1

عدم علاقمندی داوودنژاد و کاهانی به شرکت در جشنواره‌ای که دبیرش مدیرعامل خانه سینماست!

سینماژورنال: در حالی که دست اندرکاران جشنواره بین الملل فجر که اردیبهشت ماه برگزار می شود امیدواری زیادی داشتند که فیلمسازان شاخص ایرانی در این جشنواره حاضر باشد اما تا اینجای کار دو فیملساز سرشناس از حضور در این جشنواره سرباز زدند.

به گزارش سینماژورنال علیرضا داوودنژاد فیلمسازی که تازه ترین ساخته اش با عنوان “فراری” از جمله آثار احتمالی بین الملل فجر به شمار می رود به صراحت از عدم حضور در این جشنواره سخن گفت.

علیرضا داوودنژاد با اعلام این موضوع به “خبرگزاری صداوسیما” گفت: قرار بود همکاری‌هایی بین ما و جشنواره جهانی فجر صورت بگیرد که صورت نگرفت و این فیلم را به این جشنواره نمی دهیم.

«فِراری» فیلمی است که محسن تنابنده، ترلان پروانه‌، سیامک صفری‌، سیما تیرانداز، رضا داودنژاد و رضا کیانیان در آن به ایفای نقش می پردازند و جهانگیر کوثری تهیه کنندگی آن را بر عهده دارد. “فراری” درباره دختری شهرستانی است که برای سلفی گرفتن با خودروهای گرانقیمت به تهران می آید و در این بین مواجهه اش با یک راننده آژانس او را با اتفاقات تازه ای روبرو می کند.

کاهانی اکران عمومی را ترجیح می دهد

به گزارش سینماژورنال از آن سو سعید خانی تهیه کننده “ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا” تازه ترین فیلم عبدالرضا کاهانی نیز از عدم حضور در بین الملل فجر سخن گفت.

سعید خانی تهیه‌کننده فیلم سینمایی “ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا” به “مهر” گفت: این فیلم فرم شرکت در سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر را پر نکرده است و بر همین اساس در این جشنواره حضور نخواهد داشت. برنامه اصلی ما برای «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» اکران عمومی آن است و به محض اینکه مراحل نهایی این اثر سینمایی به پایان رسد برای دریافت پروانه نمایش اقدام می‌کنیم.

مهناز افشار، طناز طباطبایی و آیدا ماهیانی بازیگران اصلی «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» هستند و مهران غفوریان نیز نقش مرد داستان را ایفا می‌کند. در “ارادتمند…” زندگی سه دختر با خاستگاه های فکر متفاوت روایت می‌شود که هر سه از درد “بی شوهری” رنج می برند و همین می‌شود که به دل خیابان زده و با حضور در مهمانی ها و گعده های مختلف به انتقام گیری از مردان دست می‌زنند.

عدم استقبال از جشنواره ای که دبیرش مدیرعامل خانه سینماست؟

عدم علاقمندی کاهانی و داوودنژاد برای حضور در بین الملل فجر در شرایطی رخ می دهد که دبیری بین الملل فجر را رضا میرکریمی برعهده دارد که مدیرعامل خانه سینماست و پیش بینی می شد به این واسطه هم که شده فیلمسازان شناخته شده از حضور در بین الملل فجر استقبال کنند.

اما حالا می بینیم که دو نفر از فیلمسازانی که آثارشان پتانسیل جلب مخاطب را داشت به راحتی قید بین الملل فجر را می زنند تا در کنار عدم حضور چهره های سرشناس سینمای جهان، مشکلات این جشنواره برای تأثیرگذاری میان مخاطبان سختتر شود.




داوودنژاد از حوزه هنری خواست مانند امام خمینی(ره) فکر کند

سینماژورنال: تحریم برخی از فیلم‌های سینمایی، توسط حوزه هنری و نهایتا نمایش‌داده‌نشدنشان در سالن‌های زیرمجموعه‌اش، تبدیل به بحرانی شده که چندسالی است گریبان سینمای ایران را گرفته است.

به گزارش سینماژورنال علیرضا داوودنژاد، سینماگری که علاوه بر کارگردانی، تهیه‌کنندگی هم می‌کند و مستقیما با حساب‌وکتاب و اعداد و ارقام در سینما سروکار دارد، درباره اثر تخریبی این دست اقدامات به “شرق” می‌گوید: «سینما در ایران مشکلات زیادی دارد. یکی از مشکلاتش رابطه‌اش با نهادهای پیرامونی است، مثل رابطه‌اش با تلویزیون، با شهرداری، با حوزه هنری و… این مشکلات، باید هرچه‌زودتر در محکمه‌های قانونی رسیدگی و حل شود وگرنه سینمای ایران پا نمی‌گیرد و کمر راست نمی‌کند.»

داوودنژاد افزود: «اما در رابطه با تحریم حوزه هنری باید گفت اگر حوزه هنری هم مثل امام‌خمینی(ره) فکر می‌کند «بدترین فیلم ایرانی حتی از بهترین فیلم خارجی بهتر است»، پس باید مسائلش را با سینمای ایران حل کند».

اما در شرایطی که برخی از سینماگران ایده تحریم متقابل حوزه توسط سینماگران را مطرح کرده‌اند، داوودنژاد به تبعیت از رویدادهای اخیر عرصه دیپلماسی در ایران، ایده مذاکره را برای رفع تحریم، ارجح بر مقابله‌به‌مثل می‌داند و معتقد است: «با تحریم فیلم‌هایی توسط حوزه، تولید آن فیلم‌ها متوقف نمی‌شود. اگر سینماگران هم حوزه را تحریم کنند و نخواهند به آن فیلمی برای نمایش بدهند، این‌بار حوزه می‌تواند بگوید: “بدترین فیلم خارجی از بهترین فیلم ایرانی بهتر است” و فیلم‌های خارجی بیاورد و نمایش دهد و ضربه‌ای متقابل بر پیکره سینما وارد شود. »

وی ادامه داد: در نتیجه نه تحریم‌کردن حوزه توسط سینما و نه تحریم سینما توسط حوزه، هیچ مشکلی را حل نمی‌کند! تحریم هیچ‌یک از طرفین، به‌نفع سینما نیست، درحالی‌که  این دست تحریم‌ها می‌تواند در بازی‌های سیاسی منفعت داشته باشد. تحریم از جانب هیچ‌یک از این دو سو سودی برای سینما ندارد ولی برای گرایش‌های جناحی ممکن است سود داشته باشد».

در روزگاری که گفت‌وگو، به‌جای تحریم، ایده‌ای است که چهره‌ای دیگر از ایران و مناسبات بین‌المللی‌اش در سال اخیر نشان داده، طبق گفتار داوودنژاد، تبعیت از این الگو برای حل چالش‌های فرهنگی از جمله رابطه حوزه هنری و سینما، می‌تواند کلیدی باشد که یکی از قفل‌های کنونی عرصه سینما را می‌گشاید.




همکار بی.بی.سی؛ عامل توقیف یکی از فیلمهای بخش مسابقه جشنواره؟

سینماژورنال: در حالی که اعضای شورای پروانه نمایش این روزها آثار پذیرفته شده در دو بخش اصلی جشنواره فیلم فجر را بازبینی می کنند یکی از رسانه های وابسته به شهرداری خبر از ممیزی یکی از آثار به دلیل حضور مسعود بهنود داده است.

به گزارش سینماژورنال این رسانه “همشهری جوان” است که گزارش داده مانی حقیقی فیلم  “اژدها وارد میشود” را از جشنواره خارج میکند چون در سکانسهایی از فیلم مسعود بهنود دیده می شود.

گویا اعضای شورای پروانه نمایش بعد از تماشای فیلم اعلام کرده  اند که باید سکانس های مربوط به حضور مسعود بهنود از فیلم حذف شود اما حقیقی گفته در صورت حذف از جشنواره کنار می کشد.

همکار سابق داوودنژاد و یک تجربه ناتمام با پوراحمد

به گزارش سینماژورنال مسعود بهنود نویسنده و روزنامه نگاریست که از سال 2002 در لندن زندگی می کند و در این مدت با بی.بی.سی همکاری داشته است.

وی سالها پیش از این و در درام سیاسی “خانه عنکبوت” علیرضا داودنژاد بازی کرده بود.

پیش از این در دهه هفتاد نیز کیومرث پوراحمد قصد ساخت فیلمی با محوریت بخشهایی از زندگی محمدرضا پهلوی را داشت که انتشار اخباری مبنی بر حضور مسعود بهنود به عنوان سناریست کار باعث توقف کار در مرحله پیش تولید شد و بعدتر نیز پوراحمد نتوانست کار را تولید کند.




از ساخت “كلاس هنرپيشگي” تا معاونت آموزشي مدرسه عالي سينما…

سینماژورنال: مدرسه عالی سینما یکی از تازه ترین نهادهای دولتی شکل گرفته در سازمان سینمایی است.

به گزارش سینماژورنال این مدرسه دولتی هرچند با حرف و حدیثهای فراوان درباره کارکردش راه اندازی شد و درباره هدف گذاری اش جز توضیحات کلی، تحلیل دیگری ارائه نشده است اما این روزها چینش نیروهای این مدرسه ادامه دارد.

جالب است که در احکامی که برای نیروهای مدرسه عالی سینما صادر شده از یک طرف نام علیرضا داوودنژاد دیده می‌شود و از طرف دیگر نام کامبوزیا پرتوی سناریست “فراری” که داوودنژاد آن را در مرحله تولید دارد. علی واجدسمیعی شوهرخواهر داوودنژاد هم در مدرسه عالی سینما رییس گروه تولید شده است.

به گزارش سینماژورنال رییس سازمان سینمایی به تازگی در احکامی جداگانه به ترتیب علیرضا داوودنژاد را به عنوان معاون آموزش، دکتر عبدالله گیوان به سمت معاون پژوهش، مسعود رایگان به عنوان معاون بین الملل و سعید پوراسماعیلی را در سمت معاون اجرایی مدرسه ملی سینما انتصاب کرد.

همچنین رییس سازمان سینمایی در احکامی دیگر، مجتبی راعی به عنوان رییس گروه کارگردانی، بهرام دهقانی به سمت رییس گروه تدوین، پرویز آبنار به عنوان رییس گروه صدا، علی واجدسمیعی(شوهرخواهر علیرضا داوودنژاد) به عنوان رییس گروه تهیه و تولید، محمود کلاری رییس گروه فیلمبرداری،  رییس گروه فیلمنامه نویسی و لیلا حاتمی را در سمت مشاور منصوب کرد.

علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی و مجید مجیدی کارگردان سینما هیات موسس مدرسه ملی سینما هستند. پس از انجام تشریفات قانونی دکتر سید روح الله حسینی از سوی حجت الله ایوبی که ریاست هیات امنای مدرسه را بر عهده دارد به عنوان مدیر مدرسه منصوب شد.

شورای علمی مدرسه در ماه های گذشته با برگزاری جلسات مختلف برنامه های مدرسه را تدوین و نهایی کرد. برگزاری نشست سه روزه با حضور صاحب نظران درباره مدرسه ملی سینما، ترجمه وپژوهش بیش از ۲۰ اثر که یکشنبه ۶ دی ماه رونمایی خواهد شد، اعزام گروهی از جوانان سینماگر به مدرسه ملی لهستان از جمله اقدام های مدرسه ملی در ماه های اخیر است. برگزاری کارگاه استاد خسرو سینایی، برگزاری نشست های سینما دانشگاه در دانشگاه تهران، برگزاری نشست های فیلمنامه نویسی با همکاری خانه سینما از دیگر فعالیت های انجام شده در مدرسه ملی سینما است.




نقی معمولی؛ راننده آژانس یک دختر شهرستانی+عکس

سینماژورنال: محسن تنابنده بازیگر کاراکتر “نقی معمولی” در سری “پایتخت” این روزها مشغول بازی در “فراری” است.

به گزارش سینماژورنال “فراری” را علیرضا داوودنژاد کارگردانی می کند و تنابنده در آن نقش راننده آژانسی را بازی می کند که وظیفه اش کمک به دختری شهرستانی برای گرفتن سلفی با خودروهای مدل بالاست.

در نخستین تصویر از “فراری” تنابنده را با سبیل و موهای پرپشت می بینیم.

فيلمبرداری “فراری” را محمود كلاري برعهده دارد، صدابردار پرويز آبنار است و گريم برعهده عبدالله اسكندري  بوده است.

ترلان پروانه نقش دختر شهرستانی فیلم را بازی کرده و جهانگیر کوثری تهیه کننده است.

محسن تنابنده با گریم "فراری"
محسن تنابنده با گریم “فراری”



جشنواره سی و چهارم با Ferrari+عکس

سینماژورنال: علیرضا داوودنژاد این روزها درگیر فیلمبرداری تازه ترین اثر خود “فراری” شده است. این فیلم دو بازیگر اصلی دارد که نقش یکی را محسن تنابنده ایفا می کند و نقش دیگر را ترلان پروانه.

به گزارش سینماژورنال داوودنژاد برای انتخاب بازیگر زن اصلی فیلم یک فراخوان تلگرامی برگزار کرده بود اما در نهایت چون نتوانسته بود گزینه خود را از میان داوطلبان تلگرامی انتخاب کند به استفاده از ترلان پروانه بسنده کرد.

ترلان پروانه بازیگر 17 ساله سینما که پیشتر در آثاری چون “بخاطر پونه” و “شیفت شب” ظاهر شده بود در “فراری” در نقش دختر نوجوانی ظاهر می شود که به عشق سلفی گرفتن با اتومبیلهای مدل بالا به تهران می آید و در تهران ابتدا با یک راننده آژانس با بازی تنابنده برخورد میکند و به دنبال آن نیز با چند آقازاده!

فيلمنامه “فِراري” توسط کامبوزيا پرتوي نوشته شده و محمود کلاري(مدير فيلمبرداري)، ايمان اميدواري(طراح گريم)، پرويز آبنار( صدابردار)، يحيي سپهري شکيب( آهنگساز) و عليرضا علويان(صدا گذار) عوامل پشت صحنه هستند.

سازندگان فيلم طي روزهاي گذشته فرم حضور درجشنواره را پر کرده اند و قصد دارند با انجام تدوين و ساير مراحل فني همزمان با فيلمبرداري “فِراري” را به جشنواره سي و چهارم فيلم فجر برسانند.

رضا داوودنژاد فرزند کارگردان “فراری” که به مانند همه آثار سالیان اخیر پدرش در این اثر هم کنار اوست تصویری اجتماعی از بنری مرتبط با فیلم را منتشر کرده است.

فراری
فراری



راه‌اندازی فراخوان تلگرامی برای انتخاب دختری که بناست همبازی “نقی معمولی” شود

سینماژورنال: محسن تنابنده بازیگر کاراکتر “نقی معمولی” در سری “پایتخت” که اخیرا خبر ازدواج خود را هم رسانه ای کرد(اینجا را بخوانید) قصد دارد در تازه ترین فیلم علیرضا داوودنژاد ایفای نقش کند.

به گزارش سینماژورنال فیلم تازه داوودنژاد “فِراری” نام دارد که نقش اول زن آن دختری شهرستانی است که برای سلفی گرفتن با خودروهای گرانقیمت به تهران می‌آید.

داوودنژاد برای انتخاب بازیگر زن این فیلم مدتی است که به رشت رفته و مشغول انجام تست بازیگری است.

از آن سو داوودنژاد یک فراخوان تلگرامی هم برای انتخاب این بازیگر زن انجام داده است.

در فراخوان تلگرامی مربوط به انتخاب بازیگر “فراری” آمده است:  از علاقه مندان دختر 16 تا 18 سال دعوت می شود تا 5 آذر ماه فیلم تست بازیگری خود را در مدت زمان حداکثر 2 دقیقه به شماره 09036349913 تلگرام کنند.




فراخوان انتخاب همبازی زن تنابنده در رشت

 سینماژورنال: علیرضا داوودنژاد برای انتخاب یکی از بازیگران اصلی فیلم “فِرارى” عازم شهر رشت می شود.
به گزارش سینماژورنال و به نقل  از “سینما” پیش تولید رسمی این فیلم به تهیه کنندگی جهانگیر کوثری یک هفته ای است که آغاز شده و این روزها داوودنژاد و گروه تولید مشغول بازبینی لوکیشن و انتخاب بازیگران هستند. تنها بازیگر قطعی “فِرارى” محسن تنابنده است.

این درحالی است که تنابنده یک هفته ای است در جلسات دورخوانی و تمرینات فیلم شرکت می کند و قرار است ایفاگر نقشی متفاوت و جدی در “فِرارى” باشد.

انتشار فراخوان انتخاب بازیگر در رشت
مدتی قبل داوودنژاد برای ایفای یکی از نقش های اصلی فیلم فراخوانی در شهر رشت داده بود.
حالا او قرار است به همراه محمود کلاری، محسن تنابنده، کامبوزیا پرتوی و رضا داوودنژاد که مشاور کارگردان پروژه است فردا به رشت برود تا بازیگر شمالی فیلمش را انتخاب کند.
فیلمی که از همین حالا پیش بینی می شود یکی از آثار مهم جشنواره امسال باشد.

پای آقازاده ها هم وسط است
بابک کریمی طراح صحنه و لباس فیلم مدتی است ساخت و ساز دکورهای “فِرارى” را آغاز کرده است. ایمان امیدواری هم طراح چهره پردازی فیلم است.

داستان “فِرارى” درباره دختری شهرستانی است که می خواهد با ماشین های گران قیمت عکس بگیرد اما درگیر ماجراهایی میشود و پای آقازاده ها به داستان باز می شود.
فیلمنامه این فیلم توسط کامبوزیا پرتوی نوشته شده است که این روزها فیلم مجیدی را هم به عنوان سناریست روی پرده دارد.




محسن تنابنده، یک دختر شهرستانی و Ferrari هشت میلیاردی!!

سینماژورنال: محسن تنابنده بازیگری که نوروز امسال کمدی-سیاسی پرفروش “ایران برگر” را روی پرده داشت و ماه رمضان هم با سریال “پایتخت4” روی آنتن رفته بود درگیر تجربیات تازه ای خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال تنابنده که اولین ساخته سینمایی اش “گینس” به دلیل حجم فراوان استفاده از شوخیهای زننده با انتقاد کارشناسان سینما مواجه شد قصد دارد نقش اصلی مرد تازه ترین فیلم علیرضا داوودنژاد را بازی کند.

این فیلم “فِراری” نام دارد که سناریوی آن را کامبوزیا پرتوی نوشته است که این روزها فیلم پرهزینه “محمد رسول ا..(ص)” را به عنوان سناریست روی پرده دارد.

آغاز فیلمبرداری از اوایل آذر ماه

داوودنژاد با تایید حضور تنابنده در “فِراری” به “ایسنا” گفت: فیلمبرداری «فراری» به تهیه‌کنندگی جهانگیر کوثری اوایل آذر ماه آغاز می‌شود و این روزها مراحل پیش تولید را می‌گذراند.

به گفته‌ او هنوز لیست کامل عوامل این فیلم مشخص نشده است اما تاکنون حضور محمود کلاری در مقام مدیر فیلمبرداری، پرویز آبنار صداگذار، ایمان امیدواری طراح گریم و بابک کریمی طراح صحنه، قطعی شده است.

 بازیگران دیگری هم قرار است به این پروژه بپیوندند تا این فیلم در تهران و یکی از شهرستانها که هنوز مکانش قطعی نشده است، مقابل دوربین برود.

تلاشهای دختر شهرستانی برای گرفتن عکس یادگاری با فِراری 8 میلیاردی

 داستان “فِراری” درباره‌ دختری است که از شهرستان به تهران ‌می‌آید و تلاش می‌کند تا با خودروی «فِراری» هشت میلیاردی، عکس یادگاری بگیرد!!!




اظهارنظر صادقانه سیروس الوند درباره فیلم “هنروتجربه”ای داوودنژاد

سینماژورنال: علیرضا داوودنژاد کارگردانی که در سالهای اخیر کوشیده دوز تجربه گرایی خود را بالا ببرد بعد از ساخت “مرهم” و “کلاس هنرپیشگی” که این دومی یک اثر کاملا آوانگارد محسوب میشد اخیرا فیلمی به نام “روغن مار” را کارگردانی کرده است.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره “روغن مار” آن است که داوودنژاد آن را با حداقل هزینه و با دوربین گوشی موبایل خود ساخته است و طبیعی است که جایی بهتر از گروه سینمایی تازه تأسیس “هنروتجربه” را برای اکران آن پیدا نکند.

از جمله کارگردانانی که در مراسم رونمایی “روغن مار” این فیلم را به تماشا نشست سیروس الوند بود. فیلمسازی که ساخته هایی چون “آوار”، “یک بار برای همیشه” و “رستگاری در هشت و بیست دقیقه” را در کارنامه دارد.

راستش را بخواهید از “روغن مار” سردرنیاوردم

الوند درباره “روغن مار” ظهارنظر جالبی کرده؛ او با بیان اینکه این فیلم هم مانند سایر فیلمهای داوودنژاد است به “سینما” می گوید: راستش را بخواهید چندان از “روغن مار” سردرنیاوردم. البته درست مثل سایر فیلمهای او.

وی ادامه می دهد: البته چند پلان جذاب در دل فیلم گنجانده شده بود اما این فیلم از آن دست آثاری بود که باید یک بار دیگر ببینیم و با یک بار تماشا کردن، نمی توانم درباره آن چیزی بگویم.

سیروس الوند خاطرنشان می سازد: من همیشه سینمای داوودنژاد را دوست داشته ام اما این تجربه اش را نفهمیدم و الان نمی توانم درباره آن نظری داشته باشم. هرچند که روحیه جسورانه و تجربه گرای او را تحسین می کنم.




علیرضا داوودنژاد: اساسنامه فعلی خانه سینما بیشتر تأمین‌کننده منافع اصنافی است که در حوزه تولید فعال هستند

سینماژورنال: تازه‌ترین ساخته علیرضا داوودنژاد با عنوان «روغن مار» به‌زودی در گروه سینمایی «هنر و تجربه» نمایش داده می‌شود.

به گزارش سینماژورنال این بهانه‌ای شده تا عسل عباسیان در “شرق” پای صحبت‌های این کارگردان و تهیه‌کننده سینما بنشیند.

داوودنژاد در حالی که کارهای مربوط به ترخیص مادرش «احترام حبیبیان» را انجام می‌داد که چند روزی ناخوش‌احوال و بستری بود، به پرسش‌های این روزنامه نگار درباره فیلم جدیدش و همین‌طور وضعیت کنونی سینما پاسخ گفت.

شاید یکی از جالبترین نکات گفتگوی داوودنژاد جایی باشد که درباره مشکلات خانه سینما و اساسنامه فعلی آن سخن می گوید؛ اساسنامه ای که گویا منافع صاحبان تولید را بر دیگر صنوف ارجحیت داده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی داوودنژاد را ارائه می دهد:

‌چرا خواستید آخرین ساخته‌تان «روغن مار» در گروه «هنر و تجربه» نمایش داده شود؟
چون این فیلم، یک کار تجربی است و چون کارهای تجربی با تجربه‌های مأنوس تماشاچی سازگار نیستند بهتر است زمان طولانی‌تری نمایش داده شوند. فیلم‌های حرفه‌ای که در گروه‌های سینمایی اکران می‌شوند، سئانس‌ها و سالن‌های زیاد ولی زمان اکران کوتاه‌مدتی در اختیار دارند. در گروه «هنر و تجربه» تعداد سالن‌ها و سئانس‌ها کم ولی فیلم مدت زمان بیشتری‌ روی اکران است و در این مدت طولانی‌تر، فرصتی برای فیلم فراهم می‌شود تا مخاطبانش را پیدا کند.
‌ماجرای این فیلم از چه قرار است؟
مقتضیات فیلم طوری است که بهتر است راجع به آن چیزی نگویم تا فیلم دیده شود!
‌«روغن مار» کجای مسیر فیلم‌سازی شما قرار دارد؟ نسبتش با دیگر آثارتان چیست؟
این فیلم در ادامه گرایش و تجربیات من در نزدیک‌کردن سینما به زندگی است یا به عبارت دقیق‌تر، در ادامه تجربیات برگرداندن سینما به زندگی است. یکی از خاصیت‌هایی که ابزار دیجیتال در سینما دارند این است که تولید فیلم را آسان می‌کنند. ابزار وقتی متعدد و پرحجم و زیاد باشند، (یعنی شبیه دوران پیشادیجیتال) خواه ناخواه سایه‌ای روی مسیر تولید، صحنه و اجرای سینمایی می‌اندازند که این سایه معمولا فیلم‌ها را با یک مقدار تکلف همراه می‌کند و این باعث می‌شود روح زندگی در فیلم ناپدید شود. ابزار دیجیتال به دلیل آسان‌بودن تولید و پرحجم‌نبودن وسایل و متعددنبودنشان، این فرصت را به صحنه می‌دهند که در فاصله نزدیک‌تری با زندگی اتفاق بیفتد و به این ترتیب این امکان را فراهم می‌کنند که ما روح زندگی را در آدم‌ها، برخوردها، روابط، حوادث و وقایع، حفظ و قابل‌پدیدارشدن کنیم.
‌«هنر و تجربه» دربرگیرنده سینمای آلترناتیو ماست. قدیم‌تر چنین تفکیکی بین سینمای آلترناتیو و سینمای بدنه یا جریان اصلی وجود نداشت. فکر می‌کنید با این تفکیک توسط «هنر و تجربه»، سینمای آلترناتیو می‌تواند حیاتی بهتر از قبل داشته باشد؟ با توجه به اینکه در این یک سال فروش بعضی از فیلم‌های «هنر و تجربه» با استقبال بیشتری نسبت به فیلم‌های دیگر مواجه شده، با وجود تعداد سالن‌های محدودی که در اختیار دارد… .
تصور من این است که این تحول بنیادینی که در ابزار و تجهیزات و وسایل سینما به وجود آمده و همین‌طور روزبه‌روز دامنه‌اش وسیع‌تر می‌شود، همه وجوه سینما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. از زبان و بیان سینمایی گرفته تا شیوه‌های سرمایه‌گذاری و تولید و توزیع و نمایش، همه به‌تدریج تحت‌تأثیر این تحول، اشکال تازه‌ای پیدا می‌کنند و سینمای آینده از این جهت، سینمای متفاوتی خواهد بود با آنچه امروز شاهدیم. پس گروه «هنر و تجربه» به گمان من متعلق به سینمای آینده است و به تعبیر دیگری رفتن به استقبال آینده است. اصولا ما یا باید منتظر شویم تا رویدادها سر برسند و ما را احاطه کنند و به انفعال و تقلید و مصرف بکشانند یا اینکه با فاعلیت و ابتکار و تولید، بر موج این تحولات سوار شویم و ابتکار عمل را در دست بگیریم. به‌نظر من گروه «هنر و تجربه» چنین رویکردی دارد؛ ما را برای تحولی که در سینما، از زبان و بیان تا نمایش اتفاق خواهد افتاد آماده می‌کند.
‌فیلم قبلی شما «کلاس هنرپیشگی» با وجود ارزش‌های محتوایی و اجرائی، چرا در گیشه موفق نبود؟!
علتش همین تجربی‌بودن فیلم بود و فاصله زیادی که بین نحوه روایت و پرداخت صحنه‌ها با تجربه‌های مأنوس تماشاچی وجود داشت. غیر از این، چنین فیلم‌هایی قاعدتا باید از یک حداقل حمایتی برخوردار باشند که آنها را قابل‌مقایسه با فیلم‌های دیگر کند. این فیلم حتی تا روز دوم نمایش، تبلیغات تلویزیونی نداشت و در طول نمایش هم از تبلیغات محیطی مؤثر برخوردار نبود. این نوع فیلم وقتی بدون معرفی به تماشاچی و تبلیغ اکران شود، نباید توقع زیادی از نتیجه اکرانش داشت. اگر فرض کنیم فضای سینمای اصولا باید انواع فیلم، برای انواع مخاطب داشته باشد، پس باید با انواع معرفی و تبلیغ، هر نوع فیلمی مخاطب خودش را پیدا کند. وقتی این اتفاق نمی‌افتد و فیلم هم از روال معمول فیلم‌سازی بیرون است، با روال معمول فروش هم مواجه نمی‌شود. شاید به همین دلیل بود که ترجیح دادم «روغن مار» در گروه «هنر و تجربه» نمایش داده شود. چون لااقل فرصت بیشتری برای معرفی فیلم هست. به‌خصوص که هم‌اکنون، در قیاس با دو، سه سال قبل شبکه‌های اجتماعی کمک بسیاری به روند معرفی فیلم می‌کنند.
‌فرضیه‌ای وجود دارد که می‌گوید اگر کارگردانی با مافیای پخش و اکران همسو نباشد، فیلمش زمین خواهد خورد؟ موافقید؟!
به‌هرحال ما هنوز بازار امن کالاهای فرهنگی نداریم و این فقط مربوط به سینما نیست. به همه هنرها مربوط می‌شود. مثلا سینما هنوز نمی‌تواند جلوی نمایش‌های غیرقانونی را بگیرد. ما هنوز نتوانسته‌ایم برای نمایش فیلم‌هایمان در بیمارستان‌ها، قطارها، اتوبوس‌ها، کشتی‌ها و هتل‌ها حقوق و رایتی مشخص کنیم. هنوز نمی‌توانیم از سرقت فیلم‌هایمان در بازار سیاه جلوگیری کنیم. هنوز بخش عمده‌ای از فیلم‌های ما به‌صورت غیرقانونی تکثیر و توزیع می‌شوند یا ماهواره‌ها بدون هیچ مجوزی بلافاصله فیلم‌های به بازارآمده ما را مکررا پخش می‌کنند و از آنها بهره تبلیغاتی می‌برند. چنین اتفاقاتی روی بازار سینما اثر می‌گذارد. وقتی سالن‌های فعالی که بخش عمده‌ای از فروش فیلم‌ها را تأمین می‌کنند، ٤٠، ٥٠ سالن بیشتر نیستند و از سوی دیگر تولید هم به شکل غیرطبیعی بالاست، معلوم است رقابت گلادیاتوری برای به دست‌آوردن فضاهای تبلیغاتی و ظرفیت‌های نمایشی به‌وجود می‌آید و در چنین فضایی بعضی‌ها که شرایط بهتر و مناسبات بهتری دارند، به امکانات بیشتری دست پیدا می‌کنند. این به ناامنی بازار کالاهای فرهنگی ازجمله سینما برمی‌گردد و من ترجیح می‌دهم تأکیدم را بر ناامنی بازار و تلاش عمومی صنفی و دولتی برای تأمین امنیت در بازار سینمای کشور بگذارم. چون این کار درستی است که باید دنبالش کنیم، به جای اینکه مشکل را به داخل سینما و رقابت‌های غیرمنصفانه در بازار سینما برگردانیم. اگر بازار سینما امنیت داشته باشد و اصناف به نظارتی جامع دست پیدا کنند و یک نظام اطلاع‌رسانی به‌روز در سینما شکل بگیرد، این مشکلات مربوط به توزیع و نمایش که دامنگیر سینمای ماست هم به‌تدریج برطرف می‌شود.
‌خانه سینما دو سال پیش بازگشایی شد. شما یکی از کسانی بودید که برای بازگشایی خانه صنفی‌تان به‌شدت ایستادید. فکر می‌کنید عملکرد خانه سینما در این مدت تا به امروز در مسائل صنفی موفق بوده؟
همان‌طور که درباره منظومه تهیه و تولید و توزیع و نمایش گفتم، مشکلاتی که داخل سینما و مجموعه نهادهای صنفی داریم نیز از نظر من به همان ناامنی موجود در بازار سینما برمی‌گردد. چون گردش مالی طبیعی در سینما وجود ندارد و عایدی از هر نمایش به یک قانون تبدیل نشده است، بخش زیادی از عایدات، وارد بازار سیاه می‌شود و چرخه تولید و نمایش آن نظم و نسق لازم را پیدا نمی‌کند. پس مادامی که اوضاع چنین است و در چنین فضایی کار می‌کنیم، طبیعی است فعالیت‌های صنفی هم به‌قاعده و گره‌گشا نباشند. مثلا خانه سینما ده‌ها سال است با مشکل اساسنامه مواجه بوده؛ اساسنامه‌ای که بتواند بخش‌های مختلف تهیه، تولید، توزیع و نمایش را نمایندگی کند. اساسنامه فعلی بیشتر تأمین‌کننده نیازها و منافع اصنافی است که در حوزه تولید فعال هستند و اصناف تهیه و توزیع و نمایش جای مناسبی در خانه سینما ندارند بنابراین ما باید کار را از اساس درست کنیم. فکر می‌کنم اگر فضای امن سرمایه‌گذاری و تولید و توزیع و نمایش در سینمای کشور شکل بگیرد و امنیت به بازار سینما بازگردد، ما در ادامه، آسان‌تر می‌توانیم مشکلاتی که در حوزه فعالیت‌های صنفی داریم را حل کنیم. اگرچه این به این معنا نیست که بی‌کار بنشینیم منتظر آن روز، بلکه اصناف در همین وضعیت فعلی باید برای ایجاد آن شرایط دست‌به‌دست هم دهند و با داشتن چشم‌اندازی مشترک از آینده، مسیر رسیدن به آن وضعیت را هموار کنند.
‌شاهدیم اغلب روی فروش‌ میلیاردی فیلم‌ها مانور داده می‌شود. این آمارهایی که درباره فروش اعلام می‌شود، تا چه اندازه واقعی هستند؟
مکانیزه و دیجیتال‌شدن ابزار و تجهیزات سینما، امکان کنترل گیشه‌ها را تا حدودی فراهم کرده ولی نکته اصلی‌تر این است که بالاترین فروش‌های ما هم اگر بر حسب قیمت بلیت محاسبه شود، تعداد تماشاگرانی که ما در سالن‌ها پذیرایشان هستیم، با تعداد ده‌ها ‌میلیون مخاطبان بالقوه‌ای که در سطح کشور داریم، نسبت منطقی و قابل‌قبولی ندارد. اگر از این‌ میلیون‌ها مخاطب بالقوه، به‌طور متوسط هر فیلم یک‌ میلیون تماشاچی هم داشته باشد، با همین قیمت‌ها برای هر فیلم می‌تواند به فروش بالای پنج، شش‌ میلیارد دست پیدا کند. منتها مخاطبان اغلب جذب بازار سیاه فیلم‌های خارجی یا فیلم‌های سرقت‌شده ایرانی می‌شوند یا اینکه ساعت‌ها پای ماهواره‌ها سریال‌های ترکی تماشا می‌کنند. با این حساب، آماری که برای فروش بعضی از فیلم‌ها اعلام می‌شود، می‌تواند واقعی باشد اگرچه این تعداد از فیلم‌ها اندک هستند و برای ایجاد رونق در کلیت سینما تأثیری آنچنان تعیین‌کننده ندارند




رضا داوودنژاد خطاب به پدرش: وقتی بچه پنج ساله را جلوی دوربین می‌گذاری، انتظار خلف بودن نداشته باش

سینماژورنال: رضا داوودنژاد بازیگری که بواسطه پدرش علیرضا داوودنژاد وارد سینما شد و همچنان بیشتر بواسطه کارهای پدر است که شناخته می شود اعتراف جالبی کرده است.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر در جلسه نقد و بررسی فیلم “بی پناه” که در  نشست “مرور سینمای دهه 60” در کنار صحبت درباره چگونگی حضورش در این فیلم در قالب بازیگر کودک نکته جالی را هم درباره سوءاستفاده از شهرتش بیان کرد.

داوودنژاد گفت: بعد از اکران «بی پناه» در سینماها و نمایش چندباره آن در تلویزیون، من معروف شده بودم و از این توجه مردم سوء استفاده می کردم. آن سال ها در مدرسه به رضا بی پناه معروف بودم و خیلی خودم را لوس می کردم. مثلا دوست نداشتم با مداد بنویسم و با خودکار می نوشتم و معلم هم به من گیر نمی داد. تاثیر این فیلم تا سوم – چهارم دبستان برای من ادامه داشت.

وقتی بچه پنج ساله ات را جلوی دوربین می گذاری

جالب است که در جایی دیگر از گفتگو داوودنژاد درباره تاثیری که بازی در پنج سالگی روی آینده کاری اش داشته گفت: اولین بار در حالی جلوی دوربین رفتم که پدرم پشت دوربین بود و فضای صحنه برایم غریبه نبود. برای من که بازیگری را آکادمیک نخوانده ام و به صورت تجربی وارد این حرفه شده ام، این آشنایی با جلو و پشت دوربین در آینده کاری ام بسیار تاثیرگذار بود. یادم هست یک بار پدرم گفت تو خیلی بلا سر من آورده ای، و من گفتم وقتی بچه پنج ساله ات را جلوی دوربین می گذاری، نباید انتظار یک بچه خلف را داشته باشی.

به خاطر بابا گریه کردم و بازیگر شدم

رضا داوودنژاد درباره چگونگی انتخاب برای بازی در فیلم «بی پناه» در سن پنج سالگی گفت: سال های اوج جنگ و بمباران شهرها توسط عراق بود و ما شمال زندگی می کردیم. یک شب زیر کرسی بودیم که پدرم گفت می توانی گریه کنی؟ گفتم چرا؟ گفت به خاطر بابا. من گریه کردم و با همان گریه بازیگر شدم. یک وقت دیدم بندرانزلی هستم و دارم فیلم بازی می کنم. آن بازی کردن در سینما در پنج سالگی همان و این همه ماجرا در زندگی همان.

مواقعی که فیلم های پدرم نمی فروشد، سال به سال فیلم می سازد

وی ادامه داد: دستمزدم برای بازی در فیلم «بی پناه» هر روز یک اسباب بازی بود. آن موقع بابا دیالوگ می گفت و من چون حفظ کردنم خوب بود، دیالوگ ها را بدون اشتباه جلوی دوربین می گفتم. گریه کردنم هم خوب بود. یادم هست برای خانم فرجامی و آقای اکبری عجیب بود که من اینقدر راحت گریه می کنم. البته دلیل این راحت گریه کردن هم این بود که آن زمان، مقطع خاصی در زندگی من بود؛ مادرم تازه فوت شده بود و رابطه پدر و پسری درون فیلم هم متاثر از رابطه من و پدرم در آن زمان بود.

بازیگر فیلم «بی پناه» بیان کرد: این فیلم در زمان خودش فیلم پرفروشی بود و برای همین بود که پدر تا پنج سال فیلم نساخت و بعد «نیاز» را ساخت. اصولا مواقعی که فیلم های پدرم نمی فروشد، سال به سال فیلم می سازد و وقتی می فروشد تا چند سال فیلم نمی سازد.

مردم مرا که می دیدند گریه می کردند

بازیگر فیلم «کلاس هنرپیشگی» با بیان اینکه عکس های زیبایی از آن دوره در ذهنش حک شده است، افزود: قهرمان پروری در فضای آن سال های جامعه کاربرد داشت. زمان جنگ بود و مردم خیلی حساس بودند. یادم هست فیلم در سینما آزادی روی پرده بود و بیشتر مردم با اشک از سالن خارج می شدند و مرا که می دیدند گریه می کردند و دستی بر سرم می کشیدند.




چرا داوودنژاد نتوانست زندگی شهیدی که رتبه نخست کنکور بود را سینمایی کند؟

سینماژورنال: علیرضا داوودنژاد سال قبل بنا داشت یک فیلم دفاع مقدسی با نام “چشمه” را به تولید برساند.

به گزارش سینماژورنال داوودنژاد فیلمنامه این اثر را با نگاهی به کتاب “حرمان هور” و زندگی شهید احمدرضا احدی نگاشته بود و رایزنیهایی را با فارابی داشت برای تولید این فیلم.

با این حال در نهایت این رایزنیها به جایی نرسید و “چشمه” به تولید نرسید.

داوودنژاد: از تولید حمایت نشد

داوودنژاد درباره اینکه چرا نتوانست این پروژه ارزشی را به تولید برساند به سینماژورنال می گوید: تلاشهای لازم برای تولید را انجام دادم اما وقتی از تولید حمایت نمی شود چه می توان کرد.

وی با اشاره به سابقه نگارش این فیلمنامه ادامه می دهد: فیلمنامه “چشمه” را حدودا هشت سال قبل نوشته بودم و البته در این سالها به دنبال تولید آن بودم که به نتیجه ای نرسید.

داوودنژاد در توصیف فضای کلی “چشمه” بیان می دارد: روایت در دل جنگ ارائه می شد و تلاش این بود که تصویری واقعگرایانه از شخصیت اصلی فیلم به مخاطبان ارائه شود.

به گزارش سینماژورنال اینکه برای تولید فیلمی مرتبط با زندگی یک شهید نخبه حمایت صورت نمی گیرد جای سوال دارد.

در شرایطی که احمدرضا احدی شهیدی بود که تحصیل در رشته پزشکی و البته آینده درخشانی که بلحاظ مادی در انتظارش بود را رها کرده و به جبهه می رود سوژه ایست که مطمئنا بار دراماتیک فراوانی دارد اما متاسفانه از تولید چنین فیلمهایی حمایت نمیشود.

شهیدی که رتبه اول کنکور سراسری و دانشجوی رشته پزشکی بود

احمدرضا احدی در آبان سال 1345 در اهواز متولد شد و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ، به عنوان مهاجر جنگی همراه خانواده به ملایر بازگشت و در رشته علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی به ادامه تحصیل پرداخت.

 وی در سال 63 موفق به کسب دیپلم گردید و در سال 64 در کنکور سراسری تجربی رتبه اول را کسب کرده و در رشته پزشکی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد و در آن جا به ادامه  تحصیل پرداخت.

احمدرضا احدی
احمدرضا احدی(سمت چپ) در کنار یکی از همرزمانش

وی نخستین بار بار در سال 61 به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد و در همین عملیات مجروح شد .

احمدرضا احدی در سالهای بعد به طور متناوب در جبهه ها حضور داشت و سر انجام در شب دوازدهم بهمن ماه سال 65 به شهادت رسید و پس از پانزده روز پیکرش به شهرستان ملایر بازگردانیده شد و در آرامگاه عاشورای ملایر به خاک سپرده شد.




علیرضا داوودنژاد: طرحی داشتم درباره یک روز زندگی شمس و مولانا که به جایی نرسید/یک فیلمنامه دفاع مقدس هم داشتم که به نتیجه نرسید

سینماژورنال: علیرضا داوودنژاد کارگردانی که تقریبا در سه دهه اخیر در سینمای ایران حضور داشته است سه سالی میشود که فیلم نساخته است.

به گزارش سینماژورنال وی در تازه ترین گفتگویش نکاتی را درباره طرحهای سینمایی اخیرش بیان کرده است.

جالب آنجاست که در میان طرحهای سینمایی داوودنژاد همه جور پروژه ای هست؛ از پروژه ای اجتماعی درباره اعتیاد تا پروژه ای دفاع مقدسی که بنا بوده سعید سعدی تهیه کننده آن باشد تا پروژه ای تاریخی درباره شمس تبریزی.

طرحی درباره یک روز زندگی شمس و مولانا

داوودنژاد در گفتگو با “شرق” با اشاره به طرحهای سالهای اخیر می گوید: من طرح و فیلم‌نامه کم ننوشته‌ام. مثلا طرحی داشتم درباره یک روز زندگی شمس و مولانا که آن را به آقای ایوبی دادم. ایشان هم خیلی پسندید؛ اما اتفاقی نیفتاد.

فیلمنامه اعتیادم به جایی نرسید

وی ادامه می دهد: یا بعد از اینکه وزیر کشور به خانه سینما آمد و تأکید ایشان درباره ساختن فیلم درباره اعتیاد، فیلم‌نامه کاملی ارائه کردم که در شورای مشترک وزارت کشور و ارشاد تصویب هم شد؛ اما به جایی نرسید.

“فراری” با مضمون آسیبهای اجتماعی

داوودنژاد می افزاید: فیلم‌نامه دیگری هم با کامبوزیا پرتوی نوشتیم با عنوان «فِراری» که درباره آسیب‌های اجتماعی نسل جوان بود و حتی پروانه ساخت را هم گرفتم ولی شرایط ساخت آن فراهم نشد.

یک فیلمنامه دفاع مقدس داشتم که به جایی نرسید

جالب ترین جای گفتگوی داوودنژاد جایی است که از تلاشش برای ساخت فیلم دفاع مقدسی چنین می گوید: یک فیلم‌نامه دفاع مقدس هم داشتم که تا جاهایی هم جلو رفتیم و سعید سعدی هم خیلی تلاش کردند اما هنوز هم به جایی نرسیده است. نمی‌دانم شاید ناخودآگاه جلوی پای خودم سنگ می‌اندازم.