1

عبدالرضا کاهانی: مخالفان فیلمهایم کسانی هستند که دوست دارند فحش بدهند و البته فحش نشنوند!/از خوش‌شانسی مجید صالحی بود که “استراحت مطلق” در جشنواره اکران نشد

سینماژورنال: عبدالرضا کاهانی اگر فیلمساز نمی شد قطعا می توانست یک ژورنالیست خوب باشد.

به گزارش سینماژورنال کاهانی هوش بالایی در استفاده از کلمات برای جلب توجه مخاطبان دارد و شاید برای همین است که علیرغم مشکلات ظاهری که بر سر راه تولید و اکران فیلمهایش وجود دارد اما با همین بازی با کلمات می تواند توجهات را به خود جلب کند.

تازه ترین گفتگوی این کارگردان که با “قانون” انجام شده نیز به اندازه کافی جملاتی دارد توجه برانگیز؛

از توجیهات جالبش درباره مقادیر فراوان استفاده از فحش در آثارش گرفته تا خوش شانسی دانستن رد شدن فیلمش توسط دبیرخانه جشنواره سی و سوم فجر.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی کاهانی را ارائه می کند.

شما در نيشابور متولد شديد و تا 18 سالگي همان جا زندگي كرديد برايم جالب است بدانم نيشابور چه تاثيري بر شخصيت شما گذاشته و چه چيزي در وجود شما ساخت كه با وجود مشكلاتي كه براي اكثر فيلم‌هاي‌تان پيش  می‌آيدشما را مصمم  می‌كنددر راهروهاي وزارت ارشادآنقدربياييدو برويدتامجوزاكران فيلم‌هاي تان رابگيريد؟
آدم‌هاي زيادي درنيشابور هستندكه كاري با راهروهاي ارشادندارند( می‌خندد).تصور می‌کنم چندان فرق نمی‌كنداهل كجاباشيم.همين كه مسئله اي به رگ غيرت‌مان بربخورد كافي است تاواكنش نشان دهيم.تصميماتي كه براي فيلم‌هايم گرفته ام رفتار طبيعي يك انسان دربرابر ظل می‌بوده كه درحقش  می‌شده.اين واكنش‌ها گاهي با پيروزي همراه بوده و گاهی هم باشکست.
  تا به حال در خلوت خودتان به اين مسئله فكر كرديد كه نماينده مردم ايران در سينماي كشور هستيد و حرف همين مردم را می‌زنيد؟اصلا فكر كرده ايد كه درفيلم‌هاي‌تان براي مخاطب نسخه اي بپيچيد؟
(می خندد)مگرانتخابات است که نماینده مردم باشم.چنین ذهنیتی قطعا  می‌توانديك توهم باشد.بهتر است به این چیزها فکر نکنم.عواقب بدي خواهد داشت و ممكن است مسيرم را عوض كند.من فیلمساز را در کنارمردم می‌بینم.نسخه پيچیدن كار از ما بهتران است.تماشاگران بهترين معلمان من هستند و چيزهاي زيادي از آنها ياد  می‌گيرم و از لطف آن‌ها که پیگیر فیلم هایم هستند ممنونم.
  «استراحت مطلق»درمجموعه آثار شما فمينيستي‌ترين فيلمی‌است كه ديده ايم.خودتان اين مسئله را تاييد  می‌كنيد؟
حتما به خاطر داستان فیلم است.هيچگاه تصميم نمی‌گيرم كه مثلا فيلمی‌فمينيستي بسازم.داستان فیلم به زني  می‌پردازد كه درمانده است و قرار است روي پاي خودش بايستد. این موضوع تعابير و برداشت‌هاي فمينيستي را هم در بر می‌گیرد منتها دغدغه خودم اينها نيست.
  ما در فيلم‌هاي شما باجمعي از مردم مواجهيم و تصويري از قهرمان وضد قهرمان به معناي كلاسيكش نمی‌بينيم.يعني مجموعه‌اي از شخصيت‌ها كه در عين حال برايش ما به ازاي بيروني هم پيدا می‌شود. مثل فيلم «اسب حيوان نجيبي است» كه انگار يك جامعه كوچك ايراني را  می‌خواست نشان دهد. همواره هم می‌بینیم يكي از شخصيت‌هاي فيلم تان حالت طبيعي ندارد و دچار نوعي معلوليت يا ضعف فيزيكي و شخصيتي است.خاستگاه اين نوع شخصيت‌ها را چطور تعريف  می‌كنيد و چرا آنها را وارد ماجراي فيلم  می‌كنيد؟
وقتي ما بخواهيم صرفا با تخيلات مان كار كنيم ذهن مان قفل  می‌شودوشخصيت‌هاي فيلم تكراري  می‌شوند.بعد هرفيلمی‌كه  می‌بينيداحساس  می‌كنيد آدم هایش تكراري هستندو وقتي از سينمابيرون  می‌آييد می‌بينيدجامعه آن طور که روی پرده نمایش داده می‌شودنيست و هركسي رنگ وعقيده خودش را دارد.از وقتي اين را احساس كردم تصميم گرفتم به جاي آنكه بيشترفيلم ببينم بيشتر جامعه ام را تماشا كنم.چون در بطن جامعه،هم قصه‌هاي بهتري وجودداردوهم آدم‌هاي متنوع‌تري را  می‌شوددید.تازماني که مشاهدات وارتباطت را ازاجتماع قطع نكني  می‌تواني ايده‌هاي متنوع‌تري را براي شخصيت‌هاي جديدت خلق كني.ضمن آنكه دراين فيلم قهرمان و ضدقهرمان درقالب كلاسيكش وجودنداردچون محتوايش كلاسيك نيست.درمحتواي كلاسيك هميشه پيامی ‌به شيوه ارسطويي اش وجودداردامااينجاچيزي كه داردمطرح  می‌شودارزش نيست بلكه ضدآن است.همین باعث می‌شودکه پیام وآرمان به شیوه معمولش در فیلم‌هاي من وجود نداشته باشد.
  ماهميشه بايك طيفي ازمنتقدان مواجهيم كه به فيلم‌هاي شما حمله  می‌كنندو درتعريف فيلم،تمام شخصيت‌هاي آن را در يك قالب قرار می‌دهند و از آن يك نتيجه‌گيري منفي به مخاطب ارائه  می‌دهند.شما به عنوان مولف اثر آيا اين نوع تحليل‌ها را نتيجه  بدبيني آنها نسبت به خودتان  می‌دانيد يا خودتان هم با اين تعابير هم عقيده هستید؟
فیلمی را نمی شناسم که همه آدم‌ها دوستش داشته باشند.درموردفیلم‌هاي خودم این مسئله شدت بیشتری دارد.مخالفان فیلم‌هاي من معمولا کسانی هستند که دیدگاه‌های کاملا متفاوت بامن دارندو تحمل نگاه دیگران برایشان سخت است. مثلا شخصیت‌هاي فیلم هایم دوست دارندفحش بدهندو مخالفان فیلم هایم معمولا کسانی هستند که یا فحش دوست ندارند و یا دوست دارند خودشان فحش بدهند و البته فحش نشنوند.فکر می‌کنم بهتر است آن‌ها به مخالفت هایشان ادامه دهند و من هم به فیلم هایم. قرار نیست در این دنیای پهناور همه همدیگر را دوست داشته باشند. آن‌ها معمولا همان کسانی هستند که چون تحمل نگاه دیگران را ندارند طوری جوسازی می‌کنند که انگار مردم علاقه‌ای به تماشای فیلم هایم ندارند.نظر افراطی خود را به همه تعمیم می‌دهندو چشمان‌شان را روی واقعیت می‌بندند. آن‌ها بهتر است به دنبال آمار تماشاگران فیلم‌هاي مورد علاقه خودشان باشند و لطفا اجازه دهند من هم از استقبال تماشاگران و ارتباط خوبی که با آن‌ها دارم لذت ببرم. سينما ريشه در آزادي دارد.گمان می‌کنم به حداقل هایی از آزادی رسیده باشیم که لااقل کاری با هم نداشته باشیم.
   در فيلم‌هاي تان هميشه قشرخاصي از طبقه فرودست جامعه را در يك جغرافياي مشخص به تصوير  می‌كشيد.از اين منظر انگار علاقه اي نداريد به طبقه مرفه جامعه نزديك شويد.آيا اين مسئله  می‌تواند ريشه در دوران كودكي شما داشته باشد؟
ممکن است ارتباطي با دوران كودكي ام داشته باشد والبته ممکن است روزي زندگي يك آدم پولداربرايم مسئله بشود كه هنوز نشده است.احساس  می‌كنم طبقات ديگرجامعه بيشتر به من نزديكندو برایم سينمايي تر هستند.انگار دوربين من از پرداخت زندگي قشر مرفه فراري است.
  درمصاحبه‌اي گفته بوديد تاثيرگذارترين  فرد براي كاهاني خود كاهاني است.آيا بايددنبال كاهاني دركاراكترهاي فيلم هايش گشت؟چقدر ازخودشما درروح شخصيت‌هاي آثارتان وجود دارد؟
منظورم این بوده که دوست ندارم تحت تاثیر فیلمسازان بزرگ باشم. از آن‌ها یاد می‌گیرم اما علاقه‌مند نیستم الگویی داشته باشم. من هم شخصیتی دارم و دیدگاهی و می‌خواهم از خودم بگویم نه از دیگران.
  سينماي ايران تبديل به يك سينماي بي‌قهرمان شده است واتفاقا فيلم‌هاي شما هم قهرمان ندارداماكمبودآن احساس نمی‌شود.اين نبود قهرمان را چطوربه تصوير می‌كشيد؟
مبناي فيلم‌هاي من به طور كل خلاف هدف است.يعني آدم‌هاي فيلم‌هاي من هدفي ندارند.قهرمان اولين خصوصيتش اين است كه بايد يك هدفي داشته باشد.چرا آدم‌ها درفيلم«اسب…»سرگردانند؟چون هدفي ندارند.اين دورتسلسل كه درفيلم‌هاي من شاهدش هستيدازاين جهت است كه هدفي وجود ندارد و آدم‌ها در اين دايره گير افتاده اند.درچنين فضايي قهرمان ديگر وجود ندارد و معنايي پيدان می‌كند.
  در فيلم‌هاي‌تان ديده ايم كه آدم‌هاتحت يك اتفاق موقت دور خودشان  می‌چرخند.ولي در«استراحت مطلق»با زني مواجهيم كه هدفي دارد و كاري را می‌خواهد به سرانجام برساند.او محور ماجرا است و همه آدم‌هاي ديگر به داستان او وصل  می‌شوند.آيا اين تفكر و فضا سازي را بايد نوعي پيشرفت در آثارتان بدانيم؟
سمیراهم چندان با كاراكترهاي فیلم‌هاي قبلی تفاوت ندارد وفقط رويه ماجرا فرق  می‌كند.ريتم اين فيلم تندتر است و دارد ضد نام فيلم حركت  می‌كند.استراحت مطلق شما را ياد سكون  می‌اندازد اما فيلم سكون ندارد و ريتم فيلم ضد نامش است.نه می‌تواند پیشرفت باشد و نه پسرفت.
  ببینید در«بي خود و بي جهت»يك نقطه شروع داريم و يك نقطه پايان.در«اسب…»هم كاملا مشخص است كه پايان فيلم چه  می‌شود.امادر«استراحت مطلق»دورباطلي از زندگي افراد را نشان  می‌دهيد كه پايان نامشخصي دارد.عمدي در اين نوع پايان‌بندي داشتيد؟
در این جا فیلم با پایان شروع می‌شود. البته اگر بتوانیم اسمش را پایان بگذاریم. در هر صورت با پایانی شروع می‌شود که می‌خواهد بگوید پایان مهم نیست و این که چطور به این پایان می‌رسیم اهمیت دارد. تماشاگر بیشتر درگیر آدم‌هاي فیلم و روابط‌شان می‌شود. آدم‌هاي فیلم‌هاي من به لحاظ مضمونی، شروع نمی شوند که پایان داشته باشند.
  يك مسئله ديگر درباره شما نوع انتخاب بازيگر در آثار شماست.آيا از اين تجربه‌هاي نو نمی‌ترسيد؟كسي از مجيد صالحي انتظارچنين بازي قدرتمند و متفاوتي را نداشت.حتي بازي خوب عليرضا خمسه در فيلم «بيست» هم جزو همين انتخاب‌هاي متفاوت بازيگران در فيلم‌هاي شماست.
همه ما تصویری از هنرپیشه هادرذهن داريم.سعی می‌کنم به آن تصویرهای ذهنی کلیشه‌ای بی تفاوت باشم. آدم‌ها ابعاد مختلفی دارند و قطعا هنرپیشه‌ها هم همین طور.توانایی‌هاي متفاوت هنرپیشه‌ها را زیر نظر می‌گیرم و از بخش‌هاي غیرکلیشه‌ای آن استفاده می‌کنم. در مورد مجید صالحی هم این گونه بود. حتی در مورد کسانی که قبل از این هم با هم کار کرده ایم همین طور است.هنرپیشه زمانی هنرپیشه نیست که تکراری باشد.ازمواردخاص که درتاریخ سینما موجود است ورفته رفته به تیپ‌هاي جذاب ودوست داشتنی تبدیل شده اندبگذریم.
  با اين وجود فكر  می‌كنم اين بد شانسي مجيد صالحي بود كه فيلم در جشنواره فجر اكران نشد. 
به نظرم از خوش شانسی مجید صالحی بود. چیز ارزشمندی را از دست نداده است.
  با اين اوصاف يعني نمی‌خواهيد در دوره‌هاي بعدي جشنواره فجر شركت كنيد؟
نظرم را قبلا گفته ام. دوست دارم به اتفاقات مهم‌تری فکر کنم.
  به اعتقادمن كاهاني يك اصلاح طلب اجتماعي است واين مسئله را درفيلم هايش  می‌توان به وضوح ديد چراكه در ته ذهنش يك جرياني جاري است كه انگارخواهان اصلاح شخصيت‌هاي فيلمش است.شخصيت هايي كه بخشي از اين جامعه هستند.در«بيست»پرستويي تغييردر رفتار و روال زندگي اش را  می‌پذيرد.در اسب…»عطاران درنهايت پول هايش را  می‌بخشدو در«بي‌خودوبي جهت» جواهريان باوضع موجود كنار  می‌آيدو به پيشنهاد ديگران تن  می‌دهد.از اين منظر«استراحت مطلق»هم يك فيلم بانگاهي رو به جلواست كه تغييري را با خود به همراه دارد.نظر خود شما در اين باره چيست؟
از آدم هايي كه  می‌خواهندنشان دهندخيلي  می‌فهمند بيزارم.دوست ندارم ديگران فكر كنند كه  می‌خواهم دانسته هايم را به ديگران انتقال بدهم.به طور كل آد می‌هستم كه خيلي مغرورم و به وقتش هم خيلي متواضعم.البته اينكه كجاوجلوي چه كساني اين رفتارها را دارم هم خيلي مهم است.به همين دلايل من خودم نبايد از ديدگاهم حرف بزنم.بهتر است كه تماشاگر استنباط‌هاي خودش را داشته باشد.هركس يك وظيفه اي دارد.منتقد وظيفه اش فيلم ديدن و نقد كردن است.من وظيفه‌ام فيلم ساختن است.براي همين هرچقدر كه منظورم را توضيح بدهم تاثير درستي نخواهد داشت.چون هر كسي از هر فيلم يك تاثير  می‌پذيرد و ممكن است تاثيري كه شما گرفته ايد با ديگري متفاوت باشد.اين بخش از فيلمسازي را خيلي دوست دارم. فيلم‌هاي من حد وسط ندارد و تا حالا نشده كه بگويند فيلم‌هاي من آثار متوسطي هستند.الان درباره «استراحت‌مطلق» هم اين اتفاق افتاده و عده‌اي  می‌گويند اين فيلم بهترين اثر كاهاني است و عده‌اي هم معتقدند آشغال است.من اين را دوست دارم كه حدوسطي براي فيلم هايم وجود ندارد.اينكه ازكنار فيلم‌هاي من راحت ردن می‌شوند افتخارمن است.
  درباره پايان بندي اين فيلم هم صحبت كنيم.در اين فيلم برخلاف فيلم‌هاي ديگرتان انگار پايان فيلم رها شده است و شايد پايانش  می‌شد سقوط بيشتري داشته باشد.
شما اگر اين پايان بندي را حذف كنيددر ذهن‌تان چه اتفاقي را  می‌توانيد جايگزينش كنيد.اصلا در صورت حذف، معناي استراحت مطلق رنگ  می‌بازد.اين فيلم اصلا پايان ندارد كه بخواهد باز يابسته باشد.فيلم با پايان شروع  می‌شود.ما داريم داستان زني را روايت  می‌كنيم كه شهرستاني است و آن اتفاق اول فیلم برايش  می‌افتد و در طول فيلم بازگشايي  می‌شود كه چرا به اين نقطه رسيده است.اين فيلم كاملا نااميد‌كننده است و من به كساني كه معترضند چرا در فيلم اميدي وجود ندارد حق  می‌دهم.
  كمی‌درباره نحوه طراحي و انتخاب پوستر فيلم‌هاي تان  می‌خواهيم صحبت كنيم.چرا كه در پوستر فيل می‌مثل«اسب حيوان نجيبي است»بازيگران هم عرض يكديگر ديده  می‌شوند اما به طور مثال در پوستر فيلم «بي خودوبي جهت»كاراكترها در يك قالب عمودي قرار  می‌گيرند.آيا اين نوع طراحي را به آثار ديگرتان هم  می‌توان تعميم داد و نقش شما را در انتخاب آن پررنگ ديد؟
نقش بيشتر را طراحان هنري برعهده دارند.من اطلاعات لازم را به آنها  می‌دهم  وهمچنين بركليت كار نظارت  می‌كنم امااين‌طور نيست كه حتما از صفرتاصدپوسترها را به طور كامل خودم زيرنظر داشته باشم.اتفاقا در فيلم‌هاي قديمی‌تري كه ساخته ام  كمتر به اين بخش كار توجه  می‌كردم اما الان سعي  می‌كنم نظارت دقيق تري داشته باشم.ضمن اينكه يك سري از تصاويري را كه در جاهاي مختلف ممكن است ببينيد پوستر اصلي فيلم نيستند و هركسي بنا به استفاده اي كه از آن دارد خودش تصويري را طراحي  می‌كند.مثلا درسايتي  می‌بينيم كه بنري درمعرفي فيلم قرار  می‌گيردكه اصلاپوسترفيلم نيست.البته ماخودمان هم بنا به كاركردپوسترها درمحيط داخلي سينما يا براي اكران فيلم درجشنواره‌هاي داخلي وخارجي پوسترهاي متعددي را منتشر می‌كنيم كه طبيعتا طرح‌هاي متفاوتي را دربر می‌گيرد.
  گفتید تماشاگران را به نوعی معلم خود دانستید و فیلم را با مردم دیدید.
قبلا هم گفته ام که از واکنش‌هاي طبیعی تماشاگران، بیشترین چیزها را یاد می‌گیرم.این نه فروتنی است نه اغراق. آن‌ها بدون منت،بهتر از همه به من یاد می‌دهند که اشکال کارم کجاست.




عبدالرضا کاهانی: پیشنهاد روحانی دانشگاه را قبول نکردم/خیلی از آنها که در حمایت از فلسطین فیلم می‌سازند در شرایط متضاد می‌توانند فیلمی بسازند به نفع اسرائیل!

سینماژورنال: عبدالرضا کاهانی کارگردان سینمای ایران محال است گفتگویی کند و در آن حرف یا سخنی جنجالی مطرح نشود.

به گزارش سینماژورنال این کارگردان که این روزها “استراحت مطلق” را روی پرده دارد در تازه ترین گفتگویش نیز کم سوژه و تیتر در اختیار رسانه ها قرار نداده است.

پیشنهاد روحانی دانشگاه را نپذیرفتم

یکی از این سوژه ها جایی است که او درباره گرفتاری های مالیش حین تلاش برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد سخن گفته است. کاهانی به “هفت صبح” گفته است: فوق لیسانس کارگردانی قبول شده بودم و شرایط مالی خوبی نداشتم، تازه هم ازدواج کرده بودم. دانشگاه مدلهای مختلفی داشت تا با کسانی که پول ندارند راه بیاید.

وی ادامه می دهد: با یک روحانی که مسئول امور فرهنگی دانشگاه بود مشکلم را مطرح کردم و گفتم حتی ممکن است درسم را رها کنم. پیشنهاد داد که بروم برای دانشجویان دوره فوق لیسانس مبانی کارگردانی و بازیگری درس بدهم در حالی که خودم 23 سالم بود. پیشنهاد چشمگیری بود چون قرار بود حقوق این تدریس به حساب فوق لیسانسم گذاشته شود اما قبول نکردم!

کاهانی درباره دلایل این رد پیشنهاد بیان می دارد: احساس می کردم مال آن موقعیت نیستم. آن راه، راه من نیست در حالی که میدیدم خیلی از همکلاسان تلاش میکنند در آن دانشگاه درس بدهند اما من دنبال شغل نبودم و درس را رها کردم.

چیزی که مرا بیشتر از هر چیز رنج می دهد این است که آدمها بی‌شخصیت شوند

کارگردان آثاری چون “هیچ” و “بیخود و بی جهت” در جایی دیگر از گفتگویش طعنه ای می زند به سفارشی سازان و می گوید: چیزی که مرا بیشتر از هر چیز رنج می دهد این است که آدمها بی شخصیت شوند مثلا فیلم بسازند علیه  آمریکا و بعدا فیلم بسازند در حمایت از این کشور.

خیلیها از اینها که در حمایت از فلسطین فیلم می سازند در شرایط متضاد می توانند فیلمی بسازند به نفع اسرائیل

به گزارش سینماژورنال کاهانی در بیانی عجیب می افزاید: خیلیها از اینها که در حمایت از فلسطین فیلم می سازند در شرایط متضاد می توانند فیلمی بسازند به نفع اسرائیل! همیشه فکر میکنم خیلیها که سینه ستبر می کنند و درباره جنگ و سینمای مقاومت و دفاع مقدس که برای ما هم محترم است حرف می زنند ممکن است حاضر باشند علیه آن هم فیلم بسازند. معیار برای آنها پول، دوربین و امکانات است.




با پخش تیزرهای “استراحت مطلق” در جوار “فاطما گل” اکران جهانی “استراحت مطلق” آغاز شد؟!

سینماژورنال: در شرایطی که تازه ترین فیلم عبدالرضا کاهانی با نام “استراحت مطلق” همچنان با ممنوعیت پخش تیزرهای تلویزیونی روبروست اما در روزهای اخیر اتفاقی جالب برای این فیلم رخ داده است.

به گزارش سینماژورنال این اتفاق عبارتست از پخش تیزرهای این فیلم از یکی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان.

این شبکه ماهواره ای همان شبکه ای است که سریال معروف “فاطما گل” را روی آنتن می فرستد و حالا با پخش تیزرهای “استراحت مطلق” از این شبکه مخاطبان “فاطما گل” هم با فیلم تازه کاهانی آشنا می شوند!

آیا این پخش تیزر عواقب دارد؟

هنوز معلوم نیست که پخش تیزرهای یک فیلم داخلی از شبکه های ماهواره ای عواقبی را برای صاحبان فیلم دارد یا نه.

یک دهه پیش زمانی که تعدادی از خوانندگان داخلی کلیپهای مجاز خود را برای پخش در اختیار شبکه های ماهواره ای قرار دادند با مجازاتی به نام ممنوع الکاری از کوتاه مدت تا بلندمدت مواجه شدند با این حال درباره پخش تیزر وضعیت مشخص نیست.

البته که این را هم باید درنظرگرفت که صاحبان یک محصول سینمایی اگر بتوانند شرایط پخش تیزرهای خود از رسانه ملی را داشته باشند هیچ گاه به سراغ شبکه های ماهواره ای نمی روند و اگر بناست درباره این ماجرا تصمیم گیری خاصی صورت گیرد حتما باید درباره عملکرد سلیقه ای مدیرانی که اجازه پخش تیزرهای یک محصول مجوزدار از ارشاد را نمی دهند هم در این تصمیم گیری دخیل باشد.

شاید هم بناست پخش جهانی “استراحت مطلق” آغاز شود…

به گزارش سینماژورنال پخش تیزرهای “استراحت مطلق” از این شبکه ماهواره ای واکنشهای مختلف سینماگران و مخاطبان را در فضاهای مجازی به دنبال داشته است و از همه جالبتر واکنش یکی از فیلمنامه نویسان و کارگردانان مشهور سینمای ایران است که با طعنه ای این پخش تیزرها را مرتبط دانسته بود به اکران های خارجی “استراحت مطلق” که احتمالا در کشورهایی مانند انگلیس یا مالزی صورت خواهد گرفت؛ یعنی کشورهایی که دفاتر اصلی این شبکه در آنها قرار دارد.




اشاره غیرمستقیم مجید صالحی به کارگردان کپی ایرانی “خماری”؛ اصلا بلد نبود به مونیتور نگاه کند

سینماژورنال: مجید صالحی بازیگری که چه در سینما و چه در تلویزیون بیشتر به عنوان تیپ ثابت آثار طنز او را دیده ایم این روزها “استراحت مطلق” را روی پرده دارد.

به گزارش سینماژورنال صالحی در “استراحت مطلق” عبدالرضا کاهانی در نقشی فرسنگها دورتر از تیپ کمیک همیشگی اش ظاهر شده است. نقش جوانی دور از اجتماع که درست کنار محل کارش زندگی میکند و همین مساله است که شکلی بدوی به زندگیش داده است.

مجید صالحی اکران این فیلم را بهانه ای کرده تا در گفتگویی تفصیلی به برخی از فراز و فرودهای کارنامه بازیگریش اشاره کند.

یکی از جالب ترین و در عین حال دردناک ترین سخنان صالحی در این گفتگو که با “فیلم” انجام شده جایی است که وی درباره قبول برخی پیشنهادات بی کیفیت به دلیل درگیری با معالجه هزینه بر بیماری مادرش حرف زده است.

صالحی با صراحت از این می گوید که به دلیل بیماری مادرش در برهه ای از زمان مجبور شده نقشهایی را ایفا کند که علاقه ای به آنها نداشته و در این میان اشارات غیرمستقیمی هم کرده است به فیلمی با نام “همه چی آرومه” ساخته جوانی به نام مصطفی منصوریار.

ناچار با کسی کار کردم که نمی توانست صحنه را هدایت کند

مجید صالحی در این باره میگوید: در دوران بیماری مادرم ناچار با کسی کار کردم که نمی توانست صحنه را هدایت کند و اصلا بلد نبود به مونیتور نگاه کند. طبق فیلمنامه همه چیز در تهران پیش می رفت ولی ناگهان او هوس کرد در کیش ادامه دهد.

گفتم بخاطر بیماری مادرم نمیتوانم به کیش بروم اما می گفتند چوب لای چرخ پروژه می گذارد

به گزارش سینماژورنال صالحی می افزاید: حالا فکر کن این فیلم را با همه حاشیه هایش برای مشکلهای مالی ات و مراقبت از مادر بیمارت قبول کرده ای و حالا باید بروی کیش! میگفتم من اصلا بخاطر بیماری مادرم و نزدیک بودن به او قبول کردم و نمیتوانم به کیش بروم اما می گفتند صالحی چوب لای چرخ پروژه میگذارد.

تنها فیلم صالحی که در کیش می گذرد کپی درجه سوم “خماری” است

به گزارش سینماژورنال اگر نگاهی بیندازیم به کارنامه بازیگری صالحی تنها یک فیلم است که بخشهایی از فیلمبرداری آن در کیش گذشته؛ آن فیلم هم “همه چی آرومه” نام دارد که در سال 89 و  درست چند ماه بعد از انتشار قطعه ای موزیکال به همین نام از خواننده ای زیرزمینی تولید شد.

این فیلم اما برخلاف قطعه مذکور یک کپی درجه سوم از فیلمی به نام “خماری” محصول 2009 آمریکا ساخته تاد فیلیپس بود.

 “همه چی آرومه” سعی کرده بود اغلب نماهای”خماری” را کپی کند و البته همین کپی کاری بدون توجه به عدم ظرفیتهای منبع برای ایرانیزه شدن تبدیل به پاشنه آشیل کار شد و فیلم مورد توجه قرار نگرفت.




فیلمساز مستقل ما کاهانی(!) فیلمساز مستقل آنها “جان فاوریو”/یکی امید می‌دهد و دیگری نومید می‌کند

سینماژورنال/حمید لازمی: فیلم “سرآشپز/ chef” یک فیلم کم خرج و مستقل است؛ کارگردانش جان فاوریو است که تجربه ساخت آثار پرخرج “مرد آهنی” و “کابوی ها علیه بیگانگان” را دارد اما او در “سرآشپز” بازگشته است به سبک خودش.

 به گزارش سینماژورنال فیلم تازه فاوریو به شدت روح بخش و مفرح است. ستارگان خوبی هم دارد که به واسطه رفاقت با کارگردان آمده اند و در فیلم بازی کرده اند؛ از “رابرت داونی جونیور” و “اسکارلت یوهانسون” تا “داستین هافمن”.

داستانگوی انسانی

امکان ندارد با دیدن نحوه پختن های سرآشپز هوس نکنید در لذتش سهیم نباشید. فاوریو در این کار به سراغ سوژه ای دستمالی شده رفته اما خیلی خوب لذت آشپزی را به شما انتقال می دهد.

یادمان نرفته که انیمیشن “راتاتویل” هم به گونه ای مدهوش کننده همین کار را کرده بود اما “سرآشپز” واقعگرایانه تر است.

“سرآشپز” یک فیلم بزرگ اجتماعی است؛ یک داستان گوی ایده آل گرا؛ انسانی و کاملا درک کننده زمانه و اجتماعش. چقدر خوب معضلاتی که در فیلم ارائه میشود را درک می کنیم. حتی ما که در جامعه ای از نوع دیگری زیست می کنیم نیز خیلی خوب از فیلم پند می گیریم.

 به جای نمایش یأس، امید می دهد

دلیل این امر آن است که کارگردان قضاوت نمی کند و فقط سعی دارد خیلی خوب راهکار ارائه دهد.

این همان سینمایی است که خودش را از مسئولیت داشتن نسبت به مخاطب مبرا نمی داند و مثل برخی از شبه روشنفکران ما مرتب نمی گوید هنرمند وظیفه اش فقط نمایش معضلات است و بس.

بجای نمایش یأس که سینمای ما این سالها در آن استاد شده یکی مثل فاوریو می آید و همه محدودیت های دست ساز را در هم می شکنند و قدرت انسان را به نمایش می گذارند؛ انسانی که می تواند دنیایی را با عوض کردن و متحول کردن درونش عوض کند.

 نمونه ایرانیش هم فیلمی بود که همه اش از بدبختی می گفت

به گزارش سینماژورنال در ایران و با همین محوریت فیلمی داشتیم به نام “بیست” ساخته عبدالرضا کاهانی که اتفاقا در زمان خود مطلوب مدیران سینمایی هم بود. آن فیلم داستان رستورانی را می گفت که بیست روز دیگر بسته خواهد شد.

بیست
علیرضا خمسه؛ سرآشپز فیلم “بیست”

رستورانی که همه کارگرهایش بدبخت و بیچاره اند و زندگی شان به یک پاسخ صاحب رستوران بسته است. تنها روزنه امید زندگیشان همین رستوران فکسنی است که مشغول کارند و رونق هم ندارد. هیچ کس هم جرأت تجربه مسیری جدید برای بهبود اوضاع را ندارد تا اینکه خود صاحب رستوران منجی شود…

سرآشپز
جان فاوریو(وسط)؛ سرآشپز فیلم “سرآشپز”

در نقطه مقابل “سرآشپز” است که همه اش چالش، عشق به خانواده، عشق به کار و تخصص، یافتن راه های نو و امتحان کردن تجربه های جدید را به رخ می کشد. درست در امتداد ضرب المثل معروف ایرانی که “خدا گر ز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید در دیگری”.

 قهرمانی معمولی که زیر یوغ نمی رود

قهرمان فیلم “کارل کاسپر” که در ساختار درام نمونه یک قهرمان درست اجتماعی محسوب می شود با بازی خود کارگردان نقش آفرینی شده است؛ این قهرمان وقتی با راه بسته ای روبرو می شود و نمی خواهد زیر یوغ صاحب کارش برود معطل نمی ماند. به چنان ریسک بزرگی دست می زند که گذشته راکد مانده اش را نیز دگرگون می کند و خودش را اثبات می کند.

همان ابزار مدرنیته (توئیتر) که او را زمین زد به کمکش شتافته و معروف و مشهور و دوست داشتنی اش می کند و توجهات را به او جلب می کند. این قهرمان معمولی در زمینه کاری خودش پیشروی می کند مرید و پیرو پیدا می کند و کائنات را به خدمت می گیرد، خوشبخت می شود و بهشت برین خود را می سازد. این عین رسالتیست که همه ما داریم و اکثرا غافلیم.

مستقل اما فاخر

فیلم “سرآشپز” را ببینید و متوجه شوید یک فیلم در عین کم خرجی و مستقل بودن چقدر می تواند فاخر و بزرگ باشد و در عین اجتماعی بودن چقدر انسانی و آموزنده و البته سرگرم کننده.




عبدالرضا کاهانی: به وزارت ارشاد رفتم و گفتم تا وقتی مجوز “استراحت مطلق” را ندهید، نمی‌روم!/برای چرکین‌نشان دادن، مجبور بودم مردان برهنه را در فیلم بگنجانم!

سینماژورنال: تازه ترین فیلم عبدالرضا کاهانی “استراحت مطلق” از جمله آثار اکران نوروزی سینماها بوده است.

 به گزارش سینماژورنال این فیلم هرچند ممنوعیت پخش تیزرهای تلویزیونی داشت ولی فروش اش آن قدرها هم بد نبود و به نسبت آثاری مانند “طعم شیرین خیال” و “روباه” فروش بمراتب بهتری را تجربه کرد.

 کاهانی کارگردان فیلم در تازه ترین گفتگوی خود پیرامون “استراحت مطلق” که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده علاوه بر ذکر توضیحات کامل درباره فضای فیلمش و آدمهای داستان درباره پاره ای موارد سوءتفاهم برانگیز اثر و مثلا برهنه بودن مردان داستان صحبت کرده است و این را گفته که استفاده از چنین نماهایی برای نمایش چرکی فضای درام است.

 به گزارش سینماژورنال کاهانی به جز اینها نکاتی را درباره روندی بیان کرده است که منجر به دریافت پروانه نمایش شده است. او به صراحت این مساله را بیان کرده است که برای گرفتن پروانه نمایش به وزارت ارشاد رفته و آن قدر آنجا نشسته که پروانه نمایش را صادر کرده اند!

سینماژورنال متن کامل گفتگوی کاهانی را ارائه می دهد:

در تراکت‌های تبلیغاتی فیلم نوشته شده «نمایش فیلم برای افراد زیر ١٤سال ممنوع.» نظرتان درباره این نکته چیست؟
اگرچه سازمان سینمایی هم اصرار داشت این ممنوعیت برای زیر ١٤سال اعمال شود، ولی دست‌کم خودم در این بخش موافق بوده و هستم. نکته عجیبی نیست. در دنیا مرسوم است. بالاخره بعضی فیلم‌ها مناسب برخی افراد نیستند. من هم دوست ندارم کودکان و نوجوانان زیر ١٤سال با فیلمی مواجه شوند که بعضی از صحنه‌های آن مطابق شرایط سنی‌شان نیست.
با این کار خواستید به معذوریات اخلاقی و عرفی جامعه احترام بگذارید؟ ‌
بله. در همه‌جا مرسوم است و مشکلی با این موضوع ندارم.
می‌دانیم فیلم برای اکران عمومی ممیزی‌هایی را پشت‌سر گذاشت. چگونه با این موضوع کنار آمدید؟
اواخر مهرماه امسال، نسخه نهایی فیلم را به وزارت ارشاد برای دریافت پروانه نمایش ارایه کردیم تا بلافاصله آن را اکران کنیم. چون حتما می‌دانید فیلم در فصل بهار ساخته شد و هدف ما این بود که در پاییز آن را اکران کنیم تا سرمایه راکد نماند.
اما درنهایت چنین نشد و فیلم با موانعی برخورد کرد؟ ‌
بله. منتها زمانی که فیلم به وزارت ارشاد رفت، اصلاحیه‌هایی به فیلم زدند که من در ایران نبودم. ١٦مورد اصلاحیه بود که به زمان و مفهوم فیلم صدمه می‌زد. من با ممیزی تا جایی راه می‌آیم که به فیلم صدمه‌ای نزند. ممیزی‌ای که الان در فیلم اعمال شده، ‌خوشبختانه به فیلم صدمه نمی‌زند. ولی رسیدن به این مرحله، حدود شش‌ماه از وقت ما را گرفت تا بتوانیم یکدیگر را توجیه کنیم.
درحال حاضر چندمورد از ١٦مورد اصلاحیه اعمال شده است؟
حدود پنج، شش‌مورد.
پیشتر با قاطعیت اعلام کردید فیلم را در بازه زمانی اکران نوروزی به نمایش درمی‌آورید. باوجود مشکلات پیش‌آمده، ‌پرسیدم چه کسی به شما مجوز اکران خواهد داد که پاسخ دادید مجوز آن را از خدا می‌گیرم. طبیعتا خداوند که «مسبب‌الاسباب» است، برای اعمال اراده خودش، ‌کارگزارانی دارد. کارگزاران فیلم شما در این مسیر چه کسی یا کسانی بودند؟
می‌خواهید بگویید دست‌هایی پشت پرده وجود داشته؟
 به هرشکل این سوال برایم مطرح شده؟ ‌
پافشاری کردم.
حمایتی از سوی آقای ایوبی صورت نگرفت؟
ایشان نظر خود را دادند. من خودم به وزارت ارشاد رفتم و گفتم تا وقتی مجوز مرا ندهید، نمی‌روم. این کاری بود که کردم. آنقدر در راهرو سازمان سینمایی سرپا ایستادم که به چندساعت هم رسید. گفتند در شأن شما نیست، بروید. من هم گفتم تا زمانی که پروانه نمایش فیلم برای اکران نوروز که از ٢٠اسفند شروع می‌شود را نگیرم، به خانه نمی‌روم.
مرسوم است اکران‌های نوروزی به شرکت‌های بزرگ پخش و بانفوذ می‌رسد. چگونه توانستید این سد را بشکنید؟
عده‌ای بدون استدلال فکر می‌کنند همه‌چیز متعلق به آنهاست. مگر بقیه آدم نیستند؟ مگر بقیه مرده‌اند؟ من به این‌چیزها مثل شرکت‌های بزرگ و کوچک فکر نمی‌کنم. فقط خواستم فیلمم اکران شود. دلایل موجه و منصفانه‌ای هم برای آن داشتم. فیلم در بهار و با هزینه شخصی ساخته شد. به اندازه کافی سرمایه شخصی‌مان خوابیده بود. ضمن اینکه برای گرفتن پروانه نمایش از مهرماه در نوبت بودم و می‌خواستم آن را پاییز اکران کنم. اما ممیزی مرا به نوروز کشاند.
 به‌اصطلاح دندانی برای اکران نوروزی تیز نکرده بودید؟ ‌
اصلا.
اما می‌دانید فصل پاییز هم فصل خوبی برای اکران نیست؟
فصل برای من مهم نیست، مثلا فیلم‌های «بی‌خود و بی‌جهت» و «اسب حیوان نجیبی است» هم در ماه محرم اکران شد. برای من این مهم است فیلم روی پرده بیاید که آمد. البته خوب است عده‌ای بفهمند همه‌چیز در اختیار آنها نیست. آدم‌هایی هم هستند که قدرت‌هایی از نوع دیگر دارند.
شخصیت محوری داستان «استراحت مطلق»، ‌زنی است با موقعیت خاص خود که برای رفع مشکل زندگی‌اش مجبور است با پیرامون خود- به‌خصوص مردان – به تعامل دست بزند. اما این‌بار به جای زن، مردان پیرامون او هستند که مشکل دارند. چنین نگاهی را در سینمای ایران تجربه نکردیم؛ زنی که سرش به کار خود است، اما مردان او را رها نمی‌کنند؟
اصولا وظیفه من نیست که بگویم زنان مشکل دارند یا مردان. معتقدم اینگونه نگاه‌کردن، نگاه درستی نیست زیرا شما به‌طور قاطعانه نمی‌توانید بگویید چه کسی مشکل دارد و چه کسی مشکل ندارد. من قصه‌ای را روایت می‌کنم از زنی که همسر سابقش، با اینکه از او جدا شده، از او دست برنمی‌دارد و برای او مزاحمت‌هایی به وجود می‌آورد. این زن به دلیل اینکه حق حیات و بچه‌ای دارد، باید زندگی کند. حالا که جدا شده، دوست دارد روی پای خود بایستد. باید کسب درآمد کند؛ کسب درآمدی که موجب دیدن فضای مسموم جامعه می‌شود که البته از همان ابتدا متوجه می‌شویم یکی از این آدم‌ها قرار است به این خانم صدمه‌ای وارد کند.

استراحت مطلق
استراحت مطلق

با وجود نگاه‌های طماع، در نهایت هیچ‌کدام از این مردان به این زن صدمه نمی‌زنند، بلکه جامعه است که به او ضربه می‌زند؟ ‌
بله. هیچ‌کدام به آن شکلی که یک درام نیاز دارد، به این زن صدمه نمی‌زنند. اما، زن از جایی صدمه می‌خورد که ما انتظار آن را نداریم.
منظورتان، ‌نگاه حذفی است که در جامعه مرسوم است. یعنی هر کس از ما نیست، ‌باید حذف شود؟ ‌
در چنین جامعه‌ای انگار بهتر است که این نوع آدم‌ها نباشند. در فیلم، چند دیالوگ وجود دارد که به این نکته اشاره می‌کند. مثل «تهران اینقدر بزرگ هست که بشه توش گم شد» یا «اگر اینجا بمیرم کسی مرا پیدا نمی‌کند»، آدم‌های دیگر هم همین وضع را دارند. آنها هم خیلی متفاوت نیستند. وقتی جنسیتی به آنها نگاه می‌کنید، ممکن است تفاوت‌هایی در آنها وجود داشته باشد. ولی آنها هم، همین وضع را دارند. بالاخره روزی جامعه به آنها هم ضربه می‌زند. من در فیلم‌هایم دوست ندارم صددرصد آدم بد یا خوب داشته باشم. من طرفدار آدم‌های میانه هستم. چون آدم‌هایی که ضعف ندارند، شبیه آدم نیستند.
برخی‌ها اعتقاد دارند براساس تعریف کلاسیک شخصیت‌پردازی در فیلمنامه، ‌‌آدم‌های فیلم به مرز شخصیت نمی‌رسند و شخصیت‌پردازی‌ها کامل نیست. نظرتان چیست؟ ‌
هرکدام شخصیتی دارند و هر بازیگری شخصیتی را بازی می‌کند. کدهای زیادی برای هر شخصیت وجود دارد که می‌توانیم به درونیات آن آدم پی ببریم. مثلا نقش «رضوان» را که خانم فریده فرامرزی بازی می‌کند را چطور می‌توانیم بگوییم که شخصیت نیست. یا نقشی که امیرشهاب رضویان، آقای خسروی، بازی می‌کند. اصلا اینکه من شهاب رضویان را انتخاب کردم به همین دلیل است. وگرنه آدم‌های تیپیکال زیادی در سینما بودند – اسم نمی‌آورم – و می‌توانستند این نقش را بازی کنند. اگر آقای رضویان در فیلم بازی می‌کند، حضورش کمک می‌کند که شخصیتی خلق شود. یا نقش حامد که بابک حمیدیان بازی می‌کند را چطور می‌توانیم بگوییم شخصیت نیست.
 یعنی معتقدید شخصیت‌های فیلمنامه با وجود بازیگر تکمیل می‌شود. مثل نگاهی که آرتور میلر دارد که معتقد است شخصیت با بازی بازیگر تکمیل می‌شود؟
وقتی من از رضا عطاران برای این فیلم دعوت می‌کنم، نمی‌خواهم رضا عطاران شبیه آدم‌های فیلم‌های قبلی‌ام شود. به‌همین‌دلیل همزمان، هم به شخصیت و هم به بازیگر فکر می‌کنم. اینها مکمل یکدیگرند. حالا از نظر تماشاگر چه چیزهایی می‌تواند برای عطاران جدید باشد؟ بالاخره معتقدم جدا از خلق اثر هنری، این هنر باید در معرض نمایش قرار گیرد. این هنر باید در گیشه موفق باشد تا در کارهای بعدی به کمک ما بیاید. اینها بخشی از جذابیت‌هایی است که می‌تواند تماشاگر را همراه کند.
 اصولا در فیلم‌هایتان از بازیگران طنز بهره گرفته‌اید و با توانمندی‌های جدیدی از ایشان آشنا می‌شویم که پیش از آن ندیده بودیم. در فیلم «استراحت مطلق» این اتفاق برای مجید صالحی افتاد. براساس چه معیاری ایشان را انتخاب کردید؟ ‌
اگر مجید صالحی انتخاب می‌شود، به‌دلیل نگاهی است که به بازیگران دارم. با احترام به کارهایی قبلی‌شان، هیچ‌وقت آنها را تک‌بعدی نمی‌بینم. کارهای گذشته آنها، ملاکی برای انتخاب در فیلم‌هایم نیستند. درعوض به این نکته توجه می‌کنم حضور یک بازیگر در فیلم، چه هیجانی می‌تواند به فیلم و قصه ما بدهد. اگر شما تصویر قبلی‌ای که از مجید صالحی دارید را از ذهنتان پاک کنید، آن وقت می‌توانید به‌درستی انتخاب من پی ببرید. فقط در انتخاب‌ها نباید ترسید.
 چرا علاقه‌مندید از بازیگران کمدی در نقش‌های جدی استفاده کنید؟
آنها بازیگران خوبی هستند. به‌نظرم ما باید نگاه‌مان را به آدم‌های دوروبرمان عوض کنیم. چون دیگر ابعاد آنها را نمی‌بینیم و تواناییشان از نظر ما گم می‌شود. کلا از اینکه فکر می‌کنند بازیگر فقط باید مردم را بخنداند یا به گریه بیندازد، رنج می‌برم. این تقسیم‌بندی‌ها را دوست ندارم. به‌نظرم بازیگر کسی است که توانایی ایفای نقش‌های متفاوت را داشته باشد. او هم می‌تواند گریه بیندازد و هم بخنداند. مجید صالحی یکی از کسانی است که احساس کردم این انرژی و توانایی را دارد. ضمن‌اینکه علاقه‌ای که خودش وارد فیلم کرد و انرژی‌ای که به سایر بچه‌ها داد، تاثیرگذار بود. روزها و ساعت‌های زیادی تمرین کرد. اگر شما می‌گویید در فیلم خوب است یا می‌شنوید که خوب بازی کرده، دلیلش این است که حتما شجاعتی از سوی من و انرژی‌ای از سوی او خرج شده است.
کلا در فیلم‌های‌تان به طبقه فرودست جامعه توجه می‌کنید. به‌این‌معنی که از زاویه لانگ‌شات، به‌نظر می‌رسد زندگیشان متعفن و سراسر نکبت است، اما شما آن‌قدر به آنها نزدیک می‌شوید که وجوه دیگری از زندگی آنها را به نمایش می‌گذارید که حتی دوست‌داشتنی به نظر می‌رسند. چرا؟
واقعا نمی‌شود این‌طور نگاه کرد. گاهی اوقات آدم‌های شیکی می‌بینید که بوی تعفن می‌دهند! من آدم‌های فیلم‌هایم را می‌شناسم و دوستشان دارم. به‌همین‌دلیل حاضر نشدم حامد، (بابک حمیدیان) با وجود ضعف‌هایی که دارد، کاملا منفی به‌نظر برسد. به‌همین‌دلیل صحنه مشترک سیگارکشیدن او با صابر (مجید صالحی) را در فیلم گذاشتم و صحنه را طوری برگزار کردم که خودش هم به رویاهای خودش بخندد و رویاهای خودش را مسخره کند تا برای تماشاگر هم دوست‌داشتنی بشود. زندگی مجموعه‌ای از این اتفاقات است. آدم‌هایی که دوستشان داریم، همیشه که دوستشان نداریم. گاهی اوقات از آنها بدمان می‌آید و زمانی هم خوشمان. من کمتر آدمی را سراغ دارم که همیشه خوب باشد.
وجود برخی از صحنه‌های فیلم این پرسش را مطرح می‌کند که کارکردشان در فیلم چیست؟
مثلا چه صحنه‌هایی؟
مثلا چرا دیالوگ‌هایی که میان زن و مرد (فریده فرامرزی و رضا عطاران) درخانه مطرح می‌شود، حتما باید میان بازیگرانی رخ بدهدکه در دنیای واقعی زن و شوهر هستند؟ صحنه قولنج شکستن یا صحنه فوتبال‌بازی؟ کرم‌های خاکی و توالت‌فروشی و برهنه‌بودن مردان و…؟
خب آن صحنه‌ها برای ایجاد فضاسازی بود. من برای اینکه لایه‌های دیگر فیلمم را مطرح کنم، مجبورم تصاویری را به نمایش بگذارم تا روی ناخودآگاه تماشاگر تاثیر بگذارم. اینکه اساسا فریده فرامرزی که زن واقعی رضا عطاران است، چرا در این فیلم بازی می‌کند و قولنج او را می‌شکند و… یا مردان فیلم برهنه هستند همه اینها برای فضا‌سازی است. برای چرکین‌نشان دادن، مجبور بودم چنین نماهایی در فیلم بگنجانم. چون این فضاسازی‌ها مسیری ایجاد می‌کند که فیلم در دل خودش بتواند حرفش را پیش ببرد.
 آن حرف چیست؟
آن حرف را باید تماشاگر درک کند. گفتنی نیست.
 چرا اسم فیلم را «استراحت مطلق» گذاشتید؟
همه به‌گونه‌ای در استراحت مطلق به‌سر می‌برند. به خصوص وقتی ماجراهایی که بر زن رفته را می‌بینیم بیشتر به این باور می‌رسیم که بعضی‌ها نباید باشند. بعضی‌ها اگر نباشند، جامعه هم راحت‌تر است. استراحت مطلق کنایه‌ای است به ضد زندگی و سکون.
 آیا این فیلم محصول شرایط خاصی است؟
داستان فیلم از ماجرای واقعی گرفته شده که برایم مساله شد.
 منظورم شرایط خاصی از جامعه ماست؟
هر قصه‌ای ممکن است با شرایط اجتماعی و سیاسی و… در جامعه ارتباط داشته باشد. به این دلیل که هر آدمی که زنده است و نفس می‌کشد، دیدگاه اجتماعی و سیاسی و… دارد. فیلم می‌تواند سیاسی نباشد ولی آدم‌های فیلم نمی‌توانند ذهنیت سیاسی، اجتماعی نداشته باشند. چون، هرکس در هر سنی و شرایطی دارای دیدگاهی است.
 چرا مرز طنازی درفیلم‌هایتان تا گروتسک پیش می‌رود؟
نمی‌دانم که جواب درست چیست. مهم آن چیزی است که سر صحنه می‌بینم و احساس می‌کنم. تا زمانی که تازه نباشد، به درد نمی‌خورد.
یعنی چه تازه نباشد؟
یعنی برای تماشاگر باید تازگی داشته باشد؛ یعنی تا جایی که امکان دارد باید به زندگی نزدیک و نزدیک‌تر شویم. وقتی به زندگی نزدیک‌تر می‌شویم، بوی تازگی می‌دهد. این تنها چیزی است که به ذهن من می‌رسد و می‌توانم بگویم.
 چرا به طبقه غیرمرفه شهری علاقه‌مند هستید؟
آگاهانه نیست. وقتی فیلم نوشته و بعد ساخته می‌شود، آن‌وقت متوجه می‌شوم که این فیلم در مورد چنین آدم‌هایی است. کلا در فیلم‌هایم به طبقه بالا و پایین و متوسط فکر نمی‌کنم. من فقط درباره مشاهداتم فیلم می‌سازم. شاید مشاهداتم در این طبقه می‌گنجند. شاید فیلم ساختن در مورد این طبقه برای من جذاب‌تر است. همه اینها را می‌گویم شاید!
 چرا فیلمنامه را به‌طور مشترک با سعید قطبی‌زاده نوشتید؟
نیاز به مشورت داشتم؛ چون نمی‌خواستم فضاهای فیلم‌های قبلی خودم را به طور کامل تکرار کنم. بنابراین با سعید قطبی‌زاده فیلمنامه را نوشتم. او زیاد فیلم می‌بیند. اطلاعات خوبی از سینما دارد. کمااینکه به درستی کمکم کرد تا من بتوانم ساختار بهتری در فیلم و جدیدتری داشته باشم. او به من کمک کرد تا در ساختار قصه از کجا به کدام نقطه بروم و چگونه فیلم را روایت کنم.
دلیل انتخاب ترانه علیدوستی چه بود؟
ترانه در میان بازیگران همسن‌وسالش برای این نقش با توجه به فیزیک، چهره و… مناسب‌تر بود و می‌دانستم همکاری با او جذاب خواهد شد.
 تحلیل‌تان از نظرات مردم درباره «استراحت مطلق» چیست؟
بهترین فیلم‌ها هم مخالفانی دارند. طبیعی است که «استراحت مطلق» مخالفانی داشته باشد و هم موافقانی. مهم این است که تعداد موافقان به‌مراتب بیشتر از مخالفان است. فیلم را درسالن‌های سینما با مردم تماشا کردم. داستان را به خوبی پیگیری می‌کنند و با لحظات فیلم درگیر می‌شوند.
 قصد ندارید فیلم «وقت داریم حالا» را در ایران اکران کنید؟
اکران‌کردن آن در ایران قدری سخت است، اما ناامید نیستم.




گلایه‌های مهران احمدی از عبدالرضا کاهانی؛ برویم ببینیم چه کسی دیگری را وارد هنر کرده است؟

سینماژورنال: مهران احمدی از جمله رفقای قدیمی عبدالرضا کاهانی است که از اولین تجربه کارگردانی بلند این کارگردان یعنی “آدم” نیز کنار وی حاضر بود.

به گزارش سینماژورنال این همکاری در سالهای بعد و در دیگر ساخته های کاهانی یعنی “بیست”، “آنجا”،”هیچ”، “اسب حیوان نجیبی است” و “بیخود و بی جهت” نیز ادامه داشت و احمدی علاوه بر بازیگری برای کاهانی به عنوان دستیار کارگردان یا برنامه ریز فعالیت می کرد.

البته در “بیخود و بی جهت” احمدی به جای اینکه بازیگر باشد فقط به عنوان مدیر تولید با کاهانی همکاری کرد.

با این حال اختلافاتی که میان این دو در جریان تولید “بیخود و بی جهت” ایجاد شده بود سبب ساز آن گشت که بعد از مهاجرت موقت کاهانی به فرانسه نیز میان این دو رفیق افتراقی شکل گیرد که نتیجه اش عدم حضور احمدی در ساخته اخیر کاهانی “استراحت مطلق” باشد.

البته که مهران احمدی به دلیل نجابت ذاتی اش کمتر سعی کرده درباره این افتراق سخن گوید با این حال تازه ترین گفتگوی تفصیلی اش با “بانی فیلم” موجب آن شد که به کنایه هم که شده از کاهانی گلایه کند.

سینما بین آدمها فاصله می اندازد

احمدی در جایی از گفتگو با در پیش گرفتن شیوه یکی به نعل زدن و یکی به میخ بیان می دارد: رضا کاهانی قطعا بسیار هنرمند، بسیار باهوش و بسیار کاربلد است اما سینما جایی است که آدمها را از هم استاپ می کند و فاصله می اندازد. این صنعت سینماست که باعث میشود آدمها قدر گذشته خود را ندانند و اصولا گذشته شان را فراموش کنند.

این بازیگر می افزاید: یادمان باشد چیزهایی در این دنیا هست که می تواند بیشتر از سینما ارزش داشته باشد؛ این را من مطمئنم.

اگر یک نفر را آوردی که گفت من به او بدهکارم هر چه خواست بهش می دهم

مهران احمدی در جایی دیگر از گفتگو بیان می دارد: اگر تو یک نفر را آوردی و گفت مهران احمدی به من n تومان بدهکار است هر چه خواست به او میدهم. حتی یک نفر به شرط اینکه بنشینیم با هم صحبت کنیم او بگوید تو این قدر بدهکاری و من هم بگویم بدهی تو را فلان جا صاف کردم، یادت نیست؟

اصلا کجا بودی شما؟

احمدی درباره برخی شایعات منتسب به کاهانی که گفته بود من احمدی را به سینما آوردم به صراحت می گوید: اصلا کجا بودی شما؟ برویم ببینیم چه کسی دیگری را وارد هنر کرده است؟ هر طور تو بخواهی حاضرم گپ بزنم چون هیچ بدهی به کسی ندارم. به گزارش سینماژورنال این بازیگر ادامه می دهد: حساب حسابه کاکا برادر. اینقدر آنجا نگرفتم. اینقدر آنجا کم گرفتم ازت، اینقدر آنجا، حالا کسی نداند من و شما که می دانیم! من و تو که همدیگر را خوب می شناسیم.




حذف کامل سه دیالوگ از “استراحت مطلق”

سینماژورنال: در حالی که “استراحت مطلق” عبدالرضا کاهانی در نوبت اکران نوروز قرار گرفته همچنان حرف و حدیثهای فراوان پیرامون تعداد اصلاحیه های فیلم است که به گوش می رسد.

به گزارش سینماژورنال در اولین نوبت بازبینی فیلم “استراحت مطلق” توسط سازمان سینمایی ۱۶ مورد اصلاحیه به فیلم وارد شد اما بعد از مذاکرات کارگردان فیلم با اعضای شورای بازبینی از تعداد اصلاحیه‌ها کاسته شد.

حذف کامل سه دیالوگ

در نهایت شورای بازبینی با وارد دانستن اصلاحیه‌ حذف سه دیالوگ از فیلم و نیز اشاره‌ تیتراژ فیلم به زن وشوهر بودن رضا عطاران و فریده فرامرزی از حذف دیگر صحنه‌های فیلم خودداری کرده و آنها را قابل اغماض ارزیابی کرده است.

به گزارش سینماژورنال فیلم “استراحت مطلق” ساخته عبدالرضا کاهانی با حضور بازیگرانی همچون ترانه علیدوستی، بابک حمیدیان، رضا عطاران، مجید صالحی، امیرشهاب رضویان و فریده فرامرزی تولید شده و قرار است از 20 اسفند در سینماهای کشور اکران شود.

نمایش این فیلم در سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر به دلیل اصلاحیه‌های پیشنهادی شورای نظارت انجام نشد به همین دلیل این فیلم برای اولین بار در اکران عمومی برای علاقمندان به سینما و منتقدان نمایش داده می‌شود. گروه سینمایی این فیلم در نوروز 94 گروه سینمایی قدس است.

در خلاص داستان فیلم استراحت مطلق آمده: “تهران مگر مال توئه؟”




سیدضیاءالدین درّی: زمانی به بازبینی “خانه دختر” رسیدم که فیلم تمام شده بود/به “استراحت مطلق” ممیزی شرعی وارد شده/اصلاحات “دلم میخواد” در حد یکی دو کلمه است/کارگردان “نهنگ عنبر” در نهایت صبوری فیلم را مجددا تدوین کرد/”عصبانی نیستم” را آن طوری ندیدم که مخالفان دیدند!

سینماژورنال/حـــامد مظفـــری: سیدضیاءالدین دری کارگردان شناخته شده ایرانی که تجربیات قابل توجهی در ژانر تاریخی داشته است یکی از اعضای شورای پروانه نمایش است و تقریبا زودتر از بسیاری از مخاطبان به همراه همکارانش در این شورا فیلمها را بازبینی می کند.

دری درباره حاشیه هایی که در دولت اخیر بر سر عدم اکران برخی فیلمهای مجوزدار پدید آمد به سینماژورنال گفت: درباره این گونه فیلمها باید فیلم به فیلم صحبت کنیم. مثلا ماجرای فیلم “خانه پدری” متفاوت است از “عصبانی نیستم”.

مشکلات “خانه پدری” از دولت قبل به جا مانده

وی ادامه داد: در مورد فیلم عیاری ماجرا به دولت فعلی برنمی گردد و مشکلات آن پیش آمدی بود که از دولت قبل به جا مانده بود و در نهایت باعث شد فیلم نتواند به اکران خود ادامه دهد.

برای انجام اصلاحات “عصبانی نیستم” فیلمبرداری مجدد انجام شد

دری با اشاره به “عصبانی نیستم” بیان داشت: این فیلم در ابتدا به هیات انتخاب جشنواره ارائه شد و آنها نیز اشکالاتی را به فیلم وارد دانستند و از کارگردان خواستند فیلم را اصلاح کند. در آن برهه کارگردان هم همکاری لازم را انجام داد و حتی فیلمبرداری مجدد انجام داد و نسخه دیگری از فیلم به هیات انتخاب ارائه شد. هیات انتخاب برای بررسی شبهه ها، نسخه تازه را به شورای پروانه نمایش آورد.

عصبانی نیستم
عصبانی نیستم

“عصبانی نیستم” را آن طوری ندیدم که مخالفان دیدند

این عضو شورا درباره نگاه شورای پروانه نمایش به این فیلم اظهار داشت: اعضای شورا هم یک سری اصلاحات را برای فیلم لازم می دانستند و قرار شد بعد از انجام اصلاحات، فیلم پروانه نمایش بگیرد. در نهایت نسخه اصلاح شده فیلم به جشنواره ارائه شد و البته حاشیه ساز هم بود اما شخصا “عصبانی نیستم” را آن طوری ندیدم که مخالفان دیدند یعنی فکر میکنم در قضاوت فیلم عجولانه عمل شد.

وزارت ارشاد وقتی نمی ایستد که می بیند از پروانه نمایش سوءاستفاده شده

ضیاءالدین دری در پاسخ به این پرسش که آیا جلوگیری از اکران فیلمهای مجوزدار مانند “عصبانی نیستم” و “خانه پدری” سبب ساز سلب اعتبار پروانه نمایش نمیشود به سینماژورنال گفت: ببینید، وزارت ارشاد وقتی در برابر مخالفان نمی ایستد که می بیند از صدور پروانه نمایش سوء استفاده شده به بیان بهتر وزارت ارشاد درست آنجایی که می بیند بخشی از مخالفان ادعاهای درست مطرح میکنند در موضع خود تجدیدنظر می کند.

وزارت ارشاد آنجایی عقب نشینی می کند که خللی بر کار وارد است

وی ادامه داد: مدیر رده بالای سینما اگر اطمینان داشته باشد فیلم قابل دفاع است باید آن را پیش وزیر کشور، رییس جمهور و حتی بالاتر یبرد و سعی کند درباره شبهات با آنها صحبت کند. وزارت ارشاد آنجایی عقب نشینی می کند که خللی بر کار وارد است.

خانه دختر
خانه دختر

زمانی به جلسه بازبینی “خانه دختر” رسیدم که فیلم تمام شده بود

امسال و در آستانه جشنواره و سپس به هنگام برگزاری آن نیز تعدادی فیلم حاشیه ساز نداشتیم. شاید این حواشی به اندازه سال قبل نبود اما در مورد فیلمی چون “خانه دختر” سبب ساز معلق ماندن وضعیت پروانه نمایش اثر شد. دری درباره وضعیت “خانه دختر” به سینماژورنال گفت: در جلسه ای که بنا بود “خانه دختر” بازبینی شود من نبودم و زمانی رسیدم که نمایش فیلم تمام شده بود. من فقط صورتجلسله را خواندم و نظرات همکاران دیگر را که اصلاحاتی را پیشنهاد کرده بودند دیدم.

حتما در ساختمان بصری “خانه دختر” حرکتی صورت گرفته که شبهاتی را ایجاد کرده

وی درباره تعابیری که برخی رسانه ها از “خانه دختر” بیرون کشیده اند بیان داشت: حتما در ساختمان بصری فیلم، حرکتی صورت گرفته که شبهاتی را مطرح کرده است. وقتی برداشت چند نفر درباره فیلم برداشت خاصی است حتما اشاراتی در فیلم بوده که این برداشت را ایجاد کرد و حالا کارگردان اثر اگر واقعا قصدش چیز دیگری بود میتواند راشهای شبهه برانگیز را حذف کند.

یک سری اصلاحات جزیی به “استراحت مطلق” وارد شده

سیدضیاءالدین دری درباره تازه ترین فیلم عبدالرضا کاهانی یعنی “استراحت مطلق” و وضعیت ممیزی آن به سینماژورنال گفت: یک سری اصلاحات جزیی به فیلم وارد شده و کاهانی نیز در نسخه مجوزگرفته این اصلاحات را اعمال کرده است.

استراحت مطلق
استراحت مطلق

ممیزیهای شرعی شامل همه بازیگران میشود

این عضو پروانه نمایش درباره بحث برانگیز بودن نماهای دونفره زن و مرد محوری داستان بیان داشت: کاهانی پیش خود فتوای شرعی صادر کرده که چون بازیگران این دو کاراکتر زن و شوهر هستند میتواند یک سری نماها را با حضور آنها نشان دهد در صورتی که ممیزیهای شرعی شامل حال همه بازیگران و همه فیلمها میشود.

“استراحت مطلق” هیچ ممیزی سیاسی ندارد

دری درباره شنیده هایی مرتبط با ممیزی سیاسی “استراحت مطلق” اظهار داشت: فیلم هیچ اشاره سیاسی ندارد و ممیزیهای آن نیز مربوط به مقولات شرعی است.

ممیزی “دلم میخواد” در حد یکی دو کلمه است

یکی دیگر از فیلمهای بحث برانگیز امسال “دلم میخواد” بهمن فرمان آرا است که دری درباره حذفیات وارده به آن بیان داشت: ممیزی چندانی به فیلم وارد نشده و در حد یکی دو کلمه از کل فیلم حذف شده است. عدم حضور در جشنواره هم ربطی به ممیزی ندارد.

دلم میخواد
دلم میخواد

 

سامان مقدم در نهایت صبوری “نهنگ عنبر” را مجددا تدوین کرد

سیدضیاءالدین دری درباره اصلاحات کمدی “نهنگ عنبر” هم به سینماژورنال اظهار داشت: بعد از اولین نمایش فیلم در شورا، یک سری اظهارنظرات مطرح شد و کارگردان نیز سعی کرد با نهایت صبوری و تعامل فیلم را مجددا تدوین کند.

نهنگ عنبر
نهنگ عنبر

وی ادامه داد: اتفاقا این اصلاحات به نفع فیلم تمام شد و سبب ساز آن گردید که لحظات خوبی در “نهنگ عنبر” وجود داشته باشد و باعث شود فیلم تفاوتهایی با کمدیهای هم رده خود داشته باشد.