1

علیرضا داوودنژاد روی آنتن زنده اظهار داشت⇐صنف سینما به پایگاهی برای همزیستی مسالمت‌آمیز دولت و مافیا تبدیل شده!!/در اوضاع فعلی شرکتهای پخش‌ تعیین‌کننده نیستند؛ سینمادار است که تعیین‌کننده شده/سینمادار پول را نقدا از تماشاچی می‌گیرد ولی در ازایش چک ۲ ماهه می‌دهد!/گردش مالی بازار سیاه ویدیو ده‌ها برابر بازار رسمی ویدئو است/ قبل از انقلاب بازار فیلم امن بود ولی در رابطه بین فیلم‌ساز و مردم ناامنی وجود داشت

سینماروزان: علیرضا داوودنژاد کارگردانی قدیمی سینمای ایران که فیلم «فراری» را آماده اکران دارد به تازگی با حضور روی آنتن زنده برنامه محمد صالح‌علاء «چشم شب روشن» کوشید برخی از آرای خود درباره اوضاع و احوال سینمای ایران در سالهای اخیر را بیان کند.

به گزارش سینماروزان این کارگردان در پاسخ به این پرسش که آیا چیزی به نام مافیای پخش در سینمای ایران وجود دارد گفت: در حال حاضر چیزی به نام پخش تعیین‌کننده نیست و سالن‌دار تعیین‌کننده است چرا که ما در کشور تنها 3 تا 4 پخش فعال بیشتر نداریم.

 وی در رابطه با بحث مافیا عنوان کرد: اگر فضایی مستعد مافیا باشد، عده‌ای از افراد هستند که سعی می‌کنند با طرح و برنامه به کانون‌های ثروت و قدرت نزدیک شوند و درنهایت قانون را دور بزنند.

کارگردان «مصائب شیرین»، وجود امنیت در هر حرفه‌ای را از موارد کاهش مافیا در آن حرفه دانست و افزود: اگر ما فعالیت‌های سینما را بررسی کنیم و به ما بگوید امنیت نیست، خودبه‌خود به این نتیجه می‌رسیم که آیا مافیا وجود دارد یا خیر.

داودنژاد در پاسخ به این سوال نبوی که در 20 سال اخیر چقدر در فضای امن فیلم‌هایش را تولید کرده است، گفت: تقریباً هیچ‌کدام از فیلم‌ها بازار امنی ندارند چرا که در بازار سینما، در قسمت پخش و نمایش، بخش‌های متعددی وجود دارد و با توجه به وجود 250 سالن با 404 پرده سینما، 93 درصد درآمد بازار سالن، برای 100 سالن است که در 12 شهر قرار دارند؛ یعنی از 303 سالن، 7 درصد سرمایه برمی‌گردد.

وی اضافه کرد: از میان 93 درصد درآمد، حدود 70 درصد مربوط به تهران بوده که 40 درصد آن از طریق 3 پردیس تأمین می‌شود و این نشان می‌دهد که مردم در سطح کشور سینما نمی‌روند.

تهیه‌کننده «نیاز» افزود: برای راستی آزمایی این اتفاق باید همه گیشه‌ها را تحت نظارت قرار داد ولی متأسفانه هر چه ما برای این امر تلاش می‌کنیم، میسر نمی شود. سینما و سالن پول را نقد از تماشاچی می‌گیرد و در ازای آن چک 2 ماهه می‌دهد، در حالی‌که با وجود فناوری‌های موجود می‌تواند کارت بکشد و سهم هرکس جداگانه حساب شود.

وی نمایش فیلم‌ها در ماهواره‌ها، تلویزیون، سینمای خانگی، سایت‌های اینترنتی، بیمارستان‌ها و خطوط ریلی‌ را از عوامل پخش غیرمجاز فیلم‌ها و دست بردن در اموال تهیه‌کنندگان دانست که علی‌رغم آمار اعلام‌شده، باعث کساد شدن بازار فیلم‌ها می‌شوند.

این کارگردان تأکید کرد: در هیچ کجای دنیا چنین چیزی وجود ندارد و اموال تهیه‌کنندگان به تاراج نمی‌رود. من نمی‌دانم چرا مسئولان صنف و بخش دولتی و بخش خصوصی نظارتی بر این اتفاق ندارد.

داود نژاد در تکمیل حرف‌هایش گفت: این ناامنی موجب قطع رابطه مستقیم سینما و تماشاچی می‌شود که نمی‌تواند سفارش و پول بگیرد. درنهایت، وقتی من از تماشاچی سفارش نمی‌گیرم بازتاب ملت نیستم و سینمای من، سینمای ملی نمی‌تواند باشد.

وی تصریح کرد: با وجود اینکه مدیران و مسئولان ذی‌ربط متوجه هستند سینمای ملی در حال نابودی است، کار سینما یا می‌شود بازتولید کلیشه‌های امتحان پس داده و فیلم‌های تجاری مقلد ماهواره که کسالت‌بار است و ورشکستگی را به دنبال دارد، یا بازتولید کلیشه‌های بخشنامه‌ای دولتی که هیچ‌کدام ناشی از احساس مسئولیت نسبت به کشور، نسل جوان و فرهنگ و سینما نیست.

کارگردان «کلاس هنرپیشگی» ادامه داد: منظومه هنری و رسانه‌ای ایران در مقابل منظومه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی شکست‌خورده است زیرا این اتفاق ماحصل این است که ابتکار عمل در فضای دیداری و شنیداری کشور، به دست تولیدکنندگان داخلی نیست و به دست کره‌ای و هندی و آمریکایی و اروپایی‌ها افتاده است.

داودنژاد تصریح کرد: گردش مالی بازار سیاه ویدیو ده‌ها برابر بازار رسمی ویدئو است و این اتفاق عادت نبوده و منفعت مالی هست. به نظر من جریانی قدرتمند در کشور وجود دارد که ترجیح می‌دهد ملت ایران مصرف‌کننده کالای خارجی باشد.

داود نژاد با اشاره به اینکه بخش خصوصی باید دارای اصول و نظام اطلاع‌رسانی باشد، افزود: یک تاجر در بخش خصوصی نمی‌داند که به‌طور مثال در 5 سال اخیر چند فیلم اکران شده و از میان آن‌ها چه اندازه با شکست و یا موفقیت روبرو شده‌اند که متأسفانه این نظام اطلاع‌رسانی در بخش خصوصی سینمای ما وجود ندارد.

نویسنده، کارگردان و تهیه کننده «روغن مار»، اظهار کرد: این نهایت واقع‌بینی است که دلسوزی، برای بازار کالای فرهنگی وجود ندارد و آن گرایش نیرومندی که قصدش عاجز کردن ما از تولید کالاهای فرهنگی و غلبه مجدد به ابتکار عمل برای تولیدکنندگان خارجی است، موفق شده است.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا شما در حال مشاهده تکرار تجربه سینمای اواخر رژیم پهلوی هستید، گفت: در قبل از انقلاب بازار فیلم امن بود ولی در رابطه بین فیلم‌ساز و مردم ناامنی وجود داشت، همچنین آمار فروش طوری بود که می‌توانست چرخ سینما را برای تولید ملی بچرخاند و این وضعیت تا ورود فیلم‌های خارجی به کشور ادامه داشت.

داود نژاد ابراز کرد: زمانی سینمای ملی معنا دارد که وارد زندگی مردم شود و بالعکس. این رابطه قطع‌ شده است و عده‌ای سارق تحت حمایت دولت و صنف، بین سینما و مردم فاصله انداختند و به‌گونه‌ای این اتفاق پیش رفته که در حال حاضر سراغ کپی‌برداری می‌رویم.

داود نژاد درباره نقش VOD (سیستم سینمای خانگی و تلویزیون تعاملی کشور) گفت: با شورای عالی تهیه‌کنندگان گفتگویی با اعضای زیرساخت این سیستم داشتیم و در آن جلسه نتیجه‌ای که به دست آمد این بود که اگر این سیستم ترویج پیدا کند، سالی 1000 فیلم می‌خواهد.

وی در تکمیل صحبت‌هایش گفت: در سیستم VOD هرچه قدر نیروی انسانی متخصص و خلاق داشته باشید کار برای آن موجود بوده و تنها کافی است که شما یک نظام آموزشیِ تجربی، کارگاهی داشته باشید که مسئله آن پر کردن شکاف آموزش و بازار کار باشد.

کارگردان «قدغن»، بیان کرد: راه‌اندازی این سیستم می‌توانست علاوه بر جلوگیری از بازار قاچاق فیلم‌ها، بازار عظیمی برای جذب استعدادهای جوان راه بیندازد که متأسفانه تعطیل شد و در حال حاضر پنهانی فیلم‌های خارجی نشان می‌دهد.

داودنژاد تصریح کرد: با راه‌اندازی یک شبکه محدود اینترنتی بین تولیدکننده، سالن، vod، استودیوهای صدا، استودیوهای تصویر و شرکت‌های تبلیغاتی، من تضمین می‌کنم که در عرض یک سال تمامی ناامنی‌ها از بین برود چرا که تمامی موارد ساخت یک فیلم از طریق این شبکه تأمین می‌شود.

این فیلمساز موفق در پاسخ به این سؤال نبوی که چرا در پی غارت اموال و مخاطبان سینما، صنف از حقوق سینما دفاع نمی‌کند، گفت: شرایط ناامنی که به وجود می‌آید همه‌چیز را به شکل خود درمی‌آورد و صنف هم کارکردهای اصلی خود را از دست می‌دهد و به پایگاهی برای همزیستی مسالمت‌آمیز دولت و مافیا تبدیل می‌شود. با توجه به معنای اصلی کار صنفی، کار صنفی در سینمای ما انجام نمی‌شود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: چشم‌انداز نهایی شبکه عظیم دیجیتالی یا شبکه‌های مجازی، تولیدکننده شدن مصرف‌کننده است و باید سطح دانایی سینما در کل کشور بالا رود.




یک بازیگر خطاب به مدیران سینما⇐به جای گرفتن عکس با تابوت سینماگران، یک مرکز درمانی برایشان راه‌اندازی کنید

سینماروزان: صدور حکم سه ماه محرومیت از طبابت در بیمارستان جم برای پزشک خاطی در پروسه درمان عباس کیارستمی از یک طرف با انتقاد برخی از سینماگران مواجه شده است و از طرف دیگر با واکنش پزشک خاطی.

به گزارش سینماروزان سینماگران اعتقاد دارند این حکم برای تنبیه یک پزشک خاطی، تنبیه اثرگذاری نیست و از آن سو پزشک خاطی نیز در گفتگویی با رسانه متبوع سازمان نظام پزشکی از این گفته که مرگ کیارستمی به خاطر ضربه به سرش در فرانسه بوده است.

هوشنگ توکلی بازیگر سینما و تلویزیون از جمله چهره های سینمایی است که اعتقاد دارد باید به حکم صادر شده برای پزشک خاطی بدون احساسات گرایی و با تکیه بر منطق نگریست.

باید به جای احساسات گرایی، منطق حکمفرما می شد
توکلی در گفتگو با “نسیم آنلاین” بیان کرد: پزشکان هم ممکن است مانند تمامی اقشار دیگر دچار اشتباه شوند و اینکه پزشک کیارستمی دچار خطا شده یا نه را هم دادگاه صالحه است که باید تعیین کند. شخصا ولی فکر می کنم در جریان درگذشت این کارگردان مطرح سینمای ایران برخی درگیری های سیاسی سبب ساز آن شد که بی جهت بر قصور پزشکان تمرکز شود و از آن سو کم کاری های صنف سینمای ایران نسبت به وضعیت درمانی بدنه اش مورد توجه قرار نگیرد.

این بازیگر ادامه داد: نتیجه تحقیقات فعلی به حکم پیش رو منجر شده است و این حق بازماندگان کیارستمی است که به این جکم اعتراض کنند اما پرسش مهمتر این است که آیا در جریان جوسازی علیه جامعه پزشکی جانب انصاف رعایت شد؟ و آیا جز این بود که غلبه احساسات گرایی سبب ساز آن شد که به جای گفتگو در آرامش و با منطق درگیر رفتارهای هیجانی شویم؟

کاری از مدیران منفعل برنمی‌آید

توکلی با تمرکز بر نقش مدیران سینما در چنین بحرانهایی بیان داشت: مدیریت سینما چه در بخش دولتی و چه در صنف آن همواره نشان داده که موضعش نسبت به بدنه سینما حالت انفعالی دارد؛ آنها به جای اینکه از همان زمان بستری شدن کیارستمی در بیمارستان شرایط رسیدگی بهینه به وضعیت او را فراهم کنند تازه بعد از درگذشت ایشان بود که یادشان آمد به فرودگاه بروند و با تابوت مرحوم عکس یادگاری بگیرند و بعد از آن در جریان درگیری جامعه سینما با بدنه پزشکان کمترین نقش عاقلانه ای ایفا نکردند.

وی ادامه داد: مدیران سینما اگر کمی عاقلانه تر و بزرگوارانه تر به مسایل نگاه می کردند شاید این همه سر و صدای عحیب و غریب بوجود نمی آمد  و این همه ابهام و بدبینی فضای سینما را درنمی گرفت و همچنین فضا مسموم نمی شد. ما نمی گوییم مدیران کاملا گناهکارند ولی بچه گانه عمل کردند و طبیعتا مسیر تحقیق بطور کل منحرف شد و مردم هم که زمینه ذهنی قبلی داشتند دچار قضاوت هایی شدند که هم کار برای قوه قضاییه سخت شد و هم مسیر تحقیق سخت شد. من به هر حال جامعه پزشکی را به طور کامل مقصر نمی دانم.

درگذشت کیارستمی باید درسی می شد برای مدیران سینما
بازیگر آثاری نظیر «نفوذی» و «دلخون» خاطرنشان ساخت: انتظار این بود که درگذشت کیارستمی و خلأهایی که جامعه سینمای ایران در امور درمانی دارند درسی باشد برای آقایان مدیر که فکری اساسی برای حل مشکلات اساسی درمان سینماگران داشته باشند. آیا این حق زیادی است که سینماگران ایرانی یک کلینیک درمانی مخصوص به خود داشته باشند که در مواقع بیماری آنها را تحت پوشش قرار دهد؟ مطمئنا نه! اما مدیران سینمایی چون آینده نگر نیستند صرفا می کوشند با صحبت کردن و تعریف و تمجید از سینماگران درگذشته، وقت را بگذرانند بدون اینکه اثرگذاری مفیدی داشته باشند.

توکلی تأکید کرد: اینها جهت بقای خوشان در حوزه مدیریتی خط مشی انفعالی را انتخاب کرده اند که این خط مشی اشکال دارد و با مجموعه تصمیم گیری هایی که می گیرند سینما دچار بحران می شود. این برمیگردد به این که شاید این آدمها جایشان در مدیریت سینما نیست و در جای درستی قرار نگرفته اند شاید آدمهای فهمیده ای باشند ولی جایشان در حوزه فعالیت سینما نیست. برای همین است که خیلی به ندرت می بینیم در مدیریت آقایان کارهای سازنده صنفی انجام گرفته باشد و متاسفانه این قضیه به بینش اهالی سینما نسبت به مدیران آسیب زیادی زده است.

دست به دست هم دهید برای ایجاد تسهیلات درمانی سینماگران
این بازیگر با ابراز امیدواری نسبت به اینکه به جای درگیری های بیهوده بر سر پرونده پزشکی کیارستمی فکری شود برای سینماگران زنده ای که ماهانه کلی خرج درمان بیماری های صعب العلاج شان می کنند اظهار داشت: بهتر است به جای سیاسی بازی که آفت سینما شده است مدیران دولتی و صنفی سینما دست به دست هم دهند و یک بار برای همیشه تسهیلات کاملی برای درمان سینماگران بیمار فراهم آورند. کیارستمی رفت اما هنوز هستند سینماگرانی که برای درمان خود باید خانه و زندگی شان را بفروشند. چرا یک بار برای همیشه شرایطی فراهم نمی شود برای راه اندازی یک بیمارستان تخصصی یا مرکز درمانی ویژه سینماگران که کنترل دقیقی هم بر آن وجود داشته باشد.