1

ابراز تاسف احترام برومند از نام‌گذاری خیابانی بی‌ربط به نام همسرش داوود رشیدی

سینماروزان: بیش از یک سال از تصمیم شورای شهر تهران برای نامگذاری خیابان معارف واقع در محدوده اوین به نام داوود رشیدی گذشته است و بناست به زودی سردیسی از داوود رشیدی را هم در این خیابان نصب کنند.

احترام برومند همسر داوود رشیدی از این نامگذاری ناخرسند است و با ابراز تاسف از نامگذاری خیابانی نامناسب به نام داود رشیدی به ایسنا گفت: پیش‌تر از طرف سازمان زیباسازی و بخش فرهنگی شهرداری که موضوع نامگذاری خیابان به نام هنرمندان را پیگیری می‌کنند، درباره نامگذاری خیابانی به نام آقای رشیدی سوال کردند. ما هم چند خیابان را پیشنهاد کردیم و نهایتا قرار شد با نظر خانواده، خیابانی را نامگذاری کنند اما متاسفانه چنین نشد.

برومند تاکید کرد: وقتی خیابانی را به نام کسی می‌کنند، باید ارتباط و شأن نزولی داشته باشد. یا منزل آن فرد در آن خیابان یا محلی هنری باشد ولی متاسفانه در انتخاب خیابانی که برای نامگذاری آقای رشیدی در نظر گرفته‌اند، به این موضوع توجهی نشده است.

او اضافه کرد: در چند ماه گذشته تلاش بسیاری کردم تا مساله را با آقای حق‌شناس رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای  شهر تهران پیگیری کنم ولی موفق نشدم.

برومند تاکید کرد: نمی‌گویم خدای نکرده سوءنظر بوده. به هر حال زحمت کشیدند و با وجود مخالفت‌هایی که برای این نامگذاری‌ها وجود دارد، این کار را به انجام رساندند ولی نباید تنها به نامگذاری بسنده کنیم بلکه لازم است تناسب و شأن نزول این نامگذاری را هم مورد توجه قرار بدهیم!!




شورای شهر فقط نگران سحر قریشی است؟ چرا شورای شهر نگران عدم شفاف‌سازی شهردار در ارسال سبدکالا برای نورچشمی‌های هنری نیست؟

سینماروزان: اینکه یکی از اعضای شورای شهر تهران نگران رفتار سحر قریشی با یک پارکبان باشد، به‌جای خود ولی چرا این شورای شهر به ماجراهایی مهمتر ورود نمی‌کند.

همین چند وقت قبل بود که فاش شد شهردار تهران به‌جای کمک به هنرمندان ازکارافتاده و بیکارشده درنتیجه کرونا، سبدکالاهایی را به‌عنوان هدایای نوروزی برای شماری از هنرمندان نورچشمی غالبا مرفه فرستاده است.

اینکه چرا شهردار تهران اگر می‌خواهد به هنرمندان، عیدی دهد به همه آنها نمی‌دهد و عیدی را برای افرادی می‌فرستد که اغلب جزو مرفهین جامعه هنری هستند بسیار پرسش‌برانگیز است.
حتی اگر توان توزیع هدایا میان تمام هنرمندان را ندارند حداقل باید شماری از گرفتاران جامعه هنری را تحت پوشش قرار می‌دادند.

درست است که رفتار سحر قریشی با یک پارکبان شایسته نبود ولی مساله آنجاست که چرا شورای شهر به اموری مهمتر نظیر همین رفتار پرسش‌برانگیز شهردار ورود نمی‌کند؟؟
چرا شورای شهر از شهردار تهران نمی‌پرسد که بنا بر کدام دستورالعمل باید برای شماری از نورچشمی‌های غالبا مرفه جامعه هنری، عیدی بفرستد؟؟

مگر نه اینکه در ماجرای سحر قریشی، شورای شهر خود را حامی پارکبانانی می‌داند که با حداقل حقوق کار می‌کنند پس تا زمانی که چنین پرسنل نیازمندی در زیرمجموعه‌های شهری وجود دارند چه معنا دارد که مبالغی به صورت سبدکالا از شهرداری خارج شده و نثار هنرمندان خاص-و نه همه آنان-شود؟؟

شورای شهر همان طور که دفاع از حیثیت پارکبانان را وظیفه خود می‌داند باید هرچه زودتر از شهردار بخواهد درباره اهدای سبدکالا به هنرمندان هم شفاف‌سازی کند تا مشخص گردد دقیقا کدام هنرمندان و به کدام علت مشمول این سبدکالا شده‌اند؟؟




چرا در اوج آلودگی‌ پایتخت، شورای شهر به یاد کیارستمی و جلیل شهناز افتاد؟؟؟

سینماروزان: در یک ماه اخیر، تهران روزهای آلوده‌ای را تجربه کرده و حجم آلودگی آن قدر بالا بوده که به طور مداوم مدارس تعطیل میشود بلکه از آلودگی کاسته شود.

با این حال تعطیلی مدارس هم نتوانسته مشکل را حل کند چون اعلام تعطیلی به صورت قطره‌چکانی و در آخرین ساعات روز قبل نه تنها به خالی شدن تهران نمی‌انجامد که فقط بر دردسر بانوان شاغل افزوده.

در این شرایط اینکه شورای شهر تهران به ناگاه به تغییر اسامی ‌برخی معابر به نام‌های افرادی همچون بهمن کشاورز (حقوقدان)، عباس کیارستمی(کارگردان)، استاد جلیل شهناز(آهنگ‌ساز) و… رای مثبت دهد، پرسش‌برانگیز نیست؟؟

آیا برای حفظ حرمت بزرگانی همچون کیارستمی و شهناز بهتر نبود در شرایطی نرمال‌تر نسبت به نامگذاری خیابانهای‌شان اقدام می‌شد؟؟

امروز که مهم‌ترین معضل شهروندان تهرانی، نفس کشیدن در میان انبوه آلاینده‌ها است، آیا مهم‌ترین اولویت شورای شهر باید نامگذاری خیابان‌ها باشد؟؟

چرا در دل آلودگی‌ پایتخت، شورای شهر به یاد کیارستمی و جلیل شهناز افتاد؟؟؟




افشاگری یک عضو شورای شهر از کمک ۹۵۰ میلیونی شهرداری برای تولید فیلم ۳ارگانی «ماجرای نیمروز»!⇐حالا نوبت حوزه هنری و فارابی است که بگویند چقدر صرف کمک به این فیلم ۳ارگانی کرده‌اند؟

سینماروزان: حضور 3 ارگان متنفذ از فارابی گرفته تا حوزه هنری و تصویرشهر وابسته به شهرداری برای تولید فیلمی به نام «ماجرای نیمروز» که نه پروداکشن سنگینی داشت و نه تیم بازیگران گرانقیمتی در آن حضور داشتند از همان زمان تولید پرسشهای فراوانی را موجب شد.

به گزارش سینماروزان پرسش اصلی این بود که هر کدام از ارگانهای حامی دقیقا چه هزینه ای را صرف تولید این فیلم کرده اند و این هزینه صرف کدام بخش از تولید شده است.

به تازگی افشین حبیب زاده از اعضای شورای شهر تهران که معاون نظارت شورا هم هست در خلال گفتگو با «ایسنا» به افشاگری درباره کمک 950 میلیونی شهرداری به تولید این فیلم دست زده است؛ با این افشاگری باید منتظر ماند و دید آیا مدیران حوزه هنری و فارابی هم درباره میزان حمایت صرف شده برای این فیلم توضیح خواهند داد یا نه؟

افشین حبیب زاده با اشاره به آن که تمام توان خود را برای نظارت بر عملکرد شهرداری انجام خواهد داد بیان داشت: در حوزه کمک‌های مالی نیز موارد مختلفی وجود دارد که ما به عنوان نماینده مردم در حوزه وظایف نظارتی شورا در حال پیگیری هستیم و از شهردار محترم تهران می‌خواهیم تمام کمک‌های انجام شده در سنوات گذشته را شفاف و بی پرده با مردم تهران درمیان گذاشته و در گزارشی که قرار است ارائه شود بگنجانند و از این به بعد نیز کمک‌های شهرداری و همچنین کمک‌هایی که درگذشته صورت گرفته، در سایت شهرداری به اطلاع مردم برسد.

حبیب‌زاده با بیان اینکه مردم مطمئن باشند که در نظارت بر رعایت حقوق آنها کوتاهی نکرده و اجازه تضییع حقوق آنها را نمی‌دهیم، گفت: همه موارد را بر حسب گزارشات مردمی وسیستمی پیگیری می‌کنیم. برخی سازمانها نیز اعلام می دارند در راستای وظایف ذاتی خود کمکهایی را به موسسات مختلف نموده‌اند مانند کمک 950 میلیون تومانی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به ساخت فیلم «ماجرای نیمروز» که پس از اخذ گزارش اعلام نمودند این کمک صورت گرفته اما پس از فروش فیلم مبلغ به حساب شهرداری بازگشته است.




واکنش پرویز پرستویی به اظهارات یک عضو شورای شهر؟⇐پسرم خودش در مترو استخدام شده!!

سینماروزان: هفته گذشته بود که محسن سرخو از اعضای شورای شهر از استخدام فرزند یک هنرپیشه معروف در متروی تهران خبر داد.(اینجا را بخوانید)

متعاقب اظهارات سرخو گزارش چند ماه قبل «صراط نیوز» که درباره استخدام بهروز پرستویی آقازاده پرستویی به عنوان رییس یکی از ادارات روابط عمومی مترو اطلاع رسانی کرده و این مساله را ناشی از ارتباطات پرستویی و شهردار دانسته بود، در فضای رسانه ای بازنشر شد.(اینجا را بخوانید)

انتشار گفته های سرخو و بازنشر گزارش «صراط نیوز« موجب شده که پرستویی در پیامی که برای «سینمای حرفه ای» فرستاده با تایید مسئولیت فرزند در مترو از این بگوید که هیچ نقشی در استخدام فرزندش نداشته است.

پرستویی نوشته است: دوست عزیزی که این پست رو گذاشتید که پسر من در مترو کار میکنه وبخاطر ارتباط بنده و آقای قالیباف بوده. براتون متاسفم که ندانسته قضاوت کردید؛ من هیچ نقشی در استخدام پسرم در مترو نداشته ام. پسر بنده خودش استخدام شده و نه کلاه برداره و نه اختلاص(اختلاس) کرده و نه حق کسی رو خورده و نه جای کسی رو غصب کرده.




تمجید وزیر ارشاد دولت اصلاحات از فاخرساز دولت احمدی‌نژاد

سینماژورنال: احمد مسجدجامعی از جمله اعضای شورای شهر تهران است که از دیرباز وابستگی خاصی به جریان اصلاحات داشته است.
به گزارش سینماژورنال او در دولت دوم اصلاحات به عنوان وزیر ارشاد خدمت می کرد و همین حضور به عنوان وزیر ارشاد بود که باعث شد وقتی وارد شورای شهر هم میشود تلاش کند ارتباط نزدیکی با اهالی فرهنگ و هنر داشته باشد.
حضور یافتن در پشت صحنه برخی از تولیدات سینمای ایران نتیجه همین تلاش بود.

عضو اصلاح طلب شورا سر صحنه “قشنگ و فرنگ”
مسجدجامعی در تازه ترین مورد در پشت صحنه فیلمی حاضر شده است به نام “قشنگ و فرنگ”؛ فیلمی که از حضور بازیگرانی چون رضا کیانیان، افشین هاشمی و رعنا آزادی ور سود می برد و داستانی درباره رفاقت دو پزشک و مادران آنها را روایت می کند.
نکته جالب درباره این فیلم کارگردان آن است یعنی وحید موسائیان. این کارگردان که حضور یک سیاستمدار اصلاح طلب را در پشت صحنه فیلمش می بیند، یکی از معدود کارگردانانی بود که تولید یکی از پروژه های فاخر سینمایی دوران محمود احمدی نژاد به او محول شد.

دیدار با کارگردانی که سازمان سینمایی احمدی نژاد به او پروژه فاخر داد
موسائیان سه سال پیش از این با حمایت کامل بنیاد فارابی فیلمی فاخر به نام “فرزند چهارم” را ساخت که علیرغم صرف هزینه بالا برای تولید آن و استفاده از چهره هایی چون مهدی هاشمی، حامد بهداد و مهتاب کرامتی نه در اکران، موفق بود و نه توجه منتقدان را جلب کرد.
“فرزند چهارم” در کنار “راه آبی ابریشم” از جمله پروژه های فاخر دولت احمدی نژاد بودند که نتیجه مطلوبی را عاید سینما نکردند اما به هر حال بواسطه دریافت ردیف بودجه ویژه، شرایط مالی خوبی را برای عوامل خود رقم زدند.

تناقضی که پاسخ ندارد
اینکه یکی از سردمداران جریان اصلاحات در پشت صحنه فیلم کارگردانی ظاهر میشود که یکی از کارگردانان مقبول سازمان سینمایی متبوع دولت احمدی نژاد بوده از آن تناقضاتی است که با مرور آن و با پرهیز از به کار بردن آن اصطلاح عامیانه برای سیاست، همین قدر می گوییم که سیاست مقوله ای است بشدت غیرقابل پیش بینی!!!
جالبتر آنجاست که این سیاستمدار اصلاح طلب در این دیدار به تمجید از برخی ویژگیهای سینمای موساییان پرداخته و برای آوردن مثال نقض از این ویژگیها، بدون نام بردن از پروژه میلیاردی “فرزند چهارم” به فیلمی اشاره می کند به نام “گل چهره” که این کارگردان سه سال قبل از “فرزند چهارم” ساخته بود!