1

تعریض کارگردان “یلدا” به مجری”ماه عسل”؟⇐اصرار به درخواست بخشش گرفتن از ولی دم، برق از سرم پراند!!

سینماروزان: فیلم “یلدا” ازجمله آثار قابل تامل جشنواره سی و هفتم فجر بود که به تازگی روانه اکران در گروه هنروتجربه شده است.

“یلدا” را مسعود بخشی ساخته و سعی کرده در قالب داستانی پیرامون قتل و قصاص، با قرار دادن مرکزیت اتفاقات فیلمش در استودیوی یک برنامه اشک‌آور تلویزیونی، تعریضی بزند به برنامه‌هایی نظیر “ماه عسل” که عموما ماه رمضان روی آنتن می‌روند.

مسعود بخشی که ایفای نقش مجری فیلمش را به آرمان درویش سپرده، در چرایی ربط دادن فیلمش به یک برنامه اشک‌آور با تعریضی به “ماه عسل” به اعتماد گفت: سه ورسيون اول فيلمنامه كل داستان را در زمان‌هاي مختلف تعريف مي‌كردند تا اينكه تماشاي برنامه‌اي مشابه لذت عفو كه پر بيننده‌ترين شوي تلويزيون مملكت بود و مجري به اصرار درخواست بخشش گرفتن از يك ولي دم داشت، برق از سرم‌ پراند!

بخشی ادامه داد: بعد از تماشای آن برنامه تصميم گرفتم كل قصه را در زمان واقعي اين برنامه تعريف كنم، انتخابي كه روايت را بي‌اندازه فشرده و البته دشوار مي‌كرد.

مسعود بخشی با اشاره به کارگردانانی نظیر سیدنی لومت و اینگمار برگمن که پیشتر چنین تجربیاتی داشته‌اند اظهار کرد: سيدني لومت، استاد مسلم درام‌هاي فضاي بسته(chamber drama) است و بيشتر از «شبكه»، فيلم «12 مرد خشمگين» او را دوست دارم. سينماگر بزرگ‌تر و پيچيده‌تري كه بسياري از شاهكارهايش در فضاي بسته روايت مي‌شود و مرز تئاتر و سينما را با خلاقيت بسيار در هم آميخته، اينگمار برگمان سوئدي است.




دلتنگی برای “ماه عسل” یا دلتنگی برای اسپانسرهای خاص؟؟

سینماروزان: احسان علیخانی به‌واسطه اجرای “ماه عسل” شهرت فراوانی یافت و حتی بعد از تعطیلی این برنامه و کلی هزینه‌تراشی برای تولید “عصرجدید” هنوز رمضان که می‌شود باز فیل احسان‌دوستان یاد “ماه عسل” می‌کند و اینکه چرا بساطش جمع شد؟

اگر درمواردی مانند “نود” و عادل این خودکامگی مدیران نورس شبکه سه بود که عامل حذف نود و عادل شد در ماجرای تعطیلی “ماه عسل” بیش از هر چیز این تکراری شدن روال برنامه و البته حمایت از اسپانسرهای مشکوک بود که دردسرساز شد.

“ماه عسل” در سالهای آخر به چنان مجلس روضه‌ای بدل شده بود که حتی دوستداران برنامه را هم دلزده کرده تا جایی که شوخی با ژست‌های اشک‌آور مجری و مهمانان برنامه، محملی شده بود برای طنازی در فضای مجازی.

از آن بدتر اتفاقاتی بود که در جریان حمایت فصولی از برنامه از یک موسسه مالی-اعتباری بعدا غیرمجاز رخ داد؛ موسسه‌ای که مجری “ماه عسل” مدام برایش نوشابه باز کرد و کلی مشتری برای این موسسه جور کرد بی‌توجه به عاقبت شومی که درانتظار سپرده‌گذاران این موسسه است.

“ماه عسل” در آخرین سالهایش خودمحورانه و با حداقل نوآوری پیش رفت و گاهی حتی در انتخاب سوژه و دعوت از مهمانان به سراغ مصادیقی می‌رفت که خیلی زود درکانون نقد قرار می‌گرفت به‌گونه‌ای که در جشنواره تلویزیونی۹۷ ، آخرین فصل “ماه عسل” ، رقابت را به “نود” و “هزارداستان” که این دومی، تازه‌کار ولی نوآورانه بود، باخت.

حتی زمانی که فصلی از “ماه عسل” مقارن فصل دوم “خندوانه” روی آنتن رفت باز این “خندوانه” بود که “ماه عسل” را کنار زد و اینها همه معنایی نداشت جز آن که این نزول پله‌پله برنامه بود که اسباب تعطیلی آن را موجب شد و حواشی اسپانسرهایی مانند ثامن هم این روند تعطیلی را سرعت بخشید.

“ماه عسل” زمانی که بکر و تازه بود، گرفتار ساختار اشک‌سازش(!) نشده و پای اسپانسرهای مشکوک بدان باز نشده بود، برنامه‌ای دیدنی بود و در رمضان امسال هم هر برنامه‌ای که خلوص و تازگی را کنار هم داشته باشدو نگاه سوداگرانه بر آن حاکم نباشد، خواهد توانست به‌سرعت جلب مخاطب کند.

سالهای دور از “ماه عسل”




یک رسانه اصولگرا مطرح کرد⇐چرا “ماه عسل” را به‌خاطر “عصرجدید” تعطیل کردید؟/چرا جنس بنجل را با جنس اصل تاخت زدید؟

سینماروزان: از جمله برنامه های رمضانی دیرپای رسانه ملی “ماه عسل” بود که با اجرای احسان علیخانی روی آنتن میرفت ولی بعد از حواشی حمایت فصولی از برنامه از یک موسسه مالی غیرمجاز و به دنبالش رسوخ نیروهای تازه کار به شبکه سوم “ماه عسل” تعطیل شد و “عصرجدید” با اجرای علیخانی تولید شد.
جواد محرمی در روزنامه اصولگرای “جوان” با انتشار یادداشتی به انتقاد از تعطیلی “ماه عسل” پرداخته است.

متن یادداشت جواد محرمی را بخوانید:

 

کمتر پیش می‌آید در تلویزیون برنامه‌ای تولیدی از همه مؤلفه‌های مثبت اعم از محتوا، تکنیک و فرم و نیز نوآوری در اجرا برخوردار باشد و در عین جذب انبوه مخاطب عام و خاص ترویج‌کننده ارزش‌ها و هنجار‌های مثبت و اخلاقی جامعه نیز باشد. ماه عسل، اما از این بابت همه مرز‌ها را درنوردید و به یک برند در میان برنامه‌های تلویزیونی تبدیل شد، اما به محض اینکه این برنامه ۱۰ ساله شد و تازه به بلوغ خود رسیده بود تعطیل شد و مجری و تهیه کننده ماه عسل روانه کار دیگری شد تا مردم از نعمت یک برنامه بی‌نظیر بومی و ملی و مذهبی محروم شوند آن هم در زمانه‌ای که تلویزیون از ضعف مفرط برنامه‌های پرمعنای پربیننده رنج می‌برد.

ماه عسل سال‌ها بدون رقیب خوراک معنوی بخش عمده‌ای از روزه‌داران ایرانی پیش از افطار را مهیا می‌کرد، اما در یک خطای راهبردی با برنامه‌ای تقلیدی تاخت زده شد. عصر جدید هم برنامه پربیننده‌ای بود، اما این کجا و آن کجا.

عصر جدید فقط در بعد جذب مخاطب می‌تواند هماورد ماه عسل باشد، اما ماه عسل فقط سرگرم نمی‌کرد بلکه رونق فضای معنوی لحظات پیش از افطار را صدچندان می‌کرد. ماه عسل داستان آدم‌هایی را از زبان خودشان روایت می‌کرد که تجربه‌های معنوی بی‌نظیری را از سر گذرانده بودند و این بی‌نظیر بودن به دلیل این بود که داستان هر آدمی در جهان منحصر به فرد است و اگر خود آن آدم با همه وجود داستانش را تعریف کند، تجربه‌ای عمیق و جدید را با دیگران به اشتراک می‌گذارد که همه با عطش خواهان شنیدن آن هستند؛ تجربه‌ای که برخلاف شرکت‌کنندگان عصر جدید خودنمایی در آن راه ندارد. در واقع کاراکتر‌های ماه عسل هیچ کدام در سودای خودنمایی و عرضه هنر و توانمندی خود پا به میدان ماه عسل نمی‌گذاشتند و اتفاقاً می‌آمدند تا مقابل میلیون‌ها مخاطب خود را بشکنند تا دوباره متولد شوند و در این زایش دوباره مخاطبان خود را نیز به تجربه و درکی تازه از جهان هستی نائل کنند.

ماه عسل همان کاری را که یک فیلم شاهکار در تاریخ سینما می‌تواند با مخاطبانش بکند، انجام می‌داد. اگر چه همه مردم را مقابل تلویزیون‌های خود به گریه وامی‌داشت، اما آن اشک ریختن‌ها برای زلال شدن و عبور از صافی، صداقت و پاکی و معرفت لازم بود و کاری که گریه‌های ماه عسل با مردم می‌کرد، شاید هزاران فیلم و سریال طنزآلود و سرگرم کننده و خنده‌دار توان انجامش را نداشتند. ماه عسل، اما فقط گریه نبود و پل باریکی هم به خنده باز می‌کرد.

میهمانان ماه عسل اگر چه در میان پیچ و خم روایت داستان زندگی‌شان مخاطب را به گریه وامی‌داشتند، اما هیچ کس از این گریه‌ها حالش بد نمی‌شد و همه با حال معنوی خوب و انرژی زیاد روزه‌شان را افطار می‌کردند. ماه عسل برنامه و برند صداوسیما بود. تازه ۱۰ ساله شده بود. داستان‌هایش ایرانی و میهمان خانه همه ایرانیان بود، اما چه چیزی سبب شد احسان علیخانی ماه عسل را با همه مولفه‌های بی‌نظیرش رها کند و سراغ تولید برنامه‌ای تقلیدی برود که برند تمدن غرب است.

موضوع این بود که عده‌ای آنقدر علیخانی را متهم کردند که اشک مردم را درمی‌آورد که کم‌کم خودش هم باورش شد که دارد کار بدی با جامعه می‌کند. آنقدر گفتند مردم ما به شادی نیاز دارند که گویی ماه عسل مردم را ناشاد می‌کرد. این القائات وارونه عاقبت روی خود احسان علیخانی هم تاثیر گذاشت. او بالاخره مقاومتش شکست و ماه عسل را رها کرد که لابد برنامه‌ای بسازد که مردم را شاد کند، اما این کجا و آن کجا.‌

ای کاش در بین مدیران سیما کسی وجود داشت که احسان علیخانی را از تعطیل کردن ماه عسل منصرف می‌کرد. ماه رمضان سال پیش مردم بدون ماه عسل روزه‌هایشان را افطار کردند و تلویزیون از این طریق به مخاطبانی که خواهان ادامه این برنامه پربیننده بودند بی‌اعتنایی کرد. کاش جنس بنجل را با جنس اصل تاخت نمی‌زدند.




احسان علیخانی با تشبث به صفت«مستقل»(!!!) توضیحاتی متناقض داد در تکذیب شائبه ردّپایش در پرونده تخلفات یک موسسه مالی-اعتباری⇐اشتباه گرفتید؛ «ا.ع» من نیستم!/ما طی سه سال و نیم با یک موسسه قانونی کار کردیم!!!

سینماروزان: رسیدگی به پرونده تخلفات موسسه مالی-اعتباری ثامن‌الحجج پای دو مجری تلویزیون با نامهای اختصاری «ا.ع» و «م.م» را هم به عنوان دریافت‌کنندگان تسهیلات میلیاردی به این پرونده باز کرده است.

پرسشهای شکل گرفته درباره اینکه آیا «ا.ع» همان احسان علیخانی است موجب شده که شخص احسان علیخانی به این ماجرا واکنش نشان دهد.

علیخانی با انتشار توضیحاتی مطول کوشیده به مخاطبان بنمایاند که این پرونده ربطی به او ندارد اما تناقضات شکل گرفته در توضیحات او پرسشهای جدیدی را می گشاید.

علیخانی در ابتدای توضیحاتش میگوید «ا.ع» او نیست اما در میانه های توضیحاتش تأیید میکند که سه سال و نیم و در قالب برنامه های مختلف با موسسه ثامن الحجج همکاری داشته است!!!

علیخانی در انتهای توضیحاتش خود را برنامه‌ساز «مستقل» می‌نامد در حالی که در همه این سالها جز صداوسیما که رسانه‌ایست کاملا متصل به منابع عمومی در هیچ رسانه مستقل فعالیتی محسوس به عنوان برنامه‌ساز نداشته است!!!

علیخانی در انتهای توضیحاتش با «پاسخگو» قلمداد کردن خویش، ابراز تأسف کرده برای آنها که امثال او را گوشت قربانی کرده‌اند برای فرار از پاسخگویی به مشکلات مردم اما این را نگفته که چرا ایشان که پاسخگوست بعد از افشای تخلفات موسسه مذکور حتی یک بار هم از تریبون «ماه عسل» یا صفحه اجتماعیش هیچ همدردی نشان نداد با مردمانی که به واسطه تبلیغات برنامه او گرفتار این موسسه شدند؟

متن توضیحات علیخانی را بخوانید:

من احسان علیخانی مجری و تهیه کننده تلویزیون و سینما هستم. اگر منظور رسانه‌های مجازی و غیرمجازی از (ا-ع) همان احسان علیخانی است که باید بگویم؛ اشتباه گرفتید. آن دزد اموال بیت المال و مردم من نیستم. کار من رسانه است. در رسانه بزرگ شدم، در رسانه بالیدم و در رسانه زندگی می‌کنم. بیش از بسیاری از کسانی که طی این دو روز من را شماتت کردند، درک می کنم، می دانم و تجربه کرده ام که معمولا «آدم‌ها در فضای مجازی عجیب و بدجنس می‌شوند.»
جملات زهرآگین است که از دیروز به سمتم سرازیر می شود. یک راه حل ساده این بود: «سکوت کنم.» خبر دریافت سه میلیاردی (ا-ع) که از خبر مرگ احسان علیخانی بزرگتر نیست و فراموش می شود. اما با خودم گفتم چرا باید من را با (ا-ع) اشتباه بگیرند؟ موج بعدی افشاگری که آمد، آیا من را کنار چند نام اختصاری دیگر می‌گذارند؟
اینها توضیح من است برای کسانی که احسان علیخانی را با (ا-ع) اشتباه گرفتند و برای آنها که سعی کردند احسان علیخانی یا همان (ا-ع) را وسط بیندازند تا خودشان دیده نشوند:
(ا-ع) چهره مرموزی است تا آرنج دستش به خیانت در بیت المال آلوده است. مثل خیلی‌های دیگر که دستشان در جیب مردم رفت و بعدها نه از زندان که سر از جاهای دیگر درآوردند؛ جایی شبیه کانادا.
اما من احسان علیخانی هستم تهیه کننده و مجری تلویزیون، تاکید می‌کنم تهیه کننده! در تهران زندگی می‌کنم و خانه و دفترم هم مشخص و عیان است.
من احسان علیخانی مثل خیلی از شهروندان دیگر روزانه چشمم به اخبار است تا ببینم در این شرایط اقتصادی، دلار، یورو ، سکه ، بی برقی، بی‌آبی ، بدهی هزاران میلیاردی تعداد اندکی‌ به سیستم بانکی، عدم انتشار فهرست دریافت کنندگان ارز دولتی و … تکلیف زندگی‌مان چه می‌شود؟ اما به جای جواب اینها چه دیدم؟ اسم خودم را.

این چند خط بعدی را بخوانید تا اصل مطلب دستتان بیاید و بعد شاید فرق میان احسان علیخانی و (ا-ع) هم برای شما روشن شد:

۱-موسسه ثامن الحجج سالها قبل از همکاری با گروه اجتماعی شبکه سه در تمامی رسانه های رسمی کشور نظیر (روزنامه ها ، تیزر و برنامه های اسپانسری تلویزیونی ، خبرگزاری ها، سایتها ، بیلبوردهای شهری ، باشگاه های فرهنگی و‌ ورزشی و …) حضور داشته که معنای این حضور پررنگ یعنی داشتن مجوزهای لازم از مراجع ذیصلاح، در نتیجه، اهدای مجوز تاسیس، مجوز گسترش موسسه تا بیش از ۵۰۰ شعبه فعال، مجوز افتتاح حساب برای مردم و‌ صاحبان صنایع، مجوز برای تبلیغات تا مجوز برای انحلال این موسسه، ربطی به من و امثال من ندارد. ما با یک موسسه قانونی براساس نص صریح قانون و نظارت های دائمی صدا و سیما کار کردیم.

۲-طبق روال طبیعی هزینه های اکثر برنامه و‌ سریال های پر بیننده در تلویزیون که شما تماشا کردید به عهده اسپانسرها است، موسسه مذکور هم در سال ۹۱ تقاضای همکاری با گروه برنامه ساز ما را داشته و شبکه بعد از بررسی و استعلام از مراجع ذیصلاح و دریافت مجوز تبلیغات از موسسه، بنده را به عنوان تهیه کننده به این موسسه معرفی کرد. یعنی مثل تمام تهیه کنندگان سازمان نه بیشتر و نه کمتر.

۳طی سه سال و‌‌ نیم و در قالب شش قرارداد با صدا و سیما و شبکه، شش عنوان برنامه ( دو‌ نیمه سیب، ماه عسل ۹۲، ماه عسل ۹۳، سه ستاره ، ویژه برنامه تحویل سال ۹۳ ، بهارنارنج ) تولید و‌ پخش شد که مبلغ مذکور از جانب اسپانسر بعد از تأیید بر‌آورد هزینه های تولید توسط کارشناسان مربوطه شبکه و بابت تهیه و توليد به صدها نفر عوامل و هزينه هاي توليد به تهيه كننده تخصیص می یابد. (روابط عمومی، گروه اجتماعي و مدیر مالی شبکه سه در صورت صلاحدید اسناد و قرارداد ها را منتشر کنند.)

۴-من مدیر نیستم، مسئول نیستم، کارمند دولت نیستم، کارمند صدا و سیما هم نیستم، من تهیه‌کننده و ‌برنامه ساز مستقل هستم، ولی فراتر از هر بازی رسانه ای، تهمت و قضاوتی، خودم را در برابر قانون و اذهان مردم پاسخگو می دانم. حالا هم از شبکه سه و صدا و سیما و ‌مراجع ذیصلاح قضایی و نظارتی خواهش می کنم تا به طور دقیق این موضوع را بررسی کنند و نتیجه را شفاف به مردم گزارش دهند. متأسفم چون دروغ بیشتر از حقیقت شنیده می شود. متأسفم چون خبری که در مورد این موضوع منتشر شد، قطعا بیشتر از توضیح من خوانده میشود. از همه بیشتر برای کسانی متأسفم که راه فرار از بحران‌هایی که بعد از انواع بی‌تدبیری‌ها گرفتارش شدند را این دیدند که آبروی ما را ببرند و خودشان زیرسایه امن پست و مقامشان بنشینند. من و امثال من گوشت های قربانی خوبی هستیم برای تیتر بودن، دست به دست شدن ، فحش شنیدن ، دیوار کوتاه بودن در برابر مشکلات و گرفتاری مردم، مقصر تمام کمبودها و منحرف کردن حواس مردم از موضوعات و معضلات اصلی کشور…




در تحلیل «کیهان» بر «ماه عسل» بیان شد⇐چرا به «گاز اشک‌آور» بدل شده؟؟/چه کسانی میهمانان را به «ماه عسل» سفارش یا تحمیل می‌کنند؟/آیا فلان مهمان برنامه توسط بهمان مسئول پورشه‌سوار سفارش شده؟/چرا به‌مانند وزارت امور خارجه فقط گفتگوهای یکطرفه پخش می‌شود و اجازه برگزاری مناظره نمی‌دهند؟/ورود نهادهای قضایی برای نظارت بر پولهای واردشده به برنامه لازم است!

سینماروزان: به مانند اغلب برنامه های پخش شده رمضانی در سال 97 برنامه «ماه عسل» هم علیرغم قدمتی که یافته هم حین پخش و هم بعد از پایان برنامه با انتقادات مختلف مخاطبان و رسانه ها روبرو بوده است. احسان علیخانی هرچند زمانی به لحاظ بدعت توانست «ماه عسل» را به یکی از برنامه های پربیننده بدل کند اما در سالهای اخیر به دلایل مختلف که اصلی ترین اش گرفتاری در تکرار و تناقضاتی است که میان اهداف و خروجی برنامه وجود دارد نتوانسته روند روبه رشدی را برای «ماه عسل» رقم بزند.

روزنامه اصولگرای «کیهان» در تحلیلی با زیر ذره بین بردن «ماه عسل»امسال کوشیده برخی از مشکلات و ضعفهای این برنامه را مطرح کند.

متن تحلیل «کیهان» را بخوانید:

برنامه‌های گفت‌وگو محور اهداف خاصی را دنبال می‌کنند که یکی از آنها بالا بردن آمار بینندگان و دیگری ایجاد جریان فکری و هیجان است. اما در اغلب برنامه‌های گفت‌وگو محور صدا و سیما به دلیل کم خرج بودن و تولید آسان، درآمدزا بودن و ده‌ها دلیل دیگر تغییری حاصل نمی‌شود و آن عبارت است از مقداری تماشاگر، یک عدد اسپانسر، خواننده، راننده، سخنان حکیمانه و حرفهای خارج از کنترل مهمان که ملغمه‌ای ناهمگون را تشکیل می‌دهد. یکی از فیلمسازها در جایی گفته بود که در گذشته تهیه‌کنندگان به من می‌گفتند قصه چی داری برای ساخت فیلم و حال می‌گویند اسپانسر چی داری؟ او هم گفت اگر اسپانسر داشتم که دیگر نیازی به تهیه کننده ندارم. و این حرفهای یک کارگردان صاحب نام به دلیل تغییر ذائقه‌ای است که توسط صدا و سیما ایجاد شده است. تفکر حاکم بر ساختار تولید نیز دچار تغییرات بنیادین و اساسی شده است. صدا و سیما را می‌توان یک بدعت گذار در تولید برنامه آن هم به این سبک دانست.

«ماه عسل» نمونه چنین برنامه‌هایی است. نکات فراوانی را می‌توان گفت که یکی از آن تغییر نکردن محتوا و موضوع و مجری آن است که تداعی کننده صدر نوشته یا همان سرقفلی است. تم برنامه ترویج روح مشارکت و صد البته جمع‌آوری کمک و اعلام شماره حساب است. کما اینکه در برخی از قسمت‌ها ظرف ساعات پخش ماه عسل چند میلیارد تومان پول گردآوری شد و با آن زندانیان غیر عمد آزاد شدند که عمل خوبی بود.
اما چه دلیلی وجود دارد که قصه «ماه عسل» مدام تکرار می‌شود آن هم قبل از افطار و به قول آقای قرائتی تبدیل به گاز اشک‌آور شده است. اندیشه زیربنایی ماه عسل چند موضوع را دنبال می‌کند؛

اول جذب مخاطب با تحریک احساسات آن و نوع مهمانان که گاهی تبدیل به لژ خانوادگی می‌شود. دوم جمع‌آوری پول است که به لحاظ قانونی ورود نهادهای قضایی برای نظارت نیاز است. آثار گفت‌وگو محور که نعل به نعل از آثار خارجی وام گرفته شده سابقه طولانی در صدا و سیما دارد. الگوبرداری به روش عین به عین راحت‌ترین کار در صدا و سیما است که ماه عسل هم توانسته عهده‌دار آن باشد. اگر ما به اجزای تولید ماه عسل نگاه کنیم متوجه می‌شویم که هیچ تناسبی میان ماه رمضان و موضوع برنامه و میهمان آن و حتی دکور آن وجود ندارد. از دکور بگوییم که کپی دکوراسیون‌های هالیوودی است که در سال تحویل هم از آن استفاده شد. آن هم با زمینه‌ای تیره و تاریک که هیچ تناسبی با ماه رمضان ندارد. دکور برنامه یک فضای بی‌روح را در بیننده القا می‌کند و سرزندگی ندارد. می‌رسیم به مدعوین ماه عسل که برخی از آنها چه در فضای مجازی چه در رسانه‌های گروهی چه در سطح تصمیم‌گیران کلان مورد انتقاد قرار گرفتند. چه معیاری برای انتخاب میهمان وجود دارد؟ طراح سؤالات چه کسی است؟ گروه انتخاب و گروه تحقیق چه کسانی هستند؟ معیار انتخاب چیست؟ چه کسی صلاحیت آنها را تأیید کرده است؟ چه کسانی میهمان را به ماه عسل سفارش یا تحمیل می‌کنند؟ چرا مدعوین در مورد پخش زنده و آنتن زنده توجیه نشده‌اند. شاید این عملکرد تعمدی است برای جذب مخاطب بیشتر. در هر صورت، نشانه تسلط نداشتن مجری و سازندگان به برنامه است.

از جمله میهمان جنجالی «ماه عسل» که حتی باعث ورود دادستانی به موضوع شده است. براستی چه دلیلی جز سفارش برای دعوت از او وجود دارد؟ آن هم در یک برنامه غیر مرتبط و غیرتخصصی. نه مجری اطلاعی از موضوع داشت و نه گروه تحقیق و نتیجه آن شد که مهمان از این تریبون آزاد مجانی جهت جمع‌آوری اعانه و کمک نهایت استفاده را کرد. جالب اینجاست که وقتی قرار بر حضور منتقدان در یک مناظره بود برنامه لغو شد. درست مثل وزارت خارجه، فقط گفت‌وگوهای یک طرفه حضور دارد و مناظره با حضور منتقد باعث لغو آن می‌شود. به راستی در صدا و سیما چه خبر است که یک مزدور سازمان بهداشت جهانی با آن اهداف آشکار و پنهان یک تریبون به این وسعت آن هم برای ترویج خواسته استکبار به دست می‌گیرد؟؟؟ کیست که نداند همه سازمانهای بین‌الملل آلت دست آمریکا و سایر دولت‌های غربی هستند و همه به دنبال انقراض و کاهش نسل مسلمانان و جمعیت زمین بوده‌اند. آیا فلان مهمان برنامه توسط بهمان مسئول پورشه‌سوار و میلیاردر سفارش شده؟

«ماه عسل» به مانند برخی از مسئولین از مسیر اصلی خود خارج شده است یا آلت دست سازمانها یا وجه‌المصالحه بین سازمانها قرار گرفته است. دیگر از خود اراده‌ای ندارد که اگر داشت مناظره لغو نمی‌شد و تکذیب و تأیید پی در پی را به دنبال نداشت. کشور ما دارای نظام ارزشی و الهی است و این موضوعی نیست که از دید تولیدکنندگان آثار هنری و تلویزیونی دور باشد و تولید آثار باید مبتنی بر این ارزش‌ها باشد اما این موضوع گاهی در تلویزیون رها می‌شود. این را می‌توان در تولید آثار مناسبتی که هر سال تکرار می‌شود مشاهده کرد. نظام ارزشی ما در تلویزیون و ساختار برنامه‌ها به نظام اسپانسری تغییر داده شده است. دلیل عمده آن خودگردان بودن ساختار تولید در صدا و سیما است. این موضوع باعث شده که آثار تلویزیونی و اجزای آن از تیتراژ گرفته یا میهمان در چارچوب این نظام جدید قرار بگیرند و دیالوگ‌ها، اتومبیل، اپلیکیشن موبایل، لوکیشن همه و همه بیانگر این رویکرد باشند و این را می‌توان در ماه رمضان امسال با ویژه برنامه‌های آن دعوت، ماه سپید، با اندکی تغییر تماشا کرد. واگذاری سرقفلی به خوبی احساس می‌شود.




حدس بزنید بعد از بازگشت بهروز وثوقی به ایران چه اتفاقی رخ خواهد داد؟⇐همکاری با سازمان ارزشی متمول و توزیع بلیتهای نذری برای رونق فیلم ارگانی بهروز؟/حضور در یک فیلم هنری شبه‌روشنفکرانه که نه راهی به کن دارد و نه راهی به فجر؟/حضور در ورسیون‌های پاستوریزه «ماه عسل» و «همسفر» و «ممل آمریکایی» که مافیا بهشان سانس نمی‌دهد؟/همراهی با پولشویان فعال در شبکه خانگی برای بخور و بخوابی چندفصلی؟/قبول پیشنهاد گروه معارف برای بازی در سریال مناسبتی و در پرسوناژ آموزشگاه‌داری(!!) که مدام اغفال می‌شود؟/شکایت کیفری علیه بهروز از سوی همه آنها که برای همبازی شدن با وی قرارداد «سفید امضاء» بسته بودند؟ یا …؟

سینماروزان/ورتا چمانی: از آنجایی که فرض محال، محال نیست و بسیاری از محال‎ها به راحتی ممکن شده و خواننده‎ی زیرزمینی که پرونده‎ی محکومیت داشته ناگهان از عرشه ناوشکن سردرآورده، پس بعید نیست که بهروزوثوقی هم به ناگاه در عرصه‎ی سینمای ایران ظهوری نو و جدید بیابد، از این رو بد نیست بدون هر گونه تحلیلی درباره بدی یا خوبی این امر احتمالات بعد از ورود بهروز به ایران را بررسی کنیم.

اول. بهروز وثوقی به ایران آمده، حکم چهل ساله‎ی دادگاه انقلاب لغو شده، سینما فرهنگ به او که مالک اصلی‎اش است باز گردانده شده و بنیاد سینمایی فارابی بابت سه دهه استفاده از سینما به عنوان مالک، پول‎هایی را که به دست آورده و حاصل کرده، به بهروز برگردانده است، حالا بهروز مانده و حضورش بر پرده نقره‎ای که مشکلات سینما و اصناف وابسته به آن دیگر کامل حل شود. باز این فرض را هم می‎پذیریم که دوبلورهای فیلم‎های معروف او جواب مثبت داده و او را تنها نگذاشته باشند، چرا که بهروز وثوقی یا همان خلیل وثوقی با صدای خودش و ته لهجه‎ی دلنشین آذری هرگز نمی‎تواند خاطرات فیلم‎های پس از قیصر خود را برای مخاطبانی که او را با تلاش فراوان به کشور باز گردانده، تکرار کند، بهروز بدون آن دوبلورها، عملاً دیگر بهروز نیست، همان طور که سعید راد وقتی با صدای خویش برگشت عملاً از بازار حرفه‎ای سینما خواهد خط خورد.
حالا بهروز و دوبلورش آماده‎ی حضور بر روی پرده‎اند و اولین شنیده‎ها حاکی از آن است که سازمان ارزشی متمول به سراغ بهروز رفته، بهروز در این مرحله بهروز «تنگسیر» است و شاید تلویزیون هم مدام تنگسیر را نشان دهد تا همه نقش ضد استبدادی بهروز را ببینند، حالا زارممد آماده‎ی ایفای نقشی در قالب یکی از سرداران ملی یا محلی مبارز خواهد بود، از کلنل پسیان تا یکی از مبارزان تنگستانی، تا ستارخان و باقرخان و شیرعلیمردان خان و … البته شنیده خواهد شد سازمان ارزشی به همه‎ی شروط مالی بهروز احترام گذاشته و پذیرفته و بهروز هم سه جلد کتاب خاطرات از نوع خاطرات ارتشبد سابق فردوست یا احمد علی انصاری نوشته و از فسادخانواده‎ی شاه مخلوع به‎خصوص همشیره‎ی همزادش پرده‎ها برداشته است.
فیلم به فجر می‎آید، بهروز کاندیدا می‎شود و البته سیمرغ را نمی‎گیرد چون هنوز خودی خودی محسوب نمی‎شود، فیلم با بلیت‎های نذری و پروژه‎های نذر فرهنگی و پیش‎خریدهای ارگانی فروش نسبتاً قابل قبولی پیدا می‎کند و بهروز بعد آن باز به انتظار یک بیگ پروداکشن ارگانی دیگر می‎ماند و به نقش دوم‎های فیلم‎های ارگانی حمایتی دیگر تبدیل می‎شود، اتفاقی مشابه که سعید راد هم با «دوئل» آن را تجربه کرد.

دوم. بهروز به ایران آمده و پروژه‎ی تطهیرسازی بخاطر تازه بودن داغ تتلو و کلیپ‎هایی از  بهروز در فیلم‎های غیر ضد استعماری(!) اش که توسط مخالفان که بخشی از رقبا هم پنهانی در این جبهه قرار گرفته‎اند، پخش شده، سازمان ارزشی و ارگانیها علیرغم میل قلبی و قبلی نمی‎توانند پای بهروز را به یک پروژه‎ی ارگانی باز کنند و بهروز در یک فیلم هنری بازی می‎کند، فیلمی که ارگانی نیست ولی از آن طرف نمی‎تواند جسورانه هم باشد چرا که سازندگانش همه‎ی جسارتشان را در آوردن و استفاده از بهروز خرج کرده‎اند و بهروز هم لااقل در فیلم اول نمی‎تواند در پوزیشنِ منتقد ظاهر شود و به خط قرمزها نزدیک شود، پس حاصل یک فیلم هنری خنثی است نه این طرف نه آن طرف که نه فجر را دارد نه فستیوال کن را، فیلم در نوبت اکران قرار می‎گیرد و در بدترین شرایط آب و هوایی و تقویمی در سالن‎های معدودی به نمایش در می‎آید، بهروز طفلک باید در اکران‎های مردمی مگامال و زندگی و ماندانا شرکت کند و به مانند نو ستاره‎ای که در شروع اکران فیلم‎هایش از یازده شب تا پنج صبح سلفی می‎اندازد چنین ریاضت‎هایی را به جان بخرد، در ضمن مدام به نفر اول و دوم و سوم فیلمیران هم زنگ بزند و سکانس‎های بهتر یا فوق‎العاده درخواست کند. در این مرحله ایشان آقای وثوقی هستند و با این نام مورد خطاب قرار می‎گیرند و چشم چشم به آقای وثوقی گفته می‎شود اما عملاً سانسی تعلق نمی‎گیرد. فروش فیلم پایین یا در بهترین شکل متوسط است، پس هواداران کجایند، انبوه هواداران بهروز را با «تنگسیر» نمی‎شناسند و فیلم‎های تجاری ترش را دوست دارند، در ضمن بهروزی که پیک نمی‎زند، چاقو نمی‎کشد، دعوا نمی‎کند و برای رهایی از تاریکی، لامپ‎ها را روشن نمی‎کند را دوست ندارند، آنها می‎خواهند بهروز «هاوآریو» شان را بر روی پرده خوب کند و خلاصه همان بهروزی شود که بود، وگرنه این بهروز شده کپی همه‎ی آنهایی که در طی این چهار دهه به هوای بهروز شدن آمدند و بهروز نشدند هیچ، سرانجام مختار شدند که بروند یا بمانند و سرانجام هم رفتند.

حالا بهروز هم به این نتیجه رسیده به کارهای تجاری‎اش باز گردد، حالا نه در حد «دالاهو» یا «صد کیلو داماد»، ولی چیزی در مایه‎ی «ماه عسل» و «همسفر» بد نیستند و می‎توانند انتظارات را برآورند، فیلم ساخته می‎شود، اما آن فیلم‎ها هنوز بیننده‎ی بیشتری به نسبت این ورژن‎ها دارد، چرا که بهروز جوان است، پارتنرهایش هم از خودش جوانتر و عشق و عاشقی و مزه ریختن حسابی بهشان می‎آید و اصولاً با ورژن‎های به قول مخاطب پاستوریزه فرق می‎کند، فیلم اکران می‎شود، حالا او بهروز خان و بهروز جان است که چشم چشم می‎شنود و شاید این بار چند سکانس هم اضافه کنند، اما چند فیلم که ارگانها، آقازاده‎ها، رانتی اختلاسی‎ها و … در آن حضور دارند روی پرده است و یک فیلم کاملاً بخش خصوصی که اتفاقاً از روی یک فیلم قدیمی رونویسی شده و همه‎ی کمدین‎های حال آن زمان در آن حضوری باحال دارند و می‎زنند و می‎رقصند و انواع شوخی‎های لفظی و یدی در آن در جریان است. فیلم بهروزخان در جدول نهایی پایان سال در رتبه‎ای که شایسته‎ی اوست قرار نمی‎گیرد.

سوم. بهروز وسوسه می‎شود با رانتی-اختلاسی‎-پولشویان کار کند! اما همه‎ی آنهایی که خون آریایی در رگ دارند به او تذکر می‎دهند، کانالهای تلگرامی، اینستاگرامی راجع به آقازاده‎های گرامی به بهروزخان هشدارهای لازم را می‎دهند، بهروز مانده که چه کند، فیلم بازی نکردن یک مشکل بود و حال فیلم بازی کردن هزار مشکل، او باید برگردد به دنیای هنری که ویژه‎ی خودش باشد و مثلاً با یک فیلمساز جوان، فیلمی چون «قیصر» را به لحاظ کارکرد سینمایی از وجوه مختلف هنری و اقتصادی و جریان‎سازی، بسازد. آنچه بهروز می‎خواهد چیزی است که خود می‎داند چیست و از این رو او باید سرمایه‎ی فیلمش را هم خودش تأمین کند. در  این مرحله هنوز می‎تواند بهروز خان باشد و البته بهروز هم هست.

چهارم. فیلم مستقل بهروز که نه ارگانی است نه هنر و تجربه‎ای و نه کپی کاری از فیلم‎های5 دهه‎ی پیش ساخته می‎شود اما فیلم ساخته نشده چوب‎های مختلف در ابعاد و جنس‎های مختلف لای چرخ او جاسازی می‎شود تا او بداند در این چهل سال، این عرصه هم خالی از پدرخوانده‎های پوشالی و مافیای مقوایی نبوده و به قول معروف سینما هم صاحاب دارد.

پنجم. حالا بهروز خسته شده، از گروه معارف برای بازی در یک سریال ماه رمضانی پیشنهاد دارد چون نفر پیش از او که اتفاقا آموزشگاه‌دار هم هست آن قدر توسط شیطان اغفال ‎شد که اسباب مضحکه‎ی عام و خاص فراهم گشت و شیطان رجیم هم از اغفال این فرد خسته شده!! بهروز نمی‎پذیرد چون خاطره‎ی خوبی از اغفال شدن ندارد و بر باعث و بانی آنهایی که او را اغفال کرده و از سانفرانسیسکو به لواسان کشاندند لعنت می‎فرستد.

آخر. حالا بهروز خان، بهروز شده و حرف و حدیث پشت سرش زیاد شده که پول مارو هم نداد، جمله‎ی تکراری که پشت سر بسیاری از بت‎های سابق سینما زده می‎شود، بهروز می‎گوید به خدا همه سفید امضاء کرده بودند و بازی در کنار من و در فیلمی که نام من در آن به عنوان تهیه کننده یا بازیگر بود، برایشان افتخار ابدی به حساب می‎آمد. خودشان اصرار بر حضور داشتند، اما حرف و حدیث‎ها همگی حاکی ازآن است که ما گفتیم سفید امضاء او چرا باور کرد؟ یا قبول کرد؟ مگر وضع مالی‎اش بد است؟ مگر خودش کم دارد، اصلاً بهروز هست که هست، مگر خودش افتخاری بازی می‎کند؟ ما برای آوردنش کم هزینه نداده‎ایم. حالا همه‎ی آن اسرار مگویی که ممکن است واقعیت هم نداشته باشد و زمانی در ابتدای انقلاب بهانه‎ی امثال مخملباف‎ها بود از زبان این جماعت به کرات شنیده می‎شود و پرونده‎ی عکاس مضروب فلان مجله‎ی هفتگی پیش از انقلاب به دست آنها مفتوح می‎شود، حالا سایت‎های سینمایی متعدد بهروز را برای همین دعواها می‎خواهند، او هم جوابی بدهد و افشاگری کن، مخاطب فلان نشریه سینمایی یا فلان روزنامه‎ی سیاسی بالا برود، بهروز آن قدر عصبی و به هم ریخته و پریشان است که دوست دارد یک لحظه چشم باز کند و ببیند همه‎ی اینها یک کابوس است که او از سر گذرانده و درست همین لحظه چشم باز می‎کند و می‎بیند خوشبختانه در سانفرانسیسکو است و با صدای زنگ تلفن یکی از ایران که می‎خواهد او را به ایران باز گرداند بیدار شده است.

بهروز عاقلتر از آن است که با طناب یک عده که خود در کارشان فرومانده‎اند به ته چاه برود، در تمام این سالهای اخیر او دیده که چگونه فیلمسازان نامی حال حاضر به محض اینکه پولی از صدا و سیما و ارگانها به قول خودشان کنده‎اند سریع به ینگه دنیا برده و آنجا برای آتیه خود و خانواده‎شان سرمایه‎گزاری کرده‎اند. در تمام این سالها بازیگران جایزه‌بگیر و موفق را دیده که چه تلاشی برای دوتابعیتی شدن می‎کنند و دریافت تابعیت جایی که بهروز سالهاست در آنجا زندگی می‎کند برایشان تا چه حد از درجه‎ی اهمیت برخوردار است.

بهروز در تمام این سالها نفاق این جمعیت را از نزدیک دیده، آنجا چه می‎کنند و اینجا چه می‎گویند، دیده که رفتار و گفتار و کردار این جماعت تا چه حد مزورانه و پر از دو رویی است، دیده که پشت سر هم چه می‎گویند، دیده که پشت سر مسئولان ذیربطشان چه‎ها می‎گویند، پس حالا بیاید اینجا که چه بشود، با همان جماعتی که بی‎نقاب دیدتشان، اینجا با نقاب وارد گودی شود که میاندارش خود در پی مهاجرت و رفتن است. بهروز که پیش از انقلاب در سودای جهانی شدن رفته و همه‎ی افتخارات وطنی‎اش را چهل سال پیش کسب کرده، اگر متقاضی خارجی داشته باشد حتماً می‎رود و شرکت می‎کند و برای ایرانی‎هایی که بخواهند بدون نقاب و نفاق در آن سو فیلم بسازند و یا نمایش به صحنه ببرند حاضر می‎شود مثل تمام این سالها که در فیلم‎های بسیاری بازی کرده است، که «فصل گرگدن» معروف‎ترین آن است، پس او برای چه باید به جایی بیاید که سالها پیش تمام کرده و از سر گذرانده است. او احتمالاً به مرد فضای مجازی در جریان فروش آخرین فیلم ناصر ملک‎مطیعی که اولین فیلم آن مرحوم در پس از انقلاب بود هم قرارگرفته، فروشی بسیار نازل که اگر همین‎هایی که زیر تابوت او را گرفته بودند برای تماشای فیلمش می‎رفتند، فیلم فروش به مراتب بیشتری به احترام او پیدا کرده بهروز حتماً از اینکه سالها و شاید قریب به یک دهه در سالن مطبوعات جشنوارۀ فجر چه برخوردی با فیلم‎های خالق «قیصر» می‎شود خبر دارد. می‎داند با کارگردان قیصرساز که حضور 4 دقیقه‎ای ملک‎مطیعی در فیلمش در نقش فرمان بیشتر از 89 فیلم دیگری که بازی کرده در یادها می‎ماند، طی این سالها چه کرده‎اند، او خوب می‎داند همانهایی که به پابوس فرمان می‎روند با خالق فرمان چه‎ها که نکردند و چه توهین‎ها روا نداشتند، بچه که نیست بلند شود و بیاید حتی اگر از گزند سیاسیون در امان باشد می‎داند از این سو، از مریدان کور و رفقای طمعکار و کارچاق کن‎های سیاسی که آداب معامله‎گری را خوب بلدند و الحق که سوداگران واقعی مرگ هنر هستند، رهایی نخواهد داشت.

بهروز به دعوت آنهایی که هنوز نتوانسته‎اند فیلم‎های توقیفی خود را به نمایش درآورند و در خلوت حق‎السکوت‎های گران می‎گیرند بلند نمی‎شود بیاید فیلمی بازی کند که کاریکاتوری از «قیصر» باشد یا نسخه‎ی عقیمی از «کندو»، او باید همین لبخند را برای جماعتی که از قبل او می‎خواهند گذشته‎ی خود را تطهیر کنند و وجهه‎ی خود را ترمیم، داشته باشد، لبخندی بزند که یعنی ممنونم، این جزو آداب است، لبخندی که نشانه‎ی هیچ چیزی نیست جز آداب، مانند همان لبخندی که مهماندار هواپیما به شما به عنوان مسافر می‎زند که باید بزند چرا که جزو آداب این کار است و اگر کسی این لبخند را جدی بگیرد، احتمالاً بعد از پرواز و عبور از پای پلکان، از آن بانوی متبسم سابق، کتک مفصلی نوش جان خواهد کرد.

اما در این سو، کسانی بازگشت بهروز را از عالی‎ترین مقام اجرایی کشور درخواست می‎کنند، در یک ژست آزاداندیشانه، که به ناگاه یادشان افتاده بعد از چهل سال، باید بهروز وثوقی و دیگر هنرمندان پیش از انقلاب باز گردند و به کار خویش ادامه دهند، آن هم در سینمایی که سالمندان مجوزدارش نه کار دارند نه بیمه‎ درمانی و نه بازنشستگی، اما درخواست بازگشت در وقت اضافه، آن هم از سوی جماعتی که منتسب به جریان اصلی ممنوع الفعالیت کردن سینماگران پیش از انقلاب‎اند، چه دلیلی می‎تواند داشته باشد؟

بی‎گمان کسی دلش برای بهروز و بقیه‎ای که آن سوی آبها هستند نسوخته و اگر امروز تنها درخواست سینمایی از رئیس جمهور بازگشت بهروز عنوان می‎شود، ریشه در گاف جریانات نو اصول‎گرای فرهنگی یا به عبارت بهتر نوآمدگان عرصه‎ی فرهنگ که خود را ارزشی می‎خوانند، دارد و عکس‎العملی است در برابر عمل اولیه آنها… موضوع بسیار ساده است، پس از مرگ ناصر ملک‎مطیعی کوشندگان نواصول‎گرا، جوانانی که از تتلو تا بازیگران قبل از انقلاب را محمل و بهانه‎ای برای تحقق اهداف خویش می‎پندارند و گمان دارند با تاس آنها می‎توانند جفت شش بیاورند تا مهره‎های سوخته‎ی خود را حرکت دهند، فرصت مغتنمی یافتند تا سوار بر موج احساسات مردمی در سوک این ستاره‎ی سابق، بانیان ممنوع‎الفعالیتی او یعنی رئیس جمهور ممنوع‎التصویر و نخست وزیر دوره‎ی جنگ را حسابی از چشم هواداران این نوع سینما و این بازیگران بیاندازند و به خیال خود با قرار دادن عکس ناصر در حین نماز بر بانیان جنایت کنار گذاشتن او لعنت بفرستند. تا اینجای کار به نفع این نو اصول‎گرایانی که هیچ صبغه و سابقه‎ای از ارزش‎ها به جز نام و نانش ندارند، پیش رفت تا جایی که حتی فیلمسازی که تا نیمه‎ی اول دهه‎ی هشتاد به بازیگران زن پیش از انقلاب نسبت‎های ناسزا می‎داد و من‌جمله همبازی ناصر در فیلم‎های «پل» و «طوقی» را که به سینما بازگشته بود به باد تهمت‎های شنیع بسته بود، برای خراب کردن مخملباف به ستایش از ناصر و لوطی‎گری‎های او پرداخت.

حالا بهترین فرصت برای جناحی است که ریشه و عقبه‎شان به همان رئیس جمهور ممنوع‎التصویر باز می‎گردد تا توپ را به زمین نواصول‎گرایانی که پس از کودتا بر اسلاف فرهنگی‎شان در مصادر امور پر از پول و بودجه نشسته‎اند، بیاندازند که بسیار خوب هم انداختند. حالا آنها درخواست بازگشت بهروز را کرده‎اند، و عملاً ضمن اقرار به سکوت و اشتباه خویش از پیله به در آمده‎اند، رئیس جمهور هم در برابر این پیشنهاد لبخند زده، همان لبخندی که یک فروشنده‎ی اجناس حراجی به مشتری می‎زند که اگر خریدار باور کند آن لبخند از سر عشق و عاطفه و علاقه است، کلاه بسیار بزرگتری به جز خریدن اجناس بنجل آف خورده سرش خواهد رفت.

توپ حالا  در زمین رئیس جمهوری است که  نه اثرگذار بر قوه‎ی قضائیه و به‎خصوص دادگاه انقلاب می‎تواند باشد و نه اصولاً تمایلی برای چنین چالش‎هایی با قوای هم عرض خود دارد. نتیجه از قبل مشخص است ، طرفداران همانهایی که امروزه متهمین ردیف اصلی ممنوع‎الفعالیتی بهروز هستند گویی از جانب رهبران خویش چنین درخواستی را برای تجدید فعالیت و حیات سینمایی او طلب می‎کنند و جواب منفی از سوی دستگاه‎ها و افراد ذیربطی و حتی چهره‎های سیاسی نه چندان مربوط با امور سینما، شنیده خواهد شد که نواصولگرایان عجول به آنها وابستگی فکری و ربطی و مالی دارند. این یعنی یک زیرکی تمام عیار ، آنها درخواستهایشان را با یک لایه واسطه از  کسانی می خواهند که تبلیغاتچی هایشان  دونفری را که در پیش نام بردیم مسئول  بگیر و ببند اول انقلاب معرفی کرده اند و ناخواسته بر شاخه نشسته و بن بریده اند، از این رو جای تعجب ندارد بپرسیم چرا این جماعت از شورای شهر کاملا همسو با خود نخواسته که نام حداقل خیابانی را که ملک مطیعی در آن زندگی می کرده به خیابان ملک مطیعی تغییر نام دهد ، چرا که  زمان ، زمان مطالبه گری از جناح مقابل است که  یکدم  به خاطر تسویه حساب سیاسی از ارزشهای انقلابی مورد ادعای خویش کاملا عدول کرد و خواست موج سواری کند.

بهروز وثوقی خوب می‎داند این یک «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن» بین جناح هاست که برای مردم هم تازگی دارد، از آن جهت که مورد افشاء، قضایای مالی و اختلاس و رانت نیست، دعوا دیگر رسیده به آنجا که فردین را چه کسی خانه نشین کرد؟ شاید نظاره‎ی همین دعوا بین دو جناح اصلی آن هم بر سر این موضوع شیرینی و حلاوت بیشتری برای بهروز وثوقی از بازگشت به سینمای ورشکسته‎ای دارد که تبدیل به چهارراه حوادثی از نوع اختلاس و زدو بند و ارتشاء و آقا زادگی و رانت‎خواری. تماشای این بازی مهم‎تر از همه‎ی سیمرغ‎هایی است که در یک شب داده می‎شود و فردا صبحش فراموش همه‎ی دنبال کنندگان می گردد،  وگرنه مردم عادی یا همان مخاطب واقعی سینما که مدتهاست به حساب نمی‎آیند.




«ماه عسل» زیر ذره‌بین رسانه اصولگرا⇐چرا دکورش یادآور مناسک گلادیاتورهای روم باستان است؟!/چرا مدام به سوژه‌ مستعمل «آدمهای معتاد» می‌پردازد؟/چرا مجری برنامه به موضوعات غیرمرتبط ورود می‌کند؟

سینماروزان: امتداد محصولات موفق اگر همراه باشد با تزریق ایده های بکر و دست اولی که محصول را از تکرار نجات دهد مسیری مطمئن برای افزایش مخاطب است اما اگر این ایده ها، دست اول نباشند طبیعی است که محصول موردنظر نخواهد توانست جایگاهی درخور پیدا کند.

به گزارش سینماروزان کشدار شدن مجموعه «ماه عسل» در این سالها چنان که باید نتوانسته روندی روبه رشد را تجربه کند که اصلی ترین دلیل آن بسنده کردن به یک تیم تولید ثابت و پرهیز از تزریق ایده پردازان تازه نفس به مجموعه است؛ این نکته ایست که روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی بر این مجموعه بر آن ایراد گرفته است.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

چند سالي مي‌شود كه در ماه مبارك رمضان ساعت قبل از افطار شبكه3، مختص برنامه زنده «ماه عسل» شده است؛ برنامه‌اي گفت‌وگو‌محور با اجراي ثابت

احسان عليخاني كه تم اجتماعي دارد. مهمان‌هاي اين برنامه غالباً مردم عادي هستند كه توانسته‌اند در زندگيشان كار مهمي انجام بدهند يا در زندگي افراد ديگر تأثيرگذار بوده‌اند يا اينكه حادثه مهمي در زندگيشان رخ داده‌ است.
ماه عسل در سال‌هاي ابتدايي خود به دليل شكستن فرم‌هاي كليشه‌اي تلويزيوني و سوژه‌هاي تقريباً جديد بين مخاطبان جايگاه خوبي پيدا كرد و چون هنوز در ابتداي شهرت و قدرت تلويزيوني قرار داشت، براي ثبات و ماندگاري تلاش بهتري داشت تا از نظر محتوايي بتواند بين مخاطبان جايي باز كند، براي همين موفق شد تا به عنوان يك برنامه خوب در نظرسنجي‌هاي صداوسيما بهترين زمان پخش را هم در اختيار بگيرد.

اما هرچه جلو آمديم و قدرت و شهرت اين برنامه بيشتر شد متأسفانه از نظر كيفي تنزل پيدا كرد، به طوري كه امسال «ماه عسل» رنگ و بوي ماه رمضاني ندارد و بيشتر يك روتين سالانه قبل از افطار شده كه حتماً بايد روي آنتن برود. اول دكور و صحنه اين برنامه پرهزينه است كه انتظار مي‌رفت حال و هواي معنوي و رمضاني داشته باشد ولي مانند ويژه‌برنامه سال تحويل كه كپي سالن مراسم اسكار بود، اينجا هم بيشتر به ياد مراسم گلادياتورهاي روم باستان مي‌افتيم تا ماه رمضان، حس و حال معنوي به مخاطب انتقال ندهد. ‌اي كاش در چنين برنامه‌هايي به‌جاي كپي‌برداري از شبكه‌هاي ماهواره‌اي كمي هم به فضا و سبك زندگي ايراني- اسلامي‌مان بها داده مي‌شد چراكه اينجا ايران است و مردماني مسلمان و روزه‌دار پاي رسانه ملي نشسته‌اند كه قرار است از اين دانشگاه عمومي آن هم در لحظات قبل از افطار، بهره و حض معنوي ببرند.

دوم رويه تكراري و روتين شده «ماه عسل» براي متأثر كردن و گريه انداختن مخاطبان با سوژه‌هاي نه چندان جذاب و تأثيرگذار است. درحالي كه يك سال فرصت در اختيار تيم گرانقيمت اين برنامه وجود دارد تا سوژه‌يابي‌هاي عمومي‌تر و بهتري داشته باشد، راحت‌ترين كار آوردن يك فرد معتاد و خانواده آن شده كه مجري مانند قاضي جلوي زن و مرد مي‌نشيند و از زیر و بم زندگي آنها سؤال مي‌كند تا يك جايي مخاطب را تحت تأثير قرار دهد و با ژست قهرمانانه به پروبال دادن موضوع مي‌پردازد، البته پرداختن به چنين معضلي از سوي رسانه ملي لازم است اما بيش از اندازه باعث خنثي و بي‌اثر شدن آن مي‌شود چه آنكه مسائل بسياري در جامعه وجود دارد كه «ماه عسل» مي‌تواند از ظرفيت خود براي ارائه و حتي ايجاد بستري در رفع آنها استفاده كند از طرفي برخورد عليخاني با مهمانان هم چندان مقبول نيست، مثلاً در يكي از برنامه‌ها كه زن از مشكلات همسر معتاد خود صحبت مي‌كرد مجري با تعجب به او گفت: چرا در خانه همسرت را شما خطاب مي‌كني؟ نمي‌گويي تو! چرا او را با آقا صدا مي‌كني و صميمي نيستي؟

مسئله مهم‌تر ديگر ورود احسان عليخاني به موضوعات غيرمرتبط است كه باعث جهت‌دار شدن برنامه مي‌شود، مثلاً درباره ورود زنان به ورزشگاه اظهارنظر مي‌كند، به طوري كه بلافاصله رسانه‌ هاي زنجيره‌اي از آن به عنوان حمايت جسورانه ياد كردند درحالي‌كه عليخاني به عنوان يك مجري اجتماعي حق ندارد براي ديده شدن، به اين مسائل غير مرتبط ورود پيدا كند و ماه عسل را سمت و سوي جناحي بدهد، آن هم در لحظات ناب معنوي قبل از افطار.

گاه به دليل نبود مديريت و نظارت درست وقتي يك مجري به شهرت و جايگاهي مي‌رسد خود را محق مي‌داند تا بدون اشراف و شناخت كافي، درباره همه چيز اظهارنظر كند، درصورتي كه به به دليل سرمايه‌گذاري عظيم دشمنان انقلاب در فضاي رسانه‌اي جهاني، مسئوليت اجرا در رسانه ملي، نيازمند افزايش دانش سياسي و قدرت تحليل مجري رسانه‌ ملي است، علاوه بر همه اينها تعيين چارچوب‌هاي منطقي و منطبق بر معيارهاي فرهنگي نظام جمهوري اسلامي براي مجري و التزام او به پرهيز از اعمال علايق و برداشت‌هاي شخصي مي‌تواند از چنين اشتباهاتي جلوگيري كند، لذا مجريان تلويزيوني بايد در همان برنامه و جايگاهي كه هستند اظهارنظر كنند و عمداً يا سهواً خود را در امور غيرمرتبط صاحب نظر نشان ندهند زيرا تريبوني كه در اختيار دارند عموميت و فراگيري دارد و قرار نيست به بهانه شهرت رسانه‌اي كه كسب كرده‌اند، شيطنت كنند




کاظم احمدزاده با کنایه به احسان علیخانی، بهرام شفیع و انتقاد از رسانه ملی اظهار داشت⇐یکه‌تازان این سالها، ساختارشان را از «جشن رمضان» وام گرفته‌اند/ کسی را که دو هفته در چاه افتاده با ماجرای عجیب و غریبش به تلویزیون می آورید که کدام گره باز شود؟/تلویزیون کاسه بشقاب فروشی شده است!/در حیطه ورزش یک مجری هست که به هیچ عنوان نمی‌توانند حذفش کنند/بابت «جشن رمضان» سالی ۶۰ میلیون از مدیریت قبلی شبکه طلبکارم/هیچ کدام از پارتنرهایم مثل محمد حسینی نشدند!/مدیر فلان شبکه گفت من احمدزاده خوشگل نمی‌خواهم!!

سینماروزان: کاظم احمدزاده که سالها به همراه مجریانی مختلف اجرای برنامه ای ویژه ماه رمضان با نام «جشن رمضان» را برعهده داشت دو سالی میشود که از این برنامه حذف شده و کوشیده علایق خود در حیطه اجرا را در برنامه هایی دیگر پی گیرد.

به گزارش سینماروزان احمدزاده که بسیاری او را با «مسابقه بزرگ» و اجرا در کنار محمد حسینی مجری مقیم ایالات متحده به یاد می آورند در یکی از معدود گفتگوهای تفصیلی خود که با «مهر» انجام شده هرچه میخواسته دل تنگش گفته؛

احمدزاده هم به گلایه از رسانه ملی پرداخته که بی دلیل او را از «جشن رمضان» کنار گذاشته و هم طعنه هایی زده به «ماه عسل» که ایده های او را مورد فرآوری قرار داده! او البته به صراحت از تواناییهای محمد حسینی گفته و او را بهترین پارتنر خود در اجرا دانسته است.

بخشهای خواندنی گفته های احمدزاده را بخوانید:

–{با اشاره به «ماه عسل»؟} ما بسیاری از اتفاقاتی که امروز در برنامه ها می افتد و مخاطب را هیجان زده و متاثر می کند ۱۸ سال پیش انجامش دادیم، مثلا رسیدن دوخواهر به پدر بعد از ۳۵ سال که خودشان تا لحظه آخر خبر نداشتند و خیلی اتفاقات دیگری از این دست را در شرایط آن زمان رقم زدیم. تا قبل از «جشن رمضان» شاید آزادی زندانی ها اصلا عمومی نشده بود و مردم نمی دانستند خودشان هم می توانند زندانی آزاد کنند حتی اگر ثروتمند نباشند.

–بحث چتر حمایت مالی برای کودکان یتیم و خیلی اتفاقات دیگر که راهش را خوشبختانه برنامه های دیگر ادامه دادند و اتفاقات خوبی را رقم زدند قبلا در تلویزیون تجربه شده بود. در واقع این فرهنگسازی از آن زمان شکل گرفت و برنامه های یکه‌تاز امروز ساختار خاص شان را از گذشته وام گرفتند و امروز با ابزار فضای مجای توانستند آن سیاست ها را ادامه دهند.

–«جشن رمضان» به جاهای خوبی رسیده بود. من در بیست سالی که این برنامه روی آنتن رفت تا سال ۹۴،  ۱۵ سالش را تهیه کننده و مجری بودم و موضوعات گره گشایی و پیش از آن برآورده کردن آرزوها، ایتام، آزادی زندانی و … را اجرا کردم. «جشن رمضان» بیست سال پیش تنها برنامه ای بود که به چنین مسایلی اهمیت می داد در حالی که بقیه برنامه ها تنها به وجه جذابیت و سرگرمی آن فکر می کردند و دنبال داستان هایی بودند که اگرچه هیجان انگیز بود اما عموم مردم ممکن بود تا آخر عمر هم درگیرش نباشند. مثلا کسی را که دو هفته در چاه افتاده با ماجرای عجیب و غریبش به تلویزیون می آوردید جذاب است اما گره ای باز نمی کند.

–ما در «جشن رمضان» به جذابیت ها کار نداشتیم و سراغ کسی می رفتیم که مثلا به خاطر ۲۰۰ هزار تومان سه سال در زندان بود و در شرایطی خاص و با حداقل امکانات (چون قرار نبود کسی متوجه شود نمی توانستیم از تجهیزات حرفه ای استفاده کنیم) او را با خانواده‌اش غافلگیرانه روبه‌رو کردیم.

–{در تلویزیون} یک نفر را می آوریم آنقدر بدون هیچ منطقی به او بها می دهیم تا آنتن ثانیه ای ۳ میلیون در اختیارش قرار گیرد بعد با یک شایعه ورق برمی‌گردد و او زیر بار همه اینها له می‌شود. تا وقتی که مدیریت سلیقه ای حاکم است این جریان ها تمام شدنی نیست. سیستم ما عقب است و با این روش به جایی نمی رسد. مجموعه فرهنگی اگر درایت داشته باشد می‌تواند از یک مجری درست استفاده کند و تاثیرات بزرگ اجتماعی در کشور ایجاد کند.

–گمان نمی کنم که حذف من از برنامه «جشن رمضان» هدفمند بوده باشد، ولی تحیر من را برانگیخته که می بینم هم رسانه هم متولی برنامه که کمیته امداد است تن به این کار داده است. با اینکه من ۲۰ سال عمرم را پای این برنامه گذاشتم هیچوقت درباره این ۲ سال سوال نکردم و کسی هم بعد از بیست سال نپرسید که چطور شد احمدزاده دیگر نیست. البته آن زمان مدیریت در رسانه ملی و کمیته امداد فرق می کرد. هر سال که ماه رمضان به پایان می رسید بلافاصله برای سال بعد جلسه می گذاشتند و برنامه ریزی ها شروع می شد. «جشن رمضان» مثل بچه من بود چطور می توانستم از آن بگذرم. کاش شبکه و مسئول کمیته امداد پاسخی برای این موضوع داشته باشند.

–{اشاره به بهرام شفیع؟} در دنیای ورزش یک مجری هست که به هیچ عنوان نمی توانند حذفش کنند اما این اتفاق برای حوزه های دیگر به راحتی رخ می دهد. چون ورزش مافیای خودش را دارد و این ارزش ورزش و کارهای مردمی است که کسی جرات نمی کند دست به ترکیب چیده شده ورزش بزند ولی حوزه های اجتماعی صاحب ندارد.

–«ماه عسل» آن قدر تکلیفش معلوم است و طیب خاطر دارد که بعد از عید فطر برای سال جدید کارش را شروع می کند در حالی که وقتی ما بهترین برنامه معارفی می شدیم به محض اینکه هدیه دریافت می کردیم و از صحنه پایین می آمدیم ۱۰ سکه از برآورد ما کم می کردند. من از بابت «جشن رمضان» از مدیریت قبلی شبکه سالی ۶۰ میلیون طلبکارم البته در مدیریت جدید تدریجا پول بازگشت ولی خوشبختانه یک ریال هم بدهکار نیستم ولی احسان علیخانی کدام یک این بدهی ها را دارد؟

محمود شهریاری هنوز هم رفیق من است ولی در آن برهه که قرار شد دیگر نباشد از دست من ناراحت شد. به نظرتان در دوره ای که روی آنتن بودیم واقعا باید چکار می کردم؟ من تذکراتم{درباره نقدهای اخلاقی بالادستیها} را می دادم اما این برنامه هر شبی روی آنتن می رفت و اگر پارتنر تذکرپذیر نباشد یا تعطیلی خواهیم داشت یا تغییر.

–من پُر پارتنرترین مجری ایرانم و هیچکس اندازه من در برنامه های مختلف پارتنر نداشته است. هنوز هم تمایل دارم با پارتنرهای دیگری برنامه اجرا کنم اما هیچکدام شان مثل محمد حسینی نبودند.

–همان سال های اوج «جشن رمضان» یک روز عینکم را عوض کردم و با همان فریم جدید که خریده بودم نزد مدیر شبکه رفتم. در همان وهله اول مدیر شبکه وقت گفت عینکت مبارک خیلی خوب شدی ولی من احمدزاده خوشگل نمی خواهم احمدزاده معصوم بیشتر به درد ما می خورد.

–دغدغه بحران آب برای من جدی است و توانایی تولید برنامه در این مورد هم دارم به شرطی که سازمان صدا و سیما هم فضا بدهد. نمی شود من دلم شور مملکت را بزند ولی همه فکر خودشان باشند. من یک نفر کاری از دستم برنمی آید. الان تلویزیون کاسه بشقاب فروشی شده است و جا برای طرح موضوع آب ندارد. این موضوع اگر بحران است سازمان هم باید بحرانی برخورد کند. نه اینکه من درباره آب حرف بزنم آخرش هم بگویم عدد یک را به این شماره بفرستید قابلمه بخرید.




درخواست خبرگزاری اصولگرا⇐احسان علیخانی بخاطر جمع‌آوری پول به‌نام زندانیان غیرعمد و به‌کام زندانیان عمد از مردم پوزش بطلبد

سینماروزان: اظهارات اخیر غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی دستگاه قضا درباره شک و شبهه داشتن جمع آوری کمک برای زندانیان غیرعمد در «ماه عسل» با واکنش خبرگزاری اصولگرای «فارس» مواجه شده است که با مرور این ماجرا از علیخانی خواسته است به خاطر این ماجرا از مردم عذرخواهی کند.

متن گزارش «فارس» را بخوانید:

29 خردادماه امسال خبرگزاری فارس گزارش را با عنوان «زندانیان مهمان ماه عسل جرائم عمد در پرونده‌شان دارند/ علیخانی چرا واقعیت‌ را به مردم نگفت؟» روی خروجی خود قرار داد.

گزارشی که در آن با استناد به صحبت‌های مدیرعامل ستاد دیه کشور از یک دروغ بزرگ در بحث جمع آوری پول برای آزادی زندانیان خبر می‌داد، پولی که به نام زندانیان غیر عمد و به کام بخشی از زندانیان عمد شد که البته در کمتر از 24 ساعت، مدیرعامل ستاد دیه در یک چرخش عجیب تمامی صحبت‌های خود را مبنی بر غیرواقعی بودن اظهارات مجری ماه عسل تغییر داد.

پس از این ماجرا در تاریخ 9 تیرماه خبرگزاری فارس گزارش دیگری را با عنوان «از جولایی در تهران تا جولایی در اهواز؛ چرخش 180 درجه‌ای رئیس یک ستاد+فیلم» منتشر کرد.

در این گزارش عنوان شد که جولایی این علی‌رغم صحبت‌های اولیه خود و در یک چرخش 180 درجه‌ای از دست‌اندرکاران برنامه ماه عسل تقدیر و تشکر کرده است!

پس از این دو گزارش هجمه‌های زیادی از سوی ستاد دیه کشور، سازمان زندان‌ها ودست‌اندرکاران برنامه «ماه عسل» به خبرگزاری فارس وارد شد.

حاشیه‌ها ادامه داشت تا اینکه روز یکشنبه 8 مردادماه سال جاری حجت الاسلام محسنی اژه‌ای در صد و پانزدهمین نشست خبری خود در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس درباره جمع آوری کمک‌های مردمی برای آزادی تعدادی از زندانیان در ماه مبارک رمضان با همکاری برنامه ماه عسل و سازمان زندان‌ها و اینکه برخی از این زندانیان، زندانی جرائم عمد بودند گفت: آن مقداری که مطلع هستم این است که برخی افراد زندانی به خاطر بدهی اندکی در زندان هستند.

وی ادامه داد: مردم عزیز ما وقتی متوجه می‌شوند کمک می‌کنند که پسندیده است. این زندانی‌ها دو قسم هستند؛ یک قسم کسانی هستند که جرائم عمد مرتکب نشدند و مردم برای کمک به آنها اقبال بیشتری دارند.

اژه‌ای گفت: برخی هم کسانی هستند که جرم عمدی مرتکب و محکوم شدند اما در عین حال بدهی هم دارند. مثلا ًکسی که سرقت کرده و حبسش را گذارنده اما در عین حال به فردی که اموالش را سرقت کرده بدهکار است. چون توان مالی ندارد، در زندان می ماند.

سخنگوی قوه قضاییه افزود: خیلی از مردم ما حاضر هستند به این دسته از زندانیان نیز کمک کنند، تا اینجا اشکالی ندارد.

وی تصریح کرد: اما در برنامه ماه عسل دو مطلب اتفاق افتاده که به نظر می رسد بی اشکال نیست؛ اشکال اول این بوده که مخاطب طوری تلقی کرده که همه این پول برای بدهکاران و محکومان جرایم غیر عمد است که به نظرم اشتباه بوده است و تذکر هم داده شد که شفاف به مردم بگویند.

اژه‌ای افزود: اشکال دوم این بود که در یک مورد گفتند فردی وجود دارد که به خاطر یک میلیون تومان 10 سال است در حبس مانده است. خودم خیلی حساس شدم و تصورم این بود غیرعمد بود. صبح که سرکار آمدم بررسی کردم. تماس گرفتم و پرسیدم این فرد که بود؟ یکی از استان ها را نام بردند.

وی ادامه داد: بلافاصله با رییس دادگستری آن استان تماس گرفتم که گفت ما چنین فردی نداشتیم. گفت این فرد دارای سوابق متعدد کیفری از جمله سرقت است و به خاطر سرقت به 10 سال حبس محکوم شده که 3 سالش را گذرانده و نزدیک 28 میلیون بدهکاری دارد و به یکی از کسانی که مالش را سرقت کرده، یک میلیون بدهی دارد.

اما پس از مهر تأیید سخنگوی قوه قضائیه سوال اصلی مطرح شده این است که در این ماجرا تکلیف پول‌هایی که هموطنان با نیت کمک به زندانیان جرائم غیرعمد اعطا کرده‌اند و برای آزادسازی زندانیان جرائم عمد استفاده شده، چه می‌شود؟

برای آنکه مشخص شود حدود 20 میلیارد تومان پول جمع آوری شده از سوی برنامه ماه عسل و با برچسب کمک به زندانیان غیرعمد چه حکم شرعی دارد با دفتر پاسخگویی احکام مقام معظم رهبری تماس گرفتیم و صورا مسأله را با آن‌ها مطرح کردیم که سؤال و جواب مطرح شده عیناً به صورت صوتی و مکتوب منتشر کرده‌ایم.

سؤال: اگر اعلام شود که پولی برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد جمع می‌شود و بعداً مشخص شود که پول جمع‌آوری شده صرف آزادی زندانیان عمد همجون سرقت شده، حکم پول جمع آوری شده چیست؟

پاسخ: هر پولی که جمع می‌شود باید با رضایت و اجازه صاحبان پول خرج شود و اگر در جای خودش خرج نشود، فردی که پول را جمع کرده ضامن است،‌ بنابراین کسی که مال را تلف کرده باید آن را به صاحبش بازگرداند.

حالا سؤال اینجاست که با توجه به اینکه پول‌های جمع‌آوری شده از لحاظ مصرف شبهه دار است، سازمان زندان‌ها و ماه عسلی‌ها چگونه می‌خواهند از مردم حلالیت بطلبند؟

شاید بهتر باشد که احسان علیخانی و رئیس سازمان زندان‌ها یک بار دیگر مثل برنامه نوزدهم ماه عسل کنار هم در یک کادر قرار گیرند و از طریق رسانه ملی رسماً از مردم بابت جمع آوری پول به نام زندانیان غیرعمد و به کام تعدادی زندانی عمد پوزش بطلند زیرا بسیاری از مخاطبان این برنامه  اعلام کرده‌اند که اگر می‌دانستند این پولها قرار است صرف آزادی زندانیان جرائم عمد شود از کمک خودداری می‌کردند و پول‌شان را در مسیر صحیح و برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد استفاده می‌کردند.




خواننده تیتراژ توقیفی «ماه عسل» برای «۲۱ روز بعد» خواند+عکس

سینماروزان: مهدی یراحی خواننده پاپ  که در رمضان 88 قطعه «هوای تو» را برای «ماه عسل» خونده بود و سال قبل قطعه ای که برای تیتراژ «ماه عسل» با نام «نگو نگفتی» خوانده بود توقیف شد و اجازه پخش نگرفت در جدیدترین فعالیت هنری اش، تیتراژ فیلم سینمایی «بیست و یک روز بعد» را می خواند.

به گزارش سینماروزان قطعه موسیقی و موزیک ویدئویی این اثر به زودی و با آغاز نمایش عمومی فیلم مورد علاقه مردم در جشنواره‌های فیلم فجر و کودک و نوجوان، منتشر خواهد شد.

«بیست و یک روز بعد» نخستین ساخته سینمایی سیدمحمدرضا خردمندان به تهیه کنندگی محمدرضا شفاه، از نیمه مرداد 96 به سرگروهی پردیس کورش روی پرده سینماها می آید.

در این فیلم ساره بیات، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین صدیق، جلال فاطمی، رضا استادی، سینا رازانی به همراه دو بازیگر نوجوان سینمای ایران مهدی قربانی و حسین شریفی نقش آفرینی می کنند. قربانی برای بازی در این فیلم موفق به دریافت 2 پروانه زرین بهترین بازیگر نوجوان از جشنواره فیلم های کودک و نوجوان اصفهان شد.

«بیست و یک روز بعد» در بخش مسابقه سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و با استقبال مخاطبان سینما، نامزد فیلم برتر از نگاه تماشاگران این جشنواره شد. این فیلم همچنین در سی امین جشنواره فیلم های کودک و نوجوان اصفهان درخشید و با دریافت 5 پروانه زرین، برترین فیلم این جشنواره شد.

«بیست و یک روز بعد» ملودرامی اجتماعی از زندگی نوجوانی به نام «مرتضی» است که در راه تحقق آرزویش، با چالش بسیاری روبرو می شود.

عوامل فیلم سینمایی «بیست و یک روز بعد» عبارتند از کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان، تهیه کننده: محمدرضا شفاه، نویسنده: سیدمحمدرضا خردمندان، احسان ثقفی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، تدوین: محمدرضا مویینی، هدی مویینی، طراح صحنه و لباس: کامیاب امین عشایری، طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوی نژاد، مدیر صدابرداری: امیر نوبخت، طراح گریم: جلال موسوی، مدیر جلوه های ویژه رایانه ای: محمدرضا نجفی امامی، مدیر تولید: ابراهیم زاهدی فر، مشاور کارگردان: محمد لطفعلی، عکاس: نوید سجادی حسینی، مدیر تبلیغات: سیدعلی طباطبایی، مشاور رسانه ای: هادی فیروزمندی، مجری طرح: باشگاه فیلم سوره، محصول سازمان توسعه سینمایی سوره حوزه هنری.

پخش این فیلم برعهده موسسه بهمن سبز حوزه هنری است.

مهدی یراحی
مهدی یراحی



چرا در ماه مهمانی خدا، تلویزیون ایران مملؤ شده از غم و گریه؟

سینماروزان/معصومه طاهری: چند روز پيش يكي از خانم‌هايي كه چند سالي است به اسلام مشرف شده معترضانه در اينستاگرامش نوشت: براي من سؤال شده مگر ماه رمضان ماه مهماني خدا و شادماني مسلمانان نيست پس چرا درحالي كه بايد در ماه دعا و ارتباط نزديك با خدا سرور و خوشحالي كرد، بيشتر برنامه‌هاي تلويزيون در ايران با غم و گريه همراه است؟! زير پست او تازه مسلمان ديگري كه او هم اخيراً مسلمان شده و در لندن سكونت دارد با تأييد حرف وي نوشته بود بله دقيقاً همين طور است اينجا در لندن ماه رمضان كه مي‌رسد اهل سنت در مساجدشان جشن و سرور به پا مي‌كنند و حس شادي در ماه رمضان به خوبي حس مي‌شود. مردم خوشحال هستند به خصوص بچه‌ها بيشتر ذوق و هيجان دارند و از مدت‌ها قبل روز شماري مي‌كنند تا زودتر ماه شادماني آنها شروع شود چون برايشان خاطره انگيز است…

در پاسخ به اين دوستان بايد گفت آيا واقعاً ماه رمضان با غم و اندوه شناخته مي‌شود؟!‌ دوستي براي آنها نوشته بود: «اين بحث كه شما مطرح مي‌كنيد درباره ماه رمضان و فضاي غمگين آن فقط به بحث ضربت و شهادت امام علي (ع) برمي‌گردد كه واقعه بسيار تلخي است، البته مصادف با شب‌هاي قدر نيز است براي همين چون دو مناسك مذهبي بسيار مهم همزمان رخ مي‌دهد اين ديد پررنگ‌تر مي‌شود كه ماه رمضان ماه غمگيني است اما حقيقت امر آن است كه در ايران هم ماه رمضان با جشن و سرور برگزار مي‌شود و مهم‌ترين نشانه آن برنامه‌هاي تلويزيوني است كه تا همين چند سال قبل گل سريال‌هاي طنز صداوسيماي ايران در ماه رمضان پخش مي‌شد.»

وقتي خوب نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم حق با آنهاست تا همين چند سال پيش سريال‌هاي ماه رمضاني عموماً مجموعه‌هاي شاد و طنز بودند و اصلاً رضا عطاران بازيگر مشهور طنز سينماي ايران با همين سريال‌هاي ماه رمضاني‌اش به عنوان بازيگر اثرگذار طنز شناخته شد، البته امسال هم  برنامه‌هاي تركيبي‌اي مانند «دورهمي» و «خندوانه» درماه رمضان سعي دارند فضاي اين ماه را در قاب رسانه ملي شاد كنند اما حقيقت آن است كه اين برنامه‌ها با تمام توانايي‌هايي كه دارند جاي سريال‌هاي طنز ماه رمضاني را نمي‌گيرند.

اصلاً يك نوستالژي ايجاد شده بود كه سرسفره افطار، خانواده‌ها با ديدن يك مجموعه كميك روزه خود را باز مي‌كردند كه اين موضوع براي روزه‌داران اولي يا كوچكترها فضاي شاد و خاطره انگيز ايجاد مي‌كرد اما حداقل براي امسال هم كه شده تلويزيون را خالي از اين برنامه‌ها مي‌بينيم و فضاي عمومي سريال‌ها غمگينانه و سرد است.

شايد بتوان گفت اولين سريالي كه توانست اين فضا را بشكند و ماه رمضان را با سريال‌هاي طنز ديني همراه كند سريال «گمگشته» به كارگرداني رامبد جوان بود كه در اوايل دهه 80 هنگام افطار روي آنتن رفت و جاي سريال‌هاي عربي هنگام افطار را گرفت.

سال گذشته هم سريال «پايتخت» در ماه رمضان پخش شد اما امسال ديگر هيچ اثري از مجموعه‌هاي طنز مرتبط با ماه رمضان نيست، در حالي كه سريال‌هاي طنزماه رمضاني تقريباً سال به سال درحال پيشرفت بودند به شكلي كه مسئله توبه و اهميت روزه گرفتن بازيگران در فضاي مجموعه‌ها به راحتي قابل لمس بود.

فضا‌سازي در برخي از اين سريال‌ها به گونه‌اي پيش مي‌رفت كه در ايام شهادت امام علي و شب‌هاي قدر، طنز آنها به فضاي معنوي تبديل مي‌شد و سريال روند خود را با مناسبت‌هاي ماه رمضاني داشت.

امسال اما اين خلأ به شدت ديده مي‌شود؛ علاوه بر سريال‌ها برنامه «ماه عسل» هنگام افطار هم به احساسات مخاطبان چنگ مي‌زند و فضاي كليشه‌اي و غمگيني را به خود گرفته است كه در جاي خود نياز به نقد و واكاوي دارد.

قبل از اين به سريال‌ها و برنامه‌هاي ماه رمضان انتقادهاي زيادي هم وارد شده بود كه مثلاً تعدد اين برنامه‌ها مانع از شركت در مراسم عبادي مي‌شود و اين نيز مسئله درستي است اما حداقل جاي يك مجموعه طنز با همه فاكتورهايي كه گفتيم در ماه جشن مسلمانان خالي است تا هم فضا را براي روزه‌داران در طول يك روز بلند و گرم روزه‌داري مفرح كند و هم در قالب طنز جنبه آموزشي داشته باشد.

همچنين براي نوجواناني كه تازه روزه گرفتن را شروع كرده‌اند اين ماه برايشان خاطره انگيز شود به خصوص اينكه اين موقع سال با روزهايي بلند و گرم روبه‌روهستيم كه روزه داري را سخت مي‌كند و اين براي نوجوانان و جوانان كه فصل امتحاناتشان هم است روزهاي سختي به حساب مي‌آيد.




انتقادات تند و تیز محمود شهریاری از «ماه عسل»⇐شیوه برنامه‌سازی{ماه عسل} را نمی‌پسندم؛ این رویکرد، هنر برنامه‌سازی نیست بلکه سوءاستفاده از احساسات رقیق مردم است!/ماه رمضان در کشورهای اسلامی به صورت یک جشن برگزار می‌شود پس چرا باید موقع افطار یک برنامه حزن آلود پخش شود/اینکه برخی می‌گویند اگر کسی این برنامه را دوست ندارد آن را نبیند شبیه حرف محمدرضا پهلوی است!!!

سینماروزان: محمود شهریاری مجری باسابقه تلویزیون که مدتهاست در رسانه ملی برنامه ای ندارد در تازه ترین گفتگوی خود که با «مهر» انجام شده در کنار مرور اوضاع و احوال تلویزیون به گلایه از «ماه عسل» پرداخته که قصد دارد که مدام از مخاطبان اشک بگیرد.

محمود اشاره در پاسخ به اینکه چه زمانی در تلویزیون برنامه خواهد داشت، بیان کرد: با شرایطی که می بینیم دیگر تلویزیونی باقی نمانده است که بخواهیم بازگردیم.

وی با اشاره به رویکرد تلویزیون اضافه کرد: تلویزیون در حال فاصله گرفتن از مردم است و مردم اخبار را بیشتر از شبکه های مجازی پیگیری می کنند. این مساله به ضرر خود تلویزیون است چراکه برای هرکسی صفحه مجازی به یک تلویزیون شخصی تبدیل شده است.

این مجری باسابقه درباره اجراهای تلویزیونی نیز عنوان کرد: در اجرا هم همینطور است غیر از معدود برنامه هایی که به صورت فصلی و مناسبتی پخش می شود مثل برنامه های «دورهمی» و یا «ماه عسل» دیگر برنامه های تلویزیون بیننده ندارد. تلویزیون قهرمانان خود را از دست داده است گاهی من به مدیران شبکه ها زنگ می زنم و آنها حتی اسم مجریان کم سابقه تر را بلد نیستند پس چطور انتظار دارند که ستاره سازی شود و مردم نام این مجریان را بلد باشند.

وی در بخش دیگری از گفتگوی خود درباره برنامه «ماه عسل» و اجرای علیخانی یادآور شد: من خود احسان علیخانی و اجرایش را دوست دارم و معتقدم اگر علیخانی را از برنامه جدا کنید دیگر جذابیتی ندارد، اما من این شیوه از برنامه سازی را نمی‌پسندم. این رویکرد، هنر برنامه‌سازی نیست بلکه سوءاستفاده از احساسات رقیق شده مردم به خاطر ماه رمضان و روزه و نزدیکی با زمان افطار است.

شهریاری افزود: مردم را به حزن واداشتن کار جالبی نیست اخیرا دیدم تصویر علیخانی با مهران مدیری در کنار هم گذاشته شده و زیر آن این سوال مطرح شده که یکی ما را می خنداند و دیگری می گریاند کدام را باید انتخاب کرد. مساله این است که اگر علیخانی مواظب نباشد ممکن است محبوبیت خود را از دست بدهد.

وی عنوان کرد: علیخانی و برنامه «ماه عسل» طرفداران جدی دارند و تلویزیون باید این افراد را حفظ کند. زحمتی که تیم این برنامه برای اجرا و تولید متحمل می شود، مشهود است اما از آنجایی که سیاست صداوسیما درست نیست این تلاش آنچنان که باید دیده نمی شود. مثل این است که مواد اولیه برای طبخ یک غذا خوب باشد اما از این مواد به درستی استفاده نکنید و نتیجه خوبی نگیرید.

این مجری تلویزیون با اشاره به تاثیر علیخانی در برنامه تصریح کرد: اگر «ماه عسل» هنوز تعداد زیادی بیننده دارد فقط به خاطر علیخانی است و اگر او را از برنامه بگیریم دیگر چیزی نمی ماند و کار به زمین می خورد کما اینکه در دوره هایی افرادی که اتفاقا چهره هم بودند اجرا را بر عهده گرفتند اما کسی آن را دنبال نکرد پس علیخانی باید این جایگاه را حفظ کند.

وی اضافه کرد: نباید رویکرد ما این باشد که فقط مردم را بگریانیم. ماه رمضان در کشورهای اسلامی به صورت یک جشن برگزار می شود و چرا باید موقع افطار یک برنامه حزن آلود پخش شود. به نظر من باید علیخانی به عنوان تهیه کننده و مجری کمی ساز و کارهایش را تغییر دهد و اگر برنامه دو روز غمگین است روز بعد شاد باشد.

شهریاری درباره اینکه چقدر این ساختار می تواند به تاثیرگذاری برای مخاطب کمک کند، یادآور شد: تاثیرگذاری از خنده هم ایجاد می شود. شما اگر جایی گریه کنید و یا بخندید زمانیکه خندیده اید بیشتر برایتان تاثیرگذار است. البته من نمی گویم رویکردش را کاملا تغییر دهد اما براساس شعری از سعدی «درشتی و نرمی به هم در به است» مخاطب به هر دو به صورت منطقی و درستش نیاز دارد.

وی با اشاره به سخن آیت الله مکارم شیرازی یادآور شد: در سخنانی که یکشنبه شب از زبان آیت الله مکارم شیرازی در تلویزیون پخش شد وی به این سخن پزشکان استناد کرد که ۷۰ درصد مردم از افسردگی برخوردار هستند پس شرایط جامعه به گونه ای است که ما به شادی بیشتر احتیاج داریم.

شهریاری در پایان در واکنش به اینکه برخی می گویند اگر کسی این برنامه را دوست ندارد آن را نبیند، اظهار کرد: این حرف درست نیست و ما را به یاد محمدرضا پهلوی می اندازد که گفته بود هر کس حزب رستاخیز را نمی خواهد از این کشور برود. نمی توان برای مردم به این ترتیب تعیین تکلیف کرد. مردم هنگام افطار نمی توانند ماهواره ببینند بلکه تلویزیون خودمان را روشن می کنند و از میان شبکه های تلویزیون هم که هیچ کدام جذابیتی ندارد آخر سر همین شبکه سه و «ماه عسل» را تماشا می کنند.




واکنش به «ماه عسل» یا «جشن رمضان»؟⇐اعتراض گروهی از حامیان حقوق معلولان به صداوسیما

سینماروزان: در حالی که در سالهای اخیر در برخی برنامه های گفتگومحور رسانه ملی با دعوت از معلولان درباره تواناییهای خاص آنها گفتگو میشود گروهی از حامیان حقوق معلولان در نامه ای سرگشاده به رییس صداوسیما به گلایه از استفاده ابزاری برخی برنامه های رمضانی از معلولان پرداخته اند.

به گزارش سینماروزان در این نامه به برنامه خاصی اشاره نشده ولی به صراحت به چرایی پیوند زدن زندگی معلولان با غم و اندوه اشاره شده و قهرمان سازی از افراد معلول به نقد کشیده شده است.

آیا این اشارات میتواند به استفاده از مهمانان معلولان در برنامه هایی مانند «ماه عسل» یا «جشن رمضان» نقد داشته باشد؟ مشخص نیست. چون در این نامه نامی از برنامه خاصی برده نشده ولی کنه ماجرا که انتقاد از ترحم برانگیزی به واسطه استفاده از انسانهایی دارای نقصی فیزیکی است به شدت تأمل برانگیز است.

نامه حامیان حقوق معلولان به رییس صداوسیما
نامه حامیان حقوق معلولان به رییس صداوسیما




احسان علیخانی برنامه زمستانی شبکه نسیم را می‌سازد

سینماروزان: احسان علیخانی شکل‌های مختلفی از برنامه‌سازی را تجربه کرده است که از قضا همه آنها در شبکه سه سیما بوده است و تنها حضور او در شبکه‌ای جز سه را می‌توان شبکه نسیم دانست که به عنوان مهمان در برنامه «خندوانه» حضور یافته بود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “فارس” از جمله این برنامه‌ها که علیخانی هم به عنوان مجری و هم به عنوان تهیه‌کننده حضور داشته، برنامه «ماه عسل» بوده که امسال دهمین سالگرد به روی آنتن رفتن آن را جشن گرفت.

برنامه «ماه عسل» که با برند احسان علیخانی شناخته شده نیز تنها یک بار از شبکه‌ای دیگر سردرآورد که آن هم شبکه نسیم بود و این شبکه در دهه اول محرم گزیده‌ای از قسمت‌های موفق «ماه عسل» را به روی آنتن برد.

حالا هم قرار شده علیخانی بعد از سال‌ها از شبکه سه سیما دل بکند و در کنار این شبکه برای شبکه نسیم هم برنامه‌سازی کند. طرح این برنامه جدید به شبکه ارائه شده و مراحل بررسی و نهایی شدن را سپری می‌کند.

این برنامه جدید که هنوز نام آن قطعی نشده در صورت تصویب قرار است شب‌های زمستان از شبکه نسیم پخش شود و باید دید که این برنامه رقیب «خندوانه» خواهد بود یا «دورهمی».




توضیحات رییس دفتر موسیقی صداوسیما درباره چرایی حذف تیتراژ “ماه عسل”

سینماژورنال: مهدی یراحی برای تیتراژ ابتدایی “ماه عسل” 95 قطعه ای با نام “نگو نگفتی” را با ترانه ای از روزبه بمانی اجرا کرده بود که این قطعه به دلیل ممیزی دفتر موسیقی صداوسیما نتوانست روی آنتن برود و مدتی بعد از طریق فضای مجازی منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال محمدباقر معلم مدیر دفتر موسیقی صداوسیما در خلال گفتگویی تفصیلی که با “مهر” داشته  ضعیف بودن این قطعه را دلیل عدم پخش آن از “ماه عسل” عنوان کرده است.

مدیر دفتر موسیقی صداوسیما گفته است: ما تولید تیتراژها را بر عهده نداریم بلکه تنها نظارت آنها با ماست و در این زمینه سعی می کنیم هر کمکی که می شود جهت ارتقای کیفی اثر انجام دهیم  و واقعا در خیلی از اوقات آنچه بیشتر از همه برای ما اهمیت دارد توجه به شأنیت هنری هنرمند است. هنرمند ممکن است در یک فرایند به هزار و یک دلیل کاری را تولید کنند که در آن چندان خوش ندرخشیده، مثالثش را بسیار در دنیای سینما شنیده اید که فلان بازیگر از حضور در فلان فیلم که پیشتر بوده و ساخته شده اظهار پشیمانی می کند.

وی ادامه داده است: برای ما شأن و جایگاه هنری صاحب اثر در بررسی کارشناسی یکی از مولفه های مهم است لذا شاید یکی از دوستان در ابتدا نظرش مخالف نظر شورای کارشناسی باشد ولی بعد به این نتیجه خواهد رسید و ای بسا که ابرام عوامل درباره پخش یک اثر به رغم نظر کارشناسان بیش از همه زیانش به هنرمند برسد. یعنی کاری النهایه پخش شود که خواص ضعیفش بدانند و عموم مردم با آن ارتباط نگیرند چنان که در تیتراژ «ماه عسل» دیدید.

محمدباقر معلم خاطرنشان ساخته است: زیان پخش اثر ناصواب بیشتر گریبان صاحب اثر را می گیرد اما در مصداق معینی که بیان شد{تیتراژ “ماه عسل”} این قطعه هم به دلیل قوام شعر ایراداتی داشت و هم کلیت کار در اندازه هنرمندی که آن را اجرا کرده بود، نبود. مسلما معیارهای فنی و کارشناسی برای نقد اثر وجود دارد که از آن زاویه به اثر نگریسته می شود اما با یک برآیند بیرونی می توان گفت که به صلاح خواننده قطعه هم نبود که منتشر شود. با این حال گاهی در فضای رسانه ای پژواک یک پدیده یا اتفاق از خود آن پدیده بزرگتر است.

محمدباقر معلم
محمدباقر معلم



حمایت “کیهان” از احسان علیخانی

سینماژورنال: هرچند احسان علیخانی و “ماه عسل”اش در روزهای اخیر به واسطه طعنه های رضا جاودانی و برنامه “جام پانزدهم” به خاطر کشدار بودن بیش از حد برنامه در کانون توجه قرار گرفته است(اینجا را بخوانید) اما روزنامه اصولگرای “کیهان” در شماره پنجشنبه دهم تیرماه خود از علیخانی و “ماه عسل”اش به نیکی یاد کرده است.

به گزارش سینماژورنال کیهان با انتخاب تیتر “درخشش ماه عسل” به تحسین یکی از برنامه های اخیر “ماه عسل” پرداخته که در آن بازماندگانی از فاجعه منا در برنامه حضور داشتند.

متن گزارش تحسین آمیز “کیهان” را بخوانید:

درخشش «ماه عسل»

برنامه «ماه عسل» در قسمت بیست و یکم خود به فاجعه منا پرداخت. در این قسمت از برنامه، تعدادی از اعضای خانواده‌های کشته شدگان این فاجعه حضور یافتند و صحبت کردند.
احسان علیخانی مجری برنامه «ماه عسل» هم در این برنامه خطاب به حکام آل‌سعود گفت: «شما نمی‌توانید ما را بخرید. اگر قرار باشد عزت حجاج ما را زیر سؤال ببرید هرگز زیربار نخواهیم رفت. باید تضمینی برای امنیت جانی و سلامت مسافران ما را بدهید.»
او همچنین در بخش دیگری از این برنامه اظهار داشت: ملت ما خشمگین بودند و این خشم سابقه دارد چون ما سالهاست که با دولت سعودی مسئله داریم. ما توانستیم آنها را در دنیا محکوم کنیم اما شکلی که با سفارت عربستان سعودی برخورد شد باعث شد آنها با خرج کردن دلارهای هنگفت رسانه‌های دنیا را بخرند. شایان ذکر است دو تن از میهمانان فاجعه منا، مادر و دختر اهل تسنن که مجروح شده بودند و در این برنامه مواضع و اقدامات رهبری معظم انقلاب در آن روزهای پرالتهاب را تشریح کردند.



نقطه نظر یک مجری پیشکسوت درباره درگیری میان احسان علیخانی-رضا جاودانی

سینماژورنال: اتفاقی که در دو شب گذشته در برنامه «جام پانزدهم» رخ داد و طعنه هایی که از یک طرف مجری این برنامه و از طرف دیگر گزارشگر آن به مجری برنامه «ماه عسل» زدند به قدر کفایت حاشیه ساز شد.

به گزارش سینماژورنال ماجرا بر سر طولانی شدن برنامه «ماه عسل» بود. «ماه عسل» در شب شهادت علی ابن ابیطالب(ع) میزبان یک زندانی محکوم به اعدام بود؛ یک زندانی کم سن و سال که در زندان با قرآن مأنوس می شود و همین تلاش برای آموختن هر چه بیشتر از قرآن است که باعث میشود در اتفاقی کاملا دراماتیک از پای چوبه دار پایین کشیده شده و محکومیت اعدامش به حبس ابد تبدیل شود.

این زندانی در تعاملی مستقیم با علیخانی سعی می کرد سیر اتفاقاتی که برایش تا عفو خوردن پیش آمده را جزء به جزء و گاهی با افزودن شاخ و برگ روایت کند و همین باعث شد که زمان برنامه بیشتر از زمان پیش بینی شده باشد.

البته که علیخانی حین صحبتهای این مهمان چند بار از وی خواست سعی کند با کوتاه کردن صحبتها صرفا اصل اتفاقات را بیان کند ولی مهمان موردنظر که انگار از حضور در برابر دوربین به وجد آمده بود علیرغم توصیه های علیخانی همچنان به روش خود عمل می کرد.

این طویل کردن شرح ماوقع یک رویداد در نهایت باعث شد احسان علیخانی برای جلوگیری از نیمه تمام ماندن برنامه‌اش وقت بیشتری از پخش شبکه سوم سیما بگیرد و این تخصیص وقت بیشتر باعث کاسته شدن از وقت برنامه بعدی یعنی «جام پانزدهم» و البته شکل گیری گلایه های این مجری شد.

گلایه پشت گلایه

رضا جاودانی مجری برنامه جام پانزدهم که مشخص بود از آغاز دیرهنگام برنامه‌اش دلخور است در آغاز برنامه گفت: آیتم های متعددی برای این برنامه تهیه می‌شود و افراد زیادی برای آن زحمت می‌کشند، ای کاش احسان علیخانی که مجری توانمندی است، بهتر مدیریت کند و آنتن پخش را سر وقت تحویل دهد.

پس از جاودانی، مجری برنامه گزارش فوتبال جام ملتهای اروپا نیز با انتقاد از علیخانی بر روی آنتن زنده از او خواست كه به حق ديگران احترام بگذارد و برنامه اش را سر وقت به پايان ببرد.

حق با کدامیک است؟

اما واقعا حق با کدامیک است؟ احسان علیخانی که به خاطر پرحرفی مهمانش مجبور شده بود از پخش وقت بیشتر بگیرد یا رضا جاودانی که به علت طولانی شدن «ماه عسل» و دیر آغاز شدن برنامه اش از علیخانی گلایه کرد؟

رجوع به جدول پخشی که میزان مخاطبان هر برنامه را مشخص کرده

 اکبر عالمی مجری پیشکسوت و کارشناس رسانه با اشاره به اینکه بهترین راه برای شناخت الویت میان برنامه های مختلف ایجاد جدول پخش براساس موضوع و میزان مخاطبان برنامه است به «صبح نو» گفت: وقتی بناست یک شبکه میان دو برنامه به انتخاب دست زند که به کدام یک زمان بیشتری برای اجرا بدهد قطعا در اختیار داشتن یک جدول پخش حرفه ای یاری‌رسان است؛ جدول پخشی که برنامه ها نه فقط براساس عنوان و نام تهیه کننده که براساس موضوع و میزان مخاطبان طبقه بندی شده باشند. در این صورت وقتی بناست دست به انتخاب بزنیم که از کدام برنامه کم شده و کدام برنامه اضافه شود به راحتی می توان به این جدول پخش مراجعه کرد و به راحتی زمان را به یکی از برنامه ها داد.

وی ادامه داد: اگر چنین کنداکتور یا جدول پخشی حرفه ای موجود باشد قطعا در صورت گلایه دست اندرکاران یکی از برنامه ها می توان خیلی ساده آنها را توجیه کرد که نه تنها حقی از آنها ضایع نشده بلکه کاملا براساس میزان مخاطبان و اهمیت موضوع تصمیم گیری شده است.

اشتباه بودن سپردن پخش یک برنامه به شبکه ای دیگر

عالمی در پاسخ به این پرسش که آیا می توان این تداخل برنامه ها را با پخش یکی از برنامه‌ها از شبکه ای دیگر حل کرد بیان داشت: قاعدتا این اقدام عملی نیست چون هر شبکه برای خودش اهداف و موضوعاتی دارد که پرداختن به آنها الویت بیشتری برایش دارد و در نهایت نیز میان شبکه های مختلف در جلب مخاطب رقابتی وجود دارد که پخش برنامه یک شبکه از شبکه ای دیگر با این رقابت در منافات است.

اکبر عالمی خاطرنشان ساخت: بهترین راه در این مسیر همان جدول پخش حرفه‌ای است که باید پخش شبکه در اختیار داشته باشد و براساس موضوع و دایره مخاطبان در شرایط حساس به تصمیم گیری بپردازد که می بایست الویت را به پخش کدام برنامه بدهد.

اکبر عالمی
اکبر عالمی



قهرمان واقعی زندگی خود را به “ماه عسل” معرفی کنید+عکس

سینماژورنال: «ماه عسل» در حالی به استقبال ماه مبارک رمضان رفت که احسان علیخانی کمپین مردمی را برای این برنامه در فضای مجازی تشکیل داده است.

به گزارش سینماژورنال احسان علیخانی مجری برنامه «ماه عسل» امسال با همکاری سایت آپارات کمپین مردمی به نام «قهرمان من» را راه اندازی کرده است که با تهیه یک ویدیو مردم را به شرکت در این کمپین ترغیب می کند.

وی در این ویدیو از مردم می‌خواهد تا قهرمانان واقعی شان را معرفی کنند و می گوید: ماه عسل خود را با قهرمان زندگیتان بسازید. قهرمانی که کسی او را نمی شناسد و نمی داند چه زندگی با شکوهی داشته است. ممکن است رفیق، آشنا، فامیل یا فردی را در اطرافمان داشته باشیم که زندگی جذابی دارد و یک قهرمان باشد. قهرمان زندگیتان را که انتخاب کردید، در محیطی آرام از او یک مصاحبه قابل پخش بگیرید و از طریق دو لینک aparat.com/maheasaltv وmaheasal.tv  ویدیوها را برای ما ارسال کنید تا قهرمان خود را معرفی کرده باشید.

تمامی ویدیو ها توسط گروه “ماه عسل” و احسان علیخانی دیده می شوند و از این میان پنج ویدیو به عنوان جذاب ترین داستان انتخاب می شود. این ویدیوها به عنوان برترین ویدیو ها در ماه عسل پخش شده و یک روز ماه عسل به آن داستان اختصاص داده می شود و عوامل تولید آن ویدیو نیز عید فطر به ماه عسل دعوت می شوند.

علاوه بر پنج داستان برتر، یک ویدیو که بیشترین لایک را به خود اختصاص داده است نیز توسط آرای مردم انتخاب می شود. 10 سکه بهار آزادی برای هر کدام از پنج ویدیوی برتر و همچنین 15 سکه بهارآزادی برای ویدیوی منتخب مردمی اختصاص داده شده است.

علاقه مندان می توانند برای شرکت در بخش رای گیری، از طریق کد *780# اقدام کنند. برای شرکت در این نظرسنجی بعد از وارد کردن کد *780 کد مورد نظر ویدیو و بعد از آن دکمه # را از تلفن همراه به صورت رایگان شماره گیری می کنند. (کلید سبز #کد ویدیوی مورد نظر *780*)

برنامه «ماه عسل» با اجرای احسان علیخانی از دوشنبه 17 خرداد ساعت 19 از شبکه سه سیما پخش می‌شود. این برنامه از سال 86 هر سال ماه رمضان مهمان خانه ایرانی ها است و از پرطرفدارترین برنامه های این ماه به شمار می آید.

قهرمان من
قهرمان من



دستگیری مهمان “ماه عسل”+عکس

سینماژورنال: سال قبل حضور الهام عرب مدل و پوزر عروس در برنامه تلویزیونی “ماه عسل” با اجرای احسان علیخانی حواشی بسیاری را موجب شد.

به گزارش سینماژورنال طی روزهای قبل او در نشست خبری دادستانی حاضر شد و به افشای بخشی از پشت پرده جذب مدل پرداخت.

به تازگی خبرگزاری “فارس” خبر داده که این مدل دستگیر شده است و باید پاسخگوی رفتار خود باشد.

طی روزهای اخیر 170 نفر از اداره‌کنندگان صفحات مدلینگ شامل 58 مدل، 51 مدیر مزون و طراح لباس، 59 عکاس و آرایشگر و دو مؤسسه فعال در عرصه مد شناسایی شده‌اند و برای 29 نفر از مدیران اصلی و مرتبطین صفحه های مدلینگ در شبکه‌های اجتماعی «پرونده قضایی» تشکیل شده که منجر به بازداشت 8 نفر، احضار بقیه افراد و پلمب اماکن مرتبط با جرایم آنان شده است.

پشیمانی از مدل شدن

در نشست رسانه ای دادستان عمومی و انقلاب تهران در راستای افشای پروژه مدلینگ، الهام عرب به عنوان یک داوطلب پشیمان شده مدلینگ حضور داشت.

وی در این نشست طی اظهاراتی به ماجرای جذب خود به این فعالیت اشاره کرد و به کسانی که علاقه دارند که وارد این فعالیت شوند تأکید کرد که به تبعات ناشی از این فعالیت بیشتر فکر کنند چرا که ورود به این شبکه ها شاید به دست خود شخص باشد اما خارج شدن از آن اینگونه نیست.

عرب در این نشست حقوق ماهیانه خود بابت مدلینگ را حدود ده میلیون تومان بیان کرد و دلیل اصلی خود برای حضور در این وادی را دیده شدن بیان کرد.

الهام عرب
الهام عرب در “ماه عسل”
الهام عرب
الهام عرب در نشست دادستانی



گلایه احسان علیخانی از مدیرانی که گفتگو کردن را نیاموخته‌اند

 سینماژورنال: احسان علیخانی مجری برنامه “ماه عسل” به تازگی در یک برنامه رادیویی به گلایه از مدیرانی پرداخت که گفتگو کردن را نیاموخته اند.

به گزارش سینماژورنال علیخانی در برنامه رادیویی “امروز فرداست” گفت: مدیری که تا بیست سالگی گفتگو کردن در متن زندگی اش نهادینه و درونی نشده، معلوم است وقتی بر یک کرسی مهمی تکیه می زند، بلد نیست با مردم گفتگو کند.

احسان علیخانی در برنامه یکشنبه شب “امروز فرداست” در شبکه رادیویی “گفتگو” گفت: من اعتقاد دارم ما در نظام آموزشی مان غیر از مقداری محفوظات خیلی اتفاقی برای بچه هامان نمی افتد. بعضی ها در هجده سالگی که دیپلم می گیرند نمی توانند حساب بانکی باز کنند و هیچ مهارت ساده ای را یاد نگرفته اند. آن عنوان پرورشی که بعد از آموزش آمده است، کجا استفاده شده است؟

“تاک شو” در دنیا از متن رادیو آغاز شده و وارد تلویزیون شده

وی ادامه داد: ما فکر می‌کنیم صرف آموزش بدرد می‌خورد. “تاک شو” در دنیا از متن رادیو آغاز شده و وارد تلویزیون شده و من هم خیلی تاک شو دوستم. در این نوع از برنامه ها در ایران، گفتگوی دراماتیک، مهجور است. کاری که من فکر می کنم خیلی دوستش دارم و همیشه هم سعی کرده ام در این نوع گفتگو مشق کنم.

سعی کردم مشق کنم
علیخانی خاطرنشان ساخت: سعی کرده ام در بین چهار عنصر جدی مجری و مهمان و مخاطب و گفتگو مشق کنم. اگر این چهارمی (گفتگو) نباشد هیچکدام از آن عناصر هویت پیدا نمی کنند. این که شما بتوانی با این ابزار گفتگو لایه های شخصیتی مهمان خودت را هویدا بکنید.

گفتگو آداب دارد

علیخانی گفت: گفتگوی صحیح حتما آداب دارد و اصول و قواعد و قواره دارد. اتفاقا در خیلی از گفتگوهای تخصصی ، چه اجتماعی و چه سیاسی، چه حتی مناظره ای که ما در طی این سالها شاهدش بودیم، {موفق نبوده ایم}، اگر بلد این کار نیستیم به خاطر این است که ما اصول گفتگو را بلد نیستیم، نمی توانید توقع داشته باشید، از یک مدیر فرهنگی، یک مدیر رسانه ای، یک مدیر اجتماعی و یک مدیر سیاسی که تا بیست سالگی گفتگو کردن در متن زندگی اش نهادینه و درونی نشده، معلوم است وقتی بر یک کرسی مهمی تکیه می زند، بلد نیست با مردم گفتگو کند. بلد نیست با هم طبقه و هم طایفه خودش گفتگو کند و همیشه تصمیم یک طرفه اتفاق می افته و متاسفانه گفتن مونولوگ یعنی یک طرفه. یعنی من! یعنی انا رجل. من حرف می زنم و تو باید بشنوی..