1

تبلیغ رییس اسبق صداوسیما برای فیلم اخوی مجیدی+عکس

سینماروزان: “لاک قرمز” از جمله فیلمهای روی پرده است که تهیه کنندگی آن را کامران مجیدی برادر کوچکتر مجید مجیدی انجام داده است؛ فیلمی که سرتاسر آن فلاکت و بدبختی را می بینیم که بر سر خانواده ای بی‌پدر  و دختری آوار می‌شود که می‌خواهد با دستفروشی روزگار بگذراند.

به گزارش سینماروزان عزت ا.. ضرغامی رییس اسبق صداوسیما در یکی از مطالب اجتماعی اخیرش با انتشار تصویری از یک دختر دستفروش به تمجید از”لاک قرمز” پرداخته است.

متن یادداشت ضرغامی را بخوانید:

از دست فروش‌ها خرید کنید. خصوصاً در هوای سرد از زنان و دختربچه‌ها! این عکس را امروز 25آذر گرفتم. هوا خیلی سرد بود. دخترک کلاس پنجم بود و مشق‌هایش را با خط خوش می‌نوشت. چند قلم از بساطش خرید کردم. خواستم بیشتر پول بدهم، ولی آنقدر باکلاس برخورد کرد خجالت کشیدم. امام می‌فرمود که موی اینها را به کاخ نشینان نمی‌دهد. خدایش رحمت کند.

فیلم سینمایی “لاک قرمز” در حال اکران است. به اعتقاد من فیلم خوبی است. کارشناسانی که در لابلای بولتن‌ها و گزارش‌های پژوهشی به دنبال بررسی آسیب‌های اجتماعی هستند، با دیدن این فیلم باورپذیر، خیلی چیزها دست‌شان

عکسی که ضرغامی در صفحه اش قرار داده
عکسی که ضرغامی در صفحه اش قرار داده

می‌آید. خانواده‌های فقیری که نان آور خود را از دست می‌دهند خیلی بی پناهند. چند روز قبل یکی از مسئولان رده‌ی بالا می‌گفت که در بازدیدش از روستاها و مناطق محروم، با مردمی مواجه بود که تنها دارایی آنها برای قوت روزانه‌شان همان یارانه‌های 45هزار تومانی است.

در فیلم “لاک قرمز” سخن از شرافت و عفت دخترکی است که سختی‌های عالم بر سرش آوار شده ولی با شور و انگیزه خاص نوجوانی با عروسک فروشی می‌خواهد روی پایش بایستد و خانواده‌اش را هم اداره کند. از دست فروش‌ها خرید کند.




حضور عزت‌ا.. ضرغامی در یک نمایشگاه هنری+عکس⇒آغاز فاز تازه فعالیت انتخاباتی؟

سینماروزان: عزت ا.. ضرغامی که بعد از خروج از سازمان صداوسیما کوشید از طریق شبکه های اجتماعی نظراتش در حیطه های مختلف را در اختیار مخاطبان بگذارد اخیرا یک سلسله دیدار با هنرمندان را ترتیب می دهد.

به گزارش سینماروزان در این دیدارها که با صرف صبحانه و اغلب حلیم همراه است ضرغامی میزبان چهره های مختلفی بوده است؛ از مسعود کیمیایی تا عادل فردوسی پور و فتیله‌ایها!

در امتداد چنین دیدارهایی بسیاری درباره کاندیداتوری ضرغامی در انتخابات ریاست جمهوری 96 گمانه زنی کردند.

به تازگی نیز ضرغامی در یک نمایشگاه هنری حاضر شده است. عزت الله ضرغامی به همراه “خلیفه صدیق” رهبر مسلمانان قادریه میانمار از نمایشگاه دائمی آثار هنری نگار مکتب خانه بازید کرد.

ضرغامی ضمن بازدید از نمایشگاه نگار مکتب خانه در مجتمع فرهنگی سرچشمه، آثار به نمایش در آمده در این نمایشگاه را معرف هنر اسلامی ایرانی خواند و بر لزوم آموزش این هنر اسلامی ایرانی به دانش آموزان و نسل جوان ایرانی تاکید کرد.

عزت ا.. ضرغامی
عزت ا.. ضرغامی
عزت ا.. ضرغامی
عزت ا.. ضرغامی



تئوریسین اصلاح‌طلب مطرح کرد⇐رییس اسبق صداوسیما کاندیدای ریاست جمهوری می‌شود/احمدی‌نژاد هم معاون اولش!

سینماژورنال: سه سال بعد از خروج عزت ا.. ضرغامی از صداوسیما و در حالی که در این سه سال صداوسیما دو رییس عوض کرده زمزمه های حضور ضرغامی در انتخابات ریاست جمهوری 96 شنیده می شود.

به گزارش سینماژورنال حضور فعال ضرغامی در شبکه های اجتماعی و البته دیدارهایی که با برخی از چهره های شناخته شده عرصه فرهنگ داشته این ظن را بیش از پیش تقویت می کند که او قصد حضور جدی در انتخابات را دارد.

از سوی دیگر در روزهای گذشته صحبتهایی طرح شده مبنی بر نهی محمود احمدی نژاد از حضور در انتخابات ریاست جمهوری و در همین اوضاع حمیدرضا جلایی پور تئوریسین اصلاح طلب و مدیرمسئول روزنامه های توقیفی “جامعه” و “نوسازی” در گفتگو با “اعتماد” از این گفته که احتمال دارد ضرغامی کاندیدای ریاست جمهوری شود و احمدی نژاد هم معاون اولش!

جلایی پور درباره وضعیت احمدی نژاد در انتخابات آینده می گوید: به نظر من او{احمدی نژاد} با يكي از كانديداها جلو مي‌آيد. بايد ديد كه اصولگراها از چه كسي حمايت مي‌كنند. ممكن است با يكي از نامزدهاي اصولگرا جلو بيايد. چون مراكز نظرسنجي درستي نداريم هر كسي پيش خودش فكر مي‌كند بهترين پايگاه مردمي را دارد. خيلي‌ها در ايران دچار توهم مي‌شوند.

این تئوریسین درباره اینکه احمدی نژاد از چه کسی حمایت کرد اظهار می دارد: ممكن است ضرغامي باشد. ممكن است ضرغامي بگويد او{احمدی نژاد} را معاون اول يا وزير مي‌كنم. تندروها نمي‌دانند چه كار كنند و آنها الان فقط دارند كابوس روحاني را مي‌بينند. مي‌خواستند مردم را از روحاني نااميد كنند و اطرافيان او را بترسانند. اين كار را در مرحله دوم آقاي خاتمي قبلا انجام داده بودند. البته اصولگرايان بدشان نمي‌آيد از امكانات احمدي‌نژاد هم استفاده كنند. مشكل اين است كه احمدي‌نژاد ديگر معجون مجذوبي نيست.

جلایی پور در جایی دیگر از گفتگوی خود بیان می دارد: ممكن است آقاي ضرغامي از نام احمدي‌نژاد براي تبليغات انتخاباتي كانديداتوري احتمالي خود استفاده كند. {اصولگرایان}او را حذف نمي‌كنند بلكه اداره‌اش مي‌كنند. يك ويژگي احمدي‌نژاد اين است كه اتفاقا ارزش گرا نيست و نيروي اراده بخش‌هاي ذي نفوذ قدرتمند را خوب درك مي‌كند و انعطاف نشان مي‌دهد. شما به حرف‌هاي تبليغاتي‌اش توجه نكنيد.




پرسش رسانه نسل سوم اصولگرایان⇐آرشیو صداوسیما چطور به “من و تو” رسید؟

سینماژورنال: استفاده از برخی تصاویر باکیفیت تصویری بالای ابتدای انقلاب در مستندهای سیاسی که در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تولید می شود شگفت انگیز است.

به گزارش سینماژورنال قاعدتا حجم عمده این تصاویر می بایست در اختیار آرشیو صداوسیما باشد و چگونگی خروج این آرشیو از سازمان است که باعث شده روزنامه «صبح نو» که خود را رسانه نسل سوم اصولگرایان می داند با ذکر مصادیقی از این خروج به طرح این پرسش بپردازد که آرشیو صداوسیما چطور به شبکه هایی مثل “من و تو” و “جم” می رسد؟

متن کامل گزارش “صبح نو” را بخوانید:

مستندهایی آلوده به تخیل

در سال‌های اخیر شبکه‌های ماهواره‌ای معاند در کنار محتواهای سرگرم کننده و اغلب نازل خود که بیش از هر چیز در آنها ابتذال تصویری به چشم می‌خورد در مناسبت‌هایی مانند بهمن‌ماه و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین مردادماه که سالگرد شکست منافقین در عملیات مرصاد است می‌کوشند با روی آنتن فرستادن فیلم‌هایی که شکلی مستند دارد همدستی بیش از پیش خود را با سلطنت‌طلبان خارج‌نشین و ایادی منافقشان آشکار کنند.

مردادماه امسال هم فیلمی شبه‌مستند که به چگونگی پیشبرد اتفاقات در دادگاهی موسوم به تریبیونال اختصاص دارد چندین بار از شبکه “من و تو” روی آنتن رفته است. این فیلم از این لحاظ شبه‌مستند قلمداد می‌شود که روند روایت و حتی انتخاب دیالوگ‌ها در آن کاملاً حساب شده و برآمده از سناریویی از پیش نگارش شده به نظر می‌رسید.
اینکه ژانر فیلم مستند اعلام شود اما از آن سو حدوداً 10 دقیقه از فیلم بدون حتی یک قطع به مونولوگ گویی یک مجاهد خلق اختصاص پیدا کند که به مانند ملودرام‌های پر اشک و آه هندی، قصد مظلوم‌نمایی و گرفتن اشک از مخاطب دارد، چندان منطقی نیست.
فیلم مذکور چنان پروسه تلاش برای تطهیر منافقان را در پیش گرفته بود که حتی یک قلم از جنایت‌های این گروهک که حتی به مردم عادی کوچه و خیابان رحم نمی‌کردند هم در فیلم بازگو نشد.

ظاهراً جناب کارگردان از یاد برده بود که سفارشی‌سازی آن هم در قرن بیست و یکم اصولی دارد که یکی از این اصول قرار دادن سهمی از روایت برای آنهایی است که روایت متفاوتی دارند. سفارش‌دهندگان این مستند که حالا بسیاری از کشورهای دنیا متوجه ماهیت تروریستی آنها شده‌اند به دنبال فضاسازی ناشی از منتشر شدن یک صوت جنجالی از مرحوم منتظری، فرصت را مناسب دیدند تا با چنین فانتزی نگاری‌هایی اسباب احیای مجدد خود را فراهم کنند.

این تصاویر شفاف چطور به آن طرف رسیده؟
خط مشی سازندگان فیلم مذکور را که کنار بگذاریم نکته‌ای درباره این فیلم به شدت جلب توجه می‌کند و آن هم استفاده از برخی تصاویر آرشیوی صداوسیما در این فیلم است. تصاویری از دادگاههای منافقین در ابتدای انقلاب و مصاحبه‌هایی که با امثال حسینعلی منتظری صورت گرفته از جمله تصاویر آرشیوی است که به این مستند راه یافته بود.
عجیب اما کیفیت تصویری بالای این تصاویر بود که هم پوشانی کاملی با کیفیت تصویری فیلم اصلی داشت که در همین سال‌های اخیر تولید شده است.
این تصاویر با شفافیت بالا چطور به دست سازندگان چنین فیلم‌هایی رسیده است؟ مگر نه اینکه حفاظت از آرشیو صداوسیما به ویژه آرشیوی که ماهیتی چنین حساس دارد از اهم فعالیت‌های مدیران آرشیو است پس چطور است که این تصاویر به‌راحتی به دست آن طرفی‌ها رسیده است؟

سازمان پاسخ گوید
پیش از این و در جریان مستندهایی که برای تطهیر فساد و خودکامگی حکومت پهلوی ساخته شده بود نیز دسترسی سازندگان به این آرشیو را شاهد بودیم و البته که هیچ پاسخ درستی درباره چگونگی دستیابی شبکه‌های معاند ماهواره‌ای به این تصاویر داده نشد.
از آن طرف در برهه‌های زمانی گوناگون در برخی از برنامه‌های سرگرم کننده چنین شبکه‌هایی نیز فیلم‌های رقص و آواز خوانندگان پهلوی با کیفیت بالا به نمایش درمی‌آید. این تصاویر چطور از آرشیو سیما بیرون رفته است؟
آیا آنها که این تصاویر را به آن طرف می‌فرستند خبر از قیمت بالای چنین آرشیوی دارند و به این سهل‌الوصولی آرشیو را بذل و بخشش می‌کنند یا شاید هم معاملات پنهانی در لایه‌های زیرین چنین بذل و بخشش‌هایی وجود دارد؟
امیر تاجیک مدیر سابق شبکه مستند نیز در نامه‌ای که چند ماه قبل خطاب به آقای عزت‌الله ضرغامی نوشته بود به این موضوع اشاره کرده و گفته بود تعدادی از مدیران و کارمندان بخش آرشیو سازمان در زمان ریاست وی بر صداوسیما توسط نهادهای مربوط به دلیل خارج کردن تصاویر آرشیوی از سازمان بازداشت شده بودند.

راهی برای کسب درآمد
رسانه ملی که این روزها به دلیل مشکلات مالی دچار نوعی ریاضت شده است نه فقط باید منافذ آرشیو صداوسیما را به خوبی پوشش دهد بلکه می‌تواند با عرضه حساب شده این آرشیوها نه فقط در ایران که در سراسر دنیا سودآوری داشته باشد.
سودآوری فقط گرفتن تیزر تبلیغاتی داروهای کاهش وزن یا مؤسسات اقتصادی نیست. یک راه سودآوری استفاده از آرشیوی است که با زحمت فراوان و در گذر سالیان در صداوسیما ایجاد شده است. وقتی حتی ویدیو کلوپ‌داران شهر هم به واسطه آرشیو شخصی‌شان درآمد کسب می‌کنند چرا رسانه ملی به دنبال راهی برای کسب درآمد از آرشیوش نباشد؟
در آرشیو صداوسیما تصاویر مستند بسیاری از سال‌های قبل و بعد از انقلاب وجود دارد که می‌تواند در صورت عرضه حساب شده، به مشتریان خاص خود، در حکم یک منبع تأمین مالی عمل کرده و برخی از هزینه‌های عریض و طویل‌ترین دستگاه رسانه‌ای جمهوری اسلامی را تأمین کند.




تیتر رسانه اصولگرا⇐بازگشت یواشکی شبکه “بازار” در آزمون و خطای تلویزیون!

سینماژورنال: حضور محمد سرافراز در ریاست رسانه ملی مواجه شد با حذف برخی از شبکه ها مانند “بازار” و “تماشا”؛ اقدامی که البته بیش از هر چیز با انتقاد پرسنل چنین شبکه هایی مواجه شد.

به گزارش سینماژورنال با آمدن عبدالعلی علی عسکری به جای سرافراز هرچند ابتدا گمان می شد که همچنان و در جهت حل معضلات مالی رسانه ملی، سیاست کوچک سازی این رسانه دنبال شود اما روزنامه اصولگرای “جوان” به تازگی گزارشی ارائه داده با تیتر «بازگشت یواشکی شبکه “بازار” در آزمون و خطای تلویزیون!»

گزارشی که در آن با اشاره به افتتاح یک پروژه سخت افزاری تازه توسط علی عسکری و البته مرور وعده های او در جهت ایجاد شبکه ای جدید با رويكرد صنايع كوچك و متوسط این پرسش طرح شده که آیا این وعده به معنای بازگشت مجدد شبکه بازار با نامی تازه نیست.

متن کامل گزارش “جوان” را بخوانید:

مطالبه رهبری رو به فراموشی است؟

افتتاح يك پروژه سخت افزاري ديگر در كنار وعده ايجاد شبكه‌اي جديد با رويكرد حمايت از صنايع كوچك و متوسط زودبازده، خبري بود كه روز گذشته در خراسان شمالي از زبان علي عسگري، رئيس صداوسيما جاري شد؛ وعده‌اي كه با توجه به بر زمين ماندن مطالبه چندساله رهبر انقلاب در باب اقتصاد مقاومتي در اكثر دستگاه‌هاي كشور، خبر اميدواركننده‌اي به نظر مي‌رسد، اما اختصاص يك شبكه به موضوعي كه تنها بخشي از اقتصاد را در برمي‌گيرد خيلي كارشناسانه به نظر نمي‌رسد.

توسعه سخت‌افزار‌محور و فن‌سالار، رويكردي بود كه باعث شد نزديك به 15 سال پيش رهبر معظم انقلاب را بر آن دارد كه به لزوم تحقق يك جنبش نرم افزاري در كشور تأكيد كنند. نياز به تحرك نرم‌افزاري ناشي از عقب‌ماندگي علوم انساني در كشور بود، اما اين مطالبه رهبري نيز مانند بسياري از مطالبات ايشان پس از يكي دو سال كه لقلقه دهان مديران كشور قرار گرفت، به تدريج رو به فراموشي گذاشت.

سوال بااهمیتی که پاسخ به آن زود است
رويكرد نامتوازن صداوسيماي دوره ضرغامي كه با شدت و قدرت در زمينه توسعه سخت‌افزاري و بزرگ كردن طولي سازمان همراه با عقب‌ماندگي نرم‌افزاري اين سازمان رقم خورد به وضوح نمونه‌اي از ناكامي در اين زمينه محسوب مي‌شود. چند ماه پيش كه زمزمه‌ها از روي كارآمدن عبدالعلي علي‌عسکري به عنوان رئيس جديد صداوسيما به گوش مي‌رسيد، بيش از همه تخصص و تحصيلات اين مدير نگاه‌ها را به خود جلب كرد؛ «كارشناس مهندسي الكترونيك و دكتراي سيستم و بهره‌وري و معاون فني سازمان صدا و سيما در زمان رياست عزت‌الله ضرغامي».

اينكه علي‌عسکري چقدر در معالجه بيماري نرم‌افزاري سازمان صداوسيما موفق عمل خواهد كرد، سؤال با اهميتي است كه البته پاسخ به آن از حالا قدري زود است، اما خبرهايي كه از گوشه و كنار فعاليت‌هاي رئيس جديد صداوسيما به گوش مي‌رسد، بيشتر از غلبه همان گرايش سخت افزارمنشانه‌اي حكايت دارد كه به نوعي پا گذاردن بر جاي پاي سلف او قلمداد مي‌شود.

انتظار پیشروی از صداوسیما

پس از موضوع مغفول‌مانده جنبش نرم‌افزاري كه علي‌القاعده بايد دستگاه‌هاي فرهنگي، رسانه‌اي و آموزشي بيش از همه خود را مخاطب آن قلمداد مي‌كردند، در سال‌هاي اخير ترجيع‌بند سخنان رهبري حول اهميت اقتصاد با كليد واژه اقتصاد مقاومتي دور مي‌زند.

به طور طبيعي انتظار مي‌رود صداوسيما جزو دستگاه‌هايي باشد كه در تبيين، تشويق و تدوين اصول راهبردي كه رهبري بر آن تأكيد دارند پيشرو بوده و بازتاب‌هاي عملي مطالبات رهبري به سرعت از اتاق‌هاي‌فكر اين سازمان در قالب برنامه‌هاي مختلف و متنوع بروز و ظهور يابد، اما آنچه در سال‌هاي اخير از اين سازمان در باب اقتصاد مقاومتي به منصه ظهور رسيده چيزي جز تعدادي ميزگرد و گفت و گو در چند برنامه پراكنده نبوده است.

توليد و پخش برنامه نسبتا دغدغه‌مندي چون “ثريا” نيز كه با نگاهي هدفمند‌تر و روزآمدتر به بحث اقتصاد مقاومتي ورود پيدا كرده را نيز بايد بيش از تحرك و خلاقيت مديران ناشي از تلاش و خواست تعدادي جوان دانست كه به شكلي انفرادي پيگير برنامه‌سازي در بحث اقتصاد مقاومتي بوده‌اند.

آیا “بازار” با نامی دیگر بازخواهد گشت؟

اينكه صداوسيما پس از سال‌ها عاقبت به اين نتيجه رسيده كه بايد براي مبحث مهمي چون اقتصاد مقاومتي گام‌هاي مؤثر‌تر و محكم‌تري بردارد، جاي اميدواري دارد، اما از محتواي بيان علي عسگري اينطور برداشت مي‌شود كه نگاه به مسئله تا حدي سطحي و بدون كارشناسي لازم انجام شده است. دو سال پيش و در ابتداي صدارت سرافراز بر صداوسيما به شبكه 5 سيما كه تا آن زمان مختص به مسائل شهر تهران، برنامه توليد و روانه پخش مي‌كرد، در راستاي سياستي كه از آن با عنوان چابك‌سازي ياد مي‌شد، مأموريت داده شد كه با رويكرد اقتصاد ملي به توليد برنامه اقدام كند. نتيجه اين تصميم نيز توليد تعدادي برنامه گفت‌وگو‌محور بود كه اثر آن به دليل موفق نبودن در ارتباط‌گيري با توده مردم در اقتصاد كشور نامعلوم است. مدتي بعد سرافراز شبكه 5 سيما و شبكه بازار را با مأموريت پرداخت به مسائل اقتصادي با هم ادغام كرد.

حالا و با اعلام اين خبر از سوي علي عسگري كه شبكه‌اي جديد با رويكرد صنايع كوچك و متوسط متولد خواهد شد، جدا از اينكه بايد اين رويكرد را ادامه راه مبتني بر رهيافت سخت‌افزارمحور مديريت عزت‌الله ضرغامي دانست، اين سؤال به ذهن متبادر مي‌شود كه آيا اين اقدام بازگرداندن شبكه “بازار” با عنواني ديگر است و قرار است بر پاشنه همان آزمون و خطاهاي پيشين قرار بگيرد؟




رییسیان همه چیز را گفت⇐کمک فائزه هاشمی به عباس کیارستمی در ماجرای نخل طلا/ تلاشهای سیدضیاء هاشمی برای عدم واگذاری مسئولیت به شمقدری/ رابطه خانوادگی نزدیک عسکرپور با شمقدری/ شباهت ایوبی به مربی والیبالی که نمی‌تواند در فوتبال موفق باشد/ راه‌اندازی خانه سینما با الگوی شوروی سوسیالیستی/پاره شدن حکمی که ضرغامی برای ریاست ناصر شفق بر خانه سینما زد و…

سینماژورنال: گفتگوی علیرضا رییسیان در برنامه اینترنتی “35” با فریدون جیرانی گفتگویی پر از نکته بود.

به گزارش سینماژورنال بخشی از شمول این گفتگو را پیشتر ارائه کردیم.(اینجا را بخوانید)

بخشهای خواندنی دیگری از این گفتگو که توسط تحریریه سینماژورنال استخراج شده را در ادامه بخوانید:

کمک فائزه هاشمی به کیارستمی

کیارستمی همچنان معتبرترین فیلمساز ایران در سطح جهان است؛ او سینمایی دارد که در نقاطی از دنیا و از جمله آسیای جنوب شرقی تقلید میشود و این تفاوت او با دیگران است.
بعد از دریافت نخل طلای کن توسط عباس کیارستمی و به هنگام ورود وی به ایران شنیده بودیم که بناست گروهی برای تظاهرات به فرودگاه بروند. در نتیجه من از یک دوست کارگردان که الان ایران نیست کمک خواستم. او نیز در تماس با فائزه هاشمی شرایطی را فراهم کرد تا کیارستمی بتواند از در پشتی فرودگاه مهرآباد خارج شود.

سیدضیاء هاشمی به دیدار مقامات رفت تا نگذارد شمقدری رییس شود

سال 84 گروهی از سینماگران از جمله سیدضیاء هاشمی نزد مقامات بالای دولتی و حتی بیت رهبری رفتند تا نگذارند هیات اسلامی هنرمندان و شخص شمقدری امور را در دست گیرند. در نتیجه صفارهرندی وزیر ارشاد، محمدرضا جعفری جلوه را که رابطه قدیمی با وی داشت به عنوان رییس سازمان سینمایی تعیین کرد.

خودشان هم واهمه حضور در مجمع را داشتند

وقتی برای اولین بار تصمیم گرفته شد کارگردانانی امثال محمدمهدی عسکرپور و رضا میرکریمی در مجمع انتخاب هیأت مدیره خانه سینما به عنوان نمایندگان کانون کارگردانان شرکت کنند حتی خودشان هم واهمه حضور در مجمع را داشتند اما من همواره کنار آنها بودم و در مجمع چنان آنها را معرفی می کردم که در نهایت به هیأت مدیره راه یافتند.

عسکرپور و شمقدری رابطه نزدیکی داشتند و بچه هایشان آنها را “عمو” خطاب می کردند!

ریشه اختلافات طرفین درگیر در خانه سینما نمیدانم کجا بود اما میدانم که شمقدری و عسکرپور از سالها قبلتر یعنی زمان حضور عسکرپور در مرکز گسترش و بعد فارابی، رابطه خانوادگی نزدیکی داشتند و بچه هایشان آنها را “عمو” خطاب می کردند.

نه توحیدی حرف زد نه تارخ و نه عسکرپور

قبل از آن که محمد حسینی از مجلس رای اعتماد بگیرد و وزیر ارشاد شود به همراه برخی از اعضای هیات مدیره خانه سینما و از جمله فرهاد توحیدی، محمدمهدی عسکرپور، امین تارخ و محسن هاشمی به واسطه برادرخانم محمد حسینی به دیدار وی رفتیم. آنجا ایشان پرسید پیشنهاد شما برای معاونت سینما کیست و هیچ کدام از این دوستان حرفی نزد حتی عسکرپور که در این نشست کلی صحبت کرد هم کلمه ای در این باره چیزی نگفت.
قبلترش که بحثی درباره حضور عسکرپور به عنوان معاون سینمایی دولت یازدهم صورت گرفته بود من به عسکرپور گفتم اتفاقا تو خیلی هم از این جریان دور نیستی!

ایوبی مانند مربی والیبالی است که نمی تواند در فوتبال موفق باشد

ایوبی آدم روشنفکر و مثبتی است اما مساله اینجاست که مربی والیبال هیچ وقت نمی تواند در فوتبال موفق باشد هرچند هر دو ورزش هم توپ دارند و هم تور!!

در جریان انحلال خانه سینما، تیر اول را عسکرپور زد

طیف عسکرپور در دو سال اول شمقدری ابدا مشکلی با او نداشتند و در جشنواره ها هم شرکت می کردند و جایزه می گرفتند. در جریان درگیری انحلال هم
تیر اول را عسکرپور شلیک کرد که نامه ای هتاکانه نوشت به وزیر ارشاد؛ ضمن اینکه از مدتها قبل گرفت و گیرهای اساسنامه هویدا شده بود و حتی جعفری جلوه هم به آن اذعان کرده بود.

خانه سینما را شورای فرهنگ عمومی منحل کرد

یادم می آید شمقدری در محفلی چند نفره به اسم جلاله الله قسم خورد که من تقصیری نداشتم در بسته شدن خانه سینما.
واقعیت هم این بود که در شورای فرهنگ عمومی این اتفاق افتاده بود و بسیاری از آنها که در ظاهر موافق خانه سینما بودند در آنجا به انحلالش رای دادند!!! اصلا معاونت سینمایی طرح انحلال را ارجاع نداده بود به شورای فرهنگ عمومی و این کار را دفتر حقوقی انجام داده بود.
خانه سینما در درگیری های پیش آمده به جای استفاده از اعضاء و بدنه صنف از جریانات سیاسی کمک گرفت و همین باعث ادامه کشمکش شد.

احمدی نژاد سه بار خواستار بازگشایی خانه سینما شد اما بده بستان خانه سینما با یک جناح سیاسی مانع این کار شد

جوزانی گفت در شورایعالی سینما احمدی نژاد نه یک بار بلکه سه بار گفت بروید و خانه سینما را باز کنید اما خانه سینما باز نشد و در مقابل مقاومتهایی صورت گرفت که باز نشود. چرا؟ چون وقتی صنف درگیر بده بستان سیاسی میشود آن جناح سیاسی خاص است که موقعیت صنف را تعیین میکند و نه بدنه صنف.

ضرغامی، شفق را فرستاد که مدیرعامل خانه سینما شود

در سال 75 عزت ا.. ضرغامی ناصر شفق را با حکم مدیرعاملی به مجمع عمومی خانه سینما فرستاد اما تلاش امثال من برای جلوگیری از عدم ورود صنف به بازیهای سیاسی باعث شد آن حکم پاره شود! حتی در آن زمان نامه ای زده بودند که نه تنها خانه سینما تعطیل شود که دفتر من و دفتر سیف ا.. داد هم تعطیل شود اما باز هم قدرت صنف باعث وتو شدن آن نامه ها شد.

خانه سینما را با الگوی شوروی سوسیالیستی راه انداختند

خانه سینما را با الگوی خانه سینمای اتحاد جماهیر شوروی قبل از فروپاشی راه انداختند در حالی که فارغ از آمریکا و کشورهایی مانند فرانسه، در روسیه کنونی هم چیزی به نام خانه سینمای دولتی وجود ندارد.
به جایش یک آکادمی سینما وجود دارد که کارهای ارتقای فرهنگی را برعهده گرفته و یک سندیکا که امور صنفی و حل مشکلات رفاهی، معیشتی و بیمه و مانند آن را سامان می دهد.




پخش “ربنای” شجریان در گرو موافقت معاون تازه سیما که خودش ۷ سال قبل “ربنا” را از کنداکتور پخش رسانه ملی خارج کرده بود

سینماژورنال: در حالی که به تازگی مرتضی میرباقری به جای علی‌اصغر پورمحمدی به معاونت سیما منصوب شده است مدیر شبکه یک از این گفته که پخش مناجات “ربنا”ی محمدرضا شجریان در گرو تصمیم معاون تازه است.

به گزارش سینماژورنال فضل‌الله شریعت پناهی مدیر شبکه اول در این باره به “ایلنا” گفت: هفته گذشته، در جلسه مدیران سیما با ریاست آقای علی اصغر پورمحمدی صحبت‌هایی انجام گرفت مبنی بر اینکه که ماه رمضان امسال ربنای استاد شجریان از تلویزیون پخش شود. در آن جلسه؛ تصمیمی مبنی بر اینکه همه شبکه‌ها ربنا را پخش کنند یا یک یا چند شبکه خاص، گرفته نشده بود.

او همچنین با اشاره به تغییر معاون سیما و جایگزینی مرتضی میرباقری به جای علی اصغر پورمحمدی، گفت: باید منتظر ماند و دید که نظر معاون جدید سیما چیست؛ اما باتوجه به رابطه نزدیک آقای پورمحمدی و میرباقری؛ به نظر می‌رسد تصمیم آقای میرباقری نیز بر پخش ربنای استاد شجریان از تلویزیون باشد. من فکر می‌کنم امسال صدای استاد شجریان پخش می‌شود.

توضیح مجدد مدیر شبکه یک

ساعاتی بعد از گفتگوی شریعت پناهی با “ایلنا” که هیچ خبر دقیقی در آن ارائه نشده بود و از احتمالات سخن می گفت شبکه های اجتماعی پر شد از اخباری با مضمون رفع توقیف “ربنا”ی شجریان.

این خبرپراکنی نادرست باعث شد شریعت پناهی در گفتگو با خبرگزای “صداوسیما” مجبور به توضیح دوباره در این باره شود. وی گفت: در خصوص پخش ربنای شجریان اعلام کرده ام که تصمیم گیری نشده است اما این خبرگزاری طور دیگری نقل کرد. این خبرگزاری بار اول نیست که علیه سازمان صدا و سیما مطالب کذب منتشر می‌کند.

معاون فعلی سیما پیشتر به گلایه از شجریان پرداخته بود

به گزارش سینماژورنال منوط بودن پخش “ربنا”ی شجریان به موافقت معاون تازه رسانه ملی در حالی است که مرتضی میرباقری که در زمان عزت ا.. ضرغامی هم معاون سیما بود، در شهریور ۸۹ و  اندکی بعد از حذف مناجات «ربنا»ی شجریان از کنداکتور پخش ادعیه صداوسیما از معاونت سیما برکنار شد و جای خود را به علی دارابی داد.

او یک روز قبل از برکناری در بازدید از پشت صحنه سریال «نون و ریحون» فرزاد موتمن در گفتگویی با “ایلنا” بیان داشته بود: شجریان به دلیل مواضع ضدانقلابی که گرفته است و مواضع بدی که در رابطه با مردم خودش گرفته است؛ دیگر صلاحیت کافی برای حضور در قلب مردم را ندارد. او؛ خودش چهره خود را مخدوش کرده است.

 حالا باید منتظر ماند و دید با گذشت هفت سال از آن ماجرا، میرباقری همچنان بر نظرات قبلی اش اصرار می ورزد یا آن که گذشت زمان و بخصوص برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 92 دیدگاههای او را دستخوش تعدیل کرده است.
چندی قبل و بعد از انتشار خبر ابتلای چند ساله شجریان به سرطان یکی از بخشهای خبری رسانه ملی گزارشی از حال و احوال این خواننده قدیمی منتشر کرده بود؛ گزارشی که به اعتقاد بسیاری نخستین قدم در راه بازگشت “ربنا” به دایره ادعیه رمضانی رسانه ملی بود.(اینجا را بخوانید) با این حال تغییر و تحول در رسانه ملی پخش این مناجات را در گرو تصمیم مدیران تازه این نهاد کرده است.




بازگشت تیم ضرغامی؟

سینماژورنال: دو رور قبل که سوابق عبدالعلی علی عسکری گزینه جانشینی محمد سرافراز را مرور کردیم به طرح این پرسش پرداختیم که آیا وی به واسطه همراهی سالیان با عزت ا.. ضرغامی شرایط بازگشت همراهان رییس سابق را به سازمان فراهم خواهد کرد؟(اینحا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال حالا و ساعاتی بعد از صدور حکم رسمی علی‌عسکری در مقام ریاست سازمان، نخستین چهره ای که به او پرداخته و البته رزومه ای بلندبالا از وی ارائه داده ضرغامی است.

رییس اسبق صداوسیما در کانال تلگرامی خود در مورد عسکری نکاتی را با تیتر “رییس جدید رسانه ی ملی” منتشر کرد.

متن نوشته ضرغامی را بخوانید:

آقای دکتر عبدالعلی علی عسکری را از سال ۵۷، سال ورود به دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک آن روز) می‌شناسم.  رابطه ما از جنس دوستی و رفاقت است ولی در مقاطع مختلف در طول این سالها همکاری نزدیک با هم داشته‌ایم. یا من معاون ایشان بوده‌ام، یا ایشان معاون من بوده‌اند. بعضی وقت‌ها هم در سطحی مشابه همکار بوده‌ایم. (در سپاه، وزارت ارشاد، صداوسیما و…)

با این حال رابطه فردی، شخصیتی و دوستی ما نه تنها هیچ وقت تحت تأثیر این عناوین قرار نگرفت بلکه مرتباً مستحکم‌تر شد. این خیلی خوب است. عسکری یک نیروی انقلابی؛ مبارز، زندان رفته و معتقد به مبانی اصیل انقلاب اسلامی و راه نورانی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) است. هرگز این اصالت را از دست نداده است. او از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) است و در طول جنگ تحمیلی خدمات فراوانی از خود به جای گذارده است.

عسکری شخصیتی فکری و فرهنگی است و ذهن خلاق و روشنی در نظریه پردازی دارد. کسانی که از نزدیک با او کار کرده‌اند با نگاه‌های راهبردی و رو به آینده او آشنایی دارند و همواره منتظر ارائه ایده‌های جدید از او هستند. این ویژگی هم خیلی ارزشمند است. آقای عسکری انسانی نخبه و دانشگاهی است. فارغ التحصیل رشته برق و الکترونیک از یکی از بهترین دانشگاههای کشور است. در تحصیلات تکمیلی موفق بوده و امروز عضو هیئت علمی دانشگاه است و دانشجویان فراوانی در طول این سالها توسط او تربیت شده‌ اند.

دکتر عسکری در مسئولیت‌های مهمی مدیریت کرده و همواره از او به عنوان مدیری قوی و تأثیرگذار یاد می‌کنند. پروژه‌های تحقیقاتی بزرگی را در وزارت سپاه به نتیجه رسانده و تا تولید انبوه پیش برده است. راه‌اندازی فروشگاههای زنجیره‌ای رفاه؛ معاونت سیاحتی و زیارتی وزارت ارشاد؛ ریاست سازمان ایرانگردی و جهانگردی، معاونت آموزشی صداوسیما و معاونت توسعه و فناوری سازمان از جمله مدیریت‌های او محسوب می‌شوند.

انقلاب بزرگ دیجیتال در رسانه ملی بدون تردید مرهون فکر و اندیشه بلند و مدیریت شایسته ایشان است. امروز مردم عزیزمان بدون تهیه گیرنده جدید و با یک دستگاه ارزان مبدل سیگنال، از پیشرفته‌ترین سیستم  دیجیتال (MPEG 4) استفاده کرده و از شبکه‌های فراوان و با کیفیت آن لذت می‌‌برند. این تحول بزرگ ملی به هزار دلیل می‌توانست مسکوت و متوقف شود ولی انگیزه و روحیه بالای عسکری بر آن فائق آمد. از ایشان ممنونم.

عسکری با سازمان صداوسیما آشناست. او اهل کادرسازی و تربیت نیروی انسانی هم هست. مشورت‌پذیر و اهل تعامل و همکاری است. اگر این ویژگی‌هایش را حفظ کند حتماً کارنامه‌ای درخشان از خود باقی خواهد گذاشت.




رییس جدید صداوسیما منصوب شد/داماد آیت‌ا.. شهید، جانشین سرافراز شد+عکس

سینماژورنال: در حالی که در هفته اخیر مرتب شایعاتی درباره استعفای محمد سرافراز شنیده می شد بالاخره امروز 22 اردیبهشت ماه و با حکم رهبری این استعفا پذیرفته شد.

به گزارش سینماژورنال رهبر انقلاب در حکمي با پذيرش استعفاي سرافراز، عبدالعلي علي‌عسکري را به رياست سازمان صداوسيما منصوب کردند.

علی‌عسکری معاون فناوری عزت‌ا.. ضرغامی چنان که پیشتر سینماژورنال گزارش داده بود داماد آیت ا.. شهید مهدی داوودآبادی است.(اینجا را بخوانید)

متن حکم رهبر انقلاب برای علی‌عسکری چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر عبدالعلی علی‌عسگری دام توفیقه

نظر به استعفای جناب آقای محمّد سرافراز و با تشکر از تلاشهای انقلابی و ارزشیِ دلسوزانه‌ی ایشان که هرگز نباید فراموش شود، جنابعالی را که برخوردار از پیشینه انقلابی و تجربیات مدیریتی در رسانه ملّی، هستید، به ریاست سازمان صداوسیما منصوب می‌کنم.

آنچه باید توصیه شود، در حکم اینجانب به جناب آقای سرافراز به تفصیل آمده است. لذا مؤکداً سفارش می‌کنم به برنامه‌ریزی، رعایت راهبردهای کلان، جذب و حفظ و تربیت نیروهای انقلابی و کارآمد و حضور مؤثر در فضای مجازی اهتمام بورزید و به خدای متعال توکل و اعتماد کنید. توفیقات شما را از درگاه ربوبی مسألت می‌کنم.

سیّد علی خامنه‌ای
۲۲ اردیبهشت ۹۵

کارشناس مهندسی الکترونیک و دکترای بهره‌وری

عبدالعلی علی‌عسکری که به مانند ضرغامی فارغ التحصیلی مهندسی است تحصیلات خود در رشته مهندسی الکترونیک را تا مقطع کار‌شناسی به پایان برده و بعد از آن کارشناسی ارشد مدیریت و دکترای سیستم و بهره‌وری گرفته است.

علی‌عسکری در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، در حوزه‌های مدیریتی صنایع هوا و فضا ورود پیدا کرد و در سالهای بعد در سمت‌هایی همچون مشاور دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر عاملی سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی، مدیر عاملی بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب‌شناسی، معاونت آموزشی سازمان صدا و سیما و ریاست دانشکده صدا و سیما و معاونت توسعه و فناوری رسانه صدا و سیما به کار پرداخت.

علی‌عسکری که در دوران ریاست ضرغامی بر رسانه ملی به عنوان معاون توسعه و فناوری سازمان مشغول به کار بود فعالیتهایی را هم در تغییر ساختار ابزارهای رسانه ملی از آنالوگ به دیجیتال انجام داده است.

عبدالعلی علی عسکری
عبدالعلی علی عسکری

داماد روحانی شهید

به گزارش سینماژورنال عبدالعلی علی‌عسکری داماد آیت‌ا.. شاه‌آبادی است.

آیت‌ا.. مهدی شاه‌آبادی که فرزند آیت‌ا.. محمدعلی شاه‌آبادی از مجتهدان بنام تاریخ تشیع بود، از جمله روحانیون مبارز در دوران پیش از انقلاب اسلامی بود.

وی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در کنار کمک به راه انداری کمیته انقلاب اسلامی به عنوان یکی از هسته های اصلی جامعه روحانیت مبارز به عنوان نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی هم حضور داشت. آیت‌ا.. شاه‌آبادی در اردیبهشت ۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید.

حمید شاه‌آبادی معاونت هنری دولت دوم محمود احمدی‌نژاد فرزند آیت‌ا.. شاه‌آبادی است.

آیت ا.. مهدی شاه آبادی

آیت ا.. مهدی شاه آبادی

حمید شاه آبادی
حمید شاه آبادی



داماد آیت‌ا.. شهید، ریاست صداوسیما را به‌دست می‌گیرد؟+عکس

سینماژورنال: حواشی و شایعات درباره استعفای محمد سرافراز رییس صداوسیما همچنان در فضای رسانه ای وجود دارد.

به گزارش سینماژورنال نگاه رسانه ها به این ماجرا هم کاملا خط کشی شده است؛ برخی سعی می‌کنند از کذب بودن این شایعات بگویند و آن را دسیسه مخالفان رییس فعلی بدانند و در این بین واکنشهایی مانند واکنش مدیر مرکز انیمیشن صبا که این شایعه‌پراکنی را محصول یک کانال تلگرامی می‌داند به کمک این عده می‌آید.

برخی نیز با قطعی دانستن رفتن سرافراز به معرفی گزینه های جانشین وی می پردازند.

در بین رسانه های دسته دوم جدی‌ترین گزینه‌ای که برای جانشینی سرافراز طرح شده است عبدالعلی علی‌عسکری است؛ معاون فنی سازمان صداوسیما در دوره عزت‌ا.. ضرغامی.

رسانه هایی که بر روی نام علی‌عسکری تأکید کرده‌اند از این گفته اند که در روزهای گذشته نماینده وی در دفتر سرافراز حاضر شده و جزییات اداری تغییر مسئولیت در حال انجام است!

اما علی‌عسکری کیست؟

به گزارش سینماژورنال عبدالعلی علی‌عسکری که به مانند ضرغامی فارغ التحصیلی مهندسی است تحصیلات خود در رشته مهندسی الکترونیک را تا مقطع کار‌شناسی به پایان برده و بعد از آن کارشناسی ارشد مدیریت و دکترای سیستم و بهره‌وری گرفته است.

علی‌عسکری در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، در حوزه‌های مدیریتی صنایع هوا و فضا ورود پیدا کرد و در سالهای بعد در سمت‌هایی همچون مشاور دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر عاملی سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی، مدیر عاملی بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب‌شناسی، معاونت آموزشی سازمان صدا و سیما و ریاست دانشکده صدا و سیما و معاونت توسعه و فناوری رسانه صدا و سیما به کار پرداخت.

علی‌عسکری که در دوران ریاست ضرغامی بر رسانه ملی به عنوان معاون توسعه و فناوری سازمان مشغول به کار بود فعالیتهایی را هم در تغییر ساختار ابزارهای رسانه ملی از آنالوگ به دیجیتال انجام داده است.

عبدالعلی علی عسکری
عبدالعلی علی عسکری

داماد شهید آیت‌ا.. شاه‌آبادی به رسانه ملی می آید؟

به گزارش سینماژورنال اما همه این سوابق را که کنار بگذاریم و علی‌عسکری را به لحاظ سابقه خانوادگی مرور کنیم بیش از هر چیز نسبت خانوادگی ایشان با آیت‌ا.. مهدی شاه‌آبادی به چشم می آید. علی‌عسکری داماد آیت‌ا.. شاه‌آبادی است.

آیت‌ا.. مهدی شاه‌آبادی که فرزند آیت‌ا.. محمدعلی شاه‌آبادی از مجتهدان بنام تاریخ تشیع بود، از جمله روحانیون مبارز در دوران پیش از انقلاب اسلامی بود و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در کنار کمک به راه انداری کمیته انقلاب اسلامی به عنوان یکی از هسته های اصلی جامعه روحانیت مبارز به عنوان نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی هم حضور داشت. آیت‌ا.. شاه‌آبادی در اردیبهشت 63 در جزیره مجنون به شهادت رسید.

حمید شاه‌آبادی معاونت هنری دولت دوم محمود احمدی‌نژاد فرزند آیت‌ا.. شاه‌آبادی است؛ اگر این فرضیه را بپذیریم که علی‌عسکری رییس صداوسیما خواهد شد آن گاه باید به طرح این پرسش پرداخت که آیا زمینه حضور معاون هنری دولت احمدی‌نژاد در رسانه ملی هم فراهم خواهد شد؟

سوال بعدی آن است که آیا نزدیکی علی‌عسکری با ضرغامی این شانس را پیش روی مدیران و مشاوران سازمان در آن دوره می گذارد که با حضور علی‌عسکری شرایط حضور مجددشان به رسانه ملی فراهم آید؟

برای دانستن پاسخ این پرسشها باید کمی صبر کرد…

آیت ا.. مهدی شاه آبادی
آیت ا.. مهدی شاه آبادی
حمید شاه آبادی
حمید شاه آبادی



تازه‌ترین آمار مديران جديد سيما⇐ريزش مخاطب در ٥ ساله دوم ضرغامي و اما بهبود در يك سال اخير!!

سینماژورنال: رسانه ملی بخصوص بعد از پخش سریالهایی نه چندان باکیفیت در نوروز امسال با انتقاد رسانه ها مواجه شد و شاید همین انتقاداتبود که باعث شده به تازگی این رسانه آماری درباره افزایش مخاطب در دوره مدیریت جدید ارائه کند.

به گزارش سینماژورنال روابط عمومی سازمان سینمایی با انتشار گزارشی در روز هجدهم اردیبهشت ماه از کاهش مخاطبان این رسانه در فاصله 88 تا 93 و افزایش مخاطب در یک سال اخیر خبر داد.
متن کامل گزارش روابط عمومی سازمان سینمایی را بخوانید:
براساس آخرین آمار منتشر شده از سوی مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما میزان بینندگان تلویزیونی در سراسر کشور 2 درصد و در تهران حدودا 5 درصد افزایش داشته است.
 
با توجه به آمار ارائه شده، شبکه یک سیما در سطح ملی بیشترین میزان بیننده را در سال 88 (78 درصد) و کمترین مخاطب را در سال 92 (58 و 6 دهم درصد) تجربه کرده است ولی آمارهای پارسال در مرکز از افزایش6 و 68 صدم درصدی شبکه یک خبر می دهد. در تهران نیز آمار بینندگان شبکه های تلویزیونی از افزایش 9 درصدی بینندگان شبکه یک خبر می دهد.
 
شبکه دو سیما نیز در طول سال های 88 تا 93 با کاهش مخاطبان خود رو به رو بوده است، به طوری که در طول این سال ها میزان بینندگان به مرور تا 19 و یک دهم درصد کاهش را نشان می دهد.
 
با مقایسه آمار دو ساله 93 (54 و 9 دهم درصد) و سال 94 (67 درصد) شاهد افزایش تقریبا 13 درصدی شبکه دو هستیم.
 
با مطالعه آمار بینندگان شبکه های سه و چهار طی سال های 93 و 94 نیز به ترتیب افزایش 4 و 10 درصدی بینندگان ملاحظه می شود.
 
در دیگر شبکه ها نیز افزایش 6 تا 10 درصدی مشاهده می شود.
 
این تحقیق برگرفته از نظرسنجی های مرکز پژوهش و سنجش افکار رسانه ملی است که طی سال‌های 88 تا 94 انجام و در آن از جامعه آماری افراد بالای 11 سال نمونه گیری شده است.

چرا نمی‌توان به این آمار خوش‌بین بود؟

به گزارش سینماژورنال در اینکه رسانه ملی در دوره دوم مدیریت ضرغامی ریزش مخاطب داشته شکی نیست.
به هر حال حلقه های بسته تولید تله‌فیلم و سریال برای رسانه ملی و محافظه کاری در استفاده از نیروهای تازه نفس، خلاق و باانگیزه در آن سالها و غلبه نوعی رابطه گرایی بجای تاکید بر ضوابط که باعث مشاهده مواردی مانند سپردن تولید به تهیه کننده 23 ساله بود(!!!) موجب شد مخاطبان هر روز بیشتر از روز قبل به دنبال جایگزینی برای رسانه ملی باشند.
اما درباره افزایش مخاطب در سال اخیر چطور؟ آیا با صراحت می توان درباره افزایش مخاطب در این یک سال رای داد؟

کجاست جریان تازه ای که می بایست پویایی رسانه ملی را موجب شود؟
به نظر می رسد در بالا رفتن مخاطب در یک سال اخیر باید با شک نگریست.
به هر حال به جز استثنائاتی خُرد نه جریان تازه ای به اتمسفر تولید محصولات نمایشی تلویزیون وارد شده است و نه فکری شده است برای شکستن حلقه بسته سریال سازی در تلویزیون.
نگاهی به وضعیت کیفی همین سریالهای نوروزی تلویزیون و دامنه مخاطبان آن و مقایسه آن با مخاطبان سینما در همین برهه زمانی نوروز بیش از پیش این نکته را به ذهن می رساند که فقط یک تنوع نسبی در چینش اکران نوروز چطور باعث جلب مخاطب شد و از آن طرف سپردن تولیدات نوروزی به آدمهای تکراری و توسل به سوژه های تکراری تا چه اندازه به زدگی مخاطب منجر گردید…
پس برای بالا رفتن مخاطب به جز ارائه آمار باید به فکر رفع ایرادات بنیادی بود و پر کردن حفره های سیستم.




افشاگری بی‌پرده یک مدیر رسانه ملی درباره بدهی ۲۸۰ میلیاردی معاونت سابق، بازداشت مدیرکل اسبق آرشیو، فزونی گرفتن تعداد کارمندان شبکه‌ها از تعداد مخاطبان و…

سینماژورنال: عزت ا.. ضرغامی رییس سابق رسانه ملی چندی قبل با تشبیه کردن شبکه های متعددی که در زمان حضورش راه اندازی شده بود به “کوزه” تعطیلی و ادغام این شبکه ها را مصداق بارز شکستن کوزه پیش چشم سازنده آن دانسته بود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این تمثیل سبب ساز آن شده است که امیر تاجیک مدیر جوان و البته صریح اللهجه شبکه مستند با نگارش یادداشتی با این تیتر  که “دلتنگی کردن برای شبکه های کم مخاطب ادغام شده، منجر به بازگشت مخاطب نخواهد شد” پاسخی مبسوط به ضرغامی بدهد.

سینماژورنال متن کامل یادداشت این مدیر رسانه ملی را ارائه می‌دهد:

هوالعادل

جناب آقای مهندس ضرغامی
ریاست سابق سازمان صداوسیما
پس از عرض سلام، نظر به اظهارات شما در مصاحبه ی اخیرتان، ذکر چند نکته جهت تنویر افکار عمومی لازم است.
مدیریت جدید سازمان در هنگام شروع فعالیت های خود با حجم عظیمی از بدهی ها و معوقات روبرو شد. این مساله به زعم شما “امری طبیعی” است. اما با کمی دقت و تحقیق می توان دریافت که این میزان از بدهی در قیاس با دوره های قبلی ابدا قابل مقایسه نیست. کمااینکه این بدهی ها صرفا به دلیل بودجه و کمک ناکافی که از سوی دولت به صداوسیما تعلق می گرفت، نبود. بلکه بیشتر به خاطر ضعف در تصمیم سازی ها برای توسعه غیرمنطقی شبکه های سازمان بود. خصوصا اینکه دولت قبل علاوه بر بودجه سالانه کمک بلاعوض یک میلیارد دلاری به سازمان کرد و ایجاد بدهی برای سازمان در چنین شرایطی منطقی به نظر نمیرسد.

معاوت سیما با 260 میلیارد بدهی تحویل شد و شبکه مستند با 15 و نیم میلیارد بدهی!
بر تشریح این ادعا عرض می کنم شبکه کوچکی چون شبکه مستند، با بیش از پانزده و نیم میلیارد تومان بدهی و تعهد معوق به بنده و همکارانم تحویل داده شد. معاونت سیما با حدود دویست و شصت میلیارد تومان بدهی به دکتر پورمحمدی تحویل شد و در نهایت رسانه ملی در آغاز مدیریت جدید صدها میلیارد تومان بدهی داشت.
این میراث در شرایطی برای تیم همکاران مدیریت برجا ماند که املاک و زمین های مرغوب رسانه ملی توسط شما به فروش رفت تا بخشی از بدهی های تهیه کنندگان و کارگردانان پرداخته شود. به عبارتی مدیریت قبلی علاوه بر هزینه های بی مورد، راه حلی منطقی برای جبران آن هزینه ها نداشت!

مدیرکل اسبق آرشیو تا سر حد بازداشت پیش رفت

علاوه بر همه اینها جنابعالی در خصوص آرشیو سازمان و پخش تصاویر محرمانه از شبکه های معاند اظهار نظر کرده بودید که هیچ تصویری از آرشیو خارج نشده است. سوال اینجاست که چرا مدیرکل اسبق آرشیو تا سر حد بازداشت پیش رفت و تنها به دلیل واسطه گری شما بازداشت نشد؟ و چرا دو تن از کارشناسان زیر مجموعه ایشان بازداشت شده، در دادگاه حضور یافتند و محکوم به حبس شدند؟ اینکه اظهر من الشمس است که تصاویر تلویزیون در شبکه های معاند و در قالب برنامه های مختلف به نمایش در میاید و شما تنها به تکذیب بسنده می کنید.

شما اصولا اطلاع دقیقی از وضعیت اسفناک سازمان در دو سال آخر نداشتید

واقعیت این است که شما اصولا اطلاع دقیقی از وضعیت اسفناک سازمان در دو سال آخر نداشتید. این مساله احیانا به گزارش های خلاف واقعیت مشاوران شما برمی‌گردد که وضعیت سازمان را گل و بلبل توصیف می کردند و شما نیز به آنان اعتماد می کردید. حقیقتا برای من جای سوال است که آیا شما از بدهی های معوق چند ساله مراکز استانها بابت برق خبر داشتید؟
همانگونه که مستحضرید مدیریت ارشد سازمان در دوره جدید با بودجه به مراتب کمتری کار خود را آغاز نمود که خود به صحت آن واقفید. اما بحمدلله با اتکا بر مدیریت منطقی، سازماندهی مجدد و صرفه جویی های بسیار توانست بخش قابل توجهی از بدهکاری های باقی مانده را پرداخت نماید.
جدای از بحث میزان بدهی ها و مخارج سنگین در دوره مدیریت شما، مساله اصلی بر سر “چرایی این حجم از هزینه” است.

متاسفانه تمرکز بر “افزایش آمار و ارقام” و عدم توجه به مساله “کیفیت” باعث تنظیم و اجرای سیاست های غلطی شد که هم برای سازمان هزینه زا بود و هم نتیجه ای در حوزه اجتماعی به بار نیاورد. افزایش بی مورد شبکه ها بدون ایده و برنامه ریزی و بدون آنکه مخاطب قابل توجهی داشته باشند، چه سودی داشت جز تولید برنامه های آنتن پرکن و بی محتوا که یکی از جدی ترین نقدهای رهبر معظم انقلاب به سازمان بود؟

امیر تاجیک
امیر تاجیک

بودجه راه اندازی شبکه مستند کمتر از هزینه یک قسمت از سریال “معمای شاه” بود
برای مثال در راه اندازی شبکه مستند که با پیشنهاد اهالی فرهنگ انجام شد، عجولانه عمل کردید و بودجه راه اندازی آن را که کمتر از هزینه یک قسمت از سریال “معمای شاه” بود نتوانستید تأمین کنید. چراکه اصولا مقوله مستند دغدغه شما نبود. به همین جهت برای مدیریت جدید، یک شبکه مقروض، ضعیف و بدهکار به یادگار گذاشتید که به حول و قوه الهی و با تلاش شبانه روزی در یکسال و نیم گذشته تبدیل به شبکه ای پرمخاطب با ساختاری صحیح و منطقی، تعاملی و دارای اتاق فکر شد.

تعداد کارمندان شبکه های افتتاح شده از مجموع بینندگان آنها بیشتر است؟
در سال های گذشته، کارکنان رسمی و غیر رسمی سازمان به شکل بی سابقه ای افزایش یافت و متاسفانه اغلب آنها بدون آنکه گامی در جهت رشد و پیشرفت برنامه های سازمان داشته باشند، تنها صاحب شغل و مزایا شدند. کار به جایی رسید که گمان میرفت تعداد کارمندان شبکه های افتتاح شده از مجموع بینندگان آنها بیشتر باشد!
اصولا اینکه شبکه های معاند نظام و فرهنگ کشور، توانایی جذب مخاطب پیدا کردند، به واسطه تولیدات سطحی بود که در دوره دوم مدیریت شما در رسانه ملی به وجود آمد. در دنیای ارتباطات امروزی، وقتی رسانه ملی برنامه ای برای ارائه به مخاطب نداشته باشد، یقیناً آنها رسانه جایگزین را برای نیازهای محتوایی خود پیدا خواهد کرد.

مدیریت صحیح و کارآمد چیست جز کنترل و استفاده بهینه از منابع؟
در این میان دلتنگی کردن برای شبکه های افتتاح شده، که آنها را به فرزندان خود تشبیه کردید، منجر به بازگشت مخاطب نخواهد شد. تعطیل شدن این شبکه ها شاید حال بانیان آن را بد کند ولی به خوب شدن حال مردم و صرفه جویی در بیت المال کمک خواهد کرد.
باید اراده کرد، گام های اساسی و علمی برداشت و با اتکا به سیاست چابک سازی که از توصیه های رهبری انقلاب به دکتر سرافراز می باشد، با یک مدیریت منطقی همراه با سیاست های اقتصاد مقاومتی، به تدریج مخاطبان از دست رفته را بازگرداند. چرا که هزینه های گزاف و ریخت و پاش در رسانه عریض و طویلی چون صداوسیما با رهنمودهای رهبری همخوانی ندارد. به راستی چرا پیشرفت پروژه “مرکز دیتابیس” سازمان به رغم هزینه کرد بیش از پانصد میلیارد ریال در دوره مدیریت شما ناتمام است و ماحصل این هزینه کرد تنها یک ساختمان بدون استفاده است؟
آیا میدانید یک اصلاح کوچک در قراردادهای اجاره ماهواره در سال گذشته به میزان هفده و نیم میلیون دلار صرفه جویی ارزی برای سازمان به همراه داشت، بدون آنکه کوچکترین تغییری در میزان و کیفیت خدمات دریافتی سازمان رخ دهد؟ به راستی مگر مدیریت صحیح و کارآمد چیست جز کنترل و استفاده بهینه از منابع؟
سخن در باب آنچه در این یک سال و نیم گذشت بسیار است. اما بگذاریم و بگذریم!

والسلام
امیر تاجیک




از جانب رييس سابق صورت گرفت⇐تشبيه كانالهاي تلويزيوني متعدد سيما به “كوزه”!!!

سینماژورنال: کمبود بودجه رسانه ملی سبب ساز آن شده که مدیران این نهاد در ماههای اخیر از تعطیلی برخی شبکه ها و تجمیع برخی دیگر سحن گویند.

به گزارش سینماژورنال این اقدام که قطعا با حذف برخی از مشاغل زائد در رسانه ملی هم همراه خواهد بود با واکنش عزت ا.. ضرغامی رییس پیشین این نهاد همراه شده است.

ضرغامی در بخشی از تازه ترین گفتگوی خود در پاسخی مبنی بر اینکه در دوره شما شبکه‌های متعددی با هدف‌گذاری‌های متفاوتی راه‌اندازی شده و حالا در دوران ریاست جدید این شبکه‌ها حذف می‌شوند به “فارس” گفت: سؤالات سخت نپرسید. قاعدتا به عنوان کسی که چیزی را راه انداخته است و حالا آن تعطیل می‌شود، حال خوبی ندارم.

وی ادامه داد: اما حتما دوستان آنجا مطالعه و بررسی داشته‌اند و به یک تشخیص رسیده و عمل کرده‌اند و به نظر همه احترام می‌گذارم اما حال من مانند شخص کوزه‌گری است که بابت خلقت آدم‌ها به خدا گلایه می‌کرد. فرشته‌ای آمد و گفت من همه کوزه‌ها را می‌خرم و همه آنها را می‌شکنم. کوزه‌گر گفت حداقل اگر می‌خواهی کوزه‌هایم را بشکنی برو آنطرف‌تر آنها را بشکن. که من آنها را نبینم. درست است پول آنها را داده‌ای اما من پای کوزه‌ها زحمت کشیده‌ام.




صبحانه كاري كيميايي با رييس سابق!!+عکس

سینماژورنال: عزت ا.. ضرغامی رییس سابق صداوسیما با انتشار تصویری اجتماعی از صرف صبحانه خودش و مسعود کیمیایی نوشت: یک روز فرح گفت ما از روشنفکران حمایت می کنیم. فورا مصاحبه کردم و گفتم تیتر بزنند من روشنفکر نیستم.

به گزارش سینماژورنال صبحانه ای که این دو نوش جان می کنند حلیم است و جمله ای که ضرغامی نوشته هم منسوب به کیمیایی است.

البته تبری جستن کیمیایی از حمایت رژیم گذشته از روشنفکران به معنای آن نبود که وی کمکهای نهادهای سلطنتی را رد کند.

وی با بودجه کانون پرورش فکری که مدیرش جزو نزدیکان فرح بود فیلمهای کوتاه “پسر شرقی” و “اسب” را ساخت و چنان که خودش گفته بودجه تولید “سفر سنگ” را هم از وزارت فرهنگ آن دوران گرفت.

کیمیایی در گفتگو با نادر طالب زاده در این باره گفته بود: بعد از فیلم “گوزن‌ها” بخش خصوصی به من بودجه ساخت فیلم نداد، و من برای اولین بار یک میلیون تومان از وزارت فرهنگ و هنر وام گرفتم و “سفر سنگ” را ساختم. بعد از انقلاب این وام را از من پس گرفتند.

مسعود کیمیایی در کنار عزت ا.. ضرغامی
مسعود کیمیایی در کنار عزت ا.. ضرغامی




عزت‌ا.. ضرغامي: استاد ابراهيم حاتمي‌كيا، حاج حيدر سينماي ايران است

سینماژورنال: اکران “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا در حالی وارد هفته دوم نمایش خود شد که همچنان نقطه نظرات متفاوتی نسبت به آن شنیده می شود.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین واکنش به فیلم “بادیگارد”، عزت ا.. ضرغامی مدیر سابق صداوسیما با نگارش متنی اجتماعی با “استاد” خطاب کردن حاتمی کیا،  او را “حاج حیدر” سینمای ایران دانسته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت عزت ا.. ضرغامی را ارائه می دهد:

از حاتمی کیا تشکر کردم
سینمای ایران محافظ می خواهد! در این شب ها ، فیلم سینمایی “بادیگارد” را در سینما استقلال دیدم و از آقای حاتمی کیا تشکر کردم.
مدتی قبل پست “حفاظت” را در صفحه ی اینستاگرام گذاشته و مدعی شده بودم که امروز خطر ترور سیاسیون و مسئولان اجرائی کشور موضوعیت ندارد و خوب است آنان ، تشریفات حفاظتی را کنار بگذارند و قدری به میان مردم بیایند.
با موارد خاص و استثنائی هم کاری ندارم. این نظریه ، دستمایه ی فیلمی خوش ساخت قرار گرفته و در کنار آن به نیروهای فداکار ، گمنام و وفادار به انقلاب هم ادای دین شده است.

آسیب شناسی از روابط درون سازمانی سپاه، دقیق است

آسیب شناسی فیلم، از روابط سازمانی درون سپاه پاسداران و ایضا سیستم اجرائی و مدیریتی کشور دقیق است و می تواند آغاز یک تحول برای جلوگیری از سرخوردگی نیروهای با انگیزه و ارزشی در کشور باشد.

استاد حاتمی کیا!حاج حیدر سینمای ایران است
عاشقانه های فیلم، پاک و باورپذیر است. سکانس تونل، اوج این قدرتمندی در خلق روابط زیبای عاطفی و انسانی است. ساخت ده ها فیلم ضعیف، بی محتوا و مغایر با شئون ملت بزرگ ایران ، نشان داد که سینمای ایران محافظ می خواهد! آن هم از جنس حاج حیدر! امروز ، حاج حیدر سینمای ایران، ابراهیم حاتمی کیاست. استاد حاتمی کیا!




روايت رييس سابق صدا و سيما⇐سيدحسن خميني و فعاليت دوبله در تلويزيون+عکس

سینماژورنال: عزت الله ضرغامی ، رئیس سابق سازمان صدا وسیما در یکی از پست های خود در کانال تلگرامی اش عکسی از پشت صحنه دوبله در صدا و سیما منتشر کرده است.

به گزارش سینماژورنال در این تصویر سید حسن خمینی به عنوان دوبلور افتخاری صحنه ورود حضرت امام خمینی (ره) به میهن را بازگو می کند.

ضرغامی و سیدحسن خمینی دراستویوی دوبله
ضرغامی و سیدحسن خمینی دراستویوی دوبله



آیا حضور مجیدی باعث انصراف ضرغامی از شرکت در مراسم تجلیلش شد؟

سینماژورنال: مراسم اختتامیه هشتمین اجلاس اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی عصر 27 مرداد ماه در حالی برگزار شد که در این مراسم قرار بود علاوه بر مجید مجیدی کارگردان فیلم سینمایی «محمد رسول‌الله (ص)»  از سید عزت‌الله ضرغامی رییس سابق سازمان صداوسیما بخاطر سوابقش در اجلاس نیز تجلیل شود.

به گزارش سینماژورنال با این حال برخلاف اعلام قبلی ضرغامی در این مراسم حاضر نشد و همین امر مراسم تجلیل او را منتفی ساخت.

سال گذشته سید عزت‌الله ضرغامی در مقام رییس سازمان صداوسیما در مراسم اختتامیه شرکت کرده بود با این حال عدم حضور او در مراسم امسال باعث شکل گیری پاره ای گمانه زنیها شده است.

از جمله این گمانه زنیها برگزاری تجلیل همزمان او و مجیدی در این مراسم بوده است که باعث عدم حضور وی شده است.

آیا دلخوریهای شش سال قبل از بین نرفته؟

حدودا شش سال پیش از این و بعد از حواشیهای انتخابات 88 مجیدی در مراسم افطار هنرمندان در بیت رهبری پشت تريبون بغض کرده و به صراحت از این گفت که راضی نیست مادامی که ضرغامی در صداوسیما است آثارش روی آنتن برود.

آیا همین برخورد و گلایه های قدیمی بوده است که باعث شده رئیس قبلی صداوسیما در مراسم تجلیل خود حاضر نشود؟ باید منتظر ماند و دید ضرغامی در صفحه اجتماعی خود در این باره چه می نویسد؟




رئیس سابق رسانه ملی، پشت صحنه “فتیله ایها” را فاش کرد+عکس

سینماژورنال: عزت ا.. ضرغامی مدیر سابق سازمان صداوسیما اخیرا به فعالین شبکه های اجتماعی پیوسته است.

به گزارش سینماژورنال ضرغامی یکی از تازه ترین تصاویر اجتماعی خود را به پشت صحنه “فیتیله جمعه تعطیله” اختصاص داده است.

در این تصویر مجریان اصلی این برنامه در حال نماز خواندن هستند.

ضرغامی درباره این تصویر نوشته است: این عکس از پشت صحنه برنامه شاد و مفرح “فیتیله، جمعه تعطیله” به دستم رسید. میدانم خودشان راضی نیستند ولی وظیفه دانستم با درج این پست بگویم که پشت صحنه هنرمندان همه  آن چیزی نیست که در اینستاگرام میبینید یا به آنها نسبت میدهند.

فتیله ایها در حال نماز خواندن
فتیله ایها در حال نماز خواندن



ادعاهای کارگردان فیلمی که در ۱۰ روز میلیاردی شده: اگر به ژاپن بروید می‌بینید که هیچ فرهنگی از گذشته آنها باقی نمانده/چینی‌ها از اینها بدتر!/تعطیلی خانه سینما در زمان وزارت ضرغامی داشت اتفاق می‌افتاد؛ حکم آن هم داده شده بود؛آقایان درویش و دیگر دوستان سینمایی می‌دانند

سینماژورنال: علیرضا رییسیان این روزها با تازه ترین فیلمش “دوران عاشقی” فروش خوبی را تجربه میکند.

به گزارش سینماژورنال “دوران عاشقی” در حدود 10 -12 روزی که از اکرانش گذشته میلیاردی شده و رییسیان نیز می کوشد به بهانه این فروش خوب هم درباره فیلمش حرف بزند و هم درباره اوضاع نابسامان تنها صنف سینمای ایران.

ای کارگردان تازه ترین گفتگویش با فرانک آرتا در “شرق” را هم زمینه ای کرده که هم درباره آسیبهایی که طبقه متوسط را در ایران تهدید می کند سخن گوبد و هم از وضعیت خانه سینما قبل و بعد از تعطیلی اش.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی رییسیان را ارائه می دهد:

 اصلا چرا اسم فیلم را «دوران عاشقی» گذاشتید؟
اسم این فیلم بیتی از حافظ است که می‌گوید دور عاشقی گذشت و نوبت ماست، هرکسی پنج روز نوبت اوست. یعنی دور عاشقی تمام‌ شده. می‌خواستیم بگوییم که فقدان و زوال عشق، جامعه را به انحطاط می‌برد.
 شما در فیلم‌های قبلی‌تان نشان دادید که درباره مسائل زنان و خانواده دغدغه دارید. نمونه موفق آن‌هم فیلم «ریحانه» بود. چرا این مسئله برای شما مهم است؟
وقتی از عشق صحبت می‌کنیم، حتما یک زن وجود دارد و یک مرد که این ساده‌ترین نوع عشق است. بعد عشق مادر و پدر به فرزندان و همین‌طور عشق به نزدیکان و بعد از آن هم عشق به هم‌نوع وجود دارد که در روان‌شناسی، آدم‌ها به خاطر هم‌نوعشان از چیزهایی می‌گذرند. کل ادبیات کلاسیک ما براساس محور عشق است. اگر عشق باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ عشق باید باشد تا لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، پادشاه و کنیزک باشند تا بتوان با آن حرف‌های مهم‌تری زد. در همه داستان‌های جذاب عالم، عشق وجود دارد. بنابراین همه فیلم‌های من هم حول محور چنین موضوعاتی است؛ بحران‌های عاطفی انسان که حول محور زن‌ها می‌چرخد، چون به اندازه کافی در سینمای ایران، فیلم مردانه داریم.
در فیلم مرحله بحرانی‌ای از زندگی مرد متأهلی را به تصویر کشیدید که معمولا در سینمای ایران این‌گونه به آن پرداخته نشده؛ مردی که با زنی تحصیل‌کرده و اجتماعی زندگی می‌کند و هم‌زمان با زن دیگری آشنا می‌شود. چرا شما خواستید این تابو را بشکنید؟
من اولین‌بار در فیلم «ریحانه» عشق انسانی و یک زن و یک مرد را مطرح کردم و در آن‌موقع هزینه آن را هم دادم. یا در فیلم «چهل‌سالگی» حملاتی به من شد. بنابراین اگر بخواهم چیزی را بگویم، مدلی را که بلد هستم می‌گویم که غیرمتعارف باشد. همه عشق‌های بزرگ عالم غیرمتعارف بوده‌اند. هیچ عشقی در عالم ماندنی نبوده الا اینکه غیرمتعارف بوده.
تأکید شما روی واژه عشق است. درحالی‌که عملکرد مرد فیلم بیشتر به فیزیولوژی مردانه برمی‌گردد. این تأکید برای من سؤال‌برانگیز است. خب این چگونه عشقی است؟
انسان مجموعه‌ای از جنسیت، عاطفه، رفتارهای متناقض، متضاد یا همگون است. به‌تعبیری، اگر نفسش در زیر عقل او قرار بگیرد، آدمی فرهیخته می‌شود و اگر نفس او غالب شود، در مرتبه پایین‌تر و نازل‌تری قرار می‌گیرد. آن کسی که اصلا عشق ندارد، انسان نیست، حیوانات عشق ندارند بلکه غریزه دارند. پس مرتبه نازل‌تر عشق، غریزه بشری نسبت به جنس مخالف است.
اما با عشق از نوع ادبیات کلاسیک ما تفاوت دارد.
اصلا تفاوت ندارد. بلکه در مرتبه نازل‌تری است. به معنی اینکه شما از یک چیز زیبا خوشتان می‌آید و درگیر آن می‌شوید. این را اصلا نمی‌شود گفت که در آن عشق نیست. بلکه در مرتبه نازلی از عشق قرار می‌گیرد.
دو فیلم معروف آدریان لین یعنی «جذابیت مرگبار» و «بی‌وفا»، هرکدام به خیانت زن و مرد می‌پردازد که جنبه‌ای از غرایز بشر را نشان می‌دهد که ممکن است گریبان‌گیر هر نوع زندگی زناشویی شود. اما نمی‌گوید که عشق است. زمانی که شما از ادبیات کلاسیک و ادبیات ایران بهره می‌گیرید، مرتبه والاتری از غریزه را می‌بینید. من با این نگاه مشکل دارم.
اولا چه کسی می‌گوید که آدریان لین نمی‌گوید که این عشق است؟ در فیلم «بی‌وفا» که ریچارد‌ گر بازی می‌کند با زنش رابطه خوبی دارد. اما همسرش درگیر ماجرایی هم عاشقانه و هم غریزی می‌شود و در پایان آن تراژدی اتفاق می‌افتد. همه فیلم‌های آدریان لین، حتی در «نه‌ونیم هفته» در حد جسمانیت متوقف می‌مانند. ولی نگاه من آن‌گونه نیست. من در فیلم پیشنهاد می‌دهم. می‌گویم اگر کسی به هر دلیلی درگیر رابطه‌ای شد، نباید از همه حقوق خود محروم شود یا مثل قتل‌های ناموسی روی او اسید بریزند و خشونت به خرج دهند. به نظرم راه‌حل‌های دیگری هم وجود دارد.
چرا به صراحت نمی‌گویید فیلمتان درباره غرایزی صحبت می‌کند که امروزه در جامعه کم نیستند؟
آن دیدگاه دیگری است. من هم برای شما مثال فیلم خارجی می‌زنم. در فیلم Fall in love رابرت دنیرو و مریل استریپ بازی می‌کنند. هر دو دارای زندگی، خانواده و همسر هستند که دوستشان هم دارند. اما عاشق یکدیگر می‌شوند. به‌همین‌سادگی، یا فیلم پل‌های مدیسون کانتی هم به همین صورت است. در آخر هم آن رابطه‌ها را به‌خاطر می‌آورند و به زندگی خود ادامه می‌دهند. معلوم است که این شکل رابطه درست نیست، اما برای دفع آن نباید به سمت خشونت و قتل و جنایت برویم. چون می‌گوییم اگر حتی به‌دلیل غریزی کسی عاشق کسی شد، نباید او را نابود کرد. البته کار مرد فیلم غیرقانونی و غیرشرعی نبود.
اما عرف با آن موافق نیست؟
بله، عرف می‌گوید که این کار بد است. اما می‌گوییم اگر همسرت خلأ عاطفی تو را به‌خاطر مشغله و درگیری مسائل کاری پر نمی‌کند، راه‌حل آن نیست که خود را با دیگری تقسیم کنید. کمااینکه زن فیلم با واکنش خود می‌توانست مرد را از بین ببرد که چنین نکرد. چون وکیل بود و با مسائل آشنا بود. به نظر من این مرتبه بالاتری از عشق عادی میان زن و مرد است.
درست است که مرد نه کار غیرشرعی و نه کار غیرقانونی انجام نمی‌دهد، اما مهم‌ترین مسئله این است که به هر دو زن دروغ می‌گوید.
بله، من هم به این تأکید دارم و هزینه آن را هم می‌پردازد.
 جملات پدر به دختر مبنی بر بخشش در فیلم جنبه شعاری پیدا کرده. چرا؟
شما دوست داشتید که همسرش را نابود کند؟
خیر، ولی می‌توانستید از دنیای ایده‌آل فاصله بگیرید و واقعی‌تر به ماجرا نگاه کنید؟
اصلا ایده‌آل نیست.
 ولی به‌نظر می‌رسد در روابط آدم‌ها، ایده‌آلیسم بر واقع‌گرایی سایه انداخته است؟
خانم وکیلی که مشاور حقوقی فیلم ما بود، چند نمونه از واقعیات را برای ما بازگو کرد. مثلا پرونده‌هایی از قبیل مرد دوجنسی، زن جوانی که توسط همسرش کتک می‌خورد و خانمی که رئیسش به او پیشنهاداتی می‌دهد، واقعی بودند. همه اینها را کنار هم بگذاریم، متوجه می‌شویم که جامعه دارد بدون عشق پیش می‌رود. زمانی که بدون عشق شد، نه‌ فقط فساد اخلاقی، بلکه فساد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و همه نوع فسادی در آن اتفاق می‌افتد.
برای همین پدر چنین پیشنهادی می‌دهد. ولی نمی‌گوید که حتما برو و این کار را انجام بده. در فرهنگ ما، این قصاص است. چرا در جامعه قصاص اتفاق می‌افتد، برای اینکه جامعه متنبه شود و نه صرفا به‌دلیل انتقام‌گیری از شخصی. ولی امروزه بحث انتقام مطرح است. می‌گوید بچه من را کشتید، من هم شما را می‌کشم تا آدم شوید. جامعه تنبیه نمی‌شود، چون این امر در جامعه اثر ندارد.
می‌گوید می‌توانید ببخشید. یا اینکه هم ببخشید و هم به او کمک کنید تا آدم دیگری شود. او می‌گوید اگر من ببخشم، نمی‌دانم که آیا می‌توانم با این آدم زندگی کنم یا خیر؟ و تا آخر فیلم هم نمی‌بینیم که برمی‌گردند و با یکدیگر زندگی می‌کنند یا خیر؟
فیلم نشان می‌دهد که در نهایت، هر دو زن می‌بخشند. ولی مرد طلبکار است؟
چه چیزی را می‌بخشند؟ مرد را می‌بخشند؟ آن آقا که نابود شد.
 چطور؟
اگر شما به سکانس قبل از انتهای فیلم نگاه کنید، سه تا آدم هستند که دوربین به سمت‌شان Track می‌کند، نوری که روی صورت لیلا حاتمی هست حالت صورت او بعد از آن مشاجره و دعوا را کاملا نشان می‌دهد. خانم دوم هم در خانه خود استقرار دارد و اشک می‌ریزد بابت آن چیزی که فکر می‌کرد و نشد. وضعیت مرد هم بین زمین و آسمان قرار دارد.
زن دوم تمام مدت می‌خواهد به مرد ثابت کند که رابطه و فرزندش حاصل عشق بوده… .
بله، می‌گوید برای من روشن‌شدن حقیقت مهم بود و دیگر تو مهم نیستی. در اینجا وضعیت مرد خیلی هولناک است. برای همین است که پیش آن دیگری می‌رود و می‌گوید که به دادگاه برویم و شکایت کنیم، که می‌گوید دیگر برای من اهمیتی ندارد.  می‌گوید من می‌خواستم که حقیقت روشن شود که من در این رابطه به او وفادار بودم و این آدم نبود. این روشن می‌شود. زن کاری که انجام می‌دهد، می‌گوید که فعلا یکی از ما باید از خانه بیرون برود. چمدانش را برمی‌دارد و بیرون می‌رود. اگر می‌خواهد بخشش را نشان دهد چرا نمی‌گوید که من می‌روم بیرون، یا اینکه بگوید حالا فهمیدی که اشتباه کردی، مثل سریال‌های تلویزیونی، حالا بیا و به‌سر زندگی برگرد. این را هم نمی‌گوید. مرد در وضعیت کاملا بدی قرار می‌گیرد. به‌علاوه اینکه اگر ما بخواهیم موضوعی مثل همسر دوم را مستقیما زیر سؤال ببریم، با قوانین و احکام ناسازگار‌اند. طبیعتا فیلم نمی‌تواند از ممیزی رد شود.
 شما در نهایت این حق را به مرد می‌دهید، زمانی که از خودش پیش زن اولش دفاع می‌کند و می‌گوید که تو آن قدر به‌کار وکالت اهمیت دادی که باعث شد خلأ عاطفی در من به وجود بیاید.
این هم درست است. بله. آن زن حتی نمی‌داند که شوهرش تخم‌مرغ آب‌پز یا تخم‌مرغ ته‌دیگی دوست دارد. حتی جزئیات ساده را هم نمی‌بیند. در تمام فیلم دیده نمی‌شود که یک رابطه عاشقانه درستی بین آنها باشد. زن در زندگی‌اش سرد است.  این واقعیت است. من اصلا قضاوت نمی‌کنم و بی‌طرف هستم اما خنثی هم نیستم.
شما در این فیلم، هر دو زن را از جامعه فرهیخته نشان دادید. علت اینکه سراغ طبقه قشر متوسط رفتید، چه بود؟
یکی اینکه شناخت من نسبت به این طبقه بیشتر است و اینکه معتقد هستم که در آینده این مملکت اینها تعیین‌کننده هستند. بچه‌ای که توسط این زن تربیت می‌شود، می‌تواند تاثیر‌گذار باشد. ما دیدیم زمانی‌که حاشیه بر متن غلبه کرد، یک هشت سال هولناک را گذراندیم. پس سخن من باید به کسانی باشد که در آینده می‌خواهند در جامعه مؤثر باشند. شما می‌بینید این زن ابتدا می‌رود از حقوق زن صیغه‌ای دفاع جانانه می‌کند و پیروز می‌شود. بعد این اتفاق که برای خودش می‌افتد، به موکل دیگرش می‌گوید برای چه به زندگی دیگری وارد شدی؟
وقتی کالبدشکافی می‌کنیم، هر شخصیت دارای تباری است. پشت‌سر بیتا، پدری هست که از دل سنت‌های مثبت آمده است. پشت‌سر میترا هم دایی سنتی قرار دارد که رفتار درستی ندارد. از نظر شما هنوز بن‌مایه‌های فکری ما سنت‌ها هستند؟
بحثی که متفکران در ایران مطرح می‌کنند، این است که ما نتوانستیم مدرنیسم را با قواعد خودش اخذ کنیم و بیاوریم و همین‌طور سنت را امروزی کنیم، خیلی از جوامع این گرفتاری را دارند. شما وقتی به ژاپن می‌روید، می‌بینید که هیچ فرهنگی مطلقا از گذشته آنها باقی نمانده است. آن چیزهایی را که در سریال‌های آنها می‌بینید، فراموش کنید. من دو، سه بار به آنجا رفته و با دقت نگاه کرده‌ام. اصلا هیچ چیزی از گذشته آنها وجود ندارد. در روابط شخصی باز و پیشرفته‌تر از فرنگی‌ها شده‌اند، چینی‌ها از آنها بدتر. این خیلی هولناک است. در فیلم چنین اتفاقی افتاده. یعنی معلوم نیست که زندی همه ابزار مدرن را دارد اما منطقا منحط است. درعین‌حال قواعد و اصولی هم دارد.
دوروبر او همه‌چیز به‌صورت سوپر مدرن وجود دارد. در آن سر دنیا کسانی با او تجارت می‌کنند. طلایی را از جایی به جایی دیگر جابه‌جا می‌کند. دست‌وپا شکسته انگلیسی حرف می‌زند. پس کسی هم که با او کار می‌کند، الگویش او می‌شود و می‌رود همین کارها را می‌کند. و به همین دلیل اولین کاری که حمید (شهاب حسینی) انجام می‌دهد این است که با این محیط قطع رابطه کند.
از قصد از نویسندگان زن کمک گرفتید؟
بله، حتی حضور تدوین‌گر، خانم صفی‌یاری هم در این فیلم و هم در ٤٠ سالگی خیلی کمک کردند؛ به‌جرئت می‌توانم بگویم. چون ایشان بهتر از من زنان را می‌شناسند. به‌هرحال خواستم قضیه را از بیرون نگاه ‌کنم.
البته خانم محقق هم از جشنواره فیلم فجر جایزه گرفتند؟
بله، اما ایده اولیه از جانب محقق به من ارائه شد. سپس خانم محبعلی و محقق با حضور مکرر در دفتر و با خود من به سیناپس رسیدیم که در این مرحله نقش محبعلی بیشتر بود و عمل حرفه‌ای این بود که چون قرارداد نگارش مشترک بود بین من و هر دو نفر مذکور باید اسم خانم‌ها محبعلی و محقق مشترکا در تیتراژ آورده می‌شد که این کوتاهی از جانب من بود و بعدا تصحیح شد. به‌هرحال نسخه کامل فیلم‌نامه شامل سکانس‌بندی و دیالوگ‌ها توسط خود من و در موقع اجرا کامل شد؛ مثل دیگر فیلم‌هایم.
حضور و تعامل شما در دوره پرفرازونشیب خانه سینما، سؤالاتی را به وجود آورده است. مایلم در این مورد روشنگری کنید.
به‌نظر من بد نیست که حقایق یک روز در منظر عموم سینماگران واکاوی شود. من آمادگی‌ام را اعلام کردم، ولی دوستان آن‌سو هنوز اعلام آمادگی نکرده‌اند. به‌نظرم باید در فضای کاملا درست و اخلاقی حرف‌های‌مان را بزنیم تا دیگران قضاوت کنند. به‌نظر من آن چیزی که در خانه سینما اتفاق افتاد، گونه‌ای از انحصار صنفی، جایگزین انحصار دولتی بود و من با هر دو اینها مشکل دارم. من با مدیریت خانه سینما مشکل داشتم و نه با خانه سینما.
شما با بسته‌شدن خانه سینما مخالف بودید؟
صددرصد. همه مصاحبه و اسناد آن موجود است. حتی وقتی آمدند و خواستند خانه سینمای شماره دوم را راه بیندازند، با دوستی که با آنها در ارتباط بود گفتم که من فردا به خانه سینما خواهم رفت و از خانه سینما دفاع خواهم کرد. این کار اشتباه بزرگی است و نباید نهادی را که وجود دارد، جایی دیگر را جایگزین آن کرد بلکه باید آن را اصلاح کنید. به‌طورکلی به دید رفورمیستی و اصلاح‌گرایانه بیشتر اعتقاد دارم تا نابودکردن. چون همیشه نشان داده عوارض نابودکردن بیشتر است. حالا که خانه سینما باز شده، آیا برای بهبود سینمای ایران همان دوستان کاری کرده‌اند؟
چون خرابی آن‌قدر زیاد بوده که باعث شد به نقطه صفر برسیم.
بله، این اشتباه کسی بود که دست به این عمل زد. وجه دیگر آن، کسانی بودند که زمینه این نابخردی را فراهم کردند. تعطیلی خانه سینما در زمان آقای ضرغامی داشت اتفاق می‌افتاد. حکم آن هم داده شده بود. آقایان درویش و مرحوم سیف‌الله داد و هم دوستان دیگر سینمایی می‌دانند. اتفاقا در آن موقع قدرت دولت خیلی بیشتر بود. ولی ما با درایت نگذاشتیم که آن اتفاق بیفتد.
شما می‌گویید که بسته‌شدن خانه سینما، ناشی از عدم درایت مدیرانش بود؟
زمینه‌اش را فراهم کردند. دشمنی شخصی هم بود. روزی که قرار باشد بیایم و حرف بزنم، دلایل آن را خواهم گفت. هر دو طرف با سند گفتند که این یک دشمنی دیرینه بین دو گروه بود. در واقع جنگ قدرت برای تصاحب امکانات بود.
منظورتان هیأت‌مدیره وقت خانه سینما‌ست؟
همه آنها که در هیأت‌مدیره نبودند. منتها از قبل دچار چالش بودند. یک زخم کهنه در یک‌جا به این شکل سر باز کرد. من فکر می‌کنم می‌شد آن را طور دیگری مدیریت کرد؛ که خانه سینما بسته نشود، چون بسته‌شدن آن هیچ کمکی به هیچ طرفی نکرد. و دیدیم که کمکی نکرد. من می‌گویم که آن آدم آن اشتباه را کرد و آنجا بسته شد و به قول شما به نقطه صفر رسید. دوباره به بهترین شکل باز شد.
آیا اتفاقی برای سینمای ایران افتاد؟ اعتقاد شخصی من این است که دوره صنف‌زدگی به‌لحاظ تاریخی تمام شده است. در هیچ جای دنیا هم دیگر چیزی به نام خانه سینما فعالیت نمی‌کند. چون فعالیت فرهنگی و فعالیت صنفی با یکدیگر ناسازگار هستند. از دو جنس مختلف‌اند.
نمی‌شود که شما هم صنف باشید و هم کار فرهنگی انجام دهید. در دنیای امروز غیرممکن است. یک دوره‌ای می‌شد و ما هم در آن دوره انجام می‌دادیم و خیلی هم تأثیر‌گذار بودیم. دوره اوج کانون کارگردانان، به اعتراف دوست و دشمن همان موقعی بود که ما در آنجا کمک می‌کردیم. دیگر آنجا به آن قدرت و به آن جایگاه نرسید. من یک نفر بودم و با حذف‌کردن من باید همه‌چیز بهتر می‌شد، چرا نشد؟ درواقع همه‌چیز از دست رفت. الان دیگر محال است کانونی به نام کانون کارگردانان قدرت اول سینما و جریان صنفی شود. چون هم دوره آن گذشته است و هم شکل آن، دیگر آن جایگاه را ندارد و اینکه مشارکت سطح بالایی به آن معنا دیگر وجود ندارد.
و این یک واقعیت است. آنها تهمت زدند. آیا من به کسی تهمت زدم؟ من فقط گفتم که نقدی دارم. به نظر من اگر رفتار دیگری جایگزین آن می‌شد، این همه عوارض پیدا نمی‌شد. یک عده از این قهرمانی سود بردند. الان هم می‌بینیم که دارند سود می‌برند. پس معادلات دیگری غیر از این نابخردی وجود داشت. به لحاظ احساسی می‌شود این را در بوق کرد. ولی هرچه زمان می‌گذرد، می‌بینیم که نشد. همه‌چیز با سیستم مدیریت سینما هماهنگ است. یعنی دولت در سینما کاملا در اختیار آنها هست و آنها هم کاملا همراه دولت هستند. در همه شوراها و در همه تصمیم‌گیری‌ها، هیأت‌امنا، در همه ارکان دولت. پس چرا سینما پیش نمی‌رود؟ و چرا وضع آن دارد بدتر می‌شود.
حالا این شعبه دوم چه گلی به سر ما زده است؟
این به خودشان مربوط است. من در آنجا نه مسئولیتی دارم و نه داشته‌ام و نه خواهم داشت. بنده محال است که در هیچ جای جریان صنفی هیچ‌گونه دخالتی داشته باشم. این را از خودشان بپرسید. ولی من معتقد هستم فقط به ‌کار اعضای خود رسیدگی و سالم هم کار می‌کند. حداقل اینکه اعضایش بیمه می‌خواهند که به آنها می‌دهد. بن می‌گیرد و به آنها می‌دهد. درخانه سینما با این همه قدرت و عظمت و شوکت در این دوسال‌و‌نیم اخیر چه اتفاق مهمی افتاد که نشان‌دهنده این باشد که اینها مدیران بهتر و لایق‌تری از آن گروه بوده و هستند؟
پس شما به هر دو طرف نقد دارید؟
به‌شدت. مواضع من روشن است. این حرف‌هایی که دوستان می‌زنند، دیروز خریدار داشت و امروز کمتر خریدار دارد. فردا هم اصلا خریدار ندارد. در دو سال آخر معاونت آقای شمقدری حتی یک ملاقات هم به‌طور فردی با ایشان نداشتم. در دو سال اول هم که همه آقایان راحت به معاونت رفت‌وآمد داشتند و دعوایی نبود، بودند و بنده و دوستان در دو سال اول سه ملاقات جمعی در مورد وضعیت سینما و تهیه‌کنندگی داشتیم، ولی حالا من فقط چهار ملاقات شخصی با آقای ایوبی داشتم. ٢٠ ملاقات با آقای جلوه داشتم. ١٠ ملاقات با آقای حیدریان داشتم. چرا کسی اینها را نمی‌گوید. پس من به همه آنها خط می‌دادم؟ یعنی من این‌قدر آدم بزرگی هستم که می‌روم و خط‌ها را می‌دهم و آنها می‌آیند و این کارها را انجام می‌دهند. چرا با این آدم بزرگ این کارها را کردید؟ این‌طور حرف‌زدن خیلی بچه‌گانه است. در محیط فرهنگ و هنر، اینها برای گول‌زدن و ردگم‌کردن است.




روایت عزت‌ا.. ضرغامی از پادرمیانی عباس کیارستمی برای حضور یک فیلم ضدآمریکایی در جشنواره کن

سینماژورنال: عزت ا.. ضرغامی رییس پیشین سازمان صداوسیما بعد از جدایی از این سازمان این روزها وقت بیشتری را بر صفحه اجتماعی خود و خاطره نگاری در این صفحه می گذارد.

به گزارش سینماژورنال یکی از تازه ترین خاطره نگاریها مربوط میشود به دیدار او با عباس کیارستمی و ماجرای فیلمی که امیر نادری به کن فرستاده بود و پذیرفته نشده بود.

فیلم امیر نادری در کن پذیرفته نشد…

رئیس سابق سازمان صداوسیما  نوشت: امیر نادری در آمریکا، فیلمی ساخت که محتوای آن فقر و فحشا و ابتذال در جامعه آمریکا بود. فیلم را به جشنواره کن فرستاد؛ علی‌رغم تصور او، از همان ابتدا فیلم مردود و از مسابقه کنار گذاشته شد!

وی ادامه داد: آقای عباس کیارستمی در یک جلسه طولانی و صمیمی با من، به این مسئله اشاره کرد و گفت آقای نادری از من خواست پا درمیانی کنم؛ با رئیس جشنواره کن صحبت کردم و راجع به کارنامه آقای نادری توضیح دادم و از او خواستم این فیلم در مسابقه پذیرفته شود.

ژیل ژاکوب گفت بله فیلم خوبی است اما ضدآمریکایی است

ضرغامی با اشاره به محتوای ضدآمریکایی فیلم بیان داشت: آقای ژیل ژاکوب (دبیر جشنواره فیلم کن) در پاسخ کیارستمی گفت بله، فیلم خوبی است؛ ولی مربوط به جامعه آمریکاست؛ اگر مربوط به ایران بود، حتماً قبول می‌کردیم!