1

یک سکانس سینمایی⇐روایت «پسر تلگرامی» از ماجرای بازداشتش، شغل واقعیش، فرار به ترکیه و چگونگی گذران زندگی در استانبول

سینماروزان: یکی از سینمایی ترین ماجراهای سالی که گذشت ماجرای پسری جوان به نام وحید خزایی بود که انتشار یک سری سلفی از او در کنار بانوان با کپشنهایی خنده دار او را وارد مسیری پیچیده کرد.

خزایی که زودتر از حد تصور به “پسر تلگرامی” مشهور شد بخاطر شکایت سه نفر از آنها که تصاویرشان با وی در فضای مجازی بازنشر شده بود محاکمه شد و به 4 میلیون جزای نقدی و دو سال حبس که یک سالش تعلیقی بود محکوم شد. او اما بعد از آزادی با سپردن وثیقه به جای اخذ رضایت شاکیان، از ایران فرار کرد و قاچاقی به ترکیه رفت.

پسر تلگرامی در استانبول چگونه روزگار میگذراند؟ خودش در گفتگو با “همشهری سرنخ” میگوید: در ایران سرمایه ای دارم که با آن کار میکنند و زندگیم را اینجا میگذرانم. سالها در ایران کار کردم تا توانستم این سرمایه را جمع کنم؛ درست روزهایی که دیگر پسرهای همسن و سالم فکر خوشگذرانی بودند من صبح تا شب کار میکردم(!!!)و حالا دارم از اندوخته آن سالها استفاده میکنم.

خزایی درباره شغلش در ایران اظهار میدارد: تحصیلاتم را در دانشگاه ابهر در رشته تربیت بدنی تمام کردم اما به شغل ساخت و ساز علاقه داشتم و بعد از اتمام تحصیلاتم وارد این کار شدم و خیلی زود هم توانستم در این شغل موفق شوم!! به گزارش سینماروزان وی که در ویدیوهای منتشره از خودش گفته کارگر بوده درباره چرایی عدم راستگویی بیان میدارد: به من گفتند اگر بگویم کارگر ساده ای بیش نیستم میتوانند برایم کاری کنند که به زندان نروم؛ من هم این جمله را گفتم به امید اینکه به زندان نیفتم.

جالب است که پسرتلگرامی عامل اصلی انتشار تصاویر خود در فضای مجازی را هم یکی از دوستانش میداند و میگوید: یکی از دوستان صمیمیم عکسهایم را در یک گروه تلگرامی که بیشتر افراد آن پسر بودند پخش کرد و از آن میان یک نفر عکس مرا به گروههای دیگر فرستاد و به این ترتیب در کل ایران عکسهای من پخش شد.

وحید خزایی پیرامون کلیپی که بعد از انتشار عکسهایش منتشر شده بود و در آن جمله “پلیس فتا حواسش به همه چیز هست” آمده بود بیان میدارد: یکی از همان افرادی که عکسش با من منتشر شده بود به من زنگ زد و خواست کلیپی از خودم برایش ارسال کنم؛ او گفت آبرویم در خطر است و بگو فامیل هستیم و شکایت کرده ای. من در آن کلیپ جمله هایی را گفتم که ازم خواسته شده بود؛ بدترین جمله اش هم این بود که “پلیس فتا پلیسی است که حواسش به همه چیز است”؛ ای کاش این کار را نمیکردم!

پسرتلگرامی درباره چگونگی دستگیریش هم بیان میدارد: دو هفته طول کشید که مرا دستگیر کنند. در این دو هفته چند کیلو وزن کم کردم.شبها برای خواب به خانه دوستانم میرفتم…یک روز ساعت 8 صبح به خانه خودمان آمدم تا چند دست لباس بردارم…به سرعت وارد ساختمان شدم و به سمت واحدمان رفتم که ناگهان زنگ در به صدا درآمد. در را باز کردم پلیسها را دیدم که دستبندی به دستم زدند و گفتند آقاوحید! پلیس فتا پلیسی است که حواسش به همه چیز هست. بعدها متوجه شدم نیروهای پلیس در لابی ساختمان و در قسمت سرایداری چندین روز منتظرم بودند تا دستگیرم کنند.

وحید خزایی-پسر تلگرامی
وحید خزایی(پسر تلگرامی) بعد از بازداشت



افشای نقش همکار BBC در نگارش فیلمنامه پرمخاطب‌ترین فیلم سی و چهار سال اخیر

سینماژورنال: با وجود ساخت آثاری مانند “اخراجیها” و “شهرموشها2” که بلحاظ رقم فروش آمار بالایی را تجربه کرده اند و در صدر جدول فروش سی سال اخیر قرار گرفته اند اما به لحاظ تعداد مخاطب همچنان “عقابها” پرمخاطب ترین فیلم است.

به گزارش سینماژورنال “عقابها” در ابتدای دهه 60  حدودا 8 میلیون تومان فروخت و با متوسط قیمت بلیت 4 تومانی حدودا 2 میلیون نفر مخاطب داشت.

کارگردانی “عقابها” را ساموئل خاچکیان برعهده داشت و علی اکبر مزینانی هم تهیه کننده اثر بود. در منابع سینمایی موجود از محمدرضا یوسفی به عنوان نویسنده فیلمنامه اثر نام برده شده ولی گویا مسعود بهنود روزنامه نگاری که این روزها همکار BBC  است و البته در دهه 60 در یکی از آثار علیرضا داوودنژاد با نام “خانه عنکبوت” ایفای نقش کرده بود، در نگارش فیلمنامه “عقابها” وظیفه اصلی را ایفا کرده است.

فخیم زاده: بهنود را در خانه داوودنژاد دیده بودم

فخیم زاده درباره چگونگی این روند در کتاب خاطرات خود آورده است: علی مزینانی فیلمنامه “عقابها” را به من داد و گفت بخوان چون می خواهیم تو نقش اصلی اش را بازی کنی. وقتی فهمیدم کارگردان خاچکیان است توجهم جلب شد. نگاه کردم دیدم نویسنده اش مسعود بهنود است. بهنود را می‌شناختم و با او در خانه داوودنژاد و خانه خودم کلی گپ و گفت داشتیم. به نظرم آدم باسوادی می آمد.

مهدی فخیم زاده در ابتدا و البته منطبق با کتابی با عنوان “چهل و یکمین پرواز” بخشهای مهم و دراماتیک سناریوی اولیه را منسجم کرده و به صورت سکانسهای پیاپی مرتب می کند اما در نهایت از آنجا که واهمه این را داشته که ممکن است بازیش در “عقابها” به قیمت ممنوع الکاریش تمام شود قید بازی در آن را می زند.

عقابها
عقابها

ترسیدم بازی در “عقابها” به قیمت ممنوع الکاری ام تمام شود

وی درباره تردید برای بازی در “عقابها” بیان داشته است: یاد حرفهایی افتادم که در مورد فیلم “فرار” و بازی کردن نقش بسیجی به من گفته بودند. پیش خودم گفتم بازی کردن در آن نقش باعت توقف فیلم شد حال اگر نقش خلبان را بازی کنم چه می شود. بخصوص که آن روزها خلبانها تقدس پیدا کرده بودند و حتی برایشان آهنگ ساخته شده بود.

فخیم زاده در نهایت از مزینانی می خواهد قید او را بزند و همین باعث میشود انگیزه ای برای ادامه کار بر روی سناریو هم نداشته باشد. این بازیگر-کارگردان خاطرنشان ساخته است: بعد از اینکه به مزینانی زنگ زدم و گفتم بازی نمی کنم انگیزه ای برای کار روی فیلمنامه نداشتم. مزینانی هم هر روز تماس می گرفت و می گفت چه شد و بالاخره برای اینکه از دستش خلاص شوم به دستیارم محمدرضا یوسفی گفتم بنشین و برای این صحنه ها دیالوگ بگذار. وقتی تمام شد خودم نگاهی به سناریو انداختم و دادم به مزینانی.

علی اکبر مزینانی: سناریو را به فخیم دادم و بعد از آن هم مسعود بهنود آن را خواند

به گزارش سینماژورنال علی اکبر مزینانی تهیه کننده “عقابها” هم هرچند حضور مسعود بهنود را در تیم نویسندگان تأیید می کند اما درباره ترتیب زمان بندی نگارش جور دیگری قضیه را بیان می کند.

مزینانی به “سینما” می گوید: وقتی سناریوی “عقابها” به دستم رسید مشغول ساخت “فرار” با بازی فخیم زاده بودم. سناریو را به فخیم دادم و نظرش را خواستم و بعد از آن هم مسعود بهنود فیلمنامه را خواند و آخرین بازنویسی را خود ساموئل انجام داد.