1

حسین فرحبخش در تازه‌ترین گفتگوی تفصیلی خود اظهار داشت⇐برای «آواز قو» و «شب‌های تهران» کلا ۴۵ میلیون به ما وام دادند و ۵۴ میلیون از ما پس گرفتند یعنی ۹ میلیون بهره گرفتند!/تنها دفتری که حسابش با فارابی صفر است «پویافیلم» است/در همه این سالها نه شکایت مالی داشته‌ایم و نه شکایت اخلاقی/بسیاری از کسانی که ادای انتلکتوئل‌ها را درمی‌آورند، از پادویی کنار دست من شروع کردند!!!/در سال ۷۶ با افتخار به ناطق نوری رأی دادم و همین آقایان به اصطلاح اصلاح‌طلب بعد از انتخاب آقای خاتمی یک سال تلاش کردند دفتر ما را تعطیل کنند و نتوانستند/در سال ۸۰ به خاطر شرایط جامعه به خاتمی رای دادم؛ در سال ۸۴ در هر دو مرحله به آقای هاشمی رأی دادم و سال ۸۸ هم اتفاقا به موسوی رأی دادم!!/در زمان سیف‌الله داد آزادی عمل داشتیم تا صادقانه فیلم بسازیم/دو سال اول مدیریت شمقدری از سیف‌الله داد هم بهتر بود/اولین بار در سال ۵۶ حسن روحانی را در مسجد ارگ دیدم/هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان ذاتا حقه‌بازند!/حمایت خاتمی از روحانی، بازی سیاسی است و ربطی به روحانی ندارد/سی نفر آدم ثابت هستند که از سال ۷۲ تاکنون خانه سینما را در دست گرفته‌اند/این سی نفر از شهرداری و دیگر جاها بودجه‌های آن‌چنانی گرفتند و…/کسی که در مجمع عمومی خانه سینما رأی حداقلی می‌آورد نباید رئیس هیئت مدیره خانه سینما بشود/در اتاق سجادپور همیشه به روی مراجعه‌کنندگان باز بود! /وزارت ارشاد روحانی ترسو و بی‌جرئت است /زمان تولید «شارلاتان» رضاداد گفت حداقل فیلمی مثل «کما» بساز اما زمان اکران «کما» ما را تحت فشار گذاشتند/در دهه شصت به‌خاطر ساخت «گردباد» با مضمون تفاله‌های اتمی پدرم را درآوردند اما الان به‌خاطر ساختش ازم تشکر می‌کنند!/اگر بتوانید قاجار را از تاریخ ایران حذف کنید «فیلمفارسی» را هم از سینما حذف خواهید کرد!/قاسم جعفری را فقط بعد از ۴ روز از «عطش» کنار گذاشتم چون با همه درگیر شد؛ از فرهاد آییش تا اصغر نعیمی!

سینماروزان: در میان انبوهی از سینماگران ایرانی که حرفهایشان را در دلشان نگه می‌دارند و حتی وقتی بی‌عدالتی می‌بینند جرأت اظهارنظر شفاف درباره آن را ندارند حسین فرحبخش جزو معدود سینماگران ایرانی است که اغلب سعی کرده حرفهایش را شفاف و بی‌پرده بزند.

به گزارش سینماروزان فرحبخش که در کنار تولید ده ها محصول برای سینمای بدنه، سابقه کارگردانی آثاری همچون «عطش» و «زندگی خصوصی» و «مستانه» را هم دارد تازه‌ترین گفتگویش که با «نزدیک» صورت گرفته را هم مجالی کرده برای امتداد اظهارنظر شفاف درباره ادوار مختلف سینمایی مملکت و کارنامه کاری خودش.

متن کامل گفتگوی حسین فرحبخش را بخوانید:

اگر موافق باشید از اینجا شروع کنیم که بر خلاف ادعای همیشگی شما مبنی بر اینکه تنها تهیه‌کننده‌ در سینمای ایران هستید که آثارتان با سرمایه شخصی ساخته می‌شوند، حالا کسی مدعی است که اتفاقا شما راه‌های وام گرفتن را خوب بلدید.

بسم ا… الرحمن الرحیم. من هیچ وقت نگفتم که وام نمی‌گیرم. به من اصلا وام نمی‌دهند. شاید در طول این سال‌ها و حدود ۵۰ فیلمی که ساختم تنها برای ۵ یا ۶ فیلم وام گرفته باشم. وام‌هایی هم که ما گرفتیم مربوط به زمان سیف‌الله داد بود که به همه وام می‌دادند.

به همین خاطر هم گفتید که دوران سیف‌اله داد بهترین دوران مدیریت سینمایی ا‌ست؟

نه، ربطی به این موضوع ندارد. دوران سیف‌اله داد از این جهت که همه فیلمسازان آزادی عمل داشتند و می‌توانستند هر چه می‌خواهند بسازند بهترین دوران سینمایی بعد از انقلاب است.

پس شما هم وام گرفتید؟

بله گرفتم، اما در مقابل رقمی که بقیه گرفتند بسیار ناچیز بوده است. مثلا اگر به بقیه ۵۰۰ میلیون تومان دادند به من ۱۰۰ میلیون دادند. البته من این وام را نه به خاطر اینکه گشایشی در کارم شود، بلکه تنها به خاطر اینکه حقم بود گرفتم. الان هم که هفت هشت سالی می‌شود که به ما وام نداده‌اند و مهم‌تر از همه‌ این حرف‌ها اینکه ما تمام وام‌هایی را که گرفتیم پس دادیم و حتی یک ریال بدهی به فارابی نداریم. برای «آواز قو» و «شب‌های تهران» کلا ۴۵ میلیون به ما وام دادند و ۵۴ میلیون از ما پس گرفتند و ۹ میلیون بهره گرفتند. اسناد همه‌شان هم موجود است. در حالی که درست در همان زمان ۵۰۰ میلیون از کل سینماها طلب داشتیم.

وقتی کارنامه کاری شما را مرور می‌کنیم می‌بینیم با بسیاری از بازیگران و عوامل سینما، از عامه‌پسند تا روشنفکر کار کرده‌اید و همگی حداقل یک بار با عنوان‌های مختلف با شما کار کرده‌اند. فکر می‌کنید چرا همین‌ها هر زمان حرف ابتذال در سینمای ایران می‌شود از فیلم‌های شما نام می‌برند؟

اینکه شما می‌گوئید سند حقانیت ماست. ما رنگ و لعاب عوض نمی‌کنیم و در اصول و مرام عین روز اول‌مان خیلی شفاف هستیم. بسیاری از کسانی که الان ادای انتلکتوئل‌ها را درمی‌آورند، از پادویی کنار دست من شروع کردند و ما به همه‌ جا رساندیمشان. همین الان هم وقتی ما را می‌بینند تا زانو خم می‌شوند و می‌گویند غیر از تو کسی را به عنوان تهیه کننده قبول نداریم.

پس علت اصلی این انتقادات چیست؟ چرا بسیاری حسین فرح‌بخش را نماد جریان فیلمفارسی در ایران می‌دانند، در صورتی که مشابه فیلم‌های شما را تهیه‌کننده‌های دیگری هم می‌سازند؟

حسادت! این فعالیت مستمر ما آقایان را آتش می‌زند. از ۲۳ سالگی که وارد سینما شدم تا امروز نگاه مسئولین و منتقدان ذره‌ای برایم اهمیت نداشته است. چه تعریف کنند و چه فحش بدهند، همیشه کار خودم را کرده‌ام و همین مسئله خیلی‌ها را آزار داده است. در تمام این سال‌ها هر دولتی با هر نگاه سیاسی آمده ما حاضر بودیم و فیلممان را ساختیم، ولی بقیه این طور نیستند. یا خودشان را به جریانات سیاسی وصل کردند و ادامه دادند، یا هر پنج شش سال یک فیلم می‌سازند و یا کاملا به حاشیه رفته‌اند.

خب شاید علت استمرار شما هم این باشد که سعی کردید با هر دولتی که سر کار آمده کنار بیایید و همراهش بشوید. در دوره اصلاحات «آواز قو» را ساختید و در دوران احمدی‌نژاد با شمقدری و سازمان سینمایی وقت در یک جبهه قرار گرفتید و در دوره روحانی هم که صراحتاً از ایشان حمایت کردید

بنده مطلقا سیاسی نیستم و بر اساس تغییراتی که جامعه می‌کند خودم را تغییر می‌دهم، ولی اصول و نگاهم هرگز تغییر نمی‌کند. در سال ۷۶ با افتخار به آقای ناطق نوری رای دادم و همین آقایان به اصطلاح اصلاح‌طلب بعد از انتخاب آقای خاتمی یک سال تلاش کردند دفتر ما را تعطیل کنند و نتوانستند. در سال ۸۰ به خاطر شرایط جامعه به خاتمی رای دادم. در سال ۸۴ در هر دو مرحله به آقای هاشمی رای دادم و سال ۸۸ هم اتفاقا به موسوی رای دادم. وقتی هم شمقدری رئیس سازمان سینمایی شد، من قبلا ایشان را ندیده بودم و در همان دیدار اول به او و سجادبور گفتم که من به موسوی رای داده‌ام، اما الان احمدی‌نژاد را به عنوان رئیس جمهور قبول دارم. بارها به شمقدری گفتم اگر می‌خواهید بمانید باید مثل سیف‌الله داد باشید. دو سال اول مدیریت شمقدری از سیف‌الله داد هم بهتر است. اگر سر تعطیلی خانه سینما با شمقدری همراهی می‌کردند، سینمای ما جهت‌گیری‌های جدیدی پیدا می‌کرد و ما الان گرفتار این شرایط نبودیم. ریل‌گذاری‌های جدیدی می‌شد که به نفع سینما بود.

چه جهت‌گیری‌هایی؟ بیشتر توضیح می‌دهید؟

یک مثال می‌زنم. در سال ۹۰ فیلم‌های توقیفی را چه کسی اکران کرد؟ مگر حوزه تحریم نکرد و نمایندگان مجلس هم نگفتند که باید فیلم‌ها توقیف شوند؟ اما شمقدری همه را پخش کرد. اتفاقی که در تاریخ بی‌نظیر است. حتی فیلم‌هایی را هم که از قبل توقیف بودند اکران کرد.

این موضوع را که گفتند جریان آقای مشایی در ساخت فیلم «زندگی خصوصی» از شما حمایت کرد رد می‌کنید؟

مگر «زندگی خصوصی» فیلمی در جهت تایید دولت احمدی‌نژاد است؟ همان زمان روزنامه ایران علیه فیلم ما مطلب نوشت که این فیلم علیه دولت است. من با این سابقه کسی نیستم که فارابی یا فلان نهاد و جریان به من بگویند چه چیزی بسازم یا نسازم. این حرف‌ها فقط برای خراب کردن است. تمام اسناد مالی فیلم موجود است.

شما در فیلم هم اصولگراها را می‌زنید و هم اصلاح‌طلب‌ها را. کاراکتر سعید نیک‌پور را هم در قالب یک الگو و قهرمان معرفی می‌کنید که نطقی که در یکی از مهم‌ترین سکانس‌ها می‌کند کاملا در حال و هوای صحبت‌های جریان مشایی و احمدی‌نژاد است. این ادعا که ما نه اصولگرا هستیم و نه اصلاح طلب! ما جریان سوم‌ هستیم!

این را مطلقا قبول ندارم. قسمت اول حرفت را قبول دارم. «زندگی خصوصی» هم علیه اصولگراهاست و هم علیه اصلاح‌طلبان. حرف‌هایی که سعید نیک‌پور می‌زند نماد بارز همان اعتدالی ا‌ست که همواره مدافعش بودم و نمونه مشخص آن صحبت‌های مقام معظم رهبری و آقای هاشمی ا‌ست.

و آقای روحانی؟

بله دقیقا. من اولین ‌بار در سال ۵۶ آقای روحانی را در مسجد ارگ دیدم و پای منبر سخنرانی ایشان بودم. عید سال ۹۲ با یکی از مقامات بالای دولت آقای روحانی حرف می‌زدم و به ایشان گفتم اگر روحانی بیاید قطعا رای می‌آورد و حتی در همین انتخابات هم مطمئن بودم که او برنده خواهد شد. من اصولگرا و اصلاح‌طلب را ذاتا حقه‌باز می‌دانم.

خب یکی از این دو جریان الان حامی اصلی آقای روحانی‌اند!

جریان اصلی حامی آقای روحانی از حلقه اعتدالیونی ا‌ست که نه اصولگرا هستند و نه اصلاح‌طلب!

حمایت تمام قد آقای خاتمی از ایشان را چطور می‌بینید؟

این حمایت‌ها بخشی از بازی‌های گروه‌های سیاسی‌ است و ربطی به آقای روحانی ندارد.

برگردیم سر صحبت اصلی و ارتباط شما با دولت‌های مختلف. در حاشیه‌های خانه سینما و در صف‌کشی دو طرف دعوا، طرف مقابل شما به لحاظ فکری و خط مشی تقریبا یکدست بودند؛ اما بین شما و مثلا آقای سهیلی و شمقدری و سجادپور به‌جز مخالفت با طرف مقابل چه اشتراکی وجود داشت؟

اشتراک من و آقای شمقدری در این بود که هر دو از باز شدن فضای سینما دفاع می‌کردیم. اتفاقا خانه سینمایی‌ها بودند که به خاطر مصلحت شخصی و مسائل جناحی سراغ حوزه رفتند و کل سینما را زیر سئوال بردند. ما با خانه سینمایی که مسجد ضرار باشد مخالفیم و باید آن خانه را ویران کرد. سی تا آدم از سال ۷۲ تا الان دارند آنجا را می‌چرخانند. گفتند فرح‌بخش مخالف کار صنفی‌ است. منی که اولین تشکیلات صنفی بعد انقلاب را تاسیس کردم و همواره منافع جمع را بر منافع خودم ترجیح دادم. من با شمقدری هیچ ارتباط خطی و فکری ندارم و از بعد دوران مدیریت تنها دو بار ایشان را در مراسم ختم دیده‌ام، اما آن زمان که کار درست را انجام می‌داد از او حمایت کردم.

این تعاریف شما شامل حال آقای سجادپور هم می‌شود؟

در تاریخ بعد از انقلاب مدیرکلی بهتر از سجادپور ندیدم. در اتاقش همیشه به روی مردم باز بود و ساعت ۱۲ شب اگر یک کارگر فنی هم تماس می‌گرفت، تلفنش‌ را جواب می‌داد. چرا باید جناحی فکر کنیم؟ چون سجادپور برای زمان احمدی‌نژاد است بگوئیم آدم بدی بود؟ از طرف دیگر برعکس آن گروه مدیرانی که الان هستند اصلا جواب مردم را نمی‌دهند.

پس چرا این قدر از دولت آقای روحانی حمایت می‌کنید؟

حمایت من از آقای روحانی ربطی به وزارت ارشاد ندارد. اتفاقا وزارت ارشاد روحانی ترسو و بی‌جرئت است. دولت روحانی در چهار سال اول هیچ کاری برای سینما نکرد، اما حمایت من از دولت روحانی، حمایت از کلیت دولت است.

شما به عنوان یکی از منتقدین اصلی خانه سینما با سابقه‌ای که داشتید، چرا هیچ وقت نامزد مدیر عاملی نشدید؟

نمی‌خواستم.

چرا؟ هم نفوذ داشتید و هم با آقای شمقدری هم سلیقه بودید.

تمایلی به کار در این شرایط نداشتم. در سال ۸۲ نایب رئیس خانه سینما و همیشه مشغول کار صنفی بودم. از طرف دیگر شرایط خانه سینما به‌قدری آشفته و به‌هم ریخته بود که فکر می‌کردم نیاز به یک خانه تکانی اساسی دارد. کسی که در مجمع عمومی خانه سینما ۱۴ رای می‌آورد نباید رئیس هیئت مدیره خانه سینما بشود.

خب حضور شما می‌توانست همان خانه تکانی باشد.

می‌دانستم که با حضور در آن جمع رانت‌خوار نمی‌شود تغییری را به وجود آورد. شمقدری تنها کسی بود که جلوی آنها ایستاد و در ابتدا موفق هم شد.

یعنی قدرت و نفوذ این افراد از شما که ارتباطات زیادی هم در داخل و هم در خارج سینما دارید، بیشتر است؟

اگر ما نبودیم که اصلا الان شرایط دیگری برقرار بود. به خاطر حضور امثال ماست که اینها جرئت انجام برخی کارها را ندارند. اما همین جمع سی نفره جوری طراحی کردند که قدرت بین آنها دست به دست می‌شود. با رانت می‌توانند بودجه چند میلیاردی بگیرند و جشنواره برگزار کنند، از شهرداری و دیگر جاها بودجه‌های آن‌چنانی بگیرند و…

منشأ این همه قدرت و رانت کجاست؟

منشا این قدرت از بازمانده‌های مدیریت دهه۶۰ است. مدیران آن زمان عوامل و آدم‌های خود را گذاشتند و رفتند و امروز می‌بینیم مدام به افراد مختلف هجمه وارد می‌کنند. یک بار از ابتذال می‌گویند و بار دیگر برچسب سیاسی می‌زنند. رفتارهای آنها مرا به یاد سیاست معاویه می‌اندازد که بره‌های کوچک را به بچه‌ها می‌داد و همه‌ جا پخش می‌کرد که اینها از طرف معاویه‌ است و بعد عوامل خودش بره‌ها را می‌کشتند و این بار می‌گفت این کار علی ا‌ست و به این شکل زمینه را برای حذف رقیب و ادامه حیات سیاسی خود مهیا می‌کرد. حالا کار این افراد انحصارطلب هم با دیگران همین است.

آقای فرح‌بخش! من هیچ وقت ارتباط بین این حرف‌های مذهبی شما و فیلم‌هایی را که تولید کرده‌اید  نفهمیدم. از همین فیلم آخری که کارگردانش هم بودید و خیلی حرف و حدیث داشت شروع کنیم. چه ارتباطی است میان کسی که می گوید دنباله‌روی اهل‌بیت(ع) است و در تمام مصاحبه‌های خود حداقل دو سه حدیث روایت می‌کند، با فیلمی مثل «پا تو کفش من نکن»؟

اول این را بگویم که قرار نبود این فیلم را من بسازم؛ اما یک هفته قبل از شروع فیلمبرداری پای آرش معیریان شکست و ما هم چون از قبل برنامه‌ریزی کرده بودیم نمی‌توانستیم فیلمبرداری را به تاخیر بیاندازیم و این شد که تصمیم گرفتم خودم کارگردانی کنم. از طرف دوم چه منافاتی بین فیلم و اهل‌بیت(ع) هست؟ این دو تا را نباید با هم قاتی کرد.

این حجم بالای شوخی‌های جنسی منافاتی با اعتقادات شما ندارد؟

معیار شما چیست؟ هیچ کدام از شوخی‌های فیلم «پا تو کفش من نکن» هیچ منافاتی با شرع و قانون و هنجارهای ما ندارد. بعد هم ما که نگفتیم این فیلم را اهل‌بیت(ع) تقدیم می‌کنند که … ما می‌گوئیم این فیلم برای سرگرمی مردم ساخته شده است. من اعتقادی به اینکه فیلم حتما باید پیام خاصی داشته باشد ندارم. البته اگر فیلمسازی هم فیلم سرگرمی ساخت و هم حرف مهمی زد باید دستش را بوسید.

یعنی اگر زمان به عقب برگردد باز هم این فیلم را می‌سازید؟

قطعا نه. ساخت این فیلم اصلا کار من نیست. اگر فیلم را ساختم فقط به خاطر این بود که نمی‌توانستیم فیلمبرداری را به تاخیر بیاندازیم. روی فیلم هیچ ادعایی ندارم. فقط می‌گویم فیلمی که ساخته‌ام که منافاتی با شرع ندارد.

ولی من در مورد شوخی‌های فیلم هنوز قانع نشده‌ام.

کدام شوخی‌ خلاف شرع است؟ بگوئید تا توضیح بدهم.

دیالوگ‌هایی مشابه اینکه؛ “اسپری بزنیم بحثمون به تاخیر می‌افته…” یعنی چه؟

این مورد وقتی درست است که تو کلام را مقطع کنی. وقتی جمله ادامه دارد این معنا را ندارد.

اصلا علت مطرح شدن این شوخی چیست؟ چیزی جز تداعی همان مفاهیم مبتذل جنسی؟

این طوری که باید کل سینما را تعطیل کنیم! این شوخی‌ها فقط برای خندیدن مردمی‌ است که آمده‌اند سرگرم شوند و تفریح کنند. یک جمله‌ای بود در فیلم که آدم مریضی مثل ایل‌بیگی که خیلی با او مشکل داشتیم، به آن ایراد گرفت و در نهایت هم حذفش کردیم. بعضی جملات با نحوه اداهای مختلف و با پس و پیش کردن فعل و فاعل معانی مختلفی می‌دهند. اگر نگاه مریض باشد، این جملات یک معنا دارند و اگر نگاهمان اعتدالی باشد اصلا این حرف‌ها پیش نمی‌آیند.

برای کسی که تقریبا بیست سال پیش (سال ۷۹) «آواز قو» را ساخته است که نامزد دریافت بهترین فیلم از جشن خانه سینما شده و فیلم‌هایی مثل «کما» یا «عطش» را هم در کارنامه دارد که بالاخره حداقلی از کیفیت را دارند، ساختن فیلمی مثل «پا توکفش من نکن» خیلی جالب نیست. چرا به ساخت این فیلم‌ها رسیدید؟

این فرمایش تو را می‌فهمم. اینکه وقتی تو ۲۰ را داری چرا می‌روی سراغ ۱۰؟ خیلی صادقانه بگویم این حرف را رد نمی‌کنم و قبول دارم. حالا شاید از همین جمله من هم سوء استفاده کنند، ولی من می‌گویم کارنامه آدم‌ها را باید در مجموع دید. حتی بهترین فیلمسازان دنیا هم در کارنامه کاریشان فیلم‌های خوب و بد و متوسط دارند. یک چیز دیگر هم اینکه یک وقت‌هایی شرایط جامعه طوری است که فیلمی می‌سازی که خیلی باب میلت نیست و نمی‌توانی از آن دفاع کنی.

یعنی می‌شود این طور گفت که ساخت فیلمی مثل «با تو کفش من نکن» از وفق دادن با جامعه حاصل می‌شود؟

یک مقداریش وفق دادن است و بخش دیگر هم شرایط فیلمسازی است. چرا از دوران سیف الله داد حمایت می‌کنم؟ به خاطر اینکه همه افراد آزادی عمل داشتند که هر چه می‌خواهند بسازند، ولی الان فیلمساز امنیت ندارد، یعنی تمام تمرکزش روی فیلم نیست و نگران حواشی و مسائل مختلف است. در زمان داد و شمقدری چون احساس امنیت کاملی وجود داشت، من «اواز قو» و «زندگی خصوصی» را ساختم. البته باز هم بگویم که دو سال اول شمقدری حتی از زمان داد هم بهتر بود. در این زمان‌ها به هیچ چیزی جز فیلمم فکر نمی‌کردم. به اعتقاد من مسئولین و منتقدین هیچ کدام قابل اعتماد نیستند.

این جمله خیلی کلی و مبهم است!

بگذار خاطره‌ای را بگویم. «کما» را اکران کرده بودیم و «شارلاتان» را کلید زده بودیم. رفتیم برای گرفتن وام از فارابی که آقای رضاداد گفت این چه فیلمی است؟ حداقل فیلمی مثل «کما» بساز! یادشان رفته بود که درباره «کما» چه حرف‌هایی زدند و ما را تحت فشار قرار دادند. جالب اینجاست که سال بعد سر «عروس فراری» هم گفتند بابا حداقل یک چیزی مثل «شارلاتان» بساز!

جدی می‌گویید؟در مقابل «عروس فراری» به شما گفتند فیلمی مثل «شارلاتان» بساز؟

بله! دقیقا! به خاطر همین است که می‌گویم اصلا کاری با حرف‌های اینها ندارم. من در سال ۶۴ فیلمی ساختم به نام «گردباد» که اولین فیلم در باره تفاله‌های اتمی بود. همین الان هم هر بار تلویزیون این فیلم را پخش می‌کند، از مقامات امنیتی و سیاسی و فرهنگی زنگ می‌زنند و از من تشکر می‌کنند، ولی در زمان ساخت فیلم پدر من و قدکچیان را در آوردند. به خاطر همین چیزها همیشه به اجتهاد خودم عمل کرده‌ام.

شما که در سال ۸۲ فیلمی کمدی مثل «کما» را ساخته‌اید، اگر در همان مسیر ادامه می‌دادید امروز بعد از سیزده چهارده سال به جای «آس و پاس» و «خالتور» و «پا تو کفش من نکن» باید فیلم‌های بهتری را از شما می‌دیدیم.

«کما» فقط یک فیلم کمدی نبود و من در آن خیلی حرف‌های اجتماعی مهمی می‌زنم.

من بحث ساختاری دارم، درباره فرم و سر و شکل فیلم‌ها. فیلمی مثل «کما» یک حداقل‌هایی را رعایت می‌کند، اما در یک سری از فیلم‌های شما هیچ حداقلی رعایت نمی‌شود.

علتش همان حرف‌هایی است که می‌خواهم بزنم. به خاطر آن حرف‌ها باید فیلمت سر و شکل دیگری داشته باشد. حساب فیلم‌هایی مثل «کما» و «زندگی خصوصی» و «آواز قو» با «شارلاتان» و «عروس فراری» و «پا تو کفش من نکن» کاملا از هم جداست. آنها فیلم‌های ماندگاری خواهند بود و اینها نه! این فیلم‌ها فقط برای سرگرمی ساخته شده‌اند.

این ماندگاری را از چه جهتی می‌گوئید؟

 من ده سال پیش رفته بودم آمریکا و برایم خیلی جالب بود که مردم از بین این همه فیلم ایرانی که در آنجا به نمایش درامده بود، تنها از سه فیلم یاد می‌کردند؛ «کما»، «آواز قو» و «مارمولک». هیچ فیلم دیگری را نمی‌شناختند. مثلا فیلمی مثل «مارمولک» با اینکه ساختار خیلی معمولی دارد و کمال تبریزی هم فیلم بهتر از «مارمولک» خیلی ساخته، ولی این فیلم ماندگار شده است.

انتقاد دیگری که به کارهای حسین فرح‌بخش وارد است این است که می‌گویند او فیلم‌های قبل از انقلاب را با حذف چند صحنه و چند دیالوگ عینا بازسازی می‌کند. اصلا ارتباط شما با سینمای قبل از انقلاب چیست؟

من همه فیلم‌های قبل از انقلاب را دیده‌ام و افتخار هم می‌کنم. همان طور که فیلم‌های بعد از انقلاب را دیده‌ام و دنبال می‌کنم. سینمای قبل از انقلاب هم جزئی از فرهنگ این مملکت هست و قابل حذف نیست. مثلا شما می‌توانید دوره قاجار را از تاریخ ایران حذف کنید؟ این را هم بگویم که اگر قدیمی‌ها و قبل از انقلابی‌ها نبودند ما امروز نبودیم که فیلم بسازیم و همان طوری که بارها گفته‌ام واژه‌ای به نام «فیلمفارسی» را اصلا قبول ندارم. ما قبل از انقلاب فیلم‌های مبتذل و مزخرف داشتیم و فیلم‌های متوسط و خوب هم داشتیم.

فیلم های مورد علاقه شما از سینمای قبل از انقلاب چه فیلم هایی هستند؟

انتخاب اولم بدون شک «خشت و آینه» ابراهیم گلستان است. بهترین فیلمی‌ است که قبل از انقلاب دیده‌ام و خیلی هم دوستش دارم. قبل از انقلاب ما سه دسته فیلم داریم؛ فیلم مبتذل، فیلم مزخرف و فیلم خوب و بعد از انقلاب هم فیلم خوب داشتیم و فیلم بد و فیلم سطحی. ما چیزی به نام فیلم مبتذل بعد از انقلاب نداریم. فرهنگ ابتذال چیز دیگری‌ است. آن دیوانه‌ای که می‌گوید نماد ابتذال نمی‌فهمد چه می‌گوید.

شما فیلم‌هایتان را از روی فیلم‌های قبل از انقلاب می‌سازید؟

من از شما سئوال می‌کنم اولا این کار چه اشکالی دارد؟ بعد هم اینکه اگر شما بتوانید یک فیلم آن زمان را که بسیاری از مسائل ممنوعه در آن وجود دارند با شرایط روز آداپته کنید یعنی یک داستان جدید. اصلا شما همین موبایل را ببین که امروز به یکی از ابزارهای ضروری زندگی تبدیل شده و آن زمان اصلا نبوده است. همین مسئله کوچک خط اصلی قصه را تغییر می‌دهد. پس اصلا چنین حرف‌هایی درست نیستند. در حال حاضر بازسازی فیلم‌های قبل از انقلاب اصلا غیرممکن است.

حد فاصل اواخر دهه ۸۰ تا سال ۹۴ فیلم‌های شما با یک افت مخاطب و فروش رو به رو شد، اما از سال گذشته باز هم کمدی‌های شما در جدول اکران به فروش بالایی رسیدند و در همین روزها هم با «خالتور» با فروش بیش از۷ میلیارد رتبه هفتم فروش سال را در اختیار خود دارید، علت این استقبال مجدد را در چه می‌دانید؟

سعی کردیم به سلیقه مردم و تماشاگر نزدیک‌تر بشویم و فیلم‌هایی بسازیم که مردم بیشتر دوست دارند. این را هم بگویم که فکر می‌کنم همین که ما سرپا هستیم و فیلم می‌سازیم یعنی موفق بوده‌ایم، چون بدون اینکه از جایی حمایت یا توسط نهاد یا ارگانی شارژ شویم داریم فیلم می‌سازیم. در سال ۸۶ فیلم «زن ها فرشته‌اند» را در مجموع با ۲۰۰ میلیون تومان ساختم و فیلم در تهران و شهرستان حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون فروخت، اما اگر همین امروز بخواهم این فیلم را بسازم با هزینه‌های تبلیغاتی که آن زمان داشتم بالای چهار میلیارد هزینه خواهد داشت و فیلم هم حدود ۴۰۰ میلیون خواهد فروخت. البته من مهم‌ترین علت را خواست و اراده خدا می‌دانم که در طول همه این سال‌ها هیچ کدام از فیلم‌های ما ضرر نداده و هرکسی خواست با سند و مدرک ثابت می‌کنم.

پس فیلم‌هایی مثل «دردسر بزرگ»، «پس‌کوچه‌های شمرون»، «نازنین» و «شانس عشق تصادف» هم برای شما سوددهی داشتند؟

همه فیلم‌هایی که در طول این سال‌ها ساختیم یا فروش بالایی داشتند یا فروش متوسطی داشتند و در بدترین شرایط به سود حداقلی رسیده‌اند. مهم‌تر اینکه در تمام این سال‌ها هیچ کسی از ما نه شکایت مالی کرده، نه اخلاقی. تنها دفتری که حسابش با فارابی صفر است پویافیلم است.

برسیم به حکایت ساخت فیلم «عطش» و پاسخ شما به ادعای ساخته شدن این فیلم را که توسط آقای جعفری مطرح شد بشنویم

من از وقتی گفتگوی شماره قبل شما را خواندم از طرف نزدیکان و عوامل خود فیلم با این درخواست مواجه شدم که جواب این فرد را برای ثبت در تاریخ بدهم، وگرنه اصلا این فرد در حدی نیست که بخواهم به او جواب بدهم. کسی که آمده دفتر من و به من التماس کرده که با او کار کنم حالا گفته است که شنیدم فرح‌بخش آدم خوبی است! تو اصلا کی هستی که بخواهی درباره من صحبت کنی؟ وای به حال من که روزی آدمی مثل جعفری بخواهد از من تعریف کند.

ما قاسم جعفری را اصلا نمی‌شناختیم تا اینکه یک روز به دفتر ما آمد و یک فیلمنامه به نام «لحظه گرگ و میش» را به ما فروخت که ما اصلا هیچ وقت آن را نخواندیم! با امتیاز آن، فیلم «گروگان» (اصغرهاشمی) را که آقای مطلبی فیلمنامه‌اش را نوشته بود ساختیم و اسم قاسم جعفری و یک نفر دیگر ـ یوسف رضا رئیسی ـ را هم به عنوان نویسنده زدیم. اینکه این فرد ادعا کرده فیلمنامه «گروگان» را به شریک ما خانم منیژه حکمت فروخته‌ اصلا صحت ندارد.

در تمام این سال‌ها فقط من و آقای در پویافیلم علیخانی بودیم. از همین جا مشخص است که این آدم دروغ می‌گوید و طوری این دروغ را راحت و عادی بیان می‌کند که خودش هم باورش می‌شود. او ذاتا آدم دروغ‌گویی است. بعد از این اتفاق این آقا هر چند وقت یک بار به دفتر ما می‌آمد و می‌گفت من عاشق دفتر شما هستم و … یک فیلمی هم ساخت در این حد فاصل به نام «ماه مهربان» که به‌ زور من و آقای علیخانی را برد فارابی تا فیلم را ببینیم و من هم گفتم این چه افتضاحی ا‌ست که ساخته‌ای!

رفت و آمدهای این آقا به دفتر ما ادامه داشت تا اینکه در اردیبهشت سال ۸۱ ما در تنکابن مشغول ساخت فیلم «رز زرد» (داریوش فرهنگ) بودیم که به من تلفن کرد و گفت در تلویزیون ممنوع‌الکار شده‌ام و می‌خواهم با شما یک فیلم کار کنم. گفتم من که الان شمال هستم. وقتی برگشتم با هم صحبت می‌کنیم، ولی آمد شمال و یک فیلمنامه به ما داد به نام «خواب برفی» و برگشت تهران. فیلمبرداری «رز زرد» تمام شد و من درگیر اسباب‌کشی منزل بودم که یک روز آمد و دوباره اصرار کرد که این فیلم را بسازیم و در ادامه گفت من در ساخت فیلم هم شراکت می‌کنم. جعفری می‌دانست که ارشاد به او مجوز ساخت فیلم نمی‌دهد و می‌خواست به اعتبار من مجوز ساخت بگیرد و به من گفت حیات و ممات من در ساخت این فیلم است.

او در تمام فیلم‌هایش، هم شکایت اخلاقی داشته و هم شکایت مالی. سر فیلم «قاصدک» با ابوالفضل پورعرب درگیر شد و با وساطت من قضیه حل شد. از خانم کیان‌افشار هم که در فیلم آخرش «عین شین قاف» بازی کرده است می‌توانید در باره این فرد و شخصیتش سئوال کنید. پنجه بسیاری از بازیگران سینما در صورت ایشان جا انداخته است.

در نهایت به ارشاد رفتیم و مجوز ساخت «خواب برفی» را گرفتیم. من از همان زمان پیمان معادی را هم آوردم و هر کاری می‌کردیم می‌دیدیم فیلمنامه این کار جواب نمی‌دهد. از طرفی جعفری گفته بود ۳۰ میلیون هم سرمایه می‌آورد تا در۲۰ درصد فیلم شراکت داشته باشد و ما هم به‌‌رغم اینکه تا به حال با کسی شراکت نداشته‌ایم، اما قبول کردیم. ولی هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاد و ایشان پولی پرداخت نکرد. سرانجام تصمیم گرفتیم قصه دیگری را به نام «عطش» را با طرحی از خودم که آقای پیمان معادی نوشته بود بسازیم.

در زمان نوشتن فیلمنامه جدید جعفری چون تعادل عصبی نداشت هر روز با یکی از عوامل فیلم دچار تنش می‌شد. یک روز به فرهاد آئیش (بازیگردان فیلم) توهین و روز دیگر به پیمان معادی فحاشی می‌کرد. او را کنار کشیدم و گفتم این فیلم صاحب دارد و حق ندارد این برخوردها را سر صحنه داشته باشد. شروع کرد به خودش رکیک‌ترین فحش‌ها را دادن! او را آرام کردم و گفتم فعلا در مرحله پیش‌تولید هستیم و خواستم قضیه همان جا تمام شود. فیلمبرداری شروع شد و در همان سه چهار روز اول به اصغر نعیمی دستیار فیلم گفت از فردا سر صحنه نیا! دیدم به هیچ شکلی نمی‌شود با این آدم کنار آمد و او مدام سر هر مسئله‌ای به عوامل مختلف فحاشی می‌کند و بر خلاف رویه‌ای که در تمام این سال‌ها داشتم و در حین فیلمبرداری از آبدارچی گرفته تا عوامل بالاتر کسی را حتی اگر ضعیف بود تغییر ندادم، مجبور شدم او را کنار بگذارم و چون هیچ کارگردان دیگری حاضر به قبول کار نبود، تصمیم گرفتم خودم فیلم را کارگردانی کنم.

این آدم بعد از اینکه او را کنار گذاشتیم خواهش کرد که آبرویش را نبریم، اما رفت و همه جا دروغ گفت. ادعا کرده است که ۸۵% فیلم را او ساخته است، در حالی که اگر همه فیلم‌های جعفری را جمع کنید، یک سکانس مثل «عطش» نمی‌توانید پیدا کنید. از طرف دیگر پشت صحنه‌های فیلم موجود است که من آنها را منتشر خواهم کرد. چطور یک آدم در چهار روز می‌تواند ۸۵% یک فیلم را بسازد؟ البته از همان چهار روز هم دو روز آن تکرار کردم! زمانی که ایشان را کنار گداشتم فیلم پشت صحنه موجود است همه خوشحال شدند، چون جعفری موجود غیرقابل تحملی است.

یک چیز دیگر هم بگویم. فکر می‌کنید چرا گفتگوی شماره قبل شما با قاسم جعفری را کیهان منعکس می‌کند؟ چون قاسم جعفری و حسین شریعتمداری دو روی یک سکه‌اند.  آقای شریعتمداری و جعفری هر دو از یک قماش‌ و سمبل ابتذال‌اند. معنی واقعی ابتذال فرهنگی که می‌گویند این دو نفر هستند. اصلا جدای از بحث فیلم «عطش»، شما ببینید این آدم چه ادعاهای عجیبی کرده است؟ اصلا کیارستمی تو را حساب می‌کرد که حالا بخواهد با تو بنشیند و حرف بزند؟ من ضرغامی و لاریجانی را از نزدیک می‌شناسم. اصلا تو را به دفترشان راه نمی‌دهند. این جمله من خیلی مهم است که تمام افرادی که با او کار کردند، از او ناراضی بودند و به همین خاطر است که امروز به عنوان یک عنصر نامطلوب از سینما حذف شده است. کسی در سینما و تلویزیون نیست که با او کار کرده باشد و در آخر کارشان به زد و خورد نکشیده باشد

شما البته همیشه به مخالفان خود جواب‌های تند و تیزی می‌دهید

مثلا کدام مورد؟ نام ببر.

مثلا همین جوابی که به قاسم جعفری دادید، یا نامه‌های تندی که برای آقایان احمد خاتمی امام‌جمعه تهران و حسین شریعتمداری نوشتید. در میان سیاسیون هم کمتر می‌شود نمونه چنین نامه‌هایی را دید و …

آن شخصیت‌های سیاسی آبروی مرا بردند و من هم جواب آنها را دادم. به من تهمت زدند و من از خودم دفاع کردم. در جمهوری اسلامی اگر برانداز نباشید و صداقت خودت را ثابت کرده باشید، در بیان هر اندیشه و دیدگاه انتقادی آزادید.




ارائه فیلمی با مضمون اسیدپاشی به جشنواره⇔یک تهیه‌کننده فعال در پروژه‌های ارگانی، تولید را برعهده داشته!⇔چه کسی تحت اسیدپاشی قرار می‌گیرد؟ بهاره افشاری یا ترلان پروانه یا…؟

سینماروزان: سالها بعد از  «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» که با نمایش آمران به تصویرسازی سینمایی معضل اسیدپاشی پرداخته بود و «دو زن» که به اختصار از اسیدپاشی می گفت در این سالها محصولاتی مانند «مستانه»، «لانتوری» و «این زن حقش را میخواهد» را داشته ایم که کم و زیاد به اسیدپاشی پرداخته اند.

به گزارش سینماروزان تازه ترین فیلم با مضمون اسیدپاشی «شب لرزه» نام دارد که محمدرضا رحمانی کارگردان آثاری مانند «دلخون» و «ستایش» آن را ساخته و به تازگی نسخه ای از این فیلم به جشنواره سی و ششم ارائه شده است.

تهیه کنندگی «شب لرزه» را سعید سعدی از جمله تهیه کنندگان سینمای ایران که رزومه ای بالا در تولیدات ارگانی دارد برعهده دارد و چنان که خودش به «مهر» گفته است «شب لرزه» مضمونی پیرامون فضای مجازی و اسیدپاشی دارد.

محمدرضا رحمانی که آخرین ساخته اش «گاهی» یک فیلم-سلفی بود در «شب لرزه» از حضور بازیگرانی نظیر حمید گودرزی، عباس غزالی، بهاره افشاری، ترلان پروانه، شقایق فراهانی و مونا فرجاد سود می‌برد ولی مشخص نیست در طول فیلم بر چهره کدام بازیگر اسید پاشیده خواهد شد؟ بهاره افشاری یا ترلان پروانه؟؟ یا …؟




انتقاد بازیگر «کلاه پهلوی» از تناقضات حاکم بر سینما و تلویزیون⇐ GEM معاند است و تبلیغ محصولات سینمایی در آن، جرم، اما بازیگر نیمه‌عریان همین شبکه مجوز می‌گیرد که بشود جن زیبا!/در تلویزیون جرأت نام بردن از تلگرام و اینستاگرام را ندارند اما چهره‌های اینستاگرامی و تلگرامی می‌شوند مهمانان ویژه برنامه‌های زنده تلویزیون!

سینماروزان: تناقضات حاکم بر سینما و تلویزیون در سالهای اخیر بارها و بارها با انتقادات مواجه شده‌است. اینکه سیاستگذاران سینمایی همچنان با شبکه های ماهواره ای مشکل دارند و حتی اجازه پخش تیزر فیلمها در آن را نمیدهند و از آن سو به ناگاه فضای مجازی پر می‌شود از تصاویر نامناسب «نورگل یشیلچای» بازیگر ترک همین شبکه‌ها که برای بازی در یک فیلم مجوزدار(!) به داخل آمده فقط حجم بالای علامت سوال است که پیش روی مخاطب می گذارد.

به گزارش سینماروزان اینکه مجریان رسانه ملی همچنان در نام بردن از تلگرام و اینستاگرام محدودیت دارد اما به ناگاه کودکانی که از طریق همین فضاهای اشتراکی شناخته شده اند می شوند مهمانان برنامه های زنده رسانه ملی، فقط پرسشها را بیشتر می‌کند.

آزیتا ترکاشوند بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به این تناقضات به سینماروزان گفت: متأسفانه  در ماههای اخیر تناقضاتی را در سینما و تلویزیون می‌بینیم که می شود آنها را در تاریخ ثبت کرد. در تلویزیون همچنان جرأت ندارند به راحتی از تلگرام و اینستاگرام نام ببرند اما مشاهده میکنیم که  از بچه هایی که در همین فضاهای اشتراکی معروف شده‌اند استفاده ابزاری می‌شود برای جلب توجه به یک برنامه زنده بدون اینکه حتی به آینده این بچه ها فکر شود.

وی ادامه داد: البته این استفاده ابزاری به این کودکان هم ختم نمیشود و حتی آدم بزرگهایی که به ناگاه در فضای مجازی چهره میشوند مجالی شده اند برای جلب مخاطب در رسانه های رسمی. به یاد دارم فردی که فیلمهایی از او منتشر شد که در آن حرکات رزمی مانند فیلمهای چینی انجام میداد و همین فیلمها باعث شد حتی بسیاری از همکاران من هم با ایشان فیلم و عکس بگیرند و در صفحات مجازی خود منتشر کنند و بعد که کارشان تمام شد، آن فرد را فراموش کردند و آن شخص را با توهم سلبریتی بودن تنها گذاشتند که این امر موجب افسردگی و در نهایت ایست قلبی آن شخص شد!!

بازیگر «کلاه پهلوی» و «گذر از رنجها» در گفتگو با سینماروزان افزود: به کجا چنین شتابان!؟ ما قبلا فرار مغزها داشتیم و الان رسوخ کم‌مغزها به عرصه های فرهنگی صورت گرفته! تعدادی عکس منتشر می‌کنند با متنی پر از اوهام و با اینگونه پست‌ها معروف میشوند و از آن طرف برنامه‌سازان تلویزیون هم از این جماعت استفاده میکنند برای پر کردن آنتن. من واقعا از برنامه‌سازان تلویزیون گله دارم که نتیجه اخلاقی و هدفشان از ساخت این نوع برنامه ها چیست؟ آیا در رابطه با بحرانی می‎خواهند صحبت کنند؟ آیا این نوع برنامه ها یک پیام و نتیجه اخلاقی به همراه دارد؟ ما یک مجری را می‌بینیم که در برنامه تلویزیونی میگوید فضای مجازی بد است و چرا همه درگیر آن شده اند بعد از آن طرف  آدمهایی که در فضای مجازی با یک جمله  و لودگی بزرگ شده‌اند می‌شوند مهمانان یک برنامه زنده!

آزیتا ترکاشوند با مخاطب قرار دادن دست اندرکاران «فرمول یک» که اخیرا دو کودک اینستاگرامی را مهمان کرده بودند، خاطرنشان ساخت: باید پرسید هدف شما در دعوت از دو نفر کودک خردسال که در فضای مجازی معروف شده اند چیست؟ وقتی یکی از این کودکان در برنامه زنده میگوید درس خواندن را رها کن  و ازدواج کن و من الان دوست‌دختر دارم و به من پیامک داده و… واقعا دو شاخ است که روی سر مخاطب تلویزیون سبز می‌شود! هدف از تولید چنین برنامه‌ای چیست؟ برنامه سازان و مجریان با این نوع برنامه‌ها چه هدفی را دنبال میکنند؟ می‌خواهند به کودکان‌مان بگویند بچه ها درس خواندن بد است و بلوغ زودرس خوب است؟

این بازیگر افزود: یک زمانی اسطوره ما حسین فهمیده بود. حسین فهمیده در 13 سالگی آرمان و هدف و نگاهش چه بود؟ او الگوی کودکان آن دوره بود چون از خود گذشت برای بقیه! اما الان الگوی بچه ها شده کچلیک و رسانه ملی هم این الگوسازی را ترویج می‌دهد!  چه اتفاقی افتاده که این تناقض عظیم در ساختار رسانه های مدعی فرهنگ سازی ما شکل گرفته؟ ما این همه کودک نخبه در این مملکت داریم؛ چرا آنها را به برنامه‌های تلویزیون دعوت نمی‌کنیم تا الگوی کودکانمان قرار گیرند و می‌رویم به سراغ سوژه‌های دم‌دستی که مدتها قبل از طریق فضای مجازی مخاطبان حسابی آنها را شناخته‌اند و نیازی به رونمایی دوباره‌شان نیست.

بازیگر «مستانه»، «ارتباط خانوادگی» و «من و زیبا» با اشاره به تسری تناقضات در مدیریت فرهنگی به سینماروزان گفت: از یک طرف باران کوثری را ممنوع‌التصویر می‌کنند و از آن طرف می‌گویند چرا مخاطب به رسانه ملی اعتماد ندارد؟ از یک طرف شبکه‌های ماهواره‌ای مانند جم را تکفیر می‌کنند و مدام می‌گویند اینها معاندند و حتی پخش تیزرهای سینمایی در آنها را جرم میدانند اما از طرف دیگر بازیگر ترک یکی از همین شبکه‌ها را که در تمام عکسها و فیلمها لباسهای باز و نیمه‌عریان به تن دارد به ایران می‌آورند تا بشود جن؛ آن هم جنی زیبا و چادری!!! آیا سینما و تلویزیون ما قوانینی دارد یا خیر؟ اگر دارد پس این همه تناقض از کجا می‌آید؟

ترکاشوند تأکید کرد: اگر هدف پر کردن آنتن تلویزیون و پرده سینما به هر قیمت ممکن است که هیچ ولی اگر هدف‌مان، فرهنگ‌سازی است که راه را درست نمی‌رویم. باید بدانیم این تناقضات بدجوری ذهن مخاطبان متولد دهه های هفتاد و هشتاد را به چالش می‌کشد و یک بدبینی نسبت به رفتارهای مدیران فرهنگی را پیش روی آنها قرار می دهد. این بدبینی باعث میشود در آینده حتی افعال کاملا درست سیاستگزاران هم جلب توجه نکند.

آزیتا ترکاشوند
آزیتا ترکاشوند



حسین فرحبخش در گفتگو با رسانه اصلاح‌طلب⇐رییس اداره نظارت فیلم اخیرم «پا تو کفش من نکن» را با وجود داشتن پروانه نمایش ۸ ماه معلق نگه داشت/در دولت روحانی هیچ حمایتی از «مستانه» نشد؛ نه تلویزیون تیزرهای ما را پخش کرد و نه شهرداری اجازه تبلیغ داد!/ در همه فیلم‌هایم فرهنگ را از زاویه‌ خودم می‌سازم نه از نگاه شریعتمداری!/در زمان اکران «خصوصی» تفکراتی نظیر ایشان{شریعتمداری} موانعی را برای فیلم به وجود آوردند/به شریعتمداری نامه نوشتم تا راهی باز شود…

سینماروزان: حسین فرحبخش بعد از دو نامه ای که به شهردار تهران نوشت و درباره سوءمدیریت شهری به صراحت او را مخاطب قرار داد به تازگی هم نامه ای به مدیرمسئول «کیهان» نوشت و به گلایه از او پرداخت که چرا بخاطر حمایت از کاندیدایی خاص در انتخابات بر او و شماری دیگر از همصنفانش تاخته است.

این نامه نگاری باعث شده روزنامه اصلاح طلب «شرق» که به لحاظ سیاسی در قطب مقابل «کیهان» است به سراغ فرحبخش رفته و درباره این نامه نگاری بپرسد. پرسیدن در این باره باعث شده فرحبخش درباره برخی مشکلاتی که در سالهای اخیر و علیرغم روی کار آمدن دولتی که در انتخابات 96 از آن حمایت کرده، وجود داشته هم سخن گوید.

متن گفته های فرحبخش را بخوانید:

بعد از نامه‌نگاری‌تان به شهردار تهران قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، ‌این هفته هم نامه‌ای خطاب به مدیرمسئول روزنامه «کیهان» نوشته‌اید. معمولا رسم بر این است که نامه‌های اعتراض‌آمیز را خطاب به نویسندگان مطالب می‌نویسند؛ چرا این بار مدیریت اصلی  یک روزنامه را هدف قرار داده‌اید؟‌
دراین‌باره مجبورم مقدمه‌ای را توضیح دهم.  پدر مرحوم من از السابقون انقلاب بودند و در این مسیر با شهید مطهری حشرونشر داشتند و هم‌نظر و هم‌عقیده با نگاه ایشان بودند. طبیعی است من هم دنباله‌رو ایشان بودم و میان فرزندان پدرم، ‌بیشتر از همه من از ایشان دنباله‌روی می‌کردم. به همین دلیل از دوران جوانی تا امروز، دین مبین  اسلام را به گونه‌ی دیگر یاد گرفته‌ام. همه می‌دانند مردم ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مشقات زیادی را تحمل کرده‌اند. بعد از انقلاب هم در روزهای جنگ، متحمل سختی‌های زیادی شده‌اند. اصلا کل جهان مقابل ملت ایران ایستاده بود؛ اما به حول‌و‌قوه‌ الهی ملت همه این مسائل را پشت سر گذاشتند. ملت ایران، ‌ملت بیدار و هوشیاری است و همه مسائل را دقیقا رصد می‌کند.  من هم همیشه دوران، نه اصولگرا و نه اصلاح‌طلب بوده‌ام‌؛ بلکه خود را پیرو مکتب اهل بیت سلام‌الله‌علیها می‌دانم که همان خط‌مشی اعتدالی است. به فرموده‌ امام صادق(ع)، هرکه جلوتر از ما حرکت کند، می‌سوزد و هرکس از ما عقب بیفتد، هلاک می‌شود. متأسفانه مدیرمسئول «کیهان» معمولا مطالبی را به افراد نسبت می‌‌دهد که حقیقت ندارد. معمولا هرکسی مخالف نگاه ایشان عمل کند،‌ به چوب ناسزا و اتهام رانده می‌شود.  به همین دلیل ناچار شدم نامه‌ای سرگشاده خطاب به ایشان بنویسم. مگر ایشان در جایگاهی قرار دارند که به ملت توهین می‌کنند. خیلی به منتخبان مردم انگ بیگانه‌پروری می‌زند و آنها را به ضدیت علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم متهم می‌کند.
در موارد متعدد علیه هنرمندان پرونده‌سازی می‌کند؛ ازجمله اینکه در سال ١٣٩١ خطاب به خودم  نوشت که من در ابتدا تدارکاتچی بودم و با پارتی‌بازی تهیه‌کننده شدم و حالا هم مشغول برج‌سازی در شمال تهران هستم! جل‌الخالق. همه می‌دانند من در سال ١٣٦١ با فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند برای نخستین‌بار تهیه‌کنندگی را در سینما تجربه کردم. قبل از آن هم اصلا در سینما حضور نداشتم.
آن  موقع کل هزینه فیلم  دو میلیون تومان شد که با این مقدار پول، می‌توانستم چهار آپارتمان در خیابان ونک خریداری کنم؛ اما امروز با پول دو تا فیلم هم به‌راحتی نمی‌توان یک خانه خرید. بااین‌حال، چون کار فرهنگی را دوست داشتم، به سینما رو آوردم. منتها من در همه فیلم‌هایم فرهنگ را از  زاویه‌ خودم می‌سازم نه از نگاه آقای شریعتمداری. یا در زمان اکران فیلم «خصوصی»، تفکرات نظیر ایشان موانعی  برای فیلمم به وجود آوردند؛ اما سؤال اساسی من این است که چرا کسی با او کاری ندارد؟‌ ایشان با کدام اسنادی این مطالب را می‌نویسند‌؟ بالاخره ایشان باید روزی پاسخ‌گوی این‌گونه مطالب باشد و این نکته همچنان مجهول است.
  البته برخی‌ها معتقدند شما هم به‌راحتی فیلم می‌سازید و به دلیل حمایت برخی‌ها، کسی نمی‌تواند به شما  اعتراض کند. نظرتان چیست؟‌
نه این‌گونه نیست. پس چرا فیلم اخیرم «پا تو کفش من نکن» را رئیس‌کل اداره نظارت و ارزشیابی با وجود دادن مجوز از سوی شورای پروانه نمایش، هشت ماه معلق نگه داشت و از اختیارات خود استفاده کرد و گفت موارد دیگری باید اصلاحیه بخورد؟! در چهار سال  اول دولت روحانی هم نه‌تنها حمایتی از فیلم «مستانه» نشد؛ بلکه تلویزیون تیزرهای فیلم را پخش نکرد و شهرداری هم اجازه نداد فیلم در سطح شهر تبلیغ شود و فیلم من را داغان کردند. خب اگر حمایتی  داشتم، سرنوشت فیلم‌هایم چنین نمی‌شد! مگر کدام‌یک از فیلم‌های من خلاف قانون و شرع  بودند که این‌گونه با آنها رفتار شد؟ پس مشخص است اتهامات به فیلم کذب محض است. ضمنا در محتوای نامه‌های من کدام‌یک خلاف واقعیت موجود است! من فکر می‌کنم گر گدا کاهل بود / تقصیر صاحبخانه چیست، حکایت ماست. اگر کاهلی می‌کنیم و نقدها را مطرح نمی‌کنیم، مشکل ماست؛ وگرنه جمهوری اسلامی مشکلی با این حرف ندارد و پذیرای نقدهاست.
  با وجود اینکه قدرت شما و مدیرمسئول در کفه ترازو یک وزن نیست، از تبعات اعتراض‌تان احساس خطر نمی‌کنید؟
به‌هیچ‌وجه؛ چون ابتدای نامه‌ام آوردم «اِلهي و رَبي مَن لي غَيرُك». کسی که به خدا ایمان داشته باشد از هیچ چیزی هراس ندارد؛ اما حکایت برخی‌ها، داستان فیلم «سامسون و دلیله» است که در دوران بچگی دیدم. قهرمان داستان تازمانی‌که مو داشت، توانایی غلبه بر همه چیز را داشت و وقتی موی‌سرش را تراشید، فاقد قدرت شد. من هیچ پشتوانه‌ای ندارم جز خدا.
  حالا فکر می‌کنید با نوشتن این نامه مشکل‌تان حل می‌شود؟‌
من شخصا مشکل ندارم. نوشتم تا راهی باز شود. اگر شد که دیگر به خود اجازه نمی‌دهند چنین کارهایی را تکرار کنند و اگر نشد، من به تکلیف خودم عمل کرده‌ام.




در نامه سرگشاده حسین فرحبخش به مدیرمسئول «کیهان» بیان شد⇐چرا آنچه شایسته خودتان بود را نثار ما کردید؟/آیا خبر دارید که روزنامه‌تان دیگر مخاطب ندارد؟

سینماروزان: حسین فرحبخش تهیه کننده و کارگردان سینمای ایران که در ماههای اخیر نامه هایی سرگشاده به شهردار تهران نوشته بود و نقدهایی صریح به عملکرد او و مدیران فرهنگیش وارد کرده بود(اینجا و اینجا را بخوانید) به تازگی نامه ای خطاب به حسین شریعتمداری مدیرمسئول «کیهان» نوشته و به گلایه از او پرداخته که چرا بخاطر حمایت از حسن روحانی در انتخابات96 مورد تخریب رسانه متبوع وی واقع شده است.

متن کامل یادداشت فرحبخش را با این توضیح بخوانید که در صورت تمایل، آماده انعکاس پاسخ مدیرمسئول «کیهان» هستیم:

بسم الله الرحمن الرحيم
اِلهي و رَبي مَن لي غَيرُك

آقای شریعتمداری! خدا رحمت کند پدر مرحومم حاج محمد فرح‌بخش از پیرغلامان مخلص اهل بیت (ع) همیشه مرا نصیحت می‌کرد با مردم مدارا کن اما در برابر زورگویان، ستم‌کاران و یاوه گویان جا خالی نده و خاموش نباش.

شما یک بار در سال 1391  در روزنامه‌تان، به بهانه اکران «زندگی خصوصی» و بنا به ناخشنودي از تصویری که گمان می‌کردید در آن فیلم از شما به نمایش درآمده هر چه دروغ و اطلاعات مخدوش و غلط بود درباره من خواستید، نوشتید، من به حرمت تظاهرتان به دیانت گذاشتم و گذشتم تا باز اخیراً به بهانه حمایت من از جناب آقای روحانی رییس جمهور محبوب و منتخب مردم تیغ قلم را بر من کشیدید و آنچه شایسته خودتان بود را نثار من و دیگر هنرمندان حامی دکتر روحانی کردید، لابد با این گمان که شهر خالی است و کسی نیست پاسخ یاوه سرایی‌های شما را بدهد اما اشتباه می‌کنید… من پیرو مکتب مولای متقیان امام علی (ع) هستم که از بیان حقیقت بنا به هیچ مصلحتی دست برنداشت، پس امروز اگر شما را بر خلاف شأن خویش مخاطب قرار داده‌ام بنا بر احساس تعهدی است که در بیان حقیقت دارم و اگر بر خلاف منش و مرام خویش صریح و تند با شما سخن می‌گویم نیز عکس‌العملی است به لحن، ادبیات و شیوه‌ای که شما در پیش گرفته‌اید، تا فراموش نکنید کلوخ انداز را پاسخ سنگ است.

آقای شریعتمداری! تو چه‌کاره این مملکت هستی که در هر مقوله‌ای خودت را وارد می‌کنی و به خودت اجازه اظهار نظر می‌دهی؟ اگر مدعی هستی که روزنامه‌نگاری، بدان روزنامه نگار بدی هستی که همه اخبار و اطلاعاتت غلط و نگاهت به مقولات ضد فرهنگ و کاملا امنیتی است.

اگر مأمور امنیتی هستی چرا در پی شهرت و قدرت در عرصه‌های عمومی سرک می‌کشی و خودنمایی می‌کنی؟ مثل هزاران سرباز گمنام امام زمان (عج) به شکل طبیعی به کار و وظیفه‌ات برس و دنبال حفط امنیت کشور باش نه ایجاد بلوا و آشوب، تشویش اذهان و تهمت به مردم. اگر سیاستمداری در جبهه سیاسی خودت دنبال اهداف و مطامع سیاسی خود باش تا تکلیف افراد با تو روشن باشد.

بگذار با تو صریح باشم. هیچ می دانی با عملکردت محبوب‌ترین فرد نزد رژیم صهیونیستی و منفورترین فرد نزد مردم شریف و انقلابی ایران هستی؟ هیچ می دانی به واسطه گزارش‌های غلط و اتهام‌هایی که به افراد زده‌ای چه زندگی‌هایی را نابود کرده‌ای؟ آیا خبر داری با رفتار و گفتارت باعث ناامیدی یک نسل از انقلاب و ارزش ها شده‌ای؟

هيچ مي داني با وجود تو اسلام، ايران و نظام اسلامي نياز به دشمن ندارد؟ تو کاری کرده‌ای که حتی اصولگرایان ریشه‌دار هم از تو و زبان تو در هراس هستند، پس بترس از آخرت و عاقبت خود که حضرت امام صادق (ع) فرموده‌اند: “وای به حال کسی که افراد از اعتقاد او بترسند که او قطعا اهل جهنم است.”

آیا خبر داری روزنامه کیهان دیگر خواننده‌ای ندارد و مردم آن را فقط به نیت پاک کردن شیشه‌ِهای شان آن را می‌خرند؟ تو با چه مجوزی پول بیت‌المال را صرف تخریب افراد و پیشبرد مقاصد سیاسی ناصحیح خود و تعداد قلیلی از رفقای متحجرت می‌کنی.

شرم بر تو که  همیشه در مقابل ملت ایستاده‌ای، در دوران دولت یازدهم، روزنامه کیهان به فرموده تو در کار تخریب دولت منتخب مردم و افترا علیه ملت بوده و حالا هم داری همین رویه را ادامه می‌دهی. مرا و سایر هنرمندان را به جرم حمایت از رییس جمهوری که از  حدود 24 میلیون ایرانی رای اعتماد مجدد گرفت تخریب می‌کنی و با این کار انتخاب تمام آن 24  میلیون نفری را زیرسوال می بری که در کنار سایر ملت حماسه 29 اردیبهشت را آفریدند.

حالا تو می‌خواهی شیرینی این پیروزی را به کام ملت تلخ کنی؟ به تو نصیحت می کنم دست از این‌کار برداری.

این مردم محمدرضا شاه پهلوی با آن همه خدم وحشم را به زباله‌دان تاریخ انداخت. بدان اگر در مقابل خواست مشروع و قانونی‌شان بایستی با تو و  متحجرینی امثال تو هم برخورد سختی خواهند کرد. پس تا دیر نشده به خود بیا و دست از تحجر و فتنه‌گری بردار و از سرنوشت خوارج عبرت بگیر.

آقای شریعتمداری! من، بنده خدا، محمدحسین فرحبخش، تو را نصیحت می کنم که تا دیر نشده از این اعمال باطل دست بردار، از مسیر نفاق و تحجر خارج شو و به سمت مردم بیا که همیشه بخشنده توابین بوده و هستند. وگرنه خیلی زود به سرنوشت کسانی گرفتار می شوی که خداوند در آیه 15 سوره مبارکه حدید درباره‌شان فرموده: “پس امروز نه از شما [منافقين] و نه از كساني كه كافر شده اند عوضي پذيرفته نمي شود، جايگاهتان آتش است، آن سزاوار شما است و چه بد سرانجامي است”.




حسین فرحبخش بیان کرد⇐سریال «معمای شاه» تنها سریالی است که به خانواده‌ام توصیه کردم حتما ببینند/شاه، زمانی که از ایران رفت نزدیک به ۲۶ میلیارد دلار (به قیمت آن زمان) با خود برد/راه‌آهن را رضاخان نساخته؛ راه‌آهن جنوب را انگلیس و راه‌آهن شمال را روسها ساختند/دادگستری را آلمانها ساختند/در فاصله زمانی ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ شاه مترسکی بیش نبود/مردم زمان شاه را دوست دارند چون بی بندوباری در آن زمان آزاد بود!/ساواک بازار دیواربه‌دیوار منزل ما بود و من مدام کتک خوردن مردم را می‌دیدم

سینماروزان: در شرایطی که به دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک می شویم حجم واکنشها نسبت به سریال «معمای شاه» روزبروز بیشتر می شود؛ برخی از اساس سریال را زیر سوال می برند و برخی نیز از ویژگیهای مثبت آن یاد می کنند.

به گزارش سینماروزان محمدحسین فرحبخش تهیه کننده قدیمی سینمای ایران و از شرکای موسسه «پویافیلم» که سابقه کارگردانی آثاری همچون «زندگی خصوصی»، «مستانه» و «آب نبات چوبی» را دارد از جمله چهره هایی است که با دید مثبت به «معمای شاه» می نگرد و در گفتگو با «سوره سینما» صراحتا از این می گوید که به خانواده اش توصیه کرده این سریال را حتما ببینند.

سریال «معمای شاه» تنها سریالی است که من به خانواده‌ام توصیه کردم حتما ببینند

فرحبخش با اشاره به وضعیت کشور در سالهای قبل از انقلاب گفت: قبل از انقلاب عموم مردم کشور را عوام تشکیل می دادند؛ اگرچه در حال حاضر هم مردم عوام بخشی از جامعه ما هستند اما در آن زمان این گستردگی بیشتر بود؛ اما در چند سال اخیر فضای مجازی و اینترنتی برای همگان قابل دسترسی شده و اطلاعات مردم ناخوداگاه افزایش پیدا می کند.

فرحبخش به صحبت هایش ادامه داد: در خانواده ای بزرگ شدم که از اساس در جریان چگونگی وقوع انقلاب قرار داشته و من هم در همین فضا بزرگ شدم. پدرم و خانواده ام از اتفاقاتی در آن زمان مطلع بودند که مردم عادی چیزی نمی دانستند. پدرم دوست شهید مطهری بود و من پای منبر ایشان بسیار آموختم.

وی با بیان اینکه این پیش زمینه برای این است که راحت تر در مورد سریال «معمای شاه» نظرم را بگویم گفت: جوانان امروز بسیاری از مسائل و موضوعات را نمی دانند و مطلع نیستند به همین دلیل وقتی با داستان سریال «معمای شاه» مواجه می شوند آن را تحریف شده می پندارند.

شاه زمانی که از ایران رفت نزدیک به ۲۶ میلیارد دلار (به قیمت آن زمان) با خود برد

کارگردان فیلم «آب نبات چوبی» در بخش دیگری از صحبت خود توضیح داد: شاه زمانی که از ایران رفت نزدیک به ۲۶ میلیارد دلار (به قیمت آن زمان) با خود برد اما جوانان امروز از این چپاول و دزدی هیچ خبری ندارند. انور سادات که عاشق چشم و ابروی شاه نبوده؛ با پول ملت ایران، شاه و خانواده او را تشییع می کند.

وی افزود: در حال حاضر شبکه فاسدی همچون «من و تو» به زندگی خاندان پهلوی می پردازد و زندگی آنها را به گونه ای نشان می دهد که جوان ها را تحت تاثیر زندگی شاه قرار می دهد تا دلشان برای خانواده شاه بسوزد.

راه آهن را رضاخان نساخته؛ راه آهن جنوب را انگلیس و راه آهن شمال را روسها ساختند/دادگستری را آلمانها ساختند

فرحبخش با اشاره به این نکته که سریال «معمای شاه» تنها سریالی است که من به خانواده‌ام توصیه کردم حتما ببینند گفت: پدرم از نزدیک دوران رضاخان را لمس کرده بود و با من از آن دوران زیاد صحبت کرد. بسیاری از اماکن تاریخی که ساخت آن را به رضا شاه نسبت می دهند کذب محض است. به عنوان نمونه راه آهن را رضا خان نساخته  و اصلا به او ربطی ندارد. راه آهن جنوب توسط انگلیسی ها و شمال توسط روس ها ساخته شده است. یا دادگستری تهران توسط آلمان ها ساخته شده چون قرار نبود جنگ جهانی دوم به زودی تمام شود و این مکان مقر آلمانی ها در آن زمان به شمار می رفت. بعد از خروج آلمان از ایران این مکان کاخ دادگستری شد. یا مثال دیگر اینکه  ۳۵ هزار آمریکایی در  داخل ایران مشغول کار بودند که ۱۴ هزار نفر آنها  فقط به عنوان مستشار در ارتش کار می کردند. ارتش ایران از خودش چیزی نداشت  و آن تعداد واقعی هم  فقط به استراحت می پرداختند.

وی ادامه داد: زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد من جوانی بیست ساله بودم؛ در آن زمان ایرانگردی می کردم و مشکلات آن زمان را خوب می دانم. به عنوان نمونه ما آن زمان جاده نداشتیم. روستاهای ایران برق نداشتند. تلفن نبود، جاده ها آسفالت نبود. مردم قبل از انقلاب اعتماد به نفس اینکه یک سوزن بسازند را نداشتند. با پول نفتی که داشتیم برق تهران یک روز در میان قطع می شد.

در فاصله زمانی 1320 تا 1332 شاه مترسکی بیش نبود

فرحبخش به مثالی دیگر اشاره کرد و گفت: در سال های قبل از انقلاب در برنامه پنج ساله برآورد شده بود که سی و یک و نیم میلیارد دلار در آمد نفت داریم که هزینه کشور سی و چهار و نیم میلیارد دلار می شود. بعد نفت گران شد درآمد ایران صد و دو میلیارد شد اما هزینه کشور به جای سی و چهار و نیم میلیارد، هشتاد و هشت میلیارد دلار شد. بدون اینکه کوچکترین سازندگی در آن سال ها اتفاق بیفتد.

وی با اشاره به اینکه دکترها و مهندس های آن دوران هم از عوام بودند و از سیاست بهره ای نبرده بودند گفت: در سال های قبل از انقلاب، حکومت پهلوی توانایی اداره کشور را نداشت و هرگوشه ای از آن توسط عده ای اداره می شد. اصلا در فاصله زمانی ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲شاه مترسکی بیش نبود. جوان هوسرانی که نه تنها از عهده اداره کشور بر نمی آمد بلکه هم خودش و هم خانواده اش در ایران جنایت های بیشماری مرتکب شدند و در آخر خود را پدر ایران نوین هم معرفی کرد.

ساواک بازار دیوار به دیوار منزل ما بود و من مدام کتک خوردن مردم را می دیدم

فرحبخش با اشاره به اینکه مردم در ابعاد این جنایت قرار ندارند گفت: متاسفانه، هجمه های شبکه های معاند را به پای حسن نیت خانواده پهلوی می گذارند.

وی افزود: تمام روایت سریال «معمای شاه» در به تصویر کشیدن دوران خاندان پهلوی درست است. از داستان چگونگی کشف حجاب در زمان رضاخان گرفته؛ تا ماجراهای ساواک و … همه عین تاریخ روایت می شود.

این کارگردان سینما گفت: ساواک بازار، دیوار به دیوار منزل ما بود و من با اینکه در آن زمان سن و سالی هم نداشتم مدام تمام اتفاقات مربوط به آنها و کتک خوردن ها را می دیدم و کاملا یادم می آید.

مردم زمان شاه را دوست دارند چون بی بندباری در آن زمان آزاد بود!

وی در بخش دیگری از صحبت خود با بیان اینکه این پدر و پسر (شاه) جز خیانت در حق کشور ایران چیزی نکردند گفت : من به همه مخاطبین تلویزیون این اطمینان را  می دهم اگر فساد خانواده پهلوی قرار بود نشان داده شود این سریال غیر قابل نمایش می شد. مردم زمان شاه را دوست دارند چون بی بندباری در آن زمان آزاد بود.




حسین فرحبخش: دوره‌های سی و دوم و سی و سوم جشنواره فجر{با دبیری رضاداد} بدترین دوره‌های تاریخ جشنواره بودند!/آثار جشنواره امسال اغلب خنثی هستند به دلیل ممیزی گسترده در شورای پروانه ساخت!/در ماههای اخیر برای فیلمهای بی‌خاصیت پروانه ساخت صادر کردند و این مسأله هم در جشنواره و هم در اکران ۹۶ به ضرر سینمای ایران خواهد بود

سینماروزان: حسین فرح‌بخش، تهیه‌کننده و کارگردان سینما که این روزها فانتزی-موزیکال پرفروش «آس و پاس» را به عنوان تهیه کننده روی پرده دارد و سال قبل با اولین تجربه خرده پیرنگش «آب نبات چوبی» در جشنواره حضور داشت در تازه ترین گفتگویش که با «جام جم» انجام شده از عدم خویش بینی به جشنواره امسال فجر سخن گفته است.

به گزارش سینماروزان فرحبخش گفته است: سال قبل پیش بینی کردم که جشنواره سی و چهارم خیلی مفید و خوب باشد. گفته بودم که هم جشنواره خوبی خواهیم داشت و هم فیلم‌های متنوعی در آن به نمایش درمی‌آید. این درحالی بود که جشنواره قبل تر و دوره سی و سوم، بدترین دوره تاریخ جشنواره فیلم فجر بود؛ هم به دلیل مدیریت و هم به دلیل کیفیت پایین فیلم‌ها. این مساله باعث شد که بیشتر تماشاگران در طول برگزاری جشنواره، تقریبا اکثر فیلم‌ها را در نیمه رها کنند و از سالن سینما بیرون بروند، اما در جشنواره سال گذشته این اتفاق برعکس افتاد و تماشاگران فقط چند فیلم را به صورت نیمه‌کاره رها کردند و بیشتر فیلم‌ها را تا پایان دیدند، چون هم باکیفیت بودند و هم متنوع.

پیش بینی بسیار بد برای جشنواره امسال

کارگردان فیلم‌های «خصوصی» و«مستانه» افزود: پیش‌بینی من برای جشنواره فیلم فجر امسال، پیش بینی بسیار بدی است. این پیش‌بینی هم از اطلاعاتی ناشی می شود که دارم. همه‌چیز در این زمینه به بحث صدور پروانه ساخت در ارشاد برمی‌گردد و فیلم‌هایی که در این دوره از جشنواره به نمایش درمی‌آیند، از همان مرحله صدور پروانه ساخت وضعیتشان مشخص بود؛ آثاری که تقریبا به‌طور مطلق خنثی هستند و توان جذب تماشاگر و تاثیرگذاری بر مردم را ندارند. مهم هم نیست در چه ژانری و با چه موضوعی از جمله اجتماعی، طنز و ملودرام، سیاسی، مذهبی ساخته شده باشد. چون هر موضوعی که خنثی باشد به هیچ عنوان به درد مردم نخواهد خورد. بنابراین امسال از نظر تنوع موضوعی، ساختار و محتوا سال بسیار بدی را برای جشنواره فیلم فجر پیش‌بینی می کنم.

فرح‌بخش ادامه داد: قرار است بخش عمده‌ای از همین فیلم‌های جشنواره، سال بعد اکران شود. فیلم‌هایی که بیشتر آنها را نمی توان تحمل کرد و دید؛ چه فیلم های بخش مسابقه و چه فیلم‌های بخش غیررقابتی. دلیل این مساله هم سیاستگذاری‌های غلط سینمای ایران است که برای فیلم‌های بی خاصیت، پروانه ساخت صادر می کند. البته آرزو می‌کنم صد در صد پیش‌بینی من غلط از آب درآید. اگر در روزهای باقی مانده امسال و در اوایل سال آینده، فیلم‌های خوب، جذاب و تماشاگرپسندی ساخته نشود، شاهد اکران بسیار بدی در سال 96 خواهیم بود.




حرف حساب سناریست “زندگی خصوصی” و کارگردان “سایه های موازی”⇐تولید فیلم توسط بخش دولتی و از جمله فارابی یک صدمه است به سینما/ساخت فیلم کاری خلاقانه است و نمی‌تواند توسط دولت صورت بگیرد/ تا روزی که دولت دست از تولید فیلم برندارد، مشکلات سینما حل نخواهد شد

سینماروزان: اصغر نعیمی کارگردانی که چندی پیش درام عاشقانه “سایه های موازی” را روی پرده داشت و فیلمش علیرغم دارا بودن حداقل سینما توانست رقم فروش نیم میلیارد را رد کند علاوه بر عقبه روزنامه نگاری دارای سوابق نویسندگی هم هست و ابایی هم از این ندارد که هم سناریوی آثاری تجاری مانند «آس و پاس» را بنویسد و هم سناریوی یک درام سیاسی خوش ساخت به نام «زندگی خصوصی»  یا یک درام اجتماعی به نام «مستانه» را.

به گزارش سینماروزان نعیمی در تازه ترین گفتگویش که با “تسنیم” انجام شده مهمترین عارضه سینمای ایران را تولید فیلم توسط دولت دانسته و گفته است:  به نظرم باید تصدی‌گیری دولت بر سینما کاهش یابد. عارضه ای که متأسفانه در سینماهای کشور اتفاق می‌افتد این است که خود دولت تولید فیلم می‌کند در حالی که تولید فیلم کاری خلاقانه است و نمی‌تواند توسط دولت صورت بگیرد.

وی ادامه داد: نهادهای فرهنگی در حد خودشان می‌توانند سیاست گذاری کنند. این که دولت، وزارت ارشاد و بنیاد فارابی تولید فیلم کنند این خود یک صدمه است به سینمای ایران. به نظرم تولید فیلم باید در اختیار بخش خصوصی باشد؛ تا روزی که دولت دست از تولید فیلم برندارد، مشکلات سینما حل نخواهد شد. سینمای دولتی در هیچ جای دنیا نتوانسته نتیجه‌ای بدهد؛ فیلم باید سفارش خود را از هنرمند بگیرد نه از سفارش دهنده دولتی.

اصغر نعیمی خاطرنشان ساخت: وقتی دولت وارد جریان تولید فیلم می‌شود این مشکل به وجود می‌آید که هنرمند به جای اینکه بر کار خودش تمرکز کند به خواسته‌های سفارش دهنده توجه دارد. ما تا به حال دولتهای بسیاری با سیاستهای مختلف داشته‌ایم، آیا هر دولتی می‌آید باید با سیاستها و طرز تفکر خودش فیلم بسازد؟ اینکه می‌شود یک هنر سفارشی و به نظرم هنر سفارشی هیچ خواهانی ندارد. دولت باید زیر ساختهای فیلمسازی را برای هنرمندان به وجود بیاورد؛ دولت باید با بودجه‌ای که صرف ساخت فیلم می‌کند، سالن سینمایی بسازد.




فضولی سحر دولتشاهی در کار فیلمبرداری کارکشته+عکس

سینماژورنال: سحر دولتشاهی بازیگر زن سینمای ایران که ابن روزها “عصر یخبندان” را روی پرده دارد تصویر اجتماعی جالبی را منتشر کرده است.

به گزارش سینماژورنال در این تصویر او در کنار بهرام بدخشانی فیلمبردار باسابقه سینمای ایران که مدیریت فیلمبرداری آثاری چون “تقاطع”، “هیوا”و “کافه ستاره” را دارد دیده می شود.

دولتشاهی در شرح این تصویر نوشته است: وقتی من فضولی میکنم و بهرام بدخشانی فیلمبردار مهربون و کاربلد سینما راهنماییم میکنن.

سحر دولتشاهی در کنار بهرام بدخشانی و دستیارش
سحر دولتشاهی در کنار بهرام بدخشانی و دستیارش



چرا تولید چهارمین فیلم فرحبخش با مضمون “دختر در خیابان” به تعویق افتاد؟

سینماژورنال: محمدحسین فرحبخش تهیه کننده سرشناس سینمای تجاری که پیش از جشنواره فیلم فجر سومین فیلمش “مستانه” را روی پرده فرستاد اوایل زمستان سال قبل پروانه ساخت فیلمی با نام “تهران من” را گرفت.

به گزارش سینماژورنال فرحبخش بناداشت این فیلم که موضوعی اجتماعی دارد را به عنوان چهارمین تجربه کارگردانیش، اسفندماه سال قبل و در لوکیشنهای بیرونی کلید بزند اما گویا تولید این فیلم به تعویق افتاده است.

حسین فرحبخش درباره تعویق این تولید به سینماژورنال می گوید: گرفتاری های انتهای سال باعث شد نتوانیم فیلم را کلید بزنیم و حتی وارد پیش تولید هم نشدیم.

وی ادامه می دهد: این روزها بازنویسی فیلمنامه “تهران من” با حضور کامران قدکچیان انجام میشود تا بتوانیم انشاا.. از اواخر فروردین ماه وارد پیش تولید شویم.

مشکل سرمایه نداریم

فرحبخش که سالهاست به همراه عبدا.. علیخانی موسسه پویافیلم را اداره میکند درباره اینکه تعویق تولید “تهران من” چقدر ربط دارد به مشکلات کمبود سرمایه بیان می دارد: اتفاقا اصلا مشکل سرمایه نداریم و تنها به دلیل فشرده بودن برنامه زمان بندی عوامل کار در انتهای سال نتوانستیم وارد پیش تولید شویم.

کارگردان “زندگی خصوصی” و “عطش” درباره زمان قطعی کلید خوردن “تهران من” به سینماژورنال اظهار می دارد: هرچند زمان قطعی تولید مشخص نیست اما این فیلم را حتما در سال جدید کارگردانی خواهم کرد.

یک دختر در خیابانهای تهران

به گزارش سینماژورنال “تهران من” یک ملودرام اجتماعی – خیابانی است که بیش از 90 درصد از زمان فیلم در خیابان می گذرد.

شخصیت اصلی فیلم یک دختر جوان است و داستان فیلم براساس اتفاقاتی که برای این دختر در اجتماع بیرونی رخ می دهد شکل می گیرد. سایر شخصیت های فیلم که اغلبشان جوان هستند متعلق به طبقه متوسط جامه هستند.

تا به حال حضور فرج حیدری به عنوان مدیر فیلمبرداری، حجت اشتری به عنوان طراح صحنه ، مسعود افشار و بهنوش طیب به عنوان طراحان گریم و البته عبدا.. علیخانی به عنوان تهیه کننده قطعی شده است.




سحر دولتشاهی از تنهایی لذت‌بخش بعد از جدایی می‌گوید

سینماژورنال: سحر دولتشاهی بازیگر زن توانای سینمای ایران کار بازیگری را از تئاتر آغاز کرد و پله پله بالا آمد.

به گزارش سینماژورنال برای او سال 93 نقطه عطفی در کارنامه اش بود؛ او از یک طرف بعد از مدتها ایفای نقش مکمل در فیلمهای مختلف در سومین فیلم حسین فرحبخش یعنی “مستانه” نقش یک را ایفا کرد و از آن طرف با دو فیلم نسبتا خوب “شکاف” و “عصر یخبندان” به جشنواره سی و سوم آمد.

در این بین “عصر یخبندان” علاوه بر مورد توجه مخاطبان قرار گرفتن، تایید هیات داوران را نیز به دنبال داشت و سیمرغ بلورین بهترین بازیگری مکمل زن جشنواره را بخاطر ایفای نقش در “عصر یخبندان” به دولتشاهی دادند.

سالی شلوغ با تنهایی لذت بخش

دولتشاهی که به دلیل جدایی از همسر سابقش رامبد جوان سال 93 را در تنهایی و البته پرکاری در عرصه بازیگری دنبال کرده در گفتگو با محمدصادق شایسته در “همشهری جوان” درباره این تنهایی بیان می دارد: سال 93 در عین حال که سال شلوغی برایم بود در تنهایی لذت بخشی هم سپری شد نه فقط به عنوان بازیگر که در خیلی جهات هم رشد داشتم.

یک رهایی جالب

وی ادامه می دهد: سال 93 هم شیرینی برایم داشت و هم یک رهایی جالبی برایم بود.

امیدوارم مهر بیشتری وجود داشته باشد

به گزارش سینماژورنال سحر دولتشاهی برای سال جدید هم چنین آرزویی دارد: برای سال 94 و همه سالهایی که می آیند هم امیدوارم مهر بیشتری وجود داشته باشد و هم از طرف من نسبت به اطرافیانم و از طرف آنها نسبت به من.

دوست دارم خیابانها پر از مردم سرحال باشد

این بازیگر با تعمیم دادن این مهرورزی به کل جامعه می افزاید: دوست دارم حال مردم کشورم خوب باشد. آرزوهای خوبی برایشان دارم. خصوصا در دورانی که احساس میکنم کمی بیش از حد طبیعی دلمردگی و ناراحتی در آنها وجود دارد، خیلی دوست دارم خیابانهای کشورم پر از مردم سالم و سرحال باشد.