1

درخواست تهیه‌کننده “عصر یخبندان” از قاچاقچیان محترم(!) محصولات ویدیویی+چرایی ذکر نام مینا ساداتی{بازیگر فیلم اخیر مجیدی} قبل از نام مهتاب کرامتی روی جلد دی.وی.دی

سینماژورنال: جدیدترین فیلم مصطفی کیایی با عنوان “عصر یخبندان” در حالی از صبح امروز دهم آبان وارد شبکه نمایش خانگی شده که پشت صحنه جذابی نیز به ضمیمه محصول تولید شده و در نسخه خانگی قرار گرفته است.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “عصر یخبندان” درباره این پشت صحنه به سینماژورنال بیان می دارد: میلاد کیایی نماهای جذابی از پشت صحنه کار گرفته که این نماها با نظارت کارگردان اثر تدوین شده و در پکیج ویدیویی قرار گرفته است.

قاچاقچیان محترم یادشان باشد خدا از حق الناس نمی‌گذرد

لشكرى قوچانی با اشاره به اینکه فیلمش را کاملا با سرمایه بخش خصوصی تولید کرده خواهشی را هم از قاچاقچیان محصولات ویدیویی طرح می کند. وی می گوید: از قاچاقچیان محترم(!!!) تقاضا دارم از کپی کردن فیلم و فروش کپی بپرهیزند چراکه “عصر یخبندان” با سرمایه شخصی تولید شده و مصداق بارز حق الناس است.

وی ادامه می دهد: برخی از گردانندگان شبکه های تکثیر غیرمجاز با توجیهاتی نظیر اینکه سرمایه تولید فیلمها از بیت المال تامین شده برای سرقت خود کلاه شرعی می تراشند اما به این قاچاقچیان بصراحت می گویم “عصر یخبندان” مصداق بارز حق الناس است و یادشان باشد خدا از حق الناس نمی گذرد.

این تهیه کننده می افزاید: ما شرایطی را فراهم کرده ایم که قاچاقچیان به جای نسخه فروش کپی به سراغ توزیع کننده رفته و نسخه های اصل را دریافت کرده و با پورسانت خوب به فروش برسانند.

منصور لشکری قوچانی که اخیرا تولید “هفت ماهگی” را در دستور کار قرار داده با اشاره به اینکه توزیع “عصر یخبندان” از یکشنبه 10 آبان ماه در شهرستانها آغاز شده اظهار می دارد: توزیع را با شبکه ویدیورسانه در شهرستانها آغاز کرده ایم و به تدریج و نهایتا تا سیزدهم آبان ماه توزیع در تهران هم انجام خواهد شد.

عصر یخبندان
عصر یخبندان

چرا روی جلد دی.وی.دی نام مینا ساداتی زودتر از نام فرهاد اصلانی آمده؟!

به گزارش سینماژورنال یکی از نکات عجیب مربوط به نسخه خانگی “عصر یخبندان” که از سوی موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هنری عرضه شده، ذکر نام مینا ساداتی بازیگر فیلم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی که در “عصر یخبندان” نقش فرعی را بازی کرده، روی پوستر و جلد فیلم قبل از نام فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی است.

تحقیقات سینماژورنال حکایت از آن دارند که این چینش برآمده از طراح پوستر کار بوده که نام بازیگران را براساس ترتیب قرارگیری تصاویر آنها زیر تصاویر نوشته است.

چون در تصویر اصلی عکس مینا ساداتی اولین عکس گوشه سمت راست است بر این اساس نام او هم ابتدا نوشته شده است.

عرضه با تیراژ بالای نیم میلیون

به گزارش سینماژورنال “عصر یخبندان” که از حضور بازیگرانی نظیر  بهرام رادان، مهتاب كرامتى، آنا نعمتی، سحر دولتشاهی، محسن کیایی، مینا ساداتی، بابک بهشاد، علی میلانی، پوریا رحیمی سام، صدف طاهریان، علی کوچکی و فرهاد اصلانی و ژاله صامتی سود می برد با تیراژ بالای نیم میلیون به شبکه خانگی عرضه شده است.




حمید نعمت ا.. پروانه ساخت “مینا” را گرفت/ مصطفی کیایی پروانه ساخت “صاف کننده” را/رامبد جوان پروانه ساخت “نگار”

سینماژورنال: شورای پرونده ساخت سازمان سینمایی برای شش فيلمنامه پروانه ساخت صادر كرد.

به گزارش سینماژورنال خروجی جلسه دیروز شورای پروانه ساخت، صدور مجوز تولید برای این فیلمنامه ها بود؛

–” صاف کننده” به نویسندگی مصطفی کیایی و مهیار شاهرخی و تهیه کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی

–” نرگس مست” به نویسندگی و کارگردانی سیدجلال الدین دری و تهیه کنندگی عبدالله اسفندیاری

–“مینا” به نویسندگی معصومه بیات و کارگردانی و تهیه کنندگی حمید نعمت ا..

–“زاپاس” به نویسندگی و کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی سید امیر پروین حسینی

— “نگار” به نویسندگی احسان گودرزی و کارگردانی و تهیه کنندگی رامبد جوان و “دعوتنامه” به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی مهرداد فرید.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” مصطفی کیایی در حالی برای “صاف کننده” پروانه ساخت گرفته که مدتها تلاش کرده بود رضایت ارشاد را برای ساخت فیلمنامه “پارازیت” جلب کند.
اتفاقی که درنهایت رخ نداد و شورای پروانه ساخت، مجوز تولید فیلمنامه “پارازیت” را صادر نکرد. کیایی در پی ناامیدی از تولید این اثر اجتماعی، سراغ فیلمنامه کمدی “صاف کننده” رفته است.
پیش تولید این فیلم به زودی آغاز خواهد شد و کیایی قصد دارد فیلمش را به جشنواره امسال برساند.

فيلم “نرگس مست” هم اولین ساخته بلند جلال الدین دری است که پیش از این چند فيلمنامه نوشته و در تلویزیون نیز سریال ساخته است. جلال الدین دری برادرزاده ضیاءالدین دری است و در فیلمهای عمویش نیز تجربیاتی اندوخته است. قرار است عبدالله اسفندیاری تهیه کنندگی این فیلم را برعهده داشته باشد. مدیر اسبق بخش فرهنگی فارابی پس از سالها دوری از سینما با “نرگس مست” به عرصه تولید بازمیگردد.

فيلم “مینا” هم توسط حمید نعمت الله ساخته میشود. فیلمنامه “مینا” که مدتی در ارشاد معطل مانده بود سرانجام پروانه ساخت دریافت کرد. نعمت الله فیلم تازه اش را بر اساس فيلمنامه همسرش میسازد.

با صادر شدن پروانه ساخت “نگار” هم مشخص شد که رامبد جوان همچنان ساخت فیلمنامه “خندنده” را به زمانی مناسب تر موکول کرده است.
“نگار” با حضور رامبد جوان، نگار جواهریان و پیمان معادی ساخته میشود.
بیش از این گفته میشد جواد فرحانی، تهیه کننده “خندوانه” تهیه این فیلم را بر عهده خواهد داشت ولی درنهایت خود جوان تصمیم به تهیه کنندگی چهارمین فیلم بلند سینماییش گرفت.




“عصر یخبندان” به همراه نماهای دیده نشده‌ای از پشت صحنه به شبکه خانگی می‌آید

سینماژورنال: درام سینمایی “عصر یخبندان” به کارگردانی مصطفی کیایی و تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی 8آبان وارد نمایش خانگی میشود.

به گزارش سینماژورنال “عصر یخبندان” جزو معدود درامهای جدی امسال بود که در اکران به فروش قابل توجهی رسید.

به همراه نسخه ویدیویی این فیلم نماهایی جالب و دیده نشده از پشت صحنه “عصر یخبندان” گنجانده شده است.

لشکری قوچانی تهیه کننده فیلم با نگارش متنی اجتماعی خرید نسخه اجتماعی اثر را کمکی دانسته است به رشد سینمای اجتماعی.

“عصر یخبندان” در ساختار سینمایی متقاطع داستان بحرانهای زندگی در روزگار غلبه مظاهر مدرنیته را روایت می کند.

مهتاب کرامتی، بهرام رادان، آنا نعمتی، سحر دولت شاهی، مینا ساداتی، محسن کیایی، بابک بهشاد، فرهاد اصلانی و ژاله صامتی بازیگران “عصر یخبندان” هستند.




مخالفت با ساخت فیلمی با مضمون اثرات مخرب پارازیت‌های ماهواره‌ای!؟!

سینماژورنال: مصطفی کیایی برای دریافت پروانه ساخت فیلم تازه اش “پارازیت” به مشکل خورد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” آخرین بار این اتفاق برای فیلمنامه “آقازاده ها” افتاد.

سال 91 وقتی مصطفی کیایی قصد ساخت این فیلمنامه را در دولت دهم داشت با موانعی برای دریافت پروانه ساخت روبرو شد و این کارگردان سراغ ساخت “خط ویژه” رفت.

یک سال بعد کیایی با فاصله کمی بعد از اکران “خط ویژه” پروانه ساخت “عصر یخبندان” را گرفت و این فیلم را جلوی دوربین برد.

مصطفی کیایی قصد داشت همین روند را برای فیلم تازه اش هم ادامه دهد.

ماه گذشته این کارگردان بعد از ثبت فیلمنامه، درخواست پروانه ساخت فیلم سینمایی “پارازیت” را به اداره نظارت و ارزشیابی ارائه داد.

این بار اما مصطفی کیایی بر خلاف دو فیلم قبلی اش برای دریافت پروانه ساخت به مشکل خورده. شورای پروانه ساخت هنوز اصلاحیه ای به فیلمنامه کیایی وارد نکرده و جواب مشخصی به مصطفی کیایی برای پروانه ساخت این فیلم داده نشده.

فیلمی درباره تاثیر پارازیت های ماهواره
فیلم سینمایی “پارازیت” به تاثیر پارازیت های ماهواره ای  و مشکلاتی که این پارازیت ها برای سلامتی یکی از شخصیت های فیلم به وجود می آورد می پردازد.

کیایی مانند فیلم های قبلی اش سعی کرده سراغ یکی از مسایل حساس جامعه برود و به آرامی از کنار خطوط قرمز عبور کند.

مصطفی کیایی برای فیلم تازه اش دیگر با منصور لشگری قوچانی همکاری ندارد و خودش قصد دارد به عنوان تهیه کننده و کارگردان فیلم “پارازیت” حضور داشته باشد.

حبیب ایل بیگی: هنوز تصمیمی نگرفته ایم
فیلم مصطفی کیایی از معدود فیلم هایی است که برای دریافت پروانه ساختش به مشکل جدی خورده است.

حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی درباره آخرین وضعیت این پروژه گفت: طبیعی است که در شورای پروانه ساخت در مورد همه پروژه ها بحث و صحبت می شود و ممکن است روند صدور پروانه ساخت یک فیلم طولانی بشود یا پروانه ساخت فیلم دیگری به سرعت صادر شود. با توجه به نظراتی که از اعضای شورای پروانه ساخت درباره فیلم “پارازیت” به من رسیده، آنها هنوز هیچ تصمیمی درباره این فیلم نگرفته اند. در واقع نه بحث اصلاحیه مطرح است و نه بحث جواب مثبت و منفی بلکه هنوز اعضای شورا به جمع بندی و تصمیم مشخصی درباره این پروژه نرسیده اند.

هنوز مشخص نیست آیا کیایی روی ساخت این فیلم “پارازیت” پافشاری می کند یا مانند سال 91 فیلمنامه دیگری به اداره نظارت و ارزشیابی برای دریافت پروانه ساخت ارائه می دهد.




“عصر یخبندان” به کانادا رسید+عکس

سینماژورنال: درام غیرخطی “عصر یخبندان” که علیرغم درونمایه صریح و غیرکمیک فروش  دو میلیارد را رد کرده است در کانادا به نمایش درخواهد آمد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم از یازدهم سپتامبر (20 شهریور) در سینما یورک تورنتو روی پرده می رود.

این اکران تا یکم اکتبر(9مهر) ادامه خواهد داشت و طی آن هر روز 2 سانس و روزهای یکشنبه و دوشنبه آخر هفته 3 سانس به نمایش این فیلم اختصاص خواهد داشت.

“عصر یخبندان” با زیرنویس انگلیسی برای مخاطبان کانادایی به نمایش درخواهد آمد.

اکران در انگلیس و آمریکا نیز در ادامه اکران کانادای فیلم رقم خواهد خورد.




این همه دوقلو در سینما استقلال چه می کنند؟+عکس

سینماژورنال: آنها که حوالی ساعت 8 شب جمعه مسیرشان سمت میدان ولیعصر بود با تعداد زیادی دوقلو که وارد سینما استقلال می شدند روبرو گشتند.

به گزارش سینماژورنال این دوقلوها با هماهنگی انجمن دوقلوهای ایران و برای تماشای “عصر یخبندان” به این سینما آمده بودند.

فارغ از تنوع جنسیتی دوقلوها که هم مردان و هم زنان را شامل می شد بلحاظ سنی نیز هم جوانان در میان آنها بودند و هم میانسالان و هم نوجوانان.

اغلب دوقلوها از تماشای یک درام غیرخطی که داستان آدمهای مختلف اجتماع را به تصویر می کشید لذت برده بودند و البته چند نفری نیز نقدهای خود درباره فیلم را در اختیار تهیه کننده اثر منصور لشکری قوچانی قرار دادند.

دوقلوها در سینما استقلال به تماشای "عصر یخبندان" نشستند
دوقلوها در سینما استقلال به تماشای “عصر یخبندان” نشستند




دیدار دوقلوها با مهتاب کرامتی+عکس

سینماژورنال: در ادامه برنامه نمایشهای مردمی روز جمعه “عصر یخبندان” طی یک ابتکار جالب این هفته گروهی از دوقلوهای کشور به تماشای این فیلم می نشینند.

به گزارش سینماژورنال گروهی از دوقلوهای بالای 18 سال کشور با هماهنگی میان منصور لشکری قوچانی تهیه کننده فیلم و انجمن دوقلوهای ایران به تماشای این درام اجتماعی خواهند نشست.

جالب است که برخی از این دوقلوها با لباس متحدالشکل در سالن حضور خواهند یافت و در کنار تعدادی از عوامل فیلم و از جمله بازیگرانی چون مهتاب کرامتی، محسن کیایی و سحر دولتشاهی به تماشای “عصر یخبندان” می نشینند.

نمایش “عصر یخبندان” با حضور اعضای انجمن دوقلوهای ایران جمعه 16 مردادماه راس ساعت 20 عصر در سینما استقلال برگزار خواهد شد.

تعدادی از اعضای انجمن دوقلویان
تعدادی از اعضای انجمن دوقلویان

 




ازدحام جمعیت در سینما استقلال+عکس

سینماژورنال: طرح ویژه اکران مردمی “عصر یخبندان” با حضور عوامل فیلم در عصر جمعه، سبب ساز ازدحام فراوان جمعیت در سینما استقلال شد.

به گزارش سینماژورنال حضور بازیگرانی چون مهتاب کرامتی و بهرام رارادان و البته دست اندرکاران فیلم موجب شد رکورد بالاترین فروش جمعه شب در این سینما جابجا شود.

“عصر یخبندان” فقط در یک شب در سینما استقلال بیشتر از 4 میلیون تومان فروش داشت و البته که ازدحام جمعیت در برابر درب این سینما سبب ساز آن گشت که بسیاری از مخاطبان گذری کنجکاو تماشای فیلم شده و برای روزهای بعد، بلیت رزرو کنند.

اقبال مخاطبان به “عصر یخبندان” چنان بود که نه فقط تمامی صندلیهای سالن اصلی سینما استقلال در سانسهای انتهایی روز فروش رفته بود که بالکن سینما نیز کاملا پر شده بود.

این اقبال در شرایطی رخ داده است که در سینما آزادی نیز “عصر یخبندان” یکی از پرفروشترین های دو روز انتهایی هفته بود.

ازدحام در سینما استقلال
ازدحام در سینما استقلال



بهرام رادان، آنا نعمتی و مهتاب کرامتی؛ جمعه همین هفته در سینما استقلال

سینماژورنال: تهیه کننده درام متقاطع “عصر یخبندان” بعد از اجرای طرح اهدای هدیه به مخاطبان در سینما استقلال، شرایطی را فراهم کرده است تا از این هفته، جمعه ها عوامل فیلم به همراه مخاطبان به تماشای اثر بنشینند.

به گزارش سینماژورنال بر این اساس از جمعه همین هفته 9 مردادماه تا پایان اکران فیلم هر هفته جمعه ها بازیگران سرشناس فیلم در سانسهای 19 و 21 در کنار مخاطبان به تماشای فیلم خواهند نشست.

جمعه این هفته بهرام رادان‌، مهتاب کرامتي‌، آنا نعمتي‌ و محسن کيايي‌، بازيگران فيلم در کنار مصطفي کيايي نويسنده و کارگردان آن و منصور لشکري قوچاني تهيه کننده فيلم با حضور در سينما استقلال با مخاطبان دیدار خواهند داشت.

در این دیدار مخاطبان می توانند به طور صریح و شفاف نظر خود درباره فیلم را با کارگردان و عوامل کار در میان گذاشته و اگر هم انتقادی دارند بی واسطه با بازیگران در میان بگذارند.

“عصر یخبندان” از جمله فیلمهای اکران رمضانی بود که علیرغم تبعیض در تخصیص سانس بخصوص در پردیسهای سینمایی، فروش خوبی داشته و تاکنون رقم فروش یک میلیارد و نیم را رد کرده است.




تماشای فیلم با تخفیف ۵۰درصدی برای دارندگان کارت پستال رادان!+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فیلمی که از بهرام رادان اکران شده است درامی است به نام “عصر یخبندان”؛ فیلمی به کارگردانی مصطفی کیایی و تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی.

به گزارش سینماژورنال طی ابتکاری که تهیه کننده این فیلم و مدیریت سینما استقلال انجام داده اند از چهارشنبه هفته جاری تمامی مخاطبانی که برای تماشای “عصر یخبندان” این سینما را انتخاب می کنند یک کارت پستال هدیه می گیرند.

کارت پستالی که یک طرف آن تصویری تمام قد از بهرام رادان به چشم می خورد و در طرف دیگر آن تصاویری از بازیگران “عصر یخبندان”.

دارندگان این کارت پستال با هدیه دادن آن به دوستان خویش این شانس را برای آنها فراهم می کنند که بتوانند در کنار یک نفر همراه خود به صورت نیم بها به تماشای “عصر یخبندان” بپردازند.

یعنی با یک کارت پستال دو نفر با قیمت یک بلیت فیلم را تماشا خواهند کرد.

کارت هدیه "عصر یخبندان"
کارت هدیه “عصر یخبندان”
کارت هدیه "عصر یخبندان"
کارت هدیه “عصر یخبندان”



مهتاب کرامتی: کارگردانهای ما در پایان باز غرق شده‌اند!/از نیمه‌های “عصر یخبندان” حس کردم حالم بد است

سینماژورنال: مهتاب كرامتي در فيلم “عصر يخبندان” يكي از نقش‌هاي سخت خود را ايفا كرده است.

به گزارش سینماژورنال او در نقش زن معتاد به شيشه، كانون خانواده خود را دستخوش فروپاشيدگي مي‌كند و تبعات اين معضل اجتماعي را به تصوير مي‌كشد. فرازوفرودهاي حسي‌اش در رفتار و چهره، تماشاگر را با خود همراه مي‌كند.

فرانک آرتا در “شرق” با او به‌خاطر ايفاي نقش “منيره” در “عصر یخبندان” به گفت‌وگو نشسته است.

مهتاب کرامتی در ابتدای گفتگو به انتقاد از برخی فیلمسازان ایرانی پرداخته است که در پایان باز غرق شده اند و سنت داستان گویی برای مخاطبان را فراموش کرده اند.

کرامتی که در “عصر یخبندان” در نقش یک زن معتاد ایفای نقش کرده در جایی از گفتگو هم به این مساله اشاره کرده که درگیری در نقش باعث شده بود بلحاظ جسمی از میانه های فیلم به بعد وضعیت نامناسبی را تجربه کند.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی کرامتی را ارائه می دهد:

  دلیلتان برای بازی و حضور در فیلم عصر یخبندان چه بود؟
شما با دغدغه‌های من در انتخاب نقش، فیلم و فیلم‌نامه آشنا هستید. حتما می‌دانید سلیقه و گرایش من به فیلم‌های خاص و هنری‌تر است. یعنی فیلمی که حرفی برای گفتن داشته باشد که حتی ممکن است مخاطبان کمتری را دربر بگیرد. ولی برای ماندگاری در سینما، یک بازیگر باید تماشاگر، اقتصاد سینما و خیلی چیزها را در نظر بگیرد. ضمن اینکه در این سال‌ها فیلم‌نامه‌ها و کارگردان‌های ما در یک‌سری فیلم‌ها غرق شده‌اند که اگر بخواهیم به‌طورمثال داستان آن را در یک خط تعریف کنیم شاید نتوانیم؛ داستان‌هایی با پایان‌های باز که در نهایت مخاطب را سرگشته می‌کند. و وقتی مخاطب از شما می‌پرسد که سرانجام و پایان این فیلم چه شد؟ پاسخ درخوری نخواهیم داشت. البته مطلق به این قضیه نگاه نمی‌کنم. تا جایی ممکن است این سبک و شکل کار جذابیت هم داشته باشد. اما گاهی می‌بینیم خود کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس هم نمی‌دانند که چگونه پایان فیلم را به اتمام برسانند! شاید یکی از دلایلش به‌خاطر برخی مسائل ممیزی باشد و… ولی اینها می‌تواند فیلمی را به تصویر بکشد که درنهایت تماشاگر را خسته کند. بنابراین فکر می‌کنم سینمای ما به مرحله‌ای رسیده است که نیاز به داستان دارد. مخاطب ما می‌خواهد داستان بشنود. می‌خواهد با فیلمی روبه‌رو شود که ابتدا و انتهاي قصه، جذابیت داشته باشد و وقتی از سینما بیرون می‌آید احساس نکند که دچار پوچی شده، فریب خورده یا وقتش تلف شده است. با این نگاه من به فیلم عصر یخبندان نگاه کردم. فکر می‌کنم مصطفی کیایی بلد است داستان بگوید و دغدغه‌های اجتماعی را در درون فیلم خود مطرح کند و هم‌زمان به مخاطب هم فکر می‌کند. این به نظر من هنر می‌خواهد. خوشبختانه مصطفی کیایی رگ خواب سینمای ایران و مخاطبان را یاد گرفته است. الان نام او برندی است که تماشاگران دوست دارند فیلم‌های او را ببینند. هرچند تا امروز فیلم‌های زیادی نساخته، اما همین تعداد فیلم، داستان دارند و تماشاگر می‌داند با چه فیلمی طرف است. به نظر من همین داستان‌گویی امتیاز ویژه‌ای است که فیلم‌های ایشان دارند.
  از همان ابتدا نقش منیره را به شما پیشنهاد دادند؟
پیش از آن من فقط آقای کیایی را یک‌بار در تئاتر دیده بودم ولی از قبل فیلم‌هایشان را دیده بودم و با کارهایشان آشنایی داشتم. وقتی فیلم‌نامه به من پیشنهاد شد دلم می‌خواست نقشی که به من پیشنهاد می‌شود مورد قبول من باشد. اما در ابتدا ایشان درباره نقش چیزی به من نگفتند. گفتند شما فقط فیلم‌نامه را بخوانید و بعد با هم صحبت می‌کنیم. من عادت دارم زمانی که فیلم‌نامه را می‌خوانم، یک‌بار به‌طور کامل فقط روی داستان و تمام شخصیت‌ها متمرکز می‌شوم. چون خیلی از مواقع وقتی فیلم‌نامه را می‌فرستند، می‌گویند به فلان نقش خاص توجه ویژه داشته باشید. ولی در مورد این فیلم‌نامه این‌طور نشد.
  پیچیدگی روابط داستان و شخصیت‌ها شما را سرگردان نکرد؟
ابدا. بعد از مدت‌ها فیلم‌نامه‌ای می‌خواندم که احساس خوبی نسبت به آن داشتم. ضمن اینکه برایم مهم بود در فیلمی پربازیگر ببینم برای من چه نقشی در نظر گرفته شده است و سایر همکاران و بازیگران چه کسانی هستند. روز اولی که به دفتر تولید رفتم، تخته‌ سفیدی روی دیوار نصب بود و اسم تمامی شخصیت‌ها را روی آن نوشته بودند و تقریبا جلو تمام کاراکترها خالی بود و با خودم گفتم که چقدر بازیگر در این فیلم وجود دارد و چقدر سخت است انتخاب تک‌تک آنها.
  انتخاب بازیگران کار سختی بود؟
بله. سخت است که شما بخواهید برای تمام این شخصیت‌ها، افراد متخصص، حرفه‌ای و درست انتخاب کنید و از ایده‌آل‌های خودتان هم عدول نکنید. تا اینکه به من گفتند که برای نقش منیره به شما فکر کردیم که برای من خیلی جذاب بود. در همان موقع من برای بازی در دو فیلم دیگر قول همکاری داده بودم. هرچند نقشم کوتاه بود. اما متوجه شدم که نقش منیره شوخی‌بردار نیست و باید روی این کار متمرکز شوم.
  این نوع اعتیاد و گریم شما را اذیت نمی‌کرد؟ چون تصویر شما روی بیلبوردهای تبلیغاتی ثبت می‌شود. با این موضوع چگونه کنار آمدید؟
من با این موضوع از خیلی وقت پیش کنار آمده بودم. تجربه و پرونده کاری‌ام به‌راحتی این موضوع را نشان می‌دهد. اگر بخواهیم به تلویزیون برگردیم، سریال «خاک سرخ» که آن زمان از سن من بسیار بیشتر و شخصیت زن عرب بود و کاملا یک چهره دیگری بود و روزهای آخر هم به شوخی می‌گفتیم که سطل گل هم بعد از گریم، روی ما می‌ریزند و می‌گویند جلو دوربین بروید! برای همین هم من از این موضوع به هیچ عنوان نمی‌ترسم. برای اینکه به نظر من یک گریم درست، اتفاقا به بازیگر کمک می‌کند. فکر می‌کنم که این دغدغه هر بازیگری است که نقش متفاوتی را ایفا کند. البته باید بگویم اکثر فیلم‌هایی که پیشنهاد می‌دهند، بیشتر به خود من نزدیک است، ولی منیره از من خیلی دور بود. من تجربه نقش معتاد را در فیلم کاهانی داشتم. پس آن ریسک را کرده بودم. اما در این فیلم من فرصت بیشتری برای ارائه نقش داشتم. من احساس کردم که اگر ما این داستان را درست تعریف کنیم، کار ویژه‌ای برای اجتماع و آگاه‌سازی افکار عمومی کرده‌ایم که این جزئی از دغدغه‌های من است و من هم که برای این‌گونه مسائل سرم درد می‌کند. چون باید دل‌نگران باشیم از اینکه الان اعتیاد دیگر به یک قشر خاص محدود نمی‌شود و تمامی طبقات اجتماعی را دربر گرفته است. پس باید کاری انجام دهیم. قرار هم نیست که راه‌حل بدهیم. فقط باید مطرح کنیم که برای دورشدن از این معضل باید محیط پیرامونمان امن باشد. همه‌چیز به امنیت زندگی شما برمی‌گردد که همان محیط خانواده است که باید آن را حفظ کنیم. زمانی که این باور به‌وجود بیاید، قطعا شما از خیلی از این آسیب‌های اجتماعی مصون می‌مانید. فیلم این مسائل را مطرح می‌کند و دیگر اینکه بخشش را یاد بگیریم. بخشیدن خیلی به آرامش و امنیت در زندگی کمک می‌کند.
  نقشی که بازی کردید معتاد به هروئین و… نیست، معتاد شیشه‌ای است. چگونه به ایفای درست این نقش رسیدید. حالت‌ها، عرق‌کردن‌ها و عصبیت‌های شما براساس چه الگو و معیاری بود؟
آقای کیایی زمان نوشتن فیلم‌نامه تحقیقات کامل را انجام داده بودند. من هم مطمئن بودم همه آن چیزی را که نوشته‌اند سندیت دارد. اما حالا من بایستی خودم را به آن شخصیت نزدیک می‌کردم. به همین دلیل سراغ این قشر از خانم‌ها رفتیم و چنین آدم‌هایی را به عینه دیدیم.
  یعنی خودتان هم تحقیقات میدانی کردید؟
بله. افرادی که قبلا دچار اعتیاد و حالا پاک شده بودند خیلی به من کمک کردند. برایم جالب بود که تجربیات همه آنها به یک گونه است.
  از چه نظر؟
مثلا سؤال می‌کردیم زمانی که شما مواد می‌کشیديد، اولین حسی که به شما دست می‌داد چه بود؟ همه آنها به حالات و تجربیات واحدی اشاره می‌کردند. یا اینکه می‌پرسیدیم چگونه به مواد دسترسی پیدا می‌کرديد؟ می‌گفتند ما وقتی به خیابان می‌رفتيم تعداد زیادی آدم از کنار ما رد می‌شدند و متوجه می‌شدیم که چه کسانی معتاد یا موادفروش هستند! یعنی آنها خیلی راحت همدیگر را پیدا می‌کردند.
  بر اساس چه معیاری همدیگر را پیدا می‌کنند؟
من نمی‌دانم به چه شکل است. ولی همدیگر را پیدا می‌کنند. برای من هم  خیلی عجیب بود و نمی‌دانم چطور همدیگر را راحت می‌شناسند. البته وقتی شما، زمان بیشتری اعتیاد دارید و مواد مختلف را هم امتحان می‌کنید یعنی هر چه که به دست شما بیاید استفاده می‌کنید، با چم‌و‌خم کار هم بیشتر آشنا می‌شوید. بعضی مواقع فروپاشی، زمانی اتفاق می‌افتد که شما همه چیز را مصرف می‌کنید. اما ما بالاخص در مورد مصرف شیشه تحقیق می‌کردیم. مثلا زمانی که مواد به آنها نمی‌رسید، در آنها حس پرخاشگری تشدید می‌شد. در آن موقع شما نمی‌توانید با معتاد شوخی کنید. اگر احتیاج به مواد داشته و پول نداشته باشد، به‌راحتی هرکاری می‌کند مثل کیف‌قاپی و… یا زمانی که مواد استفاده می‌کنند دائما عرق می‌کنند. انگار تمام مدت آب بدن آنها در حال اتمام است. این مواد، به خاطر تعریق زیاد آب بدن، آنها را می‌کشد و دائما عطش دارند. اکثرا تن آنها بو می‌دهد. و از بوی بدن آنها کاملا متوجه اعتیادشان می‌شوید.
  در تاریخ سینما فیلمی هست به نام «می‌خواهم زنده بمانم» که سوزان هیوارد در آن بازی کرد. می‌گفتند که آنقدر در نقش فرو رفته بود که حتی حالت جنون به او دست داده بود. یا کسی مثل ویوین لی در فیلم «اتوبوسی بنام هوس» که آن‌قدر در نقش فرو رفت که تأثیرات انکار‌ناپذیری بر روح و روانش گذاشت. این شخصیت به چه میزان تأثیر بر روح و روان شما گذاشت؟
این نقش به‌شدت روی من تأثیر گذاشت. اصولا من بازیگر حسی هستم. یادم می‌آید با فرهاد اصلانی صحبت می‌کردیم و قرار بود فیلم جدیدی را با هم بازی کنیم. گفتم آقای اصلانی من هنوز از فیلم عصر یخبندان خسته هستم. چند ماه گذشته اما هنوز درگیر آن هستم. او هم گفت که دقیقا همین اتفاق برایش افتاده. یعنی تأثیر آن، این‌قدر عمیق بوده است. آن اضطراب و هیجانی که من برای ایفای این نقش داشتم روی من اثر گذاشته است. مثلا  وقتی این افراد مواد می‌زنند، خیلی با وسواس آرایش می‌کنند. یک‌ساعت آن را طول می‌دهند که دقیق و مرتب باشند. ولی زمانی‌که حالشان بد است چیز دیگری می‌شوند. تمام این بالاوپایین‌های حسی روی من تأثیر گذاشت. مثالی می‌زنم؛ من اصولا آدمی هستم که فشار خون پایینی دارم. پزشکان هم می‌گویند عادی است. از نیمه کار احساس کردم که حال من بد است. البته این حال بد به من کمک کرد. ولی در نیمه‌های کار، قبل از اینکه سر صحنه بروم، گفتم قبل از آن به اورژانس بروم و بررسی کنم که این بدی حال من از چیست و ببینم پزشک به من چه می‌گوید. آنجا فشار خونم را گرفتند. فشارم که در حالت عادی ٩ بود، ١٥ شده بود! یعنی من اصلا تابه‌حال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم و این تا پایان فیلم با من بود. می‌رفتم چک‌آپ می‌کردم، آرام‌بخش می‌خوردم تا بتوانم کار کنم. البته بعد از اینکه صحنه‌ها را می‌گرفتیم و برمی‌گشتیم. این قضیه بیشتر تشدید می‌شد. برای اینکه تعداد پلان‌هایی که این بالاو پایین‌های حسی و عصبیت‌ها را داشت در فیلم بسیارزیاد بود. ما بازیگران زمانی‌که فیلم‌نامه را می‌خوانیم و سکانس‌ها را بررسی می‌کنیم، مثلا می‌گوییم فلان سکانس سخت است و فلان سکانس راحت، تقسیم‌بندی‌هایی با خودمان داریم که همگی آنها باارزش‌اند. ولی در این فیلم سکانس‌های سخت من تمام نمی‌شد. البته خوشبختانه مصطفی کیایی کنار من بود. پابه‌پای من اشک می‌ریخت و استرس داشت، پابه‌پای من برافروخته و عصبانی می‌شد، درواقع این نقش را با همدیگر بازی کردیم.
 

عصر یخبندان
عصر یخبندان

حضور فرهاد اصلانی چگونه بود؟
بی‌نظیر بودند. در این فیلم من اولین‌بار بود که با ایشان کار می‌کردم، ایشان بازیگر بسیارخوب، باتجربه و همراهی هستند. من کارهای ایشان را بسیار دوست دارم. از همان ابتدا دوست داشتم بتوانیم با یکدیگر هماهنگ شویم. البته من آدم آرامی هستم ولی ممکن است در یک فیلم دو بازیگر نتوانند در کنار یکدیگر به هماهنگی برسند. خوشبختانه این اتفاق خیلی راحت افتاد و دیدم که فرهاد اصلانی از من خیلی جلوتر است. ایشان فقط سر پلان‌های خودش نمی‌آمد، بلکه تمام مواقع در صحنه حضور داشت. خیلی از مواقع دوستان به‌شوخی به آقای کیایی می‌گفتند بازیگر محبوب شما، فرهاد اصلانی است. او هم می‌گفت برای اینکه فرهاد اصلانی زمانی که پلانی هم برای بازی ندارد، اینجا پیش من نشسته و به‌عنوان یک ناظر و همراه به من کمک می‌کند.
  الان از آن حالت‌ها منفک شدید؟
خیلی بهتر هستم. فیلم را چند بار دیده‌ام. ولی هنوز هم زمانی‌که فیلم را می‌بینم و از سالن بیرون می‌آیم، احساس می‌کنم تحت‌تأثیر نقشم هستم. هنوز هم زمانی‌که فیلم را می‌بینم با آدم‌های آن گریه می‌کنم. هنوز هم فکر من را مشغول می‌کند که این پلان‌ها چه چیزهایی را پشت خود داشت و ما چه میزان تلاش کردیم. البته برخی از صحنه‌ها کوتاه شدند که این اتفاق در همه فیلم‌ها می‌افتد و می‌بینید که در تدوین به نفع فیلم حذف شده است. شاید احساس می‌کنید که بچه شما را از شما گرفته‌اند. ولی بابت همان صحنه‌ای که من در ماشین با آهنگ محسن یگانه می‌خوانم، شب تا صبح برای فیلم‌برداری وقت گذاشتیم. باور می‌کنید اصلا به خاطر ندارم که آن صحنه را چگونه رانندگی کردم. نمی‌دانم که چگونه به من اطمینان کردند و در ماشین کنار من نشستند. برای اینکه من هیچ چیزی را نمی‌دیدم از بس که در حس نقش فرو رفته بودم.
  به شما خیلی فشار آمد؟
بله. ولی الان که نتیجه کار را می‌بینم بسیار راضی هستم. برای اینکه شما احساس می‌کنید دارید خلق می‌کنید و مسیری را که طی می‌کنید درست است. من هنوز نتوانسته‌ام از عصر یخبندان جدا شوم و ایفای چنین نقش سختی، مخصوصا با توجه به این که از نتیجه کار راضی هستم، مرا مقداری مشکل‌پسندتر کرده است.
  توقعتان از خودتان بالا رفته است؟
بله. خیلی زیاد.
  یکی از سکانس‌های جالب فیلم، دعوایی بود که بین شما و بابک (فرهاد اصلانی) در پارک اتفاق افتاد. این سکانس چگونه شکل گرفت؟
جای شلوغی بود. ابتدا من و فرزندم وارد آنجا می‌شدیم. سکانس‌های طولانی داشتیم. گشت‌وگذار و پیداکردن همدیگر و تمام این تنش‌ها و نقطه اوج آن زمانی بود که هر دو ما با هم رودررو می‌شویم. فرهاد اصلانی با همراهی درخشانش در من حسی را به‌وجود آورده بود که خیلی از لحظات همان موقع خلق شد و آن صحنه کاملا باورپذیر و تأثیرگذار شد.
دست و پاچلفتی بودنش هم جالب بود.
بابک دست‌وپا چلفتی نیست. در این نقش، انسانیتی در درون او وجود دارد. با آمدن و ورودش در صحنه، نیکی وارد قصه می‌شود که ستودنی است. به خاطر خوب‌بودن او هست که این اتفاق برای او می‌افتد. او تنها کسی است که تلاش مطلق می‌کند که زندگی خود را در این فیلم نگه دارد. به نظرم در این فیلم، بابک، نماینده عنصر نیکی و بخشش و به نظر من از همه زیباتر است و تماشاچی بیشتر احساس می‌کند که این مرد به فراموشی دچار نشده، بلکه خودش را به فراموشی زده است که زندگی خود را نجات بدهد. اینجاست که می‌گویم فیلم ما، اگر شعاری دارد، شعارش این است که اشتباهات یکدیگر را ببخشیم. چون درکنارهم‌بودن امن‌تر است و حال آدم را بهتر می‌کند.
 امکان هم داشت اکت‌های نقش شما در جاهایی گل‌درشت به نظر برسد؟
این چیزی بود که نگران آن بودم و همیشه با کارگردان صحبت می‌کردیم. اینکه نقش من منزجرکننده نشود؛ یعنی به قول شما گل‌درشت بازی نشود.
سخت‌ترین سکانسی که بازی کردید چه بود؟
همه آنها. حتی سکانس‌هایی که من احساس می‌کردم سخت نیستند! البته زمانی‌که فیلم‌نامه را خواندم احساس کردم که فیلم، فیلم خوبی می‌شود، ولی زمانی‌که فیلم را دیدم، به نظرم حتی از فیلم‌نامه جلوتر هم بود.
  بازخوردهای مردم نسبت به بازی شما چگونه بود؟
شاید درست نباشد که من این را بگویم، ولی خوشبختانه بازتاب‌‌ها صددرصد و به‌شدت مثبت بوده است.
  یعنی نتیجه‌ای را که می‌خواستید، گرفتید؟
خدارو شکر بله. به نظر من فیلم عصر یخبندان، تازه در ابتدای راه است. مسیر طولانی را در پیش دارد که درست دیده شود. امیدوارم مردم فیلم را ببینند. چون حمایت مردم می‌تواند به دیده‌شدن فیلم کمک کند. اما به نظر من این فیلم عمری طولانی و مسیر طولانی‌تری خواهد داشت. ولی این را هم بگویم که تمامی گروه و عوامل در موفقیت فیلم مؤثر بودند و گروه بازیگران همگی خوب بازی کردند. البته با یادآوری اینکه اگر عوامل پشت صحنه به این خوبی نداشتیم بازی بازیگران دیده نمی‌شد.




مهتاب کرامتی و ژاله صامتی فردا شب در پردیس شکوفه

سینماژورنال: سومین آیین دیدار مردمی هنرمندان و عوامل “عصریخبندان “به کارگردانی مصطفی کیایی در پردیس سینمایی شکوفه شامگاه چهارشنبه 24 تیرماه برگزار می شود.

به گزارش سینماژورنال مهتاب کرامتی، محسن کیایی، ژاله صامتی ، مصطفی کیایی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی ” عصریخبندان ” و… چهارشنبه شب در پردیس سینمایی شکوفه ساعت 22 گرد هم می آیند تا مردم دیدار داشته باشند.

مهتاب کرامتی کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ، محسن کیایی کاندید دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد، مصطفی کیایی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در سی و سومین جشنواره فیلم فجر بودند. همچنین “عصر یخبندان” دومین فیلم منتخب آرای مردمی در جشنواره فجر سال گذشته شد.

“عصر یخبندان” در کل در سی وسومین جشنواره فیلم فجر ، کاندیدای دریافت هفت سیمرغ شد.

بهرام رادان، فرهاد اصلانی، سحر دولتشاهی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد دیگر بازیگران حاضر در این فیلم هستند.

” عصریخبندان ” به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است : خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصر یخبندان زنده ماندند.




طعنه تند تهیه‌کننده “عصر یخبندان” به رانتخواران سینما+عکس

سینماژورنال: “عصر یخبندان” از جمله فیلمهای اکران رمضانی بوده که هرچند در مجموع حدودا 29 سالنی کمتر از “گینس” دارد اما در همین دو هفته ای که از اکرانش می گذرد رقم فروش کل نیم میلیارد را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “عصر یخبندان” در روزهای اخیر سعی زیادی کرده که بتواند با مذاکره با صاحبان پردیسهای سینمایی شرایطی را فراهم آورد که فیلمش به اندازه “گینس” سانس داشته باشد ولی هنوز این اتفاق رخ نداده است.

شاید همین بی عدالتی در توزیع سانسها باشد که باعث شده او در دلنوشته ای که در صفحه اجتماعیش گذاشته طعنه تلخی بزند به این روند.

قوچانی نوشته است: هیچ قدرت و رانتخواری ما را نمیخواهد چون سود مالی برایشان نداریم اما مردم و عده ای محدود دنبال عدالت و آزادی هستند و امید ما آنهایند!

تشویق اقوام و آشنایان برای “عصر یخبندان” را جدی بگیرید.

عصر یخبندان
دلنوشته تهیه کننده “عصر یخبندان”



فیگور دیدنی سحر دولتشاهی در میان مخاطبان+عکس

سینماژورنال: دومین آیین دیدار مردمی “عصریخبندان” شامگاه جمعه در سینما استقلال برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال دومین آیین دیدار مردمی هنرمندان “عصر یخبندان” شامگاه جمعه 12 تیرماه در سینما استقلال ساعت 21:30 برگزار شد.

این مراسم با توجه به همزمانی پخش مسابقه والیبال، با استقبال بی نظیری از سوی مخاطبین روبه روشد.

سحردولتشاهی ( برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل زن از جشنواره سی وسوم فجر) ، محسن کیایی ( کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد از جشنواره سی و سوم فجر )، مصطفی کیایی (کاندید بهترین کارگردانی از جشنواره سی و سوم فجر)، پوریا رحیمی سام و منصور لشگری قوچانی (کاندید بهترین فیلم مردمی از جشنواره سی و سوم فجر) از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

فروش فیلم سینمایی « عصریخبندان » با تبلیغات چهره به چهره روبه افزایش است و با توجه به انتخاب دومین فیلم برگزیده مردمی در سی و سومین جشنواره فجر قابل پیش بینی بوده است.

سحر دولتشاهی در اکران "عصر یخبندان"
سحر دولتشاهی با فیگوری خاص در اکران “عصر یخبندان”

مهتاب کرامتی، بهرام رادان، فرهاد اصلانی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد از دیگر بازیگران ” عصریخبندان ” هستند.

این فیلم  از 3 تیرماه اکرانش را در گروه سینمایی استقلال آغاز کرده است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصریخبندان زنده ماندند.




سحر دولتشاهی و همکاران در سینما استقلال

سینماژورنال: دومین آیین دیدار با عوامل « عصریخبندان » به کارگردانی مصطفی کیایی جمعه 12 تیرماه ساعت 22 در سینما استقلال برگزار می شود.

به گزارش سینماژورنال فروش فیلم سینمایی « عصریخبندان » با تبلیغات چهره به چهره روبه افزایش است و با توجه به انتخاب دومین فیلم برگزیده مردمی در سی و سومین جشنواره فجر قابل پیش بینی بوده است.

این فیلم ، از 3 تیرماه اکرانش را در گروه سینمایی استقلال آغاز کرده و دومین آیین دیدار مردمی همراه با هنرمندان فیلم جمعه 12 تیرماه ساعت 22 در سینما استقلال برگزار خواهد شد .

مصطفی کیایی کارگردان، منصور لشکری قوچانی تهیه کننده، سحر دولتشاهی ( برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل زن در جشنواره پیشین ) ، محسن کیایی ( کاندید بهترین بازیگر نقش مکمل مرد ) و مینا ساداتی ( کاندید بهترن بازیگر نقش مکمل زن ) بازیگران فیلم در این مراسم حضور دارند.

« عصریخبندان » به قلم مصطفی کیایی به نگارش درآمده ، این فیلم در سی و سومین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت هفت سیمرغ بلورین شد.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصریخبندان زنده ماندند.




فرهاد اصلانی:تهيه‌كنندگي را به “حق‌العمل كاري” تبديل كرده‌اند!/مشكل اصلي “قصه‌ها” خودِ بني‌اعتماد بود

 سینماژورنال: فرهاد اصلاني دوره‌هاي مختلفي در بازيگري داشته است. كارهاي متنوعي كرده اما مي‌گويد سال‌هاست دغدغه‌اش اين است كه بداند فيلمي كه قرار است بازي كند رابطه‌اش با مردم چيست؟ و چقدر در اجتماع تاثيرگذار است؟

به گزارش سینماژورنال این چهره که در سالهای اخیر به شمایلی مهم از هنر بازیگری در سینمای ایران بدل شده این روزها “عصر یخبندان” را روی پرده دارد؛ فیلمی که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر در زمره فیلمهای محبوب مخاطبان بود و این روزها هم علیرغم بی عدالتیها در توزیع سانس، فروش نسبتا خوبی دارد.

اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “اعتماد” انجام شده کوشیده درباره وجوه مختلف زندگی هنری خود صحبت کند و در این صحبتها نکات جالبی را درباره اوضاع سینمای ایران بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی فرهاد اصلانی را ارائه می دهد:

اين رابطه اجتماعي داشتن هنرمند با مردم را چگونه تعريف مي‌كنيد؟ مي‌خواهم فاكتورهاي ذهني فرهاد اصلاني را براي انتخاب يك فيلم بدانم.

بي‌تعارف مي‌گويم تعداد زيادي فيلم ساخته مي‌شودكه سفارشي و تبليغي است كه در واقع خيلي تاثيرگذار هم نيست. پول هنگفتي هم براي ساخت اين فيلم‌ها در نظر گرفته مي‌شود و نهايتا به سرعت فراموش مي‌شود و تاثير مهمي در سينماي ايران ندارد. سينما بايد در خدمت مردم باشد و مشكلات و معضلات و حرف مردم را بزند. اين‌گونه فيلم‌ها اصلا مطلوب من نيست و با توجه به اينكه ممكن است خيلي نور چشمي بشوي و خيلي ديده شوي و مطبوعات و جشنواره‌ها به كارت بپردازند اما من خيلي وقت است كه تمايلي به اين جور كارها ندارم و پيش از اين
هم نداشتم.

در هر صورت همين كه عرض كردم بايد آن رضايت قلبي در من به وجود بيايد و از اجراي كارم در يك فيلم احساس خوبي داشته باشم، يعني اينكه متناسب با شرايطي كه لازمه جامعه است خود را مي‌بينيم، حالا من با ابزاري كه به آن وارد هستم بايد ببينم چقدر توانسته‌ام حرف مردم را بزنم. ما الان در جامعه بي‌شمار مشكل داريم، مشكل اقتصاد و بيكاري، فساد و بداخلاقي، رانت‌خواري و… كه مي‌شود به تك‌تك آنها پرداخت و نمي‌توان نسبت به آن بي‌اعتنا بود. معتقدم كه هنرمند بايد فاصله‌اش را با سياست حفظ و خودش را جدا كند و در آن جايگاهي باشد كه بين مردم و قدرت باشد و حرف مردم را بزند.

در كارنامه كاري شما فيلم‌هاي زيادي هست كه توقيف شده يا به هر دليلي امكان نمايش پيدا نكرده است.

بله، در هر صورت خود وزارت ارشاد در تمام ادوار مختلف كه من به خاطر دارم از دوره آقاي رفسنجاني تا الان محل مناقشه و دعوا بوده، يعني در اين دعواهاي سياسي و جناحي فرهنگ نخستين چيزي است كه قرباني شده چون تكليف مشخصي ندارند و روشن نيست كه سينما را مي‌خواهند، موسيقي را مي‌خواهند يا نمي‌خواهند رويكردشان به تئاتر چيست و خلاصه هميشه محل دعوا بوده است. ما ديگر به آن عادت كرده‌ايم ولي من هم جور ديگري نمي‌توانم كار كنم چون وقتي سناريو را مي‌خواني مي‌فهمي كه چه خبر است و چه سرنوشتي ممكن است داشته باشي اما تمام توانت را صرف اجراي آن مي‌كني.

يعني از پيش اين امكان را مي‌دهيد؟

تا حدودي، براي اينكه تكليف ما حتي در سانسور نيز مشخص نيست كه چه چيزي بايد حذف شود. تصميمات شخصي گرفته مي‌شود و به‌طور طبيعي اين نگراني با ما از پيش توليد تا اكران فيلم هست.

شما فيلم‌هاي اكران نشده كم نداريد، حق و حقوق بازيگر از فيلمي كه به اكران در نمي‌آيد چيست؟

هيچ، چون بازيگر فقط عضوي از گروه است مثل فيلمبردار و طراح صحنه و… هيچ حق و حقوقي ندارند. بعضي از مواقع مشكلات فيلم به دليل وجود شخص خاص در آن فيلم است يعني با شخصي دچار مشكل مي‌شوند يا روي يك آدم خاصي حساسيت نشان مي‌دهند. حال ممكن است آن آدم در مناسباتش كمي هم سوءتفاهم ايجاد كرده باشد با اين حال كل فيلم قرباني مي‌شود و حقوقي كه ما داريم اصلا ديده نمي‌شود. بايد پرسيد آيا ارزش كار در يك نفر خلاصه مي‌شود؟ شك نكنيد كه همه كارهاي سينما توام با ريسك است. حتي در شرايط كاملا نرمال هم ريسك است چون نمي‌داني كه كاملا درست از آب درمي‌آيد يا نه. حالا مشكلات ديگر را اضافه كن به اين موارد. در بسياري از مواقع ما قرباني يك توافق مي‌شويم. مثلا با كساني توافق كرد‌ه‌اند اما حقوق بقيه چه مي‌شود؟

مساله همين است.

مثلا در فيلم «قصه‌ها» مشكل اصلي خود خانم بني‌اعتماد بود يعني اين فيلم عوامل زيادي داشت و مي‌دانستند گروه فعال و آبرومندي اين كار را انجام داده‌اند اما اين فيلم سه سال تمام توقيف بود. به چه دليل؟ چه كسي الان پاسخگوست كه چرا سه سال مانع از اكران اين فيلم شده‌اند؟

چطور مي‌شود منطقي براي موضوع يافت؟

فكر مي‌كنم اغتشاشي وجود دارد كه كسي هم نمي‌تواند منكر آن شود و ما در اغتشاش به دنبال منطق مي‌‌گرديم. مثلا بايد دعا كنيم تا فيلم به ثمر بنشيند وگرنه فيلم در پروسه‌اي كه ساخته مي‌شود هزار تا عامل در اكران يا عدم اكران آن دخيل است. مسائلي كه حتي فكر كردن به آنها ديوانه‌كننده است. يك‌سري از مشكلات فني است و يك فيلم گاهي قرباني مونتاژ، اكران بي‌موقع، نبود تبليغات و… مي‌شود. همين طور اين مسير پيش مي‌رود. تازه پس از اينها سانسور و مصايب بعدش شروع مي‌شود. به اعتقاد من كمي شانس نقش دارد و همين امر باعث مي‌شود كه شما دچار استهلاك و بي‌انگيزگي شويد و بسيار سخت است كه بخواهي دوباره به كاري ديگر فكر و از نو شروع كني.

فكر مي‌كنم اما عصر يخبندان از آن كارهايي بود كه شما را سرحال آورد.

دقيقا. دوست دارم كمي بيشتر درباره اين قضيه توضيح دهم، من نخستين كاري كه از مصطفي كيايي خواندم همان «بعد ازظهر سگي»اش بود. فكر كنم سر كار ديگري بودم كه سناريو را براي من فرستادند. من خيلي از قصه خوشم آمد و دوست داشتم كسي كه اين متن را نوشته ببينيم و تحسين كنم و بگويم كه خيلي خوب نوشتي ولي متاسفانه سركار بودم و نمي‌توانستم در اين فيلم بازي كنم. بعد مصطفي دو تا فيلم ديگر ساخت كه يكي از آنها خط ويژه و ديگري ضد گلوله بود، ضد گلوله در شرايطي ساخته مي‌شد كه حال همه بد بود و من كه رمق كار نداشتم اما براي فيلم ديگرش خود من پيشقدم شدم و اعلام آمادگي كردم و گفتم كه دوست دارم با تو كار كنم.

و همكاري‌تان كه اين همه مدت عقب افتاد بود شروع شد.

بله، واقعا وقتي رفتم خيلي حال خوبي داشتم. مصطفي كيايي واقعا خيلي آدم باهوشي است و در كارش خيلي متمركز است. پيش‌توليد كار به اندازه كافي روال منطقي داشت و خود فيلم همچون روايت غيرخطي دارد تمركز بالايي مي‌خواست و ما مهياي آن بوديم. ما بازيگران مانند دونده‌هاي امدادي به يكديگر كمك مي‌كرديم و كسي نمي‌توانست كم بگذارد و انصافا هم همه بازيگران با تمام وجود بازي كردند.

به نظرم همه در نقش خودشان خوب قرار گرفته بودند، براي مثال مهتاب كرامتي متفاوت‌ترين بازي خودش را داشت با وجود روند بازيگري‌اش.

درست است، ايشان زحمت فراواني كشيد. حتي ممكن بود كار به دلايلي به برداشت‌هاي طولاني برسد كه خانم كرامتي به نفع كيفيت كار به اين برداشت‎ها تن مي‌داد. بازيگر با نشاط و همراهي بود و هر آنچه لازم بود را براي بهبود فيلم انجام مي‌داد. خوشبختانه تهيه‌كننده هم همراه گروه بود و بيشتر نيتش به ثمر رسيدن فيلم بود و فيلم در جشنواره هم توجه مخاطب را جلب كرد. در نهايت هم مصطفي كيايي كه واقعا عالي بود. البته فيلم براي اكران عمومي كمي كوتاه
شده است.

چه بخش‌هايي از آن كوتاه شده؟

آن موقع بحث سر پايان فيلم بود كه زودتر از پاياني كه براي فيلم طراحي شده است تمام مي‌شود يعني يكي، دو تا پايان دارد بعد از دفعات زيادي كه خود كيايي همراه با مخاطب فيلم را تماشا كرد سرانجام تصميم گرفت آن را اصلاح كند.

اين پايان‌بندي‌ها به فيلم صدمه نزده است؟

خير به هيچ‌وجه، فيلم درباره يكي از معضلات وحشتناك اين جامعه حرف مي‌زند؛ موضوع اعتياد كه واقعا در جامعه مساله است. آن هم اعتياد زنان و شما فكر كنيد طبق آمارهايي كه مي‌دهند سن اعتياد به ١٢، ١٣ سالگي رسيده. الان شما در شهر كه چرخ بزنيد، شاهد خيلي از اين صحنه‌ها هستيد. موادمخدر و روانگردان‌هايي كه واقعا به جامعه آسيب زدند و اين قتل و جنايات كه آثار استفاده از اين مواد است در جامعه اتفاق مي‌افتد. اين فيلم خيلي خوب اين چرخه را توضيح و نشان داده است.

بله چند مورد را توضيح مي‌دهد: يكي اعتياد است، يكي روابط تعريف نشده و بي‌بنيان است و چند موضوع تنيده در هم دارد كه خيلي خوب به آنها پرداخته شده است.

بله، به نظر من فيلم يك هشدار ديگر هم مي‌دهد و آن هم اين است كه طبقه متوسط ما فوق‌العاده آسيب‌پذير شده‌اند. واقعا بيراه نمي‌گويند كه در چند سال گذشته اين طبقه آرمان‌گراي سرسلامت و ريشه‌دار در حال حذف شدن است. در هر صورت به نظر من اين فيلم متعلق به زمان خودش است و فيلم هولناكي از قصه‌هاي اجتماع است و بسيار صادقانه طرح موضوع مي‌كند.

فكر مي‌كنيد با در نظر گرفتن آن چيزي كه از خودتان سراغ داريد عصر يخبندان چقدر خواسته‌هاي‌تان را برآورده كرده است؟

اگر از ميزان رضايتمندي مي‌گوييد من خيلي اين فيلم را قابل قبول مي‌دانم و براي اجرا در اين فيلم زحمت كشيدم و كار برايم خيلي لذت بخش بود. از قصه نوشته شده و از تيمي كه با آن كار مي‌كردم و سرانجام خروجي كار هم خيلي به دل من چسبيد.

آقاي اصلاني زيبايي بازي شما را هم مخاطب عام سينما مي‌فهمد و هم منتقد سينما. در مواجهه با نقش‌هاي جدي و گاه منفي ما به هيچ عنوان به ياد نقش‌هاي كمدي شما نمي‌افتيم يا بالعكس. اين اتفاقي است كه طي اين سال‌ها در سينماي ما كمرنگ شده و بازيگران ما يا دارند خيلي تيپيكال بازي مي‌كنند يا كار به لوده‌بازي كشيده شده است يا اينكه در يك مسير ثابت باقي مانده‌اند.

حقيقتش من خيلي علاقه‌مند به آناليز كردن كارم نيستم، شايد كمي از زندگي خودم بتوانم بگويم كه شما پي به پاسخ سوال خودتان ببريد.

يعني از زندگي به بازيگري…

بله، اينكه اول ما دهه ٤٠ هستيم و بسياري از اتفاقات اين مملكت را از انقلاب گرفته تا جنگ و اتفاقات بعدي را با پوست خودمان لمس كرديم و در بطن جامعه بوديم، من هيچ‌وقت رابطه‌ام را با مردم قطع نكردم و نخواستم در يك طبقه اجتماعي خاص تعريف شوم. من هميشه با مردم زندگي مي‌كنم و از اين بابت واقعا خوشحالم هر چيزي كه به آن مي‌رسم از بين همين مردم پيدا مي‌كنم.

مورد بعدي هم اين است كه من واقعا كارم را صادقانه انجام مي‌دهم و در آن غرق مي‌شوم و هيچ‌وقت نشده به‌ندرت، شايد يكي، دو مورد كه آن هم يك اضطراب و اجباري درونش بوده كه بتوانم همزمان دو تا كار
را انجام بدهم.

من هر كاري را كه پذيرفتم به اندازه كافي پيش از آن فكر كرده‌ام. به تمام بخش‌هاي كارم فكر ‌كرده‌ام و خيلي صادقانه كارم را انجام داده‌ام و در آن موقع كه به كار فكر مي‌كنم به مخاطب فكر نمي‌كنم و به آن آدمي كه دارم بازي مي‌كنم فكر مي‌كنم حالا شايد آن وقت اين به دل مردم بنشيند. البته در طول اين سال‌ها منتقدان لطف داشتند، احيانا اگر بازي خوبي از من ديدند حتما به آن توجه كردند يا اگر ضعفي بوده در گوشي به من گفته‌اند (مي‌خندد) مردم هم كه لطف دارند و به هر صورت مشوق ما در گفت‌وگوهاي روزمره هستند. در همين گپ و گفت‌هايي كه در كوچه و خيابان داريم، احساس دروني‌شان را گفته‌اند.

آقاي اصلاني هيچ‌وقت شده مردم كوچه و خيابان چيزي از بازيگري به شما گفته باشند كه شما را به جلو سوق دهد و در بازيگري شما تاثير بگذارد؟

شك نكنيد كه همين‌طوري است مردم وقتي نظري مي‌دهند و از همان كلمات روزانه‌ استفاده مي‌كنند بايد به آن فكر كرد كه منظورشان چيست. يعني مي‌دانيد مردم خيلي فني حرف نمي‌زنند در مورد كاري كه انجام مي‌دهي، از واژه‌هاي محدودي استفاده مي‌كنند و احساس‌شان را مي‌گويند؛ اتفاقا من ديروز جايي خريد مي‌كردم دوستاني كه آنجا بودند در مورد همه‌چيز در سينما حرف مي‌زدند و من دقيق به اينها گوش مي‌دادم كه كلماتي كه استفاده مي‌كردند خيلي بامزه بود و بعد من در راه كه پياده مي‌رفتم به حرف‌هاي اينها فكر مي‌كردم كه چقدر درست مي‌گويند يعني حس خود‌شان را نسبت به بازيگري كه مي‌گويند مثلا اين بازيگر اين‌طوري بازي مي‌كند. خيلي خوب مي‌گيرند و شك نكنيد كه من هميشه فكر مي‌كنم مردم جلوتر هستند حالا ممكن است به نظر بياد كه ما حقي براي آنها قائل نيستيم، همه مناسبت‌هاي تشكيلاتي كه در سينما تعريف شده دنبال حقوق اهالي اين حرفه بوده و هيچ‌وقت دنبال حقوق مخاطب
نبوده است.

مثلا شما ببينيد در هر حرفه‌اي كه مي‌رويد مثلا صنف بستني‌فروشي‌ها دنبال حقوق مشتري هستند كه مغازه‌ چطور باشد، نظافت آن چگونه باشد ولي در سينما قانوني وجود ندارد كه اگر فيلم بدي ساخته شد با آن آدم برخورد بشود يا نه؟ اين حقوق مخاطب به نظر من سال‌هاست كه ناديده گرفته شده و اينكه جاي مخاطب تصميم بگيريم و… و همه اينها سال‌هاست كه بوده اما مردم هم هميشه لطف داشتند و به ضعيف‌ترين كارهاي ما توجه مي‌كنند ولي شك نكنيد كه در خلوت خيلي صريح حرف‌شان را مي‌گويند.

رابطه آنها را در عمل‌شان مي‌بينيد شما الان نگاه كنيد واقعا تلويزيون وقتي آنقدر خود خواهانه مردم را دارد فراموش مي‌كند و يك نگاه كاملا محافظه‌كارانه و به اعتقاد من براي طيف محدودي برنامه‌سازي مي‌كند به نظر من مردم تنها كاري كه مي‌كنند اين است كه ديگر تلويزيون نمي‌بينند. هر سال تعداد زيادي دانش‌آموز از مدارس و دبيرستان‌ها بيرون مي‌آيند، ما چه خوراك فرهنگي به آنها داده‌ايم؟ براي همين است كه وقتي آنها وارد دانشگاه مي‌شوند و از ساده‌ترين مسائل باز مي‌مانند، براي اين است كه در موردش به اندازه كافي حرف زده نمي‌شود.

و خب طبيعتا وقتي مخاطب را نشناسيم و او را در فرآيند ساخت دخيل نكنيم نمي‌توانيم براي آينده يك فيلم در مرحله اكران و فروش هم ديدگاه قابل اعتمادي داشته باشيم.

بله، اين بحث‌هاي اجتماعي و فرهنگي ما محل دعواست يعني هيچ ثباتي وجود ندارد، چندسال پيش چگونه بوده و الان چگونه است. من با پوزش از تهيه‌كنندگان و اينكه احترام زيادي براي خيلي از آنها قايل هستم ولي بايد عرض كنم كه الان تهيه‌كنندگي را به حق‌العمل كاري تبديل كرده‌اند، يعني اينكه يك سرمايه‌گذار كه معلوم نيست چه قرابتي با سينما دارد و پولش از كجا آمده مي‌خواهد سرمايه فيلم را تهيه كند و تهيه‌كننده هم فقط سوري است و برايش مهم نيست و با كمال بي‌انگيزگي فيلم را به سرانجام مي‌رساند. اما اين فيلم خواه ناخواه مراحل بعدي دارد مثل كار فني و مميزي و… كه اصلا از آن فيلم هيچ دفاعي نمي‌شود و امكان دارد هر جايي متوقف شود يعني اينكه ساختار واقعي سينما نابود شده. در همه جاي دنيا اين تهيه‌كننده است كه حرف اول را مي‌زند ولي در سينماي ما تهيه‌كننده‌ها بسيار ضعيف و بي‌انگيزه شده‌اند.

دست روي چه نكته مهمي گذاشتيد!

بله نكته مهمي است. بعد هم يك اختلاف عجيب و غريب ديگري به وجود آمده كه من مي‌خواهم به آن هم اشاره كنم؛ استفاده بي‌رويه و مصادره كردن آدم‌هاي فرهنگي به نفع سياست. ببينيد چه آسيب وحشتناكي زده است. اين چنددستگي كه ما شاهد آن هستيم نتيجه همين اتفاق است.

يعني اين رفتار را در جهت تفكر دسته خاصي مي‌دانيد كه به هنر صدمه مي‌زند.

بله كاملا مشخص است، من معتقدم هنر فقط ابزار نيست كه در خدمت جرياني باشد بلكه قائم به ذات خودش است ولي متاسفانه ما فضاي هنري را به‌شدت بيمار كرده‌ايم، حال مي‌گوييم چرا فضا اين شكلي است؟ چرا مردم ما سينما را دوست ندارند؟ چرا تئاتر را دوست ندارند. چرا بايد نگاه كاسبكارانه به آن باشد… چرا حوزه موسيقي اين‌گونه است. اين چيزي است كه ما در آن بايد احساس مسووليت كنيم و همه ما در آن سهيم هستيم.

يعني با كسي كار مي‌كني، كسان ديگري ناراحت مي‌شوند، يعني اينكه اتفاقي كه به نظر من واقعا نتيجه يك بي‌فكري است براي راي گرفتن اتفاق افتاده! مثلا براي جلو رفتن در عرصه سياست از اهالي فرهنگ مايه مي‌گذارند و ما آدم‌هاي مهمي را در اين عرصه از دست داده‌ايم.

چاره‌اش را درچه مي‌بينيد؟

من معتقد هستم كه سياست و دولت بايد پاي خود را از حوره فرهنگ بيرون بكشند. در يك تعاملي ممكن است با هم باشند ولي دولت به هيچ‌وجه نمي‌تواند متصدي خوبي باشد. براي اينكه يك افرادي مي‌آيند و در كوتاه‌مدت يك مديريتي مي‌كنند و بعد مي‌روند. اين اهالي فرهنگ هستند كه ماندگار‌ند و اينها هستند كه هميشه مورد بحث و انتقاد قرار مي‌گيرند. اما كساني مي‌آيند و براي اينها در كوتاه‌مدت نسخه‌اي مي‌پيچند و بعد هم هيچ مسووليتي را قبول نمي‌كنند.

حرف شما درست است ولي با توجه به شرايطي كه در سينما و فرهنگ ما وجود دارد، اين اتفاق ساز و كار ساخت فيلم را با بحران روبه‌رو مي‌كند.

به اعتقاد من سينماي ما بيمار شده و ممكن است ما يك دوره بدي را داشته باشيم ولي از آن عبور خواهيم كرد. يعني وقتي پاي تهيه‌كننده خصوصي وسط باشد يك رقابت صحيح به وجود مي‌آيد و همه‌چيز سرجاي خودش قرار مي‌گيرد. رقابت صحيح به وجود مي‌آيد ديگر كسي علي‌السويه كار نمي‌كند، مثلا آن بازيگري كه به شكل قابل قبولي جايزه گرفته جايگاهش يك چيز ديگر مي‌شود. مي‌خواهم بگويم وقتي كه دولتي باشد يك وابستگي به پول دولت به وجود مي‌آيد و ديگر هيچ انگيزه‌اي نمي‌ماند و كارگرداني كه فيلم را مي‌سازد وقتي وابسته دولت است برايش فرقي نمي‌كند كه فيلم به فروش برود يا نه. سرانجام حرف من اين است كه سينما بايد به سمت خصوصي‌سازي برود.

با اين تفاسير بد نيست از سينما به تئاتر برويم. آقاي اصلاني، خيلي از تئاتر فاصله گرفته‌ايد.

من از تئاتر سينما آمده‌ام. در دوره اصلاحات فضاي تئاتر خوب بود. خودم كاري را نوشتم و كارگرداني كردم. بيشتر كارهاي عليرضا نادري را كار كردم و بيشتر كارهاي ايشان را با هم بوديم، آخرين كار من در اصل همان «سمفوني درد» كار آقاي پاكدل بود كه در اواخر دوره اصلاحات بود. بعد اما راستش در من رغبتي به كار به وجود نيامد.

اين تاكيد شما بر خوب بودن، به دليل فضاي سياسي اجتماعي آن ايام بود؟

صد‌در‌صد، آن نسلي كه ما با هم كار كرديم خيلي از آنها ديگر كار نكردند. در آن زمان يا همان موقع‌ها ما يك احوالات خاصي داشتيم كه در هر صورت در دوره بعدي حال خوبي نداشتيم از اينكه كار تئاتر بكنم هم فاصله گرفتم.

دليلش چه بوده خب؟

تئاتر مميزي سنگين‌تري پيدا كرده و هم كارها كميتي شده و كيفيت ندارد. فضا بسته‌تر شده و ما هم ناخواسته فاصله گرفتيم.

دوست داريد باز هم كار تئاتر انجام دهيد؟

راستش را بخواهيد يك كمي ترسناك است.

ترس از چه چيزي؟

ترديد بيش از حد براي كار كردن. وقتي وارد زندگي تئاتري مي‌شوي و اگر به شما عادت كنند ديگر نمي‌پذيرند كه ترك‌شان بكني به هر صورت براي من يك ذره سخت است اما در برنامه‌هاي آينده‌ام قصد دارم كارگرداني تئاتر كنم. باورتان نمي‌شود ما بازيگران و كارگردان‌هاي فوق‌العاده‌اي داريم اما نويسنده زياد نداريم، نويسنده خوب نداريم و اينكه متن‌هاي خوبي اگر نداريم علتش هم مشخص است.

آقاي اصلاني، گستره نقش‌هايي كه بازي كرديد نشان از ذهن خلاقي است كه مي‌تواند خودش را در لحظات مختلفي بگذارد و غالبا اين‌طوري است. كساني كه اين توانايي را دارند دانش هنري‌شان هم بيشتر از هنرمندان ديگر است، يعني از حوزه‌هاي ديگر هم كمك مي‌گيرند روزگارشان را با حوزه‌هاي ديگر مثل ادبيات، موسيقي و هنرهاي ديگر پر مي‌كنند شما هم در زندگي‌تان ادبيات مهم است، مخاطب ادبيات هستيد يا موسيقي و…

بله، بي‌شك همين‌طوري است. من در حوزه سياست هميشه مطالعه دارم، پيگير مطبوعات هستم، البته به نظر من وضع ادبيات ما به واسطه اينكه تحت فشار بود در حوزه داستاني خيلي مصيبت‌زده است يعني اينكه خيلي از نويسنده‌ها كاري هم كه از آنها چاپ مي‌شد خودشان هم راضي نبودند. شايد به پيشنهادهاي دوستان كتابي را خوانده باشم، ولي در هر صورت شك نكنيد كه من مدام پيگير همه‌چيز هستم. اين يك بخش از زندگي است چون كار ديگري هم نمي‌توان كرد. در حوزه‌هاي مختلف مطالعه دارم مثل جامعه‌شناسي، تاريخ، روانشناسي و. . .

موسيقي را چطور؟

در موسيقي شنونده خوبي هستم.

چه نوعي؟

در هر صورت ما با كارهاي آقاي شجريان بزرگ شده‌ايم و كم‌كم كارهاي كلاسيك را متوجه شدم و گوش دادم، اما باز هم آن سبك موسيقي را دوست دارم. به‌طور مشخص مثلا در موسيقي آن طرف هم موسيقي كانتري را دوست دارم، چقدر عاشقش هستم و هميشه هم آرزوي ياد گرفتن‌سازي را داشتم اما نشد.

پس در واقع اين ماجرا براي شما هم كار مي‌كند اينكه يك پويايي ذهني را نمي‌توان در يك حوزه نگاه داشت و واقعا بايد از حوزه‌هاي ديگر هم باشد مثلا خواندن يك رمان خوب يا شنيدن يك موسيقي خوب به انسان اين توان را مي‌دهد كه در جاي كس ديگري قرار بگيرد و دنيا را جور ديگري ببيند و از زواياي ديگر جدا از آن رشدي كه براي ذهن و تخيل هر هنرمندي به آن نياز دارد؟

صد در صد، من تجربه زندگي خودم را مي‌گويم: پيش از اينكه آدم عادي بودي و در همه جا مي‌توانستي ورود كني و در يك قهوه‌خانه بروي و با مردم حرف بزني، در بازار قدم بزني، در شهر راه بروي و در همه جا سفر كني. اما متاسفانه يك اتفاقي كه براي ما بازيگران مي‌افتد بعد از آن شهرتي كه به دست مي‌آيد تو را كمي منزوي مي‌كند و براي اينكه عقب نماني بايد از حوزه‌هاي ديگر هم استفاده كني و با مطالعه آن را به دست بياوري. حتي با ديدن عكس و گوش دادن به موسيقي، به نظر من موسيقي يكي از اركان بازيگري است. اصلا بازيگري يك ساز است كه در گستره فيلم بايد هميشه كوك باشد.

ولي خب ساز شما هم كوك است! كمي از تاثير تجربه زيسته خودتان در هنر بازيگري بگوييد. اينكه چطور فراز و فرودهاي زندگي به هنر بازيگري شما كمك كرده. اگر اين‌طور بوده البته.

شك نكنيد كه همين‌طوري است. من فكر مي‌كنم در واقع كمي ناصداقتي و ناتواني است كه پناه مي‌آوريم به شلوغ كردن در يك نقش، خود فيلمنامه به ما مي‌گويد كه چقدر بايد ديده شوي. بايد در خدمت فيلمنامه باشي. بيشتر از حد هم اگر ديده شوي غلط است، بعد بايد به هارموني توجه داشته باشي. در هر كار تعدادي بازيگر مي‌آيند و كنار هم كار مي‌كنند و شك نكنيد ما بايد كار همديگر را رصد كنيم. محض كنجكاوي شده يا هر چيز ديگر كار هم را مي‌بينيم. يكي از وظايف بازيگر از نظر من اين است كه كار بقيه را ببيند و به كوك بقيه آشنايي داشته باشد. وقتي در كنار اينها قرار مي‌گيرد بداند كه چگونه بازي كند. ما گاهي با بازيگري سر كار هستيم كه اصلا همديگر را نمي‌بينيم، يعني آن بازيگر در بخش ديگري از فيلم‌ بازي مي‌كند و من در بخش ديگر فيلم، ولي شك نكنيد من بايد حواسم باشد كه او چطوري بازي مي‌كند. وقتي تشخيص مي‌دهم كه براي اجراي نقشش چگونه دورخيز مي‌كند، من هم بايد گوشه چشمي به اجراي نقش آن داشته باشم. به خصوص كه الان بيشتر بازيگرها ديدشان نگاه مستندگونه و واقع‌گرايانه است و مي‌خواهند زندگي كنند كه البته اين همه جا جواب نمي‌دهد.

آقاي اصلاني براي اينكه سازتان كوك‌تر بماند چه مي‌كنيد؟

شك نكنيد كه بازيگري مراقبه مي‌خواهد يعني يك مراقبه تمام وقت مي‌خواهد چه موقعي كه در خدمت كاري هستيد و چه در خانه نشسته باشي خارج از فضاي كاري هميشه يادت باشد كه بازيگري و به مدل يك بازيگر زندگي كني حتي مطلبي كه مي‌خواني، غذايي كه مي‌خوري، موسيقي‌اي كه مي‌شنوي بايد بازيگري باشد. من حتي يك واقعه ختم هم كه بود از ديد او نگاه مي‌كردم. مدام اين نوع تجربه كردن، نوع زندگي حتي نوع غذا خوردن و آداب و معاشرت و هميشه اين مراقبه را بايد حفظ و مراقبت كني.




تبلور روح عدالت خواهی به اشتراک مهتاب کرامتی+عکس

سینماژورنال: در حالی که توزیع سینماها در اکران ماه رمضان کاملا به نفع “گینس” پیش می رود اما دو فیلم “عصر یخبندان” و “پاداش” که این دومی محدودیتهای بیشتری هم دارد سعی می کنند به اندازه خود در جلب مخاطب موفق باشند.

به گزارش سینماژورنال برای همین است که دست اندرکاران این دو فیلم با راه اندازی کمپینهایی در فضای مجازی به آگاهی سازی مخاطبان نسبت به محصولات خویش اقدام کرده اند.

از جمله این کمپین ها توسط منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “عصر یخبندان” راه افتاده است که تبلیغات چهره به چهره را عاملی مهم در جلب مخاطب برای فیلم خود دانسته است.

این تهیه کننده با قرار دادن شعار تبلیغاتی “تبلیغات چهره به چهره(اطلاع رسانی مردمی) تبلور روح عدالت خواهی جامعه است”در صفحه اجتماعی خود، به نوبه خویش کوشیده این پیام را به دست اندرکاران سینماها بدهد که ورای همه حرف و حدیثهایی که پیرامون چینش سبد سینماها به نفع یک فیلم خاص شنیده میشود باز هم این نظر مردم است که تعیین کننده سرنوشت یک فیلم است.

استفاده از شعاری با محوریت عدالت خواهی زمانی جذاب می شود که بدانیم بازیگر اصلی زن “عصر یخبندان” مهتاب کرامتی است که در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری داشته است که در فعالیتهای انسان دوستانه شریک شود.

احتمالا کرامتی به عنوان بازیگر اصلی این فیلم یکی از کسانی است که می کوشد با تبلیغ چهره به چهره برای فیلم تازه اش که اتفاقا یکی از نقاط اوج کارنامه اش است، مخاطبان را از اکران این محصول آگاه کند.

“عصر یخبندان” نوشته و ساخته مصطفی کیایی در 5 روز ابتدایی اکرانش فقط در تهران حدودا 150 میلیون تومانی فروش داشته است. تخمین زده میشود که فروش شهرستان فیلم تا اینجای کار حدودا 200 میلیونی بوده باشد.

عصر یخبندان
تصویری که تهیه کننده “عصر یخبندان” در صفحه اجتماعی خود قرار داده است



اقبال مخاطبان از “عصر یخبندان” در شهرستانها!

سینماژورنال: اکران فیلم “عصر یخبندان” در شهرستان‌ها که همزمان با تهران فیلم را روی پرده برده‌اند با استقبال خوب مردم مواجه شده است.

به گزارش سینماژورنال محرم براتی مدیر پخش بامداد فیلم با بیان اینکه سینماهای نمایش دهنده فیلم “عصر یخبندان “در شهرستان‌ها در حال افزایش است از استقبال خوب مردم از این فیلم خبر داد و گفت؛ موضوع جذاب فیلم و کشش قصه باعث شده فیلم از بهترین تبلیغات سینمایی یعنی تبلیغات چهره به چهره برخوردار شود.

براتی در این باره افزود” تماشاگران فیلم با رضایت از سالن‌های سینما خارج می‌شوند و برای همین دیگران را نیز به تماشای فیلم تشویق می‌کنند.

مدیر پخش فیلم “عصر یخبندان” اظهار امیدواری کرد با نزدیک شدن به عید سعید فطر روند صعودی فروش فیلم ادامه داشته باشد و در تعطیلات عید سعید فطر گیشه سینماها رونق بیشتری را شاهد خواهند بود.

فیلم “عصر یخبندان” از چهارشنبه گذشته و با 22 سینما در تهران اکران خود را آغاز کرد و از اوایل هفته سالن‌های سینما در شهرستان‌ها نیز به تعداد سالن‌های نمایش دهنده فیلم اضافه شده اند.

همچنین طبق اعلام دفتر پخش بامداد فیلم از این هفته و با اضافه شدن سینماهای حمایتی و رفع شدن مشکل تکنیکی چند سالن سینما در تهران، تعداد سالن‌های نمایش دهنده عصر یخبندان در تهران به 30 سالن و در شهرستانها به 50 سالن افزایش خواهد یافت.




کارگردان “عصر یخبندان” درام اجتماعی “پارازیت” را می‌نویسد/آیا این فیلمنامه مرتبط است با پارازیت‌های ماهواره‌ای؟/مصطفی کیایی پاسخ می‌دهد

سینماژورنال: مصطفی کیایی کارگردان جوان و خوش ذوق سینما که در سالهای اخیر با ساخت آثاری چون “خط ویژه” و “ضدگلوله” توانسته در اکران هم وضعیت مثبتی را تجربه کند مشغول کار بر روی تازه ترین فیلمنامه خویش “پارازیت” است.

مصطفی کیایی درباره زمان به پایان رسیدن این فیلمنامه به سینماژورنال می گوید: وسواس زیادی برای نگارش فیلمنامه دارم و برای همین نمی توانم به طور قطعی تعیین کنم که فیلمنامه نهایی چه زمانی آماده میشود. ممکن است کار ده روز دیگر تمام شود یا شاید هم ممکن است یک ماه دیگر به اتمام برسد.

منتظرم نسخه ای خوب از فیلمنامه آماده شود

وی ادامه می دهد: بر همین اساس تعیین زمان کلید خوردن فیلم هم معلوم نیست چون باید صبر کنم تا نسخه ای خوب از فیلمنامه آماده شود تا آن هنگام کار کلید بخورد.

این عنوان صرفا برای رد گم کردن است

مصطفی کیایی که درام “عصر یخبندان” را آماده اکران دارد پیرامون اینکه آیا “پارازیت” همان طور که از نامش برمی آید مرتبط است با پارازیتهای ماهواره ای و تاثیر شبکه های ماهواره ای فارسی زبان بر زندگی ایرانیان به سینماژورنال بیان می دارد: ارتباط زیادی میان “پارازیت” و مقولات مذکور وجود ندارد.

وی درباره اینکه چقدر از انتخاب نام “پارازیت” برای رد گم کردن جهت پرداختن به سوژه اصلی بوده می گوید: شاید بهتر باشد بگوییم این عنوان صرفا برای رد گم کردن است و بطور مستقیم با ماهواره کاری نداریم.

“پارازیت” یک درام اجتماعی است

کیایی در توضیح وضعیت داستانی “پارازیت” بیان می کند: همین قدر بدانید که این فیلم هم به مانند کارهای قبلی ام درام اجتماعی است و در بطن جامعه می گذرد.

اینکه تهیه کنندگی “پارازیت” را منصور لشکری قوچانی تهیه کننده دو کار اخیر او برعهده خواهد داشت یا شخصی دیگر پرسش بعدی سینماژورنال از کیایی بود و او نیز در پاسخ به این پرسش می گوید: تا فیلمنامه تمام نشده تصمیم گیری درباره یافتن تهیه کننده اشتباه محض است.

پارازیت
نمایی از روی جلد فیلمنامه “پارازیت” نوشته مصطفی کیایی



طراحی پوستر “عصر یخبندان” با کپی‌برداری از فیلمی درباره حمله به برجهای دوقلوی نیویورک+عکس

سینماژورنال: در حالی که تهیه کننده فیلم “عصر یخبندان” از اکران این فیلم همزمان با آغاز ماه رمضان خبر داده است دو پوستر فیلم هم رونمایی شد.

به گزارش سینماژورنال یکی از این پوسترها با محوریت بهرام رادان طراحی شده و پوستر دیگر با محوریت مهتاب کرامتی که هر دوی اینها نقشهای محوری در فیلم دارند.

نکته عجیب درباره پوستری است که مهتاب کرامتی زمینه اصلی خلق آن قرار گرفته است چرا که با اولین نگاه به این پوستر متوجه شباهتهایش با پوستر یکی از آثار سالهای اخیر هالیوود می شویم.

طراحی پوستر با تاثیرپذیری از فیلمی درباره حمله به برجهای دوقلوی نیویورک

حدودا چهار سال قبل فیلمی در هالیوود تولید شد به نام “بی نهایت بلند و بطرز باورنکردنی نزدیک” به کارگردانی استفان دالدری.

در آن فیلم که با تاثیرپذیری از حوادث مرتبط با حمله به برجهای تجارت جهانی در نیویورک ساخته شده بود دو شخصیت اصلی وجود داشتند. یک کودک که همزمان با حمله به برجها در خانه است و دیگری پدرش که در یکی از این برجها گیر افتاده است.

عصر یخبندان
عصر یخبندان

نقش پدر فیلم را تام هنکس بازی می کرد و نقش کودک را “توماس هورن”.

اینها را گفتیم تا به اینجا برسیم که پوستری که برای “عصر یخبندان” با محوریت مهتاب کرامتی طراحی شده به شدت شبیه است به یکی از پوسترهای “بی نهایت بلند…” که با محوریت تصویر کودک فیلم طراحی شده بود.

بی نهایت بلند و فوق العاده نزدیک
بی نهایت بلند و فوق العاده نزدیک