1

گزارش رسانه اصولگرا از جزییات حضور مریلا زارعی و چند سینماگر دیگر در دادسرا

سینماژورنال: روز گذشته خبری منتشر مبنی بر حضور تهیه کننده “من ناصر حجازی هستم” در دادسرای فرهنگ و رسانه و صدور قرار بازداشت ابتدایی و سپس آزادی وی با تبدیل قرار به کفالت.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال اما گویا تنها این تهیه کننده نبوده که روز گذشته به دادسرای فرهنگ و رسانه رفته است چون آن طور که روزنامه اصولگرای “صبح نو” خبر داده است گروهی از سینماگران و از جمله مریلا زارعی، امین تارخ، غلامرضا موسوی، مازیار میری و علیرضا داوودنژاد نیز روز گذشته در دادسرا حاضر شده بودند.

متن گزارش “صبح نو” درباره این حضور را بخوانید:

به دنبال راهی برای حل مشکل

 دیروز فقط تهیه کننده «من ناصر حجازی هستم» به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار نشده بود بلکه تعدای از سینماگران از جمله یک تهیه‌کننده، یک بازیگر و  دو کارگردان به نمایندگی از اهالی سینما به دادسرای فرهنگ و رسانه رفته بودند تا درباره مشکلات پیش آمده بر سر اکران برخی فیلمها به دلیل پخش تیزرهای ماهواره ای گفتگو کنند.

 این حضور برآمده از  جلسه‌ای مشترکی بین شورای عالی تهیه‌کنندگان سینما و کانون کارگردانان بود. در این جلسه قرار شد کمیته‌ای با حضور نمایندگان تهیه‌کنندگان سینما، کارگردانان و بازیگران سینما تشکیل شود تا با دادستانی تهران درباره مشکلات پیش آمده بر سر ماجرای پخش تیزرهای ماهواره ای گفتگو کند.

 شنیده ها حکایت از آن دارند که غلامرضا موسوی تهیه کننده باتجربه سینمای ایران در کنار مریلا زارعی بازیگر زن سینمای ایران، مازیار میری و علیرضا داوودنژاد هر دو از کارگردانان سینمای ایران از جمله نمایندگان اهالی سینما بوده اند که دیروز در دادسرای فرهنگ و رسانه حاضر شده اند و به گفتگو درباره حل برخی مشکلات اخیر سینمای ایران و از جمله پخش تیزر از شبکه های ماهواره ای پرداخته اند.

تقاضای مسئولان دادسرا از سینماگران

این چهره ها در گفتگو با مسئولان دادسرای فرهنگ و رسانه کوشیدند ضمن طرح مسائل و مشکلاتی که اهالی سینما در جهت معرفی محصولات خویش دارند شرایط همکاری دوطرفه میان دادسرا و اهالی سینما را فراهم کنند. در این بین صحبت درباره پخش تیزر از یک شبکه ماهواره ای خاص هم در کانون توجه قرار گرفت و نمایندگان سینمای ایران بر این امر تأکید کردند که اگر شرایط معرفی کامل و کافی محصولات سینمایی از رسانه ملی صورت گیرد سینمای ایران هیچ نیازی به تیزرهای ماهواره ای نخواهد داشت.

مسئولان دادسرای فرهنگ و رسانه نیز از نمایندگان صنف سینما خواستند که در گفتگو با تهیه کنندگان و پخش کنندگان از آنها بخواهند که برای پرهیز از مشکلات احتمالی ابدا با شبکه های ماهواره ای همکاری نکنند.




روایت بازیگر زن لبنانی از حضور در پارتی یک کارگردان ایرانی+فیلم

سینماژورنال: دارین حمزه بازیگر زن لبنانی جزو معدود چهره های خارجی است که در سینمای ایران حضوری نسبتا فعال و اثرگذار داشته است؛ اثرگذار از این جهت که اغلب مخاطبان یکی دو نقش وی مثلا کاراکترش در “کتاب قانون” را به یاد دارند.

به گزارش سینماژورنال اولین حضور دارین حمزه در سینمای ایران هم همین “کتاب قانون” بود؛ او هشت سال قبل برای بازی در این فیلم به ایران آمد و هرچند این فیلم بلحاظ مضمون با مشکلاتی در اکران مواجه شد اما بعد از روی پرده رفتن فیلم بود که به ناگاه نام دارین حمزه و لهجه خاصی که با آن فارسی حرف میزد مورد توجه قرار گرفت.

این حضور باعث شد دارین حمزه در سالهای بعد در یک سری دیگر از آثار سینما و تلویزیون ایران و از جمله “سی و سه روز”، “شکارچی شنبه، “فرشتگان قصاب” و “تولدی دیگر” ایفای نقش کند.

به تازگی فیلم گفتگویی از دارین حمزه منتشر شده که وی به صحبت کردن درباره حضور در پروژه های سینمایی و تلویزیونی ایران پرداخته است. وی آشنایی خود با سینمای ایران را زمانی دانسته که در لندن سینما می خوانده و در درس “سینمای جهان” با بخشی مواجه شده به نام “سینمای ایران”.

وی دلیل انتخاب خود برای بازی در “کتاب قانون” را این دانسته که صورتش هیچ جراحی زیبایی نداشته و عوامل فیلم دنبال بازیگری می گشته اند که صورتش طبیعی باشد.

تناقض موجود در مهمانی کارگردان

حمزه در بخشی از این گفتگو به بازگویی خاطره ای از شرکت در مهمانی یکی از کارگردانان ایرانی که با وی کار کرده است پرداخته است.

او با اشاره به اینکه در سینمای ایران می بایست پوشش متناسب را رعایت می کرده، از زمانی گفته که برای حضور در مهمانی یک کارگردان هم با همان پوششی که بیرون از آن استفاده می کرده حاضر شده!

حمزه با اشاره به اینکه کارگردان ایرانی مورد نظر شام خوشمزه ای را برایش تدارک دیده بود و وی نیز با پوشش کاملا پوشیده-مشابه پوششی که جلوی دوربین داشته-در مهمانی حاضر شد وقتی دید پوشش بانوان داخل خانه آزادانه است و خودش مانند پیرزنها لباس پوشیده دچار تعجب شده است.

حمزه درباره اینکه در خانه کدام کارگردان حاضر شده چیزی نگفته است؛

او تاكنون در آثار کارگردانانی همچون مازیار میری، داریوش فرهنگ، پرویز شیخ طادی، جمال شورجه و سهیل سلیمی بازي كرده است و به نظر ميرسد حالا با اين رعايت سرپوشي و كتمان احوالات شخصي ديگران كه به نوعي دوري جستن از حواشي محسوب مي شود، باز هم در سينماي ايران به فعاليت بيشتر بپردازد.

برای دیدن گفتگوی دارین حمزه اینجا را کلیک کنید.




پرسش یک رسانه اصولگرا⇐در “سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل” چه نیازی بود به هدر دادن بودجه به نام جشنواره جهانی؟

سینماژورنال: عدم وجود فیلمهای شاخص و سینماگران معتبر خارجی در بین الملل فجری که نام “جهانی” را رویش نهاده اند سبب ساز آن شده است که به تدریج رسانه های مختلف انتقادات سرراستی را به آن ارائه کنند.

به گزارش سینماژورنال تازه ترین رسانه ای که با تیتری طنازانه به انتقاد از بین الملل فجر پرداخته رسانه اصولگرای “مشرق” است.

کیوان امجدیان در گزارشی با تیتر “جولان «گاو» روی پوستر یک جشنواره سوت و کور” و با گردهم قرار دادن برخی از اتفاقات مرتبط با این جشنواره و نقل قولهای برگزارکنندگان کوشیده فضایی را ایجاد کند برای بحث بیشتر درباره بین الملل فجر.

سینماژورنال متن کامل گزارش “مشرق” را ارائه می دهد:

نباید کارهای اصلی فرهنگ را رها کرد

بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر یا به تعبیری جشنواره جهانی فجر،  بی سروصدا و در میان استقبال سرد مخاطبان آغاز به کار کرد. استقبالی که اگر به همین شکل ادامه پیدا کند گمان میکنم مسولانش را مجبور کند تا از موسسات تامین جمعیت نفر بیاورند و فضا را کمی شلوغ کنند.

فارغ از گرم و سرد بودن فضا، بعضی چیزها بودنشان خوب است. حتی ممکن است لازم باشد. اما در چه شرایطی؟

طبیعتا همه افراد و بخش‌ها و نهادها و ادارات برای کارهایشان اولویت‌بندی دارند و بر اساس آن اولویت‌بندی به انجام امور می‌پردازند. بر اساس دخل و خرج هم ممکن است بعضی اولویت‌های پایین‌تر حذف شود. جشنواره هم از این قاعده مستثنی نیست. در اینکه فرهنگ اولویت است شک نداریم (دست کم ازسوی همه ما که به‌نوعی دخلی به این حوزه داریم) اما در همان فرهنگ هم اولویت‌هایی داریم و نمیشود کارهای اصلی را رها کرد و به دنبال اولویت‌های پایین رفت. مثل سیدرضا میرکریمی- مدیرعامل خانه سینما- که درعوض حمایت از سینماگران و برقراری بیمه، یک میلیارد تومان هزینه صرف کارهای عمرانی خانه سینما و بزک دوزکش کرده است.

در سال اقتصاد مقاوتی چه نیاز است به هدر دادن بودجه؟

اصلا  اینکه جشنواره‌هایمان مستقل باشند و هزار و یک جشنواره داشته باشیم خیلی هم خوب است، اما در شرایطی که همه‌چیز در شرایط ایده‌آل باشد. اگر در سالی که با تاکید، از سوی مقام معظم رهبری به عنوان “اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل” نام گرفته است، بخش بین‌الملل هم به عنوان بخشی از جشنواره فیلم فجر برگزار میشد، مجموع هزینه‌های جشنواره به نصف می‌رسید. این نصف‌شدن هم یعنی صرفه‌جویی چندین میلیاردی. صرفه‌جویی چندین میلیاردی یا به عبارتی واردشدن چندین میلیارد در شرایطی کنونی به چرخه سینما. اتفاقی که میتوانست خون و حیات و شوق تازه‌ای را که به سینما برگشته چندین برابر کند و اقتصاد سینما را تا مدت‌ها تضمین کند. نه اینکه صرف برگزاری یک جشنواره سوت و کور و کم خاصیت شود.

حالا اصلا به‌فرض هم که ضرورت وجودی این جداشدن را با هزارویک اما و اگر بپذیریم، آیا واقعا این جشنواره به اهدافش رسیده است یا فقط مدیرانش درحال توجیه‌کردن بودجه چند میلیاردی هستند که برای آن صرف کرده‌اند؟

نقد ناپذیری

در جشنواره پرهزینه و سوت کور جهانی، گویی خبری از نقدپذیری نیست. دبیر جشنواره از همان آغاز کار یک کری مفصل می‌خواند که من دبیرم و مسولیت همه امور مهم با من است و سینمای ما جهانی است و ما پایمان در ایران است و چشممان به جهان و از این قسم حرف‌های دهان پرکن. اما بعد صرفا یک پوستر مزین به تصویر فیلم “گاو” که ایده آن کپی‌برداری از جشنواره ملی است رونمایی می‌کنند و چهارتا اسم زیبا برای بخش‌ها انتخاب می‌کنند که مثلا استعدادیابی بشود دارالفنون و این یکی بشود …

برای افتتاحیه هم خودشان را راحت می‌کنند و با وجود بودجه خوبی که گرفته‌اند بی‌خیال افتتاحیه می‌شوند و یکضرب می‌روند سراغ اینکه سروته جشنواره را با کمترین خرج هم بیاورند و ..هرکه رود خانه خود. بعد هم انتظار دارند نقدی در کار نباشد.

از آنطرف، منتقدها باوجودیکه حرف‌های نه‌چندان منطقی دبیر و بقیه ماجراها به عید و تعطیلی خورد بازهم سکوت نکردند و نقدهایی جدی به این ماجرا مطرح شد.

چند نقد نه‌چندان تند و تیز

روزنامه جوان می‌نویسد: بخش بین‌الملل فجر مهم‌ترین عنصر حیات یک جشنواره را  که رونمایی آثار مطرح است، ندارد،َ اما هزینه گزافی صرف راه‌اندازی یک‌سری ورک‌شاپ و کارگاه برای آن شده است. جالب است کسی را هم به مدیریت این بخش کارگاهی گمارده‌اند که همواره یک فیلمساز متوسط بوده و ابداً تجربه شایانی در امر آموزش ندارد.

در همین بخش کارگاهی هم به جای آنکه شرایط کنار هم قرار گرفتن جوانان ایرانی در کنار جوانان چهار گوشه جهان فراهم شود، تعدادی علاقه‌مند از کشورهایی که حرفی در صنعت سینمای جهان ندارند، انتخاب شده‌اند تا احتمالاً توجیهی باشد بر ردیف بودجه جهانی(!) که برای ایجاد این بخش درنظر گرفته شده است.

علیرضا رییسیان کارگردان “دوران عاشقی”هم در گفتگو با “باشگاه خبرنگاران” می‌گوید: جداشدن بخش جهانی جشنواره فیلم فجر از بخش داخلی مثل این می‌ماند که دوقلوهای به هم چسبیده را از هم جدا کنیم. نود درصد این اتفاق لطمه زننده است و در بهترین حالت فقط ده درصد امید به حیات باقی می‌ماند. پس از آنجا که بخش بین الملل محملی برای تربیت سینمای داخلی و خارجی بود، جداکردنش امر پسندیده‌ای نیست.

اینکه می‌گویند با جداسازی اتفاق مهمی را رقم زدیم، باید منتظر خروجی آن در پایان جشنواره باشیم و قضاوت نکنیم؛ اما فکر می‌کنم از لحاظ مفهومی کار اشتباهی است. از طرفی به دلیل مسائل متعدد از جمله محدودیت‌های نمایشی نمی‌توانیم شاهد جشنواره‌ای جهانی در بخش رقابتی و مسابقه ملی به معنای واقعی باشیم؛ چون آنهایی که نام جشنواره جهانی را به معنای اصلی آن یدک می‌کشند، اجازه پخش فیلم‌هایی را می‌دهند که در دنیا تراز اول و اکران اولشان باشد، در نتیجه فلسفه این نامگذاری (جهانی شدن) مورد پرسش قرار می‌گیرد و محدودیت‌های جشنواره جهانی فجر امکان ارسال فیلم‌های تراز اول دنیا را به وجود نمی‌آورد.

فضای عمومی این جشنواره در سینمای ایران دیده و حس نمی‌شود ؛ یعنی مانند جشنواره داخلی فجر و دیگر جشنواره‌هایی که شاهد فضایی گرم در اجرا و قبل از اجرا هستیم، اشتیاق و حرارت را در بین اهالی سینما نمی‌بینیم.

نکته آخر اینکه اگر قرار است جشنواره جهانی فیلم فجر از هر جهت به ارتقاء سینمای ملی کمک کند، نیاز به دوگانگی، جداسازی و صرف هزینه‌های جداگانه نبود.

از آنطرف هم کافه سینما می‌نویسد: بعد از دعوت از یک فیلمساز روس حالا حضور یک فیلمساز از چین که به مانند روسیه در روزگار تحریم جزو متحدان سیاسی ایران به شمار می‌رفت و البته بازار محصولات داخلی را هم قبضه کرد، در بین‌الملل فجری که جزو محصولات فرهنگی پسابرجام است، تأمل برانگیز به نظر می‌رسد.

سینماژورنال هم می‌نویسد: بخش بین الملل فجر در حالی از امروز نمایش فیلمها را برای اهالی رسانه کلید زد که در سانس اول نمایش فیلم که به اکران فیلمی محصول ترکیه اختصاص داشت این صندلیهای خالی بود که بیش از هر چیز دیگر رخ می‌نمود.

اکران اولین فیلم بنا بود از ساعت ۱۵ روز ۳۱ فروردین آغاز شود که به دلیل روی سن رفتن دبیر بین الملل فجر و قدری سخنرانی حدودا یک ساعتی در آغاز نمایش فیلم تأخیر به وجود آمد. اولین فیلم “جنون” بود که فارغ از ریتم کند و خسته کننده با زیرنویسی نه چندان متعارف که برآمده از ترجمه‌ای ناقص بود اکران شد. در جریان نمایش این فیلم کمتر از ۲۰ مخاطب در سالن حضور داشتند.

یا رسانه دیگری که می‌نویسد: علیرضا شجاع نوری وقتي به عنوان دبير نشست فيلم انتخاب مي‌شود به صراحت نبود فيلم‌هاي مطرح در جشنواره را توجيه مي‌كند و از اين مي‌گويد كه هدف بين‌الملل فجر برگزاري جشنواره‌اي سوت و كور است! كسي هم نيست به اين بنده محترم خدا بگويد اگر قرار بود جشنواره‌تان سوت و كور باشد ديگر چه نيازي داشت به اين همه دبير، مشاور و معاون و اصلاً چه نيازي داريد كه مرتب اخبار جشنواره‌تان را براي رسانه‌ها ارسال مي‌كنيد.

پاسخ های عجیب سیدرضا ویارانش

از همان ابتدا که میرکریمی مدعی بود همه چیز را خودش انجام خواهد داد معلوم بود کار به اینجا میرسد. وقتی میگفت ما جهانی هستیم معلوم بود روزی مجبور میشود برای توجیه خلوتی دستپختش بگوید: سوت و کور بودن امتیاز جشنواره است.

اما دبیری میرکریمی هر عیبی که داشت یک حسن بزرگ هم دارد و آن به قطعیت رساندن این موضوع برای همه که: بخش بین‌الملل جشنواره دوباره باید ذیل جشنواره فیلم فجر قرار گیرد.

علیرضا شجاع نوری که حالا جشنواره‌ها برایش بازار گرمی درست کرده‌اند و به‌تازگی در فضای رسانه‌ای هم از اجرای خوبش در یک برنامه تلویزیونی گفته می‌شود و هم از گاف‌های عجیب و غریبش، در مورد سردی و نبودن استقبال از جشنواره توجیه منحصر به‌فرد و بامزه‌ای دارد. او معتقد است: اگر ما فیلم‌هایی را که در جشنواره‌های دیگر درخشیده‌اند نمایش بدهیم، از سوت و کوری خارج می‌شویم در حالی که این ماموریت جشنواره ما نیست. جشنواره جهانی فیلم فجر محل تبادل اندیشه و دانش است پس باید فیلم کشف کنیم و کشف‌مان را با دیگران سهیم شویم.

عاشق عکس گرفتن نیستیم

مازیار میری هم که اینبار آمده تا سهم عمده‌ای در این اتفاق شیرین داشته باشد درعوض جواب دادن انتقادهای معقول و منطقی منتقدان از این میگوید که دغدغه ندارند عکسشان روی جلد برود. میری می‌گوید:

امروز در جایی صحبتی شد، حساب و کتاب کردیم و گفتیم این گروه ۴۰۰ سال سابقه برگزاری جشنواره دارند، یا سینماگرند، یا مدیر سینمایی و فرهنگی بوده‌اند. این جشنواره یک دبیر تهیه‌کننده و کارگردان دارد و در کنار او سینماگران قرار دارند. پس او و گروهش، دغدغه این را ندارند که عکسشان روی جلد روزنامه‌ها باشد، یا روی سن بروند و تشویق بشوند. این دبیر و این تیم، این فضاها را تجربه کرده‌اند.

دبیری که آمده تا آخرین دوره جشنواره جهانی را برگزار کند

وقتی خبرگزاری ایسنا از میرکریمی میپرسد: “سایت‌هایی این روز‌ها علیه شما می‌نویسند که به عنوان مدیر خانه سینما، به حضورتان به عنوان دبیر جشنواره معترض هستند!” می‌گوید: «فکر می‌کنید این سایت‌ها چقدر مخاطب دارند؟! به هر حال مخالفِ زیادی خوب نیست ولی دو، سه مخالف، لازم است. اگر این‌ها نباشند تنور فضای تبلیغاتی جشنواره گرم نمی‌شود. باید از این دوستان تشکر کنم که هزینه ما را پایین آوردند و به تبلیغات ما کمک کردند بدون اینکه برای ما هزینه‌ای داشته باشد.”

کاش اینطور نمی‌شدنکته عجیب این بود که بعضی از فیلمسازان وقتی نام فیلم‌هایشان را در لیست فیلم‌های جشنواره دیدند به سرعت و با بهانه‌های مختلف فیلمشان را از جشنواره خارج کردند. بعضی‌ها هم حتی به نبود فیلمشان در سینما افتخار میکردند. اتفاقی که که میرکریمی در توجیهش می‌گوید:

«افتخاری نیست که متقاضی جشنواره نبوده‌اند. افتخاری نیست که آدم کشور خود را دست کم بگیرد بنابراین باید در این نگاه تجدید نظری صورت گیرد. من و همکارانم برای خودمان مسئولیتی قائل هستیم و قصد داریم کاری کنیم که دیگر کسی جرأت نکند این گونه درباره جشنواره‌ و کشور خودش صحبت کند و برعکس فکر کند که با نبودن در جشنواره، فرصتی را از دست داده است.»

فرافکنی زیر نور ماه

سیدرضا میرکریمی وقتی انتقادات زیاد میشود و میبیند هنوز اتفاقی نیفتاده در مرکز سیبل قرار گرفته است به سرعت با فرافکنی تلاش میکند تا مسیر نقدها را عوض کند. او میگوید:

«دبیری جشنواره فیلم به مهمان‌داری‌اش نیست که غذا به همه برسد، کاتالوگ به موقع منتشر شود یا بلیت هواپیما به موقع رزرو شود. این را می‌گویند مهمانداری! هویت کاری در دبیری جشنواره این است که باید یک شخصیت هنری و یک سلیقه حاکم باشد که بتواند جشنواره را به سمت اهداف بلندش ببرد. به نظرم باید یک مسئولیت را کامل قبول کرد، نصفه و نیمه‌اش به درد نمی‌خورد.»

دست انداز جهانی سینمای ایران

جشنواره همیشه و در همه سال‌های قاعده قانونی را حاکم کرده است که حالا گویا جشنواره جهانی دارد به‌کل آن قواعد را به هم میریزد. قواعدی که یکیش شور و حال دادن به سینمای ما و گرم کردن تنورش بوده است. حتی در بعضی سالها وقتی سینما نیمه جان میشد و به اغما میرفت با شوک جشنواره جان دوباره میگرفت و از کما در می‌آمد. اتفاقی که حالا (اگرچه  هنوز برای قطعی گفتنش زود است) گویا دارد به‌عکس عمل می‌کند و جشنواره برای سینما دست انداز میشود.

اوضاع فروش فیلم‌های نوروزی امسال تا حالا به لحاظ گیشه خوب بوده و فروش فیلم‌ها امیدواره کننده بوده است. با این حال و در شرایطی که گیشه‌ها رونق دارد، حالا انگار جشنواره جهانی دارد شور و شوق مردم را برای سینمارفتن کمتر میکند. اتفاقی که علائمش توی همین یکی دو روز هم قابل مشاهده بوده است. البته هنوز برای تایید شدن این ادعا زود است و انشاالله که درست نباشد اما درصورت صحت باید چاره‌ای جدی برایش جست.

بعضی چیزها خوبند اما…

دست آخر اینکه در این جشنواره حتی برای ساده‌ترین مشکلاتی که ممکن است در اجرا بوجود آید راه حلی اندیشیده نشده است. مشکلاتی که یکیش بحث اختلاف فرهنگی احتمالی فیلم‌ها با اعتقادات و فرهنگ ایرانی اسلامی است. موردی که شاید در شرایط عادی با ممیزی و استانداردسازی بشود حلش کرد اما در جشنواره‌ای با این تعریف و این شمایل، باید راه دیگری برایش جست. اگرچه راهی که میرکریمی برایش برگزیده است بیشتر به شوخی شبیه است. سیدرضا میرکریمی می‌گوید: «دخل‌وتصرف در تصوير فيلم را دخل‌وتصرف در كار فيلم‌ساز مي‌دانم. اتفاقا ترجيح مي‌‌دهم تصویری را كه نمي‌‌توانم نشان دهم، فلو كنم تا اينكه براي بازیگران لباس بپوشانم. حتی جشنواره‌های دوبي، پكن و قاهره هم چنین کاری می‌کنند.»

کاش سازمان سینمایی که در این چند سال (با وجود همه ضعف‌ها و انتقاداتی که به آن وارد است) انصافا کارنامه خوبی برایش دست و پا کرده است، در مورد این جشنواره ، یکبار برای همیشه وضعیت را اصلاح کند و با برگرداندن آن به زیرمجموعه جشنواره فجر، اجازه ندهد تا پو‌ل‌های میلیاردی با این شکل صرف شود.



فرهاد اصلانی باز هم دلال شد؛ این بار دلال اعضاء و جوارح انسان!⇐در پروژه‌ای که با حمایت دو ارگان دولتی تولید می‌شود+عکس

سینماژورنال: همایون اسعدیان کارگردانی که تقریبا همزمان با تولید آثاری چون “بیخود و بی جهت”، “زندگی خصوصی”، “برف روی کاجها” و “گشت ارشاد” که از سوی حوزه هنری  اکران آنها ممنوع اعلام شده ترجیح داد با همکاری حوزه و البته تهیه کنندگی منوچهر محمدی “بوسیدن روی ماه” را بسازد بعد از آن فیلم چهار سالی گذشت که مجددا پشت دوربین برود.

به گزارش سینماژورنال اسعدیان در این چهار سال مشغول کار بر روی فیلمنامه اقتباسی سریالی بود که بنا بود از رمان “دا” اعظم حسینی اقتباس شود و البته کار نگارش این فیلمنامه را هم به انتها رساند با این حال سنگین بودن پیش تولید این سریال و بخصوص طراحی لوکیشن آن باعث شد اسعدیان پیش از ورود به فاز عملی تولید “دا” یک فیلم سینمایی را کارگردانی کند.

این فیلم سینمایی “یک روز بخصوص” نام دارد که عنوان آن برآمده از اثری به همین نام ساخته “اتوره اسکولا” محصول 1977 ایتالیاست؛ فیلمی با بازی مارچلو ماسترویانی و سوفیا لورن که ماجرای آشنایی یک زن و مرد را درست در روز دیدار هیتلر و موسولینی در رم روایت می‌کرد.

تصویرسازی بخشی از تجارت اعضاء و جوارح انسان

داستان “یک روز بخصوص” اسعدیان ربط چندانی به فیلم ایتالیایی مشهور ندارد. شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که اسعدیان در فیلم تازه اش به سراغ سوژه ای ملتهب رفته و بخشی از تجارت پنهانی که در وادی خرید و فروش اعضاء و جوارح بدن انسان وجود دارد را به به نقد کشیده است.

شخصیت اصلی داستان جوانی است به نام “حامد” که برای جراحی قلب خواهرش و پیوند عضو چاره ای نمی‌یابد جز سر زدن به یک دلال خرید و فروش اعضاء؛ دلالی که بیش از سلامت آدمیان این سود برآمده از تجارتش است که برایش اهمیت دارد. رویارویی حامد با این دلال زودتر از حد تصور در مسیر یک چالش دوطرفه قرار می‌گیرد. چالشی که هر دو سوی درگیری را با اتفاقات متفاوتی روبرو می‌کند.

دومین کاراکتر دلالی اصلانی

ایفای نقش “حامد” را در “یک روز بخصوص” مصطفی زمانی برعهده داشته است و گویا کاراکتر دلال خرید و فروش اعضاء را هم فرهاد اصلانی! به گزارش سینماژورنال این برای دومین بار است که اصلانی نقش یک دلال سوداگر را ایفا می کند.

اصلانی سال گذشته درام “دوران عاشقی” ساخته علیرضا رییسیان را روی پرده داشت. اصلانی در “دوران عاشقی” که جزو آثار پرفروش سال 94 سینمای ایران بود در نقش دلالی اقتصادی با نام “زندی” ظاهر شده بود که در زمینه های مختلف از بازار طلا گرفته تا بازار ارز و بورس فعالیت داشت و البته که سعی می‌کرد با ارتباطات خاصی که دارد بیزنس پردرآمد خود را بی‌دردسر پیش ببرد.

فرهاد اصلانی که برای بازی در تازه‌ترین فیلم مسعود کیمیایی با نام “قاتل اهلی” هم قرارداد بسته و در آنجا بناست نقش یک رانتخوار کلان را ایفا کند یک فیلم آماده اکران به نام “دختر” هم دارد.

فرهاد اصلانی یک روز بخصوص
فرهاد اصلانی در نمایی از  “یک روز بخصوص”

مازیار میری کار تدوین را انجام می‌دهد

به گزارش سینماژورنال پریناز ایزدیار، محسن کیایی، شیرین آقاکاشی و شیرین یزدان بخش دیگر بازیگران “یک روز بخصوص” هستند. تهیه کنندگی این فیلم را اسعدیان خودش برعهده داشته و فیلمنامه این کار را هم خودش به همراه مجید قیصری نوشته است.

مازیار میری که “سعادت آباد” را به تهیه کنندگی اسعدیان کارگردانی کرده بود در “یک روز بخصوص” به عنوان مجری طرح حضور داشته و شنیده‌های سینماژورنال حکایت از آن دارد وی که فارغ التحصیل تدوین از دانشکده صداوسیما است به تازگی و بعد از مسافرتی که به ایالات متحده داشت به ایران بازگشته و تدوین “یک روز بخصوص” را خودش انجام خواهد داد.

مازیار میری که به جز فیلم دوم خودش “به آهستگی” یک فیلم ارزشی به نام “آن مرد آمد” از کارگردانی ارزشمدار به نام حمید بهمنی را هم تدوین کرده بود در “یک روز بخصوص” سومین تجربه تدوین خود را انجام می‌دهد.

تولید با حمایت وزارت بهداشت و فارابی

هرچند تهیه کنندگی “یک روز بخصوص” را اسعدیان خودش برعهده داشته اما در تأمین سرمایه این پروژه به مانند آثار قبلی‌اش از حمایت ارگانهای دولتی بهره برده است. درباره ارگانهای حامی تولید “یک روز بخصوص” هم شنیده های جالبی وجود دارد و از آن جمله اینکه این پروژه با حمایت بنیاد سینمایی فارابی و وزارت بهداشت تولید می شود.

حضور مدیرعامل فارابی علیرضا تابش در پشت صحنه فیلم و محمدهادی ایازی قائم مقام وزیر بهداشت در پشت صحنه این فیلم هم در راستای همین حمایتها بوده است.

پریناز ایزدیار و مصطفی زمانی در نمایی از "یک روز بخصوص"
پریناز ایزدیار و مصطفی زمانی در نمایی از “یک روز بخصوص”

 




کارگردان سریال مناسبتی ماه رمضان در ونیز چه می کند؟+عکس

سینماژورنال: چیز تازه ای نیست که در رسانه ملی ما مرتب درباره بدیهای غرب گفته میشود اما همکاران سالهای اخیر این رسانه معمولا برای تفریحات خویش جایی را بهتر از کشورهای غربی پیدا نمی کنند.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین مورد مازیار میری کارگرانی که ماه رمضان امسال سریال “گاهی به پشت سر نگاه کن” را روی آنتن داشت تصاویری اجتماعی از سفر خود به ونیز ایتالیا را متتشر نموده است.

میری پیش از این سریال مناسبتی “فرات” را نیز برای رسانه ملی کارگردانی کرده بود ضمن اینکه ساخت یک مجموعه تلویزیونی به نام “گاو صندوق” نیز در کارنامه اش به چشم می خورد.

مازیار میری و یکی از رفقایش در ونیز
مازیار میری و یکی از رفقایش در ونیز




کارگردان باسابقه در تولید آثار توقیفی به عضویت شورای پروانه ساخت درآمد

سینماژورنال: جدایی همایون اسعدیان از شورای پروانه ساخت سبب ساز آن شد که مازیار میری به عنوان عضو جدید شورای پروانه ساخت انتخاب شود.

به گزارش سینماژورنال مازیار میری از جمله چهره های نزدیک به منوچهر محمدی در خانه سینماست که در تابستان سه سال قبل و با نگارش نامه ای به این تهیه کننده حسابی به وی ادای دین کرده و از مخالفان وی تبری جسته بود.

قاعده بر این اساس است که در انتخاب ایشان به عنوان عضو جدید شورای پروانه ساخت نه ارتباطات و دوستیها با فلان تهیه کننده و بهمان فیلمساز که کارنامه فیلمسازی ایشان باشد که مورد توجه قرار گرفته باشد اما..

اما نگاهی به کارنامه کارگردانی مازیار میری یک نکته را بیش از هر چیز دیگر به ذهن متبادر می کند و آن هم سابقه ای است که ایشان در تولید آثار توقیفی دارند.

توقیف فیلم اول و ورشکستگی تهیه کننده

نخستین فیلم میری “قطعه ناتمام” که داستانی درباره آوازخوانی زنان خراسان داشت هیچ گاه مجوز اکران پیدا نکرد و البته تهیه کننده اش محمد قاسمی نیز بواسطه عدم بازگشت مالی دچار شکست سنگینی در سینما شد و برای همیشه عطای این کار را به لقایش بخشید.

به گزارش سینماژورنال “پاداش سکوت” و “کتاب قانون” دو فیلم دیگر میری بودند که به دلیل حساسیت مضمونی مدتی را توقیف بودند و با پاره ای اصلاحات اکران شدند. فیلم اول به دلیل سوژه ملتهبش در زیر سوال بردن ارزشهای دفاع مقدس مشکل ساز شده بود و فیلم دوم بخاطر شوخیهای فراوانی که با مدیران رده بالای مملکتی داشت.

سوءظن+خیانت+مشکلات برآمده از سیاستهای احمدی نژادی

به جز این سه فیلم که در کوتاه یا بلندمدت گرفتار توقیف بودند مازیاری میری سه فیلم دیگر هم ساخته است؛ یکی “به آهستگی” که ماجرای سوء ظن یک کارگر آسیب پذیر اجتماع نسبت به همسرش را روایت می کرد.

دومی “سعادت آباد” که درامی بود کاملا متاثر از سینمای فرهادی درباره خیانتهای پیاپی زوجهای جوان و میانسال نسبت به یکدیگر. البته که این فیلم نیز با اعمال ممیزی و پاره ای اصلاحات روی پرده رفت. تهیه کنندگی این فیلم را همایون اسعدیان برعهده داشت که مازیار میری جایگزین وی در شورای پروانه ساخت شده است!

سومین فیلم هم “حوض نقاشی” بود به تهیه کنندگی منوچهر محمدی درباره مشکلاتی که به دلیل سیاستهای احمدی نژادی(!) برای یک زن و شوهر معلول ذهنی به وجود می آید.

این همه کارگردان امتحان پس داده داریم اما…

البته که میری تجربیات کارگردانی در تلویزیون را هم داشته است اما مطمئنا در انتخاب ایشان به عنوان عضو شورای پروانه ساخت آثار سینمایی بیش از هر چیز تجربیات سینمایی شان مورد توجه بوده است.

سوال اینجاست با وجود تعداد بسیاری از کارگردانان کارکشته و امتحان پس داده در سینمای ایران که سعی کرده اند منطیق بر چارچوبهای ممیزی داخلی فیلم بسازند چرا کارگردانی به شورای پروانه ساخت می رود که در نیمی از کارنامه اش کم یا زیاد با واژه “توقیف” سروکار داشته است؟