1

روایت بازیگر زن “لانتوری” از بیهوشی سر صحنه و چرایی ردّ پیشنهادات بین‌المللی

سینماژورنال: تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با عنوان “لانتوری” از حضور یک بازیگر زن توانا به نام مریم پالیزبان در نقش اصلی خود سود می‌برد؛ بازیگری که پیش از این فقط دو فیلم سینمایی بلند یکی در “نفس عمیق” و دیگری در “لرزاننده چربی” ایفای نقش داشته است.

به گزارش سینماژورنال مریم پالیزبان در “لانتوری” ایفاگر روزنامه نگاری جوان و به‌ظاهر قاعده‌مند است که توسط جوانی خلافکار و البته عاشق‌پیشه دچار اسیدپاشی می شود.

پالیزبان که نماهای بعد از اسیدپاشی را با گریم سنگین عبدا.. اسکندری ایفا کرده است درباره ماسکی که مجبور بوده در این نماها روی صورت بگذارد به “هفت صبح” گفته است: اوایل خیلی تحت فشار بودم و احساس خفگی می کردم مثل اینکه زنده زنده زیر خاک باشید. موقعیت سنگین و سختی برای گروه بود چون حتی برای ناهار نمی توانستم این ماسک را کنار بگذارم؛ جایی را نمی دیدم و احتیاج داشتم دست مرا بگیرند.

وی ادامه داده است: حتی یک بار زیر این ماسک از حال رفتم و در بیمارستان پرستاری که برای وصل کردن سرم آمده بود نفهمید گریم است که البته تاییدی بود بر هنر بی نظیر استاد عبدا.. اسکندری. اما هیچ کس در آن لحظه نخندید و فضا همچنان سنگین باقی ماند.

پالیزبان درباره سختیهای ایفای نقش با چنین گریم سنگینی گفته است: صورت به عنوان ابزار اصلی برای انتقال احساسات از من گرفته شده بود پس تمرکز خودم را بر روی فیزیک مریم گذاشتم. در کنار این نکته آنچه که از ابتدای فیلمبرداری از مهمترین مسائل بود، صدای مریم و نحوه تکلمش بعد از حادثه بود که بعد از چند تمرین و در بررسی و پژوهش به شکل کنونی خود در فیلم رسید.

ترجیح دادم درگیر کلیشه زن مهاجر نشوم

به گزارش سینماژورنال مریم پالیزبان سالهاست ساکن آلمان است و در این کشور تحصیلاتش را تا مقطع دکترا در رشته هنرهای نمایشی ادامه داده است. پالیزبان طی سالهای تحصیل در آلمان با پیشنهادات بازیگری هم مواجه شده است اما هیچ کدام از آنها را نپذیرفته است.

پالیزبان گفته است: در سالهای اولی که به برلین آمده بودم چون آن موقع “نفس عمیق” در جشنواره برلین، کن و هامبورگ نمایش داده شده بود به من پیشنهادات زیادی شد اما این پیشنهاها برایم جالب نبود چون در اکثر موارد کلیشه یک زن مهاجر در آن وجود داشت و من خودم را در این کلیشه نمی بینم

وی ادامه داده است: من خودم را آدمی می بینم که ترجیح می دهد فراتر از مکان جغرافیایی که در آن به دنیا آمده به وی نگاه شود. شاید این درخواست زیادی نباشد اما ترجیح می دهم درگیر این کلیشه نشوم.

جالب است که پالیزبان ترجیح داده سراغ کلیشه گرایی در سینمای غرب نرود اما از آن سو بازیگران ایرانی را داریم که در فیلمها و سریالهالی درجه دوی هالیوودی مرتب به تکرار کاراکتر آوارگان شرقی می‌پردازند و البته مرتب از جایگاه خود در محصولات آن طرف گفته و برای حضور در چنین محصولاتی در داخل نشست خبری برگزار می‌کنند!!!




روایت یک شاهد عینی از واکنش مخاطبانی در مرکز اروپا به سکانسهای ملتهب “لانتوری”

سینماژورنال: “لانتوری” در حالی روی پرده است که سینماهای حوزه هنری همچنان از نمایش این فیلم سرباز می زنند.

به گزارش سینماژورنال با این حال فروش خوب فیلم ادامه دارد و علیرغم بی علاقگی رسانه های افراطی و تلاش برای زیر سوال بردن کیفیت محتوایی، فیلم می فروشد.

در این اوضاع روزنامه اصلاح طلب “شرق” روایتی ارائه داده است از علیرضا بهرامی که به عنوان یک شاهد عینی  در جشنواره کارلووی واری کشور چک در مرکز اروپا به تماشای این فیلم نشسته است.

متن کامل این واقعه نگاری را بخوانید:

تجربه تماشا با تماشاچیان غربی

در جشنواره فیلم «کارلووی واری» خیلی علاقه داشتم فیلم «لانتوری»، تنها نماینده ایران در دوره پنجاه‌ویکم جشنواره را ببینم. نه به‌خاطر اینکه فیلم را ندیده بودم، بلکه این‌بار برای اینکه می‌خواستم به‌جای تماشای فیلم، واکنش تماشاگران را رصد کنم. درواقع خیلی کنجکاو بودم ببینم مخاطب غربی، وقتی با آن سکانس‌های تلخ پس از اسیدپاشی، به‌ویژه جریان چکاندن اسید در چشم‌های فرد مجرم (با بازی نوید محمدزاده) مواجه می‌شود، چه واکنشی خواهد داشت؟ حدسم این بود که تعداد قابل‌توجهی از آنان، فیلم را پس بزنند.
طبق برنامه‌ریزی‌ام، وقتی به کارلووی‌ واری رسیدم، روز پنجم جشنواره بود و نیمی از جشنواره را تا پایان آن پیش‌ِرو داشتم. اتفاقا شنیدم رضا درمیشیان، (کارگردان) و مریم پالیزبان (بازیگر)، هم همان موقع به جشنواره رسیده‌اند. دو نمایش لانتوری سپری شده بود و نمایش سوم آن در جدول روز ششم جشنواره بود؛ در سالن مجلل «نارودنی دام»، با حدود ٤٠٠ نفر ظرفیت.

دو سه نفر با هم سالن را ترک کردند
وقتی به سالن وارد شدم، کیپ تا کیپ صندلی‌ها پر بودند. درمیشیان و پالیزبان طبق برنامه، به حاضران خوشامد گفتند و همان‌جا یک دقیقه سکوت به احترام عباس کیارستمی که دو روز پیش از آن  درگذشته بود، قبل از نمایش فیلم انجام شد. فیلم آغاز شد و پیش رفت. به صحنه اسیدپاشی و جریان‌های پس از آنکه رسید، منتظر بودم برآورد کنم چند نفر از تماشاگرانی که در فضایی به‌مراتب آرام‌تر از ما زندگی می‌کنند و با آن شلوارک‌ها و راحتی رفتارهای فردی و جمعی‌شان، انگار سینما را بیش از هرچیز، برای تفریح ذهن و جسم می‌خواهند، سالن را ترک می‌کنند.
دو، سه‌نفری را که با هم سالن را ترک کردند، در این آمار نمی‌شد به‌حساب آورد؛ چون در همه نمایش‌ها، تعدادی از تماشاگران به هر دلیل، که عموما شخصی یا برای رسیدن به نمایشی دیگر در سالن سینمایی دورتر بود، سالن را ترک می‌کردند. به سکانس لحظه چکاندن قطره‌های اسید در چشم بازیگر نقش مجرم فیلم رسیدیم. در آن هنگام نوبت یکی دیگر از پیش‌بینی‌هایم یا بهتر است بگویم احتمال‌هایم بود که جامه تحقق به خود نبیند. در جشنواره فیلم فجر، «لانتوری» را در پردیس کوروش، با مخاطبان عمومی دیده بودم. در آن لحظه‌ها، در سالن کاملا همهمه شد و صداهایی شبیه به‌ ای‌وای شنیده می‌شد که نشان‌دهنده واکنش تماشاگران به اضطراب ناشی از این سکانس بود. اما در جشنواره «کارلووی واری» این صحنه‌ها در سکوت کامل تماشاگران ادامه یافت.

جلب توجه و تحسین خبرنگاران
آنها که در جشنواره‌ها حضور داشته‌اند، م
ی‌دانند معمولا در بخش پرسش و پاسخ فیلم‌ها، فقط خبرنگاران حاضر در سالن، می‌مانند. پس از پایان نمایش لانتوری، اما دست‌کم یک‌سوم تماشاگران در سالن ماندند تا احتمالا ببینند و بشنوند سازندگان آن درباره این اثر تکان‌دهنده – و قطعا برای آنها تکان‌دهنده‌تر– چه می‌گویند. سؤال‌ها لحن آرامی داشتند و بیشتر، نشانگر تعجبی توأم با تحسین بودند. علاوه بر کارگردان جوان فیلم، (رضا درمیشیان)، بازیگر نقش مریم، (مریم پالیزبان) هم خیلی توجه و تحسین خبرنگاران و دیگر حاضران در نشست خبری را به خود جلب کرده بود؛ این‌را از فحوا و لحن سؤال‌هایشان می‌شد درک کرد.

عالی بود
موقع خروج از سالن، با آقای درمیشیان روی پله‌ها هم‌قدم شده بودم و از تعجبم از میزان استقبال تماشاچیان حاضر در سالن می‌گفتم. به بیرون که رسیدیم، آن‌سوی گذر سنگ‌فرشی، سه خانم جوان بیست و چندساله، با قدهای رعنا و موهای بلوند بلند و لباس‌های رنگی تابستانه، ایستاده بودند و به ما نگاه می‌کردند. حدس زدم می‌خواهند چیزی بگویند. وقتی مقابل‌شان رسیدیم، پا پیش گذاشتند و با جدیت تمام، از آقای درمیشیان تشکر کردند و از لفظ‌هایی استفاده کردند که ترجمه دقیق‌شان در فارسی وجود ندارد ولی به‌گمانم، «عالی بود» خلاصه منظور آنها می‌تواند باشد. بیش از هر چیز احساس کردم علاوه بر عریانی و غریبی موضوع فیلم، تبیین مفهوم «گذشت» در آن توجه مخاطبان غربی را به خود جلب کرده است. با لانتوری‌ها مهربان باشیم و حرف‌شان را بشنویم.




“لانتوری” ۱۶+ شد

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان کارگردان فیلم توقیفی “عصبانی نیستم” با درجه بندی سنی اکران خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم با درجه 16+ اکران خواهد شد و معنای آن این است که تماشای این فیلم فقط برای افراد 16 سال به بالا امکان پذیر است.

“لانتوری” که داستانی ملتهب و البته واقع گرایانه درباره اسیدپاشی یک پسر خلافکار به دختری روزنامه نگار را روایت می کند پرمخاطب ترین فیلم جشنواره سی و چهارم در کاخ جشنواره بود.

مریم پالیزبان نقش اصلی زن این فیلم است و باران کوثری، نوید محمدزاده ، مهدی کوشکی، بهرام افشاری، رضا بهبودی ، بهناز جعفری، فاطمه نقوی، پریوش نظریه، نادر فلاح، اردشیر رستمی، حسین پاکدل، بهرنگ علوی ، ستاره پسیانی، سیاوش چراغی پور و کاظم سیاحی از بازیگران «لانتوری» هستند.

نمایش «لانتوری» پس از پایان نمایش عمومی فیلم سینمایی «عادت نمی‌کنیم» در مرداد ماه به سرگروهی سینما آفریقا آغاز خواهد شد.




بهترین بازیگران جشنواره سی و چهارم به انتخاب یک فارغ‌التحصیل اُپرا

سینماژورنال/ثنا حاجی‌زاده(فارغ‌التحصیل اُپرا و کارشناس بازیگری): در مرور بازیگری جشنواره فیلم فجر برخلاف مرور آثار آن که جز چند مورد استثنایی حلقه‌ای تکراری از محصولاتی در فرمت تلویزیونی را شاهد بودیم اتفاقات نسبتا خوبی رخ داد.

از یک طرف چهره‌هایی جوان هم میان بازیگران مرد و هم میان بازیگران زن را شاهد بودیم که توانستند با بازیهای جانانه خود مخاطب را برای لحظاتی هم که شده از دام میزانسنهای بسته و قابهای تلویزیونی رهایی بخشند و از طرف دیگر پیشکسوتان بازیگری هم علیرغم حضور در آثاری متوسط و ضعیف گلیم خود را از آب بیرون کشیدند.

در ادامه به معرفی بهترین بازیگران مرد و زن جشنواره می‌پردازیم.

بازیگران مرد

–امیر جدیدی/اژدها وارد میشود

در”اژدها وارد میشود” خیلی ملموس و همذات پندارانه توانست شخصیتی را که در دل اتفاقی معلق بین رئال و سوررئال رخ می دهد خلق کند. او خیلی خوب ویژگیهای شخصیتی یک مأمور امنیتی در دوران پیش از وقوع انقلاب اسلامی را درک کرده بود و سعی کرد این درک را در ترکیب با استایلی که یادآور نوآرهای کلاسیک است به ثمر بنشاند.

–هادی حجازی فر/ایستاده در غبار

“ایستاده در غبار” دیالوگ چندانی نداشت و حجازی فر که از طریق یک فراخوان تلگرامی یافت شده بود باید فقط و فقط با تکیه بر اکتش ایفاگر یک فرمانده کاریزماتیک به نام احمد متوسلیان می شد.

صدا یکی از اساسی ترین عناصر در بازیگری است و بازیگران می دانند که بازی بدون دیالوگ و متکی بر اکتهایی که باید از میمیک صورت گرفته تا زبان بدن را پوشش دهد چقدر دشوار است. هادی حجازی فر اما خیلی راحت و البته با فهم درست از شرایط ساختاری “ایستاده در غبار” نقش را خلق کرد.

–نوید محمدزاده/لانتوری+ابد و یک روز

هم در “لانتوری” و هم در “ابد و یک روز” محمدزاده تلاش زیادی برای قرارگیری درست در مسیر درام انجام داد. او در “لانتوری” نقش یک خلافکار زمین‌خورده که با کنار گذاشتن شعور، سراسر شور می شود و صورت معشوق را از بین می برد را چنان واقع گرایانه ایفا کرد که گویی تصویرش را همین امروز در صفحه حوادث یکی از روزنامه های صبح دیده ایم.

در “ابد و یک روز” هم این محمدزاده است که فیلم را پیش می برد؛ کاملا مشخص است در سکانسهایی که او حضور دارد این بداهه ها و استفاده از تجربه بازیگری اش بخصوص در تئاتر است که باعث شده کارگردان او را رها کند تا نقش را چنان که می‌خواهد ایفا کند و یکی از تفاوتهای محمدزاده “لانتوری” با محمدزاده “ابد…” همین است؛ در “لانتوری” رضا درمیشیان کنترل دقیقی روی او داشته و اجازه نداده حتی یک بداهه اغراق آمیز داشته باشد اما در “ابد…” محمدزاده سعی کرده با بداهه های فرامتنی تصویری واقع گرایانه از یک معتاد را ایفا کند.

–آرمان درویش/چهارشنبه

“چهارشنبه” از جمله آثار جشنواره بود که متکی بر بازیگری پیش رفت و در این تکیه بربازیگری در کنار شهاب حسینی جوانی به نام آرمان درویش هم حضور داشت که خیلی موثر و در خدمت متن کاراکتر آفریده بود. تلخ بودن بیش از حد متن که مطمئنا با یک تدوین مجدد قابل اصلاح است را که کنار بگذاریم درویش سعی نکرده بود متأثر از شیوه تیپ سازی کلیشه پردازانه آدمهای پایین که نمونه ای از آن را اتفاقا از سوی پیمان معادی در “ابد…” دیده بودیم رفتار کند.

به جایش سعی کرده بود ابتدا بدنه حاشیه اجتماع را بشناسد و سپس یکی از آدمهای این بدنه را بیرون کشیده و شخصیتش در “چهارشنبه” را منطبق با چنین الگویی خلق کند. دقیقا در امتداد همین رفتارشناسی بود که بغض و کینه سراسری این کاراکترِ به سیم آخر زده، که با پایان بندی غیرمنتظره اثر به نوعی بهت و عذاب وجدان منتهی می‌شود با دریافتی سمپاتیک از سوی مخاطب روبرو می‌شود.

سایرین

بهروز شعیبی(سیانور)، محسن کیایی(نقطه کور) و پدرام شریفی(متولد65) دیگر بازیگران مردی هستند که فارغ از کیفیت محصولی که در آن حضور داشته اند کاراکترهای خویش را با شناخت کامل و پرداخت شده خلق کرده اند.

بازیگران زن

–مریم پالیزبان/لانتوری

همین که جرأت کرد و اجازه دارد صورتش اتودی شود برای اولین گریمی که سینمای ایران از یک قربانی اسیدپاشی ارائه می دهد شایسته تقدیر است. پالیزبان می توانست به مانند اسلاف خود با ایفای نقش دخترکانی از طبقه پایین اجتماع که به اعتیاد دچار گشته اند یا زنانی از طبقه متوسط که با خیانت یا اتهام خیانت روبرو می‌شوند به سینما بازگردد اما این بازیگر زن ترجیح داد ایفاگر روزنامه‌نگار شبه‌روشنفکری باشد که تک‌بعدی نگری اش به قضایاست که کار دستش داده و البته او را با یک دگردیسی تمام عیار روبرو می‌کند.

یک دگردیسی که هزینه گرانی را هم بر وی تحمیل می‌کند.

سکانسهای نهایی “لانتوری” بخصوص در لحظاتی که این کاراکتر در مرز انتخاب میان گذشت یا قصاص قرار می‌گیرد وجهه دیگری از هنر بازیگری پالیزبان را رو می‌کند و  نشان می‌دهد حتی چهره‌ای که یکی از سنگین ترین گریمهای تاریخ سینمای ایران را بر خود دارد هم می‌تواند مجالی باشد برای القای حس بازیگر به مخاطب.

–رویا نونهالی/نیمه شب اتفاق افتاد+نیم رخها

ایفای نقش نونهالی در “نیمه شب اتفاق افتاد” و “نیم رخها” هر دو همذات پندارانه است.

او در “نیمه شب…” ایفاگر زنی است میانسال که در یک محیط کاملا سنتی قرار گرفته اما برای انتخاب مسیر زندگیش در مرز زیرپا گذاشتن سنت قرار می گیرد و البته با یک واقع نگری تمام عیار نه تنها نمی‌تواند به سنت پشت پا زند که اتفاقا مجبور می شود ضربه ای محکم از سنت بخورد.

نونهالی به لحاظ سنی شناخت کاملی از طبقه سنی کاراکترش داشته و البته موقعیتی که او در آن قرار گرفته را هم شناخته است. همین می شود که کنتراست ظریفی ایجاد می کند میان عشوه زنی میانسال که مورد توجه پسری جوان و دچار کمبود عاطفی قرار گرفته با واهمه ای که این زن از آشکار شدن عشقش پیش فرزند و آشنایان دارد.

نونهالی در “نیم رخها” باز هم زنی میانسال است که البته اینجا عشقش را نثار فرزند در احتضارش می کند؛ اهمیت بازی نونهالی در “نیم رخها” به تصویرسازی آشنای حسادتی بازمی گردد که در سینمای ایران از ازل میان عروس-مادرشوهر وجود داشته است!

–لیلا حاتمی/من

خلق شخصیتهای اختاپوس گونه چه مرد و چه زن همواره دشوار است. این شخصیتها هرچند معادل حقیقی هم دارند اما چون به سادگی نقش یک معتاد یا زن درمانده نمی‌توان در تحقیقات پیش از ایفای نقش با آنها برخورد داشت و الهام گرفت این می‌شود اینکه بازیگری بتواند چنین نقشی را ایفا کند و به فانتزی پهلو نزند، خیلی دشوار باشد.

لیلا حاتمی اما توانسته با شناختی کاملا ذهنی از این کاراکتر او را تحلیل کند و با درنظر گرفتن این واقعیت که چنین شخصیتی ماهیتی چندگانه دارد و در هر موقعیتی یک طور برخورد می‌کند او را بیافریند. در این ایفای کاراکتر حاتمی سعی کرده به دام سانتی مانتالیزمی که معمولا پایان بندی‌های چنین نقشهایی را به خواست ممیزی یا صلاح‌دید تهیه کنندگان پیشکسوت(!) شکل می‌دهد نیفتد و تا لحظه آخر خودِ کاراکتر باشد.

شاید اگر حجم فانتزی به کار رفته در روایت داستانی “من” زیاد نبود و سعی می شد با رجوع به پرونده های واقعی داستانی واقعگرایانه تر را پیش روی مخاطب قرار داد تلاش حاتمی برای این ایفای نقشی چندبعدی هم بیشتر به بار می نشست.

–سهیلا رضوی/خانه ای در خیابان چهل و یکم

سهیلا رضوی پیش از این هم بارها ایفاگر نقش مادران دلسوز و فداکار بوده است اما برگ برنده او در “خانه ای…” آن است که این فداکاری مادرانه آن قدر پیش می رود که او برای کسب رضایت خاطر همسر پسر مقتولش راضی به قصاص پسر دیگرش که قاتل است، می شود!

رضوی با مکثهای دقیق و بجایی که برای ایفای نقش درنظر گرفته بخصوص در لحظاتی که می باید میان خواسته قلبی کاراکتر و منطق مداری اش بالانس ایجاد کند نشان داده که یک هنرپیشه توانا قادر است حتی یک کاراکتر مکمل را هم با جان بخشی حتی بیشتر از کاراکتر اصلی ایفا کند.

سایرین

سحر دولتشاهی(نیم رخها)، بهنوش بختیاری(من)، طناز طباطبایی(خشم و هیاهو) و ریما رامین فر(زاپاس) دیگر بازیگران زنی بودند که تلاش مثبت و مفیدی را برای جانبخشی به کاراکترهایشان انجام داده بودند.




آفرین به رضا درمیشیان که جا نزد و مسیرش را ادامه داد…

سینماژوزنال: “لانتوری” ادامه منطقی مسیری است که رضا درمیشیان در “عصبانی نیستم” پیموده بود.

به گزارش سینماژورنال پرونده سازی(!) برای “عصبانی نیستم” که یک درام گزنده اجتماعی بود و ربط بی دلیل آن به سیاست و البته تسویه حساب با سازمان سینمایی دولت اعتدال با توقیف این فیلم، این ظن را پیش رو می گذاشت که درمیشیان قید آن گزندگی و التهاب را زده و در فیلم تازه اش مسیری خنثی را پیش گیرد.

نمونه هایی چون حاتمی کیا که بعد از توقیف “به رنگ ارغوان” به تجربه هایی ابتر چون “به نام پدر” رسیده بود این ظن را تقویت می کرد با این حال “لانتوری” درمیشیان نشان داد که برخورد سینماگران دهه شصتی با ممیزی و حتی توقیف متفاوت از کارگردانان قدیمی تر است و برخوردهای حذفی نه تنها به عقب نشستن آنها نمی انجامد که اتفاقا باعث میشود آنها با ثبات قدم بیشتری مسیر پیشین خود را امتداد دهند.

روایتی صریح از زنندگی اسیدپاشی

اگر می بینیم درمیشیان در “لانتوری” باز هم به سراغ یک سوژه ملتهب اجتماعی رفته و البته باز هم کوشیده در روایتی صریح و عریان، زنندگی پدیده اسیدپاشی را به تصویر بکشد ناشی از همین تفاوت روحیات است.

البته که درمیشیان اینجا سبکی مستند-ژورنالیستی را برای روایت برگزیده و با تقطیعی متکی بر سه عنصر عکس، صدا و موسیقی کوشیده کاری کند که مخاطب با تمام وجودش شومی اسیدپاشی را درک کند.

اسیدپاشی هرچند گره اصلی “لانتوری” را می افکند و زیربنای درام است اما این گره مجالی است برای بررسی یک دوقطبی میان اسیدپاش و او که به صورتش اسید پاشیده شده!

مردی ظاهرالصلاح با کاپشنی احمدی نژادی
سبک مستندوار فیلم کمک می کند که کارگردان ایده ها و نظراتی که درباره هر دو پرسوناژ اصلی وجود دارد را از زبان کاراکترهایی بیان کند که از دور یا نزدیک با یکی از طرفین حشرونشر داشته اند؛ کاراکترهایی که از مردی ظاهرالصلاح با کاپشنی احمدی نژادی بر تن(!) گرفته تا بانوی انتلکتوئل مآبی که سیمایش یادآور یکی از فیلمسازان زن مشهور وطنی است را دربرمی گیرد.

در بخشهایی که مایه های مستندوار اثر کمتر می شود طعنه های اجتماعی کار است که رخ می نمایاند و از جمله پررنگترین طعنه ها به ماجراهای مفسدان اقتصادی است که در رسانه ها با حروف ابتدایی نام و فامیل آنها را می شناسیم.

ماحرای “الف. ر” و دیگران

در کنار این نامهای اختصاری که “الف.ر” شاید مهمترین آنها باشد یکی از شخصیتهای محوری، آقازاده ای است که پدری متهم به اختلاس دارد و البته شباهتهای فراوانی دارد به همان آقازاده مشهوری که در سالهای اخیر نامش کنار یک چهره سینمایی ضمیمه شده است.

این اشارات اما بیشتر بهانه است برای رسیدن به درکی که بناست مخاطب نسبت به پدیده اسیدپاشی پیدا کند و رسیدن به یک سوم پایانی که بناست درباره حکم قانونی قصاص اسیدپاش طرح شود. در اینجا درمیشیان سعی می کند صرفا نظاره گر ماجرایی باشد که دو قطب داستان درگیر آن هستند.

قصاوتی در کار نیست
اینجا دیگر قضاوتی در کار نیست و تقریبا همه محق هستند؛ از قربانی اسیدپاشی که قصاص را حق خود می داند تا اسیدپاش که مدام در حال چالش درونی با خویشتن بر سر توجیه کردن فعل احمقانه اش است تا پزشکی که بناست قصاص اسیدپاش را انجام دهد و بالاخره قاضی دستگاه قضا همه و همه طوری صحبت می کنند که مخاطب یقین پیدا کند حرف آنها درست است اما اینکه بشود حق را به یکی از طرفین داد، نه.

اینکه “لانتوری” با لحاظ کردن تمامی نگاهها به پایان می رسد می تواند نتیجه منطقی اندیشه کارگردانی باشد که می دانسته در روزگاری به سر می برد که مخاطب باهوشتر از آن است که بشود برایش نسخه پبچید پس بهتر آن است که چون افتتاحیه، اختتامیه را هم به صورت ژورنالیستی و با قرار دادن نقطه نظرات مختلف کنار هم به پایان ببرد.




صف طولانی جلوی سینما آزادی برای “لانتوری” درمیشیان⇐از اسیدپاشان تا یقه سفیدان، اختلاسگران و البته دلواپسان همه حضور دارند

سینماژورنال: هرچند نام “لانتوری” درمیشیان جرو سه فیلم اول مردمی جشنواره نیست!!! اما اقبال مخاطبان به این فیلم در سینماهای مردمی فوق العاده بوده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از پردیسهایی چون کوروش که فیلم را فول سانس اکران کردند امروز پردیس آزادی شاهد صفی طولانی مخاطبانی بود که برای تماشای فیلم در سانس 16 عصر جلوی درب ورودی سالن ایستاده بودند.

سوژه به روز و ملتهب”لانتوری” که به صراحت از اسیدپاشی می گوید و ساختار ژورنالیستی که درمیشیان برای روایت برگزیده باعث شده فیلم در زمره آثاری قرار گیرد که مخاطبان جشنواره بشدت با آن ارتباط برقرار کنند.

البته که طعنه های سیاسی-اجتماعی اثر و قرار دادن موتیفهایی چون آقازادگی، یقه سفیدان، دلواپسان، اختلاس، رانت خواری و گرفتاریهای برآمده از اختلاف طبقاتی در دل درام باعث شده “لانتوری” هم به مانند دو ساخته قبلی کارگردانش “بغض” و “عصبانی نیستم” اثری باشد بشدت روزآمد که اگر گرفتار حاشیه سازی افراطیون نشود خواهد توانست اکران خوبی را تجربه کند.




اسیدپاشی به صورت یک روزنامه‌نگار+عکس

سینماژورنال: رضا درمیشیان کارگردان جوان و جسور ایرانی که با “عصبانی نیستم” نشان داده بود خیلی خوب ویژگیهای شخصیتی جوانان متولد دهه 60 را می‌شناسد، امسال با “لانتوری” به جشنواره فجر می آید.

به گزارش سینماژورنال در “لانتوری” هم به مانند ساخته توقیف شده این فیلمساز این باران کوثری و نوید محمدزاده هستند که نقشهای اصلی را بازی می‌کنند و البته که ضلع سوم داستان توسط مریم پالیزبان ایفا می‌شود.

مریم پالیزبان دوازده سال پیش از این و با ایفای نقش در “نفس عمیق” پرویز شهبازی تا نامزدی دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگری جشنواره فجر پیش رفته بود با این حال در سالهای بعدی او فعالیت بازیگری چندانی نداشت و تنها در “لرزاننده چربی” محمد شیروانی ایفای نقش کرد.

گره تراژیک درام و عواقب برآمده از آن

پالیزبان در “لانتوری” قطب مقابل نوید محمدزاده را ایفا می‌کند و گره اصلی درام هم با تقابل این دختر و پسر جوان است که شکل می‌گیرد؛ عشق پسر داستان به دختر که ژورنالیست هم هست سرانجام خوشی ندارد و اسیدپاشی به صورت دختر است که امتداد درام را شکل می‌دهد.

وجه اشتراک با ده‌نمکی، طالبی و اوج

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره “لانتوری” درمیشیان آن است که در کنار “رسوایی2” مسعود ده‌نمکی، “یتیم خانه ایران” ابوالقاسم طالبی و “اژدها وارد میشود” مانی حقیقی جزو آثاری است که در سانس 12 شب کاخ جشنواره به نمایش در‌می‌آید!

“لانتوری” پنجشنبه 15 بهمن ماه در سانس 12 شب در کاخ جشنواره به نمایش درمی‌آید و دو روز بعد یعنی شنبه 17 بهمن ماه در سانس 8 شب در کاخ مردمی جشنواره واقع در پردیس ملت اکران خواهد شد.

جالبتر اینکه در روز 17 بهمن ماه در کاخ مردمی قبل از “لانتوری”، “ایستاده در غبار” محمدحسین مهدویان به نمایش درمی آید و بعد از آن “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا که هر دو از محصولات سازمان هنری رسانه ای اوج هستد!

اسیدپاشی از “رستگاری…” تا “لانتوری”
به گزارش سینماژورنال هرچند اخبار اسیدپاشی در سالهای اخیر بیشتر شنیده می شود اما اسیدپاشی سوژه تازه ای در سینما نیست.
سالها پیش از این در اوایل دهه هشتاد سیروس الوند درامی با رگه های تند سیاسی به نام “رستگاری در هشت و بیست دقیقه” را براساس سناریوی محمدهادی کریمی ساخت که بهرام رادان، شهاب حسینی و مهتاب کرامتی بازیگران آن بودند.
در این درام برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران در بخشی از سیر روایی فیلم، توطئه اسیدپاشی به صورت شخصیت اصلی پیش برنده داستان بود.

مریم پالیزبان در "لانتوری"؛ کاراکتری که اسیدپاشی زندگیش را دگرگون می کندمریم پالیزبان در  نمایی از”لانتوری”؛ کاراکتری که اسیدپاشی زندگیش را دگرگون می کند




دو فیلم با مضمون اسیدپاشی در جشنواره فجر+عکس

سینماژورنال/مارتا ثناوش: اسیدپاشی از جمله معضلات اجتماعی است که هرچند در سالهای اخیر شیوع بیشتری داشته است اما به جز یک بار در اوایل دهه هشتاد و درام ملتهب “رستگاری در 8 و 20 دقیقه” از ساخته های سیروس الوند با فیلمنامه ای از محمدهادی کریمی، هنوز سینمای ایران چنان که باید به تولید محصولات متفاوت با محوریت آسیب شناسی این پدیده دست نزده است.

به گزارش سینماژورنال سال قبل محمدحسین فرحبخش فیلمی با عنوان “مستانه” را کارگردانی کرد که تنها در بخشهایی کوتاه از آن به این معضل اشاره شده بود.

با این حال شنیده‌های سینماژورنال حکایت از آن دارند که در یک اتفاق جالب امسال دو اثر با مضمون اسیدپاشی برای حضور در جشنواره فجر به دبیرخانه ارائه شده است.

یکی از این دو اثر “لانتوری” نام دارد و اثر دیگر “پانسیون” یا “این زن حقش را می‌خواهد” که گویا هر دو متقاضی حضور در بخش سودای سیمرغ هستند.

محصول دست کارگردان “عصبانی نیستم”

“لانتوری” را رضا درمیشیان ساخته است؛ کارگردانی که ساخته قبلی‌اش “عصبانی نیستم” از جمله آثار پرحاشیه جشنواره سی و دوم فیلم فجر بود و البته همین حواشی بودند که باعث ممانعت در اکران این اثر خوش ساخت اجتماعی شدند.

درمیشیان فیلم تازه اش “لانتوری” را در سکوت خبری جلوی دوربین برد و سعی کرد با مدیریت اخبار آن از هر گونه بروز حاشیه جلوگیری کند. درمیشیان البته که هیچ خط داستانی سرراستی از فیلمش را هم به رسانه ها ارائه نداده است.

سینماژورنال اما خبر یافته که “لانتوری” درمیشیان که نام آن اصطلاحی است مختص به ادبیات زندان که برای افراد تازه‌کار و پرمدعا به کار می‌رود مضمونی درباره اسیدپاشی دارد.

مریم پالیزبان در نمایی از "لانتوری"
مریم پالیزبان در نمایی از “لانتوری”

اسیدپاشی یک پسر بر صورت دختر محبوبش

در “لانتوری” هم این بازیگران اصلی “عصبانی نیستم” یعنی باران کوثری و نوید محمدزاده هستند که حضور دارند.

داستان “لانتوری” درباره پسر جوانی است از طبقه پایین اجتماع که عاشق دختری از طبقه مرفه می‌شود و البته که این عشق سرنوشتی تراژیک را برای دختر رقم می‌زند چراکه پسر جوان و خودخواه که نمی‌تواند به وصال محبوب برسد بر صورت وی اسید می‌پاشد و البته همین اسیدپاشی است که ادامه ماجرا را شکل می‌دهد…

مریم پالیزبان، اردشیر رستمی، نظام الدین کیایی، حسین پاکدل، رضا بهبودی، بهناز جعفری، مهدی کوشکی، نادر فلاح، ستاره پسیانی، بهرنگ علوی، بهرام افشاری، کاظم سیاحی، سیاوش چراغی پور، سجاد تابش و یسنا میرطهماسب دیگر بازیگران “لانتوری” هستند.

داستان دختری که می‌خواهد یک اسیدپاش را قصاص کند

اما “پانسیون” را کارگردانی به نام محسن توکلی ساخته که پیش از این عمده فعالیتش در شبکه خانگی و ساخت فیلمهایی مانند “دوربین”، “قرار بعدی همان جا” و “انسانها” بوده که از این میان فقط “دوربین” به صورت محدود اکران شده است.

بنا به اطلاعات رسیده به سینماژورنال “پانسیون” یا “این زن حقش را می‌خواهد” داستان زندگی دختری را روایت می‌کند که به صورتش اسید پاشیده می‌شود و این دختر می‌کوشد با کار کردن و پس‌انداز دستمزدش هزینه لازم برای پرداخت دیه قصاص اسیدپاش را فراهم کند.

میترا حجار، کامران تفتی، لعیا زنگنه، افسانه پاکرو، روشنک عجمیان، مینا جعفرزاده، رسول توکلی و رضا آشتیانی بازیگران “این زن حقش را می‌خواهد” هستند؛ فیلمی که عنوانش هم یادآور فیلم “این زن حرف نمی‌زند” احمد امینی است.

این زن حقش را می خواهد
میترا حجار در نمایی از “این زن حقش را می‌خواهد”




بالاخره نخستین تصویر از “لانتوری” درمیشیان منتشر شد+عکس/از بازیگر "شهریار" تا صدابردار پیشکسوت در تیم بازیگران!

سینماژورنال: رضا درمیشیان فعالیت سینمایی اش را با “بغض” آغاز کرد اما این حواشی مرتبط با “عصبانی نیستم” بود که او را در کانون توجه قرار داد.

به گزارش سینماژورنال انتقاد رسانه های افراطی از “عصبانی نیستم” در جشنواره سی و دوم و ربط بی دلیل این اثر اجتماعی به ماجراهای سیاسی باعث شد این فیلم که یکی از صریح ترین آثار اجتماعی دهه اخیر سینمای ایران است حتی با داشتن پروانه نمایش هم روی پرده نرود.

با این حال درمیشیان اما همچنان فعالیت فیلمسازی خود را ادامه داد و درگیر ساخت سومین فیلمش “لانتوری” شد.

تمایزی برآمده از یکی از اتفاقات اجتماعی سالهای اخیر
“لانتوری” درامی عاشقانه است که البته باز هم صراحت کلام جوانی متولد دهه 60 را دارد اما تنه زنی آن به یکی از اتفاقات ناگوار اجتماعی سالهای اخیر است که آن را متمایز می کند.

درمیشیان سعی کرد حین ساخت این فیلم که فیلمبرداری آن به تازگی و در دکورهایی که برای طراحی نمای داخلی زندان ساخته شده بود، تمام شد، همه چیز را در سکوت خبری پیش ببرد تا حواشی کمتر اذیتش کند.

به همین دلیل بود که وی به هنگام فیلمبرداری حتی یک عکس هم از فیلم منتشر نکرد تا نیمه انتهایی مهرماه.

یادداشت ویژه جیرانی برای “لانتوری”
حالا نخستین تصویر “لانتوری” که قابی از مریم پالیزبان بازیگر اصلی زن آن است از طریق روزنامه “سینما” به سردبیری فریدون جیرانی منتشر شده است.

درمیشیان که سابقه روزنامه نگاری داشته و در مجلاتی مانند “سینما” و “سینماجهان” در کنار چهره هایی چون جیرانی، غلامرضا موسوی و محمدهادی کریمی تلمذ کرده است در سالهای ورود به سینمای حرفه ای نیز دستیاری جیرانی را در آثاری چون”ستاره ها”، “پارک وی”، “قصه پریا” و “من مادر هستم” تجربه کرد و حالا جیرانی نیز علاوه بر عکس یک، یادداشت اصلی روزنامه اش را هم به فیلم سوم درمیشیان اختصاص داده است.

جیرانی در یادداشت خود برای درمیشیان، خوشحالی خود را از ساخت فیلم تازه وی ابراز کرده و اظهار امیدواری کرده که او بتواند فیلمش را بی دردسر و در فضایی دور از سیاست زدگی هم در جشنواره به نمایش درآورد و هم به اکران عمومی درآورد.

مریم پالیزبان در نمایی از "لانتوری"

مریم پالیزبان در نمایی از “لانتوری”

از کاریکاتوریست تا صدابردار پیشکسوت در تیم بازیگران

به گزارش سینماژورنال مریم پالیزبان بازیگر اصلی “لانتوری” را پیش از این در فیلم “نفس عمیق” پرویز شهبازی دیده بودیم.

او که مشغول تحصیل در مقطع دکترای رشته تئاتر در برلین است بعد از “نفس عمیق” در “لرزاننده چربی” محمد شیروانی هم بازی کرد.

“لانتوری” به غیر از مریم پالیزبان، نوید محمدزاده را هم به عنوان بازیگر اصلی دارد و البته باران کوثری را.

جالب اینجاست که اردشیر رستمی کاریکاتوریست و گرافیست وطنی که در سریال “شهریار” نقش این شاعر را بازی کرده بود هم در فیلم ایفای نقش کرده است.

نظام الدین کیایی صدابردار شناخته شده ایرانی دیگر بازیگر غیرمتعارف فیلم است.

حسین پاکدل ، رضا بهبودی ، بهناز جعفری، مهدی کوشکی، نادرفلاح ، ستاره پسیانی، بهرنگ علوی ، بهرام افشاری، کاظم سیاحی، سیاوش چراغی پور، سجاد تابش و یسنا میرطهماسب دیگر بازیگران فیلمند.