1

مرگ ایرج صغیری؛ ابوذرِ شریعتی و سازنده‌ی نسخه‌ی توقیفی “ناخدا خورشید”! 

سینماروزان/حامد مظفری: ایرج صغیری نویسنده و کارگردان ایرانی در ۷۹سالگی مرحوم شد.

 

ایرج صغیری متولد ۱ آذر ۱۳۲۵ بوشهر بود و تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در بوشهر گذراند و بعد از فارغ‌التحصیلی ادبیات از دانشگاه مشهد به تهران آمد و کار نویسندگی و بازیگری و کارگردانی را پی گرفت.

سابقه بازیگری ایرج صغیری به نوجوانی و تئاترهای دوران دبیرستان برمیگشت و البته همزمان سابقه بازی در تعزیه های محلی را نیز داشت.

صغیری حین تحصیل در دانشگاه مشهد ابتدا جذب تفکرات چپ و به خصوص فدائیان خلق شد ولی خیلی زود و پس از ورود علی شریعتی-که مدتی برای تدریس جامعه شناسی به آنجا رفته بود- تحت تاثیر او قرار گرفت…

مرگ ایرج صغیری نویسنده و کارگردان
مرگ ایرج صغیری نویسنده و کارگردان

صغیری حین تحصیل در دانشگاه با داریوش ارجمند که کارهای دانشجویی کارگردانی میکرد، آشنا شد و در چند کار او بازی کرد و بعد از آن که رضا دانشور نمایشنامه “تنهایی ابوذر” را براساس کتاب “ابوذر غفاری، خداپرست سوسیالیست” نوشته “جوده السحار” ترجمه علی شریعتی- نوشت و داریوش ارجمند تحت نظر علی شریعتی به اجرای آن متمایل شد، صغیری به عنوان بازیگر نقش ابوذر انتخاب شد.

علی شریعتی که کار صغیری را در تئاتری دانشجویی به اسم “قضاوت” از آثار برتولت برشت دیده بود، او را به سمت بازی در نمایش “ابوذر” -نوشته رضا دانشور و کارگردانی داریوش ارجمند-که تحت نظارت خودش اجرا میشد، سوق داد.

البته شریعتی در ابتدا مخالف بازی صغیری در نقش ابوذر بود اما بعد از تماشای اجراهای مختلف-ابتدا در دانشگاه و بعد در حسینیه ارشاد- کار او را با لارنس الیویه، مقایسه کرد!

 

“قلندرخونه”، “محپلنگ”، “سرباز” و “شب شولای عبدالرحمن” از تجربه‌های نویسندگی صغیری بودند. در این بین “قلندرخونه” -که تقابل‌های کارگر-کارفرما را به قیام کربلا پیوند زده بود- ابتدا در جشن هنر شیراز اجرا شد و نه تنها بارها تجدید چاپ شد بلکه اجراهای مختلف هم داشت.

 

صغیری در میانه دهه شصت فیلمی به نام “سفر غریب” ساخت که خط داستانی آن شباهت بسیاری با “ناخدا خورشید”ناصر تقوایی داشت اما صغیری بدشانسی آورد و فیلمش که با بازیگران بومی جنوب ساخته شده بود، مدتها توقیف ماند و درنهایت نیز چندان دیده نشد!

جالب و عجیب آن که بازیگر “ناخدا خورشید” همان داریوش ارجمند ی بود که کارگردانی نمایش “ابوذر” با بازی صغیری را انجام داده بود.

اینکه چرا “مسافر غریب” دیده نشد و “ناخدا خورشید” بالا آمد را صغیری خودش هم نفهمید و در گفتگویی از بهانه های مدیران وقت فارابی گلایه کرد که نصف راش‌های فیلم او را دور ریختند و بهانه‌های فنی تراشیدند تا فیلمش، دیده نشود و نتواند در سینما ادامه‌ی کار دهد.

پوستر فیلم سفر غریب
پوستر فیلم سفر غریب

صغیری بعد از ناکامی در سینما به تلویزیون رفت و یکی دو سریال ساخت و آنجا نیز درگیری با سلایق شخصی مدیران، آزارش داد و درنهایت به نویسندگی ادامه داد و آثاری نظیر “خالو نکیسا، بنات النعش و یوزپلنگ”، “خلخال شوم”، “ام کلثوم”، “انگلیسی‌ها در بوشهر”، “آواز تیتروها” و… را به بازار نشر ارائه کرد.

 

 




ادعای کارگردان سابقا جنایی‌ساز که اخیرا از تئاتر سربرآورده⇐شریعتی معتقد بود در جامعه باید انقلاب کند/او اگر زنده بود و حاصل احتمالی نظراتش را می‌دید به شیر گاز متوسل نمی‌شد؟!

سینماروزان: محمدعلی سجادی کارگردانی که سابقه ساخت آثاری جنایی از «بازجویی یک جنایت» تا «مخمصه» و «اثیری» را در کارنامه دارد در سالهای اخیر ابتدا به سمت ساخت یک فیلم هنروتجربه با نام «تمرینی برای یک اجرا» رفت که ساختاری تله تئاترگونه داشت و اخیرا هم با اجرای نمایش «بوف نه چندان کور» به طور مستقیم تئاتر را تجربه کرده است.

به گزارش سینماروزان «بوف نه چندان کور» که خوانش سجادی از «بوف کور» صادق هدایت است باعث شده او در گفتگو با «ایلنا» مخاطب پرسشی درباره نظر علی شریعتی پیرامون صادق هدایت قرار گیرد.

او درباره این ادعای شریعتی که گفته بود «صادق هدایت نمونه انسانی است که واقعیت برایش پوچ است و هیچ. بنابراین در جستجوی گمشده‌ای است که خلاء وجودیش را پرکند و عبث بودن خودش را معنی بدهد» بیان داشت:  شریعتی قابل احترام است و خیلی‌ها طرفدارش هستند اما من کلا با ایدئولوژی مشکل دارم؛ ایدئولوژی یک کارکرد دارد که بالاخره به شما سمت و جهت می‌دهد اما در عین حال شما را می‌بندد. آقای شریعتی به نظر من نمی‌تواند صادق هدایت را درک کند؛ برای اینکه با معیار و مترهایی که خودش داشته، هدایت را می‌خواند و نقد می‌کند. طبیعی است؛ شریعتی معتقد بود در جامعه باید انقلاب کند و به تغییر اعتقاد داشت و تحت تاثیر مجموعه‌ای از ایدئولوژی‌های دهه 1960 قرار گرفته و موجی که در جهان وجود داشته و دارد و همه ما از آن متاثریم. اما اگر آقای شریعتی زنده بود و این حاصل احتمالی نظریاتش را می‌دید به شیر گاز متوسل نمی‌شد؟! با این متر و معیار نمی‌توان سراغ هدایت رفت. می‌توان رفت و نقدی کرد، در واقع منعی برای هیچ‌کسی وجود ندارد. هدایت کار خودش را کرده و هرکسی می‌تواند هر تاویلی از آن داشته باشد.

سجادی با اشاره به نظراتی که نویسندگان درباره یکدیگر میدهند ادامه داد: متاسفم این را بگویم که در حوزه نقد و بررسی وارد دو هزار جلد تفسیر و تاویل می‌شویم. شعری دارم که «من می‌نویسم برای تو/ تو می‌نویسی برای من/ چه کسی ما را خواهد خواند؟» واقعیت این است که مردم دارند زندگی‌شان را می‌کنند و اینها تاثیر زیادی رویشان ندارد.

وی افزود: ما فکر می‌کنیم داریم کاری می‌کنیم. از سه حالت خارج نیست؛ یا نویسنده‌ها و روشنفکرانی که از آنها یاد می‌کنید هدایت را نمی‌فهمند یا حسادت می‌کنند. چون خودشان نمی‌توانند آن کار را بکنند؛ خیلی‌ها آمدند ادای بوف کور را دربیاورند و نتوانستند. یا اینکه صادقانه نظرشان را می‌گویند. این حق طبیعی همه است. اما ما متاسفانه در جایی زندگی می‌کنیم که به ما این حق را داده که این حق را از همدیگر بگیریم.