1

چرا خشایار الوند بعد از مرگش برای سازمان عزیز شده؟؟

سینماروزان: کم نبوده اند دست اندرکاران محصولاتی ماندگار برای رسانه ملی که حتی بعد از مرگ هم چنان که باید مورد توجه این رسانه قرار نگرفتند. از اکبر خواجویی و عزت انتظامی گرفته تا ضیاءالدین دری  هیچ گاه حتی پس از مرگ شرایط پروپاگاندای خبری سازمان حول خود را تجربه نکردند!

آنها در حرفه خویش از بازیگری تا کارگردانی نفر اول بودند و قدر ندیدند پس چطور شده خشایار الوند بعد از مرگش تا این حد برای رسانه ملی عزیز شده؟؟

الوند علیرغم شخصیت متواضع و نمکین اش در اغلب پروژه های تلویزیونی از “قهوه تلخ” تا “شبهای برره” و از “مرد هزارچهره” تا “نقطه چین” هم نه طراح و سرپرست نویسندگان که صرفا یکی از نویسندگان بوده! این طور نیست؟

پس چطور است درست بعد از مرگش رسانه ملی سعی دارد با خبرسازی حول خشایار الوند او را به عنوان نویسنده اصلی چنین مجموعه هایی معرفی کند؟

آیا الوند باید پررنگ شود تا نام پیمان قاسم خانی سرپرست نویسندگان این مجموعه های شناخته شده کمرنگ شود؟ چرا؟ چون پیمان در سالهای اخیر دیدگاه مثبتی به همکاری با رسانه ملی نداشته؟ امثال مهراب قاسم خانی و امیر ژوله نیز که کم و بیش در گروه نویسندگان چنین سریالهایی بوده اند هم چنان که باید ردی مستقل از خود بجا نگذاشته اند

؛ بماند که مواضع سیاسی آنها نیز خوشامد اداره کنندگان رسانه ملی نبوده!!

پس بهترین مسیر برای رسانه ملی مانور حول خشایار مرحوم است تا نگارنده اصلی این سریالها و دیگر همکاران نگارش به حاشیه بروند؟؟




روایت مهران مدیری از چرایی عدم حضور خسرو شکیبایی در «پاورچین» و «مرد هزارچهره»⇐اصولا هیچ وقت حالش خوب نبود

سینماروزان: مهران مدیری کمدین تلویزیون که با فیلم «ساعت 5 عصر» که پرسشهایی درباره شباهتهای آن با «قلاده های طلا» وجود دارد به سینماها می آید هرچند هیچ گاه فرصت این را پیدا نکرد که با خسرو شکیبایی همکاری کند اما دو بار تا آستانه همکاری با خسروی سینمای ایران پیش رفت.

به گزارش سینماروزان یک بار در سریال «پاورچین» و بار دیگر در سریال «مرد هزار چهره» بود که توافقات ابتدایی میان طرفین برای همکاری پیش آمد اما شکیبایی در دقایق آخر قید همکاری را زد.

مهران مدیری درباره دلایل این عدم همکاری در کتاب خسرو شکیبایی چندخطی نوشته است.

متن یادداشت مدیری را بخوانید:

از روزی که او را شناختم و از اولین باری که او را دیدم، حالش خوب نبود. اصولا هیچ وقت حالش خوب نبود. منظورم بدحالی جسمانی‌اش نیست. احساس خوشبختی درونی نداشت. از آن آدم‌هایی بود که ذات اندوه را در خود داشت. این در صدایش بود. در لحن گفتارش بود. در چشمانش بود و در حرکت دستانش. شاید با همین اندوه درون، احساس شادی داشت و با همین دلمشغولی‌های درون، خودش را زنده نگه می‌داشت. دوست داشت تنها باشد. دوست داشت خلوت باشد دیگران را به خود راه نمی‌داد، هرگز نفهمیدم چه چیزی خوشحالش می‌کند و چه زمانی حالش خوب است.
برای بازی در «پاورچین» به او تلفن زدم. رفتم خانه‌اش و نشستیم به درد دل. در همه جای خانه بود. مجسمه‌اش، عکس‌هایش، نقاشی‌هایی که از چهره او کشیده بودند، جوایزی که گرفته بود. تصویر آدم‌های مهمی که با او کار کرده بودند و نقطه درخشان کارنامه‌اش، هامون. همه جا پر از او بود و او غمگین. مثل کودکی بود که توسط خداوند تنبیه شده باشد. یک بغض نهفته که در گلوی او بود و نمی‌دانم چرا. گفت که می‌آید و در «پاورچین» بازی می‌کند. فردا به محل فیلمبرداری ما آمد و حرف زدیم. می‌دانستم که نمی‌آید. حوصله نداشت. حقیقت را نمی‌گفت که دل مرا نشکند. حوصله نداشت و رفت. چند سال گذشت. برای بازی در «مرد هزار چهره» به او تلفن زدم و در یک روز برفی دوباره به محل فیلمبرداری ما آمد. غمگین‌تر، شکسته‌تر و بی‌حوصله‌تر.

باز هم می‌دانستم که نمی‌آید. با هم حرف زدیم. حوصله نداشت. باز هم نمی‌خواست که دل مرا بشکند. بهانه آورد و باز هم حوصله نداشت و رفت. نزدیک درب خروجی برگشت،‌ مرا بوسید و گفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم، و رفت، برای همیشه رفت. روزی که برای خاکسپاری رفتم و هزاران نفر آمده بودند تا این پیکر غمگین را به خاک بسپارند و مردم فراوانی که دوستش داشتند و می‌گریستند و مردم فراوان دیگری که آمده بودند با هنرمندان مورد علاقه‌شان عکس بگیرند و عده فراوان هنرمندانی که سعی داشتند به دیگران بفهمانند که ما بیشتر از شما با ایشان دوست بودیم، و در این هیاهوی عظیم، آخرین جمله او را دوباره شنیدم که می‌گفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم….. مطمئنم در بهشت، روزی با او کار خواهم کرد. احتمالا در یک تئاتر مشترک که آنجا دیگر، حوصله دارد، حالش خوب است و غمگین نیست.




مشابه‌سازی اتفاقات ۸۸ در «ساعت ۵ عصر»مهران مدیری؟!+فیلم

سینماروزان: اولین ساخته سینمایی مهران مدیری با عنوان «ساعت 5 عصر» که با حمایت مالی «اول مارکت» سامانه‌ای وابسته به اپراتور متمول «همراه اول» تولید شده است در دستور پخش قرار گرفته و بناست بعد از پایان اکران «نهنگ عنبر2» در گروه قدس اکران شود.

به گزارش سینماروزان درباره خط داستانی «ساعت 5 عصر» اطلاعات شفافی از سوی مهران مدیری ارائه نشده و صرفا به این بسنده شده که این فیلم قرارگیری کاراکتر اصلی آن را در موقعیتهایی متفاوت از یک صبح تا عصر  روایت میکند.

شنیده ها اما حکایت از آن دارد که «ساعت 5 عصر» مهران مدیری در امتداد آثاری نظیر «مرد هزارچهره» به پدیده جوزدگی ایرانیان اشاره دارد.

در «مرد هزارچهره» که فیلمنامه اش با گرته برداری از داستانی از «عزیز نسین» نویسنده ترک نگاشته شده بود، جوزدگی یک مرد دست و پاچلفتی به نام «مسعود شصت چی» در شرایطی بیان می‌شد که با آدمهایی که کمترین ربطی بهشان نداشت اشتباه گرفته می‌شد اما در «ساعت 5 عصر» جوزدگی ایرانیان است که روایت می‌شود.

 در اینجا کاراکتر اصلی نه تنها جوزده نمی شود که در بروز با جوزدگی اجتماع انبوه پیرامونی است که دچار اتفاقاتی غریب و غیرقابل باور میشود. اگر در تیزر منتشره از «ساعت 5 عصر» هم حضور انبوهی هنرور در نماهای مختلف را می بینیم شاید به دلیل آن است که دردسرهای جوزدگی به تماشا درآید.

آیا این جوزدگی عمومی نمی‌تواند اشاره‌ای داشته باشد به اتفاقاتی که پس از انتخابات88 رخ داد و در نتیجه آن ناآرامیهای فراوانی را رقم زد؟ قطعا یکی از مصداقهای جوزدگی در ایام انتخابات رخ می دهد که در یک آن و با آغشتگی به هیجان است که آدمیان تصمیم به بروز افعال و گفتاری خاص از خود نشان می دهند.

نقد این رفتارها می‌تواند یکی از دلایل ساخت فیلمی مانند «ساعت 5 عصر» باشد و شاید هم ارائه دهنده تحلیلی در این باره که اگر در انتخاباتی خاص کاندیدای موردنظرتان رأی نیاورد هیجان زده نشوید و دچار سوءتفاهم درباره رأی گیری نگردید.

اینکه «ساعت 5 عصر» پیش از انتخابات ساخته شده و نقدهایی که مهران مدیری در «دورهمی» قبل و بعد از انتخابات به کاندیدای پیروز انتخابات داشته می‌تواند این پرسش را شکل دهد که آیا این فیلم برای این ساخته شد که اگر کاندیدای پیروز فعلی رأی نیاورد مجددا آن جوزدگی 88 رخ ندهد؟

حضور سامانه ای وابسته به «همراه اول» از شرکتهای مخابرات ایران به عنوان سرمایه گذار تولید این فیلم هم به اندازه سوژه آن دارای اهمیت است. آیا هدف این سامانه صرفا استفاده از اشتهار مهران مدیری و سودآوری در گیشه بوده؟ یا آن که ارتباطی وجود دارد میان این حمایت و مضمون فیلم؟

برای دیدن تیزر پرهنرور «ساعت 5 عصر» اینجا را ببینید.

در همین ارتباط محتوای «فیلم مدیری به «خیابانهای آرام» شباهت دارد یا «قلاده‌های طلا»؟!» را هم بخوانید.




روایت پیمان قاسم خانی از درد و خونریزی ناشی از جدایی از مهران مدیری

سینماروزان: مهران مدیری و پیمان قاسم خانی سالها به عنوان کارگردان-نویسنده با هم کار کردند و برحی از آثار شاخص مدیری مانند “مرد هزارچهره”، “شبهای برره” و “پاورچین” محصول متنهای پیمان است و البته بعد از جدایی هم مدیری هرگز نتوانست موفقیت چنین آثاری را تکرار کند.

قاسم خانی که اولین تجربه کارگردانیش “خوب بد جلف” را در اکران نوروزی روی پرده دارد در گفتگو با “24” درباره چرایی جدایی از مدیری سخن گفته و از جمله درباره درد و خونریزی این جدایی.

قاسم خانی درباره دلیل جدایی از مدیری اظهار داشت: راهمان جدا شده بود دیگر. از یک جاهایی به بعد روحیه هایمان شبیه هم نبود.

وی با بیان اینکه هیچ وقت وسوسه همکاری دوباره با مدیری به سرش نزده اخبار همکاری مجدد را تعارف دانست و گفت: فکر نمی کنم در آینده نزدیک هم قرار باشد چنین اتفاقی{همکاری دوباره با مدیری} بیفتد.

قاسم خانی با اشاره به هویتی که برای او و مدیری از دل همکاریهای مشترکشان درآمد ادامه داد: در واقع به نوعی هویت هر دویمان از دل این همکاری درآمد. منتها بچه ها دوست داشتند در تلویزیون بمانند و بعد در شبکه خانگی. من علاقمند بودم که چیزهای دیگری را هم امتحان کنم و سینما را بیشتر دوست داشتم.

پیمان قاسم خانی در پاسخ به این پرسش که آیا جدایی از مدیری درد و خونریزی هم داشت گفت: ببین، چیزه…[مکث میکند] یک درد و خونریزی هایی هم بود[می خندد]!




مهران مدیری: برای هر قسمت “دورهمی” ۶۰ میلیون می‌گیرم/رقم دستمزدم برای فیلم “ساعت ۵ عصر” ۲۰ میلیارد است!/اسپانسر “دورهمی” بودجه فیلم را می‌دهد

سینماژورنال: نشست خبری فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» به کارگردانی مهران مدیری عصر  ۴ شهریورماه در هتل هما با حضور مهران مدیری برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال مدیری در این نشست با لحنی که مشخص نبود جدی است یا شوخی رقم دستمزد خود در هر قسمت از “دورهمی” را 60 میلیون تومان اعلام کرد و همچنین ادعا کرد که دستمزدش برای ساخت فیلم “ساعت 5 عصر” حدود 20 میلیارد تومان است!

بخشهای خواندنی گفته های مهران مدیری در این نشست را بخوانید:

هشت سال است به دنبال تولید این فیلم ام

— ۸ سال است که تصمیم دارم این کار را انجام دهم و مرتب می‌گفتم دیگر سریال نمی‌سازم اما نمی‌شد و امسال فکر کردم در فرصت ۲ ماهی که (مهر و آبان) ضبط برنامه “دورهمی” متوقف می‌شود، می‌توانم این کار را انجام دهم و اگر از این فرصت استفاده نکنم به سال بعد می‌افتد و شاید آن وقت بمیرم و فیلم نساخته باشم.

ایده فیلم هم مربوط به دو سه سال قبل است که خیلی ناگهانی به ذهنم رسید و ماجرای آن چیزی است که هر روز در اطراف ما اتفاق می‌افتد در حالی که ما خیلی متوجه آن نیستیم. البته داستان آن را نمی‌توانم خیلی تشریح کنم ولی کلیت آن مربوط به زندگی آدمی از ۷ صبح تا ۵ عصر یک روز است که باید به مکانی برسد تا برای پرونده خود امضایی را بگیرد.

این فیلم با گروه سابق ساخته نخواهد شد

–درباره تشابه این اسم با فیلم‌های دیگری از سیامک شایقی و سمیرا مخملباف با لحنی شوخی گفت: پس بهتر است اسم فیلمم را «ساعت ۲ و ربع بگذارم اما واقعا از این فیلم‌ها اطلاعی نداشتم. داستان فیلم من به گونه‌ای است که مکانی که شخصیت اصلی داستان باید خود را به آنجا برساند، در ساعت ۵ عصر بسته می‌شود؛ ضمن این که این واژه برای من یادآور شعر زیبایی از لورکا است که از کودکی آن را به یاد دارم.

–این فیلم با همان گروه همیشگی همکارانم در سریال سازی ساخته نمی‌شود و کاملا با گروه جداگانه‌ای کار خواهم کرد اما شاید دو سه نفر از همکاران پشت صحنه‌ حضور داشته باشند.

فیلمنامه برای گرفتن مجوز دچار تغییر نمی‌شود

–فیلمنامه “ساعت ۵ عصر” در حال نوشته شدن است و احتمالا تا ۱۵ روز دیگر آماده می‌شود. این فیلم کاملا رئال و اجتماعی است و هیچ فضای فانتزی در آن وجود ندارد. با این حال یک کمدی با سوژه تلخ است که داستان آن را در اطراف‌مان می‌بینیم ولی به شکلی غلو شده در فیلم نشان داده می‌شود. برای ساخت فیلم هم پس از این که فیلنامه به پایان رسید، آن را برای کسب مجوز به وزارت ارشاد ارائه خواهم کرد.

— فیلمنامه در ارشاد دچار تغییر نمی شود چون اصلا موردی ندارد که بخواهد مشکلی ایجاد کند اما اگر هم باشد با گفت‌وگو حل می‌شود.

90 درصد سکانسها خارجی است

–سیامک انصاری، بازیگر اصلی فیلم است و به جز خودش که نقش کوتاهی دارد، سه بازیگر دیگر هم حضور خواهند داشت. در این فیلم صحنه‌هایی وجود دارد که با همراهی حدود هزار نفر آن را فیلمبرداری خواهیم کرد و برای این کار از دستیاران و برنامه‌ریزان پروژه کمک خواهم گرفت تا جمعیتی که حضور خواهد داشت، کنترل شود چون قرار است صحنه‌هایی داشته باشیم که تمام پرده سینما پر از آدم باشد.

–در تمام سال‌هایی که کار کرده‌ام علاقه‌ای به گرفتن صحنه‌های خارجی نداشته‌ام و فکر می کنم این فیلم تمام این سال‌ها را از دماغم درآورد چون ۹۰ درصد سکانس‌ها خارجی است.

اسپانسر “دورهمی” بودجه را تأمین می کند

–“ساعت ۵ عصر” سراسر نقد اجتماعی است و در آن تهران را مثل یک تیمارستان یا یک جای خیلی شلوغ می‌بینیم که در آن هزاران نفر می‌چرخند. در واقع کمدی فیلم در خدمت همین نقد اجتماعی و فرهنگی است.

— سرمایه‌گذار این فیلم همان اسپانسر مجموعه “دورهمی” است و از این همکاری خوشحالم چون در این سال‌هایی که کار کردم هیچ اسپانسری به این خوبی نداشتم.

فراخوان بازیگری نداریم

–بنای ما بر این است که اصل هر چیزی در کار دیده شود ولی اگر یک نفر بتواند چیزی را نشان دهد که با اصل ماجرا فرقی نداشته باشد، آن موقع می‌توانم به آن فکر کنم اما نمی‌دانم چنین امکاناتی در اینجا هست یا خیر؛ به همین دلیل فعلا همه چیز را بر اصل بودن گذاشته‌ام.

–برای انتخاب بازیگران فکر نمی کنم احتیاجی به فراخوان باشد چون برای همان هزار نفر هم افراد لازم هستند همان طور که در “قهوه تلخ” یا “مرد هزار چهره” در سکانسی که برای دادگاه فیلمبرداری می‌کردیم هزار نفر حضور داشتند؛ هرچند کنترل آن سخت می‌شود.

مهران مدیری ساعت 5 عصر
مهران مدیری در نشست “ساعت 5 عصر”

سیامک انصاری سال‌ها برای این فیلم تمرین کرده است

–از ۱۰ مهرماه ضبط “دورهمی” متوقف می‌شود و فیلمبرداری “ساعت ۵ عصر” از نیمه مهرماه آغاز می‌شود. سیامک انصاری در تمام این سال‌ها برای این فیلم تمرین کرده است چون در اینجا اوج شخصیتی را که تاکنون بازی کرده ایفا خواهد کرد؛ آدمی که همه بلاهای جهان سرش می آید و او در تمام این سال‌ها آن را بازی کرده است. به همین دلیل فکر می کنم هنوز بهترین گزینه برای این نقش او باشد.

— البته قطعا اگر من بازی کنم جذاب‌تر می شود ولی این فیلم به شدت کار سختی است. غیر ممکن است که در آن هم بازی کنم و هم آن را بسازم.

دستمزد ۲۰ میلیاردی برای اولین فیلم سینمایی؟!

–دستمزد من برای “دورهمی” ۳۰ میلیون تومان نیست و نمی‌دانم چرا روزنامه‌ها که باید علیه شایعات عمل کنند، درست مطالب را انعکاس نمی‌دهند. من برای هر قسمت ۶۰ میلیون تومان می گیرم و اصلا می گویم چرا کار آدم را خراب می کنید و می‌گویید ۳۰ میلیون تومان.

–دستمزدم برای فیلم سینمایی “ساعت 5 عصر” ۲۰ میلیارد تومان است!!!

از در حاشیه تا مرگ عباس کیارستمی

–درباره اینکه با توجه به تجربه‌ای که از ساخت «در حاشیه» داشته آیا نمی‌خواهم با توجه به مرگ عباس کیارستمی، اثری در این‌ باره بسازم باید بگویم من در “دورهمی” راجع به این قضیه حرف زدم اما تلویزیون صلاح دانست آن را پخش نکند چون می‌گویند هنوز معلوم نیست چه اتفاقی افتاده و تا چیزی ثابت نشود نمی‌توان درباره آن صحبت کرد اما یک بار حرف‌هایمان را درباره مشکلات پزشکی گفتیم و دچار آن مسائل شد و به همین دلیل دیگر چنین قصدی ندارم.

خیلی دیر متوجه پشت صحنه شدم

–آنچه از قول من درباره مصاحبه نکردن و برخی مسائل دیگر به خبرنگارانی که به “دورهمی” آمده بودند گفته شد حرف‌های من نیست و بابت آن عذرخواهی می کنم اما واقعیت این است که در این سال‌ها دستیاران و مدیران تولیدی که با آن ها کار کرده ام یک قراری با هم گذاشته‌اند که هر اتفاقی می افتد مدیری نفهمد. آن ها خودشان این تصمیم را گرفته‌اند و اجرا هم می‌کنند. من خیلی دیر متوجه این مساله شدم و سال ها طول کشید که بفهمم آن پشت چه اتفاقی می افتد و وقتی فهمیدم یک روز گفتم این کار فشار بیشتری به من وارد می کند. وقتی هم خودم آمدم وسط که ماجرا را حل کنم کار خیلی سخت شده بود . به همین دلیل خواستم چنین نشستی برگزار شود و هرچند وقت یک بار هم آن را تکرار خواهیم کرد.

–آن جمله{هرکس با عمه‌اش قهر می کند روزنامه‌نگار می‌شود} را درباره همه خبرنگاران نگفتم ولی معتقدم گاهی اتفاقاتی می افتد که برای حرفه خبرنگاری خوب نیست هرچند در همه حرفه‌ها وجود دارد اما گاهی یک چیزهایی تیتر می شود که برای دیده می شود ولی این به زندگی و آبروی یک آدم لطمه می‌زند.

دیگر سریال نخواهم ساخت

— آن چه پیش از این در برنامه “هفت” گفتم مربوط به این بود که دیگر سریال نخواهم ساخت چون دیگر علاقه‌ای به آن ندارم اما کاری مثل “دورهمی” را که متفاوت باشد جذاب می‌دانم و آن را خیلی هم دوست دارم. وقتی روی صحنه برای مردم چیزهایی را می گوییم که در نهایت بازخوردهایی گرفته می شود و می‌بینیم مردم دوست دارند حرف‌های صریح تر و شفاف‌تر را بشنوند کار جذاب‌تر می شود ضمن اینکه این برنامه برایم یک تجربه خیلی خوب بود که یادآور کارهای تئاتری‌ام هم شد.

–من می خواهم در “دورهمی” نشان دهم آن هنرمندی که الگوست و مردم برای آن غنج می‌زنند این است که می‌بینید. می خواهم نشان دهم آدمی که بلیت‌های کنسرتش خیلی زود تمام می شود این است. درواقع دوست دارم بخش‌های دیگرش را هم به مردم نشان دهم چون وقتی بعضی از هنرمندان چیز دیگری از خود را نشان می‌دهند و نه کتاب می خوانند و نه هیچ چیز دیگر به نظرم یک فاجعه است.

–“دورهمی” رقیب «خندوانه» نیست؛ چرا که ساختار آن‌ها و نیز هدف دو برنامه کاملا از یکدیگر متفاوت است، قطعا یکی از کسانی که به برنامه “دورهمی” دعوت خواهد شد رامبد جوان است.

نگارش زندگینامه چهارجلدی

— از سال آینده شروع به نوشتن زندگینامه خود از کودکی تا به امروز می‌کنم که فکر می‌کنم چهار جلد خیلی قطور شود چون برشی از ایران شامل زندگی فرهنگی، اجتماعی، جنگ و هنر خواهد بود. در واقع می‌خواهم همه آنچه را که در این سال‌ها دیده‌ام در کتابی بنویسم.




نخستین فیلم سینمایی مهران مدیری یک کمدی تلخ است با بازی سیامک انصاری⇐آیا مدیری جا پای کاهانی می‌گذارد؟

سینماژورنال: بعد از آن که مهران مدیری در برنامه هفته قبل “هفت” اعلام کرد قصد ساخت اولین فیلم سینمایی بلند خود با نام “ساعت 5 عصر” را دارد و از این گفت که این فیلم فقط یک شخصیت اصلی دارد و اثری پرهنرور است(اینجا را بخوانید) حالا خشایار الوند نویسنده این کار در کنار تأیید حضور سیامک انصاری به عنوان بازیگر اصلی این فیلم از جنس تلخ کمدی مهران مدیری در این کار سخن گفته است؛ تلخ بودنی که این پرسش را پیش رو می گذارد که مدیری بناست دنباله روی کارگردانی همچون عبدالرضا کاهانی در آثاری نظیر “هیچ”، “اسب حیوان نجیبی است” و “بیخود و بی جهت” باشد؟

به گزارش سینماژورنال خشایار الوند که در این سالها هموراه در تیم نویسندگان سریالهای مهران مدیری بوده است با اشاره به خط اصلی “ساعت 5 عصر” به “مهر” گفت: خط اصلی «ساعت ۵ عصر» از مهران مدیری است و من و امیرمهدی ژوله طرح اولیه آن را درآوردیم و من این روزها در کنار کارهای دیگرم مشغول کار روی طرح این فیلمنامه هم هستم.

وی درباره این اثر سینمایی و نوع کمدی آن توضیح داد: کمدی اصیل از نوعی تلخی هم برخوردار است چون انتقاد می کند و به یک نکته، رفتار و یا هنجار حتی با دست انداختن آن اتفاق واکنش نشان می دهد، «ساعت ۵ عصر» هم به همین شکل است. این اثر از باقی کارهای مدیری رئال تر، زمان آن معاصر است و افراد قابل شناسایی هستند. اتفاقاتی که در آن رخ می دهد ممکن است مثل همه کارهای کمدی کمی خرق عادت باشد اما وقوع آنها غیرممکن و فانتزی نیست.

بازیگر اصلی سیامک انصاری است

وی درباره شخصیت اصلی این فیلم سینمایی یادآور شد: بازیگر اصلی این فیلم سینمایی سیامک انصاری است و اصلا ما برای طراحی شخصیت روی خود او فکر کردیم اما اینکه شخصیت های فرعی را چه کسانی بازی می کنند هنوز مشخص نیست. این فیلم هم براساس شخصیت خود انصاری در مجموعه های مدیری به نگارش درآمده است.

الوند درباره شخصیت انصاری در این کمدی ها برای مخاطب لو رفته است، اظهار کرد: وودی آلن ۵۰ سال یک شخصیت را بازی کرد. باب هوپ، والتر ماتائو و جری لوئیس و همه کمدین های اصیل پرسونایی برای خود می سازند که وقتی در ذهن مخاطب جا افتاد و شکل گرفت دیگر به آن دست نمی زنند و حتی ظاهر را هم عوض نمی کنند. شما یک فیلم را نمی توانید پیدا کنید که جری لوئیس حتی ظاهر خود را تغییر داده باشد و مثلا موی خود را کوتاه کرده یا سبیل گذاشته باشد. همه کمدین ها تلاش می کنند به برند تبدیل شوند پس چرا باید آن را خراب کرد. شخصیتی هم که از سیامک انصاری در طول این سال ها ساخته شده است نباید دست بخورد.

«ساعت ۵ عصر» اثری متفاوت از مدیری است

نویسنده مجموعه های «شب های برره» و «مرد هزار چهره» درباره اینکه این اثر تا چه حد از انتقادات سیاسی برخوردار است، اظهار کرد: ما به دنبال دسته بندی انتقادات به سیاسی و اجتماعی نیستیم. ناهنجاری هایی وجود دارد که منشاء آنها سیاست، فرهنگ، جامعه و… است و شخصیت فیلم ما هم درگیر این ناهنجاری ها می شود.

الوند درباره ویژگی این فیلمنامه سینمایی در مقایسه با دیگر آثار مدیری در تلویزیون عنوان کرد: هوشمندی مهران مدیری در تلویزیون در این است که می داند برای ۶۰ میلیون مخاطب کار می سازد و مجبور است که روی سرگرم کردن مخاطب فکر کند و شوخی هایش به گونه ای باشد که به کسی برنخورد اما ممکن است بعضی از این قید و بندها در این فیلم وجود نداشته باشد و کار با شکل و شمایل دیگری دربیاید. حدس خود من این است که «ساعت ۵ عصر» اثری متفاوت از مدیری خواهد بود.

من و مدیری نیازی نداریم که با هم حرف بزنیم

نویسنده مجموعه «قهوه تلخ» درباره موقعیت شخص دانا در میان عده ای ابله که معمولا انصاری در آن قرار می گیرد، بیان کرد: مسلما در این فیلم سینمایی ویژگی هایی وجود دارد که مخاطب شگفت زده شود و حضور انصاری در این کار بستگی به موقعیت هایی دارد که برایش ایجاد می شود.

وی در پایان درباره زمان شروع رسمی نگارش فیلمنامه و همچنین همفکری با مدیری عنوان کرد: اگر کار در سریال «علی البدل» که مشغول نگارش فیلمنامه آن برای سیروس مقدم هستم تمام شود امیدوارم بتوانیم زودتر به این کار برسیم. من و مدیری اکنون مثال «ف» و «فرحزاد» را داریم اگر مدیری یک جمله بگوید من می دانم منظورش چیست و اگر من نکته ای را بیان کنم او متوجه خواهد شد. بنابراین چندان نیازی هم نداریم با هم حرف بزنیم و چشم بسته متوجه سخن هم خواهیم شد ولی در عین حال مرحله به مرحله با هم گپ می زنیم و کار را جلو می بریم.




مهران مدیری: دیگر مرا در تلویزیون نخواهید دید/امسال فیلم سینمایی “ساعت ۵ عصر” را می‌سازم/می‌خواهم حرفهای تند سیاسی-اجتماعی بزنم/از بازی در “توکیو بدون توقف” پشیمانم/”ویلای من” ضعیف و بچگانه بود/ساعت ۲ شب به فرهادی زنگ زدم و…

سینماژورنال: دو روز قبل گزارش حضور مهران مدیری در مقام مهمان در برنامه خودش “دورهمی” را در سینماژورنال ارائه دادیم.(اینجا را بخوانید) شب گذشته هم مهران مدیری در برنامه “هفت” حاضر شد و خداحافظی رسمی خود از رسانه ملی را اعلام کرد.

به گزارش سینماژورنال مهران مدیری جمعه شب در برنامه «هفت» حاضر شد و  ضمن بیان اینکه این روزها حال روحی خوبی ندارد از تلاشهایش برای خداحافظی از تلویزیون و ساختن فیلمهای سینمایی با حرفهای تند سیاسی-اجتماعی سخن گفت.

میخواهم از سریال سازی کنار بکشم

مهران مدیری در ابتدای حرف‌هایش گفت: از کار کردن خسته شده ام. سال‌هاست از 365 روز سال 360 روز کار کرده ام. میخواهم کلا از تلویزیون و شبکه خانگی سریال سازی خود را خلاص کنم و فقط سالی یک یا دو فیلم بسازم. دو ماه دیگر فیلم سینمایی خود را می سازم. دو فیلمنامه دارم. یکی کمدی و دیگری تلخ و عجیب. در این سالها به دلیل آنکه مدام درگیر تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی بودم، نشد.

مدیری درباره نزدیک نشدن به ساختن فیلم سینمایی هم گفت: دلیل فیلم سینمایی نساختن در این سالها، ترس از ساخت فیلم سینمایی کمدی نبود. ترس از ساخت فیلم سینمایی بود. با وجود اینکه این تجربه کم نیست، اما برای سینما کم است. و دوست داشتم وقتی به سینما می آیم خیلی حرفه ای باشد.

فیلمی که در هر سکانس 600 هنرور دارد

مدیری همچنین درباره فیلمی که می خواهد مقابل دوربین ببرد گفت: نام فیلم «ساعت 5 عصر» است که یک فیلم کمدی است. فیلم سخت و خیابانی و بسیار شلوغ و پرجمعیتی است. ممکن است در هر سکانسی بین 600 تا 700 نفر حضور داشته باشند. اما فیلم تنها یک بازیگر اصلی دارد و باقی مردم اند.

وی ادامه داد: فیلمی است از 7 صبح تا 5 بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت می کند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد. فیلم مثل گلوله برفی است که هرچه جلوتر می رود بزرگتر می شود و ریتم مدام تندتر می شود و دیوانه وار بودن ماجرا بزرگتر و موضوع عظیم تر می شود. فیلم موضوعی به شدت اجتماعی دارد که هر روز با آن مواجه ایم اما به آن توجهی نمی کنیم.

مدیری تأکید کرد: طرح فیلمنامه «ساعت 5 عصر» از خودم است اما من با خشایار الوند در حال نگارش آن هستیم. اما فیلمنامه دومم که تلخ است به تنهایی کار خودم است. علاقه خودم به نگارش متن های تلخ و جدی است.

به دنبال مباحث تند سیاسی-اجتماعی هستم

مدیری در ادامه حرف‌هایش درباره شیوه ای که قرار است در فیلم‌هایش پیش گیرد گفت: من تصمیم دارم در ادامه مسیر فیلمسازی خود حرف های تندتر و بزرگتری در حوزه سیاست و فرهنگ و اجتماع بزنم که  جای این حرف ها در تلویزیون نیست و محدودیت های آن نمی گذارد و به نظر در شبکه نمایش خانگی و ارشاد بهتر می شود اینها را بیان کرد.

“ویلای من” و “نقطه چین” ضعیف و بچگانه بود…

مهران مدیری با مروری بر کارهای مختلف تلویزیونی اش بیان داشت: من خیلی از کارهایم را الان دوست ندارم. مخصوصا کارهایی که زمان آنها گذشته است. کارهایی مثل «جایزه بزرگ»، «نقطه چین»، «ویلای من» و … که به نظرم بچه گانه و ضعیف اجرا شده اند.

این کارگردان-بازیگر ادامه داد: «شوخی کردم»، «شب های برره»، «قهوه تلخ»، «دورهمی»، «پاورچین»، «مرد هزار چهره» و… را در کارهایم دوست دارم چون حرف های خوبی داشتند.

از بازی در “توکیو بدون توقف” پشیمانم

مدیری با اشاره به یکی از معدود تجربیات سینمایی اش در حیطه کمدی بیان داشت: از بازی در فیلم «توکیو بدون توقف» پشیمانم.

وی خاطرنشان ساخت: از کارگردانی دیگران وقتی برایشان بازی می کردم، حرص می خوردم. اما وقتی می پذیرفتم کاملا خود را می سپردم و حرفی نمی زدم مگر آنکه از من بخواهند.

خیلی وقت است که حالم خوب نیست

مهران مدیری در پاسخ به مسعود فراستی که چرا دیگر تیز نیستی، گفت: بخاطر محدودیت های تلویزیون است! اصلا چیز عجیبی نیست، همه جا همین است، اما جدیدا بسیار سخت گیرتر شده اند. نمونه اش در همین برنامه «دورهمی». از طرفی چیزهایی را ما می گوئیم که برای نخستین بار ما هستیم که مطرح می کنیم و پخش می شود، و از طرفی مواردی را ممیزی می کنند که من اصلا نمی فهمم برای چه نباید پخش شود.

 مدیری در پاسخ به این پرسش فراستی که تو از نگاه بالا با مخاطب صحبت می کنی، گفت: در ابتدا “دورهمی” به این شکل اجرا می شد، اما به مرور مشکل را با تذکر دیگران مرتفع کردم.

وی افزود:  خیلی وقت است که حالم خوب نیست. یک نوع دگردیسی نیاز است برای ترک تلویزیون و سینمای خانگی به سمت سینما. برای اینکه از این شکل کار خسته و اشباع شده ام. اصلا دیگر دوست ندارم و ارضایم نمی کند.

برایم سخت است که درباره عطاران نظر دهم

مهران مدیری پیرامون نقد خودی ها اظهار داشت: نقد سینمای کمدی مبتذل و به اصلاح بدنه برای من ممکن است اما از نقد کمدی جدی اجتناب می کنم و برایم سخت است درباره رضا عطاران و… نظر دهم.

وی درباره نقد کارشناسان بر آثارش بیان داشت: برخی از منتقدان به دلیل اینکه جواب تلفنشان را ندادم نقدهای بسیار تندی به فیلم هایم وارد کردند که به نظرم این موضوع خیلی غیرانسانی است.

ساعت 2 شب به فرهادی زنگ زدم

مهران مدیری درباره یکی از معدود مواردی که شرایط همکاری با اصغر فرهادی برایش پیش آمده بود و احتمالا منظورش “دایره زنگی” است بیان داشت: وقتی فیلمنامه اصغر فرهادی را خواندم، دیدم معرکه است. دوام نیاوردم همان شب ساعت 2 شب زنگ زدم که من می خواهم بیایم بازی کنم.

چقدر راجع به سینمای ژاپن و بلوک شرق می دانیم؟

این کمدین در جایی از گفته هایش با اشاره به خلأ منابع مطالعاتی درباره سینمای شرق بیان داشت: به «هفت» به عنوان برنامه ای که حرفه ای ترین برنامه سینمایی تلویزیون است یک انتقاد دارم. همه این چیزهایی که گفتم به شدت تحت تاثیر سینمای هالیوود است. سالهای سال است که می خوانیم و می شنویم از سینمای هالیوود. یکی از وظایف این برنامه و مطبوعات حرفه ای سینما شناخت وسیع تری از سینما به مردم و مخاطبان است. ما چقدر راجع به سینمای ژاپن و بلوک شرق می دانیم؟ ادبیات شرق و … را نمی شناسیم. انگار در اینترنت هم در این خصوص وجود ندارد. سینما معنی اش تمام اینها است. این کار را شما بکنید.




رسول نجفیان: از نوروز برایم خاطره تماشای “دکتر ژیواگو” و “گنج قارون” باقی‌ مانده/برای تماشای “دکتر ژیواگو” تمام شهریه مدرسه‌ام را یکجا دادم/”گنج قارون” رقص داشت اما انسانیت تزریق می‌کرد

سینماژورنال/مارتا ثناوش: رسول نجفیان جزو هنرمندان غریزی ماست؛ یک دلیل غریزی بودن هنر در وجود او علاوه بر چندبعدی بودن هنرش و  توانایی در خوانندگی، بازیگری و نویسندگی به این بازمی‌گردد که برخلاف کشته مرده‌های بازیگری که حاضرند همه کار کنند برای نقش گرفتن و دیده شدن، نجفیان طی سالهای فعالیتش در بازیگری چنان که باید عطش دیده شدن در مقام بازیگر را نداشته است و بیشتر سعی کرده از هنر به عنوان مقوله ای مرتبط با روان آدمی لذت ببرد تا ابزاری برای دیده شدن.

به گزارش سینماژورنال نجفیان بیشتر شوریدگی هنر را دارد و همین شوریدگی است که به نقشهایی که ایفا می‌کند یا قطعاتی که می‌خواند رنگ و بویی دیگر می‌دهد.

رسول نجفیان امسال علاوه بر ادامه همکاری با داوود میرباقری در سریال “دندون طلا” یک سری برنامه شاهنامه‌خوانی را هم در باغ موزه هنر در دستور کار قرار داد ضمن اینکه برنامه ای تلویزیونی به نام “آیین های ماندگار” را نیز به عنوان پژوهشگر، نویسنده، مجری، ترانه سرا و خواننده تولید کرد.

خلوت و آرامش تهران در نوروز فرصت خوبی است برای مطالعه

نجفیان درباره اینکه تعطیلات نوروز 95 را چگونه می گذراند به سینماژورنال می‌گوید: معمولا تعطیلات نوروز تهران هستم چون تهران خلوت است و به این ترتیب می‌توان از این خلوت و آرامش برای مطالعه و البته نوشتن استفاده کرد.

وی ادامه می دهد: من جنون کتاب خواندن دارم و تقریبا هر کتاب باارزشی که ببینم را می خرم و سعی می کنم آن را بخوانم. همواره هم به جوانان توصیه کرده ام که تا می توانند بخوانند. تعطیلات نوروز را هم به کتابخوانی می‌پردازم و نوشتن برخی متون.

کتاب عیدی می دهم

این بازیگر با اشاره به اینکه اغلب سعی می‌کند به مهمانانش هم کتاب عیدی دهد بیان می دارد: کتاب عیدی دادن را به عنوان یک سنت وارد خانواده‌ام کرده ام چون فکر می کنم حتی نگاه کردن به جلد یک کتاب و آشنایی با نام نویسنده اش هم کافیست تا در حد خودمان دانش را تسری داده باشیم. از آن طرف به علت اوضاع کساد کتابفروشیها، اینکه یاد بگیریم کتاب هدیه دهیم به بهبود اوضاع فروش کتاب در جامعه ادبی هم کمک می‌کند.

بازیگر سریالهایی چون “مرد هزارچهره” و “آشپزباشی” درباره کتابهایی که امسال عیدی خواهد داد به سینماژورنال می گوید: خیالتان راحت؛ کتاب تزیینی گران هدیه نمی دهم و سعی می کنم بسته به مهمانم و براساس سطح مطالعاتش کتاب هدیه دهم.

نجفیان می افزاید: به علاقمندان توصیه می‌کنم تفسیرهایی که از حافظ داریم یا تفاسیر اشعار مولانا را عیدی بدهند که به شدت به کار می‌آید. شاهنامه هم که جای مخصوص به خود را دارد.

در کودکی تنها پول را به عنوان عیدی قبول می کردم!

وقتی از این بازیگر بااخلاق می پرسیم که آیا در کودکی هم کتاب عیدی می‌گرفته وی با لحنی طنازانه بیان می دارد: نه آن موقع فقط پول قبول می‌کردم!!! عیدی هایم را هم فقط صرف تماشای فیلم می کردم. معمولا در نوروز سینماها فیلمهای مشهور خارجی و فیلمهای چهره های برجسته ای چون فردین یا ناصر ملک مطیعی را اکران می کردند و من هم سعی می کردم هیچ کدام از این آثار را از دست ندهم.

وی می افزاید: یادم می آید در یکی از همان تعطیلات نوروز “گنج قارون” سیامک یاسمی را دیدم و البته برایم جذاب هم بود. چه آن زمان و چه بعدتر بشدت به این گونه آثار احترام می گذاشتم چون عواطف انسانی و انسانیت را در وجود مردمان زنده می کرد.

سینمای رویاپرداز آن روزگار یک عمله را هم به سوی خود می کشید اما سینمای بیمار امروز رویاپردازی را کاملا فاکتور گرفته!

نچفیان خاطرنشان می سازد: همان زمانی که من به تماشای “گنج قارون” می رفتم یک عمله یا یک آب حوضی و یک کارگر نانوایی هم می آمد و “گنج قارون” می دید و از رویاپردازی اثر لذت می‎برد اما امروز سینمای ما بیمار شده، وقت خود را صرف نمایش ناملایمات تلخ کرده و رویاپردازی را کاملا فاکتور گرفته در صورتی که اصلی ترین ویژگی سینما رویاپردازی است و مخاطب به سینما می رود تا برای لحظاتی هم که شده غرق در رویا شده و تلخیهای زندگی را فراموش کند.

بازیگر “نقش عشق” و “مسافر ری” با نقد رفتارهای دفعی نسبت به تاریخ سینمای ایران به سینماژورنال می گوید: سینمای‌فارسی مانند همین “گنج قارون” ابتذال داشت و نماهای رقص و آواز آن باعث می‌شد که به سمت سطحی بودن پیش برود اما آن سینما انسانیت را تزریق می کرد و جوانمردی و مروت را.

رسول نجفیان
رسول نجفیان

با پول شهریه مدرسه ام رفتم و “دکتر ژیواگو” دیدم

رسول نجفیان با اشاره به فیلمهای خارجی که در نوروز دیده بیان می دارد: آن زمان اخبار مطرح مربوط به فیلمهای روز جهان را از طریق رسانه ها دنبال می کردیم و سپس مرتب منتظر بودیم تا نسخه دوبله شده این آثار به ایران برسد و در سینما هم آنها را ببینیم. “دکتر ژیواگو”، “جنگ و صلح” و “دایی وانیا” از جمله آثاری بود که خاطره تماشای نوروزی آنها در ذهنم باقی مانده است.

این بازیگر که کارگردانی تئاترهایی نظیر “رستم و سهراب” و “بیژن و منیژه” را هم در کارنامه دارد در ادامه گفتگوی خود با سینماژورنال به ذکر خاطره ای جالب از جور کردن پول تماشای “دکتر ژیواگو” می پردازد. نجفیان می گوید: بلیت “دکتر ژیواگو” حدود 5 تومان بود و پول توجیبی ام کفاف پول بلیت را نمی‌داد این شد با پولی که برای پرداخت شهریه مدرسه از پدرم گرفته بودم رفتم و “دکتر ژیواگو” را دیدم و کلی هم لذت بردم.

پدرم لبخندی زد و گفت…

وی می افزاید: من در ابتدا در مدرسه دولتی درس می خواندم اما به دلیل سرودن یک سری اشعار سیاسی از مدرسه دولتی اخراج شدم و چاره ای نداشتم جز ثبت‌نام در مدارس ملی آن زمان که معادل مدارس غیرانتفاعی روزگار فعلی بود. درس خواندن در مدارس ملی با پرداخت شهریه امکانپذیر بود و پدرم با اینکه وضعیت شغلی روبراهی هم نداشت، شهریه مدرسه را جور کرد و من هم تا دیدم “دکتر ژیواگو” اکران شده کل شهریه را صرف دیدن این فیلم کردم.

نجفیان ادامه می دهد: درنظر بگیرید که بعد از تماشای فیلم با چه دل نگرانی به خانه رفتم. پدرم هم خیلی زود متوجه شد که نگرانم و از من دلیل خواست. من هم گفتم این فیلم را خیلی دوست داشتم و پولی را که به من داده بودید از دست دادم. با این حال پدر آن قدر بزرگواری داشت که فقط لبخندی بزند و بگوید: نوش جانت! خودم دوباره پول مدرسه ات را فراهم می کنم.




پایان کدورت ۷ ساله مهران مدیری و پیمان قاسم خانی؟

سینماژورنال:  پیمان قاسم خانی و مهران مدیری از اوایل دهه هشتاد و سریال “پاورچین” تا اواخر همین دهه و سریال “مرد هزار چهره” در تولید 4مجموعه نسبتا پرمخاطب به عنوان سناریست و کارگردان کنار هم قرار داشتند.

به گزارش سینماژورنال بعد از “مرد هزارچهره” اما میان این دو نفر افتراق افتاد و قاسم خانی سراغ همکاری با چهره هایی چون رامبد جوان، سروش صحت و سعید آقاخانی رفت و مهران مدیری مجبور شد به همکاری با سناریستهایی چون خشایار الوند و امیرمهدی ژوله بسنده کند.

افتراقی که به سود رامبد جوان و سروش صحت تمام شد
البته که جدایی این دو نفر بیشتر از مدیری برای کارگردانانی چون سروش صحت و رامبد جوان سود داشت که توانستند به مدد متنهای شسته رفته پیمان آثاری پرمخاطب  چون “ساختمان پزشکان”، “پژمان” و “ورود آقایان ممنوع” را کارگردانی کنند.

مدیری اما بعد از جدایی پبمان هیچ گاه نتوانست موفقیت آثاری چون “پاورچین” ،”شبهای برره” و “مرد هزارچهره” را تجربه کند و مجموعه هایی که می ساخت از “شوخی کردم” تا “ویلای من” و حتی “در حاشیه” نتوانست بلحاظ خلق کمدی حتی در حد یک اپیزود از آثار سابقش باشد.

هفت سال بعد از جدایی…
حالا هفت سال بعد از جدایی این دو نفر از  اواخر آذرماه بار دیگر کنار یکدیگر قرار می گیرند.
پیمان قاسم خانی از 25 آذر ساخت اولین فیلم سینمایی اش به عنوان کارگردان با عنوان “پلیس بازی” را آغاز خواهد کرد و مهران مدیری بناست یکی از بازیگران این فیلم باشد.

تیم بازیگران “پلیس بازی”

محسن تنابنده، آزاده صمدی، حمید فرخ نژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، ویشکا آسایش، رضا رویگری، مانی حقیقی، نسیم ادبی، بیژن امکانیان و امیرمهدی ژوله دیگر بازیگرانی هستند که در “پلیس بازی” حضور خواهند داشت.

داستان «پلیس بازی» ارتباطی با سریال «پژمان» که سال گذشته روی آنتن شبکه سوم سیما رفت ندارد و داستانش بعد از شهرت پژمان جمشیدی روایت می شود. جایی که تهیه کننده ای با بازی ویشکا آسایش قصد دارد کارگردانی یک فیلم پلیسی را به مانی حقیقی بسپارد و اصرار دارد از پژمان جمشیدی و سام درخشانی در فیلم استفاده کند. همین موضوع باعث می شود این دو نفر درگیر اتفاقاتی غیر منتظره، خارج از فیلم و سینما شوند…

محسن چگینی و عبدا.. اسکندری تهیه کنندگی این فیلم را برعهده دارند.




مهراب قاسم‌خانی: از همکاری با نیروی انتظامی پشیمانم!/نمایش پیچاندن سربازی، زیر سوال بردن ارتش نیست!!

سینماژورنال: مهراب قاسم خانی که بخش عمده رشد خود در حوزه فیلمنامه نویسی کمدی را مدیون برادرش پیمان قاسم خانی است در آستانه 29 فرودرین ماه روز ارتش از سختیهای شوخی سینمایی یا تلویزیونی با نیروهای نظامی و انتظامی سخن گفته است.

مهراب با اشاره به اینکه بخش عمده مشکلات سینما و تلویزیون ما باورپذیر نبودن آدمهاست از این گفته که تصویرسازی واقعی از چهره نیروهای ارتشی و انتظامی واقعا کار مشکلی است.

قاسم خانی که در سریالهایی چون “مرد هزارچهره” تجربه نگارش متنهایی با محوریت شوخی با مقامات انتظامی را داشته در گفتگو با “شرق” صراحتا این مساله را گفته که از همکاری با نیروی انتظامی پشیمان است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی مهراب قاسم خانی را ارائه می دهد:

شما تابه‌حال برای نگارش چند فیلم‌نامه  با سازمان‌های نظامی در ارتباط بوده‌اید. 
فعالیت در تلویزیون باعث شده که در چندپروژه با نیروی انتظامی به‌عنوان یک نیروی نظامی همکاری داشته باشم اما واقعیتش این است که از این همکاری تا حدودی پشیمان هم هستم. به‌طورکلی یک نگاه بی‌اعتمادی در این پروژه‌ها وجود دارد؛ آنها فکر می‌کنند نویسنده‌ای که قرار است از پلیس، نیروی انتظامی یا شخصیت‌هایی که در این مجموعه‌ها فعالیت می‌کنند بنویسند، در حقیقت آمده‌ تا به سازمان آنها ضربه بزنند. درحالی‌که هیچ‌کس چنین چیزی نمی‌خواهد!
در این همکاری‌ها هم انگار دو نوع نگاه هست. 
بله، یک وقت‌هایی هست که آنها خودشان یک پیشنهاد سفارشی دارند و معمولا کاراکترهای چنین متنی، سفارشی و غیرقابل‌باور می‌شوند اما زمانی هم هست که فیلم‌نامه به‌دلیل حضور پلیس، نیازمند مشاوره با نیروی انتظامی است، در چنین شرایطی معمولا میزان سفارش‌ها گل‌درشت است و کم پیش می‌آید که به متن ضربه نخورد.
در مورد ارتش و سربازی چطور؟ 
آن‌طور که من شنیده‌ام، ارتش تمایل چندانی به سرمایه‌گذاری در این بخش‌های هنری و فرهنگی ندارد، کم پیش آمده که ارتش برای ساخت یک سریال یا فیلم که کمی نگاه کمیک داشته، وارد شده باشد. ارتش اهل شوخی نیست و سفارشی هم طبیعتا نباید داشته باشد. پس معمولا فیلم‌هایی که با مضمون ارتش ساخته می‌شود، عموما حالت جنگی به خود پیدا کرده و مخاطبان  خاص خودش را دارد
چرا چنین تعاملی بین ارتش و سازندگان نیست؟ 
اگر تعاملی هم بوده، بسیار محدود بوده است. یادمان نرود ما ارتشی داریم که در جنگ‌تحمیلی سختی‌های زیادی متحمل شده و قهرمان‌هایی دارد که اگر به‌صورت واقعی به مردم نشان داده شوند، در جامعه جایگاه خوبی پیدا خواهند کرد اما مهم این است ؛ مردم شخصیت‌هایی را دوست می‌دارند که بتوانند باورشان کنند. اما متأسفانه این اعتماد و اطمینان به گروه‌های تولید وجود ندارد و رابطه‌ها «ما» و «شما» وجود دارد.
در مورد سربازی چطور؟ چقدر سرباز در تلویزیون و سینما، واقعی نشان داده می‌شود؟ 
میلیون‌ها پسر ایرانی باید در یک سن مشخص به سربازی بروند یا رفته‌اند؛ این یک موقعیت استثنایی برای ساختن یک شخصیت باورپذیر در سینما و تلویزیون است اما ساخت چنین شخصیتی غیرممکن است. من هم سربازی رفته‌ام و در تمام آن‌روزها، برای پیچاندن خدمت تلاش کرده‌ام، این عیب شخصی من است، درست مثل اینکه سعی کرده‌ام روزهای مدرسه را بپیچانم. چنین اتفاقی اگر نمایش داده شود، زیرسؤال‌بردن ارتش و خدمت سربازی نیست.
نتیجه ایجاد یک تعامل میان گروه‌های سازنده و ارتش چه چیزهایی می‌تواند باشد؟ 
به فیلم‌های خارجی نگاه کنید؛ گروه‌های سازنده این فیلم‌ها، شخصیت‌هایی را پرورش می‌دهند که واقعی‌ هستند و می‌توانند در قلب مردم جا باز کنند و به یک شخصیت ملی بدل شوند. اگر نگاه کنید به ماجراهای پیش‌آمده در مورد سریال «درحاشیه» می‌بینید که انگار همه شاغلان برای شغل‌های‌شان یک تقدسی قائلند که دوست ندارند وجهه واقعی آن در جایی منعکس شود، حتی اگر نتیجه‌اش به‌نفع آنها باشد. اگر از دل هرکدام از مشاغلی که به تصویر در می‌آیند، یک چهره خوب و دوست‌داشتنی در خاطره مخاطب باقی بماند بهترین نتیجه چنین تعاملی خواهد بود، خصوصا در حوزه ارتش که کمتر در صداوسیما و سینما، حضوری متفاوت را تجربه کرده است. یکی، دو سال است که به‌خاطر انجام پروژه‌ای به یک آسایشگاه جانبازان جنگ رفت‌وآمد دارم و بااطمینان می‌گویم تصویری که از این افراد در سینما و تلویزیون دیده‌ام با تصویر واقعی آن‌ها کیلومترها فاصله دارد. آنها به‌شدت اهل شوخی و بذله‌گویی هستند و فضای آسایشگاه‌شان زنده و پویاست.
چنین اطمینانی چطور می‌تواند شکل بگیرد؟ 
بهترین راهکار استفاده از وجود مشاورانی است که در حوزه سینما و تلویزیون متخصص هستند تا در جلساتی که با نیروی انتظامی یا ارتش برگزار می‌شود، کیفیت فیلم‌نامه و مشخصات فنی فیلم‌ها افزایش پیدا کند، نه تلاش برای بهتر نشان‌دادن این چهره‌ها در تلویزیون و سینما! باید به آنها اطمینان داد که ما قصد ضربه‌زدن به جایگاه ارتش، سربازی یا پلیس را نداشته و نداریم، برعکس، دوست داریم از آنها یک چهره واقعی و تأثیرگذار در جامعه بسازیم.