌نامه است. در “بانی و کلاید” ما با داستان دو یاغی دوران رکود اقتصادی آمریکا طرف هستیم. داستان تشکیل گروه‌‌شان که بانک می‌زدند و علت نابودی این گروه. آرتور پن و فیلم‌نامه‌نویسان این فیلم خیلی هوشمندانه ماجراهای آن دوران را به پس‌زمینه مننتقل کرده‌اند و روی شخصیت‌ها تمرکز کرده‌اند. با دقت تمام نحوه شکل‌گیری گروه،دزدی‌ها و فروپاشی‌شان را نشان داده‌اند. برای هریک از شخصیت‌ها ویژگی متمایزکننده‌ای قرار داده‌اند که به خوبی علت رفتارهایشان را در طول فیلم توضیح می‌دهد. ضعف جسمانی کلاید، بی‌پروایی بانی، بی‌کله‌گی باک،ترسو بودن بلانچ و پخمه‌گی سی.دبلیو.ماس همگی ویژگی‌هایی هستند که علت رفتارهای آن‌ها را به خوبی توضیح می‌دهد. از طرف دیگر فیلم هیچ‌گاه از شخصیت‌هایش جدا نمی‌شود و صرفاً داستان آن‌ها را پی می‌گیرد و با ظرافت تمام در پس زمینه فقط وضعیت آن دوران را نشان می‌دهد تا تماشاگر علت عصیان این جوان‌های پرشور را درک کند. این فیلم بدل به نماد اعتراض در سینمای آمریکا شد و نئوهالیوود(هالیوودنو)را بنیان نهاد. تروفو و فیلم‌سازان اروپایی عاشق فیلم شدند و به طورکلی نگرش‌ها با این فیلم تغییر کرد.

تفاوت فیلمی مثل “لانتوری” با چنین شاهکاری دقیقاً به به ضعف نگاه دُرمیشیان به دست‌مایه‌های پیش رویش بر می‌گردد. دُرمیشیان به جای آن‌که دار و دسته لانتوری در مرکز توجه قرار دهد و حوادث را به پس‌زمینه ببرد بر عکس عمل کرده. دُرمیشیان حوادث را برجسته کرده و اعضای گروه لانتوری را به پس زمینه رانده است. همین امر باعث شعاری شدن فیلم شده و فیلم از همین‌جا مهلک‌ترین ضربه را خورده است. ما از پاشا، باران، بهرام دراز و دیگر عضو این گروه چه می‌دانیم؟ صرف بزرگ شدن در یتیم خانه، پدر و مادر نداشتن یا زدن یک استاد (این خنده‌دارترین دلیل کل فیلم است) می‌تواند زمینه بروز چنین رفتارهای احمقانه و وحشیانه‌ای باشد؟ ما هیچ‌گاه نمی‌فهمیم مریم با آن همه عقل و شعور و درایت چرا باید دنبال پاشا راه بی‌اُفتد؟ (یکی از جالب‌ترین و بدترین دیالوگ‌های فیلم همین‌جا از زبان مریم جاری می‌شود: دلم براش سوخت. چند لحظه بعد؛ حتی دل‌سوزی‌ام نبود. چه دلیل محکمی!!!) چرا باید بعد از مدت‌ها دوری دوباره برگردد تا پاشا را ملاقات کند؟ چرا با پسر یک آقازاده ارتباط برقرار می‌کند؟ و چندین سوال دیگر که در فیلم پاسخی برای آن‌ها وجود ندارد.

مشکل اصلی فیلم عدم تمرکز روی اعضای گروه لانتوری است. فیلم بدون دلیل پای ده‌ها مفهوم را به فیلم باز می‌کند تا صرفاً(مثلاً)اعتراض کند. بدون این که ما چیز زیادی از پس زمینه اعضای گروه بدانیم. از آشنایی‌شان، روابطشان، برنامه‌هایشان و مصائبشان. در شکل فعلی فقط چندکلامی در حد دیالوگ‌های گذری از مشکلات اعضای گروه می‌شنویم بدون این‌که چیزی ببینیم تا با تمام وجود این مصائب را درک کنیم. در شکل فعلی ما با مشتی جوان وحشی و کم عقل طرف هستیم که بدون ذره‌ای درایت دزدی می‌کنند. درحالی که در شاهکار آرتور پن ما لحظه‌به‌لحظه فیلم را با شخصیت‌های اصلی گذرانده‌ایم و رنج‌ها و دلایل کارهایشان را با تمام وجود حس کرده‌ایم.

از شعارزدگی تا عوام‌گرایی
در فیلم صحنه‌ای است که بچه‌های گروه لانتوری آقازاده‌ای را که با مریم دوست شده گیر می‌اندازند تا انتقام بگیرند. پاشا با تمام وجود سعی می‌کند تا آقازاده را وادار کند فحشی را به خودش نسبت دهد. این تاکید انقدر ادامه پیدا می‌کند تا تماشاگر بخندد. یک‌جور بازی با احساسات تماشاگر. این صحنه ماکت کوچکی است از کل فیلم. فیلمی که انگار ساخته شده تا کمی دل تماشاگر را خنک کند و اجازه دهد او از این متلک‌ها و شعارها سرحال بیاید. این رویکرد فاقد منطق در سراسر فیلم وجود دارد و کلیدی‌ترین صحنه فیلم را هم از نفس انداخته است.

صحنه قصاص که اجرای بدی هم ندارد با بخشش ناگهانی مریم روی هوا می‌رود. مریم چطور متحول می‌شود و چرا؟ چه چیزی درون او به تپش می‌اُفتد که پاشا را می‌بخشد؟ آن هم مریمی که تا لحظه آخر درگیر نفرتی عمیق از پاشا است. فیلم‌ساز در این زمینه هیچ توضیح منطقی‌ای نمی‌دهد. چون برای صدور بیانیه در سکانس آخر به آن احتیاج دارد. کل فیلم درگیر همین بی‌منطقی و شعارزدگی است.

 فیلم برای این‌که بتواند بیانیه صادر کند و شعار بدهد منطق را تعطیل کرده است و به عوامانه‌ترین شکل ممکن بدیهیات را تکرار می‌کند تا تماشاگران شیرفهم شوند. مشکل “لانتوری” در عصبیت فرامتنی‌ای است که فیلم‌ساز دچارش بوده و او را وادار کرده است تا از هرچیزی کمی در فیلمش بگنجاند و توقیف فیلم قبلی‌اش را هم جبران کند.

… در پایان

“لانتوری” عالی می‌فروشد و انقدر خوش ظاهر هست که کلی طرفدار داشته باشد. اما هیچ‌کدام از این دلایل نمی‌تواند پوششی برضعف‌های بی‌شمار فیلم باشد. فیلم خودش نمی‌تواند خوب باشد و به همین علت به فرامتن‌های ژورنالیستی چنگ زده است. برای این‌که ثابت شود چقدر رویکرد فیلم‌ساز عوامانه و کودکانه است به این دیالوگ دقت کنید:

«ر.د(یا چیزی شبیه این)زنگ زد به ما که پورشه‌ای که از م.ک دزدیدیم بزنیم به گاردریل. نمی‌دونم چطوری شماره مارُ پیدا کرده بود. مام ماشین بردیم زدیم به گاردریل.»

آیا یک آقازاده قدرتمند و صاحب نفوذ مشکلاتش را انقدر احمقانه حل می‌کند؟




نیما شاهرخ‌شاهی: تلویزیون در پرداختن به ایدز کارنامه قابل قبولی ندارد

سینماژورنال: نیما شاهرخ‌شاهی بازیگر سینما و تلویزیون درباره علل کم توجهی تلویزیون درباره ارائه آثاری در باره بیماری ایدز گفت: در سالهای اخیر تعدادی آثار ساخته شده اند که در لابه لای خط داستانی شان به بیماری ایدز و تاثیراتش بر فرد مبتلا در جامعه پرداخته شده است و البته این آثار به دلیل پخش نامناسب شان  کمترمجال دیده شدن را پیدا کرده اند.

وی ادامه داد: نکته اینجاست که به لحاظ کمّی هنوز کارنامه قابل توجهی در سینما و تلویزیون درباره ایدز نداریم و باید بیشتر از اینها نسبت به این بیماری حساس بود و درباره اش به جامعه و به خصوص جوانها اطلاع رسانی کرد.

*نزد مسئولان نوعی محافظه کاری درباره پرداختن به ایدز وجود دارد
بازیگر آثاری چون “پارک وی” و “خودزنی” با اشاره به اینکه پیشتر در چند اثر با مضمون ایدز بازی کرده است خاطرنشان ساخت:  به علت نوع نگاهی که به غلط در سطح جامعه درباره این بیماری و افراد مبتلا شده اش وجود دارد، نزد هنرمندان و مسئولان هنری یک نوع احتیاط و محافظه کاری درباره پرداختن مستقیم و با صراحت در باره این بیماری وجود دارد.

این بازیگر خاطرنشان ساخت: محافظه کاری مدیران را که کنار بگذاریم می رسیم به خط قرمزهایی که در سوژه های مرتبط به بیماران اچ.آی.وی وجود دارد؛ خط قرمزهایی که در عالم واقع شاید خط قرمز نباشند اما وقتی به سینما و تلویزیون می رسند محدودیتهایی را موجب می شوند که هنرمندان ملزم به رعایت آنها در آثار هنری شان هستند.

*تلویزیون باورهای غلط درباره ایدز را از بین ببرد
شاهرخ‌شاهی که اغلب کوشیده از حضور در آثار اجتماعی که به طرح مسائل تازه ای می پردازند استقبال کند تأکید کرد: در اثری مانند “آینه های روبرو” ایفای نقش داشته ام که درباره یکی از معضلات جنسیتی جامعه به صراحت در آن صحبت شد و البته فیلم علاوه بر ایران در کشورهای خارج نیز بازخورد مطلوبی داشت. از این حیث باید بگویم که نوع پرداخت به این گونه سوژه ها هم خیلی مهم است یعنی باید کاملا دقیق و موشکافانه وارد بحث شد و درام ساخت وگرنه ممکن است هدف اصلی هم زیر سوال برود.

بازیگر مجموعه هایی نظیر “دختران حوا” و “شمس العماره” بیان داشت: یکی از اصلی ترین وظایف تلویزیون که رسانه ملی هم خطاب می شود آن است که باورهای غلط را درباره موضوعاتی مانند ایدز از بین ببرد و به مخاطبان اطلاع رسانی شفاف و راستین عرضه کند.

*هشدارهای وزیر بهداشت باید از طریق آثار داستانی به گوش مخاطب برسد
این بازیگر افزود: تلویزیون علیرغم برخی تلاشها اما هنوز درباره ایدز کارنامه قابل قبولی نداشته است و البته که می تواند با استقبال از طرحهای متفاوت و واقعگرایانه درباره این بیماری شرایط آشنایی بیشتر مخاطبان با این بیماری و بیماران آن را فراهم کند.

نیما شاهرخ شاهی ادامه داد: به تازگی وزیر بهداشت از تغییر مسیر ابتلا به ایدز در کشور ما از اعتیاد تزریقی به روابط پرخطر جنسی هشدار داد و این صحبتها باید از طریق آثار سینمایی و مجموعه های تلویزیونی دراماتیک به گوش مخاطبان برسد تا اوضاع خیلی سریع کنترل شود.

گفتنی است کمپین “هنر+ایدز” که از نوروز ۹۵ آغاز به کار کرده، کمپینی مردم‌نهاد است که می‌کوشد به نوبه خود زمینه ارتباط بیشتر میان اهالی هنر و مردمان در زمینه آگاهی بخشی پیرامون این بیماری را فراهم کند و به بررسی دلایل عدم استفاده کافی هنرهای نمایشی از سوژه های مرتبط با بیماران اچ.آی.وی بپردازد.




یک بازیگر زن: بارها با بیماران ایدز برخورد داشتم/تلویزیون فرهنگ برخورد با این بیماران را به مخاطبان بیاموزد

سینماژورنال: علیرغم توصیه های کارشناسان درباره استفاده از قابلیتهای هنرهای نمایشی برای تصویرسازی مشکلات بیماران اچ.آی.وی اما در این زمینه هنوز محصول قابل تاملی بخصوص در تلویزیون نداشته ایم در حالی که رسانه ملی می تواند برخورد صحیح و آگاهانه با بیماران اچ.آی.وی را به مخاطب بیاموزد.

به گزارش سینماژورنال مریم کاویانی بازیگر سینما و تلویزیون  با اعلام این مطلب در خصوص دلایل نپرداختن به مقوله ایدز در سینما و تلویزیون گفت: فکر نمی‌کنم در عرصه سینما و تلویزیون مسئله عدم تمایل مدیران و یا عدم اجازه جهت پرداختن به این مقوله وجود داشته باشد. من فکر میکنم هنوز سوژه یا ایده خلاقانه‌ای برای مقوله ایدز از سوی نویسندگان ارائه نشده تا بر اساس آن فیلم و سریالی ساخته شود.

این بازیگر ادامه داد: تلویزیون و سینمای ایران کلا محدودیت ایده در پرداختن به مسائل اجتماعی دارند و بیشتر سعی می کنند راههای رفته را امتحان کنند تا عرصه های تجربه نشده! شاید به همین خاطر باشد در این چند سال اخیر مشاهده میکنیم متاسفانه ساختار سینما و تلویزیون از واقعیت فاصله گرفته و به سمت و سوی آثار طنز رفته است.

بازیگر آثاری چون “پوسته” و “مخمصه” خاطرنشان ساخت: در حال حاضر تهیه کنندگان و سرمایه گزاران به جای اینکه بخواهند بعنوان یک رسانه کار فرهنگی انجام دهند و پیامهای آموزنده به جامعه بدهند به سود اقتصادی خودشان فکر میکنند و بیشتر تمایل به ساختن فیلمهایی با سوژه های امتحان پس داده دارند و سود مادی برایشان در درجه اول اهمیت قرار دارد و همین مسئله باعث شده تا به مسائل مهم جامعه از جمله بیماری ایدز پرداخته نشود.

*بازی کردن نقش بیماران ایدزی هیچ ایرادی ندارد

 

این بازیگر زن با اشاره به اینکه علاقمند است بازی در نقش بیماران اچ.آی.وی را تجربه کند بیان داشت: من حاضرم نقش یک فرد مبتلا به ایدز را ایفا کنم؛ چه اشکالی دارد؟ چون هدف ایفای نقش یک بازیگر پیام رسانی برای ملت و بیننده هاست و این به شدت می تواند در آگاهی بخشی موثر باشد.

مریم کاویانی با زیر سوال بردن این تفکر که بیماران ایدزی گناهکارند خاطرنشان ساخت: ایدز که فقط از روابط خطرناک و خارج از عرف و شرع بوجود نمی آید. از طریق تزریق خون آلوده و یک اتفاق ناخواسته یک فرد مبتلا میشود و متاسفانه کوچکترین تلاشی در پرداختن به این موضوع مشاهده نمیشود.

*بارها با بیماران ایدز برخورد داشتم

کاویانی که سابقه فعالیت به عنوان پرستار را هم داشته است خاطرنشان ساخت: من خودم بارها زمانی که در بیمارستان کار میکردم با مبتلایان به ایدز برخورد داشته ام. چندین بار پیش آمد که قبل از عمل جراحی و آزمایشات مشخص میشد که فرد یا افرادی مبتلا به این بیماری هستند و نه تنها از برخورد با اینگونه افراد هیچ هراس و ترسی نداشتم که سعی می کردم به مانند افراد عادی با آنها برخورد کنم.

بازیگر سریالهایی چون “مدینه”، “روزگار قریب” و “معراجیها” افزود: متاسفانه فرهنگ سازی در خصوص ایدز به این راحتی نیست. چون فرهنگ باید همزمان با رشد انسان شکل بگیرد. ما شاید برای کودکان و کم سن و سال و نسل های آینده جامعه بتوانیم از الان شروع به فرهنگ سازی و اصلاح تفکر آنها درباره ایدز بنماییم ولی خیلی سخت است که برای عموم جامعه در هر سنی این مسئله را تفهیم کنیم. با این حال می توان با تولید سریالهای تلویزیونی خوب فرهنگ برخورد با بیماران اچ.آی.وی را به مخاطبان آموخت.

*امید به تغییر رویکرد رسانه ها در برخورد با ایدز

وی ادامه داد: به تغییر رویکرد رسانه هایی مانند سینما و تلویزیون در پرداختن به افراد مبتلا به ایدز امیدوارم. سینما و تلویزیون هستند که می توانند اسباب فرهنگ سازی باشند و از هر زمانی که این فرهنگ سازی را شروع کنیم امید وجود دارد؛ اطلاع رسانی از راه درست هم به شدت موثر است. حضور هنرمندان و بازیگران هم میتواند در این جریان موثر باشد، هرچند این موضوع همت همگانی را میطلبد و فقط وظیفه اهالی هنر نیست.

کاویانی تأکید کرد: به نظر شخص من اگر ما بخواهیم تحت هر عنوانی ، بازیگر ، کارگردان ، تهیه کننده و … یک حرکت فرهنگی و درست اجتماعی را جهت اصلاح تفکر مردم درباره ایدز و افراد مبتلا به ایدز برداریم باید از ته دل قدم برداریم. ما هم اکنون در خیلی از جمع های خیریه شاهد حضور هنرمندان هستیم که بسیار تاثیرگذار است. مثل حمایت از بیماران تالاسمی و هموفیلی و … شاهد حضور اهالی هنر هستیم. ایدز هم یک بیماری است و من معتقدم می توان با تولید محصولات تلویزیونی و سینمایی آگاهانه درباره این بیماری می توان به شدت کمک حال مبتلایان به ایدز واقع شد.




تهیه‌کننده “اخراجیها” ردصلاحیت شد/بازیگر “معراجیها” تأیید صلاحیت+گفته‌های بازیگر تأیید صلاحیت شده درباره دلایلش برای ورود به مجلس+فهرستی از تمام سینماگرانی که برای ورود به مجلس تلاش کردند؛ از کارگردان “بلبل مزرعه” گرفته تا سازندگان “عروس” و “قلاده‌های طلا”

سینماژورنال: محمود عزیزی بازیگری که بیش از هر چیز به واسطه ایفای نقش مکمل کمدی “لیلی با من است” می شناسیمش و حبیب کاسه‌ساز تهيه كننده “اخراجیها” از جمله چهره هاي آشناي سينما بودند که برای ورود به انتخابات مجلس دهم ثبت نام کردند.

به گزارش سینماژورنال در این بین صلاحیت تهیه‌کننده “اخراجیها”  احراز نشد اما بازیگر “لیلی با من است” با تأیید صلاحیت می‌تواند به زودی تبلیغات انتخاباتی خود را آغاز کند.

تحقق حقوق قانونی شهروندان در همه شاخه ها

محمود عزیزی که امسال هم با “بادیگارد” به جشنواره فجر می‌آید در گفتگو با سینماژورنال درباره اصلی‌ترین دلیلش برای حضور در مجلس بیان داشت: اصلی ترین برنامه ام که برنامه ای کلی هم هست در چارچوب تحقق حقوق قانونی همه شهروندان فارغ از دسته بندی های موسوم است یعنی باید تلاش كرد برای تحقق حقوق شهروندان در همه شاخه ها.

این بازیگر درباره برنامه ویژه اش برای هنرمندان ایران که خود نیز یکی از آنهاست بیان داشت: مشکل اصلی جامعه هنری ما این است که هنوز که هنوز است جایگاه آنها از نظر قانونی مشخص نشده است. ما اگر بتوانیم در قانون جایگاه هنر و هنرمند را به رسمیت بشناسیم در آن صورت است که بسیاری از مشکلات صنفی هنرمندان هم حل خواهد شد و هنرمندان برای حل مشکلات خود ناچار به پناه بردن به دسته بندی های سیاسی نخواهند شد.

وی ادامه داد: اگر می بینید این روزها بسیاری از هنرمندان به لحاظ داشتن یک بیمه حداقلی هم در تنگنا هستند فقط به دلیل آن است که قوانین ما نسبت به جامعه هنری وضعیت روشنی نداشته است. شخصا سعی خواهم کرد در صورت ورود به مجلس برای شفاف سازی قوانین مربوط به جامعه هنری تلاش کننم.

محمود عزیزی در حال ثبت نام برای انتخابات
محمود عزیزی در حال ثبت نام برای انتخابات

فعلا که به صورت مستقل و بدون وابستگی سیاسی فعالیت می کنیم

بازیگر سریالهایی چون “ستایش” و “معراجیها” که بازی در یک اثر سیاسي به نام “قلاده های طلا” را هم در کارنامه دارد در پاسخ به این سوال که آیا از طرف حزب سیاسی خاصی به مجلس خواهد رفت به سینماژورنال گفت: فعلا که به صورت مستقل ثبت نام کرده ام و صلاحیتم تأیید شده است. سعي مي كنم  که به صورت مستقل به مجلس بروم یا اگر هم بناست نماینده طیفی باشم نماینده هنرمندان مستقل باشم.

این چهره صحبت درباره جزییات برنامه هایش برای ورود به مجلس را به زمان آغاز تبلیغات رسمی نمایندگان مجلس موکول کرد و گفت: شرح تفصیلی برنامه هایم برای تحقق جایگاه قانونی هنرمندان را در زمان آغاز تبلیغات اعلام خواهم کرد.

تمام سینماگران مهمی که برای ورود به مجلس تلاش کردند

به گزارش سینماژورنال محمود عزیزی سلدوز اگر بتواند رأی آورده و به مجلس برود اولین نماینده جامعه سینمایی و به مصداق کلی تری هنر در مجلس نخواهد بود چرا که نیم قرن پیش از این مجید محسنی کارگردانی که به ساخت فیلمهای روستایي شهره بود اولین سینماگری بود که به مجلس شوراي ملي راه یافت.

مجید محسنی که به خاطر ساخت آثاری چون “بلبل مزرعه”، “لات جوانمرد” و “آهنگ دهکده” شناخته می‌شد به عنوان نماینده منطقه دماوند که زادگاهش هم آنجا بود به مجلس پیش از انقلاب راه یافت.

بهروز افخمی کارگردانی که این روزها او را به عنوان مجری “هفت” می بینیم دیگر سینماگر  ایرانی است که به مجلس راه یافته است. افخمی که او را به خاطر کارگردانی آثاری چون “شوکران، “عروس” و “سن پطرزبورگ” و البته تجربه های ناموفقی چون “فرزند صبح” و “روباه” می شناسیم سینماگری بود که بعنوان نماینده  اصلاح طلب وارد مجلس ششم شورای اسلامی شد و البته نتوانست از این عنوان براي بهبود وضعیت جامعه هنری استفاده کند.

او در ميانه نمايندگي، مجلس را تقریبا رها كرد و به ساخت “گاو خوني” پرداخت و در زمانهاي خضور در مجلس هم آن طوري كه خودش مي گفت به كشيدن كاريكاتور و طراحي روي كاغذهاي دم دست براي گذران وقت مي پرداخت!!!

افخمي اگرچه با نامزدي  از سوي جبهه مشاركت به مجلس راه يافته بود اما در تحصن انتهاي فصل اين مجلس پرحاشیه كه همه نماينده هاي شاخص مشاركتي شركت داشتند حضور نيافت.

ابوالقاسم طالبی کارگردان “قلاده های طلا” و “یتیم خانه ایران” و حسين فرخي بازيگر و كارگردان تئاتر كه يك فيلم سينمايي به نام “يحيي” را در كارنامه ي خود دارد پيش از اين  و در انتخابات مجلس پنجم قصد ورود به مجلس و نمايندگي از حوزه هاي از حوزه هاي لنجان اصفهان  و تهران را داشتند كه صلاحيت هر دو به تاييد شوراي نگهبان نيز رسيده بود.




اعتراف حجت‌ا.. ایوبی به اینکه او و وزیر ارشاد تنها تصمیم‌گیرندگان سینما نیستند و اشاره‌اش به ناپایداری صندلی بهروز افخمی!!!

سینماژورنال: حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی دیروز با حضور در برنامه “شهر فرنگ” شبکه خبر بعد از مدتها اعتراف کرد که نه او نه علی جنتی هیچ کدام تنها تصمیم گیرندگان سینما نیستند.

به گزارش سینماژورنال ایوبی در پاسخ به این سوال که چرا پای برخی تصمیم‌هایی که نسبت به اکران یک فیلم می‌گیرید، نمی‌ایستید؟ اینگونه پاسخ داد: اهالی سینما انتظار به حقی از ما دارند و می‌گویند که از فیلم‌هایمان صیانت کنید یعنی اگر به این رسیدیم که فیلمی ممکن است در اکران دچار مشکل شود از همان اول و در ارائه پروانه ساخت دقت کنیم.

نه من تصمیم گیرنده نهایی ام و نه وزیر ارشاد

وی ادامه داد: ما به شورای پروانه ساخت گفتیم که اگر می‌بینید فیلمی در پروانه نمایش به مشکل بر می خورد در همان ارائه مجوز ساخت درست عمل کنید. می‌گویند ممیزی ها سخت شده است ولی همین ممیزی‌ها برای صیانت از فیلمی است که قرار است تولید شود.

ایوبی خاطرنشان ساخت: بنده اعلام می‌کنم که من حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی و جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها تصمیم‌گیرنده در عرصه سینما نیستیم.گاهی پیش آمده  از دو قوه، نامه زده‌اند و گفته‌اند نمایش یک فیلم باید متوقف شود، این را چه باید کرد؟‌ اگر اسم این عقب‌نشینی است، بله ما عقب‌نشینی می‌کنیم.

این صندلی‌ها خیلی ناپایدار است

رئیس سازمان سینمایی در بخشی از گفتگویش در شبکه خبر در مورد بهروز افخمی که اخیرا با همراهی محمدحسین رضوی اخوی جوان محمود رضوی تهیه کننده “معراجیها” تولید “هفت” را انجام می دهد(اینجا را بخوانید) نیز اظهارنظر کرد.

ایوبی گفت: امیدوارم بهروز افخمی به سینما کمک کند و از فرصتی که در اختیارش است استفاده کند. حالا این فرصت چه یک سال و چه ده سال است. این دوران سریع می‌گذرد و این صندلی‌ها خیلی ناپایدار است اما نتیجه کار ما خواهند ماند.

وی تأکید کرد: تاریخ معمولا ما را درست قضاوت می‌کند. برایشان{بهروز افخمی} آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم سینما را یک گام پیش ببرد.




ریشخند ده‌نمکی به ماجرای حضور مک‌دونالد در ایران+عکس

سینماژورنال: در بحبوحه اتفاقات بعد از توافق هسته ای خبری هم مبنی بر حضور نمایندگی رسمی فست فود مک دونالد در ایران در کانون اخبار قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال مسعود ده نمکی کارگردان سری “اخراجیها” به تازگی و با قرار دادن تصویری از مک دونالد در صفحه اجتماعیش اظهارنظری آمیخته به ریشخند درباره این حضور را طرح کرده است.

ده نمکی نوشته است: با ورود مک دونالد به ایران دیگر کسی گرسنه نمی ماند!

واکنش طعنه آلود ده نمکی به حضور مک دونالد در ایران
واکنش طعنه آلود ده نمکی به حضور مک دونالد در ایران



دلتنگی بازیگر “قهوه تلخ” برای پدر مرحومش+عکس

سینماژورنال: برزو ارجمند بازیگر آثار چون “قهوه تلخ” و “معراجیها” از جمله بازیگرانی است که در خانواده ای هنری رشد کرده است.

به گزارش سینماژورنال از یک سو پدرش انوشیروان ارجمند و از سوی دیگر عمویش داریوش ارجمند جزو بازیگران بنام ایرانی بوده اند.

برزو که چندی قبل پدرش را از دست داد در دلنوشته ای به بهانه سالروز تولد پدر آورده است: پدر مهربانم تولدت مبارك. دلم واسه بغلت براي صدات، دستات و قلب پر از مهرت خيلى تنگه.

برزو ارجمند در دامان پدر
فرزند برزو ارجمند در دامان پدربزرگ



ده‌نمکی در زمین فوتبال!!!+عکس

سینماژورنال: مسعود ده نمکی را به عنوان کارگردانی می شناسیم که از یک طرف هر فیلمی که میسازد بفروش می شود و از آن طرف صراحت کلامیش وقتی به گفتگو می نشیند جملاتی جنجالی را خلق می کند.

به گزارش سینماژورنال این کارگردان که قصد دارد بعد از ماه رمضان “رسوایی2” را کلید بزند این روزها آخرین کارهای پیش تولید فیلمش را انجام می دهد.

ده نمکی به تازگی تصویری اجتماعی از خود منتشر کرده که در آن در زمین فوتبال دیده می شود.

او با پیراهن سرمه ای رقیب بازیکنی است که قرمز پوشیده است. گویا بازیکن حریف با جدیت به سمت توپ آمده و همین باعث شده ده نمکی سرش را بدزدد که مبادا استوک کفش رقیب به سر او بخورد.

مسعود ده نمکی

مسعود ده نمکی در زمین فوتبال




عرضه گسترده “فقر و فحشا”ی ده‌نمکی در شبکه نمایش خانگی/این فیلم نه از دولت اصلاحات مجوز گرفت و نه از دولت احمدی‌نژاد/ارشاد دولت یازدهم با افزودن بر حجم نماهای شطرنجی مجوز آن را صادر کرد/”فقر و فحشا” به همراه “کدام استقلال کدام پیروزی” و پشت صحنه “اخراجیها۳” و با قیمت ۴ هزار تومان به بازار آمده+توضیحات ده‌نمکی درباره مجوزدار شدن

سینماژورنال: اولین تجربه سینمایی مسعود ده نمکی در ژانر مستند فیلمی بود به نام “فقر و فحشا”؛ فیلمی که در اوایل دهه هشتاد به صورت غیرمجاز در شبکه قاچاق محصولات ویدیویی منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال “فقر و فحشا” که سعی داشت نقش فقر اقتصادی در شیوع فحشا را نشان دهد در آن هنگام که هنوز اینترنت این قدر متداول نشده بود و دانلودهای اینترنتی فراگیر نشده بود میلیونها نسخه به صورت سی.دی کپی شده و دست به دست شد.

بعد از فراگیری اینترنت نیز این فیلم از جمله آثاری بود که بصورت غیرمجاز در سایتهای آپلود فیلم برای دانلود قرار داده می شد با این حال صدور مجوز این فیلم حدودا یک دهه و اندی طول کشید.

نه دولت اصلاحات مجوز نمایش را داد و نه دولت احمدی نژاد

ده نمکی در همان زمان تولید “فقر و فحشا” برای دریافت مجوز فیلمش جهت عرضه در شبکه خانگی اقدام کرد اما فیلم به دلیل سوژه ملتهبش نتوانست از وزارت ارشاد دولت اصلاحات مجوز بگیرد. در هشت سالی که محمود احمدی نژاد سر کار بود نیز نه در وزارتخانه صفارهرندی و نه وزارتخانه محمد حسینی به این فیلم روی خوش نشان ندادند تا سال قبل که بالاخره وزارتخانه ارشاد علی جنتی مجوز پخش ویدیویی “فقر و فحشا” را صادر کرد.

کتاب “فقر و فحشا” نیز مجوز انتشار گسترده نگرفت

جالب است که تقریبا چند ماه بعد از انتشار غیرقانونی “فقر و فحشا” کتابی حاوی سلسله مقالاتی درباره فیلم و البته گفتگو با کارگردان آن نیز تهیه گردید اما این کتاب نیز در دولت احمدی نژاد مجوز انتشار گسترده نگرفت و فقط طبق یک قرارداد نانوشته با ده نمکی مقرر گردید کتاب با تیراژ محدود و صرفا جهت آرشیو شخصی عوامل گردآورنده منتشر شود!!!

پیوستن “فقر و فحشا” به جنبش سه فیلم با یک بلیت!!!

“فقر و فحشا” اما حالا و بعد از بیشتر از یک دهه که از تولیدش گذشته به صورت گسترده در شبکه خانگی توزیع شده است.

روش عرضه “فقر و فحشا” هم جالب است؛ این فیلم در کنار “کدام استقلال کدام پیروزی” دیگر مستندی که ده نمکی آن را ساخته و البته پشت صحنه “اخراجیها3” با دو دی.وی.دی در یک مجموعه و تنها با قیمت 4 هزار تومان به بازار عرضه شده است.

به این ترتیب مخاطبان تنها با صرف هزینه ای که برای یک فیلم می کنند می توانند دو مستند در نوع خود ملتهب و پشت صحنه یکی از کمدیهای پرفروش سالهای اخیر را به تماشا بنشینند.

افزایش نماهای شطرنجی

درباره مقایسه نسخه قانونی “فقر و فحشا” با نسخه قاچاق آن نیز اصلی ترین نکته ای که به چشم می خورد عدم ممیزی محسوس است و تقریبا تمامی نماهای نسخه زیرزمینی در نسخه مجاز هم وجود دارد با یک تفاوت!

تفاوت در افزایش حجم نماهای شطرنجی موجود در فیلم است. در نسخه اصلی فیلم هم برخی از نماها به دلیل رعایت آبروی اشخاص شطرنجی شده بود و در نسخه مجاز بر حجم این نماها افزوده شده است.

فقر و فحشا
پوستر “فقر و فحشا” در سطح شهر

ده نمکی: گفتمان عدالت خواهی همواره مخاطب دارد

یکی از نکاتی که درباره توزیع قانونی “فقر و فحشا” وجود دارد این است که بعد از گذشت یک دهه و اندی از تولید فیلم، آیا همچنان سوژه فیلم می تواند جذابیت زا باشد آن هم برای مخاطب دهه نودی که هر روز با ده ها عنوان فیلم برای انتخاب روبروست.

مسعود ده نمکی کارگردان “فقر و فحشا” در گفتگو با سینماژورنال در این باره بیان می دارد: “فقر و فحشا” از گفتمان عدالت خواهی سخن می گوید که همواره و در همه ادوار جایگاه خود را داشته است. سالها بعد از “فقر و فحشا” وقتی “دارا و ندار” را در مدیوم تلویزیون می ساختم نیز همین گفتمان عدالت خواهانه محور کار بود. حتی “رسوایی” نیز از چنین نگاهی برخوردار بود و همه این فیلمها نیز مخاطب خاص خود را داشتند.

ده نمکی تاکید می کند: گفتمانی که برپایه عدالت خواهی بنا شده مربوط به دولت خاص یا زمان خاصی نیست و اگر صادقانه بیان شود همه جا و در همه دورانها مخاطب خاص خود را دارد. “فقر و فحشا” می تواند برای آدمهای روزگار ما نیز جاذبه های خاص خود را داشته باشد چون محدود به زمان خاصی نیست و متکی است بر گفتمانی که حتی امروزه نیز می تواند کاربردی باشد.




پیش‎‌بینی ده‌نمکی از کیفیت حضور مسئولین، هنرمندان و مداحان در تشییع پیکر شهدای غواص

سینماژورنال: شهدای غواص عملیات کربلای 4 روز سه شنبه از میدان بهارستان تشییع خواهند شد.

به گزارش سینماژورنال  پیکر این شهدا اخیرا طی یک عملیات تفحص کشف شده‌ و  از طریق مرز شلمچه وارد کشور شد.

این شهدا با تلاش کمیته جستجوی مفقودین در عملیات تفحص در جنوب عراق فاو، ابوفلوس، شلمچه، مجنون و زبیدات کشف شدند.

انتشار خبر زمان تشییع پیکر این شهدا مواجه شده است با دلنوشته مسعود ده نمکی کارگردان سینما و تلویزیون در این باره.

ده نمکی با همان صراحتی که از سوابق مطبوعاتیش ناشی شده و با طعنه های مستقیمی که به هنرمندان و سیاستمداران داشته می نویسد: سه شنبه تشیع شهدای غواص دیدنیه! جای خالی مسئولینی که مثل آقای دوربینی فقط در ختم هنرمندان و  سیاستمدارها جلوی دوربین پیداشون میشه و یا  جای خالی مداحان و یا  هنرمندانی که فقط در حد پست گذاشتن و سیمرغ گرفتن در نقش اونها، شهدا براشون مهم اند.

وی ادامه می دهد: زمانی در تهران موقع تشییع شهدا تعداد تابوت ها بیشتر از تشییع کننده ها بود. باز خدا خیر بده مردم کوچه و بازار رو  که نه پست می گذارند نه ادعا دارند.

آنچه کارگردان سری “اخراجیها” گفته صرفا یک پیش بینی است برآمده از سابقه ذهنی نگارنده نسبت به اتفاقاتی نظیر این. سینماژورنال امیدوار است که این پیش بینی، تلنگری باشد برای تغییر مشی آنها که به اعتقاد ده نمکی فقط در ختم هنرمندان و سیاستمداران پیدایشان می شود.




ابوالحسن داوودی شائبه افت مخاطبان اکران نوروزی را منسوب دانست به طرفداران “معراجیها”!!!

سینماژورنال: ابوالحسن داوودی کارگردانی که با “رخ دیوانه” ردیف دوم باکس آفیس نوروزی را به خود اختصاص داده افت مخاطب در اکران نوروزی امسال را رد کرد.

 به گزارش سینماژورنال داوودی که از زمان جشنواره به این سو مرتب سعی کرده با اظهارنظرات صریح و بعضا عجیب خود نگاهها را به سمت فیلمش جلب کند در تازه ترین مورد هم طرح شائبه در افت مخاطبان نوروزی را به آنهایی نسبت داد که سال قبل در اکران نوروزی فیلم داشتند و امسال نه.

 این فضا تبعات اظهارنظر گروهی است که سال گذشته “معراجیها” را داشتند

این کارگردان افت مخاطبان سینما را در اکران نوروزی کاملا رد می‌کند، آن را محصول ذهن افرادی می‌داند که به عمد چنین فضایی را به‌وجود آورده‌اند و به “شرق” می گوید: شاید این فضا تبعات اظهارنظر گروهی است که سال گذشته فیلم داشتند و با حمایت‌هایی فیلم‌هایشان فروش بسیار خوبی هم داشت؛ مثل فیلم «معراجی‌ها» که اکرانش از هفته‌ها پیش از نوروز آغاز شد و سینماهای بسیاری را نیز در اختیار داشت.

امسال تبلیغات تلویزیونی محدودتر شده بود

داوودی که فیلمش جزو یکی از آثاری بود که تقریبا از همان ابتدای اکران تیزرهایش روی آنتن سیما رفت ادامه می‌دهد: سال گذشته فیلم‌های نوروزی تبلیغات بسیار خوبی داشتند. در حالی که امسال مجموع فیلم‌های اکران نوروزی تبلیغات تلویزیونی بسیار اندکی داشتند. آنقدر که ما اعلام کردیم اگر قرار است این تبلیغات آنقدر محدود باشد اصلا بهتر است تبلیغی از تلویزیون پخش نشود.

سال گذشته بیشتر فیلمها بلیت نیم بها فروختند
به گزارش سینماژورنال این کارگردان سینما معتقد است فیلم‌های امسال ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کرده‌اند: فیلم‌های امسال پتانسیل جذب مخاطب بیشتری نسبت به سال گذشته دارند. کما اینکه سال گذشته بسیاری از ارگان‌ها و سازمان‌ها فیلم‌هایشان را با بلیت نیم‌بها یا مجانی می‌فروختند در حالی که این اتفاق را امسال نمی‌بینید.