1

کلینت ایستوود در نقش سردار سلیمانی!؟

سینماروزان/هاتف مظفری: سردار سلیمانی، چشمان و میمیکی داشت که واقعا پر رمز و راز بود و اینکه در فیلمی مرتبط با ایشان، واقعا بتوان با گریم، فردی را شبیه او کرد کار سختی است ولی سخت‌تر آن است که بازیگری بتواند آن طمانینه در عین کاریزما را در رفتار خود ایجاد کند تا سردار مجسم شود. شاید در بازیگران مطرح جهان یکی مثل کلینت ایستوود-البته ایستوودی که جوان‌تر بود و نه این قدر پیر- می‌توانست با یک گریم خوب، نقش سردار را بازی کند.

به گزارش سینماروزان، سعید چاری کارگردانی که در مستند “خان طومان، هفت خان عشق” به زندگی سردار پرداخته با بیان مطلب فوق گفت: بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی، محتواهای صوتی-تصویری متعددی درباره سردار تولید شد که برخی از آنها، کارهای خوبی هم بود ولی آنچه حالا نیاز داریم ارائه روایت‌های شنیده‌نشده از زندگی سردار است. روایت‌هایی که دلی باشند و بدون عجله ساخته شوند.خودم جزو اولین افرادی بودم که میخواستم درباره سردار فیلم بسازم و برای همین ماه‌ها تحقیق کردم و با کلی شاهد عینی و فرماندهان رده بالای نظام گپ و گفتگو کردم و کلی راش دارم که میتواند منبعی باشد برای یک سریال درباره سردار.

این کارگردان ادامه داد: دلیل اینکه دست نگه داشتم و فیلم سردار را نساختم این بود که حس کردم برخی بدون آن که شناختی داشته باشند و به صرف اینکه بودجه‌ای بگیرند آمدند و کارهایی درباره سردار ساختند که البته در مجموع بد هم نیست ولی فیلمسازی درباره سردار بیش از بودجه نیاز دارد به علقه و درک ماهیت سردار.

سعید چاری تاکید کرد: در جریان تحقیقاتم در مستند “خان طومان هفت خان عشق” که  از شبکه دوم سیما پخش شده، کلی اسناد و اطلاعات دست اول درباره سردار به دست آوردم که می‌تواند زمینه‌ای شود برای ساخت یک مستند-داستانی خوب درباره سردار ولی مهم خط سیر داستان است که باید از نگاه ناظری بی‌طرف ولی نزدیک به وقایع باشد.

این کارگردان که کمدی-سیاسی توقیفی “فیلسوفهای احمق” را در کارنامه دارد، درباره برخی فیلمسازان که شخصیت‌های کاریزماتیک همچون سردار را در آثاری بی‌ربط به سردار خلق کرده‌اند، بیان داشت: همه این تلاش‌ها یعنی آن که سردار واقعا سردار بود یا همان طور که غربی‌ها می‌گویند یک ژنرال درجه یک و جهانی بود. خودم هم انتخاب اولیه‌ام برای نامگذاری فیلم سردار همین عنوان “ژنرال” بود ولی بعدا حس کردم اگر نام ایرانی بگذارم، بهتر است ولی اینکه چه بازیگری می‌تواند نقش سردار را بازی کند واقعا جوابی ندارم.

کارگردان “تنها صداست که میماند” گفت: سردار چشمان و میمیکی داشت که واقعا پر رمز و راز بود و اینکه واقعا بتوان با گریم،فردی را شبیه او کرد کار سختی است ولی سخت‌تر آن است که بازیگری بتواند آن طمانینه در عین کاریزما را در رفتار خود ایجاد کند تا سردار مجسم شود. شاید در بازیگران مطرح جهان یکی مثل کلینت ایستوود-البته ایستوودی که جوان‌تر بود و نه این قدر پیر- می‌توانست با یک گریم خوب، نقش سردار را بازی کند. البته باز هم در حد شاید و اما و اگر است چون بازیگر نقش سردار باید روحیات او را هم درک کند.

این کارگردان درباره مستندهایی که تاکنون درباره سردار ساخته شده، گفت: مستندهایی ساخته شده که از منظر فرمی چندان بدعتی ندارند و بیشتر مضمون‌گرا هستند ولی از حالا به بعد واقعا نیاز داریم به مستندهایی که از نظر فرم و ایده‌پردازی هر دو با هم مورد توجه قرار گیرد. درباره سردار باید بدون عجله و با دل فیلم ساخت و امیدوارم خودم بتوانم چنین کاری کنم و یک مستند-داستانی متفاوت درباره سردار ارائه کنم.

چاری درباره آسیب‌های سفارشی‌سازی درباره سردار گفت: اتفاقا در سالهای اخیر اغلب مدیران درک کرده‌اند که دیگر نیازی به تولید مستندهای یکطرفه ندارند و باید تمام جوانب را ارائه کرد و برای همین اگر فیلمی لحن سفارشی می‌گیرد بیشتر به دلیل اهمال سازندگان است که همچنان در دو دهه قبل مانده اند.

این کارگردان با اشاره به تجربه خود گفت: اخیرا مستندی درباره تاریخ انقلاب اسلامی را به سفارش یکی از ارگانها ساختم و بی حب و بغض از مهدی چمران تا ابراهیم گلستان و از طیب حاج رضایی تا اردشیر زاهدی و..‌ را وارد مستند کردم تا تحلیل نهایی اثر، جذاب‌تر شود. خوشبختانه مدیران هم با صبر و حوصله فضا را درک کردند. این تعامل می‌تواند امکان ارتقای کیفی مستندهای استراتژیک را فراهم کند.




ساخت فیلم حمله داعش به مجلس توسط کارگردان «فیلسوفهای احمق»!

سینماروزان: سعید چاری کارگردانی که ساخت «فیلسوفهای احمق» و «صداست که میماند» را در کارنامه دارد فیلم حمله داعش به مجلس را ساخت.

به گزارش سینماروزان چاری در فیلمی با نام «داعش در تهران» که به تازگی تصویربرداری خود را پشت سرگذاشته و در مرحله تدوین قرار دارد، در قالب روایتی مستند-داستانی به بازسازی حمله سال گذشته تروریست‌های داعشی به ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران پرداخته است.

چاری درباره ساخت این مستند به «کیهان» گفت: برای ساخت این مستند با سه گروه از شاهدان عینی مصاحبه کردیم. گروه اول، نمایندگان مجلس بودند که در زمان حادثه در صحن علنی مجلس حضور داشتند. با توجه به اینکه در زمان حادثه، طبقات ساختمان اداری مجلس بیشتر درگیر ماجرا بود، ما با مسئولان دفاتر مجلس صحبت و خاطرات آنها را ثبت کردیم. نیروهای امنیتی دخیل در این حادثه نیز گروه سومی بودند که اطلاعات و خاطرات خود را در اختیار ما قرار دادند.

وی افزود: بیش از 70 درصد مستند به بازسازی همین خاطرات می‌پردازد و بقیه کار را تصاویر آرشیوی تشکیل می‌دهد. روایت فیلم نیز به صورت داستانی انجام می‌شود اما هیچ چیزی را از حوادث کم و زیاد نکردیم و سعی کردیم در این مستند همه جوانب ماجرا را به تصویر بکشیم. شخصیت‌های این فیلم نیز همان شخصیت‌های واقعی هستند، اما روی نیروهای امنیتی به طور خاص‌تری کار کردیم. درواقع این مستند به بازسازی تاریخی و مستند حادثه تروریستی 17 خرداد 96 می‌پردازد.

کارگردان «داعش در تهران» درباره پخش این مستند هم گفت: بنا داشتیم که همزمان با سالگرد این واقعه در 17 خرداد اقدام به نمایش این فیلم کنیم، اما در نهایت تصمیم بر این شد که در جشنواره فیلم مقاومت رونمایی شود.




گلایه‌های رامین پرچمی از محدودیتهای سرراهش برای امتداد بازیگری⇐کارگردان «فیلسوفهای احمق» گفت برای کار در سینما و تئاتر مشکلی ندارم/ارشاد گفته نباید نقش پلیس مثبت را بازی کنم!/ در تلویزیون همچنان ممنوع‌الفعالیتم/قرار بود برای «ادابازی» به «خندوانه» بروم اما در دقایق آخر گفتند نیا!/یک بار مجری شبکه دو اسمم را خواند و فردایش تیتر زدند: آقای فتنه ۸۸ در تلویزیون چه می‌کند؟

سینماروزان: رامین پرچمی که با سریال «در پناه تو» چهره شد در جریان اتفاقات انتخاباتی سال 88 مدتی را بازداشت شد و همین موضوع بود که باعث شد بعد از آزادی تا مدتها ممنوع الفعالیت باشد.

به گزارش سینماروزان پرچمی که اخیرا در در دو نمایش «پچ پچه های پشت خط نبرد» و «غسالخونه» ایفای نقش داشته است در تازه ترین گفتگوی خود که با «ایلنا» انجام شده به گلایه از عدم پذیرفته شدن در جامعه هنری بعد از آزادی از زندان پرداخته و اینکه با وجود تحمل مجازات باز هم نمی تواند فعالیت روتین خود را پی گیرد.

این بازیگر در پاسخ به این سوال که چطور متوجه شد که ممنوع‌الکار است؟ گفت: هیچ‌وقت هیچ‌کس به من چیزی نگفت! همان اوایل که از زندان بیرون آمدم؛ طبیعی بود که فکر کنم مدتی ممنوع‌الکار خواهم بود. تمام جو موجود و صحبت‌هایی که می‌شد و تجربه و سابقه قبلی همه نشان می‌داد که به این زودی‌ها اجازه کار نخواهم داشت؛ حداقل در تلویزیون. ولی خودم پیگیرش نشدم چون مدتی هم تهران نبودم.

پرچمی ادامه داد: حدود سال 93 بود که خیلی اتفاقی سعید چاری که می‌خواست یک فیلم سینمایی بسازد سراغم آمد و گویا چند ماه هم دنبال من گشته بود؛ همان شب که قرار بود متن را بخوانم به دلیل مشکلی دیگر که سوءتفاهم بی‌ربطی بود؛ افتادم زندان و هفت ماه آنجا بودم و دوباره این قضیه قطع شد. فردای آن روز که از زندان بیرون آمدم حس کردم خیلی بد شده که قول داده‌ام و ناگهان خبری از من نشده؛ به سعید چاری زنگ زدم عذرخواهی کنم که گفت بیا شهرک دفاع مقدس، هنوز کسی جایگزین تو نشده است. رفتم سکانس‌هایم را بازی کنم اما آن فیلم هیچ وقت ساخته نشد!! همان روز یکی از بازیگران کار؛ کسی به اسم امیر زریوند بود؛ به من گفت می‌توانی تئاتر کار کنی؟ سعید چاری کارگردان «فیلسوفهای احمق» گفت من اجازه‌اش را از ارشاد گرفته‌ام و مشکلی برای تئاتر و سینما ندارد. گفت نمایشنامه‌خوانی «هملت با سالاد فصل» را داریم که قبول کردم و آن را در چارسوی تئاتر شهر اجرا کردیم، که اولین کار من بعد از مدت‌ها ممنوع‌الکاری بود.

این بازیگر تشریح کرد: همان نمایشنامه‌خوانی باعث شد نمایشنامه‌خوانی دیگری با گروه دیگری به اسم «اسب» کار کنم و بعد نمایشنامه بعدی را خودم کار کردم و بعد کار روی روال افتاد و دیگران متوجه شدند هستم و حضور دارم. یک بار هم خانم لعیا زنگنه با من تماس گرفت و پرسید دوباره در بازیگری هستم یا نه و گفت بیا برویم تلویزیون صحبت کنیم. که رفتیم و صحبت کردیم و فهمیدم هنوز در تلویزیون نمی‌توانم کار کنم. با ارشاد صحبت کردم گفتند در سینما و تئاتر مشکلی ندارم. بعد از آن کارهای دیگر همین‌طور پیش آمد.

پرچمی با بیان اینکه «آیا باید پیگیر باشید تا جوابی به شما بدهند که ممنوع‌الکار هستید یا نه» گفت: برای من جالب بود که یکی از مسئولان ارشاد به من گفت ما از شما گله داریم که نیامدی برای حل مشکل‌ات! گفتم مگر کسی به من اعلام کرده بود که ممنوع‌الکاری؟ یا کسی حکمی داده بود و چیزی گفته بود؟ از کجا باید بدانم مشکلم چیست و باید کجا بروم دنبالش؟ گفتند نه؛ شما باید می‌آمدی و تقاضا می‌کردی. گفتم من اصلا با این روال آشنا نیستم ولی از این به بعد چشم! اما راستش هنوز هم که می‌دانم باید پیگیری کنم اما چون خیلی آدم پیگیری نیستم؛ می‌گویم موضوع خودش در روند عادی جلو می‌رود و حل می‌شود. شاید اتفاقا اگر دنبالش باشم سریع‌تر هم اتفاق بیفتد. برای من هم لازم است چون کار دیگری ندارم که انجام دهم.

این بازیگر تئاتر و سینما با تاکید بر اینکه «به‌نظر می‌رسد موضوع ممنوع‌الکاری و زمان آن کاملا سلیقه‌ای است» به خاطره‌ای اشاره کرد و گفت: حدود یک ماه پیش هماهنگ کردند برای برنامه «ادابازی» به خندوانه بروم و حتی هم‌گروهی‌ام هم مشخص و بخشی از کار فیلمبرداری شد. در لحظه آخر که قرار بود کل برنامه ضبط و قرعه‌کشی شود نامه‌ای، تلفنی چیزی شد که این آقا نمی‌تواند کار کند.

پرچمی ادامه داد: سوال این بود که برای رسیدن به همان بخش از کار هم قطعا چند مرحله را پشت سر گذاشته بودم و مشکلی نداشتم حالا آن لحظه آخر چه دلیلی وجود داشت که جلوی کارم را گرفت؟ جز سلیقه چیز دیگری نمی‌تواند باشد. چون تهیه‌کننده گفت استعلام‌ها را کرده‌ایم و جواب‌ها را گرفته‌ایم مشکلی نبوده. اما دقیقا لحظه آخر این اتفاق می‌افتد. مشخص است که کسی یا کسانی هستند که فعلا صلاح نمی‌دانند در تلویزیون حضور داشته باشم. نمی‌دانم چرا؟!

او یادآور شد: حتی اگر قرار بود مجازاتی بشوم، اگر اشتباهی کردم 7-8 سال به خاطرش ممنوع‌الکار بودم و همه اینها انجام شده. اگر قرار بود بروم خارج از کشور یا هر کار دیگری کنم؛ دیدند عملا این اتفاق نیفتاده و من نمی‌خواهم ایران را ترک کنم. یک بار خیلی اتفاقی به برنامه پخش زنده شبکه دو رفتم و در آن حضور داشتم. مدیر برنامه هم بدون اینکه بداند ممنوع‌التصویرم من را از بین جمعیت صدا کرد و من آنجا دیده شدم. فردایش رسانه های افراطی نوشتند که « این آقای فتنه 88 در تلویزیون چه کار می‌کند…» همین باعث شد مدیر شبکه توبیخ شود.

بازیگر سریال «در پناه تو» در ادامه خاطرنشان کرد: در واقع از اینجا و اینطور متوجه می‌شوید که ممنوع‌الکار شده‌اید. وقتی کسی سراغ شما نمی‌آید؛ یا اگر سراغت می‌آید بعدش می‌رود و خبری نمی‌شود و بعدا می‌فهمی که آن بنده خدا رفته و استعلام کرده؛ اما رویش نشده بگوید چنین اتفاقی افتاده. مدتی هم که کار نکنید دیگران شما را از یاد می‌برند. مورد من که اینطور بود و دیگران دنبال دردسر نبودند که سراغ من بیایند. چه کاری است؛ حتما باید من را می‌خواستند که سراغم بیایند اما مشابه من خیلی‌ها بودند که راحت می‌توانستند بازی کنند و دردسری هم نداشتند. یعنی بخش عمده‌اش به سلیقه کارگردان برمی‌گردد و کسی مثل من که اگر پیگیر بود؛ می‌توانست تا حدی اوضاع را پیش ببرد.

پرچمی با بیان اینکه «مدتی که بازی نمی‌کردم فعالیت هنری دیگری نداشتم» گفت: جز همان چند نمایشنامه‌خوانی و دو، سه آهنگی که خواندم، یکی از مسائلی که باعث شد خیلی‌ها بفهمند ایرانم و زنده هستم، مصاحبه‌ای بود که یکی از مجلات با من کرد. نمی‌دانم چطور ناگهان با من مصاحبه کردند که خیلی هم جنجالی از آب درآمد. خیلی از حرف‌ها را زدم که تاکنون نزده بودم؛ بعدش چند مصاحبه جسته گریخته دیگر هم داشتم.

او با اشاره به اینکه  حضورش در دو نمایش «پچ‌پچه‌های پشت خط نبرد» و «غسالخونه» باعث شد در فیلم سینمایی «بالن» مسعود تکاور بازی کند گفت: در این فیلم نقش کوچکی داشتم. این هم البته با خاطره جالبی همراه است؛ آقای تکاور مرا برای نقشی می‌خواست که پلیس مثبتی بود؛ مثل اینکه ارشاد گفته نه این آقا نباید نقش پلیس مثبت را بازی کند! اما چون در کار بودم آقای تکاور لطف کرد و نقش کوتاه دیگری به من داد. که برای من همین که یک کار سینمایی و تصویری بازی کردم؛ خوب بود. کار آقای تکاور اولین کار تصویری‌ام بعد از مدت‌ها بیکاری بود و حالا صحبت‌های دیگری هم شده؛ احمد احمدی قرار است کاری را تهیه کند که گفته حتما در آن هستی و آقایان اسدزاده و تبریزی هم وعده‌هایی داده‌اند.

پرچمی تصریح کرد: هیچ وقت فکر نمی‌کردم برگشتن به نقطه صفر اول سخت باشد و اینقدر زمان ببرد. خیلی زودتر از اینها انتظار داشتم وارد کار شوم اما مثل اینکه خیلی پروسه طولانی‌مدتی است. باید صبوری کنم تا به جایی که بیست سال پیش بودم، برسم. اما اشکالی هم ندارد، بالاخره این هم یک تجربه است.




با حضور حمید لولایی و فتحعلی اویسی رقم می‌خورد⇐تلاش کارگردان «فیلسوفهای احمق» برای افشای پشت پرده شبکه خانگی

سینماروزان: سعید چاری نویسنده و کارگردانی که آثاری سینمایی همچون «تنها صداست که میماند» و «فیلسوفهای احمق» را آماده اکران دارد اخیرا درگیر ساخت فیلم-سریال «یک هفت پنج» بوده که مروری دارد بر ماجرای ۱۷۵ غواص شهید.

به گزارش سینماروزان چاری که در سالهای گذشته تجربه تولید محصولاتی مانند «دهه شصتی ها» و «پشت دیوار باقیست» را برای شبکه خانگی داشته است درباره بازگشت مالی تولید فیلم در این مدیوم به سایت «نمایش خانگی» گفت: اوضاع مالی شبکه خانگی افتضاح است و در اغلب موارد تهیه کننده بدهکار شرکت پخش میشود!!! البته این بدهکاری هم پشت پرده خود را دارد.

وی در توصیف این وضعیت ادامه داد: من در سالهای ۹۳ و ۹۴ به ترتیب درام «پشت دیوار باقیست» و کمدی «دهه شصتیها» را به شبکه خانگی عرضه کردم و در مورد «دهه شصتیها» مطمئن بودم که فروش خوب بوده چون داده های میدانی که در نقاط مختلف شهر گرفته بودیم حکایت داشت از فروش بالای محصول اما مشکل اینجا بود به همان اندازه که فروش ارژینال داشتیم فروش نسخه های قاچاق و در طرف مقابل عرضه محصول در سایتهای غیرمجاز را هم داشتیم. شاید باورتان نشود اما همان «دهه شصتیها» دو روز قبل از انتشار رسمی در اینترنت عرضه شده بود.

سعید چاری خاطرنشان ساخت: البته اوضاع شرکتهای پخش با اوضاع تهیه کننده تفاوت میکند چون این شرکتها از یک طرف آمار فروش محصولات دستشان است و آمار را آن طوری که لازم است(!!) اعلام میکنند و از طرف دیگر با گرفتن اسپانسر محصول را پخش میکنند و در نتیجه به سودی نسبی می رسند.

چاری افزود: به غیر از دانلودهای غیرمجاز و شبکه های ماهواره ای که فیلمها را رایگان پخش میکنند هنگام کار در شبکه خانگی متوجه نکته ای شدم درباره آمار عجیب و غریب فروش. مسأله اینجاست که بعضا دیده شده به هنگام پخش یک فیلم، هولوگرامهای باقیمانده از فیلمهای دیگر را روی آن میزنند. به بیان دیگر شرکتی یک فیلم خاص را با هولوگرامهای قبلی در تیراژ ۱۰۰ هزارنسخه بیرون میدهد اما به تهیه کننده میگوید تیراژ فیلمت ۵۰ هزار است و بیشتر از ۵۰ هزار هولوگرام نزده ایم. از آن سو وقتی بعد از پایان عرضه نزدیک به ۴۵ هزار نسخه برگشت میخورد بجای آن که بگویند ۵۵ هزار نسخه فروش رفته میگویند فقط ۵ هزار نسخه فروخته ایم!!! این مسأله ایست که به نظر میرسد ارشاد به طور جدی باید به آن ورود کند.

این کارگردان تأکید کرد: در شبکه خانگی مثل سینما نیست که در سالهای اخیر آمار مکانیزه فروش بلیت اعلام میشود. تنها منبع اعلام آمار خود شرکتهای پخش هستند که سعی میکنند آمار را طوری به تهیه کننده اعلام کنند که به نفع خودشان باشد. البته در این بین تهیه کنندگانی که در پخش محصول شریک نمیشوند و رایت فیلم را با رقمی ثابت واگذار میکنند ریسک شان کمتر است و البته تهیه کنندگانی که اسپانسر داشته باشند قطعا به سود میرسند.

چاری ادامه داد: سریالهایی که برای شبکه خانگی تولید شده اند اغلب یک یا چند اسپانسر دارند مثلا یکی از همین ملودرامهایی که اخیرا عرضه شده از اسپانسر خودرو تا عطر در آن به چشم میخورد. شاید یک دلیل اینکه خودم بعد از ساخت دو فیلم برای شبکه خانگی با وجود پیشنهاد سراغ سریال سازی برای این مدیوم نیامدم همین بود که شفافیت چندانی در آن ندیدم یعنی واقعا نمی شد به طور دقیق به نتیجه گیری رسید که چقدر مخاطب داری.

سعید چاری با اشاره به یکی دیگر از مشکلات شبکه خانگی که به دریافت پروانه نمایش خانگی از سوی کارگردانانی است که پیشتر برای دریافت پروانه سینمایی اقدام کرده اند و به بن بست خورده اند گفت: گرفتن پروانه خانگی یا ویدیویی ترفندی شده برای آن که برخی کارگردانان گرفتار در ممیزی با پروانه ویدیویی فیلمنامه شان را بسازند. این کارگردانان بعدتر به هنگام دریافت پروانه نمایش است که اگر درجه الف بگیرند آن گاه میتوانند درخواست پروانه سینمایی دهند و در نهایت اکران سینمایی بگیرند. این روند چون راهی میان بر برای گرفتن پروانه نمایش سینمایی است برخی اوقات باعث سوءاستفاده هایی شده است.

چاری درباره برخی طرحهایی که برای شبکه خانگی داشته اظهار داشت: یک بار در یک مجموعه فیلم ویدیویی طرح جالبی داشتم درباره «قوز بالا قوز» و افسانه هایی که درباره زندگی «اجنه در حمام»های قدیمی وجود داشته. خیلی دلم میخواست از دل این طرح یک فیلم کمدی-ترسناک بیرون بکشم اما متأسفانه مجوزش صادر نشد چون با طرح مسأله جن مشکل داشتند.

وی خاطرنشان ساخت: در این سالها چند بار به سرم زد که بخشی از اتفاقات پشت پرده توزیع فیلم در شبکه خانگی را در یک کمدی ارائه دهم و حتی در این باره صحبتهای مقدماتی را با حمید لولایی و فتحعلی اویسی برای حضور در این کمدی داشته‌ام. شاید روزی کمدی پشت پرده شبکه خانگی را ساختم.




ايفاي نقش رامين پرچمي در نمايشي که به‌خاطر روشن کردن سيگار به کارگردانش نامه محرمانه زدند!!!

سينماروزان: رامين پرچمي که بعد از درگيري در حوادث انتخابات88 چند سالي ممنوع الفعاليت شده بود يکي دو ساليست که فعالتر از قبل شده است.

به گزارش سينماروزان پرچمي که سالها بعد از «اخراجیها2» با ايفاي نقش در يک کمدي-سياسي با نام «فيلسوفهاي احمق» به سینما بازگشت بناست با نمايشي با محوريت جنگ تحميلي نیز به تئاتر بازگردد.

اين نمايش که متن آن از عليرضا نادري است «پچ پچه هاي پشت خط نبرد» نام دارد که پیشتر توسط خودش هم اجرا شده بود.؛ این نمایش مروری دارد بر دغدغه های هشت رزمنده در خط مقدم و بناست به کارگردانی جوانی به نام محمدرضا ستاری از 28 خرداد در تالار حافظ روی صحنه برود.

مضمون دفاع مقدسی این نمایش این شبهه را ایجاد کرده که آیا این نمایش با همراهی ارگانهای متولی هنر دفاع مقدس اجرا خواهد شد. محمدرضا ستاری کارگردان نمایش در نشست خبری نمایش در پاسخ به پرسشی درباره این حمایتها گفت: سال گذشته به خاطر یک نخ سیگاری که در نمایش روشن کردیم از همان ارگان‌هایی که نام می‌برید به ما، نامه محرمانه زدند و گفتند مگر در جبهه سیگار می‌کشیدند، حالا این‌ها چطور می‌خواهند حمایت کنند. در حالی که معمولا این ارگان‌ها ضد ما و ضد این متن‌ها هستند.

رامین پرچمی نیز درباره همکاری خود با عوامل این نمایش بیان کرد:‌ اینکه در این سال‌ها کجا بودم و چه می‌کردم کمابیش همه می‌دانند و نمی‌خواهم درباره آن صحبت کنم اما این نمایش اولین کار جدی من پس از حدود هفت سال و همچنین اولین کار جدی من در حوزه تئاتر است.

او افزود: نقشم در این نمایش بسیار خوب است که البته این خوب بودن را به مرور کشف کردم چون با روحیات من کاملا متفاوت است.

وی در پاسخ به اینکه پس از آنچه در ماجراهای سال ۸۸ برایش رخ داد، در نمایشی بازی می‌کند که متن آن به لحاظ ارتباط با آن دوران جالب توجه است، آیا قصد ندارد در این باره صحبت کند؟ گفت: ترجیح می‌دهم همچنان سکوت کنم اما این را بگویم که هم آن اتفاقات و هم این نمایشی که در آن بازی می‌کنم به خواست خودم نبود بلکه تقدیر من است و من هر بار به آنچه رخ داد همگام شدم.

پرچمی اضافه کرد: سال ۷۳ که این نمایش را آقای نادری اجرا کرد، برای اولین بار تماشا کردم و خوشحالم الان قرار است در نمایشی که یکی از بهترین کارهایی بوده که تاکنون دیده‌ام بازی کنم.




یک واقعه‌نگاری سینمایی دقیق از همه آنچه بر “۱۷۵ غواص” ایرانی رفت+عکس

سینماژورنال: اولین واقعه نگاری تصویری از آنچه بر سر 175 غواص ایرانی در عملیات کربلای چهار آمد در مستندی به نام “175 غواص” تصویرسازی شده است.

به گزارش سینماژورنال اوایل سال 94 بود که کشف پیکرهای 175 غواص ایرانی که با دستهای بسته و در جریان عملیات کربلای 4 به شهادت رسیده بودند موجی از تأثر را در جامعه ایران پدید آورد.

به دنبال آن نیز بودند بسیاری از سینماگران که از لزوم تصویرسازی در این باره سخن گفتند اما کمتر کسی بود که به طور عملی به دل کار زده و در این باره مستندسازی کند.

حالا یک تصویرسازی واقعه گرایانه از این اتفاق توسط سعید چاری کارگردان جوانی ساخته است که اخیرا یک کمدی-سیاسی پارودی به نام “فیلسوفهای احمق” را کارگردانی کرده بود.

در مستند “175 غواص” حین گفتگو با برخی از سرداران و کارشناسان جنگ و از جمله سردار فتح ا.. جعفری، سردار آسوده و محمدجواد لاریجانی با برخی از شاهدان عینی درباره ماجرای شهادت آن 175 غواص صحبت شده است.

175 غواص
175 غواص

این مستند که اکنون در مرحله تدوین و ساخت جلوه های ویژه بصری قرار دارد به شکل مستند-داستانی ساخته شده و به جز گفتگوها بخش عمده زمانش به بازسازی گفته های شاهدان عینی اختصاص دارد.

175 غواص
175 غواص

سعید چاری در دل تحقیقاتی که برای ساخته درام سینمایی “175 غواص” داشت سعی کرده همه چیز را مصور کند و همین تحقیقات مصور بود که تبدیل شد به مستند پیش‌رو.

مستند “175 غواص” در جشنواره مقاومت امسال رونمایی خواهد شد.

175 غواص
175 غواص



درگذشت تهیه‌کننده‌ اولین جوابیه سینمایی به “آرگو” و “گلاب”+عکس

سینماژورنال: هادی مشکات تهیه کننده قدیمی و پیشکسوت سینمای ایران که سالها پیش و در ابتدای دهه 60 فیلم سینمایی “میرزا کوچک خان” به کارگردانی امیر قویدل را تهیه کرده بود درگذشت.

به گزارش سینماژورنال مشکات که متولد 1304 کرمان بود از مدتی قبل در بیمارستان لبافی نژاد بستری بود.

مشکات به دلیل مشکلات کلیوی و تنفسی در بیمارستان بستری بود و از یک هفته قبل از طریق دستگاه تنفس می کرد.

وی صبح امروز جمعه ۲۲ آبان ماه بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت.

همکاری های مفید با امیر قویدل

هادی مشکات از رفقای نزدیک زنده یاد امیر قویدل بود و با همکاری وی آثاری چون “سردار جنگل” و “ترن” را هم تولید کرد.

مشکات صاحب دو فرزند به نامهای کوپال و کسری بود که در این بین کوپال نیز به تهیه کنندگی پدر کارگردانی آثاری چون “پیراک”، “لانه عقابها” و “فرمان” را انجام داد.

مشکات در طی فعالیتش در سینمای ایران علاقه زیادی به ژانر حادثه ای نشان داد و با همراهی جمشید حیدری نیز دو فیلم پرحادثه “کرکسها می میرند” و “مرز” را تولید کرد.

تولید فیلمی در مذمت “آرگو” و “گلاب”

به گزارش سینماژورنال آخرین فعالیت تهیه کنندگی مشکات درگیری در تولید فیلمی به نام “فیلسوفهای احمق” بوده است؛ فیلمی که به گفته کارگردان آن سعید چاری اولین جوابیه رسمی به فیلم‌های ضد ایرانی هالبوود است و با مضمونی سیاسی و برای انتقاد از سیاستهای دولتمردان آمریکا در قبال ایران ساخته شده است.

این فیلم که البته هنوز تولیدش به انتها نرسیده، با زبانی طنز به انتقاد از آثار ضدابرانی هالیوود از حمله “آرگو” و “گلاب” پرداخته است.

بازیگران مختلف سینما و تلویزیون ایران در این فیلم با گریم‌های بسیار خاص در نقش‌های متفاوتی از جرج بوش، آریل شارون، نتانیاهو، اسامه بن لادن، راکفلر، کیسینجر و تری جونز کشیش تا خشایار شاه، محمدرضا شاه، مایکل مور،جان استیوارت و بن افلک بازی داشته اند!

هادی مشکات
هادی مشکات
فیلسوفهای احمق
نمایی از “فیلسوفهای احمق” آخرین تجربه تهیه کنندگی هادی مشکات




رامین پرچمی بعد از مدتها به حرف آمد: اگر جای امین حیایی بودم من هم در “قلاده های طلا” بازی می‌کردم/وصلت با آن خانواده این امکان را برایم فراهم کرد که مجله داشته باشم/جرم من اقدام علیه امنیت ملی بود و نه قاچاق مواد مخدر/در اوین مدعیان آزادی اندیشه را آدمهایی متعصب دیدم/اگر به آن طرف می‌رفتم یکی می شدم مثل اندی یا داوود بهبودی!!

سینماژورنال: رامین پرچمی سال دوم تحصیل بازیگری تئاتر در دانشگاه آزاد، برای بازی در سریال “در پناه تو” انتخاب شد و بازی در همین سریال بود که نه فقط وی که تقریبا تمامی بازیگران آن از حسن جوهرچی تا لعیا زنگنه و پارسا پیروزفر را به جایگاهی رساند که تا سالها پیشنهادات مختلف بازیگری داشتند.

به گزارش سینماژورنال پرچمی بعد از “در پناه تو” تجربه همکاری با کارگردانانی  مختلف را تجربه کرد؛ از مسعود کیمیایی در “ضیافت” و داریوش مهرجویی در “مهمان مامان” تا مسعود ده نمکی در “اخراجیها2”.

پرچمی که سابقه سردبیری مجله ای به نام “نقش آفرینان” را هم داشته و در آن مجله با همسرش شکوه جیرودی همکاری می‌کرد در سالهای اخیر به واسطه دستگیری‌اش در حوادث منتج از انتخابات 88 در کانون اخبار قرار داشت.

او در اواخر سال 89 دستگیر شد و به زندان اوین منتقل شد و تا اواخر سال 90 هم در زندان بود. او در اسفند 90 آزاد شد اما این خبر را رسانه ای نکرد تا مرداد 91 که خبر آزادیش را رسانه ای کرد.

پرچمی در این چهار سال بعد از آزادی هم کمتر پیش آمده که تن به گفتگوهای تفصیلی بدهد اما دست اندرکاران مجله “تماشاگران امروز” با ذکاوت تمام یک گفتگوی مفصل و البته پرحرف و حدیث را با وی ترتیب داده اند.

اگر چراغ، قرمز نبود دستگیر نمی شدم

جالبترین بخش گفتگوی رامین پرچمی آنجاست که درباره چگونگی ماجرای دستگیریش در حواشی انتخابات 88 سخن گفته و ادعا می کند که ناخواسته دستگیر شده است. به گزارش سینماژورنال پرچمی می گوید: گوشی دستم بود و داشتم عکس می گرفتم. موتور سوار بودم و سگم هم روی موتور بود. دیدم یک عده مردم ایستاده اند و دارند شعار می دهند. چراغ هم قرمز بود و شاید اگر سبز بود من رد میشدم و هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد.

یک چاقو در جیبم بود و برای آن متهم شدم به خرابکاری…
وی ادامه می دهد: ایستادم و اصلا فکر نکردم عکس گرفتن از آن گارد و فضا کار اشتباهی است. حتی به این فکر نکردم که کارم اشتباه است. حتی همان جا یک نفر دستبند سبز به من داد و گفت این را ببند و من هم بستم و همین یک نکته منفی برایم شد. یک چاقو هم در جیبم بود که برای آن هم اتهام اقدام به خرابکاری خوردم.

آن قدر نگران سگم بودم که به گریه افتادم
پرچمی می افزاید: حتی وقتی دستگیر شدم تمام مشکل سگم بود که آن را به یک درخت در چهارراه ولیعصر بستند. یعنی من همین طور با خنده داشتم می رفتم که یک نفر آمد و گفت بیا اینجا. دستم را گرفت و مرا سوار ماشین کرد. من با خودم گفتم لابد مرا شناخته و میخواهد نصیحت کند اما یک باره دیدم سر مرا فشار داد پایین و یک اسلحه هم گذاشت و گاز ماشین را گرفتند و رفتند…من فقط نگران سگم بودم و آن قدر گریه کردم که خودش شماره یکی از دوستانم را گرفت و بهش آدرس داد که برو و سگ را بردار. تازه بعد از اینکه رسیدیم مرا شناختند و گفتند شما چرا و بعد کم کم داستان زیاد شد که مگر میشود بدون قصد و نیت این کار را کرده باشی.

به آنها که دستگیرم کردند حق می دهم
وی خاطرنشان می سازد: الان که فکر می کنم یک بخشی به آنها حق می دهم چون همان شب بی.بی.سی اعلام میکند که فلانی دستگیر شد و فردایش یک نفر امضایی که از من گرفته بود را روی سایت می گذارد که از اتفاق من هم جوگیر شده و یک شعر انقلابی نوشته بودم.

در اوین مدعیان آزادی اندیشه را آدمهایی متعصب دیدم
پرچمی درباره روزهای حضور در بند سیاسی زندان اوین بیان می دارد:… من با آدمهایی که آنجا بودم تضاد پیدا کردم …دوستان سینمایی ام این طرف و آن طرف برایم کاری انجام دادند اما آنها با آن همه ادعا…

وی در توضیح نگاه آدمهای هم بندش می افزاید: کمکهایی که افراد و سیاسیون در آنجا می کردند برای این بود که در سایت بنویسند!!! یعنی اگر کاری هم می خواستند بکنند هدف بهره برداری تبلیغاتی بوده ضمن اینکه من در همان جا بسیاری از دوستان مدعی آزادی اندیشه را دیدم که اتفاقا خیلی هم متعصب بودند. به گزارش سینماژورنال  پرچمی درباره خط قرمزهای همبندانش در زندان بیان می دارد: مثلا در اوین گفتند بیا برنامه فرهنگی راه بینداز و فیلم نشان بده. مثلا میخواستم فیلم “نفوذی” را نشان دهم می گفتند نه این به سازمان مجاهدین توهین کرده…خب در مملکت اسلامی فیلم به سازمان مجاهدین توهین کرده و شما ناراحتید؟ تازه توهین هم نکرده بود.

طرف می توانست یک سند برای حل مشکل من بگذارد اما این کار را هم نکرد

پرچمی ادامه می دهد: مثلا آقای فلانی که خیلی هم کله گنده است می توانست یک سند برای مشکل دیگر من بگذارد و برود در بوق و کرنا هم کند اما این کار را هم برای من نکردند.

بعد از آزادی شش ماه در لاهیجان بودم
این بازیگر درباره روزهای آزادی از زندان می گوید: حدودا شش ماه در همان سال 91 برای اینکه خودم را یک مقدار جمع و جور کنم و از این فضاها دور باشم به کیانشهر لاهیجان رفتم.

وی ادامه می دهد: بعد که به تهران برگشتم با زمانی که در شمال بودم خیلی فرق نکرد. تنها بودم و با هیچ کس ارتباطی نگرفتم.

رامین پرچمی
رامین پرچمی

جرم من اقدام علیه امنیت ملی بود
پرچمی پیرامون شایعات مبتنی بر اتهامش به قاچاق مواد مخدر بیان می دارد: جرم من اقدام علیه امنیت ملی بود…

اگر من هم جای امین حیایی بودم در “قلاده های طلا” بازی می کردم
به گزارش سینماژورنال رامین پرچمی که اخیرا برای بازی در فیلمی سیاسی به نام “فیلسوفهای احمق” قرارداد بسته در جایی از گفتگو می گوید: شنیده ام امین حیایی را برای بازی در “قلاده های طلا” اذیت کرده اند اما واقعا فکر نمی کنم بخاطر بازی در یک فیلم چنین رفتاری با یک هنرمند درست باشد.
وی در پاسخ به این سوال که اگر تو جای حیایی بودی در “قلاده های طلا” بازی می کردی بیان می دارد: شاید اگر بگویم آره باور نکنید.

گذران زندگی با ارث پدری
پرچمی که به دلیل مشکلات سیاسی مدتی ممنوع الکار بوده درباره گذران زندگی در دوران ممنوع الکاری می گوید: بخشی از امورات زندگی را با ارث پدری گذراندم و بخشی را هم واقعا نمی دانم چطور گذشت.

وصلت با آن خانواده این امکان را فراهم کرد که مجله داشته باشم

رامین پرچمی که سالها سردبیری مجله “نقش آفرینان” را برعهده داشت درباره کار در آن مجله می گوید: کار بیشتر خانوادگی و رفاقتی بود. چند نفر دوست بودیم که می خواستیم مجله دربیاوریم. پدر همسرم هم حمایت می کرد و چاپخانه داشت. اصلا وصلت با آن خانواده این امکان را برایم فراهم کرد که بتوانم مجله داشته باشم.

دختر لعیا زنگنه که در بغلم بود الان بزرگ شده…
پرچمی درباره دوری چند ساله اش از وادی سینما و بازگشت دوباره بیان می دارد: در آن مدت سراغ کسی نمی رفتم و طبیعتا کسی هم سراغ من نمی آمد. خیلی از دوستان سابق را در همین مدت اخیر دیده ام. با لعیا زنگنه بعد از بیست سال دو هفته قبل صحبت کردم. آن زمان بچه اش کوچک بود و در بغل من اما الان همان بچه دخترخانمی شده که او را با یک غریبه اشتباه می گیرم.

اگر به آن طرف می رفتم یکی مثل اندی می شدم یا داوود بهبودی
وی درباره ماجرای خوانندگیش که اخیرا با خواندن یک قطعه در کانون توجه قرار گرفته می گوید: کلا مثل بازیگری خواندن هم برایم جذابیت داشت. همیشه دوست داشتم آواز بخوانم و کنسرت برگزار کنم. مطمئن باشید اگر یک روز به آن طرف میرفتم وارد بخش سیاسی VOA نمی شدم؛ یکی مثل اندی یا حتی داوود بهبودی می شدم.

پارسا پیروزفر باید یک جمله را سی بار تمرین می کرد و من بدون تمرین بازی می کردم
رامین پرچمی درباره پارسا پیروزفر همبازیش در سریال “در پناه تو” توصیف جالبی دارد. وی می گوید: من و پارسا دو قطب کاملا مخالفیم. پارسا اهل مصاحبه نیست و من خودم مصاحبه کننده ام. پارسا اهل هیچ مهمانی نیست و من، نه. در “ضیافت” او یک جمله را باید سی بار تمرین می کرد ولی من بدون تمرین جلوی دوربین می رفتم.




مخالفت ارشاد با ایفای نقش “جورج بوش” توسط بازیگری که می‌گفتند به‌خاطر شباهت با احمدی‌نژاد ممنوع‌الفعالیت است!

سینماژورنال: سعید چاری فیلمساز جوانی که اولین ساخته سینمایی اش “تنها صداست که می ماند” چنان که باید دیده نشد درگیر ساخت فیلمی است با عنوان “فیلسوفهای احمق”.

به گزارش سینماژورنال هیچ خط داستانی شفاف و روشنی از این اثر ارائه نشده است اما عمده خبرها در این فیلم درباره مشابه سازی یک سری از چهره های سیاسی و فرهنگی ضدایرانی در آن و البته نقد سیاستهای کاخ سفید است.

اکبر عبدی در نقش (مایکل مور)، محمدرضا شریفی نیا در نقش (تری جونز کشیش)، شهره لرستانی در نقش (لیزا یکی از زنان فیلم برائت از مسلمانان)، ارژنگ امیرفضلی در نقش (شاهین نجفی)، عبدالرضا اکبری در نقش (آریل شارون) و کیهان ملکی در نقش (جورج بوش) از جمله بازیگران اثر هستند.

اتفاقی که اخیرا برای این فیلم رخ داده آن است که کارگردان آن از عدم صدور مجوز بازی محمود بصیری در نقش “جورج بوش” خبر داده است!

مدیران ارشاد خواستند نقش جورج بوش را به شخص دیگری دهیم

سعید چاری در گفتگو با “سینماپرس” بیان کرد: قرار بود محمود بصیری در این فیلم نقش جورج بوش را بازی کند و ما حتی تست گریم ایشان را نیز انجام داده بودیم اما برخی از مدیران وزارت ارشاد از ما خواستند که این نقش را به شخص دیگری به غیر از ایشان بسپاریم.

چندی قبل بصیری نیز در گفتگویی از انعقاد قرارداد ابتدایی خود برای بازی در این فیلم و سپس حذف از گروه بازیگران خبر داده بود.

بصیری در این باره به “میزان” گفته بود: در ابتدا فیلمنامه “فیلسوفهای احمق” را خواندم و بسیار از کار خوشم آمد ولی برای شروع مشکلاتی پیش آمد که من نتوانستم با این پروژه همکاری کنم.

شباهت با رییس جمهور سابق کار دستش داد

نه از میان گفته های سعید چاری و نه در گفته های محمود بصیری نکته ای درباره دلایل عدم مخالفت ارشاد با ایفای نقش بصیری در قالب “جورج بوش” گفته نمی شود اما…

به گزارش سینماژورنال نکته اینجاست که پیش از این شایعاتی مربوط به ممنوع الفعالیت بودن این بازیگر در زمان رییس جمهور سابق به دلیل شباهت به وی وجود داشت.

شایعاتی که از تخصیص حقوق ثابت برای این بازیگر برای جبران عدم فعالیت خبر می داد.

با این حال محمود بصیری مدتی پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 در گقتگو با “شبکه ایران” ماجرای دریافت حقوق ثابت را رد کرده کرد.

هیچ کس مرا ممنوع الکار نکرد اما…

وی همچنین در همان ایام در گفتگویی با “بهار” درباره ماجرای ممنوع الفعالیت بودنش گفته بود: شباهت به یک مقام مهم مثل رییس‌جمهور برای هرکسي می‌توانست سبب خیر شود اما برای من آمد نداشت.

وی ادامه داده بود: در حقیقت هیچ‌کس مرا ممنوع‌‌کار نکرده بود و هیچ حرفی هم از طرف هیچ مقامی به من زده نشد، اما متاسفانه مردم و به‌خصوص همکاران خود من به گونه‌ای به این مورد دامن زدند که خواه‌نا‌خواه من خانه‌نشین شدم و تهیه‌کنندگان و کارگردانان ترجیح می‌دادند مرا کنار بگذارند و سری را که درد نمی‌کند، دستمال نبندند.

 




حمایت بنیاد روایت از تولید فیلمی که هم اوباما دارد، هم جورج بوش و هم خشایارشاه!/تهیه‌کننده “میرزا کوچک خان” این فیلم را تولید کرده

سینماژورنال: چندی قبل تصویری از سیروس کهوری نژاد بازیگر “کریم سوسکه” در “اخراجیها” با گریمی که او را شبیه به “باراک اوباما” کرده بود در برخی رسانه ها منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال این گریم مربوط بود به فیلمی به نام “فیلسوفهای احمق” که کارگردانی به نام سعید چاری آن را می سازد.

سعید چاری که پیش از این تجربه ساخت فیلم بلند دیگری به نام “تنها صداست که می ماند” را هم داشته است در گفتگویی با “تماشاگران امروز” به صراحت به حمایت بنیاد فرهنگی روایت از تولید فیلمش اشاره کرده است. بنیاد روایت همان بنیادی است که انجمن فیلم دفاع مقدس نیز یکی از زیرمجموعه های آن است.

جالب است که چاری با اشاره به این حمایت گفته است: بنیاد روایت که موسسه ای فرهنگی وابسته به بنیاد سینمایی جنگ و دفاع مقدس است پشت کار هستند. یک سری ارگانهای دیگر هم هستند ولی اینکه حمایت مالی باشد، نه. بیشتر جنبه مشاوره ای دارد. خود بنیاد روایت شهرک را در اختیارمان گذاشت و بخش اعظم کار آنجا فیلمبرداری میشود.

کیهان ملکی در نقش جورج بوش

تعداد بازیگران “فیلسوفهای احمق” هم خیلی زیاد است. چاری در این باره می گوید: بازیگرهایمان خیلی زیاد است. کار 123 بازیگر دارد و هر ده دقیقه یک بار بازیگرها تغییر می کنند. بازیگرهای معروف فقط 7 تا 8 دقیقه در فیلم حضور دارند و برای همین هزینه های تولیدمان بالا می رود.

چاری درباره این بازیگران می گوید: بازیگر نقش “خشایارشاه” مان خیلی معروف است. خیلی از بازیگران ما هنوز رو نشده اند. مثلا ما هنوز عکس گریم جورج بوش را هم رو نکرده ایم. بازیگر این نقش کیهان ملکی است!!! یعنی بازیگر کاراکتر “احد” در “روزگار جوانی”.

تهیه کننده “فیلسوفهای احمق” هادی مشکات است. چاری درباره وی بیان می دارد: ایشان تهیه کننده قدیمی سینما است و تهیه کنندگی فیلمهایی مثل “ترن” و “میرزا کوچک خان” را برعهده داشته است.

نقد سیاستهای آمریکا

به گزارش سینماژورنال آن طور که چاری ادعا کرده “فیلسوفهای احق” سیاست های امریکا و جرج بوش را بیان می کند به این صورت که بعد از حادثه ۱۱سپتامبر و حمله امریکا به عراق و افغانستان قصد دارد ایران را مورد هجمه قرار دهد اما شعار جنگ جنگ تا پیروزی ایران ترسی در دل امریکا می اندازد و آنها تصمیم می گیرند از طریق جنگ نرم و تولید فیلم هایی علیه ایران مبارزه را به شکلی دیگر آغاز کنند. یکی از ویژگی های این اثر حضور ۱۵۴ شخصیت اصلی با گریم های متفاوت است که نقطه جذب فیلم محسوب می شود.

 میرطاهر مظلومی، رضا رویگری، شراره رخام ،فرشید نوابی، سیروس میمنت، امیر زریوند و رضا صفایی از دیگر بازیگران فیلم هستند.