1

اظهارنظر فاطمه معتمد‌آریا درباره تجربه تئاتری شهاب حسینی⇐ممکن است «اعتراف» یک نمایش رادیویی باشد، میزانسن نداشته باشد، طراحی آن اشکال داشته باشد، صداها بد باشد و… اما شهاب یاد می‌گیرد که یک اثر بهتر درست کند!

سینماروزان: فاطمه معتمدآریا بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون که تجربه حضور در تئاتر را هم دارد در خلال حضور در بزرگداشت علی نصیریان به تماشای نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی هم نشست.

به گزارش سینماروزان معتمدآریا که نوروز امسال «آباجان» را روی پرده داشت که نتوانست چنان که باید در جلب مخاطب موفق باشد با اشاره به اقبال مخاطبان به نمایش «اعتراف» درباره برخی ایرادات آن هم با «ایسنا» سخن گفته است.

این بازیگر باسابقه بیان کرد: حقیقتا باید خدا را شکر کرد که جوان‌ها و مردم به جای آنکه در پارک‌ها به دنبال مواد مخدر باشند از قبل بلیت تئاتر رزرو می‌کنند و این یک حرکت بزرگ در تئاترشهر است چون مدت‌ها بود نمایشی این چنین تماشاگران را به یک سالن تئاتر نکشانده بود.

او با تاکید براینکه اصلا و ابدا قصد ندارد راجع به کیفیت نمایش «اعتراف» و اندازه‌های هنری آن صحبت کند، گفت: مهم‌ترین مسئله برایم این است که «اعتراف» اثر مبتذلی نیست، یعنی آن جوّ غالب موجود که همه می‌خواهند با ابتذال، تماشاگران را به سالن سینما یا تئاتر بکشانند در این کار وجود ندارد. این نمایش یک اثر کاملا محترم با حضور دو بازیگر بسیار استثنایی تاریخ تئاتر و سینمای ما یعنی آقای نصیریان و آقای شهاب حسینی است که در کنار دیگر بازیگران از جمله صالح میرزاآقایی آن قدر به کار خود ایمان دارند که باعث می‌شوند دیگر خیلی به این فکر نکنیم نمایش چقدر حرفه‌ای است.

معتمدآریا ادامه داد: به نظرم همین که این نمایش تماشاگر را به سالن می‌کشاند، کافی است، یعنی کافی است که یک اثر به شما خوراک بیهودگی ندهد و به جای آن فکر دهد. هر چند ممکن است «اعتراف» یک نمایش رادیویی باشد، میزانسن نداشته باشد، طراحی آن اشکال داشته باشد، صداها بد باشد و اصلا همه آنچه را که در یک نمایش غیر درجه یک وجود دارد، درخود داشته باشد، ولی بخاطر جذب مخاطب و حضور دو چهره استثنایی می‌توان این نمایش را یک اتفاق خوب در تئاترمان دانست.

بازیگر نمایش «ننه دلاور و فرزندان او» درباره انتقادهایی که نسبت به حضور چهرهای سینمایی در تئاتر مطرح می‌شود، بیان کرد:‌ به نظر من هر چقدر افراد بیشتری بیایند و تئاتر ببیند به نفع همه است. کسی که برای اولین بار به یک سالن تئاتر می‌آید، یاد می‌گیرد که حضور در چنین سالنی چه آدابی دارد، بعد  از آن کم‌کم علاقه‌مند می‌شود و دفعات بعد انتظار دارد تئاتر چیز بیشتری از کار قبلی به او بدهد؛  در نتیجه فکر نمی‌کنم هنرمندانی که از سینما وارد تئاتر می‌شوند این  فضا را تخریب کنند چون از آن‌ها استفاده ابزاری نمی‌شود و این طور نیست که یک چهره‌ با لودگی و ابتذال و بی احترامی به تماشاگر وارد تئاتر شود. در واقع وقتی تماشاگری به دیدن نمایش آقای حسینی می‌آید با یک احترام ویژه و سلیقه خاص وارد سالن تئاتر می‌شود.

معتمدآریا همچنین گفت: نمی‌خواهم بگویم این تاتر کامل و بعنوان یک اجرای حرفه‌ای بی نقص است  ولی همین کاری که الان انجام شده ، ارزشمند است و مهمترین ویژگی‌اش این است که شهاب حسینی برای تماشاگر خود ارزش قائل است؛ با این ارزش‌گذاری‌ای خود آقای حسینی هم از آن درس می‌گیرد و متوجه می‌شود تئاتر دارای قواعدی متفاوت از سینما است، یعنی هم او و هم تماشاگر تئاتر با هم یاد می‌گیرند یک اثر بهتر درست کنند و به نظرم این اتفاق خوبی است.




علیرغم راه‌اندازی کمپین چندصدامضایی برای مقابله با توهین به اهالی رسانه⇐شهاب حسینی در مقابل چشمان برخی از امضاءکنندگان کمپین، از خجالت خبرنگاران درآمد و آب از آب تکان نخورد!+واقعه‌نگاری دو رسانه مستقل در این باره

سینماروزان: در روزهای گذشته و به سبب توهینی که بهناز جعفری به یک خبرنگار انجام داد کمپینی تلگرامی که به ظاهر محل تجمع خبرنگاران بود برای اعتراض به این توهین شکل گرفت؛ کمپینی که در بازه زمانی کوتاه چندصد امضاء هم زیرش آمد!!! و این حجم امضاء این نوید را میداد که در نشستهای آتی، اهالی رسانه پاسخی درخور به توهین کنندگان دهند.

به گزارش سینماروزان چهار روز بعد از توهین بهناز جعفری اما نشست خبری نمایش «اعتراف» که بناست شهاب حسینی آن را کارگردانی کند در تئاترشهر برگزار گردید.

این نشست با یک ساعت تأخیر و در حالی برگزار شد که شهاب حسینی در ابتدای نشست به صراحت گفت: «هنرمند نیازی به خبرنگاران ندارد» و در ادامه نشست هم تا توانست از خبرنگارانی گفت که در قالب مافیا، انرژی خود را بر نابودی همکاران وی گذاشته اند!!!

فارغ از تناقض موجود در گفته های شهاب که جایی از بی نیازی هنرمند به خبرنگار میگوید و در جای دیگر از قدرت بالای خبرنگاران که مصروف نابودی شده(!!!) اینکه برخی از اهالی رسانه که در نشست حضور داشتند و اتفاقا نامشان هم در کمپین چندصدامضایی آمده کمترین واکنشی به توهین اخیر نشان ندادند جای تعجب دارد.

ابتدا واقعه نگاری کانال «پاتوق هنر» از این اتفاق را بخوانید:

نشست خبری نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی که قرار بود ساعت ۱۱ امروز در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شود با نزدیک به یک ساعت تاخیر آغاز شد. خبرنگاران به دلیل این تاخیر قصد ترک نشست را داشتند و حتی در دقایق ابتدایی برنامه در سالن حاضر نشدند اما در نهایت با عذرخواهی عوامل و کوتاه آمدن اهالی رسانه این نشست برگزار شد.

در خلال نشست برخی خبرنگاران تخصصی حوزه تئاتر انتقادات و اعتراض خود را به تاخیر حضور شهاب حسینی و برخی جمله‌های بحث‌برانگیزش مطرح کردند که البته بی‌جواب نماند و حسینی هم پاسخ‌های تند و تیزی داد!

فارغ از حاشیه‌ها و برخی جملات حسینی در این نشست که در فضای مجازی دست به دست شده اما در نهایت این جلسه با حضور اکثر خبرنگارانی(!!!) که برای پوشش خبری آن در تئاتر شهر حاضر شده بودند برگزار شد و در پایان نشست حتی برخی عکس یادگاری هم با عوامل نمایش گرفتند!

حالا واقعه نگاری کانال «سینماتوگراف» از این ماجرا را بخوانید:

جناب شهاب حسینی امروز در نشست خبری نمایششان پس از یک ساعت تاخیر برای حضور در نشست، فرموده اند: من به این نشست نیازی ندارم. شما خبرنگاران هستید که به خبر احتیاج دارید!
خبرنگاران به خبر احتیاج دارند. این جمله درست است. البته نه برای مصارف شخصی! یا انداختن بالا! بلکه برای نیاز حیاتی جامعه… اما باید توجه کرد که خبرنگاران به هر خبری احتیاج ندارند!
خوشبختانه آنقدر خبر هست که احتیاج رسانه ها و خبرنگاران را رفع کند.
پس بهتر است خبر هر کسی که فکر می کند به خبرنگار احتیاج ندارد و این خبرنگاران هستند که به او احتیاج دارند، را برای رفع نیاز! انتخاب نکنیم و با اخبار دیگر رفع نیاز نماییم تا ببینیم چه کسی به خبر و رسانه بیشتر احتیاج دارد؟!
ضمنا خوب به یاد دارم که جناب شهاب حسینی حدود یک ساعت پشت تلفن با آب و تاب برای من صحبت می کردند که در مصاحبه ای که برای فیلم «ساکن طبقه وسط» ایشان قرار است انجام شود چه مواردی حتما مورد نظر قرار گیرد! آن روز ایشان به خبرنگار احتیاج داشت ظاهرا! البته آن روز هنوز جنابشان به یمن جهانی شدن اصغر فرهادی جایزه جهانی نگرفته بودند…
پ ن: به نظرم زمان آن رسیده که خبرنگاران کمی نجابت خود را کنار بگذارند. فقط کمی… گوشه ای از پشت صحنه های مصاحبه هایشان با این افراد مشهور و مثلا محبوب را منتشر کنند. تا مشخص شود شهرت به هیچ وجه مانع له له زدن خنده دار دوستان هنرمند برای مصاحبه و دیده شدن بیشتر نمی شود!
دانسته هایمان از پشت صحنه های فعالیت های هنری هم بماند…




پای کیارستمی هم به انتخابات باز شد!+عکس

سینماروزان: درگذشت عباس کیارستمی که برخی آن را به دلیل قصور پزشکی می دانستند مجالی شد برای رویارویی برخی سینماگران با جامعه پزشکی؛ رویارویی که هنوز و هرازگاه که دیداری میان مدیران وزارت بهداشت با سینماگران پیش می آید عواقب آن دامن مدیرانمی گیرد.

به گزارش سینماروزان به تازگی در نشستی با نام «ایران فرهنگی در جهان امروز» که با حضور برخی از بازیگران سینما نظیر علی نصیریان و فاطمه معتمدآریا با سه وزیر بهداشت، ارشاد و نفت انجام شد و البته بسیاری هم از آن بوی تبلیغات انتخاباتی استشمام کردند نیز پای کیارستمی به ماجرا باز شد.

یک بار علی نصیریان در این نشست با ربط دادن محمدجواد ظریف با کیارستمی و فرهادی گفت: این خاک همیشه جوان‌هایی داشته است که از خود گذشتگی کرده‌اند و افتخار آفریدند. امروز نیز این افراد در کشور ما حضور دارند و یکی از آنها محمدجواد ظریف است. امروز اصغر فرهادی، عباس کیارستمی و محمدجواد ظریف با کارها و آثار خود باعث معرفی ایران به جهان شده‌اند.

بار دیگر هم حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت در تشریح رابطه خود با اهالی هنر بیان داشت: ما مراقب همه هنرمندان هستیم و جامعه پزشکی موظف است از سلامت هنرمندان مراقبت کند.

وی که با پرسشی درباره وضعیت کیارستمی روبرو شده بود اما بی پاسخگویی بیان داشت:‌ موضوع کیارستمی وقت مفصل‌تری می‌خواهد که درباره آن توضیح بدهم و الان جای این بحث نیست.

همایش «ایران فرهنگی در جهان امروز»
همایش «ایران فرهنگی در جهان امروز»



بعد از کارگردانی سینما⇐شهاب حسینی دومین کارگردانی تئاتر را تجربه می‌کند

سینماروزان: شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون که سه سال قبل اولین فیلم بلند خود در مقام کارگردان با عنوان «ساکن طبقه وسط» را با فیلمنامه ای از محمدهادی کریمی ساخت و البته که فیلم در یکی از بدترین موعدهای اکران، فروش خوبی داشت و توانست در میان ده فیلم پرفروش سال جای گیرد، تصمیم گرفته دومین کارگردانی تئاتر خود را هم تجربه کند.

به گزارش سینماروزان شهاب حسینی که پیشتر نمایش «ملاقات با بانوی سالخورده» را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه برده بود تصمیم گرفته تا نمایشنامه ای با نام «اعتراف» را در سالن اصلی تئاترشهر اجرا کند؛ نمایشی که درباره اعترافات فرزند یک کشیش نزد خود اوست و علاوه بر شهاب علی نصیریان، مهدی بجستانی، پرویز بزرگی، نیما رئیسی، صالح میرزاآقایی، غزاله نظر، میثاق زارع، شهرام ابراهیمی، ایلیا نصراللهی، تنی آواکیان و عباس حسنی به عنوان بازیگر در این اثر حضور دارند.

شهاب حسینی پیش از این در نمایش هایی چون «کرگدن» فرهاد آییش در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر و «ملاقات» احمد ساعتچیان در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران به ایفای نقش پرداخته بود.

فیلم «امتحان نهایی» به کارگردانی عادل یراقی این روزها با بازی شهاب حسینی روی پرده است که او را در نقش آموزگاری تصویر میکند که درگیریهای فراوانی با فرزندخوانده اش دارد. شهاب یک فیلم دیگر با نام «برادرم خسرو» که در آن در نقش یک بیمار دوقطبی ظاهر شده را هم آماده اکران دارد.




اظهارنظر مهدی هاشمی که در «علی‌البدل» یادآور علی نصیریان در «ایران برگر» است⇐در آثار مناسبتی باید گفتگوهایی را که زیر خط فقر است به اجرا برسانید

سینماروزان: مهدی هاشمی بازیگر توانای سینما و تئاتر که در سالهای اخیر در تلویزیون پرکارتر شده و بخصوص در سریالهای طنز ایفای نقش کرده است این روزها با سریال کمدی «علی البدل» که تازه ترین تجربه همکاری سیروس مقدم-محسن تنابنده است روی آنتن رفته است.

به گزارش سینماروزان مهدی هاشمی در «علی البدل» که خط داستانی آن شباهتهایی به «ایران برگر» مسعود جعفری جوزانی دارد، نقش یکی از دو خان رقیب در یک روستای در انتظار سفر رییس جمهور را ایفا می‌کند؛ نقشی که یادآور نقش «امرالله خان» با بازی علی نصیریان در «ایران برگر» است.

مهدی هاشمی با اشاره به فیلمنامه های تلویزیونی که در این سالها به او پیشنهاد شده به «مهر» گفت: مشکل اکثر این فیلمنامه ها این است که خوب نبوده اند و مساله دیگر این است که می خواهند کارها را با سرعت به تولید برسانند.

هاشمی که نوروز سال گذشته هم سریال «زعفرونی» را روی آنتن داشت که چندان در جلب مخاطب موفق نبود با تمرکز بر آثار مناسبتی  ادامه داد: آثار مناسبتی تند تند سر صحنه نوشته می شود و شما باید گفتگوهایی را که زیر خط فقر است به اجرا برسانید.

مهدی هاشمی البته حساب «علی البدل» را از دیگر سریالها جدا کرده و درباره آن گفت: «علی البدل» خوشبختانه از این شتاب برخوردار نبود و ما سه ماه و نیم در همدان به خوبی کار کردیم و خدا را شکر از هوای آلوده تهران دور بودیم.

وی افزود: همه چیز در این کار خوب بود ولی هنوز باید قسمت های بیشتری پخش شود تا بتوانیم بازخوردها را بگیریم.




روایت علی نصیریان از همراهی با فرمان‌آرا در پلاژ لیدوی رامسر

سینماروزان: درياي خزر آرام‌تر از هر روز ديگري است. مرغان دريايي كه در ايام اخير كمتر لب ساحل آمده‌اند، حالا نزديك‌تر از هميشه‌اند. در آسمان نيز، ابرها چنان پراكنده‌اند كه گويي زمستان در واپسين روزهاي دي، بهار را انتظار مي‌كشد. در روزي كه رامسر ميزبان يكي از بزرگان فرهنگ و هنر ايران- علي نصيريان- شده، همه چيز در سكون و آرامش و زيبايي است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «اعتماد» بيست و شش روز از فيلمبرداري «دل ديوانه» نهمين ساخته بهمن فرمان‌آرا در شمال ايران گذشته و در آغاز بيست و هفتمين جلسه فيلمبرداري، روز سه‌شنبه بيست‌و هشتم دي ماه، علي نصيريان ميهمان اين گروه است تا نقش كوتاه اما كليدي خود را ايفا كند. حالا نه خبري از نم و رطوبت است و نه باراني در راه؛ همه چيز در اعتدال كامل است و به سامان.

بناست يكي از سكانس‌هاي پراهميت فيلم تازه فرمان‌آرا با حضور علي نصيريان رقم بخورد. علي نصيريان روز قبل‌ از فيلمبرداري به رامسر رسيده و با فرمان‌آرا كه حالا ديگر نه فقط كارگردان، كه بازيگر نقش مقابل او نيز هست، دورخواني كرده‌اند و پس از تبادل ايده‌ها و پيشنهادات، به نظرات مشترك رسيده و به تحليل نقش پرداخته‌اند. با اينكه حضور نصيريان در اين فيلم كوتاه است، اما نقشي كليدي دارد، او ايفاگر نقش «هوشنگ» است، صميمي‌ترين دوست طاهر.

ایفای نقش دوست یک نویسنده مشهور

وقتي از نصيريان مي‌خواهيم درباره اين نقش توضيحي بدهد، تنها به همين توصيف كوتاه بسنده مي‌كند: «من هرگز عادت ندارم درباره نقش‌هايم توضيحي دهم. فقط مي‌توانم بگويم نقش يكي از دوست‌هاي صميمي طاهر كه نويسنده مشهوريست را بازي مي‌كنم.» اما اين هوشنگ كيست؟ او دوست طاهري است كه حالا ميان توهمات ذهني‌اش سرگردان شده. هوشنگ نيز نويسنده است؛ با خصوصياتي تقريبا مشابه طاهر پر از دلشدگي و شيدايي، پرشور و خستگي‌ناپذير.

جملاتي كه در فيلم نيز از او مي‌شنويم حكايت از همين احوالات دارد: دو نويسنده كه بعد از سال‌ها به هم برسند، از چه حرف خواهند زد؟ نمي‌دانيم و بايد تا زمان اكران منتظر بمانيم اما حرف‌هاي دو نويسنده پس از ديدارِ ساليان، بايد شنيدني باشد. از همين روست كه حرف‌هاي‌شان، مي‌شود يكي از نقاط عطف فيلم و ماجراساز.

فرهنگسازی فرمان آرا زبانزد است

ساعاتي فرمان‌آرا و نصيريان مقابل دوربين فرشاد محمدي قرار مي‌گيرند و ملاقات دو دوست در حوالي پلاژ ليدوي رامسر، جايي در ميان جنگل‌هاي خزان‌ديده، در جوار ساحل نيلگون و آرام خزر رقم مي‌خورد. نصيريان از همين تجربه خيلي كوتاه هم ‌بسيار راضي و مسرور است. وقتي بعد از اتمام كارش از او مي‌پرسيم تجربه همكاري با آقاي فرمان‌آرا در «دل ديوانه» چه‌طور بود؟ بي‌درنگ مي‌گويد: «در «دل ديوانه» تجربه‌اي عالي، هرچند كوتاه داشتم. من پيش‌تر ارادت ويژه‌اي خدمت آقاي فرمان‌آرا داشتم و وقتي با ايشان در همين يكي دو روز كار در «دل ديوانه» بيشتر آشنا شدم، ارادتم نيز بيشتر شد و اين همكاري برايم خيلي مطلوب بود.»

اما عجيب نيست كه بازيگري نامدار همچون علي نصيريان، با كارگرداني درجه يك پيش از اين تجربه همكاري نداشته‌اند و حالا بعد از اين همه سال به هم رسيده‌اند؟ دليل اين تاخير در همكاري را كه مي‌پرسيم، نصيريان پاسخ مي‌گويد: «هرگز پيش نيامده بود. يعني دعوتي از سمت ايشان هرگز نداشتم وگرنه حتما بازي مي‌كردم.» فيلمسازي مثل بهمن فرمان‌آرا چه ويژگي‌اي دارد كه حتي وقتي از بازيگري همچون نصيريان براي بخش كوتاهي از فيلمش دعوت به كار مي‌كند، او اين دعوت را مي‌پذيرد؟

نصيريان مي‌گويد: «هنرمندي مثل بهمن فرمان‌آرا، هنرمند فرهنگساز است. من به خاطر فرهنگ و منش اوست كه دعوتش را- هرچه كه باشد، حتي كوتاه- مي‌پذيرم. شخصيت، پرسوناليته و فرهنگي كه او دارد، كارهايي كه پيش از اين براي هنر و فرهنگ اين مملكت كرده است، همه و همه چنان احترام‌آميز هستند كه مرا وادار مي‌كند تا دعوتش را هرچه كه باشد بپذيرم. من براي منزلت و جايگاه او چنان احترام قائلم كه دعوت او را با كمال ميل مي‌پذيرم، حتي وقتي اين دعوت براي يك سكانس كوتاه است، من خودم را موظف مي‌دانم كه حتما تمكين كنم براي اينكه به قدري اين فرد براي من و نه فقط براي من، كه براي جامعه من ارزشمند است كه بي‌شك از او تمكين مي‌كنم. هميشه خودم را موظف به تمكين از بزرگان مي‌دانم. بهمن فرمان‌آرا مردي بافرهنگ، مطلع، روشنفكر و آگاه است. او به سينما نيز مسلط است و سينما را چنان مي‌شناسند كه هركسي كه ميل و اشتياقي به سينما دارد، از او و خواسته‌اش پيروي مي‌كند، من هم از اين قاعده مستثنا نيستم. نگاه و فرهنگ و طرز فكر او طوري است كه براي من احترام بسياري دارد. اين احترام موجب مي‌شود حتي اگر براي يك نقش كوتاه‌تر از اين هم از من دعوت به كار كنند، من با كمال ميل دعوت‌شان را بپذيرم.»

متاسفانه فرصت همكاري وسيعي با آقاي فرمان‌آرا برايم فراهم نشد

علي نصيريان در سينماي ايران نقش‌هاي ماندگار، كم ايفا نكرده است. او با اغلب كارگردانان بنام سينما و تئاتر سابقه همكاري دارد. ازاو مي‌پرسيم: «شما در سينماي ايران با همه كارگردان‌هاي شاخص كار كرديد، در زمره كارگرداناني كه تجربه همكاري با آنها را داشتيد مثل علي حاتمي، ناصر تقوايي و… بهمن فرمان‌آرا براي‌تان چه جايگاهي دارد؟ تمايز اين شخصيت‌ها براي شما در چيست كه مي‌گوييد حتي براي بازي در يك سكانس كوتاه هم از ايشان تمكين مي‌كنيد؟»

و مي‌شنويم: «متاسفانه فرصت همكاري وسيعي با آقاي فرمان‌آرا برايم فراهم نشد كه به تمام جزييات و نكته‌سنجي‌ها و ظرافت كار ايشان واقف شوم، در حالي كه با كارگردان‌هايي مثل تقوايي و حاتمي و مهرجويي و حتي جوان‌ترها و نسل‌هاي بعدي، همكاري‌هاي طولاني‌تري داشتم و امكان ارزيابي بيشتري برايم وجود داشت. الان نمي‌توانم از تمايز شخصيت آقاي فرمان‌آرا در مقام كارگردان، با ديگر كارگردانان حرف بزنم. اساسا مقايسه هم لزومي ندارد. هركسي در جايگاه خودش، براي من ارزش ويژه خودش را دارد و در اين بين، بهمن فرمان‌آرا نيز برايم جايگاه خيلي ويژه و به خصوصي دارد كه دلايلش را نيز عرض كردم.»

ا




برخی از اظهارات بهمن فرمان‌آرا همزمان با تولد ۷۵سالگی‌⇐دقیقا ۴۵سال است که قرص ضدافسردگی می‌خورم!/وسط تهیه یک فیلم در کانادا بودم که به‌خاطر بیماری برادرم به ایران آمدم و این آمدن حالا بیست‌وچهار، پنج سال طول کشیده!/بازی در فیلم تازه‌ام «دل دیوانه» عمل به وصیت دوستم عباس کیارستمی است/شهید مرتضی لبافی‌نژاد برادر خانمم و دوست عزیزم بود!

سینماروزان: بهمن فرمان‌آرا کارگردان و تهیه‌کننده که از نام‌آوران سینمای ایران است و تجارب متعدد بین‌المللی نیز دارد، امروز در حالی هفتادوپنج‌ساله می‌شود که مشغول فیلم‌برداری آخرین فیلمش «دل دیوانه» در رامسر است، اتفاقی که سبب خوشحالی او در روزهای سال تازه عمرش نیز هست.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «شرق» فرمان‌آرا پس از تجربه چهل‌ونه سال زندگی مشترک با همسرش فلور لبافی‌نژاد، با داشتن سه فرزند و دو نوه، اذعان دارد که منتهای خوشبختی را تجربه کرده است.

او پس از کارگردانی فیلم‌هایی همچون «شازده‌احتجاب»، «بوی کافور، عطر یاس»، «خانه‌ای روی آب»، «یک بوس کوچولو» و… و تهیه‌کنندگی بسیاری از فیلم‌ها از جمله «گزارش» عباس کیارستمی، درحالی‌که هنوز فیلم هشتمش «دلم می‌خواد» به نمایش درنیامده، این روزها «دل دیوانه» را می‌سازد..فیلمی که خودش نقش اصلی آن را بازی می‌کند.

‌‌هفتادو‌پنج‌سالگی برای بهمن فرمان‌آرا چه حال‌وهوایی دارد؟ چه فرقی با بقیه سال‌ها دارد؟
فرقی با بقیه سال‌ها ندارد. فقط خوشحالم که زنده‌ام. سال‌ها از پی هم می‌گذرند. خوشحالم که امسال نوه دومم آیریس به دنیا آمده و نهمین فیلمم را دارم می‌سازم. تفاوت سال‌ها در سنین ما به همین شادمانی‌هاست. وگرنه کیفیت زندگی من از پارسال به امسال فرقی نکرده و فقط عدد سنم تغییر کرده.
‌اهل جشن‌تولدگرفتن هستید؟
هر پنج سال یک‌بار. البته این به دلیل تواضعم نیست! می‌خواهم توجه عزرائیل را جلب نکنم. (با خنده) مبنای گذر زمان برای من کارکردن است، نه اضافه‌شدن یک عدد به سال‌های سنم! چند سال پیش با داریوش شایگان یک مصاحبه‌ای کردیم و صحبت از مرگ و زندگی بود، همان‌طور که آن‌موقع هم گفتم باید اعتراف کنم هر زمان مرگ بیاید، حتی همین حالا، آماده‌ام!
‌چطور این‌قدر آماده‌اید و حتی آن را اعلام می‌کنید؟
صرفا به‌خاطر اینکه آدم خوشبختی بودم. پدر و مادر واقعا خوبی داشتم. خوب زندگی کردم. در زندگی‌ام کارهایی که دوست داشتم انجام دادم. هنوز از کارم لذت می‌برم. مملکتم را خیلی دوست دارم. مرگ هم که بالاخره می‌رسد! هرموقع برسد، چون از زندگی راضی‌ام، به مرگ هم راضی‌ام.
‌یعنی در این هفتاد‌وپنج سال هیچ حسرتی نداشتید؟ وقتی به گذشته نگاه می‌کنید اتفاقی نیست که بگویید اگر به عقب برمی‌گشتم این کار را می‌کردم، یا آن کار را نمی‌کردم؟
ابدا آرزوی بازگشت به جوانی و گذشته را ندارم. یکی از دلایل راضی‌بودنم از همه‌چیز، همین است که حسادت ندارم. حسرت ندارم، چون حسادت ندارم. از هر چیزی به وقت خودش لذت برده‌ام. هرگز به موفقیت و خوشحالی کسی حسادت نکردم، برای همین هم خوشبختم. اگر شرایط در یک زمانی برای کارکردن سخت بوده، این سختی مختص من نبوده، تقریبا شرایط برای همه سخت بوده. غیر از ده‌سالی که نگذاشتند کار کنم، در بقیه سال‌ها مشکلاتی فراگیر و عمومی وجود داشت که مال همه بود. جایی برای حسرت نمی‌ماند چون من با آثارم، گفت‌وگویی با مردم مملکتم دارم، برای همین هیچ‌وقت به فکر جایزه و جاه و مقام نبوده‌ام. اینکه فرصت پیدا کردم کاری که دوست دارم را انجام دهم، یعنی با مردم مملکتم به‌واسطه سینما گفت‌وگو کنم و آنها هم از این استقبال کردند، این برایم کافی بوده و امروز با خودم فکر می‌کنم چی بهتر از این؟ لحظه‌ای به این فکر نکردم که کاش فلان جایزه مال من بود، یا فلان جایزه حق من بود و حق‌کشی کردند! من حتی داوطلبانه سیمرغ‌هایم را پس دادم. واقعیت این است که خوشحالم امکاناتی داشتم برای آنکه هفتادوپنج سال همان‌طور که می‌خواهم و دوست دارم زندگی و کار کنم، این شانس کمی نیست! نودوهفت درصد مردم جهان چنین
اقبالی ندارند.
‌این حس رضایت که یک‌جور شکرگزاری و اطمینان نیز در آن مستتر است، چطور شکل گرفته؟ حاصل سلوکی شخصی است یا تربیت خانوادگی؟
پدر من همیشه یک حرفی را برای ما تکرار می‌کردند. می‌گفتند اگر قرار بود خدا همه نعمت‌هایش را بین کل بندگانش به طور مساوی تقسیم کند به ما خیلی بیشتر از سهممان داده. بنابراین هم باید شاکر باشیم، هم سعی کنیم این خوش‌شانسی را با دیگران تقسیم کنیم. به‌همین‌دلیل هم کارخانه راه انداختند، چون می‌گفتند عده‌ای باید سر سفره ما نان بخورند. همیشه مخالف زمین‌خریدن و پس‌اندازکردن بودند. من هم این منش را از پدرم آموختم و فهمیدم که دلیلی برای نارضایتی و بدرفتاری با کسی نیست. شکرگزارم که هیچ‌وقت حسادت در درونم نبوده که حسرت بخورم چرا فلان اتفاق نیفتاد، یا چرا من مثل فلانی نشدم و… .
‌پسر بزرگ خانواده بودید؟
من پسر دوم خانواده بودم و از اول می‌دانستم که راهم را از بقیه جدا می‌کنم و شغلی غیر از شغل خانوادگی‌مان خواهم داشت. خوشبختانه پدرم نیز حامی من شد و اجازه داد سینما را دنبال کنم.
‌یعنی هیچ مخالفتی با ورودتان به سینما نشد؟
دیگران مخالفت می‌کردند اما پدرم حامی من بود و از اول تا آخر می‌گفت ولش کنید، بگذارید کارش را بکند، زندگی خودش به خودش مربوط است. فقط در یک مورد پدرم مخالفت کردند. در شانزده‌سالگی که به انگلستان رفتم، هنوز مدرسه سینمایی راه نیفتاده بود، در نتیجه رفتم مدرسه هنرپیشگی. وقتی پدرم بعد از یک سال آمد به من گفت قرارمان کارگردانی بود، نه هنرپیشگی. و مرا ظرف ده روز فرستاد آمریکا. شانس من این بود که پسرخاله مادرم داشت در دانشگاه یو‌اس‌سی دکترا می‌گرفت که یکی از بهترین دانشگاه‌های آمریکا در حوزه سینماست و من آنجا رفتم و نسلی با من هم‌دوره بودند که هم‌کلاس‌شدن با آنها هم خودش یک اتفاق بود. هم‌کلاسی‌های من امثال جورج لوکاس و جان میلیس بودند. از این نظر هم شانس آوردم؛ اما شانس بزرگ‌ترم همین بود که پدرم از من حمایت کرد. یک ‌بار هم وقتی برادرم مریض شد، به من گفت برو ایران و کمک کن. وسط تهیه یک فیلم بودم در کانادا که ول کردم و به ایران آمدم، فکر می‌کردم یکی، دو سال طول می‌کشد؛ اما حالا بیست‌وچهار، پنج سال طول کشیده. در همان مدت مدیرعامل کارخانه نساجی هم شدم و این کار را هم یاد گرفتم. خوشبختانه مصادف شد با زمانی که موانعی برای کار‌کردنم به وجود آمده بود و سر من هم به نساجی و اداره‌کردن کارخانه گرم شد.
‌شما سال‌ها خارج از ایران زندگی کردید؛ اما دوباره به وطن بازگشتید. چه چیز شما را در ایران نگه می‌دارد و حتی بعد از دوره‌ای مهاجرت شما را به وطن باز می‌گرداند؟
سال پنجاه‌ونه که از ایران رفتم، درست زمانی بود که «سایه‌های بلند باد» که زمان پهلوی توقیف شده بود، بعد از انقلاب پروانه نمایش گرفت؛ اما در این دوره هم بعد از سه روز توقیف شد. بعد از این اتفاق، حس کردم اختلاف‌نظری بین گروه تازه بر سر کار آمده وجود دارد که حل‌شدنش زمان‌بر است. ضمنا سه تا بچه داشتم که باید فکر آینده‌شان بودم، لاریسا دخترم ١١‌ساله بود، نیما پسرم پنج‌ساله و مانی پسر دیگرم چهارساله. حس کردم تا این اختلافات حل شود، بروم و شانسی به فرزندانم بدهم که اگر روزگاری خواستند جای دیگری هم زندگی کنند، امکانش را داشته باشند؛ اما موقعی که آنها به دانشگاه رفتند و دیگر به من نیازی نداشتند، سال ٦٩ برگشتم و کماکان هم ایران مانده‌ام. علت اینکه ایران مانده‌ام و با وجود اینکه امکاناتش را دارم؛ ولی فکر زندگی در جای دیگری را هم نمی‌کنم، همین است که اینجا مال ما هم هست. من ترجیح می‌دهم اگر قرار است تدریس کنم، برای فرزندان ایران تدریس کنم. اگر قرار است کاری کنم، در کشورم مؤثر باشم. وقتی به این فصل زندگی می‌رسی، حتی خیلی‌ها زودتر از این سنین هم، پایشان را دراز می‌کنند رو به آفتاب و می‌خوابند. من به چنین چیزی اعتقاد ندارم. مرگ، حتمی است و حتما می‌آید، چه بهتر که حین کار‌کردن بیاید، آن‌هم وقتی که مشغول به کاری هستی که عاشقانه دوستش داری. امروزه وقتی بعضا دولتی‌ها لقب می‌دهند و می‌گویند شما کارگردان بزرگی هستی، ابایی ندارم که بگویم این بزرگی را فقط مردم انتخاب می‌کنند.
‌شما همیشه هم در آثارتان و هم در رفتار اجتماعی و سیاسی‌تان بر سر مواضع‌تان پافشاری کرده‌اید. هرجا نقدی داشتید، با صدای بلند نقدتان را اعلام کردید. مثلا وقتی در دولت قبل به بسته‌شدن خانه سینما معترض بودید، جوایزتان را به سازمان سینمایی وقت پس دادید. پیرو این دست از کنش‌های شما و بی‌تفاوت‌‌نبودنتان نسبت به اتفاقات روز، مایلم بدانم برای هنر و برای خودتان به‌عنوان هنرمند رسالتی خاص قائلید؟
من نه از نظر فیزیکی و نه از نظر ذهنی، هرگز چریک نبودم؛ ولی معتقد بودم یک زندگی بیشتر ندارم و اگر به چیزی باور دارم که باید بر سر آن بایستم. یک عده‌ای هم ممکن است از تو خوششان نیاید! خب من هم از خیلی‌ها خوشم نمی‌آید! فقط سعی کردم با مردمم صادق باشم. هرگز خودم را مبارز ندانستم؛ اما تلاشم این بود که نسبت به وضع مردمم بی‌تفاوت نباشم. همیشه هم استقلالم را حفظ کردم؛ چون هرگز نه در دوره قبل و نه بعد از انقلاب، دنبال هیچ پست و مقامی نبودم. برای هنرمند، حفظ استقلال واجب است. اگر منِ هنرمند، پستی را قبول کنم، حتما برایم عواقبی دارد. یادم هست قبل از انقلاب آقای قطبی که رئیس تلویزیون بودند، به من پیشنهاد ریاست تلویزیون شیراز را دادند؛ اما من نپذیرفتم‌.
‌در تمام این سال‌ها، هیچ‌وقت هنر دیگری شما را جلب نکرد که بخواهید آن را تجربه کنید؟
نه، من هنر دیگری ندارم که بخواهم تجربه کنم. فقط تئاتر را دوست داشتم که فرصتش دست داد و «مردی برای تمام فصول» را روی صحنه بردم. سینما را از این نظر دوست‌تر دارم که ماندنی است. با اینکه از تئاتر هم فیلم بر‌می‌دارند؛ اما به‌هرحال تئاتر هنری است که زنده‌‌بودنش معنا دارد. تئاتر و سینما هنرهای مورد علاقه‌ام بودند که سینما سهم خیلی بیشتری هم داشت.
‌تئاتر را دوباره تجربه می‌کنید؟
اگر جوان‌تر بودم حتما دوباره تجربه می‌کردم. علت اینکه می‌گویم اگر جوان‌تر بودم به این خاطر است که تئاتر مدتی طولانی برای تمرین لازم دارد. چند ماه تمرین می‌کنید و یکی، دو ماه روی صحنه هستید. آن دوران تمرین حالا برایم دشوار است. این پروسه برای حوصله من در این سن، طولانی است؛ اما در کل مشتاقم «آمادئوس» را روی صحنه ببرم. تا چه پیش‌ آید.
‌تولد هفتادوپنج‌سالگی شما مصادف شده با ساخت فیلم جدیدتان در رامسر با عنوان «دل دیوانه». فیلمی که بسیاری از بازیگران شاخص سینما مانند فاطمه معتمدآریا، علی نصیریان، لیلا حاتمی، علی مصفا و… در آن به ایفای نقش می‌پردازند. درباره این فیلم کمی توضیح می‌دهید؟
«دل دیوانه» روایت ناکامی‌های نسل ماست. آرزوهایی داشتیم و کارهایی می‌خواستیم بکنیم که در بعضی ناکام بودیم. اوضاع و حوادث و اتفاقاتی که دارد می‌افتد گاهی باعث می‌شود آدمی به کنج تخیلات و توهماتش پناه ببرد. این فیلم هم راجع به آدمی است با همین موقعیت. نویسنده‌ای که زوال یک نسل را مرور می‌کند و اتفاقاتی که برای نسلش افتاده باب میلش نیست.
‌شما شخصیتی بذله‌گو و شاد دارید اما فیلم‌هایتان همیشه فضایی تلخ دارند. این تلخی از کجا می‌آید؟ شمایی که همیشه در زندگی شوخ و شنگید، این تلخی پس از کجا می‌آید؟
ما در فضایی زندگی می‌کنیم که اجازه نداریم ناراحتی‌ها، عصبانیت‌ها و غم‌ها را در زندگی روزمره بروز دهیم. برای اینکه آدم‌هایی اطراف ما هستند که در برابرشان مسئولیم. من تلاش کردم به واسطه فیلم‌هایم احساسی که به فضای موجود دارم، از جمله نقدهایم به ملوک‌الطوایفی موجود در فضای فرهنگ (که برایم آزرنده است) و… را بروز دهم. یک دوره چهارساله در دولت قبل کار نکردم چون شرایط و مدیران را قبول نداشتم. توی خانه ماندم و در خانه کار کردم اما الان وقتی امکان ساخت یک فیلم هست، حتما فرصت را غنیمت می‌دانم.
من نویسنده نیستم. یک فکری توی ذهنم می‌آید و به‌تدریج رشد می‌کند. بارها بازنویسی می‌شود و نهایتا فرصتی پیش می‌آید و فیلم می‌شود. بنابراین آنچه در فیلم‌هایم روایت می‌کنم، همان چیزی است که برای همه مردمم اتفاق افتاده. با فیلم‌هایم تجربه جمعی را به اشتراک می‌گذارم، چون نمی‌توانم نسبت به اوضاع بی‌تفاوت باشم. من سیاست‌مدار نیستم و نمی‌خواهم هم کاری به سیاست داشته باشم اما نمی‌توانم بی‌تفاوت از کنار خیلی چیزها بگذرم.
‌اصولا توی زندگی چه‌طور با رنج‌ها و اضطراب‌های شخصی کنار می‌آیید؟
حقیقتی هست که تابه‌حال راجع به آن حرف نزدم و اولین‌بار است از آن صحبت می‌کنم، من دقیقا چهل و پنج سال است که قرص ضدافسردگی می‌خورم. بعضی وقت‌ها در چاه افسردگی می‌افتم که مثل چاه ویل می‌ماند اما نهایتا خودم را از آن بیرون می‌کشم و کسی که خیلی در این مواقع کمکم می‌کند، همسرم فلور است که چهل و نه سال است که با هم زندگی می‌کنیم. فرزندانم که عاشقانه دوستشان دارم نیز کمکم می‌کنند تا از چاه تاریک افسردگی بیرون بیایم و درواقع مرا از آن بیرون می‌کشند. اما اینکه من در ظاهر شوخ و شنگم، یک مقداری هم به اصلیت اصفهانی من بر می‌گردد. در اصفهان به دنیا نیامدم اما پدر و مادرم اصفهانی بودند و من خودم را اصالتا اصفهانی می‌دانم. به طور کلی فکر می‌کنم لزومی ندارد ما رنج‌هایمان را بروز دهیم و آدم تلخی باشیم چون مردم به اندازه کافی گرفتاری‌هایی دارند و لازم نیست من بار خودم را روی شانه آنها بیندازم. بنابراین ظاهر من ظاهر بگوبخندی است اما درونم تفاوت دارد.
‌چه شد که تصمیم گرفتید در «دل دیوانه» خودتان جلوی دوربین بیایید و علاوه بر کارگردانی، بازیگری هم کنید؟ یک‌بار دیگر هم در «بوی کافور، عطر یاس» چنین تجربه‌ای داشتید… .
یک دوست خیلی خیلی عزیزی داشتم که امسال از دستش دادم؛ عباس کیارستمی. بعد از «بوی کافور، عطر یاس» عباس تنها کسی بود که مدام به من می‌گفت دیالوگ‌هایی که می‌نویسی را باید خودت بگویی و باید خودت در فیلم‌هایت بازی کنی منتها در این سال‌ها به دلایل مختلف این کار را نکردم. آخرین بار که در منزلش، یک هفته قبل از سفرش به فرانسه، با او صحبت می‌کردم، بنا به عادت همیشگی‌مان که از کارهای هم می‌پرسیدیم، وقتی از من پرسید چه می‌کنی به او گفتم که دارم روی سناریویی کار می‌کنم و می‌خواهم این بار خودم توی فیلمم بازی کنم. به من گفت: «من که همیشه به تو گفته بودم خودت باید بازی کنی. خیلی خوشحالم کردی که می‌خواهی خودت توی فیلمت بازی کنی». بازی در «دل دیوانه» یک جورهایی عمل به وصیت دوستم عباس کیارستمی است.
‌با مرگ عزیزان و دوستانتان مثل آقای کیارستمی یا پدر و مادرتان چطور مواجه شدید و چطور از سوگ آنها بیرون آمدید؟
مرگ دوستان و عزیزان خیلی سخت است. فکرش را بکنید هوشنگ گلشیری هفده سال است که فوت کرده. برادرخانمم که دوست عزیزم بود –شهید لبافی‌نژاد- بیش از چهل سال است که رفته… جای خالی این عزیزان همیشه هست
چون رفاقت عمیقی بین ما بوده. اما چطور با فقدان عزیزان کنار می‌آییم؟ فکر نمی‌کنم هیچ وقت کنار بیاییم. فقط سعی می‌کنیم کارهایی که برای آنها دلپذیر بوده را انجام دهیم. مثلا مرگ پدر و مادر ابدا اتفاقی فراموش‌شدنی نیست. قبلا هم گفتم وقتی پدر می‌میرد مثل این می‌ماند که دنده‌ای از پشتت برداشته‌اند. جای خالی‌اش همیشه حس می‌شود. اما وقتی مادر فوت می‌کند مثل این است که قسمتی از روحت را با خودش می‌برد. پدر و مادر من هم به فاصله چهار ماه از هم رفتند… یک اتفاق‌هایی در زندگی فراموش‌شدنی نیستند اما ناچاریم به خاطر عزیزانی که زنده‌اند و به خاطر ادامه زندگی از سوگ بیرون بیاییم.




انصراف دست اندرکاران یک فیلم ارگانی از حضور در جشنواره فجر

سینماروزان: پرویز شیخ طادی و محمد خزاعی کارگردان و تهیه کننده فیلم «امپراطور جهنم» که با حمایت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس ساخته شده بود اما نتوانست به بخش مسابقه جشنواره راه یابد ولی بنا بود در بخش چشم انداز یا همان خارج از مسابقه به نمایش درآید با نگارش نامه ای سرگشاه به حجت ا.. ایوبی انصراف خود از حضور در جشنواره را اعلام کردند.

نامه انصراف این کارگردان و تهیه کننده را بخوانید:

ریاست محترم سازمان سینمایی و رئیس شورای سیاست گذاری جشنواره فیلم فجر

جناب آقای حجت اله ایوبی

سلام علکیم

چنانچه استحضار دارید فیلم سینمایی “امپراطور جهنم” از جمله  پروژه‌های سینمای ایران در سال‌های اخیر به شمار می‌رود که پاسخی به نیازهای منطقه ای و بین‌المللی است.

این فیلم به نقد عملکرد حکام آل‌سعود و فلسفه و چگونگی به وجود آمدن گروه داعش و دیگر گروه‌های تندرو و رادیکال اسلامی در اروپا و امریکا می‌پردازد و نگاهی دارد به پشت پرده‌های«پیوند عربی- عبری» و همکاری صهیونیسم بین‌الملل و خاندان آل‌سعود. اثری که به ضرس قاطع می‌توان گفت: نمونه آن را در سینمای منطقه نداریم.

به حسب ضرورت موضوعی و اهمیت استراتژیک این اثر؛ و نیز، فقدان آثار استراتژیک پیرامون موضوعات منطقه‌ای در سبد سینمای ایران، گروه سازنده با تشویق و استقبال دبیرمحترم جشنواره و حضرتعالی بنا را براین گذاشت تا با تلاش‌های های شبانه روزی و با تمام انرژی فیلم را به جشنواره برساند تا سبد جشنواره خالی از این موضوع مهم نباشد.

متاسفانه، با کج سلیقگی و بر اثر ناتوانی درک ضرورت های فرهنگی و اجتماعی و عدم تشخیص درست اولویت های مضمونی و موضوعی آثار، فیلم “امپراطور جهنم” نادیده گرفته شد.

این رویه غلط بی سابقه هم، نیست و بارها شاهد بوده ایم که آثار ارزشمند و مهمی همچون “بادیگارد”، “شیار ۱۴۳” و نمونه‌های دیگری از این طیف نادیده گرفته شده و رندانه و مهندسی شده، در مهجوریت، محاق و تحقیر قرار داده شده اند.

از این رو، بدینوسیله، مراتب اعتراض خویش را به این‌گونه رویکردهای غلط، ناشیانه و ناپخته اعلام می‌داریم و معتقدیم فیلم”امپراطور جهنم” نه به اقتضای استانداردهای سینمایی که به خاطر عدم درک درست از اتفاقات منطقه، ناتوانی در انطباق هوشمندانه ضرورت‌ها با مضامین آثار سینمایی؛ و نیز، به دلیل محافظه کاری، ترسویی و ضعف در تصمیم گیرهای شجاعانه و جسورانه، غفلت از افق کلان فرهنگی و اجتماعی، عدم آگاهی از سینمای استراتژیک مبتنی بر بنیان‌های فرهنگ دفاعی کشور مورد بی مهری قرار گرفته و قربانی شده است.

به نظر می رسد با اتمسفر شکل گرفته جای فیلم “امپراطور جهنم” و آثاری از این دست در جشنواره نبوده و نیست و بدیهی است زمان شایستگی و ارزش های فیلم را نشان خواهد داد.

پس ترجیح می‌دهیم به صورت رسمی انصراف خود را از حضور در این رویداد سینمایی اعلام  داریم و از حضرتعالی و دبیر محترم جشنواره به خاطر حمایت های لازم برای تولید اثر علیرغم همه سنگ اندازی ها تقدیر و تشکر می نماییم و معتقدیم بهترین قضاوت در مورد فیلم “امپراطور جهنم” و ویژگی های شاخص آن درنمایش اثر در مقابل مخاطبین مشخص خواهد شد و مورد نقد و کنکاش قرار خواهد گرفت که زیاد به طول نخواهد انجامید که اگر آن زمان شما بودید و در مسند سازمان سینمایی حضور داشتید در مورد فیلم قضاوت خواهید کرد. ساخت این فیلم یک وظیفه ملی و بین المللی بود که به ما رسید و هیچ منتی بر کسی نیست چون انتخاب اینچنین مضامینی همیشه با مشکلات، سنگلاخ ها و زخم ها همراه بوده و خواهد بود و هرچقدر راه مشکلتر ارج و قرب آن بیشتر خواهد شد.

در پایان از همه همکاران که خالصانه و صادقانه در این مسیر ما را یاری نمودند تشکر و قدردانی می کنم و برایشان آرزوی موفقیت   دارم.




علی نصیریان درباره فیلم ارگانی حذف شده از بخش مسابقه جشنواره فجر⇐نقش یک مفتی را بازی می‌کنم

سینماروزان: علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینمای ایران که سال قبل فصل اول «شهرزاد» را در شبکه خانگی داشت ولی در فصل دوم حاضر نشد اخیرا در دومین تجربه همکاری با پرویز شیخ طادی بعد از «شکارچی شنبه» در فیلمی با نام «امپراطوری جهنم» ایفای نقش کرده که نامگذاریش یک کپی برداری آشکار از فیلمی به نام «امپراطوری شن» به کارگردانی نجدت انزور سوری است.

به گزارش سینماروزان «امپراطوری جهنم» که با بودجه مکفی و حمایت انجمن دفاع مقدس و تهیه کنندگی دبیر جشنواره مقاومت در فرانسه تولید شده، نتوانست به بخش مسابقه جشنواره فجر راه یابد و حالا باید بسنده کند به حضور در بخش خارج از مسابقه یا همان «چشم انداز».

علی نصیریان به تازگی در گفتگویی با «شرق» درباره ایفای نقش در این فیلم گفته است: در این فیلم نقش یک مفتی را بازی می‌کنم؛ یک مفتی عرب که در طول داستان درگیر ماجراهایی می‌شود و یکی از نقش‌های محوری قصه است.

او درباره حاشیه ساز بودن مضمون فیلم که گویا ضدّآل سعود است، بیان داشته است: اساسا همیشه به حاشیه‌ها بی‌توجه هستم، وقتی به‌عنوان بازیگر در فیلمی حضور پیدا می‌کنم در حقیقت نقش را پسندیدم که در آن نقش بازی کردم، بنابراین از توضیحات اضافه درباره فیلم پرهیز می‌کنم و معتقدم در مقام بازیگر تنها می‌توانم درباره نقشم صحبت کنم.

نصیریان درباره همکاری با شیخ طادی نیز گفته است: همیشه از کارکردن با پرویز شیخ‌طادی لذت می‌برم، آدم بافرهنگی است و یکی از خواسته‌ها یا علایقش این است که درباره موضوعات روز یا موضوعات سیاسی فیلم بسازد، اما قطعا بدون تحقیق و پژوهش کاری را آغاز نخواهد کرد و این یکی از دلایلی است که برای همکاری با او پاسخ مثبت می‌دهم، چراكه می‌دانم او بدون مطالعه به سراغ کاری نمی‌رود. در فیلم «شکارچی شنبه» نیز همین حساسیت‌ها را داشت و با تحقیق و مطالعه به سراغ ساخت فیلم رفت. هرچند که پروسه ساخت امپراطور جهنم سخت بود، اما من به‌عنوان بازیگر تعهدی دارم و باید کارم را انجام دهم، اما درباره نتیجه فیلم این مردم هستند که باید اظهارنظر کنند.

امپراطوری جهنم
علی نصیریان در نمایی از «امپراطوری جهنم»




علی نصیریان: از بازداشت تهیه‌کننده “شهرزاد” حیرت‌زده‌ شدم/ حضورم در “شهرزاد۲” منتفی است

سینماروزان: علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینمای ایران که سال گذشته با حضور در نقش “بزرگ آقا”ی سریال “شهرزاد” در کانون توجه مخاطبان قرار گرفت بعد از پشت سر گذاشتن بازی در این سریال در هیچ محصول نمایشی دیگری ایفای نقش نکرده است.

به گزارش سینماروزان پیشتر شایعاتی شنیده شده بود درباره حضور علی نصیریان به عنوان بازیگر سکانسهای فلاش بک در فصل دوم “شهرزاد” اما نصیریان حالا می گوید که هیچ نقشی در فصل دوم این سریال نخواهد داشت.

نصیریان با اشاره به اینکه این روزها بیشتر مشغول خواندن فیلمنامه های پیشنهادی است به سینماروزان گفت: برخلاف شایعات در “شهرزاد2” نیستم چون کاراکتر من در فصل اول سریال فوت می کند و دیگر معنا ندارد به سریال برگردم.

علی نصیریان درباره حضورش به صورت فلاش‌بک در فصل دوم “شهرزاد” بیان داشت: نمی‌شود کل زمان سریال را فلاش‌بک گذاشت چون بی‌معنی است. فقط می شود برخی جاها را فلاش‌بک گذاشت که آن هم به نظرم لازم نیست برای همین حضورم در فصل دوم “شهرزاد” منتفی است.

*بازداشت تهیه کننده “شهرزاد” حیرت‌زده ام کرد

این بازیگر 81 ساله در پاسخ به این پرسش سینماروزان که آیا خبر بازداشت تهیه کننده “شهرزاد”(اینجا را بخوانید) را شنیده و واکنش اش به این خبر چیست اظهار داشت: بله، این خبر را هفته قبل شنیدم و البته خیلی هم تعجب کردم. البته این بازداشت مربوط به مسائل اقتصادی و کاری خودش بود و ربطی به سریال “شهرزاد” نداشته است.

نصیریان درباره میزان شناختش از تهیه کننده بازداشتی اظهار داشت: تماسی با ایشان نداشتم و سر همین سریال «شهرزاد» چند دفعه ایشان را دیدم.

وی ادامه داد: ارتباط چندانی با این تهیه کننده نداشتم و فقط چند بار ایشان را دیدم؛ آدم معقولی به نظر می‌رسید و آن‌تایم بود. از نظر تسویه حساب آدم منظمی به نظر می‌رسید و حساب و کتاب تمامی عوامل را به خوبی داد. برای همین حیرت‌زده شدم از بازداشت ایشان که آن هم مربوط به مسائل اقتصادی‌شان بود که من درباره آن ابدا اطلاعی نداشتم.




افشاگری حسن فتحی⇐انتخاب اولم برای نقش “بزرگ آقا” ناصر ملک‌مطیعی بود

سینماژورنال: حسن فتحی کارگردانی که سال گذشته با سریال “شهرزاد” در کانون توجه قرار گرفت در گفتگویی با مجله “پاراگراف” در کنار صبحتهایی درباره زندگی هنری ماجرای جالبی را فاش کرده است.

به گزارش سینماژورنال این ماجرا مربوط است به انتخاب نقش “بزرگ آقا” برای سریال “شهرزاد” که گویا فتحی ابتدا آن را برای ناصر ملک‌مطیعی درنظر گرفته بود اما رد پیشنهاد از سوی ملک مطیعی باعث شد فتحی به سراغ علی نصیریان برود.

فتحی در این باره می گوید: در مورد بازیگر نقش بزرگ آقا ابتدا به ناصر ملک مطیعی فکر می‌کردیم. او را دعوت کرده و گفت و گویی مفصل داشتیم. این نظر خود ایشان بود که مردم دیگر به یک تصویر مثبت از من خو گرفته‌اند و من هم دوست ندارم این تصویر را در ذهن مردم بشکنم.

بخشهایی دیگر از گفته های فتحی با “پاراگراف” را در ادامه بخوانید:

خوشبختانه نه زن دوم گرفتم و نه سیاستمدار شدم

چون فرزند اول خانواده بودم، خرید نان سنگک با من بود و کم پیش نمی‌آمد که در صف نانوایی از افراد پشت سر خودم می‌شنیدم این پسر دو تا فرق پشت سر خودش داره، پس حتماً دو تا زن داره. یا به دلیل فرورفتگی اندکی که وسط سرم بود، می‌گفتند این پسر دو تا مغز دارد، پسر سیاستمدار می‌شود اما خوشبختانه نه زن دوم گرفتم و نه سیاستمدار شدم!
متأسفم که نشد با فردوس کاویانی کار کنم
اینکه خودم را مدیون فردوس کاویانی می‌دانم و سال‌های خیلی خوبی را با هم سپری کردیم و از او آموختم، اما متاسفانه هرگز این امکان فراهم نشد که با هم کار کنیم.
اگر روزی برسد…
اگر یک روزی به من بگویند که حق نداری هیچ کاری بسازی و امکان ساخته شدن هیچ کدام از این سوژه‌ها وجود ندارد و تنها امکانی که داری این است که کارهایی را که ساخته‌ای بازسازی کنی، در چنین وضعیتی معتقدم می‌شود اینها را بهتر از آن زمانی که ساخته شده، ساخت.
شخصیت علی حاتمی سحرانگیز است
 من نه تنها منکر این نیستم که به سینمای علی حاتمی خیلی علاقه دارم، بلکه مباهات هم می‌کنم. شخصیت علی حاتمی و قلمش سحرانگیز است.
28 قسمت را در هشت ماه گرفتم
در «شهرزاد» خیلی ها باورشان نمی‌شود که 28 قسمت یک کار تاریخی را من هشت ماهه گرفتم؛ در حالی که اغلب کارهای تاریخی که در تلویزیون ساخته شده، دو سه یا چهار سال و حتی هشت سال برایشان وقت گذاشته شده است.
“در چشم باد” را بنا بود من بسازم
پس از موفقیت سریال «شب دهم» پیشنهادهای زیادی برای ساختن سریال دیگری به من شد. از جمله متن‌هایی که برای من آمد، همین سریالی بود که بعدها مسعود جعفری جوزانی با نام «در چشم باد» آن را ساخت.
باندبازی تبدیل یافته فرهنگ عشیره ای است
 ما هنوز در وضعیت قبیله‌ای و عشیره‌ای گرفتاریم. این چیزی که امروز تحت عنوان فرهنگ باندبازی دهان به دهان می‌چرخد، این تبدیل یافته و مدرن شده همان فرهنگ عشیره‌ای و قبیله‌ای و طایفه‌ای است.



به‌جای مرثیه‌سرایی بر درگذشتگان⇐زنده بودن را جشن بگيريم

سینماژورنال/نازنین متین‌نیا: چهره خندان داوود رشيدي، شهر را در آغوش گرفته؛ در هر اتوبان و خيابان اصلي كه مي‌روي، يادي از تازه درگذشته دنياي سينما و تئاتر در شهر نشسته. بيلبوردها يا از «آمدم، ديدم و رفتم…» او مي‌گويند يا قطعه‌اي شعر غم‌انگيز در غم فراق رشيدي دارند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” در شب، اين بيلبوردها بيشتر توجه جلب مي‌كنند؛ زير نور چراغ‌هاي كوچك، مي‌درخشند و به آدم‌ها يادآوري مي‌كنند؛ آدم بزرگي از اهالي هنر از اين شهر رفته است و جاي خالي‌اش هم ديگر پر نمي‌شود. داوود رشيدي، بازيگر بزرگي بود.

هنرمندي همعصر و معاصر ما كه سال‌هاي سال زندگي‌اش را براي دنياي نمايش و بازيگري وقف كرد. بازيگري كه هنوز خاطره نقش‌هايش در ذهن مردم هست و احتمالا باقي هم خواهد ماند. يادآوري شهري از چنين بازيگري، يك قدرداني ساده است.

حضوری که شهروندان را دلزده نمی‌کند
يك نشانه ساده براي نمايش ارزشمندي هنرمندان در شهري كه زندگي در آن پرشتاب و پر از دغدغه است و يك مكث كوتاه اينچنيني، مي‌تواند شهروندان در حال گذر را اندكي دور از زندگي و دغدغه‌هاي معاش كند و اندكي به جهاني ديگر ببرد؛ جهاني كه در آن زندگي والا و ارزشمند، اثرگذاري هنرمند و در خاطره‌ها ماندن، فضيلت است و اين فضيلت بايد يادآوري شود.

همان طور كه پيش از رشيدي و در همين تابستان، چهره عباس كيارستمي روي بيلبوردها آمد. كارگردان بزرگي كه جهان سينما را با مرگش عزادار كرد و كمترين نشانه از اين همراهي در عزاداري جمعي، همان بيلبوردهايي بود كه چهره كيارستمي را با اشعارش در شهر پراكنده كرد. كيارستمي نه‌تنها روي بيلبوردها بود كه اگر به در و ديوار شهر نگاه مي‌كرديد، نقشي از او را با اسپري سياه و توسط هنرمندان گرافيتي ايراني، پيدا مي‌كرديد.

اين حضور پررنگ نه‌‌تنها شهروندان را دلزده نمي‌كرد و حالا هم در مورد داوود رشيدي دلزده نمي‌كند كه اتفاقا برعكس، واكنش‌هايي مثبت و خوب به همراه دارد. هردوي اين چهره‌ها براي مردم مهم بودند و حضور آنها روي بيلبوردها رسمي و گرافيتي‌هاي غيررسمي، نمايش همراهي مديران شهري با مردم اين شهر و آنچه دوست دارند، شد.

سوال اینجاست…

اما سوال اينجاست كه آيا مردم اين شهر تنها دوست دارند تصويري از عزيز تازه درگذشته را در شهر و روي بيلبوردها ببينند؟ آيا تنها يادآوري آنكه از دست رفته جايز است و نمي‌شود چهره‌اي ديگر از عالم هنر كه معاصر است و همزمان در عصر ما و در زير آسمان اين شهر نفس مي‌كشد را ببينيم و در زندگي روزمره پردغدغه، لحظه‌اي به او و نقش مهم و تاثيرگذارش فكر كنيم؟ چه مي‌شود اگر اين شهر پر شود از چهره‌هايي كه عمري براي هنر و فرهنگ تلاش كردند و همچنان در حال تاثيرگذاري هستند؟ و…


اين سوال‌ها و سوال‌هايي از اين دست مهم هستند. چون تصور شهري كه تنها به تازه درگذشته‌ها نگاه مي‌كند و مردمان زنده‌اش را فراموش مي‌كند، تصور شهري خاكستري و پرتنش است. مرگ هنرمند و اين آگاهي كه ديگر جاي خالي او پر نمي‌شود براي سرزميني كه قرن‌ پشت قرن چهره‌هاي تاثيرگذار فرهنگي و هنري داشته، دردناك است.

مرگ هنرمند نشانه‌اي از يك پايان تلخ است. اما زندگي هنرمند و زنده بودنش، نمايشي از يك دريچه بزرگ اميدواري است. نمايشي كه مي‌گويد همچنان مي‌شود اميدوار بود و همچنان مي‌شود منتظر خلقي تازه در فرهنگ و هنر ماند. هنرمندي كه زنده است، جان يك جامعه را با زندگي هنري‌اش زنده نگه مي‌دارد و چه خوب است كه اين جان زنده، هر روز و هر لحظه به مردمان اين شهر يادآوري شود. در روزگار معاصر ما و از هر طرف كه به عالم هفت‌گانه هنر نگاه كنيم، چهره‌اي درخور و شايسته براي افتخار پيدا مي‌كنيم.

بیلبوردها را با نمایش زندگان رونق دهیم

در موسيقي شجريان، چكناواريان، فرهاد فخرالديني و… را داريم. در عالم ادبيات محمود دولت‌آبادي، احمدرضا احمدي و… را. دنياي سينما ناصر تقوايي، بهرام بيضايي، رخشان بني‌اعتماد، داريوش مهرجويي و… را در آغوش گرفته. هنرهاي تجسمي حضور سرحال و فعال آيدين آغداشلو، پرويز تناولي و… را تجربه مي‌كند.

دنياي نمايش همچنان علي نصيريان، جمشيد مشايخي، عزت‌الله انتظامي و… را دارد. هركدام از اين چهره‌ها مي‌توانند براي افتخار يك سرزمين كافي باشند، براي غروري كه روح اين سرزمين را زنده نگه مي‌دارد. پس چرا بايد صبر كنيم و دست روي دست بگذاريم و نه به مردم اين شهر نشانه‌اي از حضور آنها بدهيم و نه به آنها بگوييم كه ارزش نقش پررنگ آنها در هنر را مي‌دانيم و از همعصر بودن با آنها خوشحاليم. چرا بيلبوردهاي شهري ما بايد مناسبتي و طرحي از غم داشته باشند؟ اين بيلبوردها مي‌توانند نمايشي ديگر باشند؛ نمايشي از يك حضور پررنگ و زنده و همچنان موثر.

داوود رشیدی
تشییع داوود رشیدی



علیرغم مرگ “بزرگ آقا” در فصل اول⇐علی نصیریان: در فصل دوم “شهرزاد” بازی دارم

سینماژورنال: در حالی که پایان بندی فصل اول “شهرزاد” با مرگ “بزرگ آقا” با بازی علی نصیریان به اتمام رسید حالا این بازیگر در گفتگو با “میزان” ادعا کرده که در فصل دوم سریال هم حضور خواهد داشت.

به گزارش سینماژورنال علی نصیریان گفته است: دربارهبازی در فصل دوم سریال “شهرزاد” به بنده گفته اند که در سری جدید این اثر حضور دارم. با این وجود هنوز درباره زمان کار در سریال “شهرزاد2” هنوز تماسی با من صورت نگرفته است.

باید منتظر ماند و دید که علی نصیریان در فصل دوم سریال “شهرزاد” درواقع بزرگ آقایی است که زنده شده یا کارگردان برای حضور او نقش دیگری در نظر گرفته است؟! و فرضیه دیگر البته می تواند فلاش بک هایی باشد که به گذشته و زمان زنده بودن بزرگ آقا بر می گردد.

براساس صحبت هایی که پیش تر مطرح شده بود، قرار بود تصویربرداری فصل دوم سریال “شهرزاد” از 15 شهریور آغاز شود.

حسن فتحی کارگردان سینما و تلویزیون، کارگردانی فصل دوم این سریال را بر عهده دارد و بازیگرانی چون شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در این اثر به ایفای نقش می پردازند.




خاطره نگاری فرهاد اصلانی از قایم شدن در جشن حافظ/ادای دین بازیگر “لانتوری” به علی نصیریان+عکس

سینماژورنال: ضیافت شانزدهمین جشن حافظ شب گذشته در باشگاه باروک و در فضایی گرم و صمیمی و با حضور چهره‌های شاخص سینمای ایران برگزار شد تا هم برندگان تندیس حافظ در فضایی متفاوت هدایای خود را دریافت کنند و هم فرصتی باشد برای آشنایی و معاشرت بیشتر و خودمانی سینمایی‌ها. مراسمی که با حضور آذر معماریان، تهیه‌کننده‌ی جشن حافظ، بر روی صحنه برای معرفی و قدردانی از حامیان مالی و معنوی این جشن شروع شد.

به گزارش سینماژورنال از جمله نکات این مراسم جایی بود که فرهاد اصلانی با اشاره به سالها پیش که برای اولین بار نامزد دریافت جشن حافظ شده بود از خجالتی گفت که به هنگام خواندن نام برندگان جوایز گریبانش را گرفته است.

فرهاد اصلانی که امسال برای اولین بار برنده‌ تندیس حافظ شده خاطره‌ای را از اولین حضورش در این جشن تعریف کرد؛ زمانی که برای سریال «خانه‌ای در تاریکی» نامزد جایزه بازیگر بهترین بازیگر مرد تلویزیونی بوده اما تندیس در آن دوره برای سریال «دایره تردید» به فرامرز صدیقی می‌رسد.

فرهاد اصلانی با اشاره به آن روزگار گفت: وقتی که دیدم که آقای معلم اهداکنندگان جایزه را به صورت بداهه و از میان حاضران در سالن صدا می‌زند، از ترس و خجالت رفتم بیرون از سالن و قایم شدم که آقای صدیقی مرا دیدند…

ادای دین بازیگر “لانتوری” به علی نصیریان

نوید محمدزاده بازیگری که “لانتوری” را آماده اکران دارد و خود را از سر صحنه تئاتر به این ضیافت رسانده بود نیز بعد از دریافت جایزه اش اعلام کرد بازیگران جوان امثال خودش با دیدن نقش‌آفرینی درخشان بزرگانی چون علی نصیریان برای بازی کردن جان می‌گیرند.

جشنی برای ادامه دهندگان منش حافظ

  علی معلم، مدیر مسئول و سردبیر نشریه دنیای تصویر و دبیر جشن حافظ در این مراسم لحظاتی را درباره‌ی چرایی وجود این جشن و نسبت نام حافظ با آن صحبت کند.

وی گفت: مشخص است که پدیده‌ی سینما در عصر حافظ وجود خارجی نداشته اما سینما در دنیای امروزی کامل‌ترین تجسم هنر و از سوی دیگر حافظ هم سمبل و الگوی کامل هنرمند در فرهنگ ایرانی است.

معلم ادامه داد: حافظ منتخب عام و خاص و عارف و عامی فارسی‌زبانان و ایرانیان است. شعر در زمان حافظ آییه اوضاع و احوال آن روزگار است و امروز سینما این آیینگی را بر عهده دارد. حافظ از یک سو روایتگر اوضاع و احوال روزگار خویش و از سوی دیگر هنرش فراتر از مرزهای مکان و زمان جغرافیایی است. حافظ هنرمند دینی و وام‌دار کلام وحی است. حقایقی دینی را بیشتر از تعصب، قشری‌گری و زهد خشک قبول دارد. پیرو مکتب رندی است و عشق.»

سردبیر دنیای تصویر خاطرنشان ساخت:  از همین رو جهان‌بینی و نگرش هنری و اجتماعی متاثر از خواجه شیراز خط مشی جشن سینمایی حافظ است؛ جشنی که در سینمای ایران به دنبال تقدیر و کشف آثاری است که علاوه بر تکنیک، واجد معنا و مفهوم درست باشد و اگر نگاه نقادانه‌ و موضع اجتماعی دارند این رویکرد منصفانه و هوشمندانه به زبان سینما تصویر شود. این رویکرد جشن حافظ نه به ادعا بلکه بنا به کارنامه‌ی چندساله‌ی این مراسم سینمایی و تلویزیونی قابل اثبات است. جشن سینمایی حافظ با این امید و انگیزه تاسیس شده که بتواند با کشف و تقدیر آثار سینمایی ایران، به رشد جریانی در فرهنگ و هنر کمک کند که در دنیای معاصر خود ادامه‌ دهنده منش و هنر حافظ باشند.

علی نصیریان: اوضاع فرهنگ آن قدرها هم بد نیست

بعد از آن نوبت به تقدیر از برگزیدگان جشن امسال رسید و چهره‌هایی چون علی نصیریان، مهران مدیری، فرهاد اصلانی، مهتاب کرامتی، علیرضا رئیسیان، شهرام مکری، سعید روستایی، سعید ملکان، پریناز ایزدیار، ستاره اسکندری، مسعود بهبهانی نیا، نسرین نصرتی، بایرام فضلی، آرش لاهوتی، لقمان خالدی، بهرام دهقانی و نوید محمدزاده به روی صحنه رفتند.

علی نصیریان روی صحنه بار دیگر اشاره کرد که فرهنگ پدیده‌ای مردمی است: «اوضاع فرهنگ امروز آن‌‌قدرها هم بد نیست. اگر با دیدی بازتر به وضعیت و شرایط فرهنگ و هنر امروز ایران نگاه کنیم، اتفاقا می‌توانیم شاهد پیشرفت‌ها و رشد چشمگیر در حوزه‌های مختلف باشیم.»

هم‌چنین در این ضیافت از اعضای هیئت داوران و چهره‌هایی چون رضا یزدانی، حجت اشرف‌زاده، رسول نجفیان، ارشا اقدسی، سپند امیرسلیمانی، کوروش تهامی، رضا سورتیجی و تیم دوبله همزمان تهران داب شو تقدیر شد که به جشن حافظ آمدند و برنامه اجرا کردند تا خاطره‌ای فراموش نشدنی را برای سینمایی‌ها رقم بزنند.




توضیحات حاتمی‌کیا پیرامون فیلمسازی درباره امام زمان(عج)+عکس

سینماژورنال: نیمه شعبان تولد امام زمان(عج) است و مردم مسلمان ایران نیاز دارند در کنار پاس داشتن این عید مذهبی شرایط آشنایی بیشتر با ویژگیهای شخصیتی امام عصر و مفهوم انتظار را داشته باشند.

به گزارش سینماژورنال یکی از شمول این آشنایی می تواند از طریق سینما و تلویزیون باشد که به نظر می رسد به غیر از تجربیاتی نه چندان فراگیر مانند “قدمگاه” و “مهمان داریم” هنوز جای کار فراوانی در این باره دارد.

ابراهیم حاتمی کیا کارگردانی که “بادیگارد” را در اکران نوروزی داشته است همزمان با نیمه شعبان توضیحاتی داده است درباره چرایی عدم فیلمسازی درباره امام زمان(عج).

وی در کانال شخصی اش نوشته است: از من پرسیدند چرا درباره امام زمان(عج) فیلم نمی‌سازی و من گفتم که ساخته‌ام؛ همین «بوی پیراهن یوسف». حتما که نباید مستقیما سراغ یک موضوع بروم. این فیلمی بود که تصور مرا از مفهوم انتظار مشخص می کرد.

بوی پیراهن یوسف
ابراهیم حاتمی کیا و علی نصیریان در پشت صحنه “بوی پیراهن یوسف”



مهدی هاشمی خط اصلی داستان “علی‌البدل” را لو داد⇐بوی کپی‌برداری از “ایران برگر” به مشام می‌رسد+عکس

سینماژورنال: مهدی هاشمی بازیگری که سالها پیش از این و با نسخه ای از نمایش “مرگ یزدگرد” بهرام بیضایی که توسط گروه فیلم لیسار برای تلویزیون ضبط شده بود بازیگری برای رسانه ملی را تجربه کرد، در سالهای بعد همزمان با سینما در سریالهایی ماندگار نظیر “سلطان و شبان” و “کوچک جنگلی” بازی کرده و طوری پیش رفت که به یکی از قله های بازیگری بدل شد با این وصف در سالهای اخیر اما هاشمی بدجوری گرفتار سریالهای روتین تلویزیون شده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از حضور در دو فصل از “دردسرهای عظیم” و “زعفرونی” که هیچ کدام در حد و اندازه های نام این بازیگر نبودند حالا هاشمی بناست در یک سریال تلویزیونی دیگر بازی کند.

مهدی هاشمی خط اصلی “علی البدل” را لو داد

این سریال “علی البدل” نام دارد که توسط سیروس مقدم که به نسبت جزو کارگردانان موفق رسانه ملی بوده است ساخته خواهد شد. تیم تولید این سریال تقریبا همان تیم سریال “پایتخت” هستند و البته که محسن تنابنده هم به عنوان سرپرست نویسندگان و بازیگر در کار حضور دارد.

مهدی هاشمی به بهانه این حضور به تازگی گفتگویی با “ایسنا” کرده و درباره جزییات نقش اش در “علی البدل” حرف زده است؛ هاشمی می گوید: داستان اصلی این مجموعه در یک ده می‌گذرد که ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را دارد و خیلی خاص است. این ده معمولی و واقعی نیست بلکه یک ده خیالی است و ماجراهای بسیاری در آن اتفاق می‌افتد.

هاشمی پیرامون همکاری با سیروس مقدم هم بیان می دارد: همیشه مجموعه‌های «پایتخت» را دوست داشتم و برایم سوال بود که چطور این صحنه‌های سخت را به وجود می‌آورند اما حالا که با آن‌ها برخورد کردم دیدم که این گروه بیش از ظرفیت تلویزیون مایه می‌گذارند. به نظرم قصه «علی‌البدل» پُر از خلاقیت است.

نکته اصلی اما آنجاست که هاشمی اعلام می کند که در سریال “علی البدل” وی به همراه مهدی فخیم‌زاده نقش دو خان بزرگ ده را بازی می‌کنند که با یکدیگر در کشمکش هستند و درگیر ماجراهای بسیاری می‌شوند.

این خط داستانی بی بروبرگرد ذهن را به سمت ماجرای “پرونده قدیمی پیرآباد” بهرام بیضایی و درگیری‌های دو طایفه ای می برد که بر سر ورود یک اتوبوس به روستا شکل می گیرد. این خط داستانی در سالهای بعد توسط کارگردانانی نظیر رفیع پیتز و یدا.. صمدی در آثاری نظیر “فصل پنجم” و “اتوبوس” گرته برداری شد.

مهدی هاشمی نقش یکی از خان های روستای علی البدل" را بازی می کند
مهدی هاشمی نقش یکی از خان های روستای علی البدل” را بازی می کند
مهدی فخیم زاده در "علی البدل"
مهدی فخیم زاده در “علی البدل” نقش خان مقابل مهدی هاشمی را بازی می‌کند

شباهت خط اصلی با “ایران برگر”

اما آشناترین و به‌روزترین تصویرسازی از تعارضات دیدگاه‌های مردمان یک روستا و درگیریهای خوانین را سال گذشته در کمدی-سیاسی”ایران برگر” مسعود جعفری جوزانی دیدیم.

درست شبیه روایتی که مهدی هاشمی از “علی البدل” ارائه کرده در “ایران برگر” که فیلمنامه آن را محمدهادی کریمی نویسنده و کارگردان سالهای اخیر و روزنامه‌نگار سالهای پیش، نگاشته بود نیز با دو خان روستایی به نام “شید” روبرو بودیم که تعارضات رفتاری آنها در بزنگاهی چون انتخابات است که بار طنز کار را تشکیل می دهد.

البته “ایران برگر” با تمام آثار پیشین و از جمله فیلمنامه بیضایی یک تفاوت زیرکانه داشت و آن هم اینکه برخلاف آن آثار که همه در جغرافیای روستا می‌گذشت در “ایران برگر” برای نام بردن از منطقه محل وقوع حوادث مدام بر واژه “مملکت” تأکید می‌شد و عبارت “مملکت شید” بود که در درگیریهای خوانین مرتب بیان می شد.

علی نصیریان در نقش "امرا.. خان" در "ایران برگر"
علی نصیریان در نقش “امرا.. خان” در “ایران برگر”
محسن تنابنده در نقش "فتح ا.. خان" در "ایران برگر"
محسن تنابنده در نقش “فتح ا.. خان” در “ایران برگر”

به بیان بهتر نویسنده و کارگردان قصد داشتند این واقعیت را بگویند که ریشه‌های بحران‌های سیاسی نه جغرافیای خاص بلکه فقر فرهنگی است که می‌تواند در تمامی نقاط یک کشور یا حتی فراتر از آن در تمامی ممالک توسعه‌نیافته بلحاظ فرهنگی وجود داشته باشد.

اگر دقت کنیم که مهدی هاشمی درباره ده محل ماجراهای “علی البدل” این را می گوید که با یک ده “منحصر به فرد” روبروییم که دهی خیالی است، باز هم حدس و گمان درباره گرته برداری از “ایران برگر” است که افزایش می یابد.

بوی شباهت با “ایران برگر” به مشام می رسد

“ایران برگر” درگیری های خوانین را زمینه ای کرده بود برای نقد درونی احوال جامعه ایرانی و جالبتر اینجاست که نقش دو خان اصلی فیلم را که “امرا.. خان” و “فتح ا.. خان”  نام داشتند علی نصیریان و محسن تنابنده ایفا می کردند.

در این بین “فتح ا.. خان” یعنی محسن تنابنده در تیم نویسندگان سریال سیروس مقدم حضور دارد و البته جزو بازیگران آن است!!!

فارغ از آن که واژه “علی البدل” بار سیاسی هم دارد، در آنچه به عنوان جملاتی نمادین از خلاصه داستان رسمی سریال منتشر شده چنین آمده است:  من علی البدل هستم ، فرعی، رزرو و جانشین عضو اصلی؛ حرف نزنم میگن مگه لالی، حرف بزنم میگن حق رأی نداری. خلاصه هم هستم هم نیستم.

اینکه در خلاصه داستان رسمی “علی البدل” به صراحت به “حق رأی” که مضمونی انتخاباتی از آن متبادر می‌شود اشاره شده بیش از پیش ذهن را به این سمت می‌برد که آیا موفقیت گونه‌ای از کمدی با اشارات سیاسی به‌روز نظیر “ایران برگر” است که مبنای نگارش این سریال قرار گرفته است؟

“علی البدل” همان طرح “ایران برگر2” است؟

در میانه‌های سال قبل شنیده‌هایی در فضای رسانه‌ای بازتاب یافت درباره ارائه طرحی از سوی تنابنده به جعفری جوزانی برای ساخت “ایران برگر2” که البته این پیشنهاد از سوی جوزانی رد شد.

حالا با مشخص شدن طرح اصلی “علی البدل” و مشابهت فراوان آن با ماجراهای “ایران برگر” بیش از پیش این پرسش به ذهن خطور می کند که آیا “علی البدل” همان طرحی است که تنابنده برای “ایران برگر2” نوشته بود و البته تأییدیه جوزانی را برای ساخت نگرفت؟

برای یافتن پاسخ این پرسش باید تا زمان پخش سریال تحمل را پیشه سازیم.

اما اگر این فرضیه درست باشد آن گاه تنابنده خود در سریال چه کاراکتری را بازی خواهد کرد؟ قطب سوم درگیری یعنی همان “آقا معلم”ی که در “ایران برگر” توسط محمدرضا هدایتی ایفا شده بود؟

برای دانستن پاسخ این پرسش هم چاره ای جز صبر نیست…




علی نصیریان از عدم حضور در فصل دوم “شهرزاد” خبر داد

سینماژورنال: علی نصیریان که با ایفای نقش “بزرگ آقا” در سریال “شهرزاد” یکی از ارکان موفقیت این سریال محسوب می شود از این گفته که در فصل دوم این سریال حضور نخواهد داشت.

به گزارش سینماژورنال علی نصیریان در گفتگویی که به بهانه سریال “هزاردستان” با “فارس” داشت با  بیان اینکه امیدوارم سریال «شهرزاد» نیز مانند «هزاردستان» ماندگار شود، عنوان داشت: بستگی به زمانه و شرایط و سلیقه مردم دارد، اما تا الان همگی ما از بازخورد‌های “شهرزاد” و استقبال مردم بسیار راضی بودیم و فکر می‌کنم کار خوبی شده است.

نصیریان با اشاره به عدم حضورش در فصل دوم سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی نیز بیان داشت: اینطور که قصه پیش می‌رود، ظاهرا نباید در فصل دو این سریال حضور داشته باشم.

با اظهارنظر علی نصیریان درباره عدم حضور در فصل دوم سریال “شهرزاد” حالا باید منتظر کارگردان این سریال حسن فتحی بمانیم و ببینیم واکنش وی نسبت به این قضیه چیست؟

آیا او نیز به حذف کاراکتر نصیریان از فصل دوم رضایت می دهد یا شرایط حضور مجدد وی در این فصل را فراهم می کند.




دو درویش در گلیمی و دو پادشاه در اقلیمی؟+فهرست گزینه‌های احتمالی هیأت داوران فجر

سینماژورنال: در حالی که از سه شنبه هفته جاری 29 دی ماه، بلیت فروشی جشنواره فیلم فجر هم آغاز خواهد شد به نظر می رسد به زودی باید لیست فیلمهای خارج از مسابقه هم اعلام شود.

به گزارش سینماژورنال بعد از مشخص شدن لیست فیلمهای خارج از مسابقه است که امکان گروه بندی و بستن برنامه نمایش سینماها وجود دارد و البته که در این خلال رایزنیهای لازم برای انتخاب هیأت داوران هم در حال انجام است.

پیش از این از حضور ناصر تقوایی به عنوان رییس هیأت داوران امسال خبر دادیم(اینجا را بخوانید) و حالا “هفت صبح” گزارش داده که گویا مسعود کیمیایی هم دیگر گزینه ای است که برای حضور در هیأت داوران به وی پیشنهاد داده شده است.

گزینه های هیأت داوران

به جز کیمیایی، شهرام اسدی، علی نصیریان، مسعود رایگان و اصغر رفیعی جم از جمله گزینه هایی هستند که برای حضور در هیأت داوران مدنظر هستند.

در این بین انتخاب شهرام اسدی به عنوان کارگردانی که در هیأت انتخاب هم حضور داشته است و می تواند درباره برخی سیاستهای درپیش گرفته شده از سوی هیأت انتخاب به همکاران خود در هیأت انتخاب مشاوره دهد، انتخابی منطقی است.

دو درویش در گلیمی؟؟؟

اما اینکه در هیأت داوران هم مسعود کیمیایی باشد و هم ناصر تقوایی کمی بعید به نظر می رسد. هم کیمیایی و هم تقوایی از پیشکسوتان فیلمسازی ایران زمین هستند و البته که هر دو نیز علاقمندان خاص خود را دارند.

آیا امکان دارد یکی از اینها بپذیرد عضو هیأت داورانی باشد که رییس اش دیگری است؟ آیا امکان دارد کیمیایی با ریاست تقوایی کنار آید یا بالعکس؟




شهاب حسینی، مصطفی زمانی و علی نصیریان⇐ امشب در شبکه سوم

سینماژورنال: امسال هم به روال هر سال شبکه های مختلف سیما ویژه برنامه های متنوعی را برای شب یلدا در نظر گرفته‌اند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “فارس” در این میان شبکه سه سیما قرار است برنامه خود را با اجرای احسان کرمی به روی آنتن ببرد و به روال هر سال نیز منتخبی از بازیگران مهمان این برنامه هستند.

اما نکته جالب توجه در برنامه شبکه سه دعوت از بازیگران مجموعه موفق “شهرزاد” به کارگردانی حسن فتحی است که این روزها در عرصه شبکه نمایش خانگی یکه تازی می کند و حتی تلویزیون را هم به عنوان رقیب اصلی کنار زده است.

شهاب حسینی، مصطفی زمانی و علی نصیریان مهمانان امشب شبکه سوم

به نظر می رسد کف گیر تلویزیون تا جایی به ته دیگ خورده و آنتن خالی از برنامه های جدید است که برنامه سازان مجبور شده اند از عوامل سریالی که در شبکه نمایش خانگی توزیع می شود، دعوت کنند.

در همین راستا شهاب حسینی، مصطفی زمانی و علی نصیریان مهمانان امشب شبکه سه هستند. این برای اولین بار است که بازیگرانی به واسطه حضور در اثری ویژه شبکه نمایش خانگی مهمان تلویزیون می شوند.

نکته قابل توجه دیگر نیز این است که حضور چهره های معروف و محبوب در تلویزیون بیشتر مواقع با پرداخت هزینه های گزاف همراه بوده؛ موضوعی که همواره از سوی مدیران تلویزیون تکذیب شده است

 




ادعای تهیه‌کننده⇐با بودجه “شهرزاد” نمی‌توان حتی یک کارگاه کوچک را راه‌اندازی کرد

سینماژورنال: از زمان تولید سریال “شهرزاد” تاکنون مرتب شنیده‌های مختلفی درباره رقم بودجه صرف شده برای تولید این کار طرح گشته است و البته تولیدکنندگان کار نیز کوشیده‌اند به نوبه خود پاسخگوی این شنیده ها باشند.

به گزارش سینماژورنال دلیل اصلی این شنیده‌ها حضور محمدهادی رضوی داماد معاون رییس جمهور به عنوان سرمایه‌گذار این پروژه است.

محمد امامی که به عنوان تهیه کننده کنار رضوی بوده است در گفتگویی با “شرق” با اشاره به رقم بودجه مصروف شده برای تولید این سریال از این گفته که با بودجه این کار حتی یک کارگاه کوچک صنعتی را هم نمی توان راه اندازی کرد.

توجه بخش خصوصی به شبکه خانگی، باعث شد تا روند بهتری در تولید آثار شکل بگیرد

محمد امامی می‌گوید: در نبود شبکه خصوصی در ایران، مدیومی به نام شبکه نمایش خانگی ایجاد شد. اتفاقی که تنها در ایران شاهدش هستیم. تا پیش از این تنها وظیفه این مدیوم پخش آثار سینمایی اکران‌شده بود و به مرور روند سریال‌سازی در این شبکه شکل گرفت. طبعا توجه بخش خصوصی به این حوزه، باعث شد تا روند بهتری در تولید آثار شکل بگیرد. اما حضورسرمایه‌گذاری که با داشتن نگاه صنعتی، نسبت به هنر هم شناختی داشته باشد.

اینکه میگویند فرهنگ سودده نیست را قبول ندارم

وی ادامه می‌دهد: البته باید در اینجا به نکته‌ای اشاره کنم و آن این است که برخلاف صحبت برخی که معتقدند حوزه فرهنگ سودده نیست و نمی‌توان روی آن سرمایه‌گذاری کرد، را قبول ندارم. شاید درحال‌حاضر نیاز است که اقتصاددان‌های ما به حوزه فرهنگ وارد شوند و مطالعاتی روی آن داشته باشند و شرایط را بسنجند. تجارت فرهنگ اتفاق بسیار مهمی است که متأسفانه جای خالی آن در کشور ما حس می‌شود.

هزینه “شهرزاد” 12 میلیارد و 700 میلیون بوده/با این مبلغ حتی یک کارگاه کوچک را هم نمی توان راه اندازی کرد

این تهیه‌کننده خاطرنشان می‌سازد: هزینه ساخت سریال «شهرزاد» حدود ١٢‌میلیاردو ٧٠٠‌ میلیون تومان بوده است. با این مبلغ نمی‌توان حتی یک کارگاه کوچک را در حوزه صنعت راه‌اندازی کرد. اما مثلا می‌توان سریالی در شبکه نمایش خانگی ساخت که پنج ‌هزار شغل ایجاد کندو کاملا می‌تواند حوزه سوددهی باشد. واقعیت این است هنوز در این حوزه کاری انجام نشده است که با قطعیت بتوان گفت شبکه نمایش خانگی سودده یا زیان‌ده است.