1

واکنش مهدی فخیم زاده به عدم حضور فیلمش در جشنواره فجر⇐نه علاقه داشتم که در جشنواره باشم و نه فیلمم به جشنواره میرسید!!

سینماروزان: “مشت آخر” یا “مشت در وقت اضافه” تازه ترین فیلم سینمایی مهدی فخیم زاده است که پانزده سال بعد از آخرین فیلم اکران شده اش “همنفس” ساخته شده است.

بسیاری گمان میکردند این فیلم که در نیمه ابتدایی سال وارد تولید شد در جشنواره سی و هفتم فجر رونمایی شود ولی اعلام اسامی فیلمها همراه بود با غیبت این فیلم که گویا نماهای زدوخورد درجه اولی هم دارد.

مهدی فخیم زاده در گفتگو با سینماروزان در چرایی غیبت “مشت آخر” در جشنواره گفت: فیلم من جشنواره ای نیست و برای اکران ساخته شده است. خودم علاقه ای نداشتم و درعین حال از نظر فنی امکان رسیدن به جشنواره نبود. پس فیلم را به جشنواره ندادم و اساسا متقاضی جشنواره نبودم.




واکنش مهدی فخیم‌زاده به طرح پرسش سینماروزان در چرایی پاک کردن انتقاد از دولت روحانی⇐ده‌ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟/صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم/پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد/نه فارابی و نه هیچ یک از مراکز سینمایی قولی به من نداده!

سینماروزان: طرح پرسشی از سینماروزان در چرایی پاک شدن متن انتقادی مهدی فخیم زاده از حسن روحانی و طرح سوال درباره ارتباط این پاک شدن با وعده حمایت از سوی فارابی(اینجا را بخوانید) با واکنش مهدی فخیم‌زاده مواجه شد.

مهدی فخیم‌زاده با ارسال یادداشتی برای سینماروزان به صراحت از این گفته که نه از فارابی و نه از هیچ کدام از مراکز سینمایی دولتی یا غیردولتی قولی به او داده نشده که به خاطرش متنش را پاک کند؛ او دلیل پاک شدن متن را صرفا انبوه کامنتهای متناقضی دانسته که نثار صفحه اجتماعیش شده است.

متن یادداشت مهدی فخیم زاده برای سینماروزان را بخوانید:

سلام. نه والله! نه فارابی و نه هیچیک از مراکز سینمایی دولتی و غیردولتی با بنده تماسی نگرفته‌اند و هیچ قولی ردو بدل نشده. بنده سابقه‌ام در سینما مشخص است و نشان میدهد که به قول آن سیاستمدار بزرگ «نه فندق دارم که به کسی بدهم و نه دندان فندق شکستن دارم.»

پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد و بنده خیال دارم آن قدر صبر کنم تا سرمایه‌گذار و تهیه کننده‌ای در بخش خصوصی پیداکنم و یا فرجی پیش بیاید و شخصا بتوانم سرمایه ساختش را فراهم سازم.

ازاین گذشته من تغییری در مواضعم ندادم؛ من در متن اول فقط یک کلمه نوشته بودم و فکر می‌کردم همین یک کلمه از طرف آدمی مثل من با سوابق کاری مشخص، برای خواننده کافی است که دریابد از چه پشیمانم. من که سیاستمدار و عضو حزب و جناح دسته و گروه خاصی نبودم جامعه شناس و اقتصاددان هم نیستم پس وقتی می‌گویم پشیمانم مشخص است که معنی اش چیست، معنیش اینست که از اوضاع فرهنگی و اختصاصا سینما ناراضی هستم.

اما به محض اینکه مطلب انتشار پیدا کرد هرکسی از ظن خود یار ما شد. یکی میگفت چرا پشیمانی؟ یکی میگفت اصلا بیخود از اول حمایت کردی! دیگری عقیده داشت که اصولا نباید در انتخابات شرکت میکردی و نفر بعد معترض بود که چرا به جای روحانی از فلان کاندیدا حمایت نکردی و الی اخر…

البته تعدادشان به نسبت کسانی که تائید میکردند اندک بود ولی به هر حال بودند و صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم و همان مطلب را با توضیح و تفصیل و تفکیک جایگاه خودم در جامعه و سینما جایگزین سازم.

جالب این بود که در همان چند لحظه جایگزینی، ده ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟ در حالیکه هیچکدام از اینها نبود.

خود من این تصمیم را گرفته بودم و هیچ گونه مداخله و تماسی در کار نبود.

به هرحال چاره ای نیست؛ این شرایط فعلی جامعه ماست؛ ما به همه چیز معترضیم و به همه کس با شک و تردید و بدبینی نگاه میکنیم!امیدوارم این دوره نیز به سر آید و همه امور به روال طبیعی خودش باز گردد. انشاءالله.




چرا فخیم‌زاده اعتراض خود به روحانی را پاک کرد؟؟ آیا فارابی برای حمایت از «مشت در وقت اضافه» چراغ سبز نشان داده؟؟

سینماروزان: روز گذشته مهدی فخیم‌زاده با انتشار عکسی از حضور خود در یک همایش انتخاباتی با انتقاد از دولت روحانی نوشت: همراه تعدادی از سینماگران به مشهد رفته بودیم تا در مراسم سخنرانی آقای روحانی حضور داشته باشیم و برای ایشان تبلیغ کنیم. راستش را بخواهید الان پشیمانم.

فخیم زاده البته ساعاتی بعد، این متن اجتماعی را حذف کرد و در توضیحاتی اعلام کرد که در زمینه مسائل سیاسی صاحبنظر نیست و منظورش از این نوشته، این بوده که از وضعیت فرهنگ و هنر و سینما ناراضی است.

آن متن اعتراضی و سپس حذف سریع آن گمانه‌هایی را درباره جعلی بودن صفحه منسوب به فخیم‌زاده را شکل داد ولی فخیم زاده این گمانه را رد کرد و از تعلق این صفحه به خودش سخن گفت.

در این میان برخی هم به طرح پرسش درباره تغییر موضع ناگهانی فخیم‌زاده پرداختند و اینکه اصلا چرا او اول بار متن انتقادی نوشته که بخواهد پاکش کند؟

به مانند همیشه این طرح پرسش با پرسشهایی تازه امتداد یافت مبنی بر آن که آیا فارابی که پیشتر برای حمایت از تولید «مشت در وقت اضافه»فخیم زاده کمک نکرده بود بعد از متن انتقادی، به خود ادامه داده و به او برای حمایت چراغ سبز نشان داده؟؟




روایت مهدی فخیم‌زاده از قرارداد ترکمانچایی که فارابی در سازوکار تازۀ مشارکت پیش‌روی فیلمسازان می‌گذارد⇐فارابی ابتدا گفت بیشتر از ۲۰۰ میلیون نمی‌شه به شما وام داد!/بعد از حضور ایل‌بیگی در فارابی گفتند ۴۰۰ میلیون وام می‌دهیم اما هم ۳۲درصد شراکت می‌خواهیم و هم بابت شراکت چک می‌گیریم!! حق هم نداری شریک ثالث بگیری!/معلوم نیست فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده و از وام به شراکت سوييچ کرده/آیا این شراکت، یک جور رانت تازه است؟/آیا فارابی می‌خواهد به اسم شراکت به هنروتجربه و ناقلان ژن خوب، پول برساند؟/تابش گفته هميني هست که هست!/باعث تأسف است که سینما شده خوکچه آزمایشگاهی!/خوشحالم که با طناب پوسیده فارابی در چاه مشارکت نرفتم!

سینماروزان: بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مهمترین نهاد زیرمجموعه سازمان سینمایی سالهاست که براساس ضوابط خاص خود از فیلمسازان به گونه های مختلف از شراکت در تولید یا اعطای وام حمایت میکند.

به گزارش سینماروزان در هفته های اخیر علیرضا تابش مدیرعامل متأخر این نهاد که با حداقل رزومه سینمایی موثر، سر از مدیریت در این نهاد درآورد و البته که این دریافت منصب هم هیچ ربطی به خویشاوندی شان با رییس دولت اصلاحات نداشت(!!) از ضوابط تازه در اعطای حمایت به فیلمسازان سخن گفت؛ ضوابطی که جز فیلمسازانی که پیه دریافت آن را به تن مالیده‌اند کسی از جزییات آن باخبر نیست.

مهدی فخیم زاده فیلمساز صریح اللهجه سینما و تلویزیون از جمله آنهاست که مترصد بود با دریافت حمایت فارابی کمدی «مشت در وقت اضافه» را بسازد اما در نهایت این امر میسر نشد.

فخیم زاده در یادداشتی با درونمایه طنز با مرور تلاشهای ناکامش برای دریافت حمایت از فارابی سازوکار جدید این ارگان در اعطای حمایت را شبیه به قرارداد ترکمانچایی دانسته که بیش از آن که به نفع فیلمسازان مستقل باشد به ضرر آنهاست.

سینماروزان متن کامل یادداشت مهدی فخیم زاده را ارائه میدهد:

والله من يه تجربه شخصي دارم که اگه اونو توضيح بدم ممکنه خيلي چيزا براي خوانندگانتون مشخص بشه. من طي اين سي‌و‌سه چهارسال که از عمر فارابي مي‌گذره هيچ وقت براي گرفتن وام يا تسهيلات فيلمسازي سراغ فارابي نرفتم، يعني دوطرفه بود، نه فارابي‌چي‌ها مارو تحويل مي‌گرفتن، نه ما خودمونو سنگ رو يخ مي‌کرديم. فارابي جاي آدم‌هاي خاص با نوع فيلمسازي خاص و روابط خاص بود، بگذريم.

اواخر سال‌گذشته من براي فيلمنامه‌اي پروانه‌ساخت گرفتم. ولي اين روز‌ها پيدا کردن تهيه‌کننده و سرمايه‌گذار براي هر نوع فيلمنامه‌اي کارآسوني نيست. چون تهيه‌کننده‌هاي ما فعلا به يک نوع کمدي بخصوص از نوع لودگي تمايل پيدا کردن. (البته حق دارن بيچاره‌ها‌، چون درحال‌حاضر به‌هر دليلي اين نوع فيلم مورد استقبال مردم قرارگرفته، تهيه‌کننده بخش‌خصوصي هم که مثل موسسه اوج و حوزه هنري و نورتابان سرگنج ننشسته) قصه من از اون نوع نبود، تهيه‌کننده بخش دولتي هم با من و امثال من پالوده نمي‌خورن، اونا مشتري‌هاي خاص خودشون و سوژه‌هاي خاص خودشونو مي‌طلبن.

درنتيجه فکر کردم بهتره خودم سرمايه فيلمو جور کنم، ولي من که يک‌ميليارد و پانصد‌ميليون تا دوميليارد تومن پول نقد نداشتم. چه کنم چه نکنم به‌فکر فارابي افتادم، به‌خودم گفتم خدا رو چه ديدي شايد براي يه‌دفعه‌‌ام که شده ازاين نمد فارابي يه کلاهي هم واس ما درست بشه. شال و کلاه کردم و تو ارديبهشت امسال فتوکپي شناسنامه و کارت ملي و اصل و خلاصه فيلمنامه و فيش ثبت بانک فيلمنامه وکوفت و زهره‌مارو… بردم تحويل بخش فرهنگي فارابي دادم، گفتن خبر ميديم. يک‌ماه گذشت خبري ندادن. زنگ زدم گفتن منتظرباش خبر ميديم، يه‌ماه ديگه گذشت بازم خبري نشد دوباره زنگ زدم خلاصه چه دردسرتون بدم بعد از دوماه‌نيم يه آقايي تماس گرفت وگفت ما بيشتر از دويست‌ميليون به‌شما نمي‌تونيم وام بديم، گفتم خيلي‌ممنون دست شما درد نکنه به‌درد من نمي‌خوره.

ول کردم و بي‌خيالش شدم. گفتم عجله‌اي نيست باشه ببينيم چي ميشه. پونزده، بيست روز بعد آقاي ايل‌بيگي که تازه شده بود قائم مقام فارابي زنگ زد وحال واحوال کرد و گفت فلاني تو يه تقاضا‌نامه اينجا داري، مي‌خواي دوباره به‌جريان بندازيم؟ گفتم نيکي و پرسش. يه ماه‌و نيم ديگه گذشت باز خبري نشد اين‌بار من يه اس‌ام‌اس فرستادم وگفتم آقاي ايل‌بيگي…

خلاصه تو اواخر شهريور يا اوايل مهر بود که خبردادن بيا براي عقد قرارداد. شال و کلاه کردم، رفتم. مسئول بخش مالي گفت :«کشتي‌بان را سياستي دگر آمد، فارابي ديگه به کسي وام نميده، ما مشارکت مي‌کنيم.» يه قرارداد پونزده بيست صفحه‌اي گذاشت جلوم. قرارداد رو ورداشتم آوردم خونه و نشستم خوندم، ديدم نوشته ما چهارصد‌ميليون به‌شما وام مي‌ديم در عوض به نسبت 32‌درصد از فيلم شريک مي‌شيم و هراتفاقي که براي فيلم بيفته 32درصدش مال ماست. درضمن قيد کرده بود که طبق اين قرار‌داد گرفتن شريک ثالث قدغنه. همچنين بابت اين قرارداد همون اول يه چک چهارصد‌ميليوني بدون تاريخ بايد بدي.

گفتم عجب قراردادي، مي‌خوان شريک بشن بعد چکم مي‌گيرن. تا حالا شريک اينجوري ديدين؟ به‌هرحال چاره‌اي نبود، مي‌خواستم فيلمو بسازم. ولي هرچي فکر کردم ديدم با چهارصد‌ميليون فارابي و نقدينگي خودم نمي‌تونم فيلمو تموم کنم. دوباره بلند شدم و رفتم فارابي و گفتم آقاي مسئول مالي، اين قرارداد ترکمنچايي قبول، ولي من اگه اينجوري فيلمو شروع کنم نيمه‌کاره مي‌مونه، شريک ديگه‌اي هم نمي‌تونم بگيرم، مي‌گي چيکار کنم؟ نمي‌شه پنجاه پنجاه بشيم؟ گفت شرمنده، مامورم و معذور. آقاي تابش گفته هميني است که هست، بيشتر از اين مقدور نيست. منم ول کردم و اومدم.

دوباره بي‌خيال ساختن فيلم شدم تا ببينم مزاج سينما کي تغيير مي‌کنه و شرايط براي ساختن فيلمي که لوده نباشه کي آماده مي شه. تب و تاب ساختن فيلم که ازسرم افتاد تازه فرصت کردم که بشينم و سَکيس دوقوز کنم و به اين خط ومشي جديد فارابي خوب دقيق بشم. اين ديگه چيه؟ کدوم شير پاک خورده‌اي نشسته و يه همچين فکرِ بکري کرده؟ فارابي تاحالا وام مي‌داد و مي‌گفت مي‌خوام فيلمسازي رو تسهيل کنم و نقدينگي بچه‌هاي فيلمسازو تامين کنم که بتونن فيلمي که مي‌خوان در ژانرهاي مختلف و متنوع بسازن، حالا بگذريم که چي مي‌شد و چيکار مي‌کردن و به کيا مي‌دادن، کدومش درست درمي‌اومد و کدومش غلط، ولي صورت مسئله اين بود. ولي صورت مسئله مشارکت چيه؟ کي حاضر مي‌شه با اين شرايط با فارابي شريک بشه؟ اگرکسي قصد داشته باشه يه فيلم حرفه‌اي و جذاب و پرمخاطب بسازه چرا بايد با فارابي شريک بشه؟ خوب خود بچه‌ها و تهيه‌کننده‌ها و دست اندرکاران سينما مي‌تونن باهم شريک بشن، يا سرمايه‌گذاري از بيرون جورکنند و فيلم بسازن، همون کاري که الان خيلي‌ها دارن مي‌کنن، چرا برن فارابي‌؟ فارابي که معلومه چي‌کار مي‌کنه و قدرالسهمش رو چطوري پرداخت مي‌کنه. مگه درطي اين سال‌ها وام‌هاشو چطوري پرداخت کردن؟ به‌قسط‌هاي حلوا جوزي. يه قسط اول، يه قسط وسط، يه قسط آخر، يه قسط بعد از صداگذاري… الي آخر. تو پيش‌نويس قرارداد منم همينجوري نوشته‌ بودن.

تازه همه مي‌دونن فارابي هيچ‌وقت سر موقع پرداخت نمي‌کنه، يه‌سال يه‌سال عقب مي‌ندازه، مي‌گه ندارم، بودجه‌ام نرسيده، مقدور نيست… کاريش نمي‌شه کرد. فارابي که تهيه‌کننده بخش‌خصوصي نيست که دلش شورسرمايش رو بزنه، بخش دولتيه، با يک نهاد دولتي کاري نمي‌شه کرد. اگه کسي رو شراکت و قول و قرار فارابي حساب کنه و فيلم‌برداري رو شروع کنه، ته‌حسابش با کرام‌الکاتبينه. اگه وسط فيلم مطابق معمول فارابي سهمشو پرداخت نکرد و به‌تعويق انداخت چي‌کار بايد کرد؟ فيلم‌برداري رو که نمي‌شه تعطيل کرد تا فارابي پول براش بياد و احتمالا سهمش رو بده يا نده. شريک ديگه‌اي هم که طبق قرار‌داد نميشه گرفت. فعل‌وانفعال مالي ديگه‌اي هم رو فيلم نمي‌توني بکني و از جايي هم نمي‌توني پول بگيري چون اول بايد موافقت شريکت يعني فارابي رو جلب‌کني، جلب کردن چنين موافقت‌هايي هم از يه‌ نهاد دولتي مثل فارابي کار حضرت فيله و باهزار اگر و اما روبه‌رو مي‌شي.
به هرحال از هرطرف که نگاه مي‌کني نمي‌توني بفهمي که فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده  و از وام به شراکت سوييچ کرده. ازمن که گذشت، من چهارصد‌ميليون فارابي‌رو نگرفتم و از خير وام و شراکتشم گذشتم. ولي آقاي تابش‌جون ما بگو اين فکر بکر از کجا به کله شما افتاده؟ والله من که چهل‌ساله تو اين سينمام و از دور و نزديک فعل‌وانفعالات سينما رو رصد مي‌کنم هرچي فکر مي‌کنم نمي‌تونم بفهمم قضيه چيه‌؟ اگه راستشو بخواي، ببخشيدا! تنها منطقي که به‌نظرم مي‌رسه اينه که اين شراکت يه جور رانت تازه است. وام‌هايي که تا حالا به بعضي فيلم‌ها و آدم‌ها دادين سروصدا راه‌انداخته و اينور اونور نوشتن و بازخواست کردن‌، حالا فارابي مي‌خواد به اسم شراکت به فيلم‌هاي خاص که هيچگونه امکان فروش ندارن و از همون اول معلومه که نمي‌تونن مخاطب‌رو به سالن بکشه و به قصد جشنواره و «هنروتجربه» ساخته مي‌شه و سازنده و تهيه‌کننده‌‌اش هم احتمالا از ژن خوب برخورداره به اسم شراکت يه‌پولي برسونه و يه ژن خوب به سينما تزريق کنه. بعدم هر کي بگه چرا يه‌همچين پولي به يه‌همچين آدم و يه‌همچين فيلمي دادين، بگن وام قرض‌الپس‌نده که نداديم، شريک شديم، پول بيت‌المال‌و پس مي‌گيرم. ولي کدوم پول؟ از کي پس مي‌گيري؟ پدربيامرز، شما که به‌قول خودتون از فيلم‌هايي که فروش کردن نمي‌تونين وام‌هاي کلوني رو که دادين پس بگيرين و به قول خودتون يه اطاق چک برگشتي از بچه‌هاي سينما دارين، حالا چطوري مي‌خواين سهم شراکتتون ‌رو از فيلمي که نفروخته بگيرين؟ از کي پس بگيرين؟ فيلمي که نفروخته و با خاک يکي شده و زير صد‌ميليون فروخته پولش کجا بود که به‌شما پس بده؟
به ‌هرحال سال‌هاست که سينما شده خوکچه آزمايشگاهي، هرکي هرچي به فکرش مي‌رسه رو اين سينماي بدبخت پياده مي‌کنه و نفر بعدي مياد و مي‌گه اشتباه بود، خراب مي‌کنه و دوباره يه چيز جديد راه ميندازه. من به شما قول مي‌دم که اين شراکت فارابي هم از همون کار‌هاست، امکان نداره پا بگيره و جواب بده، من مرده و شما زنده، خواهيد ديد که بعد از مدتي يا خودشون کنسل مي‌کنن و مي‌گن جواب نداد يا جانشينشون اينکار رو مي‌کنه. فقط چيزي که مي‌مونه اينه که : اجر خود مي‌برن و زحمت ما مي‌دارن.
درپايان لازمه يه ‌تشکري از جناب تابش داشته باشم، چون ايشون با عدم‌موافقت پنجاه‌درصدي باعث شدند که من با فارابي شريک نشم و يه ‌بلاي گنده از سرم برداشته بشه، چون اگه موافقت کرده بود و من با طناب پوسيده فارابي تو چاه فيلمسازي رفته بودم الان يه فيلم نيمه‌کاره رو دستم مونده بود. ولي حالا مي‌تونم صبرکنم تا اين موج لوده‌بازي تو سينما بخوابه و من يه تهيه‌کننده يا شريک درست وحسابي پيدا کنم و فيلمم‌رو بسازم…




مهدی فخیم‌زاده: بازپخش برخی کارهای قدیمی به مدیران تلویزیون ارتباطی ندارد و معلول کمبود بودجه است/از اواسط دوران ضرغامی تلویزیون دچار معضل کمبود بودجه شد و این معضل همچنان باقیست/تا بودجه نباشد کسی به سراغ تولید سریال تاریخی-مذهبی نمی‎‌رود

سینماروزان: مهدی فخیم زاده از جمله کارگردانان باسابقه سینماست که سابقه فعالیت برای تلویزیون را هم دارد و از جمله دو سریال تاریخی «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» را کارگردانی کرده است.

به گزارش سینماروزان بازپخش چندین و چندباره آثار تاریخی-مذهبی قدیمی و از جمله «مختارنامه» از رسانه ملی موجب شده مهدی فخیم زاده در این باره طرف پرسش قرار گیرد.

مهدی فخیم زاده که قصد دارد به زودی و بعد از سالها دوری از سینما فیلمی با نام «مشت در وقت اضافه» را بسازد با اشاره به دلیل بازپخش برخی سریال‌ها در تلویزیون به «ایسنا» گفت: زمانی که تلویزیون برای تولید آثار نمایشی جدید بودجه ندارد، مجبور می‌شود به اینکه سریال‌های قدیمی را بازپخش کند و تکرار یک سریال دیده شده دیگر جذابیتی برای بیننده ندارد.

این کارگردان با اشاره به روند تولید سریال‌های تاریخی مذهبی، بیان کرد: ساخت سریال‌های مذهبی و تاریخی بودجه زیادی لازم دارند و مدت زمان زیادی طول می‌کشد تا به نتیجه برسد. تولید سریال «مختارنامه» هفت سال طول کشید. همچنین مجموعه «ولایت عشق» را دو سال و نیم فیلمبرداری کردیم؛ البته از زمانی که من شروع به تحقیق و نگارش فیلمنامه این سریال کردم تا زمانی که پخش سریال تمام شود، پنج سال زمان برد.

فخیم‌زاده به مشکلات مالی تلویزیون اشاره کرد و گفت: ساخت این نوع سریال‌ها سنگین و دشوار است و هزینه زیادی برای تولید آن‌ها نیاز است. تلویزیون از اواسط دوره آقای ضرغامی، رییس سابق سازمان صدا وسیما گرفتار معضل کمبود بودجه شد در نتیجه اگر بودجه نباشد اصل قضیه یعنی تولید و کیفیت هم دچار مشکل می‌شود.

او با اشاره به اینکه پخش تکراری برخی سریال‌ها از تلویزیون معلول کمبود بودجه است ادامه داد: بازپخش برخی کارهای قدیمی از تلویزیون به مدیران سازمان ارتباطی ندارد، بلکه به بودجه تلویزیون مربوط می‌شود. در حال حاضر تلویزیون به دلیل مشکلات مالی تحمل مخارج سنگین برای تولید یک پروژه را ندارد، بنابراین زمانی که تلویزیون برای تولید آثار نمایشی جدید بودجه ندارد، مجبور می‌شود سریال‌های قدیمی را بازپخش کند و تکرار یک سریال دیده‌شده دیگر جذابیتی برای بیننده ندارد.

این بازیگر درباره محتوای برخی مجموعه‌های تلویزیونی اظهار کرد: من به دلیل اینکه تمامی سریال‌های تلویزیون را ندیده‌ام، نمی‌توانم قضاوت کلی کنم  اما کیفیت محتوای سریال‌های تلویزیونی هم به بودجه بستگی دارد و مدیران هم نمی‌توانند کاری کنند.

او درباره تاثیر بودجه بر کیفیت ساخت یک سریال توضیح داد: زمانی که برآورد بودجه سریالی که تولید آن هفت یا هشت ماه زمان می‌برد، پایین باشد باعث می‌شود که آن سریال در چهار ماه فیلمبرداری و تمام شود؛ بنابراین این کم وقت گذاشتن بر روی تولید یک سریال، به کیفیت آن لطمه خواهد زد.




فخیم زاده با تایید احتمال همکاری با تهیه کننده فیلم ۳ارگانی بیان کرد⇐فیلمنامه من طنز-حادثه ای است و ربطی به مرصاد ندارد/فارابی بعد از یک ماه و نیم معطلی با لحنی برخورد کرد که یاد محله درخونگاه و نذری گرفتن افتادم!!/تولید فیلم تازه ام هیچ ربطی به حیدریان ندارد

سینماروزان: انتشار خبری مبنی بر همکاری مهدی فخیم زاده کارگردان باسابقه و موفق سینما و تلویزیون با تهیه کننده جوان فیلم 3ارگانی “ماجرای نیمروز” در سینماروزان با واکنش مهدی فخیم زاده مواجه شد.

فخیم زاده با ارسال جوابیه ای شش بندی به سینماروزان در کنار شفاف سازی پیرامون آخرین فیلم اکران شده اش “هم نفس” از این گفته که برخلاف شنیده ها هیچ حمایتی از سوی سازمان سینمایی و فارابی برای تولید فیلم تازه اش “مشت در وقت اضافه” صورت نگرفته است.

این کارگردان در کنار تایید احتمال همکاری با تهیه کننده فیلم 3ارگانی، پروژه تازه اش را بی ربط به ماجرای منافقین دانسته است.

متن جوابیه مهدی فخیم زاده را بخوانید:

۱- من فیلم “هم نفس” را قبل از مسئولیت جناب حیدریان ساختم و وقتی آماده شد و به جشنواره رسید ایشان مسئولیت سینما را برعهده گرفته بودند و ساختش هیچ ارتباطی به حضور ایشان در معاونت سینمائی نداشت وهیچ کمکی از طرف ایشان به بنده و “هم نفس” نشد.

۲- “هم نفس” به هیچ وجه با مشارکت تلویزیون ساخته نشد بلکه سرمایه این فیلم توسط بنده و آقای مرتضی شایسته(هدایت فیلم ) تامین شد و هیچ ارتباطی به تلویزیون نداشت. بعد از اکران مطابق سیاستی که تلویزیون درپیش گرفته بود ( فیلمهای سینمائی را بصورت مینی سریال طی چند شب نمایش میدادند ) رایت تلویزیونی “هم نفس” را از ما خریدند و نمایش دادند .والسلام.

۳- برای این فیلمنامه “مشت ، در وقت اضافه” هم که اکنون سه ماه است پروانه ساخت گرفته ام هیچ ارتباطی به مدیریت آقای حیدریان ندارد بلکه بیش از یک سال بود که من در حال نوشتن و آماده سازی فیلمنامه بوده و اصلا نه من و هیچ کس دیگری احتمال نمیداد که جناب حیدریان به معاونت سینمائی برگردد ، چرا که این معاونت لانه زنبور است و هیچ کس سر سالم ازاین معاونت به خانه نبرده و وقتی آقای حیدریان دوباره پذیرفت من و دوستانمان سخت تعجب کردیم چرا که ایشان یکبار این پست را تجربه کرده بود وکاملا میشناخت. اینکه چرا پذیرفته اند به خود ایشان مربوط است ، بنده بی تقصیرم.

۴- فیلمنامه “مشت در وقت اضافه” هیچ ارتباطی به عملیات مرصاد و منافقین و سیاست ندارد ، حتی فکر نکنم در ژانر اجتماعی هم جای بگیرد. فیلمنامه ایست در مایه های طنز ، البته نه کمدیهائی که این روزها مد شده ،که من نه بلدم و نه دوست دارم بلکه طنز موقعیت توام با اکشن و حادثه. دو ژانری که قبلا تجربه کرده ام و کم وبیش خیال میکنم میشناسم.

۵- در همین زمان مدیریت جناب حیدریان من فیلمنامه “مشت ، در وقت اضافه” را به فارابی ارائه کردم و بعد از یک ماه ونیم معطلی و شورا ، شورا کردن آخر سر یک آقائی که من اصلا نمیشناسم و اسمش را هم نشنیده ام از بخش فرهنگی فارابی تماس گرفت و با لحن نه چندان دلپذیری گفت ما پول نداریم و فقط میتوانیم دویست میلیون ، آن هم نه بصورت نقد بلکه به اقساط به شما کمک کنیم و لحنش چنان بود که من بی اختیار یاد دوران بچگی ، پاچنار و درخونگاه ونذری گرفتن از در خانه متمکنین محل افتادم وگفتم: ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم با پادشه بگو که روزی مقرراست. از خیر فارابی و گرفتن وام گذشتم و رسمااعلان انصراف کردم ولی نه به کسی گفتم ،نه دادو فریاد راه انداختم و نه به مقامی شکایت نمودم .سرخویش گرفتم و پی کارم رفتم. البته خبر داشتم که وام های چندصد میلیونی به دیگران داده اند ولی باخودم فکر کردم که احتمالا آنها باید ازما بهترآن باشند، من که از ما بهتر نیستم !!

۶- اخیرا جناب محمود رضوی (تهیه کننده ای که باکنایه و اشاره آدرس میدهید) خلاصه ای از قصه فیلمنامه بنده را از زبان یکی از دوستان شنیده بود؛ ظاهرا خوشش آمده بود تماس گرفت و نشستیم و گفتیم و برخاستیم ولی هنوز نه بجائی رسیده ایم نه قراردادی بسته ایم. نه به بار است و نه به دار، هنوز اندر خم یک کوچه ایم. حال این حرفهای منافقین و مرصاد و ادامه سیانور وماجرای نیمروز…. از کجا درآمده الله اعلم فی الحقایق الامور.




بعد از بیش از یک دهه⇐صدور پروانه ساخت یک فیلم حادثه ای برای فخیم زاده+صدور پروانه ساخت برای حاتمی کیا و حسن کاربخش

سینماروزان: شورای پروانه ساخت با ساخت سه فیلمنامه موافقت به عمل آورده که در میان آنها نام فیلمنامه تازه حاتمی کیا و همچنین فیلمنامه ای حادثه ای با نام “مشت در وقت اضافه” از مهدی فخیم زاده به چشم میخورد؛ فخیم زاده آخرین بار بیشتر از یک دهه قبل “همنفس” را ساخته بود که با محوریت بیماران روانی بود.

حسن کاربخش کارگردان آثاری نظیر “پرواز از اردوگاه” و “دیار عاشقان” نیز دو دهه بعد از آخرین فیلمش “ترور” پروانه ساخت یک کمدی با نام “بابامو بگیر” را گرفته است.

فیلمنامه های پروانه ساخت گرفته به شرح زیرند:

–” مشت در وقت اضافه” به تهیه کنندگی وکارگردانی مهدی فخیم زاده در ژانر اجتماعی(حادثه ای)

–“به وقت شام” به تهیه کنندگی محمد خزاعی و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا در ژانر اجتماعی ( تحولات منطقه )

–“بابامو بگیر” به تهیه کنندگی و کارگردانی حسن کاربخش در ژانر اجتماعی (کمدی).