1

تاثیرپذیری از بی‌بی‌سی از زبان مدیر شبکه مستند⇐متأسفانه گویی برخی موضوعات را اول باید بی‌بی‌سی منتشر کند تا بعدتر ما بتوانیم درباره‌اش حرف بزنیم!!!/تا بی‌بی‌سی به موضوعی وارد می‌شود، ما هم می‌توانیم به آن ورود کنیم منتها برای پاسخ دادن نه ایجاد جریان؛ یعنی یک حالت انفعالی!!/تا بی‌بی‌سی شروع به ساختن مستند درباره ۸۸ کرد، گویی مجوزش صادر شد که در تلویزیون هم در این باره کار شود!/جریان را ما باید شروع کنیم نه این‌که منتظر باشیم وببینیم بی‌بی‌سی چه می‌گوید و بعد برویم جواب بدهیم!

سینماروزان: درباره ماهیت بنگاه خبرپراکنی بریتانیا یا همان بی‌بی‌سی، حرف و نظر بسیار است و کم نیستند عوام و خواصی که از تاثیرپذیری رسانه‌‌ای بسیاری از کشورهای جهان سوم از این رسانه حرف می‌زنند.

به گزارش سینماروزان محسن یزدی مدیر جوان شبکه مستند که سابقه فعالیت در رسانه‌های اصولگرا را داشته در خلال گفتگویی با جام‌جم و در شرح محدودیت‌های تولید مستند در تلویزیون نسبت به تاثیرپذیری بیش از حد از بی‌بی‌سی گلایه کرده است.

محسن یزدی بیان داشت: فکر می‌کنم مستند در تلویزیون حتما ظرفیت بالاتری از این دارد و همه تلاشمان را هم اول برای بهتر شدن مستندها، دوم بهتر شدن پخش و سوم هم ارتقای تبلیغات می‌کنیم. من معتقدم در تلویزیون ابتدا باید به پخش فکر کنیم، چون مشکل ما در مستند تولید نیست و مساله اصلی‌مان دیده شدن کارهاست. آثار درجه‌یک بسیاری وجود دارد که مردم ندیدند و از آن‌طرف ما تمام انرژی خود را روی تولید گذاشته‌ایم.البته اینها به این معنی نیست که تولیدی نباشد، چون در این صورت پخشی هم وجود ندارد، اما من می‌خواهم بگویم به‌اندازه همان ظرفیت تولید باید به ظرفیت پخش و تبلیغات هم توجه کنیم. شما می‌بینید امروز شبکه‌های معاند با مستندهایشان به ما لطمه می‌زنند، نه گزارش‌ها و اخبارشان. در این زمینه هم متأسفانه، گویی باید برخی موضوعات را اول بی‌بی‌سی منتشر کند تا ما بتوانیم درباره‌اش حرف بزنیم.

یزدی ادامه داد: گاهی ورود به بعضی از حوزه‌ها سخت است، اما تا بی‌بی‌سی به موضوعی وارد می‌شود، ما هم می‌توانیم به آن ورود کنیم منتها برای پاسخ دادن نه ایجاد جریان، یعنی یک حالت انفعالی!!! درصورتی‌که اساسا پاسخ دادن به عملیات طرف مقابل را من در رسانه متوجه نمی‌شوم.

یزدی تاکید کرد: اگر خود رسانه جریان‌ساز نباشد، می‌بازد. جریان را ما باید اول شروع کنیم نه این‌که منتظر باشیم وببینیم بی‌بی‌سی چه می‌گوید و بعد برویم جواب بدهیم. این اتفاق خیلی غلط است. ما دستمان در بعضی حوزه‌ها به این معنا بازنیست و این به دلیل اختلاف‌سلیقه‌هاست، چون برخی کارشناسانی که اتفاقا دلسوز هم هستند، معتقدند ورود به این حوزه‌ها خلاف مصالح کشور است.

مدیر شبکه مستند درباره شمول محدودیتهای مستندسازی گفت: در برخی حوزه‌های جنگ و تاریخ انقلاب، محدودیت وجود دارد.عمدتا از بیرون سازمان است که سازمان را تحت‌فشار قرار می‌دهد. یعنی واقعا به جهت آن‌که تلویزیون در خانه همه روشن است، گاهی جریانی شکل می‌گیرد و اتفاقی رخ می‌دهد که به‌واسطه آن به تلویزیون فشار وارد می‌کنند. گاهی هم این فشار از سر دلسوزی است. از نظر من امروز تلویزیون واقعا تحت‌فشار است، البته بازهم می‌گویم این حرف‌ها در سطح من نیست و اینها تنها نظر شخصی من است. از سوی دیگر خیلی‌ها می‌خواهند امروز تلویزیون را با فشارهایی که ایجاد می‌کنند، از جسارت بیندازند و زمانی که این اتفاق رخ دهد، دیگر هیچ‌چیزی از تلویزیون نمی‌ماند؛ چون رسانه باید جسارت و جایگاه داشته و قوی باشد.

یزدی خاطرنشان ساخت: تلویزیونی قوی است که مدبرانه و شجاعانه وارد عرصه‌های مختلف شود. شما امروز نمی‌توانید بگویید من این حرف را نمی‌زنم بلکه باید فکر کنید چطور می‌شود آن را مطرح کنید. تا این صحبت مطرح می‌شود هم خیلی از کسانی که فکر می‌کنند ما جوان و خام هستیم، می‌گویند یعنی همه‌چیز بگوییم؟ نه، این‌طور نیست. کشور حرف‌های محرمانه و بحث‌هایی دارد که نباید گفته شود، قراردادهایی بسته‌شده که نباید افشا شود و این مسائلی که نباید حرفی از آن زده شود، اما در مواردی که شما در آن با رسانه‌های معارض روبه‌رو هستید، باید وارد شوید درست آن حرف را بزنید. بعد هم برخی فکر می‌کنند وقتی می‌گوییم شجاعانه یعنی حماقت‌وار چنین مسیری را برویم. منظورم از شجاعانه یعنی مدبرانه.

یزدی افزود: شما نمی‌توانید بگویید من درباره اعدام‌های سال ۶۷ حرف نمی‌زنم بلکه باید بگویید چطور واقعیت این موضوع را برای مخاطب بگویم. اگر شما نسازید ده‌ها کار دیگر دراین‌باره ساخته می‌شود. تا همین چند وقت پیش چقدر دست شما باز بود که درباره وقایع ۸۸ حرف بزنید؟ اما تا بی‌بی‌سی شروع به ساختن کرد، گویی مجوزش صادر شد. حالا بسازیم تا پاسخ بی‌بی‌سی را بدهیم!! تلویزیون به نظر من سر این موضوعات مظلوم است.گرچه این به معنای عدم نقد کاستی‌ها نیست.




این تعریض رسانه اصولگرا به استخدام نویسندگان «رجانیوز» در شبکه سه برمی‌گردد؟؟⇐منتقدین سابق را درگیر مدیریت کرده‌اند تا مجال نقد را نداشته باشند!!

سینماروزان: در سالهای اخیر اتفاقات پرسش‌سازی در حیطه مدیریت فرهنگی رخ داده است. از جمله این اتفاقات موضع‌گیری‌های متفاوت و اغلب متناقض رسانه‌های موسوم به تندرو در قبال محصولات سینمایی در برهه های زمانی مختلف است.

به عنوان مثال وقتی اول بار در دولت اول حسن روحانی فیلمهایی مانند «عصبانی نیستم» و «خانه دختر» در جشنواره فجر رونمایی شدند آماج حملات این رسانه ها قرار گرفتند و تلاشها برای اکران آنها ابتر ماند. با این حال اکران این آثار در دولت دوم حسن روحانی با حداقل هجمه و شانتاژ رسانه های افراطی مواجه شد! ماجرا چه بود؟ رییس دولت که همان قبلی بود و شاکله سیاستهای فرهنگی هم که همان بوده!

رسانه اصولگرای «مشرق» با زیر ذره بین بردن این ماجرا از دو عامل اصلی در بروز این تناقض حرف زده که یکی از آنها درگیر کردن فعالان رسانه‌ای تندرو در مناصب مدیریتی بوده است! هرچه نباشد مدیریت مرکز مستند حوزه هنری در سالهای اخیر به فردی رسیده دارای سابقه رسانه ای در یک رسانه تندروی اصولگرا یا اخیرا برخی نویسندگان «رجانیوز» درگیر مدیریت در شبکه سوم سیما شده اند.(اینجا را بخوانید) آیا اشاره «مشرق» هم به همین مسأله برمیگردد؟؟؟

«مشرق» در گزارش خود آورده است: از یکی دو سال پیش به این طرف دو اتفاق افتاد که باعث شد مشکل‌دارترین فیلمها هم نه تنها بی هیچ بحثی روی پرده بروند که حتی طلبکارانه از ظلمی که بر آنها رفته بگویند. دو اتفاقی که باعث این ماجرا شد یکی حاد شدن اوضاع نابسامان اقتصاد بود و دیگری از هم پاشیدن برخی گروه‌های رسانه ای. در وضعیت آشفته اقتصادی، این چندان دور از ذهن نیست که تمرکز بخش‌های نظارتی از فرهنگ و هنر برداشته شده و سینما و کتاب و… در اولویت‌های چندم قرار می‌گیرد. در این شرایط اساسا حساسیت زیادی روی بخش‌های هنری نخواهد بود و آنقدر انرژی روی موارد معیشتی گذاشته می‌شود که دیگر ممکن است حتی از آنها که مراقب سینما هستند هم استقبالی نشود.

این رسانه ادامه داده است: شاید یکی ازاتفاقاتی که از قضا در دولت دوم روحانی روی داد این بود که برخی اهالی رسانه در حوزه های مختلف را که موضع منتقدانه و سفت و سختی داشتند به صورت غیرمستقیم از مسیر کنار بگذارند. طرحی که این بار با ظرافت انجام شد و پیشنهادها نه از جانب مخاطبین نقدها که از سوی مقامهای بالادست منتقدین به آنها داده می‌شد. با این ساز و کار برخی اهالی بظاهر سرسخت رسانه توسط مقام‌های بالادست خود، از جایگاه نقد و رسانه برداشته شدند و در پستها و مقامهای نسبتا بالا قرار داده شدند.

«مشرق» افزوده است: با این تمهید طبیعی بود که هم ژست جوانگرایی گرفته شود و هم آن منتقدین رسانه‌ای ( که اغلب جوان بودند) مشغول مدیریت کردن و صیقلی کردن میز و صندلیهایشان شوند و مجال برای آنها نماند تا دوباره بتوانند با همان عزم جزم به نقد شرایط بپردازند. اما این میان، مخالفان نقد از یک نکته مهم غافل بودند. اینکه آیا مثلا نظارت و نقد جدی در حوزه های مختلف و از جمله سینما به سود سینماست یا به ضرر آن؟




واکنش مدیر مستند حوزه به تهیه‌کنندگی همزمان یک سریال⇐در پروژه‌های مهم خودمان در کنار پروژه حضور داریم/به‌خاطر این حضور، هیچ حق‌الزحمه‌ای دریافت نمی‌شود

سینماروزان: انتشار گزارشی در سینماروزان با عنوان «سفارش از خود به خود؟…» که به چرایی حضور مدیر مرکز مستند سوره حوزه در مقام تهیه‌کننده مجموعه مستند «روزگار رضاخانی» از محصولات مشترک حوزه و بسیج صداوسیما پرداخته بود(اینجا را بخوانید) با واکنش مدیر مرکز مستند سوره مواجه شد.

محسن یزدی مدیر مرکز مستند سوره با اشاره به حساسیت پروژه «روزگار رضاخانی» به سینماروزان گفت: این یک روال در مرکز مستند سوره حوزه هنری است که در پروژه های حساس و مهم، خودمان به عنوان تهیه‌کننده در کنار پروژه حضور داریم تا نیازها پروژه به‌موقع بانجام شود و روند تولید با حداقل خطا و ایراد جلو برود.

یزدی ادامه داد: این حضور مدیر به عنوان تهیه‌کننده با هماهنگی مقامات بالادستی حوزه هنری صورت می‌گیرد و برخلاف تصورات، شامل هیچ دریافتی مالی نشده به بیان بهتر برای حضور در قامت تهیه‌کنندگی این پروژه هیچ حق‌الزحمه ای پرداخت نمی‌شود و همچنان دستمزد من همان دستمزدی است که به خاطر مدیریت دریافت می‌کنم.

 وي با بيان اينكه كارنامه من در حوزه مستند روشن و قابل بررسي است افزود: من خودم رسانه‌اي بوده‌ام و اقتضائات آن را درك مي كنم اما همه ما مي‌دانيم ژورناليسم هم اصولي دارد كه خوب است به آن توجه شود. دوستان مي توانستند با يك تماس از اين موضوع مطلع شوند و انتشار خبري كه توضيح واضحي دارد آن هم بدون تحقيق مناسب نيست.




سفارش از خود به خود؟؟⇔مدیر مرکز مستند حوزه، تهیه‌کننده مستندی که سفارش تولیدش را حوزه داده!!+عکس

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: اینکه دست‌اندرکاران مدیریتی یا اعضای حاضر در شوراهای تأیید فیلمنامه ارگانها و نهادها بکوشند پروژه هایی از خودشان را در ساختار مدیریتی خویش یا شوراهایی که در آن حاضرند تصویب کنند مسبوق به سابقه است.

به گزارش سینماروزان روح الله سهرابی قائم مقام انجمن سینمای مقاومت و دفاع مقدس از جمله افرادی بود که سریالی نظیر «آرام می‌گیریم» را با حمایت انجمن دفاع مقدس تولید کرد یا در پروژه شکست‌خورده «50 قدم آخر» که به سفارش انجمن تولید شد به عنوان ناظر کیفی حضور داشت.

به تازگی خبر تولید مستندی سریالی به نام «روزگار رضاخانی» منتشر شده است؛ مستندی که مهدی فارسی آن را می‌سازد و همان طور که از نامش پیداست به حوادثی همچون ایجاد شبکه راه‌آهن، تاسیس دانشگاه تهران و ماجرای قانون کشف حجاب، قیام گوهرشاد و همچنین مسائل شخصی و خصوصی دربار پهلوی می‌پردازد.

در میان سفارش‌دهندگان «روزگار رضاخانی» نام مرکز مستند سوره حوزه هنری و بسیج صداوسیما کنار یکدیگر دیده می‌شود آن هم در حالی که تهیه کندگی مستند را محسن یزدی برعهده داشته که خودش مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری است!!!

اینکه دست اندرکاران ارگان سفارش‌دهنده باید به عنوان ناظر در روند تولید باشند منطقی است و این را هم می‌دانیم که محسن یزدی جزو معدود مدیران جوان سیکل مدیریتی حوزه است که کوشیده به سهم خود مثمرثمر باشد، اما آیا امکان این وجود نداشت که برای پرهیز از هر گونه شک و شبهه احتمالی به جای مدیر مرکز مستند حوزه یکی از ده‌ها فعال کم‌کار سینمای مستند که به لحاظ فکری هم با این مجموعه همراهی دارند به عنوان تهیه‌کننده در کار حضور داشته باشند؟

روزگار رضاخانی
پوستر «روزگار رضاخانی»/نام مدیر مستند سوره بالاتر از همه به عنوان تهیه‌کننده دیده می‌شود درحالی که لوگوی حوزه پایین پوستر خودنمایی می‌کند



از کارگردان فیلم خیانتهای زناشویی تا تدوینگر فیلمی درباره چندهمسری⇐ در جشنواره‌ای که هدفش آشنایی با مصائب جنگ تحمیلی است!!!

سینماژورنال/حامد مظفری: اخیرا تعدادی از هنرمندان و جانبازان ایرانی برای شرکت در جشنواره ای موسوم به جشنواره فیلم صلح و دوستی ایرانیان به توکیو و هیروشیما رفتند.

به گزارش سینماژورنال پرویز پرستویی که شناخته شده ترین هنرمند حاضر در این گروه بوده است هدف از راه اندازی این جشنواره را چنین شرح داده است: پایه‌گذاری این جشنواره با هدف آشنایی بیشتر جهانیان با ظلم‌های زمانه جنگ تحمیلی در موضوع بکارگیری سلاح‌های شیمیایی بر علیه رزمندگان و ملت ایران بوده که بهترین بازه زمانی برگزاری برای رسیدن به هدف، همین گردهمایی جهانی سالگرد بمباران اتمی در هیروشیمای ژاپن است.

حالا بیایید نگاهی بیندازیم به فهرست هنرمندان ایرانی حاضر در این جشنواره؛ به جز پرستویی، این افراد به عنوان هنرمندان حاضر در این رویداد معرفی شده اند: عبدالحسن برزیده ، همایون اسعدیان، مازیار میری، پژمان لشکری پور، محسن یزدی، وحید یامین پور ، مجید شتی و حبیب احمدزاده.

در متعالی بودن هدف برگزاری این جشنواره شکی نیست و البته چه خوب که آسیبهای استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم ایران پیوند زده شده با آسیبهایی که ژاپنیها در جریان بمباران اتمی دیده اند.

تدوینگر “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” اینجا چه می کند؟

اما نکته اینجاست که به غیر از پرویز پرستویی که سهم مهمی در ایفای نقش در آثار مرتبط با دفاع مقدس و از جمله “آژانس شیشه ای”، “به نام پدر” و “موج  مرده” داشته است، حسن برزیده که کارگردانی است که تعلق خاطر خود به دفاع مقدس را در آثاری همچون “دکل” و “پرواز خاموش” نشان داده و البته حبیب احمدزاده که نویسنده ای است که به نام ادبیات پایداری و با آثاری نظیر “شطرنج با ماشین قیامت” و “داستانهای شهر جنگی” شناخته می شود بقیه افراد حاضر در این جشنواره نه تجربه چندانی در هنر دفاع مقدس دارند و نه حتی با نگاهی جزیی تر سهمی در تصویرسازی هنری اثرات بمباران شیمیایی ایران در جنگ داشته اند.

سینماگری نظیر مازیار میری که فقط یک اثر ناموفق کاملا شهری به نام “پاداش سکوت” در نقد جنگ دارد یا همایون اسعدیان که بیشتر ملودرام‌ساز بوده، به واسطه کدام کارنامه در تصویرسازی به کارگیری سلاحهای شیمیایی علیه رزمندان، برای حضور در این سفر انتخاب شده اند؟ حضور مجید شتی که دستیاری تدوین کمدی “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” با مضمون چندهمسری را در کارنامه دارد چه ربطی دارد با اهداف این جشنواره؟

مازیار میری با دو فیلم بی ربط در جشنواره حاضر بود

از آن عجیب تر فیلمهایی است که در این جشنواره نمایش داده شده است. نگاهی بیندازیم به نام فیلمها: «مزار شریف» ، «بادیگارد» ، «حوض نقاشی» ، «سعادت‌آباد»، «امروز» و «نبات».

به غیر از “مزارشریف” و “بادیگارد” که هر دو آثاری استراتژیک به شمار می روند بقیه آثار کمترین ربطی به موضوع جشنواره ندارند. جشنواره ای که هدفش را آشنایی جهانیان با ظلمهای جهانیان در جنگ تحمیلی قرار داده است را چه به فیلمی مانند “سعادت آباد” که درباره مصائب زناشویی سخن می گوید یا “حوض نقاشی” که مشکلات بیماران معلول ذهنی را بازتاب می دهد.

جالب است در میان مهمانان حاضر در این جشنواره امثال محسن یزدی و وحید یامین پور هم دیده می‌شوند که جریان رسانه ای منتسب به آنها فیلمی مانند “سعادت آباد” را به دلیل اشاراتی که به خیانتهای متعدد زناشویی داشت به عنوان اثر مخرب فرهنگی نقد کرده بودند.

اما حالا انگار یک سفر خارجی باعث شده است دوستان بی توجه به عقبه رسانه ای خود در کنار آثاری قرار گیرند که شدیدترین نقدها را به آنها وارد کرده بودند!!!

چرا از “زمناکو” و “حکایت عاشقی” استفاده نکردید؟

یعنی انتخاب مهمان و فیلم برای جشنواره ای با موضوعی تا این حد روشن آن قدر سخت است که دوستان دست به دامن مهمانان بی ربط و فیلمهای بی ربطتر شده اند؟

در جشنواره فجر سال قبل مستند “زمناکو” را داشتیم که به زیباترین شکل ممکن مصائب برآمده از بمباران شیمیایی را به تصویر می گذاشت. سال قبل فیلم “حکایت عاشقی” را هم روی پرده داشتیم که این فیلم هم به نوبه خود می کوشید بخشی از مشکلات برآمده از تهاجم شیمیایی عراق به حلبچه را به نمایش بگذارد.

چرا برای چنین جشنواره ای از این فیلمها برای نمایش استفاده نشد؟ چرا مهدی قربان پور کارگردان جوان “زمناکو” و احمد رمضان‌زاده کارگردان “حکایت عاشقی” که لااقل دو محصول سینمایی به دامنه آثار مرتبط با به کارگیری سلاح شیمیایی در جنگ افزوده‌اند، نباید به عنوان هنرمند در جشنواره صلح و دوستی حاضر باشد و به جایش چهره های بی ربط به هنر دفاع راهی سفر شوند؟

آیا برای این پرسشها پاسخی هست؟




انتقاد یک مدیر حوزه هنری از تازه‌ترین محصول سینمایی این ارگان

سینماژورنال: تازه ترین محصول سینمایی که با حمایت حوزه هنری تولید شده “دلبری” نام دارد؛ این فیلم در حالی در اکران دوم نوروز روی پرده رفته که اقبال مخاطبان به آن قابل توجه نبوده و این اثر در ده روز ابتدایی اکرانش با فروشی حدود 50 میلیون تومان(!) در قعر جدول فروش قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال اصلی ترین مشکل “دلبری” ساختار آن است که به شدت متکی است بر مونولوگی طولانی که اثر را نه حتی شبیه به تله فیلم که شبیه به نمایشهای رادیویی کرده است؛ این مشکل به هنگام رونمایی فیلم در جشنواره فجر هم مورد تأکید قرار گرفت با این حال مدیران حوزه هنری چنان که باید پذیرای انتقادات نبودند.

با این حال شکست “دلبری” در اکران سبب ساز آن شده که مدیران این نهاد هم کمی واقع بین تر باشند؛ از جمله این مدیران محسن یزدی مدیر مرکز مستندسازی سوره است که در برنامه رادیویی “سینمامعیار” به مشکلات فیلمنامه ای اثر و عدم کشش داستانی آن اشاره کرده است.

یزدی گفته است: فیلم اشکالات فیلمنامه‌ای دارد و الآن این مشکل عام سینمای ایران است، داستان کشش یک ساعت و نیم را ندارد، علیرغم اینکه بازی‌های خوبی داریم و در مواردی انتقال حس خوبی صورت می‌گیرد، شاید در شخصیت‌پردازی هم ایراداتی هست که کمتر بتوانیم ارتباط برقرار کنیم. اگر این فیلم از فیلمنامه‌ای منسجم‌تر و پرکشش‌تر برخوردار بود فیلم خیلی بهتر می‌شد. شخصیت فیلم تبدیل به کاراکتر نشده است.

یزدی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به کم کاری حوزه هنری در تولید محصولات سینمایی بیان داشت: دلیل اینکه حوزه در یکی دوسال گذشته فیلم سینمایی تولید نکرده این است که می‌خواهد با افق بهتری برای تولید ورود کند و عجله‌ای کار نکند، ضمن اینکه آقای اشکذری باید از اشکالات فیلم درس بگیرد، باید گوش کرد و مشاوره گرفت.




گلایه منتقد پیشکسوت از سانسور سخنانش در یک مجمع انقلابی تازه تأسیس⇐از سرنوشت آن صنف قدیمی درس بگیرید

سینماژورنال: هفتم بهمن ماه نشست خبری مجمعی موسوم به نویسندگان و منتقدان سینمای انقلاب برگزار شد؛ نشستی که در آن محسن یزدی مدیر مرکز مستندسوره وابسته به حوزه هنری که دبیری مجمع را برعهده دارد، به ارائه برنامه های این مجمع تازه تأسیس پرداخت.

به گزارش سینماژورنال از جمله چهره‌های حاضر در این نشست جبار آذین منتقد پیشکسوت سینما و از موسسان انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران بود.

جبار آذین در این نشست با اشاره به پیشینه تأسیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی و آسیبهایی که این انجمن به دلیل درگیری در سیاسی‌بازیها خورده به مجمع نویسندگان سینمای انقلاب پیشنهاد داد که برای دوری از این آسیبها سعی کند تمامی منتقدان مستقل را به خود جلب کرده و از دسته بندی های سیاسی بپرهیزد.

با این حال گویا در انتشار سخنان این منتقد در برخی رسانه‌ها سانسورهایی صورت گرفته بود.

جبار آذین در گفتگو با سینماژورنال با اشاره به این سانسورها بخشهایی از گفته های حذف شده اش را مجددا طرح کرد.

صنفی که نام انقلاب را بر خود دارد دنبال طیف خاصی نباشد

آذین در این باره گفت: یکی از مسائلی که طرح کردم و درست منتشر نشد این بود که اگر بپذیریم که انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی است پس صنفی که نام انقلابی بر روی خود دارد هم نباید به دنبال طیف خاصی از افراد باشد که در آن عضو باشند و اتفاقا به جایش باید برود در بدنه منتقدان مستقل و دارای سلامت نفسی که اتفاقا در میان جوانان هم فراوان یافت می شوند.

نباد به سراغ نشریات خاص بروند

وی ادامه داد: مخاطبان اصلی سینمای ایران مردم هستند؛ همان مردمی که انقلاب کردند پس اگر بناست در یک مجمع انقلابی نیز کار مردمی صورت گیرد باید دربها باز شود تا تمامی روزنامه نگاران و منتقدان اصیل وارد عرصه شوند نه برای خوشآمد فلان ارگان یا بهمان سازمانی که حمایتمان می‌کند فقط به سراغ نشریات خاص و آدمهای خاص تر برویم.

برای قدرتمند بودن نباید محدود شوید به آدمهای خاص

آذین با اشاره به صفت “قدرتمند” که از سوی دبیر این مجمع برای توصیف آن به کار رفته بود بیان داشت: چگونه است که خود را قدرتمند می‌دانید اما این قدرت محدود شده است به آدمهای خاص؟

وی خاطرنشان ساخت: توصیه ام به دوستان جوانم این بود که اگر بناست به تشکلی فرمایشی بدل نشوید راهش این است که تا می توانید وابستگی ارگانی خود را قطع کنید و شرایطی را فراهم کنید که چهره‌های مستقل و معتقد به نظام وارد کار شوند. وقتی حتی از همان نظرسنجی برای انتخاب بهترین فیلمها هم فیلتر خودی و غیرخودی را قرار می دهیم و مستقلها را کنار می گذاریم طبیعی است حاصل کار هم نمی تواند مفید باشد.

بارها به انجمن منتقدان خانه سینما توصیه کردم پیاده نظام جریانات سیاسی نشوند

جبار آذین در بخشی دیگر از گفتگوی خود با سینماژورنال با اشاره به عقبه تشکیل صنف منتقدان سینمایی در ایران بیان داشت: زمانی که انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران تشکیل شد و در سالهای بعد، مرتب به دوستان حاضر در حلقه بالایی این صنف تأکید کردم که از درگیری در سیاسی بازی ها و تبدیل کردن صنف به پاتوق جریانات سیاسی غالب در خانه سینما بپرهیزند اما متأسفانه این توصیه‌ها جدی گرفته نشد تا جایی که در سالهای اخیر این انجمن عملا تبدیل شد به مهره پیاده نظام یک جریان خاص و جایگاه اصیل خود در ارائه نقد و تحلیل سینمایی را از دست داد. ترسم این است که دوستان مجمع هم همان اشتباهات را تکرار کنند.

وابستگی و تمامیت خواهی ضربات جبران ناپذیری را به پیکره آن صنف قدیمی وارد کرده

وی ادامه داد: دغدغه امثال من این است که مبادا این مجمع تازه هم به دلیل عدم چینش درست اعضاء و عدم بهره گیری از چهره های مستقل به مانند نظیر خود در خانه سینما بجای آن که کانونی باشد برای فعالیت صنفی در خدمت اهداف منتقدان و نویسندگان سینمایی مجالی شود برای حلقه‌ای معدود که به نام صنف، کمکهای حمایتی مختلفی را از ارگانها و نهادهایی دریافت دارند که هدفشان از کمک، خاموش کردن انتقادات راهبردی نویسندگان است.

آذین خاطرنسان ساخت: این کمکها که از انتشار بولتن گرفته تا کنترات کردن جلسات نقد و بررسی و حتی برنامه سازی برای ارگانها و نهادهای مختلف را شامل می‌شود، آسیبهای جبران ناپذیری را به پیکره آن صنف قدیمی زده و بسیاری از اعضای راستین صنف را به انزوا کشانیده است.

مجمع نویسندگان انقلاب به دنبال جذب منتقدانی باشد که استقلال رأی داشته باشند

این منتقد سینما و تلویزیون در پایان تأکید کرد: بهترین راه برای اینکه هر صنفی و بخصوص صنف منتقدان و نویسندگان سینمایی به جایگاه ویژه خویش برسد استقلال رأی است؛ اگر در شاکله صنف استقلال نباشد خیلی زود کار صنفی دستخوش سوءاستفاده های سیاسی قرار خواهد گرفت. پس مجمع نویسندگان انقلاب هم از سرنوشت تراژیکی که آن صنف قدیمی منتقدان به دلیل وابستگی به این و آن به آن دچار شد درس بگیرد و برای رسیدن به نتیجه ای مطلوب قبل از هر چیز به دنبال جذب منتقدانی باشد که استقلال رأی داشته باشند.