1

بهرام بیضایی: نمي‌دانم كي و چطور؟ اميدوارم من هم فيلم بلند بسازم در آينده!

سینماژورنال: بهرام بیضایی هرچند نزدیک به چهار سال است که ایران را ترک کرده و در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول است اما هرازگاه رسانه های مختلف به وی می پردازند و درباره میراث هنری او چه در نمایش و چه در سینما پرونده هایی تدارک می بینند.

به گزارش سینماژورنال تازه ترین جشن انجمن فیلم کوتاه ایران نیز در حالی برگزار شد که در آن بنا بود نشان ویژه ایسفای این جشن به بهرام بیضایی اعطا شود. با این حال نبود بیضایی در ایران باعث شد که این نشان از طریق رفیق آهنگسازش محمدرضا درویشی برایش ارسال شود.

از آن سو بیضایی نیز که کار فیلمسازی خود را با آثاری کوتاه چون “سفر” و “عمو سبیلو” آغاز کرده است با ارسال پیامی تصویری برای این جشن از توجه به خود تشکر کرد.

سینماژورنال متن کامل پیام تصویری بیضایی را ارائه می دهد:

سلام مي‌كنم به انجمن فيلم كوتاه ايران

خوشحالم كه انجمن فيلم كوتاه وجود دارد. فيلم كوتاه وجود دارد. ايران وجود دارد و سينما وجود دارد. از همه اينها خوشحالم.

حقيقت اين است كه نمي‌دانم چرا شايسته اين جايزه شدم. جايزه‌اي غيرمنتظره بود برايم و مثل هر اتفاق غيرمنتظره‌اي برايم جالب است و ممنونم. (براي اين جايزه) هيچ دليلي نمي‌بينم مگر محبت شما. و از محبت‌تان تشكر مي‌كنم. اميدوارم همه شما فيلمِ بلندتان را بسازيد.

اميدوارم من هم فيلم بلند بسازم در آينده. نمي‌دانم كي و چطور؟ اميدوارم همه فيلم‌هاي بسيار خوب بسازيد و باعث سربلندي سينماي ايران شويد. يك‌بار ديگر از همه شما متشكرم.

 




آهنگساز آخرین فیلم بیضایی: سریالهای ترک بلای جان مردم ایران شده است/پست‌ترین و مبتذل‌ترین سریال‌ها پخش می‌شود و مردم هم نشسته‌اند اینها را تماشا می‌کنند

سینماژورنال: محمدرضا درویشی پژوهشگر و آهنگساز از جمله چهره های موسیقی است که علیرغم صاحب نظر بودن، کمتر تن به مصاحبه می دهد.

به گزارش سینماژورنال این کمتر مصاحبه کردن اما نشانه کم دانشی نیست که اتفاقا او به شدت هم بر حوزه های مختلف موسیقی اشراف دارد شاید برای همین باشد که وقتی در زمینه ای مانند تاثیر آلودگیهای صوتی بر موسیقی مورد علاقه آدمیان، طرف پرسش “شرق” قرار می گیرد هم با دقت و جزییات به کالبدشکافی موضوع می پردازد.

اگر امروز موسیقی ما فاقد هویت شده به‌دلیل این است که جامعه ما فاقد هویت است

درویشی در این گفتگوی کاملا تخصصی گریزی هم می زند به اوضاع و احوال موسیقی روزگار ما و بخصوص موسیقی موسوم به تلفیقی. درویشی این نوع موسیقی می گوید: موسیقی تلفیقی که امروز شاهدش هستیم به خاطر جامعه تلفیقی است. اگر امروز موسیقی ما فاقد هویت شده به‌دلیل این است که جامعه ما فاقد هویت است. جامعه ما به‌لحاظ فرهنگی هیچ زبان معینی ندارد. یک جامعه فاقد مضمون و فاقد مسیر فرهنگی.

سازنده موسیقی متن “بمانی” مهرجویی ادامه می دهد: نگاه به تعداد قلیلی روشنفکر نکنید که ایده و طرح فرهنگی دارند. به ٧٠ میلیون مردم توجه کنید، به روستا‌ها و خانواده‌های شهری که فاقد مسیر فرهنگی و فکری هستند و نمی‌دانند چه موسیقی‌ای گوش دهند. ببینید مردم در تاکسی‌ها چه موزیکی گوش می‌دهند. ببینید چه کانال تلویزیونی نگاه می‌کنند.

سریالهای ترک بلای جان مردم ایران شده است

این آهنگساز با اشاره به شبکه های فارسی زبان می افزاید: این شبکه‌های{سریالهای} ترکی بلای جان مردم ایران شده است. ‌ای‌کاش مردم کانال‌های ایرانی می‌دیدند. پست‌ترین و مبتذل‌ترین سریال‌ها پخش می‌شود و مردم هم نشسته‌اند اینها را تماشا می‌کنند. مردم ما مسیر فرهنگی خود را گم کرده‌اند، پا در هوا هستند.

در جامعه تلفیقی است که موسیقی تلفیقی عرصه پیدا می کند

درویشی که همکاری با بهرام بیضایی را در آخرین ساخته این کارگردان “وقتی همه خوابیم” تجربه کرده خاطرنشان می سازد: در جامعه تلفیقی است که موسیقی تلفیقی عرصه پیدا می‌کند. البته موسیقی تلفیقی ذاتا اشکالی ندارد. تلفیق یک طیف است و از جدی‌ترین موسیقی تا مبتذل‌ترین شکل آن را در بر می‌گیرد. شاید اساسا درست نباشد بگوییم تلفیق خوب است یا بد. شاید بهتر باشد مشخص کنیم درباره کدام نوع از تلفیق صحبت می‌کنیم.

قبلا دو خواننده پاپ داشتیم و من هم آثارشان را گوش می دادم اما موسیقی پاپ این روزها وحشتناک و آزاردهنده است

محمدرضا درویشی درباره اوضاع و احوال موسیقی پاپ ایرانی نیز چنین نظری دارد: قبلا ما دو خواننده پاپ داشتیم؛ و من هم که کار جدی می‌کنم اگر بخواهم تفننی داشته باشم و یک مقدار با خودم شوخی کنم، اگر این موسیقی به دستم برسد، گوش می‌دهم و دستگاه را خاموش نمی‌کنم و لذت می‌برم، اما موسیقی پاپ این روز‌ها وحشتناک و آزار‌دهنده است؛ ذهن مرا آزار می‌دهد و در دل من وحشت ایجاد می‌کند. مخصوصا نمونه‌های خارجی مثل رپ و… نمونه‌های ایرانی‌اش هم کم نیست.