1

در کلینیک “خانواده‌‎درمانی” آزاده نامداری چه می‌گذرد؟+عکس

سینماژورنال: آزاده نامداری مجری زن تلویزیون که در ماههای اخیر بواسطه ماجرای جدایی از فرزاد حسنی، حاشیه برانگیز شده مشغول تجربه مشاغلی تازه تر است.

حدودا یک ماه و نیم پیش بود که سینماژورنال از حضور وی به عنوان بازیگر زن فیلم تازه پرویز شهبازی با عنوان “نسیم” خبر داد و البته نیز این خبر دو هفته بعد از انتشار تایید شد.
نامداری این روزها در کنار بازی در “نسیم” به عنوان مشاوره روانشناسی نیز مشغول به کار است!

کلینیک مشاوره آزاده نامداری
او در بخش “کلینیک” مجله “زندگی ایده آل” با بیان اینکه حوزه فعالیت جدیدش روانشناسی است از این گفته که قصد دارد در این حوزه برخی از روشهای درمانی را به زبان ساده برای مخاطبانش بیان کند.
او نام کلینیکش را “مشاوره روانشناسی و خانواده درمانی” گذاشته و عموم مخاطبان می توانند بدون پرداخت هر گونه وجهی و صرفا از طریق پست الکترونیک با وی در ارتباط بوده و مشکلاتشان را در میان بگذارند.
اینکه نامداری در مشاوره روانشناسی هم به اندازه اجرا تبحر داشته باشد را مخاطبانی که با ایشان مکاتبه می کنند هستند که تشخیص خواهند داد با این حال مرور پرسش یکی از مخاطبان و پاسخ نامداری به وی خالی از لطف نیست.

خانم نامداری! نمی توانم زندگی قبل از 2011 خود را تحمل کنم! چه کنم؟
این مخاطب دختری 15 ساله و منطبق بر تاریخ میلادی فعالیت می کند(!!!) ادعا دارد خلق و خوی عجیبی پیدا کرده و آن هم اینکه نمی تواند زندگی قبل از سال 2011 خود را تحمل کند! یعنی حتی آهنگهایی که قبل از این زمان گوش می داده را نمی تواند بشنود چرا که حس عجیبی بهش دست میدهد و تپش قلبش بالا می رود.

حتما به روانکاو مراجعه کنید
نامداری در پاسخ به این مخاطب از این گفته که سن وی، سن خاصی است چون در دوران بلوغ قرار دارد و فضای فانتزی را تجربه می کند. این مجری سابق سپس با پرسیدن این سوال از مخاطب که آیا روند زندگی عادی وی مختل شده به وی توصیه کرده در صورت مثبت بودن پاسخ به این سوال حتما به روانکاو مراجعه کرده و از او کمک بخواهد.

 

کلینک خانواده درمانی آزاده نامداری
کلینک خانواده درمانی آزاده نامداری



این است محصول مزرعه ظاهرسازی یــا آقای رشیدپور! “عینک آفتابی” عین فاجعه بود و حرفی از آن نزدید!

سینماژورنال/حـــامد مظفـــری: حاشیه سازی مجریان توانمند(!) رسانه ملی مربوط به امروز و دیروز نیست.

حداقل باید دو دهه ای عقبتر برویم و به مورد عجیب آقای “بخور بخور” برسیم؛ محمود شهریاری تا زمان خود نخستین و شاید هم مشهورترین مجری حاشیه ساز بعد از انقلاب اسلامی بود.

البته قبل از وی چهره هایی چون مجید وارث بودند که در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی و به دلیل گافهای خویش حاشیه هایی را برانگیختند اما به هر حال شهرت هیچ کدام از آنها به شهریاری نمی رسید.

شهریاری به دلیل انتشار یک فیلم خصوصی مدتی را ممنوع الکار بود و البته بعدتر هم که آمد دیگر آن قدر دست زیاد شده بود که هر چه کرد نتوانست به روزهای قبل از ممنوع الکاری برسد.

از “مسابقه بزرگ” تا حضور کمرنگ در شبکه های درجه سه ماهواره ای

یک دهه بعد از محمود شهریاری، این محمد حسینی زوج کاظم احمدزاده در “مسابقه بزرگ” شبکه تهران بود که در اوج اشتهار و بعد از مدتی بی‌خبری سر از شبکه های فارسی زبان ماهواره درآورد و با انجام گفتگوهایی با شبکه هایی چون “صدای آمریکا” همه چیز و همه کس را زیر سوال برد.

البته که سرنوشت حسینی هم مشخص بود؛ او که در ابتدای آفتابی شدن در شبکه های ماهواره ای وعده اجرای برنامه هایی متفات را می داد تلاشهایی نافرجام هم برای برنامه سازی در شبکه های درجه سه انجام داد؛ برنامه هایی که به دلیل کیفیت نازل رفته رفته شهرت قبلی او را نیز کمرنگ کردند.

از این فرزاد تا آن فرزاد

فرزاد جمشیدی دیگر مجری رسانه ملی بود که درگیری اش در ماجرایی عجیب و غریب نه فقط اعتبارش به عنوان یک مجری ارزشی را زیر سوال برد که حتی زندگی خانوادگی وی را نیز دستخوش آسیب کرد.

درباره ممنوع الکاری رضا رشیدپور و ماجرای موضع گیریهایش بعد از کنار گذاشته شدن از رسانه ملی و حتی اجرایش برای یکی از شبکه های ماهواره ای مجوزدار(!) با دعوت از چهره هایی چون احمد پورمخبر هم به اندازه کافی شنیده ایم.

فرزاد حسنی هم سرنوشتی بهتر از رشیدپور نداشت با این تفاوت که او برخلاف رشیدپور در زندگی مشترک با یک همکار به نام آزاده نامداری هم به بن بست رسید و البته این بن بست وقتی مخوف تر شد که نوروز 94 برای این مجری با اتهام ضرب و شتم از سوی یک مجری دیگر که همسر سابق بود آغاز شد و البته امتداد درگیری و پیغام و پسغامهایی که دو طرف برای هم می فرستند نقل مجالس عید دیدنی ایرانیان شده!

فرزاد حسنی و آزاده نامداری
فرزاد حسنی و آزاده نامداری

این است محصول رسانه ای که بامدادان تا شامگاهان الگوی تربیتی ارائه می کند

چنین حاشیه هایی برای دست اندرکاران هر رسانه دیگری از زردترین هفته نامه ها که تیراژشان را با گردآوری فانتزی‌های مرتبط با مردان چندزنه و دختران فراری بالا می برند تا فصلنامه های تخصصی هنری روی می داد چندان تعجب برانگیز نبود.

 اما برای رسانه ملی که مدیرانش در همه ادوار ادعای الگوساز بودنش را داشته اند چنین حاشیه هایی عجیب است.

در رسانه ای که مرتب کوشیده در همه امور از شیوه درس خواندن و مراوده با همسر و فرزند تا چگونگی غذا خوردن و حتی نحوه فکر کردن به مخاطباش الگو بدهد این حجم از حاشیه سازی آن هم فقط از چند مجری تعجب برانگیز است.

ای کاش بجای الگوسازی برای مردم، توانایی کنترل بحران را به مجریان خود آموزش می دادید

رسانه ای که حتی نمی تواند مجریانش را طوری ارتقاء دهد که بدانند در صورت بروز بحران در زندگی شخصی چطور آن را مدیریت کنند چطور می تواند برای شهروندی در کلانشهر تهران الگوی تربیتی بسازد؟!

باز اگر با مجریانی روبرو بودیم که قائم به خویش بودند و استقلال حرفه ای رمز موفقیت شان بود ماجرا فرق می کرد اما وقتی مجریانی که تربیت شده رسانه ملی هستند وامدار الگوهای ارائه شده از سوی بالادستیها نیستند و اتفاقا در خلاف جهت هنجارهای ارائه شده از مدیران پیش می روند چه انتظاری داریم از مخاطبان این رسانه؟

سازوکار جذب نیروهایتان را بازبینی کنید

مدیران رسانه ملی فارغ از بازبینی آنچه به عنوان الگو ارائه می کنند لازم است برای یافتن پاسخ این پرسش که چرا رسانه شان حتی برای دست اندرکارانش کارکرد تربیتی لازم را نداشته، رجوع کنند به سازوکاری که در همه این سالها برای جلب نیرو برگزیده اند.

سازوکاری که در غالب موارد ظاهرسازی را بر درونیات ارجحیت می دهد و البته سهم قابل ملاحظه ای را هم برای ارتباطات بشری(!) قائل می شود طبیعی است که نتواند آدمهایی که واقعا به آرمانهای سیستم اعتقاد داشته باشند را پذیرا باشد و نتیجه هم که جلوی دیدگان همه است.

 پی نوشت: خوشمان می آید که جناب رشیدپور خیلی خوب بلد است با ذکر یکی دو جمله درباره ماجرای نامداری-حسنی و طرح این مساله که “فاجعه ای در راه است” از این آب گل آلود برای مطرح کردن خویش استفاده کند.

البته ایرادی هم بر ایشان وارد نیست؛ وقتی بعد از کلی وعده های رنگارنگ با برنامه ای به نام “عینک آفتابی به تلویزیون بازگشتند و البته کیفیت نازل این برنامه باعث از دست رفتن تتمه اعتبارشان شد حالا ورود در چنین حاشیه ای می تواند تنوری گرم را برای تجدید خاطرات با عناصر شیشه ای خیالشان فراهم کند.

فقط می ماند این سوال که آقای رشیدپور! اگر درگیری نامداری-حسنی ممکن است به فاجعه ختم شود انتقاد قریب به اتفاق مخاطبان از “عینک آفتابی” نامش چیست؟




توضیحات فرزاد حسنی درباره عصبانیت همسرش!!!

فرزاد حسنی بازیگر سریال “سالهای ابری” گفته است: شك نكنيد اگر همسرم در این سریال را زني آرام و مثبت نشان مي‌دادند اين نقش خيلي زود به سمت كليشه‌هاي رايج شخصيت‌هاي خاكستري تلويزيوني مي‌رفت. در حالي كه شخصيت عصبي و پرتنش همسر کاراکترم در این کار باعث مي‌شود رفتارهاي اين دو به نوعي در ذهن مخاطب بالانس شود و او با اين كاراكترها ارتباط بيشتري برقرار كند.

سینماژورنال: فرزاد حسنی مجری کارکشته رادیو و تلویزیون که در سالهای اخیر بازیگری را هم تجربه کرده این شبها با سریال “سالهای ابری” مهمان مخاطبان است. حسنی در این سریال در قالب کاراکتری به نام “فرهاد پوردلجو” ظاهر شده است.

به گزارش سینماژورتال حسنی در یکی از تازه ترین گفتگوهایش پیرامون این سریال با اشاره به کیفیت فیلمنامه آن گفته است: فيلمنامه خوب “سال‌هاي ابري” مانع از لغزش نقش شد و باعث شد پوردلجو از ساير نقش‌هاي كليشه‌يي كه در فيلم و سريال‌هاي ما معمولا نشان داده مي‌شود، جدا شود. بخشي از موفقيت اين موضوع هم به خاطر طراحي خوب شخصيت‌ها بود و اينكه هر يك از كاراكترها در جاي مناسب خودشان قرار گرفته بودند.

وی که در گفتگو با نگار حسینی در “اعتماد” شرکت کرده بود با اشاره به شخصیت پردازی کاراکتر همسرش در این سریال ادامه داده است: شك نكنيد اگر همسر فرهاد را زني آرام و مثبت نشان مي‌دادند اين نقش خيلي زود به سمت كليشه‌هاي رايج شخصيت‌هاي خاكستري تلويزيوني مي‌رفت. در حالي كه شخصيت عصبي و پرتنش همسر پوردلجو باعث مي‌شود رفتارهاي اين دو به نوعي در ذهن مخاطب بالانس شود و او با اين كاراكترها ارتباط بيشتري برقرار كند.

مخاطب وقتی این زن و شوهر را می بیند متوجه رفتارهای عصبی این دو می شود

حسنی خاطرنشان ساخته است: مخاطب وقتي اين زن و شوهر را كنار هم مي‌بيند و متوجه رفتارهاي پرتنش و عصبي اين دو مي‌شود، در فضاي قصه تا حدي به آنها حق مي‌دهد و چنين كنش‌هايي را از آنها باور مي‌كند. اگر همسر پوردلجو يك زن مثبت بود چنين موقعيتي براي مخاطب ايجاد نمي‌شد و همه‌چيز خيلي زود رنگ و بوي كليشه مي‌گرفت.

به گزارش سینماژورتال فرزاد حسنی که سابقه ایفای نقش در یک فیلم توقیفی به نام “آمین خواهیم گفت” را هم دارد درباره کار با لیلا برخورداری که در “سالهای ابری” نقش همسر او را بازی کرده بیان داشت: لیلا برخورداري هم شيوه متفاوت و بسيار خوبي را براي بازي در اين نقش انتخاب كردند و اين موضوع باعث مي‌شد كه رنگ‌آميزي خوبي بين بازي‌هاي ما ايجاد شود.