1

چرا خشایار الوند بعد از مرگش برای سازمان عزیز شده؟؟

سینماروزان: کم نبوده اند دست اندرکاران محصولاتی ماندگار برای رسانه ملی که حتی بعد از مرگ هم چنان که باید مورد توجه این رسانه قرار نگرفتند. از اکبر خواجویی و عزت انتظامی گرفته تا ضیاءالدین دری  هیچ گاه حتی پس از مرگ شرایط پروپاگاندای خبری سازمان حول خود را تجربه نکردند!

آنها در حرفه خویش از بازیگری تا کارگردانی نفر اول بودند و قدر ندیدند پس چطور شده خشایار الوند بعد از مرگش تا این حد برای رسانه ملی عزیز شده؟؟

الوند علیرغم شخصیت متواضع و نمکین اش در اغلب پروژه های تلویزیونی از “قهوه تلخ” تا “شبهای برره” و از “مرد هزارچهره” تا “نقطه چین” هم نه طراح و سرپرست نویسندگان که صرفا یکی از نویسندگان بوده! این طور نیست؟

پس چطور است درست بعد از مرگش رسانه ملی سعی دارد با خبرسازی حول خشایار الوند او را به عنوان نویسنده اصلی چنین مجموعه هایی معرفی کند؟

آیا الوند باید پررنگ شود تا نام پیمان قاسم خانی سرپرست نویسندگان این مجموعه های شناخته شده کمرنگ شود؟ چرا؟ چون پیمان در سالهای اخیر دیدگاه مثبتی به همکاری با رسانه ملی نداشته؟ امثال مهراب قاسم خانی و امیر ژوله نیز که کم و بیش در گروه نویسندگان چنین سریالهایی بوده اند هم چنان که باید ردی مستقل از خود بجا نگذاشته اند

؛ بماند که مواضع سیاسی آنها نیز خوشامد اداره کنندگان رسانه ملی نبوده!!

پس بهترین مسیر برای رسانه ملی مانور حول خشایار مرحوم است تا نگارنده اصلی این سریالها و دیگر همکاران نگارش به حاشیه بروند؟؟




اعتراضات یک بازیگر پیشکسوت به اوضاع اقتصادی تراژیک بدنه صنف⇐سه سال تمام بیکار بودم و هیچ کس نپرسید کرایه خانه‌ات را چطور می‌دهی؟/خانه سینما فقط حق عضویت می‌گیرد و هیچ کاری برای اعضا انجام نمی‌دهد/بچه‌پولدارها با پول دادن به تهیه‌کنندگان، بازیگر می‌شوند و هیچ کس هم نمی‌تواند جلویشان بایستد

سینماروزان: فقط مدت کوتاهی در دولت دهم بود که بهانه‌هایی مانند نوروز موجبات آن را فراهم می‌آورد که هدیه ای مادی یا به صورت سبدکالا در اختیار بدنه صنف سینما قرار گیرد؛ هدیه‌ای که باعث می‌شد بدنه سینما هم حس احترام بهشان دست دهد.

به گزارش سینماروزان در سالهای اخیر اما نه تنها حتی یک بار هدیه یا اقلام رفاهی میان کف سینماگران توزیع نشده بلکه ارجحیت رابطه بر ضابطه در استفاده از نیرو برای پروژه های مختلف موجب بیکاری بخش عمده ای از سینماگران پیشکسوت شده است.

محمد شیری از جمله بازیگران قدیمی سینما و تلویزیون که از اواسط دهه 50 و با سریال «ایتالیا ایتالیا» کارش را در تلویزیون آغاز کرده و از اواخر همین دهه هم وارد کار سینما شد و بعدتر در کلی فیلم و سریال بازی کرد، یکی از پیشکسوتان گلایه مند از اوضاع اقتصادی بدنه صنف است.

شیری در گفتگو با روزنامه «جام جم» با گلایه از باندبازیهای حاکم بر سینما و تلویزیون که موجبات بیکاری پیشکسوتان را فراهم کرده روایتی ارائه داده از 3 سال بیکاری خود در شرایطی که حتی یک نفر از مدیران صنفی هم حالش را نپرسیده است.

این روزها مشغول چه کاری هستید؟

بعد از مدت‌ها بیکاری در فیلم «لازانیا» به کارگردانی آقای حسین قناعت بازی کرده‌ام و برای بازی در یک فیلم سینمایی دیگر هم صحبت کردم، اما هنوز قطعی نشده است.

پس بعد از مدت‌ها سینما به شما روی خوش نشان داده و دوباره به سینما برگشته‌اید. در ژانر آثار کمدی آثار خوبی در کارنامه دارید، چرا در سال‌های اخیر کمتر به شما نقش‌های طنز پیشنهاد شده است؟

بله! عاقبت مرغ سعادت روی شانه‌ام نشست! چند سالی است باندبازی در حوزه بازیگری زیاد شده و من علاقه‌ای ندارم وارد باندی شوم و به دفاتر تولید فیلم بروم و چاکرم و مخلصم تهیه‌کننده‌ها شوم که به من نقش بدهند!

خیلی از بازیگران قدیمی گلایه دارند که دست‌های پشت پرده نمی‌گذارد به آنها نقشی برسد به نظر شما که بازیگر با تجربه‌ای هستید، چرا این اتفاق در حوزه بازیگری رخ داده است؟

معتقدم اخلاق نه تنها در صنف بازیگری، بلکه در همه ابعاد جامعه کمرنگ شده. من عضو هیات مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر هم هستم. خیلی از بازیگران به من می‌گویند حدود دو سال است که بیکارند! اما انجمن ما قدرت اجرایی ندارد که بتواند برای این گروه از بازیگران کاری کند. واقعیت این است که ما امنیت شغلی نداریم!

خانه سینما برای حمایت سینماگران در هر رشته و شاخه‌ای راه‌اندازی شد، چرا این خانه صنفی نمی‌تواند از اعضای خود حمایت کند؟

من عضو خانه سینما هستم، اما آنجا هیچ‌کاری برایم نکرده است. از طریق خانه تئاتر بیمه شدم‌. خانه سینما هر سال از ما حق عضویت می‌گیرد، اما آنقدر قدرت ندارد که برای اعضایش امنیت شغلی فراهم کند. الان تهیه‌کننده‌ها حرف اول را در انتخاب بازیگران می‌زنند و حتی کارگردان‌ها نیز چندان حق انتخاب ندارند. من به عنوان بازیگر، سال‌های زیادی از عمرم را پای این کار گذاشته‌ام و خودم را به مردم ثابت کرده‌ام و از آنها نمره قبولی گرفته‌ام اما حاضر نیستم اعتبارم را نادیده بگیرم و به هر قیمتی نقش بگیرم. سنم بالا رفته و نمی‌خواهم برای کار به هر کسی رو بزنم!

اگر به گذشته برگردید باز هم بازیگری را به عنوان شغل انتخاب می‌کنید؟

روح زنده‌یاد علی معلم شاد! چند شب قبل از فوتش یک شب که حالم خیلی بد بود به او پیام دادم که «علی جان بیداری!» ده دقیقه بعدش به‌من زنگ زد و گفت: «چی شده بی‌خواب شدی؟» گفتم: «از روزی که در جشن حافظ مرا نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر کردی دیگر کسی سراغم نیامد!». وقتی کسی نامزد دریافت جایزه می‌شود، یعنی کارش را خوب انجام داده و باید پرکارتر شود اما برای من قضیه برعکس شد. نمی‌دانم، چرا برای من این اتفاق افتاد.

شما در «قهوه تلخ» بازی نکردید، آیا دلیل خاصی داشت‌؟

هم خودم و هم دیگران از این موضوع متعجب شدیم. بعد از موفقیتم در سریال «شب‌های برره» گمان می‌کردم پرکار خواهم شد، اما آقای مدیری در آثار دیگرش سراغم نیامد. من در سریال «جایزه بزرگ» با مهران مدیری همکاری کردم که بازیگر برتر شبکه سه در همان سال شدم و در سریال «شب‌های برره» هم با او همکاری کردم. این دو کار باعث شد خیلی‌ها فکر کنند من در باند او هستم، اما اینچنین نبود. من در باند هیچ کسی نیستم و از باند خوشم نمی‌آید.

به این سوالم جواب ندادید، اگر به عقب برگردید باز هم بازیگر می‌شوید؟

بله! چون دوست دارم با کارم مردم را شاد کنم. عضو شورایاری منطقه ایرانشهر هم هستم، دوست دارم برای مردم کار کنم. سال 68 برای اجرای یک تئاتر به اروپا رفتیم اولین گروه تئاتری بودیم که بعد از پیروزی انقلاب به اروپا می‌رفت. همان زمان شرایط مهیا بود همان‌جا بمانم و بعد به آمریکا بروم‌؛ اما من ایران و مردم کشورم را دوست دارم. در ایران به دنیا آمدم و حتی اگر گدایی هم کنم از وطنم نمی‌روم.

به جوان‌هایی که دوست دارند بازیگر شوند و از این راه به پول و شهرت دست پیدا کنند چه توصیه‌ای دارید؟

به همه جوان‌هایی که به من مراجعه می‌کنند و می‌خواهند وارد حرفه بازیگری شوند توصیه می‌کنم بازیگری را به عنوان شغل اول خود انتخاب نکنند. بدون فانوس وارد این تاریکی نشوند! بازیگری امنیت شغلی ندارد! سه سال بیکار بودم که بازی در «لازانیا» به من پیشنهاد شد. هیچ‌کس نپرسید تو کرایه خانه‌ات را چگونه تأمین می‌کنی یا بقیه مشکلاتت را چگونه رفع می‌کنی؟؟ این شرایط فقط برای من نیست، خیلی از بازیگران دچار این مشکلات هستند. این روزها واویلایی است در دنیای بازیگری! نقش می‌فروشند! این روش بدترین نوع کاسبی است. مگر می‌توان هنر را خرید؟ یک آدم پولدار بدون این‌که بداند بازیگری چیست به تهیه‌کننده مقدار زیادی پول می‌دهد و بازیگر یک فیلم می‌شود. این اتفاقات بشدت حالم را بد می‌کند.




مرگ بازیگر «قهوه تلخ»!+عکس و ناگفته‌های همسر از شوهر

افسانهسینماروزان: عارف لرستانی بازیگر سینما و تلویزیون بر اثر سکته قلبی درگذشت.

عارف لرستانی بازیگر سینما٬ تئاتر و تلویزیون صبح شنبه 26 فروردین در سن ۴۶ سالگی بر اثر سکته قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

این بازیگر که با مجموعه «جنگ ۷۷» اثر مهران مدیری پا به عرصه بازیگری گذاشت در آثار مختلفی از جمله مجموعه‌های «ویلای من»٬ «مرد دوهزار چهره»٬ «قهوه تلخ» و «در حاشیه» و همچنین آثار سینمایی همچون «مانی و ندا»، «شام عروسی» و «معادله» به ایفای نقش پرداخته بود.

عارف لرستانی در ابتدای دهه نود با افسانه ناصری از کارمندان سفارت ژاپن در تهران ازدواج کرده بود؛ بهانه این ازدواج، اطلاعاتی بود که عارف بنا بود برای سفر برخی همکارانش به ژاپن از آشنای قدیمی اش الهام ناصری بگیرد و همین کمک به افزایش آگاهی درباره ژاپن بود که این دو نفر را به سمت ازدواج و تشکیل زندگی مشترک برد.

اصیل با تفکرات سنتی

الهام ناصری درباره همسرش گفته بود: عارف، با وجود آن که سن زیادی ندارد، اما یک مرد اصیل ایرانی، با تفکرات سنتی است.

ناصری درباره زندگی مشترک با عارف اظهار داشته بود: در زندگی مشترک من و عارف، این طور نیست که بگوییم چه کسی حرف آخر را می‌زند، هر کدام از ما که در بعضی از کارها تجربه بیشتری دارد و می تواند تصمیم درست تر بگیرد این کار را می کند. در زمینه هایی من از تجربه بیشتری برخوردارم و تصمیم می گیرم و در زمینه هایی عارف تصمیم می گیرد.

ناصری ادامه داده بود: به ندرت غیر از پدرم، مردی را که صفات ارزنده و ارزشمند انسانی داشته باشد، دیده بودم. دوستان و آشنایانم با مردانی ازدواج کرده بودند که نقاط ضعف اخلاقی و رفتاری زیادی داشتند و من می ترسیدم اگر ازدواج کنم به همان بلا دچار شوم و در زندگی آب خوش از گلویم پایین نرود. به این جهت، معیارم برای انتخاب همسر مسئولیت پذیری، سواد و معلومات بود. عارف تمام این خصوصیات را داشت و در هر زمینه ای از جمله بازیگری، ورزش، تاریخ، ادبیات، مذهب و… خیلی باسواد است و اطلاعات زیادی دارد. چون زیاد کتاب می خوانم، دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که به کتاب علاقمند باشد که خوشبختانه از این جهت هم شانس آوردم و عارف بسیار اهل مطالعه است.

همسر عارف درباره خانواده این بازیگر بیان داشته بود: خانواده همسرم بسیار مهربان و حامی من هستند به طوری که اصلاً احساس نمی‌کنم وارد خانواده دیگری شده‌ام وقتی تماس می‌گیرند و حال مرا می‌پرسند برایم خیلی ارزش دارد.

الهام ناصری با اشاره به همکاریهای متوالی عارف با مهران مدیری گفته بود: من و عارف به مهران مدیری ارادت خاصی داریم، عارف وقتی از طرف مدیری دعوت به کار می شود، به خاطر دوستی و اعتمادی که به خلاقیت و هنر او دارد، بی هیچ تردیدی پیشنهاد را می پذیرد. به طور متقابل من هم از همکاری انها خوشحال می شوم، چون با شناختی که از افکار و روحیه عارف دارم می دانم که او به راحتی راضی نمی شود فقط به خاطر پول در هر کاری بازی کند.

عارف لرستانی و همسرش افسانه ناصری
عارف لرستانی و همسرش افسانه ناصری



مهران مدیری: برای هر قسمت “دورهمی” ۶۰ میلیون می‌گیرم/رقم دستمزدم برای فیلم “ساعت ۵ عصر” ۲۰ میلیارد است!/اسپانسر “دورهمی” بودجه فیلم را می‌دهد

سینماژورنال: نشست خبری فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» به کارگردانی مهران مدیری عصر  ۴ شهریورماه در هتل هما با حضور مهران مدیری برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال مدیری در این نشست با لحنی که مشخص نبود جدی است یا شوخی رقم دستمزد خود در هر قسمت از “دورهمی” را 60 میلیون تومان اعلام کرد و همچنین ادعا کرد که دستمزدش برای ساخت فیلم “ساعت 5 عصر” حدود 20 میلیارد تومان است!

بخشهای خواندنی گفته های مهران مدیری در این نشست را بخوانید:

هشت سال است به دنبال تولید این فیلم ام

— ۸ سال است که تصمیم دارم این کار را انجام دهم و مرتب می‌گفتم دیگر سریال نمی‌سازم اما نمی‌شد و امسال فکر کردم در فرصت ۲ ماهی که (مهر و آبان) ضبط برنامه “دورهمی” متوقف می‌شود، می‌توانم این کار را انجام دهم و اگر از این فرصت استفاده نکنم به سال بعد می‌افتد و شاید آن وقت بمیرم و فیلم نساخته باشم.

ایده فیلم هم مربوط به دو سه سال قبل است که خیلی ناگهانی به ذهنم رسید و ماجرای آن چیزی است که هر روز در اطراف ما اتفاق می‌افتد در حالی که ما خیلی متوجه آن نیستیم. البته داستان آن را نمی‌توانم خیلی تشریح کنم ولی کلیت آن مربوط به زندگی آدمی از ۷ صبح تا ۵ عصر یک روز است که باید به مکانی برسد تا برای پرونده خود امضایی را بگیرد.

این فیلم با گروه سابق ساخته نخواهد شد

–درباره تشابه این اسم با فیلم‌های دیگری از سیامک شایقی و سمیرا مخملباف با لحنی شوخی گفت: پس بهتر است اسم فیلمم را «ساعت ۲ و ربع بگذارم اما واقعا از این فیلم‌ها اطلاعی نداشتم. داستان فیلم من به گونه‌ای است که مکانی که شخصیت اصلی داستان باید خود را به آنجا برساند، در ساعت ۵ عصر بسته می‌شود؛ ضمن این که این واژه برای من یادآور شعر زیبایی از لورکا است که از کودکی آن را به یاد دارم.

–این فیلم با همان گروه همیشگی همکارانم در سریال سازی ساخته نمی‌شود و کاملا با گروه جداگانه‌ای کار خواهم کرد اما شاید دو سه نفر از همکاران پشت صحنه‌ حضور داشته باشند.

فیلمنامه برای گرفتن مجوز دچار تغییر نمی‌شود

–فیلمنامه “ساعت ۵ عصر” در حال نوشته شدن است و احتمالا تا ۱۵ روز دیگر آماده می‌شود. این فیلم کاملا رئال و اجتماعی است و هیچ فضای فانتزی در آن وجود ندارد. با این حال یک کمدی با سوژه تلخ است که داستان آن را در اطراف‌مان می‌بینیم ولی به شکلی غلو شده در فیلم نشان داده می‌شود. برای ساخت فیلم هم پس از این که فیلنامه به پایان رسید، آن را برای کسب مجوز به وزارت ارشاد ارائه خواهم کرد.

— فیلمنامه در ارشاد دچار تغییر نمی شود چون اصلا موردی ندارد که بخواهد مشکلی ایجاد کند اما اگر هم باشد با گفت‌وگو حل می‌شود.

90 درصد سکانسها خارجی است

–سیامک انصاری، بازیگر اصلی فیلم است و به جز خودش که نقش کوتاهی دارد، سه بازیگر دیگر هم حضور خواهند داشت. در این فیلم صحنه‌هایی وجود دارد که با همراهی حدود هزار نفر آن را فیلمبرداری خواهیم کرد و برای این کار از دستیاران و برنامه‌ریزان پروژه کمک خواهم گرفت تا جمعیتی که حضور خواهد داشت، کنترل شود چون قرار است صحنه‌هایی داشته باشیم که تمام پرده سینما پر از آدم باشد.

–در تمام سال‌هایی که کار کرده‌ام علاقه‌ای به گرفتن صحنه‌های خارجی نداشته‌ام و فکر می کنم این فیلم تمام این سال‌ها را از دماغم درآورد چون ۹۰ درصد سکانس‌ها خارجی است.

اسپانسر “دورهمی” بودجه را تأمین می کند

–“ساعت ۵ عصر” سراسر نقد اجتماعی است و در آن تهران را مثل یک تیمارستان یا یک جای خیلی شلوغ می‌بینیم که در آن هزاران نفر می‌چرخند. در واقع کمدی فیلم در خدمت همین نقد اجتماعی و فرهنگی است.

— سرمایه‌گذار این فیلم همان اسپانسر مجموعه “دورهمی” است و از این همکاری خوشحالم چون در این سال‌هایی که کار کردم هیچ اسپانسری به این خوبی نداشتم.

فراخوان بازیگری نداریم

–بنای ما بر این است که اصل هر چیزی در کار دیده شود ولی اگر یک نفر بتواند چیزی را نشان دهد که با اصل ماجرا فرقی نداشته باشد، آن موقع می‌توانم به آن فکر کنم اما نمی‌دانم چنین امکاناتی در اینجا هست یا خیر؛ به همین دلیل فعلا همه چیز را بر اصل بودن گذاشته‌ام.

–برای انتخاب بازیگران فکر نمی کنم احتیاجی به فراخوان باشد چون برای همان هزار نفر هم افراد لازم هستند همان طور که در “قهوه تلخ” یا “مرد هزار چهره” در سکانسی که برای دادگاه فیلمبرداری می‌کردیم هزار نفر حضور داشتند؛ هرچند کنترل آن سخت می‌شود.

مهران مدیری ساعت 5 عصر
مهران مدیری در نشست “ساعت 5 عصر”

سیامک انصاری سال‌ها برای این فیلم تمرین کرده است

–از ۱۰ مهرماه ضبط “دورهمی” متوقف می‌شود و فیلمبرداری “ساعت ۵ عصر” از نیمه مهرماه آغاز می‌شود. سیامک انصاری در تمام این سال‌ها برای این فیلم تمرین کرده است چون در اینجا اوج شخصیتی را که تاکنون بازی کرده ایفا خواهد کرد؛ آدمی که همه بلاهای جهان سرش می آید و او در تمام این سال‌ها آن را بازی کرده است. به همین دلیل فکر می کنم هنوز بهترین گزینه برای این نقش او باشد.

— البته قطعا اگر من بازی کنم جذاب‌تر می شود ولی این فیلم به شدت کار سختی است. غیر ممکن است که در آن هم بازی کنم و هم آن را بسازم.

دستمزد ۲۰ میلیاردی برای اولین فیلم سینمایی؟!

–دستمزد من برای “دورهمی” ۳۰ میلیون تومان نیست و نمی‌دانم چرا روزنامه‌ها که باید علیه شایعات عمل کنند، درست مطالب را انعکاس نمی‌دهند. من برای هر قسمت ۶۰ میلیون تومان می گیرم و اصلا می گویم چرا کار آدم را خراب می کنید و می‌گویید ۳۰ میلیون تومان.

–دستمزدم برای فیلم سینمایی “ساعت 5 عصر” ۲۰ میلیارد تومان است!!!

از در حاشیه تا مرگ عباس کیارستمی

–درباره اینکه با توجه به تجربه‌ای که از ساخت «در حاشیه» داشته آیا نمی‌خواهم با توجه به مرگ عباس کیارستمی، اثری در این‌ باره بسازم باید بگویم من در “دورهمی” راجع به این قضیه حرف زدم اما تلویزیون صلاح دانست آن را پخش نکند چون می‌گویند هنوز معلوم نیست چه اتفاقی افتاده و تا چیزی ثابت نشود نمی‌توان درباره آن صحبت کرد اما یک بار حرف‌هایمان را درباره مشکلات پزشکی گفتیم و دچار آن مسائل شد و به همین دلیل دیگر چنین قصدی ندارم.

خیلی دیر متوجه پشت صحنه شدم

–آنچه از قول من درباره مصاحبه نکردن و برخی مسائل دیگر به خبرنگارانی که به “دورهمی” آمده بودند گفته شد حرف‌های من نیست و بابت آن عذرخواهی می کنم اما واقعیت این است که در این سال‌ها دستیاران و مدیران تولیدی که با آن ها کار کرده ام یک قراری با هم گذاشته‌اند که هر اتفاقی می افتد مدیری نفهمد. آن ها خودشان این تصمیم را گرفته‌اند و اجرا هم می‌کنند. من خیلی دیر متوجه این مساله شدم و سال ها طول کشید که بفهمم آن پشت چه اتفاقی می افتد و وقتی فهمیدم یک روز گفتم این کار فشار بیشتری به من وارد می کند. وقتی هم خودم آمدم وسط که ماجرا را حل کنم کار خیلی سخت شده بود . به همین دلیل خواستم چنین نشستی برگزار شود و هرچند وقت یک بار هم آن را تکرار خواهیم کرد.

–آن جمله{هرکس با عمه‌اش قهر می کند روزنامه‌نگار می‌شود} را درباره همه خبرنگاران نگفتم ولی معتقدم گاهی اتفاقاتی می افتد که برای حرفه خبرنگاری خوب نیست هرچند در همه حرفه‌ها وجود دارد اما گاهی یک چیزهایی تیتر می شود که برای دیده می شود ولی این به زندگی و آبروی یک آدم لطمه می‌زند.

دیگر سریال نخواهم ساخت

— آن چه پیش از این در برنامه “هفت” گفتم مربوط به این بود که دیگر سریال نخواهم ساخت چون دیگر علاقه‌ای به آن ندارم اما کاری مثل “دورهمی” را که متفاوت باشد جذاب می‌دانم و آن را خیلی هم دوست دارم. وقتی روی صحنه برای مردم چیزهایی را می گوییم که در نهایت بازخوردهایی گرفته می شود و می‌بینیم مردم دوست دارند حرف‌های صریح تر و شفاف‌تر را بشنوند کار جذاب‌تر می شود ضمن اینکه این برنامه برایم یک تجربه خیلی خوب بود که یادآور کارهای تئاتری‌ام هم شد.

–من می خواهم در “دورهمی” نشان دهم آن هنرمندی که الگوست و مردم برای آن غنج می‌زنند این است که می‌بینید. می خواهم نشان دهم آدمی که بلیت‌های کنسرتش خیلی زود تمام می شود این است. درواقع دوست دارم بخش‌های دیگرش را هم به مردم نشان دهم چون وقتی بعضی از هنرمندان چیز دیگری از خود را نشان می‌دهند و نه کتاب می خوانند و نه هیچ چیز دیگر به نظرم یک فاجعه است.

–“دورهمی” رقیب «خندوانه» نیست؛ چرا که ساختار آن‌ها و نیز هدف دو برنامه کاملا از یکدیگر متفاوت است، قطعا یکی از کسانی که به برنامه “دورهمی” دعوت خواهد شد رامبد جوان است.

نگارش زندگینامه چهارجلدی

— از سال آینده شروع به نوشتن زندگینامه خود از کودکی تا به امروز می‌کنم که فکر می‌کنم چهار جلد خیلی قطور شود چون برشی از ایران شامل زندگی فرهنگی، اجتماعی، جنگ و هنر خواهد بود. در واقع می‌خواهم همه آنچه را که در این سال‌ها دیده‌ام در کتابی بنویسم.




برزو ارجمند: برای بازی در دو سکانس “چهارشنبه نوزده اردیبهشت” ۱۸ کیلو کم کردم/هنوز هم دستمزدمان برای “قهوه تلخ” تسویه نشده

سینماژورنال: برزو ارجمند بازیگر سینما و تلویزیون مهمان بامداد جمعه سیزده فروردین برنامه “صفر صفر” رضا رشیدپور بود.

به گزارش سینماژورنال برخی از فرازهای خواندنی گفته های ارجمند در برنامه رشیدپور را در ادامه بخوانید:

–دی.وی.دی ماقبل آخر “قهوه تلخ” ضبط شده بود اما دی.وی.دی آخر نه.

چه کسی گفته دستمزدمان را برای “قهوه تلخ” دریافت کردیم؟ هنوز هم تسویه حساب نکرده ایم.

-برای بازی در دو سکانس “چهارشنبه 19 اردیبهشت” 18 کیلو وزن کم کردم.

–بعد از بازی در “سفر سرخ”(1379) که اولین تجربه بازیگری سینمایی ام بود، حمید فرخ نژاد کارگردان این فیلم گفت اگر تا جشنواره فیلم بازی نکنی اتفاقات خوبی برایت می افتد و من هم همین کار را کردم اما فیلم توقیف شد و اصلا به جشنواره راهش ندادند تا سالها بعد!!!

–فوت پدرم کمرم را شکست چون پدرم فقط پدر نبود و مهمترین رفیق و دوستم در زندگی بود. بعد از فوت پدر دیگر نمی دانم در رابطه با فرزندانم باید مثل پدر باشم یا نه.

–90 درصد مردم ما درست رانندگی می کنند ولی آن 10 درصد نادرست، کار را خراب می کنند. باید جریمه ها را زیاد کرد و به دو میلیون تومان رساند بلکه مشکل حل شود.

–درست است که در خانواده ای آشنا با موسیقی بزرگ شدم اما سواد موسیقی ام آن قدر نشده که آلبوم بدهم.




كدام برنامه مي‌تواند ركورد “نود” و “خندوانه” را جابه‌جا كند؟/روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب پاسخ داد

سینماژورنال: در روزهای بعد از توافق هسته ای دو جناح اصلی سیاست ایران درگیر بررسی جزییات این توافق موسوم به “برجام” بوده اند.

به گزارش سینماژورنال اخیرا هم بررسی برجام با حضور نمایندگان مذاکره کننده در موضوع هسته ای و نمایندگان مجلس صورت گرفت که فیلمهای آن نیز در فضای مجازی منتشر شد.

سیدعلی میرفتاح روزنامه نگار اصلاح طلب تازه ترین یادداشتش در “اعتماد” را با این عبارت شروع کرده که اگر فیلم بررسی برجام روی آنتن می رفت قطعا بیشتر از “خندوانه” و “نود” مخاطب داشت.

البته که میرفتاح این ادعا را محلی کرده برای نقد برخی سیاستهای رسانه ملی.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاج را ارائه می دهد:

اگر پخش می شد رکورد می زد

اگر فيلم بررسي برجام را ـ تمام و كمال ـ پخش مي‌كردند، يقين كنيد كه از حيث تماشاچي ركورد نود و خندوانه را مي‌زد. اگر دي‌وي‌دي‌اش مي‌كردند و در شبكه خانگي به فروشش مي‌رساندند از قهوه تلخ هم پرفروش‌تر مي‌شد. همين مختصرش كه پخش شده كم تماشاچي نداشته، مشروح مذاكرات را هر سايتي گذاشته آمار بازديد و كليكش ١٠ برابر شده.

مردم ایران سیاسی اند

توي اين چند روز هر آدمي را با هر گرايشي و با هر سطح سوادي و هر سن و سالي ملاقات كرده‌ام بحث مذاكرات را پيش كشيده و از ظريف و زاكاني و بذرپاش و عراقچي و… قول‌هاي شنيدني نقل كرده. در امريكا هم مذاكرات كنگره را با كري و اعوان و انصارش پخش تلويزيوني كرده‌اند، اما اگر آمار بگيريم، ايراني‌ها بيشتر آن را ديده‌اند تا امريكايي‌ها. مردم ايران سياسي‌اند و از مناسبات سياسي دنيا ـ تقريبا ـ سردرمي‌آورند، اما امريكايي‌ها دنبال اين چيزها نيستند. نه فقط امريكايي‌ها كه مردم هيچ كجاي دنيا ذوق و سليقه سياسي ندارند. لااقل به اندازه ما ايراني‌ها جذب سياست و بازي‌هاي سياسي نمي‌شوند.

کلا از بازی سیاسی خوشمان می آید

شايد بگوييد مردم ايران چون در مذاكرات هسته‌اي ذي‌نفع و ذي‌مدخلند با حساسيت، اخبار و مسائل مرتبط با آن را دنبال مي‌كنند. دنبال مي‌كنند كه از آينده تحريم‌ها سردربياورند و از مناسبات سياسي كشورشان باخبر شوند. حتما تاحدودي همين است كه مي‌فرماييد، اما علاقه به سياست در ايران جدي‌تر و پيچيده‌تر از اين حرف‌هاست كه منحصر به نفع و ضرر ـ يا اطلاع از نفع و ضرر ـ اقتصادي باشد. ما كلا از بازي سياسي خوش‌مان مي‌آيد و عين تماشاي مسابقه فوتبال لذت مي‌بريم وقتي مي‌بينيم كه ظريف جواب نبويان را مي‌دهد يا بذرپاش سوال مي‌پرسد يا جليلي مچ مي‌گيرد يا ولايتي از در مخالفت با تيم قبلي درمي‌آيد و…

جذابتر از مذاکرات، رقابت سیاسی است

بحث‌هاي سياسي از بوكس و فوتبال هم جذاب‌ترند. جذابيت نود را به حساب فوتبال نگذاريد، لايه پنهان نود «سياست» است و جذابيت اصلي برنامه به جذابيت حرف‌هايي برمي‌گردد كه بوي سياست مي‌دهد. در آرم نود ظاهرا شعاري هست كه به «فوتبال با سياست» اشاره دارد.

بخصوص در دوران احمدي‌نژاد خيلي‌ها پاي نود مي‌نشستند تا از همين فوتبال با سياست خبر بگيرند. جمله‌ام را اصلاح كنم پاي تلويزيون مي‌نشستند تا ببينند دعواي سياسي خودش را در فوتبال چطور نشان مي‌دهد. حالا هم چيزي كه بيش از مذاكرات هسته‌اي جذاب است رقابت سياسي‌اي است كه خودش را در اين عرصه نشان مي‌دهد.

رقابت طایفه جلیلی و ظریف

واقعيت اين است كه از تحريم و غني‌سازي و آراندوي و از اين قبيل مهم‌تر رقابت طايفه جليلي با طايفه ظريف است. آنونس اين رقابت را دو سال و نيم پيش در ميزگردهاي انتخاباتي ديده بوديم، آنجا كه دكتر ولايتي شيوه جليلي را نقد كرد و ليوان خريدن و چانه زدن را مثال زد. يادتان هست؟ غير از رقابت هسته‌اي، در آن ايام يك آنونس ديگر هم پخش شد. رقابت قاليباف و روحاني.

روز پخش برنامه اصلی است

امروز روز پخش برنامه اصلي است. بحث دوقطبي و يك قطبي نيست، بحث اين است كه تا سر بزرگ از زير لحاف درنيايد و ته دعوا را معلوم نكند جذابيت برنامه فروكش نمي‌كند. اينكه يك روز خبر واردات بي‌رويه دولت قبل و اسرار دكل دزدي عيان شود و روز ديگر طرف مقابل مذاكره‌كننده‌ها را تخطئه كند بلكه به خيانت متهم‌شان كند، اصل دعوا نيستند بلكه نشانه‌ها و سيگنال‌هايي هستند كه خبر از يك امر جدي‌تر و بزرگ‌تر مي‌دهند. اتفاقا اگر بخواهيم هرچه زودتر از فضاي دوقطبي بگريزيم و فاصله بگيريم چاره‌اش رسيدن به فينال رقابت است. لاپوشاني كردن و تظاهر به خوبي و خوشي و خنده چاره‌ساز نيست، تازه انتظارات را هم بالا مي‌برد. حالا كه داريم به انتخابات نزديك مي‌شويم چاره‌اي نيست كه به فينال مسابقه هم نزديك شويم؛ فينال فيناليست‌ها.

فینال را بزرگان مدیریت کنند

فينال مسابقه را اگر بزرگان مديريت كنند چيز بد و خطرناكي از دلش درنمي‌آيد اما اگر آن را به تعويق بيندازند و به لايه‌هاي زيرين و پنهاني‌اش بفرستند آن وقت خطرناك مي‌شود و زبانم لال كار را بر همه مشكل مي‌كند. يك نكته ديگر هم حالا كه بحثش پيش آمده بگويم. خيلي‌ها فكر مي‌كنند كه جذابيت شبكه‌هاي ماهواره‌اي به رنگ و لعابي است كه تلويزيون‌هاي غربي دارند.

درمان درد تلویزیون کمی آزادی است

من شنيده‌ام كه بعضي‌ها تحليل كرده‌اند كه بي‌حجابي و بي‌بند و باري و نمايش خشونت و مسائل شانزده سال به بالا ازجمله عواملي هستند كه باعث مي‌شوند آمار تماشاچي‌هاي ماهواره بالا برود. بعيد نيست اينها هم مي‌توانند عواملي باشند. اما به نظرم القاي اين نكته كه تلويزيون ما خيلي چيزها را لاپوشاني مي‌كند و به روي خودش نمي‌آورد و پنهانش مي‌كند مهم‌ترين عامل در ريزش مخاطب است.

درمان درد تلويزيون «كمي آزادي» است و اگر به برنامه‌هاي پربيننده اين سال‌ها نگاه كنيد، مي‌بينيد دوز آزادي‌شان بيشتر بوده است يا لااقل تلقي عمومي اين است كه نود و بيست و سي و خندوانه آزادترند به مسائلي بپردازند كه بقيه برنامه‌ها نمي‌توانند. چه مي‌خواهم بگويم؟ عرضم اين است كه اگر بخواهيد با ماهواره به‌طور جدي رقابت كنيد و از صحنه عمومي بر او فايق آييد چاره‌اش همين است كه اين ملاحظات دست و پاگير را دور بيفكنيد و دوز آزادي را زياد كنيد و بگذاريد آنچه گفتني است، گفته شود و مردم احساس نامحرم بودن نكنند. مردم محرمند و شايسته‌اند كه از همه‌چيز – علي‌الخصوص آن رقابتفينال ـ باخبر شوند.




دلتنگی بازیگر “قهوه تلخ” برای پدر مرحومش+عکس

سینماژورنال: برزو ارجمند بازیگر آثار چون “قهوه تلخ” و “معراجیها” از جمله بازیگرانی است که در خانواده ای هنری رشد کرده است.

به گزارش سینماژورنال از یک سو پدرش انوشیروان ارجمند و از سوی دیگر عمویش داریوش ارجمند جزو بازیگران بنام ایرانی بوده اند.

برزو که چندی قبل پدرش را از دست داد در دلنوشته ای به بهانه سالروز تولد پدر آورده است: پدر مهربانم تولدت مبارك. دلم واسه بغلت براي صدات، دستات و قلب پر از مهرت خيلى تنگه.

برزو ارجمند در دامان پدر
فرزند برزو ارجمند در دامان پدربزرگ



سیامک انصاری: خانم دکتری در اعتراض به “در حاشیه” گفته بود آنقدر این سریال بیخود است که حتی یک قسمت از آن را هم ندیدم!!!

سینماژورنال: حواشی عجیبی که به واسطه شوخی با جامعه پزشکی در سریال “در حاشیه” مهران مدیری همزمان با فیلمبرداری آن آغاز شده بود همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال با این حال معاونت سیما تا اینجای کار به حمایت از این سریال پرداخته است و سعی کرده است بی توجه به این حاشیه ها، شرایط پخش بدون سانسور سریال را فراهم کند.

از جمله بازیگران محوری این سریال سیامک انصاری رفیق سالیان مهران مدیری است.

انصاری در گفتگویی با بهناز شیربانی در “شرق” علاوه بر صحبت درباره سبک بازیگریش مختصری هم درباره حاشیه های گریبانگیر “در حاشیه” سخن گفته است.

انصاری فقط با یک جمله طعنه ای زده است به بخشی از جامعه پزشکی که بدون دیدن سریال درباره آن قضاوت کرده اند و این جمله هم به نقل از پزشکی است که گفته “آنقدر این سریال بیخود است که حتی یک قسمتش را هم ندیده!”

سینماژورنال متن کامل گفتگوی سیامک انصاری را ارائه می دهد:

فکر می‌کردید سریال «در حاشیه» این‌قدر جریان‌ساز شود و نظرات موافق و مخالف بسیاری داشته باشد؟
فکر نمی‌کردم مردم این‌قدر سریال را دوست داشته باشند و از آن استقبال کنند، اما تصور می‌کردم حواشی به دنبال داشته باشد. در حقیقت در این سریال ما افرادی را با حرفه پزشکی می‌بینیم که بسیار فانتزی تصویر شده‌اند، با این پیش‌شرط که از حرفه خاصی صحبت می‌کنیم. با وجود نظرات مختلف درباره سریال، اما اتفاق خوشحال‌کننده در مورد «در حاشیه» این است که بین مخاطبان جایش را پیدا کرده و خیلی‌ها مجموعه را دنبال می‌کنند.
جالب است که مدتی قبل شنیدم خانم دکتری در اعتراض به این سریال گفته بود «آنقدر این سریال بی‌خود است که حتی یک قسمت از آن را هم ندیدم!» اصلا مگر امکان دارد که کسی سریال را ندیده و می‌داند که بی‌خود است! به هر حال تمام تلاش ما این بود که مردم چند دقیقه‌ای با این سریال اوقات مفرحی را سپری کنند.
«هومن صحرایی»که شما نقش آن را ایفا می‌کنید، شخصیت مهمی در این سریال محسوب می‌شود و به نوعی نقش پزشک مثبت سریال را ایفا می‌کنید که می‌تواند نماینده بخش زیادی از پزشکان این جامعه باشد. نظرتان درباره شخصیت‌پردازی این نقش چیست؟
«هومن صحرایی» یک شخصیت فانتزی است. او تخصصی در این بیمارستان دارد و در رشته‌ای تحصیل کرده که شاید از بین میلیارد‌ها نفر یک نفر پیدا شود که درگیر چنین بیماری‌ای باشد. به نظر من، اگر مخاطبان این سریال به دقت آن را نگاه کرده باشند جایی برای دلخوری نیست، این‌قدر همه چیز در این مجموعه حالت طنز و لطیفه دارد که به راحتی می‌توان متوجه شد که تلاشی است برای اینکه مردم چند دقیقه‌ای را شاد باشند و تفریح کنند. این سریال چیزی بیش از این نیست. «هومن صحرایی» هم در این سریال ویژگی‌های خاص خودش را دارد، اینکه به هر حال صاحب تخصصی است که نمی‌تواند از آن استفاده کند و بعد ناچار می‌شود کتاب‌هایش را حراج کند و از طرف دیگر شیطنت‌های خاص خودش را هم دارد. اساسا شخصیتی است که عمق عجیب و غریبی ندارد. البته مقصودم از این حرف این نیست که شخصیت‌پردازی نشده؛ در واقع شخصیت به گونه‌ای طراحی شده که مناسب یک مجموعه ٩٠ قسمتی است با تمام ویژگی‌های شخصیتی که در سریال می‌بینید.
سیامک انصاری عموما شخصیت کت و شلوار‌پوشیده و عصا قورت‌داده سریال‌های مدیری است؛ شخصیتی که ممکن است در ظاهر در آثار مختلف به هم شبیه باشد اما عملا با تنوع و رنگ‌آمیزی در هر اثر نسبت به اثر دیگر بسیار متفاوت ظاهر می‌شود. از چه راهی به شمایل مورد نظرتان در کار می‌رسید؟
قطعا اگر این‌طور است که شما می‌گویید یک بخش از آن به من برمی‌گردد و آدم‌هایی که اطرافم هستند. هر چند برخی خلاف نظر شما را دارند و معتقدند من خود را تکرار می‌کنم. به آنها هم حق می‌دهم که چنین تصوری داشته باشند. حتی خاطرم هست مهراب قاسم‌خانی در صفحه مجازی‌اش مطلبی راجع به من نوشته بود و کسی کامنتی زیر آن گذاشته بود که «آقای قاسم‌خانی چرا بی‌خود این آدم را گنده می‌کنی؟ به دوربین نگاه‌کردن که بازیگری نیست و هزار حرف دیگر…» این نظر، برایم جالب بود. طبعا سال‌هاست که من در این حرفه فعالیت می‌کنم و خواه ناخواه تجربه‌هایی به دست آورده‌ام. بازیگری هم به این راحتی نیست. هر چند مردم آزاد هستند نظراتشان را بازگو کنند، اما ما با کسی سر جنگ نداریم. برخی شیوه بازی من را دوست دارند و برخی دیگر نه. کسی هم مثل شما فکر می‌کند که بازی‌های من شبیه هم نیست، هر چند خودم هم همین حس را دارم و سعی کرده‌ام بازی‌هایم در آثار مختلف با تغییراتی همراه باشد. منتها نقشی که در هر سریال یا فیلم به من سپرده می‌شود توسط تیم نویسندگان نوشته می‌شود و بخش زیادی از شخصیت‌پردازی در متن وجود دارد و بخش دیگر به بازیگران دیگری که همبازی من هستند هم برمی‌گردد. ارتباط من با همکارانم و کاری که در آن حضور دارم هر کدام شکل و شمایل متفاوتی به نقش می‌دهد. بعید می‌دانم کیانوش استقرارزاده «شب‌های برره» به لحاظ شخصیت‌پردازی و بازی شبیه نیما زند کریمی «قهوه تلخ» باشد.
«در حاشیه» توانست بار دیگر گروه بازیگران طنزی را که کارهای موفقی از آنها، سالیان قبل از رسانه ملی پخش می‌شد و مردم با آن خاطره دارند، دور هم جمع کند. حضور شما، مهران غفوریان، محمدرضا هدایتی، جواد رضویان و البته مهران مدیری مقابل دوربین بیش از یک تیم موفق، کمی نوستالژیک هم به نظر می‌رسد…
بله، من این ترکیب را دوست و تعلق خاطر خاصی به آن دارم. همان‌طور که گفتید مردم پیش‌زمینه ذهنی نسبت به این گروه دارند و اینکه در این سال‌ها با هم همکاری داشتیم؛ اینکه همه در یک سریال دورهم جمع شویم اتفاق بسیار خوب و شیرینی است، به‌خصوص حضور مهران غفوریان که همیشه از کارکردن با او لذت می‌برم.
البته اتفاق دیگری هم در این سریال رخ داده، اینکه این گروه خوشحال است. از نظر من این مهم‌ترین اتفاق چند سال اخیر برای ماست. تجربه به من ثابت کرده هر کاری که پشت صحنه آن برای خودمان خوب نبوده و به نوعی سخت گذشته است، در نهایت کار هم درست از آب درنیامده و دقیقا هر کاری که پشت صحنه جذابی داشته و همه ما حس خوبی داشته‌ایم دقیقا اثر مثبت داشته و این حس به مردم هم منتقل شده است.

سیامک انصاری
سیامک انصاری

تجربه‌هایی که برای شما چندان خوشایند نبوده، محصول شبکه نمایش خانگی است؟
بیشتر شبکه نمایش بوده، ما هیچ وقت بازخورد‌هایی از شکل سریال‌های «در حاشیه»، «مرد هزارچهره» و «شب‌های برره» را در شبکه نمایش خانگی تجربه نکرده‌ایم. البته تا حدی «قهوه تلخ» این حس را برای ما داشت، چون اساسا از نظر من این محصول با سایر محصولات شبکه نمایش خانگی قابل مقایسه نیست. «قهوه تلخ» متأسفانه هم خود ما، هم باقی همکاران و دوستان ما را متوهم کرد. خود ما از فروش این سریال و استقبال مردم کاملا حیرت کرده بودیم که مگر می‌شود چنین فروشی در شبکه نمایش خانگی داشت؟ نه اینکه این آمار کاذب باشد، اتفاقا آمار واقعی‌ای بود و ما هم از این اتفاق بسیار خوشحال بودیم. اما منظورم از متوهم‌شدن همکاران این است که سایر همکاران در شبکه نمایش خانگی نیز تصور کردند، می‌توان به این آمار فروش رسید. در صورتی که به نظر من این اتفاق دیگر تکرار نخواهد شد.
تصور می‌کنم شیوه بازی شما در آثار کمدی، گونه‌ای سخت از بازیگری است که اساسا هیچ‌گاه مخاطب را وادار به خندیدن نمی‌کنید و عکس‌العمل‌های شما مخاطب را غافلگیر می‌کند و عمده‌ترین دلیل محبوبیت شما هم این شیوه بازی است. باز هم به همان صحبت قبلی‌ام برمی‌گردم که طبق همین الگو است که هر کار شما با دیگری متفاوت است؟
به هر حال ماجرای عجیبی است که بخواهید بین این‌همه شخصیت کمدی، جدی بازی کنید. سال‌ها فعالیت من در حوزه کارهای کمدی ثابت کرده است که هیچ‌گاه دوست نداشته‌ام «اکت کمدی» را من انجام بدهم. من «ری‌اکشن کمدی» دارم. این شیوه بازی است که طی ١٢سال تمرین کردم و اصولا به کارهای کمدی بازیگر مقابلم عکس‌العمل نشان می‌دهم.
حضور شما در تلویزیون و سینما به واسطه بازی در آثار جدی بوده. خصوصا همکاری با زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور در مقام بازیگر و دستیار. اما به نظر می‌رسد به مرور بازی در آثار کمدی برایتان جدی‌تر شد و طی سال‌های اخیر، جدا از چند فیلم معدود از قبیل «جرم»، «خانوم» و «دعوت» که نقشی جدی‌ در آنها ایفا کردید، انتخاب‌هایتان بیشتر کمدی بوده. دلیل این انتخاب صرفا علاقه‌مندی است؟
شاید بیشتر این روح من است که به این کار نیاز دارد؛ اینکه ناخودآگاه کار کمدی انتخاب می‌کنم. نه اینکه دوست نداشته باشم در نقش‌های جدی بازی کنم، اما فکر می‌کنم علاقه من به آثار کمدی است که عموما به انتخاب اصلی‌ام بدل شده.
 طی این سال‌ها بیشتر با مهران مدیری همکاری کرده‌اید، تا آنجا که در سریالی مثل «قهوه تلخ» که زمان فیلمبرداری طولانی هم داشت، حضور داشتید؛ در حالی که قطعا باید به پیشنهادهای دیگر جواب منفی می‌دادید و کنار این گروه می‌ماندید. به نظر می‌رسد بعد از ١٢سال کار با مهران مدیری به سلیقه مشترکی هم رسیده‌اید که به‌راحتی حرف همدیگر را متوجه می‌شوید… .
همان‌طور که گفتید، در بسیاری از مواقع، فیلمبرداری برخی از سریال‌ها زمان زیادی می‌برد و به‌نوعی سال ما را پر می‌کند. شاید دراین‌میان سر کار دیگری هم حاضر شوم و به پیشنهاد دوستانی که به من لطف دارند، جواب مثبت دهم، مثل فیلم «دعوت» یا «بی‌پولی» که مابین تصویر‌برداری سریال زمانی پیش آمد که بتوانم در پروژه دیگری حضور داشته باشم. حتی بعد از «بی‌پولی» هم چندین‌بار قرار بود با حمید نعمت‌الله کار کنم که متأسفانه به‌دلیل همین طولانی‌شدن سریال‌ها اتفاق نیفتاد، چراکه عاشق کارکردن با حمید نعمت‌الله هستم و امیدوارم فرصتی پیش بیاید که بازهم با هم همکاری کنیم. درنهایت اینکه کارکردن با مهران مدیری همیشه برایم لذت‌بخش است و از آن استقبال می‌کنم.
متأسفانه اتفاقی که در سال‌های اخیر در تلویزیون ما کمی مغفول مانده، تولید اندک آثار کمدی است و قطعا ویژه‌ترین این آثار که در ذهن مردم ماندگار شده، متعلق به آثار مهران مدیری است. تصور می‌کنم خلأ ناشی از ساخت چنین آثاری، باعث می‌شود فاصله مردم با دیدن سریال و فیلم‌های کمدی بیشتر و در نهایت مهم‌ترین کارکرد کمدی که نقد است، به فراموشی سپرده شود. درنهایت مثل اتفاقی که شاهدش هستیم، هر نقدی در سریال‌های طنز با سوءتفاهم همراه باشد. تا چه حد با این تلقی موافق هستید؟
شما به‌عنوان یک مخاطب با فیلم سینمایی «دو صفر هفت» کاملا ارتباط برقرار می‌کنید و آن را به‌عنوان یک ژانر پلیسی- جاسوسی می‌پذیرید. اما امکان ندارد سریال «فرندز» را بتوانند با دوبله فارسی به خورد ما ایرانی‌ها بدهند؛ منظورم این است که کمدی بیش از هرچیز به فرهنگ عامه مردم هر کشور برمی‌گردد. تصور می‌کنم مردم هر کشوری دوست دارند کمدین‌های کشور خودشان را ببینند. مقصودم در نوع سریال‌دیدن است نه فیلم‌های کمدی. همان‌طور که گفتم، کمدی از فرهنگ نشأت می‌گیرد؛ اتفاقی که شما باید درباره آن پیش‌زمینه ذهنی داشته باشید. موضوع دیگر این است که فکر می‌کنم باید چندگروه به‌طور مرتب با تشکیل یک‌سری کارگاه یا اتاق فکر، روی سوژه‌های مختلفی کار کنند تا تولید سریال‌های طنز در تلویزیون ما مرتب جریان داشته باشد. اینکه کسی کار کند و تا مدتی خبری از ساخت سریال طنز در رسانه ملی نباشد، درست نیست.
خاستگاه شما تلویزیون است و کارهای اولتان را با تلویزیون آغاز کردید و چندسالی بود که از این مدیوم دور بودید. در بازگشت به تلویزیون، حال‌وروز این رسانه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
قطعا تأثیر تلویزیون چیز دیگری است. هرچقدر در مدیومی مثل شبکه نمایش خانگی کار کنید و کارتان فروش فوق‌العاده‌ای هم داشته باشد، اما در تلویزیون احساس می‌کنید کار مهم‌تری انجام می‌دهید.
در مدت پخش سریال با مردم در ارتباط بودید و نظراتشان را شنیدید؟
خدا را شکر که بازخوردهای این سریال خوب است. مردم سریال را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. چندوقت پیش بود که برای خرید به سوپرمارکتی رفتم و دیدم اکثر مشتریان سرشان به سمت تلویزیونی است که «در حاشیه» را پخش می‌کند و سرگرم دیدن سریال هستند. این لذت‌بخش‌ترین اتفاقی است که می‌توان دید.
برخی معتقدند «در حاشیه» با سایر کارهای مهران مدیری فاصله دارد و به یک تعبیر، سریالی تکرار است. نظر شما چیست؟
اکثر کسانی که با من در ارتباط بودند، معتقدند «در حاشیه» از قسمت اول مخاطبش را درگیر کرد. اما این را هم در نظر داشته باشید که ما برای سلیقه چندمیلیون خانوار کار می‌کنیم. قطعا نمی‌توان همه را راضی کرد و همه شما را دوست داشته باشند و هرشب شما را نگاه کنند. اما همان‌طور که گفتم، نظرات مردم بسیار امیدوار‌کننده و مثبت است