1

صدور پروانه برای تولید “تگزاس۳”+صدور پروانه “نیسان آبی” برای سازنده “رحمان۱۴۰۰”!!+صدور پروانه تهیه‌کنندگی برای همکار برادرزاده وزیر احمدی‌نژاد! +صدور سه پروانه دیگر

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با تولید پنج فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان سازندگان کمدی “تگزاس” پروانه ساخت قسمت سوم آن را گرفته‌اندو منوچهر هادی کارگردان “رحمان۱۴۰۰” هم پروانه ساخت “نیسان آبی” را گرفته به تهیه‌کنندگی احسان ظلی‌پور!!!

شورای صدور پروانه ساخت با مجوز تهیه کنندگی اول مهدی معزی برای تهیه کنندگی سریال نمایش خانگی و مجید پریخواه  برای تهیه کنندگی فیلم خانگی موافقت کرده است. مهدی معزی مدیر اجرایی آلبوم “امیر بی‌گزند” محسن چاووشی بوده؛ آلبومی که تهیه‌کنندگیش را هادی حسینی برادرزاده محمد حسینی وزیر ارشاد دولت دوم احمدی‌نژاد برعهده داشت.

 

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

— “بچه‌های هور” به  تهیه کنندگی بهروز رشاد و کارگردانی و نویسندگی فیاض موسوی

–“نیسان آبی” به تهیه کنندگی احسان ظلی‌پور، کارگردانی منوچهر هادی و نویسندگی کمیل روحانی

–“تگزاس3” به تهیه کنندگی ابراهیم عامریان ، کارگردانی مسعود اطیابی و نویسندگی حمزه صالحی

— “لحظه ای و دیگر هیچ” به تهیه کنندگی سیدغلامرضا موسوی،کارگردانی و نویسندگی کاوه قهرمان

–” یک بغل دریا” به تهیه کنندگی، کارگردانی و نویسندگی بهمن کامیار




تشریح جزییات بازگشایی سینماها از ابتدای تیرماه⇐فقط دو فیلم جدید درکنار پنج فیلم اکران اسفند روی پرده می‌روند/فقط افراد خانواده می‌توانند در سینماها کنار هم بنشینند!/فاصله سانس‌ها بیشتر می‌شود تا ضدعفونی کردن به‌طور کامل صورت گیرد/انصراف از اکران علیرغم عقد قرارداد، مواجه خواهد شد با شش ماه محرومیت از اکران!/چهل فیلم در صف اکران آنلاین هستند و همزمان با اکران سراسری، اکران آنلاین باقدرت به کار خود ادامه خواهد داد

سینماروزان: جزییات بازگشایی سینماها از اول تیرماه توسط سازمان سینمایی تشریح شد.

به گزارش سینماروزان مسعود نجفی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی درباره کیفیت بازگشایی سینماها در هفت گفت: از اول تیرماه قرار است سینماها با ضوابطی که ستاد ملی کرونا تایید کرده و با ۵۰ درصد ظرفیت بازگشایی شود. عمده این قوانین رعایت پروتکل های بهداشتی است که نحوه سانس بندی ، نحوه ورود خروج در 15 بند تدوین شد.

نجفی ادامه داد: کسانی که اعضای خانواده هستند در کنار هم می‌نشینند و سایر افراد با فاصله زمانی که افراد میخواهند بلیط خریداری کنند این محدودیت قرار داده شده است. سازوکارهای نظارتی و اجرایی هم توسط ادارات ارشاد در شهرها انجام میشود.

مدیر روابط عمومی سینما افزود: تمام پیش بینی ها و همه موارد رعایت میشود؛ فاصله سانسها بیشتر شده تا ضد عفونی کردن سالن ها درست انجام شود تا همه با خیال راحت به سینماها بیایند و چرخه اکران به خوبی حرکت کند.

مسعود نجفی درباره کمیت فیلمها گفت: از اول تیرماه 7 فیلم اکران میشود؛ 5 فیلم که از اسفند اکرانشان متوقف شد و فقط 2 فیلم جدید روی پرده خواهند رفت که به زودی نامشان اعلام خواهد شد.

مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی تاکید کرد: درمورد محرومیت 6 ماهه فیلم ها در صورت انصراف از اکران، آیین نامه به صراحت گفته که اگر فیلمی قرارداد منعقد کند و بعد از قرار داد بگوید اکران نمیکنیم محرومیت 6 ماهه وجود دارد.

نجفی درباره وضعیت اکران آنلاین گفت: از اول تیر سینماها بازگشایی میشود ولی اکران آنلاین ادامه می‌یابد به‌خصوص که ۴۰ فیلم در صف اکران آنلاین هستند و به نظر می‌رسد اکران آنلاین همزمان با اکران سراسری باقدرت به کار خود ادامه خواهد داد.




واکنش تهیه‌کننده “سرب” و “مارال” به ادعای پرویز پرستویی مبنی بر صدور مجوز فعالیت فردین در انتهای دهه شصت⇐واقعاً بی‌حواسید یا نان بی‌حواسی‌تان را می‌خورید؟ /در تمام دوران حیات فردین، هیچ‌گاه صلاحیتش برای بازیگری تائید نشد!/حتی بعد از دوم خرداد و زمانی که بنا شد فردین نقش اول فیلمی به کارگردانی ناصر تقوایی را بازی کند شخص مهاجرانی-وزیر وقت ارشاد- ساز مخالف زد!!/تاریخ را تحریف نکنید و جلوی قاضی، معلق بازی نفرمایید!

سینماروزان: ادعای اخیر پرویز پرستویی درباره صدور مجوز بازیگری فردین در انتهای دهه شصت با واکنش تهیه‌کننده “سرب” و “مارال” مواجه شد.

پرویز پرستویی در گفتگو با فریدون جیرانی در آپارات مدعی شده در اواخر دهه شصت، شرایط برای بازی فردین در سریال “رعنا”ی داوود میرباقری فراهم آمده و این خود فردین بوده که علاقه به بازی نداشته!

این ادعا با واکنش محمدهاشم سبوکی مدیر شیرازفیلم و تهیه‌کننده آثاری ماندگار نظیر “سرب”، “مارال” و “آوار” مواجه شده است که با نگارش یادداشتی تند، ادعاهای پرستویی را زیر سوال برده.

متن یادداشت محمدهاشم سبوکی را بخوانید:

آقای پرویز پرستویی! هنرمند عزیز در این تفکر مانده‌ام که آیا واقعاً بی‌حواسید یا نان بی حواسی‌تان را خوب میخورید ؟ !
طبق مدرکی موجود در نامه ای که در سال ۱۳۶۳ از وزارت ارشاد دریافت نمودم اعلام شد آقایان محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری و سعید مطلبی صلاحیتشان جهت کارهای بازیگری تایید نمیشود که در این خصوص ماها نیز بیکار ننشستیم و از مراجع تقلید چه نامه ها که نگرفتیم و در تمام مدت حیات فردین، ارشاد ترتیب اثری نداد و هیچ گاه صلاحیتش تایید نشد ! …

بعد از اینکه دوم خرداد شد و مسئولین اصلاح طلبی که اوایل انقلاب روی کار بودند دوباره با اسم و رسمی جدید در راس کار آمدند و همه تصور کردند که بالاخره این تبعیض قائل شدنها خاتمه یافته و بر همین باور قرار بر آن شد فیلمی با بازی فردین و کارگردانی ناصر تقوایی تهیه کنیم و به همین دلیل یک بار در منزل زنده‌یاد اصغر بیچاره و باری دیگر در سینمای خود فردین(سینما نیاگارا/جمهوری) جلسه ای تشکیل دادیم و با وجود میل قلبی فردین، متاسفانه این بار هم جناب مهاجرانی ساز مخالفش را به صدا در آورد و اینگونه تیر خلاصی فردین را زد!

کافیست لحظه ای تامل کنید تا به یاد آورید فردین و آن انگشت شمار هنرمندانی که گلچین و ممنوع الکار شدند بخاطر این بود تا جایی برای امثال شماهایی باز شود که بر عکس آنها هیچکدامتان مردمی و گزینش ملت نبودید بلکه بادکنکی بودید که توسط بعضی از مسئولین بادی در شما دمیده شد !!! …

شما به خوبی میدانید وقتی سخن از مردمی بودن یک هنرمند به میان می آید چه معنایی دارد. به طور مثال آیا فردین در فیلم “جهنم به اضافه ی من” با فردین “آقای قرن بیستم” برای مردم فرقی داشت ؟ !
فردین “غزل” با فردین “گنج قارون” چطور ؟ !
و یا فردین “بر فراز آسمانها” با فردین “قهرمان قهرمانان” ؟؟؟
البته که فرقی نداشت ؛ فردین با هر کاراکتر برای مردم همان فردینی بود که جای سوزن انداختن در سینمایش پیدا نمیشد.

موضوع دیگر اینکه مگر فردین و دیگر هنرمندان ممنوع‌الکار، در فیلم “برزخیها” به خدمت انقلاب در نیامدند ؟ مگر خودشان را با جامعه ی جدید وفق ندادند؟ ! مگر در زمان آقای مجید معادی خواه و آقای مهدی کلهر پروانه “برزخیها” صادر نشد ؟ ! و در آخر چه شد غیر از اینکه فیلم را از اکران پایین کشیدند و پروانه اش را باطل کردند !

آقای پرستویی اینکه برادر شهید هستید احترامتان واجب ؛ اما اینکه شما را چه شده که اینگونه بداهه میگویید کس نمیداند ! شاید هم از چیزی ذی نفع میشوید؟؟ ! اکنون هم پس از گذشت سالها عوض اینکه جلوی قاضی، معلق بازی و تاریخ را تحریف کنید بروید و حواستان به خودتان باشد که به ناگه زودتر از موعد نترکید و بادتان خالی نشود !!! …

 

محمدهاشم سبوکی(تهیه کننده)+پرویز پرستویی
محمدهاشم سبوکی(تهیه کننده)+پرویز پرستویی




یک پخش‌کننده سینما تأکید کرد⇐انحصار سالیان تنها سامانه خصولتی(!) بلیت‌فروشی آنلاین به فساد منجر شده بود/مخاطب، برنده اصلی ورود سامانه‌های تازه به عرصه بلیت‌فروشی است/سمفا می‌تواند رابطه معیوب سینماداران و صاحبان آثار را اصلاح کند

سینماروزان: بالاخره و بعد از نزدیک به یک دهه، انحصاری که یک سامانه فروش آنلاین بلیت راه انداخته بود برچیده شد و با راه اندازی سامانه های ایران تیک، آپ و جرینگ، فضای بلیت فروشی آنلاین به سمت رقابتی شدن رفت.

به گزارش سینماروزان ایجاد رقابت در عرضه بلیت فروشی آنلاین در کنار راه اندازی سامانه سمفا که منطبق بر آن تمام سامانه های بلیت فروشی آنلاین باید سهم صاحبان آثار را در لحظه بلیت فروشی پرداخت کنند، کورسوی امیدی را در پخش کنندگان و تهیه کنندگانی ایجاد کرده که در سالهای اخیر هم از انحصار بلیت فروشی ضربه خورده بودند و هم از بدحسابیهای سینماداران.

امیرحسین حیدری، مدیرعامل موسسه پخش نمایش گستران در یادداشتی از امیدواری به راه اندازی سمفا و سامانه های تازه بلیت فروشی گفته است.

متن یادداشت مدیرعامل نمایش گستران را بخوانید:

«۱) انحصار در اقتصاد به اختصاصی بودن مالکیت چیزی یا امتیاز کاری یا فروش کالایی به موسسه‌ای معین تعریف شده است.

بلیت فروشی در سینمای ایران سال‌ها در انحصار سامانه‌ای خصولتی بود که صد البته نمی‌توان از زحمات و خدمات ارزشمند که در تمام این سال‌ها متحمل شدند چشم پوشی کرد و قدردان نبود، ولی همان‌طور که در ماهیت هر پدیده انحصاری وجود دارد این امر منجر به سکون در دراز مدت و در نهایت فساد می‌شود. 

ایجاد سامانه بلیت فروشی یکپارچه (سمفا) را باید به فال نیک گرفت چرا که رقابت در هر زمینه‌ای استانداردهای مربوطه را بالا برده و رقبا سعی در بهبود کیفیت خدماتشان می‌کنند و در نهایت مخاطب برنده این رقابت خواهد بود.

۲) با شکل گیری پردیس‌های سینمایی انتظار می‌رفت سینماداری شکل و شمایل مدرن‌تر و جدیدی به لحاظ ارتباط با صاحبان فیلم‌ها و پخش کننده‌ها داشته باشد که متاسفانه به غیر از معدود پردیس‌های فعال و پرمخاطب همچنان تعاملی بین فیلم و غالب سینماها وجود ندارد و سینما دار صرفا به عنوان مصرف کننده و نه کسی که وظیفه خود بداند که محصولی که به امانت به دستش سپرده شده را پروموت (تبلیغ و نمایش) کند، رفتار می‌کند.

در این میزانسن سینما فیلم را در بازه زمانی معین (که با فروش فیلم رابطه مستقیم دارد)  اکران و عواید حاصل از فروش و هزینه‌های احتمالی را کسر می‌کند، الباقی که سهم پخش و تهیه‌کننده است باشد در صورت صلاحدید پرداخت می‌شود. همانطور که ذکر شد سینما هیچگونه مشارکت و فعالیتی در زمینه تبلیغات فیلم بر خلاف تمام سینماهای دنیا نکرده و درصد قابل توجهی از فروش هم سهم ایشان می‌شود و در بازه زمانی دلخواه سهم صاحبان فیلم پرداخت می‌شود. با ایجاد سامانه سمفا امید است این چرخه معیوب بهبود یافته و رابطه معیوب سینماداران و صاحبان آثار اصلاح یابد؛ شاید اگر سمفا بتواند فقط در همین زمینه موفق عمل کند خدمت بسیار بزرگی به جامعه سینمایی کشور کرده که در درازمدت می تواند به چرخه تولید هم کمک کرده و تهیه کنندگان و سرمایه گذاران با اطمینان خاطر بیشتری به سمت تولیدات جدید بروند.

در این فرآیند چون دیگر سهم صاحبان فیلم برای مدت زمان طولانی دست سینماداران نیست، آن‌ها تلاش بیشتری در جهت جذب مخاطب و فروش فیلم‌ها در سینماهای خود می کنند و این مهم منجر به ایجاد رقابت و افزایش کیفیت خدمات و در نهایت انتفاع مخاطب، صاحبان فیلم‌ها و خود سینماها خواهد شد.

۳) قطعا مثل هر پدیده نوظهوری سمفا هم در شروع، مشکلات و کاستی‌هایی خواهد داشت که با مشارکت اهالی سینما این نقایص برطرف خواهد شد و البته در این زمینه نباید نقش سازمان سینمایی در کم رنگ کردن  تصدی‌گری خود و واگذاری امور به شورای صنفی و خانه سینما (اهالی سینما) را نیز فراموش کرد که در غیر اینصورت بازگشت به عقب منجر به ایجاد رانت و انحصار جدید در ابعاد وسیع‌تر خواهد شد.




روایت یک فعال رسانه‌ از ربط حضور آخوندان با توقیف سریال “کتونی زرنگی”+عکس

سینماروزان: علی ملاقلی‌پور سال گذشته سریال “کتونی زرنگی” را کارگردانی کرد؛ سریالی که بنا بود بهمن پارسال روی آنتن برود ولی به‌دلایلی نامعلوم، سریال، توقیف شد و همچنان وضعیت پخش آن نامعلوم است.

برخی، از آرای سیاسی کارگردان به‌عنوان دلیل توقیف می‌گویند و برخی نیز از کیفیت تصویرسازی روحانی(با بازی جواد پورزند) به‌عنوان دلیل توقیف نام برده‌اند.

میکائیل دیانی فعال رسانه با شرح ماجرای توقیف سریال از کیفیت تصویرسازی روحانیون در سریال حرف زده است.

متن یادداشت این فعال رسانه را بخوانید:

سریال “کتونی زرنگی” با نظر معاون سیما از رسانه ملی کنار گذاشته شد. او در مصاحبه ای اعلام کرده بود «کتونی زرنگی از نظر کیفی صلاحیت پخش ندارد!» و

با توجه به اینکه معاون سیما نسبتی برای قیاس صلاحیت کیفی سریال نداده بود حرف او بدان معنا بود که احتمالا این سریال ضعیف ترین سریال ساخته شده تلویزیون در طول تاریخش بوده که معاونت سیما حاضر شده جلوی پخش سریالی که همه فرایندهای قانونی از تایید فیلمنامه تا ساخت و… را طی کرده و هزینه سازمان پای آن گذاشته شده را کنار بگذارد؛ در حالیکه اگر مساله، قوت و ضعف سریال بود که همین حالا نیز آنتن تلویزیون از سریال های ضعیف و کم مخاطب بی بهره نیست!

از سوی دیگر از چند نفر شنیده بودم یکی دیگر از دلایل مخالفت با سریال، روحانی طنزی است که در کار استفاده شده و طبیعی است در شرایطی که تلویزیون چهره مناسبی از یک روحانی فعال و اجتماعی در سریالهایش در چند سال اخیر نداشته؛ بردن آخوند در یک کاراکتر کمدی خیلی به صلاح نیست!!!

جواد پورزند در نقش روحانی سریال "کتونی زرنگی"
جواد پورزند در نقش روحانی سریال “کتونی زرنگی”

القصه علاقه داشتم سریال را ببینم که با دعوت تهیه‌کننده و کارگردان فرصتی پیش آمد و به تماشا نشستیم. طبیعتا نمی توانم بگویم سریال در سطح سریال های درجه یک تلویزیون بود اما سریالی بود که می تواند حد قابل قبولی از مخاطب را به همراه داشته باشد؛ می توان این را گفت که در سطح بسیاری از سریال های پخش شده چند سال اخیر است؛ حتی میشود گفت متوسط رو به بالا است! قصه آن روان است و اتفاقا در جهت سیاست های کلی نظام و تقویت تولید ملی؛ خودکفایی و خوداتکایی و مبارزه با فساد اقتصادی و سیاسی است!

نکته جالب توجه سریال که از شنیده‌ها و مواجهه پیشینی ام متفاوت بود؛ نقش روحانی در داستان بود. روحانی یک نماینده مجلس بود که برخلاف شنیده ام مخالف رانت، فساد سیاسی و اقتصادی و اتفاقا در قامت یک مصلح اجتماعی بود. شخصیتی که اصلا کمدی نوشته نشده بود! به نظرم این حساسیت بر شخصیت پردازی روحانیت در تلویزیون درست است؛ نباید مقدمات توهین به روحانیت فراهم شود، -که در “کتونی زرنگی” به هیچ وجه توهینی نیست- اما باید شرایطی را ایجاد کرد که بتوان با همه گروهها و قشرها و اصناف مواجهه ای واقعی داشت.

به عنوان مثال امام رحمه الله علیه فرموده اند «ملا و آخوند اگر مهذب نباشد فسادش از همه کس بیشتر است» حالا باید این سوال و قضاوت در نظرگاه مدیران پاسخ داده شود که پخش این گزاره از تلویزیون با منطق «به روحانیت توهین نشود» چیست؟
در مجموع پس از تماشای سریال متوجه نشدم چرا باید جلوی پخش این سریال را بگیرند!؟

کتونی زرنگی
کتونی زرنگی

کتونی زرنگی
کتونی زرنگی

کتونی زرنگی
کتونی زرنگی




ادعای یک فعال سینما درباره صدور پروانه تهیه‌کنندگی برای خالی‌بندی(!) که برای گوگوش، ترانه سروده!!

سینماروزان: عدم اتحاد تهیه‌‌کنندگان علیرغم تلاشهای جامعه صنفی تهیه‌کنندگان برای ایجاد اتحاد با واکنشی تحقیرآمیز از سوی سازمان سینمایی و صدور پروانه تهیه‌کنندگی برای افرادی بی‌ربط مواجه شد بلکه تفرقه‌افکنان به خود بیایند و مانع اتحاد نشوند.

اینکه افتراق تهیه‌کنندگان به جایی رسیده که از روابط عمومی معزول سینما تا هنرور فیلم “برادرم خسرو” تا تولیدکننده کم‌مخاطب‌ترین فیلم تاریخ ایران، پروانه تهیه‌کنندگی سینما بگیرند حقیقتا برخورنده است.

رضا شکرالله از فعالان سینما در یادداشتی طنازانه در همین موضوع از صدور مجوز تهیه‌کنندگی برای یک خالی‌بند(!!) گلایه کرده و در عین حال شماری از خالی‌بندی‌های این “تهیه‌کننده بعد از این” را مرور کرده.

متن یادداشت رضا شکرالله را بخوانید:

باج ندادن سازمان سینمایی به شورای‌عالی و ایستادن در برابر تجمیع نشدن چهار تشکل تهیه کنندگی و دادن مجوز تهیه کنندگی از سوی سازمان سینمایی جای تقدیر دارد اما به وجد می‌آییم وقتی در میان اسامی صالحان اعلام شده برای داشتن مجوز تهیه‌کنندگی به نام سرشکسته خالی بندی(!!) برمی‌خوریم که واقعا جایش در عرصه تهیه کنندگی خالی بود!!

کسی که با پشتوانه غنی فرهنگی(!!) بدون ادعا، از شهر ادب و شعر یعنی شیراز یعنی شهر مرد پشت پرده همه تاریخ سینمای ایران و منشا خدمت و رحمت در سینمای بعد از انقلاب به تهران آمد با ادعای دارا بودن دکترای سینما از اطریش!!

از جمله خدمات(یا خالی‌بندی‌های؟؟) بزرگ این مرد بزرگ(البته بنا بر مدعیات خودشان) فقط بسنده میکنم به این چند مورد:

–ترانه‌سرایی برای خانم گوگوش آتشین!!؟؟
–بازنویسی سناریوهای مسعود کیمیایی!!؟؟
–نویسنده اساس‌نامه اولیه خانه سینما و مشاور سیدمحمد بهشتی!!؟؟
–حکم مابین علیرضا رضاداد و بنیاد مستضعفان در پروژه محمد(ص)!!؟؟
–یار شفیق و رفیق مصطفی عقاد!!؟؟
–مشاور محمد رضا عباسیان و محمد خزائی در جشنواره فیلم فجر!!؟؟
–کاشف استعدادهای جوان سینمایی!!؟؟
–و صد البته خدمات بیشمار برای گذشته و حال و آینده سینمای این مرز و بوم!!؟؟

آقای معاون نظارت! سر جدت این کیست که بهش مجوز تهیه کنندگی دادید؟؟
درست است که آقای انتظامی گفته به یک آدم درپیت مجوز تهیه‌کنندگی بدهید بلکه تهیه‌کننده‌ها غیرتی بشوند و با هم متحد بشوند اما نه دیگر به خدای خالی‌بندی و ابتذال.




حمله ابوالحسن داووی به روسای خانه سینما⇐نمی‌شود که شعارهای مارکسیستی و توده‌ای دهید ولی در عمل فقط به نفع روسا و محافل کار کنید!!/اجبار به کارگری کردن صنوف سینما موجب شده ارشاد هرجا که دلش بخواهد متولی سینما باشد و هرجا دلش نخواهد بگوید به سراغ وزارت کار بروید!!/با قوانین و تعاریف کهنه و کلیشه‌ای کارگری نمی‌توان اهداف هنر-صنعت سینما را پیش برد!/قانونی شدن سینما باید در قوه مقننه اتفاق بیفتد و نه از طریق کارگری کردن و توسل به قوانین هشتاد سال قبل!!

سینماروزان: اصرار حلقه بالادستی خانه سینما برای کارگری کردن صنوف بدون آن که این کارگری کردن حداقل باعث شود سینماگران بتوانند از تسهیلات ابتدایی کارگران که فی‌المثل بیمه بیکاری است برخوردار باشند مدتهاست با انتقادات مختلف روبروست و همچنان هستند صنوفی که دربرابر این کارگری شدن، مقاومت می‌کنند.

ابوالحسن داوودی کارگردان باتجربه سینما ازجمله سینماگران ایرانی است که کارگری کردن صنوف سینما را زیر سوال برده است.

ابوالحسن داودی با اشاره به دعواهای صنفی در راس خانه سینما و نبود مرجع قدرتمندی که همه از آن‌ تبعیت کنند، به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: تحلیل‌های مختلفی برای راهکارهای حل این مسئله انجام شده و البته تاکنون اتفاق خاص و تعیین کننده‌ای نیفتاده است، اما به نظر من نبود قدرتی دلسوز و پیگیر در عرصه مدیریت کلان فرهنگی مشکل اصلی است. براساس تجربه شخصی ام در سه دهه فعالیت صنفی، به جد بر این باور هستم که زمینه و ریشه این نوع برخوردها قبل از هر دلیل دیگر به این ربط پیدا می‌کند که در میان صاحبان قدرت سیاسی، دولتی و مدیران صنفی هم هر کسی قصد دارد با نگاه و تحلیل شخصی کارهایش را پیش ببرد.

او افزود: به نظر من اینکه چرا صنف تاکنون موفق نشده قواعد اصلی و سازمانی اش را با شکل فراگیر قانونی و قاعده‌مند پیش ببرد، قبل از هر عامل دیگر به علت نبود متولی و یا متولیان دلسوز با نگاه فرهنگی کلان و درازمدت و رفتار و عملکردی پدرانه است. این فرد یا افراد باید زاویه دید سیاسی، عقیدتی و ایدئولوژیک نداشته باشند و مقتدر عمل کنند تا همه اهالی سینما خود را در منافع صنفی این تصمیم گیری‌ها سهیم بدانند.

این کارگردان بیان کرد: همه نظام‌های صنفی در دنیا یک ساز و کار و نظم و تعریف تخصصی قانونی دارند، اما سینمای ما بعد از شکل گیری دوباره اش بعد از انقلاب، بحث و مسئله اصلی همواره این بوده که نزدیک‌ترین متولی قانونی که بتواند ارتباطش را با قانون گذارهای کلان کشوری یا همان قوه مقننه، به درستی در راستای اهداف و تعاریف تخصصی این «هنر-صنعت» پیش ببرد، یا وجود ندارد و یا اگر هست حاضر نیست مداخله و همراهی پدرانه و مسئولانه‌ای انجام دهد. در نتیجه زمانی که چالش مدیران صنفی و دولتی شدت گرفت و به تعطیلی و قفل و لاک و مهر خانه سینما انجامید، مدیران بعد از بازگشایی مجبور شدند از سر ناچاری و برای یافتن محمل قانونی به وزیری در وزارتخانه‌ای دیگرمتوسل شوند که اصلی‌ترین مشخصه‌اش این است که البته سینما را دوست داشت، اما تعاریف مناسب و به‌روز و تخصصی برای مسیر قانونی شدن این حرفه بسیط و مرکب و پیچیده را در وزارتخانه اش نداشت؛ بنابراین قابل تصور بود که در این مسیر و با قوانین و تعاریف کهنه و کلیشه‌ای کارگری نمی‌توان اهداف هنر- صنعت سینما را در درازمدت پیش برد، در نتیجه وزیر هم که عوض می‌شود، چون حرفه ما را فاقد تعریف تخصصی و فراگیری برای ضرورت حضور این حرفه در وزارتخانه اش می‌بیند، طبعا اصل این حضور هم برایش سوال می‌شود!، بدین ترتیب سینما وارد چرخه معیوبی می‌شود که در آن قبل از اینکه این حرفه تعریف‌های تخصصی خودش را در سیر قانونی شدن داشته باشد و بتواند بر اساس آن – و نه بر مبنای دید سیاسی یا ایدئولوژیک و سلیقه‌ای – رده بندی شود و اهداف درازمدتش را عملی کند، از مسیر اصلی دور می‌افتد.

داودی عنوان کرد: براساس تجربه دوره‌های مختلف و ضرورت همراهی حرفه‌ای در میان سینما و دولت، به نظر می‌رسید نزدیک‌ترین جایی که وجود دارد و هم قادر است و هم وظیفه دارد بین تبیین قانونی حرفه سینما و قوه مقننه رابط صحیحی گردد، وزارت ارشاد است که البته در تمام این سه دهه گذشته که خودم هم در عرصه مسئولیت صنفی شاهد بودم هیچ گونه اراده‌ای در این زمینه وجود نداشت و هیچ مدیر، مسئول و معاون سینمایی و شورای عالی فرهنگ و یا وزیر ارشادی، نخواست وارد این عرصه شود و از وظیفه‌ای که دارد برای حل معضل قانونی شدن این حرفه پیچیده و چند وجهی و مطرح کردن مسیر آینده، به شکل تعریف تخصصی، با لایحه و یا مشخص شدن ردیف بودجه بهره ببرد و در کل شکل و تعریف قانونی درست و فراگیری را که باید از آن صورت بگیرد را در مرجع اصلی قانون گذاری مطرح کند و یکبار برای همیشه این پرونده را به درستی ببندد.

این کارگردان گفت: طبعا چنین کاری باید در قوه مقننه اتفاق می‌افتاد نه اینکه با تعاریف کارگری مربوط به هشتاد سال پیش و همراه با دیگر صنوف کارگری، حرفه سینما را تعریف کنیم خیلی از دوستان تحلیل کردند که کار، کار است و البته درست است، چون کارگری حرفه‌ای مقدس است و همه ما به آن افتخار می‌کنیم و خودمان نیز کارگریم، اما مانع از این نمی‌شود که تعریف درستی از حرفه مان داشته باشیم و یا نمیشود که بخواهید شعارهای مارکسیستی و حزب توده‌ای بدهید و از آنطرف در عمل فقط به نفع روسا و محافل کار کنید، طبعا این مسیر دردی از این حرفه را دوا نمی‌کند چراکه سینما یکی از گسترده‌ترین حرفه‌های جهان است، بنابراین تعریفش با تعاریف خشک و آن چیزهایی که در وزارت کار وجود دارد، همخوانی ندارد و این معضل بزرگ این حرفه است. از سویی هم وزارت ارشاد خودش را متولی این‌داستان نمی‌داند و البته الان هم که برخی از صنوف در وزارت کار ثبت شده اند، این بهانه برای ارشادی‌ها فراهم شده، جایی که دلشان بخواهد خودشان را متولی فرهنگ بدانند و آن جایی که واقعا لازم است بیایند آستین بالا بزنند و به اهالی سینما کمک کنند، می‌گویند در وزارت کار ثبت شده اید و می‌توانید آن جا بروید و مسائلتان را حل کنید!

او ادامه داد: مجموع این عارضه باعث شده اهالی سینما چه آن‌هایی که آگاهانه و بر اساس منافع حرفه‌ای خودشان پیش می‌روند و چه افرادی که از سرناچاری دنبال کننده هستند احساس بی پناهی کنند و هر کسی که آمده با زاویه نگاه و اهداف و گاهی احتمالاً-منفعت – خودش پیش رفته است.

داودی گفت: اگر بخواهیم یکدیگر را محکوم کنیم و به دنبال تلافی کردن باشیم به نتیجه‌ای نمی‌رسیم چنانچه بیش از سی سال است در این تنازع بجایی نرسیدیم و اگر به شکل ریشه‌ای به این دعواها رسیدگی نکنیم و شرایط و همکاری دلسوزانه و واسطه گری درست که بر اساس وظیفه از جانب جریان فرهنگی دولت است، فراهم نشود مشکلات ادامه دار می‌ماند و حل نشدنی خواهد بود.




کارگروه بررسی آسیب‌های کرونا در سینما مقرر کرد⇐ فقط دو فیلم جدید با بازگشایی مجدد سینماها روی پرده می‌روند!/این دو فیلم قادرند تا سه هفته بدون محاسبه کف فروش، روی پرده بمانند/این دو فیلم در پردیس‌های پنج و هفت سالنه باید سه و چهار سالن مستقل داشته باشند+پرداخت ۲۰۰میلیون وام بلاعوض به هر دو فیلم

 

سینماروزان: نهمین جلسه کارگروه بررسی آسیب های کرونا در سینما با حضور رییس سازمان سینمایی و اعضای شورای صنفی نمایش برگزار شد.

در این جلسه امتیازاتی برای دو فیلم جدیدی که بناست بعد از بازگشایی سینماها روی پرده بروند، تعیین شد.

اول. دو فیلم جدید اکران در تهران در پردیس‌های هفت سالن به بالا در چهار سالن و در شهرستان‌ها پردیس‌های پنج سالن به بالا در سه سالن اجازه اکران داشته باشند.

دوم. برای دو فیلم جدید اکران، تا سه هفته، کف فروش محاسبه نمی‌شود و اگر در این اکران شرایط مناسبی از نظر استقبال به وجود نیامد امکان اکران دوم در زمانی دیگر فراهم باشد.

سوم. افزایش وام در نظر گرفته شده از دیگر امتیازات درنظر گرفته شده برای دو فیلم جدید اکران است که مصوب شد ۲۰۰ میلیون تومان وام بلاعوض به همراه ۳۰۰ میلیون تومان وام چهار درصدی برای این دو فیلم درنظر گرفته شود. پیش از این نیز ۶۰ میلیون تومان جهت تبلیغات فیلم‌های اولین اکران سال ۹۹ درنظر گرفته شده بود.




پشت پرده دیدار رییس سینما و شهردار چه بود؟؟+عکس/چرا شریک فیلمیران و دبیر جشنواره تعطیل‌شده، نماینده سینماگران شدند در این دیدار؟

سینماروزان: دلیل اینکه حتی دیدار رییس سینما با رییس اورژانس بلافاصله خبررسانی می‌شود ولی درباره دیدار رییس سینما با شهردار تهران خبر رسمی منتشر نمی‌شود مشخص نیست.

به گزترش سینماروزان حسین انتظامی رییس سینما به تازگی دیداری داشته با پیروز حناچی شهردار تهران؛ دیداری با رعایت فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک بر صورت.

در این دیدار همایون اسعدیان رییس هیات مدیره خانه سینما، رسول صدرعاملی از شرکای موسسه فیلمیران و محمدمهدی عسکرپور دبیر جشنواره جهانی(؟) فجر که به‌خاطر کرونا تعطیل شده، انتظامی را همراهی کرده‌اند.

اینکه این سه تن نماینده چه کسانی در این دیدار بوده‌اند مشخص نیست؟؟ نماینده سینماگران؟؟ یا نماینده مدیران سینمایی؟؟

از آن گذشته معلوم نیست انتظامی خودش همراهانش را برای این دیدار انتخاب کرده یا این سه تن انتخاب پیروز حناچی بوده‌اند؟؟

واقعا چرا شریک یک موسسه پخش پرحاشیه، دبیر یک جشنواره تعطیل‌شده یا رییس هیات مدیره نهادی که حتی در توزیع یک عیدی حداقلی هم کلی انتقاد برانگیخته، باید در دیدار رییس سینما و شهردار حاضر باشند؟

اگر به ساختار اداره‌های نظارت یا هیات‌های انتخاب و داوری جشنواره‌های فجر سالهای اخیر تمرکز کنیم نیز باز مدام چنین افرادی هستند که حضور دارند.

اگر این افراد ویژگی خاصی دارند که بقیه سینماگران از آن بی‌خبرند و به آن واسطه در چنین نشست‌هایی حضور می‌یابند لازم است حتما درباره این ویژگی‌ها اطلاع‌رسانی شود.

اگر هم که این حضورهای دائمی که به جلسه خصوصی با شهردار می‌رسد کاملا تصادفی است که چرا قاعده تصادف یک بار هم به یکی از سینماگران خارج از حلقه نمی‌رسد؟؟

دیدار رییس سینما و شهردار
دیدار رییس سینما و شهردار

دیدار رییس سینما و شهردار
دیدار رییس سینما و شهردار

دیدار رییس سینما و شهردار
دیدار رییس سینما و شهردار

دیدار رییس سینما و شهردار
دیدار رییس سینما و شهردار

دیدار رییس سینما و شهردار
دیدار رییس سینما و شهردار

دیدار رییس سینما و شهردار
دیدار رییس سینما و شهردار

دیدار رییس سینما و شهردار
دیدار رییس سینما و شهردار




واکنش تند جمال شورجه به ادعاهای مقامات سیمافیلم درباره پشیمانی از تولید “موسی”⇐نه‌تنها از تولید “موسی” پشیمان نشده‌ام که تا آخرین نفس برای انجام این فریضه خواهم جنگید!/با پیگیری‌های متعدد، بودجه ساخت سریال “موسی” را از خارج از سازمان تأمین کرده‌ایم ولی در کمال ناباوری اجازه تولید نمی‌دهند!/ در زمان ساخت “یوسف پیامبر” با مرحوم سلحشور برخوردهای نامتعارف و غیراصولی داشتند و حالا مدعی یافت نشدن یکی مثل او برای ساخت “موسی” هستند؟؟/اگر سازمان صداوسیما از تولید “موسی” پشیمان شده صراحتاً نظر خود را اعلام کند تا تکلیف خودمان را بدانیم و به سراغ مدیوم‌های دیگر برویم!

سینماروزان: در پی اظهارات برخی مقامات سیمافیلم در خصوص متوقف ماندن تولید سریال عظیم “موسی” به‌دلیل پشیمانی جمال شورجه از کارگردانی و یافت نشدن کارگردانی درحد فرج سلحشور برای ساخت، این کارگردان باسابقه در اظهاراتی تند به انتقاد از مدیران صداوسیما پرداخت‌.

جمال شورجه با انتقاد از برخوردهای دوگانه مسئولان سازمان صدا و سیما به سینماپرس اظهار داشت: ساخت پروژه «حضرت موسی (ع)» برای بنده مثل یک فریضه است و چون ولی امر تکلیف فرمودند و همچنین با توجه به تعهدی که به موضوع سریال و نویسنده آن مرحوم سلحشور احساس می کنم تا آخرین نفس آماده انجام وظیفه خواهم بود.

جمال شورجه در خصوص وضعیت جسمانی خود گفت: به لطف پروردگار و با همکاری تیم پزشکی، مسیر بهبودی پس از عارضه ای که داشتم به خوبی پیش رفته و آماده ساخت سریال «حضرت موسی (ع)» هستم.

وی در مورد اظهار نظر برخی مدیران صدا و سیما در رابطه با عدم اتخاذ تصمیم جدی در ارتباط با سریال «حضرت موسی (ع)» اظهار داشت: این موضع گیری برای ما تازگی ندارد و در طول چند سال گذشته با فراز و نشیب های مختلف مواجه بودیم که به جز گذر عمر و صرف وقت تاکنون حاصلی نداشته است.

این کارگردان با رد پشیمانی از تولید این سریال اظهار داشت: خیر!  به لطف خدا و دعای مؤمنین پشیمان نشدم و نخواهم شد؛ ساخت پروژه  «حضرت موسی (ع)» برای بنده مثل یک فریضه است و چون ولی امر تکلیف فرمودند و همچنین با توجه به تعهدی که به موضوع سریال و نویسنده آن مرحوم سلحشور احساس می کنم تا آخرین نفس آماده انجام وظیفه خواهم بود.

وی ادامه داد: ولی اگر سازمان صدا و سیما پشیمان شده؛ صراحتاً نظر خود را اعلام کنند تا ما بعد از خون دل خوردن های ۶ سال گذشته و چند سال قبل از آن هم با مرحوم سلحشور، تکلیف خودمان را بدانیم و به سراغ مدیوم‌های دیگر برویم. حتی حاضریم هزینه‌هایی را هم که سازمان برای این سریال پرداخت نموده را جبران نماییم؛ اما مسئولیم به وظیفه خود عمل نماییم و به همین دلیل از هیچ کوششی در جهت ساخت این سریال کوتاهی نخواهیم کرد.

این کارگردان در پاسخ به مدعای “نبودن کارگردان درحد سلحشور برای ساخت این سریال” گفت: جای تعجب است! ظاهراً آقایان فراموش کرده اند که همین سازمان در زمان ساخت سریال «یوسف پیامبر (ع)» و حتی پس از آن با مرحوم سلحشور چه برخوردهای نامتعارف و غیراصولی داشته‌اند و یادم نمی‌رود سلحشور این هنرمند ارزشمند با چه مظلومیت و دل پر سوز و گدازی این سریال را به پایان رساند و من مطمئنم اگر او هم زنده بود و می خواست سریال «حضرت موسی (ع)» را بسازد؛ همان رفتارها و کم توجهی های دوره یوسف شامل حالش می شد.

وی تصریح کرد: حالا به دنبال مثل او می گردند!؟ در مورد بنده نیز قس‌علیهذا … خدا را شاهد می گیرم؛ ۶ سال است برای ساخت این سریال در رسانه ملی حسب وعده و وعیدهای مدیران سعی خودمان را مخلصانه به کار برده ایم و با دل و جان برای فراهم نمودن شرایط ساخت این سریال قرآنی تلاش نمودیم. بی توجهی ها؛ بی مهری ها و بعضاً برخوردهای دوگانه و نامناسب و حتی شایعات ناشایست دور از شأن و شخصیتمان را تاکنون به جان خریدیم و پوستمان کلفت تر از این حرف ها شده.  از سازمان صدا و سیما باید سوال کرد من یک سال پیش سکته کردم؛ ۵ سال قبل از آن چه گلی به سر من زدید؟  وظیفه ای داریم باید انجام دهیم و در راه انجام آن جان چه قابلی دارد.

شورجه متذکر شد: ما معتقدیم این سریال افزون بر ارزش های مقدس آن در صورتی که درست مدیریت شود علاوه بر کسب آبرو برای کشور با سود دهی مناسبی نیز می تواند روبرو باشد. البته اگر خوب ساخته شود و برای خوب ساخته شدن شرایطی مورد نیاز هست که بحث در مورد آن بماند و بماند… ما بنا به اظهار نظر سازمان مبنی بر مشکلات مالی و عدم تأمین اعتبار لازم برای ساخت این سریال و درخواست آنان مبنی بر معرفی سرمایه گذار با پیگیری‌های متعدد بودجه ساخت این سریال عظیم را از خارج از سازمان با شرایط ایده آل تأمین و به تلویزیون معرفی نمودیم ولی در کمال ناباوری دست رد به سینه آنها زدند و اجازه تولید ندادند و هنوز هم علامت تعجب ذهن من از این عمل پاک نشده.  به هر حال خداوند ناظر اعمال ماست و اوست که قضاوت خواهد کرد.

جمال شورجه+فرج ا.. سلحشور




شفاف سازی تازه حسین انتظامی درباره خانه سینما⇐نیم میلیارد هزینه پشتیبانی+1میلیارد و 200میلیون برای برگزاری جشن!!!+760میلیون برای برگزاری نشست!!+180میلیون برای یک جایزه کتاب!!!/سران خانه حتی بابت ارسال پیامک مرگ اعضا، خرید طرح ترافیک و برگزاری جلسات هیات مدیره هم از دولت پول گرفته اند!!

سینماروزان: دوره تازه شفاف سازی مالی رییس سینما درباره زیرمجموعه ها به خانه سینما اختصاص دارد. نهادی صنفی که درگیریهای هیات مدیره اش باعث شده کار به متلک پرانی در لایوهای اینستاگرامی برسد و از این رهگذر اصلی ترین عامل راه اندازی خانه که ارتقای معیشت اعضاست به فراموشی سپرده شود.

خانه سینما دقیقا 5.5میلیارد بودجه داشته که بیش از یک میلیارد آن را صرف برگزاری جشن و محفل کرده!

سران خانه نیم میلیارد هزینه پشتیبانی گرفته اند و 1میلیارد و 200میلیون برای برگزاری جشن فاکتور کرده اند!!! کسی میداند چرا جشنهای پرچهره خانه همچنان به خودکفایی نرسیده اند و نمیتوانند از طریق جذب اسپانسر هزینه های خود را درآورند؟؟
در خانه سینما760میلیون فاکتور شده برای برگزاری نشست!!

خانه سینما180میلیون فاکتور کرده برای یک جایزه کتاب! واقعا اگر برگزاری چنین جایزه ای به یکی از ناشران خصوصی سپرده شود بجای این فاکتورهای هنگفت،  آورده مالی نخواهد داشت؟

در خانه سینما 134میلیون فاکتور شده برای برگزاری یک کانون فیلم که مشخص نیست اگر مخاطب دارد چرا بلیت فروشی نمیکند تا خرجش دربیاید و مدام باید از خانه بودجه بگیرد برای نمایش فیلم؟؟
در خانه 71.3میلیون فاکتور شده برای عضویت در مجامع بین المللی ولی مشخص نیست در کدام مجمع عضو شده اند و این عضویت چه سودی دارد؟
در خانه 184.4میلیون هزینه شده برای شورای داوری و 140.4میلیون هزینه شده برای برگزاری جلسات هیات مدیره!! واقعا برای برگزاری جلسات هیات مدیره باید هزینه ای چنین هنگفت شود؟؟

سران خانه سینما 58.7میلیون(نزدیک به 60میلیون) از سازمان گرفته اند به بهانه برگزاری جلسات شورای صنفی نمایش! این اتفاق در حالی رخ داده که سران خانه در همین هفته های اخیر بابت دخالت دولت در شورای صنفی نمایش گله کرده اند ولی درعین حال بابت برگزاری جلسات شورا از دولت پول میگیرند!!

خانه حتی برای سرویس پیامکی هم از سازمان 53.9میلیون پول گرفته. این همان سرویس پیامکی است که اغلب از آن برای ارسال پیامک ترحیم و تسلیت مرگ اعضا استفاده میشود.
در میان هزینه های فاکتورشده خانه رقم 196.8میلیون هم به چشم میخورد بابت سایر خدمات صنفی و ازجمله طرح ترافیک!!!!

فهرست کامل هزینه های مصروفه در خانه سینما را اینجا ببینید.

 




تقدیر و تشکر “کیهان” از سازنده سریال کش‌دار و کند “سرباز”⇐با هنرمندی(!) به مخاطب پیام می‌دهد!!/کاملا موحدانه و از روی اعتقاد(!) به مخاطب پیام می‌دهد!!/با صبر و حوصله(!) یک معضل فرهنگی را واکاوی کرده!!/شبیه است به “تفنگ سرپر”امرالله احمدجو!!

سینماروزان: در دسته‌بندی‌های سیاسی همین که یک هنرمند، متبوع یک دسته سیاسی خاص باشد کافیست تا هرچه می‌کند و هرچه می‌گوید توسط رسانه‌های هم‌دسته ارج نهاده شود و در این میان آنچه نادیده می‌ماند نظرات مخاطبان نسبت به هنر است که بزرگترین آفت است حتی برای بزرگترین هنرمندان و درنهایت هنرمند را از جامعه عقب می‌اندازد.

سریال رمضانی شبکه ۳ سیما “سرباز” را هادی مقدم‌دوست ساخته که از همان ابتدا تا پایان با انتقادات مختلف مخاطبان مبنی بر کش‌دار و کند بودن مواجه شده ولی چون سازنده به اردوگاه راست متمایل است، رسانه‌های دست راست با نوعی مسامحه با این نقدها برخورد کرده‌اند.

به تازگی روزنامه اصولگرای “کیهان” هم در تحلیلی بی ذکر حتی یک نقطه ضعف از “سرباز”، تقدیر و تشکر جانانه‌ای از سازنده سریال انجام داده است!

متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:

مجموعه داستانی «سرباز» که به نویسندگی و کارگردانی «هادی مقدم‌دوست» ساخته شده است؛ و پخش آن از اول ماه مبارک رمضان شروع شده، دیگر به قسمت‌های پایانی خود نزدیک می‌شود. این مجموعه که داستان زوجی به نام یحیی «پزشک متعهد» و یلدا «دختر مسئولیت‌پذیر و خانه‌دار» از دو طبقه متفاوت را روایت می‌کند؛ این روزها با واکنش منتقدانی مواجه شده که معتقدند سریال در جذب مخاطب ناموفق بوده و داستان کشش همراه شدن مخاطب را ندارد.
اما اینکه حرف اصلی نویسنده و کارگردان سرباز چیست و اینکه چرا کمتر منتقدی به محتوای این مجموعه داستانی می‌پردازد، سؤالاتی است که سعی شده در این مطلب به آنها پاسخ داده شود.
انتخاب همسر «غیر هم‌کفو و ناهمگون» از سوی برخی پسران به ظاهرسنتی و مذهبی امری عجیب است.
پسرانی که ترجیح می‌دهند با دخترانی ازدواج کنند که کفویت عقیدتی و فرهنگی با آنها ندارند اما از طبقه اجتماعی و اقتصادی بالاتری از آنها هستند و این مسئله امتیاز مهمی برای چنین پسرانی محسوب می‌شود.
در مقابل دخترانی که با خواستگارانی از طبقه فرهنگی و اقتصادی پایین‌تر از خود مواجه هستند، به این دلیل که خواستگاران هم کفوی برایشان نیامده، یا آمده اما خواستگار هم‌کفو آنها را نپسندیده، به چنین وصلتی راضی می‌شوند.
البته نکته مهم در این نوع ازدواج‌ها این است که بسیاری از این زوجین که معمولا در سن بالا هم ازدواج می‌کنند، می‌خواهند طرف مقابل را مانند خود کنند. اما برای رسیدن به هدف، دچار مشکلات شدید با همسر خود می‌شوند. تعدادی از آنها کارشان به طلاق می‌کشد- که قطعا بخشی از آمار طلاق‌های موجود شامل همین دسته از زوجین می‌شود- تعدادی با وجود همان ناهمگونی‌ها و اختلاف‌ها، و با دعواهای بی‌پایان به زندگی مشترک پرتنش خود ادامه می‌دهند. و تعداد کمی، با برطرف کردن اختلاف‌ها و کنار آمدن با یکدیگر، می‌توانند در آرامش باهم زندگی کنند.

در واقع هادی مقدم‌دوست با در نظر گرفتن این مشکل فرهنگی و اجتماعی، سعی کرده در سریال «سرباز» این معضل فرهنگی و اجتماعی امروز جاری در زندگی بخشی از مردمان طبقه متوسط شهری را مورد بررسی قرار دهد.

هادی مقدم‌دوست در همان قسمت اول سریالش و از زبان راوی داستان «ناصر طهماسب» خیال مخاطب را راحت می‌کند که در این داستان «یحیی و یلدا» به هم می‌رسند و زندگی مشترک را شروع می‌کنند، اما کل ماجرای این سریال «یکی شدن» و کنار آمدن این زوج ناهمگون با هم است.
برای درک چگونگی یکی شدن این زوج ناهمگون، مقدم دوست در قسمت دوم سریال به تعریف صورت مسئله و زوایای مختلف مشکل می‌پردازد. در این قسمت صحنه‌ای نشان داده می‌شود که یحیی و یلدا در جلسه خواستگاری برای صحبت کردن به خانه گلنگی می‌روند و مشغول صحبت می‌شوند. یحیی به یلدا دفترچه قدیمی نشان می‌دهد که در آن نوشته شده پدرش رعیت‌زاده‌ای روستایی بوده و توضیح می‌دهد که پدرش با تلاش و پشتکار و سخت کوشی درس خوانده، و معلمی ساده در همان روستا شده و بعدها به تهران مهاجرت کرده است. یحیی در آن گفت‌وگو بر ساده و معمولی بودن خود و خانواده‌اش تاکید می‌کند.
اتفاقا در مقابل یلدا که به وضوح سطح زندگی و درآمد خانواده‌اش بالاتر از خانواده یحیی است، در همان جلسه به عیان– نه به کنایه- اعلام می‌کند که خانه برایش خیلی مهم است. اصلا نمی‌خواهد مستاجر باشد و در یک خانه نقلی هم نمی‌تواند زندگی کند. این در حالی است که یحیی خانه و زندگی یلدا را دیده و می‌داند که خانواده یلدا علاوه‌بر یک آپارتمان شیک که در آن زندگی می‌کنند، یک خانه کلنگی بزرگ دارند. مادر یلدا در کار خرید و فروش سکه و ارز است و در کل خانواده یلدا جزء طبقه مرفه هستند.
و تمام ماجرای مجموعه داستانی «سرباز» باز کردن همین گره پیچیده هست. یعنی ازدواج دو جوان از دو طبقه اقتصادی و فرهنگی متفاوت که هر دو توقع دارند دیگری، خودش را با او تطبیق دهد.

در یکی از قسمت‌ها مادر یحیی وقتی به مرور خاطراتش می‌پردازد به یاد می‌آورد، که دختر دیگری را برای یحیی پسندیده بوده است؛ دختری مانند عروس اولش«اعظم»، اما یحیی «یلدا» را انتخاب کرده بوده. مادر در اولین مواجهه با یلدا و خانواده‌اش، از یلدا بدش نمی‌آید اما اصلا خانواده یلدا را نمی‌پسندد.
مادر یحیی البته کم‌کم و با گذر زمان و پیدا کردن شناخت بیشتر از یلدا، «مسئولیت‌پذیری در قبال برادرزاده‌اش دریا»، «زن زندگی بودن» و «تلاش‌هایش را برای شروع زندگی» تقدیس می‌کند. و گرچه با برخی از مسائل خانوادگی یلدا همچون گسسته بودن روابط خواهر- برادری، پولکی بودن مادر یلدا و… کنار نمی‌آید، اما برای کم شدن اختلافات پسر و عروسش وارد میدان می‌شود و با کمک برادر، عروس دیگرش «اعظم» و حتی «دریا و نوه‌هایش» سعی می‌کند راهی برای «یکی شدن» آنها پیدا کند.
و همه اینها یعنی تاکید بر نقش پررنگ خانواده در کم کردن تعارضات فرهنگی و فکری میان زوجین ناهمگون. البته مقدم دوست با هنرمندی به مخاطب پیام می‌دهد تنها زمانی خانواده و اطرافیان می‌توانند برای کم کردن اختلاف زوجین ناهمگون قدمی بردارند که دارای انسجام و همگونی عقیده باشند.
چرا که در سریال برعکس خانواده یحیی از طرف خانواده یلدا تلاش و کوششی برای کم کردن اختلاف دختر و دامادشان دیده نمی‌شود. این عدم تحرک هم به دلیل منفعت‌طلبی و منیت‌های افراد خانواده هست و هم به دلیل ناتوانی شخصیتی. زیرا در چند قسمت از سریال از زبان یلدا و مادرش بیان می‌شود که چون یلدا در سن بالا توانسته شوهر پیدا کند و اینکه «مینا» خواهر یلدا به خاطر نداشتن خواستگار مناسب دچار افسردگی شدید شده و زندگی مشترک «بهرام» برادر یلدا به شکست و طلاق منجر شده، پس حفظ زندگی مشترک یلدا مهم است. اما این مهم بودن فقط در حد حرف باقی می‌ماند و به هیچ واکنش عملی از طرف افراد خانواده یلدا منجر نمی‌شود.

یکی از دغدغه‌های مهم هادی مقدم‌دوست که برای آن فیلم سینمایی «سر به مهر» را ساخت؛ مسئله «نماز» خواندن است.
در سریال «سرباز» نماز یک بخش مهم از زندگی است. در دفعه اولی که شهاب و یحیی قبل از سربازی رفتن در تاکسی نشسته‌اند و ناگهان یحیی یادش می‌آید که نماز مغرب و عشایش را نخوانده و به دنبال جست‌وجوی نیمه‌شب شرعی در گوشی‌اش هست، شهاب خطاب به یحیی، ابتدا ساعت دقیق نیمه شب شرعی را متذکر می‌شود و بعد با تعجب اظهار می‌کند که فکر می‌کرده یحیی که فرد مذهبی تری نسبت به اوست قاعدتا نباید نمازش اینقدر دیر بشود…

البته کارگردان وقتی برای بار دوم در شهر محل سربازی یحیی و شهاب به دیر شدن وقت نماز این دو نفر‌اشاره می‌کند، مشغول دادن پیام به مخاطب است تا علت العلل رفتارهای متکبرانه و غیرمسئولانه یحیی را درک کند.
در واقع مقدم دوست کاملا موحدانه و از روی اعتقاد به مخاطب پیام می‌دهد که ریشه خیلی از رفتارهای غیرمسئولانه، منفعت‌طلبی‌ها و راحت‌طلبی‌های یحیی- نقدی که حتی مادر یحیی آن را در مورد پسرش وارد می‌داند- همین بی‌مبالاتی یحیی در ادای فریضه نماز است.

سریال "سرباز"
سریال “سرباز”

 

البته از نگاه نویسنده و کارگردان سریال سرباز، خانواده آرمانی و موفق داستان خانواده «اعظم و مجتبی» است.
اعظم زنی مومن و چادری، خانه‌دار اما فعال در عرصه اجتماع است. اعظم به همراه خانم مقدسی یک خیریه را اداره می‌کنند و برای تامین پول برق یک خانواده فقیر و هزینه درمان بیماری که پول بیمارستان ندارد، تلاش می‌کنند. آنها به کودکان یتیم رسیدگی می‌کنند و دنبال ساخت درمانگاه برای مردم یک روستا هستند.
مجتبی هم مردی خانواده دوست، تلاشگر و مسئولیت‌پذیر است.
اعظم و مجتبی همیشه و همه‌جا دغدغه سایر اعضای خانواده خود و خانواده همسر خود را دارند. برای حل مشکلات فعالانه وارد عمل می‌شوند و ایثارگرانه رفتار می‌کنند.
رابطه فرزندان اعظم و مجتبی رابطه‌ای عاطفی و حمایت‌گرایانه است. در تمام صحنه‌هایی که «کیمیا» و «محمدطاهر» حضور دارند، کیمیا با محبت تمام به محمدطاهر و نیازهایش توجه می‌کند. همیشه حواسش به محمدطاهر هست و در اوج درس خواندن هم با حوصله جواب سؤال‌های او را می‌دهد. در مقابل هم محمدطاهر همین رابطه عاطفی و حتی وابستگی را به خواهر بزرگ‌ترش دارد و به حرف‌هایش گوش می‌دهد.
حالا می‌توان این رابطه خواهر- برادری را با رابطه خواهر و برادری «بهرام-یلدا و مینا» مقایسه کرد. این خواهر و برادرها در عین حال که همدیگر را دوست دارند، اما دلسوزی برای هم ندارند و کاملا سودجویانه و در موقع نیاز به سراغ هم میروند…

یحیای سریال «سرباز» عاشق حرفه پزشکی است. او برای حل مشکل ترس از سربازی رفتن پسردائی خود «شهاب» حاضر شده به سربازی برود، اما بعد از پخش مصاحبه‌اش از سیما و مراسم تقدیر از پژوهش‌هایی که در رشته پزشکی انجام داده، دچار غرور می‌شود و تصور می‌کند به خاطر برتری‌های علمی و موقعیتی که دارد باید دائما مورد احترام دیگران باشد و همه به او بله بگویند و گوش به فرمانش باشند. نقطه ضعف شخصیتی که مادر و یلدا به خوبی از آن آگاهند و برای رفعش تلاش می‌کنند اما توانایی لازم را برای برطرف کردن آن ندارند.
البته از نگاه مقدم‌دوست ماهیت «سربازی» و مواجه شدن فرد با شرایط سخت و به ویژه قرار گرفتن در یک موقعیت دینی خاص (راهپیمائی اربعین) زمینه اصلاح این خصیصه بد یحیی را فراهم می‌کند.
در واقع مقدم‌دوست سربازی را نه یک دوره وقت تلف کن برای پسرها، که فرصتی برای خدمت به مردم و وطن و مهم‌تر از آن فرصتی برای خودسازی می‌داند.
در واقع فرصت «سربازی» باعث می‌شود که اعتماد به نفس شهاب بالا برود و به درک توانایی‌های حرفه‌ای خود برسد. همچنین باعث انگیزه پیدا کردن علیرضا برای کار و تلاش می‌شود. و حتی باعث همراهی فرزاد فلکی با دوستانی خوب و سالم و به قول خودش «آدم حسابی» می‌شود…

متاسفانه از آنجا که الگوی ذهنی بسیاری از مخاطبان، منتقدان و حتی کارشناسان رسانه برای پسندیدن یا توجه به یک مجموعه داستانی، سریال‌های خارجی است؛ «سرباز» برایشان سریال جذابی نیست. ریتم کُند، محتوا محور بودنِ دیالوگ‌ها و عدم جذابیت‌های عوامانه در سریال از عمده دلایل استقبال نشدن از این مجموعه داستانی است.
چنانچه سال‌ها پیش بسیاری از مخاطبان و منتقدان همین رویکرد را نسبت به مجموعه داستانی «تفنگ سر پر» امرالله احمدجو داشتند و با مقایسه آن با کار قبلی جناب احمدجو یعنی «روزی روزگاری»، تفنگ سرپر را کاری ناموفق خواندند. در واقع به این دلیل که ریتم کار کند بوده و جذابیت روزی روزگاری را نداشته، مسئله ذهنی نویسنده و کارگردان «تفنگ سرپر» درباره رویارویی حق و باطل، هزینه دادن برای دفاع از حق و حقیقت در برابر دشمنان حق، و پاسخ‌های شگفت انگیز او به شبهات مربوط به این مسئله، دیده نشد.

ظاهرا باید برای خیلی از منتقدین و کارشناسان فرهنگ این جمله معروف معلمان ریاضی سال‌های مدرسه شان را یادآوری کرد که برای پیدا کردن راه‌حل مسئله باید صورت مسئله خوب فهمیده شود! یعنی تا منتقدان و کارشناسان فرهنگی درک نکنند که صورت مسئله‌ای با عنوان «تعارضات جدی زندگی زوج‌های ناهمگون» وجود دارد، هیچ وقت سریال‌سازی برای حل این مسئله بغرنج برایشان اهمیت پیدا نخواهد کرد.
زیرا وقتی معضل فرهنگی خوب شناخته نشود و علت‌های آن با صبر مورد بررسی قرار نگیرد، رفع آن هم ممکن نمی‌شود. پس حالا که نویسنده و کارگردان «سرباز» با صبر و حوصله یک معضل فرهنگی را واکاوی کرده و برای آن راه‌حل ارائه کرده، حداقل منتقدان و کارشناسان فرهنگی باید با صبر و حوصله نتیجه بارش‌های فکری او را دنبال کنند...

و در آخر به نوبه خود از نویسنده و کارگردان مجموعه داستانی «سرباز» که وجود یک مشکل بزرگ فرهنگی در خانواده‌های متوسط شهری را درک کرده، جلوتر از بسیاری از فعالان پر مدعای عرصه فرهنگ! به دنبال دادن هشدار برای وجود این معضل به مخاطب بوده و مهم‌تر از آن، به ارائه راهکار برای رفعش پرداخته، تقدیر و تشکر می‌کنیم.

 

 




مدیرعامل بهمن سبز اظهار داشت⇐ضرر تعطیلی نزدیک به ۴ماهه سینماها به قدری زیاد است که سینماداران تا پایان ۱۴۰۰ با آن درگیر خواهند بود!/کرونا معلوم کرد در میان مدیران فرهنگی کسی نیست که به فکر خودِ سینما باشد!!/رقم کمکی که جهت جبران خسارات تعطیلی کرونایی سینماها در نظر گرفته شده، شبیه شوخی است ولی حتی برای همین شوخی(!) هم افراد را خط کشی کرده‌اند!!

سینماروزان: هرچند بالاخره و بعد از نزدیک به چهار ماه تعطیلی کرونایی بناست سالنهای سینماها از ابتدای تیرماه بازگشایی شوند ولی ضرر و زیان وارده به سینما و سینماداران در این چهار ماه حالا حالاها رفع نخواهد شد به خصوص که دولت هم مشوق‌های عملیاتی محسوسی برای سینماگران درنظر نگرفت و تازه دستور بازگشایی سینماها را هم دیرتر از بقیه صنوف صادر نمود!

مصطفی حسینی مدیرعامل بهمن‌سبز (از ارگانهای سینمادار) با انتقاد از بی‌توجهی به سینماداران به مهر گفت: موضوع کرونا باعث شد سینماداران ما متوجه شوند که در جامعه سینمایی و مدیران فرهنگی ما کسی به فکر خودِ مقوله سینما که اساس کار است، نیست. این در حالی است که صنف‌های زیادی از خود سینما ایجاد شدند و به واسطه سینما ارتزاق می‌کنند، اما امروز خود سینما فراموش شده است.

مدیر بهمن سبز ادامه داد: چرا تا یکی از سینماداران به موضوعی اعتراض می‌کند، به برخی برمی‌خورد و به این فکر می‌کنند که چطور سینما را محدود کنند؟؟ توجه کنید کسی که یک سینما احداث می‌کند میلیاردها تومان سرمایه را به فضای فرهنگی با درآمد کم تزریق می‌کند و نباید با نوع سیاست‌گذاری خود او را به حاشیه برانیم.

مصطفی حسینی با اشاره به اندک بودن تسهیلات درنظرگرفته شده برای جبران زیان کرونایی سینماداران افزود: کمک‌هایی که برای سینماها جهت جبران خسارات تعطیلی کرونایی در نظر گرفته شده، شبیه یک شوخی است. البته حتی برای پرداخت این کمک ناچیز یا شوخی(!) هم افراد را خط کشی کرده‌اند؛ یعنی به برخی کمک می‌کنند و به برخی نه! چرا پرداخت این پول‌ها سلیقه‌ای شده است؟؟ چرا به طور شفاف از تمام سینماداران حمایت نشده؟

مدیرعامل «بهمن سبز» بیان کرد: ضرر تعطیلی نزدیک به ۴ماهه سینماها به قدری زیاد است که سینماداران تا پایان سال ۱۴۰۰ تحت‌الشعاع این قضیه قرار خواهند داشت. اوضاع‌ سینماهای خصوصی به قدری وخیم است که حتی ممکن است دست به تغییر کاربری سینماهایشان بزنند! چرا متولیانی که باید به فکر سینما باشند، این موضوع برایشان اهمیت ندارد و به مسائل دیگری فکر می‌کنند؟؟ چرا دولت نباید با یک نگاه یکسان به سینماداران کمک کند؟؟

حسینی تأکید کرد: امروز به اندازه‌ای که مسائل تهیه‌کنندگان، فیلمسازان و… برای دولت اهمیت دارد، خود سینما که اساسِ کار و زیرساخت است، گویی اهمیتی ندارد و به دست فراموشی سپرده شده است. اگر سینما از بین برود، کارگردان یا تهیه‌کننده، فیلم را باید کجا نمایش دهند؟ گویا یادمان رفته است که به واسطه سینما، سینماگر شده‌ایم و اگر سینماداران ورشکسته شوند اساسا هویت تولید زیر سوال می‌رود.




ادعاهای متناقض جلیل سامان که رزومه‌اش در کار با سازمان رقم خورده⇐هست و نيستم را صرف مبارزه(!!) با منافقين كردم ولي گفتند برو قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگير! /در صورتجلسه “زيرخاكي” نوشتند “نفس” تماما در دفاع از توده‌اي‌ها و منافقين است!/با حمایت حسین کرمی و مهدی روشن‌روان توانستیم “زیرخاکی” را به نتیجه برسانیم!!/آنچه خاندان پهلوي با قاجار كرد جمهوري اسلامي نتوانست با خاندان پهلوي بكند!!!/ شاه توانست قاجاري‌ها را در اذهان عمومي از سكه بيندازد ولي رسانه ملي نتوانست حكومت پهلوي را از چشم نسل جواني كه دوران گذشته را درك نكرده، بيندازد!

سینماروزان: اینکه حتی آنها که همه رزومه‌شان در همکاری با سازمان صداوسیما رقم خورده و به‌واسطه این سازمان نامی دست و پا کرده‌اند باز به نقد سازمان می‌پردازند خیلی عجیب است و احتمالا ترفندی برای رهایی از انگ سازمانی خوانده شدن!؟؟ ترفندی که جوابگو هم نیست چون خارج از سازمان هیچ دستاورد مشهودی از این جماعت به چشم نمی‌خورد.

جلیل سامان از تازه‌ترین کارگردانانی است که بخش عمده فعالیتش برای سازمان رقم خورده ولی باز از سازمان گلایه دارد ولی تناقض این ادعاها جایی رقم می‌خورد که از حمایت حسین کرمی(از مدیران بادوام سازمان) از پروژه اخیرش حرف می‌زند.
یا در جایی دیگر سامان از کم‌کاری تلویزیون در قبال بدنام کردن پهلوی حرف می‌زند ولی از این نمی‌گوید که این همان سازمانی است که کلی هزینه کرده برای سریال‌ساز شدن امثال ایشان که اتفاقا هم اغلب مشغول ساخت سریال درباره دوران پهلوی بوده!

جلیل سامان به تینا جلالی در اعتماد گفت: در سه‌گانه قبلي(پروانه-ارمغان تاریکی-نفس) من هست و نيستم را صرف مبارزه با منافقين كردم ولي با كمال ناباوري يكي از مديران بزرگوار به تهيه‌‌كننده «نفس» گفته بود برو قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگير! شوخيش هم بده! چرا چنین گفتند؟ چون روزبه ناهيد را نكشت! اين نگاه صرفا سياسي به موضوع كار ما راسخت مي‌كند. كار به جايي رسيد كه در صورتجلسه “زيرخاكي” كه منجر به رد شدن كامل فيلمنامه زيرخاكي بود نوشتند “نفس” تماما در دفاع از توده‌اي‌ها و منافقين است! خب من با اين آدم‌ها و اين مظنونين هميشگي چه كنم؟ مي‌گويند سامان هميشه از دنده چپ بلند مي‌شود! خيلي بايد احمق باشم كه طرفدار چپ و راست باشم! عملا چند تا سكانس توي “زيرخاكي” بود كه به واسطه آن اگر مخاطب كم‌شعور هم باشد، ميزان تنفر من از چپ‌ها و روشنفكرنماها را مي‌فهمد.

سامان درباره روند تولید “زیرخاکی” اظهار داشت: “زیرخاکی” را تهيه‌‌كننده به سازمان پيشنهاد داد ولي جواب آنها اين بود كه جليل سامان تا به حال يك لطيفه هم تعريف نكرده، چگونه مي‌تواند سريال كمدي بسازد؟ يكي از رفقا گفت: خبرشم خنده‌داره! البته بگويم ترسي ازاين بابت نداشتم و با اعتماد به نفس كامل كار كردم چون مطمئن بودم از پس قضيه برمي‌آيم. اما در مقام مقايسه نمي‌دانستم تا چه حد كار با موفقيت و جلب نظر مخاطب همراه مي‌شود.اينكه طنازي من را ديگران نفهمند گمانم به خاطر جديت من است يا شايد ميميك چهره‌ام (مي‌خندد). چند نمايشنامه هم در ژانر كمدي نوشته‌ام!!! چيزي كه برايم اهميت داشت اين بود كه حس كردم ديگر مخاطب حال و حوصله شنيدن تاريخ و انقلاب را در فضاي جدي ندارد و اينكه ديگر همه مرا با سازمان منافقين و درام‌ها و تراژدي‌هاي سنگين مي‌شناختند و كسي باور نمي‌كرد بتوانم روي اين طرح كار كنم. اين چالش براي خودم هم جذاب بود.

سامان ادامه داد: اساسا فيلمنامه اوليه‌اي كه نوشته بودم در شوراي رياست سازمان رد شد و گفتند اين فيلمنامه نبايد ساخته شود؛ خيلي هم سفت و سخت مخالف بودند. كلا از مقايسه قبل و بعد انقلاب به جز در حيطه آمار واهمه دارند. ولي در نهايت ما همان فيلمنامه اولیه را با كمك و پشتيباني آقاي مهدی روشن‌روان و آقاي حسین كرمي مدير وقت سيمافيلم به نتيجه رسانديم.

این کارگردان تاکید کرد: اگر حمايت‌هاي آقاي حسین كرمي نبود ما نمي‌توانستيم تا مرحله ساخت برسيم. فصل اول را مجوز گرفتيم و ساختيم. قصه فصل دوم از آنجايي كه در زمان حال مي‌گذشت و ما با سياستمدارهاي فعلي شوخي كرديم كاملا رد شد. چه بگويم؟ وقتي ما با گذشتگان نمي‌توانيم شوخي كنيم و به ما گفته مي‌شود شكنجه دوران طاغوت را مسخره مي‌كنيد، چگونه مي‌توانيم با نماينده مجلس فعلي مزاح كنيم؟ البته بايد از حمايت آقاي جواد رمضان نژاد مدير فعلي سيما فيلم و بهرنگ ملك‌محمدي مدير گروه سيما فيلم هم تشكر كنم خصوصا در مقطع پخش.

جلیل سامان در جایی دیگر از گفتگوی خود بی‌اشاره به نقش خودش در کیفیت محصولان رسانه ملی بیان داشت: آنچه خاندان پهلوي با قاجار كرد جمهوري اسلامي نتوانست با خاندان پهلوي بكند. يعني شاه توانست قاجاري‌ها را در اذهان عمومي از سكه بيندازد. ولي رسانه ملي نتوانسته هنوز حكومت پهلوي را همانقدر از چشم نسل جواني كه دوران گذشته را درك نكرده بيندازد! شايد خيلي‌ها دوست نداشته باشند اين حرف‌ها را بشنوند اما مايلم يك‌بار براي هميشه و با كمال تواضع مطلبي كلي را بگويم و آدم‌هاي تصميم‌گير هم يك‌بار بدون حب و بغض بشنوند و عصباني نشوند. بخش بزرگي از اين اشكال به صداو سيما وارد است، صداوسيما و همه مديران و هنرمندانش…




این هم عاقبت ادامه تشتت تهیه‌کنندگان⇐صدور پروانه تهیه‌کنندگی برای روابط عمومی معزول سازمان، هنرور فیلم شهاب و پنج نفر دیگر!+فهرست کامل پروانه‌های صادره

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت با هشت فیلمنامه و هفت مجوز تهیه کنندگی موافقت کرد.

در میان فیلمنامه‌های پروانه ساخت گرفته نام پروژه‌های تازه اصغر فرهادی و شهاب حسینی به چشم میخورد.

به جز این تشتت تهیه‌کنندگان و چهارپاره بودن آنها باعث شده ارشاد خودش به صدور پروانه تهیه‌کنندگی دست زند که نتیجه‌‌اش هم‌ شده صدور پروانه‌ تهیه‌کنندگی برای روابط عمومی معزول سینما و هنرور فیلم “برادرم خسرو”!!

فهرست کامل پروانه ساختهای صادره به شرح ذیل است:

— “بدون همه چیز” به تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی و کارگردانی و نویسندگی محسن قرایی

–“بیرو” به تهیه کنندگی مجید برزگر و کارگردانی و نویسندگی مرتضی علی عباس میرزایی

— “بازی دراز” به تهیه کنندگی محمدرضا شرف الدین وکارگردانی و نویسندگی یاسمین نصرتی

–“قهرمان” به تهیه کنندگی، کارگردانی و نویسندگی اصغر فرهادی

— “شیشلیک” به تهیه کنندگی محمدرضا منصوری، کارگردانی محمد حسین مهدویان و نویسندگی امیرمهدی ژوله

— “تولدت مبارک” به تهیه کنندگی و نویسندگی کامشاد کوشان و کارگردانی حسن قلی زاده

–“شب داخلی دیوار” به تهیه کنندگی علی جلیلوند و کارگردانی و نویسندگی وحید جلیلوند

— “بعد از اتفاق” به تهیه کنندگی شهاب حسینی و کارگردانی و نویسندگی پوریا حیدری اوره

سازمان سینمایی برای افراد زیر هم پروانه تهیه‌کنندگی صادر کرده است:

— مجوز تهیه کنندگی سینما برای کامشاد کوشان، علی رویین‌تن، محمدرضا منصوری، جلیل اکبری‌صحت و احسان ظلی‌پور

–مجوز تهیه‌کنندگی شبکه خانگی برای تینا پاکروان و شهاب حسینی




توجیهات کارگردان “بچه مهندس۳” در چرایی پخش صدای لیلا فروهر⇐تلویزیون اجازه نداد صدای بنان(!) پخش شود و درنتیجه قطعه لیلا فروهر پخش شد/فکر نکنم مخاطبان متوجه صدای لیلا فروهر شده باشند!!

سینماروزان: پخش همخوانی لیلا فروهر و گروه بچه‌های ایران در تیتراژ پایانی سریال “بچه مهندس۳” بسیار حاشیه‌ساز شده است.

سالها پیش لیلا فروهر و گروه بویز به بازخوانی قطعه “ای ایران” پرداخته بودند و شاید خودشان هم فکر نمی‌کردند روزی برسد که این قطعه از تلویزیون جمهوری اسلامی و در تیتراژ “بچه مهندس۳” پخش شود.(اینجا را ببینید)

علی غفاری کارگردان “بچه مهندس۳” در واکنش به چرایی پخش قطعه‌ای از لیلا فروهر به‌عنوان تیتراژ پایانی این سریال گفت: این ترانه “ای ایران” ترانه مشهورملی حماسی ماست که نخستین اجرای آن متعلق به استاد بنان است و سابقه تاریخی سروده شدن آن را همه میدانند.

غفاری ادامه داد: اگر بنا به نظر خودم بود دوست داشتم که سرود «ای ایران» استاد بنان را پخش می‌کردم، چون خیلی خاطره‌انگیز بود، اما چون تلویزیون مایل نبود اجرای این سرود توسط یک خواننده باشد و اجازه پخش صدای بنان را نداد درنهایت تصمیم بر همین نسخه‌ای شد که از تلویزیون پخش شد که البته هیچ‌خواننده‌ای ندارد و بیشتر همخوانی این سرود، مدنظر ما بود.

غفاری با قبول مسئولیت قطعه پخش شده در تیتراژ “بچه مهندس۳” تاکید کرد: این نسخه‌ای از سرود “ای ایران” که پخش شد انتخاب خودم بود، ولی بیشتر همخوانی سرود مدنظر ما بود و هیچ‌اطلاعی از متن اصلی این نسخه نداشتیم و فکر نمی‌کنم که مخاطبان هم متوجه صدای تک‌خوانی خواننده زن لس‌آنجلسی (لیلا فروهر) شده باشند!!!

بچه مهندس+غلامحسین بنان+لیلا فروهر
بچه مهندس+غلامحسین بنان+لیلا فروهر




تایید خبر یک ماه قبل سینماروزان⇐انجمن سینماداران از خانه سینما انشعاب کرد

سینماروزان: یک ماه قبل بود که خبر انشعاب انجمن سینماداران از خانه سینما را منتشر کردیم و از تصمیم جدی این صنف برای مستقل بودن از خانه سینما خبر دادیم.(اینجا را بخوانید)

حالا به طور رسمی مشخص شده که انجمن سینماداران از خانه سینما انشعاب کرده تا به‌جای حلقه منفعل بالادست خانه سینما، این خودش باشد که برای خودش تصمیم‌گیری کند و در جهت حفظ حقوق اعضا گام بردارد.

متن نامه انجمن سینماداران به مدیرعامل خانه درجهت انشعاب را بخوانید:

جناب آقای منوچهر شاهسواری

مدیرعامل محترم خانه سینما

سلام علیکم

احتراماً در ابتدا فرا رسیدن عید سعید فطر را محضر حضرت عالی تبریک و تهنیت عرض نموده، ان شاءالله طاعات و عبادات در این ماه عزیز مورد پذیرش حضرت حق (جل و علا) قرار گیرد.

با عنایت به ضرورت بررسی عملکرد نهادهای صنفی و جایگاه واقعی صنوف فرهنگی و هنری، در چارچوب فعالیت خانه سینما و لزوم تحلیل و رویکردهای خانه سینما در دهه‌های گذشته و عدم تفکیک جایگاه‌های واقعی اصناف مهم و اساسی در طی این سال‌ها در پیشبرد سیاستگذاری‌ها و سیاست‌های سینمایی جامعه صنفی، به درستی همسو با اهداف عالیه و سیاست‌های تعیین شده برای انجمن سینماداران ایران در راستای حفظ منافع و صیانت از حقوق اعضا، تکوین و فعالیت و اقدامات مؤثری صورت نگرفته است و ایضاً با توجه به نوع ساختار جامعه صنفی و اصناف ۳۱ گانه عضو در آن در حوزه اقتصادی و سرمایه‌گذاری و آفرینش‌های هنری و تجاری فیمابین اصناف مهم و اساسی از جمله این انجمن که جنبه کارفرمایی دارد، با بقیه صنوف در آن دارای نوعی تضاد در منافع در حوزه‌های اقتصادی و سینمایی است که در کلیه تصمیمات و اتفاقات موجود در خانه سینما مشهود و ملموس است و تأثیرات بسیاری در معادلات صنفی فیمابین این انجمن با دیگر صنوف در ارتباط با خانه سینما گذاشته است.

جنس مطالبات و خواسته‌های به‌حق صنفی این انجمن با جنس مطالبات و صنوف دیگر از جایگاه خانه سینما فرق داشته و دست‌یافتنی نیست و اصولاً به جهت کارفرمایی بودن این انجمن و انجمن‌های مشابه آن قابل وصول نیستند و به همین جهت در همایش‌ها و انتخابات متعدد انجام شده و جلسات متشکله در امور صنفی، اغلب از سوی نمایندگان خانه سینما به ضرر منافع و حقوق صنفی بخش نمایش، موضع‌گیری خاصی تاکنون به عمل آمده و کمترین توجهی به اعضای این انجمن شده است.

به نظر این انجمن دو رکن مهم و اساسی در اساسنامه خانه سینما، یکی انجمن سینماداران و دیگری اتحادیه تهیه‌کنندگان هستند که می‌بایست به دنبال مطالبات صنفی خود، در جایگاه کارآفرینی دیگری به غیر از خانه سینما باشند، لذا بر همین اساس، انجمن سینماداران ایران به عنوان یکی از پرسابقه‌ترین صنوف سینمایی کشور که بالغ بر شش دهه فعالیت مستمر عالیه در بخش حوزه نمایش فیلم‌های سینمایی را بر عهده داشته و دارد و جزو بدنه اصلی سینما محسوب می‌شوند و اعضای فرهیخته و نجیبی در این صنف حضور دارند که اهل بلوا و غوغاسالاری نیستند که در این ارتباط ضمن تأکید بر اهمیت حفظ و استقلال خانه سینما و سپاس فراوان از کلیه متولیان این جامعه صنفی سینمایی طی این سه دهه اخیر، بر خود لازم می‌دانیم که با رعایت مصالح عالی سینمای ایران و تقویت و حمایت همه‌جانبه از اکران فیلم و بخش نمایش و اتخاذ تصمیمات مؤثر در راستای تحقق اهداف و مطالبات صنفی خود و نیز ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی و جلب حمایت‌های مستقل از طرق دیگر و حفظ صیانت از حقوق اعضای خود از تاریخ صدور این نامه به استناد مصوبه انجمن سینماداران ایران، به دلیل تأکید مجدد بر جایگاه واقعی انجمن سینماداران ایران در شاکله کل سینمای ایران، با عنایت به رویکردها و عملکرد سه دهه اخیر خانه سینما به عنوان یکی از انجمن‌های مهم باسابقه دیرینه، از خانه سینما جدا و خارج می‌شویم.

امید است انجمن سینماداران ایران خود را ملزم و موظف به اجرای سیاست‌های کلان سینمای ایران در راستای رشد و توسعه آن بداند.




دستور به بازگشایی سینماها از اول تیرماه و با خالی نگه داشتن نصف ظرفیت سالن‌ها

سینماروزان: بالاخره و بعد از مدتها ستاد مقابله با کرونا با بازگشایی سینماها از یکشنبه اول تیرماه موافقت کرد؛ البته بازگشایی فقط با بلیت‌فروشی برای ۵۰درصد ظرفیت!

به گزارش سینماروزان ستاد ملی مقابله با کرونا با بازگشایی آموزشگاه‌های قرآنی، هنری، ادبی و سینمایی از ۲۴ خرداد و بازگشایی سینماها و سالن‌های هنری( برای فعالیت‌های نمایشی و موسیقی) از اول تیر ماه موافقت کرد.

در پی درخواست سیدعباس صالحی، ستاد ملی مقابله با کرونا در جلسه اخیر خود با بازگشایی سالن‌های سینما، تئاتر و موسیقی مشروط به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، استفاده از حداکثر ۵۰ درصد ظرفیت در اختیار از اول تیرماه موافقت کرد.

همچنین آموزشگاه‌های قرآنی، هنری، ادبی و سینمایی نیز با رعایت دستورالعمل های بهداشتی از ۲۴ خرداد مجاز به فعالیت شدند.

گفتنی است پیش از این وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نامه هایی جداگانه خطاب به وزرای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کشور بر تسریع لزوم بازگشایی مراکز فرهنگی و هنری با هدف توجه به معیشت اصحاب فرهنگ و هنر و جلوگیری از ضرر و زیان صاحبان کسب و کارهای فرهنگی و هنری تاکید کرده بود.

برخی از اهم دستورالعمل های بهداشتی به شرح زیر است:

1-در مقطع بازگشایی و تا اعلام وضعیت سفید قطعی، ظرفیت فروش بلیت برای هر سالن تا سقف ۵۰ درصد مجاز است.

2-لازم است هنگام ورود و خروج تماشاچیان و حضور در سالن انتظار، فاصله گذاری ایمن رعایت شود.

3-در دسترس بودن مایع ضدعفونی کننده برای مراجعه کنندگان الزامی است.

4-ضد عفونی کامل سینما و سالن ها طبق دستورالعمل اعلامی وزارت بهداشت هر روز یک بار الزامی است.

5-بوفه های سینما و سالن های هنری  و آموزشگاه‌ها موظف به رعایت حداکثر موازین بهداشتی بوده و مجاز به عرضه مواد غذایی، تنقلات و نوشیدنی به صورت فله نیستند.

6-تمامی هنرجویان آموزشگاه‌ها از وسایل آموزشی اختصاصی استفاده کنند.

7-استفاده از دستکش و ماسک در محیط سالن‌های سینمایی ،هنری و آموزشگاه ها برای کارکنان، هنرجویان و مراجعان الزامی است.

8-با سینماها، سالن‌های هنری و آموزشگاه‌هایی که رعایت دستورالعمل ها را نداشته باشند، نسبت به تعطیلی آن‌ها اقدام خواهد شد.

9-ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌ها مکلف به نظارت دقیق بر اجرای دستورالعمل‌ها خواهند بود.

 




مرجان خواننده معروف درگذشت+عکس

سینماروزان: شهلا صافی‌ضمیر با نام هنری مرجان درگذشت.

شهلا صافی‌ضمیر متولد ۱۳۲۷ در سن ۲۱ سالگی برای نخستین بار در فیلم “دنیای پرامید” به کارگردانی احمد شیرازی بر پرده سینما ظاهر شد و پس از جدایی از همسر اول خود(مهدی علیمحمدی گوینده رادیو) با فریدون ژورک(نویسنده و کارگردان) ازدواج کرد.

در آن زمان چون شهلا ریاحی با نام شهلا معروف شده بود، این بازیگر نام هنری مرجان را برای خود برگزید.

او در طول فعالیت سینمایی خود با بازیگران معروف و سرشناسی چون محمدعلی فردین، ناصر ملک‌مطیعی، رضا بیک ایمانوردی، سعید راد، رضا فاضلی و ایرج قادری به همکاری پرداخت.

در آن زمان که خواننده‌هایی چون عهدیه در فیلم‌ها، ترانه می‌خواندند، مرجان متوجه صدای خوب خود می‌شود و با خواندن ترانه «کویر دل» که پیش‌تر خواننده ترکیه‌ای آژدا پکان آن را به زبان فرانسه و به نام Viens dans Ma Vie اجرا کرده بود، بسیار معروف شد.

مرجان با شرکت در برنامه‌های تلویزیونی محبوبیت و معروفیت دوچندان یافت ولی پس از خواننده شدن همچنان بازیگری را ادامه داد.

پس از انقلاب اسلامی درگیری با مسائل سیاسی و ارتباط با سازمان مجاهدین، اسباب بازداشت این خواننده-بازیگر را رقم زد و در نهایت از ایران مهاجرت کرد، به ایالات متحده رفت و در همان جا ادامه حیات داد تا فوت شد.

مرجان
مرجان




ادعاهای رسانه اصولگرا درباره ردپای پررنگ اومانیسم و ارجاعات همجنس‌بازانه در برنامه عموپورنگ!!؟؟+عکس

سینماروزان: داریوش فرضیایی مشهور به عموپورنگ اخیرا برنامه‌ای با عنوان “بچه محل” را روی آنتن شبکه دو داشته است؛ برنامه‌ای پربزن و بکوب که همه‌جور قطعه‌ای از قطعات لس‌آنجلسی تا قطعات ترکی-استانبولی را کاور کرده و زمینه‌ای نموده برای آوازخوانی.

روزنامه اصولگرای جوان در تحلیلی بر این برنامه، ادعاهایی را طرح کرده درباره ردپای پررنگ اومانیسم و ارجاعات همجنس‌بازانه در آن که باید از سوی سازندگان پاسخی درخور یابد.

متن تحلیل جوان را بخوانید:

داریوش فرضیایی در رویکردی عجیب پس از آنکه سال‌ها با بلند کردن دو دست پایان برنامه‌اش را اختصاص به دعای دسته جمعی با کودکان می‌داد و رکن اصلی دعاخوانی‌اش دعای «اللهم عجل لولیک الفرج» بود، مدت‌هاست این بخش را از برنامه‌اش حذف کرده و رنگ و بوی برنامه را به سمتی برده که خدا و معنویت به طور کلی حذف شده‌اند، اما‌ای کاش این عقب‌نشینی معنوی به همین جا ختم می‌شد.

ظاهراً برنامه عموپورنگ هر قدر جلوتر می‌رود به شکلی ناگزیر بیش از پیش تن به سکولاریسم و اومانیسم پنهان و پیدا می‌دهد و این تن دادن را باید مانند بسیاری از برنامه‌های پربیننده سیما به انفعال در برابر اسپانسر‌ها مربوط دانست.

تقریباً هیچ برنامه پربیننده‌ای در سیما نیست که پس از مدتی به طور خودخواسته همه جنبه‌های دینی و معنوی در آن مفقود شوند. اگر همین دو ماه پیش درباره کمرنگ شدن نقاط مثبت سریال «پایتخت» مرثیه‌خوانی می‌کردیم که در آن موضوعاتی، چون تکریم پدر (عموپنجعلی) نماز خواندن و مسجد رفتن و گلدسته مسجد (نماد معنویت) و انتقال آن پشت کامیون جای خود را به نماد‌ها و رفتارهایی، چون خوشگذرانی در ترکیه و بی‌احترامی به پدرو مادر و مصرف گرایی و بی‌بندوباری می‌داد و گرایشاتی از این دست به شکلی عجیب و تدریجی و در مقابل چشم مدیران غافل سیما پررنگ می‌شد.

نام مجموعه جدید عموپورنگ «بچه محل» است و جالب است که در یکی از قسمت‌های اخیر ساکنان محل دور هم جمع می‌شوند تا برای تاسیس مکان یا بنایی تازه در محله نیازسنجی و هم‌اندیشی کنند و هر یک از اعضا پیشنهادی می‌دهد؛ یکی عنوان می‌کند که مرکز فرهنگی تاسیس شود، یکی دیگر جایی برای تفریح، اما دریغ از یک پیشنهاد برای ساخت مسجد، البته بی‌مسجدی محله تقریباً در همه مجموعه‌های پیشین نیز بروز و ظهور داشت و موضوع تازه‌ای نیست؛ معلوم نیست چرا عوامل برنامه و مدیران شبکه ۲ سیما اینقدر روی تهی بودن برنامه‌های کودک از معنویت دست‌کم به شکل غیرمستقیم اصرار دارند، اما موضوع وقتی نگران کننده می‌شود که این غفلت به جایی می‌رسد که به تدریج شاهدیم سکولاریسم تنها آسیب برنامه‌هایی از این دست نیست و ردپای پررنگ اومانیسم و ارجاعات همجنس‌بازانه نیز به برنامه‌های پربیننده کودکانه‌ای، چون مجموعه بچه‌محل باز شده است.

در برنامه بچه محل کاراکتر‌های جدیدی اضافه شده‌اند که حضور آن‌ها عجیب به نظر می‌رسد. یک عروسک‌ساز در فضایی که قطعه‌های مختلف بدن انسان روی طبقه‌های کارگاهش به چشم می‌خورد با عروسکی که خود او را ساخته به نام «سربالا» حضور دارد؛ دلقکی که زیرشکمش برجستگی بی‌حیاگونه‌ای دارد.

«سربالا» در رفتار و گفتار و صورت‌بندی ظاهری تداعی‌کننده فردی دوجنسیتی است که برخی مواقع با عقب زدن موهایش نقشی زنانه ایفا می‌کند و برخی مواقع برای ایفاکردن نقش پدر رفتار‌های مردانه بروز می‌دهد؛ عروسکی که به خالقش می‌گوید بامان (پدر و مادر).

چگونه ممکن است این درهم تنیدگی جنسیتی که بی‌تردید با رنگ‌آمیزی دلقک‌وار یادآور نمادگرایی همجنس‌بازان است از چشم ناظران پخش و مدیران سیما دور مانده باشد؟؟؟

در خوشبینانه‌ترین نگاه می‌توان گفت که باز هم به دلیل پربیننده بودن، دست‌های پنهانی که ریشه در تجارت و سرمایه دارند، کنترل محتوای بچه‌محل را به دست گرفته‌اند. اگر رده سنی بزرگسال سریال پایتخت برای بداخلاقی‌های زائدالوصف آن بهانه و توجیه به دست مدیران می‌داد، اما اینجا با حساس‌ترین سن طرفیم. طبق یافته‌های محرز علمی شخصیت کودک از طریق دریافت داده‌هایی که بیش از همه بر ناخودآگاه کودک تاثیر می‌گذارد، شکل می‌گیرد.

وقتی سیمای جمهوری اسلامی یا همان رسانه ملی به بهانه بی‌پولی مهم‌ترین، حساس‌ترین، پربیننده‌ترین و راهبردی‌ترین برنامه‌هایش را به دست پنهان سرمایه و تجارت واگذار می‌کند، نتیجه‌اش می‌شود جایی که هم اکنون ایستاده‌ایم.

حال و هوای غیردینی یا ضددینی برنامه بچه‌محل حتی خود را در نورپردازی و رنگ‌آمیزی صحنه و دکور هم نشان می‌دهد.

اگر در سری اول «محله گل و بلبل» از مسجد خبری نبود، دست کم در طراحی صحنه و نورپردازی از رنگ‌های شاد و رگه‌هایی که نسبت بیشتری با هنر اسلامی دارند، استفاده می‌شد و به وضوح می‌شد رد رنگ‌های آبی روشن، سبز روشن و فیروزه‌ای را حس کرد که در روانشناسی رنگ‌ها و فلسفه هنر به عنوان رنگ‌هایی که نسبتی معین با معنویت دارند شناخته می‌شوند، اما هر چه جلوتر می‌رویم، رنگ‌ها و نورپردازی‌ها در آثار عموپورنگ به سمت تیرگی می‌روند و هویت اشیا و طراحی صحنه نسبت کمتری با سبک زندگی ایرانی- اسلامی پیدا می‌کند.

وقتی یادمان می‌آید که کمتر از یک دهه پیش همین برنامه عموپورنگ با صدای امیرمحمد ترانه‌ای ماندگار با موضوع امام زمان (ع) تولید کرده بود و آنقدر این ترانه خوب تنظیم شده بود که بر دل و جان همه سنین می‌نشست و چشم مخاطبان را‌تر می‌کرد و حالا مشاهده می‌کنیم که همه آن معنویت‌ها جای خود را به مسائلی دیگر داده، دلمان به درد می‌آید و با خود می‌گوییم آیا زمانش نرسیده که مدیران سیما ترمز‌های اومانیسم و سکولاریسم پنهان در رسانه ملی را بکشند و بهانه‌ها را برای ادامه این روند خسران‌آفرین کنار بگذارند.

کاراکتر سربالا(وسط) با بازی ایمان صفا
کاراکتر سربالا(وسط) با بازی ایمان صفا