1

واکنش “کیهان” به تهیه کننده “کلاه قرمزی” که مدیران سازمان را عامل عدم تولید فصل تازه آن دانسته بود⇐بودجه تولید فصل قبل “کلاه قرمزی” بیش از ۳میلیارد بوده؛ در دورانی که دلار کمتر از ۴هزار تومان بود!! /تهيه‌كننده “کلاه قرمزی” دستمزد و سود خود از بیت‌المال را صرف زندگی در هلند نموده!!  

سینماروزان: گلایه های حمید مدرسی تهیه کننده “کلاه قرمزی” از مدیران سازمان بابت عدم همراهی در تولید فصل تازه “کلاه قرمزی” با واکنش روزنامه اصولگرای “کیهان” مواجه شده است.

روزنامه “کیهان” با طرح این ادعا که بابت تولید آخرین فصل “کلاه قرمزی”(که با یک سال تأخیر در نوروز 97 روی آنتن رفت) نزدیک به 3 میلیارد( در دورانی که دلار کمتر از 4000 تومان بود) هزینه شده است عدم تولید فصل تازه سریال را به زیاده خواهی تهیه کننده نسبت داده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

تهیه‌کننده برنامه «کلاه قرمزی» پس از حمله به صداوسیما، مديران اين ‌سازمان را عامل متوقف شدن ادامه این پروژه دانسته است.

اما بررسي چند نكته، درست بودن این ادعا را با تردیدهایی همراه می‌کند:

١- مرتضي ميرباقري معاون سيما در نشست خبري اسفند پارسال از مذاكره با تيم كلاه قرمزي و سفارش ساخت اين مجموعه براي نوروز و حتي ديگر مناسبت‌هاي سال ٩٨ خبر داده بود.

اين بدان معناست كه تلويزيون از ساخت سري جديد استقبال كرده و پيگيري‌هاي لازم را داشته است پس منطقي به نظر نمي رسد با وجود صحبت اين مقام عالي، تلويزيون قيد برنامه پُرمخاطب را بزند.

٢- تهیه‌کننده مجموعه تلویزیون «کلاه قرمزی» در يادداشت خود به‌طور مستقيم مدیرکل مالکیت فکری و حقوق بین‌الملل ‌سازمان صداوسیما را خطاب قرار داده‌اما اصل صحبت معيني،مدیرکل مالکیت فکری صداوسیما چه بوده است؟ وي تنها درخصوص روند پيگيري‌هاي حقوقي و در نهايت مصالحه براي ثبت مالکيت معنوي «كلاه قرمزي» به‌عنوان سرمايه اين ‌سازمان مطالبي را مطرح كرده بود.

اينكه تهیه‌کننده برنامه «کلاه قرمزی» كه در گذشته بارها موضوع مالي را شرط ادامه همكاري عنوان كرده و اين بار هم حقوق مسلم صداوسيما را برنتابيده، آيا به معني نمك خوردن و نمكدان‌شكستن نيست و زياده خواهي از تلويزيون را در اذهان تداعي نمي كند؟

٣- شنيده شده دستمزد ساخت سري قبلي كلاه قرمزي که در نوروز 97 روی آنتن رفت بيش از سه ميليارد تومان بوده است؛ بودجه‌اي چشمگير كه نشان‌دهنده توجه ویژه صداوسيما براي ساخت اين اثر بوده است.

در حالي كه تهيه‌كننده اين مجموعه دستمزد و سود خود را كه از محل بودجه بیت‌المال تأمین شده صرف زندگی در خارج از کشور (هلند) نموده است، آيا رضايت تمامي عوامل كلاه قرمزي به ميزان سهمشان از بودجه را هم تامين كرده است؟!




امتداد بی‌تعادلی اکران به نفع دو فیلم حاکمیتی لرزان-مشکوک المنابع!/«تگزاس۲» ۱۸میلیاردی شد/«سرخپوست» ۷میلیاردی شد/«زهرمار» از یک میلیارد عبور کرد/«دختر شیطان» فقط با ۵ سالن در پایتخت، میلیاردی شد/«ایکس لارج» فقط با ده سالن فول‌سانس، دوروزه ۱۰۰میلیونی شد+آمار کامل فروش

سینماروزان: توزیع نامنصفانه اکران به گونه ای که هزاران سانس در اختیار دو فیلم حاکمینی لرزان-مشکوک المنابع قرار گیرد سبب ساز آن شده که مابقی فیلمهای روی پرده از کمبود سانس بدجوری رنج ببرند.

در صدر آمار فروش «متری شش و نیم» قرار دارد که بعد از صدوچند روز اکران به رقم فروش 27.5میلیارد رسیده، بعد از این فیلم کمدی «تگزاس2» قرار دارد که 18میلیاردی شده است. فیلم لرزان قتل زن داداش عبدالمالک ریگی با انبوه سالن و تبلیغ محیطی 8میلیاردی شده و فیلم «ما همه با هم هستیم» نیز که از انبوه سالن و تبلیغات محیطی سود میبرد به رقم 7.5میلیارد رسیده است.

«سرخپوست» 7میلیاردی شده و «سامورایی…» هم از 5میلیارد عبور کرده است. «زهرمار» بعد از یک هفته اکران میلیاردی شده است، «دختر شیطان» فقط با 5 سالن پایتخت(!) میلیاردی شده و «ایکس لارج» هم در دو روز ابتدایی اکران و در شرایطی که فقط ده سالن فول سانس دارد 100میلیون را رد کرده است.

آمار فروش تا ابتدای جمعه هفتم تیر ۱۳۹۸  به شرح زیر است:

(تمامی ارقام به تومان است)

–متری شش و نیم ۲۷ میلیارد و 500میلیون(103روز)

–تگزاس(۲) 18 میلیارد و ۲۰۰میلیون(72روز)

–شبی که ماه کامل شد8میلیارد و 100میلیون (23روز)

–ما همه با هم هستیم 7میلیارد و 500میلیون(23روز)

–سرخپوست 7میلیارد(23روز)

–سامورایی در برلین ۵میلیارد و 500میلیون(51روز)

–زهرمار 1میلیارد و 200میلیون(9روز)

–دختر شیطان 1میلیارد (23روز)

–ایکس لارج 120میلیون(2روز)




جناب انتظامی! برای مقابله با گرانفروشی خدمتگزاران آشکار و درسایه(!)  از تمام زیرمجموعه‌ها بخواهید حقوق و مزایا و حق مأموریت‌هایی که نصیب مدیران و مشاوران و کارشناسان پرتعدادشان میشود را شفاف‌سازی کنند!

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی به تازگی با عنوان دستیار ارشد وزیر ارشاد از امتداد شفاف سازی در زیرمجموعه های وزارت ارشاد خبر داده و بر این امر تأکید کرده که همه زیر مجموعه‌های ارشاد موظفند تصویر تمام قراردادهای مالی کلان و متوسط خود را منتشر کنند.

آنچه انتظامی گفته این امید را ایجاد میکند که بسیاری از نهادهای متصل به سازمان سینمایی از بنیاد فارابی گرفته تا مرکز گسترش و انجمن سینمای جوانان ایران و گروه هنروتجربه و البته تمامی جشنواره های ریز و درشتی که با بودجه های سازمان سینمایی برگزار میشوند نیز با شفافیت کامل قراردادهای مالی خود را منتشر کنند.

این شفافیت زمانی کامل میشود که حسین انتظامی از تمام زیرمجموعه ها بخواهد حقوق و مزایا و حق مأموریت‌هایی که نصیب مدیران و مشاوران و کارشناسان پرتعدادشان میشود را نیز شفاف سازی کنند.

بعد از گذر از چهل سالگی انقلاب اسلامی هنوز مشخص نیست که مدیران ارگانهای مختلف سینمایی که مدام شعار خدمتگزاری میدهند دقیقا سالی چقدر عایدی دارند؟؟ یا هنوز مشخص نیست کارشناسانی(!؟) که در شوراهای مختلف نهادهای سینمایی هستند دقیقا چقدر حق کارشناسی میگیرند و این دریافتی چه سودی به حال سینمای ایران داشته است؟؟ عین همین ابهام درباره حق الزحمه مشاوران در سایه سازمان سینمایی هم وجود دارد؛ همانها که در ظاهر در سازمان مسئولیتی ندارند ولی درسایه بسیاری از تصمیمات را پیش میبرند.

اگر این اتفاق بیفتد و انتظامی از زیرمجموعه ها بخواهد ریزدریافتیهای سران خود را منتشر کنند، یقینا راحتتر میتوان خدمتگزاران واقعی را از آنها که در ظاهر ژست خدمتگزاری میگیرند و در باطن به فکر پر کردن جیب خویش هستند، تمیز داد و حتی میتوان با برگزاری مناقصات کلان، خدمتگزاری را به آنهایی واگذار کرد که در عین داشتن صلاحیت مدیریت، گرانفروش هم نباشند!!




بازداشت بازیگر فیلم مطلوب ارزشیون!!!+حمله «کیهان» به صداوسیما بخاطر مشهور کردن این بازیگر!!

سینماروزان: با گسترش فضاهای اشتراکی بسیاری از چهره هایی که سالهاست از صفحه اول سینما و تلویزیون محو شده اند کوشیده اند با فعالیت مداوم در این فضاها، اسباب شهرت مجدد خود را فراهم آورند و البته که این تلاشها بارها با گافهایی هم روبرو شده که جمع کردنش بسیار بسیار دشوارتر از انجام ندادنش است.

محسن افشانی که با اجرا در رسانه ملی آغاز کرد و به تدریج به یکی از بازیگران نقش مکمل بسیاری از تله فیلمها و سریالها بدل شد در سالهای اخیر حضوری موثر در سینما و تلویزیون نداشته ولی در عوض کلی حاشیه در فضای مجازی ایجاد کرده است.

افشانی که سابقه بازی در تله فیلمی مطلوب ارزشیون با نام «ترمینال غرب» را که در زمره برگزیدگان جشنواره ارزشی عمار بوده را در کارنامه دارد دو سال قبل بخاطر انتشار لباس زیر زنانه(!!؟؟) در کانون انتقاد مخاطبان قرار گرفت و به تازگی نیز بخاطر استفاده از تفنگ و چاقو در ضبط یک کلیپ مجازی به شدت حاشیه ساز شده به گونه ای که کار به بازداشتش کشیده شده است.

محسن افشانی ، چند روز قبل همراه با همسرش اقدام به ضبط و انتشار یک کلیپ در فضای مجازی نمودند. در این ویدئو، افشانی تفنگ و چاقو همراه دارد و استفاده از آنها برای قتل را بازی می‌کند. ابتدا پلیس فتا به این بازیگر تذکر داد و وی ویدئوی مذکور را از صفحه خود در فضای مجازی حذف کرد. اما به دلیل انتشار و دست به دست شدن این فیلم در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، در نهایت به دستور مقام قضایی، محسن افشانی دستگیر و روانه زندان شد.

روزنامه اصولگرای «کیهان» با انتقاد از رفتارهای این بازیگر نوشته است:  محسن افشانی پیش از این نیز به خاطر رفتارهای نامتعارف و هنجارشکنی‌های پی‌در‌پی خود بازداشت شده بود. با این حال مشخص نیست که چرا سعی در بروز چنین رفتارهایی دارد. افشانی سال‌ها به عنوان مجری در تلویزیون فعالیت می‌کرد و سپس وارد عرصه بازیگری شد و در چند سریال بازی کرد. متأسفانه صداوسیما زمینه شهرت وی را فراهم کرد اما او از شهرت خود برای ترویج خشونت و ناهنجاری در جامعه استفاده می‌کند. جا دارد که رسانه ملی در همکاری خود با چنین افرادی تجدید نظر کند. همچنین اقدام قوه قضائیه در برخورد قاطع با این بازیگر قابل تقدیر است. امید است که دستگاه قضا بدون در نظر گرفتن شهرت افراد، با تخلفات و رفتارهای هنجارستیز سلبریتی‌ها در فضای مجازی مقابله نماید.




کیومرث پوراحمد که تازه ترین فیلمش درجه ۱۵+ گرفته با حضور در “قم” (!!)بیان کرد⇐تهیه کنندگان نابلد و دلال مسلک با زدوبندهای مافیایی نفس سینما را گرفته اند!/سستی موسسات دولتی هم بر دامنه گرفتاریهای سینما افزوده!

سینماروزان: شهر “قم” در ماههای اخیر به واسطه کلید خوردن توفیف برخی فیلمهای روی پرده از این شهر و به واسطه فشارهای برخی فیلمسازان مقیم این شهر در کانون توجه قرار گرفته است.

بعد از پایین کشیدن “رحمان1400” از سینماهای قم و در نهایت پایان اکران آن بخاطر عدم تطابق با نسخه مجاز اخیرا “دختر شیطان” هم ابتدا با توقیف در قم و سپس محدودیت بی سابقه اکران در کل کشور مواجه شده!

در این شرایط اینکه کیومرث پوراحمد- که فیلم تازه اش “تیغ و ترمه” بخاطر نمایش عریانی فساد درجه 15+ گرفته- از قم سر برآورده و از آنجا به مافیای سینما حمله کند جالب به نظر میرسد.

پوراحمد با حضور در نشستی در مدرسه اسلامی هنر قم گفت:  فرصتی برای عرضه توانمندی‌ها و تداوم فعالیت‌های سینمایی ندارم چون شرایط فعالیت مستقل روزبروز سختتر میشود.

این کارگردان ادامه داد: برخی از تهیه‌کنندگان نابلد و دلال مسلک با زد و بندهای مافیایی نفس سینما را گرفته اند. سستی مؤسسات وابسته به دولت هم بر دامنه گرفتاریهای سینما افزوده تا جایی برای عرض اندام فیلمسازان باسابقه وجود نداشته باشد!

کارگردان فیلم سینمایی “اتوبوس شب” در چرایی بی‌توجهی به سینمای دفاع مقدس گفت: الآن تهیه کنندگان روی فیلم‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که برگشت مالی داشته باشند در حالی که بهترین فیلم دفاع مقدس هم درآمدزا نیست.

پوراحمد افزود: تولید فیلم جنگی هزینه زاست و بخش خصوصی جرأت هزینه کردم را ندارد. بخش دولتی هم که فقط با آدمهای گوش به فرمان کار میکند!




تعطیلی دوروزه سینماهای کشور در ایام شهات امام علی(ع) و تعطیلی هجده ساعته در شبهای قدر

سینماروزان: با اعلام برنامه تعطیلی سینماها در شب‌های قدر از سوی شورای صنفی نمایش مشخص شد که سینماها در روزهای شنبه و دوشنبه آینده به طور کامل تعطیلند.

به گزارش سینماروزان در روزهای جمعه، یکشنبه و سه شنبه که منتهی به شب قدر هستند نیز سینماها از ساعت 18 به بعد تعطیلند.

برنامه تعطیلی سینماها در ایام شهادت امام علی(ع) و شبهای قدر به ترتیب زیر است:
–جمعه سوم خردادماه مصادف با 18 رمضان و شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، سینماهای سراسر کشور از ساعت ۱۸ تعطیل هستند.
–شنبه چهارم خردادماه مصادف با 19 رمضان و ضربت خوردن امام علی (ع) سینماهای سراسر کشور تمام روز تعطیل خواهند بود.
–یکشنبه پنجم خردادماه مصادف با 20 رمضان و دومین شب قدر، سینماها از ساعت ۱۸ تعطیل است.
–دوشنبه ششم خردادماه مصادف با 21 رمضان و شهادت حضرت علی(ع) کل روز سینماهای سراسر کشور تعطیل خواهند بود.
–سه شنبه هفتم خردادماه مصادف با شب 23 رمضان و سومین‌ شب قدر سینماها از ساعت ۱۸ تعطیل هستند.




گزارش «کیهان» از تردیدهای حسین انتظامی در امتداد مدیریت بر سینما!!

سینماروزان: مدیریت سینما تقریبا با تمامی حیطه های هنری دیگر یک تفاوت عمده دارد و آن هم قرارگیری عملکرد مدیران در آکواریومی است که با رشد رسانه‌های مستقل سینمایی روزبروز شفاف‌تر میشود.

برای همین است که حسین انتظامی که سابقه سالها معاونت مطبوعاتی را داشت وقتی پا به حیطه سینما گذاشت بجای پذیرفتن ریاست، به سرپرستی بسنده کرد تا ابتدا اوضاع را ارزیابی کند و بعد اگر دید میتواند برنامه هایش را عملی کند به ریاست سازمان برسد.

روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی با مرور برخی اتفاقات دردسرساز حیطه سینما در ماههای اخیر از تردیدهای حسین انتظامی در امتداد مدیریت بر سینما گفته است.

«کیهان» نوشت: اخبار ضد و نقیض درباره تغییرات در سازمان سینمایی کشور، نشانه وضعیت نابسامان در این بخش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است! پس از بروز اتفاقات تلخ در عرصه سینما در سال پیش و امسال و در جهت کاستن از فشار انتقادات نیروهای انقلابی، خبرهایی از انجام تغییر در سازمان سینمایی به گوش رسید!

این روزنامه ادامه داد: بهمن سال پیش بود که یک بازیگر زن «س.م.آ» تمامی دستاوردهای 40 ساله انقلاب اسلامی را کتمان کرد و به انقلابیون دروغ بست. در همین مراسم از این بازیگر که سابقه اهانت به شهدای هشت سال دفاع مقدس را در کارنامه دارد، تقدیر ویژه شد. به همین بازیگر نیز در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر مسئولیت اعطا شد؛ تا نشانه‌ای باشد بر بیگانگی گردانندگان و تصمیم‌گیرندگان جشنواره با اهداف انقلاب اسلامی!

«کیهان» با اشاره به توقیف «رحمان…» نوشت: در نمونه‌ای دیگر از بی‌کفایتی مسئولین سازمان سینمایی، امسال فیلمی مبتذل به نمایش عمومی درآمد که شاید برای اولین بار در پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به شکلی عریان، مطالب رکیک و مسائل جنسی کلامی و فیزیکی را عرضه کرده است! اما در حالی که گفته می‌شد به‌زودی بهمن حبشی جانشین محمدرضا فرجی مدیرکل فعلی نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی خواهد شد، این خبر تکذیب گردید تا این پرسش شکل گیرد؛« گردانندگان اصلی سازمان سینمایی چه کسانی هستند که از تغییر نگاه و رویه در این سازمان، جلوگیری می‌کنند؟»

این رسانه اصولگرا با اعلام رو به پایان بودن حکم سرپرستی حسین انتظامی خاطرنشان ساخت: حکم سرپرستی حسین انتظامی بر سازمان سینمایی رو به اتمام است. شنیده شده وی در حال بررسی ماندن یا نماندن در سازمان سینمایی است؟




واکنش رسانه اصولگرا به تخصیص انبوه سالن و تیزر و تبلیغ محیطی به فیلمی پر از اشارات اروتیک⇐چرا آنها که فیلم مبتذل می‌سازند و با انگیزه کسب سود بیشتر از خط قرمز‌های اخلاقی عبور می‌کنند، باید از معافیت‌های مالیاتی برخوردار باشند؟

سینماروزان: اکران نوروزی در خدمت دو فیلم مافیایی-حاکمیتی همچنان ادامه دارد و هرچند کاسته شدن قیمت بلیت بعد از گرانفروشی در دو هفته ابتدایی سال، باعث افت کلی فروش شده ولی همچنان همان دو فیلم مافیایی-حاکمیتی هستند که به لطف انبوه سالن و تیزر و تبلیغات محیطی توانسته اند فروش خود را بالا ببرند.

پرده‌دری‌های بیش از حد یکی از این فیلمها و مملو بودن فیلم از اشارات اروتیک و حتی بزرگ کردن نشیمنگاه همسر کارگردان فیلم و خواباندنش با کلی مرغ در یک وان حمام(!!!) به شدت انتقادبرانگیز شده است.

به تازگی روزنامه اصولگرای «جوان» با انتقاد از رسوخ ابتذال در سینمای ایران و از جمله اکران نوروز به طرح این سوال پرداخته است که چرا باید آثار مبتذل از معافیتهای مالیاتی برخوردار باشند؟

«جوان» نوشت: نوعی از مدیریت فرهنگی که به طور خودکار از طریق قوانین پیشرو عمل می‌کند مسئله مالیات است. در ایران بر اساس قانون اساساً همه اموری که فرهنگی محسوب شوند از معافیت مالیاتی برخوردارند. طبیعی است که اینگونه معافیت‌های به اصطلاح فله‌ای برای همه اموری که به ظاهر فرهنگی تشخیص داده می‌شوند می‌تواند حتی درباره برخی مصادیق به لحاظ فرهنگی جنبه عکس داشته باشد، برای مثال فیلمساز و نویسنده‌ای که فیلمی مبتذل می‌سازد و با انگیزه کسب سود بیشتر از برخی خط قرمز‌های اخلاقی عبور می‌کند چرا باید از معافیت‌های مالیاتی برخوردار باشد؟

این روزنامه ادامه داد: اتفاقاً قانون باید از سازندگان چنین آثاری مالیات بیشتری دریافت کند تا از این طریق راه را بر تولید بیشتر چنین آثاری سد کرده باشد ولی دقیقاً برعکس است.  اگر قرار بر این است که سبک زندگی ایرانی- اسلامی تقویت شود به طور عادی باید برای ارتقای آن قوانین متناسب وضع شود و مثلا فیلمی ضدسبک زندگی ایرانی-اسلامی نباید معافیت مالیاتی داشته باشد تا سینماگران تشویق شوند به تولید محصولاتی درباره زندگی ایرانی-اسلامی.




پرسشهای قابل تأمل رسانه‌های مستقل از روسای شورای صنفی نمایش⇐چرا درباره سرنوشت درآمد میلیاردی سینماها از پخش فوتبال حرفی نمی‌زنید؟؟!/آقای امیریوسفی! آیا گم شدن درآمد میلیاردی پخش فوتبال در سینماها، جنایت نیست؟/آقای رضوی! آیا مفقودی چندمیلیارد درآمد فوتبال در سینماها، مظلومیت سینماگرانی نیست که سالنهایشان گرفته شد و به پخش فوتبال اختصاص داده شد؟/نکند تقسیم درآمد میلیاردی فوتبال با رضایت شما انجام شده و مخاطبان بی‌خبرند؟

سینماروزان: با گذشت دو هفته از آغاز سال جدید هنوز که هنوز است تکلیف درآمد میلیاردی سینماها از پخش فوتبال در سینماها مشخص نشده و هیچ داده شفافی درباره سرنوشت این درآمد میلیاردی منتشر نشده است.

رسانه مستقل «سینمامخاطب» با اشاره به این ابهام نوشت: در روزهایی که به دلیل چیدمان نادرست اکران نوروزی توسط شورای صنفی نمایش به نسبت سالهای قبل، داغی گیشه‌ها را شاهد نیستیم همچنان یک پرسش مهم از اکران97 باقی مانده و آن هم درآمدی میلیاردی است که سینماها از محل پخش فوتبال داشتند ولی هنوز معلوم نیست این چندمیلیارد کجا رفته؟

این رسانه ادامه داد: آخرین بار اواخر اسفند۹۷ بود که سیدضیاء هاشمی به عنوان رییس کمیته انضباطی اکران به صراحت گفت تنها چند پردیس سهم سینماگران از پخش فوتبال را پرداخت کرده اند و علیرغم درآمد میلیاردی پخش فوتبال ولی فقط چندصدمیلیون به سینماگران پرداخت شده و تکلیف مابقی درآمد مشخص نیست

«سینمامخاطب» خاطرنشان ساخت: آقایان محسن امیریوسفی و محمود رضوی؛ رییس و نایب رییس شورای صنفی نمایشی که بانی تصویب نمایش فوتبال در سینماها بود، چرا تکلیف این درآمد میلیاردی را مشخص نمیکنید؟ آیا هیچ میدانید سکوت امثال شما درباره این درآمد میلیاردی ممکن است ظن های ناخوشایند را به ذهن مخاطبان متبادر کند؟

رسانه مستقل «امپایرمدیا» نیز با مخاطب قرار دادن روسای شورای صنفی نمایش نوشت: مدتها از طرح سوال رییس کمیته انضباطی اکران پیرامون سرنوشت درآمد میلیاردی از پخش فوتبال در سینماها گذشته ولی هنوز نه محسن امیریوسفی رییس شورای صنفی نمایش و نه محمود رضوی نایب رییس شورای صنفی نمایش در این باره حرف نزده‌اند.

این رسانه ادامه داد: امیریوسفی بعنوان رییس شورا به یک پرسش ساده در چگونگی تقسیم درآمد میلیاردی فوتبال پاسخ نمیدهد و بجایش میگوید: «توقیف، جنایت فرهنگی است»   آیا جنایت فقط توقیف فیلمهایی است که با حمایت همه جانبه ارگانهای دولتی تولید میشوند؟ آیا گم شدن درآمد میلیاردی پخش فوتبال در سینماها، جنایت نیست؟

«امپایرمدیا» افزود: محمود رضوی بعنوان نایب رییس شورا درباره سرنوشت درآمد میلیاردی فوتبال حرفی نمیزند و بجایش از مظلومیت فیلم مورد حمایت ارگانهای مختلف از فارابی تا تلویزیون «غلامرضا تختی» که بدلیل اسطوره زدایی از تختی، مخاطب بدان روی خوش نشان نداده، میگوید! آیا مفقودی چندمیلیارد درآمد فوتبال در سینماها، مظلومیت سینماگرانی نیست که سالنهایشان گرفته شد و به پخش فوتبال اختصاص داده شد؟




تعطیلی ۷ساعته سینماهای کشور در اولین جمعه سال جدید

سینماروزان: در اولین جمعه سال جدید سینماهای سراسر کشور از ابتدای صبح تا ساعت 17 عصر تعطیل خواهند بود.

تعطیلی سینماها بخاطر تقارن با وفات حضرت زینب(س) است.

سینماهای سراسر کشور در روز جمعه دوم فروردین از ساعت 10 تا حوالی 17 تعطیلند ولی پس از آن امکان فروش بلیت دارند.

 




یک تهیه‌کننده پیشکسوت تلویزیون بیان کرد⇐قوه قضاییه برای نظارت بر سرمایه‌های مشکوک تعارف را کنار بگذارد/ با بودجه محدود نمی‌توان با بخشهای مافیایی رقابت کرد/پیشکسوتان تهیه‌کنندگی نمی‌توانند با افرادی رقابت کنند که یک دستشان در صندوق ذخیره است و دست دیگرشان در فلان بانک!!/بازیگری که زیردست خودمان مطرح شد، حالا برای ده روز ۶۰میلیون میخواهد!!/یک سریال پانزده قسمتی را با ۳میلیارد تولید میکنیم و فلان پروژه فقط به یک بازیگر ۱ میلیارد و ۲۰۰میلیون میدهد!!

سینماروزان: صحبت درباره ورود پولهای مشکوک و سرمایه‌های بی مسئولیت به حیطه هنر همچنان ادامه دارد؛ امتدادی که موجب کم کاری و بیکاری برخی از قدیمیهای تهیه کنندگی و بجایش پرکاری نیروهای نورس شده است. مهران مهام تهیه کننده ای که نامش پای برخی سریالهای خاطره ساز رسانه ملی و از جمله «کتابفروشی هدهد»، «خانه بدوش»، «نرگس»، «ترش و شیرین» و «کارآگاه شمسی…» آمده است در گفتگویی تفصیلی با «سوره سینما» به انتقاد از بلبشوی تولید پرداخته است.

 مهام منتقد این است که  همه جای دنیا تهیه کنندگان پیشکسوت هستند که میشوند بانی تولید محصولات دست اول برای شبکه های مختلف ولی در ایران چون تهیه کنندگی حیطه ای سهلگیرانه شده پیشکسوتان به کم کاری سوق داده میشوند تا ژنهای خوب و متصلین وارد کار شوند.

متن گفتگوی مهران مهام با «سوره سینما» را بخوانید:

*به عنوان یک تهیه کننده قدیمی تلویزیون کیفیت سریال سازی را در سالهای اخیر چطور می بینید؟ آیا توانسته‌ایم روند روبه رشدی داشته باشیم؟

در بخش ملودرام مشکلی نداریم و سریالهای فعلی مخاطبش را دارد ولی در بخش کمدی، بدجوری جامانده‌ایم. مسأله اینجاست که در سالهای اخیر نیروهای رشدکرده در تلویزیون با پول های عجیب وغریب که معلوم نیست از کجا آمده و با دستمزدهای بالا رفته اند به سمت پرده سینما یا شبکه خانگی و طبیعی است بازیگری که دستمزد میلیاردی میگیرد دیگر به دستمزد میلیونی تلویزیون قناعت ندارد!! از شما میپرسم کمدین هایی مثل رضا عطاران، مهران مدیری، پیمان قاسم خانی و… که همه محصول تلویزیون هستند کجایند و چرا از سینما و شبکه خانگی سردرآورده اند؟ اینها با ارقام سنگین مشغول کار برای مدیومهای رقیبند و تلویزیون هم نمیتواند با بودجه محدود خود با اینها رقابت کند.

*اینکه تلویزیون چهره‎هایش را صادر کند فی‌نفسه بد نیست! آیا چشمه زایش در مدیریت تلویزیون خشک شده که به سمت وارد کردن استعدادهای جدید و پرورش آنها نمی‌رود؟

ببینید، استعداد جدید که وارد میشود ولی استعداد اگر بخواهد پله پله مسیر رشد را طی کند حداقل ده سالی زمان لازم است. نمیشود که ده سال را از دست دهیم و منتظر شویم بعد از یک دهه نتیجه زحمات را ببینیم. تلویزیون به‌روز باید تولید داشته باشد و برای تولید به‌روز لااقل بخشی از پرورش یافتگان سالهای قبل تلویزیون بایستی کنار ما باشند و کنار اینهاست که میتوان نیروهای جوان را هم وارد کرد.

*چرا همین ترکیب جوان و پیشکسوت اعمال نمی‌شود؟

برای اینکه با بودجه محدود نمی توانیم با بخشهای مافیایی سینما و شبکه خانگی رقابت کنیم! آنها یک دستشان در فلان صندوق ذخیره و دست دیگرشان در بهمان بانک است و تهیه کنندگانی که میخواهند با سرمایه سالم کار کنند یقینا قدرت رقابت با اینها را نخواهند داشت. من بازیگری را نمی‌خواهم که زیر دست خودم مطرح شده و حالا برای ده روز کار، شصت میلیون طلب می کند. مسلما ما از این پولها نداریم که فقط برای یک بازیگر به مدت ده روز شصت میلیون پرداخت کنیم! بودجه این کار را نداریم و تلویزیون اجازه این کار را هم به ما نمی دهد. من مانده ام در شبکه خانگی چه جوری می شود که به بازیگری پیشنهاد یک میلیارد و دویست میلیونی می دهند و آن بازیگر باز بیشتر طلب می کند درحالی که در تلویزیون ساخت یک سریال پانزده قسمتی سه میلیارد تومان تمام میشود! یقین بدانید با ادامه این روند در طول زمان به مشکل خواهیم خورد و حتی خود بازیگرها هم به مشکل خواهند برخورد. آنها شاید پیش خودشان بگویند، الان را عشق است. ولی کم کم و به مرور، خودشان هم لطمه می‌بینند.

*آیا ارقام ردوبدل شده در برخی پروژه های سینمایی و شبکه خانگی عجیب نیست؟

شما به ارقام در سینمای خانگی برای یک سریال پانزده قسمتی توجه فرمایید می‌بینید بسیار تعجب آور و شک برانگیزاست. یک سریال خانگی که به یک بازیگر 1میلیارد میدهد حداقل باید چهل میلیارد بفروشد تا به پول خودش برسد. آیا واقعا این اتفاق می افتد؟ باید در این مورد تحقیق اقتصادی کرد. جالب آنجاست که بعد از مدت کوتاهی همین سریال ها از شبکه های ماهواره پخش می شود و برای همین آن قدر هم نمیتوانند سودده باشند.

*پس منشأ پولها است که شبهه‌برانگیز است؟

کسانی به عنوان کاسب پول به جیبشان آمده و می گویند عشقم دیدار نزدیک با فلان بازیگر است و میخواهم برایش سرمایه گذاری کنم. حال درست یا غلط، کاری ندارم به این عشق ولی جای آن نهاد نظارتی که بر دستمزدها کنترل داشته باشد خالی است!! البته بماند که خیلی از این جماعت هم اصلا پولشان آلوده است و برای پولشویی آمده اند ولی به هر حال «این از کجا آوردی؟» بخش دیگری است که مربوط به قوه قضاییه است که باید تعارف را کنار بگذارد و وارد شود و نظارت دقیق بر سرمایه گذاران مشکوک داشته باشد.

*بر این اساس باید منتظر باشیم که سریال‌سازی ما کاملا در شبکه خانگی دنبال شود.

به نظر من تلویزیون باید فکری برای کمبود بودجه بکند؛ به هر حال اگر میخواهد سریالهای پیشرو تولید کند یا باید بودجه را افزایش دهد یا از خرجهای اضافی کم کند و به سمت تولید سریال بیاورد. اگر این کار را نکند در آینده در بخش سریال سازی خصوصا در بخش کمدی ضربات سنگین تری خواهد خورد.

*یعنی شما معتقدید مشکل اصلی سریال‌سازی ما فقط محدودیت بودجه است؟

خیر، محدودیت بودجه مشکل اصلی و کنارش ممیزی هم دامنگیر سریال سازان است و در مضامین دست و پای ما بسته است. در مقابله با سینما و شبکه خانگی ما جنگمان ناجوانمردانه است؛ بحث ماهواره هم جای خود دارد. آنها در موضوع و محتوا دستشان بازتر است که هرچه میخواهند با هر رنگ و لعابی ارائه میدهند. در همین سینماها که به اصطلاح فیلم پرفروش دارند چه می بینید؟ شوخی و بزن و برقص. جز این است؟ آیا آن شوخیهای آن چنانی و رقاصیهای باباکرمی را میتوان در تلویزیون نشان داد؟ قطعا نه!

*برای حل مشکل چه باید کرد؟ آیا شما قائل به ورود ارگانهای نظارتی به ماجرا هستید؟

طبق قوانین موجود، سینما در اختیار وزارت ارشاد است و بحث آن جداست اما در بخش ساخت سریال در شبکه  خانگی باید تعاملی با تلویزیون صورت گیرد و یا اینکه تلویزیون مشکلاتش را ابراز و خیلی روراست بگوید که با این بودجه نمی توانیم بجنگیم.خود من با این بودجه نمی توانم از وجود خیلی از بازیگرها استفاده کنم و این در بودجه من نیست. واقعا هم با نبود بازیگر، سریال لطمه خواهد خورد.

*از آن سو مخاطبان را هم داریم که میگویند سریالهای تلویزیون واقعا حرف تازه ای برای گفتن ندارند؟

همین طور است. وقتی فلان سریال می آید و کلی خط قرمزها را جلو میبرد دیگر با ممیزی تلویزیون نمیتوان با این سریالها رقابت کرد و به این لحاظ سریالهای خانگی ضررش بسیار بیشتر از ماهواره است!! در ماهواره بازیها بسیار پیش پاافتاده و سطحی است ولی در شبکه خانگی بازیگران حرفه ای با ارقام بالا به خدمت گرفته میشوند و نتیجه کار هم به مراتب بالاتر از محصولات ماهواره ایست ولی از آن سو تحت فشار قرار گرفتن تلویزیون را هم می بینیم. باید مدیران تلویزیون برنامه ای جامع بچینند برای برون رفت از این بحران! راهش هم ساده است؛ به کارگیری پیشکسوتان در کنار چهره های مستعد و سپس ارجحیت تزریق بودجه به این ترکیب.




مابقی دفاتر پخش باید غاز بچرانند؟؟⇐تعیین هفت سرگروه ۹۸ در خدمت هفت پخش کننده خاص!!

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: در آخرین جلسه شورایعالی اکران دستور به حذف پردیس کوروش و سینما ماندانا از سرگروهی و جایگزینی با سینماهای آستارا و فرهنگ شد.

به گزارش سینماروزان اگر حذف کوروش و ماندانا با جایگزینی سینماهایی فاقد اتصال به دفاتر پخش همراه بود قطعا اکران98 برای یک قدم هم که شده به سمت عدالت پیش میرفت ولی در شرایط فعلی که 7 سرگروه 98 مستقیم یا غیرمستقیم متصلند به 7 شرکت پخش خاص بعید است عدالت اکران میان دفاتر مختلف پخش را شاهد باشیم.

از سرگروههای استقلال و آزادی شروع میکنیم که متعلق به حوزه هنری هستند و طبیعی است که بهمن سبز پخش حوزه هنری منتفع اصلی این سرگروهها باشد. بماند که فیلمیران نیز از دیرباز ارتباطات کاملا حسنه ای با این سرگروهها داشته!

سرگروه آستارا که به تازگی با شراکت محمدصادق رنجکشان(سرمایه گذار چندفیلمه) و سیدجمال ساداتیان راه افتاده در اختیار فیلمهای خانه فیلم پخش متبوع ساداتیان است!

سرگروه زندگی چندین شریک دارد و از جمله منوچهر محمدی که اخیرا دفتر پخش نمایش گستران را زده و بدیهی است که الویتش فیلمهای متبوع محمدی باشد.

سرگروه فرهنگ متعلق به فارابی است و خواه ناخواه فیلمهای فارابی را در الویت قرار خواهد داد. فارابی هم که با پخش سیمای مهر متعلق به تهیه کننده منسوب به 3ارگانی ارتباط دارد!

سرگروه ایران هرچند در ظاهر مستقل است ولی ارتباطات نزدیکی وجود دارد میان مدیران فیلمیران  ونیکان فیلم با این سرگروه!

سرگروه باغ کتاب به مدیریت سعید طباطبایی(از منسوبین محمدمهدی حیدریان) اداره میشود. طباطبایی به تازگی با شراکت علی آشتیانی پور(از منسوبین منوچهر شاهسواری) شرکت پخش “آفرین فیلم” را زده و خواهی نخواهی الویت پخشش فیلمهای همین دفتر پخش خواهد بود!!

می بینید به همین راحتی شورایعالی اکران هفت سرگروهی را چیده که کاملا منسوبند به فقط 7دفتر پخش!! آن هم در اوضاعی که بیش از 20 دفتر پخش در سینما داریم که لااقل نیمی از آنها فعالند.

آیا شورایعالی اکران از خود نپرسیده تکلیف پخش کنندگانی که سینمایی برای سرگروهی ندارند چیست؟؟ آیا باز باید گل اکران به 7 پخش کننده ای که سرگروه دارند برسد و مابقی پخش کنندگان به زمانهای مرده اکران بسنده کنند؟؟




آیا نظارتی بر توسعه متوازن سینماسازی وجود ندارد؟؟⇐بیشتر از هزار شهر ایران حتی یک سالن سینما هم ندارند و انبوهی پردیس سینمایی در غرب تهران راه افتاده!!!

سینماروزان/مسعود احمدی: ساخت سالن‌های جدید سینمایی یکی از مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها در حوزه سینماست که باعث رونق گرفتن اقتصاد سینما می‌شود. شهر‌های بزرگی مانند تهران، چند سالی است که از ساخت سینما‌های تک‌سالنه فاصله گرفته‌اند و با ایجاد مجتمع‌های بزرگ تجاری (مال‌ها) سالن‌های سینمایی به عنوان بخشی از این مراکز خرید ساخته شده است و در کنار آن پردیس‌های سینمایی نیز بیشترین میزان جذب تماشاگر سینما را دارند.

به گزارش سینماروزان در رقابت تنگاتنگ برای ایجاد سالن‌های مجهز و مدرن در کلانشهرها، بسیاری از شهر‌های کشور فاقد هر گونه سالن سینما هستند.

علی سرتیپی تهیه کننده سینما و سینمادار می‌گوید: «متأسفانه در حال حاضر نظارت درستی روی ساخت‌وساز سالن‌های سینمایی وجود ندارد، به عنوان مثال در غرب تهران پردیس‌هایی مانند «کوروش»، «زندگی» و «مگامال» فعال است که هر کدام چندین سالن سینما دارد، با وجود این تعداد سالن سینما، یک پردیس دیگری با نام «رزمال» در حال ساخت است که دارای هشت سالن سینماست یا «ایران مال» که در حال حاضر با ۱۱سالن سینما ساخته شده است و می‌خواهد ۲۰سالن دیگر نیز به مجموعه خود اضافه کند.»

از سوی دیگر محمود کاظمی مدیرعامل موسسه «بهمن سبز» درباره وضعیت سینما‌ها در دیگر شهر‌های کشور، می‌گوید: «در حال حاضر هزارو ۲۰۰ شهر داریم که تنها ۱۵۰شهر از این تعداد سینما دارند. آخرین استاندارد جهانی می‌گوید برای هر ۱۰هزار نفر باید یک پرده سینما وجود داشته باشد و این یعنی باید ۸هزار پرده در ایران وجود داشته باشد.»

کاظمی می‌افزاید: «ما در حال حاضر زیر ۵۰۰ پرده نمایش داریم که به ازای هر ۱۶۰هزار نفر در کشور یک پرده سینما وجود دارد که این آمار یک‌هفدهم استاندارد جهانی است. سرمایه‌گذار زمانی که می‌خواهد با هزینه خود در شهرستان‌ها سالن بسازد، دولت باید به او کمک کند، در غیر این صورت این سرمایه‌گذاری هیچ فایده‌ای ندارد.»

اگرچه سرمایه‌گذاران بخش خصوصی به دنبال منافع اقتصادی از فعالیت‌های فرهنگی هستند و ساخت سالن‌های سینما در شهر‌هایی مانند تهران به دلیل توجیه اقتصادی ادامه دارد، ولی بی‌توجهی به هزارو ۵۰ شهری که فاقد حتی یک سالن سینما هستند، تأسف‌انگیز است. نبود سالن‌های سینما در شهر‌های کوچک باعث حذف سینما رفتن از سبد فرهنگی خانوار‌ها می‌شود و در نهایت حتی اگر سالن سینمایی در آن شهر‌ها ایجاد شود، برای فرهنگ‌سازی استفاده از آن باید زمان و هزینه صرف شود.




در حالی که بخش انبوهی از محصولات تولیدی سینمای ایران، مجال پخش در رسانه ملی را نمی‌یابند⇐در آستانه جشنواره فجر، رسانه ملی پر شده از برنامه‌هایی با محوریت سینما!!!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: در حالی که بخش انبوهی از محصولات تولیدی سالهای سینمای ایران مجال پخش در رسانه ملی را پیدا نمیکنند و همچنان تعلق خاطر رسانه ملی به محصولات دهه های شصت و هفتاد سینماست که به چشم میخورد اینکه به ناگاه در آستانه جشنواره فجر کلی از شبکه های تلویزیونی به سراغ تولید برنامه با محوریت سینما رفته اند جای سوال دارد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» زمانی که شبکه ۳سینما سیما اقدام به راه اندازی برنامه «هفت» کرد و قرار بود این برنامه تلویزیونی به عنوان «نود» سینمایی مطرح شود، سایر شبکه‌های تلویزیونی نگاه جدی به سینما نداشتند، اما اکنون رقابت بی‌معنایی در میان شبکه‌های تلویزیونی برای راه اندازی برنامه سینمایی به وجود آمده است. این رقابت در روز‌های نزدیک به جشنواره فیلم فجر، باعث ایجاد موج مصنوعی از فضاسازی برای سینما می‌شود. جالب این است که با وجود چنین پرداخت‌هایی در تلویزیون، همچنان اغلب  محصولات سالهای اخیر سینما جایی در رسانه ملی ندارند و از آن سو رسانه ملی همسو با برخی از اهالی سینما نسبت به فراگیر شدن ابتذال در سینما هشدار می‌دهد.

زمانی که تلویزیون تنها دو شبکه تلویزیونی داشت، شبکه یک سیما برنامه «هنر هفتم» را با اجرای اکبر عالمی تولید می‌کرد؛ برنامه‌ای که در آن به جای پرداخت‌های ژورنالیستی به سینما، تلاش می‌شد سواد سینمایی بینندگان تلویزیون افزایش پیدا کند. این برنامه که در دهه ۷۰ از تلویزیون پخش می‌شد، از نظر پرداخت علمی به سینما، یکی از فاخرترین آثار سیماست. شبکه اول سیما بعد‌ها برنامه «سینما یک» را روی آنتن برد. این برنامه که رویکرد تحلیلی دارد تا به حال با چند تیم تولید شده و در نهایت غلام‌عباس فاضلی، منتقد کم حاشیه سینما اجرای آن را عهده دار شد. سینما یک نیز رویکرد خبری نداشته است.
راحت‌ترین نوع اسم‌گذاری برای برنامه‌های تلویزیونی انتخاب پسوند شماره شبکه برای عنوان برنامه است، مانند «سینما دو» که قرار بود رقیب برنامه «هفت» باشد، اما هیچ وقت موفق نبود. این برنامه تلویزیونی از ۱۱ آذرماه سال ۹۵ با سردبیری و اجرای «محمد خزاعی» آغاز به کار کرد. قرار بود سینما دو با رویکرد «بررسی سینمای اجتماعی ایران با نگاهی جامعه‌شناسانه» هر هفته تازه‌های سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهد. محمد خزاعی در همان روز‌ها مصاحبه‌ای انجام داد و درباره رقابت با «هفت» گفت: رقابت «سینما دو» با «هفت» مثل این است که بگوییم، چون الان چند روزنامه سینمایی درمی‌آید دیگر نیازی به انتشار یک روزنامه جدید نیست، البته ممکن است رقابت بین روزنامه‌ها به وجود بیاید، اما من فکر می‌کنم مأموریت هر برنامه سینمایی که در حال شکل گرفتن است باید متفاوت باشد. ولی خیلی زود خزاعی ترجیح داد به کار‌های مهم تری، چون تهیه کنندگی فیلم در سینما و دبیری جشنواره مقاومت بپردازد. سینما‌دو هم بعد از مدتی تعطیلی به حامد عنقا، فیلمنامه نویس سریال‌های تلویزیونی سپرده شد. نه خزاعی و نه عنقا نتوانستند «سینما دو» را از حد یک برنامه متوسط بالاتر ببرند. سینما دو قرار است با ویژه برنامه جشنواره فجر، حضور جدی در فضای تلویزیون داشته باشد. این برنامه همچنین نگاهی به ۴۰ سالگی سینمای بعد از انقلاب اسلامی خواهد داشت.
سال ۸۹ بود که راه اندازی برنامه تخصصی نقد سینما در شبکه ۳ سیما مطرح شد. پیش از آنکه نامی برای این برنامه مطرح شود، عنوان «نود» سینمایی برای آن انتخاب شد؛ استدلالی که بر اساس آن قرار بود برنامه‌ای در قواره «نود» که برند فوتبالی شبکه ۳ بود، برای سینما تولید شود. فریدون جیرانی سردبیر و مجری این برنامه که «هفت» نامگذاری شده بود، رویکرد جدیدی را برای برنامه‌های سینمایی در تلویزیون در پیش گرفت. در همان ماه اول، جمشید گرگین مجری تلویزیون در یادداشتی به مانور «نود» سینمایی بودن برنامه هفت حمله کرد و نوشت: «آیا سینما به آن درجه از جذب تماشاگر رسیده که با فوتبال مقایسه کنیم؟!»، هفت تا امروز چند دوره حیات را پیش رو داشته است. حضور فریدون جیرانی، محمود گبرلو، بهروز افخمی و رضا رشیدپور، چهار فصل جداگانه را در تاریخ این برنامه رقم زده است که البته دوره رشیدپور بسیار کوتاه‌تر از آن بود که عنوان فصل به آن تعلق بگیرد و به یک جشنواره فجر ختم شد. شبکه ۳ سعی کرده به رغم تعطیلی‌های متعدد، برند «هفت» را حفظ کند. «هفت» قرار است با اجرای محمدحسین لطیفی برای جشنواره فجر به آنتن شبکه ۳ بازگردد.
علی اصغر پورمحمدی، پدر معنوی شبکه ۳ سیما و معاونت سابق سیما نمی‌خواست برنامه «هفت» رقیبی در تلویزیون داشته باشد برای همین زمانی که غلامرضا غلامی، مدیر وقت شبکه ۴ سیما اعلام کرد این شبکه برنامه «سینمای ایران» را تولید خواهد کرد، میان معاون و مدیر شبکه دعوا شد و در نهایت مدیر شبکه با حالت قهر استعفا کرد. در نهایت لابی‌های غلامی توانست نظر پورمحمدی را عوض کند و «نقد چهار» (سینمای ایران) با اجرای امیر شهاب رضویان از مهر ۱۳۹۴ روی آنتن رفت. مدتی بعد رضویان جای خود را به شجاع‌نوری داد و شجاع‌نوری هم بعد از چند اجرا رفت تا امیرحسین ندایی جایگزین وی شود. شبکه ۴ سیما بعد از تعطیلی بی‌سر و صدای این برنامه مدتی بدون برنامه سینمایی بود تا اینکه با تغییر مدیریت شبکه، برنامه جدیدی با عنوان «سینماگرام» را از هفته اول آبان ۹۷ روی آنتن فرستاده است. مجری اصلی این برنامه «شاهرخ دولکو» منتقد سینماست.
بهروز افخمی مجری فصل سوم برنامه هفت، در مصاحبه‌ای اعلام کرد قرار است برنامه‌ای را در شبکه ۵ سیما با محوریت سینما اجرا کند. بهروز افخمی گفت: «برنامه شبکه ۵ برنامه‌ای سینمایی با فضایی کاملاً متفاوت در خصوص سینمای بین‌الملل و هنر و فرهنگ است و به‌زودی وارد فاز تولید خواهد شد.» روابط عمومی سیما نام این برنامه را «فیلمساز» عنوان کرده که مأموریتش استعدادیابی در سینماست و در عین حال ویژه برنامه شبکه ۵ برای جشنواره فجر خواهد بود.
حمیدرضا مدقق خبرنگار و مجری شبکه خبر سیما از سال ۹۴ برنامه تلویزیونی «شهر فرنگ» را به منظور بررسی اخبار سینما اجرا می‌کند. امسال مدقق به عنوان یکی از مجری‌های نشست‌های رسانه‌ای فیلم‌های جشنواره فجر انتخاب شده و معلوم نیست آیا در کنار جلسات نقد برنامه شهرفرنگ را اجرا خواهد کرد یا خیر!
شبکه نمایش سیما در سال ۹۲ برنامه‌ای سینمایی با عنوان «سینمایش» را برای پوشش زنده جشنواره فجر راه اندازی کرد. این شبکه بعد از ۱۷ سال توانست پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را داشته باشد. سینمایش با وجود اینکه فصل جدیدی در تلویزیون به وجود آورد، برنامه ماندگاری نبود.
جدید‌ترین برنامه تلویزیونی با رویکرد سینما، برنامه «میزانسن» شبکه شماست. این برنامه سینمایی با تهیه‌کنندگی پدرام کریمی جمعه شب‌ها از شبکه شما پخش می‌شود و علاوه بر سینما به تئاتر نیز می‌پردازد. این برنامه نیز برای جشنواره فجر ویژه برنامه خواهد داشت.
با توجه به تعدد برنامه‌های سینمامحور شبکه‌های سینما، این سؤال را باید مطرح کرد که سینمای ایران مگر چقدر ظرفیت دارد که شبکه‌های متعدد تلویزیونی سعی دارند حتماً برنامه سینمایی داشته باشند؟!



انتقاد رسانه اصلاح‌طلب از محفل‌گرایی در سینمای ایران⇐عده‌ای دار و دسته خود را شکل داده‌اند و حق حرفه‌ای‌ها را میخورند!/تعداد محدودی پشت سر هم فیلم میسازند و عده زیادی از سینماگران بیکارند!/کار به جایی رسیده که یک فیلمبردار باسابقه مشغول کار برای یک عکاسی است!!

سینماروزان: محفلی شدن تولید در سینمای ایران سبب ساز شکل گیری حلقه های معدودی مشتمل بر افرادی خاص شده که در پروژه های مختلف حضور دارند و البته که همین حلقه های تکراری هستند که میتوانند یک دلیل تکراری شدن بخش عمده محصولات سینمای ایران باشند.

روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» با زیر ذره بین بردن این محفل گرایی به انتقاد از آن پرداخته است.

متن گزارش «اعتماد» را بخوانید:

با نگاه كلي به فيلم‌هاي پذيرفته شده در سي و هفتمين جشنواره فيلم فجر، نكته‌اي كه مهم به نظر مي‌رسد حضور پررنگ برخي نام‌ها در چند فيلم به عنوان تدوينگر، صداگذار، فيلمبردار و… است، يعني همان حكايت هميشگي. در صنعت سينماي ما متاسفانه مقوله صيانت حرفه‌اي وجود ندارد و كارها بر مبناي صلاحيت و شأن حرفه‌اي توزيع نمي‌شود مگر در عرصه تهيه‌كنندگي كه آن هم يكي، دو سالي است به يمن رانت خواران اين ممنوعيت شكسته شده است. مثلا شنيده‌ايم كه يك تهيه‌كننده همزمان در كار توليد چندین فيلم است.

گروهي بر اساس روابط دوستانه يا فاميلي با هم كار كرده و افراد خارج از اين حلقه همواره در حاشيه مانده و فرصت فعاليت در اين حوزه را پيدا نمي‌كنند. چنين رويه‌اي در سينماي ايران تازه نيست، از دهه 80 به بعد شاهديم فردي چهار فيلم تدوين كرده، فرد ديگري طراحي صحنه چند فيلم را به عهده داشته و آن ديگري چهار فيلم را صداگذاري كرده است و ديگران شانس انجام فعاليت در حوزه تخصصي خود را از دست داده‌اند. سينماي ما از نظر امنيت حرفه‌اي، بي‌در و پيكر و حضور برخي افراد در آن غيرقابل توجيه است، گاه فيلمبردار جوان، خلاق و بااستعدادي كه قصد ورود به اين حرفه را دارد و مي‌خواهد جزو انجمن فيلمبرداران شود، علاوه بر مواجه شدن با مشكلات متعدد، نمي‌تواند عضو انجمن شود؛ در مقابل دوستان و فرزندان برخي به عنوان فيلمبردار‌، تدوينگر و آهنگساز انتخاب مي‌شوند كه نتيجه‌اش پايين آمدن امنيت حرفه‌اي در سينماي ايران است. نتيجه اينكه عده‌اي تامين نيستند و ديگران بيش از حد كسب درآمد مي‌كنند و اين شائبه به وجود مي‌آيد كه افراد برخوردار، نورچشمي هستند.

در كارگرداني هم گاه شاهديم تعداد معدودي پشت سر هم فيلم و سريال مي‌سازند و گروه بزرگ‌تري اين فضا را در اختيار ندارند. چنين سيستمي به لحاظ اخلاقي و حرفه‌اي درست نيست، خانواده سينما بايد بتواند زندگي خود را تامين كند و اين امر از راه پركاري عده‌اي خودي كه خارج از ضابطه فيلم مي‌سازند امكان‌پذير نمي‌شود. متاسفانه از دهه 80 به بعد و به ويژه در عصر ديجيتال كه به ظاهر كار با دوربين و تدوين ساده‌تر شد، گروهي‌ دار و دسته خود را شكل دادند و حق بسياري از حرفه‌اي‌هاي باسابقه در اين شرايط خورده شد؛ كساني كه هم درس سينما خواندند و هم تجربه كافي داشتند، به حاشيه رفتند.

نمي‌دانم كساني كه به اين سرعت وارد سينما شده‌اند، كي كارت حرفه‌اي خود را گرفته‌اند؟! تا دهه 80 شرط اين بود كه فرد براي كارگرداني، بايد دو بار دستياري كارگرداني كرده و دو فيلم كوتاه هم ساخته باشد؛ پس از آن شورايي بايد او را تاييد مي‌كرد. اگر اين شورا هنوز هم وجود دارد، مي‌توان گفت دستش به جايي بند نيست زيرا هر كسي با داشتن اندكي تجربه به پشتوانه رانت‌هاي پيدا و ناپيدا مي‌تواند وارد اين عرصه شود.

در سال‌هاي اخير صيانت حرفه‌اي و تامين كار براي عوامل سينما بسيار سخت شده و متاسفانه بسياري از تدوينگران خوب ما بيكار مانده‌اند. چندي پيش يكي از فيلمبرداران باسابقه و تاثيرگذار سينماي ايران را ديدم كه براي يك گالري عكاسي مي‌كرد. از نظر حرفه‌اي در همه جاي جهان چنين كاري مسبوق به سابقه است و مشكلي ندارد. ولي پرسش اين است كه چرا تازه از راه رسيده‌ها ميدان را از دست تعدادي از خلاق‌ترين فيلمبرداران سينماي ايران درآورده‌اند؟!




واکنش اکبر عالمی به کثرت برنامه های سینمایی فاقد استراتژی مشخص در رسانه ملی⇐ پژوهش را فراموش کرده اند!!/بدون سواد سینمایی و رسانه ای نمیشود برنامه سینمایی راهبردی راه انداخت!

سینماروزان: زمانی بود که تنها برنامه سینمایی تلویزیون “هفت”ی بود که لااقل در هر ده قسمت یک بار میتوانست جریان خبری ویژه ای را ایجاد کند با این حال در ماههای گذشته با تعدد برنامه های سینمایی مختلف از “کیوسک” تا “سینماگرام” و “سینما آیفیلم” و “شبهای هنر” مواجهیم که خلأ اصلی آنها عقب بودن از جریان پیشروی رسانه های سینمایی است.

اکبر عالمی از نخستین مجریان برنامه های سینمایی تلویزیون و کارشناس رسانه با اشاره به این کثرت به “جام جم” گفت: مدتی است تلاشهای بیشتری را برای روی آنتن بردن برنامه های تخصصی سینمایی شاهدیم؛ اقدامی که میتوان به آن با دیده مثبت نگریست ولی بعضا انتقاداتی را هم شاهدیم درباره جریان ساز نبودن چنین برنامه هایی. احساس میکنم اگر بخواهیم برنامه های سینمایی قدرتمندی برای تلویزیون تولید کنیم بیش از قبل باید بر روی برنامه ریزی های ابتدایی تمرکز کنیم.

عالمی ادامه داد: مدیران تراز اول اگر برنامه های جریان ساز و خط دهنده به سینما را طلب میکنند باید به سراغ کارشناسان امر رفته و از آنها چاره جویی کنند. به هرحال تکرار مکررات خسته کننده است و گریز از تکرار هم نیازمند به کارگیری ایده های بدیع است.

این کارشناس باسابقه افزود: کلیدواژه اغلب برنامه های این گونه، تحلیل فیلمهای برجسته و آسیب شناسی سینماست که اینها هم بیش از هر چیز نیاز به تخصص و تجربه دارد. بدون سواد سینمایی و رسانه ای که نمیشود ژورنال تصویری راهبردی راه انداخت.

اکبر عالمی خاطرنشان ساخت:

مدیران رسانه ملی برای بهبود اوضاع این برنامه ها باید خط مشی فعلی را بازنگری کرده و چون سینما به تمام مردم هنردوست ارتباط دارد کاری کنند که بدنه هنردوست بیشتر و بیشتر به سمت این نوع برنامه ها بیایند. هنر و از جمله هنر پرطرفداری نظیر سینما میتواند به راحتی خرد را به جامعه تحویل دهد و هر قدر که الگوهای درستی از این هنر پیش روی جامعه قرار گیرد و آثار برجسته تری مورد تحلیل قرار گیرد یقینا دامنه فکری جامعه رشد بیشتری خواهد یافت.

عالمی با اشاره به کمبود پژوهش در برنامه ها گفت: برنامه های سینمایی که برای تلویزیون تولید میشوند بیش از تولید به پژوهش نیاز دارند و هر قدر پژوهش قوی تر باشد خروجی برنامه بیشتر و مفیدتر خواهد شد. در برنامه ریزی برای تولید چنین برنامه هایی باید پژوهش را جدی گرفت و به دنبال پیدا کردن کمبودها و رفع آنها از مسیری منطقی بود. جوانان و نوجوانان علاقمند هنر و به خصوص سینما در کشور ما فراوانند و به شدت هم نیاز دارند که به صورت علمی با سینما آشنا شوند؛ اگر با انجام تحقیقات و پژوهشهای کافی شرایط تولید برنامه های جذاب سینمایی را فراهم کنند قطعا این جوانان علاقمند می توانند علایق خود را از طریق چنین برنامه هایی در مسیر صحیح هدایت کنند. این چنین برنامه هایی البته که به اندازه جوانان و نوجوانان میتواند مورد توجه میانسالان علاقمند سینما قرار گیرد.




پرسشهای منتج از صدور بیانیه ای برای حذف پروانه ساخت⇐چرا بخش عمده فیلمسازان شاخص کشور این بیانیه را امضاء نکرده اند؟؟/ از حذف پروانه ساخت چه کسی سود می برد؟ فیلمسازان استخوان خرد کرده یا تهیه کننده نمایانی که در کار واردات بچه مایه داران عشق کارگردانی به سینما هستند؟؟/چرا علیه ورود سرمایه های مشکوک به سینما بیانیه نمیدهند؟/ چرا علیه انحصار اکران بیانیه نمیدهند و امضاء جمع نمیکنند؟؟/چرا درباره ورود یک بیت کوین باز ۲۶ ساله به سینما و آن هم از کانال یک محفل هشت میلیاردی(!!) بیانیه نمیدهند؟/ چرا درباره ورود “سرمایه گذار هشت فیلمه ۷۰ ساله” و اینکه پولش از کدام کشور خارجی وارد شده بیانیه نمی دهند؟

سینماروزان: اخیرا بیانیه ای حاوی درخواست حذف پروانه ساخت از سیکل تولید محصولات سینمایی منتشر شده.

در صدر این بیانیه مدعی شده اند امضای 200 فیلمساز پای آن آمده ولی به دل امضاکنندگان که میزنی کمتر از هر چیز نام کارگردان شاخص است که به چشم میخورد و به جایش از هنرور تا منتقدان تاریخ مصرف گذشته و دلالان فیلم و کارمندان محافل بودجه خوار است که نامشان در بین امضاءشوندگان آمده.

نخستین پرسشی که با انتشار بیانیه مذکور رقم میخورد همین چرایی عدم حضور کارگردانان شاخص در میان امضاءکنندگان است.

پرسش بعدی هم درباره درخواست واپسگرای ارائه شده در بیانیه است. حذف پروانه ساخت به نفع کیست؟

کم پیش می آید استخوان خردکرده های سینما در دریافت پروانه ساخت مشکل داشته باشند پس حذف پروانه ساخت کمترین دغدغه فیلمسازان باتجربه نیست و فقط به سود تهیه کننده نمایانی است که اجاره کارت تهیه کنندگی را مجالی کرده اند برای تور کردن بچه پولدارهای عشق فیلم!! این طیف با حذف پروانه ساخت راحتتر میتوانند به واردات پرسود بچه پولدارهای عشق کارگردانی به سینما اقدام کنند!!

راستی چرا به جای حذف سانسور میگویند حذف پروانه ساخت؟ اگر با سانسور مخالفند که باید با نظارت در مسیر صدور پروانه نمایش هم مخالف باشند! این طور نیست؟

در همین اوضاع فیلمهایی مثل “کاناپه” و “ارادتمند…” که با پروانه ساخت تولید شدند هم گرفتار توقیفند وای به حال آن روزی که محصولات بدون پروانه ساخت تولید شوند!

سینمای ایران آفت و مسأله مبتلابه کم ندارد که اتفاقا بدنه حرفه ای سینما مدام از آنها نالیده اند و میتوان درباره آنها بیانیه داد.

آیا کسی میداند چرا علیه ورود سرمایه های مشکوک به سینما بیانیه نمیدهند؟ چرا علیه انحصار اکران بیانیه نمیدهند و امضاء جمع نمیکنند؟؟چرا درباره ورود یک بیت کوین باز 26 ساله به سینما و آن هم از کانال یک محفل هشت میلیاردی(!!) بیانیه نمیدهند؟ چرا درباره ورود “سرمایه گذار هشت فیلمه 70 ساله” و اینکه پولش از کدام کشور خارجی وارد شده بیانیه نمی دهند؟

صدالبته که بیانیه دادن آن هم از طریق گروه زدن در فضای مجازی(!!) ابتدایی ترین واکنش به معضلات است. ای کاش حداقل از همین امکان ابتدایی هم درست استفاده میشد ولی زهی خیال باطل…




شراره رخام در اظهاراتی قابل تأمل طرح کرد⇐باعث تأسف است که فقط در چند ماه ارزش داراییهایمان یک پنجم قبل شده!!/چرا حداقل بخشی از بودجه های میلیاردی سینما سهم اصناف نمی‌شود؟/سرمایه‌های میلیاردی صرف دستمزدهای نجومی گعده های خاص می‌شود و این بریز و بپاش جز به خطر انداختن سلامت اقتصادی سینما فایده ای ندارد!!!/باید قوانینی وضع کرد که بخشی از سرمایه هر پروژه پرهزینه سهم سینماگران بیکار شود

سینماروزان: اوضاع بغرنج اقتصادی جامعه و در عین حال بریز و بپاشهای عجیبی که در برخی تولیدات صورت میگیرد با واکنش شراره رخام بازیگر سینما و تلویزیون مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان شراره رخام در یادداشتی برای “جام جم” با انتقاد از عدم فایده گردش میلیاردی سینما به حال بدنه صنف، خواستار وضع قوانینی برای تخصیص درصدی از بریز و بپاشها برای سینماگران بیکار شد.

یادداشت شراره رخام را بخوانید:

همواره گفته‌ام که بازیگری غیر از موارد معدود هیچ گاه پشتوانه‌ای مطمئن برای تامین معیشت زندگی بازیگران نبوده؛ چه برسد به شرایط حاد اقتصادی که در این صورت آسیب اقتصادی وارده به زندگی بازیگر بیشتر هم می‌شود.

در اتفاقات اقتصادی ماههای اخیر که متأسفانه به دلیل عدم کنترل قیمت ارز به ناگاه ارزش داراییهای بخش عمده جامعه به یک چهارم یا حتی یک پنجم قبل رسید آسیب وارده به بازیگری و در کل هنرمندان هم محسوس بود.

در تمام مشاغل وقتی حجم نقدینگی پایین می‌آید به افراد فعال در آن مشاغل شوک اقتصادی وارد می‌شود و در دنیای هنر هم همین طور است و زمانی که ارزش پول ملی پایین می‌آید ریسک سرمایه گذاری پایین می‌آید و به دنبال آن تولید کمتر می‍شود و کم‌کاری و بیکاری در هنرمندان بیشتر می‌شود.

اما اتفاق مهیب‌تر زندگی هنرمندان، آسیب دیدگی حسی است. هنرمندان شناخته شده چون ارتباط مستقیم با مردم دارند مدام باید گلایه‌های آنها را درباره اوضاع ملتهب بشنوند و از آن جایی که راکفلر نیستند(!) که بتوانند به همگان کمک کنند بارها پیش می‌آید که کاری برای کمک ازشان برنمی‌آید و همین به لحاظ احساسی آنها را متاثر می‌کند.

اگر در حیطه‌های مختلف هنری صنوف متمکن داشتیم شاید می‌شد در بزنگاهها بهتر از این به داد هنرمندان رسید ولی چون اغلب صنوف ما دارای قدرت مالی استانداردی نیستند معلوم است که نمی‌توانند کمک حال بدنه باشند. بودجه میلیاردی در هنر و از جمله در سینما هست اما این بودجه به سمت صنف نمی‌آید. بودجه‌ها اغلب در تولید و مابین گعده‌هایی خاص ردوبدل میشود و این حسرت را به جا می‌گذارد که چرا حداقل بخشی از بودجه های میلیاردی سهم اصناف نمی‌شود؟ اگر قوانینی وضع شود که بخشی از هر پروژه پرهزینه سهم صنف باشد و مثلا در صندوق حمایت از هنرمندان بیکار ذخیره شود معلوم است که اوضاع بهتر خواهد شد.

اما متأسفانه بودجه‌های میلیاردی صرف دستمزدهای نجومی عواملشان می‌شود و این بریز و بپاش جز به خطر انداختن سلامت اقتصادی هنر فایده ای ندارد؛ درست مانند آن است که در شومینه به جای هیزم، روزنامه بریزید!!! درست است که در کوتاه مدت آتش زبانه می‌کشد اما خیلی زود آتش فروکش کرد و استاندارد شومینه هم نزول می‌کند.

هنر ایران چاره ای ندارد که برای قوام خود هم که شده به سمت تقویت صنوف برود و تقویت صنوف هم رخ نمیدهد مگر با ملزم کردن صاحبان سرمایه های هنگفت به هزینه کردن بابت صنف البته که این الزام هم مخالفان خاص خود را خواهد داشت ولی چون منطبق با منطق و به نفع همگان است یا یک طیف خاص، میتوان الزامات را اجرایی کرد.

همواره گفته‌ام که بازیگری غیر از موارد معدود هیچ گاه پشتوانه‌ای مطمئن برای تامین معیشت زندگی بازیگران نبوده؛ چه برسد به شرایط حاد اقتصادی که در این صورت آسیب اقتصادی وارده به زندگی بازیگر بیشتر هم می‌شود.

در اتفاقات اقتصادی ماههای اخیر که به دلیل عدم کنترل قیمت ارز به ناگاه ارزش داراییهای بخش عمده جامعه به یک چهارم یا حتی یک پنجم قبل رسید آسیب وارده به بازیگری و در کل هنرمندان هم محسوس بود.

در تمام مشاغل وقتی حجم نقدینگی پایین می‌آید به افراد فعال در آن مشاغل شوک اقتصادی وارد می‌شود و در دنیای هنر هم همین طور است و زمانی که ارزش پول ملی پایین می‌آید ریسک سرمای‌گذاری پایین می‌آید و به دنبال آن تولید کمتر می‍شود و کم‌کاری و بیکاری در هنرمندان بیشتر می‌شود.

اما اتفاق مهیب‌تر زندگی هنرمندان، آسیب دیدگی حسی است. هنرمندان شناخته شده چون ارتباط مستقیم با مردم دارند مدام باید گلایه‌های آنها را درباره اوضاع ملتهب بشنوند و از آن جایی که راکفلر نیستند(!) که بتوانند به همگان کمک کنند بارها پیش می‌آید که کاری برای کمک ازشان برنمی‌آید و همین به لحاظ احساسی آنها را متاثر می‌کند.

اگر در حیطه‌های مختلف هنری صنوف متمکن داشتیم شاید می‌شد در بزنگاهها بهتر از این به داد هنرمندان رسید ولی چون اغلب صنوف ما دارای قدرت مالی استانداردی نیستند معلوم است که نمی‌توانند کمک حال بدنه باشند. بودجه میلیاردی در هنر و از جمله در سینما هست اما این بودجه به سمت صنف نمی‌آید. بودجه‌ها اغلب در تولید و مابین گعده‌هایی خاص ردوبدل میشود و این حسرت را به جا می‌گذارد که چرا حداقل بخشی از بودجه های میلیاردی سهم اصناف نمی‌شود؟ اگر قوانینی وضع شود که بخشی از هر پروژه پرهزینه سهم صنف باشد و مثلا در صندوق حمایت از هنرمندان بیکار ذخیره شود معلوم است که اوضاع بهتر خواهد شد.

اما متأسفانه بودجه‌های میلیاردی صرف دستمزدهای نجومی عواملشان می‌شود و این بریز و بپاش جز به خطر انداختن سلامت اقتصادی هنر فایده ای ندارد؛ درست مانند آن است که در شومینه به جای هیزم، روزنامه بریزید!!! درست است که در کوتاه مدت آتش زبانه می‌کشد اما خیلی زود آتش فروکش کرد و استاندارد شومینه هم نزول می‌کند.

هنر ایران چاره ای ندارد که برای قوام خود هم که شده به سمت تقویت صنوف برود و تقویت صنوف هم رخ نمیدهد مگر با ملزم کردن صاحبان سرمایه‌های هنگفت به هزینه کردن بابت بدنه صنف البته که این الزام هم مخالفان خاص خود را خواهد داشت ولی چون منطبق با منطق و به نفع همگان است و نه یک گروه خاص، میتوان با یک برنامه‌ریزی دقیق الزامات را اجرایی کرد.




یک منتقد و مدرس سینما بیان کرد: از روزگاری که پای سیاست به سینما باز شد، فرهنگ از سینما جلای وطن کرد!/کسانی عهده دار سینما شده اند که نه برای فرهنگ ارزش قائلند و نه برای اعتقادات!/ آنچه این روز‌ها بر سینما حکم می‌راند، نگاه‌های سیاسی متصل به ثروت مافیا و پولشویان است!!/سینمای ایران نیازمند معماری نوین است!

سینماروزان: چند سالي است در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی دیگر کمتر خبری از روحیه جوانمردی، مروت و گذشت در قصه ها و قهرمانان فيلم ها پیدا می‌شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “جوان آنلاین” سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ مملو از قهرمانانی بود که روحیه پهلوانی جوانمردی و از خودگذشتگی داشتند، اما رفته رفته با غلبه جریان روشنفکری بر سینمای ایران این قهرمان‌ها نیز از پرده رخت بر بستند و جای خود را به شخصیت‌هایی شکست خورده، درمانده، مایوس و در در کار خود مانده، دادند. در طرفی دیگر نیز از سریال‌های نظیر «پهلوانان نمی‌میرند» و «پدر سالار» که از مهمترین ویژگی‌های بارز آن‌ها اخلاق و پهلوان منشی بود رسیده‌ایم به یک مشت سریال آبکی با شخصیت‌های منفعل و دور از خانواده.

از همین رو با جبار آذین، منتقد و مدرس سینما درباره اینکه سینما و تلویزیون چه نقشی در ترویج اخلاق و روحیه جوانمردی در جامعه دارد گفت و گو کرده‌ایم.

جبار آذین، منتقد و مدرس سینما در خصوص کمرنگ شدن روحیه جوانمردی و پهلواني  در سينماي ايران بويژه شخصیت‌های اصلی فیلم‌ها به «جوان آنلاین» می‌گوید: به نظر من از روزگاری که پای سیاست و تجارت به عرصه فرهنگ و هنر و به ویژه سینما باز شد، به ناگزیر فرهنگ از حوزه فرهنگ جلای وطن کرده است.

آذین می‌افزاید: با حضور و نقش پر رنگ سوداگری، رفاقت و تجارت و همچنین دور شدن اداره سینما از معیار‌ها و ملاک‌های فرهنگی و باور‌های جامعه کسانی عهده دار سینما شده‌اند که نه در امور فرهنگ و سینما صاحب تخصص بوده‌اند و نه اینکه برای اعتقادات ، سلیقه و دیدگاه‌های جامعه ارزش قائل بوده‌اند. از همین رو تولید فیلم‌های با محتوا و ارزشی به مرور جای خود را به آثار سطحی و سبک و بی محتوا داد تا گیشه‌ها از آن بی هنران، علف‌های هرز، مافیا و سوداگران باشد.

این مدرس سینما تصریح می‌کند:«معتقدم سالهاست که دیگر به جز مواردی اندک به همت برخی سینماگران متدین و متعهد ما شاهد آثار شاخص و ارزشمند که دارای استاندار‌های سینمایی و فرهنگی باشند در سینما نیستیم. به عبارت دیگر آنچه این روز‌ها بر سینما حکم می‌راند، نگاه‌های سیاسی، جناحی و بی هنری است که از فیلتر قدرت و ثروت مافیا و پولشویان سینما می‌گذرد. به همین دلایل است که سینما به حال خود رها شده و اغلب به گونه بازار مکاره و محلی برای کسب ثروت، موقعیت و قدرت و شهرت درآمده و کمتر مدیر و هنرمندی را می‌توان یافت که برای مسائل فرهنگی، معنوی و اخلاقی امتیازی قائل باشد.

آذین ادامه مي دهد: روشن اینکه آنچه در سینمای کنونی کشور حرف اول را می‌زند، فرهنگ، اخلاق، انسان و دین مداری نیست بلکه لودگی، تمسخر، همجمه به فرهنگ، ارزش‌ها و آرمان‌های جامعه است.در جامعه‌ای که اعتقادت و باور‌های دینی، ملی، انسانی و اخلاقی در آن سلطه دارد می‌طلبد که فرهنگ و هنر و سینمای آن هم بازتاب این گونه نگرش‌ها و خواست‌ها باشد و در جهت ارتقا سینما بکوشد.

جبار آذین، منتقد و مدرس سینما در خاتمه تاکید می‌کند: سینمای ایران به معماران و معماری نوین که با فرهنگ و سلیقه و انتظارات جامعه و سینماگران همسو بوده و از مسیر واقعیت‌ها و ارزش‌ها عبور کند، نیازمند است.




یک رسانه اصلاح طلب مطرح کرد⇐چرا برخی سلبریتیهای پروارشده با پول مفسدین در فضای مجازی ژست مردم خواهی می گیرند؟/وجود معافیتهای مالی برای سینماگران به اسباب سوءاستفاده پولشویان بدل شده!/ برای جلوگیری از پولشویی و ورود پولهای کثیف به سینما باید قانونی گذاشت که سرمایه گذاران مشکوک سینما مجبور به پرداخت مالیات شوند!

سینماروزان: مدتهاست که رسانه های مستقل از آفات ورود پولهای مشکوک و بدون مسئولیت به سینما و شبکه خانگی میگویند اما رسانه های سیاسی تازه چند ماهی است که به انتقاد از ورود این پولها پرداخته اند و البته اغلب هم نگاهشان به مرور اوضاع است تا ارائه راهکار.

روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” جزو معدود رسانه های سیاسی است که در تحلیلی با بررسی عواقب پولشویی در عرصه هنر پیشنهادی برای مبارزه با آن داده. پیشنهادی دال بر برداشتن معافیتهای مالیاتی فرهنگی از مقابل سرمایه گذاران مشکوک!

متن تحلیل روزنامه “اعتماد” را بخوانید:

به راستي در سينماي ايران چه خبر است؟ رانت نفتي سينما و پول سازمان‌هاي دولتي از يك سو و پول‌هاي كثيف كه مفسدين اقتصادي براي تطهير كردن فسادشان وارد سينما مي‌كنند از سوي ديگر، چه بلايي سر سينماي ايران آورده است؟ فيلم‌هايي كه پيش از اكران، هزينه خود را درمي‌آورند و اصلا براي‌شان اكران (يعني مردم) اهميتي ندارد، قرار است چه سرنوشت شومي را براي اين سينماي غيردموكراتيك رقم بزنند؟

سوال اينجاست كه آيا از دل اين بستر مي‌توان انتظار سينماي متعهد داشت؟ دقيقا در همين نقطه است كه سينماي ايران سر يك دوراهي قرار گرفته؛ آيا با پول‌هاي كثيف مي‌توان فيلم تميز ساخت؟ پاسخ برخي از سينماگران به اين سوال شباهت زيادي به كارمندان رسانه‌هاي استعماري دارد: «مهم نيست پول از كجا مي‌آيد، مهم اين است كه من (سينماگر) در ارايه حرفي كه مدنظر دارم خلاف باورم رفتار نكنم.»

از دل همين پاسخ است كه سوالي ديگر ايجاد مي‌شود كه اصلا باور شما چيست؟ خلاف باورتان چيست؟ وقتي براي‌تان اهميت ندارد پولي كه دريافت مي‌كنيد، از طريق مفسدين اقتصادي، اختلاسگران و رانت‌خوارها كه ضدمردم هستند تامين مي‌شود، مي‌توانيد دم از باور بزنيد و از اثر وضعي اين پول بگذريد؟ اينها همان سوال‌هايي است كه بايد به صورت علني درباره‌شان بحث و جدل صورت بگيرد. اما سواي اين سوال‌ها، براي جلوگيري از ورود پول‌هاي كثيف دو امر مهم ضروري است:

نخست اينكه قانون اساسي براي كار در حيطه فرهنگي منع مالياتي قرار داده و بالطبع سبب شده تا نظارت مالياتي از فرهنگ برداشته شود؛ همين دليل نيز بسترساز جولان مفسدين اقتصادي و خائنين به ملت است تا پشت درهاي بسته و در پستوهايي كه نظارتي بر آنها نيست، در حيطه فرهنگ از سينما و تئاتر تا موسيقي و هنرهاي تجسمي پولشويي كنند.

نبود نظارت از يكسو و نبود التزام به شفافيت تهيه كنندگان سينما در اين صنعت از سوي ديگر در كنار هم، همان دليلي است كه اين حيطه را مأمني براي تمام مفسدين اقتصادي كرده است. ب. ز با سرمايه‌گذاري در فيلم‌هاي سينمايي و م.الف با سرمايه‌گذاري در سينما و شبكه خانگي، دو نمونه علني شده اين ماجرا هستند و به طور قطع نمونه‌هايي در پستوي بسياري هنوز وجود دارد كه هنوز نام‌شان سر زبان‌ها نيفتاده است. آيا اين مجال راه‌حلي نيز دارد؟ با اصلاح قانون اساسي و رفع منع ماليات از حيطه فرهنگ مي‌توان اين پستوي امن براي مفسدين اقتصادي را از بين برد.

چرا بايد يك كارگر يا معلم ماليات بدهد اما صنعت سينماي ايران با آمار و ارقام نجومي از پرداخت ماليات معاف باشد؟ بايد مجلس شوراي اسلامي به امر ورود و براي جلوگيري از پولشويي در حيطه فرهنگ، اين قانون را اصلاح كند. آيا سينماگران يا اهالي فرهنگ و هنر اعتراض مي‌كنند؟ بايد پرسيد چرا خود جلوي ورود اين پول‌ها را تا امروز نگرفته‌اند و از آن ارتزاق كرده‌اند كه حال معترض هستند؟

دوم، انگشت اتهام را بايد به سمت «سلبريتي»ها گرفت. مفهومي وارداتي كه تنها در خدمت منافع خويش قدم برمي‌دارد. مصداق اين حرف را نيز در دو نكته مي‌توان جويا شد:

نخست اينكه آنها – آگاهانه يا ناآگاهانه، حلقه ربط مفسدين اقتصادي به صنعت سينما هستند و دو، آنها هيچ چارچوبي براي دريافت نكردن، كار نكردن و همدست نشدن با مفسدين اقتصادي – دريافت نكردن دستمزد و حقوق از اينان، ندارند. در مثال اخير، بازيگران سريال ش. با وجود آگاهي از اتهام سرمايه‌گذار و تهيه كننده اين سريال، چرا از همكاري با او تا مشخص نشدن اتهام اين فرد دست نكشيدند؟ آنها اگر داعيه مردم دارند و عدالت – كه اين گونه نمايش مي‌دهند، مي‌توانستند به خاطر مردم و حقوق معلماني كه حق‌شان خورده شده، در يك بيانيه عمومي از همكاري با اين فرد تا مشخص شدن اتهامش دست بكشند، پس چرا چنين نكردند؟

درست در همين نقطه است كه دورويي برخي از سلبريتي‌ها خود را نمايان مي‌كند. از يكسو در فضاي عمومي با فيگور غمخوار مردم بودن براي خود وجهه و ويترين مي‌سازند و از سوي ديگر در پستو و زندگي حرفه‌اي همدست دزدها و مفسدين اقتصادي مي‌شوند. از پول‌هاي كثيف پروار مي‌شوند و در برج عاج براي مردمي كه چون رعاياي آنها دورشان مي‌چرخند نطق‌هاي مردم‌فريب مي‌كنند. چون ويروسي كه اعتماد به نفس جامعه را هدف قرار داده، فرديت خود را تبليغ مي‌كند و براي عوام خود را الگوهاي اخلاق معرفي مي‌كنند. در حالي كه جيب‌هاي‌شان با دستمزدهاي عجيب – كه به‌ واسطه پولشويي به سينما تزريق شده، پر مي‌شود و با نمايش مارك‌پوشي و سفرهاي فرنگ و زندگي‌اي كه از سطح توقع مردم بالاتر است، چون توموري بدخيم جان جامعه را مي‌گيرند و در همين بزنگاه نيز با يك پست يا توييت داعيه‌دار عدالتخواهي مي‌شوند.

تكليف چيست و يا با تمسك به سوال مهم «چه بايد كرد» چگونه مي‌توان براي مقابله با اين فضاي مسموم كاري كرد؟

بايد خطاب به بازيگران شريفي كه خود را از بيماري سلبريتي بودن دور نگه داشته‌اند، گفت كه شما بايد در يك اتحاد مبارك مقابل اين پديده شوم بايستيد. مگر نه آنكه در بزنگاه انتخاباتي يكصدا پشت يك نام مي‌ايستيد و بازيگران صحنه سياست‌زدايي مي‌شويد؟ پس امروز در يك حركت مثبت نقش خود را براي در كنار مردم ايستادن بيابيد، انتخاب كنيد كه در اين مجال شوم عليه مردم هستيد يا در كنار مردم؟ قيام كنيد و با اتحاد بيانيه صادر كنيد و وضعيت را براي همكاران خود سخت كنيد، شرايطي بسازيد كه مفسدين اقتصادي در سينما نتوانند جولان بدهند. شرايط را براي همكاران‌تان طوري رقم بزنيد كه اگر در كنار مفسدي ايستاد، خود ديگر توان سر بلند كردن نداشته باشد. به مردم بازگرديد و با مردم روراست باشيد و سلبريتي‌هايي را كه شريك دزد و رفيق قافله‌اند، خود از ساحت فرهنگ و هنر بركنار كنيد. اگر به راستي غم مردم داريد عليه پولشويي در سينما قيام كنيد و دست همكاران‌تان را از فشردن دست مفسدين اقتصادي كوتاه كنيد؛ اگر به دنبال عدالت‌خواهي هستيد، بسم‌الله.