1

تناقضات رخ‌داده مقارن با اکران “خانه پدری” ⇐ ممنوعیت نمایش در سینماهای حوزه هنری دربرابر نمایش با سانس‌های متعدد در پردیس منسوب به بنیاد ۱۵خرداد+حمله تند یک رسانه اصولگرا به ارشاد بابت صدور مجوز اکران دربرابر منطقی خواندن اکران به‌صورت محدود از سوی یک رسانه دیگر اصولگرا

سینماروزان: درست در روز نخست اکران “خانه پدری”کیانوش عیاری- که بالاخره بعد از ده سال و توسط فیلمیران روی پرده رفته-از یک طرف شاهد تفاوت سیاستگذاری نهادهای حاکمیتی در روی پرده بردن فیلم هستیم و از طرف دیگر شاهد واکنش‌های متفاوت دو رسانه اصولگرا به فیلم.

با تعابیر خاصی که از همان اولین رونمایی‌ها از فضای روایی فیلم ارائه شد و بخصوص منتسب کردن اسباب تعزیه به پدری دخترکش، توقیف “خانه پدری” توسط حوزه هنری قابل پیش‌بینی بود؛ اتفاقی که اکنون رخ داده و فیلم در هیچ کدام از سینماهای حوزه اکران نشده با این حال پردیس چارسو منسوب به بنیاد ۱۵خرداد، فیلم را در برنامه نمایش خود قرار داده است.

از آن سو علیرغم حمله تند رسانه اصولگرای “تسنیم” به ارشاد بابت اکران فیلم ولی رسانه اصولگرای “جوان” تلویحا نمایش محدود فیلم بدون سرگروه را منطقی دانسته است.

این تفاوت خط مشی‌ها و دیدگاه‌ها را کنار هم که بگذاریم درمی‌یابیم که حتی میان آنها که زمانی برای پایین کشیدن آثاری مثل “خانه پدری” اشتراک نظر داشتند نیز به‌مانند گذشته اتفاق نظر وجود ندارد.

“تسنیم” نوشت: آیا سازمان سینمایی صرفاً با اندکی تغییر در صدای صحنه اصابت دسته هاون به سر دختر و بدون حذف این تصویر، و همچنین قید ۱۵+ راضی به اکران آن شده؟! اگر چنین است، اکنون که طرح رده‌بندی سنی فیلم‌های سینمایی با شکایت دادستانی کل کشور و حکم دیوان عدالت اداری متوقف شده، شورای صنفی نمایش باید در ارائه مجوز به «خانه پدری» تجدید نظر کند. کیانوش عیاری پس از ساخت «خانه پدری» فیلم دیگری با عنوان «کاناپه» ساخت که آن فیلم هم به دلیل حضور زنان بی‌حجاب (با کلاه‌گیس) در حال حاضر توقیف است اما با همین دست‌فرمان مدیران، باید به زودی منتظر اکران آن فیلم هم باشیم. به نظر می‌رسد سیدمحمدمهدی طباطبایی‌نژاد معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی که از تابستان امسال بر این مسند تکیه زده است، مأموریت اکران فیلم‌های توقیفی را ادامه خواهد داد.

“جوان” با نقد محتوای خشن “خانه پدری” بر اکران کاملا محدود آن تاکید کرد و نوشت: اکران محدود خانه پدری با ۱۵ سالن در پایتخت پس از سال‌ها توقیف با هشدار سنی ۱۵ سال می‌تواند برای فیلمسازانی که فیلمشان را برای مردم می‌سازند این پیام را داشته باشد که متولی امر سینما در کشور به هیچ وجه با آثاری که می‌تواند موجب جریحه‌دار کردن احساسات عمومی شود مماشات نخواهد کرد و با سیاستگذاری‌های مختلف از جمله محدود کردن سالن و گیشه مقابل ترویج چنین آثاری خواهد ایستاد.




محمد بهشتی ادبیات مطنطن را کنار گذاشت و رک و راست، حرف دلش را زد⇐ چرا بازجويي ما به‌عنوان مدیران سینمای دهه ۶۰ تمام نمي‌شود و بايد همچنان محاکمه شويم؟/انگار کس دیگری نیست که دشنام بخورد و همه دشنامهای مدیریتی دهه ۶۰ باید نثار ما شود!!/آنها که فیلم “نار و نی” را نقد می‌کنند اصلا این فیلم را دیده‌اند؟؟!!/”نار و نی” بدون حمایت فارابی و در بخش خصوصی تولید شد!!!/ در دهه ۶۰ کساني که به طور سمبليک، يادآور «متن» سينماي قبل از انقلاب بودند(مثل مرحوم فردين، ملک‌مطيعي، بيک‌ايمانوردي، ايرج قادري و امثالهم) باید به حاشیه رانده می‌شدند!!/آن زمان سينما غالبا متبادرکننده فحشا بود و اتفاقا کساني که متأسفانه سمبل اين سينما بودند، افرادي بسيار شريف بودند!!/وقتی موزه سینما راه افتاد حتی امثال حسن حبیبی(معاون اول رییس جمهور) هم نمی‌دانستند نخل طلا چیست؟؟؟/همان‌ها که در حوزه هنری دهه ۶۰ علیه ما فشار آوردند بعدها از من حلاليت طلبيدند!/در بیست سال اخیر سینمای جدی، حاشیه‌نشین شده و سینمای مبتذل به متن آمده!!/در دولت روحاني، همچنان «متن»، سينماي مبتذل است و «حاشيه»، سينماي جدي ما شده؛ هرچند بظاهر با عنوان سينماي «هنر و تجربه» از آن حمايت مي‌شود اما در حاشيه نگه داشته شده!!/چرا سينماگران جدي ما درون فضاي موش و گربه‌بازي که از دوره احمدي‌نژاد شروع شد گير افتاده‌اند؟؟!/چرا سينماي جدي ما به ابتذال ژورناليسم افتاده؟/عجبا که بزرگان سینمای فعلی، مدعیند مشکل فرهنگ ندارند و مشکلشان، تراولینگ است؛ درست مثل او که در حال دمر، آب می‌خورد!!!/سرمایه‌گذاری عظیم برخی نهادها، سینما را از مسیر واقعی خودش خارج کرده!/این نهادها مانند باغبانی هستند که به‌جای کمک به رشد گل و میوه، خودش گل و میوه می‌سازد!!!

سینماروزان: محمد بهشتی -که چه بخواهد و چه نخواهد- از او به‌عنوان معمار سینمای گلخانه‌ای پس از انقلاب و دلیل رشد و نمو سینمایی ضدمخاطب موسوم به جشنواره‌ای یاد می‌شود در یک دهه اخیر بیش از هر زمان دیگری با نقد کارنامه مدیریتی روبرو بوده؛ به‌خصوص که علیرغم عدم حضور مستقیم در بطن سینما همچنان برخی از رشدیافتگان در دستگاه مدیریتی وی، زمام سینما را در دست دارند.

کمتر پیش آمده که محمد بهشتی جز با کلامی مطنطن و در قالب دلنوشته‌هایی نمادین به این نقدها پاسخ دهد با این حال تازه‌ترین گفتگوی تفصیلی بهشتی با روزنامه اصلاح‌طلب “شرق” را میتوان شروع مسیری تازه برای گفتگوی این مدیر با مخالفانش دانست؛ مسیری رک و راست که با تلاش برای توجیه عملکرد همراه است.

بهشتی با دلخوری از نقدهایی که به کارنامه مدیریتی سینما در دهه شصت میشود بیان داشت: دقت کنيد که ما در دهه 60 در سينما مسئوليت داشتيم و شايد اين جرم ما بود! يکي اينکه ما فقط در سينما بوديم و ‌درباره کتاب، نقاشي و موسيقي جرمي مرتکب نشديم. جرم ما درباره سينماي دهه 60 بوده. بعد‌از‌آن اگر جرمي اتفاق افتاده، گردن ما نگذاريد. نکته ديگر اين است که اگر جرم قتل هم بوده، مشمول مرور زمان مي‌شد! حالا چرا بازجويي ما تمام نمي‌شود و بايد همچنان محاکمه شويم؟ آخر چقدر کار بدي کرديم که هنوز همه فکر مي‌کنند بايد نگاه انتقادي به ما داشته باشند؟!

بهشتی ادامه داد: مشکل اين است که انگار کسي ديگر نيست که دشنام بخورد. بهشتي‌نامي وجود دارد که به نمايندگي از جمهوري اسلامي و دهه 60 و مديريت فرهنگي مستحق دشنام است. آنها که کارنامه مدیریتی دهه شصت و فیلمی مثل “نار و نی” را نقد می‌کنند اصلا اين فيلم را ديده‌اند؟ بعيد مي‌دانم؛ چون الان اصلا در دسترس نيست. فقط درباره آن يک کليشه شنيده‌اند…فيلم «نار و ني» را بخش خصوصي بدون حمايت بنياد فارابي ساخت. به دو جشنواره هم فرستاديم. سينماي محترمي است و بايد اين کار را مي‌کرديم.

بهشتی در پاسخ به چرایی ممنوع‌الفعالیت شدن بسیاری از چهره‌های سینمای قبل از انقلاب در دوران مدیریتش گفت: بعد از انقلاب تلاش مي‌کرديم آنچه قبلا در حاشيه بود، به متن بيايد و آنچه در متن بود، به حاشيه برود که کار سختي بود. بايد يک جور رژيم مي‌ساختيم مثل رژيم غذايي. اتفاقا چيزهايي که يادآور متن‌بودن آن سينما بود، بايد به حاشيه رانده مي‌شد.‌‌ اين کار بايد انجام مي‌شد تا آن يکي روي پاي خودش بايستد. همه کساني را که در سينماي قبل از انقلاب فعاليت مي‌کردند، نگفتيم حضور نداشته باشند. تعداد بسيار معدودي بودند. کساني که به طور سمبليک، يادآور «متن» سينماي قبل از انقلاب بودند؛ مثل مرحوم فردين، ملک‌مطيعي، بيک‌ايمانوردي، ايرج قادري و امثالهم. با بسياري از آنها صحبت کرديم. با مرحوم فردين مفصل صحبت کردم و توضيح دادم که شرايط جديد چيست. شما امروز راحت مي‌گوييد چرا ملک‌مطيعي حضور نداشت. اما اگر در دهه 60  اين حرف را بيان مي‌کرديد، مؤاخذه مي‌شديد! بايد حواسمان باشد آن زمان سينما غالبا متبادرکننده فحشا بود و اتفاقا کساني که متأسفانه سمبل اين سينما بودند، افرادي بسيار شريف بودند؛ مثل فردين که بسيار جوانمرد و خانواده‌دوست بود. آقاي ملک‌مطيعي در خاطراتش مي‌گفت کلاه را که بگذاري و نقش جاهل را بازي کني، 50 تومان بيشتر دستمزد مي‌گيري. حالا در اين تغيير و تحول نمي‌توانستيم نسبت به کل موجوديت سينما بابت حضور مثلا آقاي فردين ريسک کنیم. من تا خيالم راحت نمي‌شد که به سينما صدمه نمي‌زنند، مانع مي‌شدم. البته نقش من نظارتي و حمايتي بود.

این مدیر دهه شصتی که سایه نیروها و وابستگانش بر سر سینمای چند نسل بعد هم سنگینی می‌کند خاطرنشان ساخت: وقتي سينماي ما در جشنواره‌ها حضور پيدا کرد و موفق شد، موزه سينما را در دو مرحله برپا کرديم. يک مرحله در لاله‌زار بود. آن زمان از مرحوم حبيبي که معاون‌اول رئيس‌جمهور بودند دعوت کرديم که از نزديک ببينند. زمان بازديد روي يک ديوار دو تابلو نصب شده بود. به دکتر حبيبي گفتم به نظرتان اينها چيست. ايشان سر درنياورد. گفتم اين جايزه نخل طلاي جشنواره کن است که آقاي کيارستمي برنده شده و ديگري نامه‌نگاري مربوط به 50 سال قبل است که جنگ جهاني دوم تمام شد و جشنواره کن قرار است دوباره فعال شود. آن زمان براي همه سفارتخانه‌ها نامه نوشتند که اگر فيلمي داريد براي جشنواره بفرستيد. نامه به سفارت ايران رسيد. سفارت ايران نمي‌دانسته نامه را بايد به کجا بفرستد. در نتيجه نامه را به وزارت خارجه مي‌فرستد. وزارت خارجه هم اين نامه را براي وزارت کشور ارسال مي‌کند. بعد به وزارت معارف وقت فرستادند و آنها هم متوجه نشدند و به وزارت دربار ارجاع دادند. دست‌آخر براي وزير خارجه نوشتند به ترتيبي که آبروي کشور حفظ شود اعلام کنيد آمادگي شرکت در جشنواره کن را نداريم و در اولين فرصت حضور خواهيم داشت! 50 سال بعد از آن اتفاق جايزه کن را گرفتيم که مهم‌ترين رويداد بين‌المللي سينماي جهان است. پس ما مي‌توانيم.

بهشتی با مرور خاطرات حملات امثال مخملباف و حوزه هنری بر مدیریتش گفت: آن زمان حوزه هنري خيلي به ما فشار مي‌آورد. خودش را تافته جدابافته مي‌دانست. بسياري از کساني که در حوزه هنري کار مي‌کردند بعدها از من حلاليت طلبيدند. چون از ما خيلي بدگويي شد. از جاهاي ديگر هم فشار بود. اما نکته اينکه ما با همه وارد گفت‌وگو و تعامل مي‌شديم. به حرف و رفتار خودمان اعتقاد داشتيم. خيلي وقت‌ها هم بر اثر گفت‌وگو مسائل حل‌وفصل مي‌شد، چون گاهي سوءتفاهم بود.‌ در دهه 60  کساني که عليه ما هيجان داشتند خوشبختانه «اعتقاد» داشتند اما متأسفانه کساني که اين روزها هيجان دارند «اعتقاد ندارند»، «مأموريت» دارند.

محمد بهشتی با اشاره تغییر مسیر سینمای پس از خودش ادامه داد: در 20 سال اخير متأسفانه شاهد هستيم که دوباره حاشيه و متن جابه‌جا شده! يعني سينماي مبتذل به «متن» آمده و سينماي اصيل باز به «حاشيه» رفته است. در چنين فضايي که سينماي جدي به حاشيه رفته و سينماي مبتذل به متن آمده، شما حرف از ستاره مي‌زنيد؟! اتفاقا اگر بخواهيم کاري کنيم که حال سينما خوب شود، بايد مدتي اين خانم‌ها و آقايان به‌اصطلاح بازيگر به مرخصي بروند. مدتي استراحت کنند، مشغول مطالعه شوند و ببينند مي‌توانند در سينماي جديد حضور مؤثر داشته باشند یا نه! البته آن زمان هم ما مؤاخذه مي‌شويم که چرا فلان خانم و آقا مدتي اجازه بازي‌کردن نداشته‌اند!

بهشتی افزود: عقيده من اين است که در دولت روحاني عملا ريل‌گذاري قبل ادامه پيدا کرده است. به‌اين‌صورت که همچنان «متن»، سينماي مبتذل است و «حاشيه»، سينماي جدي ما شده. هرچند بظاهر با عنوان سينماي «هنر و تجربه» از آن حمايت مي‌شود؛ اما در حاشيه نگه داشته شده. مثل اين است که شما قبلا با اين ريل به مشهد مي‌رفتيد و الان به تبريز تغيير مسير داده‌ايد. کاملا دو مسير متفاوت است. ما چنين مسيري را طراحي نکرديم!!

بهشتی نظرش پیرامون کیفیت آثار بظاهر انتقادی سالیان اخیر را چنین بازگو کرد: متأسفانه سينماگران جدي ما درون فضاي موش و گربه‌بازي که از دوره احمدي‌نژاد شروع شد تا امروز گير افتاده‌اند! به شکلي که همه هنرشان شده سينمايي که به ژورناليسم اجتماعي پهلو مي‌زند! فکر مي‌کنند هرچه ناخن روي شيشه بکشند، چون از مخاطب واکنش مي‌بينند، پس مؤثر است. آيا سينمايي که وضعيت اعتياد را با اين شدت تصوير مي‌کند، کمکي کرده که وضعيت اعتياد بهتر شود يا خانواده‌هاي معتادان وضعيت بهتری داشته باشند؟ اين سينما نبايد يک‌ جا تأمل کند؟ من مي‌گويم فيلم «کازابلانکا» چه چيزي دارد که مي‌شود صد بار آن را تماشا کرد؟ آيا فيلم امروزي ما را مي‌شود دو بار ديد؟ اما هنوز مي‌توان «ناخدا خورشيد»، «باشو غريبه کوچک» و «خانه دوست کجاست» را صد بار ديگر ديد. چرا سينماي جدي ما از اين فضا دور شد و به ابتذال ژورناليسم افتاد؟ ژورناليسم مبتذل نيست، اما شأن سينما، ژورناليسم نيست. مثل اينکه به حافظ بگوييم چون خوب مي‌نويسي بيا در روزنامه گزارش بنويس. شأن حافظ که اين نيست. بعد از 600 سال، شعر حافظ را که مي‌خوانيد، حالتان عوض مي‌شود. شأن سينما را در حد مقالات ژورناليستي پايين آورده‌اند که يک بار بيشتر نمي‌شود ديد. سينمايي که سريع مستعمل مي‌شود، به اين دليل است که دنيا ديگر قبولش نمي‌کند. اين بر عهده مديريت سينمايي نيست. سينماي ما در روشنفکري هم مبتذل شد. با يک‌سري از بزرگان سينما درباره نسبت فرهنگ و سينما صحبت کرديم و اينکه خوب است سينما به فرهنگ و انديشه جدي‌تر نگاه کند و با اهل فرهنگ حشر و نشر بيشتري داشته باشند. همه آن بزرگان مي‌گفتند مشکل ما «تراولينگ» است، و الا مسئله تفکر و انديشه نداريم! مصداق آن، مثلي است که مي‌گويند کسي در حالت دمر آب مي‌خورد، به او گفتند اين‌طور نخور، عقلت کم مي‌شود. گفت عقل چيست. گفتند بخور.

محمد بهشتی درباره ارگان‌سازی‌های حاکمیتی برای تولید آثار سفارشی گفت: الان با سرمايه‌گذاري عظيمي که برخي نهادها مي‌کنند، سينما را از مسير واقعي خودش خارج کرده‌اند! کاش همچنان سينما مورد توجه و حمايتشان واقع نمي‌شد. البته اگر بخواهيم «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» در هر رشته‌اي اتفاق بيفتد، دولت وظيفه حمايت دارد اما حمايتش بايد در راستاي استقلال و آزادي باشد. يعني اهرمي که در اختيار دارد، اهرم حمايتي است و براي اينکه «استقلال» محقق شود، بايد کمک کند از قيدوبندهايي که مي‌تواند استقلالش را مخدوش کند، آزاد شود. مثل باغباني که از گل و گياهان مراقبت مي‌کند تا آنها بهتر بتوانند ظرفيت ذاتي خود را آشکار کنند. اگر درخت ميوه مي‌دهد، ميوه‌هاي آبدار بدهد. اگر گل است، گل‌هاي زيبا توليد کند. اما در نهايت باغبان، گل و ميوه نمي‌سازد!!!




دختر فراری به‌دنبال دختر فراری!⇐ لوگوی«لیلاج» رونمایی شد+عکس

سینماروزان: لوگوی رسمی فیلم سینمایی «لیلاج» به کارگردانی داریوش یاری و تهیه کنندگی علیرضا ابوالقاسمی نژاد رونمایی شد.

«لیلاج» سومین فیلم سینمایی داریوش یاری است که نگارش آن به صورت مشترک توسط سارا خسروآبادی و داریوش یاری انجام شده است و طراحی لوگوی این اثر بر عهده بهزاد طهماسبی است.

مهران احمدی، حامد کمیلی، محیا دهقانی، رضا اخلاقی راد، نسرین بابایی، مجید پتکی و کیمیا مرادیان از بازیگران فیلم هستند.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: رعنا نوازنده ساز در شرف برگزاری کنسرتی در اروپاست که باخبر می‌شود دخترش برای نجات پدرش به زادگاه رعنا رفته‌است. جایی که رعنا شانزده سال پیش درست در سن دخترش از آنجا فرار کرده‌است. رعنا کنسرت را رها می‌کند…

سایر عوامل این فیلم عبارتند از: مدیرفیلمبرداری: حمید مهرافروز، تدوین: عماد خدابخش، طراح چهره‌پردازی: شهرام خلج ، صدابردار: مجید هاشمی پور، صداگذار: آرش قاسمی، موسیقی: فردین خلعتبری، طراح صحنه و لباس: حمید شهیری، عکاس: محمدرضا اصفهانی، مدیر تبلیغات و رسانه : سپیده آماده، سرمایه‌گذاران: علیرضا ابولقاسمی نژاد، داریوش یاری، بنیاد سینمایی فارابی، پخش: موسسه سینمایی راه عرفان.

 

لیلاج




همزمان با استقبال بینندگان در ایران؛ رقابت “مردی بدون سایه” با آثار پناهی و رسول‌اف در لندن

سینماروزان: “مردی بدون سایه” به کارگردانی علیرضا رئیسیان که این روزها در سینماها روی پرده رفته و مورد استقبال قرار گرفته است در دهمین دوره از جشنواره فیلم های ایرانی لندن حضور خواهد داشت.

 در این جشنواره که با تمرکز روی سینمای خاورمیانه از ۲۵ تا ۳۰ اکتبر در پایتخت انگلستان برگزار خواهد شد ۱۰ فیلم بلند و منتخبی از فیلمهای مستند و کوتاه از کشورهای مختلفی همچون ایران، افغانستان، مصر، عراق و ترکیه حضور دارند.

در این جشنواره علاوه بر عاشقانه رمزآلود علیرضا رئیسیان آثاری همچون شکستن همزمان بیست استخوان(جمشید محمودی)، سه رخ (جعفر پناهی)، لرد( محمد رسول‌اف)، بی وزنی( مهدی قادری فرد)، آوا (صدف فروغی)، رادیو آرزوها (بابک جلالی)، بستنی ترکی( کن اوکلی)، آخرین روزهای شهر (تامر السعید) و زاگرس( سهیم عمر خلیفه) به نمایش در می‌آیند.

سینماهای Cine Lumiere و Everyman نمایش دهنده آثار این رویداد سینمایی خواهند بود که با هدف نمایش فرهنگ و هویت ایرانی از طریق آثار سینمایی و به دبیری پژمان دانایی برگزار می شود.

علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت جشنواره مراجعه نمایند: www.ukiff.org.uk




فرزند خالق پرمخاطب‌ترین فیلم بعد از انقلاب⇐ بعد از “عقابها” و “یوزپلنگ”، پدرم را منزوی کردند تا آلزایمر بگیرد و فوت کند!!

سینماروزان: هرچقدر هم کمدیهای موزون و درام‌های پر از رگ گردن(!) بکوشند با ترفندهای مختلف فروش خود را بالا ببرند باز هم به پای مخاطب که می‌رسیم دربرابر “عقابها” کم می‌آورند.

۳۰مهرماه سالگرد درگذشت ساموئل خاچکیان کارگردان “عقابها” است؛ فیلمی که با اکران طولانی مدتش و عبور تعداد مخاطبان از مرز ۸میلیون نفر جایگاهی یکتا را برای خود در سینمای ایران رقم زده است ولی افسوس که کارگردان این فیلم پس از “عقابها”، قدر ندید و به انزوا سوق داده شد.

ادوین خاچکیان فرزند ساموئل خاچکیان با انتقاد از شرایط مدیریتی سینمای ابتدای انقلاب که به انزوای پدرش منجر شد، به “جام جم” گفت: سینما بیرحم است و سینمای ایران با پدرم مهربان نبود. او عمرش را برای سینما گذاشت و فیلمی مثل “عقابها” را ساخت که همچنان پرمخاطب‌ترین فیلم بعد از انقلاب است ولی بعد از “عقابها” و “یوزپلنگ”، بی‌مهری‌ها به پدرم شروع شد.

فرزند خاچکیان ادامه داد: پدر آماده شده بود که پشت سر هم فیلمهای ناب و خوب در ژانرهای مهیج بسازد ولی منزوی و گوشه‌گیرش کردند و برای ساخت فیلمهایش آن قدر اذیتش کردند که بیمار شد.

فرزند خاچکیان خاطرنشان ساخت: برای یک هنرمند بدترین عذاب و برخورد، منزوی کردن و جلوگیری از فعالیت دلخواهش است. پدرم برای سینمای ایران کم نگذاشت ولی آزار و اذیت‌ها و سنگ‌اندازی‌ها در مسیر فیلمسازی موجب شد دچار آلزایمر شود و در نهایت خیلی زود فوت کند.




سریال کارگردان “قلاده‌ها…” با درجه “الف فاخر”(!!) از شبکه‌ خانگی به تلویزیون منتقل شد!

سینماروزان: در حالی که پیشتر کارگردان “قلاده‌های طلا” مدعی تولید سریال تازه‌اش برای شبکه خانگی شده بود، ولی این سریال درجه “الف فاخر” گرفت تا با حمایت تلویزیون برای پخش در رسانه ملی تولید شود!

سریال «طلاق» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی چندی است وارد تولید و تصویربرداری شده است. طالبی سال گذشته درباره این سریال گفته بود که از خردادماه سال ۹۵ مشغول تحقیق و نگارش فیلمنامه یک سریال با نام موقت «طلاق» بوده است که داستانی به‌روز دارد.

طالبی پیش از این در گفت‌وگو با مهر تأکید کرده بود که این مجموعه را برای تلویزیون تولید نمی‌کند و برای ارائه در شبکه نمایش خانگی آن را کلید خواهد زد.

حالا قرارداد این سریال که مدتی است پروسه تولید آن آغاز شده به‌عنوان یک پروژه «الف فاخر» در سیما فیلم ثبت شده است و برای تلویزیون ساخته می‌شود.

این سریال در حدود ۳۵ قسمت ساخته می‌شود و خود طالبی تهیه‌کنندگی آن را برعهده دارد.

ابوالقاسم طالبی به غیر از کار در سینما، دو سریال با نام‌های «به کجا چنین شتابان» و «بازگشت پرستوها» را داشته است که یکی در دهه ۷۰ و دیگری در دهه ۸۰ ساخته شده است و حالا این سومین سریال اوست که در دهه ۹۰ برای سیما ساخته می‌شود.




یک ctrl+z کامل؟!⇐انتشار فراخوان جشنواره سی و هشتم فجر با وارد کردن بخش‌های کم‌مخاطب مستند و کوتاه به بخش اصلی

سینماروزان: فراخوان جشنواره سی و هشتم فیلم فجر که از دوازدهم تا ۲۲ بهمن ماه سال جاری برگزار میشود، منتشر شد.

این سومین جشنواره فجری است که به دبیری ابراهیم داروغه‌زاده برگزار می‌شود ولی از منظر تصمیم‌گیری، دورترین جشنواره به آرای اولیه داروغه‌زاده در جشنواره سی و ششم است.

داروغه‌زاده در اولین جشنواره فجری که برگزار کرد کوشید متاثر از جشنواره‌های مطرح خارجی فقط یک بخش اصلی مشتمل بر ۲۲ فیلم در جشنواره داشته باشد؛ این ۲۲فیلم چکیده برگزیدگان سینمای ایران از بلند و فیلم اولی تا مستند بودند.

در دومین جشنواره داروغه‌زاده، فیلم اولیها با ۱۰ فیلم به بخش اصلی بازگشتند و حالا در سومین جشنواره داروغه‌زاده، نه فقط بخش مستند که بخش کوتاه هم به دامنه بخشهای اصلی افزوده شده.

هرچند این تغییرات نه فقط ناشی از حضور داروغه‌زاده که ناشی از شورای سیاستگذار بعضا فرتوتی است که برای جشنواره فجر چیده شده ولی اینکه مهمترین جشنواره وطنی ولو برای یک دوره سه ساله هم فراخوان ثابتی ندارد جای افسوس دارد.

در جشنواره سی و هشتم فجر چهار بخش اصلی داریم مشتمل بر سودای سیمرغ(۲۲فیلم)+نگاه نو(۱۰فیلم)+مستند(۱۰فیلم)+کوتاه(۱فیلم).

۳۰ آبان آخرین مهلت ثبت‌نام فیلمها برای حضور در جشنواره است، ۱۰آذر آخرین مهلت ارائه نسخه بازبینی است و ۲۵دی آخرین مهلت ارائه نسخه نهایی فیلمها به دبیرخانه است.

متن فراخوان جشنواره سی و هشتم به قرار زیر است:

با استعانت از خداوند متعال، سی و هشتمین جشنواره‌ی فیلم فجر با هدف معرفی و تقدیر از آثار برگزیده‌ی یک سال تلاش سینماگران ایرانی، اعتلای تولیدات ملی، صیانت از هویت ملی مبتنی بر آموزه‌های دینی و ایرانی، تقویت و حمایت از سینمای خلاق، تبیین نسبت سینما و توسعه‌ی پایدار و اهمیت اقتصاد سینما از تاریخ 12 تا 22 بهمن ماه 1398 در تهران برگزار می‌شود.

بخش‌های اصلی:

الف- مسابقه سینمای ایران

1- سودای سیمرغ (فیلم‌ّهای سینمایی داستانی / پویانمایی)

2- نگاه نو (فیلم اول کارگردان: داستانی / پویانمایی)

3- مستند بلند

4- کوتاه داستانی

ب- مسابقه تبلیغات سینمای ایران

ج- مسابقه تجلی اراده ملی

الف- 1- سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران)

فیلم‌های بلند داستانی که دارای پروانه ساخت یا نمایش از سازمان سینمایی باشند و تا قبل از بهمن 1398 اکران عمومی نشده و در هیچیک از رویدادها و جشنواره‌ّهای سینمایی داخلی و خارجی به نمایش در نیامده باشند مجاز به حضور در این بخش خواهند بود.

تبصره 1: جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان از این قاعده مستثنی است.

تبصره 2: هیئت انتخاب از میان فیلم‌های متقاضی حداکثر 22 فیلم که در دوره‌های قبلی، مورد بازبینی هیئت‌ّهای انتخاب قرار نگرفته باشند، برای بخش سودای سیمرغ انتخاب خواهند کرد.

الف- 2- نگاه نو (ویژه فیلم اول کارگردانان)

فیلمساز یا کارگردان اول، به هنرمندی اطلاق می‌شود که برای ساخت یا نمایش فیلم سینمایی خود برای نخستین بار، مجوزهای لازم و قانونی را از سازمان سینمایی کسب کرده باشد و پیش از این اثری از وی به عنوان فیلم سینمایی اکران و یا در رویدادهای داخلی یا خارجی معرفی نشده باشد .

تبصره:

هیئت انتخاب از میان فیلم‌های متقاضی، حداکثر 10 فیلم را انتخاب می‌کنند.

الف- 3- فیلم مستند بلند

هیئت انتخاب فیلم‌های مستند بلند از میان آثار متقاضی که تولید آن‌ها بعد از سال 1397 بوده و در دوره‌ّهای قبل متقاضی حضور در جشنواره فجر نبوده‌اند حداکثر 10 فیلم را که مدت زمان آن حداقل 70 دقیقه است، انتخاب می‌کنند.

الف- 4- فیلم کوتاه داستانی

هیأت داوران از میان نامزدهای فیلم‌های کوتاه داستانی در بخش‌های مختلف جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشن مستقل فیلم‌های کوتاه خانه سینما که به نمایش در نیامده و در دوره‌های قبل متقاضی نبوده‌اند (حداکثر 10 فیلم که مدت زمان هر فیلم حداقل 3 و حداکثر 15 دقیقه باشد) یک فیلم را به عنوان فیلم برگزیده انتخاب خواهند کرد.

جوایز:

* اعضاء هیئت داوری جشنواره متشکل از سینماگران و صاحب‌نظران فرهنگی-هنری، از میان آثار معرفی شده توسط هیئت انتخاب، جوایز را به شرح ذیل اهداء خواهند کرد.

سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی

سیمرغ بلورین بهترین فیلم

سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی

سیمرغ بلورین جایزه‌ ویژه‌ هیئت داوران

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقش اصلی زن

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقش اصلی مرد

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقشِ مکملِ زن

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقشِ مکملِ مرد

سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری

سیمرغ بلورین بهترین تدوین

سیمرغ بلورین بهترین موسیقیِ متن

سیمرغ بلورین بهترین صدا

سیمرغ بلورین بهترین طراحیِ صحنه و لباس

سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی

سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌هایِ ویژه میدانی

سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌هایِ بصری‌

سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول

سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه

سیمرغ بلورین ویژه‌ هیئت داوران به بهترین فیلم پویانمایی

سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند سینمایی

سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه داستانی

تبصره 1: سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی بنا به پیشنهاد هیئت داوران، با تایید دبیر اهدا خواهد شد.

تبصره 2: سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران با مراجعه به آراء مردمی به تهیه‌کننده فیلم منتخب اهداء خواهد شد.

تبصره 3: سیمرغ بهترین فیلم اول به کارگردان فیلم اهدا خواهد شد.

تبصره 4: سیمرغ بلورین بهترین فیلم پویانمایی به تهیه‌کننده و کارگردان فیلم اهدا خواهد شد.

تبصره 5: سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند به تهیه‌کننده و کارگردان فیلم اهدا خواهد شد.

مقررات عمومی مسابقه سینمای ایران

آغاز ثبت‌نام؛ از اول تا 30 آبان ماه 1398.

تهیه کنندگان حقیقی و حقوقی می‌توانند با مراجعه به سایت جشنواره مراحل ثبت نام خود را تکمیل و اطلاعات فیلم را به همراه عکس در سامانه جشنواره ثبت کنند. (ارائه پروانه ساخت یا نمایش سینمایی الزامی است).

تاریخ تولید فیلم‌های سینمایی بخش‌های مسابقه نباید قبل از سال 1396 باشد.

آن دسته از آثاری که در شبکه‌‌ّهای سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه نمایش خانگی (DVD,VOD,IPTV) و بازارهای فیلم داخلی و خارجی به نمایش درآمده باشند مجاز به ثبت نام در این جشنواره نخواهند بود.

فیلم‌های سینمایی با مدت زمان کمتر از 75 دقیقه و فیلم‌های مستند سینمایی کمتر از 70 دقیقه و فیلم‌های کوتاه داستانی کمتر از 3 دقیقه و بیش از 15 دقیقه پذیرفته نمی‌شوند.

تهیه کنندگان باید حداکثر تا 10 آذر ماه 1398 نسخه بازبینی هیئت انتخاب به صورتDCP یا DVD ، عکس‌های‌ صحنه و عکس کارگردان بر روی CD و تیزر یا سه دقیقه از فیلم برای استفاده تبلیغاتی به دبیرخانه تحویل دهند. ‌این امر به منزله قبول کامل مقررات و سایر ضوابط تولید و نمایش فیلم در ‌ایران از سوی صاحبان قانونی فیلم ها است.

آخرین مهلت تحویل نسخه نهایی فیلم (انتخاب شده توسط هیئت انتخاب) با استاندارد فنی، (DCP) و پوستر مربوطه روی لوح فشرده، ۲۵دی ماه 1398 است. در صورت ارائه نکردن کپی نهایی فیلم تا تاریخ مقرر، دبیرخانه جشنواره به احترام مخاطبان، فیلم را از جشنواره (داوری و نمایش عمومی) خارج می‌کند.

تعیین تاریخ و زمان نمایش فیلم‌ها به عهده دبیرخانه جشنواره است.

پس از اعلام نظر هیئت انتخاب، امکان خارج کردن فیلم از جشنواره وجود ندارد.

هیئت داوران جشنواره، حداقل 24 ساعت قبل از مراسم پایانی (پس از آخرین نمایش در سینمای رسانه‌ّها) نامزدهای دریافت جوایز را معرفی خواهند کرد.

هیچ جایزه‌ای در بخش رقابتی به طور هم‌ارزش میان دو یا چند اثر تقسیم نمی‌شود.

همه فیلم‌های پذیرفته شده در بخش‌های جشنواره، گواهی شرکت دریافت خواهند کرد.

دست اندرکاران اصلی تولید فیلم‌های بخش های رقابتی نمی توانند عهده دار مسئولیت انتخاب و یا داوری فیلم های آن بخش باشند.

نمایش فیلم‌ها در جشنواره، مطابق با ضوابط و مقررات سازمان سینمایی خواهد بود.

تفسیر و رفع ابهام از مقررات و اخذ تصمیم نهایی درباره موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.

ب- مسابقه تبلیغات سینمای ایران

این بخش با هدف تشویق، تقویت و بکارگیری روش‌های خلاقانه و مؤثر در عرصه بازاریابی و پخش آثار سینمایی و جذب حداکثری مخاطبین برگزار می‌‌شود.

مقررات مسابقه «تبلیغات سینمای ایران»

سی‌ و هشتمین جشنواره فیلم فجر در جهت اعتلای سینمای ایران و ارتقاء سطح کیفی تبلیغات و اطلاع‌رسانی و همچنین ترغیب و تشویق هنرمندان این عرصه، اقدام به برگزاری مسابقه در بخش‌های عکس، پوستر، آنونس و تیزر فیلم‌های سینمایی ایرانی می‌کند.

متقاضیان می‌توانند جهت شرکت در بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران تا 10 دی ماه 1398 از طریق مراجعه به سایت رسمی جشنواره به آدرس fajrfilmfestival.com، نسبت به ثبت ‌نام و تکمیل فرم شرکت و بارگذاری نمونه‌های آثار خود مطابق بند شرایط اختصاصی مقررات اقدام کنند.

شرایط عمومی تبلیغات سینمای ایران

 متقاضیان می‌توانند با مراجعه به درگاه اینترنتی جشنواره، پس از عضویت در سایت جشنواره در قسمت ثبت‌نام فرم شرکت در مسابقه را تکمیل نمایند.

 تمام فیلم‌های بلند سینمایی (داستانی، پویانمایی و مستند) که بعد از 10 دی ماه سال 1397 تا 10 دی ماه سال 1398 در داخل کشور به نمایش عمومی درآمده باشند، می‌توانند در مسابقه شرکت کنند.

محدودیتی در تعداد عناوین آثار ارسالی وجود ندارد.

آثار ارزیابی شده در دوره گذشته، در این دوره پذیرفته نمی‌شوند.

تفسیر مقررات، رفع ابهامات و اخذ تصمیم نهایی در خصوص موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده‌ دبیر جشنواره است.

دبیرخانه مجاز به استفاده از آثار ارسالی در بخش‌های مختلف جشنواره (کتاب، کاتالوگ، تیزر، فضای مجازی و…) خواهد بود.

شرایط اختصاصی

بخش عکس:

1- آثار آنالوگ ملزم به اسکن تصاویر و ارائه بر روی لوح فشرده در فرمت TIF یا JPG، با حداقل کیفیت DPI300 و در اندازه حداقل 50 *70 سانتی‌متر است.

2- آثار دیجیتال ملزم به ارائه فایل تصاویر بر روی لوح فشرده در فرمت TIF یا JPG، با حداقل کیفیت 6 مگاپیکسل است.

3- در صورت تعدد آثار، عکس‌های هر فیلم می‌بایست به صورت جداگانه در لوح فشرده ذخیره و ارائه گردد.

4- تعداد آثار ارسالی از هر عنوان، 5 عکس صحنه و 3 عکس پشت صحنه است.

5- هرگونه دخل و تصرف در عکس‌ها به شکلی که اصالت عکس را مخدوش کند، مجاز نیست.

بخش پوستر:

1- ارائه پوستر بر روی CD یا DVD با فرمت TIF یا JPG، با کیفیت DPI300 و در قطع 70*100 ضروری است.

2- پوسترهای ارائه شده باید از میان آثار رسمی و استفاده شده در تبلیغات فیلم دارای مجوز سازمان سینمایی باشد.

3- در این بخش تنها پوستر فارسی فیلم ها مورد ارزیابی قرار می گیرند.

بخش آنونس و تیزر:

1- هریک از نسخه‌های موردنظر می‌بایست به‌صورت مجزا، روی یک لوح فشرده و با فرمت 4MPبه دبیرخانه ارسال شود.

2- ارائه نامه رسمی تهیه کننده و یا موسسه پخش مبنی بر تایید استفاده از نسخه ارائه شده در تبلیغات برای هر عنوان الزامی است.

جوایز:

* سیمرغ بلورین به بهترین عکس

* سیمرغ بلورین به بهترین پوستر

* سیمرغ بلورین به بهترین آنونس و تیزر

شروع ثبت‌نام و ارسال آثار از تاریخ 20 آذر و آخرین مهلت ارائه آثار 10 دی ماه است. علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را از طریق سامانه جشنواره بارگذاری فرمایند.

ج- تجلی اراده ملی

1- سازمان‌های دولتی و خصوصی می‌توانند ضمن بررسی آثاری که در بخش مسابقه سودای سیمرغ جشنواره پذیرفته شده‌اند، به فیلم‌های منتخب از نگاه خود با توجه به اولویت‌های موضوعی سازمان متبوع جوایزی اهدا کنند.

2- هیئت داوران هر سازمان مشتمل بر سه نفر از کارشناسان فرهنگی و هنری است که حضور یک نفر از داوران از میان کارگردانان، بازیگران، تهیه کنندگان، مدرسان و منتقدان سینما و یا یکی از مشاغل اصلی فنی در سینما با صلاحیت علمی و هنری و دو نفر از کارشناسان سازمان مذکور خواهد بود.

3- پس از درخواست تقاضا از سوی سازمان‌ها، چگونگی مشارکت از سوی جشنواره بررسی و حداکثر 12 سازمان انتخاب و اعلام خواهد شد. همچنین پس از توافق فرم تکمیل شده به همراه معرفی نماینده تام‌الاختیار، یک نسخه لوح فشرده حاوی آرم سازمان و عکس و رزومه هیات داوران می‌بایست در اسرع وقت به مدیریت این بخش ارائه شود.

4- سازمان‌های منتخب ضروری است نسبت به تکمیل فرم شرکت و مشخصات نماینده تام‌الاختیار و بارگذاری مشخصات سازمان ذیربط با آرم سازمان و رزومه هیئت داوران در سامانه جشنواره اقدام نمایند.

5- در مراسم اهدای جوایز بخش تجلی اراده ملی که به صورت جداگانه و با حضور مقامات و روسای سازمان‌ها و نهادها برگزار خواهد شد، نماینده هیئت داوران یا بالاترین مقام سازمان برای اهدای جایزه در جایگاه حضور خواهند یافت و بیانیه‌های هیئت داوران، تنها از طریق روابط عمومی جشنواره در فضای رسانه‌ای منتشر خواهد شد.

6- آخرین مهلت درخواست و تکمیل فرم تقاضا 30 آذر ماه 1398 است و این تاریخ تمدید نخواهد شد.

بخش جنبی:

در این بخش برنامه‌ّهایی از قبیل: برگزاری آیین‌ها، بزرگداشت‌ها، نکوداشت‌ها، مرور بر آثار، نمایش‌های ویژه، رویدادهای مناسبتی و … به پیشنهاد دبیر و تایید شورای سیاستگزاری، اجرا خواهد شد.




فرازهایی از اظهارات و ادعاهای مدیر نورس گروه فیلم و سریال شبکه سه⇐تلویزیون از پس دستمزد کمدی‌سازانی مانند مهران مدیری و پیمان قاسم‌خانی برنمی‌آید/بازیگری برای عطاران آنقدر به‌صرفه است که خودش هم بخواهد کارگردانی کند باز نمی‌شود!/برخی از این چهره‌ها حتی اگر کار نکنند و فقط فروشگاهی را افتتاح کنند یا در صفحه اینستاگرام‌شان تبلیغ بگذارند، هم کلی درآمد دارند!!/ “حوالی پاییز” از “نجوا”ی سعید شهسواری یا  “بازی نقاب‌ها”ی حسن‌پور بهتر بود!!!/ما تصمیم‌‌مان درباره متن “بانوی عمارت۲” را گرفته‌ایم و اینکه متن فصل دوم را برای حمیدنژاد بفرستیم و او نتیجه را در رسانه اعلام کند، اتفاق خوبی نیست؛ جلوی کارگردان‌‌سالاری می‌‌ایستم!!/ ستاره اسکندری هیچ وقت در تلویزیون ممنوع‌‌الفعالیت نبوده و سریال “گیله‌وا” با بازی ایشان بلافاصله بعد از “ستایش۳” روی آنتن می‌رود!/ حتی اگر عکس رامسین کبریتی در “ستایش۳” نشان داده می‌شد باز عده‌ای انتقاد می‌کردند!!/شاید گذر زمان مشکل پخش[ آثار گلشیفته] از تلویزیون را حل کند!!/برنامه‌ای برای حذف تهیه‌کنندگان قدیمی نداریم به جز تهیه‌کنندگانی نظیر تهیه‌کننده “دیوار به دیوار” که بدنامی مالی داشته‌اند

سینماروزان: مهدی آذرپندار از نویسندگان رسانه اصولگرای افراطی رجانیوز، پس از ورود علی فروغی به شبکه سوم تا مدیریت گروه فیلم و سریال این شبکه پیش رفته؛ آن هم با سابقه نگارش متن فیلمی انتقادبرانگیز با نام “ماه گرفتگی” که هنوز که هنوز است تهیه‌کننده‌اش موفق به اکرانش نشده!

با این حال این رزومه لاغر موجب نشده آذرپندار در گفتگوها و اظهاراتش پس از تصدی مدیریت در شبکه سه اعتماد به نفس خود را از دست دهد و گفتگوی اخیرش با رسانه اخیرا اصولگرای “فرهیختگان” هم پر است از مصادیقی بر این اعتماد به نفس!

مهدی آذرپندار در توجیه کمبود کمدی خوب در رسانه ملی گفت: واقعا پرداختن به کمدی در تلویزیون سخت‌تر شده است. به هر حال در شرایطی هستیم که سینمای ما به سمت کمدی رفته و کمدی‌ها خیلی می‌فروشند، نمایش خانگی و حتی تئاترهای ما به سمت کمدی رفته است و اینها، عدد و رقم‌هایی به کمدین‌ها پرداخت می‌کنند که اصلا نمی‌شود با آنها رقابت کرد. یعنی سال‌ها تلویزیون روی عده‌ای کمدین سرمایه‌گذاری کرده، اما حالا یا به دلایل مالی، نمی‌تواند با آنها کار کند و از عهده هزینه‌های بالای دستمزدهای آنها در برابر عددهای نجومی شبکه نمایش خانگی و سینما برنمی‌آید، یا آنکه به هر دلیلی نمی‌خواهد با برخی از آنها کار کند؛ از مهران مدیری گرفته تا پیمان قاسم‌خانی. در نتیجه می‌بینیم تعداد کمدی‌ها کمتر و تعداد ملودرام‌ها بیشتر می‌شود.

این مدیر نورس ادامه داد: کمدی‌های موفق تلویزیون روی دوش چه کسانی بوده، می‌بینید که خیلی از متن‌ها را پیمان قاسم‌خانی نوشته، خیلی‌ها را مهران مدیری کارگردانی کرده و رضا عطاران و اصغر فرهادی هم بوده‌اند. برخی از اینها، رابطه‌شان با تلویزیون قطع شده است. برخی مثل مهران مدیری دیگر نمی‌تواند سریال 90 شبی بسازد، نه در تلویزیون ما، بلکه در نتفلیکس هم که باشد، نمی‌تواند. چون توان سابق را برای انجام این کارها ندارد. یعنی ناگهان می‌بینید از میان گزینه‌های قبلی، آدمی که  90 شبی کار کند، وجود ندارد. درباره «رضا عطاران» هم در سینما به جهت مالی موقعیت‌هایی دارد که خیلی به‌صرفه‌تر است؛ یعنی بازیگری برای عطاران آنقدر به‌صرفه است که او خودش هم که بخواهد کارگردانی کند، باز نمیشود و نوبت به خودش دیر می‌رسد! یا اصغر فرهادی که موقعیت او تفاوت کرده است. شما نگاه که ‌بکنید می‌بینید کار کردن با کمدین‌های چهره سخت شده است. بقیه هم همه موقعیت‌هایی در سینما، اجرا، تئاتر و… دارند. برخی از این چهره‌ها کار نکنند و فقط فروشگاهی را افتتاح کنند یا در صفحه اینستاگرام‌شان تبلیغ بگذارند، هم کلی درآمد دارند. حالا شما در چنین فضایی می‌خواهید با ملودرام‌‌زدگی مقابله کنید و به سمت کمدی بروید. آن هم نه به دلایل ایدئولوژیک، چون واکنش مردمی داریم که ژانر کمدی در تلویزیون کم‌رنگ شده و همه‌چیز سمت ملودرام رفته است، بنابراین باید به سمت ساخت کمدی آن هم با چهره‌های جدید رفت.

آذرپندار درباره گلایه‌‌های عزیزالله حمیدنژاد از کیفیت متن فصل دوم “بانوی عمارت” گفت:‌ وقتی کاری موفق می‌‌شود، به‌‌نظرم برای تولید فصل‌‌های بعدی آن، باید روال تولید آن درنظر گرفته و حتی‌‌المقدور بنا‌‌به همان روال، ادامه‌‌ ماجرا پیش برود. اینجا هم ما کاری برخلاف روال سابق نکرده‌‌ایم. درمورد «بانوی عمارت یک» روال اینچنین بود که متن کاملا زیر نظر تهیه‌‌کننده نوشته شده و بعد از اتمام نگارش، در اختیار آقای «حمید‌‌نژاد» قرار گرفته است. روال فصل دو هم به همین منوال پیش رفته و خواهد رفت.

آذرپندار درباره عدم هماهنگی با حمیدنژاد برای نگارش فصل دوم گفت: اصلا دلیلی نمی‌‌بینم هماهنگی باشد. “بانوی عمارت۱” هم همین منوال بوده است. ما تصمیم‌‌مان درباره متن را گرفتیم و اینکه متن را برای کارگردان بفرستیم و او نتیجه را در رسانه اعلام کند، به‌‌نظرم اتفاق خوبی نیست… جلوی کارگردان‌‌سالاری می‌‌ایستم!!

مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه با رد شایعات توقیف سریال “گیله‌وا” بدلیل ممنوع‌الفعالیت شدن ستاره اسکندری اظهار داشت: “گیله وا” پخش می‌‌شود و ستاره اسکندری هیچ وقت در تلویزیون ممنوع‌‌الفعالیت نبودند. “گیله‌وا” بعد از ستایش روی آنتن می‌‌رود.

آذرپندار در چرایی توقیف فیلمها و سریالهای بازیگران مهاجر نظیر‌ گلشیفته فراهانی و زهرا امیرابراهیمی گفت: تعداد زیادی رسانه وجود دارد که اگر آثار اینها روی آنتن برود خیلی اعتراض شدید خواهند کرد. چیزی نیست که بتوان درباره آن تصمیم واحدی گرفت و اینها از موضوعاتی است که شاید گذر زمان آن را حل کند.

این مدیر جوان درباره تفاوت وضعیت میان بازیگران همکار جم گفت: درباره رابعه اسکویی این ماجرا اتفاق افتاده و به بازیگری بازگشته و به‌نظر می‌‌رسد کار قابل دفاعی بود. به این جهت که اینها به دلایلی رفتند، بخش عمده‌‌ای مربوط به همان گپ و فاصله‌ایست که دو سال در سریال‌‌سازی ما اتفاق افتاد. همین تعدادی که رفتند، با تلویزیون زندگی خود را می‌‌گذراندند و به‌یک‌باره که سریال‌‌سازی متوقف شد، اینها رفتند. کسی اصرار بر رفتن خود دارد و فکر می‌‌کند که کار درستی انجام می‌دهد، موضعی درباره او اتخاذ می‌شود و کس دیگری است که همان اوایل آمد و گفت من اشتباه کرده و متوجه شدم اشتباه کردم و برگشته و می‌‌خواهد کار کند. این فرصت به‌نظرم به درستی باید در اختیار او قرار بگیرد. درباره آقای رامسین کبریتی این اتفاق نیفتاد که به این تحلیل برسیم که الان باید ایشان بازگردد.

آذرپندار پیرامون اینکه چرا حتی در مراسم ختم کاراکتر صابر(رامسین کبریتی) در “ستایش۳” تصویری ازش نبود بیان داشت: عده‌‌ای اگر عکس بود انتقادهایی داشتند چون تلویزیون موقعیت حساسی دارد.

مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه با دفاع از سریال انتقادبرانگیز “حوالی پاییز” گفت: من به‌عنوان کاری که یک تیم جوان آن را انجام دادند و مخاطب خوبی هم داشت، از این سریال کاملا راضی بودم. البته اگر به ضعف‌ها اشاره می‌کنید، من هم برخی ضعف‌های آن را قبول دارم. کارگردان سریال خودش بیان کرد این سریال برایش کلاس درس بود. اما شما کار را با کارهای مشابه خودش در شبکه‌های دیگر که همزمان روی آنتن بودند، مقایسه کنید؛ مثل سریال «نجوا» که سعید شهسواری تهیه کرده وابراهیم شیبانی ساخته یا  “بازی نقاب‌ها”  که  آقای حسن‌پور  کار کرده بود. خب «حوالی پاییز» آیا در مقایسه با کار استخوان خردکرده‌های فوق‌الذکر، کمتر بود و مخاطب کمتری داشت؟ همین سریال با این موضوع به این مهمی که با هزینه پایینی هم ساخته شد، در جشن حافظ نامزد جایزه شده بود…

آذرپندار با رد حذف برخی تهیه‌کنندگان قدیمی در ساختار تازه شبکه سوم مدعی شد: ما هیچ برنامه‌ای نداریم کسی را کنار بگذاریم. واقعا برنامه‌ای برای حذف نداریم به جز یکی، دو تهیه‌کننده که در سال‌های اخیر بدنامی مالی داشتند. نمی‌دانم اسم ببرم صحیح است یا خیر، ولی با تهیه‌کننده “دیوار به دیوار”(رحیمی نادی) به جهت مالی کار نمی‌کنیم، ولی حذف اینچنینی نداشتیم.




انتقادات همزمان رسول صدرعاملی از “خندوانه” و “هفت” و تلویزیون⇐بخش‌هاي مختلفي از حرف‌هايي كه درباره مسائل جامعه زدم از “خندوانه” حذف شد!/در “خندوانه” گفتم که مجرم‌كردن جوان‌هاي ما به دلیل بدحجابي كار درستي نبوده ولی متأسفانه حرفهایم را قیچی کردند!/حرف من در “خندوانه” این نبود که امام(ره) نگفته آب و برق مجانی دهید؛ حرف من این بود که امام گفته آب و برق مجانی بدهید ولی به فکر انسان‌سازی و آزادیخواهی هم باشید/چرا در “هفت” به همه فیلمها به‌طور منصفانه پرداخته نمی‌شود؟!/چرا محمدحسین لطیفی در “هفت” فقط از یک سری فیلم خاص حمایت می‌کند؟؟/تلویزیون به ما تیزر نمی‌دهد و حتی جواب تلفن ما را هم نمی‌دهد درحالی‌که سه فیلم رایگان برایشان ساختم!!

سینماروزان: تازه‌ترین فیلم رسول صدرعاملی با عنوان “سال دوم دانشکده من” که امتداد علایق این کارگردان در همکاری با دختران نوجوان نابازیگر است فروش بالایی نداشته و البته که در این فروش پایین، فارغ از مضمون نه‌چندان بکر اثر، بایکوت فیلم توسط تلویزیون هم بی‌تاثیر نبوده است.

رسول صدرعاملی به تازگی در گفتگو با “اعتماد” و در خلال نقد مدیریت میانی جامعه نقدهای تند و تیزی را نثار رسانه ملی و برنامه هایی نظیر “هفت” و “خندوانه” کرده است.

صدرعاملی با نقد مدیریت میانی جامعه گفت: مشكلات جامعه امروز ما، نتيجه مديريت برخي مديران مياني است و كساني كه در جاي مناسب خود به عنوان مدير قرار نگرفته‌ بودند. آنها سمت‌هايي را قبول كردند و مسووليت‌ها و ماموريت‌هايي را پذيرفتند كه يا از عهده‌‌اش برنمي‌آمدند يا ظرفيت آن مسووليت را نداشتند. به نظر مي‌رسيد كشور در چهار دهه پيش، بيشتر نياز به مديران قابل اعتماد داشت نه مديران كاملا متخصص و كاربلد و شايد حالا بتوان اين مساله را آسيب‌شناسي كرد و گفت اي ‌كاش در انتخاب مسوولان در همه زمينه‌ها، از كشاورزي، صنعت، سياست و … گرفته تا آموزش و پرورش، دقت بيشتري به عمل مي‌آمد.

صدرعاملی ادامه داد: به همه وزارتخانه‌ها و تشكل‌ها، از فرهنگ و ارشاد خودمان گرفته تا مثلا جهانگردي اين نقد وارد است كه خيلي كارها در اين مراكز انجام نشده و تازه آدرس‌هاي غلط هم به افكار عمومي داده شده است. حالا اين عملكرد ذره‌اي با مباني و باورهايي كه نسل ما به‌خاطرش انقلاب كرد، مرتبط به نظر نمي‌رسد. من مصداق اين ماجرا را در گفت‌وگو با برنامه «خندوانه» عنوان كردم اما خب، در آن برنامه بخش‌هاي مختلفي از حرف‌هايي كه درباره مسائل جامعه زدم حذف شد و فقط يك جمله‌اش (آن هم كات خورده و مغشوش) پخش شد!

رسول صدرعاملی درباره حذفیات حرفهایش از “خندوانه” اظهار داشت: من در بخش عمده آن گفت‌وگو كه پخش نشد، در واقع مي‌خواستم به سياست‌گذاري‌هاي مساله برخورد با جوانان و نوجوانان – مثلا در زمينه حجاب- در طول چهل سال گذشته، نقد جدي داشته باشم و اين هم حرفي نيست كه امروز زده باشم. از بيست‌واندي سال قبل تا به حال دارم مي‌گويم كه جرم‌انگاري و مجرم‌كردن جوان‌هاي ما به دلايل پيش‌پا افتاده‌اي مثل بدحجابي كار درستي نبوده است. ما انبوهي از بچه‌هاي خودمان را متهم و آنها را مجرم تلقي كرديم و حالا كه به آن سال‌ها نگاه مي‌كنيم، براي‌مان سوال است كه چه كسي مي‌خواهد از آن نوع نگرش و آن سياست‌ها دفاع كند؟ ما يا باحجاب داريم يا بي‌حجاب. كسي كه ما به او مي‌گوييم بدحجاب، كسي است كه حجاب را در باور يا تربيت خودش نپذيرفته ولي به احترام قانون و بقيه افراد جامعه و قوانين اجتماعي آن را به شيوه خودش رعايت مي‌كند. پس بايد به او احترام گذاشت، نه اينكه او را مجرم تلقي كرد.

صدرعاملی ادامه داد: اينكه من در آن برنامه “خندوانه” گفته بودم: «امام خميني نگفته كه من آب و برق مجاني به مردم مي‌دهم» در حالي كه حرف من اين نبود! حرفم در آن برنامه اين بود كه شادروان «عباس اميرانتظام» سخنگوي دولت وقت (بعد از پيروزي انقلاب و نه قبل از آن و نه در بهشت زهرا) اعلام مي‌كند ما مي‌خواهيم تلاش كنيم به افراد آسيب‌پدير و فقير جامعه آب و برق مجاني بدهيم. تاريخش هست. چند روز پس از اين اعلام، امام خميني طي يك سخنراني اعلام كرد كه؛ «مساله ما آب و برق مجاني نيست. آب و برق مجاني بدهيد اما مساله ما انسان‌سازي است.». اين نگاه درستي است چرا كه نسل ما به خاطر آب و برق مجاني انقلاب نكرد و حرف من اين بود. اما وقتي همه حرف‌هاي من حذف شد و فقط همان يك جمله باقي ماند، آن موقع من دچار مشكلات جدي شدم. انسان‌سازي از نگاه من يعني همان آزاديخواهي، آرمانگرايي و تعريف درست از استقلال. اينكه هر كس آيين و مرام خودش را داشته باشد و عقيده و نظرش نزد قانون محترم باشد. همه اين آمال نه تنها در بيشتر موارد به بار ننشست، بلكه مثل همان ماجراي «مجرم‌سازي» كه اشاره كردم، يك نوع بدبيني و بددلي هم در بين اعضاي خانواده به وجود آورد. من معتقدم نسل من در اين مورد به نسل‌هاي بعد خود بدهكار است و حتي مي‌توان گفت گنهكار! ما هرگز ياد نگرفتيم اصلاح را از خودمان شروع كنيم و رياكاري و دروغ را ترويج كرديم.

رسول صدرعاملی با انتقاد از تلویزیون که تیزرهای فیلم “سال دوم…” را پخش نمی‌کند اظهار داشت: من سه فيلم با موضوع زاير به همراه مرحوم «سيدكمال طباطبايي» براي شبكه يك ساختم. من و آقاي طباطبايي يك ريال دستمزد هم بابت‌شان نگرفتيم. فيلم ساختيم تا باب فيلمسازي براي تقويت اعتقادات در سينما باز شود. همه عوامل اين سه فيلم با كمترين دستمزد با ما كار كردند. حالا همين صداوسيما، كمترين حمايت را از فيلم‌هاي من نمي‌كند و حتي جواب تلفن من را نمي‌دهد.

صدرعاملی افزود: واقعيت اين است كه تلويزيون تمام تيزرها را به فيلم‌هاي منطبق با سليقه سياسي مديرانش مي‌دهد. اما ‌اي كاش مسوولان تلويزيون بدانند فيلم «سال دوم دانشكده من» و فيلم‌هايي شبيه به آن، جايگاه اجتماعي خاص خود را دارند. اين نوع فيلم‌ها هم نياز به حمايت دارند و بايد به مخاطب معرفي شوند. اگر در برنامه «هفت»، «محمدحسين لطيفي» و «مسعود فراستي» برنامه نقد فيلم برگزار مي‌كنند، بايد به همه فيلم‌ها، بي‌طرفانه و به‌طور مساوي بپردازند. اين براي رسانه ملي و سازندگان و مجريان اين برنامه خيلي بد است كه فيلم‌ها را انتخاب مي‌كنند، به يك فيلم زياد مي‌پردازند و فيلم ديگر را ناديده مي‌گيرند. وقتي همكار عزيز من، آقاي لطيفي در برنامه‌اش از يك‌سري فيلم‌ خاص حمايت مي‌كند و از فيلم‌هاي ديگر اسمي برده نمي‌شود، كاملا مشخص مي‌كند كه گردانندگان «هفت» فعلي، با بعضي فيلمسازان خوب نيستند. اين براي رسانه ملي بد است.

صدرعاملی با اشاره به پیشنهادی که برای اجرای “هفت” داشته گفت: واقعا فرصت اجرای “هفت” را ندارم. يك سال همزمان برپايي جشنواره فيلم فجر، ده روز فريب «بهروز افخمي» را خوردم كه مهمان آن برنامه شدم. (مي‌خندد) قبل از آغاز برنامه «هفت» در دوره جديد، «مسعود فراستي» اصرار داشت با هم برنامه را اجرا كنيم. شوق اين كار را ندارم. اجراي برنامه را بر عهده گرفتن، قبول يك مسووليت است. بايد وقت بگذاري و زحمت بكشي تا هفته‌اي يك‌بار براي مخاطبان تحليل ارايه دهي. اين نبايد باشد كه فراستي وقتي قرار است از «جان فورد» حرف بزند، تصويري از يك فيلم ديگر در برنامه پخش شود و او عصباني شود كه اين تصوير پخش شده مد نظر من نبوده. او نبايد در قبال مخاطبان برنامه‌اش كم‌فروشي كند و بايد براي مخاطبش احترام قايل شود. خطاب به او مي‌گويم؛ تويي كه فيلم فيلمسازان داخلي را نقد مي‌كني، بپذير كه ما هم برنامه تو را نقد كنيم. پس براي برنامه‌ات زحمت بكش و كم‌فروشي نكن!




مهدی صبا‌غ‌زاده در واکنش به چرایی استفاده مکرر از دیالوگ “… خوردی” در کمدی “کلوپ همسران”⇐این عبارت، اصلا فحش نیست چون در دهان یک کاراکتر لمپن تریاکی قرار گرفته!!

سینماروزان: حمله یک رسانه اصولگرا به کمدی مخاطب‌پسند “کلوپ همسران” و طرح این پرسش که چرا یک کاراکتر زن فیلم(با بازی گوهر خیراندیش) مدام در دیالوگهایش از عبارت “… خوردی” لا لهجه شیرازی استفاده کرده است با واکنش مهدی صبا‌غ‌زاده کارگردان این کمدی مواجه شده است.

مهدی صباغ‌زاده در پاسخ به این انتقادات به “مهر” گفت: «کلوپ همسران» محتوای بسیار سالمی دارد و یک فیلم خانوادگی و مورد پسند مردم است، اگر این فیلم مشکلی داشت وزارت ارشاد اجازه اکران «کلوپ همسران» را نمی‌داد.

وی درباره اینکه چرا باید یک فحش به طور مکرر در «کلوپ همسران» تکرار و تبدیل به شوخی کلامی شود، اظهار کرد: به نظرم آن عبارت اصلا فحش نیست. فحش به چیزهای دیگری گفته می‌شود که از تربیت و عرف خارج هستند اما این عبارت به طور مکرر در میان مردم عادی هم استفاده می‌شود. چطور می‌شود که دوستان با کمدی‌هایی که به‌طور مستقیم به مسایل جنسی اشاره می‌کنند، کاری ندارند و اتفاقا از آن‌ها حمایت می‌کنند اما وقتی در فیلم ما یک کاراکتر لمپن و تریاکی از یک عبارت مصطلح استفاده می‌کند، نسبت به آن خشمگین می‌شوند؟

این کارگردان تأکید کرد:‌ چه ایرادی دارد چنین شخصیتی از این عبارت استفاده کند؟ ضمن اینکه استفاده از چنین عبارت‌هایی جزو شخصیت و عادت اوست. البته منظور این کاراکتر از این عبارت این است که به طرف مقابل بگوید حرف نزند.

صباغ‌زاده توضیح داد: شما در این شرایط نباید این موضوعات را بزرگ کنید. البته در برخی از سکانس‌ها این کلمه سانسور شده است و به جای آن از بوق استفاده می‌شود ولی سوال من این است که حتی با وجود این کلمه چه اشکالی دارد؟ تماشاگر بخندد آیا خندیدن مخاطب یک ظلم است؟

این کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا باید با چنین مسایل مبتذلی از مخاطب خنده گرفت، گفت: اینطور نیست. باید براساس کلیت فیلم قضاوت کرد نه یک دیالوگ خاص. این در حالی است که مردم فیلم را دوست دارند به نظر من هم «کلوپ همسران» به نسبت فیلم‌های کمدی دیگر سالم تر است و اشکالی ندارد از یک عبارت ناسزایی که در میان مردم عادی هم رایج است در فیلممان استفاده کنیم.

وی مطرح کرد: مسایل اجتماعی به طور مرتب در فیلم‌های ما تکرار می‌شود در حالی که مردم به اندازه کافی مشکلات و گرفتاری دارند و ممکن است وضعیت روحی مردم تلخ‌تر شود. چرا نسبت به آنها ایراد نمی‌گیرید و نسبت به فیلمی که خنده‌ای بر لب مخاطب می‌آورد ایراد می‌گیرید؟ ما چقدر باید مسایل اجتماعی را بر سر مردم بکوبیم؟ زندگی مردم دردآور است و گرفتاری‌های مالی زیادی دارند بنابراین به نظرم باید آنها را خنداند و این ایرادی ندارد.

صباغ‌زاده گفت: مردم در حال حاضر وضعیت خوبی ندارند و دوست دارند لحظاتی در سینما شاد باشند و با خانواده از فیلم لذت ببرند، اگر قرار باشد مدام مشکلات اجتماعی را برایشان یادآوری کنیم استقبالی از آثار نمی‌کنند. اصلا یکی از دلایلی که من این فیلم را ساختم این بود که مردم برای لحظه‌ای مشکلات خود را فراموش کنند بنابراین نیاز است که چنین فیلم‌هایی در سینمای ما ساخته شود.

کارگردان «کلوپ همسران» درباره شرایط نامناسب اکران و فروش پایین آن هم گفت: با همه تحریم‌هایی که علیه این فیلم صورت گرفته اما استقبال خوبی از آن شده است و مردم رضایت دارند. تلویزیون هیچ حمایتی از ما نکرده و هیچ تیزری در اختیار ما قرار نداده با این حال ما فروش خوبی داشته‌ایم.




تحلیل تند یک رسانه اصلاح‌طلب بر “مسخره‌باز”ی که یک تنه در برابر تهیه‌کننده حاکمیتی “بلیت‌خر” ایستاده ⇐ تدوین نهایی مشکل دارد وگرنه از “هشتگ” و “آینه بغل” جلو می‌زد!/ به‌منظور “تخدیر” و نه “تغییر” به نوستالژی پناه برده!!/تکرار قاب‌ها و كلوزآپ‌های دلربا، آزار‌دهنده است/بزرگ‌ترين مشكل از فيلمنامه و قبل‌تر از آن از ايده و فقدان دال مركزي براي اين همه كولاژ است

سینماروزان: “مسخره باز” از تازه‌ترین فیلمهای اکران شده در سینماهاست که فروش قابل قبولی داشته و یک‌تنه توانسته دربرابر فیلمی حاکمیتی که تهیه‌کننده‌اش سعی داشته با خرید بلیت فله‌ای، آمار فروشش را بالا ببرد، بایستد.

روزنامه اصلاح‌طلب “اعتماد” در تحلیلی تند بر این فیلم، هم نوستالژی‌بازی کارگردان را شماتت کرده و هم تکرار مکررات دامنگیر فیلم را.

متن تحلیل “اعتماد” را بخوانید:

بازگشت به نوستالژي و امر نوستالژيك آنتي‌تزي است در برابر وضعيت {اكنون}. سوژه نوستالژي‌باز يا با وضعيت اكنون‌اش مشكل دارد و يا اينكه به لحاظ آبجكتيويتي در بند گذشته موهوم مانده است؛ كه البته آن‌ هم بي‌فهم وضعيت عيني سوژه و نسبتش با تكنولوژي‌هاي قدرتي كه بر او سيطره دارند، نمي‌توان فهم كرد. رجوع به امر نوستالژي از هر سو كه باشد، عملي منفعلانه نسبت به وضعيت موجود است؛ به اين معنا كه سوژه هم با وضعيت موجود مشكل دارد و هم اينكه در خود توان تغيير نمي‌بيند و يا ميل به رهايي ندارد. در غياب اين توان و ميل، سوژه به امر نوستالژي نه براي {تغيير} بلكه براي تخدير پناه مي‌برد. از ديگر سو دنياي جديد تكنولوژيك رجوع به امر نوستالژيك را هم دگرگون كرده است. يعني اگر مثلا مردم 100 سال پيش با مردمان 700 سال پيش و قبل‌تر، نوستالژي‌هاي مشترك بسياري داشتند دنياي اكنون به‌ دليل ازدياد توليد محتوا و شتاب گرفتن زمان، فواصل امور نوستالژيك را بسيار كوتاه كرده است؛ به ‌همين دليل «همايون غني‌زاده» كه به ‌نظر مي‌رسد از اكنون زماني و جغرافيايي در اولين فيلمش و پيش‌تر از آن در نمايشش (مي‌سي‌سي‌پي نشسته مي‌ميرد) گريزان است؛ هم «كازابلانكايي» را كه 80 سال پيش ساخته شده است نوستالژيك مي‌داند و هم «لئون» كه 25 سال پيش. البته اين دو تنها مواد خام كارگردان تئاتر فيلم‌باز نيست؛ «سوئيني‌تاد»، «كيل‌بيل»، «شاينينگ» و «هزاردستان» هم ديگر مواد خام و نه پخته‌اي هستند كه غني‌زاده در كشكول مسخره‌باز مي‌ريزد؛ همه آثاري كه هر فيلم‌بازي در ابتداي راه با اين اسامي آشنا مي‌شود و اگر اين راه را هم ادامه دهد احتمالا به اين نتيجه مي‌رسد كه با شاهكارهايي هم طرف نبوده است!

كل داستان «مسخره‌باز» در آرايشگاهي كه در لامكان و لازمان است مي‌گذرد، انگار غني‌زاده بيش از همه چيز ميل به چالش كشيدن بي‌جهت خود را دارد، شايد به‌ همين دليل است كه ماشين، هواپيما و يك لشكر آدم را در نمايشش روي سن تالار وحدت مي‌آورد و وقتي به سينما مي‌رسد، اصرار دارد كه در يك لوكيشن بماند و تمام ذهنياتش را به ميانجي جلوه‌هاي بصري به عينيات تبديل كند. نيمچه داستان فيلم در همان مواجهه اول لو مي‌رود و با همان كليشه هميشگي «ريشه در كودكي‌اش دارد» قصد توجيه شدن دارد.

قاب‌ها و كلوزآپ‌ها ابتدا دلربا به سبك فانتزي‌هاي خوش‌ساخت غربي جلوه مي‌كند اما بعد از تكرار و هي تكرار بي‌آنكه در خدمت چيزي باشد تنها آزار‌دهنده مي‌شود مانند هورت كشيدن‌هاي مدام كاركترها كه جز كول‌بازي، توجيه ديگري ندارد. فارغ از اينها بزرگ‌ترين مشكل فيلم از فيلمنامه و حتي قبل‌تر از آن در ايده و فقدان دال(راهنما) مركزي براي اين همه كولاژ، نيمچه داستان اصلي و يكي دو پيرنگ است (كه هيچ‌كدام نه خود را پيش مي‌برند و نه در خدمت كليت فيلم است). دنياي واقعي- فانتزي بيروني و دنياي درون شخصيت اصلي و ارجاعات نوستالژيكش هيچ انسجام و كاركردي جز خلق قاب‌هاي قشنگ ندارد.

با همه اينها فيلم غني‌زاده يكي از خيرالموجودين امسال سينمايي ايران است كه نه به سينماي تجربي بلكه به سينماي تجاري و به اصطلاح بدنه مي‌تواند كمك كند.
زمان اولين اجراي «مي‌سي‌سي‌پي..» يكي از دوستان كه ميل مبهمي به تئاترهاي لوكس دارد، بارها به ديدن اين نمايش رفت. از قضا چندي پيش علت را جويا شدم، صادقانه جواب داد كه پخش آن موزيك‌هاي جذاب در آن حجم صدا و با آن دكوپاژ در تالار وحدت برايش بسيار لذت‌بخش بوده است. مسخره‌باز هم با كمي تغيير ادامه همان تئاتر لوكس و طبقه مثلا متوسط پسند غني‌زاده است. اين فيلم اگر در تدوين نهايي مي‌توانست با اگوي(من تقلبی) خودش مبارزه كند و ميل به حفظ تمام سكانس‌ها را از بين ببرد، تصوير و موسيقي كشش‌داري روي پرده عرضه مي‌كرد (با بليت‌هايي ارزان‌تر از نمايش مي‌سي‌سي‌پي البته) و توده‌هايي كه خوراك سينمايي‌شان در اين چند سال «هشتگ» و «آيينه بغل» شده را با سينمايي استاندارد، چشم‌نواز و زحمت‌ كشيده مواجه مي‌كرد. “مسخره‌باز” وراي اين، مازادي براي سينما و مشخصا سينماي ايران ندارد. اين كولاژكاري‌ها كه خلاف فيلم غني‌زاده كاركردي هم داشته‌اند بسيار پيش‌تر در سينماي جهان به خاطره تبديل شدند و براي كساني كه اندكي با سينما آشنا هستند چيز تازه‌اي نيست.




انتقاد پروانه معصومی از فقدان عفت کلام در محصولات سمعی-بصری⇐چه معنی دارد که در یک سریال تلویزیونی، زن به شوهرش بگوید: تو غلط کردی!!؟

سینماروزان: اینکه هنرمندان دور از تلویزیون به نقدهای تند و تیز از این رسانه بپردازند چندان عجیب نیست ولی اینکه بازیگرانی مثل پروانه معصومی که در همه این سالها مشغول بازی در سریالهای مختلف تلویزیون بوده‌اند به‌صراحت به انتقاد از آن بپردازند عجیب است.

پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگویی مرتبط با چرایی درجه‌بندی محصولات سینمایی و تلویزیونی به “کیهان” اظهار داشت: اگر دقت کنید در برخی از فیلم‌ها و سریالها چیزی به اسم عفت کلام وجود ندارد؛ بنده در یکی از شبکه‌های پربیننده تلویزیون سریالی را تماشا می‌کردم که زن به شوهرش می‌گفت: تو غلط کردی! تو نمی‌فهمی!» من تعجب می‌کنم که از تلویزیون این مسائل مطرح می‌شود.

وی با‌ اشاره به قید محدودیت سنی در محصولات نمایشی، گفت: وقتی قید محدودیت سنی مطرح می‌شود، دیگر آزاد می‌شوند هر کاری دلشان می‌خواهد انجام بدهند؛ ضمن اینکه وقتی محدودیت سنی در جایی قید می‌شود، افراد بیشتری برای دیدن فیلم علاقه نشان می‌دهند؛ چون معمولا افراد به چیزهایی که منع می‌شوند، رغبت بیشتری نشان می‌دهند.

این بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: به‌نظرم باید ابتدا فرهنگ‌سازی شود که خانواده‌ها محدودیت سنی را در تماشای فیلم‌ها رعایت کنند. چون وقتی کودک و نوجوان پای فیلم‌های ضدفرهنگی می‌نشینند، تحت تأثیر قرار می‌گیرد و این مسائل می‌تواند به فرهنگ جامعه لطمه بزند.




پرسش‌های “کیهان” از شهردار تهران درباره مستندی که تولید کرده⇐چرا در فیلمی که بنا بوده درباره معماری باشد به تعریف و تمجید از دوران طاغوت پرداخته‌اید؟/چرا به تطهیر عصر ستم‌شاهی پرداخته‌اید و مردمان آن دوره را غرق در تفریح نشان داده‌اید؟/آیا فردی همچون پیروز حناچی که امروز در قامت شهردار پایتخت ایران اسلامی باید پرچمدار ارزش‌های انقلاب و اسلام باشد دلباخته عصر تاریک و سیاه طاغوت است؟؟؟

سینماروزان: به هنگام معرفی فیلم “زمستان است” به تهیه‌کنندگی پیروز حناچی شهردار تهران به‌عنوان بهترین مستند جشن خانه سینما کم نبودند مخاطبانی که این انتخاب را کاملا سیاسی و درجهت قصد قربت روسای خانه به شهردار و احتمالا افزودن بر دامنه ساختمانهای تحت اختیار این نهاد قلمداد کردند!؟

به دنبال رونمایی این مستند در موزه سینما، روزنامه اصولگرای “کیهان” در گفتگو با یک فعال رسانه‌ای، پرسشهایی متعدد درباره مضمون این مستند طرح کرده است.

متن محتوای “کیهان” را بخوانید:

یک منتقد سینما، مستند تهیه شده توسط شهردار تهران را در مسیر تبلیغ دوران سیاه پهلوی توصیف کرد.

امیر حسین جوانشیر در گفت‌وگو با کیهان گفت: می‌دانید که آیین رونمایی از مستند «زمستان است» در سالن سینماتوگراف موزه سینما برگزار شد. این مستند به کارگردانی مهرداد زاهدیان و تهیه‌کنندگی پیروز حناچی شهردار فعلی تهران با روایتگری منوچهر انور «نویسنده و مجری سابق بی‌بی‌سی فارسی» به بهانه بررسی معماری یکی از خیابان‌های قدیمی ‌تهران‌گریزهای فراوانی زده به اتفاقات تاریخی خیابان لاله‌زار و همانند فلاش بک‌های مستند «چنارستان» آن را دست‌مایه و بهانه تعریف و تمجید از دوران سیاه طاغوت قرار داده و در این مسیر هم آنچنان افراطی و جانبدارانه عمل نموده که در اثنای اکران این اثر گاهی مخاطب فراموش می‌کند موضوع و تم اصلی فیلم مبحث معماری است!

جوانشیر افزود: فیلم به شکلی کاملاًً مغرضانه، سیاست‌زده و البته جهت‌دار به گل و بلبل نشان‌دادن و به تعبیری تطهیر عصر ستم شاهی پرداخته و لاله‌زار را به مانند بهشتی در پایتخت و مردمان آن دوره را غرق در تفریح و عیش و نوش و فارغ از همه مشکلات به تصویر کشیده؛ خیابانی که سراسر سینماها و کافه و هتل و رستوران با مغازه‌های لاکچری و برندهای معروف و پاتوق روشنفکران و هنرمندان و.‌….. توصیف شده و سعی در ایجاد حس افسوس و حسرت آن روزگاران گذشته دارد!

وی با بیان اینکه؛ اسم باغ لاله‌زار از زمان فتحعلی شاه قاجار بر سر زبان‌ها بود و خیابان لاله‌زار هم بعد از سفر ناصرالدین‌شاه قاجار به فرنگ و به دستور وی به سبک خیابان شانزلیزه پاریس ساخته شده گفت: لاله‌زار به نمادی از تجدد خواهی و مدرنیته فرمایشی در عصر قاجار بدل گشت و حتی ساختمان‌هایش هم به سبک و معماری خاص خیابان شانزلیزه بنا نهاده شد و سنبلی از غربزدگی آن دوران و وادادگی فرهنگی به‌حساب می‌آید.
این منتقد افزود: در چند سکانس از این مستند نیز کوشیده شده با بیان قلدری‌های دارودسته شعبان جعفری و مبارزه آنان با گروه‌های چپ آن دوران و طرح بحث ترور احمد دهقان نماینده مجلس و مدیر مسئول مجله «تهران مصور» توسط عوامل حزب توده در لاله‌زار، به‌گونه‌ای گروه‌های چپ و روسیه را در نقطه مقابل با تجددخواهان و روشنفکران غربگرا به مخاطب نشان دهد!

جوانشیر با اشاره به نام مستند نیز بیان کرد: نکته قابل توجه و تأمل این فیلم تاریخچه بعد از انقلاب خیابان لاله‌زار است که آن را همچون نام این مستند که برگرفته از هدف اصلی سازنده آن است، مانند فضای زمستان سردی به تصویر می‌کشد! در صورتی که لاله‌زار بعد از انقلاب به بورس لوازم الکتریکی، برقی و لوستر و یکی از خیابان‌های تجاری شلوغ و پررفت و آمد تبدیل شد و فضای سالم کسب و کار به دور از آن مراکز فساد و فحشای قبل از انقلاب روحی پاک و سرزنده در کالبد این خیابان بد نام سابق دمید که البته و متأسفانه در این مستند هیچ اشاره‌ای به آن نشده است و با عینک خوش بینی و به دور از بیان همه حقایق و تاریخچه غیرقابل انکار آن خیابان، فقط به تحریف گذشته پرداخته شد!

وی ادامه داد: حال بعد از بحث زدودن نام شهدا از بعضی از خیابان‌های تهران و حواشی مراسم روز تهران و انتخاب غلط مکان آن و تعاریف کذایی شهردار تهران از تاریخچه کاخ گلستان و محیط پیرامونی آن، این سؤال جدی قابل طرح است که چرا باید شخصی چون پیروز حناچی دغدغه این را داشته باشد که چهره‌ای پاک و شاد و مفرح از تهران قبل از انقلاب در قاب تصویر به مردم نشان دهد؟ چرا فردی چون حناچی که امروز در قامت شهردار پایتخت ایران اسلامی باید پرچمدار ارزش‌های انقلاب و اسلام باشد این‌گونه دلباخته عصر تاریک و سیاه طاغوت و معماری غربی به‌جای معماری ایرانی و اسلامی به‌نظر می‌آید؟




تزلزل موقعیت جعفری‌جلوه؟؟⇐ورود پژمان لشکری‌پور به حلقه مدیریتی شبکه دو؟!

سینماروزان: پیشتر از تغییر و تحولات در حلقه مدیریتی شبکه دوم سیما و جایگزینی یک نواصولگرا با محمدرضا جعفری‌جلوه نوشتیم.(اینجا را بخوانید)

حالا خبر رسیده که در اولین گام از تغییرات متوجه این شبکه، پژمان لشکری‌پور گزینه‌ای جدیست برای انتصاب بر مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما.

بعد از استعفای جواد حاتمی از مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دو در ابتدای زمستان سال قبل، این حمیدرضا دیبایی قائم‌مقام شبکه و از نزدیکان سالیان جلوه بود که سرپرستی گروه فیلم و سریال را هم برعهده گرفته و تاکنون نیز این مسئولیت دوم را برعهده داشته است.

پژمان لشکری‌پور که در دولت دوم محمود احمدی‌نژاد و در زمان مدیریت احمد میرعلایی بر فارابی، تا معاونت فرهنگی-پژوهشی فارابی پیش رفته بود در سالهای اخیر هیچ مسئولیت ارگانی نداشته ولی اخیرا چندین بار در فصل تازه برنامه “هفت” حاضر شده و دست‌اندرکاران نواصولگرای برنامه اصرار عجیبی داشته‌اند که از وی به‌عنوان تهیه‌کننده سینما نام ببرند؛ درحالی‌که نامبرده هیچ تجربه تهیه‌کنندگی مشهودی در سینمای بلند نداشته است!

جعفری‌جلوه هموست که در بدو روی کار آمدن دولت اول حسن روحانی به‌جای میرعلایی، بر صدر فارابی نشست و البته دیبایی را هم همراه خود به فارابی برد. حالا یکی از نیروهای میرعلایی یعنی لشکری‌پور در فارابی گزینه‌ای جدی شده برای ورود به شبکه دو و جایگزینی با دیبایی!

باید منتظر روزهای آتی ماند و دید بالاخره مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما به لشکری‌پور خواهد رسید؟؟ و در صورت تحقق این امر آیا لشکری‌پور خواهد توانست بهبودی ایجاد کند در کارنامه سریال‌سازی این شبکه؟؟؟




این اظهارات شجاع نوری هیچ ربطی ندارد به همکاری با کارگردان “قصر شیرین” در محفل موسوم به جهانی؟؟⇐”در جستجوی فریده” انتخاب خوبی برای اسکار نبود/”متری شش و نیم” هم حرف تازه ای نداشت و اورجینالیته پایینی داشت/اگر من بودم “قصرشیرین” را برای اسکار انتخاب میکردم!!

سینماروزان: علیرضا شجاع نوری خواهرزاده آیت الله حائری شیرازی فقید که اخیرا برای بازی در نقش “سلمان” هم انتخاب شده به تازگی و به واسطه سوابق دهه شصتی در عرصه بین الملل فارابی و تامین فیلم خارجی برای سیما اظهاراتی کرده درباره انتخاب نماینده ایرانی اسکار2020.

شجاع نوری که جزو مدیران محفل موسوم به جهانی(؟) فجر به دبیری رضا میرکریمی بوده در گفتگو با “خبر آنلاین” از فیلم “قصرشیرین”میرکریمی به عنوان بهترین گزینه برای معرفی به اسکار نام برده است!

شجاع نوری درباره انتخاب یک مستند بعنوان نماینده ایرانی اسکار گفت: من این فیلم “در جستجوی فریده” را چندین بار دیده‌ام. شاید من اگر در آن جمع بودم آن را انتخاب نمی‌کردم. اگر می خواهیم بگوییم که مستند است. یک وقت ممکن است که می خواهیم اسمش را به عنوان مستند بلند نکنیم و بگوییم داستانی است که اتفاقا آدم‌ها خودشان نقش خودشان را بازی کرده‌اند، که این «در جستجوی فریده» به خصوص این ظرفیت را دارد، چون ساختار دراماتیک یک فیلم داستانی را دارد.

شجاع نوری ادامه داد: شاید من توصیه می کردم که “در جستجوی فریده” در بین مستندها شرکت کند و یک ظرفیت در مستندها داشته باشیم و شاید ما بتوانیم در یک سال هم اسکار بهترین فیلم خارجی و هم مستند را بگیریم و ان‌شالله یک سالی فیلم کوتاه هم بفرستیم.

خواهرزاده آیت الله محی الدین حائری شیرازی افزود: البته من «متری شش ونیم» را هم به اسکار معرفی نمی کردم به لحاظ این که حرف تازه ای نداشت و واقعا اورجینالیته پایینی داشت. البته من نمی‌خواهم تحلیل فنی کنم ولی این فیلم چیز جدیدی نداشت و ضمن اینکه خیلی دیالوگ‌محور بود. شاید در بین این فیلم‌ها «قصر شیرین» انتخاب من می‌شد.

شجاع نوری خاطرنشان ساخت: اما الان که «در جستجوی فریده» رفته است من اگر بودم صدای مستندش را درنمی‌آوردم و همین‌طوری آن را شرکت می‌دادم و اجازه اکران برایش می گرفتم. شاید یک درصد الان وقت آفرینش یک شگفتی برای سینمای ایران توسط آکادمیسین‌های اسکار باشد و بخواهند به این بدهند. فقط تنها امیدم این است که این اتفاق بیفتد.




روایت داریوش ارجمند از پشت صحنه اتفاقات «آدم برفی»

سینماروزان: داریوش ارجمند بازیگری که این شبها «ستایش3» را روی آنتن دارد و همچنان میخواهد با تکیه کلامهای «افتاد» و «ببین» در این سریال برای خود مخاطب دست و پا کند به تازگی روی آنتن شبکه نسیم به شرح اتفاقاتی از «آدم برفی» و همکاری با اکبر عبدی پرداخت.

داریوش ارجمند در برنامه «چهل تیکه» شبکه نسیم و درحالی که هرازگاه حین گفته هایش از تکیه کلام «ببین» استفاده میکرد با اشاره به همکاری با اکبر عبدی در کمدی «آدم برفی» گفت: داوود میرباقری بهم گفته بود که میخواهم پیشنهاد بازی در یک فیلم مبتذل را بهت بدهم و بعد هم فیلمنامه «آدم برفی» را برایم فرستاد و جالب است که میرباقری بالای فیلمنامه آدم برفی نوشته بود دلم به حال مالک اشتر میسوزد.

ارجمند با اشاره به اینکه اصلی ترین نگرانیش از «آدم برفی» بازی در برابر اکبر عبدی بوده ادامه داد: وقتی با عبدی بازی میکنید 50 درصد بازنده‌اید!! آن هم اکبر عبدی که در «آدم برفی» زن شده بود.

ارجمند افزود: نگران بودم که در یک فیلم طنز با عبدی بازی کنم و حتی همسرم هم وقتی فهمید ابراز نگرانی کرد ولی در نهایت اولین کسی که بهم تبریک گفت همین عبدی بود.

داریوش ارجمند پیرامون بازی با عبدی بیان داشت: تکان دهنده ترین سکانس «آدم برفی» هم در کنار عبدی رخ داد و آنجایی بود که عبدی در نقش «عباس» رو به من گفت تیغم بزن ولی سبیلامو پس بده!




واکنش شورای صنفی نمایش به خرید فله‌ای بلیت توسط صاحبان یک فیلم حاکمیتی⇐قطعا تخلف است و برخورد می‌کنیم!!

سینماروزان: انتشار گزارش‌هایی مختلف از خرید فله‌ای بلیت توسط صاحبان یک فیلم حاکمیتی روی پرده برای بالا بردن آمار فروش(اینجا و اینجا را بخوانید) با واکنش شورای صنفی نمایش مواجه شده است؛ شورا تأکید کرده است قطعا چنین اتفاقی، تخلف است و با متخلفان برخورد خواهد شد.

به گزارش سینماروزان غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش گفت:  اگر کف فروش فیلمی در سینمای سرگروهش ناگهان افزایش پیدا بکند و سینماهای دیگر فروش بسیار کمتری داشته باشند، قطعا تخلفی صورت گرفته و به تهیه‌کننده و پخش‌کننده تذکر داده می‌شود!

سخنگوی شورای صنفی نمایش به «ایلنا» گفت: کمتر تهیه‌کننده‌ای این قدرت را دارد به گونه‌ای بلیت بخرد که کف فروش را بالا نگه دارد و حتی اگر تهیه‌کننده‌ای این کار را بکند تاثیر چندانی در بالا رفتن کف فروش و حفظ فیلم در سرگروه ندارد.

سخنگوی شورای صنفی نمایش ادامه داد: هر هفته شورای صنفی نمایش کف فروش فیلم‌ها را در سرگروه سینمایی بررسی می‌کند اما این بررسی فقط مختص به یک سینما نیست و ما چند سینمای مختلف را از لحاظ فروش بررسی می‌کنیم. مثلا اگر برای فیلمی در یک سرگروه کف فروش 22 میلیون تومانی تعیین شده باشد این فیلم باید در آن هفته در سینمای سرگروه به فروش 22 میلیون تومانی رسیده باشد تا بتواند ادامه اکران بدهد.

وی افزود: در مرحله دوم حتی اگر کف فروش در سرگروه حفظ شده باشد ما میزان فروش سینمای سرگروه با چند سینمای دیگر مقایسه می‌کنیم تا تخلفی روی نداده باشد به طور مثال اگر مثلا سرگروه فیلمی، سینمای آزادی است و این سینما برای آن فیلم کف فروش را حفظ کرده باشد باید چند پردیس سینمایی دیگر فروش‌شان نزدیک به این سینما باشد. مثلا اگر سینمای آزادی در یک هفته دو میلیون تومان فروخته نمی‌تواند فروش همان فیلم در پردیس‌هایی همچون کوروش یا مگامال و یا زندگی هر کدام مثلا 300 میلیون تومان باشد.

فرجی با اشاره به اینکه در بررسی وضعیت فروش فیلم تعداد سالن‌ها و سانس‌ها نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد و مطابقت داده می‌شود، گفت: با این مقایسه اگر کف فروش فیلمی در سینمای سرگروهش ناگهان افزایش پیدا بکند و سینماهای دیگر فروش بسیار کمتری رخ داده باشد قطعا تخلفی صورت گرفته و به تهیه‌کننده و پخش‌کننده تذکر داده می‌شود.

وی ادامه داد:‌ به همین دلیل برای بالا نگه داشتن کف فروش یک فیلم به صورت مصنوعی نه تنها بلیت سینمای سرگروه بلکه باید بلیت چند سینمای دیگر در چند روز خریداری شود که چنین کاری از لحاظ اقتصادی، عقلانی نیست و تهیه‌کنندگان نیز کمتر قدرت به یک چنین امری دارند و حتی اگر نیز رخ بدهد ما آن را بررسی می‌کنیم و به عنوان تخلف با آن برخورد می‌کنیم.




تناقضات حاکم بر سینما از منظر یک روزنامه‌نگار فرهنگی⇐وقتی بازیگر یک فیلم حاکمیتی، فیلمهای ورزشش با لباس چسبان را منتشر می‌کند کسی چیزی نمی‌گوید ولی وقتی یک بازیگر درجه سه در یک اکران خصوص،لباسهایی می‌پوشد که مورد تایید نیست، یک‌باره همه انتقاد میکنند!!/ بعد از کلی داد و بیداد که چرا همین اندک بودجه فرهنگ و هنر را صرف جشنواره‌های بی‌خاصیت کرده‌اید، تازه می‌آیند و دبیرش را عوض می‌کنند و حتی در تعویض دبیر هم مراقبند که سیستم پوتین-مدودوف را رعایت کنند!!/با پولهای مشکوک و کثیف فیلم می‌سازند و نه تنها طرد نمیشوند که از سوی مدیریت سینما، تقدیر هم می‌شوند!!/حتی ترانسفر گروه‌های تئاتری و سینمایی هم انحصاری و رانتی شده و اگر بخواهید بروید کانادا باید فلان شخص متنفذ را ببینید و بخواهید بروید فرانسه باید بهمان خانم را ببینید!!/همچنان در به روی پاشنه گرانی بازیگر می‌چرخد تا گلزارها(!) سرسبز بمانند؟!/بخش عمده سینما به یومیه‌شان هم محتاجند و  خانه سینما آنقدر پوستش کلفت شده که با وجود همه فریادها حتی به جواب دادن هم نیاز پیدا نمی‌کند!!

سینماروزان: تناقضات موجود در ساختار حاکم بر سینمای ایران آن قدر است که میشود از این تناقضات یک دائره المعارف هشت جلدی درآورد. مسأله آنجاست که در بخش عمده این سالها، فقدان مدیرانی آشنا به سینما و دلسوز به حال اهالی سینما موجب شده سینمای ایران از حل اصلی‌ترین مشکلات صنفی‌اش بازبماند و کماکان و با به کار گماردن مدیران بی‌ربط به سینما بر مصدر امور این سیکل معیوب ادامه دارد.

کیوان امجدیان از روزنامه نگاران فرهنگی در یادداشتی با عنوان «این همه گفت ننویس و آخر نوشتم» پاره‌ای از این تناقضات را مرور کرده است.

متن یادداشت کیوان امجدیان را بخوانید:

 یکی از رفقا می گفت این همه اتفاق در حوزه فرهنگ و هنر می‌افتد چرا دیگر چیزی نمی‌نویسی؟

 نمی نویسم… چون دیگر انگیزه اش نیست. چون می‌دانم که دارم فکر و کاغذ و جوهر هدر می‌دهم (من هنوز با خودنویس مینویسم)! نمینویسم چون هر طرف را که نگاه می کنی میبینی فقط وسط یک بازی بی‌نمکی که داری بیخود و بیجهت برای برد و باخت یکی دیگر جر میزنی…

اصلا چطور است که یکباره روی موضوعی تمرکز میشود و بقیه موارد رها میشوند؟ چطور وقتی فلان خانم بازیگر {فیلم حاکمیتی} هرروز فیلمهای ورزشش را  با لباس چسبان توی خانه اش ضبط می کند و می‌گذارد توی صفحه شخصی‌اش کسی هیچ نمی‌گوید…

وقتی فلان سینماگر در خارج از کشور فیلم می سازد و توی فیلمش صحنه صریح جنسی وجود دارد کسی ککش نمی گزد و دهها مورد دیگر…

آنوقت چطور است که وقتی یک بازیگر درجه دو و سه در یک مراسم افتتاح اکران خصوصی یا هر چیز دیگر لباسهایی می‌پوشد که مورد تایید عرف و شرع نیست  یکباره همه تمرکز می‌کنند و انتقاد و اعتراض و…

 قرار است ماجرایی پس آن اتفاق بیفتد؟ یا فلان شخص یا شرکت حواسش را جمع کند؟ یا…

 این اعتراض و انتقاد نه این که چیز بدی باشد، اتفاقاً خوب است که قانون رعایت شود اما انتقاد در این شرایط کمی عجیب است؟

در شرایطی که چندنفر با پول های مشکوک و کثیف و ثروت افسانه ای شان که معلوم نیست از کجا به دست آمده فیلم می‌سازند که هیچ، تشویق هم میشوند و حضرات بین المللی سینمای ما این فیلم ساختن را مبارک هم میدانند و تازه فقط به فیلم ساختن ختم نمیشود؛ حالا همان حضرات حتی بعضی جشنواره‌های مهم فرهنگی را هم خط دهی می کنند و  اخیراً هم شنیده‌ام که یکی از آنها با بعضی افراد مهم و تاثیرگذار شریک شده و دیگر حاشیه امن هم برای خودش ساخته و…

وقتی کل سینما دست  ده پانزده نفری است که سالهاست سینما را می چرخانند و مدام از این دست به آن دست می کنند…

وقتی اصلا فرهنگ و هنر برای دولت اهمیتی ندارد و رها شده است به حال خودش…

وقتی از این طرف اگر بخواهی فیلم بسازی تعداد بازیگر ها کم است و از آن طرف هیچ جوانی نمی‌تواند وارد حصار و محدوده بازیگری و سوپراستار شدن شود و هیچ مدیریتی برای حل این مشکل وجود ندارد.

وقتی همچنان در به روی این پاشنه می‌چرخد تا گلزارها سرسبز بمانند… وقتی اهالی سینما تقسیم شده‌اند به دو دسته بسیار متمول  و فقیر و کم درآمد که برای یومیه شان هم محتاجند.

 وقتی از آن طرف هیچ تلاش و قصدی برای اصلاح این وضعیت وجود ندارد!

وقتی خانه سینما آنقدر پوستش کلفت شده که با وجود همه فریاد ها حتی به جواب دادن هم نیاز پیدا نمی کند.

 وقتی بعد از کلی داد و بیداد و انتقاد مردم و رسانه‌ها که چرا همین اندک بودجه و پول فرهنگ و هنر را هم به واسطه جشنواره‌های بی‌خاصیت هدر می‌دهید تازه می آیند و دبیرش را عوض می کنند. و حتی در تعویض دبیر هم مراقبند که سیستم پوتین_ مدودوف را رعایت کنند.

 وقتی چند سوپراستار مرتبط با مافیا آنقدر وضعشان خوب است که در اروپا زندگی می‌کنند و  فقط برای کار و پول درآوردن به ایران می‌آیند والباقی جوانان تحصیل‌کرده، بیکارند و خیلی که زرنگ باشند با پول توجیبی دو تا تئاتر کار می‌کنند…

وقتی عالیجنابان مافیا که از کنار اهالی سینما و له شدن بسیاری از سینماگران به ثروت‌های افسانه‌ای رسیده اند نه تنها مواخذه نمیشوند که مرجعیت هم  پیدا کرده و حتی به مرجعیت هم بسنده نکرده اند و دستور هم میدهند؛ پدرخوانده هایی که مدام فریاد می زنند که مثلاً قیمت بلیت را بالا یا پایین ببرید و…

این وسط دیگر جای چه نقدی هست؟

وقتی اوضاع طوری شده است که حتی ترانسفر گروه‌های تئاتری و سینمایی هم انحصاری و رانتی شده و اگر بخواهید بروید کانادا باید فلان شخص متنفذ را ببینید، بخواهید بروید فرانسه باید بهمان خانم را ببینید و… 

 وقتی در پارتی های هنرمندان وابسته به مافیا و سفارت ها انواع و اقسام اتفاق های عجیب می‌افتد و کسی هم اهمیتی نمی‌دهد.

 وقتی اوضاع به این شکل غریب شده است از چه می شود نوشت؟

می خواهی چه بنویسی؟

 اصلاً دستت می رود به نوشتن؟

 بنویسی که تهش استعداد و نبوغ بعضیها شکوفه  بزند و ماحصلش بشود لباس های فرم و متحد الشکل برای بازیگران؟

تازه اصلا به فرض هم که نوشتی، اصلاحی که در کار نیست هیچ، تازه بعد از سالها کار کردن باید منتظر عقوبت نوشته هایت باشی و بنشینی گوشه خانه و هیچ‌کس سراغی از تو نگیرد که با این اوضاع خراب، زندگی ات؟  یومیه ات؟

 اصلا دیگر شک ندارم که اگر بنویسی مغضوب می‌شوی. با دست خودت هم حالت را خراب میکنی و هم آینده ات را.

چه کار داری به این کارها؟ به‌به و چه‌چه‌ات را بگو و کار بگیر از فلان جشنواره و اداره و ارگان و نهاد!!

تعریف و تمجیدت را بکن و دست آخر پولت را بگذار توی جیبت و خستگیت را هم توی هلند در بیاور!! خودت را خسته نکن. مغزت خسته، قلبت بیمار و جیبت همیشه خالی خواهد بود. ننویس.




در دورانی که فارابی همچنان اصرار دارد به صرف بودجه برای برگزاری جشنواره کودک⇐حوزه هنری عزم کرده برای راه‌اندازی دومین سینمای مخصوص کودکان

سینماروزان: هرچقدر که رسانه‌ها از خلأ ارتباطی میان جشنواره کودک و جریان اکران فیلمهای کودک میگویند همچنان فارابی به عنوان مهمترین زیرمجموعه سازمان سینمایی اصرار دارد بر صرف هزینه برای برگزاری جشنواره کودک بدون آن که حواسش باشد با بودجه یک سال این جشنواره میتوان لااقل یک پردیس جذاب برای کودکان ساخت.

در این اوضاع اینکه یک نهاد حاکمیتی دیگر نظیر حوزه هنری تلاش میکند در کنار بازسازی سینماهای پرتعدادش، پیشقدم شود برای راه اندازی سینماهای مخصوص کودک، قابل توجه است.

حوزه هنری از طریق موسسه بهمن سبز از زیرمجموعه‌های خود سال گذشته پردیس ساحل اصفهان را با دو سالن مخصوص کودکان افتتاح کرد تا در تمام ایام سال فضایی متفاوت برای فیلم دیدن توسط کودکان فراهم باشد و به تازگی هم تصمیم گرفته هزینه کند برای ساختن سینمای تخصصی کودک در ارومیه.

 رئیس حوزه هنری آذربایجان غربی با تاکید بر احداث پردیس سینمایی ارومیه در محل سینما آزادی این شهرستان و تبدیل آن به شش سالن سینمایی مجزا گفت: یکی از سالن‌های پردیس سینمایی ارومیه با آخرین امکانات موجود به صورت حرفه‌ای به سینمای کودک اختصاص دارد.

احد هوشمند قره‌باغ افزود: فضاسازی محیط سینما کودک بر اساس معیارهای دنیای کودکان، صندلی‌های ویژه کودک، در کنار امکانات رفاهی و اکران فیلم‌های سینمایی کودکان با سیستم‌های صوتی و تصویری به روز جهان، خاطرات خوش و به یادماندنی را در این محیط برای کودکان و والدینشان برجا می‌گذارد.

وی ادامه داد: سینمای کودک در ارومیه با همکاری حوزه هنری آذربایجان غربی، سازمان سینمایی و موسسه بهمن سبز حوزه هنری و همچنین موسسه سینما شهر در نیمه اول سال آینده به بهره‌برداری می‌رسد و کودکان می‌توانند از این امکانات بهره‌مند شوند.

به گفته وی سینما کودک یکی از مهم‌ترین، سودآورترین و پرمخاطب‌ترین بخش‌های سینما در جهان است که تولید سالانه صدها فیلم در کشورهای مختلف به این حوزه اختصاص دارد و علاوه بر زیبایی‌ها و معیارهای خاص خود، بسیاری از حکومت‌ها در کشورهای مختلف جهان در راستای تربیت نسل آینده جامعه بر روی این بخش از تولیدات سینمایی سرمایه‌گذاری‌های ویژه‌ای را انجام می‌دهند.

وی با بیان اینکه  پردیس سینمایی ارومیه در محل سینما آزادی ساخته خواهد شد، افزود: راه‌اندازی سیستم صوتی دالبی و استفاده از صندلی های vip در سالن اصلی و ساخت نخستین سالن سینمایی تخصصی کودک شمال‌غرب کشور در این پردیس از جمله اقدامات خواهد بود.

رئیس حوزه هنری افزود: پیش‌بینی می‌شود پردیس سینمایی آزادی ارومیه تا اردیبهشت ماه ۹۹ به بهره‌برداری برسد، این پردیس دارای ۶ سالن سینما و ۹۰۰ صندلی خواهد بود.




تهیه کننده “روزگار جوانی” هم از خجالت “ستایش” درآمد و هم از خجالت “ترور خاموش”!

سینماروزان: بازپخش مجموعه هایی نظیر “روزگار جوانی” از شبکه آیفیلم همزمان با روی آنتن رفتن سریالهایی مانند “ستایش3” و “ترور خاموش” فرصتی مناسب را فراهم کرده تا عیار کارهای قدیمی نسبت به کارهای جدید سنجیده شود.

اصغر توسلی تهیه کننده “روزگار جوانی” و “مزد ترس” با اشاره به افت کیفی سریال سازی به “جام جم” گفت: تهیه کننده است که به کار تفکر میدهد و موجب میشود کار بهتر پیش میرود. در دو دهه قبل این مقوله خیلی درستتر بود. یادم نمیرود که “مزد ترس” را با دوربین 16میلیمتری ساختیم چون ویدیو هنوز نبود.

توسلی ادامه داد: “مزد ترس” با آن شرایط تولید و امکانات را بگذارید کنار “ترور خاموش” که این روزها روی آنتن است تا متوجه شوید که چقدر متفاوت هستند!!

این تهیه کننده با نقد ملودرام سازی سالهای اخیر گفت: اصلا “خانه سبز” را کنار “ستایش” بگذارید. اصلا قابل مقایسه نیستند. نه فقط در قصه بلکه در بازیها و صحنه آرایی و همه چیزهای دیگر.

اصفر توسلی خاطرنشان ساخت: با امکانات سی چهل سال پیش کلی سریال تاثیرگذار ساخته شد چون قواعد رعایت میشد. در همان “روزگار جوانی” قواعد داستان نویسی درست رعایت شده بود و بازیگرها بازی زائد نداشتند. در آن دوران برنامه سازی و سریال سازی طبق چارچوب و قانون رسانه انجام میشد ولی حالا…