1

تازه‌ترین اظهارات #داریوش_مهرجویی که #لامینور را در اکران عیدفطر روی پرده فرستاد⇐عاشق همسرم هستم و امیدوارم این عشق، پایدار بماند!/معتقدم #سنتوري بهترين فيلم من است كه جعفري جلوه در زمان اكران، الكي جلوي آن را گرفت!!/انگار جلوه با من لج بود؟ و رسالتش فقط اين بود كه جلوي #سنتوري را بگيرد!/فیلمنامه #لامینور دچار سانسورهای زيادي شد!/ تناقض وحشتناكي است كه روضه‌خوان‌ها از موسيقي بهره مي‌برند ولی مردم از بخش مهمي از آنچه وجود دارد، محروم مي‌شوند!/با آدم‌هايي كه جلوي موسیقی را مي‌گيرند، مخالفم!/نسل جدید، جانورهايي هستند كه از قضا بسيار روشنفكر و متوجه هستند!!/امیدمان به نسل جدید است که گشایشی در فرهنگ ایجاد کنند!

سینماروزان: موسيقي عالي‌ترين هنر انساني است. من بسيار به موسيقي اهميت مي‌دهم و واقعا احساس مي‌كنم اين هنر بهترين و ناب‌ترين وسيله براي پالايش روح انسان است.

داریوش مهرجویی کارگردانی که #لامینور را روی پرده دارد با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت: حتي در كليساها موسيقي نواخته مي‌شود. به چند صدايي‌هاي لطيف يك گروه كر دقت كنيد. چقدر زيباست وقتي هارمونيزه و ارايه مي‌شود و روح آدمي را تازه مي‌كند. مختص گروه و فرقه و تيره خاصي از انسان‌ها هم نيست؛ هم بودايي‌ها موسيقي دارند، هم هندوها، هم ديگران و هم البته اسلام. موسيقي، المان تلطيف‌‌كننده روح است. جالب است كه در روضه‌خواني‌ها از موسيقي استفاده مي‌شود و نوحه‌خوان‌ها با صدا و موسيقي مرثيه‌سرايي مي‌كنند.از ضرباهنگ و نت استفاده مي‌شود. به نظر من اين تناقض وحشتناكي است كه در كشور ما از يك طرف روضه‌خوان‌ها از موسيقي بهره مي‌برند، از طرف ديگر مردم از بخش مهمي از آنچه وجود دارد و توليد مي‌شود يا مي‌تواند توليد بشود، محروم مي‌شوند. آخر چرا؟

این کارگردان افزود: متاسفانه بايد گفت بعضي خانواده‌ها هم گرفتار اين قضيه و اين نگاه بسته هستند و به دختران‌شان اجازه نمي‌دهند موسيقي كار كنند. آدم‌هايي را مي‌شناسم كه وقتي صداي ساز بلند مي‌شود، كلافه مي‌شوند. در حالي كه خودشان روضه مي‌خوانند يا روضه گوش مي‌دهند كه در آن از موسيقي استفاده شده است.

مهرجویی گفت: موسيقي از همان ابتداي فعاليتم در سينما در فيلم‌هايم جريان داشته. از فيلم «گاو» بگير تا «اجاره‌نشين‌ها» و… ببينيد شخصيت‌هاي فيلم‌هايم چقدر زيبا ساز مي‌زنند. خودم اهل موسيقي هستم و گفتم كه موسيقي را بسيار دوست دارم و با آدم‌هايي كه جلوي اين هنر را مي‌گيرند، مخالفم.

داریوش مهرجویی با اشاره به ممیزی #لامینور در دولت اعتدال بیان داشت: فيلمنامه #لامینور دچار سانسورهاي زيادي شد و تحت فشار بودم اما ارزش اين را داشت كه با سانسورها كنار بيايم تا اين فيلم در جامعه‌اي كه در آن حتي زنان حق رفتن به استاديوم و تماشاي بازي فوتبال را هم ندارند و در زمينه موسيقي بسيار شديد سانسور مي‌شوند، ساخته شود تا صداي‌شان را به گوش جامعه برسانم.

مهرجویی درباره تجربه تلخ توقیف #سنتوری گفت: من معتقدم «سنتوري» بهترين فيلم من است كه جعفري جلوه در زمان اكران الكي جلوي آن را گرفت. انگار رسالتش فقط اين بود كه جلوي فيلم «سنتوري» را بگيرد. من در «سنتوري» موسيقي را ستايش كردم و پرورش دادم. حتي وزير وقت-صفارهرندی- هم فيلم «سنتوري» را نديده بود. انگار جعفري جلوه با من لج بود!؟ فيلم «سنتوري» در ستايش موسيقي است اما «لامينور» فيلمي درباره موسيقي است و اين هنر در سراسر فيلم جريان دارد. آن بخش از فيلم كه زن چاقو در دست گرفته معناي بسيار خاصي دارد؛ يعني مي‌خواهد از ممانعت‌ها در قبال موسيقي جلوگيري كند.

مهرجویی تاکید کرد: من معتقدم نسل جديد از اين تعصبات و گرفتاري‌ها فرا مي‌گذرد. آنها جانورهايي هستند كه از قضا بسيار روشنفكر و متوجه هستند. جلوي اين نسل را نمي‌توانند بگيرند. آنها مي‌روند جلو و كاري هم از دست‌ كسي برنمي‌آيد كه بخواهد جلوي پيشروي آنها را بگيرد. من معتقدم نسل جديد و پيشِ رو در فرهنگ ما گشايش ايجاد مي‌كنند. اميدمان به آنهاست.

داریوش مهرجویی پیرامون همکاری با همسرش وحیده محمدی‌فر در #لامینور گفت: وحيده خيلي انسان ماه و درجه يكي است. همسر عزيز من شاعر است. ديالوگ‌هاي فيلم را هم او نوشته است. بسياري از نكات برگرفته از ذهن اوست. بله از اين همكاري بسيار لذت مي‌برم و عاشقش هستم و اميدوارم اين عشق پايدار باشد.

داریوش مهرجویی: عاشق همسرم-وحیده محمدی فر-هستم!/سنتوری، بهترين فيلم من است!
داریوش مهرجویی: عاشق همسرم-وحیده محمدی فر-هستم!/سنتوری، بهترين فيلم من است!




پرسش‌های رسانه اصولگرا از معاون تازه سیما⇐آیا معاون جدید سیما فکری برای مدیر شبکه دو خواهد کرد که به‌خاطر بیماری بخشی از سال جاری را در منزل یا بیمارستان بوده؟/آیا فکری خواهد شد برای مدیران شبکه‌هایی مثل نسیم یا قائم‌مقام معاونت، که تبصره سوابق هیات علمی، مانع بازنشستگی‌شان شده؟

سینماروزان: انتصاب حمید شاه‌آبادی( آقازاده آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی و برادرهمسر عبدالعلی علی‌عسکری) به‌عنوان معاون جدید سیمای رسانه ملی و حذف مرتضی میرباقری از معاونت، باعث شده بار دیگر برخی مشکلات موجود در ساختار مدیریتی سازمان مورد توجه قرار گیرد.

روزنامه اصولگرای صبح‌نو منسوب به رییس مجلس در تحلیلی درباره این انتصاب، به طرح پرسش درباره امتداد حضور مدیران پابه‌سن‌گذاشته سازمان پرداخته است.

صبح‌نو خطاب به حمید شاه‌آبادی نوشت: بالاخره چه زمانی قرار است یک مدیر جوان برای معاونت سیما تربیت شود؟ آقایان پورحسین، پورمحمدی و کرمی سال‌ها به عنوان قاِئم‌مقام سیما جابه‌جا شده‌اند. تعارف با بازنشسته‌ها با حضور شاه‌آبادی در جام‌جم تمام می‌شود؟

این روزنامه ادامه داد: آیا وقت آن نرسیده که این تعارف کنار گذاشته شود؟ دکتر پورحسین به‌لحاظ سنی بازنشسته است اما از آنجایی که سوابقش در دانشگاه محاسبه نشده، اجازه فعالیت در سیما را یافته است. با احترام به زحمات دکتر پورحسین تا به امروز، آیا ایشان دیگر ایده‌ای نو برای رسانه دارند؟

صبح‌نو با اشاره به حسین کرمی قائم‌مقام سازمان افزود: جناب کرمی هم همین‌طور است. به خاطر سوابق هیات علمی او اجازه فعالیت خواهد داشت؟؟؟ این موضوع هیات علمی شبیه یک راه فرار از بازنشستگی نشده؟؟؟ برخی از مدیران تلویزیون برای ادامه حیات در چرخه مدیریتی صداوسیما از این مورد استفاده می‌کنند که مدعی می‌شوند هیات علمی دانشگاه هستند و کارمند سیما محسوب نمی‌شوند. جناب احسانی شبکه نسیم هم بدون در نظر ‌گرفتن سوابق هیات علمی، بازنشسته به حساب می‌آیند.

این روزنامه تاکید کرد: آقای جعفری‌جلوه مدیر شبکه دو به واسطه بیماری و درمان، مدت زیادی از سال جاری را در منزل یا بیمارستان بوده‌اند؛ آیا معاون جدید سیما فکری برای این مساله خواهد کرد؟

صبح‌نو در نتیجه‌گیری این مورد آورد: موتور محرکه رسانه، مدیران آن هستند. وقتی مدیری سال‌ها در یک مجموعه باشد، از یک جایی به بعد دچار کرختی شده و اشباع می‌شود. دیگر نه توان فیزیکی کار دارد و نه چشمه جوشان فکری برای پیشبرد سازمان. طبیعی است که چنین مدیری منجر به کند شدن حرکت کارکنان و روند کلی مجموعه خواهد شد؛ پس باید این مساله حل شود و مدیران جوان تربیت شوند؛ البته صرفا جوان‌گرایی موفق نخواهد بود و باید انتخاب‌ها هم درست باشند.




مدیر شبکه دوم تلویزیون از “جدول پخش بسیار رنگین و متنوع و محترم” و “درخشش” و “اوج توفیق” سریالهایش گفت!!

سینماروزان: قدیم‌ها می‌گفتند “مشک آن است که ببوید و نه آن که عطار بگوید” ولی محمدرضا جعفری‌جلوه مدیر شبکه دوم تلویزیون بی توجه به این مثل، خودش به تعریف و تمجید از عملکرد خویش پرداخته است.

محمدرضا جعفری‌جلوه در گفتگویی که هیچ چالشی ندارد و یادآور رپورتاژهایی است که زمانی بیزنسمن‌های خودستا جهت ارائه بیلان کاری با صرف هزینه به نشریات کاغذی می‌دادند(؟) به خبرآنلاین گفت: در این دو سه ماه گذشته در زمستان ۹۸ و در بهار ۹۹. ما هم به عنوان شبکه دو و هم به عنوان جزء و عضو و بخشی از کلیت صدا و سیما و کلیت رسانه در تکاپو بودیم برای تولیدات بهتر و توفیقات قابل اعتنایی هم داشتیم، در زمستان ۹۸ درخشش(!!) سریال «از سرنوشت» که یکی از آثار خوب و ارزشمند سال‌های اخیر تلویزیون بود و اخیراً هم که در سال ۹۹ این تجربه تداوم پیدا کرده با «بچه مهندس ۳» که توانسته در اوج توفیق(!!) با مخاطب خودش پیوند بسیار خوبی برقرار کند.

جعفری‌جلوه در جایی دیگر به خبرآنلاین گفت: رمضان امسال شبکه دو بسیار متفاوت از سال‌های گذشته خودش بود. “جدول پخش بسیار رنگین و متنوع و محترمی مشحون از برنامه‌های متناسب و ارزشمند از گروه‌های مختلف”، داشت. “یک جدول پخش وزین و متوازن و متنوع” از آغازین ساعات سحر تا نیمه شب، گواه تلاش بسیار و گسترده و کیفی همکاران برنامه‌ساز ما در ارائه “برنامه‌های تازه، متین و متفاوت با طعم‌های خاص خود “که عناوین آن هم قابل ملاحظه  و ملموس بود.

اگر یک مدیر نورس و تازه از راه رسیده این طور به تعریف و تمجید عملکرد خویش می‌پرداخت می‌گذاشتیم به حساب ذوق‌زدگی مدیریتی ولی جعفری‌جلوه چرا؟؟
جلوه که سالهاست مشغول مدیریت خدمت‌رسانه(!) از سینما تا تلویزیون بوده چرا این چنین یکطرفه به تعریف و تمجید خویش و شبکه تحت امرش پرداخته؟؟؟ و لااقل در بخشی از گفتگویش پاره‌ای از نقدهای وارده به مدیریت شبکه و فی‌المثل شبهه‌های حضور خویشاوندان در حلقه مدیریتی را پاسخگو نبوده؟؟




تازه‌ترین اظهارات مدیر شبکه دو درباره “کلاه قرمزی”⇐همه چیز برای تولید فصل تازه “کلاه قرمزی” فراهم است و ادامه کار بستگی به تهیه‌کننده دارد!/به آخرین فصل “کلاه قرمزی” منابع خوبی تخصیص داده شد و مبلغ موردتوافق تا ریال آخر به تهیه‌کننده پرداخت شد ولی اینکه تهیه‌کننده با عوامل تسویه کرده یا نه را نمیدانم!!؟

سینماروزان: دو سال قبل بود که آخرین فصل “کلاه قرمزی” بعد از کشمکش‌های فراوان روی آنتن رفت و پس از آن نه تنها فصولی تازه از این مجموعه پرطرفدار تولید نشد بلکه گاه و بیگاه حرف و حدیثهایی درباره بدحسابی مالی با عوامل سریال شکل گرفت!

اینکه چرا شبکه دوم سیما که این سالها کارنامه‌ای متزلزل در تولید سریال داشته از برند “کلاه قرمزی” برای کمک به رونق خود استفاده نمی‌کند، پرسشی است که همواره پیش‌روی مدیریت این شبکه وجود داشته.

محمدرضا جعفری‌جلوه مدیر شبکه دو در چرایی ایجاد وقفه در ادامه تولید سریال “کلاه قرمزی” به هفت‌صبح گفت: در حال حاضر برای ادامه “کلاه قرمزی” همه امکانات فراهم شده؛ از صبوری و خویشتنداری(!) تا تامین منابع مالی. از سوی ما همه چیز برای تولید فراهم بوده و ادامه کار به تهیه‌کننده سریال یعنی طرف دوم ماجرا بستگی دارد.

جعفری‌جلوه درباره بدهکاری تهیه‌کننده “کلاه قرمزی” به برخی عوامل و برگشت خوردن چک تهیه‌کننده(؟) گفت: تسویه حساب با تهیه‌کننده از سوی ما صورت گرفته ولی اینکه تهیه‌کننده با عوامل تسویه کرده یا نه را نمیدانم!!

مدیر شبکه دو تاکید کرد: به آخرین فصل “کلاه قرمزی” منابع خوبی تخصیص داده شد و مبلغ موردتوافق تا ریال آخر به تهیه‌کننده پرداخت شد و ما از هیچ چیز فروگذار نکردیم و از مراودات مالی تهیه‌کننده با عوامل، اطلاعی نداریم.

 




توجیهات نیروی سالیان جعفری‌جلوه جهت امتداد حضور در شبکه دو؟ ⇐مهم‌ترین‌ سریالهای شبکه دو مربوط به زمان مدیریت جلوه در ۲۰ سال پیش(!) است!/دوران پرشکوه مدیریت جلوه بر شبکه یک، تکرار نشده!!

سینماروزان: در روزهایی که بیش از هر زمان دیگری پرسشهایی جدی درباره تغییر و تحول مدیریتی در شبکه دوم سیما به گوش می‌رسد، اینکه یک نیروی سالیان جعفری‌جلوه با یادآوری خاطرات سابق از مدیریت وی به‌دنبال توجیه نقدهای وارده به این شبکه است، اسباب شگفتی نیست؟؟

حمیدرضا دیبایی که معلوم نیست چرا در سالهای اخیر هرجا که جلوه، مدیر بوده وی نیز، پست گرفته و حالا هم قائم مقام جلوه در شبکه دوم است در پاسخ به انتقادات روزنامه “فرهیختگان” به مدیریت شبکه دوم گفت: مهم‌ترین‌ سریالهای شبکه دو مربوط به زمان مدیریت آقای جلوه در 20 سال پیش(!) است که در همین شبکه اتفاق افتاد؛ مثلا “همسران”، “خانه سبز”، “در پناه تو”، “مزد ترس و به‌ویژه “پهلوانان نمی‌میرند” از جمله سریال‌هایی هستند که مردم فراموش نمی‌کنند. اینها عملکرد جعفری جلوه در همین شبکه است.

دیبایی ادامه داد: در ۵،۶ سالی که آقای جعفری جلوه رئیس شبکه بودند، شبکه2 یا آمار دوم یا نهایتا آمار سوم میزان مخاطب را داشته است. ایشان هفت سال رئیس شبکه یک سیما بودند که اگر به آن زمان برگردید، هنوز آن دوره پرشکوه(!) تکرار نشده است. سریال “کیف انگلیسی”، “در چشم باد”، “مدار صفر درجه”، “شب دهم” و… را داشتیم!!

قائم‌مقام جلوه درباره دستاوردهای اخیر جلوه هم فرمود: در 6-5 سال اخیر سریال “پدر” را پخش کردیم که سریال بسیار پرمخاطبی بود. سریال “بچه‌مهندس”، “هشت‌ونیم دقیقه”، “نوار زرد” و “کیمیا” را پخش کردیم که پرمخاطب بودند. اینها سریال‌هایی هستند که در 6-5 سال گذشته تولید و پخش شده‌اند.




تزلزل موقعیت جعفری‌جلوه؟؟⇐ورود پژمان لشکری‌پور به حلقه مدیریتی شبکه دو؟!

سینماروزان: پیشتر از تغییر و تحولات در حلقه مدیریتی شبکه دوم سیما و جایگزینی یک نواصولگرا با محمدرضا جعفری‌جلوه نوشتیم.(اینجا را بخوانید)

حالا خبر رسیده که در اولین گام از تغییرات متوجه این شبکه، پژمان لشکری‌پور گزینه‌ای جدیست برای انتصاب بر مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما.

بعد از استعفای جواد حاتمی از مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دو در ابتدای زمستان سال قبل، این حمیدرضا دیبایی قائم‌مقام شبکه و از نزدیکان سالیان جلوه بود که سرپرستی گروه فیلم و سریال را هم برعهده گرفته و تاکنون نیز این مسئولیت دوم را برعهده داشته است.

پژمان لشکری‌پور که در دولت دوم محمود احمدی‌نژاد و در زمان مدیریت احمد میرعلایی بر فارابی، تا معاونت فرهنگی-پژوهشی فارابی پیش رفته بود در سالهای اخیر هیچ مسئولیت ارگانی نداشته ولی اخیرا چندین بار در فصل تازه برنامه “هفت” حاضر شده و دست‌اندرکاران نواصولگرای برنامه اصرار عجیبی داشته‌اند که از وی به‌عنوان تهیه‌کننده سینما نام ببرند؛ درحالی‌که نامبرده هیچ تجربه تهیه‌کنندگی مشهودی در سینمای بلند نداشته است!

جعفری‌جلوه هموست که در بدو روی کار آمدن دولت اول حسن روحانی به‌جای میرعلایی، بر صدر فارابی نشست و البته دیبایی را هم همراه خود به فارابی برد. حالا یکی از نیروهای میرعلایی یعنی لشکری‌پور در فارابی گزینه‌ای جدی شده برای ورود به شبکه دو و جایگزینی با دیبایی!

باید منتظر روزهای آتی ماند و دید بالاخره مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما به لشکری‌پور خواهد رسید؟؟ و در صورت تحقق این امر آیا لشکری‌پور خواهد توانست بهبودی ایجاد کند در کارنامه سریال‌سازی این شبکه؟؟؟




جوانگرایی به شبکه دوم میرسد⇐جایگزینی جعفری جلوه با یک نواصولگرا؟

سینماروزان: ساختار حاکم بر رسانه ملی به سمت جوانگرایی-البته جوانگرایی مطلوب یک جناح خاص-پیش میرود و بعد از علی فروغی و تیمش که در شبکه سوم مستقر شدند به نظر میرسد به زودی تغییرات به دیگر شبکه ها خواهد رسید.

علیرغم آن که فروغی از همان ابتدای ورود به سازمان از یک سو به خاطر ژن خوب بودن و از سوی دیگر به خاطر جذب برخی نیروهای رسانه ای تندروی اصولگرا مورد نقد قرار گرفت با این حال بعد از ماهها ثباتی نسبی در جایگاهش ایجاد شده تا زمزمه به کارگیری این الگوی مدیریتی در دیگر شبکه های تلویزیونی هم شنیده شود.

شبکه دوم سیما از جمله شبکه هایی است که شائبه تغییر و تحولات در مدیریت این شبکه بیش از دیگر شبکه ها به گوش میرسد. محمدرضا جعفری جلوه مدیر این شبکه که سالیان سال است در حلقه مدیران متبوع ساختار فرهنگی قرار دارد بیش از مدیران دیگر شبکه ها در معرض تغییر است.

جعفری جلوه در حضور اخیرش به عنوان مدیر شبکه دو نتوانست چنان که باید اسباب رونق این شبکه و ایجاد نوآوری در آن را موجب شود و حتی یکی از بهترین برندهای این شبکه که “کلاه قرمزی” باشد هم به محاق رفت.

همین باعث شده که پرسشهایی جدی درباره جانشینی جعفری جلوه با یک چهره جوان شنیده شود.

درباره گزینه های جانشینی جعفری جلوه حرف و حدیث فراوان است ولی اصلی ترین گزینه ها از چهره های فرهنگی جریان موسوم به اصولگرایان هستند و در میان آنها هم جدی ترین اش یکی از منتسبین به یک مقام بالادستی.

باید اندکی صبر کرد و دید عاقبت شبکه دوم چه خواهد شد و کدام نواصولگرا جای جعفری جلوه را خواهد گرفت؟




اظهارات سیدضیاءالدین دری به بهانه بازپخش «کلاه پهلوی»⇐بعد از افشاگری علیه بریتانیا در «کیف انگلیسی»، جعفری‌جلوه گفت حواست جمع باشد، ممکن است داستانهایی برایت درست شود!!!/ به دنبال آن بود که مدام دخترکانی ناشناس با من تماس گرفته و تقاضای همکاری کردند!!!/اصلاح‌طلبان مجلس ششم طعنه‌های «کیف انگلیسی» را به خودشان گرفتند!!/بعد از پخش قسمت دهم «کیف انگلیسی» از سفارت بریتانیا تماس گرفتند و خواستار آگاهی از پایان‌بندی شدند!/محمود اربابی به من توصیه کرد «کلاه پهلوی» را شبیه «کیف انگلیسی» نساز!

سینماروزان: سیدضیاءالدین دری هرچند فعالیتهای سینمایی خود را هم داشته است اما این کارگردان بیش از همه به خاطر ساخت دو سریال تاریخی «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» شناخته میشود.

به تازگی و نزدیک به یک دهه بعد از تولید، بازپخش سریال «کلاه پهلوی» روی آنتن رفته و همین بهانه ای شده که دری درباره برخی از فراز و فرودهای تولید دو سریال تاریخی خود با «تسنیم» حرف بزند.

سیدضیاءالدین دری با اشاره به مضمون ضدانگلیسی «کیف انگلیسی» بیان داشت:  بعد از اینکه این سریال «کیف انگلیسی» را ساختم از محمدرضا جعفری جلوه خداحافظی کردم. گفت: کجا می روی؟ تو تازه شروع کردی. سینما در برابر تلویزیون شکست خورده، تو باید «کلاه پهلوی» را کار کنی، و… یک سری ما را نصیحت کرد. به عنوان مدیر سازمان گفت: برایت داستان‌هایی ممکن است درست شود، حواست جمع باشد. اولین اتفاق در جشنواره سیما افتاد. حداقل به فیلمنامه «کیف انگلیسی»  هم جایزه داده نشد. در حالی که من امروز برای اولین بار بعد از قریب به دو دهه اعلام می‌کنم که فیلمنامه این سریال، یکی از اصولی‌ترین فیلمنامه‌هایی است که در تلویزیون تکلیفش با مخاطب روشن است، چه چیزی را می‌خواهد بگوید و چه پیامی می‌خواهد بدهد و در ایجاد نقاط عطف منحنی‌های دراماتیک و آن چیزهایی که یک درام نیاز دارد. روی دست آن هنوز فیلمنامه نیامده. یعنی هنوز فیلمنامه ای نیامده که قاعده کیف انگلیسی را کامل داشته باشد.

بعد از گفت و گو با آقای جعفری جلوه وقتی به من هشدار دادند، دیدم پر بدک نگفت. من به مدت شش ماه در محاصره تلفنی عجیب و غریبی بودم. نمی‌خواهم داستان بسازم. یادداشت کردم، متجاوز از هجده تلفن به من شد که از این هجده تلفن شانزده تای آنها خانم بودند. دختر خانم هایی بودند که اسم هیچ کدامشان را هم نمی‌دانم تماس می‌گرفتند که می‌خواهیم شما را ببینیم. یکی می‌گفت: من دوست دارم منشی شما باشم. یکی دیگر می‌گفت: می‌خواهم همکاری فیلمنامه ای با شما داشته باشم. من احساس کردم این میزان تماس تلفنی عادی نیست. چون دیدم شکلش عادی نیست، احتیاط شدید کردم و با هیچ کدامشان ملاقات نکردم. بعد از شش ماه سیل این تماس‌ها فروکش کرد و احساس کردم که دارد اتفاقاتی می‌افتد. دو سال بعد در آسانسور تلویزیون دنبال فیلمنامه کلاه پهلوی بودم. یک کیفی دستم بود، وقتی وارد ساختمان شدم افرادی که داخل بودند و مرا می شناختند، گفتند: چطوری آقای دری، کیف انگلیسی است؟ خندیدم، وقتی از آسانسور آمدیم بیرون یک آقایی با من همراه شد و گفت: آقای دری من خیلی دوست داشتم شما را ببینم، البته می‌توانستم راحت ببینم، ولی گفتم به وقتش بالاخره با هم برخورد می‌کنیم. شما می‌دانید جایگاهت بین مردم چیست؟ گفتم: نه. گفت:” آقای دری نگذار ضایعت کنند، شما جایگاهی داری که خدا داده و نگذار ضایعت کنند.”  سوارش کردم و آوردمش زیر پل پارک وی، گفت من گوینده خبر انگلیسی زبان هستم. گفت شما یک قدری داری، نگذار آن قدر از بین برود گفتم خدا کسی را که بخواهد ببرد بالا می برد و همان جاست که: می خندد که می خواهند آن فرد را پایین بیاورند. این حرف هیچ وقت یادم نمی‌رود و این اتفاق افتاد و به طرق مختلف افتاد. من هم به مدیران سازمان همیشه گفتم این سازمان به من یک چیزی داده که می‌ماند، اما می‌توانید از من پس بگیرید، خرابش کنید. نتیجه این شد که پخش «کیف انگلیسی» در نوبت نخست نمایش  سه ثانیه سانسور داشت و «کلاه پهلوی» سیصد و پنجاه دقیقه سانسور داشت. بعد هم ما را رها کردند و حمایت‌هایی که باید می‌کردند که به عنوان تولید ملی اثرمان 54 هفته روی آنتن بود، من را رها کردند.

دری با اشاره به مخالفتهای سیاسیون اصلاح طلب با «کیف انگلیسی» گفت: آقایان در مجلس ششم و ناکامان طعنه های سریال را به خودشان گرفتند. در تاریخ فیلم سازی کشور، در تاریخ فیلم سازی خاورمیانه در تاریخ فیلم سازی قاره آسیا، در تاریخ فیلم سازی آمریکا، چنین چیزی سابقه نداشته که بالای صد نماینده مجلس در سخنرانی پیش از دستورشان در مجلس علیه یک سریال حرف بزنند.

ضیاءالدین دری افزود: بعدا مدیران صداو سیما به من گفتند که قسمت دهم «کیف انگلیسی» که پخش می شود در سطح عالی از طرف سفارت بریتانیا با شورای سرپرستی صدا و سیما تماس گرفته و  به آنها می گویند ما دوست نداریم خاکستر اختلافات گذشته کنار زده بشود. ما می خواهیم سرنوشت این سریال را بدانیم. بعد آقای لاریجانی اینها را می خواهد و می گوید که به شورای سرپرستی توضیح بدهید که قضیه چه هست و اینها توضیح می دهند که چهار هفته دیگر تمام می شود. یعنی نگران نباشید آنها هم پیگیری نمی‌کنند.

این کارگردان با اشاره به دردسرهای پیش روی تولید «کلاه پهلوی» اظهار داشت: بعد از تلاشهای جعفری جلوه و تصویب طرح، روزی محمود اربابی من را دید و گفت که آقای دری بالاخره تصویب شد. اما این دفعه «کلاه پهلوی» را می سازی مثل «کیف انگلیسی» نساز. گفتم: محمود چه داری می گویی؟ تو رفیق من هستی یا دشمن من؟ گفت: «کیف انگلیسی» را وقتی تو ساختی، نفهمیدند تو این را ساختی و اینها فکر کردند که ایده آل آنها را ساختی اما مردم چیز دیگری از «کیف انگلیسی» گرفتند. گفتم: ببخشید پس یقه حافظ را بگیریم و بگوییم این شعرها را تو گفتی اما مردم چیز دیگری برداشت می‌کنند. برای هنر که نمی‌شود خطی بکشی، من حرفم را صادقانه زدم. اربابی می خواست بگوید که مردم این را نگذاشتند به حساب ضدیت صداوسیما بر استعمار و کوبیدن مجلس ششم، مردم این را به این حساب گذاشتند که پایه همه را می زنی.




محمد آفریده با انتقاد از اوضاع تراژیک فیلم کوتاه اظهار داشت⇐ده‌ها میلیارد صرف فیلمهای بلند می‌کنند اما یک هزارم آن را صرف فیلم کوتاه نمی‌کنند/تشکل‌های ما، دچار روزمرگی شده‌اند، درست مانند سازمان‌های رسمی ما!!/اکثر مراکز و سازمان‌های سینمایی، در دیروز متوقف شده‌اند/سازمان‌های نورس فقط پول حرام می‌کنند و فرصت‌ها را از دست می‌دهند/این چه صنفی است که اعضای هیأت مدیره‌اش به کارمندی برای دولت مشغولند؟/وقتی با سلام و صلوات کار جلو نرفت، خمپاره انداختم!!!/فیلمسازان به وضع موجود راضی نباشند و سهم خود را از تلویزیون، وزارت ارشاد و مراکز دیگر بخواهند

سینماروزان: محمد آفریده از جمله مدیران تربیت شده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی است که هر کجا که بود از انجمن سینمای جوانان ایران تا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی کوشید در مسیر کمک به جوانهای مستعد و در عین حال مستقل حرکت کند؛ شاید حرکت بر همین مدار بود که در میانه دهه نود و در دورانی که حتی در سازمانهای به ظاهر ارزشی این ریاکاران هستند که کرسی‌دار شده‌اند، آفریده جایی در سیکل مدیریتی ندارد.

به گزارش سینماروزان آفریده کم گفتگو میکند اما اغلب حتی وقتی درباره امور تخصصی هم صحبت میکند نظراتی ارائه میدهد که میتواند چراغ راه کلیت سینما باشد. تازه ترین گفتگوی آفریده که با سایت «فیلم کوتاه» صورت گرفته هم از همین جنس است؛ او در عین طرح انتقاداتش به مدیریت کلان سینمایی کشور از فیلمسازان میخواهد با ضعفهای این مدیریت کنار نیایند و حقشان را از این ساختار بیمار بگیرند.

به نظرتان الان شرایط فیلم کوتاه در مقایسه با گذشته چطور است؟
از جهاتی خوب و از جهاتی بد، درحال حاضر امکانات برخلاف گذشته که در انحصار بعضی‌ها بود دیگر نیست. علاقمندان بیشتر شده‌اند، حجم تولیدات بالا رفته، ظرفیت سینمای کوتاه در ایران و جهان شناخته‌تر شده؛ اما متاسفانه علی رغم تلاش‌های بسیار، همچنان بخش مظلوم‌تر سینمای ما حوزه فیلم کوتاه است.
حوزه‌ای که می‌تواند سینما را آباد کند و انرژی و امید بدهد. همیشه اعتقادم این بوده و سر این اعتقاد هم جنگیده‌ام که سینمای کوتاه، سینمای آینده این سرزمین است. هرحوزه‌ای که جوانان در آن نقش مستقیم دارند و در یک فضای بی‌واسطه فعالیت خلاقانه انجام می‌دهند، آنجا پویا، سازنده، امید بخش و آینده سازاست. اما متاسفانه الان شرایط به هم ریخته‌ای در کل حوزه سینما داریم و مسلما آنها که ضعیف‌ترند؛ شکننده‌تر هستند. الان فیلم کوتاه وضعیت خوبی ندارد. چرخه مناسبی برای دیده شدن و نمایش ندارند، یک زمانی خود من شاید سالی بالای ۱۰۰ فیلم کوتاه فیلمسازان را به تلویزیون و مراکز دیگر ارائه می‌دادم و آنها حق نمایش می‌پرداختند، الان تلویزیون خودش گرفتاری‌های زیادی دارد و اصلا این مسائل بنیادی برایش مهم نیست، فیلمساز فیلم کوتاهی هم، اگر سراغ تلویزیون برود براحتی می‌گویند فیلم‌هایت را مجانی پخش می‌کنیم و منت هم می‌گذارند. مراکز دیگر هم گیر کرده‌اند در زمان گذشته و تحول یک رویا شده است. سازمان‌های نورس هم چون این میدان را نمی‌شناسند، فقط پول حرام می‌کنند و فرصت‌ها را از دست می‌دهند، باید همه در یک هماهنگی و همدلی به مسائل فرهنگی فکر کنیم. باید چرخه اقتصادی و منزلتی فیلم کوتاه را سامان دهیم. به نظرم حوزه فیلم کوتاه در یک بی‌سامانی کلی گیر کرده و هزینه این بی‌سامانی گریبان این مملکت و فرهنگ را خواهد گرفت.
این بی سامانی از کجا می‌آید؟
بخش زیادی از این بی‌سامانی و مشکلات به عدم باور و نگاه اصیل همگان، مخصوصا مسئولان به ظرفیت و توانمندی این سینما بر می‌گردد. ساماندهی درستی نداریم در این حوزه. همه سینما برای سینمای فقط تجاری و مرسوم طراحی شده و این برای یک سینمای بدیع و خلاق و رو به جلو آفت است. در همه دنیا، ساز و کار سینما برای تازه ماندن، توجه به این عرصه ناب است. هرجا سینما از نفس می‌افتد، فیلم کوتاه و تجربه‌های خلاقانه و بی‌واسطه این عرصه می‌تواند یکه تاز میدان شود. مسئله فقط در این حوزه پول و سرمایه نیست، بلکه دیده شدن فیلمساز و منزلت فرهنگی او در بین دیگر بخش‌هاست.
دولت برای ساماندهی باید چه کند؟
ما باید ابتدا در یک نگاه جامع، جایگاه و نقش فیلم کوتاه را بین همه موثرین این حوزه تبین و ترسیم کنیم. فیلم کوتاه و مستند، فعالیت حاشیه‌ای نیست. من بارها این مطلب را گفتم و باز تاکید می‌کنم که باید ابتدا این نگاه بی‌نیازی مسئولان به این حوزه، تصحیح شود. در حال حاضر، فیلم کوتاه و مستند شبیه بچه کوچک در خانه است. همه دوستش دارند و دلتنگی‌هایشان را با آن جبران می‌کنند؛ با او عکس یادگاری می‌اندازند؛ اما پول در جیبش نمی‌گذارند!
فیلم کوتاه دیگر بچه کوچک خانواده نیست. او مدتها است که بزرگ شده و پر است از انرژی و نشاط. این نگاه را باید هر روز و هر ساعت بین همه مسئولین فریاد بزنیم، اگر ده تا از بچه‌های فیلم کوتاه که شاهکار خلق کرده‌اند را نام ببریم، چه کسانی در این مراکز ریز و درشت آنها را بجا می‌آورند، کدام مسئول در اتاقش را برای این فیلمسازها باز می‌کند؟
فیلمسازان فیلم کوتاه خودشان چقدر مقصرند در این بی‌توجهی؟ آیا نباید خودشان این توجه را جلب کنند؟
همیشه به بچه‌ها گفته‌ام این سینما سینمایی است که باید در آن مبارزه کرد. نمی‌توانیم منتظر این باشیم که همه چیز در اختیارمان باشد. متاسفانه تشکل‌های ما دچار روزمرگی شدند، مانند سازمان‌های رسمی ما. تشکل و صنف خیلی مهمند. الان سازمان‌های رسمی ما بی برو برگرد گرفتار هزار مشکل هستند و فیلمسازان ما هم همین‌طورند. تشکلی نشان دهید که به ماهیت فیلم کوتاه توجه واقعی کند و احقاق حق کند؟ صرف برگزاری چند جشنواره و چند تسلیت و تبریک و احیانا توزیع بلیت جشنواره و… ما چه کردیم؟ چه میزان از این فعالیت‌ها به حقیقت این حوزه توجه می‌کند. در همه دنیا این سینما، دنبال روی سینمای مرسوم و معمول نیست. مطالبه گر است. باید این ظرفیت منحصر بفرد، که سرمایه فرهنگی این ملت است به همه مسئولان و متولیان این حوزه مراجعه و سهم خود را طلب کند.
مسئله عدم توجه تلویزیون به فیلم کوتاه مسئله مهمی است. حتی بعد از برنامه «سینمای دیگر» که شما تهیه کننده‌اش بودید؛ عملا تلویزیون دیگر برنامه جدی‌ای در زمینه فیلم کوتاه تولید نکرد. چه شد که آن برنامه در آن دوران تولید شد؟
من سال ۷۲-۷۳ به عنوان کارشناس فرهنگی سینما در فارابی کار می‌کردم. آقای بهشتی که از آنجا رفت، من هم استعفا دادم. آمدم بیرون که آزاد کار کنم. می‌خواستم فیلمسازیم را ادامه بدهم، آقای شجاع نوری همان زمان مدیرکل تامین برنامه سیما شد. جایی که تمام فیلم‌های خارج از تلویزیون و سریال‌های -ایرانی و خارجی-آنجا تهیه می‌شد، روزی به من زنگ زدند و در خواست همکاری کردند. من شدم مسئول فیلم و سریال آنجا. فیلم‌های متنوع می‌دیدیم و پیشنهاد می‌دادیم به شبکه‌ها.
همانجا بیشترمتوجه این واقعیت شدم که تلویزیون ما با توجه به مسائل گوناگونی که دارد محدودیت‌های زیادی هم برای پخش دارد. چون فیلم کوتاه را می‌شناختم و در سال‌های نوجوانی و جوانی‌ام در کانون پرورش کودکان و مرکز اسلامی فیلمسازی آماتور با فیلم کوتاه مانوس بودم، تصمیم گرفتم با توجه به ظرفیتی بالایی که فیلم کوتاه دارد، پنجره‌ای در قاب تلویزیون برای مخاطب ایجاد کنم. این پنجره فرصت مناسب و منحصر بفردی برای تلویزیون بود که علیرغم محدویت‌هایش، قالب جدیدی از منابع متنوع تصویری بکر و خلاق بدست بیاورد.
آن زمان هرجا برنامه‌ای کم می‌آمد، آخر شب، وسط برنامه‌ها و ساعت بد تلویزیون، فیلم کوتاه پخش می‌شد و کسی به هویت مستقل این سینما توجه نمی‌کرد.
تحقیق کردم و دیدم فیلم‌های متنوع زیادی در دنیا موجود است که هیچ مشکلی برای پخش ندارد و می‌تواند تجربه‌های نویی در اختیار فیلمسازان ما قرار بدهد. طرحی و قالبی آماده کردم به نام «سینمایی دیگر». برنامه‌ای حدود ۸۰ دقیقه در هر قسمت که فیلم‌های کوتاه، مستند و انیمیشن ایرانی و خارجی پخش می‌کرد. مخصوصا هم بردیم ساعت ۹ شب که ساعت فیلم و سریال بود در شبکه دو. این مسئله همزمان شد با آمدن آقای جعفری جلوه به شبکه دو که من این پیشنهاد را به ایشان دادم و ایشان هم پذیرفت. خیلی هم تبلیغات می‌کردم تا مردم این برنامه را ببینند. چون می‌خواستیم فیلم کوتاه را به آنها بشناسانیم.
از طرفی دیگر فیلمسازان هم این فرصت را پیدا می‌کردند که فیلم‌های روز دنیا را ببینند. ما در آن برنامه از خیلی از فیلمسازان ایرانی و خارجی فیلم پخش کردیم. شاید بیش از ۵۰۰ فیلم کوتاه خارجی و ایرانی از تلویزیون در طول این ده سال پخش شد.
رایت فیلم‌ها را خریده بودید؟
بله تمام رایت فیلم‌های خارجی و داخلی را اداره کل با پیشنهاد ما خریداری می‌کرد.
آن زمان در جلسات متعدد با آقای جعفری جلوه در باره اهمیت این سینما بحث و گفتگو داشتیم و ایشان با حمایت از این برنامه، به حوزه فیلم کوتاه و مستند کمک بسیاری کرد. چون فرهنگی بود، این حوزه‌ها را می‌فهمید و کمک می‌کرد. توضیح دادم که اولا مخاطب برایش خوب است که ساختار جدیدی می‌بیند. ثانیا فیلمسازها آموزش می‌بینند و نگاه جدیدی پیدا می‌کنند. گفتم نمایش فیلم‌های کوتاه جوانان این مملکت، آینده فرهنگی این کشور را بیمه می‌کند. وقتی از یک فیلمساز کوتاه، فیلم می‌خرید و در قاب تلویزیون نمایش می‌دهید؛‌ او می‌رود به خانواده و آشنای خود نشان می‌دهد و امیدوار می‌شود. این که تنها بگوییم امیدوار باشید کافی نیست، باید کار و فعالیت ایجاد شود. استقبال کرد و همان سال شاید نزدیک به ۱۵۰ میلیون فیلم بچه‌ها را به تلویزیون فروختیم.
از امیرشهاب رضویان، مهدی جعفری، علی محمد قاسمی، محمد خزائی، بهرام توکلی، مهدی نادری، بیژن میرباقری، مرحوم وحید نصیریان، ابراهیم اصغرزاده، شاهد احمدلو، مصطفی آل احمد، مرتضی سرهنگی، فرشاد فدائیان، شهرام علیدی، بهزاد رسول زاده، محمدرضا رحمانی، محمدرضا عرب، ارد عطارپور، مجید برزگر، رهبر قنبری، جواد مزدآبادی، مهرداد اسکویی، مونا زندی، نادر طریقت، محسن امیر یوسفی و خیلی‌های دیگر که در حال حاضر چهره‌های فعال سینما هستند، فیلم‌هایشان را در برنامه تلویزیونی فیلم کوتاه پخش کردم.
همزمان در آن سال‌ها، مدیرتولید انجمن سینمای جوانان شدم و به همه بچه‌ها در تولیداتشان رایت یا سهم دادم. گفتم فیلم بسازید، اگر می‌شود۳ میلیون، من ۲ میلیون می‌دادم و ۳۰ درصدش هم برای شما. همه این فیلم‌ها را هم که می‌فروختیم در تابلو می‌زدیم که مثلا آقای فلانی بیاید ۳۰ درصدش را از حسابداری بگیرد. این باعث قوت قلب فیلمسازان می‌شد. با رونق فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوان و نمایش فیلم‌های کوتاه در تلویزیون، به آقای جعفری جلوه پیشنهاد دادم شبکه دو هم برای شراکت بیشتر در این حرکت بانشاط فرهنگی، از ۱۰۰ فیلم کوتاه برای تولید حمایت کند که ایشان با روی باز پذیرفت. اسم این تولیدات را «سینمای آینده» گذاشتیم و بخش قابل توجه‌ای از فیلمسازان جوان با علاقه‌مندی برای تلویزیون فیلم کوتاه ساختند.
فیلم‌ها صرفا برای نمایش در برنامه «سینما آینده» ساخته شد؟ با مدیوم تلویزیون؟
همه زیر نظر خودم بود. آقای جعفری جلوه مسئولیت این پروژه را به من سپرده بود، فیلمسازان هیچ کدام چارچوب تلویزیون را نمی‎شناختند. خودم با فیلمسازان صحبت می‌کردم، قرارداد می‌بستم و فیلمسازان می‌رفتند فیلم می‌ساختند و به لطف خدا همه در شبکه بارها پخش می‌شد. اعتماد به این نسل اعتماد به آینده و باور قابلیت این نسل است و من خدا را شکر می‌کنم چه در تلویزیون و چه در انجمن سینمای جوان و چه در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بجای حذف و نفی و پنهان شدن پشت خیلی شعارها، قدمی باشکوه برای حضورخلاقانه نسل جوان و مظلوم این سرزمین برداشتم. بسیاری از فیلمسازانی که در حال حاضر مشغول فیلمسازی در سینمای ما هستند حاصل همان اعتماد بودند، همین امسال در جشنواره فجر از بهرام توکلی بگیر تا هومن سیدی و محمد خزاعی حاصل همان اعتماد بودند.
چه شد که برنامه قطع شد؟
آقای جعفری جلوه که رفت…
یعنی با تغییر مدیران، برنامه هم قطع شد؟
آقای جعفری جلوه مدیر شبکه دو بود و رفت شبکه یک. من این برنامه را بردم شبکه یک. اسمش را گذاشتم فیلم کوتاه. با ایشان مهاجرت کردیم. یک مدتی آقای پورحسین آمد و کمکی کرد. مدتی آقای صوفی هم آمدند و کمک کردند. منتها عمدتا با ایشان راحت‌تر بودیم والبته صحبت‌هایی هم از جمع مدیران سازمان به گوش می‌رسید و آقای جعفری جلوه هم می‌گفت که همه می‌گویند چرا برای این برنامه بودجه می‌دهید؟ ایشان هم مقاومت می‌کردند و من هم تمام تلاشم را می‌کردم که با اطلاع رسانی و تبلیغات بسیار، چراغ این سینما را برای جامعه روشن نگه‌دارم.
چه سالی تولید برنامه قطع شد؟
سال ۸۴ تمام شد.
الان در تلویزیون جای برنامه‌ای جدی مثل «سینمای دیگر» خالی نیست؟ شما حاضرید به عنوان تهیه کننده برگردید و یک برنامه اینچنینی تولید کنید؟
به نظرم با توجه به ظرفیت بالای این سینما، نه تنها یک برنامه بلکه ده‌ها برنامه می‌تواند از شبکه‌ها پخش بشود. این یک ضرورت و یک کار واجب است، یک بحث شخصی نیست. ما این همه جوان داریم و سالی سه هزار فیلم کوتاه ساخته می‌شود، با انواع و اقسام کیفیت و امکانات. چون این سازمان‌های قدرتمند توجهی به این مدیوم ندارند، بسیاری از این انرژی‌ها از دست می‌روند. جریان این نسل مثل یک رود خروشان است که سرازیر شده و ما بلد نیستیم از آن بهره برداری کنیم و اگر مواظب نباشیم خیلی چیزها را خراب می‌کند. تلویزیون جمهوری اسلامی وظیفه‌اش این است که تا دیر نشده، درهای خود را بر روی این نسل مظلوم و خلاق باز کند، چطور سریال دقیقه‌ای چند میلیاردی می‌سازند؟ باید حداقل بگوید هرکسی می‌خواهد فیلم کوتاه بسازد بیاید این هم الگوی من است. با افتخار باید این وظیفه‌اش را انجام دهد. الان تلویزیون پشتش را به این نسل کرده و این آسیب ایجاد می‌کند. الان فیلمساز رفته در اتاق خودش، با اینترنت با دنیا گفتگو می‌کند. هر آسیبی هم ایجاد شود مسئول اصلی‌اش سازمان‌هایی مثل تلویزیون، حوزه هنری، سینمای جوان و مراکز دیگر هستند. این اعتقاد من است و با عشق و علاقه این چند سال این کار را می‌کردم.
الان یک فیلم سینمایی می‌سازند چند میلیارد، یک سریال می‌سازند چند میلیارد و تمام این فیلم‌های کوتاه را اگر بخواهند بخرند بیشتر از دو سه میلیارد در سال نمی‌شود. اگر این اتفاق بیفتد، با این همراهی آینده این مملکت بیمه می‌شود.
چه کار می‌شود کرد که تلویزیون توجه کند به فیلم کوتاه؟
متاسفانه اکثر مراکز و سازمان‌های ما متوقف در دیروزهستند و مسائل روزمره هم گرفتارشان کرده. من بیش از هرچیزی امیدم به فیلمسازان جوان که سرمایه این کشور و این انقلاب هستند، است، فکر می‌کنم با همدلی و همراهی و مشارکت بین فیلمسازان آگاه و خلاق، انشاالله گره این مشکلات باز شود.
به نظرتان چرا صنف فیلم کوتاه به عنوان تنها تشکل رسمی فیلم کوتاه این درخواست را از تلویزیون یا سازمان‌های دیگر نمی‌کند؟
به نظرم صنف فیلم کوتاه باید تلاش مضاعفی داشته باشد. در تمام دنیا فیلمسازان فیلم کوتاه مطالبه‌گرند. آنها هیچ وقت راضی به وضع موجود نباید باشند، عرصه فیلم کوتاه، عرصه تلاش خالصانه و صمیمانه برای تجارب ناب و خلاقانه است، این سینما سینمای مستقل است.
در چند سال اخیر عملا جز جمع کردن امضاء و انتشار نامه سرگشاده برای بازگشت سیمرغ فیلم کوتاه به جشنواره فجر، مطالبه گری جدی دیگری از صنف فیلم کوتاه ندیدیم.
صرف پرداختن به جشنواره‌ها چندان به درد زندگی این بچه‌ها نمی‌خورد. نمی‌گویم نامه ندهند، اما اگر فیلم کوتاه از تازگی و پویایی‌اش خارج شود، هیچ فرقی با سینمای مرسوم و متعارف ما ندارد. فیلم کوتاه در تمام دنیا در اعتراض نسبت به جریان اصلی سینماست. باید این سینما، سهم خودش را از تلویزیون، وزارت ارشاد و مراکز دیگر بخواهد.
متاسفانه در سال‌های اخیر همیشه سطح مطالبات صنف فیلم کوتاه پایین بوده. شاید آگاهی لازم را نداشتند که تا چه حد می‌توانند مطالبه‌گر باشند.
فکر نمی‌کنم آگاه نیستند. خسته شده‌اند و سرشان گرم چیزهای دیگر شده، به نظرم نسل جدید باید بیاید و فضا برای بالندگی آنان فراهم شود، حوزه فیلم کوتاه حوزه‌ای نیست که همه چیز آرام باشد. سینمای جوان و فیلم کوتاه، پر از انرژی است. ممکن است جاهایی کارهایی کنند که خوشمان نیاید، ولی باید حتی به آنها فرصت اشتباه بدهیم.
فکر می‌کنم اعضای هیات مدیره‌ صنوف نباید عضو یا کارمند سازمان‌های دولتی باشند. چون پای منافع شخصی به میان می‌آید. این آفت را صنوف دارند. بنده خودم هیات موسس کانون فیلمنامه سینمای ایران بودم. دو سال شدم عضو شورای مرکزی، بعد از دو سال کسی که رئیس شده بود با مهر آنجا فیلمنامه خودش را تصویب کرد.
الان تلویزیون که هیچ، سازمان‌های دیگر هم اگر توجهی نکنند، اینها می‌نشینند و فقط غصه می‌خورند. این به درد نمی‌خورد. این مملکت ضعیف و فقیر نیست. تمام این سال‌ها که مدیر بودم واقعا می‌دیدم که چه پول‌هایی و سرمایه‌ای اینجا هست که از بین می‌رود. پول داده بودند، مواد خام خریده بودند و در انبارها فاسد شده بود.
این بچه‌ها باید مطالبه گر باشند، واقعا سهم این نسل از کل سینما و کل تولیدات چقدر است؟ چقدر این سهم عادلانه بدست آنان می‌رسد.
من به خاطر همین در دوران مدیریتم چون می‌دیدم با سلام و صلوات کار جلو نمی‌رود؛ خمپاره میان اینها می‌انداختم!
جشنواره سینما حقیقت را که راه انداختم، دوره دوم گفتم جشنواره فجر چند تا مهمان دارد؟ گفتند ۹۰ تا مهمان. گفتم پس ما ۱۴۰ مهمان می‌آوریم. ما باید برویم به سمت اتفاقات بزرگتر تا بتوانیم جامعه را درگیر اهمیت این سینما بکنیم.
الان مشکل اقتصاد در فیلم کوتاه جدی است. تهیه کننده‌های خصوصی و صاحبان برند وارد چرخه فیلم کوتاه نمی‌شوند؛ چون اقتصادی نیست. مدیران و سازمان‌های دولتی هم حمایت نمی‌کنند. از طرف دیگر برای فیلمسازان مستقل هم شانی قائل نیستند.
ما باید این منزلت را برای این حوزه ایجاد کنیم. وقتی فیلم کوتاهی ده‌ها جایزه برده یا فیلمساز آن کار موثری کرده؛ مدیران ما وقت بگذارند بروند به دیدارش و عکس یادگاری بیندازند. ما هم باید شانی به این فیلمساز بدهیم، ما همه حواسمان به بزک‌های سینمای تجاری است. وقتی به این چیزها اهمیت داده نمی‌شود، فیلم کوتاه شده سکانسی از یک فیلم بلند.
اینجا شده شبیه منزلی سر راهی که همه می‌آیند و قرار ندارند. چون همه نگاه‌ها، توجه‌ها و بودجه‌ها، به سینمای بلند است.
انجمن سینمای جوانان مهمترین نهاد مربوط به فیلم کوتاه است. فکر می‌کنید نقش انجمن در حمایت از فیلم کوتاه کافی است؟
زمانی که در انجمن بودم روزی چند قرار داد فیلم کوتاه می‌بستم، آن زمان تشخیصم این بود که برای ایجاد یک موج، نیاز به کاروانی از تولیدات متنوع است. با یک کار و یا چند کار سازمان‌ها و جامعه، این حوزه را تحویل نمی‌گیرد. قبلا هم گفتم باید تعارفات را کنار می‌گذاشتیم و عملیاتی، این ظرفیت منحصر بفرد فیلمسازان کوتاه را مثل رودی خروشان به جامعه سرازیر می‌کردیم.
الان در سال ۹۶ خیلی چیزها عوض شده، اما خیلی از سازمان‌ها و ساختارها و ذهن‌ها عوض نشده! هر دوره مقتضیات خودش را دارد و مدیریت؛ شناخت آن مقتضیات است. بنظر من تا اطلاع ثانوی باید اگر دولت همه سوبسیدهایش را به سینما قطع می‌کند، حوزه فیلم کوتاه و مستند باید چندین برابر بودجه دریافت کند، البته شرطش تغییرات بزرگ در ساختارها است.
باید فاند راه بیفتد. یعنی بودجه‌های دولتی که برای فرهنگ و استعدادهای جوانان در نظر گرفته شده با شرایط سهل و با تکیه به توانمندی فیلمساز، در اختیار فیلمسازان قرار گیرد. به نظرم این کار عادلانه تر است. در این روش فیلمساز یا تهیه کننده فیلم، صاحب فیلم می‌شود و وقتی فیلمساز صاحب فیلم است، فیلم همیشه زنده است و تا فیلمسازهست فیلم به حیاتش در پخش و نمایش و … ادامه می‌دهد. اما وقتی سازمانی کل هزینه فیلم را می‌دهد و همه فیلم را می‌خواهد و نگاهش از بالا است، فیلم به پستو می‌رود و با عوض شدن مدیران این فیلم کلا از بین می‌رود و فراموش می‌شود.
در این سال‌های بعد از مدیریت‌تان در حوزه فیلم کوتاه و مستند چه کارهایی کردید؟
از سال ۸۸ که از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بیرون آمدم، تا دو سه سال پیش بالای ۳۰۰ فیلم کوتاه و مستند تولید کرده‌ام. وقتی انسان به چیزی اعتقاد دارد خداوند عالم هم، مسیرش را برای آن هدف، مهیا می‌کند. حواسمان باید باشد که این حوزه مثل یک چشمه همیشه در جریان و حرکت است و ماندگاریش زلالی و تازگی آن است.
الان چه کار می‌کنید؟
الان بیشتر وقتم را روی کار بلند می‌گذارم.
پس شما هم از فیلم کوتاه مهاجرت کردید.
نه، اما هجرت آغاز حرکت است. همیشه به آینده این نسل امیدوار بوده‌ام و این امید باعث حرکت و گشایش در زندگیم شد. کار در این حوزه که جوانان و فکرهای جوان با آن همراه هستند، از عمر انسان کم نمی‌کند. این روایتی است از پیامبر اکرم (ص)، امیدوارم دیوار بی‌اعتمادی به این نسل، فرو بریزد و همه در کنار هم برای آرزوهای بزرگ فرهنگی این سرزمین تلاش کنند. هیچ راهی جز حضور همه نگاه‌های متنوع این سرزمین برای سازندگی و آبادانی و عاقبت بخیری وجود ندارد.




مدیر شبکه دوم: «کلاه قرمزی» به تلویزیون و شبکه دو تعلق دارد/ مشکلات مربوط به «کلاه قرمزی۹۶» مربوط به خارج از رسانه ملی است⇔پرسش: آیا منظور از «خارج»، تهیه‌کننده است؟

سینماروزان: عیدفطر امسال بود که بعد از گلایه های برخی از عوامل «کلاه قرمزی96» نسبت به عدم پرداخت دستمزدهایشان(اینجا را بخوانید) به ناگاه خبری منتشر شد مبنی بر عرضه این مجموعه در شبکه خانگی؛ البته که این خبر  با واکنش قائم مقام و بعدتر مدیر شبکه دوم مبنی بر دارا بودن مالکیت «کلاه قرمزی» مواجه شد و تا این لحظه هم «کلاه قرمزی» به شبکه خانگی نیامد.

به گزارش سینماروزان به تازگی خبری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر صدور دستور قضایی جلوگیری از عرضه «کلاه قرمزی96» به شبکه خانگی(اینجا را بخوانید) و تازه ترین گفتگوی محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دوم سیما که با «ایسنا» انجام شده حکایت از آن دارد که بناست این مجموعه از تلویزیون پخش شود.

جعفری جلوه با اشاره به مشکلات پیش آمده بر سر «کلاه قرمزی96» و اشاره به مشکلات خارج از رسانه ملی که معلوم نیست به تهیه کننده مجموعه بازمیگردد یا نه(؟!) بیان داشت: اگر مشکلاتی وجود داشته، از سوی خارج از رسانه ملی ایجاد شده و موانعی نیست که از سوی رسانه ملی شکل گرفته باشد. اما به هر حال احساس می‌کنم با واقع‌بینی و نگاه حرفه‌ای‌تر، راه می‌تواند متناسب‌تر طی شود.

او ادامه داد: من ناامید نیستم و هیچ زمان ناامید نبوده‌ام. حسم این است که صداوسیما و شبکه دو، خانه «کلاه قرمزی» است. کلاه قرمزی به این مجموعه تعلق دارد و این مجموعه هم به کلاه قرمزی تعلق خاطر دارد. سال‌هاست که این دو با هم این راه را طی کرده‌اند و سرنوشت‌شان به هم گره خورده است.

جعفری جلوه سپس با بیان اینکه پیگیری‌هایی نسبت به بازگشت کلاه قرمزی به تلویزیون صورت گرفته است،‌ اظهار کرد: امیدواریم با درایت و نگاه منصفانه‌تری این راه طی شود؛ چرا که «کلاه قرمزی» به تلویزیون و شبکه دو تعلق دارد.




صدور دستور قضایی برای جلوگیری از توزیع «کلاه قرمزی۹۶» در شبکه خانگی؟!

سینماروزان: حدودا دو هفته قبل بود که بعد از اعتراضات برخی از دست اندرکاران «کلاه قرمزی۹۶» نسبت به عدم پرداخت دستمزدشان ماهها بعد از پایان تولید مجموعه، خبری منتشر شد درباره عرضه این سریال به شبکه خانگی از طریق موسسه تصویرگسترپاسارگاد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از سایت «نمایش خانگی» مدتی بعد از انتشار این خبر قائم‌مقام شبکه دوی سیما از مالکیت سازمان صداوسیما بر «کلاه قرمزی» سخن گفت ولی مدیرکل دفتر نمایش خانگی ارشاد اعلام کرد که تهیه کننده «کلاه قرمزی» مدارکی دارد که نشان میدهد مالکیت این مجموعه در اختیار اوست.

با این حال بعدتر در نشست رسانه‌ای معاون سیما با مدیران شبکه‌ها، محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دوم سیما مجددا بر این مالکیت تأکید کرد.

به تازگی نیز اخباری در شبکه های اجتماعی منتشر شده مبنی بر صدور حکم قضایی جلوگیری از عرضه «کلاه قرمزی۹۶» در شبکه خانگی؛ حکمی که به نظر می‌رسد در نتیجه احقاق حق سازمان صداوسیما مبنی بر مالکیتش بر این مجموعه صادر شده باشد.

بر این مبنا به وزارت ارشاد دستور اکید داده شده که تا اطلاع ثانوی یعنی مشخص شدن نتیجه دادرسی، هیچ نسخه‌ای از «کلاه قرمزی۹۶» نباید در شبکه خانگی عرضه شده باشد.

به این ترتیب باید عرضه «کلاه قرمزی۹۶» به شبکه خانگی در آینده نزدیک را فراموش کنیم.

البته این همه شنیده های مرتبط با «کلاه قرمزی» نیست چون شنیده هایی هم وجود دارد درباره پیشنهاد تهیه کننده به مدیران تلویزیون برای واگذاری رایت این مجموعه به وی در قبال تولید رایگان «کلاه قرمزی۹۷» برای تلویزیون.

آیا مدیران تلویزیون با این پیشنهاد موافقت خواهند کرد؟




این است نتیجه عدم قبول پیشنهاد ۱٫۵ برابری تلویزیون⇐بدهکاری چندصدمیلیونی تهیه‌کننده به عوامل «کلاه قرمزی۹۶»+نمونه‌ای از اعتراض عوامل تولید

سینماروزان: زمانی که حمید مدرسی تهیه‌کننده مجموعه «کلاه قرمزی» از عدم توافق مالی با صداوسیما برای روی آنتن فرستادن «کلاه قرمزی96» گفت گمان نمی‌کرد این عدم توافق با صداوسیما و ماندن بر سر رقم پیشنهادی خویش که مدیران سیما آن را زیاده خواهی می دانستند منجر شود به حذف سریال از کنداکتور نوروزی.

به گزارش سینماروزان در سالهای قبل اغلب مدیران سیما می کوشیدند با تعامل با تهیه کننده «کلاه قرمزی» که در این سالها ایرج طهماسب شوهرخواهرش را هم به عنوان شریک کنار خود داشته، شرایط را در جهت حل مشکل و روی آنتن رفتن این مجموعه فراهم کنند اما این بار محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دوم به‌زعم خود زیاده‌خواهی تهیه کننده را تاب نیاورد و این گونه بود که «کلاه قرمزی96» از کنداکتور نوروزی حذف شد.

بعد از حذف از کنداکتور نوروزی که البته با انتقاد مخاطبان همراه شد فرضیه تدوین مجدد و آماده کردن سریال برای پخش در ماه رمضان طرح شد و در شرایطی که به دلیل کمبود مجموعه های طنز و مفرح می شد بر روی این فرضیه حساب باز کرد اما این اتفاق هم نیفتاد تا «کلاه قرمزی96» در بایگانی بماند.

این بایگانی شدن، ضرر اصلی را به عوامل کار و از جمله عروسک گردانان و صداپیشگان زد که نتوانستند دستمزدهای خود را بابت این کار تسویه کنند و همین شده است که در روزهای اخیر صدای اعتراض برخی از عوامل در شبکه های اجتماعی بلند شده است و از جمله محمد لقمانیان عروسک گردان «فامیل دور» و صداپیشه «بچه قامیل دور».

لقمانیان با به اشتراک گذاری تصویری از خودش در کنار «بچه فامیل دور» نوشته است: اون موقعی که بچه ی فامیل داشت از من و علی سلفی میگرفت، هیچکدوم از ما سه نفر نمیدونستیم که کلاه قرمزی پخش نمیشه، نمیدونستیم سال بدی رو پیش رو داریم…سالی بی کلاه قرمزی…بی دستمزد و سال بی مهریِ صدا و سیما…

وضعیتی که برای این صداپیشه رخ داده تقریبا برای اغلب عوامل دیگر هم پیش آمده و اغلب دست‌اندرکاران جلو و پشت دوربین «کلاه قرمزی96» بابت حضور در این مجموعه طلبکار هستند؛ طلبی که به نظر می رسد تا روی آنتن رفتن مجموعه تسویه نخواهد شد و البته مسیر تولید فیلمی سینمایی با نام «کلاه قرمزی و دوستان» که پیشتر از آن سخن گفته شده بود را لااقل با عوامل فعلی سد خواهد کرد.

 یادمان نمی رود که اواخر اسفند95 محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دو در واکنش به ادعای برآورده نشدن انتظارات مالی که از سوی تهیه کننده «کلاه قرمزی» مطرح شد به صراحت گفت: با وجود محقق نشدن منابع مالی لازم وعده داده شده از طرف تهیه‌کننده، به ایشان اعلام کرده‌ام که سازمان برنامه در حال تولید «کلاه قرمزی ۹۶» را با بهترین قیمت خریدار است؛ این یعنی حتی پنجاه درصد فراتر از مجموعه هزینه مالی «کلاه قرمزی ۹۴».(اینجا را بخوانید)

بدیهی است که اگر طرفین به توافق می رسیدند و همان پیشنهاد قیمتی سازمان که  1.5 برابر هزینه فصل قبل بود پذیرفته می‌شد صدای اعتراض عوامل به عدم تسویه حساب بلند نمی شد.

با فرض درنظر گرفتن حق ارائه پیشنهاد قیمتی از سوی تهیه کننده به عنوان مالک به متقاضی که سیما باشد این حق را هم باید برای عوامل قائل بود که بی لحاظ کردن درگیری پیش آمده، دستمزد خود را از مالک کار طلب کنند. چرا تهیه کننده که میدانست توافق با تلویزیون منتفی است برای تسویه حقوق دست اندرکاران کاری نکرد؟

آیا نمی شد با واگذاری رایت پخش «کلاه قرمزی96» به یکی از شرکتهای حیطه شبکه خانگی لااقل شرایط پرداخت دستمزد عوامل فراهم شود؟

چرا این اقدام صورت نگرفت؟ آیا در شبکه خانگی هم شرکتی پیدا نشد که پاسخگوی درخواست مالی بالای تهیه کننده باشد یا آن که به دلیل مالکیت تلویزیون بر رایت اصلی «کلاه قرمزی» امکان این امر میسر نبود؟

هه اینها به کنار تکلیف دستمزد عوامل «کلاه قرمزی96» به کجا خواهد رسید؟ آیا مدیران تلویزیون برای کمک به حل مشکل پیش آمده وارد خواهند شد یا لااقل تا پایان سال و احتمالا برنامه ریزی برای پخش مجموعه در نوروز97 این طلبها تسویه نخواهد شد؟

متن اجتماعی محمد لقمانیان
متن اجتماعی محمد لقمانیان



نتیجه یک درگیری کودکانه⇐پخش نوروزی «کلاه قرمزی۹۶» کاملا منتفی شد+یک پرسش: تکلیف قسمت‌های ضبط شده چه می‌شود؟

سینماروزان: هرچند در ابتدای شکل گیری شایعات درباره عدم روی آنتن رفتن «کلاه قرمزی96» به دلیل عدم برآورده شدن انتظارات مالی تهیه کننده، بسیاری گمان می کردند امسال هم به مانند سالیان قبل در نهایت مشکلات فیمابین حل خواهد شد و فصل تازه این مجموعه پرمخاطب روی آنتن خواهد رفت اما امتداد درگیری کار را به جایی رساند که پخش «کلاه قرمزی96» کاملا منتفی شد.

به گزارش سینماروزان حمید مدرسی که چه در سینما و چه در تلویزیون بخش عمده شهرت هنری خود را به واسطه همکاری با شوهرخواهرش ایرج طهماسب -کارگردان «کلاه قرمزی»- و البته برادر بزرگترش مجید که از تهیه کنندگان شناخته شده سینماست، به دست آورده است، در اظهاراتی که از طریق کانال رسمی «کلاه قرمزی» منتشر کرد مدام بر برآورده نشدن انتظارات مالی دست اندرکاران این سریال تأکید کرد بدون توجه به اینکه «اگر در خانه کس است یک حرف بس است» و نیازی به این نیست که مشکلات فیمابین را مدام بازگو کند.

از آن سو محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دوم سیما که به واسطه اظهارات مدرسی به شدت تحت فشار رسانه ای قرار گرفته بود نیز در واکنشی مستقیم خطاب به مدرسی درخواستهای او را مصداق زیاده خواهی دانست و البته بر این امر تأکید کرد که رقم قرارداد «کلاه قرمزی96» دقیقا 50 درصد بیشتر از «کلاه قرمزی94» است به بیان بهتر امسال (1.5)برابر رقم قبلی بهشان تعلق گرفته است.

نتیجه سخنان جعفری جلوه هم نه عقب نشینی مدرسی و حل مشکل و روی آنتن رفتن «کلاه قرمزی96» بلکه بایکوت کامل این فصل از سریال از سوی مدیران شبکه دوم سیما بود که خیلی راحت این مجموعه را از کنداکتور کنار گذاشته و بجایش به پخش گلچین قسمتهای قبلی پرداختند.

اگر بخواهیم به معرفی مقصر این درگیری بپردازیم و سود و زیاد ناشی از روی آنتن نرفتن را بررسی کنیم باید هر دو طرف دعوا را تقصیر کار بدانیم.

واقعا جای سوال است که آیا حمید مدرسی بدون آن که سنگهایش را با مدیران شبکه دوم وابکند کار تولید را استارت زده و بعد تازه یک هفته به عید مانده یادش آمده که باید بودجه درنظرگرفته شده کم بوده؟ و آیا مدیران سیما بدون آن که قراردادی منسجم و شفاف با گروه تولید «کلاه قرمزی» ببندند کار تولید را به آنها سفارش داده اند؟

بد نیست هر دو طرف درگیر به این پرسشها پاسخ دهند و البته بهتر می‌شود اگر ایرج طهماسب که در کنار حمید جبلی هسته اصلی خلق «کلاه قرمزی» است هم مشخص کند که در درگیری میان تهیه کننده و سازمان، کدام طرف ایستاده و آیا بهتر نبود وی با ورود به موقع به درگیری، اختلافات را حل کند و برای رضایت خاطر مخاطبانی که مدام درباره اهمیت احترام به آنها حرف می‌زند «کلاه قرمزی96» را روانه آنتن کند.

تکلیف 20 قسمت ضبط شده چه می‌شود؟

علیرغم درگیریهای پیش آمده شنیده ها حکایت از آن دارد که نزدیک به 20 قسمت از فصل جدید «کلاه قرمزی» تولید شده و البته آیتمهای جالبی هم در این 20 قسمت محوریت تولید قرار گرفته است. حالا باید دید تکلیف این 20 قسمت چه می‌شود؟

اینکه گفته اند ممکن است که این فصل از ماهواره سربرآورد که کاملا شوخی است چون فارغ از آن که تولیدکنندگان مجموعه محال است عقبه سه دهه‌ای خود را حتی با رقمی چند برابری رقم تلویزیون تاخت بزنند، حق پخش قانونی این فصل از «کلاه قرمزی» هم به مانند فصول پیشین در اختیار رسانه ملی است!

به این ترتیب ناگفته پیداست که باید فکر پخش این فصل را از مدیومهایی مانند شبکه خانگی هم از سر بیرون کنیم. مجموعه ای که رایتش در اختیار رسانه ملی است فقط به یک شرط می‌تواند از رسانه ای دیگر پخش شود و آن هم کسب رضایت تولیدکنندگان از مالک اصلی که سازمان باشد! با اتفاقات اخیر بعید است مدیران رسانه ملی به این راحتیها رایت را به تهیه‌کننده‌ای که مدام از آنها گلایه کرده واگذار کنند!

می‌ماند یک احتمال؛ حل مشکلات پیش‌رو و تعامل و در نهایت قرار دادن این فصل در کنداکتور پخش رمضان امسال!

 




ادامه جنگ زرگری؟⇐مدیر شبکه دوم پاسخی کوبنده داد به تهیه‌کننده «کلاه قرمزی»

سینماروزان: این به یک رویه در سالهای اخیر بدل شده که هر زمان بناست فصلی تازه از «کلاه قرمزی» روی آنتن برود ابتدا شایعاتی شکل می‌گیرد درباره توقف تولید به دلیل نامساعد بودن اوضاع مالی و بعد از مدتی هم مشکلات حل میشود و سریال روی آنتن می رود.

به گزارش سینماروزان امسال هم ابتدا شایعات تعطیلی «کلاه قرمزی96» به دلیل مشکلات مالی پیش آمد و مدتی بعد هم حمید مدرسی تهیه‌کننده این برنامه به انتقاد از اوضاع مالی حاکم بر تولید این فصل پرداخت و راه حل مشکل را ورود شخص رییس صداوسیما به ماجرا دانست با این حال به جای عبدالعلی علی عسکری رییس سازمان، این محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دو است که به میدان آمده و پاسخ او را داده است.

جعفری جلوه با گلایه از زیاده خواهی های این تهیه کننده خواسته او را تملک مستقیم اسپانسرهای مرتبط با این برنامه دانسته که شدنی نیست. جعفری جلوه به «ایسنا» گفته است: ما در شبکه دو تمام تلاش‌مان را کرده‌ایم تا مجموعه جدید «کلاه قرمزی» در نوروز ۹۶ تقدیم طیف گسترده علاقه‌مندان و مخاطبان مشتاق این برنامه شود؛ لکن با کمال تاسف زیاده خواهی‌های بی وقفه عوامل تولید آن که طی سالیان به یک عادت تبدیل شده، مانع از این است و می‌رود که این فرصت از ما و مخاطبان شبکه دریغ شود.

او ادامه داد: تاسف‌آورتر اینکه تهیه‌کننده این پروژه در یک فضاسازی رسانه‌ای یک‌سویه و ناصواب کوشیده است وانمود کند که سازمان صداوسیما درها را روی او بسته است و حاضر به تامین هزینه‌های مالی مجموعه نیست؛ این در حالی است که بنده در جلسات مکرر با ایشان به نمایندگی از سازمان و با اختیاراتی که ریاست محترم رسانه ملی و نیز معاونت محترم سیما به اینجانب تفویض کرده‌اند، با وجود محقق نشدن منابع مالی لازم وعده داده شده از طرف تهیه‌کننده، به ایشان اعلام کرده‌ام که سازمان برنامه در حال تولید «کلاه قرمزی ۹۶» را با بهترین قیمت خریدار است؛ این یعنی حتی پنجاه درصد فراتر از مجموعه هزینه مالی «کلاه قرمزی ۹۴»

مدیر شبکه دو سیما با انتقاد از طرح برخی مسائل از سوی تهیه‌کننده مجموعه «کلاه قرمزی» گفت: لکن حتی این همه همراهی و توجه نیز افاقه نکرده است و ایشان با طرح مطالبات رنگ به رنگ و این بار اصرار بر نقض مقررات و قوانین مالی و معاملاتی لازم‌الاجرا صداوسیما، توقع تن دادن به رویه‌ای غیرقانونی دارد؛ یعنی دریافت مستقیم برخی منابع حاصل از اسپانسرها از سوی ایشان، بدون واریزی به خزانه و طی شدن مراحل قانونی و پرداخت هزینه‌های تولید از طرف سازمان صداوسیما.

جعفری جلوه در پایان خاطرنشان کرد: به هر حال عهد ما با مخاطبان شبکه دو پابرجاست و امید است به بهترین شکل ممکن محقق شود.




بهروز بقایی بیان کرد⇐ابتدای فصل سوم “خندوانه” بنا بود ۶ ماه همکاری کنم اما فقط یک قرارداد یک ماهه با ما بستند و در عوض ۳ ماه از من کار کشیدند!/رامبد جوان قول پیگیری داد اما اتفاقی نیفتاد!/طرحی که به نام من در شبکه دوم تصویب شده بود به تهیه کننده دیگری رسید/جعفری‌جلوه حتی وقت نداد که صحبت کنم!/۱۰۰ سال هم بیکار بمانم به GEM نمی روم اما جوانترها صبر ما را ندارند و نمی توانند مدام بیکار باشند و بی‌احترامی ببینند

سینماروزان: بهروز بقایی از جمله بازیگران تلویزیون است که دستی هم در نویسندگی و کارگردانی دارد و ساخت آثاری مانند «دنیای شیرین دریا»، «قطار ابدی» و «نوعی دیگر» را در کارنامه دارد.

به گزارش سینماروزان بقایی که در جریان تولید «خندوانه» هم به همکاری با رامبد جوان می پرداخت چند هفته زودتر از به انتها رسیدن فصل سوم این برنامه قید همکاری را زد. خودش درباره جدایی از «خندوانه» به «نسیم آنلاین» گفت: ابتدای کار صحبت این بود که با قراردادی 6 ماهه با گروه همراهی کنم اما فقط یک قرارداد یک ماهه با ما بستند و در عوض 3 ماه از من کار کشیدند و تازه کلی هم گذشت تا با ما تسویه کنند. این شد که قید ادامه همکاری را زدم.

بهروز بقایی با اشاره به رفاقت قدیمی با رامبد جوان بیان داشت: من آدم مادی گرایی نیستم اما بدعهدی آزارم می دهد. درباره ماجرای پیش آمده با تهیه کننده «خندوانه» هم با رامبد صحبت کردم و رامبد قول پیگیری داد اما اتفاقی نیفتاد. به هر حال اگر پیگیری می کرد لااقل ماجرا به جایی می رسید و امکان عقد قرارداد پیش می آمد ولی نیامد.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که با این وضع اگر برای فصل تازه «خندوانه» دعوت شود می رود یا نه اظهار داشت: حتی اگر دعوت به همکاری هم شود نخواهم رفت چون فکر می کنم برخورد با من محترمانه نبود.

برخورد بد دستیاران کارگردان
بازیگر آثاری نظیر «همسران»، «قصه های بابا»، «عطر گل یاس» و «سیب خنده» با اشاره به فعالیتهای تازه اش گفت: درگیر کار تازه ای نشده ام. اخیرا یک پیشنهاد سینمایی داشتم که به دلیل برخورد بد دستیار کارگردان، قید همکاری را زدم.

وی ادامه داد: مشکل اینجاست که کارگردانان و تهیه کنندگان همه امور را به دستیاران خود محول می‌کنند و برخی از این دستیاران هم ابدا آداب مکالمه با بازیگران پیشکسوت را بلد نیستند. دستیار موردنظر حتی آداب حرف زدن پشت تلفن را هم بلد نبود و با بیانی زشت و بدون ارسال فیلمنامه از من خواست که درباره همکاری جواب بدهم که طبیعتا من هم تماس را قطع کردم.

طرحی که به نام من تصویب شده بود به تهیه کننده دیگری رسید
بهروز بقایی با اشاره به یکی از طرحهای تلویزیونی اش با عنوان «حنارس»  گفت: طرح این سریال 26 قسمتی که نوشته علی خودسیانی بود را برای تصویب به شبکه دوم سیما ارائه دادم و بعد از کلی رفت و آمد طرح را به تهیه کنندگی و کارگردانی خودم تصویب کردم اما به ناگاه فهمیدم طرح به تهیه کننده دیگری واگذار شده است!!

بقایی ادامه داد: حتی برای پیگیری ماجرا به سراغ محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دوم رفتم اما برخورد مناسبی از سوی ایشان صورت نگرفت و وقت نداد که من صحبت کنم آن هم در شرایطی که نویسنده طرح را به من واگذار کرده بود و واگذاری آن به تهیه کننده ای دیگر کاملا غیرحرفه ای است.

این کارگردان درباره مضمون «حنارس» بیان داشت: داستان نوجوانی که می آید تهران کار پیدا کند اما به ناگاه خبر می رسد پدرش فوت شده و حالا نمی داند به کارش برسد یا برگردد به شهرستان! مضمون کار کاملا مفرح و سرگرم کننده و در عین حال با بودجه معمولی قابل تولید بود ولی فرصت تولید از من دریغ شد.

هرگز به جم نمی روم
بهروز بقایی با تأکید بر شیوع شبکه های ماهواره ای میان مخاطبان  گفت: وقتی در تلویزیون خودمان محصول خوب به مخاطب نمی دهیم و باتجربه ها را فراری می دهیم طبیعی است که مخاطب هم از تلویزیون فراری می شود. تازه اخیرا هم که برخی از همکاران ما به شبکه های ماهواره ای مانند GEM رفته اند. من 100 سال هم بیکار بمانم به GEM نمی روم اما خیلی از جوانترها صبر ما را ندارند و نمی توانند مدام بیکار باشند و بی احترامی ببینند و در نتیجه رها می کنند و به جایی دیگر می روند. بماند که در آن سوی آب هم پیشرفت محسوسی در کارشان حاصل نمی شود و زودتر از حد تصور تاریخ مصرفشان به انتها می رسد.




کیانوش عیاری “میرمهنا” را به رسانه ملی می‌آورد؟

سینماژورنال: کیانوش عیاری از کارگردانان سینمای ایران است که وقتی به رسانه ملی آمد توانست سریال‌هایی مانند «هزاران چشم» و «روزگار قریب» را بسازد که با بهره‌گیری از استانداردهای بالای جذب مخاطب و به واسطه ایجاد نوعی تعلق خاطر به زندگی ایرانی و سنت‌های شرقی، مورد توجه قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “صبح نو” عیاری یک دهه پیش از این به دنبال تولید پروژه‌ای با عنوان «میرمهنا» بود؛ پروژه‌ای تاریخی که بخش‌هایی از اتفاقاتی را روایت می‌کرد که در قرن دوازدهم خورشیدی و در جنوب ایران رخ داده بود.

او طرح ابتدایی این کار را به مدیران بنیاد سینمایی فارابی ارائه داد و البته که مدیران این نهاد نیز با تأیید طرح از وی خواستند فیلمنامه کار را هم نگارش کرده و ارائه کند. فیلمنامه هم تصویب شد اما کار به برآورد بودجه که رسید، ورق برگشت و شرایط به سمتی پیش رفت که تولید عملاً میسر نشد.

در هفته‌های گذشته و با حضور مدیران تازه در رسانه ملی استفاده از کارگردانان کارکشته و تولید سریال‌های الف به عنوان راهکاری برای عبور از بحران کمبود مخاطب در رسانه ملی در دستور کار قرار گرفته است و در کنار آقایان داوود میرباقری و حسن فتحی، کیانوش عیاری هم از کارگردانانی قلمداد شده که بر حضورش در تولید سریالی اثرگذار می‌شود حساب باز کرد.

آیا «میرمهنا» در رسانه ملی تولید خواهد شد؟
اما آیا کیانوش عیاری خود راغب به این است که طرح «میرمهنا» را برای تولید یک سریال به رسانه ملی ارائه دهد؟ آیا فکر می‌کند با محدودیت‌های بودجه‌ای رسانه ملی بتوان این پروژه را به انتها رساند؟

آقای شاهرخ دستورتبار مجری طرح «میرمهنا» که نگارش طرح اولیه اثر هم با حضور وی صورت گرفت با اشاره به اینکه اگر شرایط تولید به صورت همه جانبه فراهم باشد، می‌توان برای تولید این فیلمنامه در تلویزیون هم تعامل داشت به «صبح‌نو» گفت: فیلمنامه اصلی این کار برای یک درام تاریخی سینمایی بود که البته با پرداخت کامل به فارابی ارائه شده بود.

در زمان دولت نهم و حضور آقای محمدرضا جعفری جلوه در بنیاد فارابی فیلمنامه تصویب شد ولی در تأمین هزینه به مشکل خورد.

وی ادامه داد: فارابی می‌خواست «میرمهنا» را با هزینه‌ای معمولی جمع کند اما عیاری اصرار داشت که یا کار را انجام ندهد یا با پروداکشن وسیع و حضور بازیگران شاخص آن را اجرا کند و نهایتاً نیز به همین دلیل پروژه معلق شد.

دستورتبار که در سال‌های اخیر در اغلب تجربه‌های کارگردانی عیاری کنارش حضور داشته و در تازه‌ترین فیلمش «کاناپه» هم به عنوان مجری طرح حاضر است با بیان اینکه در همان زمان که فیلمنامه «میرمهنا» را به فارابی ارائه داده‌اند صحبت از موجود بودن طرحی به همین نام در سازمان به نام نادر ابراهیمی بود، گفت: یادم می‌آید که آن زمان گفتند نادر ابراهیمی که بیشتر به واسطه «آتش بدون دود» می‌شناسیمش نیز روی چنین طرحی کار کرده و البته به نتیجه نرسیده است اما طرح «میرمهنا»ی عیاری کاملاً متفاوت و البته با دیدگاهی جامع نسبت به این شخصیت نگاشته شده است.

احترام به مخاطب؛ شرط اصلی تولید
این سینماگر ادامه داد: فیلمنامه «میرمهنا» با این اولویت نگاشته شد که بر وجهه قهرمانی این شخصیت تأکید کند؛ او به شدت با سلطه هر گونه قوای غربی از هلندی‌ها گرفته تا انگلیسی‌ها و بیگانگانی که قصد تصرف و تکه‌تکه کردن ایران را داشتند، مخالف بود. برای همین هم سعی می‌کرد اموالی را که آنها از بومیان جنوب می‌دزدیدند با پاتک زدن به خودشان به صاحبان اصلی‌اش بازگرداند.

شاهرخ دستورتبار درباره اینکه چقدر می‌توان امیدوار بود که تولید این پروژه در ردیف پروژه‌های حمایتی سازمان صداوسیما در روزگار مدیران جدید قرار گیرد، اظهار داشت: کیانوش عیاری کارگردانی است که امتحان خود را در رسانه ملی پس داده است. همین سریال «روزگار قریب» را درنظر بگیرید که بارها بازپخش شده و همچنان مخاطب خود را دارد. چرا؟ چون اندیشه‌ای که پشت تولید این سریال بود برمبنای احترام به مخاطبان و البته ارزش قائل شدن برای مدیوم تلویزیون بود. قطعاً اگر همراهی برای تولید «میرمهنا» هم صورت گیرد همین احترام به مخاطب در اولویت قرار خواهد گرفت.

شاهرخ دستورتبار
شاهرخ دستورتبار



خاطره‌نگاری محسن امیریوسفی از علاقه مدیران ارشاد مسجدجامعی به بایگانی کردن “خواب تلخ”

سینماژورنال: محسن امیریوسفی کارگردان جوانی که سابقه طولانی در توقیف آثارش دارد و تقریبا هر فیلمی که ساخته دچار مشکل توقیف شده است این روزها بعد از یک دهه و خرده‌ای اولین فیلمش “خواب تلخ” را روی پرده می‌بیند.

به گزارش سینماژورنال امیریوسفی در گفتگویی تفصیلی که به بهانه اکران این فیلم با “شرق” انجام داده به بخشی از مشکلاتی که برای ساخت و اکران این فیلم داشته اشاره کرده است.

نکته جالب گفته های امیریوسفی جایی است که به توقیف اولیه فیلم در دوران وزارت ارشاد احمد مسجدجامعی در روزگار اصلاحات اشاره می‌کند.

بخشهایی از گفته های امیریوسفی که درباره توقیف این فیلم و حل نشدن مشکل آن در ادوار مختلف است را در ادامه می‌خوانید:

ماجراهاي  “خواب تلخ”  چگونه رخ داد؟
این را باید از مدیران قدیمی بپرسید! سال ٨٢ پروانه ساخت این فیلم گرفته شد. البته یک مقدار طول کشید، چون فیلم اولم بود و شرایطی بود که برای ساخت فیلم اول قوانین دست‌وپاگیر بیشتری بود. یکی از مشکلاتم این بود که سابقه دستیار کارگردانی در سینما نداشتم! البته فیلم کوتاه می‌ساختم. بعد از گرفتن پروانه آبان ٨٢ فیلم کلید خورد و دی‌ماه نسخه اولیه فیلم آماده بود که در جشنواره فیلم فجر در هیأت انتخاب رد شد!
چرا؟
شاید مسئله این بود که موضوع این فیلم برای آن زمان عجیب بود و البته هیأت انتخاب از نظر ساخت هم فیلم را ضعیف دانستند! بعد از ١٢ سال برای اولین‌بار اینها را می‌گویم نه به واسطه خودم چون فکر می‌کنم شان خودم و فیلم بالاتر از این حرف‌هاست ولی گفتن این حرف‌ها برای تاریخ سینما ضروری است. یادم هست حتی کار به جایی رسید که پیشنهاد دادند «خواب تلخ» آرشیو شود! می‌گفتند خیلی‌ها فیلم اولی ساخته‌اند که موفق نبوده و تو هم ناراحت نباش با انرژی شروع به ساخت فیلم دومت کن!
آن زمان رئیس سازمان سینمایی چه کسی بود؟
فکر کنم آقای حیدریان معاون وزیر و آقای مسجدجامعی وزیر بودند. البته این بحث‌ها در اداره نظارت و مرکز گسترش آن زمان پیش آمد.
تا اینکه فیلم در جشنواره کن پذیرفته شد؟
بله، فیلم را برای جشنواره کن آماده کردیم که اتفاقات خوبی هم افتاد. جایزه ویژه بخش دوربین طلایی را گرفت و یک جایزه نگاه جوان هم دریافت کرد. نقدهای مثبتی هم گرفت که می‌گفتند فیلم متفاوتی از سینمای ایران آمده و اولین فیلم ایرانی بود که طنز را برای تماشاگر خارجی شناسانده بود. البته غیر از طنز فیلم، سکانس‌های ترسناک و تلخی هم در فیلم هست که ترکیب این طنز و ترس و تلخی در کنار شخصیت‌های کمتر دیده شده از سینمای ایران «خواب تلخ» را ساخت. وقتی هم با دست پر از جشنواره کن برگشتم اولین مسئله‌ام این بود که دوباره به حس‌وحال قبل از کن برگردم و برای همین نمایشی در سینما سپیده گذاشتم که البته خیلی‌ها اصرار داشتند فیلم بکر بماند و در جشنواره فجر دیده شود. ولی همه طیف‌های سینما آمدند و فیلم را دیدند. آقای رضاداد، دبیر جشنواره فیلم را برای جشنواره سال ٨٣ در خارج از مسابقه دعوت کرد که فیلم دیده شد.
تلاش کردید که فیلم اکران شود؟
چندین‌بار تلاش کردم.
دوره آقای جلوه ؟
بله، زمان آقای جعفری جلوه و آقای شمقدری بود و در اواخر دولت اصلاحات هم برای اکران تلاش کردم که گفتند صبر کنید. ولی چشم به هم زدیم از تولید فیلم ١٢ سال گذشت!
اما هیچ‌وقت نگفتند چرا فیلم توقیف شده؟
خیر نگفتند. اگر هم مصادیقی وجود داشته باشد باید از فیلم حذف شده باشد. این سؤال برای خودم هم مطرح است که چرا ١٢ سال فیلم محروم از اکران بود.
در دوره آقای ايوبي  مشکلی برای اکران نبود؟
خیر، ولی الان درگیر حل مشکل فیلم جدیدم و منتظر اکران «آشغال‌های دوست‌داشتنی»هستم .
شما سه دوره سازمان سینمایی را طی کردید؟
با این دوره چهار دوره وسابقه توقف من در ارشاد از خیلی مدیران سینما بیشتر است!




یک انتصاب خانوادگی در رسانه ملی؛ مدیر شبکه دوم، خواهرزاده‌اش را قائم‌مقام خود کرد+عکس

سینماژورنال: محمدرضا جعفری جلوه مدير شبكه دوم سیما در احكام جداگانه‌ای حميدرضا ديبائی را به عنوان قائم مقام و همچنين احمد معلم را در سمت مدير تامين برنامه منصوب كرد.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب این دو انتصاب آن است که دیبائی خواهرزاده جعفری جلوه به شمار می رود و اینکه دایی به عنوان مدیر شبکه دوم فعالیت می کند و خواهرزاده به عنوان قائم مقام هم در نوع خود اتفاق منحصربفردی است.

دیبائی پیش از این و به هنگام حضور محمدرضا جعفری جلوه در مدیریت بنیاد فارابی نیز به عنوان مدیر روابط عمومی این نهاد سینمایی به فعالیت مشغول بود.

وی با مدرک کار‌شناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از حالا به بعد به عنوان قائم مقام مدیر شبکه دوم سیما فعالیت خواهد کرد.

جعفری جلوه و دیبایی
محمدرضا جعفری جلوه/دایی(سمت چپ افخمی) و حمیدرضا دیبایی/خواهرزاده(سمت راست افخمی)