1

علیرغم شکستهای سنگین «کریستال» و «شاخ کرگدن»⇐محسن محسنی‌نسب فیلم زندگی علیرضا کریمی را می‌سازد؟؟ کشتی‌گیری که به روسیه باخت تا با اسرائیل روبرو نشود!!

سینماروزان: محسن محسنی‌نسب کارگردانی که دو دهه بعد از ساخت فیلمهای اکشن-ورزشی «یاسهای وحشی» و «شیرهای جوان» همچنان به واسطه همین فیلمهاست که شناخته میشود در سالهای اخیر نامش به عنوان کارگردان در پروژه های مختلفی آمده که اغلب آنها در گیشه شکست خورده اند.

محسنی‌نسب شش سال قبل فیلمی به نام «کریستال» را روی پرده فرستاد که این فیلم بعد از 5هفته نمایش، فروشش به 200میلیون هم نرسید. محسنی‌نسب سال قبل هم فیلمی به نام «شاخ کرگدن» را در اکران داشت که علیرغم حجم بالایی از تیزرهای تلویزیونی بعد از بیش از یک ماه اکران فروشش به 50میلیون هم نرسید!!

این شکستهای تجاری اما به بیکاری یا حتی کم کاری محسنی نسب منجر نخواهد شد چون آن طور که خودش اعلام کرده باز هم بناست فیلم بسازد و این بار فیلمی درباره کشتی گیری که بعد از عدم رویارویی با حریف اسرائیلی با مشکلات عدیده ای روبرو میشود.

محسنی نسب با اعلام خبر ساخت فیلم «ملاقات» به «فارس» گفت: به تازگی فیلمنامه‌ای تحت عنوان «ملاقات» به پایان رسانده و درخواست پروانه ساخت داده‌‌ام. فیلم سینمایی«ملاقات» روایتی از یک ورزشکار ایرانی است که برای مسابقات به کشوری دیگر می‌رود اما در مسابقات مشخص می‌شود باید با ورزشکار رژیم صهیونیستی روبه رو می‌شود و از مسابقه سرباز می‌زند و به کشور باز می‌گردد و درگیر مسائلی می‌شود. تمامی لوکیشن‌هایی این فیلم سینمایی در کشور ترکیه خواهد بود و احتمالاً در تابستان امسال کار را کلید می‌زنیم. یکی از بازیگران ما خانم دایانا مالنکو از کشور اکراین است و شخصیت اصلی فیلم سینمایی «ملاقات» هم یک بازیگر ایرانی خواهد بود که هنوز درباره آن به جمع‌بندی نرسیده‌ایم.

آنچه محسنی‌نسب درباره داستان «ملاقات» گفته بیش از همه ذهن را به سمت علیرضا کریمی کشتی گیر 86کیلوگرم ایرانی میبرد که سال قبل و در مسابقات جام جهانی امیدهای جهان در لهستان از ترس عدم رویارویی با رقیب اسرائیلی به کشتی گیری روس باخت؛ آن هم بعد از فریادهای مربیش کنار تشک که «علیرضا باید ببازی»!! این اتفاق با محرومیت شش ماهه این کشتی گیر و محرومیت دوساله مربیش مواجه شد!

سوژه ای که محسنی نسب رویش دست گذاشته سوژه دراماتیکی است اما آیا محسنی‌نسب بعد از شکستهای این چند سال خواهد توانست یک فیلم ورزشی درجه یک بسازد که در اکران، سالنهایش خالی نماند؟




شبیه‌سازی علیرضا کریمی کشتی‌گیر جوان ایران در رسانه اصلاح‌طلب⇐از «ال‌سید» تا «بوچ کسیدی» و «ساندنس کید»/از «جیک لاموتا» تا «امیلیانو زاپاتا»

سینماروزان: باخت علیرضا کریمی کشتی گیر تیم ملی زیر 23 سال ایران مقابل حریف روسی برای ممانعت از رویارویی با حریف اسرائیلی هرچند به از کف رفتن یک افتخار برای کشتی ایران منجر شد اما سبب ساز اظهارنظراتی متفاوت هم شد.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» در یادداشتی با تیتر «قهرمانان نمی میرند» رفتار این کشتی گیر جوان را با رفتار برخی از قهرمانان کلاسیک سینما مقایسه کند.

متن یادداشت «اعتماد» را بخوانید:

ال سيد (چارلتون هستون) گفته بود او را نشسته بر اسب، به اسب ببندند. اين‌طور بود كه وقتي مي‌مرد، هنوز فرمانده سپاهش بود. از دور او را مي‌ديدند كه همچنان سوار بر اسب است و بنابراين، مهياي شكست نمي‌شدند (در فيلم «ال‌سيد»/ آنتوني مان/ ١٩۶١) . جِيك لاموتا (رابرت دنيرو) در آخرين نبردش با تلفيقي از خودويرانگري و لجاجت با مافياي گردانندگان و شرط بندهاي مسابقات بوكس ميان وزن، خود را چنان در معرض مشت‌هاي حريف مي‌گذاشت كه از شكاف گوشه ابروانش خون به سر و صورت تماشاگران رديف‌هاي نزديك مي‌پاشيد، اما دستش را دور طناب رينگ انداخته و ايستاده بود تا حتي ناك اوت شدنش هم بدون زمين خوردن رخ دهد (در فيلم «گاو خشمگين»/ مارتين اسكورسيزي/ ١٩٨٠).

رابرت لروي پاركر مشهور به بوچ كسيدي (پل نيومن) و همدست هميشگي‌اش هري لانگبا معروف به ساندنس كيد (رابرت ردفورد) از آغلي كه در آن محصور بودند، بيرون مي‌دويدند تا با يك ارتش مسلح كامل رو‌در‌رو شوند اما فيلم پيش از سوراخ سوراخ شدن آن دو، تصوير را روي صورت‌هاي هم هراسان و هم پوزخندآميزشان ثابت مي‌كرد تا ميان خيل تيراندازان مقابل، سرپا ببينيم‌شان (در فيلم «بوچ كسيدي و ساندنس كيد/ در ايران: مردان حادثه جو/ جرج روي هيل/ ١٩۶٩).

اميليانو زاپاتا (مارلون براندو) به دست نظامياني كه فرمانده‌شان او را به مذاكره‌اي دروغين دعوت كرده بود، آبكش مي‌شد اما شيهه اسبش و تاختن و گريختن او به كوه‌ها براي دهقانان مكزيكي، همچون نشاني از گريز و زنده ماندن زاپاتا بود. نام مجموعه تلويزيوني پرمخاطب و اثرگذاري به كارگرداني حسن فتحي اين بود: پهلوانان نمي‌ميرند (١٣٧۶).

اتفاقي كه براي عليرضا كريمي، كشتي‌گير آماده تيم ملي زير ٢٣ سال ايران رخ داد، باختي كه براي او رقم خورد، براي هر‌كس كه طنين قهرماني را از دل هر كدام از اين فيلم‌ها يا از تصوير هر قهرمان ماندگار ديگر تاريخ سينما از فيلم‌هاي فرد زينه مان و جان فرانكن هايمر و شلزينگر تا مسعود كيميايي و فريدون گُله به ذهن سپرده، حسي وراي يك شكست ساده و صرف ورزشي دارد. به تلاش سربلندانه قهرماني مي‌ماند كه شكستش با باخت، با افتادن و با نقش زمين شدن، فاصله‌ها دارد.