1

افشاگری تأمل‌برانگیز مرضیه برومند⇐ساختمان شماره ۲ خانه سینما را قالیباف در اختیار این تشکل گذاشته و تمام مخارج اداری و دفتریش را هم تأمین می‌کند!!!

سینماروزان: وقتی سه هفته پیشتر از عدم رغبت برخی سینماگران سرشناس برای ساخت فیلم تبلیغاتی کاندیداهای اعتدال نوشتیم یک دلیل این امر را امتیازاتی دانستیم که از سوی شهردار تهران نصیب آنها شده است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان بعدتر و پس از آن که دیدیم برخی سینماگران مانند محمدمهدی عسکرپور تازه بعد از انصراف شهردار از حضور در انتخابات، به موضع گیری انتخاباتی روی آوردند(اینجا را بخوانید) آن فرض ابتدایی پررنگتر شد.

به تازگی مرضیه برومند کارگردانی که آخرین بار فیلم عروسکی «شهر موشها2» را روی پرده داشت در گفتگو با «اعتماد» در کنار برخی انتظاراتش از دولت دوازدهم از حمایت قالیباف از خانه سینما و خانه عروسک سخن گفته است.

برومند گفته است: شخصا از ديدن چهره‌اي كه آقاي قاليباف در مناظره‌ها از خود نشان داد، متاسف شدم اما ايشان در كنار تمام اشتباه‌ها و خطاهايش، حركت‌هايي مثبت هم انجام داده كه نمي‌توان ناديده گرفت مثل اينكه به گروه‌هاي هنري كمك كرد تا انجمن‌هاي‌شان را راه‌اندازي كنند. ساختمان شماره دو خانه سينما در خيابان وصال را در اختيار اين تشكل گذاشت و تمام مخارج اداري و دفتري‌اش را هم تامين مي‌كند. مي‌دانم برخي از دوستان تصور مي‌كنند اين سخنان را به خاطر اين مي‌گويم كه شهرداري مكان خانه عروسك را در اختيار ما قرار داده است اما واقعا مي‌خواستم بگويم آقاي شهردار شما را به خدا همين خانه عروسك هم مال خودتان!




بالاخره کمتر از ۳ روز مانده به انتخابات و یک روز بعد از انصراف شهردار از انتخابات⇐عسکرپور درباره حمایت از دولت روحانی نوشت

سینماروزان: حدودا دو هفته قبل که خبر ساخت فیلم تبلیغاتی اسحاق جهانگیری توسط جوانی با حداقل رزومه منتشر شد در چرایی عدم حضور سینماگران سرشناس برای ساخت چنین آثاری از حمایتهایی که از سوی شهردار تهران نثار برخی از آنان شده سخن گفتیم و اینکه نوعی رودربایستی با شهردار باعث میشود آنها جرأت حضور آشکار پشت روحانی و معاونش جهانگیری را نداشته باشند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان دیروز که محمدباقر قالیباف به نفع ابراهیم رییسی از انتخابات کنار رفت می‌شد حدس زد برخی از سینماگرانی که تاکنون به دلیل تعارف با قالیباف اظهارنظر رسمی درباره روحانی نداشتند آشکارتر وارد صحنه شوند.

یک روز بعد از انصراف شهردار محمدمهدی عسکرپور تهیه کننده و کارگردانی که سابقه سالها کارمندی برای سازمان فرهنگی-هنری شهرداری را داشته و در سالهای اخیر و مثلا در تولید آخرین فیلمش «ماجان» حمایت تصویرشهر را داشت با نگارش یادداشتی درباره حمایت از دولت تدبیر سخن گفته است.

اینکه عسکرپور که در ورود به سینمای جوانی به نام محمود رضوی-نماینده ستاد قالیباف و تهیه کننده فیلم 3ارگانی قتل موسی خیابانی- نقش موثری داشته است و البته  آخرین سریالش «نفس گرم» را به تهیه کنندگی همین جوان ساخت، تازه بعد از انصراف قالیباف درباره حمایت از دولت تدبیر سخن می گوید تأمل‌برانگیز به نظر می رسد اما عسکرپور به جای سخن گفتن در این باره در یادداشتش به گلایه از آنها پرداخته که در زمان دولت دهم آسیب‌زا بودند و حالا در کنار یکی از نامزدها-منظور ابراهیم رییسی است؟؟- حضور یافته اند!

متن یادداشت عسکرپور را به نقل از «ایسنا» بخوانید:

در این روزها که جدل لفظی بین نامزدهای انتخاب ریاست جمهوری حالت فزاینده پیدا کرده، فارغ از عملکرد دولت یازدهم در حوزه‌های مختلف که خود جای بحث دارد، برای من و لابد خیلی از اهالی حوزه فرهنگ و هنر که دوره سختی را در سال‌های دولت دهم پشت سرگذاشتیم، دیدن چهره‌ها و شنیدن صداهایی که در آن ایّام رفتار به شدت ضد فرهنگی، تفرقه آمیز و آسیب زننده داشتند، در کنار یکی از نامزدها بیشتر جلب نظر می‌کند. به نظرم به همین دلیل ساده، اهالی کار و کرامت نباید نسبت به حمایت گسترده هنرمندان و اهل فرهنگ از دولت تدبیر و امید برآشفته شوند، پس بهتر است که کمی از فحاشی و بددهنی که شیوه رایج و پیش برنده در آن سال‌ها بوده دست بردارند. به هر صورت در عرصه نمایش چیزی داریم به نام فلاش بک!




اعترافات صادقانه تهیه‌کننده فیلم «۳ارگانی» قتل موسی خیابانی به غیبت از سربازی و نقش پررنگ شهردار تهران در موقعیت فعلی‌اش⇐سربازی نرفتم تا قیمت سربازی نیم‌بها شود!!!/قالیباف پیشنهاد داد وارد کار فرهنگی شوم/«سیمای مهر» با سفارش قالیباف کارش را شروع کرد/آشنایی با عسکرپور از طریق قالیباف رخ داد/ اگر قالیباف نبود، من هم نبودم/ هرکجا بایستم و کار کنم، برای قالیباف است

سینماروزان: محمود رضوی تهیه کننده آثاری همچون «پادری»، «دلبری» و «معراجیها» در اکران نوروزی فیلم «ماجرای نیمروز» را روی پرده دارد.

«ماجرای نیمروز» که ماجرای چگونگی به هلاکت رسیدن موسی خیابانی از سران منافقین را روایت میکند به واسطه اینکه سه ارگان متنفذ از حوزه هنری گرفته تا فارابی و تصویرشهر وابسته به شهرداری حامی تولید آن بوده اند وضعیتی کم نظیر در سینمای ایران دارد و بسیاری دوست دارند درباره عقبه تهیه کننده ای که سه ارگان تمام قدر به حمایت از او ایستاده اند بیشتر بدانند.

در همه ماههای حضور این تهیه کننده در سینما و تلویزیون فراوان درباره حمایت ارگانهای شهری از او گفته شده بود و حالا این تهیه کننده در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری «مهر» ارگان سازمان تبلیغات اسلامی صادقانه درباره نقش پررنگ شهردار تهران در موقعیت فعلی خود سخن گفته است.

رضوی البته در این گفتگو درباره ماجرای غیبت طولانی از خدمت سربازیش هم که پیشتر رسانه های مستقل به آن اشاره کرده بودند هم صحبت کرده است و این را هم گفته که در دوران تحصیل درس خوان هم نبوده و نهایتا هم بیشتر از دیپلم عایدش نشده است!!!

بخشهایی از گفته های رضوی را بخوانید:

شما مانند دیگر پسرحاجی‌های دهه ۷۰ سربازی نرفتید؟

سربازی در آن زمان نرفتم، اما بعداً رفتم.

چرا؟ نخریده بودید؟

نه نخریدم.

پس چطور؟ چون سال ۷۷، ۱۸ ساله‌تان شده بود و باید سربازی می‌رفتید.

درست است، اما در آن سنین خیلی به ازدواج فکر می‌کردم و با خودم گفتم اگر بخواهم سربازی را بخرم بهتر است اول ازدواج کنم که قیمت سربازی نیم‌بها شود. البته درنهایت نه زن گرفتم و نه توانستم سربازی را بخرم چون دیگر خرید سربازی جمع شده بود.

چه سالی محصل بودید؟

سال ۶۴ کلاس اول دبستان را شروع کردم، یعنی ۵ سالگی.

چرا این‌قدر زود؟

احتمالاً خیلی اذیت می‌کردم و می‌خواستند زودتر به مدرسه بروم. سر کلاس رفتم و از همه هم کوچک‌تر بودم و تنها می‌توانستم پشت میز اول بنشینم. تابستان سال بعد کلاس دوم را خواندم و سال ۶۵ کلاس سومی شده بودم. ارتحال امام که سال ۶۸ بود، من کلاس پنجم بودم و امتحانات نهایی برگزار می‌شد. سال ۷۴ هم دیپلم گرفتم. ولی ادامه تحصیل ندادم!

اول سیمای مهر بود یا شما تهیه‌کنندگی می‌کردید؟

اول آن موسسه «مشکات مهر» بود، بعد از سال ٨٤ یک سال در شهرداری و گروه مشاوران جوان بودم، اما محیط اداری با روحیات من سازگار نبود و کار اداری برایم خسته‌کننده بود، کار اداری را خیلی نمی‌پسندیدم. وقتی خواستم از کار بیرون بیایم، پیش آقای دکتر قالیباف رفتم که ایشان پیشنهاد دادند چون سابقه کار فرهنگی داری، وارد این حوزه سینما بشوید و بروید خودتان را نذر فرهنگ کنید و هرچه میخواهی تلاش کنی در حوزه فرهنگ انجام بده ، جایی هم لازم شد من هوای شما را دارم.
«سیمای مهر» هم در حوزه سینما و تلویزیون بنا به همان توصیه آقای قالیباف به من در سال ۸۵ کارش را شروع کرد.

رابطه «سیمای مهر» و آقای قالیباف فقط این بوده که شما کاری را شروع کنید و ما حواسمان هست یا بیشتر از این حرف‌ها بوده است؟

اگر دنبال آن شایعات هستید که سیمای مهر متعلق به آقای دکتر قالیباف است یا سرمایه اینجا را تامین کرده اند من میگویم اینها نیست، بیشتر از اینهاست سید محمود رضوی متعلق به آقای قالیباف است ، ایشان مشوق و نیروی محرکه حرکت اول من برای سینما بود و مرا برای انجام کارها «هُل» داد اگر اصرار ایشان نبود اصلا شاید وارد این حوزه نمیشدم.

حمایت معنوی قالیباف همیشه در کنارتان بوده است؟

یقیناً اگر آقای قالیباف نبود، من هم اینجا نبودم. دفتر تبلیغاتی می‌زدم که تیزر و مستند صنعتی می‌سازد. کسی که به من اطمینان قلبی و اعتمادبه‌نفس داد و گفت که خودتان را وقف فرهنگ کنید، آقای قالیباف بود. هنوز یادداشت‌های جلسه‌هایی که داشتیم را دارم. آقای قالیباف پتانسیلی که یک فرد برای پریدن لازم دارد را ایجاد کرده بود و انصافاً هرجایی که کم آوردم، حضور داشت؛ مانند پدری که شاید به بچه‌اش پول‌توجیبی ندهد ولی حواسش هست. من می‌گویم بودن یا نبودن موسسه سیمای مهر به آقای قالیباف بستگی دارد، چون اگر یک روز سیمای مهر هم نباشد، باز رضوی هرکجا بایستد و کار کند، برای آقای قالیباف است. فلسفه وجودی این دفتر از آقای قالیباف و همان جلساتی است که داشتیم. کسی هم بودند که در شکل‌گیری و به وجود آمدن ارتباطات مختلف مؤثر بودند.

آشنایی با آقای عسگر پور هم از طریق آقای قالیباف اتفاق افتاد و اگر ایشان نبود که ارتباط اولیه را ایجاد کند.{این بخش ساعاتی بعد از انتشار در خبرگزاری مهر به این صورت تغییر یافت⇐ آشنایی با آقای عسگر پور هم به دلیل حضور ایشان در سازمان فرهنگی هنری آن روزها اتفاق افتاد و اکثر اتفاقات و ارتباطات سینمایی ما با حضور آقای عسگرپور اتفاق افتاد.}




اظهارات محمدمهدی عسکرپور که که فیلم سالها خاک‌خورده‌اش به ناچار از گروه هنروتجربه سر درآورده⇐میخواستم فیلمی بسازم که برای بازار اروپا و ایران مفید باشد!!!/طعم فیلم طوریست که میتوان آن را یک اثر اروپایی دانست!!!/قرار بود محسن نامجو به‌جای رضا عطاران در فیلم بازی کند/تمام فشارهایی که قبل از این دولت به حوزه فرهنگ تحمیل می‌شد از سوی افرادي بود که به شکل جدی هنوز هم هستند!!!

سینماروزان: «هفت‌ و پنج دقیقه» عنوان فیلمی به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است که بعد از 9 سال پشت خط اکران ماندن در نهایت بدون اینکه بتواند به صورت رسمی و با داشتن سرگروه اکران شود از گروه دولتی هنروتجربه سربرآورده است.

به گزارش سینماروزان عسکرپور که آخرین ساخته اکران شده اش پیش از این فیلم «مهمان داریم» بود که با حمایت حوزه هنری تولید شده بود و البته آن هم در اکران بیشتر از 400 میلیون فروش نداشت در گفتگویی با «شرق» به بهانه اکران «هفت و پنج دقیقه» هدفش از ساخت این فیلم را محصولی دانسته که علاوه بر بازار ایران برای بازار اروپا هم مفید باشد و البته همچنان طعم فیلم را طوری دانسته که به نظر اروپایی می آید!!

متن کامل گفتگوی عسکرپور با «شرق» را بخوانبد:

«هفت‌وپنج دقیقه» از جمله فیلم‌های شما است که خارج از کشور ساخته شده و فیلم‌نامه‌ای دارد که بعد از گذشت سال‌ها از ساختش دچار گذشت زمان نشده و به نظر می‌رسد چنین موضوعی می‌توانست در ایران هم دستمایه ساخت یک فیلم باشد. چه شد که تصمیم گرفتید این فیلم را در فرانسه بسازید؟
آقایان تختکشیان و توحیدی پیشنهاد ساخت این فیلم را با من در میان گذاشتند. قرار بود این فیلم‌نامه در ایران ساخته شود؛ البته با داستانی مفصل‌تر از چیزی که در فیلم دیدید و بعد دوستان متوجه شده بودند شاید نتوان فیلم را با همان کیفیتی که مدنظر هست، در ایران ساخت و به‌همین‌دلیل آقای تختکشیان با فردی که ایرانی‌الاصل بود و در فرانسه زندگی می‌کرد و یک شرکت فیلم‌سازی تأسیس کرده بود، درباره ساخت فیلم در فرانسه صحبت کرد و به این نتیجه رسیدند که این فیلم در فرانسه ساخته شود. طبعا فیلم‌نامه براساس ساخت در کشوری دیگر بازنویسی شد و در نهایت من با فیلم‌نامه کاملی که بر حسب شرایط کار در کشوری دیگر بازنویسی شده بود، روبه‌رو شدم. در وهله اول قصه برایم جذابیت داشت و از طرف دیگر میل به تجربه ساخت فیلم در کشوری دیگر اتفاقی است که بسیاری از فیلم‌سازان از آن استقبال می‌کنند؛ البته من تا پیش‌ از‌ این تولید در فرانسه را با سریال «خاطرات یک خبرنگار» آقای صدرعاملی که در مقام تهیه‌کننده آن حضور داشتم، تجربه کرده بودم؛ اما کارکردن با عوامل پشت و جلوی دوربین که بسیاری از آنها فرانسوی بودند، چالش خوبی بود. پیش از شروع فیلم‌برداری یک هدف مشخص داشتیم و آن این موضوع بود که فیلمی می‌سازیم که برای بازار اروپا و ایران مفید باشد؛ به‌همین‌دلیل است که طعم فیلم به‌گونه‌ای است که آن را یک اثر اروپایی می‌توان دانست. یکی، دو ماه پیش از آغاز فیلم‌برداری به فرانسه سفر کردیم و یک نفر که قرار بود کار تولید را انجام بدهد و بعد به دلایلی از گروه جدا شد، انتخاب‌های اولیه را براساس فیلم‌نامه و پیشنهادهای ما انجام داده بود. بخش درخور‌توجهی از بازیگران انتخاب شدند، در این بخش تقریبا به نظر می‌آمد مسئله خاصی وجود ندارد و نوید این داده می‌شد که وارد یک پروژه کم‌دردسر می‌شویم؛ اما به‌مرور اختلافاتی بین آقای تختکشیان و شریک فرانسوی ایشان پیش آمد و سه، چهار روز قبل از کلیدخوردن پروژه، آقای تختکشیان از شرایط کار برای من توضیح دادند که ممکن است ساخت این فیلم با توجه به این اختلافات منتفی شود و جواب من هم این بود که آمادگی این را دارم که اگر قرار است در این شرایط کار خوبی تولید نکنیم، اساسا نیازی نیست فیلمی ساخته شود؛ اما در نهایت به تفاهم رسیدند و کار آغاز شد. کار با سرعت بالایی پیش می‌رفت و به دلیل نزدیکی ژانویه زمان محدودی برای فیلم‌برداری داشتیم و تلاش کردیم در زمان کم بهترین اتفاق را رقم بزنیم؛ اما متأسفانه هرچه به پایان فیلم‌برداری نزدیک‌تر شدیم، اختلافات بیشتر شد و شرایط دیگر با ابتدای کار تفاوت داشت. دیگر با فیلمی روبه‌رو بودیم که سر و شکل داشت و فیلم‌برداری سکانس پایانی برایم اهمیت داشت. امکانات زیادی برای سکانس پایانی فیلم نیاز داشتیم که با وجود وعده‌هایی که داده شد، هیچ‌کدام از آنها اتفاق نیفتاد. در آن شرایط به این فکر کردم که یا کار را تعطیل کنم، بدون سکانس پایانی یا فکری کنم تا فیلم نجات پیدا کند و می‌دانستم اگر بدون سکانس پایانی کار را تمام کنم، امکان برگشتن و گرفتن آن وجود ندارد؛ بنابراین راهی پیدا کردم که فیلم پایان مقبولی داشته باشد و همان شد که در فیلم می‌بینید.
برگردیم به همان اختلافاتی که از زمان ساخت فیلم باعث شد اکران آن هشت سال عقب بیفتد. مشکل اکران فیلم چه بود؟
طبق توافقی که با تهیه‌کنندگان فیلم داشتیم، قرار بود به محض آماده‌شدن ابتدا اکران اروپایی فیلم انجام شود و براساس همین توافق کارها پیش رفت؛ اما به میزانی که به کار من مربوط می‌شود، باید بگویم که بعد از فیلم‌برداری، کارها با نظم و سرعت خوبی پیش رفت و اختلافات بین آقای تختکشیان و شریک فرانسوی چیزی است که خودشان باید توضیح بدهند؛ اما این اختلافات آن‌قدر زیاد شده بود که بحث جدایی مطرح شد و صحبت سر این بود که یکی از طرفین طرف حساب فیلم شوند و به‌اصطلاح مالکیت فیلم را برعهده بگیرند و آقای تختکشیان ظاهرا فیلم را نگه می‌دارند که به نظر من کار عاقلانه‌ای کرد. اگر فیلم به اروپا می‌رفت، نمی‌دانم چه سرنوشتی در انتظار فیلم بود. متأسفانه به دلیل همین اختلافات اکران جهانی یا حضور بین‌المللی فیلم به تعویق افتاد. طبعا فیلم به‌گونه‌ای بود که می‌توانست توفیقی در جشنواره‌های خارجی داشته باشد؛ اما این اتفاق نیفتاد و جشنواره‌ها هم با فیلمی که یکی، دو سال از ساخت آن گذشته باشد، کاری ندارند. تقریبا کاری که از دست من برمی‌آمد، این بود که هر سال موضوع اکران فیلم را با آقای تختکشیان در میان بگذارم و پیگیری کنم و دو سال بود که برای اکران فیلم کارم به خواهش و تمنا رسیده بود. زمانی که گروه سینمایی هنر و تجربه شروع به فعالیت کرد، جزء اولین گزینه‌های اکرانشان این فیلم بود که آقای تختکشیان موافقت نکردند و بعد از مدتی با اکران این فیلم موافقت کردند و پروسه طولانی دیجیتال‌شدن را طی کرد و در نهایت به اکران هنر و تجربه رسید.
ظاهرا نسخه ابتدایی فیلم‌نامه با چیزی که ساخته شد تفاوت‌هایی داشته، حذف بخش‌هایی از فیلم‌نامه دلیل خاصی داشت؟
نسخه‌ای که من با آن مواجه شدم با فیلم موجود تفاوت زیادی ندارد. تغییرات فیلم‌نامه در حد تغییرات متعارفی بود که هر کارگردانی وقتی با پروژه‌ای پیوند می‌خورد، انجام می‌دهد و نظراتی است که اعمال می‌شود. اما طبعا پیش از ورود من به جریان ساخت فیلم، نگارش فیلم‌نامه پروسه‌ای را طی کرده بود و آقای توحیدی طبق مشورت‌ها و بازنویسی‌هایی که انجام داده بود، بخش‌هایی از فیلم‌نامه را حذف کرد و بر حسب شرایط ساخت در کشوری دیگر نوشت.
این فیلم با حضور بازیگران فرانسوی و ایرانی ساخته شد. از انتخاب رضا کیانیان و رضا عطاران به‌عنوان بازیگران ایرانی صحبت می‌کنید؟
دو شخصیت ایرانی در فیلم‌نامه وجود داشت، فقط بخش انتخاب آنها مهم بود. واقعیت این است که ذهنی چند نفر را برای این دو نقش تست زدیم؛ اما به این موضوع هم فکر کردیم طوری شناخته‌شده باشند که در اکران نیز پارامتری برای فروش فیلم باشند. به گزینه‌هایی فکر شد كه شاید عجیب باشد؛ اما یکی از گزینه‌های قبل از آقای کیانیان، محمود کلاری برای نقش رضوی بود یا برای نقشی که رضا عطاران بازی کرد، محسن نامجو را در نظر داشتیم؛ چون بحث تارزدن و خواندن این شخصیت هم در فیلم بود فکر کردیم انتخاب بدی نیست و این گزینه‌ها به دلایل مختلفی اتفاق نیفتاد و سراغ بازیگران رفتیم.
هر دو بازیگر ایرانی در فیلم به زبان فرانسه آشنایی ندارند این مورد تعمدی در فیلم‌نامه وارد شد یا خیر؟
درباره رضا عطاران همان اتفاقی افتاد که در فیلم‌نامه با این شخصیت مواجه هستیم؛ یعنی کسی که زبان فرانسه را متوجه می‌شود و شاید برخی لغات یا مفاهیم را نداند. جالب بود در سکانس قهوه‌خانه رضا عطاران چیزی نزدیک به سه صفحه دیالوگ فرانسه داشت که حفظ کرده بود و خوب از پس این سکانس برآمد. این‌طور نبود که سه روز برای سکانس قهوه‌خانه زمان بگذاریم. درباره شخصیت رضوی که رضا کیانیان بازی کرد هم همین‌طور؛ شاید نیاز بود تا رضا کیانیان دست‌کم یک ماه زودتر به پروژه اضافه می‌شد تا تمرین‌های بیشتری داشته باشیم، البته چیزی که در فیلم می‌بینید از این جهت هم قابل بررسی است که فارسی صحبت‌کردن کیانیان به این منظور است که زبان فارسی را به «انت» یادآوری می‌کند، قطعا اگر فرصت بیشتری در اختیار داشتیم اتفاق بهتری می‌افتاد؛ اما طبعا حضور بازیگران حرفه‌ای مثل آنها در فیلم به سرعت بهتر فیلم و به پرداخت شخصیت‌ها کمک کرد.
زمان زیادی برای اکران بهتر فیلم از دست داده شد تا به اکران هنر و تجربه رسیدید. ارزیابی شما از اکران فیلم بعد از هشت سال چیست؟
حتما شرایط آن نیست که از اول برای این فیلم فکر کرده بودیم، همیشه این صحبت هست که به‌اصطلاح فیلم‌های آدم مثل بچه‌هایش می‌مانند، توی بچه‌های من این یکی ٨، ٩ سال به خانه بخت نرفت. نمی‌دانم اگر اکران نمی‌شد چه اتفاقی برای فیلم می‌افتاد؛ اما قطعا فراموش می‌شد.
معمولا همیشه صحبت‌های شما درباره سیاست‌های کلان مدیریتی حوزه فرهنگ خصوصا سینما، حواشی بسیاری داشته. بعد از جشنواره فیلم فجر نقل‌قول‌هایی از شما منتشر شد که بازتاب‌های بسیاری داشت، نگاه‌تان به شرایط حال حاضر سینما چیست؟
بخشی از اتفاقاتی که درحال‌حاضر در حوزه فرهنگ و هنر می‌افتد، امکان پیش‌بینی داشت. بعد از ماجرای دولت دهم مجموعه فضاهایی که در حوزه‌های مختلف از جمله فرهنگ و هنر وجود داشت، نشان می‌داد ما وارد فضای جدید‌تری می‌شویم که این فضا منافذ و دریچه‌هایی دارد که تنفس در آن راحت‌تر است؛ اما کمی خام‌اندیشی بود اگر فکر می‌کردیم به‌طور کل وارد یک منظومه دیگر می‌شویم. می‌توانست پیش‌بینی کرد در حوزه فرهنگ محافظه‌کاری جدیدی شکل می‌گیرد و دلیلش هم این بود که تمام فشارهایی که قبل از این دولت به حوزه فرهنگ تحمیل می‌شد از سوی افرادي بود که به شکل جدی هنوز هم هستند. اینها تغییر خاصی نکردند و وجود دارند، دولت هم در حوزه فرهنگ بخشی از انرژیش را باید صرف اثبات برادریش می‌کرد و نشان می‌داد که من از اصولی که دلواپسان به آن معتقد هستند، قرار نیست دور شوم. مخصوصا اینکه گروهی قرار بود مسئولیت را عهده‌دار شوند که پیشنیان آنها به‌شدت شعار می‌دادند و ادعای حفظ ارزش‌ها را داشتند. اینها فضایی را ایجاد می‌کند و افرادی که بعد از آنها مدیریت را در دست می‌گیرند اگر جسارت زیادی نداشته باشند، حتما در لایه‌های محافظه‌کاری قرار می‌گیرند.
بخش درخور توجهی از انرژی مسئولان فرهنگی ما در این چند سال در وهله اول صرف اثبات حقانیتشان شده و این قابل پیش‌بینی بود. مدیریت سینما هم سعی کرد نشان دهد با همه تفکرات می‌تواند کار کند که قطعا این اتفاق یک ظاهر خوب و عامه‌پسند دارد؛ اما در عمل موضوع چیز دیگری است؛ چراکه ما با یک مجموعه مسلط که حرف و عمل متکی به یک شاکله قابل فهم داشته باشد، مواجه نیستیم. انتقادی که به مدیریت سینما در این چند سال داشتم، همین بود؛ اینکه نتوانست یک تیم با این مشخصات تشکیل دهد.
به گمان بسیاری انتقاداتی به این دوره جشنواره از جهات مختلف وارد بود، با در نظر گرفتن تجربه شخصی شما در دبیری جشنواره پاشنه آشیل این دوره را چه می‌بینید؟
وقتی درباره جشنواره صحبت می‌کنیم، طبعا دارای جایگاه و شأنی است؛ اما یک چیز را گاهی فراموش می‌کنیم؛ اینکه اعتبار یک رویداد در طول زمان ممکن است به اندازه کلیت همان موضوع باشد مثل جشنواره کن و سینمای فرانسه، در بخش مسابقه جشنواره کن خیلی فیلم‌های فرانسوی نمی‌بینيد یا جشنواره برلین و نسبتش با فیلم‌های آلمانی، اما به ما یادآوری می‌کنند که آنها غالبا اعتباربخش به سینمای کشورشان هم هستند. بخشی از مشکلات جشنواره فجر به مقررات آن برمی‌گردد، جشنواره فجر در زمان شکل‌گیری با هدف ویترین‌بودن برای سینمای ایران در یک‌سال فعالیت سینماگران، شروع شد؛ در زمانی که تولیدات یک‌سال آن‌قدر زیاد نبود و تعداد فیلم‌سازان انگشت‌شمار بود و کل فضای سینما نیاز به گسترش داشت به وجود آمد. نوع داوری با توجه به مشاغل سینما گسترش پیدا کرد و یک موجود عجیب‌وغریبی شد شبیه اسکار، جشنواره کن و همه جشنواره‌ها؛ درصورتی‌که عملا شبیه هیچ‌کدام نبود. به‌واقع جشنواره فجر در هیچ‌کجای دنیا مشابه ندارد. به نظرم بسیاری از مشاوره‌های غلط را خود اهالی سینما به مدیران جشنواره به‌خصوص آنهایی که از این منظومه نیستند و از حوزه‌های دیگری آمده‌اند، می‌دهند. به نظر من جشنواره فیلم فجر را باید بااندازه سینمای حال‌حاضر ایران متناسب کرد، قرار نیست آبروی سینمای ایران در جشنواره فجر خلاصه شود. همه کم‌وبیش می‌دانند که جشنواره فیلم فجر در دوره ٢١ زمانی که دبیر جشنواره بودم دچار دگرگونی کم‌سابقه‌ای شد. در آن زمان بر مبنای آسیب‌شناسی دوره‌های مختلف و به مدد کار کارشناسی گروهی به این نتیجه رسیدیم که جشنواره فجر به مفهومی که سال‌های قبل‌تر برگزار می‌شد، نمی‌تواند ادامه داشته باشد؛ تقریبا همین چیزی که چندین‌سال است بعد از برگزاری جشنواره مسئول و غیرمسئول آن را می‌گویند. من اشتباهاتی از این دست را که گاهی به شوخی و جدی گفته می‌شود، در سال‌هایی که خودم حضور داشتم می‌دیدم که مثلا فیلمی نامزد صدابرداری می‌شود که اساسا فقط صداگذاری شده بود. طبعا داورانی با تخصص‌های مشخص که باید در یک زمان کاملا محدود تعداد زیادی فیلم ببینند ممکن است اشتباهاتی را مرتکب شوند، اما در جشنواره‌های جهانی می‌بینیم داوران در مورد سرفصل‌های مشخص یک فیلم مثل بهترین کارگردانی، فیلم، فیلم‌نامه و بازیگر صحبت و جوایز را دسته‌بندی می‌کنند. همان‌سالی که دبیری جشنواره را برعهده داشتم، سیمرغ‌هایی را که در بررسی‌های آکادمیک و نه جشنواره‌ای قابل ارزیابی هستند حذف کردم و سنگینی این موضوع را به جشن خانه سینما منتقل کردم. برخی همکاران ما در همان سال انتقاداتی را مثل اینکه چرا اختتامیه کوتاه بود یا چرا تعداد سیمرغ‌ها کم بود مطرح کردند.
بعد از من دوستان تصمیم دیگری گرفتند و به گفته خودشان برای دلجویی اهالی سینما نه‌تنها سیمرغ‌های حذف‌شده را برگرداندند، بلکه در جهت همان دلجویی تعدادی هم اضافه کردند و البته یک‌بار از من نپرسیدند چرا تعداد سیمرغ‌ها را کم کردی؟ یک‌بار دلیلت را توضیح بده. با زیادکردن تعداد سیمرغ‌ها ارزش این جایزه را از بین بردند. هنوزم هست و خواهد بود شک نکنید سال‌های بعد یکی، دو سیمرغ را جابه‌جا یا تلفیق می‌کنند و باز تعداد سیمرغ‌ها را درمجموع بیشتر می‌کنند. تصور فیزیکالی دوستان از جشنواره فجر این است که باید در وسعت زیاد و آب‌وتاب جشنواره را برگزار کرد، اگر قرار است در همه شهرها جشنواره فیلم فجر داشته باشیم مشکلی نیست، حداقل رقابت را از آن جدا کنید. اسم این رویدادی که برگزار می‌شود میهمانی است، نه جشنواره! گروهی به قصد مسابقه می‌آیند و با میهمانی مواجه می‌شوند و گروهی که صرفا برای میهمانی آمده‌اند با وجوهی از رقابت مواجه می‌شوند که همه اینها منشأ اختلافات می‌شود.

 




«شماره۱۷ سهیلا»⇔سنت فیلمسازی ارزان برای سوددهی بیشتر به اشتراک مدیرعامل اسبق خانه سینما

سینماروزان: اگر در سالهای گذشته سنت فیلمسازی ارزان قیمت شامل حال فیلمهایی می شد که در بخش خصوصی و با بودجه های شخصی تولید می شدند اما در سالهای اخیر سینماگرانی که همه این سالها به واسطه بریز و بپاش در تولید پروژه های دولتی مورد نقد قرار گرفته اند هم وقتی به عنوان تهیه کننده یا عنصری اجرایی از پروژه های دولتی منصوب می شوند می کوشند با چینش اقتصادی پروژه، شرایطی را پیش آورند که کمتر از گذشته نقد شوند.

به گزارش سینماروزان محمدمهدی عسکرپور کارگردانی که اغلب ساخته های سینمایی و تلویزیونی اش با بودجه های عمومی تولید شده و البته نتوانسته چنان که باید بازگشت سرمایه مطلوب هم داشته باشد و به این واسطه در سالهای اخیر به شدت نقد شده بود سال گذشته تهیه فیلمی به نام «متولد65» را برعهده گرفت که بودجه آن توسط مرکز گسترش تأمین شده بود! فیلمی که با حداقل هزینه اجرایی تولید که از انتخاب لوکیشن تا طراحی صحنه و لباس و انتخاب بازیگر را شامل می شد تولید شد و البته به نظر در همان تولید هم سودآور بود!!!

با همین الگو امسال یک فیلم اول دیگر به نام «شماره 17 سهیلا» را در جشنواره داریم؛ فیلمی ساخته محمود غفاری که تهیه کنندگی آن را امیر سیدزاده برعهده داشته اما مشاور کارگردان پروژه محمدمهدی عسکرپور بوده است!

درست به مانند مدل «متولد 65» در «شماره 17…» هم چینش اقتصادی تولید انجام گرفته؛ یعنی از انتخاب لوکیشن تا طراحی صحنه و لباس و حتی انتخاب بازیگر طوری صورت گرفته که هزینه ها تا می تواند کاهش یابد تا علاوه بر سوددهی در تولید(!) با یک اکران متوسط هم فیلم به سودآوری برسد.

در این تولید کم هزینه صدالبته که باید جور پروداکشن ارزان را با مضمون متفاوت و چشمگیر پر کرد و «شماره17…» لااقل به لحاظ انتخاب مضمون درست عمل کرده است.

فیلم درباره پیردختری است که دربدر به دنبال شوهر است و برای یافتن شوهر راههای مختلفی را امتحان می کند و در این مسیر از بنگاههای همسریابی هم سربرمی آورد. تغییر مدام موقعیت مکانی کاراکتر اصلی و قرار دادن او در برابر تیپ و شخصیتهای مختلف و طعنه زنی به برخی از مشکلات پیرامون دختران و پسران سن بالا و در عین حال مجرد، باعث شده فیلم محصولی خسته کننده به نظر نرسد.

«شماره 17…» برخی آسیبهای برآمده از عدم فرهنگ سازی برخورد صحیح با پیردختران و پیرپسران را هم به شوخی و در فضایی مفرح نقد می کند و به دنبال آن هم نیست که نسخه ای برای حل این آسیبها ارائه کند. به جایش می کوشد آنچه لااقل در اجتماع می بینیم را صریح نشان دهد.

اوج این صراحت هم نمایش پسری جوان و در عین حال الکی خوش است که از این بنگاه همسریابی به بنگاهی دیگر می رود و به نوبه خود می کوشد گزینه هایی را برای دوستی و البته منفعت طلبی خویش انتخاب کند.

«شماره17…» بازیهای یکدستی دارد. زهرا داوودنژاد 5 سال بعد از بازی در «کلاس هنرپیشگی»پدرش خیلی خوب و واقع گرایانه سیمای بانویی در آستانه میانسالی که دغدغه ازدواج دارد را به تصویر می کشد. فیزیک او به شدت به باورپذیرتر شدن نقش کمک کرده است. مهرداد صدیقیان نیز شمایل یک جوان الکی خوش را خوب ایفا کرده اما آنچا از بابک حمیدیان می بینیم نه بازیگری بلکه ایفای خود واقعیش در برابر دوربین است.

انتخاب نابازیگرانی که گزینه های حاضر در بنگاه ازدواج برای یافتن همسر هستند نیز درست صورت گرفته و کنتراست این تیپ آدمها را به شدت منطقی خلق کرده است.

«شماره17…» فیلمی ساده و سهل الوصول است که با تکیه بر سوژه ملموس و بازیگران اغلب توانمندش روان و بی کسالت پیش می رود اما پرسش اینجاست که اگر جلوه های سینمایی اثر به خصوص در تصویرسازی بهتر و حتی باجلاتر عرضه می شد فیلم را به محصولی جذابتر بدل نمی کرد؟

قطعا بسیاری از مخاطبان سینما ترجیح می دهند آن چیزی را در سینما ببینند که در خانه امکان تماشای آن وجود ندارد اما تصویرسازی «شماره17…» چیزی ورای آنچه در تلویزیون یا شبکه خانگی وجود دارد به مخاطب ارائه نمی دهد و این بزرگترین ضعف آن است.




تکذیب بخش دیگری از ادعاهای عسکرپور توسط علیرضا سجادپور

سینماژورنال: گفتگوی صریح علیرضا رییسیان درباره برخی اتفاقات سالهای اخیر خانه سینما(اینجا و اینجا را بخوانید) با جوابیه ای از سوی محمدمهدی عسکرپور(اینجا را بخوانید) مواجه شد؛ جوابیه‌ای که عسکرپور در آن ادعاهای مختلفی طرح کرده بود.

به گزارش سینماژورنال ساعاتی کوتاه بعد از این جوابیه ابتدا سعید سهیلی و به دنبال وی نیز حسین فرحبخش بخشهایی از جوابیه که مربوط به حمایت عسکرپور از صاحبان فیلمهای توقیفی توسط حوزه هنری بود را کاملا تکذیب کردند.(اینجا و اینجا را بخوانید)

حالا علیرضا سجادپور رییس اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در دولت دهم نیز در گفتگو با “صبح نو” به تکذیب بخشی دیگر از جوابیه عسکرپور پرداخته است؛ بخشی که در آن سجادپور متهم به نقل قولی شده درباره علیرضا رییسیان.

عسکرپور در جوابیه اش بر گفتگوی رییسیان نوشته بود: آنچه مایل نبودم علنی کنم اینکه آقای سجادپور در حضور من و جناب توحیدی ناخواسته از نقش جنابعالی{علیرضا رییسیان} درمعرفی مسیر ورود معاونت سینمایی وقت(به نظر من) و دفتر حقوقی ارشاد(به نظر شما) به ماجرای انحلال خانه سینما پرده برداشت.

کاملا تکذیب می‌کنم

علیرضا سجادپور معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در دولت دهم اما با ردّ ادعای عسکرپور به «صبح نو» گفت: اول آن که در ایام ماه مبارک رمضان طاعات همگان قبول باشد. دوم آن که خیلی پیگیر اخبار این روزها نیستم اما شنیده ام اخیرا نقل قولی از من در باب خانه سینما منتشر شده و در این نقل قول پای یک نفر دیگر هم به میان کشیده شده. نمی‌دانم چنین ادعایی از کجا آمده و علت طرح آن چست اما اینکه آقای عسکرپور نقل قولی را به من نسبت داده که در آن پای رییسیان هم وسط کشیده شده،  کاملا تکذیب و ردّ می‌کنم.

قبل از انحلال جلسه ای داشتیم برای حل مشکل

سجادپور در پاسخ به این پرسش که آیا اساسا هیچ جلسه ای با عسکرپور در ماجرای انحلال خانه سینما نداشتید بیان داشت: در همان ایام که بحث تعطیلی خانه سینما از سوی شورای فرهنگ عمومی و به خاطر اشکالات حقوقی آن جدی شده بود با آقایان عسکرپور و توحیدی که مدیرعامل و رییس هیأت مدیره خانه سینما بودند، جلسه ای داشتم. این جلسه در محل خانه سینما برگزار شد و هدف از برگزاری آن هم کمک برای حل مشکل بود یعنی سعی کردم در جهت حل مشکلات حقوقی که به خانه سینما وارد شده بود به آنها کمک کنم.

در این جلسه کلمه ای درباره رییسیان صحبت نشد

وی ادامه داد: این جلسه به صورت کاملا آشکار انجام گرفت و هیچ اتفاق مخفیانه و غیرعلنی در آن رخ نداد و ابدا هم در این جلسه کلمه ای درباره رییسیان صحبت نشد و هیچ نقل قولی از ایشان صورت نگرفت چون اصلا بحث جلسه ربطی به شخص خاصی نداشت و درباره یک سری مشکل حقوقی بود که در نهایت نیز منجر به انحلال خانه سینما شد.




دومین تکذیبیه بر ادعای عسکرپور⇐فرحبخش: من هم فکر می‌کنم ایشان خواب دیده!

سینماژورنال: همان طور که پیش بینی می شد شفاف سازی علیرضا رییسیان در گفتگو با فریدون جیرانی درباره ماجرای انحلال خانه سینما و سنگر گرفتن حلقه بالادستی خانه سینمای منحل شده در حوزه هنری و بی تفاوتی آنها در جریان توقیف فیلمهای مجوزدار توسط حوزه، واکنش محمدمهدی عسکرپور را به دنبال داشت.(اینجا و اینجا را بخوانید)

عسکرپور که مدتی بعد از آن اتفاقات با سرمایه حوزه هنری «مهمان داریم» را تولید کرد در جوابیه ای که برای رییسیان نوشته از تلاشهایش برای حل مشکل فیلمهای توقیفی توسط حوزه هنری حرف زد و ادعا کرد صاحبان فیلمهای توقیفی از این تلاشها آگاهی دارند.

این ادعاها قبل از همه با تکذیب سعید سهیلی کارگردان فیلم توقیفی «گشت ارشاد» مواجه شد که در گفتگو با سینماژورنال با ردّ ادعاهای عسکرپور گفت نمی‌داند این ادعاها محصول عالم واقع است یا محصول خواب و رویا.(اینجا را بخوانید)

من هم فکر می کنم ایشان خواب دیده

حالا حسین فرحبخش کارگردان «زندگی خصوصی» که فیلم او نیز در شمار فیلمهای توقیفی حوزه قرار گرفت دومین کارگردانی است که ادعای عسکرپور را تکذیب کرده است. فرحبخش به “سینمانکات” گفت: من فکر می‌کنم همان طور که سعید سهیلی بیان کرده آقای عسکرپور خواب دیده است چون در آن زمان خانه سینما، کانون کارگردانان و از آن بالاتر طیفی که عسکرپور در ادعایش از آنها نام برده نه تنها هیچ قدمی در جهت حل مشکل برنداشتند که اتفاقا این طیف بودند که کُدهای لازم برای توقیف را به مدیران حوزه هنری دادند.

نه تنها کمک نکردند که به حوزه، کُد دادند

فرحبخش خاطرنشان ساخت: دقیقا همزمان با جشنواره سی ام فیلم فجر وقتی منوچهر محمدی روی خط برنامه «هفت» آمد به صراحت از این گفت که جشنواره مذکور پر بوده از فیلمهایی با مضمون خیانت و درست چند ماه بعد دیدیم که به همین بهانه توقیف فیلمها توسط حوزه هنری شروع شد. اتفاقات ریاست سازمان سینمایی در آن زمان به شدت در جهت حل مشکل این فیلمها کمک کرد اما دوستان منتسب به حلقه بالادستی خانه سینما کمترین کاری نکردند.

زندگی کاباره‌ای اجازه نمی‌دهد که انسان از حق دفاع کند

این کارگردان که سالهاست به همراه عبدالله علیخانی موسسه پویافیلم را اداره می کند ریشه تناقضات رفتاری آدمیان را به ظاهرالصلاح بودن آنها نسبت داده و بیان داشت: من با آنها که ظاهر و باطن شان یکی است مشکلی ندارم چون فکر می کنم تکلیف همگان با آنها مشخص است اما در میان آدمیان جامعه ما و به تبع در میان آدمهای سینما خیلی ها را داریم که ظاهرالصلاح هستند یعنی زندگی کاباره‌ای دارند اما در ظاهر از خدا و پیغمبر دم می‌زنند چراکه منفعت شخصی شان بر هر چیز دیگر ارجحیت دارد. ختم کلام اینکه زندگی کاباره‌ای اجازه نمی‌دهد که انسان از حق دفاع کند.




کارگردان “گشت ارشاد” ادعای عسکرپور را تکذیب کرد

سینماژورنال: گفتگوی تند و تیز علیرضا رییسیان با فریدون جیرانی پر از نکته های ریز و درشت درباره اتفاقات خانه سینما و ماجرای انحلال آن بود.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال از جمله این نکته ها این بخش از گفته های رییسیان بود که با طعنه به سکوت طیف بالادستی خانه سینما در ماجرای توقیف فیلمهای مجوزدار توسط حوزه هنری در سالهای 91 و 92 بیان داشت: اولین وظیفه صنف دفاع از حقوق اعضاء است نه اینکه برود با کسی که فیلمش را پایین کشیده همکاری کند. این بدترین اتفاقی است که می تواند در یک صنف اتفاق بیافتد.

این بخش از گفته های رییسیان با واکنش محمدمهدی عسکرپور مواجه شده است که در جوابیه‌ای(اینجا را بخوانید) از تلاشهایش برای حل مشکل فیلمهای توقیفی توسط حوزه هنری چنین گفته است: درست در زمانی که این نهاد{حوزه هنری} از نمایش برخی فیلم ها در سینماهایش ممانعت می کرد، حداقل خود صاحبان آن فیلم ها می دانند و گواهند که با مسئولین حوزه هنری و حتی ریاست سازمان تبلیغات اسلامی جلساتی برای اقناع شان به نمایش فیلم های موصوف داشتیم که اعضای هیئت مدیره خانه سینما و بعضا آقایان منوچهر محمدی ومنوچهر شاهسواری و رضا میرکریمی هم درآنها حضورداشتند که این جلسات متاسفانه دربرخی موارد بدون نتیجه و در برخی موارد، مفید واقع شد.

در آن مقطع حتی یک بار هم عسکرپور را ندیدیم

این ادعا اما با واکنش سعید سهیلی کارگردان سینمای ایران و صاحب یکی از مهمترین آثاری که در آن مقطع زمانی توسط حوزه هنری توقیف شد، مواجه شده است.

کمدی “گشت ارشاد” ساخته سعید سهیلی علیرغم حضور در جشنواره سی ام و دریافت پروانه نمایش از اداره نظارت ارشاد اما با توقیف حوزه هنری مواجه شد و این نهاد از نمایش این فیلم در سینماهای خود سرباز زد.

سهیلی با ردّ این ادعای عسکرپور که از آگاهی صاحبان آثار توقیفی حوزه نسبت به تلاشهای او برای حل مشکل حرف زده به سینماژورنال بیان داشت: ما در آن مقطع زمانی حتی یک بار هم ایشان را ندیدیم. جلسه که پیشکش ایشان حتی یک تماس تلفنی با ما نگرفت که در این باره حرفی بزند.

وی ادامه داد: هیچ وقت ایشان را ندیدیم و هیچ جلسه ای هم با ایشان درباره مسأله توقیف نداشتیم و هیچ وقت هم مدیران حوزه هنری با حضور نامبرده در جلسه مشترکی با ما شرکت نکردند.

نمی‌دانم جلساتی که ایشان گفته در عالم واقع بوده یا خواب و رویا

سعید سهیلی با اشاره به اینکه در بهار 91 که فیلمش با توقیف حوزه هنری مواجه شد خانه سینما منحل شده بود اما عسکرپور همچنان به عنوان رییس خانه منحله اظهارنظر می کرد خاطرنشان ساخت: ایشان در همان خانه سینمای منحل شده هم رییس بود اما رایزنی که هیچ حتی به عنوان یک همکار یا کارگردان سینمای ایران از ما دلجویی نکردند و آنچه درباره آگاهی ما از برگزاری جلسات گفته کاملا کذب است.

این کارگردان که اخیرا مترصد آن شده قسمت دوم “گشت ارشاد” را هم بسازد تأکید کرد: نمی دانم جلساتی که ایشان گفته در عالم واقع بوده یا خواب و رویا اما این را می‌دانم که برای حل مشکل فیلم ما هیچ کمکی از سوی این افراد صورت نگرفت.




جوابیه عسکرپور خطاب به رییسیان⇐بوی شراب می‌زند خربزه در دهان مکن

سینماژورنال: علیرضا رییسیان کارگردان سینمای ایران در گفتگو با فریدون جیرانی در برنامه “35” به مرور برخی از اتفاقاتی پرداخت که خانه سینما در سالهای قبل و بعد از انحلال موقت با آن روبرو بود.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال در بخشهایی از این گفتگو رییسیان انتقادات مختلفی را به برخی از سران خانه سینما وارد ساخت؛ این انتقادات از همکاری آنها با نهادی به نام حوزه هنری که در مقطعی به توقیف فیلمهای مجوزدار ارشاد پرداخت گرفته تا وابستگیهای سیاسی آنها که باعث امتداد انحلال خانه سینما می شد را دربرگرفت.

محمدمهدی عسکرپور که روی تند انتقادات عسکرپور را به خود دیده با ارسال جوابیه ای برای “سینماسینما” کوشیده پاسخگوی انتقادات رییسیان باشد.

متن جوابیه عسکرپور را بخوانید:

مایل به سکوت بودم

به گمانم ایجاد تنش و دهان به دهان گذاشتن با همراهان و حامیان مدیران سابق ارشاد بعد از اتفاق موسوم به بازگشایی خانه سینما امری نکوهیده و ملال آور محسوب می شود، پس با تکیه بر همین قاعده به استناد مصاحبه و گفتارم تمام تلاشم بر ایجاد همدلی و دفن کردن کدورتها بود. بنظرم ثمره تلخی سالهای سختِ ارتباط با دولت دهم،کسب تجارب گرانقدری است که می تواند از قضا شیرین باشد، اما در این میان و درست در زمانی که مایل به سکوت و آرامش بودم، اظهارنظر اخیر شما چاره ای جز پاسخ گویی و یادآوری برخی نکات ناخوشایند برایم نگذاشت.

بعد از ماجراهای پیش آمده بین خانه سینما و وزارت ارشاد دولت دهم که اینک به برکت جهان ارتباطات و دیجیتال، همه بخوبی از آن آگاهند و البته منجر به ایجاد شکافهای عمیق بین معدودی از سینماگران با هم صنفان خود شد، و آن ایستادگی و پایمردی ستودنی قاطبه سینماگران برای حفظ خانه خود را رقم زد، پیش بینی می شد تا اندک همکارانی که با اعمال ناجوانمردانه و به دور از اخلاق خود که در حق بخش بزرگتری از همکاران شان روا داشتند، برای پاک کردن گذشته ای که در آن به شدت بد عمل کرده و متهم اند، باتحریف تاریخ که ظاهراً آن هم جزو تخصص شان شده است، بکوشند تا با مظلوم نمایی، پیشینه رفتار ضد صنفی و غیر قابل دفاع شان را وارونه جلوه دهند و البته دراین مسیر پرسش های آقای جیرانی که احتمالاً ازسر کم اطلاعی بود نیز کمک شایانی به این امر کرده است.

فرزندان هم را ندیده ایم

در مصاحبه تان برای شخصی نشان دادن اختلافات پیش آمده و اینکه بفهمانید سابقه رابطه بنده و آقایان شمقدری و سجادپور خیلی خاص بوده، اشاره داشتید که بنده و این آقایان آنقدر به هم نزدیک بودیم که فرزندانمان ما را عمو خطاب می کردند، فکرکنم این ازمعدود مواردی است که بنده و آقایان شمقدری وسجادپور درآن اتفاق نظر داریم که فرزندانمان تا به حال همدیگر را ندیده اند و حتی بنده فرزندان ایشان و ایشان هم فرزندان من را ازنزدیک ندیده اند، اما می دانم برای شما واژه “عمو” کارکرد نوستالژیک دارد و شاید به همین دلیل آن رادر جای ناصوابش به کار بردید.

فرمودید در شبی که با آقای حسینی(وزیر ارشاد سابق) در دانشگاه پیام نور جلسه داشتیم شما براساس منش خاصتان در پاسخ به درخواست طرف مقابل که همانا معرفی فردی برای تصدی پست معاونت سینمایی بود، گفتید که ما گزینه ای را معرفی نمی کنیم و این را درحالی گفتیدکه لابد بقیه چیز دیگری درسر داشتند، به گمانم عارضه ای باعث فراموشی تان شده که قبل ازآن جلسه، نشستی درخانه سینما با حضور افرادی چون آقایان فرهادتوحیدی، امین تارخ، محسن هاشمی، مازیار میری و شما داشتیم و این تصمیم جمع و اصرار من بود، نه شما که از معرفی نامزد مشخص پرهیز کنیم.

موضوع نامه به ارشاد

اما موضوع نامه من به وزیر سابق ارشاد که شما و آقای شمقدری متفقاً آن را هتاکانه و شلیک تیر اول خوانده اید پس از بازداشت پنج مستدساز و اعلام برانداز بودن آنان(پیش ازتشکیل دادگاه) ازسوی وزیران سابق اطلاعات و ارشاد، و در پی آن بیانیه هیئت مدیره خانه سینما برای دفاع ازحقوق این افراد و اظهارنظر تند و بی اساس وزیرسابق ارشاد در بخش خبری صداوسیما مبنی بر همکاری خانه سینما با شبکه بی بی سی بود. اتهامی بس عجیب و پرمساله درآن روزها که بوی پرونده سازی گسترده برای همکارانتان را می داد، و همه اینها در زمانی بود که شما احتمالاً از بیم نمایش حضور خود در ویدیو کلیپی که درحمایت از یکی از نامزدهای ریاست جمهوری سال ۸۸ که ازشبکه های ماهواره ای پخش می شد، تصور می کردید همکاری با وزارت ارشاد دولت دهم راه گشاست! تصدیق می فرمایید کار چه کسی سیاسی بود من یا شما؟

در مسیرهمکاری خیلی جدی تان هم که مفتخر به دریافت حکمی از آقای شمقدری برای عضویت در کمیته ساماندهی صنوف که قرار بود به موازات خانه سینما و در پی حذف آن فعالیت کند، شدید. اگردراین مورد هم خاطرمبارکتان نیست(کمااینکه آقای جیرانی هم فراموش کرده بودند) این همان کمیته ای است که مسئولیت دریافت و پرداخت مبالغ بسیار زیاد به خانواده سینما و افراد متفرقه را داشت و درنهایت برای معدوم کردن اطلاعاتش، اعلام کردند کامپیوترهایش را دزدیدند(یک بارهم گفتنددرآتش سوزی سوخت!)

موارد ریزودرشت خلاف واقع ازقبیل اینکه در دوره ای که سایه شما برسر خانه سینما بود مجامع عمومی با حداکثر اعضا برگزار می شد و بعدها نه و اینکه انگار مدیران خانه سینما همگی مثل کارتن خوابها بودند و به سرانگشت اشاره شما می شدند مدیرعامل خانه سینما هم بماند که بیش ازپیش درونیات خود را به نمایش گذاشتید.

آحاد سینماگران شاهدان خوبی هستند برای بیان اینکه درچه دوره ای بیشترین اهتمام به امورشان وجود داشته است.

تلاش برای حل مشکل فیلمهای توقیفی حوزه

درخصوص فیلمسازی ام درحوزه هنری درست در زمانی که این نهاد از نمایش برخی فیلم ها در سینماهایش ممانعت می کرد، حداقل خود صاحبان آن فیلم ها می دانند و گواهند که با مسئولین حوزه هنری و حتی ریاست سازمان تبلیغات اسلامی جلساتی برای اقناع شان به نمایش فیلم های موصوف داشتیم که اعضای هیئت مدیره خانه سینما و بعضا آقایان منوچهر محمدی ومنوچهر شاهسواری و رضا میرکریمی هم درآنها حضورداشتند که این جلسات متاسفانه دربرخی موارد بدون نتیجه و در برخی موارد، مفید واقع شد. و البته پروژه سینمایی من که سرمایه گذارش حوزه هنری بود به چند ماه پیش از این رفتارهای حوزه برمی گشت و تعطیلی پروژه درمیانه تولید، یک عمل غیرحرفه ای بود به ویژه که من اقدامات لازم صنفی را بی هیچ رودربایستی دنبال می کردم.

درخصوص برکناری تان از کانون کارگردانان هم بهتر است دیگراعضای شورای وقت مثل آقایان احمدامینی، کامران قدکچیان، محمدعلی سجادی و حسن برزیده که خاطرات تلخی از روزهای تعاملاتتان با آقایان سجادپور و شمقدری دارند سخن بگویند.

البته شما این بخش را درست متوجه شدید که خانه سینما برای ایستادن در مقابل بی منطقی و تمامیت خواهی مدیران وقت ارشاد باید یک دست می شد ولی این یک دست شدن، تاحدی با کنار گذاشتن کسانی صورت می گرفت که به هرعلتی فکر می کردند باید اطلاع رسانی دقیقی از فعالیت صنفی همکارانشان به مدیران وقت ارشاد داشته باشند.

سچادپور در حضور من از نقش شما در معرفی معاونت سینمایی به دفتر حقوقی ارشاد پرده برداشت

آنچه مایل نبودم علنی کنم اینکه آقای سجادپور درحضور من و جناب توحیدی ناخواسته از نقش جنابعالی درمعرفی مسیر ورود معاونت سینمایی وقت(به نظر من) ودفتر حقوقی ارشاد(به نظر شما) به ماجرای انحلال خانه سینما پرده برداشت. به عبارتی راه ورود وزارت ارشاد برای تخریب خانه سینما می توانست از طریق اشکال تراشی بر اساسنامه ای باشد که اتفاقاً شما در تنظیم آن نقش جدی و اساسی داشتید، و این ازنظر شما و آقای شمقدری شاه کلید ماجرا بود ولی آنچه که روی آن اصلا حساب نکردید، اتحادی بود که دردل اهالی خانه سینماشکل گرفت. و از آن پس سیاست یکی به نعل زدن و یکی به میخ روزگار و رفتار شما را شکل داد.

نامه تعطیلی چگونه صادرشد؟

اما در خصوص قسم جلاله آقای شمقدری مبنی بر مایل نبودن ایشان به اعلام تعطیلی خانه سینما، تاریخ نشان داده گاهی دردوره های هیجانی کسانی بنا به وظیفه یا منافع درکاری مشارکت می کنندکه بعدها متوجه اعمال ناصوابشان می شوند، مثل فردی که با حکم تعطیلی خانه سینما آمده بود و بعداً ازدوستان خوب من شد، و یا مسئولین وقت دفترحقوقی ارشاد که بعدتر رفتار مسئولین سینمایی را برایمان رمزگشایی کردند.

شما بعنوان یکی از معدود کسانی که در این ایام ذکرخیری از آقای شمقدری داشته، معلوم بفرمایید اگر ایشان مخالف تعطیلی خانه سینما بود، و ایضاً آقای وزیر ارشاد، ودفتر حقوقی هم که شامل افراد بی ارتباط با سینما بود، پس نامه تعطیلی چگونه صادرشد؟ اینکه آقای احمدی نژاد مستقیم درجلسه می گوید بهانه را ازدست اینان(زیرمجموعه خودشان) بگیرید، یعنی چه؟ بد نیست از دوستتان آقای شمقدری بپرسید مطالب سراسر دروغِ ارتباط خانه سینما باشبکه های خارجی را چه کسی دراختیار شورای فرهنگ عمومی گذاشت؟

بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

آقای رئیسیان اگر رفتار و تصمیمات من در خانه سینما سیاسی بود؟ شما و همفکرانتان باید امتداد آن را در سابقه من روشن می ساختید. و حتی پس از ماجرای بازگشایی خانه سینما که برخی ازعزیزان، پیشنهاد نامزدی در مجلس را برایم داشتند، من باید از این امکان و فرصت بهره می بردم!

رجوع به عقل(نه حتی وجدان) امری است پسندیده، این چه فرد سیاسی است که نه سابقه فعالیت سیاسی دارد و پس از ماجرای خانه سینما هم درمحدوده سیاسیون دیده نشده، من بر خلاف شما که ترجیح دادید برای پاک کردن انتخابِ گذشته تان به رفتار های ناپسندیده در قبال همکاران صنفی تان دست یازید، کوشیدم درحد توانم دراحقاق حقوق برخی از همکاران گرفتارم تلاش کنم.

بنظرم منطقی آن است که به جای توهین به شعوربیش از دو هزارتن(که برخی ازآنان ازاساتید خود شما بودند) از همکاران سینمایی تان که درحمایت ازمدیرعامل خانه سینما بیانیه صادر و لابد از نظر شما سیاسی کاری کرده اند، کمی اخلاق مدارانه به اشتباهات خود نظر افکنید و عبرت بگیرید. هنوز تعداد بسیار زیادی از همکاران شما و من، خاطرات آن روزهای سخت دولت دهم را فراموش نکرده اند! امید که از سر لطف و شفقت از خطاها درگذرند.

دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن

باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

محمدمهدی عسگرپور




واکنش منوچهر محمدی و محمدمهدی عسکرپور به اظهارات جنجالی علیرضا رییسیان+تازه‌ترین توضیحات رییسیان

سینماژورنال: گفتگوی جنجالی علیرضا رییسیان با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی “35” که در آن وابستگی سیاسی خانه سینما را اصلی ترین دلیل طولانی شدن انحلال آن دانسته بود و به محمدمهدی عسکرپور و رضا میرکریمی به عنوان چهره هایی اشاره کرده بود که اول بار توسط وی به مجمع هیأت مدیره خانه سینما راه پیدا کردند(اینجا و اینجا را بخوانید) اما بعدتر به تقابل با وی پرداختند، بازخوردهای فراوانی در رسانه ها داشته است.

به گزارش سینماژورنال به نظر می رسید طیف مقابل وی در خانه سینما که البته شرایط حذف او از کانون کارگردانان خانه سینما را فراهم آورده بودند درباره صحبتهای وی واکنشهای شفاف و صریحی داشته باشند اما هیچ کدام از آنها تا این لحظه پاسخی نداده اند.

جالب است که روزنامه اصلاح طلب “شرق” برای گرفتن پاسخ چهره هایی نظیر عسکرپور و منوچهر محمدی به سراغ آنها رفته اما واکنش آنها کاملا منفعلانه بوده و به بیان بهتر آنها کاملا از پاسخگویی طفره رفته اند.

منوچهر محمدی، تهیه‌کننده سینما یکی از افرادی بود که رییسیان به شکل تلویحی از او  نقد کرد و منوچهر محمدی در پاسخ به رییسیان گفته است: «تمایلی به پاسخ‌گویی ندارم».


از آن سو محمد‌مهدی عسگرپور که از مهم‌ترین افراد نقد‌شده از سوی علیرضا رییسیان در این مصاحبه بود در گفتگو با “شرق”، پاسخ درخور را به زمان دیگري موکول کرد!

علیرضا رییسیان
علیرضا رییسیان

قصدم بیان حقایق بود

با این حال علیرضا رییسیان وقتی مجددا طرف صحبت “شرق” قرار گرفته باز هم کوشیده به صراحت هر چه بیشتر حرفهای خود را بزند و بر موضع گیری خود اصرار کند.

رییسیان درباره اینکه علت افشاگری‌تان درباره پشت‌پرده خانه سینما در این بازه زمانی چیست و چرا زودتر به آن نپرداختید  پاسخ داد: «من قصدم از انجام گفت‌وگو، ‌افشاگری نبود. بلکه بیان حقایقی بود که تاکنون عنوان نشده‌اند. چون برخی‌ها مطالب نادرستی مطرح کرده‌ و تهمت‌هایی زده‌اند که ناچار شدم به آنها پاسخ دهم. من در متن استعفانامه‌ام از ریاست کانون کارگردانان خانه سینما به مشکلات موجود اشاره کردم و نوشتم که به میل خودم استعفا کردم. حتی سه سال بعد یکی از فعالان کانون و از فیلم‌سازان مشهور متوجه کدهای من در آن نوشته شد و آنچه بیان کرده بودم را تأیید کرد. متأسفانه الان هم اثرات سوء آن نگاه‌ها را شاهدیم که نمی‌گذارند صنوف سینمایی مستقل عمل کنند. من هم منتظر زمان مناسبی بودم که این مطالب را مطرح کنم. چون معتقدم در فضای آرام باید مسائل بررسی شوند که البته تماس‌هایی گرفته شد و مرا بیشتر ترغیب کرد. در یکی، دو ماه اخیر از سه رسانه مختلف با من تماس گرفتند و خواستار انجام گفت‌وگو شدند که درنهایت با آقای فریدون جیرانی و دو رسانه دیگر دراین‌باره به گفت‌وگو نشستم».

خانه سینما برای یکدست شدن به حذف کانون اقدام کرد

کارگردان «دوران عاشقی» درباره ضرورت بیان حقایق در این روزها تأکید کرد: «احساس کردم اگر در موقعیت فعلی، شاهد بسامان‌بودن سینما بودیم و همکاران و اهالی سینما در موقعیت حرفه‌ای مناسب به‌سر می‌بردند، ‌دیگر لزومی نداشت چنین حرف‌هایی زده شود. اما متأسفانه شاهد موقعیت پررونقی در سینما نیستیم! ضمن اینکه منطق گفت‌وگوی اخیر من این بود که خانه سینما برای یکدست‌شدن به منظور آمادگی برای مقابله جدی به حذف جریانی مثل کانون و بنده اقدام کرد و نتیجه آن حذف و عمل تحریک‌آمیز این شد که کانون کارگردانان هیچ‌وقت به جایگاه واقعی‌اش برنگشت».

مشارکت حداکثری وجود ندارد

رئیس اسبق کانون کارگردانان سینمای ایران در برابر این پرسش که اساسا با توجه به اظهارات سینماگران در ادوار مختلف در رسانه‌ها که هیچ‌وقت شاهد دوران پررونق در سینما نبودیم، پس تعریفتان از پررونق‌بودن چیست، بیان کرد: «این حرف من ربطی به هیأت‌مدیره خانه سینما ندارد. بلکه بیشتر به مشارکت حداکثری صنوف مهمی همچون کارگردانان، تهیه‌کنندگان، فیلم‌نامه‌نویسان و بازیگران مربوط می‌شود که هروقت قدرت صنفی را در دست گرفتند و در رأس تصمیم‌گیری‌ها مشارکت فعال داشتند و اعضای حرفه‌ای‌شان موقعیت شغلی مناسب کسب کرده بودند، ‌توانستند روزگار پررونقی در سینمای ایران رقم بزنند».

شورای فرهنگ عمومی و معاونت حقوقی ارشاد خانه سینما را تعطیل کردند و نه هیچ کس دیگر
کارگردان فیلم «ایستگاه متروک» به این پرسش که علت دفاع شما از سیدضیاء هاشمی که یکی از متولیان تأسیس شعبه شماره ٢ خانه سینما بود، چیست، چون عده‌ای معتقدند شما با ایشان همراه بودید، ‌چنین پاسخ داد: «من که نباید بگویم نیست. آنها که مدعی‌اند چنین است، باید ادله حقوقی و محکمه‌پسند بیاورند که هست! بنده شخصا هیچ نقشی در بسته‌شدن خانه سینما نداشتم. نه‌تنها من که هیچ‌کس در تعطیلی خانه نقش نداشت. بلکه شورای فرهنگ عمومی و معاونت وقت حقوقی وزارت ارشاد به این نتیجه رسیده بودند که براساس ادله قانونی، خانه سینما باید تعطیل شود. در آن زمان هم جامعه صنفی تهیه‌کنندگان تمایل داشت از خانه سینما خارج شود؛ چون می‌خواست از وزارت کشور مجوز بگیرد. بنده هم‌ عضوشان بودم و کار بیشتری انجام ندادم. رابطه من با آقای هاشمی از نظر صنفی رابطه یک عضو با تشکیلات بود. درعین‌حال، من با ایشان و خیلی از مدیران صنفی داخل خانه سینما مثل آقایان بزرگ‌نیا، تبریزی، ‌دلپاک و… دوستی دیرینه دارم. همین».

در درگیری میان ارشاد و اهالی سینما برخی‌ها منتفع شدند
این کارگردان سینما در ادامه درباره این پرسش که شما در این گفت‌وگو اظهار کردید آقای احمدی‌نژاد در آن زمان سه‌بار تذکر داده بودند که خانه سینما گشوده شود، ‌در این‌صورت منظورتان این است که موضع شورای فرهنگ عمومی با سخنان شخص اول قوه ‌مجریه در تضاد بود، این‌گونه موضع‌گیری کرد: «من این جمله را نقل کردم. من خودم از نزدیک چنین جملاتی را نشنیدم. به هر شکل طرفین به این نتیجه رسیدند که گشودن در خانه به لحاظ حقوقی درآن زمان شدنی نیست و البته به نظرم در درگیری میان ارشاد و اهالی سینما برخی‌ها منتفع شدند».




برادر توحیدی! نعل وارونه زدن بس است! مردم برخلاف شما دچار فراموشي نشده‌اند

سینماژورنال: ارائه آماری مبنی بر اینکه خیانت دومین عامل طلاق زوجین در تهران است سبب ساز آن شده است که فرهاد توحیدی فیلمنامه نویس ایرانی و صاحب آثاری مانند “دنیا”، “شهر موشها2″، “مجردها” و “امکان مینا” با نگارش یادداشتی برای “شرق” به انتقاد از برخی از مسئولان بپردازد که در سالهای گذشته از فیلمسازانی که درباره خیانت فیلم می ساختند ایراد گرفتند.

به گزارش سینماژورنال توحیدی البته سعی کرده به مانند تمامی اظهارنظراتش این یادداشت را هم با نوعی تعلق خاطر نسبت به جریان سیاسی متبوعش بنگارد و برای همین است که در بخشی از یادداشت قلب واقعیت دیده می شود.

ابتدا یادداشت را بخوانید:

شاخک‌های سینما هنوز حساس است

در خبرها آمده است که «خیانت» به‌عنوان دومین دلیل طلاق زوجین در تهران به ثبت رسیده. بااین‌حساب بعید نیست که خیلی‌ها چون من، خاطره سال‌های پیش را به یاد بیاورند که مسئولان به برخی از آثار تولیدشده در سینما به‌خاطر پرداختن به این آسیب اجتماعی خاص ایراد گرفته و سینما را در خیانت زوج‌ها، شریک جرم دانستند. واقعیت این است که سینما چیزهایی را در جامعه می‌بیند و بر اساس همان‌ها، دست به ساختن می‌زند.

هشدارهای جامعه‌شناسانه درباره پدیده شوم خیانت، خیلی پیش از اینها داده شده بود و به همین خاطر نمی‌توان گفت سینما در پرداختن به این موضوع جلوتر بوده اما به‌هرحال، شاخک‌های هنر هفتم، گویی آن‌قدر حساس بوده است که بازتاب‌های رواج این آسیب اجتماعی را در جامعه ببیند.

سینما در این سال‌ها، مرغ عزا و عروسی بوده و هربار به دلیلی سرش بریده شده است! نگاه کنید که امروز چه بر سر موسیقی ما می‌آید؛ پنج‌سال پیش، دقیقا، اتفاقاتی از همین دست، دامن سینما را گرفته بود و سینماگران متهم بودند که با ساخت فیلم، در مسیر ترویج آسیب‌های اجتماعی قدم برمی‌دارند.

شاید در میان این کشمکش‌ها، کسی توجه نکرد که تغییر سبک زندگی، مشکلات اقتصادی، بالارفتن سن ازدواج و استقلال مالی خانم‌ها، پیش‌زمینه پایدارنبودن نظام خانواده و ازدواج را فراهم کرده و سینماگران هم زمانی که دست به ساختن آثاری با چنین درون‌مایه‌ای زدند، به کج‌روی متهم شدند و حالا که این بحران به تأیید مسئولان فعلی رسیده، مسئولان پیشین نیستند که از هنرمندان دلجویی کنند.

در چنین چرخه‌ای، این سؤال پیش می‌آید که چرا تکلیف هنر مشخص نمی‌شود؛ آیا قرار است هنری «حکیم‌فرموده» در جامعه داشته باشیم؟ آیا قرار است به فردیت هنرمندان و شاخک‌های آنها احترام بگذاریم؟ آیا قرار است هنر به چیزی ملتزم باشد و اگر این‌طور است، آن وجه التزام چیست؟

وضعیت عبرت‌انگیز تلویزیون، یادآور این نکته است که ادامه سیاست‌های غلط در هر حوزه هنری که باشد می‌تواند به ازمیان‌رفتن مخاطب آن رشته از هنر بینجامد. در سینما این وضعیت بغرنج‌تر است. سینما می‌تواند در چارچوب قوانین آزادانه به طرح مسائل اجتماعی و آسیب‌های جامعه بپردازد و نقشی فراتر از دیگر هنرها برای ساختار جامعه بازی کند، اما اگر چنین خاصیتی را از سینما بگیرند، دیگر چه چیزی برای پرده‌های نقره‌ای باقی خواهد ماند؟ 

چرا راستی را به انتها نمی‌رسانید؟

به گزارش سینماژورنال آنچه فرهاد توحیدی نوشته دو نیمه دارد؛ یک نیمه‌اش که از فیلمسازی سالهای گذشته فیلمسازان با مضمون خیانت می‌گوید و همچنین اینکه برخی مسئولان در سالهای قبل به خاطر این پرداخت به سینماگران ایراد گرفته بودند  کاملا درست است.

اما نادرستی بیانات ایشان کجاست؟ آنجا که در یک قلب واقعیت آشکار می‌گویند مسئولانی که از چنین آثاری ایراد گرفتند امروز نیستند که از سینماگران دلجویی کنند.

به نظر می رسد این فیلمنامه نویس یا حوادث آن دوران را درست مرور نکرده یا حوادث را مرور کرده و یا به دلیلی که در ابتدای مطلب آوردیم یعنی حرکت بر مدار خواسته های یک جریان سیاسی خاص از بازگو کردن واقعیات واهمه دارد.

این دیگر یک واقعیت کاملا آشکار است که تمامی فیلمهایی که در دوران مدیریت سینمایی سابق با مضمون آسیب شناسی مستقیم یا غیرمستقیم خیانتهای زناشویی ساخته شدند و از جمله “پل چوبی”، “برف روی کاجها”، “من همسرش هستم” و “زندگی خصوصی” از اداره نظارت آن زمان پروانه نمایش گرفتند.

توقیف در حوزه هنری رخ داد

توقیف آثار کجا رخ داد؟ در حوزه هنری.

حوزه هنری آن زمان که برخی از روسای خانه سینمای منحل شده با حمایت این نهاد فیلمسازی می‌کردند چون مالکیت بخش عمده ای از سینماهای ایران بخصوص در شهرستانها را برعهده داشت در بدعتی تاریخی این گونه آثار را در سینماهایش پخش نکرد و عجبا که این ماجرا نه تنها به کاهش مخاطب این قبیل آثار منجر نشد که بالعکس حتی معمولی ترین آثار این گروه توقیفی هم فروشی متوسط داشتند.

از آن زمان تاکنون مدیر حوزه هنری که تغییر نیافته! پس اینکه توحیدی گفته مدیران مسبب توقیف دیگر نیستند که پاسخگو باشند صددرصد غلط است.

جناب توحیدی هر چیز را که یادشان رفته باشد نباید این را یادشان رفته باشد که همان رییس سابق سازمان سینمایی یعنی جواد شمقدری برای دفاع از روند غلط توقیف فیلمهای مجوزدار حتی تا پای درگیری با انصار حزب ا.. پیش رفت.

مناظره تاریخی تهیه کننده متبوعتان با رییس سینما را که یادتان نرفته

باز هم ایشان نباید آن مناظره تاریخی که میان آن رییس و تهیه کننده  آخرین فیلمنامه شان “امکان مینا” در برنامه “هفت” رخ داد را از یاد برده باشند. در آن میزگرد رییس سینما از این می گفت که ماجرای خیانت چون در جامعه رخ داده باید در سینما بازتاب داشته باشد اما تهیه کننده متبوع توحیدی باز هم نه از سر دلسوزی به خاطر جامعه که از سر همان درگیری های سیاسی که با طیف مقابل داشت تا توانست بر نادرستی پرداختن به مقوله خیانت در سینما تأکید کرد.

پس توحیدی یا نباید درباره موارد این چنینی بی محابا و با قلب واقعیت حرف بزند یا اگر هم می خواهد ژست روشنفکری سالهای اخیرشان که به وادی خیرخواهی برای محیط زیست هم کشیده شده(!) از بین نرود قبل از هر کس باید از دوستان همه این سالهایش گلایه کند که در اقدامی عجیب به جای اینکه در جریان توقیف غیرمنطقی فیلمهای مجوزدار کنار سینماگران باشند ترجیح دادند یا سکوت اختیار کنند یا به نفع توقیف واکنش نشان دهند.

چرا آن زمان در برابر توقیف فیلمها واکنش نشان ندادید؟

جناب توحیدی آن زمان در قبال روند نادرست توقیف فیلمها توسط حوزه هنری نه تنها واکنشی نشان ندادند که بعضا همراه با دوستان ديگرشان در شوراي مركزي خانه سينمای منحل شده كه پاي ثابت فيلمسازي در حوزه هنري بوده و هستند سکوتی اختیار کردند که انگار سرشار از رضایت بود…

راستي آقاي توحيدي گمان مي‌كنند مردم و همكاران شان تا اين حد دچار فراموشي اند كه به فاصله تنها سه سال قلب واقعيت ایشان را باور کنند؟




جناب عسکرپور! چرا در گام اول مدیرعامل صنف متبوع‌تان را به چالش نمی‌کشيد؟

سینماژورنال: محمدمهدی عسکرپور که همواره مناصبش در خانه سینما بسیار بیشتر از کارنامه فیلمسازی اش به چشم آمده در تازه ترین گفتگوی خود از اوضاع اقتصادی بغرنج جامعه نالیده و البته نداشتن تأمین اجتماعی و اقتصادی درست در کشور را نقد کرده است.

به گزارش سینماژورنال عسکرپور که با “مهر” رسانه متبوع حوزه هنری که فیلم “مهمان داریم” را هم برای این ارگان تولید کرد گفتگو کرده با نگاهی دلسوزانه به طبقه آسیب پذیر جامعه گفته است: شما می بینید که افرادی با سن بالا در حال دستفروشی در خیابان ها هستند و یا ممکن است در اطراف خود شما هم افرادی باشند که از تامین درستی برخوردار نباشند با اینکه در سنین بالایی قرار دارند و این در حالی است که ما جزو کشورهای ثروتمند جهان هستیم نه کشورهایی که شرایط اقتصادی مناسبی ندارند.

وی ادامه داده است: ما منابع زیادی در کشور داریم و این در حالی است که تأمین اجتماعی و اقتصادی درستی برای مردم وجود ندارد و افراد در این کشور آینده مبهمی دارند. افراد با خود فکر می کنند تا وقتی که کار دارند، می توانند روی زندگی و معیشت خود حساب کنند و غیر از آن اطلاعی ندارند که اصلا تا چه زمانی کار خواهند داشت.

عسکرپور که احتمالا به واسطه حضور نزدیک در حلقه مدیریتی خانه سینما مشکلات این صنف را درک کره خاطرنشان ساخته است: وضعیت هنرمندان بدتر است، فیلمسازی که هر ۷ سال یک بار فیلم می سازد این میان تکلیفش مشخص نیست. در طرح هایی مثل تکریم بزرگان مبلغی بصورت ماهانه می دهند که فرد فقط می تواند با آن در ماه چند بار آژانس گرفته و به اداره مورد نظر برود. علاوه بر این از بیمه خوبی هم برخوردار نیستند.

این کارگردان افزوده است: پس شما به عنوان یک جوان فکر می کنید تا وقتی که توانش را دارید و روی پا هستید باید درآمد داشته باشید تا بعدا محتاج دولت نشوید. دولتی که نمی تواند از پس شما بربیاید و شما را در نقطه ای به حال خود رها می کند. اگر هم مسیر کار درست فراهم نباشد این کسب درآمد از جایی محقق می شود که معمولا همراه با فساد است.

جناب عسکرپور! خودتان برای صنف سینما چه کردید؟

سینماژورنال نه تنها با گفته های عسکرپور کاملا موافق است که به شدت از صراحتی که ایشان در تصویرسازی اوضاع اقتصادی مردمان و بالاخص هنرمندان داشته قدردانی می کند اما پرسش‌هایی هم از ایشان دارد.

جناب عسکرپور که خودش چندین سال در حلقه مدیریتی خانه سینما حضور داشت برای رفع اصلی ترین مشکل بدنه صنف که نداشتن یک نظام بیمه‌ای جامع است چه کرد؟

از آن مهمتر اینکه ایشان چقدر از مشکلات موجود برای سینماگران را ناشی از ضعف عملکرد صنفی می‌داند که مدیران آن به جای دنبال کردن حل مشکلات اولیه اعضاء به سراغ برگزار کردن جشنهای مختلف هستند؟

جالب است که مدیران صنفی که به اعتقاد عسکرپور اعضای آن از بیمه خوبی برخوردار نیستند اخیرا در کنار جشنهای سالیانه شان درگیر برگزاری یک جشنواره کاملا دولتی هم شده اند؛ جشنواره ای که آبشخور بودجه ای خوبی هم دارد.

چرا از مدیرعامل صنف متبوع تان پرسش نمی‌کنید؟
عسکرپور که به صراحت دولتی را که نمی تواند از شهروندانش حمایت کند را نقد می‌کنند چرا سوزنی هم به صنف متبوعشان نمی زنند و از مدیرعامل این صنف نمی پرسند که چرا به جای حل کردن مشکل بیمه اعضای صنف وقتش را درگیر مناصب دولتي ديگر  آن هم افزون بر درگيري هاي فيلمسازي  و حواشي آن كه لابد نمي شود  اين يكي را انتظار داشت كنار بگذارد، كرده است ؟!

عسکرپور اگر می خواهد از سخنانش تعابیر سیاسی مستخرج نشود حتما باید این را هم بگوید که خودش طی همه سالهای حضور در رأس خانه سینما، چه فعالیتهایی برای بهبود اوضاع رفاهی صنف انجام داد؟




اعلام آمادگی مدیرعامل سابق خانه سینما جهت تولید فیلم برای حوزه هنری/فیلم قبلی این کارگردان برای حوزه ۴۰۰ میلیون هم نفروخت

سینماژورنال: محمدمهدی عسکرپور که بعد از تولید فیلم “مهمان داریم” برای حوزه هنری به رسانه ملی آمد و سریالی به نام “نفس گرم” را برای تلویزیون تولید کرد در تازه ترین گفتگوی خود اعلام آمادگی کرد که باز هم برای حوزه هنری فیلم بسازد.

به گزارش سینماژورنال عسکرپور که آخرین فیلمش “مهمان داریم” که با حمایت حوزه تولید شده بود و در چهل روز اکران آن رقم فروش اش به 400 میلیون هم نرسید در گفتگو با “تسنیم” از این گفته که فیلمنامه ای دفاع مقدسی را به مسئولین حوزه پیشنهاد داده و آمادگی خود را برای ساخت آن اعلام کرده است.

عسکرپور پیش از این فقط یک فیلم دفاع مقدسی به نام “پرواز در نهایت” را در اواخر دهه 60 ساخته بود و پس از آن هیچ تجربه ای در این ژانر نداشته است.

محمدمهدی عسکرپور گفت: پس از ساخت سریال «نفس گرم» به‌دنبال ساخت اثری با محوریت دفاع مقدس می‌روم… حوزه هنری سفارشی درباره ساخت فیلمی براساس کتاب «پایی که جا ماند» سیدناصر حسینی‌پور را ارائه داده بود که فیلمنامه آن را نوشتم و تحویل حوزه هنری دادم و در حال حاضر منتظر پاسخ آنها هستم.

مرا یاد روز عاشورا انداخت

عسکرپور با بیان اینکه یک‌پنجم کتاب «پایی که جا ماند» مربوط به دوران جنگ و دفاع مقدس بوده و بسیار دردناک است، اضافه کرد: صحنه‌ و داستان‌هایی که در این کتاب اتفاق می‌افتد و نیز بقیه کتاب روایت‌هایی از اردوگاه‌ها است که بخش‌هایی را انتخاب کردم که مرا یاد روز عاشورا می‌انداخت.

وی ادامه داد: با خواندن این کتاب احساس می‌کردم که دوباره صحنه‌های عاشورا تکرار شده و تعداد قلیلی از نیروهای ما با تعداد زیادی از آنها به‌طور فجیعی قتل‌عام شدند. به‌دلیل اینکه عاشورا شکست نبوده است، و رزمنده‌های ما نیز در این جنگ شکست نخوردند، این بخش برای من خیلی جذابیت داشته و فیلمنامه من هم بر روی این اصل شکل گرفت.

آمادگی خود را اعلام کردم

این کارگردان  افزود: من آمادگی خود را برای ساخت این فیلم سینمایی به‌محض فراهم شدن امکانات اعلام کردم و در حال حاضر منتظر پاسخ مسئولین حوزه هنری هستم تا کار ساخت این فیلم سینمایی را آغاز کنم.




مدیرعامل سابق خانه سینما⇐شیرینی جشنواره دست از سر مسئولان برنمی‌دارد/دوست دارند جشنواره را در کُرات دیگر هم برگزار کنند

سینماژورنال: در روزهای اخیر اخباری مبنی بر اکران برخی از آثار سینمای ایران در کشورهای اروپایی و آمریکایی شنیده شده بود.

به گزارش سینماژورنال یکی از این اخبار حکایت از آن داشت که “فیلم های “متولد 65 ” ساخته مجید توکلی، “در دنیای تو ساعت چند است” ساخته صفی یزدانیان، “چند متر مکعب عشق” ساخته جمشید محمودی و فیلم”ابد و یک روز” ساخته سعید روستایی در خانه سینمای شهر رم اکران و با استقبال گسترده علاقمندان به سینمای ایران روبه رو شد.

خبر دیگر از این می گفت که فیلمهایی چون «متولد ٦٥» ساخته مجیدتوکلی، «در دنیاى تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفی یزدانیان و«پل خواب» به کارگردانی اکتای براهنی در سالن کاپبلانو شهر ونکوور کانادا به نمایش درآمده است.

مدتی بعد از انتشار این اخبرا دست اندرکاران “ابد و یک روز” نمایش این فیلم در رم را تکذیب کردند!!

به تازگی محمدمهدی عسکرپور تهیه کننده “متولد 65” و مدیرعامل سابق خانه سینما هم به انتقاد از نمایش فیلمش در خارج از کشور پرداخته است.

باید آگهی بزنیم و مسئول نمایش فیلم‌ها را در کشورهای دیگر پیدا کنیم!

محمد مهدی عسکرپور تهیه کننده فیلم “متولد 65” به “ایسنا” گفت:‌ واقعیت این است که چند روز است تلاش می‌کنم که مسئول این قضیه را پیدا کنم اما هنوز او را پیدا نکرده‌ام تا ببینم فیلم‌های ما چند نمایش و در چه کشورهایی داشته‌اند!

این تهیه کننده و کارگردان سینما اضافه کرد: بعد از این اتفاقات با ایرج تقی‌پور مسئول بین‌الملل صحبت کردم و ایشان توضیح داد که مسئولیتی در این زمینه ندارد. از سوی دیگر آقای حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر نیز به نوعی سلب مسئولیت کرد، به همین دلیل فکر می‌کنم کم‌کم باید آگهی بزنیم و مسئول نمایش فیلم‌ها را در کشورهای دیگر پیدا کنیم!

این فیلمساز خاطر نشان کرد: تا زمانی که شخص مسئول پیدا نشود، نمی‌دانیم این نمایش‌ها با چه انگیزه‌ای صورت گرفته است اما به هر حال این اقدام از سوی سازمان سینمایی انجام شده است.

شیرینی جشنواره دست از سر مسئولان برنمی دارد و دوست دارند جشنواره را در کرات دیگر هم برگزار کنند

عسکرپور در پاسخ به این پرسش که آیا از نمایش فیلم‌اش در کشورهای دیگر باخبر بوده است؟ گفت: اساسا تعداد نمایش‌های فیلم با اطلاع من نبوده است. اولین نمایش فیلم به دلیل سفر آقای رئیس جمهور به فرانسه بود که به ما گفتند، فیلم‌مان یک نوبت نمایش به صورت محدود و خصوصی خواهد داشت و ما هم مشکلی نداشتیم اما به تدریج مطلع شدیم فضای نمایش فیلم گسترش پیدا کرده است و با فاصله اندکی از جشنواره فیلم فجر نوعی نمایش جشنواره البته به معنای «شو» در کشورهای دیگر راه افتاده است. گویا شیرینی‌ جشنواره فجر دست از سر مسئولان آن برنمی‌دارد و حالا محدوده‌اش را به فراتر از کشور برده‌اند و اگر بتوانند دوست دارند گستره جشنواره فجر را فراتر از کره زمین ببرند و این جشنواره را در کرات دیگر هم برگزار کنند!

کارگردان فیلم‌های «قدمگاه» و «هفت و پنج دقیقه» خاطر نشان کرد: محدوده جشنواره فیلم فجر مشخص است. قرار نیست تمام فیلم‌های آن به معرض نمایش عمومی دربیاید. پیش ا‌ز آن هم مسئولان جشنواره دوست داشتند که فیلم‌ها را در شهرهای دیگر نمایش بدهند و متوجه نمی‌شوم براساس کدام سیاست این تصمیم‌ها را می‌گیرند. اما رفتارشان در ماجرای اخیر شبیه به نمایش فیلم‌هایی است که از سوی رایزنی‌های فرهنگی اتفاق می‌افتد و بسیار غیرحرفه‌ای است.

نمی‌دانم با این وضعیت بعد از این چگونه کپی‌ فیلم‌ها را به جشنواره فجر بسپاریم

عسکرپور اضافه کرد: نمی‌دانم با این وضعیت بعد از این چگونه کپی‌ فیلم‌ها را به جشنواره فجر بسپاریم چون آن‌ها با همین کپی‌ها، فیلم‌ها را در جشنواره‌های دیگر نمایش می‌دهند و این رفتار از سوی جایی که خود باید مرجع اطمینان بخش باشد، غیر قابل گذشت است.

او با ابراز تأسف از اینکه با اکران‌های محدود و مقطعی، لطمه فراوانی به نمایش فیلم‌های جشنواره فجر برای شرکت در جشنواره‌های معتبر جهانی وارد شده است، اضافه کرد:‌ با این وضعیت، فیلم‌های ما شانس خود را از دست داده‌اند و سازمان سینمایی باید خود را بابت این ماجرا برای پرداخت خسارت جدی آماده کند، البته به محض اینکه مسئول این ماجرا معلوم شود.

عسکرپور اضافه کرد: بعد از نمایش فیلم در پاریس گفتند که فیلم در ونکوور هم اکران می‌شود اما نه قراردادی بسته شد و نه خبر دادند که بعدا در کدام کشورهای دیگر نمایش داشته است.

این دیگر بدترین اتفاق است

این تهیه‌کننده در پاسخ به این پرسش که آیا نمایش پاریس هم می‌توانست محدودیتی برای حضور این فیلم در جشنواره‌های خارجی ایجاد کند؟ تصریح کرد: با توضیحاتی که داده بودند، مشکلی ایجاد نمی‌شد چون قبلا هم این شکل از نمایش فیلم‌ها تا حدودی تجربه شده بود. زیرا معمولا همزمان با سفر ریاست جمهوری به کشورهای دیگر برنامه‌های فرهنگی هم برگزار می‌شود و بعضی فیلم‌ها اکران‌های محدود و خصوصی برای افراد خاصی دارند. اما در ماجرای اخیر به سبک رایزن‌های فرهنگی رفتار شد و فیلم‌ها نمایش‌های مختلفی در کشورهای گوناگون داشتند در حالی که با هیچ یک از ما مذاکره‌ای صورت نگرفته بود.

عسکرپور در پاسخ به این سخن که به نظر می‌رسد دبیرخانه جشنواره فجر در این زمینه تصمیم‌گیری کرده است، گفت:‌ این دیگر بدترین اتفاق است. پیش از این محدوده جشنواره فجر به چند نوبت اکران در تهران خلاصه می‌شد اما بعد به شهرستان‌ها گسترش پیدا کرد و حالا به کشورهای دیگر هم رسیده است و این بدترین شکل نمایش برای فیلم‌هاست.

دوستان جدید این ویژگی را دارند که زیاد عذرخواهی می‌کنند

او درباره پرداخت خسارت توسط سازمان سینمایی توضیح داد: خسارت معنوی که نه البته دوستان جدید این ویژگی را دارند که زیاد عذرخواهی می‌کنند اما مراقبت لازم را برای اشتباه نکردن، ندارند.

آن جشنواره خاص می‌تواند به اعتبار همان نمایش‌های محدود، از پذیرش آن اثر خودداری کند

محمدمهدی عسکرپور در پایان و در پاسخ به این پرسش که با این توصیفات آیا فیلم «متولد 65» می‌تواند در جشنواره‌های معتبر نمایش داشته باشد؟ گفت: در این زمینه ممکن است اختلاف نظر کارشناسی وجود داشته باشد. راهش این است که آیین‌نامه و رفتار سالیانه جشنواره‌های مختلف را ببینم، زیرا یکی از پارامترهای این جشنواره‌ها این است که آثار شرکت کننده اولین اکران‌ جهانی شان را در آن جشنواره بخصوص انجام بدهند و باید ببینیم براساس‌آیین‌نامه آن جشنواره، آیا این نوع اکران ها شامل حال این پارامتر می‌شود یا نه؟! البته این وضعیت زمانی پیش می‌آید که یک جشنواره معتبر به شدت در پی اکران فیلم خاصی باشد اما فیلم‌های ما کمتر این وضعیت را دارند و به همین دلیل آن جشنواره خاص می‌تواند به اعتبار همان نمایش‌های محدود، از پذیرش آن اثر خودداری کند.




طعنه‌های منیژه حکمت به خانه سینما⇐ صنف نمي‌تواند شعبه دوم وزارت ارشاد باشد/چرا درباره دیدار تیم خانه سینما با احمدی‌نژاد شفاف‌سازی نمی‌شود؟/صنف بايد دغدغه همه اعضاء را داشته باشد و نه يك حلقه‌ معدود!

سینماژورنال: مسائل مبتلابه تنها صنف موجود سینمای ایران از تعطیلی در زمان جواد شمقدری تا حالا که دو سالی هم از بازگشایی آن می‌گذرد همواره محل بحث سینماگران بوده است.

به گزارش سینماژورنال درباره روابط متقابل میان هیأت مدیره سابق این نهاد با دولت دهم و سازمان سینمایی این دولت هم حرف و حدیث فراوان بوده است.

چندی پیش محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سابق این نهاد در گفتگویی به صراحت از پیشنهاد وزیر ارشاد دولت دهم برای پذیرفتن معاونت سینمایی گفت(اینجا را بخوانید) و حالا منیژه حکمت نیز در گفتگویی هم گلایه‌های خود را از ارتباط بیش از حد خانه سینما و وزارت ارشاد بیان کرده و هم تعریضی زده است به دیدار تیم خانه سینما با احمدی نژاد در دولت دهم بدون اینکه درباره این دیدار شفاف سازی صورت بگیرد.

متن کامل این بخش از گفته های منیژه حکمت را به نقل از “اعتماد” بخوانید:

  الان به نظر شما خانه سينما دست آنهاست يا دست شماست؟
من ورود به خانه سينما نمي‌كنم چون پيچيدگي‌هايي دارد كه تا شفاف نشود نمي‌توانم راجع‌ به آن صحبت كنم. از دوره شمقدري اتفاقاتي كه افتاده تا الان بايد شفاف شود.
روايت‌تان را از دوره شمقدري و بحران خانه سينما بگوييد.
شمقدري و دوران شمقدري… به نظر من آن دوران بدترين موقعيت سينماي ايران بود. دوراني بود كه صبح‌ها ما بي‌هيچ انگيزه‌اي از خواب بيدار مي‌شديم كه طي طريق كنيم. دوست ندارم اصلا راجع به آن دوران حرف بزنم. اينكه تلاش مي‌كني اتفاقي در جهت بهبود جامعه‌ات و ايجاد شرايط مطلوب‌تري براي جامعه‌ات رقم بزني، ولي به ديوار سيماني برمي‌خوري، مي‌بيني سنگ جلوي راهت است… آن روزگارها را دوست ندارم، نه به عنوان كارگردان يا تهيه‌كننده بلكه به عنوان يك ايراني آن روزها را دوست نداشتم. روزهاي بد…
آقاي عسگرپور دو هفته پيش از آن روزها گفت و جالب اين بود كه تقريبا همين لحن را داشت. به نظر شما آقاي عسگرپور از آنهاست يا از شما؟
من يك ديني به آقاي عسگرپور دارم. زماني كه براي پگاه آهنگراني (دخترم) مشكلاتي به وجود آمد به عنوان رييس صنف خيلي به ما كمك كرد. بگذاريم در اين مورد اينها و آنها نگوييم. ولي به هرحال آن بخش از تاريخ خانه سينما با مديريت آقاي عسگرپور بايد شفاف شود. اينكه واقعا چه اتفاقاتي افتاد. دو گروه بايد بيايند حرف‌هاي‌شان را بزنند.
كدام دو گروه؟
گروه شمقدري و گروه خانه سينماي آن موقع. مثلا در همان دوره تيم خانه سينما با احمدي‌نژاد ديدار داشته، بايد در مورد اين ديدار مطالب شفاف شود. يك سكوتي از جلسات آن دوران است كه براي من گزنده است. تا روشن نشدن آن اتفاقات و حواشي آن دوره، هيچ اظهارنظري نمي‌توانم بكنم.
نظرتان در مورد خانه سينماي اين دوره چيست؟
من زياد با خانه سينما كاري ندارم، اگر ديده باشيد در مراسم‌شان هم زياد حضور ندارم. كاري هم ندارم. من اين ور كار خودم را مي‌كنم.
چرا ، بالاخره صنف شماست؟
صنف بايد تعريف شود. صنف نمي‌تواند شعبه دوم وزارت ارشاد باشد.
الان به نظر شما هنوز هم خانه سينما شعبه دوم وزارت ارشاد است؟ آيا هميشه همينطور بوده؟
گفتم كه تشكيلات و صنف را بايد تعريف كنيم. البته كه هميشه اين طوري نبوده. يك مقطع‌هايي خانه سينما مستقل‌تر بوده. ولي مشخصا الان شعبه دوم وزارت ارشاد است. خب من مي‌روم مشكلاتم را با خود وزارت ارشاد حل مي‌كنم چرا بروم سراغ شعبه‌اش؟ اينكه يك حلقه ١٠ نفره مدام در همه جشن‌هاي خانه سينما هستند، همان‌ها جايزه مي‌دهند، همان‌ها برگزار مي‌كنند و هر اشكالي كه داشته باشي تو حق اعتراض نداشته باشي ديگر صنف معني نمي‌دهد. نخستين مطالبه، نخستين تعريف يك صنف اين است كه بچه‌ها بتوانند منتقدش باشند نه اينكه هر كسي منتقد بود بايد حذف و از اين دايره كنار گذاشته شود. اين صنف نيست. يك صنف بايد دغدغه اعضاي پنج هزار نفري را داشته باشد نه اينكه يك حلقه‌اي دور هم جمع شوند براي خانه سينما خودشان تصميم بگيرند، مدام هم از هم تشكر كنند.
اين حلقه چه كساني هستند؟ از رانت‌بگيرهاي قديم هستند؟
نه، اين حلقه هميشه بودند. به نظر من مطبوعات بايد رصد كنند چه كساني هستند.
يعني در تمام دولت‌ها اين حلقه فرق نكرده؟
نه، رصد كنيد، كاري ندارد. اين وظيفه مطبوعات است، مي‌شود رصد كرد. جشن‌ها را ببينيد، عكس‌ها را ببينيد، مهماني‌ها را ببينيد. اشكالي هم ندارد سينما را مايملك خود و حق طبيعي خود مي‌دانند. انقلاب را از خودشان مي‌دانند و براي مردم و مطبوعات عادي شده است.
شما و يك عده ديگر اين انتقاد را به آقاي ايوبي داريد كه يك عده خاص دور و برشان هست…
ما اين را مدام گوشزد كرديم. آقاي ايوبي دوست ندارد اين را بشنود. ولي ما وظيفه‌مان اين بود كه بگوييم، گوشزد كنيم كه سينما اين اقليت ١٠ نفره نيست، سينما يك خانواده است و اينها عقل كل و داناي كل نيستند. مشاركت همه تفكرهاي سينماي ايران مي‌تواند در كنار شما اثرگذار باشد. ولي خب به هرحال ايشان مدير هستند و ما نمي‌توانيم مجبورشان كنيم.
اگر واقعا به اين سفت و سختي بود كه شما توصيف مي‌كنيد، كسي مثل اصغر فرهادي مي‌توانست بيايد بالا؟
مگر من فيلم نساختم مگر من بالا نرفتم مگر كسي از من حمايت كرد… ما كارمان را مي‌كنيم. ما دغدغه‌مان و مساله‌مان اين است كه نگرانيم كه آدم‌ها نتوانند اميدوارتر باشند، حركت بايد رو به جلو باشد. تلاش‌مان را مي‌كنيم و فكر مي‌كنيم اين درست است. شايد هم ما اشتباه مي‌كنيم نمي‌دانم. ما چشم به مديريت نمي‌دوزيم. ما در عرصه كاري خودمان بر اساس عقلانيت و انديشه‌مان عمل مي‌كنيم. دوران شمقدري از لحاظ تهيه‌كنندگي پركارترين دوران من بوده. حس مي‌كردم نياز جامعه الان اين فيلم‌هاست… من كارم را مي‌كردم. اصلا مهم نبود اسم من باشد يا نباشد. وظيفه من اثرگذاري و جريان‌سازي است.




احمد نجفی: احتمالا آقای عسکرپور می‌خواهد بگوید نقش فروشی در سینما و تلویزیون هم تقصیر احمدی نژاد است!!!

سینماژورنال: پدیده نقش فروشی در پروژه های سینمایی و تلویزیون و به دنبال آن رواج واژه ای با عبارت “بازیگر-اسپانسر” که مترادف آن حضور چهره های علاقمند به بازیگری و البته بلحاظ مالی مرفه به عنوان بازیگر در پروژه های تصویری بوده سبب ساز بروز برخی سوءتفاهمات در جامعه هنری شده است.

به گزارش سینماژورنال احمد نجفی بازیگر باسابقه سینمای ایران که در چند سال اخیر به تهیه کنندگی هم روی آورده است در گفتگویی با “نسیم” پیرامون دلایل شیوع پدیده نقش فروشی، سعی کرده است طعنه هایی هم بزند به محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سابق خانه سینما که در هفته های اخیر در گفتگوهایش انتقادات تندی را علیه مدیران سابق سینمایی و حامیان آنها مطرح کرد.

چه بسیار کارگردانانی که نقشهایی را به دختران خانواده های مرفه داده اند

احمد نجفی درباره نقش فروشی به “نسیم” گفت: البته که این پدیده مخصوص امروز و دیروز نیست و سالهاست در سینمای ایران و البته بیشتر از آن در تلویزیون رواج دارد. فرقی هم نمی کند کارگردانی معروف باشد یا تازه کار؛ در تمامی سطوح این پدیده وجود دارد.

وی ادامه داد: چه بسیار کارگردانان و تهیه کنندگانی که خانواده های مرفه را فریب داده اند که در پروژه های آنها سرمایه گذاری کنند و از آن طرف نقشهایی کوتاه و بلند به دختران این خانواده ها(!) داده اند البته که خروجی حضور به این واسطه در عرصه بازیگری هم زیاد خروجی قابل قبولی نیست.

احتمالا آقای عسکرپور می‌خواهد بگوید نقش‌فروشی هم تقصیر مدیران قبلی است
احمد نجفی با طعنه ای به محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سابق خانه سینما که در هفته های اخیر اغلب مشکلات سینما را به گردن دولت احمدی نژاد می اندازد اظهار داشت: احتمالا آقای عسکرپور و دوروبریهای ایشان می خواهند بگویند نقش فروشی در سینما و تلویزیون هم تقصیر احمدی نژاد است!{می خندد} اما واقعیت این است که بزرگترین کم کاری در مقابله با این روند از سوی خانه سینما صورت گرفت.

وی تأکید کرد: وقتی صنف سینمایی درگیر سیاسی بازیها شده و بجای پرداختن به دغدغه های صنفی وقت خود را صرف آلودگی به فعالیتهای غیرسینمایی می کند همین می شود که نقش فروشی دیگر به یک اپیدمی و امری بدیهی در پروژه ها بدل می شود و تازه جرأت می کنند نقدش کنند.

چرا خانه سینما با نقش فروشی مقابله نمی کند؟
بازیگر آثاری چون “دندان مار” و “هتل کارتن” خاطرنشان ساخت: مسئولیت صنف خانه سینماست که با نقش فروشی در سینما مقابله کند اما صنف اصلا حضور ندارد و سینماگرانی که در حلقه بالایی صنف قرار دارند بجای اینکه بیایند و راهکاری برای حل این مسأله پیدا کنند مصاحبه می کنند و همه ایرادات را به گردن دولتهای قبل می اندازد.

وی ادامه داد: به صراحت می گویم که نقش فروشی و بازیگر-اسپانسر هیچ ربطی به دولتها ندارد و اتفاقا خود اهالی سینما هستند که آن را ابداع کردند! تعجبم از بازرسان صنوف مختلف سینماست که به این بدیهی ترین مشکلات که گاهی از برخی از اعضای صنوف هم سرمی زند رسیدگی نمی کنند و وقتشان صرف روزمرگی و دریافت بودجه برای برگزاری جشن تلف می شود. واقعا چرا خانه سینما در برابر نقش فروشی در سینما سکوت کرده و مدام مصاحبه می کنند و گلایه می کنند که چرا فلان مدیر سابق فلان کار را کرد؟

در سریالها و تله‌فیلم به اسم کشف استعداد به سراغ نقش فروشی می روند
احمد نجفی که سابقه فعالیت در تلویزیون را هم داشته و از جمله برنامه “صندلی داغ” را اجرا کرده است با اشاره به اینکه گستره نقش فروشی به تلویزیون هم رسیده است گفت: متأسفانه اوضاع در تلویزیون به مراتب بدتر است. جالب است که به اسم کشف استعداد نقشهای کوتاه و بلند سریالهای و تلفیلمها را به چهره هایی می دهند که پشتشان گرم است به ثروت پدری.

وی ادامه داد: کشف استعداد شاید استثنائا نتایج مثبتی هم داشته باشد اما وقتی هدف کسب درآمد است و نه کشف استعداد معلوم است که خروجی کار قابل قبول نخواهد بود.

نجفی با مقایسه بازیگری در ایران و دیگر کشورها اظهار داشت: جالب است که سران خانه سینما به هنگام برگزاری جشنهایشان مدام از رأی گیری به شیوه آکادمی یعنی اسکار دم می زنند اما نمی روند تحقیق کنند ببینند حتی در همان هالیوود هم کسی جرأت نمی کند خارج از صنف بازیگر انتخاب کند.

 وقتی رقم دستمزدم را گفته ام با این واکنش مواجه شده ام که فلانی پول هم می دهد تا نقش بگیرد!
تهیه کننده “من یک ایرانی ام” و “فتیله و ماه پیشونی” در پایان گفتگوی خود با بیان اینکه نقش فروشی یک آفت بزرگ برای سینما است اظهار داشت: این یکی از آفات بزرگ سینمای ماست که نقشها را مثل کالا خرید و فروش می کنند و جالب است که خودم که پیشکسوت هستم هم برخی مواقع وقتی رقم دستمزدم را گفته ام با این واکنش مواجه شده ام که فلانی پول هم می دهد تا نقش بگیرد!

وی خاطرنشان ساخت: باز هم می گویم خانه سینما به جای اینکه نزدیک انتخابات که می شود ژست آزادی طلبی بگیرد و درگیر سیاسی بازی شود بیاید و به این آفات عمده سینمای ایران رسیدگی کند.




ادعاهای خاص محمدمهدی عسکرپور⇐ بخش زیادی از مردم رُم موضوع خانه سینما را می‌دانند!!!/ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد

سینماژورنال: محمدمهدی عسکرپور که بیشتر از سوابق کارگردانیش به خاطر حضور طولانی‌اش در سمت مدیرعاملی خانه سینما و بخصوص حضور در این سمت به هنگام درگیریهای منجر به بسته شدن خانه سینما شناخته می شود این شبها سریالی به نام “نفس گرم” را روی آنتن دارد.

به گزارش سینماژورنال پخش این سریال باعث شده عسکرپور در خلال برخی اظهارنظرات درباره سریالش نقبی هم بزند به گذشته و درباره خانه سینما واگویه کند.

جالب اینجاست که در اغلب گفتگوهایی که انجام داده هم بیشتر از آن که بخشهای مرتبط با سریالش خواندنی باشد صحبتها و حرفهایی که درباره ماجرای خانه سینما و درگیری با جواد شمقدری داشته در کانون توجه قرار می گیرد.

عسکرپور هفته گذشته در گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب “شرق” به تأیید شایعاتی پرداخت که از مذاکره با او برای پذیرفتن معاونت سینمایی دولت دهم احمدی نژاد سخن می گفت(اینجا را بخوانید) و امروز در گفتگو با یک روزنامه اصلاح طلب دیگر یعنی “اعتماد” ادعای جالبی را بیان کرده درباره اینکه حتی مردم رم ایتالیا نیز وقایع مربوط به انحلال خانه سینما را پیگیری می کرده اند!!!

این روزها برای من دوران کسب تجربه‌اي جدید است

به گزارش سینماژورنال عسکرپور درباره روزگار جدیدش که با حذف از مدیرعاملی خانه سینما می گذرد بیان داشته است: این روزها برای من دوران کسب تجربه‌اي جدید است؛ هرچند همیشه تلاش می‌کنم خیلی با گذشته‌ام زندگی نکنم. روزگاری که پشت سر گذاشتیم برای همه قصه معروفی است، چه در داخل کشور و چه در خارج از این مرزها.

بخش زیادی از مردم رم موضوع خانه سینما را می‌دانند

وی ادامه داده است: آن‌قدر روشن هست که یک روز بعد از بازگشایی خانه سینما (که البته من این لفظ بازگشایی را خیلی سخت ادا می‌کنم چون همیشه معتقد بودم خانه سینما باز است) از شبکه رادیویی ایتالیا برای مصاحبه آمدند و مصاحبه‌کننده قصد داشت متوجه شود که یک نهاد صنفی چطور خودش را حفظ کرد؟ در شرایطی که هر نهاد صنفی باید تعطیل می‌شد. مصاحبه‌کننده از من پرسید که مردم ایتالیا دوست دارند این اتفاق را متوجه شوند و من متوجه شدم که بخش زیادی از مردم رم موضوع خانه سینما را می‌دانند.

چه کسی مایل بود خانه سینما آتش بگیرد

عسکرپور درباره مخالفان خانه سینما هم بیان داشته است: برای من جالب بود که برخی دوستان ما در خانه سینما به کسانی کمک کردند که باعث بسته‌شدن خانه سینما شدند؛ مثلا کسی که پرونده‌های سنگین در شورای داوری خانه سینما داشت و ما در جریان آنها بودیم، مایل بود خانه سینما آتش بگیرد؛ چراکه آن پرونده‌های او هم آتش می‌گرفت، تا کسی که فکر می‌کرد با بی‌مهری از صنف کنار گذاشته شده است یا کسانی که برکنار شده بودند، کارهایی در جهت نابودی خانه سینما انجام دادند.

تلاش کردم مانع تحریف وقایع شوم

این مدیر سابق با اشاره به کوششها و تلاشهایش ادامه داده است: تلاش کردم در آن دوران مانع تحریف وقایع شوم. این اواخر احساس کردم اگر کمی جلو برود، تاریخ این‌طور ساخته می‌شود که عسکرپور دوست نزدیک آقای وزیر سابق و شمقدری بود و خانه سینما را بست و ما هم سعی کردیم خانه سینما را نگاه داریم! و به همین سادگی ممکن است همه‌چیز برعکس شود. یکی از تلاش‌های من این بود که سعی کردم برای جلوگیری از تحریف روشنگری کنم. 

عسکرپور که در همه سالهای اخیر شرایط فعالیت تلویزیونی هم برایش فراهم بوده تعابیر خاصی را هم درباره ساختار رسانه ملی اظهار داشته است. وی گفته است: از نظر من، سیستم تلویزیون فرسوده شده است. وقتی وارد سازمان صداوسیما می‌شوید بوی کهنگی را از آن دریافت می‌کنید و شور و نشاط کمی در آن دیده می‌شود و از نظر فیزیکی رخوتی در آن دیده می‌شود. هرچند که این اتفاق به مدیران بر نمی‌گردد که البته کار مدیران هم می‌تواند باشد. مدیران می‌توانند این اتفاق را تا حدی تغییر بدهند و تلویزیون ما سازمانی مطابق با وضعیت روز دنیا شود.

کارگردان “میهمان داریم” ادامه داده است: ما هنوز هم اندر خم یک کوچه هستیم که تلویزیون خصوصی می‌توان داشت یا خیر؟ برای ما که اساسا دستی در ساخت فیلم و سریال داریم، صحبت در مورد ساختار تلویزیون کشورمان در خارج از کشور سخت است. به این دلیل که مشابه چنین ساختاری بخشی از رسانه‌های آن کشور است، نه همه آن.

ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد

محمدمهدی عسکرپور در تشبیه تلویزیون بیان داشته است: ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد. ایراد این نیست که ما نمی‌توانیم چنین ساختاری را توضیح بدهیم. ایراد از اینجا شروع می‌شود که حقیقتا خودمان هم این ساختار را متوجه نمی‌شویم. ساختار تلویزیون ما از نظر سیستم ناکارآمد است. درحال‌حاضر شبکه‌هایی که با یک‌هزارم بودجه و کارمندان و امکانات تلویزیون ما اداره می‌شوند به مراتب جذاب‌تر از تلویزیون ما هستند. 

نمیتوان به راحتی در خیابان دوربین گذاشت و فیلم گرفت چون پوششها غیرقابل پخش است

وی افزوده است: بنابراین ما با تلویزیونی مواجه هستیم که نه می‌توانیم بگوییم دولتی است و نه خصوصی. البته قطعا خصوصی نیست و به نظر من این تأثیر خودش را در سریال‌سازی گذاشته است. بخش درخور توجهی از سریال‌های تولیدشده تناسبی با زندگی روزمره آدم‌ها ندارد. مثال ساده آن این است که دیگر نمی‌توان در خیابان به‌راحتی دوربین گذاشت و کار کرد؛ چراکه پوشش‌ها، غیرقابل پخش است و چیزی که در سطح جامعه می‌بینیم با چیزی که از تلویزیون پخش می‌شود همخوان نیست. حالا کدام‌یک باید خودش را به دیگری نزدیک کند؟




عسکرپور بالاخره تأیید کرد⇐ هم پیشنهاد پذیرفتن معاونت سینمایی دولت احمدی‌نژاد را و هم جلسه‌ای که با وزیر ارشاد احمدی‌نژاد داشته!

سینماژورنال: در روزهای بالا گرفتن تقابل خانه سینما و سازمان سینمایی دولت دهم که در نهایت به انحلال خانه سینما منجر شد و البته تمام مدتی که این نهاد تعطیل بود شایعه ای وجود داشت مبنی بر اینکه مدیرعامل آن زمان خانه سینمای یعنی محمدمهدی عسکرپور اولین گزینه دولت دهم محمود احمدی نژاد برای معاونت سینمایی بوده؛ همان معاونتی که بعدها به سازمان بدل شد.

به گزارش سینماژورنال البته که جواد شمقدری رییس سازمان سینمایی دولت دهم هم یکی دو بار به این موضوع اشاره کرده بود اما عسکرپور کمتر درباره آن حرف زده بود.

حالا اما حدودا دو سال بعد از پایان عمر دولت دهم و راه اندازی مجدد خانه سینما، محمدمهدی عسکرپور در گفتگویی تفصیلی که به بهانه روی آنتن رفتن سریال “نفس گرم” با “اعتماد” داشته هم آن شایعه را تأیید کرده و هم درباره دیدارش با محمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم صحبت کرده است.

اینکه می گویند معاونت سینمایی به من پیشنهاد شده، درست است

عسکرپور در پاسخ به این سوال که آیا شائبه اینکه قرار بوده شما معاون سینمایی شوید و از سوی شمقدری هم بیان شده، درست است یا نه می گوید: بله، به من هم در همان مقطع گفته شده بود اما چيزي كه برايم جالب است و از اظهارنظر آقاي شمقدري تعجب كردم اين است كه براي من مثل روز روشن بود كه من نمي‌توانم با دولت دهم كار كنم! بهتر است مثال هم نزنم!

یکی دو جلسه با محمد حسینی صحبت کردیم

وی ادامه می دهد: البته به نظر من آقاي حسيني يك مرد شريف و غيرمسلطي مي‌آمد كه يكي دو جلسه با هم صحبت كرده بوديم و معلوم بود كه نمي‌تواند اداره كند كه در ادامه هم اين موضوع را ديديم. اساسا اختلاف ما با آقاي شمقدري به اين موضوع برنمي‌گردد. زماني مي‌توان اين حرف را زد كه من علاقه داشته باشم در سيستمي باشم، آن‌هم در دولت دهم كه اصلا اين طور نبود. اگر چنين شرايطي بود مطمئنا من ترجيح مي‌دادم چهار سال خارج از ايران زندگي كنم، اما چنين اتفاقي برايم نيفتاد.

كار در آن دولت مي‌توانست لكه ننگي براي فعاليت حرفه‌اي من باشد

محمدمهدی عسکرپور با صراحت بیشتر خاطرنشان می سازد: واقعيت اين است كه من الان با صراحت مي‌گويم، چون آن زمان نمي‌توانستم. كار در آن دولت مي‌توانست لكه ننگي براي فعاليت حرفه‌اي من باشد. آقاي شمقدري اين حرف‌ها را از اين جهت زدند كه دعوا را بكشند به اين سمت كه كسي مي‌خواست در اين سمت باشد، اما چون نشد، حالا دلخور و ناراحت است و چنين مي‌كند. همان زمان اين را گفتم كه آقاي حسيني در بسياري از جاها عدالت را زير پا گذاشت و من به عنوان كسي كه هنوز با هم سلام و عليكي داريم، از ايشان درخواستي داشتم؛ آن هم اينكه كپسولي و خلاصه دو جلسه خودتان را با ما بگوييد. يعني همان جلسه‌اي كه آقاي حسيني هنوز از مجلس راي اعتماد نگرفته بود و پيش از قطعي شدن وزارتش جلسات مختلفي را در دانشگاه پيام نور برگزار مي‌كرد.

جلسه با وزیر ارشاد احمدی نژاد

این کارگردان درباره دیدار با وزیر ارشاد احمدی نژاد بیان می دارد: روزي كه{حسینی} با ما قرار صحبت داشت، من تقاضا كردم اعضاي هيات‌مديره و رييس سه صنف هم حضور داشته باشند و مي‌توانند شهادت بدهند. پيش از جلسه دوستان به من گفتند كه اگر ايشان پيشنهادي به شما دادند، رد نكنيد، همانجا من گفتم كه در اين جلسه مطلقا درباره گزينه معاونت سينمايي حالا هركسي كه مي‌خواهد باشد ما صحبت نمي‌كنيم. ما اينجا آمده‌ايم كه درباره برنامه‌ها حرف بزنيم. اينكه ما برنامه‌اي داريم و اين برنامه مورد علاقه ما است اگر خواستيد از اين برنامه استفاده كنيد و اگر هم نخواستيد عيبي ندارد، برنامه‌تان را اعلام كنيد كه به نقطه‌اي برسيم و مطلقا وارد مصداق نشويم. آن جلسه همچنين شد و فقط درباره برنامه‌ها صحبت كرديم.

در شب بعد هم جلسه ای گذاشتند و درباره مصداقها صحبت کردند

عسکرپور ادامه می دهد: شب بعد جلسه ديگري ايشان با دوستان ديگري داشتند كه اخباري كه به من رسيد مبني بر اين بود كه تنها چيزي كه درباره آن صحبت نشده بود برنامه بوده است و در آن جلسه فقط درباره مصداق‌ها صحبت شده است كه چه كسي بيايد و چه كسي برود بهتر است؛ نتيجه همان جلسه شده بود آقاي شمقدري. بعدتر هم خود آقاي شمقدري اعلام كرد كه من فهميدم آقاي حسيني مي‌خواهد اين كار را بكند (عسکرپور را انتخاب كند) و اين گونه انحراف بزرگي در سينما ايجاد مي‌شد و براي همين هم من گفتم كه من از خودم مي‌گذرم حالا كه اين طور است و اين سمت را قبول مي‌كنم.

واقعا بعضي وقت‌ها به خدا دلم مي‌سوزد براي اين بنده خدا (آقاي شمقدري)

این کارگردان سپس با لحنی تحقیرآمیز درباره شمقدری می گوید: البته واقعا بعضي وقت‌ها به خدا دلم مي‌سوزد براي اين بنده خدا (آقاي شمقدري) . بعضي از همكاران ما نه مي‌توانند فيلمساز موفقي باشند و نه مدير موفقي، هم دوست دارند اين باشند و هم دوست دارند آن باشند، ولي نه اين مي‌شوند و نه آن. گاهي اوقات بيشتر آدم دلش به رحم مي‌آيد تا اينكه بخواهد اينها را يك موجود جدي در نظر بگيرد. هرچند كه رفتارهاي جدي و غيرمترقبه هم از خودشان بروز مي‌دهند ولي به نظرم واقعيت اين است كه آنقدر جدي نيستند كه ما تلقي مي‌كنيم.

 




پخش یک سریال “۱۸+” از رسانه ملی!!!+عکس

سینماژورنال: سریال «نفس گرم»  به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور  شامگاه دوشنبه دوم آبان ماه از علائم هشداردهنده رسانه‌ای برای پخش استفاده کرد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “ایسنا” مجموعه شبانگاهی «نفس گرم» که در ژانر اجتماعی – خانوادگی طراحی شده و هر شب مخاطبان شبکه اول را با خود همراه می‌کند، شامگاه گذشته – دوم آذر ماه – در حالی روی آنتن رفت که پیش از پخش با استفاده از علامت «18 -» که در سمت راست بالای صفحه در کنار نام سریال درج شده بود، به بیننده هشدار داد که این برنامه شامل صحنه‌هایی است که ممکن است برای گروه سنی 18 سال به پایین مناسب نباشد.

این لوگو تا پایان این قسمت در سمت راست صفحه تلویزیون دیده می‌شد.

درآوردن جسد نوزاد مرده از دل خاک

سریال «نفس گرم» دوشنبه شب، داستان به‌ دنیا آمدن فرزند «ناهید» را روایت کرد که با بازی سیما تیرانداز همراه بود. در این قسمت شخصیت کرم که رامین راستاد ایفای این نقش را بر عهده دارد، به جای اینکه ناهید را به بیمارستان منتقل کند، او را پیش قابله می‌برد تا در به دنیا آمدن بچه وقت‌کشی کرده و در نهایت بچه مرده بدنیا می‌آید.

این مجموعه شب گذشته همچنین شامل صحنه‌هایی بود که به درآوردن جسد نوزاد مرده از زیر خاک بدون اینکه تصویری از آن نشان دهد، می‌پرداخت.

بر اساس این گزارش، استفاده از علائم هشداردهنده رسانه‌ای که در اغلب شبکه‌های تلویزیونی دنیا به امری معمول بدل گشته، در تلویزیون خودمان چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

این در حالی است که استفاده از این علائم همواره مورد تاکید کارشناسان رسانه بوده است و امید می‌رود با حرکت‌هایی از این دست (مانند آنچه شب گذشته در «نفس گرم» شاهد بودیم)، در برنامه‌های صداوسیمای خودمان هم بیش از گذشته به چشم بخورد.

نفس گرم
رامین راستاد و سیما تیرانداز در نمایی از “نفس گرم”



مدیرعامل سابق خانه سینما با بودجه فارابی یک فیلم دفاع مقدسی زنانه می سازد

سینماژورنال: محمدمهدی عسکرپور کارگردانی که در سالهای اخیر بیش از هر چیز به واسطه درگیریهایش در خانه سینما و مدیرعاملی این نهاد قبل از انحلال و مدتی بعد از بازگشایی، در کانون توجه قرار داشت قصد تولید یک درام دفاع مقدسی دارد.

به گزارش سینماژورنال “ویلایی ها” نام این درام است که فضایی کاملا زنانه دارد و اکثر قریب به اتفاق بازیگران آن نیز زن هستند.

منیر قیدی کارگردان زنی که سابقه ساخت چند فیلم کوتاه و تلفیلم را در کارنامه اش دارد کارگردانی و نویسندگی “ویلایی ها” را برعهده داشته است.

مطابق اطلاعات ارائه شده در “سینما” تمام صحنه های فیلم “ویلایی ها” در جنوب و شهر اندیمشک فیلمبرداری می شود و لوکیشنهای اصلی نیز ویلاهایی است که هنگام جنگ محل اسکان فرماندهان جنگ بوده است.

منیر قیدی برای نگارش سناریوی “ویلایی ها” که بازه زمانی ابتدای دهه 60 را دربردارد حدودا دو سالی صرف تحقیق کرده است و این روزها هم طراحی صحنه کار در حال انجام است تا فیلمبرداری ظرف دو هفته آینده آغاز شود.

نکته جالب درباره “ویلایی ها” آن است که در آخرین فهرست اعلام شده از سوی فارابی درباره حمایت از آثار سینمایی(اینجا را بخوانید) نام این فیلم نیز در میان فیلم اولیهای مشمول حمایت به چشم می خورد.