1

بنیامین بهادری در تازه ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐مدیر برنامه ام گفت قربان محمدپور سابقه چندانی در کارگردانی ندارد اما با نوروزبیگی قرارداد خوبی بست/وقتی مطمئن شدیم گلزار در “سلام بمبئی” هست، فهمیدیم این فیلم از استاندارد ساخت برخوردار است/قرار بود با چوب کریکت بدمنهای فیلم را بزنم اما گلزار اجازه نداد!!!/در کنسرتم یک همخوان زن هندی به نام “ملانی” خواهیم داشت/بخشی از کنسرت را به ناصر عبدالهی اختصاص خواهیم داد

سینماروزان: بنیامین بهادری خواننده ای که با قطعه “دنیا دیگه مثل تو نداره” در کانون توجه مخاطبان قرار گرفت یک دهه بعد از ورود به دنیای موسیقی تجربه بازی در سینما را با فیلم هندی پررقص و آواز “سلام بمبئی” تجربه کرده است.

به گزارش سینماروزان بنیامین که بناست به زودی کنسرتهایی را هم برگزار کند در گفتگویی تفصیلی که با “شرق” داشته در کنار صحبت درباره این کنسرت درباره روند همکاری با محمدرضا گلزار در “سلام بمبئی” و اصلا چگونگی ورودش به این فیلم هم حرفهای جالبی زده است.

متن کامل گفتگوی بنیامین را بخوانید:

‌کنسرت‌های شما همیشه در سطح خوبی برگزار می‌شوند و این یک تیغ دولبه است؛ چون همان‌قدر که مخاطب را سر حال می‌آورد، توقعش را نیز بالا می‌برد و باید این توقع را مدیریت کرد. برنامه‌تان برای کنسرت چند روز آینده چیست؟
مهم‌ترین اتفاقی که در کنسرت‌ها می‌افتد، هم‌خوانی با آهنگ‌هاست. وقتی آهنگ‌هایی که مورد استقبال قرار می‌گیرند در دسترس باشند، این کنسرت خودبه‌خود از کنسرت‌های دیگر متفاوت می‌شود. مردم می‌خواهند آهنگ‌هایی را بشنوند که با آنها خاطره دارند یا خاطره می‌سازند. در کنسرتی که به اسم «پریزاد» مطرح شده، چند ترک جدید داریم که مربوط به فیلم سلام بمبئی است که خود فیلم هم مورد استقبال قرار گرفته؛ یعنی در دوهفته چیزی حدود یک میلیون نفر این فیلم را دیده‌اند و آهنگ‌ها مورد توجه آنها قرار گرفته است. ما یک نوازنده ویژه داریم که محبوب است و مردم دوستش دارند. این نوازنده «ملانی» است و تلاش می‌کنیم حضورش روی  استیج مانند خودش بی‌حاشیه باشد.
‌خانم ملانی در کنسرت فقط نوازندگی مي‌كند؟
قرار است تا از او به‌عنوان نوازنده ساز تخصصی‌اش که ویولن‌سل است روی استیج استفاده کنیم و اگر موافقت شود، به‌عنوان هم‌خوان هم همکاری خواهد کرد. ما دو هم‌خوان دیگر هم داریم که ممکن است تلفیقشان جالب باشد.
غیر از سلام بمبئی، قطعات دیگری هم دارید؟
تِرک دیگری هم داریم که پریزاد نام دارد و قبل از کنسرت منتشر می‌شود. ویدئوکلیپي است که در سینماها هم آن را خواهیم داشت. این کلیپ در حاشیه فیلم است، چون نمی‌توانستیم آن را در فیلم داشته باشیم.
‌به چه دلیلی در فیلم وجود ندارد؟
این ویدئو در فیلم‌نامه نبوده است. سازندگانش افراد دیگری بودند که تا زمان اکران فیلم آماده نشد، اما ما قبل از کنسرت از آن رونمایی می‌کنیم. سه ترک دیگر را در اواخر تابستان ساختیم که هنوز شنیدنی هستند؛ از این جهت که هنوز تازگی دارند؛ مثل ترک تله‌پاتی.
قطعات قدیمی و خاطره‌انگیز را نیز اجرا می‌کنید.
بله.
‌یکی از ویژگی‌های بارز کنسرت‌های شما طراحی صحنه است که از نظر بصری جذابیت دارد. این‌بار هم چنین اتفاقی خواهد افتاد؟
اولین گروهی که برای کنسرت، طراحی صحنه داشت، گروه ما بود. اوایل از کم شروع کردیم چون این کار تازگی داشت. در اولین کنسرتم فقط از دو صندلی استفاده کردم و این دکور ما بود. بعد فضاهای بیشتر ساخته شد و کم‌کم وارد فضای سه‌بُعدی شدیم. چون در ایران کپی‌رایت نداریم، مدام از روی کارهایت تقلید می‌شود. هیچ استانداردی وجود ندارد که وقتی کار پیشرو انجام می‌دهی به نام تو معرفی شود. این تقلیدها از یک طرف برایم سرخوردگی ایجاد می‌کرد و از طرف دیگر ‌کم‌کم لوث شد. چون استیج و امکاناتش برای تمام گروه‌ها یکسان است و دیگران هم از همین امکانات استفاده می‌کنند. وقتی این محدودیت‌ها وجود دارد، ماتریال‌های مورد استفاده برای دکور تقریبا ثابت می‌شود و دیگران دستت را می‌خوانند. بنابراین این‌بار تصمیم گرفتیم صحنه را خلوت کنیم و از تصاویر استفاده کنیم. چون اینجا دیگر محدودیت نداریم. درست است همه این قاب بزرگ را برای نمایش تصویر دارند، اما ما دستمان باز است که هر کاری بکنیم و می‌توانیم تنوع بیشتری داشته باشیم. بخشی از این کنسرت را هم می‌خواهیم به ناصر عبداللهی اختصاص بدهیم. قطعه‌ای برای ناصر عبداللهی ساخته‌ام که تنظیمش را نیما وارسته انجام داده و آن را خواهیم داشت؛ به علاوه ویدئوهایی از ناصر عبداللهی.
خوب است، چون مدت‌هاست کلیپی از شما ندیده‌ام. آلبومتان بعد از کنسرت منتشر خواهد شد؟
نه، آلبوم را به این زودی‌ها منتشر نمی‌کنیم. ما شش ترک را در فاصله زمانی سه، ‌چهار ماه منتشر کردیم که بازتاب خوبی بین مردم داشته است. وقتی یک آلبوم را به شکل یک اثر مستقل ارائه می‌کنیم معمولا بازتابی دارد که برای چنین پروژه‌ای باید وقت و زمان زیادی گذاشته شود. این سینگل‌ترک‌ها میان‌بر خوبی برای تست مخاطب و تست گروه است. نمی‌توانم به شما قول انتشار آلبوم را به این زودی‌ها بدهم، ممکن است تا شب عید آماده شود. ضمن اینکه در این موقعیت انتشار آلبوم از نظر فیزیکی و در قالب سی‌دی، آن‌چنان اهمیتی ندارد؛ چون بازگشت مالی فقط از طریق فروش سی‌دی نیست. مهم‌ترین اتفاق برای یک گروه موسیقی این است که با انتشار یک آلبوم، خطی از موسیقی خودش برای مردم می‌کشد و تأثیری روی تمام برنامه‌های دیگر مثل کنسرت‌ها و… می‌گذارد. این اتفاقات ضامن برگشت مالی یک آلبوم است.
‌دلیل اصلی اینکه احساس دین کردید تا قطعه‌ای را برای ناصر عبداللهی بخوانید چه بود؟
به‌هرحال خاطرات مشترکی داریم، ضمن اینکه ناصر خواننده موفقی بود و بین مردم محبوبیت داشت. ناصر خواننده‌ای بود که همه دوستش داشتند و با صدایش خاطره دارند. این کار مردم را خوشحال و حالشان را خوب می‌کند.
‌شما جزء خواننده‌هایی بودید که سبکی شخصی با خودتان آوردید. امکان ندارد یک مخاطب عام، سبک خواندن و اشعار بنیامین را با خواننده دیگری اشتباه بگیرد. این سبک را تا امروز حفظ کرده‌اید، اما در عین حال تکراری نشده است. این چه احوالاتی را برای یک خواننده ایجاد می‌کند که دائم باید مواظب باشد تا در عین حفظ سبکش، تکراری هم نشود؟
این‌طور که شما فکر می‌کنید نیست و این سبک آن‌قدرها هم دست‌نخورده باقی نمانده. همان موقع که بنیامین ورود کرد و آهنگ‌هایش مطرح شد آهنگ‌هایی خوانده شد که اگر بشنوید باور نمی‌کنید من آنها را نخوانده‌ام.
این آهنگ‌ها بعد از شما خوانده شدند و این استایل شخصی شماست.
به‌هرحال ما تیم خوبی داشتیم و بسیار خوب کار می‌کردیم. این سبک و استایل از یک تیم درآمده. این سبک، هم متفاوت است و هم به اندازه کافی در نوع خودش کامل است. مردم بی‌دلیل از یک اثر استقبال نمی‌کنند و این استقبال نشان‌دهنده کامل‌بودن آن است. به‌تازگی مطمئن شده‌ام که غیرقابل‌نفوذترین هیأت داوران، خود مردم‌اند. چون در یک آکادمی با هر نوع چیدمان و سیاست‌گذاری، باز هم امکان نفوذ می‌بینید. ولی مردم هیچ وقت اشتباه نمی‌کنند و اگر هم اشتباه کنند بلافاصله جبران می‌کنند. مردم هیچ وقت فریب تبلیغات را نمی‌خورند. عده زیادی از کسانی که تریبون دست‌شان است، ببینید چطور سلام بمبئی را تحقیر می‌کنند، در صورتی که فیلم را ندیده‌اند. اما مردم فیلم را می‌بینند و استقبال می‌کنند،  در صورتی که هیچ تبلیغاتی برایش نشده. در موسیقی هم همین‌طور است. خیلی وقت‌ها پیش آمده که یک ترک را منتشر کرده‌ام اما مردم خوش‌شان نیامده. بعد با آنها لج کردم و فکر کردم نفهمیده‌اند من چه گفته‌ام. ولی بعدها فهمیدم چطور وقتی از آهنگی خوششان آمده احساس کردم باشعورتر از اینها در دنیا وجود ندارد. خیلی با خودم کلنجار رفتم و به این نتیجه رسیدم که کارم را درست انجام بدهم و خوب عرضه کنم و منتظر بازخورد مردم بمانم. از واکنش آنها می‌فهمم کارم درست بوده  یا  نه.
‌چطور سعی می‌کنید که تکراری نباشید؟
باید با قصه‌های جدید مواجه شوید. بهترین قصه، قصه خود آدم و زندگی است و اتفاقاتش به تو یاد می‌دهد چطور مدام خودت را به‌روز کنی و تأثیر بگیری.
‌چقدر موسیقی‌هایی که اطراف‌تان می‌شنوید روی کارتان تأثیر می‌گذارد؟ اصلا موسیقی‌های همکاران‌تان را گوش می‌کنید؟
بله گوش می‌کنم. وقتی یک موسیقی به گوش مخاطب عام می‌رسد و پذیرفته می‌شود، تازه برخورد اول من با موسیقی است. هر موسیقی‌ای که تولید می‌شود از ایرانی‌ها حتما و غیرایرانی‌ها را حداقل یک دفعه گوش می‌دهم. ولی موسیقی‌ای که بخواهم به‌صورت جدی به آن نگاه کنم، چیزی است که مردم تأییدش می‌کنند. آن موقع است که می‌فهمم تأثیر دارد و تأثیرش را مرور می‌کنم. الزامی ندارد همان تأثیر را در کارتان بیاورید، فقط مهم این است که  آن را بشناسید.
‌کارهای کدام یک از همکاران‌تان را دنبال می‌کنید؟
حامد همایون کارش خوب است و تنها کسی است که در این سال‌ها موسیقی‌اش اصالت دارد. امیدوارم شخصیت اجتماعی و حرفه‌ای‌اش به گونه‌ای باشد که بتواند این پتانسیل بزرگ احساسات و تکنیک را پاس کند.
‌او هم مثل شما با آقای رجب‌پور آغاز کرده.
ما ترک‌های هیت داریم. وقتی آهنگ دنیا دیگه مثل تو نداره در زمین و آسمان بود، آقای رجب‌پور را بعد از یکی، ‌دو ماه برای اولین بار ملاقات کردم. حامد همایون هم بعد از معروف‌شدن اولین ترکش با آقای رجب‌پور آشنا شد. البته ايشان تا مقطعی کار را خوب بلد است و اگر این‌طور نبود مدت طولانی با ایشان همکاری نمی‌کردیم. من و نیما وارسته و فرید، در یک استودیوی سه‌نفره کارهای‌مان را انجام می‌دادیم. آقای غلام علمشاهی دو بار به استودیو آمدند و آلبوم ٨٥ را شنیدند که تقریبا همه آهنگ‌های فعلی در آن وجود داشت. ما منتظر بودیم بعد از شنیدن آهنگ‌ها این آلبوم را تأیید کنند. اما هیچ کدام ذهن‌شان را نگرفت. حتی به یاد دارم نیما دنیا دیگه…. را سه بار برای ایشان پخش کرد، اما هیچ نتیجه‌ای نداشت. آقای رجب‌پور هم می‌گفتند من آلبوم شما را شنیده‌ام اما بعد از هیت‌شدن ترک ما جلو آمدند.
‌تجربه بازیگری شما اتفاق جالبی بود. البته پیش‌تر هم با قطعاتی که روی موسیقی فیلم‌ها می‌خواندید، روی خوش به سینما نشان داده بودید. این پیوند در سلام بمبئی از کجا شکل گرفت و دلیلش چه بود؟
این اتفاق خیلی شخصی بود. تقریبا از همان ابتدا که به‌عنوان یک خواننده مطرح شدم، همیشه پیشنهاد سینمایی داشتم و به این واسطه بزرگان سینما را ملاقات می‌کردم. اما هیچ وقت پیش نیامده بود پیشنهادی را قبول کنم. این دفعه جریان شخصی بود. ما از آمریکا به ایران آمدیم و چون همسرم به فرهنگ هند علاقه داشت، تصمیم گرفتیم به بمبئی برویم. در حال برنامه‌ریزی برای این سفر بودیم که تماسی از طرف آقای قربان محمدپور با من گرفته شد. ایشان گفتند من کارگردان فیلم سلام بمبئی هستم و همان موقع خنده‌ام گرفت؛ چون تقویم روی میز بود و داشتیم تاریخ سفر را تعیین می‌کردیم. به مدیر برنامه‌ام گفتم؛ اما او بازی در این فیلم را پیشنهاد نکرد. آقای محمدپور از دوستانش  بود؛ اما گفت ایشان سابقه چندانی در کارگردانی ندارند. بعد از پرس‌وجویی که کرد، به من گفت؛ اما تهیه‌کننده کار باتجربه است و فیلم‌های خوبی ساخته. درنهایت هم این پیشنهاد را پذیرفتم. مدیر برنامه‌ام خیلی سخت گرفت و اتفاقا خیلی خوب شد که این‌طور ورود کردیم. هر کاری اگر با تشریفات انجام شود، خیلی بهتر برگزار می‌شود و مدیر برنامه‌ام این تشریفات را خیلی خوب چید. ما یک گروه موسیقی بودیم که داشتیم وارد یک پروژه سینمایی می‌شدیم و اینجا مدیر برنامه‌ام با آقای نوروزبیگی قرارداد خوبی بستند؛ وگرنه همه چیز این‌قدر خوب بالانس نمی‌شد. ما خیلی دیر وارد پروژه شدیم و هفته‌های آخر بود که این گروه داشتند به هند می‌رفتند. در فیلم‌نامه نقش احمد همین بود. یکی، ‌دو سکانس اضافه‌تر داشت که حذف شد. ما فکر کردیم که نقش را طولانی‌تر کنیم؛ ولی از طرفی هم فکر می‌کردم این ورود بهتر است. به این نتیجه رسیدم که احتیاجی نیست نقش را طولانی‌تر کنیم؛ ضمن اینکه برنامه را بسته بودند و روزهای آخر فیلم‌برداری بود. بعد از مشورت‌های زیادی که داشتیم، تصمیم گرفتیم نقش در همین حد بماند. نقشی است که حضورش را حس می‌کنید و در جایی که خودش حضور ندارد، صدایش هست. این گروه فیلم‌سازی برای این فیلم‌نامه یک یا دو سال زحمت کشیده بودند و اگر تغییر در آن ایجاد می‌کردیم، معلوم نبود نتیجه چه خواهد شد و چه تأثیری خواهد گذاشت. وقتی مطمئن شدیم رضا در فیلم هست، دست‌کم فهمیدیم این فیلم از استاندارد ساخت برخوردار است.
‌تجربه بازیگری چطور بود و چه حسی داشتید؟
من راضی بودم. ١٥ جلسه فیلم‌برداری داشتیم که در کل ٤٥ روز طول کشید. حدود یک ماه هم در هند بودم.
‌حالا که راضی بودید، ممکن است تکرارش کنید؟
نمی‌دانم. منتظرم ببینم آیا کسی فکر می‌کند که من در فیلم بعدی‌اش بازی خواهم کرد یا نه.
‌پس جوابتان قطعا منفی نیست؟ چون برایتان جالب و به قول خودتان بامزه است.
وقتی مردم نتیجه‌اش را می‌فهمند، بیشتر بامزه می‌شود. اگر چهار هفته پیش این سؤال را از من می‌پرسیدید، اصلا نمی‌توانستم نظری درباره آن بدهم، شاید حتی می‌گفتم دیگر نمی‌خواهم بازی کنم. تا قبل از سال ٨٥ کسی من را نمی‌شناخت؛ حتی به اسم. وقتی به‌عنوان یک شخصیت شناخته می‌شوی، خودبه‌خود روی امواج ذهن مخاطب قرار می‌گیری. اتفاقا اشکالی هم ندارد؛ چون جلوی پویایی‌ات را نمی‌گیرد؛ چون مخاطب خودش هم پویاست و اوست که به تو می‌گوید کدام راه را باید بروی.
‌با توجه به اینکه گلزار سابقه موسیقایی خوبی دارد و هر دو در کنار هم قرار گرفتید، این اتفاق روی همکاری‌تان تأثیر گذاشت؟
رضا قطعه‌ای در فیلم دارد که در تنهایی خودش است. من برای ساخت این قطعه تأخیر داشتم و اینجا یکی از قطعه‌های خود رضا را پیشنهاد دادم؛ اما قبول نکردند و درنهایت تصمیم گرفتند قطعه دوری که با صدای من بود، برای این قسمت استفاده شود. در اصل فیلم رضا به‌عنوان خواننده چیزی نمی‌خواند. چند روز پیش که می‌خواستم قطعه دوری را منتشر کنم و به فکر طراحی پوستر بودم؛ چون یک میلیون مخاطب این موزیک را با تصویر رضا شنیده بودند، پوستر را با تصویر غمگین رضا ساختیم. برخلاف اینکه اغلب می‌گویند رضا آدمی حرفه‌ای است و حواسش به خودش است؛ اما در عین حرفه‌ای‌بودن، روابط دوستانه را درک می‌کند. رضا این‌قدر حرفه‌ای است که وقتی وارد شدم، فهمیدم چرا یک سال با این پروژه درگیر بود و روی انتخاب نقش احمد حساسیت داشت.
برای کاراکتر احمد منتظر آدمی بودند که نقش ابرقهرمان را کوچک نکند و در‌عین‌حال بامزه هم باشد. من هم دلم نمی‌خواست به این نقش دست بزنم؛ چون رضا سوپراستار سینماست.
‌ درباره سکانسی که حذف شد بگوييد؟
سکانسی است که من و رضا در خیابان دنبال اتوبوس و تاکسی می‌گردیم؛ اما ماشین گیر نمی‌آوریم. من وضعم بهتر است و می‌گویم بیا تاکسی بگیریم؛ اما رضا می‌گوید بیا ریکشا بگیریم که من می‌گویم سوار ریکشا نمی‌شوم و خلاصه در این گیرودار، دیا میرزا می‌آید و هر دو ما را با هم سوار ماشینش می‌کند. نمی‌دانم چه کسی پیشنهاد داده بود که چون عقب ماشین کوچک است، بنیامین سوار نشود. من در فیلم به این موضوع هم اشاره می‌کنم و در واقع قصه پشت‌ صحنه به داخل فیلم هم کشیده شد. من به کارگردان هم گفتم همان چیزی را که از قبل قرار بود، انجام می‌دهم. کلا عادت دارم هر حرفی را شفاف بگویم و درگیر دونفره‌ها نشوم. در یک سکانس دیگر، بَدمَن‌های فیلم و کسانی که رضا را اذیت می‌کنند، جلوی در خانه‌مان دارند او را کتک می‌زنند. من باید با چوب کریکت می‌رفتم آنها را می‌زدم و دوستم را نجات می‌دادم؛ اما رضا پیشنهاد داد این سکانس هم حذف شود.
‌درباره حضورتان در تلویزیون در شب یلدا  بگویید.
چرا باید بنیامین بهادری را به محبوب‌ترین شبکه تلویزیون و در شب یلدا که پربیننده‌ترین شب و ساعت تلویزیون است، دعوت کنند؟ یک اثر منتشر شده که همه‌گیر شده و دلیلش این قضیه بوده. کما‌اینکه رضا گلزار را هم در شبکه پنج دعوت کرده بودند؛ اما از دلیل کنسل‌شدنش بی‌اطلاعم. وقتی یک خواننده را روی آنتن زنده دعوت می‌کنید، مردم انتظار دارند قطعه‌ای از او بشنوند و وقتی فیلم هم بازی کرده، درباره فیلمش صحبت کند. من شصت‌وخرده‌ای قطعه دارم که همه مجاز هستند و از بین اینها هشت قطعه غمگین انتخاب کردم؛ اما لحظه‌ای که وارد استودیو شدیم، گفتند هیچ‌کدام از آنها مجوز نگرفته و حتی نگفتند آهنگ دیگری را انتخاب کن. از بین این‌همه آهنگی که خوانده‌ام، آهنگی را انتخاب کردند که هیچ مناسبتی با آن شب نداشت. گفتند فقط آهنگ بارانا و گل یاس که مربوط به شهادت حضرت فاطمه و یک آهنگ را که مناسبتی است، می‌توانی بخوانی. در‌صورتی‌که تمام آهنگ‌های من ‌دست‌کم‌ یک بار از تلویزیون پخش شده‌اند. در قدیم که لات‌ها خالکوبی می‌کردند، مثل امروز نبوده که هر‌کسی این کار را انجام بدهد؛ چون دردش این‌قدر زیاد بوده که هر‌کسی طاقت نداشته. یک آدمی زور بازو نداشته؛ اما برای اینکه به لاتی معروف شود، به یک نفر می‌گوید پشتم یک شیر بزرگ خالکوبی کن. وقتی شروع می‌کند، آن آدم از درد به خودش می‌پیچد. آدمی که خالکوبی می‌کند، می‌گوید داشتم از دمش شروع می‌کردم؛ اما او می‌گوید ولش کن، دم نمی‌خواهد. دوباره که شروع می‌کند باز دردش می‌گیرد و آن آدم می‌گوید دارم تنش را کار می‌کنم؛ اما باز می‌گوید تن هم نمی‌خواهد. همین‌طور تمام قسمت‌‌های بدنش را حذف می‌کند تا به سرش می‌رسد؛ اما باز دردش می‌آید و می‌گوید ولش کن سرش را هم نمی‌خواهم. در آخر کسی که خالکوبی می‌کند، می‌گوید: بلند شو، این یک‌ چشمی که تو می‌خواهی، آهو هم دارد؛ دیگر کسی به تو نمی‌گوید پهلوان یا لات هستی. ماجرای تلویزیون هم همین است. اول یک شیر می‌خواهند و سراغ آدم‌های معروف می‌روند، بعد این‌قدر سر و تهش را می‌زنند که چیزی از شیر باقی نمی‌ماند.
‌شما چرا قبول کردید؟
فرزاد حسنی شخصا به من زنگ زد و این‌قدر با او صمیمی هستم که واسطه‌ای هم برای این دعوت نداشتم. من هشت آهنگ برای فرزاد فرستادم و او گفت من از نفوذم استفاده می‌کنم. وقتی تا لحظه آخر هیچ تماسی با من نگرفت، مطمئن بودم یکی از این آهنگ‌ها را می‌خوانم. یک دقیقه مانده به اجرای زنده، حتی گفتند درباره سلام بمبئی هم حرف نزنید. وقتی قضیه آهنگ‌ها کنسل شد، برگشتیم؛ اما تهیه‌کننده به دنبال‌ ما آمد و اجازه نداد برویم؛ چون گفت همه چیز به هم می‌خورد. گفتند فرزاد حسنی گفته حتما در برنامه حضور داشته باشید؛ حتی بدون اینکه آهنگی بخوانید. من می‌توانستم هر حرفی روی آنتن بزنم؛ اما دائم به این فکر می‌کردم که فرزاد روبه‌رویم نشسته و هر اتفاقی بیفتد، مسئولیتش به گردن اوست. اتفاقا در این ٢٠دقیقه‌ای که حرف زدیم، صحبت‌های خوبی داشتیم؛ اما از آن شیری که برنامه‌ریزی کرده بودیم، چیزی باقی نماند




بعد از انصراف گلزار(؟) و احسان کرمی⇐کلیشه ماند، اسپانسر سه رقمی و دعوت مکرر به بازی “هوپ”!

سینماروزان: انتشار خبر حضور گلزار در برنامه یلدای شبکه 5 با دریافت هدیه ای هنگفت و متعاقب آن گلایه یک رسانه اصولگرا از تناقضات رفتاری دست اندرکاران تولید این برنامه که تلویزیون را تمسخر کرده و در عین حال از تلویزیون کار می گیرند، از یک طرف به انصراف یا شاید هم مخالفت مدیران رسانه ملی به حضور گلزار در این برنامه منجر شد و از طرف دیگر سبب ساز آن شد که احسان کرمی نیز از اجرای این برنامه انصراف دهد.

به گزارش سینماروزان استعفای کرمی سبب ساز آن شد که هیراد حاتمی در کنار مژده لواسانی اجرای برنامه را برعهده گیرد.

برنامه ای پر از بازیگران مشتاق برای حضور در برنامه های تلویزیونی از بهنوش بختیاری تا سیاوش خیرابی و پوریا پورسرخ و شبنم قلی خانی و البته پر از گفتارهایی کلیشه ای در باب اهمیت دور هم بودن در شب یلدا!!

البته آیتمهای تولیدی با اکبر عبدی و محمدعلی کشاورز هم برای برنامه ضبط شده بود اما این آیتمها هم آن قدر خالی از تازگی بودند که نتوانستند یخ برنامه را آب کنند.

از آن سو جای جای برنامه هم پر شده بود از تبلیغ برای اسپانسر برنامه و حتی در بخشی از برنامه نماینده این اسپانسر هم به استودیو آمد و دیگر عیان تر از قبل به تبلیغ اسپانسر و دعوت مخاطبان برای شرکت در بازی مخصوص این اسپانسر “هوپ” پرداخت تا حجت را بر همگان تمام کند اگر برنامه ای تولید شده به مدد این اسپانسر سه رقمی است!!!




با دریافت یک هدیه هنگفت؟⇐گلزار شب یلدا به شبکه ۵ می‌رود⇒در برنامه‌ای که برادر کوچکتر محمود رضوی تهیه‌کننده “دلبری”، “معراجیها” و “پادری” تولید آن را برعهده دارد!!

سینماروزان: احسان کرمی از جمله مجریان فعال در رسانه ملی در همه این سالهاست که هرچند در برهه‌ای از زمان به دلیل مشکلات مربوط به پایان خدمت سربازی، کم‌کار بود اما در مجموع آهسته و پیوسته مسیر خود را ادامه داده و می کوشد برخلاف برخی از همتایان، بی درگیری در جنجال سازی های خاص، دوام را به قوام ارجحیت دهد.

به گزارش سینماروزان کرمی شب یلدا اجرای ویژه برنامه “ناردونه” شبکه 5 سیما را برعهده دارد؛ برنامه ای که فارغ از نام آن که یادآور یکی از کمدی های میلیاردی امسال است به واسطه سورپرایزی که دست اندرکاران وعده آن را به مخاطبان داده اند جلب توجه خواهد کرد.

این سورپرایز حضور محمدرضا گلزار بازیگر سینمای ایران به عنوان مهمان ویژه احسان کرمی است؛ گلزار که این روزها فیلم هندی پر رقص و آواز “سلام بمبئی” را روی پرده دارد در میانه های برنامه “ناردونه” در استودیو حاضر خواهد شد و به گپ و گفت با کرمی خواهد پرداخت.

این حضور فارغ از آن که می تواند تبلیغی باشد برای “سلام بمبئی” که در هفته های گذشته شبکه آیفیلم هم حسابی برای آن سنگ تمام گذاشته به واسطه اینکه بعد از مدتها گلزار را در برابر دوربین زنده آفتابی کرده حائز اهمیت است.

گلزار کمتر به حضور در برنامه های تلویزیون رضایت داده و یکی از معدود دفعاتی که او به تلویزیون رفت برنامه “شب شیشه ای” با اجرای رضا رشیدپور بود که شوخی گلزار با وی مبنی بر ترک برنامه به شدت حاشیه ساز شد.

شنیده ها حکایت از آن دارند که کرمی و تیم تولید برنامه اش برای جلب نظر گلزار برای حضور در این برنامه مدتها رایزنی کرده اند تا توانسته اند تأییدیه او را بگیرند. در چنین حضورهایی معمولا هدیه ویژه ای هم از دست اندرکاران برنامه برای استارها درنظر گرفته می شود که درباره این استار رقم این هدیه مشخص نیست.

برخی شایعات از رقمی 100 میلیونی برای جلب نظر گلزار به حضور در این برنامه گفته اند و برخی شایعات هدیه دریافتی را حتی بیشتر از 100 میلیون دانسته‌اند که البته هیچ کدام تأیید نشده‌اند.

اینکه در کسادی منابع مالی رسانه ملی این هدایا چطور تأمین می شود هم به اسپانسرهایی بازمی گردد که در تولید چنین برنامه هایی شریک می شوند. درباره نام اسپانسرها و تهیه کننده “ناردونه” خبر رسمی منتشر نشده است اما شنیده ها از حضور محمدحسین رضوی اخوی کوچکتر محمود رضوی تهیه کننده جوان “دلبری”، “معراجیها” و “پادری” به عنوان تهیه کننده این برنامه حکایت دارند.




بدعت قابل تحسین شورای صنفی نمایش⇐تخصیص دو هفته اضافه اکران برای “خشکسالی…” در پاسخ به تحریم غیرقانونی حوزه هنری

سینماروزان: در حالی که در سال جاری نیز حوزه هنری ممیزی تازه ای را افزون بر پروسه ممیزی ارشاد بر فیلمها وارد کرده و از نمایش برخی آثار مجوزدار در سینماهایش جلوگیری می کند، بعد از مدتها انفعال امروز بالاخره شورای صنفی نمایش در برابر این روند نادرست حوزه خودی نشان داد.

به گزارش سینماروزان شورای صنفی نمایش در بدعتی قابل تحسین حکم به ادامه اکران “خشکسالی و دروغ” داد؛ فیلمی که به دلیل تحریم حوزه هنری از بخشی از سبد سینماها بخصوص در شهرستانها محروم بوده است.

شورای صنفی نمایش به دلیل استقبال تماشاگران و به دلیل تحریم غیرقانونی حوزه هنری حکم به دو هفته اضافه اکران “خشکسالی…” داد.

“خشکسالی…” را پدرام علیزاده کارگردان جوان و مستعد سینما ساخته و فیلمش که روایتی همذات پندارانه از تزلزل زندگی زوجهای جوان روزگار ماست تا امروز منتخب ۹ جشنواره جهانی شده است.




اظهارات تند و تیز کارگردان “خشکسالی…” درباره بازیگر فیلمش⇐از ۴۰ سالگی عبور کرده اما هنوز در سینما جایی ندارد/فرق راف کات و فاین کات را نمی داند/تمام دغدغه اش این بود که اسمش قبل از گلزار بیاید/از تفاوت ممیزی ارشاد با حذفیات تدوین بی خبر است/ایشان حتی برای سرمایه همسرش هم ارزش قائلی نبود!/وقتی فیلم در ارشاد به مشکل خورد از من خواست دی.وی.دی غیرمجاز فیلم را منتشر کنم!!!/ایشان موافق حضور گلزار نبود/کار با گلزار راحتتر از کار با ایشان بود

سینماروزان: ابتدای آذرماه امسال علی سرابی بازیگر تئاتری که بعد از سالها توانست با “خشکسالی و دروغ” ایفای نقش اصلی در سینما را تجربه کند گفتگویی با “شرق” کرد و گلایه های عجیب و غریبی را از پدرام علیزاده کارگردان این فیلم مطرح نمود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان عطف به آن گفتگو حالا پدرام علیزاده کارگردان جوان “خشکسالی و دروغ” که انصافا توانسته در فیلمش تصویرسازی نسبتا نزدیک به واقعیتی از روابط متزلزل زوجهای جوان روزگار ما ارائه دهد جوابیه ای را نگاشته است که در آن درباره عدم آگاهی علی سرابی بازیگر اصلی این فیلم به بسیاری از امور مربوط به پشت صحنه سینما اشاره شده است.

متن کامل جوابیه علیزاده را بخوانید:

علنی کردن اختلافات کار بی حاصلی است اما…

همیشه علنی‌کردن اختلافاتِ یک همکاری مشترک که با نظرات مختلف شکل می‌گیرد تا به ثمر بنشیند، کار بى‌حاصلى است. به‌هیچ‌وجه قصد نداشتم جواب بازیگر فیلم خشکسالی و دروغ را كه در مدت اخير بدون دانش کافی گفت‌وگوهايى علیه فیلم انجام داد بدهم اما متأسفانه ايشان بر انتقاداتِ كوته‌بينانه خود اصرار دارد و این مصاحبه‌ها را نه‌تنها علیه من، بلکه عليه دیگر عوامل فیلم هم كه بيش از ايشان براى به‌ثمررسيدن فيلم تلاش كرده‌اند، ادامه می‌دهد. از آنجا که ممکن است سکوت من مهری بر تأیید حرف‌های ایشان باشد، لازم دانستم تا چند نکته را ذكر كنم:

علی سرابی گزینه اول من برای بازی در فیلم نبود
اول؛ علی سرابی به‌هیچ‌وجه گزینه اول من برای ایفای نقش امید در فیلم نبود. اما به دلیل اصرارهای محمد یعقوبی و اعتمادی كه به ایشان داشتم و البته دیدن توانایی‌های بازیگری ایشان در تئاتر، قبول کردم تا نقش اصلی فیلم را به ایشان بسپارم. نگاهى به سابقه ايشان در سينما نشان مى‌دهد چنين فرصت و اعتمادى را تا قبل از اين در اختيار نداشتند و فقط در نقش‌های کوتاه از ایشان در سینما استفاده شده بود؛ ولی من این موقعیت بزرگ را براى او فراهم کردم اما حیف که اخلاق حرفه‌ای و حدود یک بازیگر درجه‌یک را نمی‌شناخت و نمی‌شناسد و همين هم باعث شده تا امروز که از چهل‌سالگی عبور کرده هنوز جايى هم‌پاى تئاتر در سينما نداشته باشد؛ آن‌هم باوجود همه توانايى‌ها و استعدادى كه دارد. او نتوانست از این موقعیت بی‌نظیری که در اين فيلم برایش فراهم شد، استفاده درست كند كه خود را در سینما تثبیت نماید.

ایشان فرق راف کات و فاین کات را هم نمی داند
دوم؛ متأسفانه ایشان درک صحیح و درستی از امورِ پس تولید در سینما و به‌ويژه تدوين ندارند و نمی‌دانند که بعد از اتمام فیلم‌برداری دیگر این جملات و فیلم‌نامه نیستند که سرنوشت فيلم را مى‌سازند بلكه مصالحِ صوتى و بصرىِ فراهم‌شده در مرحله فيلم‌بردارى‌اند كه در دستانِ تدوين‌گر و صداگذار و طىِ فرايندِ سخت، حساس و گاه طولانى، به فيلم سروشكل مى‌دهند. ايشان مطلع نيستند كه در اين مرحله تمام تلاش بر اين است كه حتى كوچک‌ترين ايراداتِ كار از اشكالاتِ كارگردان، نويسنده و بازيگر گرفته تا جزئى‌ترين اشكالاتِ كارِ عوامل ديگر به بهترين شكل ويرايش شوند. به طورِ مشخص، در مورد یکی ديگر از بازيگرانِ اين فيلم هم تلاش زيادى صورت گرفت تا بازى‌شان كنترل و تا حد امكان با بازى‌هاى ديگر یک‌دست شود؛ هرچند كه در نهايت هم با توجه به عدم همكارى ايشان در مرحله صداگذارى بازهم انتقاداتى به بازى‌شان وارد است. مقوله‌ای مثل راف‌کات و فاین‌کات کاملا برای آقاى سرابى ناآشناست و گمان می‌‌برند هرآنچه ضبط شده، به همان شكلِ خام باید در فيلمِ اصلى مورد استفاده قرار بگیرد. انگار كه از اين منظر، ميان يك ويديوى ضبط‌شده از اجراى صحنه‌اىِ يک نمايش و يک فيلم سينمايى تفاوتى قائل نيستند. متأسفانه تمام دغدغه ايشان در دورانى كه مراحل مهمِ تدوين و صداگذارى طى مى‌شد، اين بود كه نامشان در عنوان‌بندى قبل از نامِ آقاى گلزار قيد شود.

ایشان شناختی از هنر سینما ندارند
سوم؛ فیلم “خشکسالی و دروغ” صاحب یک فیلم‌نامه مفصل و طولانى بود. هرچند ما در پیش‌تولید و تمرین‌ها توانستيم بخش‌هایی را ویرایش کنیم، اما تصمیمِ جمعى با نويسنده و گروه بازيگران بر آن شد که تمام صحنه‌ها را فیلمبرداری کنیم و در زمان مونتاژ، با مشورتِ تدوينگر، تصمیم نهایی را درباره برخى سكانس‌ها بگیریم. زمان اولين راف‌کاتِ فيلم ١٤٠ دقیقه بود که در زمان حضور آقای یعقوبی در ایران ٢٠ دقیقه از اين زمان را قبل از شروعِ انجامِ فاين‌كاتِ اول، کاهش دادیم. اما همچنان به عقيده بنده و تدوينگر، این نسخه فيلم، سکانس‌ها و پلان‌های زیادی داشت که در روند قصه تأثیرگذار نبودند. درواقع با حجم زيادى از دیالوگ و موضوعات طرف بوديم كه در روندِ داستان مؤثر نبودند و داستانِ فیلم را کاملا از ریتم مى‌انداختند. براى همه عواملِ حرفه‌اى سينما روشن است كه تعديل و اعمال تغييرات در فيلم با هدفِ بهبود داستان و حس‌وحالِ فيلم، طىِ مرحله تدوين و ديگر مراحل پس‌توليد اتفاقات معمولی و همیشگی در روند ساختِ یک اثر سينمايى است. درواقع كمک به فيلم و داستان و بازى‌ها در مرحله تدوين همان‌قدر در سينما بديهى و لازم است كه مرحله تمرين با بازيگران در هنرِ تئاتر. اما روندِ انجامِ اين امورِ حياتى، برای نویسنده و آقای سرابی بسیار تعجب‌برانگیز بود تا جایی که – حتى قبل از تماشاىِ فيلم – شروع به انتقاد از من و عوامل ديگرِ فيلم بکنند که این قطعا دليلى جز شناخت نادرست ايشان از هنر سينما ندارد.

فیلم 9 دقیقه ممیزی شد
چهارم؛ متأسفانه آقای سرابی آن‌قدر با سینما و مسائل پیرامون آن غریبه هستند که ممیزی‌هاى وارده به فیلم را هم حذفیات من و تدوينگر قلمداد می‌‌کنند. نسخه نهاییِ فيلم که براى دريافت پروانه نمايش به ارشاد تحویل داده شد ۹۹ دقیقه بود که متأسفانه ۹ دقیقه از فیلم که اکثریت آن مربوط به سکانس تختخواب بود به انضمام ٤٨ مورد اصلاحیه دیگر که از تغییر دیالوگ‌ها، کلمات، حذف پلان‌ها و موسیقی‌ها همه سانسورهای فیلم ما بود و خوشبختانه موفق شدیم سه سکانس اصلی فیلم یعنی سکانس تختخواب، سکانس حضور میترا در خانه آرش و سکانس ميهمانی را که قرار بود به صورت کامل از فیلم حذف شوند نجات دهیم و فقط با تغییراتی جزئی مانند حذف جوک میترا از سکانس ميهمانی که آقای سرابی من را به‌خاطر آن مؤاخذه می‌‌کند، این سکانس‌ها را حفظ کنیم.
میثم مولایی، تدوينگر فيلم که مورد نقد نابخردانه ایشان قرار می‌‌گیرد، با سختى و تلاشِ زياد ریتم فوق‌العاده و حیرت‌انگیزی به فیلم بخشید و با وجود سانسورهای بی‌شمار فیلم، انسجام و نحوه روایت داستان را به بهترین شکل ممكن حفظ نمود که اگر فیلم در جشنواره می‌‌بود قطعا كارِ پرزحمت ايشان در سروسامان‌دادن به روايت و داستانِ فيلم و حفظِ يک‌دستىِ بازى بازيگران، بيش از حال مورد توجه قرار مى‌گرفت.


پنجم؛ این فیلم تا امروز در ۹ جشنواره جهانی و دو جشنواره فیلم‌های ایرانی پذیرفته‌ شده که نشانه اعتبار و وجه غالبِ هنریِ آن است که اگر اعتماد من به نظر نویسنده فیلم نبود و نسخه طولانی‌تر فیلم به جشنواره‌های الف دنیا فرستاده نمى‌شد، شاید شانس حضور در آن جشنواره‌ها را هم داشتیم.

ایشان حتی برای سرمایه همسرش هم ارزش قائلی نبود و وقتی فیلم در ارشاد به مشکل خورد از من خواست دی.وی.دی غیرمجاز فیلم را منتشر کنم
ششم؛ این فیلم نه‌تنها از نظر هنری متعلق به من و دیگر عوامل سازنده آن است بلکه از لحاظ مادی هم اکثریت سهام فیلم متعلق به من است. جالب این‌جاست که همسر آقای سرابی هم در بخش مادىِ فیلم با من شریک هستند. اما زمانى که فیلم در ارشاد به مشكلاتِ مميزى برخورد و از جشنواره کنار گذاشته شد، آقای سرابی من را تشویق به انتشار دی‌وی‌دی فیلم نمودند! گویا اصلا سرمایه من که هیچ، سرمایه همسرشان هم برایشان مهم نبود که به هوا برود.

ایشان موافق حضور گلزار نبود/کار با گلزار راحتتر از کار با ایشان بود

در مورد انتخاب بازیگران هم که آقای سرابی موافق انتخاب آقای گلزار نبودند خوشبختانه من نگذاشتم که یک کست ناشناخته در فیلم باشد که اگر این چنین مى‌شد شک نکنید که نمايش عمومى فیلم بسیار مشکل می‌‌شد. بدون‌شک حضور محمدرضا گلزار که یک بازیگر صددرصد حرفه‌ای است و کار با ایشان بسیار ساده اما با آقای سرابی سخت و زمان‌بر بود، بسیار به ما کمک کرد. این از شناخت ناکافی ایشان به مقوله پخش و اکران است که حتی در مورد تیزر فیلم هم بر من خرده می‌‌گیرند. قطعا در تیزر و آنونس يک فيلم سينمايى باید جذابیت‌هایی موجود باشد تا بتوان تماشاچی را جذب به دیدن آن فیلم کرد.
البته تمام صحبت‌های من آن‌قدر بدیهی و برای اهالى سينما تکراری است که قطعا همه متعجب می‌‌شوند از این توضیحات.

محمد رحمانیان هم ایشان را از فیلم خود کنار گذاشت
متأسفانه این شکل اعتراضاتِ آقای سرابی تکراری است. اختلافات ایشان با کارگردان‌های مختلفی در تئاتر هم بر کسی پوشیده نیست. از جمله محمد رحمانیان کارگردان بزرگ تئاتر که سال قبل ایشان را از فیلم سینمایی خود هم کنار گذاشت و ایشان حتی در مورد نسخه دی‌وی‌دی نمایشی که در آن بازی کرده بود هم به کارگردان اعتراض داشت.
نکته دیگر آنکه قطعا فروش این فیلم و هر فیلم دیگری که بسازم برای من و تهیه‌کننده‌ام که از طرف ايشان متهم به تجاری‌بودن می‌‌شویم مهم است. ما به سینمای مستقل وابسته هستیم و با سرمایه خودمان فیلم می‌‌سازیم. پس فروش بسیار مهم بوده و هست و همیشه تلاش خواهم کرد تا فیلم‌هایم با مخاطب گسترده روبه‌رو شود و راضی از سالن بیرون بروند. پس اگر ایشان من را متهم به این موضوع می‌‌کنند که وجه اقتصادی فیلم هم علاوه بر وجوهِ هنریِ آن برای من مهم بوده، قطعا اين مورد را درست فهميده‌اند.

در ممیزی های وارده بر فیلم و حتی تحریم غیرقانونی حوزه، خانه سینما فقط سکوت کرد و حالا بازیگر فیلم هم…
“خشكسالى و دروغ” با بی‌مهری از جشنواره كنار گذاشته شد و مورد سانسور فراوانی قرار گرفت. با تحریمِ غيرقانونىِ حوزه هنرى یکصد سالن سینما را در سراسر کشور از دست داد و اجازه هیچ‌گونه تبلیغاتی به فیلم داده نشد. به خاطر پخش چند تیزر از ماهواره یک هفته ما را تهدید به پایین‌کشیدن فیلم از پرده كردند. در تمامی موارد هم، هم‌صنفان ما در خانه سینما فقط سکوت کردند و در نهایت می‌‌بینیم که نویسنده و بازیگر فیلم هم از روى شناخت اندكى كه از كار در سينما دارند، به گروه مقابله‌کنندگان با فيلم می‌‌پیوندند. با اين وضعيت، فروشِ نزدیک به سه میلیارد تومان قطعا فوق‌العاده و حیرت‌انگیز بوده و با همه این موارد می‌‌بینیم که خشکسالی و دروغ امسال در بین فیلم‌های پرفروش سینمای ایران قرار می‌‌گیرد که این نشانگر موفقیت این فیلم از لحاظ تجاری هم می‌‌باشد.




رپورتاژ رسانه ملی برای فیلمی پر از رقص و آواز+عکس

سینماروزان: رسانه ملی حتی در پخش تیزرهای تبلیغاتی فیلمهای مفرح و سرگرم کننده که توسط تولیدکنندگان متعلق به بدنه سینمای تجاری ساخته می شوند هم خست به خرج می دهد.

به گزارش سینماروزان کمتر پیش آمده تیزر فیلمی مفرح و پر از اله مانهای سرگرم کننده و از جمله آوازخوانی بتواند بی سانسور در رسانه ملی روی آنتن برود.

با این حال درباره “سلام بمبئی” بدعتی جالب روی داده و آن هم رپورتاژی تمام و کمال است که برای این فیلم از شبکه “آی فیلم” روی آنتن رفته است.

 شبکه “آی فیلم” رپورتاژی پر و پیمان شامل پشت صحنه و گفتگو با عوامل “سلام بمبئی” از صدابردار تا تصویربردار و کارگردان و البته بازیگر اصلی آن محمدرضا گلزار را روی آنتن فرستاد!

“سلام بمبئی” که بخش عمده فیلمبرداری آن در هند انجام شده است توسط قربان محمدپور ساخته شده و منهای قطعاتی که بنیامین بهادری برای آن خوانده، مملو از آوازهای گل درشت هندی است و البته حدودا ده دقیقه ای هم نمای رقص دارد که توسط رقاصان مرد هندی اجرا می شود!!!

اینکه چنین فیلمی شانس داشتن رپورتاژی تمام و کمال در رسانه ملی می یابد قطعا می تواند بدعتی باشد برای رسانه ملی که البته بعید است در آینده نزدیک شامل فیلمهای دیگر هم شود.

رپورتاژ "آی فیلم" برای "سلام بمبئی"
رپورتاژ “آی فیلم” برای “سلام بمبئی”




مجوز صادر نشد⇐ افتتاحیه ۳۰۰ هزار تومانی “سلام بمبئی” لغو گردید+اطلاعیه سازندگان در این باره

سینماروزان: در حالی که بنا بود افتتاحیه فیلم “سلام بمبئی” با حضور محمدرضا گلزار و دیگر عوامل یازدهم آذرماه در برج میلاد برگزار شود و حتی بلیتهای 300 هزار تومانی هم برای مراسم فروخته شده بود اما گویا این افتتاحیه لغو شده است.

به گزارش سینماروزان در پي انتشار خبر توقف مراسم افتتاحيه فيلم “سلام بمبئي” سازندگان “سلام بمبئی” درباره مراسم افتتاحیه اطلاعيه اي را منتشر كردند

این اطلاعیه را بخوانید:

بدینوسیله به اطلاع مخاطبین محترم فیلم سینمایی “سلام بمبئی” می رساند به دلیل عدم صدور مجوزهای لازم که از قبل هماهنگی آن صورت پذیرفته بود و در شرایط کنونی و با هماهنگی انجام شده با پخش کننده محترم به این نتیجه رسیدیم علیرغم استقبال خوب مردم عزیز برای حضور در مراسم افتتاحیه فیلم سینمایی “سلام بمبئی” در برج میلاد، این مراسم با عرض پوزش کنسل و تبدیل به حضور عوامل و بازیگران فیلم در اکران های مردمی گردید که متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد.
ضمنا کلیه کسانیکه از طریق سایت سینما تیکت بلیط تهیه نموده اند مبلغ آنها از سایت فوق مجددا به حسابشان واریز خواهد گردید و مبلغ جذب شده از طریق اسپانسر به یکی از خیریه ها واگذار می گردد.




انتقاد بازیگر “خشکسالی و دروغ” از کارگردان فیلم⇐در کارهایی که بازیگردانی کردم این قدر حرص و جوش نخوردم/بزرگ‌ترین خلل فیلم در کارگردانی است/کارگردان رویه سطحی کار را فهمیده و با سلیقه شخصی نقش اصلی زن را سانسور کرده!

سینماروزان: درام اقتباسی “خشکسالی و دروغ” ساخته پدرام علیزاده در حالی اکران خود در سرگروه را به پایان برد که رقم فروش 2 میلیارد و نیم را رد کرد.

به گزارش سینماروزان برای فیلمی که محمدرضا گلزار را به عنوان یکی از استارهای شاخص سینما در صدر بازیگران دارد این فروش بیشتر از آن که عالی باشد، متوسط است اما برای کارگردانی به نام پدرام علیزاده که ساخته قبلیش “آخرین سرقت” که یک کمدی کاملا تجاری بود دچار شکست تجاری سنگین شد، فروش “خشکسالی…” معقول به شمار می رود.

با این حال بازیگران “خشکسالی و دروغ” چنان که باید به همکاری با علیزاده روی خوش نشان نداده اند و کم پیش آمده در گفتگوهای خودشان از این کارگردان جوان به نیکی یاد کنند حتی علی سرابی بازیگری که بعد از سالها بازیگری در تئاتر برای اولین بار در “خشکسالی…” یک نقش اصلی سینمایی را به خود اختصاص داده در گفتگویی که با “شرق” داشته به صراحت کارگردانی علیزاده را زیر سوال برده است.

بخشهایی از گفتگویی سرابی که درباره کارگردانی “خشکسالی…” حرف زده را بخوانید:

در تئاتر «خشکسالی…» هرچند کار کمدی باشد، اعماقی در آن دیده می‌شود. حتی در لحظه‌های خنده و گریه. اما به نظرم فیلم «خشکسالی و دروغ» لحن دوپاره‌ای دارد.
اصلا به نظرم فیلم چندپاره است.
‌در سینما چیزی به نام دوز معین است که ریتم را می‌سازد و هنر کارگردانی را به نمایش می‌گذارد. یعنی اگر این دوز بیشتر یا کمتر باشد، فیلم را دچار چالش جدی می‌کند. حالا به نظر شما دوز معین در فیلم از سانسور لطمه دید یا کارگردان؟
بزرگ‌ترین خلل در کارگردانی است. اشکال اول در نوع تفسیر و نگاه کارگردان به این متن است. حتی اگر من نسخه اصلی سینمایی را ندیده باشم، به عنوان یک بیننده که اثر نمایشی را خوانده‌ام با دیدن تنها یک تیزر از این فیلم متوجه می‌شوم کارگردان به‌هیچ‌وجه این اثر را نشناخته است. معتقد هستم «خشکسالی و دروغ» یکی از نمونه‌های تأثیرگذار ادبیات نمایشی است و سه دوره در سه سال این کار را در کشورهای مختلف اجرا کرده‌ام شاید نزدیک به ١٧٠ بار، در همه این اجراها و در هر جای دنیا که اجرا شد با زیرنویس برای مردم اجرا شد، مردم تحت‌تأثیر قرار گرفتند خندیدند و اشک ریختند و با سکوت سالن را ترک کردند. تعجب می‌کنم وقتی این اثر سینمایی می‌شود و در تیزر این فیلم یک موسیقی شاد نواخته می‌شود و آقای گلزار می‌گوید اگر روزی دوست‌دختر قبلی‌تان زنگ بزند شما چه‌کار می‌کنید. ایشان می‌خندد و می‌گوید من که Reject می‌کنم. کارگردان رویه سطحی کار را فهمیده.
‌ تدوین کار مشکل دارد. چرا همه‌چیز کوتاه شده است؟ با وجود بازی شما و آقای گلزار که خوب بوده. اما خیلی چیزها مبهم است یا زن فیلم را بیشتر از اینکه او را درک کنم، تهی‌مغز به نظر می‌رسد؟
من تهی از مغز تفسیر نمی‌کنم. در فیلم نقشی است که بخش عمده‌ای از آن را نمی‌بینید و کارگردان به سلیقه شخصی‌اش حذف کرده و ربطی به سانسور ندارد. تأثیرگذارترین جای بازی شخصیت میترا (آیدا کیخایی) که شما با او همذات‌پنداری می‌کنید را کارگردان به سلیقه شخصی درآورده. در صحنه میهمانی آخر کار جایی است که این خانم یک جوک بسیار معنادار با حالت هیستریک تعریف می‌کند و شما دلتان به حالش می‌سوزد.
‌کارگردان باید گرافیک فیزیک یک بازیگر را در نظر گیرد و نماهای بدی از خانم کیخایی گرفته شده!
در کارهایی که بازیگردانی کردم این‌قدر غصه و جوش نخوردم.

‌پس چرا به این کار ادامه دادید و حالا از آن دفاع می‌کنید؟
کار درعین‌حال که نقاط ضعف دارد اما نقاط قوت بسیاری دارد. حداقل اینکه بار نوشتاری و روشنفکری دارد. زمانی که بدون نگاه کارگردانی، دیالوگ را بشنوید، اگر آدم باهوشی باشید متوجه می‌شوید اثر تأثیرگذار است و با ذهن شما بازی می‌کند. هنوز معتقدم فیلم با همه ضعف‌هایی که دارد، در ٢٠ دقیقه آخر فیلم تأثیرگذار است. در چند سینمای مختلف دیدم که مردم در پایان فیلم سکوت کرده و به فیلم نگاه می‌کنند. به‌هرحال نقاط قابل دفاع هم دارد.




بازیگر فیلم اسکاری سینمای ایران هم به سراغ مدلینگ رفت+عکس

سینماروزان: ساره بیات بازیگر زنی که بعد از ایفای نقش در مقادیر فراوانی تله‌فیلم، با بازی در فیلم برنده اسکار “جدایی…” توانست شهرت بی سابقه ای را تجربه کند و شمایل زن مظلوم  این فیلم را در چندین فیلم دیگر از جمله “ناهید” و “فصل فراموشی فریبا” بازنشر دهد، از جمله بازیگران ایرانی است که درگیر مدلینگ شده است.

به گزارش سینماروزان به تازگی تصاویری از مدلینگ این بازیگر برای سالن زیبایی “افسون” در فضای مجازی منتشر شده است و شیرین مقدم مدیر این سالن زیبایی نیز استفاده تبلیغاتی فراوانی را از این تصاویر داشته است.

آخرین کار سینمایی ساره بیات فیلمی بوده به نام “لابی” ساخته جوانی به نام محمد پرویزی که نام شهاب حسینی همبازی بیات در “جدایی..” را به عنوان یکی از بازیگران اصلی خود دارد.

در سالهای نه چندان دور حضور بازیگران به عنوان مدلهای تبلیغاتی مشکلاتی را برای فعالیت آنها در سینما ایجاد می کرد. اما در سالهای اخیر بازیگران مختلفی از محمدرضا گلزار تا پژمان بازغی درگیر کار مدلینگ هستند و البته واکنش تندی هم از سوی اداره نظارت ارشاد نسبت به آنها صورت نگرفته است.

ساره بیات
ساره بیات



رونمایی از پوستری که گلزار برای “سلام بمبئی” طراحی کرده+عکس

سینماروزان: محمدرضا گلزار بازیگر خوش چهره سینمای ایران که از یازدهم آذر ماه با تازه ترین فیلمش “سلام بمبئی” به سینماها خواهد آمد برای این فیلم یک پوستر هم طراحی کرده است.

به گزارش سینماروزان پوستری که گلزار برای این محصول مشترک ایران و هند طراحی کرده است تصویری از خودش در کنار بازیگر هندی این فیلم “دیا میرزا” دیده می شود.

“سلام بمبئی” که به غیر از گلزار و دیا میرزا از حضور بنیامین بهادری و همسرش شایلی هم سود می برد توسط قربان محمدپور ساخته شده است.

پوستر "سلام بمبئی" با طراحی گلزار
پوستر “سلام بمبئی” با طراحی گلزار



آغاز پیش‌فروش بلیت‌های “سلام بمبئی” با حضور گلزار و بنیامین

سینماروزان: پیش فروش بليت “سلام بمبئی” از سه‌شنبه دوم آبان آغاز می شود.

به گزارش سینماروزان اين فيلم محصول  مشترك ايران و هند است و به زودي اكران خود را در سينماها آغاز مي‌كند.
سلام بمبئي” ملودرامی عاشقانه است و داستان آشنایی یک دختر هندی و یک پسر ایرانی را روایت می‌کند که هر دو دانشجوی پزشکی هستند و درگیر اتفاقات پیچیده‌ای می‌شوند.
تهیه کنندگی اين فيلم را جواد نوروزبیگی به عهده دارد. محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری و ديا ميرزا در اين فيلم حضور دارند. پخش “سلام بمبئي” بر عهده فيلميران است.
اين فيلم از پنجشنبه ١١ اذر ماه به طور رسمی اکران خود را در سينما  آغاز مي‌كند.
‏علاقه مندان ميتوانند براي خريد بليت از سه شنبه  دوم آذر ماه به سايت سینماتیکت مراجعه كنند.



اظهارات علی سرابی بازیگر سرشناس تئاتر⇐از گلزار چیزهای زیادی یاد گرفتم!!!/آن حرف لیلا حاتمی اشتباه بود/نقشهای اصلی “خشکسالی…” براساس من و مهدی پاکدل نوشته شده بود/کارگردان “خشکسالی و دروغ” می گفت اگر به جز گلزار از بازیگر دیگری استفاده کند فیلمش از هنروتجربه سر درمی آورد!!!/نوروز آینده با “کلاه قرمزی” به تلویزیون می‌آیم/تلویزیون ایران از ۱۰-۱۵ سال قبل دیگر اثری نداشته که به رشد فکری مردم کمک کرده باشد/زمانی در تلویزیون سریال‌های “سلطان و شبان”، “روزی روزگاری” و “هزاردستان” داشتیم ولی الان هجویات است

سینماروزان: علی سرابی از جمله بازیگران شناخته شده تئاتر است که تجربیاتی اندک هم در حیطه بازیگری و هم بازیگردانی در سینما و تلویزیون دارد.

به گزارش سینماروزان سرابی این روزها فیلم “خشکسالی و دروغ” که اقتباسی از نمایشنامه ای به همین نام از محمد یعقوبی است را روی پرده دارد و در این فیلم در برابر محمدرضا گلزار استار سینمای تجاری ایران نقش آفرینی کرده است.

سرابی در گفتگویی تفصیلی که به بهانه این فیلم با “ایسنا” داشته نکات جالبی را درباره این همکاری، کیفیت محصول فعلی و وضعیت تلویزیون در سالهای اخیر بیان کرده و خبری را هم درباره “کلاه قرمزی” بیان کرده است.

بخشهای خواندنی گفته های سرابی را بخوانید.

نگاه کارگردان “خشکسالی…” تجاری بود

من هم ابتدا شنیدم که قرار بود از چهره‌های شاخص سینما {برای بازی در “خشکسالی و دروغ”}استفاده شود ولی اصرار و پافشاری شخص آقای یعقوبی (نویسنده) بود که من این نقش را بازی کنم. البته این را بگویم که بخش عمده‌ای از هنر به ویژه آنچه ما انجام می‌دهیم، شانس است. به نظرم کارگردان این فیلم می‌توانست از این موقعیت استفاده‌ی خیلی بهتری بکند ولی انگار بیشتر نگاه تجاری وجود داشته که به کار لطمه زد. با این حال آنچه پیش آمد یک قدم مثبت برای تئاتر است و کم و کاستی‌هایش را که کنار بگذاریم، این اتفاق خوبی است که یک اثر تئاتری به سینمایی تبدیل شده است و همیشه تأکید کرده‌ام که خوشحال می‌شوم اگر در هر جای این مملکت کاری برای تئاتر انجام می‌شود، در آن مشارکت داشته باشم.

نقش مقابل من از ابتدا برای مهدی پاکدل بود

من در {نسخه های نمایشی}«خشکسالی و دروغ» در میان آقایان با احمد مهرانفر،‌ پیمان معادی و مهدی پاکدل بازی کردم و با خانم‌ها هم باران کوثری، سحر دولت‌شاهی، رویا دعوتی و پگاه آهنگرانی. هر کدام یک جور برداشت از متن و یک جور آکسان داشتند و همه هم خوب بودند. آخرین همکاری در سینما هم با گروهی دیگر بود و یکی از تفاوت‌ها در نسخه سینمایی نبود فرصت کافی برای تمرین بود که این عزیزان وقتی به کار پیوستند وقت زیادی برای تمرین نداشتند. با این حال بازی‌های قابل قبول و خوبی از آقای گلزار و خانم آهنگرانی دیدیم و برای من تجربه خوبی بود که با آقای گلزار کار کردم چون ارتباط خوبی داشتیم و خیلی راحت با هم تمرین می‌کردیم، ولی اگر بخواهم در بین تئاتری‌ها مقایسه کنم با مهدی پاکدل خیلی روی صحنه راحت‌تر بودم، آن هم به این دلیل بود که طبق گفته یعقوبی. نقش‌ها را از همان اول براساس من و پاکدل نوشته بود و به نظرم آن نسخه‌ی اول خیلی درست بود.

از گلزار چیزهای زیادی یاد گرفتم

اگر قرار بود من انتخاب بازیگران را انجام دهم، هرگز این انتخاب‌ها را نداشتم. آن هم به چند دلیل، از جمله اینکه در سینما نمی‌توان به مخاطب دروغ گفت و همه چیز در پرده‌ی سینما خیلی واضح و صادقانه دیده می‌شود. مثلا شما می‌توانید باور کنید که گلزار و آهنگرانی خواهر و برادر باشند؟ البته این دلیل عامیانه است و از لحاظ سنی هم نمی‌توان او را انتخاب کرد، ولی به هر حال از نظر تهیه‌کننده و کارگردان، تبلیغات فیلم و بهتر دیده شدن آن این انتخاب صورت گرفت. تا جایی که خود کارگردان می‌گفت، اگر بجز گلزار کس دیگری انتخاب می‌شد (چون افراد دیگری را در نظر داشتند)، این فیلم به احتمال زیاد در گروه هنر و تجربه اکران می‌شد و از این نقطه نظر کارگردان کاملا درست می‌گوید یعنی در مناسبات اکران و سینمادارها ممکن بود چنین اتفاقی بیفتد. با این حال تمام این‌ها را در حالی می‌گویم که بسیار راضی هستم از اینکه آقای گلزار در فیلم بازی کرد. از او چیزهای زیادی یاد گرفتم، چون در سینما بسیار مسلط است و خیلی خوب دوربین و قاب‌ها را می‌شناسد.

نوروز آینده با کلاه قرمزی می آیم

قطعا دلم برای آن مجموعه{گابی/عروسک مجموعه‌ی کلاه قرمزی} و آن عروسک تنگ شده است. البته در آخرین بار یک عروسک دیگر را هم صداسازی کردم که «قوچی» نام داشت ولی خیلی جدی و زیاد معرفی نشد. با این حال احتمالا نوروز سال آینده با این مجموعه باز هم همکاری دارم. اما به طور کلی ترجیح می‌دهم تئاترم را کار کنم مخصوصا اینکه درآمد خیلی خوبی هم از تئاتر درمی‌آورم و در کنار آن معروفیت زیادی نیز به دست آورده‌ام.

الان تلویزیون پر شده از هجویات

تلویزیون ایران از 10-15 سال قبل دیگر اثری نداشته که به رشد فکری مردم کمک کرده باشد. در حالی که نمونه‌های شبکه‌ی نمایش خانگی باز قابل قبول‌تر است و اوج آن به «شهرزاد» می‌رسد که همان هم نمونه‌های خوبی در میان سریال‌های ترکیه‌ای دارد.

ما زمانی در تلویزیون سریال‌های «سلطان و شبان»، «روزی روزگاری» و «هزاردستان» داشتیم ولی الان هجویات است. خودم هم دو سریال کار بازی کردم که اصلا اشتباه کردم. من دنبال این نیستم که شناخته شوم، هر چند می‌دانم هر کس که سراغ بازیگری می‌رود دنبال دیده شدن است، ولی این که از چه راهی باشد مهم است و من از طریق تئاتر دیده شده‌ام و قشر روشنفکری که تئاتر می‌بینید مرا خوب می‌شناسد، همین برایم کفایت می‌کند.

سینما هنر تدوین است و تئاتر هنر بازیگر

به نظر من آن حرف{لیلا حاتمی که بازی در سینما را بالاتر از تئاتر می‌داند} اشتباه بود. در همه جای دنیا این طور است که در بازیگری تئاتر اتفاق هنری بیشتری رخ می‌دهد تا در سینما. مصداقش هم همان جمله‌ی هیچکاک است که می‌گوید؛ «سینما هنر تدوین است و اصلا بازیگر مهم نیست که چه می‌کند.» حتی اگر بهترین بازیگران دنیا را بررسی کنیم در کارنامه‌ی کاری آن‌ها فیلم‌هایی به شدت بد هم دیده می‌شود و وقتی اسم کارگردان را ببینید متوجه می‌شوید که چرا این اتفاق افتاده است. سینما، تکنیک است ولی در تئاتر فقط خودتان روی صحنه هستید و کسی نمی‌تواند به بازیگر کمک کند. با تمام این حرف‌ها اگر نقش خوبی در سینما پیشنهاد شود حتما قبول می‌کنم، چون بازیگر باید بتواند مدیوم‌های مختلف را بازی و تجربه کند.




توصیف تهیه‌کننده از سریال “عاشقانه” با بازی گلزار و مهناز افشار⇐بسیار عادی!!!/این سریال زمستان عرضه می‌شود

سینماروزان: “عاشقانه” عنوان تازه ترین سریالی است که برای شبکه خانگی تولید می شود؛ سریالی که بازیگران مطرحی نظیر محمدرضا گلزار، هومن سیدی، پانته آ بهرام، حسین یاری، ساره بیات، حمیدرضا پگاه و مهناز افشار در آن ایفای نقش می کنند و منوچهر هادی آن را کارگردانی می کند.

به گزارش سینماروزان “عاشقانه” این روزها در مرحله فیلمبرداری قرار دارد و آن طور که مهدی گلستانه تهیه کننده اش گفته است سریال در فصل زمستان در شبکه خانگی توزیع می شود.

مهدی گلستانه با اشاره به کیفیت محصول به “باشگاه خبرنگاران” گفت: پخش “عاشقانه” در شب‌های زمستان خواهد بود و من بسیار به آن امیدوار هستم؛ چون فیلم هم از لحاظ فیلمنامه، هم قصه و هم شرایط تولید، از وضعیت مطلوبی برخوردار است.

گلستانه در خصوص شرایط تولید این کار، عنوان کرد: قطعا جمع آوری یازده بازیگر که هر کدام نقش اصلی هستند و حضورشان به تنهایی برای یک فیلم کافی است، دشوار است و ما این امکان را فراهم کردیم.

گلستانه در خصوص فرم فیلم اظهار داشت: یک سریال بسیار عادی است و کار عجیب و غریبی در آن صورت نگرفته است.




تازه‌ترین اظهارات محمدرضا گلزار⇔از “تُرکِ متعصب” بودن تا ترجیح دادن “قیصر” به “فروشنده” /از باور نکردن اتفاقات فیلم “ابد…” تا بیش‌فعال بودن و…

سینماروزان/فرانک آرتا: محمدرضا گلزار بدون‌شک یکی از نیازهای جریان غالب فیلم‌سازی در سینمای ایران است. هر کشوری که معتقد به صنعت سینماست و سازوکار عرضه و تقاضا را در گردش مالی و اساسا سیستم ستاره‌سازی مورد هدف قرار می‌دهد، به ستارگانی همچون گلزار نیازمند است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” هرچند ایران جزء ١٠ کشور دنیاست که سینما از بدو پیدایش خود به آن ورود پیدا کرده، اما واقعیت این است که تا امروز رشد ناهمگونی در شقوق مختلف خود داشته؛ مثلا دخل‌وخرج سینمای ایران با هم هم‌خوانی ندارد، در تکنولوژی و فناوری‌های روز دچار لنگی‌هایی است و … اما دو عنصر مهم را داراست؛ یکی نیروی انسانی کارآمد و مولد و دیگری تماشاگرانی بالقوه و بالفعل. جدا از بحث جامعه‌شناسانه و آسیب‌شناسانه، شخص محمدرضا گلزار هم چندسالی است که به‌اصطلاح پوست‌ انداخته و رویه خود را در نمایش هنر بازیگری تغییر داده است.

در پنج سال اخیر نوع انتخاب‌های نقش‌ها و گزیده‌کاری‌اش گواه این مدعاست. بنابراین برای مقوم‌شدن بنیه سینما، چه در بحث گیشه و چه از جنبه‌های هنری، بررسی چنین پدیده‌هایی ضروری به‌نظر می‌رسد.

هنگام اکران مردمی فیلم «خشک‌سالی و دروغ» دیدم که کنارتان طرفداران شما دختران، پسران نوجوان و البته جوانان و بزرگسالانی حضور داشتند که می‌خواستند با شما سلفی بگیرند. اما آنچه توجهم را جلب کرد، گریه دختر نوجوانی با چهره معصوم بود که دوست داشت شما را از نزدیک ببیند، ولی ظاهرا محافظان، شما را به اتاقی برده بودند تا از هجوم جمعیت در امان باشید. وقتی هنوز هم ابراز احساسات این‌چنینی طرفداران‌تان را می‌بینید، چه حسی دارید؟ با توجه به اینکه چند فیلم شما هم با شکست تجاری مواجه شد.
نخست باید بگویم همیشه استقبال و اظهار لطف مردم برایم محترم و لذت‌بخش بوده، هست و خواهد بود. برای من مردم بسیار مهم و عزیز هستند. تا اندازه‌ای هم که در توانم هست تلاش می‌کنم پاسخ‌گو و قدردان محبت‌های آنها باشم. در شب افتتاحیه اکران فیلم «خشک‌سالی و دروغ» خیلی دوست داشتم بیشتر در کنار مردم بمانم، اما از یک جایی به بعد حراست سالن تشخیص داد که بهتر است میان جمعیت نباشم. در ضمن به گواه آمار «شکست تجاری» درباره فیلم‌های من صدق نمی‌کند. بنابراین گفته شما را اصلاح می‌کنم که بعضی از فیلم‌هایم در مقایسه با فیلم‌های دیگرم فروش کمتری داشتند.
طبیعی است که تحلیلم در گستره فیلم‌های‌تان قابل بررسی است؛ یعنی خودتان را با خودتان مقایسه می‌کنم.
من همیشه تلاش کرده‌ام در انتخاب‌هایم نهایت دقت را داشته باشم، اما طبیعی هست که من هم مرتکب اشتباهاتی شده‌ام. بعضی مواقع هم فیلم‌های خوبی کار می‌کنی که در اکران دچار مشکل می‌شوند؛ مثل شرایط من در چند سال اخیر که دیگر تقصیر من نیست. حدود دو سال در سینما کار نکردم؛ نه اینکه منعی باشد، در حال بازی در مجموعه «ساخت ایران» بودم. دو سال هم هست که فیلم‌هایم به دلایل مختلف اکران نمی‌شوند. در فیلم «دلم می‌خواد»، به کارگردانی آقای بهمن فرمان‌آرا بازی کردم که به ‌دلیل اختلاف‌نظر بین کارگردان و تهیه‌کننده هنوز اکران نشده است. در فیلم «مادر قلب اتمی» بازی کردم که به گواه آنهایی که فیلم را دیده‌اند، فیلم بسیار خوبی شده، ولی متأسفانه به ‌دلیل سوژه خاصش اکرانش بلاتکلیف است! در فیلم «خشک‌سالی و دروغ» بازی کردم که سال گذشته از «جشنواره فیلم فجر» کنار گذاشته شد تا اصلاحاتی رویش انجام شود. حالا هم که خوشبختانه اکران شده، حوزه هنری از پخش آن در سالن‌های خود ممانعت کرده است. امیدوارم فیلم «سلام بمبئی» هم آذر امسال بدون مشکل اکران شود.
 شما چند ویژگی دارید که شرایط را تا حدی برای شما پیچیده و البته منحصر کرده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دهه ٦٠ خورشیدی به‌ دلیل سیاست‌گذاری‌های مدیران وقت سینما، برخلاف The star system in Hollywood films، شاهد Anti star system بودیم که معمولا به‌جای بازیگران، فیلم‌ها و کارگردان‌ها ستاره بودند! اما در دهه ٧٠ و به‌ویژه بعد از سال ١٣٧٦، سینما تکانی خورد. شما بعد از آن شرایط پا به عرصه سینما گذاشتید و فرصتی پیش آمد که بحث ستاره‌سازی به ‌طور عملی دنبال شود. در سینمای تجاری و بدنه توانستید جایگاه مناسبی پیدا کنید. اما فقط شما بودید که توانستید در آن مقطع مخاطبان بالقوه سینما را به سالن‌ها بکشانید و آنها برای تماشای بازی‌های‌تان پول بلیت بدهند. این فرصت طلایی را البته مرحوم ایرج قادری برای سینمای ایران ایجاد کرد؛ او که سال‌ها در حاشیه نگه داشته شده بود! آقای قادری که به قول خودش «نبض تماشاگر در دستانش» بود، بازیگر جدیدی را وارد سینما کرد. سؤال اساسی این است که شما به مثابه یک «پدیده» چگونه و چقدر توانستید از این فرصت حسن استفاده را بکنید؟
با تحلیل شما مخالفت نمی‌کنم. اما به‌ طور کلی زمانی که کاری را انتخاب می‌کنیم، همیشه همه شرایط برای بهترشدن آن دست‌‎به‌دست هم نمی‌دهد.
من همیشه گفته‌ام اکثر کارها با این هدف که «آواتار» بسازیم، شروع می‌شود، اما در عمل «هادی و هدی» تحویل داده شده!
مرحوم جلال مقدم جمله معروفی دارند که می‌خواهیم مثل تارکوفسکی فیلم بسازیم، ولی دست آخر به قر کمر فیلمفارسی رضایت می‌دهیم!
بله. البته واقعیت این است هدف همه‌مان ساخت فیلم خوب است. من با فیلم «سام و نرگس» مرحوم ایرج قادری وارد سینما شدم، اما یادتان نرود کار دومم فیلم «زمانه» بود که در آن فیلم روی ویلچر نشستم و موهایم را از ته تراشیدم. فیلم «شام آخر» را بازی کردم و بعد از آن در فیلم «بوتیک» حضور یافتم. حالا شما چرا همان زمان به بازی من در این فیلم نپرداختید؟!… جالب است، الان هم که همه از «بوتیک» صحبت می‌کنند، اکثرا می‌گویند بازی آقای رضا رویگری (شاپوری)، حامد بهداد (مهرداد) و خانم فراهانی (اتی) و جهانگیر خیلی خوب بوده… توجه کنید، نمی‌گویند محمدرضا گلزار خوب بوده، می‌گویند جهانگیر خوب بوده!! در آن زمان هم فیلم را از بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم فجر بیرون آوردند؛ درحالی‌که فیلم بسیار خوبی بود. داستانش از عشق در بطن جامعه آمده بود و بی‌دلیل مثل برخی از فیلم‌های امروزی سیاه‌نمایی نمی‌کرد. حالا سؤالم این است مگر یک بازیگر در عمر هنری خود چقدر فرصت پیدا می‌کند  و در چند فیلم درخشان می تواند حضور داشته باشد؟!
 البته فیلم «بوتیک» در بخش «فیلم‌های اول»، جایزه بهترین فیلم اول از بیست‌ودومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد، اما خب در این بخش بازی بازیگران ارزیابی نمی‌شد. بااین‌حال به این نکته اشاره کردید که منتقدان و صاحب‌نظران، بازی شما را تحلیل نکردند. آیا تا این حد برای نگاه منتقدان اهمیت قائل هستید؟
بدون تردید در آن مقطع نظر مثبت منتقدان باعث می‌شد فیلم‌نامه‌هایی هنری از این دست هم به سوی من سوق پیدا کند. اما این نادیده گرفته‌شدن‌ها من را از آن فضا دور کرد! من وارد فیلم‌های تجاری شدم که البته از بازی‌کردن در بسیاری از آن فیلم‌ها ناراضی نیستم و به نظرم اتفاقا فیلم‌های خوبی هستند.
مثلا چه فیلم‌هایی؟
مثل «کما»، «آتش‌بس» و «توفیق اجباری» که مردم آنها را دوست دارند. البته اشتباهاتم را می‌پذیرم، اما برخی از انتخاب‌هایم به دلیل شرایطی بوده که برایم پیش آمد؛ یعنی در شرایطی قرار گرفتم که گریزی از آن نبود.
 البته واقعیت این است که هر بازیگری برای تداوم حضور نیاز دارد فیلم بازی کند. این شرایط هم فقط مختص شما نیست. همه بازیگران چنین شرایطی دارند، اما سؤال این است که برای تداوم حضورتان، بهتر نبود برای حرکت مؤثر در هر دو جریان، فضا را مدیریت می‌کردید؛ یعنی هم در فیلم‌های تجاری و هم در فیلم‌های هنرمندانه با کارگردانان شاخص حضور ‌می‌داشتید؟
متوجه منظورتان هستم. این اتفاق‌ها مربوط به قبل از سال ١٣٩٠ است. از این سال به بعد در فیلم‌های خوبی بازی کرده‌ام؛ مثلا در سریال شبکه خانگی «ساخت ایران» بازی کردم و همین‌طور در چهار فیلم سینمایی خوب. درحال‌حاضر هم مجموعه «عاشقانه»ام در حال آماده‌شدن است.
 البته به نظر می‌رسد در جاهایی، مثل برخی از همکاران‌تان سیاست به خرج ندادید. بازیگرانی می‌شناسم که نه چهره و فیزیک شاخصی دارند و نه بازی دندان‌گیری، اما در هر نشریه و رسانه و هر دفتر فیلم‌سازی سایه‌شان را می‌بینیم، ولی سایه شما در خیلی جاها مستدام نبود! اصلا چرا با نشریات تخصصی و رسانه‌های مهم در ارتباط نیستید؟ چرا افراد معدودی با شما در ارتباط هستند که در عمل جوری به نظر می‌رسد که خود شما عامدانه از رسانه‌ها کناره‌گیری می‌کنید؟
تا حدی با شما موافقم. خیلی پیگیر این نوع ارتباطات نبودم. اعتقاد داشته و دارم که چیدمان زندگی‌ام رقم خورده و روزی‌ام از سوی خداوند مقدر شده است.
 این جمله شما شعارگونه است كه ما به توکل اعتقاد داریم و نه تبلیغات. این نگاه لازم است، اما کافی نیست. بالاخره جهان امروز عصر ارتباطات است و شما در این حیطه می‌توانید هدف‌تان را دنبال کنید!
اگر با مطبوعات هماهنگ نبودم، دلیلش تعمدی نبوده. شاید هم این عزیزان فکر می‌کردند اگر سراغ من بیایند، با برخورد بدی مواجه می‌شوند.
 شاید! اما واقعا دلیلش چه بود. آیا خجالتی هستید؟
اصلا. اما خب دلیلی هم نمی‌دیدم که چیدمانی داشته باشم که دیده شوم. احتمال فراموشی بازیگری که چهار سال در سینما، فیلم نداشته بسیار زیاد است. اما خوشحالم که الان با وجود کم کاری‌ام، مخاطبانم شاید ١٠ برابر زمانی شده‌اند که مثلا در «آتش‌بس» بازی کردم.
از گوشه‌وکنار شنیده‌ام که از فیلم‌سازان خوب پیشنهاداتی دریافت کردید؛ مثلا چرا با مسعود کیمیایی یا بهرام بیضایی همکاری تان عملی نشد؟
قسمت نبود. پروژه سینمایی «لبه پرتگاه» آقای بیضایی کلا منتفی شد. برای بازی در دو فیلم «سربازان جمعه» و «متروپل» آقای کیمیایی نیز دعوت شدم که هر کدام بنا به دلایلی اتفاق نیفتاد. جدا از آنکه کارکردن با آقای کیمیایی جزء افتخارات هر بازیگری است، ایشان را قلبا دوست دارم و امیدوارم روزی با ایشان کار کنم.
به‌طورکلی تعریف‌تان از سینما و نگاه‌تان به این هنر چیست؟
سینما برای من در وهله اول هنر – صنعت سرگرم‌کننده تعریف شده و سپس در قالب روایت سالم قصه، می‌تواند کاربرد آموزشی داشته باشد. خیلی کلی گفتم.
 منظور شما از اشاره به به‌کارگیری واژه سیاه‌نمایی برای برخی از فیلم‌های ایرانی چه بود؟
برخی از فیلم‌ها در این سال‌ها بدون هرگونه دلیل قانع‌کننده‌ای فقط نقاط تاریک جامعه را به رخ کشیدند که تعددشان می‌توانست برخی از واقعیات را نادرست مطرح ‌کند.
 چند سالی است که در کاربرد و مصرف واژگان اسراف می‌کنیم و بدون اینکه بدانیم جایگاه و منزلت هر واژه چیست و کجاست آن را به کار می‌بریم. «سیاه‌نمایی» هم از همان واژگان است. در جایی خواندم که گفتید فیلم «ابد و یک روز» بهترین فیلم سینمای ایران است. درحالی‌که برخی‌ها به فیلم واژه سیاه‌نمایی را سنجاق می‌کنند. نظرتان چیست؟
این فیلم را خیلی دوست دارم. ولی اعتقادی ندارم این همه داستان توأمان در یک خانواده رخ بدهد. چنین فیلم‌نامه‌ای از دیدگاه من وجود خارجی ندارد که این همه مصیبت گریبان‌گیر یک خانواده شود. حجم مصیبت و مشکلات آن قدر زیاد است که نمی‌توان به همه آنها در یک فیلم پرداخت. هر کدام از آن اتفاقات می‌تواند بن‌مایه داستان فیلم جداگانه‌ای باشد. حالا پس از موفقیت چنین فیلمی باید منتظر سری فیلم‌هایی باشیم که می‌خواهند شبیه «ابد و یک روز» ‌شوند و به احتمال زیاد فاقد نکات قوت این فیلم نیز هستند. آنچه می‌ماند تعدادی فیلم با داستان‌های به اصطلاح سیاه هست که در سطح مانده‌اند. ما فیلمی به نام «مادر قلب اتمی» ساختیم. فیلم از دقیقه ٢٠ به بعد وارد فضایی شبیه به سوررئال می‌شود که هیچ ما بازای بیرونی ندارد. وقتی فیلم در جشنواره برلین به نمایش درآمد و با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شد، از من پرسیدند که داستان این فیلم در کشور شما وجود خارجی دارد که جواب من منفی بود. توضیح دادم که این فیلم براساس ذهنیت نویسنده فیلم‌نامه ساخته شده و نه براساس واقعیات موجود در ایران.
 پس از چه نظر فیلم «ابد و یک روز» مطابق عقیده‌تان بهترین فیلم است؟
فیلم به‌لحاظ ساختار و تکنیک و بازی‌ها درجه یک است. من مجموعه اتفاقات در فیلم را باور نمی‌کنم.
چقدر فیلم‌های روز جهان را دنبال می‌کنید؟
خیلی.
چه نوع فیلمی با ذائقه شما سازگار است؟
تنوع فیلم‌های مورد علاقه من کم نیستند.
از بازی کدام بازیگران استقبال می‌کنید؟
متیو مک کانهی، ادوارد نورتن، دنزل واشنگتن و راسل کرو جزء بازیگران مورد علاقه من هستند.
 نظرتان درباره بازی بازیگران زن خارجی چیست؟
مورد به‌خصوصی در نظر ندارم.
در مصاحبه‌ای از قول شما خواندم که علاقه‌مند نیستید با خبرنگاران زن گفت‌وگو کنید. چرا؟
این‌طور نیست.
 آیا ضدزن هستید؟
من آذری هستم. به عبارت دقیق‌تر ترک متعصب هستم. آیا مرد سنتی و غیرتی، ضدزن معنا می‌شود؟
 غیرتی‌بودن معنا و مفهومی دارد به عمق فرهنگ و تاریخ این سرزمین. به‌طور مثال دو فیلم «قیصر» و «فروشنده» را با هم مقایسه کنید. قریب ٥٠ سال از هم فاصله دارند. مردان هر دو فیلم، یعنی قیصر (بهروز وثوقی) و عماد (شهاب حسینی) با موقعیتی واحد مواجه می‌شوند که ناموس‌شان مورد تعرض قرار می‌گیرد. هر دو به قانون مراجعه نمی‌کنند و انتقام شخصی می‌گیرند و دست آخر هر دو به شیوه خودشان کَلَک متعرض را یک‌سره می‌کنند. حالا شما کدام مدل غیرتی هستید؟
همچنان مدل قیصر.
 اصولا مبنا و معیار شما برای بازی در چند فیلم، در یک سال چیست؟
بازی‌کردن من مثل بقیه بازیگران نیست؛ مثلا فلان آقای بازیگر در شش ماه اول سال دست کم در هشت فیلم بازی می‌کند؛ درحالی‌که در سال تنها شاید چهار کار درخشان در سینمای ما ماندگار شود.
 چون شما موقعیت‌ بیشتری برای امرار معاش دارید؟
چطور؟
 به شما به ‌دلیل چهره و فیزیک‌تان کارهای تبلیغاتی هم پیشنهاد می‌شود. پس فرصت شغلی برای شما خوشبختانه بیشتر است، اما دیگران چنین فرصتی ندارند؛ بنابراین مجبورند در فیلم‌های بیشتری بازی کنند تا خرج خود و خانواده‌شان را دربیاورند، اما از سویی قبول دارم که برخی از بازیگران این روزها مدل رضا بیک‌ایمان‌وردی در سینمای ایران کار می‌کنند که خب پذیرفتنی نیست.
این هم یک نظر است. اما به فعالیت تبلیغاتی‌ام اشاره کردید. از این نظر خرسندم که با برندهایی مثل لوندویل و جی.یو.ام کار می کنم.
  با همه این توضیحات چرا در فیلم بد «در امتداد شهر» علی عطشانی بازی کردید؟
من آخرین نفری بودم که به پروژه اضافه شدم و به‌هرحال جزء کارهای من است.
چقدر اهل کتاب‌خواندن هستید؟
زمان دانشگاه بیشتر کتاب می‌خواندم. الان هم‌زمان درگیر انتشار آلبوم موسیقی، برپایی کنسرت، بازی در فیلم و سریال و مدیریت دو رستوران هستم که متأسفانه فرصتی برای مطالعه نیست و می‌دانم که این ایراد بزرگ همه ما هست که کتاب‌خوان نیستیم.
 کار دیگری نمی‌خواهید انجام بدهید؟ به نظرم کم‌کار هستید… .
(می‌خندد) خب من بیش‌فعال هستم. هر ساعتی از شب بخوابم، رأس ساعت شش صبح بیدار می‌شوم و کارم را آغاز می‌کنم.
 خب فقط می‌توانم بگویم خداقوت!
(می‌خندد) ممنون، این اتفاق به من کمک می‌کند تا تلاش کنم به اهدافم برسم.
 اهداف‌تان چیست؟
اهداف که در هر زمان و شرایط می‌تواند فرق داشته باشد. ولی به طور کلی می توانم بگویم در این زمان دوست دارم نقش‌هایی را بازی کنم که هر وقت می‌بینمشان، همچنان برایم لذت‌بخش باشد. مردم از کارهای گذشته من هنوز یاد می‌کنند. در موسیقی هم به دنبال این هستم که دوباره روی صحنه برگردم. همان طور که می دانید از سال ٧٧ در عرصه موسیقی فعالیت می کنم
 جمله کلیدی پایانی شما برای این گفت‌وگو چیست؟
از مردم تشکر می‌کنم و دستشان را می‌بوسم. ممنونم که این همه لطف‌شان شامل حال من شده. امیدوارم از کارهایم خوششان بیاید و بتوانم محبت‌شان را جبران کنم.




بازیگر “شعله” به ایران می‌آید+عکس

سینماژورنال: “درمندرا دئول” (Dharmendra) بازیگر نقش اصلی فیلم «شعله» که در ایران طرفداران زیادی داشت، به دعوت پروژه «سلام بمبئی» برای مراسم افتتاحیه «سلام بمبئی» به ایران خواهد آمد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” این ستاره ٨٠ ساله سینمای بالیوود قرار است همراه دیامیرزا، گلشن گروور، پونم دهلون و دلیپ تاهیل، ١٢ آذرماه وارد ایران شوند.

مراسم استقبال از این اسطوره سینمای هند از سوی بخش cip فرودگاه امام خمینی (ره) انجام خواهد شد و بازیگران هندی «سلام بمبئی» همراه پحلاج نیهالانی، تهیه‌کننده بالیوودی «سلام بمبئی»، به وسیله بادیگاردهای مخصوص به هتل اسپیناس تهران انتقال می‌یابند. مراسم افتتاحیه فیلم هم قرار است روز شنبه، سیزدهم آذر در برج میلاد تهران برگزار شود.


«سلام بمبئی» نخستین فیلم محصول مشترک سینمای ایران و بالیوود هندوستان است که رسما از یازدهم آذر (اول ربیع‌الاول) با سرگروهی «سینما استقلال» به نمایش عمومی درخواهد آمد.

«سلام بمبئی»، به کارگردانی قربان محمدپور و تهیه‌کننده ایرانی آن، جواد نوروزبیگی، ملودرامی عاشقانه است که داستان آشنایی دختری هندی و پسری ایرانی را روایت می‌کند که هر دو دانشجوی پزشکی هستند و درگیر ماجراهایی می‌شوند.

محمدرضا گلزار، ‌دیامیرزا و بنیامین بهادری بازیگران اصلی فیلم ‌هستند. کمپانی موشن پیکچر، تهیه‌کننده بالیوودی «سلام بمبئی»، قرار است این فیلم را در سه‌‌هزار سینمای هند به نمایش درآورد.

همچنین قرار است «سلام بمبئی» در پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، آمریکا، کانادا، استرالیا، انگلستان، آلمان، سوئد، نروژ، دانمارک، هلند و کشورهای عربی اکران عمومی شود.

 درمندرا دئول
درمندرا دئول

شهرت در میان مخاطبان ایرانی

درمندرا دئول، ستاره سرشناس سینمای هند، در نقش ویرو، همراه با هما مالینی، ‌دیگر ستاره سینمای بالیوود، در نقش بسنتی و آمیتاب باچان در نقش جـِی دو در فیلم «شعله» بازی کردند که این فیلم در ایران طرفداران زیادی داشت، به‌طوری‌که جبار سینگ (امجد خان) که ‌نقش منفی فیلم بود، در میان مخاطبان ایرانی معروف شده بود.


فیلم «شعله» محصول سال ۱۹۷۵ به‌وسيله رامش سیپی کارگردانی شد. این فیلم از بزرگ‌ترین فیلم‌های سینمای هند محسوب می‌شود که در جشنی که به مناسبت صدسالگی سینمای بالیوود برگزار شد، به‌عنوان برترین فیلم سینمای هند در قرن گذشته معرفی شد.

فیلم درباره زندگی پلیسی بازنشسته است که راهزنی به اسم جبار سینگ خانواده‌اش را قتل‌عام و دستان خودش را نیز قطع کرده است. تاکور، دو دزد به ‌نام‌های ویرو و جـِی که آنها را دستگیر کرده به‌کار می‌گیرد تا جبار سینگ را بیابند و زنده به او تحویل دهند. فیلم «سلام بمبئی» پروژه مشترک ایران و هند است که در آن محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری، ‌از سینمای ایران بازی خواهند داشت.

درمندرا در کنار آمیتاب باچان در نمایی از "شعله"
درمندرا در کنار آمیتاب باچان در نمایی از “شعله”




فیلمیران “دلم میخواد” فرمان‌آرا را بعد از جشنواره اکران خواهد کرد

سینماژورنال: در روزهای گذشته بهمن فرمان آرا در گفتگویی تفصیلی از اکران “دلم میخواد” بعد از جشنواره خبر داده بود(اینجا را بخواند) و حالا علی تقی پور تهیه کننده این فیلم که در ماههای اخیر دچار برخی درگیریها با فرمان آرا شده بود نیز ضمن تأیید زمان اکران فیلم از این گفته که پخش آن را فیلمیران برعهده خواهد داشت.

علی تقی پور تهیه‌کننده فیلم سینمایی «دلم می خواد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا به “مهر” گفت: «دلم می خواد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا بعد از گذشت بیش از ۲ سال از تولید، بعد از پایان سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در سینماهای کشور نمایش داده می شود.

وی ادامه داد: با توجه به شروع ماه های محرم و صفر و بعد از آن شروع سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، تصمیم گرفته شد این اثر سینمایی بعد از پایان جشنواره و اواخر سال جاری نمایش داده شود.

تقی پور گفت: پخش این اثر سینمایی توسط شرکت فیلمیران انجام خواهد شد.

فیلم سینمایی «دلم می خواد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا در سال ۱۳۹۲ ساخته شده است. در خلاصه داستان این اثر سینمایی به نویسندگی امید سهرابی آمده است: بهرام فرزانه مردی است که در شهری زندگی می کند که اغلب مردمش افسرده و ناراحت هستند. او بر اثر اتفاقی دچار مشکلی می‌شود. مشکل این گونه است که گاهی موسیقی خاصی به ذهنش متبادر می شود و او را مجبور به حرکات موزون می کند و این اتفاق ناخودآگاه، مشکلات خاصی برایش به وجود می آورد.

رضا کیانیان، مهناز افشار، محمدرضا گلزار، آرمینه زیتون چی، رضا بهبودی، ندا مقصودی، پیام دهکردی، صابر ابر، رویا نونهالی، علی سرابی، بهناز جعفری، فرزین صابونی، سحر دولشاهی، احمد ساعتچیان و مریم بوبانی از جمله بازیگران این اثر سینمایی هستند.




تهیه‌کننده تازه‌ترین سریالی که گلزار و مهناز افشار بازیگران اصلی آن هستند⇐ ۶ ماه دنبال تأمین بودجه بودیم/از قسمت چهارم به بعد حتی بدون بازیگران هم مخاطب خواهیم داشت

سینماژورنال: “عاشقانه” بعد از “عشق تعطیل نیست” که هر دو در مقوله عشق مشترکند دومین سریالی است که مهناز افشار و محمدرضا گلزار نقشهای اصلی آن را بازی می کنند.

به گزارش سینماژورنال “عاشقانه” را منوچهر هادی کارگردانی می کند و مهدی گلستانه هم تهیه کنندگی آن را انجام خواهد داد. ساره بیات، پانته آ بهرام،  بهاره کیان افشار، حمیدرضا پگاه، فرزاد فرزین، حسین یاری، مسعود رایگان و هومن سیدی دیگر بازیگرانی هستند که در این سریال حضور خواهند یافت و این ترکیب بازیگران شائبه های مبنی بر بودجه چندمیلیاردی کار را پدید آورده است.

گلستانه تهیه کننده “عاشقانه” اما بدون اشاره به رقم بودجه کار درباره فراهم آوردن آن به “مهر” گفته است: ما از ابتدا می دانستیم با چه کسانی می خواهیم کار کنیم. همین که «عاشقانه» یکباره خبری شد و هر خبری که از آن منتشر می شود مورد توجه همه قرار می گیرد به این خاطر است که نزدیک ۶ ماه به دنبال کارهای اولیه و تأمین بودجه بودیم و وقتی همه چیز آماده و مهیا شد تصمیم به رسانه ای شدن آن گرفتیم.

از قسمت چهارم به بعد حتی بدون بازیگران هم مخاطب خواهیم داشت

سریال “عاشقانه” فردا 22 شهریورماه کلید خواهد خورد و جالب است که تهیه کننده سریال ادعا کرده که داستان سریال آن قدر کشش دارد که بعد از قسمت چهارم حتی بدون حضور ستاره ها هم قابلیت پیگیری خواهد داشت. گلستانه بیان داشته است: خوشبختانه در این داستان غافلگیری های متعدد باعث می شود که بعد از قسمت چهارم حتی اگر همه بازیگران هم حضور نداشته باشند که البته دارند داستان کشش لازم را ایجاد کند که بیننده به خاطر خود قصه، جریان را دنبال کند.

نگرانی های برآمده از سابقه قبلی گلزار و افشار در شبکه خانگی

اولین قسمت “عاشقانه” 15 آذرماه به شبکه خانگی عرضه خواهد شد. تجربه کارگردانانی مانند بیژن بیرنگ که پیشتر در شبکه خانگی نتوانسته بودند با امثال گلزار و افشار کار کنند و در نتیجه “عشق تعطیل نیست” نیمه تمام مانده بود این گمانه را ایجاد می کند که مبادا “عاشقانه” هم با چنین مشکلی مواجه شود. گلستانه در این باره بیان داشته است:  خوشبختانه کسانی که در این سریال ایفای نقش خواهند کرد غالبا یا از دوستان من یا منوچهر هادی هستند و ما مشکلی در ایجاد ارتباط گرفتن و هماهنگی با آنها نخواهیم داشت. علی رغم برخی صحبت ها که می گویند فلان بازیگر به دلیل شهرتش رفتارها و ناهماهنگی هایی را در کار ایجاد می کند من تا الان با این اتفاق مواجه نشدم و در «عاشقانه» هم بعید می دانم مشکلی پیش بیاید.




بعد از چهار سال دوری از پرده عریض⇐گلزار مهرماه به سینماها می‌آید

سینماژورنال: یکی از آثار حاشیه برانگیز محمدرضا گلزار با عنوان “خشکسالی و دروغ” بعد از دریافت پروانه نمایش در مسیر اکران قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال «خشکسالی و دروغ» که توسط پدرام علیزاده ساخته شده است بعد از پایان اکران «سایه‌های موازی» در گروه زندگی روی پرده می‌رود.

آخرین فیلم اکران شده گلزار فیلم تجاری “تو و من” از محصولات برادران بانکی بود که شهریور 91 روی پرده رفت. محمدرضا گلزار که به دلیل ممنوع الکاری و توقیف دو فیلم قبلی خود “مادر قلب اتمی” و “دلم میخواد” در چهار سال گذشته فیلمی را بر پرده سینماها نداشته و حالا با «خشکسالی و دروغ» اکران پاییزی سینماها را تجربه می‌کند.

تهیه کنندگی “خشکسالی و دروغ” را غلامرضا موسوی از شرکای موسسه فیلمیران برعهده دارد اما پخش این فیلم توسط هدایت فیلم انجام خواهد شد!

 پگاه آهنگرانی، علی سرابی و آیدا کیخایی از دیگر بازیگران “خشکسالی و دروغ” هستند که اقتباسی است از نمایشی به همین نام از آثار محمد یعقوبی.

 




فرزاد فرزین همبازی گلزار شد

سینماژورنال: فرزاد فرزین خواننده ای که یک دهه قبل و با “پسران آجری” مجید قاری زاده بازیگری و خوانندگی تیتراژ را همزمان تجربه کرد برای بازی در سریال “عاشقانه” قرارداد بست و همبازی محمدرضا گلزار شد.

به گزارش سینماژورنال فرزین در سالهای گذشته در فیلمهای دیگری مانند “کنسرت روی آب” و “سگهای پوشالی” هم بازی کرده ضمن اینکه تیتراژ “سوپراستار” تهمینه میلانی را خوانده است.

“عاشقانه” به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی مهدی گلستانه بر اساس برنامه ریزی های انجام گرفته به زودی مقابل دوربین خواهد رفت.

پیش تر حضور محمدرضا گلزار، ساره بیات، هومن سیدی و حسین یاری در این مجموعه قطعی شده بود.




“عاشقانه” گلزار برای شبکه خانگی⇔به اشتراک کارگردان “سالوادور…” و نویسنده “میوه ممنوعه”

سینماژورنال: محمدرضا گلزار که فیلمهای «سلام بمبئی» به کارگردانی قربان محمدپور و «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی پدرام علیزاده را آماده اکران دارد و فیلم توقیفی «دلم می خواد» ساخته بهمن فرمان آرا نیز دیگر فیلم به نمایش درنیامده این بازیگر محسوب می شود قصد بازگشت به شبکه خانگی را دارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از تجربه هایی مانند “ساخت ایران” و “عشق تعطیل نیست” آن طور که “بانی فیلم” خبر داده گلزار در تازه ترین مجموعه ای که بناست برای شبکه خانگی تولید شود با عنوان “عاشقانه” ایفای نقش خواهد کرد.

“عاشقانه” را منوچهر هادی سازنده کمدی 17 میلیاردی “سالوادور…” کارگردانی می کند و تهیه کنندگی آن هم برعهده مهدی گلستانه کارگردان آثاری مانند “نقطه کور” و “نازنین” است.

نام علیرضا کاظمی پور  نگارنده سناریوی سریالهایی نظیر «مسافري از هند»، «فقط به خاطر تو»، «دل نوازان»، «کمکم کن» ، «گمگشته» ، «او يک فرشته بود»، «ميوه ممنوعه»، «پرواز در حباب»، «آخرين دعوت» و «اشک ها و لبخندها» نیز به عنوان یکی از سناریستهای اثر دیده می شود. سعید جلالی همکار سناریست “عاشقانه” است.

شهریورماه کلید زده می شود

پیش تولید سریال «عاشقانه» به کارگردانی منوچهر هادی از ماه گذشته آغاز شده و براساس برنامه ریزی ها اواخر شهریور مقابل دوربین خواهد رفت.

این مجموعه که احتمالاً نام آن تغییر خواهد کرد، قرار است در ۱۵ قسمت از شبکه نمایش خانگی عرضه شود. این سریال ۱۵ قسمتی طی یکی- دو هفته آینده انتخاب خواهند شد.

به گفته مهدی گلستانه تهیه کننده پروژه، بخش اعظم لوکیشن های این سریال در تهران و بخش هایی از کار نیز در شمال کشور و دبی مقابل دوربین خواهد رفت.

«عاشقانه» مضمونی اجتماعی دارد و در خلاصه داستانش آمده: آرامش ظاهری زندگی چند زوج جوان با ورود یک زن، به هم می ریزد… .

سایر عوامل اصلی این پروژه عبارتند از: مدیر تولید: شهاب علی بخشی، مدیر تصویربرداری: محمد افسری، برنامه ریز: سیدجواد حسینی، دستیار اول کارگردان: علی سخنگو، دستیار برنامه ریز: جعفر نامنی، دستیار دوم کارگردان: سیدشهاب محسن نژاد، منشی صحنه: رضا بقایی اصل، طراح صحنه: رضا مهدی زاده، طراح لباس: الهام شعبانی، صدابردار: وحید دوزنده، طراح گریم: امید گلزاده، مشاور رسانه ای: امین اعتمادی، مدیران تدارکات: حسین فیض آبادی، یوسف آقایی، مشاور تهیه: محسن قاسمی، دستیار طراح صحنه: مسعود تاروردی، سرمایه گذاران: محمدرضا نادری، مهدی گلستانه.