1

سود عیدی میلیاردی ارشاد که از ۲۷اسفند در حساب خانه سینما مانده، نصیب که می‌شود؟+چند پرسش کلیدی دیگر درباره غائله عیدی وصول‌نشده سینماگران

سینماروزان: فروردین ماه رو به اتمام است و درحالی‌که طبق اظهارات معاون منابع سازمان، عیدی میلیاردی ارشاد انتهای اسفند وارد حساب خانه سینما شده ولی هنوز عیدی ارشاد به سینماگران نرسیده!

به جز این، حذف بیش از ۲هزارنفر از سینماگران از فهرست عیدی‌گیرندگان ارشاد که باز طبق گفته معاون منابع سازمان با اطلاع مدیرعامل بوده، کلی پرسش را دربرابر مدیران خانه قرار داده.

برخی از این پرسشها را فهرست‌وار ارائه کرده‌ایم بلکه آقایان بالادستی خانه سینما، پاسخی داشته باشند بر این پرسشها:

1- در حالیکه سازمان سینمایی اعلام کرده مبلغ عیدی را شب عید(27 اسفند) به حساب خانه سینما واریز کرده چرا همان موقع پرداخت نشده است؟

2- سود این مبلغ که از شب عید در حساب خانه سینما مانده است نصیب که می شود؟ آیا علت تاخیر در پرداخت همین سود بوده است؟

3- اگر بهانه برای دیر پرداخت شدن معرفی اعضای مشمول توسط صنوف بوده است چرا عیدی پنج گروهی که همه اعضا را شامل شده است همان شب عید پرداخت نشده تا گرهی از مشکلاتشان باز شود؟ با وجود التیماتوم سازمان سینمایی تا ۲۷ فروردین چرا باز، پرداختی صورت نگرفته؟ آیا نمی‌شد همان یک میلیارد و خرده‌ای را به مساوات میان تمام اعضا تقسیم کرد و سپس دنبال رایزنی رفت برای دریافت مبلغی بیشتر برای توزیع بین صنوف؟

4- با توجه به اینکه گفته می شود بیش از ده صنف افراد مشمول را معرفی کرده اند چرا باز پرداختی صورت نگرفته است؟

5- این پرداختها چه حساب و کتابی دارد و اگر خدای ناکرده مبلغی به اشتباه سر از جای دیگر درآورد آیا قابل پیگیری است؟

6- چرا همه اعضای خانه سینما شامل این عیدی نمی‌شوند؟ آیا اگر همه اعضا این عیدی را دریافت کنند آقایان خانه سینما می توانند بگویند مبالغ داده شده و برای حفظ کرامت اعضا اسامی شان اعلام نمی شود؟

7- چرا همه 5 هزار و 411 نفر نباید از سوی خانه سینما معرفی می شدند در حالیکه این 2778 نفر باقیمانده یک میلیارد و 389 میلیون تومان به بودجه اضافه می کرد. آیا در این شرایط کرونایی و بیکاری اعضا با بودجه رفاهی که خانه سینما دارد تامین آن ممکن نبود؟ نمی‌شد در جلسه کارگروه کرونا که مدیرعامل خانه سینما حضور دارد این مطالبه برای همه اعضا می‌شد؟

8- آیا اعضای هیات مدیره خانه سینما هم در این نابسامانی ها شریک هستند و یا کاملا اختیار را به مدیرعامل پرمشغله سپردند؟

9- چرا بعد از افتضاح سال گذشته در توزیع عیدی، این امور به سازمان سینمایی یا نهادی بیرون از خانه سینما سپرده نمی‌شود تا این همه دردسر ساخته شود؟ آقایان خانه سینما چه منفعتی دارند که اصرار بر این دارند که مبلغ در اختیار خودشان باشد؟

10- آیا در نهایت امسال و بعد از توزیع عیدی، لیست دریافت‌کنندگان اعلام می شود یا باز به بهانه کرامت انسانی، لیستی اعلام نمی‌شود؟ حسین انتظامی که مبدع شفاف سازی در سینما است این فشار را به مدیرعامل خانه سینما می آورد که لیست عیدی‌گیرندگان را منتشر کند؟




چه معنا دارد این همه پرش‌ در فصل دوم “نون.خ” ؟/ از قیچی خوردن نماهای ازدواج صوری نورالدین تا ممیزی چندین‌باره سکانس‌های “دایی‌جان”!

 

سینماروزان: روی آنتن رفتن فصل دوم سریال “نون.خ” اسباب امتداد رونق کنداکتور انتهای شب شبکه یک شده ولی حجم پرش‌‌های غیرعادی در این سریال به بالاترین حد ممکن رسیده.

به غیر از سکانس‌های ازدواج صوری نورالدین خانزاده با بانویی مرفه (با بازی شقایق دهقان) که پر از پرش بود، سکانس‌های بازی میرطاهر مظلومی در نقش “دایی‌جان” آن قدر تعدیل شده که مخاطب ناچار است با تخیل خود جای سکانس‌های حذف‌شده را پر کند.

یکی از سکانس‌های ممیزی‌شده میرطاهر جایی است که برای خرید ماست به بقالی می‌رود و به‌محض اینکه بقال درباره درج تاریخ فردا بر روی ماستی محصول وطن(!) سخن می‌گوید، پرش داده می‌شویم به سکانسی بیرونی!

باز کردن دستبند از دستان میرطاهر توسط خواهرزادگان از دیگر سکانس‌های پرش‌دار سریال است چون به‌محض تلاش برای باز کردن دستبند، با تصویری زوم‌شده و بی‌ربط روبرو می‌شویم.

به اینها بیفزایید حذف دیالوگی درباره ماهواره در پاسخ به جستجو برای یافتن صمدآقا در روستای مرکز اتفاقات سریال را.

مشخص نیست این همه پرش برای تعدیل “نون.خ۲” تا کجا ادامه خواهد یافت و اصلا ممیزان سیما اجازه خواهند داد این سریال سر سلامت به انتها برساند؟




چهارده گاف‌ محسن چاووشی از منظر یک شاعر معاصر⇔از سیاوش قمیشی جعلی رسیدیم به مولانای دروغین؟!

سینماروزان: انتشار شعری منسوب به محسن چاووشی که ظاهرا در قالب مثنوی است ولی درباطن پر از ایرادات نحوی-وزنی واکنشهای منفی مختلفی را شکل داده وبسان همیشه هواداران یکطرفه چاووشی را وارد کارزار کرده که مخالفان را همه جوره بنوازند.
اسماعیل امینی شاعر معاصر در نقدی بر این شعر چاووشی در 14 بند گافهای چاووشی را برشمرده و غلط خوانی وی را زیر سوال برده.
متن یادداشت اسماعیل امینی را بخوانید:

شعري به نام محسن چاوشي منتشر شده است اما عجيب است كه خواننده، شعر خود را غلط مي‌خواند. به نظر مي‌رسد خواننده از اطرافيانش براي سرهم كردن اين سطرها كمك گرفته است. يكي از همان اطرافيان و يارانش نوشته است كه منتقدان اين شعر، چون نام چاوشي زير شعر است به آن حمله مي‌كنند و اگر بدون نام منتشر شده بود با شعر مولانا، برابرش مي‌دانستند و نيز اينكه منتقدان حرف‌هاي كلي مي‌زنند و به كاستي‌هاي مشخص شعر اشاره ندارند. حرف‌هاي درهم و برهم ديگري هم درباره معنا و بي‌معنايي و محاكات نوشته‌ است كه مصداق بارز پوچ‌نويسي است.

من اين شعر را سطر به سطر مي‌نويسم و در هر بيت فقط به يك كاستي اشاره مي‌كنم براي رعايت اختصار.

تاج‌گذاري كند آمده كاري كند
بت شكند شاه ما بنده‌نوازي كند
– اين بيت قافيه ندارد (كاري-نوازي) قافيه نيست.

ما بنوازيم نيز ناز بتِ بت شكن
بت بنوازد هر آن چنگ به سازي كند
– اين بيت آشفتگي نحوي دارد. در هر دو سطر فعل متعددي آمده (بنوازيم-بنوازد) اما مفعول اين دو فعل در جملات نيامده است.

آمده با قصد خود هر چه بت قادر است
با تبرش يك نفس دست درازي كند
– اين بيت هم آشفتگي نحوي دارد. فاعل جمله مشخص نيست. نقش نحوي جمله (هر چه بت قادر است) نيز مشخص نيست (دست درازي كند) چه معنايي دارد؟

خوي علي خوي او روي علي روي او
دست به زانو زند فتح اراضي كند
– اين بيت ترجيع است. در اين بيت معناي (دست به زانو زند) با ساير مفاهيم سازگاري ندارد. خوي علي و فتح اراضي چه ربطي دارد به (دست به زانو زند؟)

تيغ كشاند به هر كس كه به ناحق گرفت
عدل كشاند به هر قصد به قاضي كند
– هر دو مصراع آشفته است (كه به ناحق گرفت) عبارتي است كه مي‌خواهد درباره (هر كس) توضيح بدهد. اما اين عبارت بي‌معنا و نارساست.
دو جمله مصراع دوم نيز هر دو بي‌معناست.

سر بزند آنكه را خون خلايق مكيد
آب رخ مردمان ريخته؛ بازي كند
– (كه) مفعول جمله است اما انگار سراينده آن را با (كه) حرف ربط وابستگي جمله‌ پايه و پيرو اشتباه كرده است.
مصرع دوم كاملا بي‌معناست دو جمله توضيحي براي (آن كه) كه خودشان هيچ معنايي ندارند.

باز بگيرد خود آن آه دل مردمان
خود دل ايتام را آمده راضي كند
– (خود) در هر دو مصراع، زايد است و فقط وزن را پر كرده است. باز گرفتنِ (آن آه دل مردمان) نارسايي معنايي دارد.

در نگشايد به آن ذات كه پهلوي خلق
مي‌شكند دم به دم بعد نمازي كند
– (در نگشايد به آن ذات) آشفتگي معنايي دارد.

تيغ به فرقش زنيد شير به زهرش كنيد
شير خدا باز خود بنده‌نوازي كند
– (بنده‌نوازي) مختص خداي متعال است.

لافتي‌اي پدر لافتي جز شما
فزّتُ بربك علي فرق تو را مي‌خرم
– مصراع اول اشكال وزني دارد. معناي مصراع دوم (خريدن فرق امام) موهن است.

هم چو برادر، شهيد دست و سرم آن او
زهر بنوشم شها بنده شهيدت شوم
– مصراع اول آشفتگي نحوي و نارسايي معنايي دارد. قافيه ‌بيت (مي‌خرم-شوم) غلط است.

بنده سرافكنده‌ام در گذر از نطفه‌ات
قول دهم چون شما شير خدايي روم
– معناي مصراع اول موهن است. (قول دهم) در تنگناي وزن اين‌چنين ذوق‌ستيز شده است.

شبه علي مي‌رود اصل به ما مي‌رسد
دست خدا بر سرم او برسد در برم
– (او برسد در برم) غلط بارز نحوي و زباني است. از تعريض (شبه علي) هم درمي‌گذرم.

شبه پيمبر كلان جامه تن همچو آن
جامه دران خواهمش از سر او نگذرم
– (كلان) در مصراع اول بي‌معناست. (جامه تن) حشو قبيح است. (همچو آن) مرجع ضميرش مشخص نيست.
(جامه دران) در شعر عرفاني از نشانه‌هاي وجد و شور و حال است اما سراينده آن را به عنوان يكي از روش‌هاي مجازات به كار برده است.

بازار ابتذال، تقليد، جعل و دروغ‌ رونقي دارد. صداي ساختگي، حنجره الكترونيكي، عرفان مشتري‌پسند، موسيقي سنتي زرد، داريوش دست دوم، ابي دروغين، سياوش قميشي جعلي، گلپاي طرح ژنريك، فرهاد مهراد تقلبي و… تا بيايد برسد به مولاناي دروغين و سروده‌هاي پوچ و آشفته و پرغلط با زباني الكن و درونمايه‌اي سخيف.

و از همه شگفت‌تر، رواج اين جمله # مولاناي زمانت را بشناس
با يد‌الله با تيغ علي، ذوالفقار
سينه گردن كشان اذن دهد مي‌درم




“کیهان” با تاکید بر تاثیرپذیری اصغر فرهادی از شاپور قریب و “ممل آمریکایی”⇐ فیلم تازه رسول‌اف را ملغمه‌ای نامطبوع از بیک ایمانوردی و چه گوارا تا بیژن جزنی و فروزان و ژان لوک‌گدار قلمداد کرد!!

سینماروزان: مدتی کوتاه بعد از اعطای خرس طلای برلین به فیلم “شیطان وجود ندارد”محمد رسول‌اف، نسخه‌ای باکیفیت از فیلم در فضای مجازی منتشر شد و تماشای همین نسخه از سوی مخاطبان باعث شد که مشخص گردد باز هم نه با یک محصول هنری که با فیلمی سیاست‌باز(!) روبرویند که با حداقلی از ذوق هنری و منطق علی تولید شده.

روزنامه “کیهان” در تحلیلی بر “شیطان…”، آن را ملغمه‌ای نامطبوع از عناصر فیلمفارسی و شبه‌روشنفکری دانسته و این نوع فیلمسازی را متاثر از اصغر فرهادی دانسته که با رونویسی از شاپور قریب که دستیاریش را میکرد فیلمهایی مانند “جدایی…” را ساخته.

متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:

زمانی فیلم‌های شبه‌روشنفکری و به اصطلاح موج نو در مقابل ابتذال فیلمفارسی فرض می‌شد. فیلم‌هایی که ظاهرا اعتراض‌آمیز بودند و به ظاهر روایتی از پلشتی‌ها و نابهنجاری‌های زیر پوست جامعه دوران شاهنشاهی را روایت می‌کردند. این در حالی بود که در همان ایام بارها و بارها ، آبشخور مشترک دو نوع فیلم یاد شده، خود را به رخ می‌کشید. همان زمانی که سوپر روشنفکر زمانه طاغوت یعنی احمد شاملو برای سوپر فیلمفارسی‌هایی همچون «اول هیکل» و «داغ ننگ» فیلمنامه می‌نوشت و بعد هم که قرار شد سینمای موج نو به بازار بیاید، بسیاری از فیلمفارسی سازان قهار مثل منوچهر صادقپور که تا دیروزش فیملفارسی‌هایی مثل «آقا مهدی کله پز» و «شاطر عباس» و «قهوه خونه قنبر» را می‌ساختند به تولید فیلم‌های شبه روشنفکری مانند «درشکه چی» روی آوردند و یا مهدی میثاقیه بهایی که تولید‌کننده فیلمفارسی‌هایی همچون «سلطان قلب ها» بود، فیلم‌های شبه روشنفکری و موج نو مثل «گوزنها» و «آقای هالو» و «صادق کرده» را تهیه کرد.
اما در سال‌های بعد وقتی در یک جشنواره آمریکایی، عباس کیارستمی سمبل سینمای شبه روشنفکری و موج نو، جایزه‌اش را به بهروز وثوقی فیلمفارسی تقدیم کرد، بیشتر و بیشتر دو روی سکه بودن این دو نوع سینما یعنی شبه روشنفکری و موج نو خود را نشان دادند.
در سال‌های اخیر این قرابت، هر زمان خود را عمیق‌تر نشان داده است. خصوصا وقتی این دو نوع فیلم و سینما در مقابل سینمای انقلابی قرار گرفتند، گویا همه تفاوت‌ها و تضادهای خواسته و ناخواسته خود را به فراموشی سپردند و یکدل و یکصدا به تقابل با سینمای ارزشی برخاستند. مثل همراهی و همگامی همه دسته جات و گروهک‌های ریز و درشتی که زمانی ظاهرا در مقابل هم صف‌آرایی می‌کردند ولی حالا در برابر انقلاب و نظام اسلامی، همرنگ و همداستان شده‌اند، حتی گروه‌هایی که با رژیم شاه به اصطلاح مبارزه مسلحانه می‌کردند و گویا اساس درگیری‌های ساواک با همین حضرات بود، با همان ساواکی‌هایی که دورانی با آنها درگیر بودند، رفیق گرمابه و گلستان شدند!!

این گونه بود که بساط رسانه‌ای شبه روشنفکران و نشریات معروف به زنجیره‌ای هر زمان در دفاع از سمبل‌های فیلمفارسی همصدا شدند و در انواع و اقسام مراسم سینمایی خود از همین سمبل‌ها دعوت کرده و آنها را روی سرشان جای داده و بارها و بارها سینمای امروز ایران را دنباله و فرزند خلف همان فیلمفارسی‌ها اعلام کردند.
اما بازهم همه این بده و بستان‌ها و نوشابه بازکردن‌ها، در حد تعارف و نوعی حرکات تاکتیکی به حساب آمد تا اینکه برای اولین بار اصغر فرهادی در فیلم‌هایی همچون «چهارشنبه سوری» و «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» و به خصوص فیلم «همه می‌دانند» فیلمفارسی و شبه‌روشنفکری را در ساختار و محتوا به هم آمیخت. همان کاری که در سینمای طاغوت امثال شاپور قریب با فیلم‌هایی همچون «ممل آمریکایی» و «خروس» و «رقاصه شهر» انجام داد و فراموش نکنیم که فرهادی خود زمانی در مجموعه «روزگار جوانی» همکار و دستیار شاپور قریب بود.

چسباندن فضای آرام و درونگرا و بعضا معمایی با ساختاری غیر متعارف به سبک فیلم‌های کیارستمی به صحنه‌های تیز و تند که ناگهان انواع و اقسام تحولات بی‌منطق و سردستی و ساده‌لوحانه در آن به وقوع پیوسته و شخصیت‌های فیلم از عناصر بی‌دست و پا یا متین و سر و به زیر به امثال جیمزباند و مت هلم و هری پالمر البته از نوع هندی‌اش مثلا با بازی سلمان خان تبدیل می‌شوند از جمله ویژگی‌های این دسته از آثار به نظر می‌رسند.
از طرف دیگر هر چه منطق داستانی و فراز و فرود فیلمنامه و نقطه عطف و لحظات آرامش و بحران و امثال این قواعد هست به سبک و سیاق شلم شوربای فیلمفارسی به هم ریخته و همچنانکه در آن فیلمفارسی‌ها ناگهان در یک صحنه تراژیک ملودرام خانوادگی، به قول مرحوم طغرل افشار ناگهان یک نفر بیرون می‌پرید و رقص عربی ارائه می‌داد، در این نوع جدید نیز یک دفعه در میانه یک ماجرای پیچیده معمایی و پرتعلیق مثل گم شدن یا دزدیده شدن سوژه اصلی داستان در فیلم «همه می‌دانند»، به ناگهان با پیدا شدن سر و کله یک عاشق عقده‌ای آمیخته با بی‌پولی و آس و پاسی جوان‌هایی فقیر همه رشته‌های فیلمنامه و قصه و داستان پنبه می‌شود.
مقصود از این همه مقدمه چینی، بهانه برای‌اشاره به تازه‌ترین فیلم محمد رسول اف به نام «شیطان وجود ندارد» بود که در اسفند ماه سال قبل جایزه اول جشنواره برلین را دریافت کرد و انتقادات بسیاری را به همراه داشت که این جایزه به سبک و سیاق همیشگی جشنواره برلین، یک جایزه هنری بنا به قابلیت‌های سینمای فیلم یاد شده نبود، بلکه صرفا یک جایزه سیاسی برای عقده گشایی علیه ایران و سینمای آن به نظر آمد.

اینک با تماشای فیلم، بهتر و سرراست‌تر می‌توان این قضاوت را انجام داد که آیا آنچه اغلب منتقدانی که در جشنواره برلین ابراز داشته و ستاره دادند، فیلم‌های دیگری شایستگی و لیاقت دریافت خرس طلایی جشنواره را داشتند یا خیر؟
فیلم «شیطان وجود ندارد» هم به روال همه آن آثار و ساختار درهم جوشی که در مقدمه طولانی این مطلب شرح داده شد، از همان ترکیب ناهمگون و ساده‌لوحانه و به عبارتی ابتذال رایج ساختار فیلمفارسی برخوردار است.
تقسیم‌بندی فیلم و داستانش به چهار ایپزود، نخستین گام فیلمساز در ابراز وجود به عنوان یک شبه روشنفکر به نظر می‌رسد. ساختاری که معمولا در فیلمفارسی‌ها سابقه ندارد. اپیزود نخست که داستان کشدار و ملال آور یک مرد خانواده را با جزییات بی‌مورد و کسالت بار روایت می‌کند، همچنان افه شبه روشنفکری خود را حفظ می‌کند که ملالت و کسالت آن نیز می‌تواند این افه را پررنگ‌تر نماید. اگرچه سکانس پایانی آن شاید بتوان گفت تنها صحنه سینمایی و غیر شعاری فیلم محسوب گردد.
اپیزود دوم نیز با همین حال و هوا آغاز شده و ادامه می‌یابد. چالش چهار سربازی که در یک زندان از مامورین اعدام بوده و حالا یکی از آنها به نام پویا، به دلائل انسانی و مانند آن نمی‌خواهد کسی را که ولو جنایتکار باشد، اعدام کند! پویا فردی دست و پا چلفتی و احساساتی و نرم خو نشان می‌دهد که ارتباطات تلفنی با نامزدش نیز بر این خصویات تاکید می‌نماید.
اما در حالی که این فضا به همین روال خاص ادامه دارد، ناگهان و بدون هیچ مقدمه و حتی فشار روانی و عصبی (که لااقل اینگونه نشان داده نمی‌شود)، علیه موقعیتش شورش کرده، اسلحه یکی از نگهبانان را مصادره نموده و مانند یک چریک به نگهبانی زندان هم شبیخون زده و از طریق کاغذ کوچکی که گویا نقشه کامل زندان و ساعات نگهبانی‌ها و نحوه فریب آنها و طریقه خروج ثبت شده، نه تنها از زندان می‌گریزد بلکه حتی در نزدیکی زندان با نامزدش قرار داشته که او را از آن منطقه فراری دهد و بعد از آن هم مثل فیلم‌های ژان پل بلموندو و یا آثار سینمای سرقت فرانسه و ایتالیا با اتومبیل نامزدش در جاده‌های می‌چرخد و می‌رقصد و ترانه معروف «بلاچاو» را مثل زوج سریال «خانه پوشالی» سر می‌دهد!!

اپیزود سوم که بازهم ماجرای یک سرباز مامور اعدام دیگر است، بسیار شعاری‌تر از اپیزود دوم شکل گرفته و ادامه می‌یابد. حالا یک قصه سانتی مانتال چریک بازی به سبک داستان‌های رمانتیک بچه‌گانه ابتدای پیروزی انقلاب که در برخی نشریات بازمانده رژیم شاهنشاهی در تجلیل احمقانه از گروه‌های چریکی منتشر می‌شد هم به ساختار فیلمفارسی «شیطان وجود ندارد» اضافه می‌شود و تیپ‌هایی با سبیل‌های آویخته و اسامی گل درشتی مثل «ارس» و «نعنا» آن را تکمیل می‌کنند. ترکیب افسانه‌های شبه پریانی چریکی به اضافه عشق‌های آبکی که با تم فیلمفارسی و البته فرم به اصطلاح شبه روشنفکری قاطی شده، همه اجناس را جور می‌کند تا ملغمه نامطبوعی از بیک ایمانوردی و چه گوارا و بیژن جزنی و فروزان و ژان لوک گدار و…. بوجود آید!!!
و بالاخره ایپزود آخر، دیگر آخر شعر و شعار به نظر می‌آید. باز هم قضیه یکی از آن سربازها و‌گریختن از شغل اعدام و زندگی تبعیدی به علاوه یک قصه فیلمفارسی: دختری که از آن سوی آب می‌آید و نمی‌داند آن سرباز وظیفه سرپیچی‌کننده از فرمان مافوق که حالا میانسال و مزرعه دار است، پدر اوست!! البته تماشاگری که چهارتا فیلم دیده باشد به راحتی این موضوع را در همان ابتدای اپیزود فوق درمی یابد اما دختر داستان جناب فیلمساز گویا «آی کیوی» چندان مناسبی نداشته و بایستی کلی برایش توضیحات بدهند تا حالیش بشود!!
در مورد نفی اعدام و خشونت ناشی از آن، فیلم‌ها و آثار ماندگار بسیاری در سینمای جهان ثبت شده که یکی از آخرین آنها فیلم «بیوه سن پی یر» ساخته پاتریس لوکنت و با شرکت ژولیت بینوش و امیر کاستاریکا است.
به جناب کارگردان «شیطان وجود ندارد» پیشنهاد می‌شود برای آینده‌اش هم که شده لااقل امثال این فیلم‌ها را ببیند. اگرچه احتمالا با تماشای هیچ‌یک از امثال فیلم‌های یادشده هم، فیلمساز نمی‌شود. چنانچه پیش از این هم با شبه فیلم‌هایی مثل «جزیره آهنی» و «دست نوشته‌ها نمی‌سوزند» و «لرد» نشانه‌ای از یک فیلمساز نشان نداد.
اما به هر حال همیشه هم حکم ممنوع الخروجی به کمک نمی‌آید تا جایزه برایش بخرد، این حکم‌ها و موقعیت‌ها و فرصت‌طلبی‌ها زمانش خیلی زود سپری می‌شود. اگرچه ایشان سعی دارد تا با همین خیمه شب بازی‌ها موقعیتش را حفظ کرده و به سرنوشت محتوم امثال مخملباف دچار نشود ولی این نیز بگذرد و سیاهی بر ذغال می‌ماند.




بی‌اعتنایی رییس سینما موجب شد⇐ استمداد بیش از ۳هزار سینماگر از وزیر ارشاد برای توزیع برابر عیدی میان تمام سینماگران و حل مشکلات اقتصادی فراوان سینماگران در روزگار کرونازده اخیر!

 

سینماروزان: نزدیک به یک ماه پس از افشای حذف بیش از دوهزار سینماگر از فهرست عیدی‌گیرندگان ارشاد و درحالی که در این یک ماه مدام سینماگران مختلف از رییس سینما خواسته‌اند مشکل را حل کند و توزیع عیدی میان همه سینماگران را در دستور کار قرار دهد ولی عدم واکنش شفاف رییس سینما به این گلایه‌ها و تاکید معاون منابع سازمان بر حذف آن دوهزاروخرده‌ای از فهرست عیدی‌گیرندگان، موجبات نامه‌نگاری صنوف فعال سینما به وزیر ارشاد شد.

۱۷ صنف فعال خانه سینما از کارگردانان تا مدیران تولید و از مدرسان تا منتقدان و از گویندگان تا آهنگسازان و… که در مجموع بیش از ۳هزارنفر را شامل می‌شوند در نامه‌ای صریح به عباس صالحی وزیر ارشاد خواستار پیگیری وضعیت معیشتی اهالی سینما و توزیع عیدی میان تمام اعضا شدند.

متن این نامه را بخوانید:

جناب آقای دکتر “سیدعباس صالحی”؛
وزیر محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
با سلام و احترام!

در این دوران ناگوار که مردم ایران در تنگناهای معیشتی گرفتارند بیشتر سینماگران ایران نیز پس از پیشامد اخیر خانه‌نشین شده‌اند و بی‌آن‌که از مزایایی برخوردار باشند و حقوقی دریافت کرده باشند، روزنه امیدی را پیش روی خود نمی‌بینند.

متاسفانه سازمان سینمایی نه تنها تا این لحظه هیچ‌گونه حمایتی از اعضای اصناف کارگری سینمای ایران نکرده؛ بلکه بیش از نیمی از اهالی سینما را از عیدی‌های هر ساله محروم ساخته که این مبلغ ناچیز هنوز برای این اندک‌شماران نیز واریز نشده است.

اعضای صنوف ۲ ماه را با سختی پس پشت نهادند و اکنون درمانده‌اند که چگونه ماه‌های پیش رو را بگذرانند.
از سوی وزارتخانه‌ای که پشتوانه هنرمندان است نباید چندان دشوار باشد که در این روزها و ماه‌های ناگوار راهی بیندیشد تا سینماگران بتوانند از کمینه‌ها بهره‌مند شوند. سینماگرانی که نه حقوقی ثابت دارند و نه از پشتوانه‌ای برخوردارند تا در چنین روزهایی، مایه دلگرمی آن‌ها باشد.

جناب آقای وزیر!
از جنابعالی تقاضا می‌کنیم شخصا وضعیت نابسامان پیش آمده سینماگران را تدبیر کنید و دستور فرمائید نه تنها بسته کمک معیشتی (هدیه نوروزی) وزارت ارشاد به همه اعضای صنوف سینما تعلق گیرد بلکه برای چند ماه پیش رو، مبلغی برای ۵ هزار عضو خانه سینما اختصاص یابد تا برای تامین نیازهای نخستین زندگی‌شان آسان‌تر بتوانند این روزها را تحمل کنند.

بی‌گمان، سرگرانی مسئولان و پاسخگو نبودن مدیران سینمایی، شعله‌ای را در دل سینماگران خواهد افروخت که به آسانی خاموش نخواهد شد و هزینه‌های جبران‌ناپذیری را در پی دارد.

صنوف زیر پای نامه به وزیر را امضا کرده‌اند:

کانون کارگردانان سینما
انجمن فیلمنامه نویسان سینما
کانون آهنگسازان سینما
انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند
انجمن مدیران تولید سینما
انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم
انجمن صنفی برنامه ریزان و دستیاران کارگردان سینما
انجمن لابراتوار فیلم
انجمن منشیان صحنه
انجمن فیلم کوتاه
انجمن مدیران تدارکات
انجمن دستیاران فیلمبردار
انجمن مدرسان سینما
انجمن منتقدین سینما
انجمن صنفی جلوه‌های ویژه میدانی سینما
انجمن صنفی تبلیغات سینمای ایران
انجمن صنفی مدیران سالن سینمای ایران




انتقادات ابوالحسن داوودی از تلویزیون ⇐انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسئول يك رسانه بزرگ ملي!/آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما مي‌خواهد مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه این گونه نیست!!

سینماروزان: ابوالحسن داوودی کارگردان سینما با انتقاد از نحوه مدیریت در رسانه ملی گفت: شرایط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف مي‌كند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانم‌كاري‌ها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط يك مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسوول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.

ابوالحسن داوودي تنها به عنوان يك بيننده اين نظرات را ندارد بلكه به عنوان كسي كه خود را فرزند اين رسانه مي‌داند و از سال‌ها قبل از انقلاب (سال 52) غالب امورات زندگي و كار حرفه‌اي‌اش تا دو دهه بعد از انقلاب از طريق فعاليت در همين رسانه ملي گذشته و بدون هيچ جانب‌گيري سياسي بر له يا عليه هر تفكري نظراتش را این‌چنین به اعتماد گفت: شرايط كنوني حاصل و ادامه همان تفكرات انحصارگرايانه و بدون رقابت گذشته است كه تا به امروز در جريان بوده و حالا ديگر با انقلاب رسانه‌اي و رشد و گسترش فضاي مجازي كاملا و به شكل وحشتناكي قافيه را به آن باخته است.

داوودی ادامه داد: امروز وضعيت حادتر شده و حتي مي‌توانيم بگوييم شرايط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف مي‌كند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانم‌كاري‌ها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسئول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.

اين كارگردان ادامه داد: آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما مي‌خواهد  مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه همه مي‌دانيم اين گونه نيست و اي كاش مديران اين مجموعه عريض و طويل بدانند كه در تمام اين سال‌ها فرصت‌هاي بزرگي را براي آشتي ملي با اكثريت مردم از دست داده‌اند.

داوودی افزود: شرايط نفسگير و طاقت‌فرساي شيوع بيماري كرونا فرصتي طلايي بود براي مديران رسانه كه با همه‌جانبه‌نگري و برنامه‌ريزي و استراتژي مطلوب به سادگي بتوانند در بين مردم اعتماد به وجود بياورند ولی این اتفاق نیفتاد. همه اين نكات و حواشي در كنار برخوردهاي سياسي، حاصل نظرسنجي‌هاي مغلوطي است كه به تصميم‌گيران اين رسانه آدرس غلط مي‌دهند.

کارگردان “سفر جادویی” و “تقاطع” تاکید کرد: فكر مي‌كنم مديران سازمان بالاخره بايد بپذيرند كه غالب مردم تنها بيننده چند برنامه تبليغاتي آنها نيستند و اگر در راه جلب اعتماد كل جامعه و نه گروهي قليل، به شكلي جدي نكوشند، جامعه واقعيت‌ها رادر فضاي بي‌انتهاي همه‌چي‌گوي مجازي و البته گاهي مسموم، جست‌وجو خواهند كرد. تلويزيون براي بقا در ذهن اكثريت جامعه ايران راهي ندارد جز این كه به عنوان رسانه همه‌جانگر نظرات مختلف را در برنامه‌سازي مدنظر جدي قرار دهد.




هشدار یک سینماگر پیشکسوت به مدیران سینمایی⇐چرا کاری می‌کنید که حس صدقه دادن به سینماگران دست دهد؟؟/هرچه زودتر ترتیبی اتخاذ کنید که عیدی ارشاد به همه سینماگران برسد

سینماروزان: تایید حذف بیش از دوهزارنفر از سینماگران از فهرست عیدی گیرندگان ارشاد توسط معاون منابع سازمان، دامنه اعتراضات به این حذف را بیشتر کرده و به نظر می‌رسد اگر برای توزیع منصفانه عیدی میان همه سینماگران تدبیری اندیشیده نشود، فاصله میان بدنه سینما و مدیریت دولتی سینما به دره‌ای بدل خواهد شد که پر کردنش در ماههای باقیمانده از دولت تدبیر تقریبا محال خواهد بود.

پیشتر روسای چندین صنوف و ازجمله مدرسان، دوبلورها و مدیران سالنهای سینما به‌صراحت حذف بیش از دوهزار سینماگر از فهرست عیدی ارشاد را نقد کردند و حالا یوسف صمدزاده از هیات مدیره انجمن مدیران تولید به‌شدت از این روند گلایه کرده.

یوسف صمدزاده با انتقاد از نحوه توزیع پرشبهه عیدی ارشاد گفت: به روش پرداخت و میزان درنظر گرفته شده‌ عیدی اعتراض داریم. بهتر بود درباره چگونگی توزیع عیدی با صنوف مشورت می‌شد نه اینکه یک روز مانده به سال جدید تازه یاد عیدی دادن بیفتند و آن هم با اصرار بر حذف نیمی از اعضای خانه.

صمدزاده ادامه داد: مشورت نکردن با صنوف و سرخود تقسیم کردن عیدی توسط خانه سینما یک حرکت غیرصنفی است و فقط حجم سوءتفاهمات را بالا می‌برد.

مدیرتولید آثاری نظیر “اتوبوس”، “اوینار” و “بندر مه‌آلود” با هشدار به وزارت ارشاد درباره عواقب حذف هزاران نفر از فهرست عیدی گیرندگان ارشاد تاکید کرد: چرا کاری می‌کنید که حس صدقه دادن به سینماگران دست دهد؟؟ نباید این نگاه در ارشاد باشد که درحال صدقه‌ دادن به سینماگران است و باید شان سینماگران حفظ شود. بهترین راه‌حل این سوءتفاهمات آن است که وزارت ارشاد ترتیبی اتخاذ کند که عیدی بین همه اعضا تقسیم شود تا به تمام اعضای خانه، عیدی برسد.




در شرایطی که نت‌فلیکس رایگان شده و کلی کانال تلویزیونی آمریکای جهان‌خوار(!) به‌صورت مفت و مجانی در نت عرضه شده⇐برای تماشای آنلاین فیلم ارگانی “خروج” بلیت ۱۲هزارتومانی تعیین کرده‌اند!

سینماروزان/حامد مظفری: شیوع کرونا در بیشتر نقاط جهان اسباب تعطیلی سینماها و خانه‌نشینی مردم را موجب شده و در این شرایط بسیاری از سامانه‌های ویدیوی درخواستی یا تلویزیون‌های پروتکلی با رایگان کردن آرشیو خود کوشیده‌اند شرایط سرگرم‌سازی مخاطبان قرنطینه در خانه را فراهم کنند.

باورش سخت است ولی نتفلیکس بخش عمده آرشیو خود را رایگان کرده و در ایالات متحده نیز دامنه‌ای گسترده از شبکه‌های تلویزیونی از شبکه‌های فیلم و سریال تا شبکه‌های ورزشی و خبری-تحلیلی به‌صورت مجانی در اینترنت قابل استفاده هستند. بماند که برخی از شبکه‌های کاربرمحور نیز مبالغی هنگفت صرف کمک به بیماران کرونایی کرده‌اند.

در ایران اوضاع چطور است؟؟ هیچ کدام از سامانه‌های ویدیوی درخواستی که اغلب هم‌ با واسطه یا بی‌واسطه متصل به بیت‌المال هستند، رایگان نشده‌اند و البته که همچنان کاهش حجم اینترنت به‌هنگام استفاده از این سامانه‌ها هویداست که کم و بیش همه می‌دانند سود این اینترنت‌خواری به جیب که می‌رود.

در همین شرایط برای عرضه آنلاین فیلمی ارگانی به نام‌ “خروج” با بلیت ۱۲هزارتومانی چنان منتی بر سر مخاطب می‌گذارند که انگار بناست آرشیو چهل سال اخیر سینمای ایران را با کیفیت 4k و به رایگان به مخاطب عرضه کنند.
باز اگر با یک محصول قابل‌توجه سینمای ایران مواجه بودیم این منت‌گذاری قابل هضم بود ولی وقتی رونمایی “خروج” در جشنواره اخیر فجر هم چندان توجهی از سوی مخاطبان به‌دنبال نداشت و فیلم خیلی زود از فهرست آرای مردمی حذف شد دیگر چه نیاز به این همه منت بر سر عرضه آنلاین فیلم؟؟

حداقل اگر فیلمی را که با منابع عمومی تولید شده به‌رایگان و صلواتی عرضه می‌کردند این منت‌گذاری توجیه‌پذیر بود ولی اینکه فیلم ارگانی “خروج” را-که در کارنامه سازنده‌اش هم جزو نشیب است و نه فراز- با بلیت ۱۲هزارتومانی به‌صورت آنلاین عرضه می‌کنند جای پرسش دارد.

بهتر نیست ارگانهای متصل همان طور که میلیاردها تومان از پول ملت را صرف تولید آثاری می‌کنند که هیچ بدعتی در محتوا یا ساختار ندارند کمی هم برای ولی‌نعمتان واقعی خود ارزش قائل بودند و همین “خروج” را رایگان ارائه می‌کردند و بعد منتش را سر مخاطب می‌گذاشتند؟؟
نمی‌شود که هم با پول ملت و به‌نام خدمت به ملت، فیلم تولید کرد و هم دوباره برای نمایش این فیلم‌ به ملت، از ملت پول خواست؛ آن هم در این اوضاع کرونایی که میلیونها نفر از این ملت گرفتار تعطیلی صنوف و خوردن از ذخیره‌ای هستند که عنقریب است به ته برسد.

بهتر نیست همه متصلین به منابع عمومی به حرمت بودجه‌های هنگفتی که از جیب ملت برداشته‌اند، لطف کنند و در برابر این ملت، کمی احترام پیشه کنند و مدام بر سرشان منت نگذارند؟؟

پی‌نوشت: دم اوج گرم که فهمید از گل سرسبد تولیداتش که “خروج” بوده در اکران آبی گرم نمی‌شود و با حفظ آبروی خود، فیلم را راهی فضای مجازی کرد! بد نیست برادران اوج همین دست‌فرمان را برای دیگر تولیدات خود و ازجمله “روز بلوا”، “لباس شخصی”، “کیک زرد”، “آبادان…” و “کارو” هم درنظر بگیرند و با ایجاد یک بسته، تمام فیلمها را راهی فضای مجازی کنند و خلاص.




وزارت بهداشت، رئوس فاصله‌گذاری اجتماعی در سالن‌های سینما در دوران پساکرونا را مشخص کرد+متن کامل دستورالعمل سینمایی وزارت بهداشت

سینماروزان: هرچند بعید است تعطیلی کرونایی سینماها به این زودیها پایان پذیرد ولی معاونت بهداشت وزارت بهداشت با انتشار دستورالعمل فاصله‌گذاری اجتماعی در سالنهای سینما، تکلیف چیدمان سالنها در دوران بعد از بازگشایی را که مشخص نیست تابستان باشد یا پاییز مشخص کرده.

وزارت بهداشت در راهنمای گام دوم مبارزه با کرونا به تشریح رئوس فاصله‌گذاری اجتماعی در سالن‌های سینما بعد از بازگشایی سالنهای سینما پرداخته است.

سینماروزان برخی از رئوس این راهنما را ارائه می‌دهد:

— بین مخاطبان چه در سالن نمایش یا سالن انتظار حداقل باید ۱ متر فاصله باشد.

–فروش بلیت فقط باید به صورت الکترونیکی و فقط نصف ظرفیت اسمی سالن باشد.

–مخاطبانی که سرفه یا عطسه از آنها بروز کند بلافاصله به خارج سالن هدایت شوند.

–کاهش مواجهه چهره به چهره پرسنل سینما و انجام امور از طریق تلفن همراه.

–گندزدایی سالن‌های نمایش بلافاصله بعد از پایان هر سانس.

–گندزدایی روزانه مبلمان موجود در فضاهای بیرونی سینماها.

–ارائه مواد ضدعفونی‌کننده به‌میزان کافی به مخاطبان.

برای مطالعه متن کامل دستورالعمل وزارت بهداشت اینجا را کلیک کنید.




معاون منابع سازمان سینمایی لبخند به لب(!) حذف بیش از ۲هزار سینماگر از فهرست عیدی‌گیرندگان ارشاد را تایید و تاکید کرد ⇐ برای دریافت همین عیدی{تبعیض‌آمیز} هم فقط تا ۲۷ فروردین فرصت است!!

سینماروزان: حذف بیش از ۲هزار نفر از سینماگران از فهرست عیدی‌گیرندگان ارشاد به شدت با انتقاد بدنه سینما مواجه شده.

اینکه سازمان سینمایی یک عیدی حداقلی ۵۰۰هزارتومانی را که نهایتا پول ۵کیلو گوشت است را برای سینماگران تعیین کرده به‌کنار، اینکه بیش از ۲هزارنفر از سینماگران هم از فهرست عیدی‌گیرندگان حذف شده‌اند به‌شدت برخورنده بوده و صنوف مختلف از مدرسان تا دوبلورها، مدیران سالن و… را به اعتراض واداشته.

با این حال رمضانعلی حیدری‌خلیلی معاون منابع سازمان سینمایی به‌جای آن که صرفه‌جویی ناشی از تعطیلی جشنواره‌هایی مانند جهانی فجر و کودک و… بخاطر کرونا را محملی کند برای اعطای عیدی به تمام سینماگران، در مصاحبه‌ای با سایت سازمان که تصویری لبخندبه‌لب(!!) از حیدری‌خلیلی ضمیمه‌اش شده نه فقط بر حذف بیش از ۲هزارنفر از دریافت عیدی صحه گذاشته بلکه تهدید کرده اگر تا ۲۷فروردین توزیع عیدی به‌شکل تبعیض‌آمیز فعلی(!) انجام نشود، پرونده عیدی کلا بسته خواهد شد!!

معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان سینمایی رمضانعلی حیدری خلیلی گفت: مقرر شد بخشی از اعضای فعال سینمای ایران که با شرایط سخت تری مواجه هستند و بویژه در صنوف کارگری(!!) خانه سینما عضو هستند ، در قالب پرداخت کمک هزینه رفاهی شب عید حمایت شود. قرار شد افرادی مانند زنان سرپرست خانوار، از کار افتادگان، بیماران خاص، بیکاران فصلی خانه سینما، مشاغل سخت در اولویت بهره مندی از این تسهیلات حمایتی باشند. بر اساس همین اصل قرار شد خانه سینما پیشنهادات خود را ارائه کند و اعلام کردیم افراد مشمولی که انتخاب می شوند حتما باید توسط صنف انتخاب و تایید بشوند و این کمک هزینه به حساب قانونی افراد مشمول واریز شود. بر اساس مصوبه کارگروه اعضایی که حقوق بگیر و کارمند نهاد های دولتی و غیر دولتی هستند مشمول این حمایت نیستند.

معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان سینمایی رقم حمایتی در نظر گرفته شده برای هر نفر را 500 هزار تومان اعلام کرد و گفت: خانه سینما پس از بررسی ها 2523 نفر از 28 صنف را طی نامه رسمی به سازمان سینمایی انعکاس داد و بنا به مصوبه کارگروه بررسی آسیب های کرونا در سینما منابع حمایتی از محل توافقنامه سالانه فیمابین سازمان سینمایی و خانه سینما از ردیف کمک رفاهی به اهالی سینما تامین و قرار شد لیست کامل پرداختی به مشمولان در اختیار سازمان قرار گیرد. نسبت به لیستی که در شب عید اعلام شد 100 نفر هم از اعضای کانون کارگردانان به مشمولان این طرح حمایتی اضافه شد و بر این اساس مجموع اعضای مشمول معرفی شده به ۲۶۳۳ نفر از ۲۹ صنف و گروه خاص رسید.‌ اعتبار حمایتی مذکور از محل توافقنامه سال ۹۸ تامین و در 27 اسفند ماه به خانه سینما پرداخت شده است. مطابق مصوبه کارگروه، اسامی اعضای دارای اولویت مطابق جدول پیشنهادی خانه سینما توسط روسای صنف مشخص می شوند و در اختیار خانه سینما قرار می گیرد. به خانه سینما اعلام شده است حداکثر تا 27 فروردین ماه جاری فهرست کامل دریافت کنندگان به صورت محرمانه به سازمان سینمایی اعلام شود و چنانچه تا آن روز به هر دلیلی واریز انجام نشده است پرونده بسته می شود و باقیمانده مبلغ حمایتی در حسابهای فیمابین منظور خواهد شد!




ورود بانوان فوتبالیست به “کامیون” !

 

سینماروزان: پخش سریال نوروزی شبکه دوی سیما “کامیون” تا ماه رمضان ادامه دارد و هرچند هسته اصلی سریال سه پسر جوان هستند ولی شنیده‌ها حکایت دارد از پیوند عنقریب سریال با سه فوتبالیست زن ایرانی!

مسعود اطیابی کارگردان “کامیون” بسان ساخته‌هایی پرفروش مثل دو قسمت از “تگزاس” موقعیت‌های کمدی سریالش را با قرار دادن کاراکترهای اصلی در ماجراهای مختلف خلق می‌کند و از این رهگذر برخی اپیزودها مایه فانتزی گرفته، برخی دلهره‌بار شده و برخی نیز متکی بر طعنه‌های سیاسی هستند.

خط داستانی “کامیون” طوری پیش خواهد رفت که بزودی پای فوتبالیست‌های زن ایرانی هم به اپیزودهایی از سریال باز خواهد شد؛ فوتبالیست‌هایی کاملا آشناست که بناست از طریق آنها برخی دغدغه‌های این قشر از ورزشکاران روایت شود.

اگر این بخشهای “کامیون” دچار اصلاحات غیرقابل پیش‌بینی نگردد شاید مسیری در تلویزیون باز شود برای آن که در آینده بیش از قبل، زندگی ورزشکاران زن ایرانی زیربنایی گردد برای داستان‌پردازی.




واکنش صادقانه رضا مقصودی به کش‌دار بودن بی‌جهت “دوپینگ”⇐این فیلمنامه اساسا سینمایی و برای ۱۵ سال پیش و برای یک شرکت دارویی یا نوشابه‌سازی بود!!/تمایل نداشتم برای تلویزیون کار کنم و برای همین این فیلمنامه را دادم بلکه دست از سر ما بردارند ولی در کمال تعجب…!

سینماروزان: سریال نوروزی شبکه سوم که توسط نیروهای نواصولگرا اداره میشود “دوپینگ” نام دارد؛ سریالی که خط اولیه داستان آن جذاب است ولی امتداد بیهوده به این خط اولیه، از جذابیت سریال کم کرده و آن را کشدار نموده است و انگاری که طرح اولیه برای فیلمی ۹۰ دقیقه‌ای نگاشته شده و حالا با کشدار کردن به سریال بدل شده.

رضا مقصودی کارگردان “دوپینگ” با اعتراف صادقانه به اینکه طرح اولیه “دوپینگ” سینمایی بوده به فرهیختگان گفت: این فیلمنامه اساساً سینمایی برای 15-10 سال پیش بود. برای شرکت دارویی یا نوشابه‌سازی(!) بود که ساخته نشد و فانتزی بود!!

مقصودی ادامه داد: امسال تلویزیونی وقتی خواست به آنها سریالی را بدهیم من خیلی تمایل نداشتم برای تلویزیون کار کنم. این را نوشته بودم و به تلویزیون دادم برای این که دست از سر ما بردارد و در کمال تعجب دیدم این را دوست داشتند. انتظار نداشتم مدیریت فیلم و سریال شبکه دوست داشته باشند. پیگیر بودند تا این کار به سرانجام رسید.

مقصودی با تاکید بر سینمایی بودن “دوپینگ” افزود: این کار سینمایی بود و دو شخصیت دختر و پسر داشت. این فرمی نبود. بعد مجبور بودیم خانواده، شخصیت، ماجرا، قصه‌های فرعی اضافه کنیم و این سروشکل گرفت و وسعت بیشتری پیدا کرد. در فرصت کمی که داشتیم، یعنی از مهر ماه شروع به فیلمنامه نوشتن کردیم و دو ماه و نیم تا سه ماه بیشتر برای نگارش فرصت نداشتیم و فرصت بازنویسی نداشتیم. شخصاً فیلمنامه‌های من در بازنویسی قوت بیشتری می‌گیرند.

این کارگردان با اذعان به ضعف سریالش افزود: در این کار رگه‌های ضعف را می‌بینم و نکات ریزی وجود دارد که اگر فرصت بازنویسی داشتم کیفیت بهتری پیدا می‌کرد. این فرصت را در بازنویسی نداشتیم. الان که کار را نگاه می‌کنیم افسوس می‌خوریم که ایکاش فلان مورد را می‌نوشتیم یا فلان اتفاق نمی افتاد.




وزیر ارشاد از اقدامات تبعیض‌آمیز سیدزاده خبر دارد؟⇐ارسال هدایای نوروزی برای نورچشمی‌های صندوق هنر!+عکس

سینماروزان/حامد مظفری: در یک سال گذشته بدنه جامعه هنری مدام گلایه کرده‌اند از تبعیض در توزیع تسهیلات میان هنرمندان و فراوان اعتراض مطرح شده درباره بی‌کفایتی بیمه تکمیلی درمان هنرمندان.

این گلایه‌ها و آن اعتراضات اگر شنیده می‌شد عاملی بود برای اصلاح امور ولی باز هنوز وارد دومین ماه از سال جدید نشده‌ایم که تصاویر و اخباری از ارسال هدایای صندوق اعتباری هنر برای شماری گزینش‌شده از هنرمندان منتشر شده.

اینکه صندوق اعتباری هنر فقط برای معدودی از هنرمندان هدیه نوروزی فرستاده به کنار، اینکه همزمان با ارسال و تحویل هدیه، از هنرمندان تصویربرداری کرده‌اند برای پز مدیریتی را چگونه باید توجیه کرد؟

صندوق اعتباری هنر بنا شد برای آن که به تمامی هنرمندان تسهیلاتی در شان و منزلت آنها دهد نه آن که حتی در توزیع هدایای نوروزی نیز میان هنرمندان تفاوت ایجاد کند و گروهی را مشمول هدیه کند و گروهی را کاملا نادیده بگیرد و تازه همان‌ها که هدیه گرفته‌اند را نیز عاملی کند برای تصویرسازی و ژست‌های کاذب مدیریتی!

آیا حسین سیدزاده مدیر صندوق اعتباری هنر در توزیع عیدی میان پرسنل زیردستش هم همین گونه رفتار می‌کند و به شماری از پرسنل(با تصویربرداری حین دریافت) عیدی می‌دهد و شماری را نادیده می‌گیرد؟؟ اصلا اگر مدیر صندوق هنر دریابد که وزیر ارشاد به‌عنوان بالادست ایشان، نامبرده را از دریافت عیدی مصوب تمام زیرمجموعه‌ها محروم کرده، چه حسی خواهد داشت؟؟ و یا سیدزاده چه حسی خواهد داشت وقتی بالادست‌شان بخواهد حین اعطای عیدی به ایشان، عیدی و سیدزاده را در یک قاب ثبت کند؟؟؟

اگر مدیران صندوق هنر در ذهن خود چنین پرسش‌هایی را مرور می‌کردند راضی می‌شدند به اعمال چنین تبعیض‌هایی؟؟

در دورانی که ریاضت اقتصادی هنرمندان به‌دلیل تعطیلی کرونایی فعالیت‌های هنری، به بالاترین حد رسیده اولین خواسته از صندوق اعتباری هنر آن است که اسباب تقسیم علی‌السویه امکانات را میان تمامی اعضای صندوق هنر فراهم کند.

یعنی صندوق هنر نمی‌توانست در این روزهای کرونایی، شرایط اهدای فراگیر یک عیدی حداقلی و یا اعطای یک سبدکالای اولیه یا دست‌کم یک بن خرید کالا میان تمام اعضا را فراهم کند؟؟
وقتی اوضاع، عادی است که چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد؛ حالا که اوضاع غیرعادی است چرا جز رفتارهایی پرتبعیض بروز نمی‌دهند؟

اگر صندوق هنر از ارائه همین تسهیلات حداقلی هم عاجز است اصلا چرا تعطیل نمی‌شود تا بودجه سالانه‌ای که صرف دیوان‌سالاری چنین ساختاری می‌گردد مستقیما به هنرمندان برسد؟؟

سینماروزان آماده است پاسخ مدیران صندوق اعتباری هنر یا وزیر ارشاد به چنین پرسش‌هایی را منعکس کند.

ارسال هدیه برای معدودی از اعضای صندوق هنر

ارسال هدیه برای معدودی از اعضای صندوق هنر

ارسال هدیه برای معدودی از اعضای صندوق هنر

ارسال هدیه برای معدودی از اعضای صندوق هنر

ارسال هدیه برای معدودی از اعضای صندوق هنر

ارسال هدیه برای معدودی از اعضای صندوق هنر

ارسال هدیه برای معدودی از اعضای صندوق هنر




ادعای سیروس مقدم در شباهت “پایتخت۶” با فیلمی از تارانتینو(!!) و ادعای مهدی فرجی درباره بی‌ارزش بودن فیلمهایی از گوگوش که مرجع الهام نویسنده تازه‌کار “پایتخت۶” بوده+واکنش‌های کیوان‌ امجدیان و پژمان کریمی به این ادعاها

سینماروزان: هرچند بخشی از انتقاداتی که از فصل ششم “پایتخت” وجود دارد می‌تواند ناشی از تلاشهای نیروهای تمامیت‌خواه نواصولگرا باشد که یک شبکه تلویزیون سیرشان نکرده و به‌دنبال فتح معاونت سیما هستند ولی به هر حال گاف‌های “پایتخت۶” و به‌خصوص ارجاعات چندباره به گوگوش(!) و تصویرسازی شومی که سریال از خانواده ایرانی ارائه می‌دهد مصداق بارز چاقویی است که در حال بریدن دسته خویش است.

دقت کنید که نویسنده تازه از راه رسیده “پایتخت۶” که با حداقل رزومه در تلویزیون وارد این سریال شده نه‌فقط در یک خودنمایی زرد، در قسمت پانزدهم خودش با کراوات جلوی دوربین ظاهر شد بلکه با ادای دین‌های مکرر به گوگوش ابتدا با گذاشتن ترانه “منو با خوت ببر…” در دهان بهبود و بعد هم گره زدن قسمت پایانی سریال با “همسفر”، “ماه عسل” ، “ممل آمریکایی” و‌ “در امتداد شب” که بازیگر مشترک همگی گوگوش بود و از آن بدتر تصویرسازی اغراق‌آمیز از روابط ریاکارانه درون خانواده‌ای، آش شوری ساخت که دل حامیان “پایتخت” را هم زد.

همین بود که آن قدر دامنه انتقادات را بالا برد که موجب شد شبکه اول سیما برای کاستن از فشارها میزگردی با حضور کارگردان “پایتخت” و مشاور پروژه و دو روزنامه‌نگار ترتیب داد تا به این پرسشها پاسخ داده شود که چرا “پایتخت۶” به‌جای داستان پردازی به دنبال ادای دین به این و آن برای پیشبرد روایت بوده.

سیروس مقدم در این میزگرد، داستان نداشتن “پایتخت۶” را رد کرد و آن را یک اثر کلاسیک قلمداد کرد و حتی در ادعایی با اعتماد نفس بالا برای قیاس اثر خود از “هشت نفرت انگیز”تارانتینو و “سنگام” یاد کرد!!

مهدی فرجی از مدیران سابق تلویزیون که مشاور تولید “پایتخت۶” بوده نیز با ابراز ناراحتی از آنها که پایان‌بندی “پایتخت۶” را با آثاری از گوگوش مقایسه کرده‌اند کلیت سینمای قبل از انقلاب را زیر سوال برد بدون آن که حواسش باشد در همان دوران فیلمی مانند “گاو” تولید شده که امام خمینی(ره) به آن ارجاع داده!

فرجی در ادعایی متناقض گفت: سینمای قبل از انقلاب اصلا ارزش هنری ندارد و اینکه ارجاع میدهند به ادای دین به فیلمهایی بی‌ارزش که جزو 50 تا فیلم قبل از انقلاب هم نیست محلی از اعراب ندارد! سینمای ایران هرچه افتخار دارد برای بعد از انقلاب است.

کیوان امجدیان روزنامه‌نگار در واکنش به این ادعاها بر فقدان یک نویسنده درجه یک در “پایتخت۶” به‌عنوان عامل اصلی عقبگرد یاد کرد و گفت: جای خالی خشایار الوند که بی‌ادعا مینوشت کاملا در فصل تازه “پایتخت” مشهود بود و همین باعث شده بود داستان‌پردازی کاملی در کار نباشد و با گرته از اینجا و آنجا، سریال را پیش ببرند. خشایار الوند اشراف نسبی داشت به شخصیت‌پردازی و همین باعث می‌شد که حفره‌های سناریو به حداقل برسد ولی در فصل ششم مدام موقعیتهایی ایجاد می‌شد که مشخص نبود چه نقشی در داستان‌پردازی دارند.

امجدیان خاطرنشان ساخت: در پنج قسمت ابتدایی “پایتخت۶” شرایط چیده میشود برای ورود بهبود ولی داستان بهبود هم به سرانجام نمیرسد. بماند که شخصیت اصلی سریال اصلا نقی است و این شیفت بین شخصیتها و به سرانجام نرساندن کاراکترها توی ذوق میزند. تولید سریال “پایتخت۶” در شرایط کرونایی اخیر قابل تحسین است ولی ریزه کاریهایی که ناشی از حضور یک نویسنده قابل اعتناست در این فصل به چشم نمیخورد. اصلا چه لزومی داشت آن اشارات پایانی به لامپ روشن کردن و “ممل آمریکایی” را در انتهای سریال ببینیم؟ و اگر یک نویسنده خلاق در کار بود لااقل در پایان‌بندی یک سکانس ارژینال می‌دیدیم.

پژمان کریمی روزنامه‌نگار نیز در این میزگرد از نبود خط داستانی مشخص برای پیشبرد داستان سریال به‌عنوان یک مجموعه خانوادگی و منطبق با روایتی که در فصل اول چیده شده بود، یاد کرد و خواستار آن شد که در قسمتهایی که بناست بعد از پایان کرونا برای پایان‌بندی سریال ساخته شود بر اصول اخلاقی که “پایتخت” از آن برخاسته تاکید گردد.




یک روزنامه‌نگار پیشکسوت فاش کرد⇐یکی از روسای خانه سینما بابت حضور در شوراهای مختلف سازمان، فقط در اسفندماه دستخوش ۳۰میلیونی گرفته!!!

سینماروزان: در دورانی که سینماگران بیکارشده در نتیجه شیوع کرونا حتی یک ریال عیدی از سازمان نگرفته‌اند اینکه یکی از روسای صنف سینما بابت حضور در شوراهای مختلف سازمان، فقط در یک ماه ۳۰میلبون عایدی داشته باشد به‌شدت برخورنده است.

رضا اورنگ روزنامه‌نگار پیشکسوت سینما در یادداشتی با عنوان “۳۰ میلیون تومان دستخوش به خاطر هیچ!” به افشاگری این بریز و بپاش بیهوده در سازمان پرداخته و از مدیران فرهنگی خواسته حتما در این باره شفاف‌سازی کنند.

متن یادداشت رضا اورنگ را بخوانید:

شنیده ایم یکی از سردمداران خانه سینما که عضو شوراهای مختلف سازمان سینمایی نیز هست،اسفندماه که همه شوراها تعطیل بوده و خروجی نیز نداشته اند 30 میلیون تومان پول بی زبان را به عنوان دستخوش دریافت کرده است!

بارها مسوولان سازمان سینمایی اذعان کرده بودند که اعضای شوراهای این سازمان یا پول نمی گیرند و یا بسیار اندک است! اگر برای حضور نیافتن 30 میلیون دریافت می کنند،خدا می دانند برای حضور نیم بند در این شوراهای بی خاصیت چقدر دریافت کرده و می کنند!

شاید برای مسندنشینان سینما پول اندکی باشد و به چشم شان نیاید، اما گرفتاران و نداران عرصه سینما با این 30 میلیون تومان می توانند 30 ماه زندگی کرده و همچنان زنده بمانند!

ما که همیشه می دانستیم، اما آنانی که نمی دانستند یا نمی خواستند که بدانند پشت پرده چه خبر است،حالا متوجه می شوند، چرا عده ای برای حضور در این شوراها سر و دست شکسته و می شکنند و چرا سازمان سینمایی فقط افراد خاصی را به عضویت این شوراها در می آورد!؟؟

سازمان سینمایی آیا این موارد را نیز شامل شفاف‌سازی می داند یا جزو اسرار مگوست؟!

حرف و حدیث های گذشته که منتشر شد متاسفانه شایعه نبود،اما امیدواریم دریافت دستخوش 30 میلیون تومانی شایعه ای بیش نباشد که برای تشویش اذهان عمومی و سینمایی ها مانند ویروس کرونا شیوع پیدا کرده است!؟




دست مریزاد می‌گوییم به بذل و بخشش‌های قابل توجه(!) سازمان در روزگار کرونایی سینما⇐پس از اعطای وام هنگفت ۱۰میلیونی(!) به سینماداران، حالا اعطای حمایت هنگفت ۲۰درصدی(!) برای حراج خانگی فیلمها

سینماروزان: به‌زودی دومین ماه تعطیلی سینماها و پروژه‌های سینمایی به‌دلیل شیوع کرونا را پشت سر گذاشته و وارد ماه سوم خواهیم شد و در این مدت مدیران سینمایی که به‌نام مدیریت سینما حقوق و اضافه کار و عیدی و پاداش و حق ماموریت و… می‌گیرند هنوز نتوانسته‌اند تمهیداتی موثر و فراگیر برای جبران ضرر و زیان کرونایی بدنه سینما ایجاد کنند.

در سازمان سینمایی کارگروهی برای بررسی آسیبهای کرونا ایجاد شده که اتفاقا رییس صندوق اعتباری هنر هم در آن حضور دارد ولی دریغ از اعطای یک معافیت بیمه‌ای فراگیر به بدنه سینمایی که این روزها بیش از هر زمان دیگر گرفتار مشکلات اقتصادی است.

چندی قبل بود که دستاورد این کارگروه در اعطای وام هنگفت ۱۰میلیونی(!) به صاحبان سالنهای تعطیل درنتیجه کرونا را ارج نهادیم و حالا هم باید قدردان
اعطای حمایت هنگفت ۲۰درصدی(!) برای حراج خانگی فیلمها باشیم!!!

کارگروه بررسی آسیب های کرونا در سینما مورخ ۲۸ اسفند ۹۸، فیلمهای سینمایی اکران‌نشده درصورت عرضه در شبکه نمایش خانگی معادل ۲۰ درصد مبلغ قرارداد علاوه بر قراردادی که با آن سامانه ها دارند، مورد حمایت قرار میگیرند.
شرایط این حمایت به شرح زیر است :
1- قرارداد فیلم با سامانه ویدئویی درخواستی (دارای مجوز از سازمان سینمایی) ارائه شود.
2- فیلم مطابق پروانه مالکیت، متعلق به بخش خصوصی باشد. مبلغ حمایتی سازمان سینمایی به نسبت سهامداران توزیع میشود.
3- فیلم دارای پروانه نمایش سینمایی ( بجز گروه هنر و تجربه) باشد.
4- فیلم تاکنون اکران نشده باشد.
5- پروانه نمایش فیلم متعلق به سال 96 به بعد باشد.
6- درخواستها حداکثر تا پایان فروردین ماه سال جاری ارائه می شود.
7-در راستای شفافیت، اسامی فیلم های مورد حمایت به تفکیک میزان حمایت و قرارداد، منتشر می شوند!

دقت کردید؟ کارگروه کرونایی سینما حتی نکرده ۲۰درصد هزینه تولید فیلم را به‌عنوان حمایت برای حراج اینترنتی آن به صاحبان اثر تخصیص دهد و با راحت کردن خیال خود به ۲۰درصد رقم رایت خانگی که احتمالا معادل هزینه شام و ناهار پروژه است، بسنده کرده!
با این حمایت‌های هنگفت(!!) آیا به‌غیر از صاحبان آثار ارگانی که سودشان را در تولید کرده‌اند، کسی اصلا در مخیله‌اش هم خطور می‌کند که فیلمش را این گونه در فضای مجازی حراج کند؟؟




اعلام برائت وی.او.دی‌های فعال از اظهارات مدیر وی.او.دی به‌محاق‌رفته!!

سینماروزان: اظهارنظرات چندین باره مدیر یک وی.او.دی به‌محاق‌رفته به نمایندگی از صنف وی.او.دی ایران با واکنش صاحبان دو وی.او.دی فعال ایران مواجه شد.

به دنبال برخی مصاحبه‌ها، اطلاع‌رسانی‌های نادرست و انتشار آمار غیرواقعی از سوی برخی اعضای انجمن صنفی شركت‌های نمايش ويدیوی آنلاين کشور، فیلیمو و نماوا با انتشار اطلاعیه‌ای مشترک، ضمن توضیح روند فعالیت این صنف، به طور رسمی کناره‌گیری‌شان را از عضویت، فعالیت و هرگونه تصمیم‌گیری در این صنف اعلام می‌کنند.

متن این اطلاعیه که در فروردین ماه 1399 منتشر شده است به شرح زیر است:

انجمن صنفی شركت‌های نمايش ويدیوی آنلاين ایران در نیمه دوم سال 96 و با هدف ایجاد یک تشکل صنفی منسجم برای پیشبرد چندجانبه صنعت وی‌اودی و آی‌‌پی‌تی‌وی در حوزه‌های فرهنگی و اقتصادی فعالیت خود را آغاز کرد. اعضای این انجمن که از مدیران پلتفرم‌های فعال آن دوران کشور( فیلیمو، نماوا، لنز، آیو، فیلم‌نت، کاناپه، آی‌سیما، تیوا، آسمان و…) بودند، از ابتدا با برگزاری جلسات منظم هفتگی و پایبندی به اصول تشکل‌های صنفی فعالیت خود را در پیش گرفتند.

با این‌حال این روند سازماندهی شده پس از مدت کوتاهی ادامه پیدا نکرد و فعالیت صنف از تمرکز بر موضوعات اصلی مطرح شده خارج شد. با عدم تشکیل جلسات انجمن و تغییرات گسترده حوزه وی‌اودی و آی‌پی‌تی‌وی که در مدت کوتاهی به صورت موازی رقم خورد، عملا انجمن نه کارایی تعریف شده را داشت و نه از سوی اعضای فعال آن به رسمیت شناخته می‌شد. تا اندازه‌ای که در همان دوره نیز کناره‌گیری فیلیمو و نماوا به صورت شفاهی به اعضای انجمن اطلاع رسانی شده بود.

در حال حاضر و بعد از گذشت حدود سه سال از تشکیل انجمن صنفی شرکت‌های نمایش ویدیوی آنلاین، با توجه به شرایط مطرح شده و نیز برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی از سوی برخی اعضای انجمن، فیلیمو و نماوا با اعلام کناره‌گیری رسمی، هرگونه فعالیت صنفی در این انجمن را رد می‌کنند.

همچنین باتوجه به اینکه مدت طولانی است دخل و تصرفی در امور انجمن از سوی فیلیمو و نماوا صورت نگرفته، هرگونه اظهارنظر از سوی اعضای انجمن در خصوص تصمیم‌گیری‌های جدید یا اعلام آمار و اطلاعات در حوزه سینما و فرهنگ مورد تایید این دو پلتفرم فعال در حوزه وی‌او‌دی نخواهد بود.

در پایان و ضمن احترام به تمام اعضای انجمن و اقدام‌های انجام گرفته، لازم به ذکر است این اطلاعیه با هدف توضیح روند فعالیت انجمن صنفی شرکت‌های نمایش ویدیوی آنلاین و اعلام رسمی کناره‌گیری مدیران فیلیمو و نماوا از این انجمن صادر شده و کارکرد دیگری نخواهد داشت.




تعطیلی تمام جشنواره‌ها تا اطلاع ثانوی؟⇐دکتر ابراهیم داروغه‌زاده: ریشه‌کنی کرونا، یک تا دو سال زمان خواهد برد!

سینماروزان: کرونا به تمام کشورهای جهان و ازجمله ایران آمده و اغلب جشنواره‌های مطرح جهانی را به تعطیلی کشانده است ولی در ایران حتی شیوع کرونا باعث نشده به‌صراحت جشنواره‌های بودجه‌خوار بی‌فایده را تعطیل کنند و در این خیال باطلند که تا خردادماه بساط کرونا جمع میشود تا بساط بریز و بپاشهای جشنواره‌ای شروع شود.

به تازگی رسانه مستقل “سینمامثبت” با ارائه اسناد منتشره از سوی ارشاد از بودجه نزدیک به ۴۰میلیاردی که صرف برگزاری شش جشنواره در کشور میشود رونمایی کرد؛ بودجه‌ای هنگفت که با صرفه‌جویی نیمی از آن میشود اسباب گذران امور سینماگران بیکارشده در نتیجه کرونا را فراهم کرد.

با این حال انتشار این ارقام هم هیچ واکنشی از سوی مدیران سازمان برای تعطیلی جشنواره‌های بودجه‌خوار لااقل بخاطر کرونا را ساطع نکرد ولی حالا ابراهیم داروغه‌زاده دبیر جشنواره فجر- که ازقضا پزشک عمومی است- به صراحت از این گفت که تا یک یا دو سال آینده، ریشه‌کن کردن کرونا ممکن نیست!

ابراهیم داروغه‌زاده به فارس گفت: درباره کرونا واقعیت تلخ این است که تا زمانی که واکسن در مقیاس جهانی تولید و استفاده نشود، ریشه‌کنی این بیماری معنی ندارد و این اتفاق احتمالاً یک تا دو سال زمان خواهد برد. قرنطینه و تعطیلی هم بیشتر برای کنترل سرعت شیوع بیماری برای ارائه فرصت مناسب به نظام درمانی برای مداوای بیماران است و نمی‌تواند طولانی‌مدت باشد.

با توجه به پیش‌بینی داروغه‌زاده آیا امکان برگزاری هیچ جشنواره‌ای تا آخر سال۹۹ وجود دارد؟ و آیا نبابد از همین حالا برنامه‌ریزی‌های لازم انجام داد برای استفاده از بودجه‌های میلیاردی جشنواره‌ای جهت جبران خسارات تعطیلی سینما و پروژه‌های سینمایی؟؟




انتظامی با وعده وام هنگفت(!) ده میلیونی و توییت‌زنی، می‌خواهد مانع اخراج پرسنل سینماها شود؟

 

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: هرچقدر هم که اهالی سینماو رسانه‌های مستقل درباره گرفتاریهای اقتصادی اهالی سینما درنتیجه تعطیلی کرونایی سالنها و پروژه‌ها می‌گویند مدیران سینما همچنان علاقه‌ای ندارند که حرکتی مشهود برای جبران ضرر اقتصادی اهالی سینما انجام دهند.

نمونه‌ این انفعال مدیریتی، راه انداختن کارگروهی برای جبران آسیبهای تعطیلی کرونایی سینماها و خروجی این شورا بود؛ شورا مصوب کرد که بخاطر جبران ضرر و زیان به هر سالن فقط ده میلیون تومان وام داده شود!! دقت کردید؟؟ فقط ده میلیون وام برای جبران ضرر ادامه‌دار سالنی که در حالت عادی لااقل هفته‌ای ۱۵ میلیون بلیت‌فروشی دارد.

واکنش سالن‌داران به این تصمیم چه بود؟ برخی از آنها به‌خاطر عدم پرداخت حقوق پرسنل در دوران تعطیلی کرونایی سینماها مجبور به تسویه با آنان و معرفی پرسنل به بیمه تامین اجتماعی برای دریافت بیمه بیکاری شدند.

واکنش رییس سینما به این تعدیل نیرو چه بوده؟ حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی توییت فرموده است: استفاده سینماها و سایر مراکز خدماتی سینمایی از حمایت‌ها، تسهیلات و منابع سازمان سینمایی ( اعم از مستمر و مصوبات ویژه کرونا) منوط به آن است که همکاران خود را اخراج نکنند!!

بله، رییس سینما به‌ظاهر خود را حامی پرسنل سینماها نشان داده و تلویحا تهدید کرده سالن‌داران اگر پرسنل را تعدیل کنند امکان دریافت تسهیلات از سازمان را ندارند ولی رییس سینما انگار حواسش نبوده که آن ده میلیون تومانی که نه به‌صورت بلاعوض بلکه به‌شکل وام به سینمادار واگذار می‌شود دردی ازش دوا نمی‌کند که حالا بشود با تهدید عدم پرداخت این وام، مانع تعدیل نیروها شود.

به رییس سینما پیشنهاد میدهیم اگر واقعا مخالف اخراج پرسنل سینماهاست به‌طور مستقیم پرسنل سینماها را مشمول کمک‌های حمایتی سازمان کرده و تا زمان بازگشایی سینماها، پرداخت پایه حقوق ماهانه آنها را تقبل کند و حق بیمه آنها را نیز با صرفه‌جویی از هزینه‌های میلیاردی پشتیبانی در زیرمجموعه‌هایش پرداخت کند، تا سینماداران مجبور نباشند نیروهای خویش را تعدیل کنند.




اظهارنظر سیدضیاء هاشمی درباره عرضه اینترنتی فیلم آخر حاتمی‌کیا

سینماروزان: رییس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان تاکید کرد اقدام ابراهیم حاتمی‌کیا برای انتشار فیلم «خروج» در فضای مجازی را فتح بابی برای شکست انحصار اکران در سینمای ایران می‌داند.

سید  ضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما و رییس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان طی یادداشتی از تصمیم ابراهیم حاتمی‌کیا برای عرضه اینترنتی فیلم سینمایی «خروج» پیش از اکران عمومی حمایت کرد.

در متن این یادداشت آمده است:«ابراهیم حاتمی کیا را از سال‌های جوانی‌اش می‌شناسم، از نگاه متفاوت او در سینمای مستند و جنگ و نگرش آرمان‌گرایانه‌اش در سینمای اجتماعی تا پیشروبودنش در نقدهای تند رویدادهای پیرامون جامعه؛ فیلمسازی که طی دهه‌ها ارتباط با مردم همواره متمایز عمل کرده و این بار نیز خویشتن خود را در آزمون دیگری قرار می‌دهد، قید حال خوب تماشای فیلمش بر پرده سینما در کنار مردم را زده تا در این روزهای سخت، حال مردم را با دیدن خروج آن هم در خانه‌هایشان بهتر کند.
ابراهیم این بار نیز خط شکن بود تا در زمانه طمع و حسادت و عطش دیده شدن بر پرده عریض سینما، به سان حاج کاظم میدان‌دار روایت مردانی باشد که در این روزگار تلخ و نامراد، جای خالی‌شان سخت پُرشدنی است.
این تصمیم بزرگ و جسارت قابل تقدیر را فتح بابی بدانیم برای شکست هیمنه و انحصار مدیریت پخش و نمایش سنتی سینمای ایران.
اطمینان داشته باشیم خلاقیت، هوشمندی، جسارت، اصالت و جامعه‌پذیری در تصمیم‌های بزرگ، توامان با نقد بی‌خردان، یک سو نگران و کوته نظران روبرو خواهد بود.
امیدوار باشیم این اقدام بزرگ، واهمه مدیران و دیگران را به تصمیمی جسورانه، متفاوت و خلاقانه بدل سازد.»