1

روایت یک شاهد عینی از واکنش مخاطبانی در مرکز اروپا به سکانسهای ملتهب “لانتوری”

سینماژورنال: “لانتوری” در حالی روی پرده است که سینماهای حوزه هنری همچنان از نمایش این فیلم سرباز می زنند.

به گزارش سینماژورنال با این حال فروش خوب فیلم ادامه دارد و علیرغم بی علاقگی رسانه های افراطی و تلاش برای زیر سوال بردن کیفیت محتوایی، فیلم می فروشد.

در این اوضاع روزنامه اصلاح طلب “شرق” روایتی ارائه داده است از علیرضا بهرامی که به عنوان یک شاهد عینی  در جشنواره کارلووی واری کشور چک در مرکز اروپا به تماشای این فیلم نشسته است.

متن کامل این واقعه نگاری را بخوانید:

تجربه تماشا با تماشاچیان غربی

در جشنواره فیلم «کارلووی واری» خیلی علاقه داشتم فیلم «لانتوری»، تنها نماینده ایران در دوره پنجاه‌ویکم جشنواره را ببینم. نه به‌خاطر اینکه فیلم را ندیده بودم، بلکه این‌بار برای اینکه می‌خواستم به‌جای تماشای فیلم، واکنش تماشاگران را رصد کنم. درواقع خیلی کنجکاو بودم ببینم مخاطب غربی، وقتی با آن سکانس‌های تلخ پس از اسیدپاشی، به‌ویژه جریان چکاندن اسید در چشم‌های فرد مجرم (با بازی نوید محمدزاده) مواجه می‌شود، چه واکنشی خواهد داشت؟ حدسم این بود که تعداد قابل‌توجهی از آنان، فیلم را پس بزنند.
طبق برنامه‌ریزی‌ام، وقتی به کارلووی‌ واری رسیدم، روز پنجم جشنواره بود و نیمی از جشنواره را تا پایان آن پیش‌ِرو داشتم. اتفاقا شنیدم رضا درمیشیان، (کارگردان) و مریم پالیزبان (بازیگر)، هم همان موقع به جشنواره رسیده‌اند. دو نمایش لانتوری سپری شده بود و نمایش سوم آن در جدول روز ششم جشنواره بود؛ در سالن مجلل «نارودنی دام»، با حدود ٤٠٠ نفر ظرفیت.

دو سه نفر با هم سالن را ترک کردند
وقتی به سالن وارد شدم، کیپ تا کیپ صندلی‌ها پر بودند. درمیشیان و پالیزبان طبق برنامه، به حاضران خوشامد گفتند و همان‌جا یک دقیقه سکوت به احترام عباس کیارستمی که دو روز پیش از آن  درگذشته بود، قبل از نمایش فیلم انجام شد. فیلم آغاز شد و پیش رفت. به صحنه اسیدپاشی و جریان‌های پس از آنکه رسید، منتظر بودم برآورد کنم چند نفر از تماشاگرانی که در فضایی به‌مراتب آرام‌تر از ما زندگی می‌کنند و با آن شلوارک‌ها و راحتی رفتارهای فردی و جمعی‌شان، انگار سینما را بیش از هرچیز، برای تفریح ذهن و جسم می‌خواهند، سالن را ترک می‌کنند.
دو، سه‌نفری را که با هم سالن را ترک کردند، در این آمار نمی‌شد به‌حساب آورد؛ چون در همه نمایش‌ها، تعدادی از تماشاگران به هر دلیل، که عموما شخصی یا برای رسیدن به نمایشی دیگر در سالن سینمایی دورتر بود، سالن را ترک می‌کردند. به سکانس لحظه چکاندن قطره‌های اسید در چشم بازیگر نقش مجرم فیلم رسیدیم. در آن هنگام نوبت یکی دیگر از پیش‌بینی‌هایم یا بهتر است بگویم احتمال‌هایم بود که جامه تحقق به خود نبیند. در جشنواره فیلم فجر، «لانتوری» را در پردیس کوروش، با مخاطبان عمومی دیده بودم. در آن لحظه‌ها، در سالن کاملا همهمه شد و صداهایی شبیه به‌ ای‌وای شنیده می‌شد که نشان‌دهنده واکنش تماشاگران به اضطراب ناشی از این سکانس بود. اما در جشنواره «کارلووی واری» این صحنه‌ها در سکوت کامل تماشاگران ادامه یافت.

جلب توجه و تحسین خبرنگاران
آنها که در جشنواره‌ها حضور داشته‌اند، م
ی‌دانند معمولا در بخش پرسش و پاسخ فیلم‌ها، فقط خبرنگاران حاضر در سالن، می‌مانند. پس از پایان نمایش لانتوری، اما دست‌کم یک‌سوم تماشاگران در سالن ماندند تا احتمالا ببینند و بشنوند سازندگان آن درباره این اثر تکان‌دهنده – و قطعا برای آنها تکان‌دهنده‌تر– چه می‌گویند. سؤال‌ها لحن آرامی داشتند و بیشتر، نشانگر تعجبی توأم با تحسین بودند. علاوه بر کارگردان جوان فیلم، (رضا درمیشیان)، بازیگر نقش مریم، (مریم پالیزبان) هم خیلی توجه و تحسین خبرنگاران و دیگر حاضران در نشست خبری را به خود جلب کرده بود؛ این‌را از فحوا و لحن سؤال‌هایشان می‌شد درک کرد.

عالی بود
موقع خروج از سالن، با آقای درمیشیان روی پله‌ها هم‌قدم شده بودم و از تعجبم از میزان استقبال تماشاچیان حاضر در سالن می‌گفتم. به بیرون که رسیدیم، آن‌سوی گذر سنگ‌فرشی، سه خانم جوان بیست و چندساله، با قدهای رعنا و موهای بلوند بلند و لباس‌های رنگی تابستانه، ایستاده بودند و به ما نگاه می‌کردند. حدس زدم می‌خواهند چیزی بگویند. وقتی مقابل‌شان رسیدیم، پا پیش گذاشتند و با جدیت تمام، از آقای درمیشیان تشکر کردند و از لفظ‌هایی استفاده کردند که ترجمه دقیق‌شان در فارسی وجود ندارد ولی به‌گمانم، «عالی بود» خلاصه منظور آنها می‌تواند باشد. بیش از هر چیز احساس کردم علاوه بر عریانی و غریبی موضوع فیلم، تبیین مفهوم «گذشت» در آن توجه مخاطبان غربی را به خود جلب کرده است. با لانتوری‌ها مهربان باشیم و حرف‌شان را بشنویم.




در رسانه اصولگرا اتفاق افتاد⇐ نقد ده‌نمکی در جهت نفی “لانتوری”

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان کارگردان جوان سینمای ایران در حالی حدودا یک هفته است روی پرده رفته که در این مدت فروش یک میلیارد را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال مطابق با یک اصل قدیمی در رسانه‌های با عقبه سیاسی که بیشتر از محصول نام صاحب اثر است که اهمیت دارد “لانتوری” نیز علیرغم مورد اقبال قرار گرفتن از سوی مخاطبان به واسطه سوژه ملتهب و البته ضرباهنگ موثرش، با نقدهای تند و تیز رسانه‌های اصولگرا مواجه شده است.

این رسانه ها که عموما در قبال محصولات کاملا ضعیف و البته کم مخاطبی مانند “دلبری”، “50 قدم آخر” و “دلتنگیهای عاشقانه” به دلیل هویت حامیان مالی آثار جرأت نقد ندارند از آنجا که درمیشیان را بعد از بعد از ساخت درام اجتماعی “عصبانی نیستم” در فهرست غیرخودیان قرار دادند در همین یک هفته تا توانسته اند به “لانتوری” تاخته اند.

در یکی از تازه ترین تاخت و تازها نقدی با عنوان “رونمایی از نسخه اصلاح‌طلب ده‌نمکی!” در خبرگزاری اصولگرای “فردا” منسوب به شهردار تهران منتشر شده است. نکته این نقد هم همان تیترش است که نگارنده برای زیر سوال بردن “لانتوری” از همه چیز مایه گذاشته و در نهایت به جایی رسیده که از یک کارگردان خودی به نام مسعود ده‌نمکی به عنوان قرینی بر درمیشیان نام برده است.

متن کامل نقد “فردا” بر “لانتوری” را بخوانید:

مرعوبتان می‌کند

“لانتوری” مرعوبتان میکند. با تدوین تند و تیزش گیجتان می‌کند، سیل اطلاعات را روی سرتان هوار می‌کند. با تمام وجود خشن می‌شود. سعی می‌کند اپوزوسیون باشد و (مثلا) از دغدغه‌های روز جامعه حرف بزند. فیلم پر است از لحظه‌هایی که ذهنیات آقای کارگردان و نظرات در ظاهر پیچیده‌اش به صورت تماشاگر پرتاب می‌شود. تیپ‌های مختلف مقابل دوربین می‌نشینند و حرف می‌زنند، آن هم حرف‌های زیبا. گاهی شعر می‌خوانند، گاهی روشنفکر می‌شوند و گاهی دلواپس. همه مدل تیپ هم در این فیلم داریم. جامعه‌شناس شاعرمسلک، زن فعال اجتماعی، دختر روزنامه‌نگار پیگیر و روشنفکر، وکیل خانم، پلیس، خلافکار و… همه این‌ها در ظاهر نظرشان را می‌گویند. اما فیلم چنان مشکلات عمیقی دارد که این بازی‌های کودکانه برای فیلم ذره‌ای ارزش محسوب نمی‌شود. اما این مشکلات اساسی چیست؟ کمی این مشکلات را بررسی کنیم.

سینمای روزنامه‌ای یا چگونه سعی کردم دست از فیلم‌سازی بردارم و بدل به تیتر روزنامه‌های اصلاح‌طلب شوم!
بارها دیده‌ایم، شنیده‌ا‌یم و خوانده‌ای‌‌م که ده‌نمکی(به طور مثال) در فیلم‌هایش شعار می‌دهد و عملاً فیلم‌هایش بیانیه‌هایی تصویری هستند در ستایش مفاهیمی خاص. به نظرم این حرف، حرف درستی است و مسعود ده‌نمکی درگیر چنین آفتی است، اما مگر ما در طیف دیگر سینمای ایران چنین افرادی نداریم؟ به نظرم بسیاری از دوستان، منتقدین و نویسندگان ما با چنین مسئله‌ای هم جناحی برخورد می‌کنند. مگر “قصه‌ها”ی رخشان بنی‌اعتماد و “لانتوری” دُرمیشیان چیزی جز بیانیه‌هایی تصویری در ستایش مفاهیمی خاص از جنس دیگر هستند.

لحظه‌ای شکل مرعوب‌کننده “لانتوری” را کنار بگذارید و به چیزی که در پشت این شکل مرعوب کننده قرار دارد دقت کنید. فیلم یک بیانیه سیاسی بی‌ظرافت است در نفی اسیدپاشی‌ و در ستایش حقوق زنان. ایرادی ندارد کسی این مفاهیم را بیان کند اما به شرطی که بتواند از دل این مفاهیم یک فیلم سینمایی درست بیرون بکشد. “لانتوری” شخصیت‌هایش را مقابل دوربین نشانده است تا آن‌ها به بی‌ظرافت‌ترین شکل ممکن بیانیه‌های آقای فیلم‌ساز را در نفی خشونت و سیاه‌نمایی بخوانند.

شاهد مثال این رویکرد دیالوگ‌های پسر دانشجویی است که دوست پاشا و باران است. انقدر بی‌ظرافت و مشخص درباره سیاه‌نمایی حرف می‌زند که آدم را یاد مقالات روزنامه‌های یک جناح خاص می‌اندازد. یا دقت کنید به دیالوگ‌های طنزآمیز نادر فلاح دلواپس که تا سطح آیتم‌های ضعیف تلویزیونی نزول می‌کند.

“لانتوری” با پدیده‌های روز جامعه به مثابه تیتر روزنامه برخورد می‌کند. سوال اساسی این است ده پانزده سال دیگر که مسائل مطرح شده در “لانتوری” تمام شود آیا “لانتوری” ارزش بازبینی مجدد دارد؟ جواب قاطعانه خیر است. این‌که ما تیپ‌هایی از اقشار مختلف جامعه را روبه‌روی دوربین بنشانیم تا مثل روزنامه‌ها حرف بزنند اسمش فیلم نیست. فیلم زمانی ساخته می‌شود که فرم وجود داشته باشد. فیلم درمیشیان به این دلیل بدل به یک مقاله مطول و ملال‌آور شده است چون فرم اشتباهی دارد. فرم زمانی ارزش تحلیل دارد که ارتباط تماتیکی با مضمون فیلم داشته باشد.

فیلم را مضمون نمی‌سازد، فرم می‌سازد. نمونه مثال‌زدنی چنین ساختاری دو فیلم ظاهراً بی‌ربط به هم اکران امسال هستند: “ایستاده در غبار” و “اژدها وارد می‌شود”. در اولی داکیودرام قهرمان را به واقعی‌ترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد و در دومی برای القای داستانی خیالی به درستی از قالب ماکیومنتری(مستندنما) استفاده می‌شود. در آن دو فیلم به درستی از دل فرم داستان بیرون می‌آید. اما در “لانتوری” ما مرعوب دوربین و تدوین فیلم‌ساز می‌شویم تا حرف‌های سطحی آدم‌های نشسته مقابل دوربین یادمان برود. حرف‌هایی که نمونه مشابهش را بارها در روزنامه‌ها و کانال‌های تلگرام خوانده‌ایم.

سینمای ژورنالیستی سینمایی است که با فرم برخوردی سطحی می‌کند و سعی می‌کند به جای روایت قصه صرفاً به طرح شعار بپردازد. “لانتوری” دقیقاً چنین فیلمی است. درست مثل “معراجی‌ها”. پس نباید با فیلم‌ها جناحی برخورد کرد. در سینما فیلم خوب داریم و فیلم بد. مهم نیست که چه کسانی آن‌ها را ساخته‌اند یا چه حرف‌هایی را مطرح می‌کنند. مهم این است که اکثر فیلم‌ها در یک صفت مشترک هستند. مثل بدبودن برای “لانتوری” و “معراجی‌ها”.

از “بانی و کلاید” تا “لانتوری” از شاهکار تا ضعف‌های کودکانه
قصدم از مقایسه شاهکار آرتور پن فقید با لانتوری دُرمیشیان قیاس دو فیلم نیست که این قیاس، قیاسی است مع‌الفارق. نام بردن از بانی و کلاید در کنار لانتوری برای نشان‌ دادن کشنده‌ترین اشتباه دُرمیشیان هنگام نوشتن فیلم‌نامه است. در “بانی و کلاید” ما با داستان دو یاغی دوران رکود اقتصادی آمریکا طرف هستیم. داستان تشکیل گروه‌‌شان که بانک می‌زدند و علت نابودی این گروه. آرتور پن و فیلم‌نامه‌نویسان این فیلم خیلی هوشمندانه ماجراهای آن دوران را به پس‌زمینه مننتقل کرده‌اند و روی شخصیت‌ها تمرکز کرده‌اند. با دقت تمام نحوه شکل‌گیری گروه،دزدی‌ها و فروپاشی‌شان را نشان داده‌اند. برای هریک از شخصیت‌ها ویژگی متمایزکننده‌ای قرار داده‌اند که به خوبی علت رفتارهایشان را در طول فیلم توضیح می‌دهد. ضعف جسمانی کلاید، بی‌پروایی بانی، بی‌کله‌گی باک،ترسو بودن بلانچ و پخمه‌گی سی.دبلیو.ماس همگی ویژگی‌هایی هستند که علت رفتارهای آن‌ها را به خوبی توضیح می‌دهد. از طرف دیگر فیلم هیچ‌گاه از شخصیت‌هایش جدا نمی‌شود و صرفاً داستان آن‌ها را پی می‌گیرد و با ظرافت تمام در پس زمینه فقط وضعیت آن دوران را نشان می‌دهد تا تماشاگر علت عصیان این جوان‌های پرشور را درک کند. این فیلم بدل به نماد اعتراض در سینمای آمریکا شد و نئوهالیوود(هالیوودنو)را بنیان نهاد. تروفو و فیلم‌سازان اروپایی عاشق فیلم شدند و به طورکلی نگرش‌ها با این فیلم تغییر کرد.

تفاوت فیلمی مثل “لانتوری” با چنین شاهکاری دقیقاً به به ضعف نگاه دُرمیشیان به دست‌مایه‌های پیش رویش بر می‌گردد. دُرمیشیان به جای آن‌که دار و دسته لانتوری در مرکز توجه قرار دهد و حوادث را به پس‌زمینه ببرد بر عکس عمل کرده. دُرمیشیان حوادث را برجسته کرده و اعضای گروه لانتوری را به پس زمینه رانده است. همین امر باعث شعاری شدن فیلم شده و فیلم از همین‌جا مهلک‌ترین ضربه را خورده است. ما از پاشا، باران، بهرام دراز و دیگر عضو این گروه چه می‌دانیم؟ صرف بزرگ شدن در یتیم خانه، پدر و مادر نداشتن یا زدن یک استاد (این خنده‌دارترین دلیل کل فیلم است) می‌تواند زمینه بروز چنین رفتارهای احمقانه و وحشیانه‌ای باشد؟ ما هیچ‌گاه نمی‌فهمیم مریم با آن همه عقل و شعور و درایت چرا باید دنبال پاشا راه بی‌اُفتد؟ (یکی از جالب‌ترین و بدترین دیالوگ‌های فیلم همین‌جا از زبان مریم جاری می‌شود: دلم براش سوخت. چند لحظه بعد؛ حتی دل‌سوزی‌ام نبود. چه دلیل محکمی!!!) چرا باید بعد از مدت‌ها دوری دوباره برگردد تا پاشا را ملاقات کند؟ چرا با پسر یک آقازاده ارتباط برقرار می‌کند؟ و چندین سوال دیگر که در فیلم پاسخی برای آن‌ها وجود ندارد.

مشکل اصلی فیلم عدم تمرکز روی اعضای گروه لانتوری است. فیلم بدون دلیل پای ده‌ها مفهوم را به فیلم باز می‌کند تا صرفاً(مثلاً)اعتراض کند. بدون این که ما چیز زیادی از پس زمینه اعضای گروه بدانیم. از آشنایی‌شان، روابطشان، برنامه‌هایشان و مصائبشان. در شکل فعلی فقط چندکلامی در حد دیالوگ‌های گذری از مشکلات اعضای گروه می‌شنویم بدون این‌که چیزی ببینیم تا با تمام وجود این مصائب را درک کنیم. در شکل فعلی ما با مشتی جوان وحشی و کم عقل طرف هستیم که بدون ذره‌ای درایت دزدی می‌کنند. درحالی که در شاهکار آرتور پن ما لحظه‌به‌لحظه فیلم را با شخصیت‌های اصلی گذرانده‌ایم و رنج‌ها و دلایل کارهایشان را با تمام وجود حس کرده‌ایم.

از شعارزدگی تا عوام‌گرایی
در فیلم صحنه‌ای است که بچه‌های گروه لانتوری آقازاده‌ای را که با مریم دوست شده گیر می‌اندازند تا انتقام بگیرند. پاشا با تمام وجود سعی می‌کند تا آقازاده را وادار کند فحشی را به خودش نسبت دهد. این تاکید انقدر ادامه پیدا می‌کند تا تماشاگر بخندد. یک‌جور بازی با احساسات تماشاگر. این صحنه ماکت کوچکی است از کل فیلم. فیلمی که انگار ساخته شده تا کمی دل تماشاگر را خنک کند و اجازه دهد او از این متلک‌ها و شعارها سرحال بیاید. این رویکرد فاقد منطق در سراسر فیلم وجود دارد و کلیدی‌ترین صحنه فیلم را هم از نفس انداخته است.

صحنه قصاص که اجرای بدی هم ندارد با بخشش ناگهانی مریم روی هوا می‌رود. مریم چطور متحول می‌شود و چرا؟ چه چیزی درون او به تپش می‌اُفتد که پاشا را می‌بخشد؟ آن هم مریمی که تا لحظه آخر درگیر نفرتی عمیق از پاشا است. فیلم‌ساز در این زمینه هیچ توضیح منطقی‌ای نمی‌دهد. چون برای صدور بیانیه در سکانس آخر به آن احتیاج دارد. کل فیلم درگیر همین بی‌منطقی و شعارزدگی است.

 فیلم برای این‌که بتواند بیانیه صادر کند و شعار بدهد منطق را تعطیل کرده است و به عوامانه‌ترین شکل ممکن بدیهیات را تکرار می‌کند تا تماشاگران شیرفهم شوند. مشکل “لانتوری” در عصبیت فرامتنی‌ای است که فیلم‌ساز دچارش بوده و او را وادار کرده است تا از هرچیزی کمی در فیلمش بگنجاند و توقیف فیلم قبلی‌اش را هم جبران کند.

… در پایان

“لانتوری” عالی می‌فروشد و انقدر خوش ظاهر هست که کلی طرفدار داشته باشد. اما هیچ‌کدام از این دلایل نمی‌تواند پوششی برضعف‌های بی‌شمار فیلم باشد. فیلم خودش نمی‌تواند خوب باشد و به همین علت به فرامتن‌های ژورنالیستی چنگ زده است. برای این‌که ثابت شود چقدر رویکرد فیلم‌ساز عوامانه و کودکانه است به این دیالوگ دقت کنید:

«ر.د(یا چیزی شبیه این)زنگ زد به ما که پورشه‌ای که از م.ک دزدیدیم بزنیم به گاردریل. نمی‌دونم چطوری شماره مارُ پیدا کرده بود. مام ماشین بردیم زدیم به گاردریل.»

آیا یک آقازاده قدرتمند و صاحب نفوذ مشکلاتش را انقدر احمقانه حل می‌کند؟




ادعای مجری ممنوع‌التصویر⇐”لانتوری” یعنی کسی که فانوس حمل می‌کرد!!!+عکس

سینماژورنال: در روزهایی که تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با عنوان “لانتوری” یکه‌تاز گیشه سینماهاست و در کمتر از یک هفته رقم فروش یک میلیارد را رد کرده است، فرزاد جمشیدی مجری ممنوع التصویر تلویزیون به شرح تفصیلی معنای “لانتوری” پرداخته است!

به گزارش سینماژورنال جمشیدی با اشاره به اینکه “لانتوری” برآمده از “لانترن” به معنای فانوس است، ریشه این واژه را به مناطق جنوبی کشور و شهرهایی دانسته است که به دلیل راه اندازی تجهیزات نفت و در اثر معاشرت با انگلیسی ها تحت تأثیر واژگان آنها قرار گرفته اند.

شرح کامل فرزاد جمشیدی بر این واژه را بخوانید:

برآمده از ادبیات جنوب

هنگامی که برای تحقیقات فرهنگ نامه ی جامع مشاهیر ایران به نقاط مختلف ایران سفر می کردیم، در مناطق جنوبی کشور، خاصه آبادان و خرمشهر و شهرهایی چون بوشهر و بندرعباس به کلمات، عبارات و اصطلاحاتی برمی خوردیم که زاده ی معاشرت و مهاجرت خارجیان (به ویژه انگلیسی ها) به میهنمان بودند.

در همین زمینه اصطلاحات جالبی را پیدا کردیم. مثلا در آبادان هنوز هم برخی از این کلمات و اصطلاحات خارجی در محاورات مردم بومی شنیده می شود مثل:
آفیس بوی (پادو، گماشته)؛ پیپ حوس (شلنگ) ؛ تماته (گوجه فرنگی) ؛ اسپکتر (مسئول، سرپرست) ؛ اورد (دستور) !

کسی که فانوس حمل می کرد!!!
بر همین مبنا در جنوب کشورمان کلمه ی “لانتوری” چندین بار به گوش ام خورد و در پی آن برآمدم که معنا و مفهوم آنرا پیدا کنم. در همانجا بود که متوجه شدم سابق بر این و در زمان نبودن یا کم بودن برق و لامپ در ایران، فانوس هایی از خارج کشور همراه با ملوانان و کارکنان صنعت نفت انگلیس وارد ایران می شود. این فانوس ها “لانترن” نام داشته که برگرفته از خود کلمه ی فانوس (Lantern یعنی فانوس) بوده است.
البته (lunt) به معنی مشعل هم در آن مناطق، مورد استفاده ی کارگران صنعت نفت قرار می گیرد.

همانطور که گفته شد، وجود پالایشگاه ها و بنادر مختلف در کشورمان موجب معاشرت هموطنان جنوبی ما با افراد مختلف خارجی شده بود و همین موضوع باعث تطور و تحول کلمات خارجی در زبان ایرانی شده است.
بر این اساس، سابقا کلمه فانوس را در جنوب کشور به نام لانترن اسم می بردند. کمااینکه اولین رژه لب را به نام “برند” (Brand) آن، “ماتیک”….  اولین سقز فرنگی را “آدامس”، اولین پودر رختشویی را “تاید”، اولین اسپری موی سر را “تافت” و اولین ذرت بوداده را “چسترفیلد” می گفتند که بعدها و تا هنوز با نام عجیب دیگری در ایران معروف شده است!
عجیب این است که لانترن به معنای فانوس در طی زمان و در محاوره متعدد محلی، با علامت صفت فاعلی در انگلیسی (er) یک کلمه ی مرکب ایجاد کرده و “لانتر” یا “لانتور” به معنای کسی است که فانوس را حمل می کرده!

اما چرا کلمه ی لانتوری به معنای ناسزا در ایران استفاده می شود؟
در قمارخانه ها و کازینوهای قدیمی جنوب ایران مرسوم بوده هر کس می باخته و در ازای آن نمی توانسته از عهده ی تادیه و پرداخت کامل وجه خود برآید، می بایست به مدت چند روز برای فرد برنده و پیروز در قمار، فانوسی حمل می کرده و ای بسا این حمل فانوس به مکان های خلوت تر و کارهای فرومایه تر دیگری نیز می انجامیده و همه اینها برای ایجاد کسر شان در فرد بازنده بوده است. و از همین روی “فانوس کش” یا “فانوس کشی” به عنوان فحش و ناسزا استفاده می شده !

بنابراین اصطلاح “لانتوری” به صورت خلاصه و مجمل، یعنی فردی در مرتبه ی بسیار پایین جامعه!

فرزاد جمشیدی
فرزاد جمشیدی




اعتراض یک کارگردان هنروتجربه‌ای به مدیران هنروتجربه⇐ چرا سانسهای فیلم مرا به “لانتوری” دادید؟

سینماژورنال: اکران فیلمهای دارای سرگروه در هنروتجربه همان طور که پیش از این هم در سینماژورنال هشدار داده بودیم با نارضایتی صاحبان فیلمهایی مواجه خواهد شد که در این گروه سینمایی فیلم دارند.

به گزارش سینماژورنال اکران “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان که با وجود داشتن سرگروه آفریقا در گروه هنروتجربه هم اکران شده است نیز زودتر از حد تصور نارضایتی یکی از کارگردانان این گروه را رقم زده است.

“لانتوری” به واسطه قابلیتهای سینمایی خود این امکان را دارد که در سینماهای متعلق به سرگروه آفریقا هم به قدر کفایت دیده شود و رقم فروش نیم میلیاردی اش در سه روز بیانگر همین واقعیت است اما تصمیم غیرمنطقی مدیران هنروتجربه که حتی برا سالنهای خالی شان هم بودجه می‌گیرند با اعتراض کارگردانی به نام وحید وکیلی فر مواجه شده است که فیلمی به نام “گشر” را در این گروه دارد.

وحيد وكيلي‌فر کارگردان «گِشِر» در یادداشتی با بیان خرسندی از فروش بالای “لانتوری” به مدیران هنروتجربه اعتراض کرده که برخی از سانسهای این گروه را به “لانتوری” داده اند.

متن یادداشت اعتراضی این کارگردان را بخوانید:

در حالی‌که رؤیای اکران و دیده‌شدن فیلم‌های مستقل، پس از سال‌ها باآمدن گروه «هنر و تجربه» و حضور مدیران و کارکنان صادق و دلسوزش محقق شده است، و در این مدت، بنده و همفکرانم تمام قد از آن حمایت کرده و خواهیم کرد، متأسفانه این روزها آن نسیم دلنشینی که به واسطه این گروه، بر سینما وزیدن گرفته بود با آمدن طوفانی از جنس بدنه و سینمایی دیگرگون، در حال فرونشستن است.

 فیلم «گِشِر» به کارگردانی بنده، چند روزی است اکران آن در گروه سینمای «هنر و تجربه» به همان شیوه تک سانس آغاز شده است، اما ظاهرا همین سانس‌ها را هم سینماداران بر نمی‌تابند و علی‌رغم آنکه سالن‌های تحت اجاره «هنر و تجربه» موظف هستند حتی برای یک نفر هم فیلم‌ها را پخش کنند، سینما کوروش در چند روز گذشته، این اصل را زیر پا نهاده، و علی‌رغم حضور و مراجعه تعدادی که برای تماشای فیلم «گِشِر» رفته بودند به بهانه مشکل فنی از فروش بلیط امتناع کرده و فیلم را پخش نکرده‌اند و به جای آن «لانتوری» فیلم ارزشمند و قابل اعتنای دوست نازنینم «رضا درمیشیان» اکران شده است که استقبال از آن، خود جای خوشحالی است.

 اما مسئله این است، اگر فیلم و فیلم‌هایی همچون «گِشِر» که متعلق است به جریان مستقل و هنر و تجربه و خود صاحب این خانه، همین تک سانس‌ها را هم توسط سینماداران از آن دریغ شود، دیگر از هنر و تجربه چه باقی می‌ماند. باید پرسید به جز منفعت طلبی به چه حق دیگری مدیران سینما کوروش این اجازه را به خود داده‌اند که مانع دیده‌شدن فیلم حتی برای اندک مخاطب مشتاقش شوند!؟

در انتها باید به تمام افراد سودجویی که به واسطه این گروه، منافعشان به خطر افتاده باید یادآور شوم، غول از چراغ جادو بیرون آمده است و نمی‌توان مانع آن شد.




“لانتوری” در آستانه نیم میلیاردی شدن/”بارکد” در آستانه ۹ میلیاردی شدن+آمار کامل فروش فیلمها

سینماژورنال: با اکران “لانتوری” و “امکان مینا” نفسی تازه به سینماها دمیده شد؛ البته نه از سوی “امکان مینا» بلکه از سوی “لانتوری” که توانسته است به واسطه ریتم تند داستان و البته اله‌مان‌های ژورنالیستی خود و دست گذاشتن بر روی سوژه ای ملتهب به نام اسیدپاشی فروشی رویایی را در روزهای ابتدایی اکران تجربه کند.

به گزارش سینماژورنال “لانتوری” فقط در دو روز ابتدایی اکران رقم فروش 350 میلیون تومان را رد کرده و به نظر می رسد تا فردا نیم میلیاردی شود.

در میان سایر فیلمهای روی پرده “بارکد” و “دراکولا” همچنان فروش خوبی دارند و اولی در آستانه 9 میلیاردی شدن است و دومی 3 و نیم میلیارد را رد کرده است.

فروش کامل فیلمها تا ابتدای جمعه 15 مردادماه به شرح زیر است:

(تمامی ارقام به تومان است)

–لانتوری 350 میلیون

–بارکد 8 میلیارد و 900 میلیون

–دراکولا 3 میلیارد و نیم

–زاپاس 2 میلیارد و نیم

–دختر 2 میلیارد

–دزد و پری 200 میلیون

–امکان مینا 20 میلیون




آیا این واکنشی است به فروش بالای”لانتوری”؟⇐مدیر پخش حوزه هنری: در هفته‌های آینده “لانتوری” جایگزین “زاپاس” و “بارکد” خواهد شد

سینماژورنال: اکران “لانتوری” علیرغم تحریم حوزه هنری آغاز شده و فروش بالای فیلم در روزهای ابتدایی باعث شده که از همین حالا بشود حدس زد که این فیلم رونقی اساسی به گیشه راکد این روزها خواهد داد.

به گزارش سینماژورنال جالب اینجاست که این فروش افتتاحیه بالا سبب ساز آن شده است که مدیر پخش حوزه هنری هم به صراحت به تأیید تحریم ارگان متبوعش نسبت به این فیلم نپردازد و بکوشد با نگاهی منعطفتر نسبت به این فیلم صحبت کند.

غلامرضا فرجی که همزمان با مدیریت پخش در حوزه هنری، سخنگوی شورای صنفی نمایش هم هست در توجیه چرایی عدم اکران “لانتوری” در سینماهای حوزه به “شرق” گفته است: به دلیل تعداد فیلم‌های درحال‌اکران و فروش بالای آنها، سینماهای حوزه هنری سالن خالی برای نمایش فیلم «لانتوری» نداشتند و امکان نمایش این فیلم مهیا نشده است.

فرجی در بخش دیگر صحبت‌هایش به فروش دو فیلم «زاپاس» و «بارکد» اشاره می‌کند و می‌افزاید: وقتی این دو فیلم در هفته‌ها، فروش خوبی داشته‌‌اند به چه دلیل باید فیلم دیگری جایگزین شود؟ اگر در هفته‌های آینده فروش فیلم‌هایی که در اکران هستند پایین بیاید، فیلم «لانتوری» جایگزین آنها خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال البته که توجیه فرجی چندان منطقی نبوده است چون اگر ملاک حوزه هنری برای ورود یک فیلم به چرخه اکران پایین آمدن کف فروش فیلمهای قبلی باشد در آن صورت “امکان مینا”ی کمال تبریزی که آن نیز درست همزمان با “لانتوری” روی پرده رفته هم نمی بایست در سینماهای حوزه سالن بگیرد!




تحریم حوزه هنری کارگر نیفتاد⇐”لانتوری” در شب اول اکرانش ۱۰۰ میلیون را رد کرد

سینماژورنال: اکران “لانتوری” رضا درمیشیان در حالی از سیزدهم مردادماه آغاز شد که هیچ کدام از سینماهای حوزه هنری این فیلم را در برنامه نمایش خود قرار ندادند و به نوعی به تحریم آن پرداختند.

به گزارش سینماژورنال البته که محسن مومنی شریف رییس حوزه هنری هم در واکنش به این تحریم فقط از این گفت که در مسافرت است.(اینجا را بخوانید)

با این حال فروش “لانتوری” از همان سانسهای ابتدایی فوق العاده بود و فیلم فقط در شب اول نمایش اش فروش 100 میلیون را رد کرد و حدودا 140 میلیون فروش داشت.

این فروش بالا آن هم بدون در اختیار داشتن سینماهای حوزه هنری می تواند یک رکورد باشد و البته تثبیت این واقعیت که با راه اندازی پردیسهای سینمایی در نقاط مختلف شهر دیگر حتی تحریم حوزه هنری نمی تواند باعث عدم توجه مخاطبان به یک فیلم خاص شود.

به خصوص که به جز پردیس آزادی اغلب سینماهای متعلق به حوزه هنری سینماهایی مستعمل در مرکز شهر هستند که علیرغم بازسازی هم نتوانسته اند رونق پردیسهای سینمایی را داشته باشند.

باید منتظر ماند و دید واکنش مدیران حوزه هنری به این فروش بالا علیرغم تحریم “لانتوری” چیست؟ آیا آنها در روزهای آینده رفتار خود را نسبت به “لانتوری” تغییر خواهند داد؟




حوزه هنری “لانتوری” را تحریم کرد+واکنش رییس حوزه هنری به این تحریم/پرسش سینماژورنال: واکنش سازمان سینمایی به تحریم یک فیلم مجوزدار چیست؟

سینماژورنال: اکران تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با عنوان “لانتوری” در حالی در گروه سینمایی آفریقا آغاز شده است که هیچ کدام از سینماهای زیرمجموعه حوزه هنری و حتی سینما آزادی که به صورت شراکتی میان حوزه هنری-شهرداری اداره می شود، این فیلم را روی پرده نفرستاده اند.

به گزارش سینماژورنال عجیب تر از تحریم “لانتوری” واکنش محسن مومنی شریف رییس حوزه هنری به این تحریم است. مومنی شریف در پاسخ به پرسش “برنا” درباره چند و چون این تحریم گفته است: در حال حاضر در مسافرت هستم و در این رابطه صحبتی ندارم.

بعد از ماجرای تحریم گسترده فیلمهای مجوزدار در ابتدای دهه نود و در زمان ریاست جواد شمقدری بر سازمان سینمایی که بسیاری آن را برآمده از تقابلات سیاسی بعد از انحلال خانه سینما می دانستند تحریم “لانتوری” می تواند جدی ترین تحریم حوزه هنری در سه سال اخیر باشد.

“لانتوری” یکی از معدود آثار آسیب شناسانه سینمای ایران درباره اسیدپاشی است که پروانه نمایش آن با لحاظ درجه بندی سنی 16+ صادر شد با این حال حوزه هنری حتی به مجوزی که با لحاظ درجه بندی از سوی اداره نظارت سازمان سینمایی تحت نظارت ایوبی برای این فیلم صادر شده وقعی ننهاد و فیلم را روی پرده نفرستاد.

باید منتظر ماند و دید واکنش حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی به این تحریم چیست؟




آقایان هنروتجربه! سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

سینماژورنال/حامد مظفری: ماجرای اکران مجدد فیلمهای اکران شده یا دارای سرگروه سینمایی، در گروه سینمایی هنروتجربه همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از اکران مجدد و بیهوده “ساکن طبقه وسط” اولین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان که دو سال قبل روی پرده رفته و جزو ده فیلم پرفروش سال بود(اینجا و اینجا را بخوانید) و نمایش “ایستاده در غبار” همزمان با اکران سراسری در این گروه، چند روز قبل خبر رسید که “فروشنده” اصغر فرهادی همزمان با اکران سراسری در “هنروتجربه” هم اکران خواهد شد.

در تازه ترین مورد نیز بنا شده “لانتوری” رضا درمیشیان همزمان با اکران در گروه آفریقا در این گروه هم به نمایش درآید.

اینکه اصلی ترین دلیل اکران چنین آثاری در هنروتجربه تزریق نوعی شادابی به این گروه ایزوله و خالی از مخاطب است شکی وجود ندارد اما پرسش اینجاست که اگر رییس این گروه دولتی و سیاستگذاران آن به فکر آثاری کمتر دیده شده یا دیده نشده اما دارای وجهه تجربی هستند چرا به سراغ “عصبانی نیستم” نمی‌روند؟

“عصبانی نیستم” را هم کارگردان “لانتوری” ساخته و فیلم علیرغم داشتن پروانه نمایش اما به دلیل محافظه کاری مدیران سینمایی دولت یازدهم روی پرده نرفت.

در شرایطی که ده ها فیلم بدون پروانه نمایش سینمایی که اصلا برای مدیوم ویدیویی ساخته شده بودند در این گروه وابسته به بودجه های دولتی روی پرده رفته اند چرا شرایط اکران “عصبانی نیستم” که اتفاقا پروانه نمایش سینمایی هم دارد در این گروه فراهم نمی شود؟

سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

شکی وجود ندارد که “لانتوری” به دلیل ساختار ژورنالیستی خود و تصویرسازی بکری که از یک سوژه ملتهب این سالها یعنی اسیدپاشی ارائه می دهد در گروه سینمایی خودش هم به قدر کفایت دیده خواهد شد و با توجه به قرارگیری فیلمیران به عنوان یک پخش کننده باسابقه در کنار فیلم قاعدتا شرایط اکران سراسری فیلم هم فراهم خواهد شد.

پس اکران همزمان “لانتوری” در هنروتجربه جز اتلاف وقت ثمری را نخواهد داشت. آقایان کارمند هنروتجربه! حتی اگر به فکر سینماگری مستعد به نام رضا درمیشیان هستید شرایط اکران “عصبانی نیستم” را فراهم کنید وگرنه “لانتوری” را که علی سرتیپی پخش می‌کند و خوب هم پخش می کند.

اگر هم کف گیر تجربه گرایی‌تان(!) به ته دیگ خورده و به دنبال آمارسازی برای نشان دادن اقبال مخاطبان به فیلمهایشان هستید صریحا این مسأله را اعلام کنید تا مدیران بالادستی سازمان سینمایی در اصلاح کارکرد این گروه و اصلاح آن به گونه‌ای که نه شما بیکار شوید و نه سینما ضرر کند، تجدیدنظری اساسی کنند.

عصبانی نیستم
عصبانی نیستم



اظهارنظر سخنگوی شورای صنفی نمایش پیرامون چرایی اکران متوالی دو فیلم با مضمون اسیدپاشی

سینماژورنال: از هفته آینده درام خوش ساخت “لانتوری” با مضمون اسیدپاشی در گروه آفریقا روی پرده می رود.

به گزارش سینماژورنال از آن سو قرارداد اکران فیلمی دیگر با مضمون اسیدپاشی با نام “این زن حقش را میخواهد” هم برای اکران بعد از “آب نبات چوبی” در گروه کوروش ثبت شده است.(اینجا را بخوانید)

به این ترتیب با یک اختلاف زمانی کوتاه دو فیلم با مضمون اسیدپاشی اکران خواهند شد.

درخواست صاحبان فیلمهاست

اینکه دو فیلم که هر مضمونی مرتبط با اسیدپاشی دارند در فواصل زمانی اندکی روی پرده خواهند رفت این گمانه زنی را پیش رو می گذارد که آیا شورای صنفی نمایش برای آن که حاشیه های احتمالی مرتبط با اکران چنان فیلمهایی دامنش را نگیرد تصمیم گرفته هر دو را به فاصله زمانی کوتاه روی پرده بفرستد؟

غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش با بیان اینکه تعیین زمان اکران به هماهنگی میان تهیه کننده-پخش کننده-سینمادار شکل می گیرد به «صبح نو» گفت: شورای صنفی نمایش وظیفه اش این نیست که درباره همزمانی اکران چند فیلم در ژانر یا مضمون یکسان تصمیم گیری کند. شورای صنفی نمایش قراردادهای اکران فیلمهایی را ثبت می کند که صاحبان شان برای اکران آنها در زمانی خاص با سرگروه ها به توافق رسیده اند.

شورا نمی تواند در چنین مواردی دخالت کند

فرجی ادامه داد: بعضا این اتفاق افتاده است که در فصلی خاص چند کمدی همزمان با یکدیگر روی پرده رفته اند اما آیین نامه شورای صنفی نمایش طوری طراحی شده است که نمی تواند در این موضوع دخالت کند که چرا صاحبان این فیلمها چنین تصمیمی گرفته اند.

سخنگوی شورای صنفی نمایش خاطرنشان ساخت: این تهیه کنندگان و پخش کنندگان هستند که مسئول ضرر و زیان وارده درباره همزمانی اکران شان با یکدیگر هستند و شورا ابدا اختیاری در این باره ندارد که حتی چیزی را به صاحب فیلمی توصیه کند.

غلامرضا فرجی با تأکید مجدد بیان کرد: در ماههای گذشته داشته ایم فصولی را که چند فیلم قوی و با قابلیت فروش بالا روی پرده رفته اند و در عین حال صاحبان فیلمهایی با پتانسیل فروش پایین هم فیلمشان را روی پرده فرستاده اند و شورا ابدا دخالتی در این امر نداشته است. این حق صاحبان فیلمهاست که خودشان زمان اکران شان را تعیین کنند.




“لانتوری” از هفته آینده روی پرده می‌رود/ثبت قرارداد یک فیلم دیگر با موضوع اسیدپاشی+عکس

سینماژورنال: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش علاوه بر آن که مقرر شد از هفته آینده “لانتوری” که تصویری به شدت واقع گرایانه از پدیده اسیدپاشی ارائه می دهد روی پرده برود قرارداد فیلمی دیگر با مضمون اسیدپاشی با نام “این زن حقش را میخواهد” هم منعقد شد.

به گزارش سینماژورنال اکران “عادت نمی کنیم” از هفته آینده به اتمام رسیده و به جای آن فیلم «لانتوری» کار رضا درمیشیان با درجه بندی سنی 16+ در گروه آفریقا به نمایش درمی‌آید.

در جلسه اخیر شورای نمایش همچنین قرارداد اکران «آس و پاس» به کارگردانی آرش معیریان نیز ثبت شد و این فیلم بعد از فیلم «سایه» به سرگروهی سینما ماندانا اکران خواهد شد.

ثبت قرارداد فیلمی دیگر با مضمون اسیدپاشی

قرارداد اکران «این زن حقش را می‌خواهد» به کارگردانی محسن توکلی نیز برای گروه کوروش منعقد شد و این فیلم بعد از «آب نبات چوبی» در گروه کوروش اکران خواهد شد.

“این زن حقش را میخواهد” هم با مضمون اسیدپاشی ساخته شده است اما معلوم نیست این فیلم هم به مانند فیلم درمیشیان با درجه بندی سنی روی پرده می رود یا خیر.

“این زن حقش را می‌خواهد” با نام قبلی “پانسیون” که حائز شرکت در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر تشخیص داده نشد، داستان زندگی دختری را روایت می‌کند که به صورتش اسید پاشیده می‌شود و این دختر می‌کوشد با کار کردن و پس‌انداز دستمزدش هزینه لازم برای پرداخت دیه قصاص اسیدپاش را فراهم کند.

میترا حجار، کامران تفتی، لعیا زنگنه، افسانه پاکرو، روشنک عجمیان، مینا جعفرزاده، رسول توکلی و رضا آشتیانی بازیگران “این زن حقش را می‌خواهد” هستند؛ فیلمی که عنوانش هم یادآور فیلم “این زن حرف نمی‌زند” احمد امینی است.

این زن حقش را می خواهد
میترا حجار در نمایی از “این زن حقش را می خواهد”



“لانتوری” ۱۶+ شد

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان کارگردان فیلم توقیفی “عصبانی نیستم” با درجه بندی سنی اکران خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم با درجه 16+ اکران خواهد شد و معنای آن این است که تماشای این فیلم فقط برای افراد 16 سال به بالا امکان پذیر است.

“لانتوری” که داستانی ملتهب و البته واقع گرایانه درباره اسیدپاشی یک پسر خلافکار به دختری روزنامه نگار را روایت می کند پرمخاطب ترین فیلم جشنواره سی و چهارم در کاخ جشنواره بود.

مریم پالیزبان نقش اصلی زن این فیلم است و باران کوثری، نوید محمدزاده ، مهدی کوشکی، بهرام افشاری، رضا بهبودی ، بهناز جعفری، فاطمه نقوی، پریوش نظریه، نادر فلاح، اردشیر رستمی، حسین پاکدل، بهرنگ علوی ، ستاره پسیانی، سیاوش چراغی پور و کاظم سیاحی از بازیگران «لانتوری» هستند.

نمایش «لانتوری» پس از پایان نمایش عمومی فیلم سینمایی «عادت نمی‌کنیم» در مرداد ماه به سرگروهی سینما آفریقا آغاز خواهد شد.




“لانتوری” بعد از “عادت نمی‌کنیم” روی پرده می‌رود/”سایه‌های موازی” بعد از “امکان مینا”

سینماژورنال: در جلسه 14 تیرماه شورای صنفی نمایش قرارداد اکران “لانتوری” ساخته رضا درمیشیان ثبت شد و مقرر گردید این فیلم بعد از “عادت نمی کنیم” در گروه آفریقا روی پرده برود.

به گزارش سینماژورنال قرارداد اکران «سایه‌های موازی» ساخته اصغر نعمیمی نیز برای گروه زندگی و بعد از فیلم «امکان مینا» ثبت شد.

بعد از “سایه های موازی” نیز فیلم “خشکسالی و دروغ” ساخته پدرام علیزاده روی پرده خواهد رفت.

در جلسه اخیر شورای صنفی نمایش مقرر شد که با توجه به اینکه سقف 10 هفته‌ای نمایش دو فیلم «خنده‌های آتوسا» و «اژدها وارد می‌شود» به پایان رسیده، این دو فیلم فقط تا فردا چهارشنبه 15 تیرماه نمایش دارند و بعد از آن از اکران تمام سینماها خارج می‌شوند.




بازیگر مبتلا به ام.اس: خانه سینما فقط موقع دریافت مالیات به سراغ ما می‌آید

سینماژورنال: در حالی که اخیرا خبری آمد مبنی بر اینکه مدیرعامل خانه سینما و چند تن از همراهان وی به پویش حمایت از تعدادی کودک بدسرپرست پیوسته‌اند اما بدنه صنف سینما همچنان از نداشتن سرپرستی که مواقع گرفتاری به دادش برسد، در رنج است!!

به گزارش سینماژورنال ماههاست که بخش عمده صنف سینما درباره فقدان بیمه جامع درمانی سینماگران گلایه می کنند و متأسفانه کمترین توجهی از سوی سران صنف به این ماجرا نمی‌شود.

بهناز جعفری بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون که اخیرا ماجرای ابتلایش به بیماری ام.اس را فاش کرده بود(اینجا را بخوانید) تازه ترین چهره ایست که گلایه از اوضاع ناکارآمد بیمه درمانی سینماگران اشاره کرده است.

هرگز در این سالها احساس نکرده ام صنفی دارم که حامی من است

جعفری درباره اینکه آیا در مدت بیماری خانه سینما حامی اش بود به “فیلم” گفته است: اصلا! سهم من از خانه سینما فقط یک کارت و شماره عضویت است.

وی ادامه داده است: از خانه سینما فقط موقع دریافت مالیات و… سراغ ما می آیند. نمی خواهم قدرناشناسی کنم اما هرگز در این سالها احساس نکردم خانه ای صنفی دارم که حامی من است.

سلامت هنرمندان کمترین دغدغه دولتمردان است

بازیگر آثاری همچون “خانه ای روی آب”، “حوالی اتوبان” و “خشم و هیاهو” در پاسخ به این پرسش که آیا وزارت ارشاد به او کمکی نکرده است بیان داشته است: ابدا! فقط از جانب دوستانم حمایت می شوم. دوستانم حتی آنها که خارج از ایران هستند در این مدت بی دریغ کمک کردند. وقتی برای آقای کیارستمی که در پروسه درمان بیماری ایشان آن همه اتفاق ناخوشایند می افتد من که دیگر توقعی ندارم.

وی ادامه داده است: این نشان می دهد که سلامت هنرمندان کمترین دغدغه دولتمردان است. پس من اصلا نمی توانم انتظار داشته باشم. هیچ وقت هم انتظار نداشتم از سمت دولتمردان حمایت شوم. همین که مردم ابراز دوستی می کنند و آرزوی سلامتی دارند کافیست.




“لانتوری” بعد از شانگهای به کارلووی‌واری می‌رود

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین ساخته رضا درمیشیان کارگردان جوان و جسور ایرانی که افتتاحیه جهانی اش را در جشنواره برلین 2016 پشت سر گذاشت بعد از جشنواره “اکنون خاومیانه” فلورانس بناست در جشنواره های شانگهای چین و کارلووی‌واری چک هم حضور داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال “لانتوری” بعد از حضور در جشنواره شانگهای(22 تا 30 خرداد)  به جشنواره کارلووی‌واری می رود که از يازدهم تا نوزدهم تير در شهر پراگ جمهورى چك برگزار خواهد شد و “لانتوری” در بخش غیررقابتی پانورامای این جشنواره به نمایش درخواهد آمد.

جشنواره فیلم «کارلووی‌واری» به عنوان یکی از رویدادهای درجه الف سینمای جهان و مهمترین جشنواره اروپای مرکزی و شرقی به شمار می‌رود.

«لانتوری» داستانی رئالیستی درباره پدیده ای به نام اسیدپاشی را روایت می کند که در آن مریم پالیزبان، باران کوثری ، نوید محمدزاده ، مهدی کوشکی و بهرام افشاری ایفای نقش کرده اند.

پخش بین الملل “لانتوری” را “فیلمسازان مستقل” به مدیریت محمد اطبایی برعهده دارد.




بازیگر زن “لانتوری” از ابتلای خود به “ام.اس” خبر داد+عکس

سینماژورنال: در حالی که چندی قبل آتنه فقیه نصیری بازیگری که بیش از هر چیز به خاطر بازی در “خانه سبز” شهره است خبر ابتلای خود به بیماری “ام.اس” را اعلام کرده بود به تازگی یک بازیگر زن دیگر نیز ابتلای خود به این بیماری را تایید کرد.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر زن بهناز جعفری است که علاوه بر سینما و آثاری مانند “خانه ای روی آب”، “حوالی اتوبان” و “روسری آبی” در سریالهایی مانند “همه چیز آنجاست”،”آب پریا” و “مختارنامه” هم ایفای نقش کرده است.

جعفری که درام اجتماعی خوش ساخت “لانتوری” را آماده اکران دارد، در تازه ترین متن اجتماعی خود ابتلایش به ام.اس را تایید کرده است و از این گلایه کرده که چرا برخی به جای نام بردن از بیماری وی آن را با عبارت “بیماری آتنه فقیه نصیری” می خوانند.

متن اجتماعی جعفری را بخوانید:

«بهناز جعفری هم به بیماری آتنه فقیه نصیری دچار شد»
وقتی این تیتر را در فضای مجازی خواندم دلم خواست با صدای بلند فریاد بزنم : بیماری آتنه فقیه نصیری یا من ياهمه‌ی ما اسم دارد : «ام اس» مخفف مولتیپل اسکلروزیس است که قطعا خاطر هیچکداممان به خوبی نمی‌ماند؛ اسم قلمبه سلمبه‌ای است و احتمالا در تکرار چند باره‌اش زبانمان می‌گیرد و شاید اسباب خنده‌ی خود و اطرافیانمان شویم.

وظیفه خود میدانم…
حالا که این قصه قرار است به نام بیماری آتنه فقیه نصیری یا بیماری بهناز جعفری یادمان بیاندازد چیست و چه شکلی است و از کجا می‌آید و چه می‌کند، وظیفه خود می‌دانم ضمن الصاق نامم به این بیماری، بدین وسیله نکات مهم، صمیمانه و کمی شخصی را خدمت شما سروران، عزیزان، دوستداران، طرفداران و خدایی ناکرده حاشیه‌سازان اعلام کنم و آن اینکه لطفا بنده را به غیر از شکل و شمایلی که پیش از این می‌شناختید و به خاطر می‌آوردید جور دیگری تصور نکنید. نه شاخ درآورده‌ام، نه کج شده‌ام و نه عجیب و نه غریب، من هم مثل خیلی های دیگر زندگی می‌کنم، شاید فقط کمی زودتر خسته شوم. من همچنان با پاهای خودم از پله‌ها بالا و پایین می‌روم ولی با هر قدم و هر نفس خدا را شکر می‌کنم و از این ابتلا و آگاهی از خدا سپاسگزارم.

اسفند 93 متوجه شدم…
اسفند سال ۱۳۹۳‌ متوجه‌ی علائم این بیماری در سیستم اعصاب و گردنم شدم و تحت نظر پزشک عالی‌قدر و مهربان دکتر عبدالرحمن نجل رحیم فوق تخصص مغز و اعصاب هستم. از تمام انرژی و توانم برای خوب بودن استفاده می‌کنم. از لحظات زیبای زیستن، بیشتر از قبل لذت می‌برم. نمی‌دانم کنترل یا قدرت خواستن و شور عشق و امید چقدر در بهبود یا پیشرفت این ماجرا تاثیر خواهد گذاشت و چه در انتظارم است. خوشبختانه اطلاع‌رسانی و آگاه سازی درباره این بیماری در کشورمان تکانی به خود داده و نرم نرمک واضح‌تر می‌شود.

تعداد مبتلایان مرتب در حال افزایش است

اما متاسفانه هیچکس نمی‌داند چرا در عین حال تعداد مبتلایان هم از آنسو در حال پیشرفت و این رقابت تلخ با ماست یا دنیاست!
و صدافسوس که سن ابتلا به این بیماری در کشور ما هر سال پایین‌تر می‌آید. غیر از مقالات ریز و درشتی که در این باره به مدد اینترنت دستیابی به اکثرشان سهل و آسان است، سه کتابی که به شناختم از این بیماری کمک کرد معرفی می‌کنم تا با خواندنشان از چیزی نترسیم، پذیرنده باشیم و از کنار هم آرام بگذریم و به بیماری و سلامت هم احترام بگذاریم.
پس بیماری اى به نام بیماریِ آتنه فقیه نصیری یا بیماری بهناز جعفری وجود ندارد، ما هم مثل خیلی‌ها به بیماری «ام اس» مبتلا هستیم.

تصویر اجتماعی صفحه بهناز جعفری
تصویر اجتماعی صفحه بهناز جعفری



داعش؛ علت مميزي “دراكولا”؟⇔فيلم عطاران مجوز نمايش گرفت

سینماژورنال: مجوز نمایش تازه ترین فیلم رضا عطاران با عنوان “دراکولا” بعد از ایراد پاره ای اصلاحات صادر شد.

به گزارش سینماژورنال امروز 20 اردیبهشت آخرین مهلت دریافت پروانه نمایش آثار برای قرار گرفتن در گزینه های اکران عیدفطر بود و همین امروز هم پروانه نمایش “دراکولا” صادر شد.

“دراکولا” که سومین فیلم بلند سینمایی عطاران بعد از “خوابم می آد” و “رد کارپت” به شمار می رود داستان یک دراکولا یا خون آشام را روایت می کند که به ناگاه سر از تهران درآورده و در اولین برخوردش با یک مرد معتاد روبرو می شود.

رفاقت یک معتاد و خون آشام

خون آشام قصد دارد خون  معتاد را بنوشد اما معتاد از در رفاقت وارد شده به او رکب زده و او را معتاد می کند!!! از آن طرف رفیق معتاد هم همراه این سه نفر شده و  همه با هم شروع می کنند به مصرف مواد…

رضا عطاران نقش معتاد فیلم را بازی می کند و لوون هفتوان نقش خون آشام را! سیامک انصاری هم نقش دوست معتاد را بازی می‌کند. ویشکا آسایش هم نقش اصلی زن فیلم را ایفا می‌کند.

نقش داعش در ممیزی “دراکولا”

برخلاف آثار قبلی عطاران که با حداقل ممیزی اکران شدند “دراکولا” اما در بازبینی های ابتدایی توسط شورای نمایش محل اختلاف واقع شد و در نهایت با اصلاح و تعدیل بخشهایی از فیلم پروانه نمایش صادر شد.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که تأکید بیش از حد بر مصرف مخدر در کنار شوخی هایی که با برخی مضامین استراتژیک شده است سبب ساز اعمال اصلاحات به فیلم شده است.

در این بین یکی از موارد اصلاحی مربوط به دیالوگهایی بوده که درباره “داعش” در فیلم وجود داشته و در نسخه فعلی که پروانه نمایش گرفته این دیالوگها دستخوش تغییر شده است.

“دراکولا” رقیب “لانتوری”

“دراکولا” را علی سرتیپی تهیه کنندگی کرده است؛ مدیرعامل شرکت پخش فیلمیران که در سالهای اخیر نقش مهمی در چینش اکران در سینمای ایران داشته است. با دریافت پروانه نمایش “دراکولا”، این فیلم در کنار “لانتوری” دو فیلمی خواهند بود که توسط فیلمیران عیدفطر اکران خواهند شد.

“دراکولا” بعد از “یک دزدی عاشقانه” در گروه کوروش روی پرده می رود.

بعد از رکوردشکنی نوروزی عطاران با “من سالوادور نیستم” حالا باید منتظر ماند و دید “دراکولا” که علاوه بر عطاران بازیگر او را در قامت کارگردان هم دارد خواهد توانست رکورد فروش “سالوادور…” را بزند یا نه؟

دراکولا رضا عطاران لوون هفتوان
رضا عطاران و لوون هفتوان در نمایی از “دراکولا”



“لانتوری” درمیشیان به فلورانس رسید

سینماژورنال: تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با نام “لانتوری” که پیشتر در بخش پانورامای جشنواره برلین حضور داشت در تازه ترین حضور خارجی خود در فلورانس ایتالیا به نمایش درخواهد آمد.

به گزارش سینماژورنال “لانتوری” از جمله فیلمهای برگزیده شده برای نمایش در جشنواره سینما و فرهنگ “اکنون خاورمیانه/middleastnow” است که از 5 تا 10 آوریل امسال(16 تا 26 فروردین) در فلورانس شهر تاریخی-فرهنگی ایتالیا و مرکز ناحیه توسکانی این کشور جنوبی قاره اروپا برگزار می‌شود.

“لانتوری” از جمله فیلمهایی است که در بخش آثار سینمایی بلند این جشنواره به نمایش درمی آید.

این فیلم نهم آوریل برابر با 20 فروردین با دو زیرنویس انگلیسی و ایتالیایی در این جشنواره اکران خواهد شد.

دیگر نمایندگان ایرانی

“لانتوری” تنها نماینده سینمای بلند ایران در این جشنواره است اما در بخش مستند “رویاهای دم صبح” ساخته مهرداد اسکویی، “74” ساخته ستار چمنی گل، “تاک رادیو تهران” ساخته مهتاب منصور و محصول ایران و فرانسه و ایتالیا و در بخش کوتاه “تهران” ساخته مسعود معین و فیلم کوتاه “همسایه طبقه بالا” ساخته پویا یادکوبه در این جشنواره حضور دارند.

“لانتوری” با بازی مریم پالیزبان، باران کوثری و نوید محمدزاده از جمله آثار پرمخاطب جشنواره سی و چهارم فیلم فجر بود و عنوان پرمخاطب ترین فیلم کاخ اصلی جشنواره واقع در برج میلاد را از آن خود کرد.

پخش بین الملل “لانتوری” را شرکت مستقلهای ایرانی با مدیریت محمد اطبایی برعهده دارد.

معرفی "لانتوری" در سایت رسمی جشنواره "اکنون خاورمیانه" فلورانس
معرفی “لانتوری” در سایت رسمی جشنواره “اکنون خاورمیانه” فلورانس

 




کارگردان “لانتوری” پروانه ساخت “یواشکی” را گرفت

سینماژورنال: رضا درمیشیان کارگردان جوان و مستعد وطنی که با هر سه فیلمی که تاکنون ساخته از “بغض” گرفته تا “عصبانی نیستم” و “لانتوری” کوشیده منطبق بر مختصات زمان و به‌روز حرکت کند پروانه ساخت تازه ترین فیلمنامه اش “یواشکی” را گرفت.

به گزارش سینماژورنال درمیشیان چندی قبل فیلمنامه “یواشکی” را به اداره نظارت ارائه داد و آن طوری که “سینما” خبر داده به تازگی پروانه ساخت آن را دریافت کرد.

“یواشکی” که در امتداد سه کار قبلی کارگردانش تصویری از اوضاع و احوال جوانان روزگار معاصر را ارائه می‌دهد نیمه ابتدایی سال آینده کلید خواهد خورد.

رضا درمیشیان پخش “لانتوری” را به فیلمیران سپرده است که هنوز مشخص نیست چه زمانی روی پرده برود اما اقبال مخاطبان به این فیلم در جشنواره سی و چهارم پیش بینی گیشه ای پرفروش برای آن را می دهد.




روایت یک تهیه‌کننده ایرانی از جشنواره برلین⇐از بازگشایی پرونده هسته‌ای ایران تا فیلم هنروتجربه‌ای ۴۷۰ دقیقه‌ای!!

سینماژورنال: سهم سینمای بلند ایران از جشنواره امسال برلین حضور دو فیلم “اژدها وارد میشود” و “لانتوری” بود. هرچند اقبال مخاطبان نسبت به این فیلمها در جشنواره برلین مثبت بود اما در نهایت هیچ کدام از این آثار جایزه ای را از آن خود نکردند.

به گزراش سینماژورنال خرس طلایی جشنواره امسال برلین به فیلم «آتش در دریا» رسید که با موضوع مهاجران اروپایی تولید شده بود.

علی معلم تهیه کننده سینما که سابقه سالها فعالیت رسانه ای را هم داشته است و همچنان سردبیری ماهنامه “دنیای تصویر” را برعهده دارد یکی از معدود سینماگران ایرانی است که سعی می کند در جشنواره های الف دنیا حاضر باشد و کیفیت آثار را رصد کند.

معلم که امسال هم در جشنواره برلین حضور داشته در گفتگو با “فارس” به تفصیل درباره اوضاع و احوال این جشنواره سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفته های علی معلم را ارائه می دهد:

برلین آینه ای از موقعیت سینمای خاص در دنیا/ گزارشی از جهان در جشنواره دیده می شود

علی معلم درباره شصت و ششمین دوره از برگزاری جشنواره برلین گفت: جشنواره برلین یکی از  دو جشنواره مهم جهانی است که در بخش های متنوع و متکثری برگزار می شود. این جشنواره آینه ای است از موقعیت سینمای خاص در دنیا  که بخشی مهم از  سینمای جریان اصلی که در بازارهای جهانی طرفدار دارد در آن دیده می شود.  از اطراف و اکناف دنیا فیلم به جشنواره ارایه می شود. در این جشنواره می توان موقعیت سینما و نگرش فیلمسازان در نقاط مختلف زمین نسبت به مسایل پیرامونشان را شاهد بود. در  جشنواره برلین علاوه بر کشف استعدادهای جدید،  نحله های فکری و توجه به بحران هایی که دنیا با آن روبروست را نیز می‌توان شاهد بود. جشنواره  بازتابی از زمانه خودش است، نقش های هنری و  خاصی که می تواند وجود داشته باشد. در واقع گزارشی از جهان در اختیار مخاطب قرار می دهد.

برلین گزینشی فیلم ها را انتخاب می کند

وی درباره تفاوت جشنواره برلین و کن گفت: برلین با نگاه خاصی که نسبت به سینما دارد مقداری با جشنواره کن متفاوت است در این سالها هم با ثبات در مدیریت مسیر خودش را رفته است. در برلین ثبات رای و عقیده برآمده از  مدیریت منسجم است که آن را اداره می کند و  گزینشی فیلم ها را انتخاب می کند تا بتواند  سبد متنوعی در بخش های مختلف از جمله  مسابقه ، پانوراما، فروم و نسلها، فراهم آورد در میان بخش های نامبرده شده بخش سینمای آلمان هم وجود دارد در بخش مرور برگزار می‌شود. ارزیابی عملکرد جشنواره‌ای در این ابعاد و با نمایش بیش از 250 فیلم کار پژوهنده را سخت می‌کند.

فیلم شاخصی در برلین وجود نداشت/ سال متوسطی در جشنواره برلین

معلم در پاسخ به این سوال که ارزیابی تان  از دو بخش اصلی جشنواره «پانوراما» و «مسابقه» چه بود گفت: با در نظر گرفتن انتخاب‌ها به نظرم سال متوسطی در جشنواره برلین بود، فیلم برجسته ای وجود نداشت که شگفتی ساز باشد.  آثار خوب و متوسط  زیاد بود اما اثر هیجان برانگیزی در برلین دیده نشد. اگر به جوایز اهداء شده در این دوره از جشنواره  دقت کنیم خواهیم دید جوایز هم به نوعی تقسیم شده بود و فیلم خیلی شاخصی در جشنواره نبود.

علی معلم
علی معلم

توجه به بحران مهاجرت به اروپا / اتحادیه اروپا نقش پررنگی در برلین دارد

سردبیر مجله “دنیای تصویر” ادامه داد: بحران مهاجرت به اروپا و معضلات مهاجرین  یکی از تم های موجود در جشنواره بود. فیلم برگزیده برلین « آتش در دریا» فیلم داستانی مستندی است که به این بحران اجتماعی اشاره دارد که امروزه جامعه اروپا با آن روبرو شده است. فیلم  دغدغه مندی بود که فیلمساز برای ساختش بسیار زحمت کشیده بود او با بخشی از مهاجرین همراه شده بود و در کنارش  زندگی کودکی از اهالی جزیره ای که مهاجران به آن می آیند به تصویر کشیده شده بود. کار قابل قبولی بود. بخش دیگری از فیلم ها به بحران های خانوادگی و عاطفی توجه کرده بودند. بخشی از فیلم ها مسئله بحران های سیاسی – اجتماعی کشورهای اروپایی را به تصویر کشیده بودند از جمله «مرگ در سارایو» که دغدغه موقعیت فعلی بوسنی را وضعیت سیاسی و انشقاق کشور یوگسلاوی سابق را مورد توجه قرار داده بود. بخش دیگری از فیلم ها  مساله اصلی شان  تنهایی و مقابله با بحران های خانوادگی و به روابط احساسی توجه داشتند. بخش دیگری که در میان  فیلم ها خود نمایی می کرد بحران های اجتماعی بود که در کشورهای مختلف وجود دارد، مسایل  انسانی یا سیاسی و … گزارش‌هایی که سینما از موقعیت فعلی کشورها می دهد. در  جشنواره فیلم های داستان گوی کلاسیک هم  کم نداشت.  یکی از فیلم های خوب در این حوزه که به خوبی داستانش را روایت می کند «نابغه» بود. که  رابطه نویسنده و ناشری را مورد مداقه قرار می داد. که جذاب ساخته شده بود و فیلمنامه وبازی های خوبی داشت. بخشی از فیلم ها تاریخی بود به طور مثال  در مورد آلمان مساله جنگ جهانی دوم مورد توجه قرار گرفته بود. فیلم با عنوان «تنها در برلین» به موقعیت تاریخی زمان جنگ اشاره داشت. به نظرم می آید بیشتر دغدغه های اروپایی در فیلم ها دیده می شد که طبیعی هم هست جشنواره برلین در قاره اروپایی برگزار می شود و اتحادیه اروپا  نقش پررنگ تری در آن دارد.

توجه برلین به بحران های اجتماعی در آثار

کارشناس و پژوهشگر سینما  درباره رویکرد جشنواره برلین گفت: جشنواره برلین به مسایل اجتماعی، طبقاتی و بحران های اجتماعی بیشتر توجه می کند این مهم را می توان در آثار برگزیده جشنواره شاهد بود. فیلم های  دغدغه مند و متعهد به بحران های اجتماعی و انسانی مورد توجه قرار می گیرند. این در شرایطی است که در جشنواره کن بیشتر تجربه های هنری و حضور فیلمسازان صاحب نام بیشتری دارد. البته خطوط جشنواره کن و برلین نزدیکی هایی دارد اما در این حوزه تفاوت  هایی دارد . البته  برلین از حضور پررنگ جریان اصلی سینما و  جذب مخاطبین غافل نمی شود زیرا جشنواره نیاز به دیده شدن و حضور بازیگران معروف و  عکس روی فرش قرمز و جذاب تر شدن دارد به همین جهت از  شخصیت های جهانی استفاده می کند و جرج کلونی، نیکول کیدمن را روی فرش قرمز می آورد فیلمساز ناشناخته آفریقایی یا فیلمساز ایرانی  هم روی فرش قرمز جای می گیرند یا فیلم تجربی عجیبی  470 دقیقه  زمان نمایش داشت و با یک ساعت آنتراکت به نمایش درآمد هم برای جشنواره جذاب است این فیلم که محصول سنگاپور و مالزی بود درام تاریخی عجیب و غریب بود. این فیلم هم برای جشنواره  برگ برنده است زیرا طولانی ترین فیلم تاریخ سینما است. یا فیلم برادران کوئن «درود بر سزار» با دارا بودن ستاره های مختلف شور و هیجان خاصی را به افتتاحیه جشنواره داد و این فیلم برای افتتاح جشنواره مناسب شناخته شد تا شور و هیجان مناسب به جشنواره امسال ببخشد.

سیاست های بالادستی اتحادیه اروپا در فستیوال کن و برلین/ عباس کیارستمی را کن معروف کرد

وی درباره برخی از فیلمسازان که در جشنواره هایی چون کن و برلین دارای کرسی هستند گفت: جشنواره هایی از جمله برلین و کن استعدادها را کشف می کنند و مسیر فیلمسازی شان را دنبال می کنند مانند دانیس تانوویچ ،ژانگ ییمو یا برخی فیلمسازها صاحب کرسی هستند و پروسه کاریشان توسط جشنواره  دنبال می‌شود. از جمله فیلمسازان ایرانی که توسط کن معروف شد عباس کیارستمی است. جشنواره ها به کارهای این اشخاص که خودشان آن ها را معرفی کردند توجه دارند.  شناساندن برخی استعدادهای جوان و توجه به کارنامه کاری شان جزء سیاست های جشنواره است. برلین و کن در قاره اروپا برگزار می شوند و  سیاست های اتحادیه اروپا  در عملکرد آن ها نقش دارد نمی توان این جشنواره ها را  از سیاست های اتحادیه اروپا و سیستم سیاسی کشورهای برگزارکننده جدا دانست. بخشی از سیاست های بالادستی اتحادیه اروپا در فستیوال شاهد هستیم البته نه به تمامی اما قابل رویت است.

جشنواره برلین بی سیاست نیست

معلم ادامه داد : جشنواره برلین سیاسی نیست ولی بی‌سیاست هم نیست. در انتخابی که صورت می گیرد و  در یک سبد ارایه می دهند  سعی می کنند  سیاست ها لحاظ شود و محصولات متنوع و مسایل مختلف  به جشنواره راه یابند. به طور مثال سال گذشته  مساله زنان در کن در صدر قرار گرفت در همین راستا از ایران فیلم «ناهید» مورد توجه قرار گرفت. روی سوژه «مد مکس» هم توجه کنید شخصیت اول داستان زن است. سیاست های جشنواره با تاکتیک های متعدد سالانه فضای آن سال را تغییر و تحت الشعاع قرار می دهد. امسال  مساله مهاجرت به اروپا مورد توجه قرار گرفته شده بود و صندوق های کمک به مهاجرین در فستیوال قرار داده شده بود تا کسانی که علاقمند هستند به  مهاجرین پناهنده کمک کنند.

پرونده هسته ای ایران در برلین

وی در ادامه به سیاست های اتحادیه اروپا در امضاء توافق هسته ای با ایران اشاره کرد و گفت: در راستای سیاست های اتحادیه اروپا فیلم مستند «روزهای صفر» ساخته الکس گیبنی که درباره پرونده هسته ای ایران و توافق صورت گرفته که باعث خشم اسرائیلی ها شد و به نوعی مظلومیت ایران را به نمایش گذاشته بود. جشنواره به دلیل هدفی که دنبال می کرد آن را پررنگ کرد و با انتخاب آن به روی آن نور انداخت.  یا فیلم مستند «مایکل مور» که در راستای کارهای قبلی فیلمساز به نوع تفکر حاکمیتی آمریکا انتقاد دارد به نمایش درآمد. در این فیلم فیلمساز به سیاست تجاوز به کشورهای دیگر ساخته شده و نام آن «تجاوز بعدی کجاست» اکران شد.  فیلمی آلمانی به نام «24 هفته» نقد مسایل اجتماعی اروپا و سقط جنین است . مادری متوجه بچه  بیمار و عقب مانده اش می شود و بعد از سقط دچار چالش های احساسی می شود. طیف متنوع موضوعات و تنوع در معنا  به جشنواره منطق می‌دهد نکته ای که  متاسفانه به آن در جشنواره فجر توجه نداریم . فیلم «اژدها وارد می شود» از سوی برلین به دلیل تنوعی که در ساختار اثر دیده می شود انتخاب می شود و نسبت به سالهای پیش که از ایران انتخاب می شد متفاوت است یک فیلم سورئالیستیک.  فیلم «لانتوری» در ادامه بحث مسایل اجتماعی و مسئله اسید پاشی و تاثیرگذاری جنبه بخشش در فیلم باعث انتخاب فیلم شده است. همچنین مستند مهرداد اسکویی که قابلیت طرح جهانی دارد انتخاب شد. فیلم «رفیع پیتز» ( اسم من نرو) به سیاست های آمریکا نگاه انتقادی تندی دارد . فیلم  راجع به مهاجر پذیری آمریکا وشرایط گرفتن گرین کارت برای یک مکزیکی است نسبت به کارهای قبلی فیملساز بهتر بود. فیلم داستان مکزیکی است که به آمریکا مهاجرت کرده اما او را باز می گردانند و برای دریافت گرین کارت به خدمت سربازی می رود و مجبور به حضور در خاورمیانه است. سوژه بسیار جالبی بود.

عدم توجه به فیلم های جریان اصلی سینما در این دوره از جشنواره برلین

وی در خاتمه تاکید کرد: با توجه به این مهم که جشنواره برلین تنوع خود را حفظ کرده بود. اما فیلم های جریان اصلی سینما در برلین امسال کم بود و سینمای شاداب کم داشت. جریان اصلی سینما در بخش مسابقه  کمتر حضور داشت. از بخش های جانبی جشنواره برلین سینما  و آشپزی و رونمای از سریالهای جدید تلویزیون است که اخیراً بازتاب های مردمی زیادی پیدا کرده است.