1

رسانه متبوع دانشگاه آزاد مطرح کرد⇐ برخلاف تبلیغات دولتی، سینمای ایران در شش ماهه اول امسال، ریزش یک میلیونی مخاطب را تجربه کرده!/در پاییز امسال هم، سینماها با ریزش بیشتر از یک میلیونی مخاطب، مواجه بوده‌اند/مسئولان، کاهش مخاطب سینماها را به‌‌ کیفیت پایین فیلم‌‌ها نسبت می‌‌دهند درحالی‌که تهیه‌کنندگان برای نجات گیشه‌ها به سراغ تولید کمدی‌های مبتذل رفته‌اند!!!

سینماروزان: نمی‌دانیم چه دلیلی هست برای آماردهی گاه و بیگاه مدیریت دولتی سینما درباره فروش فیلمها و بالیدن به خود بابت بالا رفتن رقم کمی فروش؟؟ وقتی قیمت بلیت سینما افزایش می‌یابد معلوم است که آمار کلی فروش هم ارتقا می‌یابد و اینکه مدیران در باد این افزایش فروش بخوابند، خودفریبی است.

روزنامه متبوع دانشگاه آزاد “فرهیختگان” در گزارشی با مقایسه میزان مخاطبان سینماها در دو سال۹۸ و ۹۷ از ریزش میلیونی مخاطب در سال جدید گفته.

متن گزارش “فرهیختگان” را بخوانید:

طبق آماری که سامانه جامع فروش سینمای ایران ارائه کرده، در 6 ماه نخست امسال، چیزی حدود 180 میلیارد تومان، فروش گیشه سینماهای سراسر کشور بوده است. این میزان فروش با 15 میلیون و 650 هزار مخاطب محقق شده است. اما اگر فقط به آمار فروش فیلم نگاه کنیم و این رقم فروش با آمار 6 ماه اول سال 97 مقایسه شود که حدود 145 میلیارد تومان بوده است؛ به‌‌نظر می‌‌رسد فروش تا حدود 30 میلیارد تومان بهتر شده است. این در حالی است که تعداد مخاطبان 6 ماه نخست سال 97، بیشتر از یک‌‌ میلیون نفر به نسبت امسال بالاتر بوده است.

به‌‌عبارت ساده‌‌تر، سینمای ایران طی 6 ماه اول امسال با آنکه به‌‌لحاظ ریالی، بیشتر از سال گذشته فروخته، اما یک ‌‌میلیون مخاطب کمتر از سال گذشته دارد. این هشداری است برای سازندگان فیلم‌‌ها که دلخوش به آمار فروش، از رکوردهایی سخن می‌‌گویند که توسط آنها شکسته شده، اما شاخص مهم این رکوردها، میزان فروشی است که به میمنت افزایش 20 تا 25 درصدی سالانه بلیت به‌‌دست آمده است.

فروش بالای سینماها، به سپری تبدیل شده که اجازه دیده شدن واقعی صورت مساله را نمی‌‌دهد و امروز به‌‌جای اینکه نگران کاهش تعداد مخاطبان سینما باشیم، سرخوشانه از ارتقای فروش سینمای امسال به نسبت سالیان قبل سخن گفته می‌‌شود. با نگاهی به وضعیت فروش 40 روز ابتدای فصل پاییز، شاهد ادامه همین رویه افت مخاطبان سینما هستیم.

به گواهی بلیت‌‌های فروخته شده در 40 روز ابتدایی پاییز، تعداد مخاطبان امسال حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر نسبت به مدت مشابه در سال ۹۷ کاهش یافته است. این در‌‌حالی است که سال گذشته نسبت روزهای اکرانی که در ماه محرم و صفر بود هم بیشتر از امسال بود. با این حال براساس بالا رفتن قیمت بلیت سینماها، شاهد این هستیم که افت فروش آنچنان نبوده است و تنها در حدود پنج میلیارد تومان فروش بلیت کم شده است.

وقتی صحبت از کاهش تعداد مخاطب سینما می‌‌شود، برخی مسئولان ذهن‌‌ها را به‌‌سمت کیفیت پایین فیلم‌‌ها می‌‌برند، در‌‌حالی‌‌که سیاستگذاری‌‌ها و مهندسی معقول اکران، نیمه ‌‌دوم این پارامتر است که آن را کامل کرده و می‌‌تواند وضعیت استقبال مخاطبان از فیلم‌ها را از این اوضاع نگران‌‌کننده، خارج کند.در چنین شرایطی است که تهیه‌‌کنندگان برای نجات وضعیت سینمای بی‌مخاطب سراغ کمدی‌‌های گاه مبتذل می‌‌روند تا به‌‌قول خودشان بتوانند به چرخه فروش در سالن‌‌های سینمایی رونق ببخشند.




ادعای علی نصیریان درباره حضور شعبان بی‌مخ برای تماشای تئاتری از بهرام بیضایی!!!

سینماروزان: علی نصیریان که این روزها فانتزی “مسخره‌باز” را روی پرده دارد به تازگی مدعی حضور شعبان جعفری در شب اجرای تئاتری از بهرام بیضایی شده است!!

نصیریان با اشاره به آشنایی‌اش با شعبان جعفری به “اندیشه پویا” گفت: شعبان جعفری را من از جوانی می‌شناختم. سر سه‌راه بوذرجمهری یک کله‌پزی بود که شعبان هر روز صبح آنجا صبحانه می‌خورد و من می‌دیدمش. یک سری از بچه‌لات‌های طرف‌های شهر نو و گمرک و مولوی هم توی مدرسه پیرنیا بودند و یادم هست که شعبان می‌آمد و مدرسه و برای نوچه‌هایش نمره می‌گرفت. این‌ قدر این مدرسه اوضاعش خراب بود که به آن می‌گفتند دانشکده.

نصیریان ادامه داد: بعدها شعبان خیلی عوض شد. زورخانه‌ای تاسیس کرد و با سران رفت‌وآمد کرد و سر و لباسش را درست کرد و انگار که انتلکتوئل شده بود.

علی نصیریان با اشاره با حضور شعبان در اجرای “پهلوان اکبر می‌میرد” نوشته بهرام بیضایی و با کارگردانی عباس جوانمرد در ابتدای دهه چهل گفت: سنگلج در جنوب خیابان پارکشهر بود و زورخانه شعبان در شمالش و این بود که او یک شب من و انتظامی و خیلی از هنرمندان دیگر را دعوت کرد برویم زورخانه و برنامه‌شان را ببینیم. بعدش یک شب همه‌شان آمدند سنگلج برای دیدن “تئاتر پهلوان‌اکبر می‌میرد”. راستش ما دیگر بعد از بیست‌وهشتم مرداد کار سیاسی را کنار گذاشته بودیم و سیاسی نبودیم و هم و غم مان کار هنری بود.




“یک کامیون غروب” با پژمان بازغی و روشنک گرامی+پوستر

سینماروزان: پوستر فیلم “یک کامیون غروب” سومین فیلم ابوالفضل صفاری رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان “یک کامیون” غروب به نویسندگی سجاد افشاریان و کارگردانی ابوالفضل صفاری ساخته شده و پوسترش توسط محمد روح الامین طراحی شده است.

این اثر سینمایی اکران خود را از شنبه در گروه هنر و تجربه آغاز کرده است.

پژمان بازغی، نادرفلاح، روشنک گرامی، سامان صفاری، خسرو بامداد، منظر لشگری پور، مسعود مهرگان، محمدصادق یزدانی، سیدضیاء مدیر طاهری، مرتضی نسیم سبحان، محمد جباری، مهردادمهرکیش، میترا شیرکوند، امیررضا وزیری، محمدرضا اسکندری و مرحوم حسن رشیدقامت در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

یک کامیون غروب
یک کامیون غروب




گزارش رسانه اصلاح‌طلب از تلاش نافرجام فریدون گله برای ساخت دو فیلم⇐ یکی قسمت دوم “کندو” و دیگری فیلمی درباره دفاع مقدس!!

سینماروزان: سی‌ام مهرماه چهاردهمین سالمرگ فریدون گله بود؛ فیلمسازی که آثاری همچون “دشنه”، “کافر”، “زیر پوست شب” و “کندو” را در سینمای پیش از انقلاب ساخته بود ولی تلاشهایش برای فیلمسازی در دوران بعد از پیروزی انقلاب به نتیجه نرسید. او تمایل زیادی داشت که در اواخر دهه هفتاد و با باز شدن فضای سیاسی، مجددا فیلمسازی کند ولی نتوانست.

روزنامه اصلاح‌طلب “اعتماد” با اشاره به تلاشهای ناکام فریدون گله برای فیلمسازی بعد از انقلاب نوشت: چندين فيلمنامه آماده كرده بود و علاقه‌مند بود كه در شرايط سياسي و اجتماعي سال‌هاي پاياني دهه ۷۰ فضايي ايجاد شود كه او بتواند دوباره پشت دوربين برود. بنابراين پس از مدتي به تهران آمد و دفتري در شهرك غرب اجاره كرد و ياران قديم و جديد جمع شدند. داوود رشيدي، عليرضا زرين‌دست، داريوش ارجمند و حميد مجتهدي، فيلمبردار قديمي‌اش آمدند. پس از ۲۰ سال او به جريان افتاده بود و جوان‌ها دور او را گرفته بودند.

این رسانه با اشاره به فیلمنامه‌های در دستورکار گله ادامه داد: فریدون گله در اوايل سال ۸۰ سه فيلمنامه به ارشاد ارايه داد كه يكي از آنها ادامه‌اي بود بر فيلم “كندو” و ديگري در مورد دفاع مقدس و حواشي جنگ و يك سناريوي اجتماعي كه بسيار دقيق و مبتني بر شرايط همان سال‌ها نوشته شده بود.

“اعتماد” افزود: اوايل تابستان ۸۴ شنيده شد كه طرحي از گله در مرحله پيش‌توليد است و زرين‌دست و داريوش ارجمند و داوود رشيدي با او قرارداد بستند و همه اميدوارانه به اميد جديدترين نمايش فيلم جديد فريدون گله در جشنواره آن سال بودند. با این حال مهرماه ۸۴ در سفري به ويلاي كوچكش در متل‌قو با چهره داغان و درهم ريخته گله مواجه شدیم.او به‌ شدت از شرايط و از كج‌انديش‌هايي كه در مورد اسم او در ارشاد هست و سناريوهايش به بايگاني رفته بودند ناراحت بود. هيچ‌كس جواب او را نمي‌داد!! و در نهایت‌ ديدار بعدي با جسم بي‌جان فريدون گله در غسالخانه بهشت زهرا بود.




سنگ تمام جواد نوروزبیگی-که دو فیلم مختلف را با حمایت رنجکشان تولید میکند-برای این سرمایه‌گذار چندفیلمه⇐از افرادي که براي سينما زحمت مي‌کشند، تقدير کنيم!!/رنجکشان، سينما را شروع کرده است و به درستي ادامه مي‌دهد!!/همه به فکر بازگشت سرمایه‌اند ولی رنجکشان از فیلم خوب صحبت می‌کند!!!/اگر رنجکشان نبود فیلم کیمیایی ساخته نمی‌شد!!

سینماروزان: محمدصادق رنجکشان از جمله سرمایه‌گذاران جدیدالورود به سینماست که در مدت کوتاه حضورش در سینما چندین پروژه مختلف را حمایت کرده و به همین خاطر به سرمایه‌گذار چندفیلمه شهره شده.

رنجکشان این روزها نیز همزمان سه پروژه “خون شد”مسعود کیمیایی، “عنکبوت”ابراهیم ایرج‌زاد و “شنای پروانه”محمد کارت را در مسیر تولید دارد و عجبا که تهیه‌کنندگی دو پروژه اول را همزمان با هم جواد نوروزبیگی برعهده گرفته(!!) و تهیه‌کننده پروژه سوم هم رسول صدرعاملی از شرکای فیلمیران است!!

نوروزبیگی که زمانی با حمایت بانک پاسارگاد چند فیلم و ازجمله “…دیه گو مارادونا”، “اعترافات ذهن خطرناک من” و “بهمن” را تولید کرده بود و زمانی دیگر با حمایت یکی از آقازادگان صنف جواهرفروشان فیلم “سلام بمبئی” را تهیه کرده بود حالا به حمایت از سرمایه‌گذار چندفیلمه‌ای پرداخته که حمایتی مستقیم دارد از تولید دو فیلم تازه ایشان!!

جواد نوروزبيگي درباره سرمايه‌گذار ساخت فيلم اخير مسعود کيميايي با نام “خون شد” به “شرق” گفت: آقاي محمدصادق رنجکشان ازجمله افرادي است که در يک سال اخير حواشي بسياري حول چرايي و چگونگي حضورش در سينما ايجاد شد. اما در اين مدت همه ما متوجه شديم که او يکي از علاقه‌مندان سينما خصوصا سينماي اجتماعي است.

نوروزبیگی ادامه داد: همه ما که در سينما کار مي‌کنيم مي‌دانيم که بسياري از سرمايه‌گذاران به دنبال بازگشت سريع سرمايه‌شان هستند و اکثر آنها بعد از حضور در مقام سرمايه‌گذار به سراغ فيلم کمدي مي‌روند و خواهان همکاري با بازيگران مشخصي هستند که برگشت سرمايه‌شان را تا حد زيادي تضمين کنند. اما آقاي رنجکشان از فيلم خوب صحبت مي‌کند و کيفيت است که برايش اولويت دارد. او انتخاب مي‌کند و اين کار را با وسواس انجام مي‌دهد. اگر حضور آقاي رنجکشان نبود، قطعا فيلم «خون شد»کیمیایی ساخته نمي‌شد. او در اين مدت از بسياري از فيلم‌سازان نسل جوان حمايت کرده و مهم‌تر از آن اين است که سينماي اجتماعي را حمايت مي‌کند.

نوروزبيگي در‌ ادامه تعریف و تمجیدهای خود از رنجکشان اظهار داشت: به نظرم بهتر است به جاي مطرح‌کردن حرف‌هاي تکراري از افرادي که براي سينما زحمت مي‌کشند، تقدير کنيم. يا اگر از آنها سپاسگزاري نمي‌کنيم، دست‌کم ناسزا نگوييم و سکوت کنيم. همه کساني که من را مي‌شناسند مي‌دانند اعتقاد و باوري دارم و تا صحت مسئله‌اي به خودم ثابت نشود به راحتي آن را نمي‌پذيرم. مدتي است کنار آقاي رنجکشان هستم و موضوع شبهه‌داري نديدم. به‌راحتي تهمت‌زدن کار پسنديده‌اي نيست. يک‌سال‌ونيم از ورود آقاي رنجکشان به سينما گذشته است. حاصل اين حرف‌ها چه شد؟ آقاي رنجکشان فيلم نساخته؟ دادگاهي شد؟ او در حال طي‌کردن مسيرش است. او ديگر ميهمان نيست. همکارمان شده. سينما را شروع کرده است و به درستي ادامه مي‌دهد.




ابوالقاسم طالبی همزمان با روی آنتن رفتن “آقای رییس جمهور” اظهار داشت⇐مشکل ما، هاشمی عدالت طلب نماز جمعه نبود! مشکل ما، هاشمی مک فارلین بود/ خاتمی ابدا روزنامه نگار نبود و فقط نماینده امام در یک روزنامه بود!/منوچهر محمدی به شرط جذب تیم تولید حرفه ای، پروانه ساخت”آقای رییس جمهور” را صادر کرد ولی تلویزیون نزدیک به بیست سال فیلم را آرشیو کرد!/اگر یک فیلم از آن طرف فقط یک سال توقیف شود، کلی سروصدا میکنند ولی فیلم من بیست سال توقیف بود و حتی نویسنده روزنامه کیهان هم، فیلم را زیر سوال برد!/”یتیم خانه ایران” را از جشنواره بیرون کشیدم چون دبیرش دوتابعیتی بود و یک دوتابعیتی را هم مشاورش کرده بود!/در تمام تظاهراتهای بعد از انتخابات 88، با چفیه داخل سبزها بودم و تا مرا میدیدند علیه صداوسیما شعار میدادند!!/اگر سفارت انگلیس از فیلم شما خوشش بیاید هم در داخل جایزه میگیرد و هم در خارج ولی امان از وقتی که خیانتهای انگلیس را بازگو کنید…/بچه های دهه شصت فهمیده اند که نه خیلی از دکترها سواد دارند و نه بسیاری از آیت الله ها!/چطور میشود فردی متهم باشد و در زندان به سر ببرد ولی تشکیلاتش مشغول به کار باشد و همچنان فیلم و سریال تولید کند؟؟/اوج از تولید سریالم درباره مفاسد اقتصادی حمایت نکرد !!

سینماروزان: همزمان با پخش فیلم سالها در محاق “آقای رییس جمهور” از رسانه ملی، ابوالقاسم طالبی کارگردان این فیلم نیز در گفتگویی تلویزیونی به بیان پاره ای از دیدگاه هایش هم نسبت به این فیلم و هم نسبت به اوضاع سیاسی-اجتماعی ایران پرداخت.

به گزارش سینماروزان ابوالقاسم طالبی در چرایی ساخت “آقای رییس جمهور” گفت: اتفاقات دولت دوم هاشمی جرقه تولید را زد. مشکل ما هاشمی عدالت طلب نماز جمعه نبود. مشکل ما هاشمی مک فارلین بود. برخلاف تصوراتی که شخصیت اصلی “آقای رییس جمهور” را مشابه رییس اصلاحات میدانند باید بگویم خاتمی ابدا روزنامه نگار نبود و فقط نماینده امام در کیهان بود. هر آنچه در دل هاشمی بود به صورت عملی در دولت خاتمی تجلی یافت! یکی از نمودهای عینی این ماجرا همراهی دختر هاشمی با خاتمی بود. در همان زمان بود که امام را گذاشتند در موزه و رییس اصلاحات را کردند بت!!
طالبی ادامه داد: سیف الله داد معاون سینمایی وقت فیلمنامه را خواند و ازم پرسید واقعا میخواهی بسازی؟ و وقتی اصرارم را دید گفت پس برو بساز. به دنبال وی منوچهر محمدی منوچهر محمدی صدور پروانه ساخت “آقای رییس جمهور” را منوط کرد به جذب تیم تولید حرفه ای و با هزار زحمت فیلم را ساختیم ولی در اکران دچار فیلمسوزی شد و تلویزیون هم با وجود خرید رایت فیلم بیست سال فیلم را آرشیو کرد!!

طالبی افزود: وقتی وارد پیش تولید شدیم یک دفعه در سینما پیچید که میخواهند فیلمی علیه خاتمی بسازند و همین برایمان کلی حاشیه ساز شد. تلویزیون بیست سال بود رایتش را خریده بود و هرگاه گفتیم چرا پخش نمیکنید میگفتند به رییس جمهور برمیخورد. امیدوارم حالا که پخش شده به روحانی برنخورد.

ابوالقاسم طالبی با اشاره به تناقضات جریان موسوم به روشنفکر گفت: اگر یک فیلم از آن طرف فقط یک سال توقیف شود کلی سروصدا میکنند ولی فیلم من بیست سال توقیف بود و حتی نویسنده روزنامه کیهان هم وقتی برای مصاحبه آمد همان ابتدا فیلم را زیر سوال برد!

این کارگردان با انتقاد از محافل سینمایی گفت: وقتی مدیر جشنواره ات دوتابعیتی شود معلوم است که نمیشود در جشنواره شرکت کرد. خودم “یتیم خانه ایران” را از جشنواره بیرون کشیدم چون مدیرش دوتابعیتی بود و یک دوتابعیتی را هم مشاورش کرده بود!! اگر سفارت انگلیس از فیلم شما خوشش بیاید هم در داخل جایزه میگیرد و هم در خارج ولی امان از وقتی که خیانتهای انگلیس را بازگو کنید. بیزنس جشنواره ای اخیرا به فیلم کوتاه هم رخنه کرده و هرچه فیلم چرک و ضد ایرانی است در جشنواره های خارجی بر صدر می نشانند.
طالبی درباره ساخت “قلاده های طلا” بیان داشت: در تمام تظاهراتهای بعد از انتخابات 88 با چفیه داخل سبزها بودم و تا مرا میدیدند علیه صداوسیما شعار میدادند ولی به شخص خودم توهین نکردند.

اینکه با گذر زمان طالبی فیلم “آقای رییس جمهور” را کهنه میداند یا نه موضوع پرسش بعدی از وی بود. به گزارش سینماروزان ابوالقاسم طالبی در این باره گفت: فضا عوض شده و جامعه رشد یافته تر شده است. بچه های دهه شصت فهمیده اند که نه خیلی از دکترها سواد دارند و نه بسیاری از آیت الله ها! البته فراموش نکنیم خیلی از کنشهای امروز را ماهواره ها هدایت میکنند و مخاطبان حتی نماز جمعه را از ماهواره رصد میکنند چون به آن طرف اعتماد ایجاد شده.

طالبی با اشاره به مفاسد اقتصادی اخیر گفت: چطور میشود فردی متهم باشد و در زندان به سر ببرد ولی تشکیلاتش مشغول به کار رسانه ای باشد و همچنان فیلم و سریال تولید کند؟؟
طالبی درباره تولید سریال الف ویژه “طلاق” برای رسانه ملی گفت: سریالی میسازم درباره مفاسد اقتصادی بخصوص که عزراییل با استیدی کم دنبالم است پس تا قبل مرگ باید حتما این سریال را بسازم. اول بنا بود این سریال را برای شبکه خانگی بسازم ولی نشد و به دنبالش اوج قرار گذاشت پای کار بیاید که نیامد و حمایت نکرد و مجبور شدم با سیمافیلم کار کنم.




انتقاد اسکندر کوتی از علی انصاریان!!

سینماروزان: اسکندر کوتی از گزارشگران قدیمی فوتبال از واسپاری اجرای برنامه به افرادی همچون علی انصاریان، انتقاد کرده است.

اغلب گویندگان و مجریان قدیمی تلویزیون از ورود بی‌ضابطه چهره‌ها به حیطه اجرا گلایه می‌کنند با این حال همچنان حامیان مالی برنامه‌ها، اصرار دارند به استفاده از چنین چهره‌هایی برای اجرا.

به تازگی اسکندر کوتی گزارشگر قدیمی فوتبال هم به انتقاد از اجرای چهره‌ها در تلویزیون پرداخته.

کوتی که مدتهاست به غیر از رادیو در تلویزیون حضور نداشته با انتقاد از اجرای چهره های ورزشی به “جام جم” گفت: استفاده از ورزشکارانی مانند علی انصاریان در حیطه اجرا کار درستی نیست چون هر کس باید در حیطه خود کار کند. یک مجری به قدری گویندگی کرده که زیر و بم میکروفن را می‌شناسد ولی در حال حاضر هر کسی که چهره شده را بعنوان مجری انتخاب میکنند.

اسکندر کوتی ادامه داد: مجری باید حرفه ای باشد که از پس اجرا برآید. اینکه چهره ها را مجری میکنند درست نیست و دلیل این انتخاب ها هم فقط و فقط حامیان مالی هستند.




واکنش حسین فرحبخش به توییت رییس سینما⇐خیلی بد است که صاحبان ۷ سرگروه برای کل اکران تصمیم می‌گیرند/سانسی کردن اکران فیلمها در پردیسها، خیانتی بزرگ در حق سینما بوده!/اوضاع اکران در شهرستانها به‌مراتب بدتر از تهران است چون در یک سالن، روزی ۵ فیلم نشان می‌دهند!!/در بلبشوی اکران، فیلمهای ضعیف لگدمال شده‌اند و فیلمهای متوسط هم به‌خاطر محدودیتها، نابود می‌شوند!/کسی که صاحب سینماست و به شورای صنفی نمایش می‌آید نباید هیچ منافعی در پخش و تولید داشته باشد!!/افق اصلاح نظام‌نامه اکران باید کمک به بهبود اکران آثار متوسط باشد

سینماروزان: توییت حسین انتظامی رییس سازمان مبنی بر لزوم اصلاحات در نظام‌نامه اکران با واکنش حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما مواجه شد.

حسین فرحبخش با تائید نظر انتظامی برای ایجاد اصلاحات در نظام‌نامه اکران به مرور برخی از مهمترین مشکلات نظام‌نامه فعلی اکران پرداخته است.

حسین فرحبخش به “جام جم” گفت: اینکه در نظام‌نامه اکران، هفت سرگروه را برای نمایش فیلم‌های سینمایی تعیین کرده‌اند و هفت نفر برای اکران کل آثار تصمیم می‌گیرند خیلی بد است. یکی از خیانتهایی که در نظام‌نامه اکران کرده‌اند و سالهاست که اعمال میشود، سانسی کردن فیلمهاست که هم خیانتی بزرگ به سینماست و هم به فیلمها و در درازمدت سینما را نابود میکند. متاسفانه برخی سودجویان در پردیسهای سینمایی، این سانسی کردن را عاملی میکنند که به برخی از فیلمها روزی فقط دو سانس دهند تا فیلمهای رفقای خود را به روزی ده سانس برسند؛ در حالیکه تمام فیلمها باید حداقل روزی شش سانس داشته باشند و به طور پیوسته دو هفته روی پرده باشند و اگر فروش نکرد تعویض شوند.

این تهیه کننده درباره پیشنهاد خود برای بهبود اوضاع اکران اظهار داشت: باید یک مجموعه ۱۵تایی برای اکران فیلمها قرارداد ببندند و این مجموعه در مدت دوهفته فیلم را به صورت فول سانس اکران کند و اگر فروش، خوب بود، اکران ادامه یابد.

تهیه‌کننده “کما” و “آواز قو” خاطرنشان ساخت: افق اصلاح نظام‌نامه اکران باید حمایت از فیلمهای متوسط باشد چون هیچ حمایتی نمیتوان از فیلم ضعیف کرد جز اینکه جلوی تولیدش را گرفت! این فیلم متوسط است که اگر نظام‌نامه اکران درست تدوین شود، اکران موفقتری خواهد داشت.

حسین فرحبخش در انتقاد از اوضاع فعلی اکران بیان داشت: الان وضعیت اکران چطور است؟ در بلبشوی اکران، فیلمهای ضعیف که لگدمال هستند، فیلمهای قوی که میفروشند و فیلمهای متوسط بخاطر محدودیتها کاملا نابود میشوند.

فرحبخش افزود: وضع اکران در شهرستانها به مراتب بدتر از تهران است چون یک سالن سینما از صبح تا شب، پنج فیلم نشان میدهد یعنی هر فیلم فقط یک سانس و این، فاجعه است در حالیکه این سینماها باید حداقل هر فیلم را یک هفته اکران کنند و اگر نفروخت جایگزین کنند.

کارگردان “زندگی خصوصی” و “مستانه” خاطرنشان ساخت: کسی که صاحب سینماست و به شورای صنفی نمایش میآید نباید هیچ منافعی در پخش و تولید داشته باشد و تا این منفعت‌طلبی باشد اوضاع اصلاح نخواهد شد.




فرار رو به جلوی “هفت” برای رهایی از پاسخگویی به گافهای متعدد؟!

سینماروزان: فصل تازه برنامه سینمایی “هفت” به لحاظ کیفیت، در زمره انتقادبرانگیزترین فصول این برنامه است. کمبود نیروهای مجرب سینمایی-رسانه ای در هسته تولید این برنامه موجب شده مدام گافهایی مختلف در این برنامه روی دهد. گافهایی که از معرفی یک نیروی تولید به عنوان تهیه کننده سینما تا طرح ادعایی مبنی بر جایزه بری “خانه پدری” از جشنواره فجر(!) تا انتشار توام با اغلاط املایی محتوای برنامه در کانال رسمی برنامه را شامل میشود.

تازه ترین مناقشه حول این برنامه بر سر بیانیه ای صورت گرفته که از سوی سازمان سینمایی و در تشریح روند دریافت مجوز “خانه پدری” منتشر شده است. سازمان سینمایی در بیانیه ای با نقد اظهارات ارائه شده درباره این فیلم در برنامه “هفت” به صراحت از بلامانع اعلام شدن نمایش فیلم در جلسه ۹۰/۹/۷  شورای پروانه نمایش یعنی مقارن دولت دوم احمدی نژاد پرده برداشت.

دست اندرکاران “هفت” متعاقب این بیانیه، در اطلاعیه ای متقابل بی کمترین اشاره ای به ادعای نادرست کارشناس(!) برنامه شان در جایزه بری “خانه پدری” از جشنواره فجر و بی کمترین اشاره به اینکه اولین بار نمایش این فیلم توسط شورای مستقر در سازمان سینمایی دولت مهرورزی بلامانع تشخیص داده شده است، خواستار این شده اند که رییس سازمان بجای بیانیه دادن در برنامه زنده حاضر شود!!

اینکه گردانندگان “هفت” از انتظامی خواسته اند به جای مکتوب و مستند کردن حرفهایش به “هفت” برود مثل این است که یکی هم پیدا شود و به گردانندگان “هفت” بگوید چه نیازی است به صرف کلی هزینه برای ارائه برنامه عمدتا شفاهی تان به صورت تصویری؟ فایل صوتی حرفها را در کانالتان بگذارید و تمام.

همان طور که گردانندگان “هفت” خود را مختار میدانند که در اوضاع بغرنج اقتصادی حاکم بر رسانه ملی، بودجه ای دراختیار گیرند برای تولید یک برنامه تصویری باید این اختیار را برای رییس سینما هم قائل باشند که  مختار باشد به چگونگی ارایه نظراتش! بخصوص که در پیاده کردن صحبتهای مهمانان برنامه “هفت” و ارائه آنها در کانال این برنامه عموما اغلاطی املایی به چشم میخورد که طبیعتا واهمه هر مهمانی نسبت به حضور را موجب خواهد شد و طبیعتا اگر این مهمان، یک منصب فرهنگی هم داشته باشد این واهمه بیشتر هم خواهد شد. فقط تصور کنید که مهمانی در “هفت” اخیر از “اغماض” سخن رانده و در برگردان متنی، همین واژه را با “قاف” در کانال برنامه قرار داده اند!!

از اینها گذشته حسین انتظامی به واسطه سوابق رسانه ایش از همان ابتدای حضورش در سازمان سینمایی مانیفست رسانه ای خویش را منتشر نمود. برطبق این مانیفست که در سایت سازمان هم موجود است تمام خبرنگاران میتوانند بلااستثناء هر سوالی که از رییس یا زیرمجموعه های سازمان دارند را به صورت شفاف برای روابط عمومی ارسال کنند تا طبق پروتکل اعلامی حداکثر در 6 ساعت اداری به سوالات پاسخ داده شود. روندی که طی این مدت اجرا شده و مصاحبه های متعددی از رییس سازمان و مدیران منتشر شده و حضور آنها را نیز در برنامه های مختلف تلویزیونی از برنامه صبحگاهی شبکه سه تا برنامه شامگاهی شبکه خبر را رقم زده است.

پس چرا دست اندرکاران “هفت” هم به مانند دیگر فعالان رسانه ای اگر سوال یا سوالاتی از انتظامی دارند منطبق با همین مانیفست پیش نمیروند؟؟ آیا “هفت” تافته جدابافته است یا اصلا دست اندرکاران “هفت” از وجود چنین مانیفستی بی خبرند؟؟




ادعای شگفت‌انگیز مشاور جشنواره کوتاهی که تا قبل از ورود به انجمن، هیچ سابقه مشهود فیلمسازی نداشته⇐مردمی کردن فیلم کوتاه به فاجعه‌ای ختم می‌شود که سال های بعد اثرش را خواهیم دید!!

سینماروزان: اینکه در سینمای ایران مدام افرادی بدون سابقه مشهود سینمایی مناصب مدیریتی را اشغال می‌کنند یک طرف قضیه است و اینکه همین افراد بی‌عقبه سعی می‌کنند بعد از ورود به سینما، تصورات ابتر ذهنی خود را در محافل رسمی با صدای بلند جار بزنند، طرف دوم ماجراست.

اینکه آرش عباسی مشاور جشنواره فیلم کوتاه با کدام عقبه در فیلم و سینما به‌مجرد حضور صادق موسوی در انجمن وارد انجمن سینمای جوان شده بر ما نامعلوم است ولی اینکه ایشان نشست خبری جشنواره فیلم کوتاه را مجالی می‌کند برای طرح ادعاهایی که حتی رییس‌اش هم جرات تایید آنها را ندارد جای سوال دارد.

آرش عباسی فرموده است: فیلمساز کوتاه فیلمش را برای مخاطب عام نمی‌سازد و مردمی کردن فیلم کوتاه اشتباه فاحشی است که در چند وقت اخیر اتفاق افتاده است. در یکی دو سال گذشته اکران فیلم کوتاه سیاست قابل نقدی است که این موضوع را از جانب خودم می گویم. بحث اقتصادی و مردمی کردن فیلم کوتاه به فاجعه‌ای ختم می شود که سال های بعد اثرش را خواهیم دید.

عجیب نیست؟؟ در حالی که تلاش اغلب سینماگران کوتاه، پیدا کردن مجالی برای دیده شدن آثار است و اساسا از همین رهگذر است که جشنواره‌ای با نام کوتاه با بودجه هنگفت دولتی برگزار می‌شود آن وقت مشاور جشنواره کوتاه مدعی فاجعه‌بار بودن مردمی کردن فیلم کوتاه است!

اگر مردم نباید فیلم کوتاه، ببینند پس چرا فیلم کوتاه ساخته می‌شود و اصلا چرا انجمن سینمای جوان راه افتاده و اصلا چرا بودجه‌های هنگفت دولتی صرف دیوان‌سالاری انجمن می‌شود؟؟ آقای آرش عباسی به ما بگویند اگر بنای فیلم کوتاه، دیده شدن توسط مردم نیست چه اصراری است بر پابرجایی انجمن سینمای جوانی که در یک فقره و طبق شفاف‌سازی اخیر سازمان سینمایی بیش از ۳میلیارد فقط هزینه پشتیبانی‌اش شده!؟؟

به‌نظر می‌رسد نه تنها تلاش درست و اصولی برای مردمی کردن فیلم کوتاه، فاجعه‌بار نباشد بلکه فاجعه اصلی آنجاست که علیرغم همه هزینه‌ها برای تولید فیلم کوتاه، حتی مخاطبان پیگیر سینمای ایران هم حداقل شناختی از موفق‌ترین آثار کوتاه هم ندارند.

آیا بودجه‌های عمومی در اختیار انجمن سینمای جوان قرار میگیرد که صرفا سالانه تعدادی فیلم تولید شده و در جشنواره کوتاه به نمایش دربیاید و تمام؟؟؟ اگر هدف غایی، چنین است چه نیازی است به واسطه‌گری انجمن؟؟ میتوان با حداقل هزینه، اپلیکیشنی جامع طراحی کرد و و بدون اتلاف هزینه‌های میلیاردی برای پشتیبانی(!) و صرفا براساس سوابق افراد، بودجه تولید را توزیع کرد و خلاص. نمی‌شود؟؟؟




جنجالی‌ترین مدیر کل نظارت همه ادوار ارشاد؛ تنها دانشجوی سینمایی خط امام در روز اول تسخیر لانه جاسوسی!!+عکس

سینماروزان: هرچند در چهار دهه اخیر برخی عناصر درجه دوم تسخیر سفارت آمریکا به کمال لفت و لیس از آن ماجرا نائل آمده‌اند و تا توانسته‌اند از نمد آن ماجرا برای خود پروژه‌های نان و آب دار سینمایی و تلویزیونی جور کرده‌اند ولی شاید خیلی‌ها ندانند یکی از عناصر اصلی تسخیر سفارت کسی نبود جز حمید‌ خاکبازان !

به گزارش سینماروزان حمید خاکبازان تنها دانشجوی سینمایی خط امام بود که دقیقا از اولین روز و نخستین ساعات تسخیر سفارت در بطن ماجرا حضور داشت.

سالعا بعد از تسخیر سفارت، خاکبازان در دوران معاونت سینمایی عزت ضرغامی، مدیرکل نظارت و ارزشیابی شد و از همان ابتدای حضورش در این منصب به شدت در تقابل با بانیان سینمای گلخانه‌ای یعنی محمد بهشتی و اعوانش قرار گرفت!!

خاکبازان در نهایت به‌دلیل پای‌بندی سفت و سختی که بر اصول خود داشت توسط ضرغامی برکنار شد و به‌جایش حبیب کاسه‌ساز مدیر نظارت شد که البته از آن مرحوم هم به‌اندازه خاکبازان، خاطرات مختلف در اذهان سینماگران باقیست!

خاکبازان بعد از حذف از اداره نظارت هیچ گاه دیگر در سینما آفتابی نشد و در سالهای اخیر هم دور از هر منصب دولتی، گذران زندگی می‌کند.

حمید خاکبازان(نفر اول از راست)
حمید خاکبازان(نفر اول از راست)




کارگردان-تهیه‌کننده “اکسیدان” پروانه گرفتند+صدور پروانه تهیه‌کنندگی برای دستیار کارگردان “شهرزاد”

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با تولید دو فیلمنامه موافقت کرد.

منوچهر محمدی پروانه ساخت “چپ راست مستقیم” را به کارگردانی فرزندش حامد محمدی گرفته که به نظر میرسد یک کمدی-سیاسی باشد. منوچهر محمدی و فرزندش آخرین بار کمدی “اکسیدان” را تولید کردند که در زمره کمدی‌های پرفروش سالهای اخیر بوده است.

احمد کاوری هم پروانه ساخت “اوین” را گرفته به تهیه‌کنندگی آرش سجادی حسینی که علاوه بر سابقه سالها دستیاری کارگردان و از جمله دستیاری “شهرزاد” چندین فیلم ویدیویی هم تهیه کرده است.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

–“اوین” به تهیه‌کنندگی و نویسندگی آرش سجادی حسینی، کارگردانی احمد کاوری

— “چپ راست مستقیم” به تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی، کارگردانی و نویسندگی حامد محمدی




تهدید مدیران سیما از سوی جواد شمقدری⇐چرا ساخت آثار درباره اتفاقات ابتدای انقلاب حتی از ساخت فیلم‌ و سریال درباره صدر اسلام هم دشوارتر شده؟؟/انگار یک برنامه طراحی شده وجود دارد تا آثار نمایشی درباره ابتدای انقلاب ساخته نشود!!/در تولید سریال “انقلاب دوم” با موانع زیادی مواجه هستیم و برآورد نادرست مالی به‌شدت به کار ضربه زده!/چرا مدیران تلویزیون، این گونه سریال‌ها را در کنار مجموعه‌های روتینی می‌گذارند که در چند لوکیشن محدود آپارتمانی فیلمبرداری می‌شود؟/حتی معاونت سیما هم حاضر نیست با ما جلسه‌ای بگذارد!/ تولید “انقلاب دوم” را تا اطلاع ثانوی متوقف کرده‌ایم/امیدوارم قبل از اینکه حرف‌های اصلی‌ را در فضای رسانه‌ای بزنم مشکلات حل شود!!

سینماروزان: جواد شمقدری بعد از جدایی از ریاست سینمایی که در دوران مدیریت وی به اسکار رسید جز تلاش برای تولید سریال “انقلاب دوم/نفوذ” هیچ پروژه دیگری را پی نگرفت؛ با این حال روند تولید این سریال هم به دلیل مشکلات مالی آن قدر طولانی شده که نارضایتی شمقدری را موجب شده تا جایی که مدیران سازمان را تهدید به افشاگری کند.

جواد شمقدری به “جوان” گفت: در سریال “انقلاب دوم” که به ۹ ماهه ابتدایی پس از پیروزی انقلاب می‌پردازد با موانع زیادی مواجه هستم و کار دو ماهی است که به علت برآورد نادرست مالی متوقف مانده است. من هم برای جلوگیری از لطمه خوردن اثر و افت کیفیت سریال حاضر نیستم با بودجه کم کار کنم. این سریال یک کار سنگین تاریخی است و همه دست‌اندرکاران این حوزه می‌دانند که ساخت آثار این‌چنینی حتی از فیلم‌های تاریخی درباره صدر اسلام هم بسیار دشوارتر است. هر پلانی را که بخواهی بگیری باید همه اجزایش را خلق کنی؛ چراکه هیچ چیز وجود خارجی ندارد و فرآیند کار بسیار سخت و زمان‌بر است و هزینه‌های خودش را دارد.

شمقدری با نقد مدیران سیما گفت: مدیران تلویزیون، اما این سریال را در کنار مجموعه‌های روتین اجتماعی امروزی می‌گذارند که در چند لوکیشن محدود آپارتمانی و خیابانی فیلمبرداری می‌شود. امیدوارم مدیران تلویزیون در سیاست‌ها و تصمیمات خود تجدیدنظر کنند. این نوع سریال‌های الف تاریخی نیاز به پیش‌تولید سنگین دارند و طبیعی است وقتی برآورد‌ها کم باشد به پروژه ضربه میزند و کار به نتیجه نمی‌رسد. چاره‌ای نداشتم و مجبور بودم کار را متوقف کنم تا مگر آقایان بودجه لازم را در اختیار پروژه قرار دهند.

شمقدری افزود: به نظر می‌رسد یک برنامه طراحی شده وجود دارد -که البته نمی‌دانم اتاق فرمانده‌ای‌اش کجاست- تا آثار نمایشی درباره مقاطع به‌خصوص ابتدایی انقلاب ساخته نشود. مردم ما به‌خصوص نسل نوجوان و جوان فقط به شکل یک‌طرفه از شبکه معاند پیام دریافت می‌کنند. این شبکه‌ها انقلاب و شخصیت امام (ره) را تحریف می‌کنند و شبهه‌ای بزرگ را به وجود می‌آورند که اصلاً چرا انقلاب شده است، گویی ایرانیان به اشتباه انقلاب کرده‌اند. فکر می‌کنم عمدی در کار است تا میدان خالی باشد برای کسانی که روایت خودشان را ارائه می‌دهند، شبهه ایجاد می‌کنند و ارزش‌های بی‌نظیر انقلاب اسلامی را زیر سؤال می‌برند.

این کارگردان خاطرنشان ساخت: روزی که فیلمنامه این سریال تصویب شد من در برآورد خودم ۱۶ ماه فیلمبرداری را پیش‌بینی می‌کردم، اما متأسفانه تلویزیون اصرار داشت کار ۱۰ ماهه ساخته شود و تهیه‌کننده هم مجبور شد به این خواسته غیرمنطقی تن دهد. درحالی‌که از همان ابتدا معلوم بود نمی‌شود ۱۰ ماهه این پروژه را جمع کرد. الان هم پس از گذشت ۱۰ ماه توانسته‌ایم ۷۰ درصد این سریال را فیلمبرداری کنیم و امیدوارم تصمیم درستی گرفته شود تا بتوانیم کار را از سر بگیریم. این نوع پروژه‌ها مشکلات زیادی دارند و گلایه‌های جدی دارم در این خصوص. حتی معاونت سیما هم حاضر نیست با ما جلسه‌ای بگذارد. هرکسی مسئولیت را از خودش ساقط می‌کند و بر گردن دیگری می‌اندازد. من هم تا جایی سکوت می‌کنم و امیدوارم قبل از اینکه حرف‌های اصلیم را در فضای رسانه‌ای بزنم مشکلات حل شود.




برادران افراطی توجیه شدند؟؟⇐آغاز پیش‌فروش بلیت‌های کمدی “مطرب” با همکاری حوزه!

سینماروزان: چند روز قبل و بعد از حمله یک رسانه اصولگرا به کمدی “مطرب” بود که اکران این فیلم که بنا بود هشتم آبان ماه روی پرده برود به تعویق افتاد.

متعاقب این تعویق اکران نیز برخی دیگر از رسانه‌های اصولگرا به “مطرب” تاختند و بر طبل توقیف دائمی آن نواختند.

با این حال از ساعاتی قبل، پیش‌فروش اینترنتی این کمدی در سامانه مرجع بلیت‌فروشی آغاز شده و چند پردیس مختلف و ازجمله پردیس آزادی متعلق به حوزه(!!) مشغول بلیت‌فروشی برای “مطرب” هستند.

نخستین رسانه اصولگرایی که به “مطرب” حمله کرده بود این کمدی را حاوی یک دروغ بزرگ علیه جمهوری اسلامی دانسته بود و اکران “خانه پدری” را یک عملیات فریب دانسته بود برای روی پرده فرستادن “مطرب”.(اینجا را بخوانید)

دیگر رسانه‌های اصولگرا هم با انتقاد از فضای حاکم بر اثر و بخصوص شباهت بیش از حد گریم شخصیت اصلی با ابراهیم حامدی خواننده لس‌آنجلسی که اخیرا قطعه‌ای ضدجنگ خوانده، خواستار ممنوعیت نمایش این فیلم شده بودند.

حالا و با شروع فروش اینترنتی بلیتهای “مطرب” اساسی‌ترین پرسشی که شکل می‌گیرد واکنش اصولگرایان به اکران این فیلم است. آیا جماعت تندرو توجیه شده‌اند که با توجه به حمایت حوزه از “مطرب” و قرار دادن این فیلم -احتمالا بفروش- در سبد اکران سینماهای این نهاد، آنها نیز باید سکوت کنند تا این فیلم بدون دردسر روی پرده برود؟

اگر این فرض، درست باشد رییس سازمان سینمایی از این به بعد بیش از هر جای دیگر باید با روسای حوزه هنری هماهنگ باشد و بر سر اکران فیلم‌های مساله‌دار قبل از هر جای دیگر با آنها تعامل کند.

 

پیش فروش "مطرب" در پردیس آزادی حوزه
پیش فروش “مطرب” در پردیس آزادی حوزه

 




حبیب اسماعیلی با حمایت از پیشنهاد رییس سینما جهت اصلاح نظام‌نامه اکران بیان داشت⇐چرا با وجود سختگیری هنگام تولید، هیچ نظارتی بر اکران وجود ندارد؟؟/با نظام‌نامه فعلی اکران، بسیاری از آثار خصوصی حالا حالاها رنگ پرده را نمی‌بینند/هرکس زور بیشتر و سرمایه بیشتری دارد، حرف اول را در اکران می‌زند/اکثر سرگروه‌های امسال خودشان هم دفتر پخش دارند و هم سینمادارند؛ این می‌شود که بقیه سینماگران اصلا نتوانند کار کنند/سینماگران پای اصلاح نظام‌نامه اکران بایستند

سینماروزان: آشفتگی‌های اکران از تبعیض وافری که در توزیع سانس میان فیلمها وجود داشته تا خرید بلیت توسط تهیه‌کنندگان برخی آثار حاکمیتی برای بالا بردن جعلی آمار فروش، بالاخره با واکنش حسین انتظامی رییس سینما هم مواجه شد.

انتظامی در توییتی صریح با انتقاد از دیوان‌سالاری فسادزا در اکران که نتیجه‌اش ظلم به فیلمهای خوب است از صاحب‌نظران خواسته ایده‌های خود را برای اصلاح نظام‌نامه اکران ارائه دهند.

حبیب اسماعیلی پخش‌کننده باسابقه با مثبت‌ خواندن پیشنهاد اصلاح نظام‌نامه اکران که از سوی انتظامی طرح شده به “جام جم” گفت: حالا که انتظامی بحث اصلاح نظام نامه را مطرح کرده باید سینماگران هم پای آن بایستند تا مشکلات حل شود‌. با نظام‌نامه فعلی اکران، بسیاری از آثار خصوصی حالا حالاها رنگ پرده را نمی‌بینند یا مجبورند به اکران‌های نامناسب بسنده کنند.

اسماعیلی ادامه داد: اینکه مدام می‌گویند چرا کمدی اکران میشود برای این است که در نظام‌نامه فعلی هیج فکری برای تنوع ژانری و حمایت از فیلمهای اجتماعی شریف نشده است و به عناوین مختلف به این فیلمها برچسب میرنند تا از گردونه حذف شوند.

مدیر موسسه پخش رسانه فیلمسازان مولود در تشریح مشکلات امسال اکران گفت: اکثر سرگروه‌های امسال خودشان هم دفتر پخش دارند و هم سینمادارند؛ این می‌شود که سینماگران دیگر اصلا نتوانند کار کنند و بحث انحصار مطرح شود.

اسماعیلی افزود: متاسفانه هر سال بدتر از سال قبل است و با وجود اینکه قول حل مشکل میدهند ولی مشکلات اکران پابرجاست. چرا با وجود سختگیری هنگام تولید، هیچ نظارتی بر اکران وجود ندارد؟ و هرکس زور بیشتر و سرمایه بیشتری دارد، حرف اول را در اکران می‌زند و به تدریج فیلمهای خوب از گردونه خارج میشوند.

این تهیه‌کننده باتجربه تاکید کرد: شما وقتی به دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنید می‌بینید نظارت اصولی بر اکران موجب شده بود فیلمهای خوب جشنواره در اکران هم بهترین فروش را داشتند؛ فیلمهایی مثل “آژانس شیشه‌ای” و “همسر” از همین دسته‌اند. ولی حالا اکران سمت و سویی رفته‌ که هر کس ساز خودش را میزند!!!




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐شروع اکران “سمفونی نهم” و چهار فیلم دیگر از همین هفته/ادامه اکران “درخونگاه” و “مردی بدون سایه”

سینماروزان: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد فیلم سینمایی «سمفونی نهم» به کارگردانی محمدرضا هنرمند از پانزدهم آبان در گروه فرهنگ به نمایش دربیاید.

در جلسه امروز شورا همچنین مقرر شد فیلم سینمایی «چشم و گوش بسته» به کارگردانی فرزاد موتمن از پانزدهم آبان در گروه باغ کتاب به نمایش دربیاید؛ همچنین «منطقه پرواز ممنوع» به کارگردانی امیر داسارگر می‌تواند از پانزدهم آبان ماه در گروه آزاد و از ۲۲ آبان در گروه استقلال اکران شود.

از ۱۵ آبان فیلم سینمایی «تورنادو» به کارگردانی سیدجواد هاشمی در گروه آزاد و انیمیشن «بنیامین» در همین تاریخ در سرگروه زندگی به نمایش درمی‌آید.

نمایش «درخونگاه» به کارگردانی سیاوش اسعدی و «مردی بدون سایه» به کارگردانی علیرضا رییسیان نیز در زیرگروه همچنان ادامه دارد.




کیانوش عیاری در نخستین گفتگوی تفصیلی پس از توقیف مجدد “خانه پدری” اظهار داشت⇐در ممیزی نسخه اکران “خانه پدری”، كاملا مطابق با خواسته وزارت ارشاد عمل كردم!!/ پروانه نمايش “خانه پدری” روز اول آبان سال 98 ساعت 11 صبح صادر شد و فیلم همان روز روی پرده رفت!!/سرتیپی معتقد بود “خانه پدری” باید در چند روز ابتدایی، اكران محدودي داشته باشد تا ايام تعطيل و سوگواري را پشت سر بگذاريم!/تازه مي‌خواستيم بيلبورد هم در سطح شهر نصب كنيم كه متاسفانه فيلم توقيف شد!/در زمان اکران “اجاره‌نشینها” هم می‌گفتند نادره نماد ایران است و مابقی شخصیت‌ها نیز مرتبط به گوشه و کنار ایرانند!!/می‌خواستند از من تائیدیه بگیرند که “اجاره نشینها” را بايد به ايران تعميم داد اما من گفتم امكان ندارد مهرجويي وارد اين جزييات جفنگ شود!!/می‌توانستم سکانس‌های پایانی “خانه پدری” را به دهه هفتاد ربط دهم تا یادآور دوم خرداد شود ولی این کار را نکردم چون می‌دانستم عامل تحقير و خفت فيلم است و روان فيلم را آلوده می‌کند!!/اگر به‌نظر شمقدری، “خانه پدری” جنایت فرهنگی است پس چرا در زمان ریاست خودش به آن پروانه ساخت داد؟؟؟/هیچ تعقیب قضایی در کار نبوده چون ما برای اکران “خانه پدری” مجوز قانونی داشتیم!!/اصلا از تلویزیون انتظار حمایت نداشتم؛ اتفاقا بخش خبری “۲۰.۳۰” را هم دیدم و زیاد گزیده نشدم!!/امیدوارم به رفع توقیف سه باره “خانه پدری”!

سینماروزان: “خانه پدری” از اول آبان و با فقط ۱۵ سالن سینما روی پرده رفت و بعد از پنج روز اکران و در حالی که حدودا نیم میلیاردی هم فروش کرده بود با دستور دادسرای رسانه از پرده پایین کشیده شد و همچنان مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار آن است.

کیانوش عیاری کارگردان “خانه پدری” در نخستین گفتگوی تفصیلی پس از توقیف فیلم که با تینا جلالی در “اعتماد” انجام شده هم واقعه‌نگاری خودش را از توقیف دوباره فیلم ارائه کرده و هم به ذکر خاطراتی از دهه شصت و ماجرای “اجاره نشینها” پرداخته.

متن گفتگوی عیاری را بخوانید:

با توجه به اجرايي شدن دستورالعمل رده‌بندي سني فيلم‌ها امسال اكران فيلم «خانه پدري» محتمل به نظر مي‌رسيد. نمايش اين فيلم چه مسيري را طي كرد؟

از مدت‌ها پيش در ارتباط با اكران اين فيلم فكرهايي مي‌كرديم و البته صحبت‌هاي آقاي داروغه‌زاده(در اين مورد كه فيلم خانه پدري مجوز نمايش در گروه هنر و تجربه را دارد) انگيزه مهمي براي ما در اكران اين فيلم بود. اينكه فيلم پروانه نمايش ولو براي گروه هنر و تجربه را دارد و ما شايد طي گفت‌‌وگوها و تفاهم بتوانيم، فيلم را در گروه‌هاي وسيع سينمايي و به صورت گسترده‌تر اكران كنيم. من فكر نمي‌كنم اين عقلايي به نظر برسد كه نمايش فيلم در گروه هنر و تجربه با سينماي محدود براي من سينماگر قانع‌كننده باشد. هميشه هم نظر من اين بود كه چطور فيلم «خانه پدري» مي‌تواند براي گروه نخبه و برگزيده هنر و تجربه نمايش داده شود اما براي قشر عادي مردم كه فيلم‌هاي جريان روز سينما را پيگيري مي‌كنند، اكران نمي‌شود؟ آيا اين بي‌احترامي به تماشاگر عام نيست؟ زماني ابتداي انقلاب به سياه‌پوستان گفته مي‌شد، رنگين‌پوست من تعجب مي‌كردم كه آيا كلمه رنگين‌پوست به سياه‌پوستان توهين نيست؟ كه خوشبختانه اين كلمه برچيده شد و دوباره گفته مي‌شود، سياه‌پوستان. درباره اكران فيلم خانه پدري هم چنين نظري را دارم كه چطور فيلم امكان نمايش براي افراد فرهيخته را دارد اما مردم عادي صلاحيت و لياقت ندارند اين فيلم را ببينند؟ به همين جهت از چند ماه پيش ما صحبت‌هايي براي اكران اين فيلم داشتيم و مي‌دانستيم كه امكان پخش فيلم براي‌مان به وجود مي‌آيد.

با حسين انتظامي ديدار داشتيد؟ درباره چگونگي اكران اين فيلم نظرش را جويا شديد؟

با بعضي از مديران وزارت فرهنگ و ارشاد جلسه داشتم واز جانب آنها پالس‌هاي مثبت عايد ما مي‌شد. اما با انتظامي خير. گرچه نظر ايشان درباره اين وقايع تلخ، اميدواركننده بود.

فيلم پروانه نمايش براي سينماهاي تهران و ايران را داشت؟

پروانه نمايش فعلي اين فيلم روز اول آبان سال 98 ساعت 11 صبح صادر شد و ما توانستيم فيلم را اكران كنيم.

چرا مراحل اوليه اكران فيلم را چراغ خاموش پيش برديد؟

در بحث پخش با آقاي سرتيپي به اين نتيجه رسيديم كه براي پرهيز از هر گونه جنجال احتمالي در مراحل پيش از اكران سكوت كنيم. به هر حال طبيعي بود كه نگران يك عده دلواپس هم باشيم. نتيجه‌گيري جلسات ما با آقاي سرتيپي به اين منجر شد كه براي فيلم در مرحله ابتدايي هيچ تبليغي نكنيم. البته آنونس و ديگر اقلام تبليغي كاملا آماده شده بود فقط نگراني كه داشتيم اين بود مبادا قضيه اكران اين فيلم لو برود و كسي مطلع شود. تا اينكه يك هفته مانده به اكران انگار بعضي دوستان به ماجراي نمايش فيلم پي بردند. به هر جهت وقتي هم كه قضيه اكران براي همه مشخص شد ما هم مته به خشخاش نگذاشتيم و بر سر خودمان نزديم. بالاخره فيلم اكران بايد مي‌شد و اكران هم شد. بعد از اين مرحله ما تبليغ فيلم را شروع كرديم اما باز تبليغات‌مان كامل نبود. آقاي سرتيپي معتقد بود در چند روز ابتدايي به صورت ضمني كار معرفي فيلم انجام شود و فيلم اكران محدودي داشته باشد تا ايام تعطيل و سوگواري را كه سه روز و نيم بود، پشت سر بگذاريم. در مرحله بعد تعداد سالن‌ها افزايش پيدا كند و نمايش فيلم از محدوديت خارج شود و… همچنين بنا داشتيم تبليغات فيلم را گسترده‌تر و متنوع‌تر كنيم. تازه مي‌خواستيم بيلبورد هم در سطح شهر نصب كنيم و نمايش فيلم جدي‌تر دنبال شود كه متاسفانه فيلم توقيف شد.

در طول مدت كوتاهي كه فيلم نمايش داشت ما شاهد جوسازي عده‌اي عليه فيلم بوديم. درباره اين نظرات كه به اعتقاد بسياري از منتقدان بي‌اساس بود، چه صحبتي داريد؟

10 سال است كه عليه اين فيلم جوسازي مي‌شود. حالا اين جوسازي‌ها بسته به شرايط خاص متفاوت بوده است. چه در زماني كه فيلم براي دو روز در گروه هنر و تجربه اكران شد و 10 سانس نمايش داشت و چه زماني كه فيلم در سال‌هاي 89 و 92 قرار بود در جشنواره فيلم فجر شركت كند يا زماني كه فيلم در جشنواره ونيز شركت كرد. اين دلواپسان به هر بهانه‌اي به فيلم تاختند و پا پس نكشيدند و نظراتشان را بيان مي‌كردند. خب حالا وقتي بحث درباره نمايش عمومي مطرح شود، طبيعي بود كه هجمه‌ها نسبت به اين فيلم افزايش پيدا كند و فشارها شديدتر شود اما سوال من از اين دوستان اين است كه مگر فيلم چه حرفي مي‌زند كه شما برآشفته و نگران و دلواپس شديد؟ گمان مي‌كنم بيش از آنكه اين نگراني‌ها اصيل و منطقي باشند بر اساس يك‌سري شايعات و ذهنيات شكل مي‌گيرند كه به صورت ناعادلانه فيلم را مورد قضاوت قرار مي‌دهند. اينجا به مسائل فرامتني كاري ندارم. درباره خود فيلم حرف مي‌زنم. قتلي كه در فيلم اتفاق مي‌افتد، سرانجام با تلطيف به چند سال اخير مرتبط مي‌شود و به پايان مي‌رسد. چرا به اين شكل فيلم ديده نشد و دوستان اين بخش‌ها را نمي‌بينند؟ آنها سعي مي‌كنند با ميكروسكوپ قسمت‌ها و لايه‌هاي كپك ‌زده و آلوده فيلم را برجسته كنند و حاضر هم نمي‌شوند كوتاه بيايند و به جنبه‌هاي ديگر فيلم اشاره‌اي داشته باشند. روند 80 ساله فيلم نشانگر چيست؟

بعضي هم معتقد بودند فيلم سنت ايرانيان را زير سوال مي‌برد. نظر شما چيست؟

اين تحليل كاملا از نظر من دور است. بگذاريد اينجا پرسشي مطرح كنم كه چرا بايد سينما را بستر افكاري كنم كه اساسا ربطي به فيلم ندارد. به عنوان كارگردان فيلمي مي‌سازم در چارچوب خودش و به جاي ديگري هم حواله نمي‌دهم. از چارچوب خارج فيلم كمك نمي‌گيرم كه باعث غناي فيلم شود. اين به نظرم بيچارگي يك فيلمساز است كه بخواهد به اين مسائل متوسل شود. مثالي براي شما بزنم. زماني كه آقاي مهرجويي فيلم «اجاره‌نشين‌ها» را اكران كرد يك‌سري نظرات در فضاي سينما پراكنده شده بود مبني بر اينكه آيا فضايي كه در فيلم نشان داده مي‌شود، نمادين است؟ نادره خيرآبادي را كه خدا رحمتش كند به عنوان مادر نماد ايران گرفته بودند و باقي شخصيت‌هاي فيلم را به گوشه و كنار ايران مربوط مي‌دانستند. انگار هر كسي عاشق برداشت‌هاي عجيب و غريبي بود كه شخصيت‌هاي مختلف داستان را به گوشه و كنار ايران مربوط بداند و همان زمان بود كه مقامات مسوول وقت از من هم پرسيدند و خواستند از من تاييد بگيرند كه اين فيلم را بايد به ايران تعميم داد يا نه؟ آنها مي‌گفتند، كارگردان با اين روش خواسته به فيلم خود غنا ببخشد اما من گفتم امكان ندارد مهرجويي وارد اين جزييات جفنگ شود. داستان يك فيلم ممكن است با موارد بسيار زيادي قابل تعميم باشد و استنباط‌هاي مختلفي هم از فيلم‌ها شود مثل فيلم «خانه پدري» يا نمونه‌هاي بسياري از فيلم‌هاي ديگر كه ساختار و قصه فكر شده‌اي دارند و بر اساس قواعد درست فيلمسازي ساخته مي‌شوند و اساسا ربطي به فيلم‌هاي مبتذل ندارند. منظور من در حال حاضر متوجه فيلم‌هاي درست و حسابي مي‌شود و راجع به اين فيلم‌ها حرف مي‌زنم. من به آنها گفتم كه امكان ندارد مهرجويي چنين ذهنيتي داشته باشد و اين نكته را با تاييد گفتم نه براي تبرئه كردن مهرجويي. چون شأن مهرجويي را بيشتر از اين مي‌دانم كه بخواهد سينما را كه هستي او در آن خلاصه مي‌شود، زير پا بگذارد و از ترفندهايي خارج از چارچوب كمك بگيرد. مهرجويي نياز به چنين چيزهايي ندارد. به گمانم همه آنهايي كه اطلاعات فيلم‌شان خارج از محدوده فيلم است، اعتماد به نفس‌شان راجع به ساختار فيلمشان ضعيف است. از مثالي استفاده مي‌كنم. هر چقدر كه موسيقي فيلمي بيشتر باشد، من اين را ضعف و ناتواني كارگرداني در انتقال حس و حال فيلم مي‌دانم كه لزوما ممكن است در مورد هر كسي اتفاق بيفتد يا نيفتد. اينكه كارگردان نتوانسته حس و حال فيلمش را به مخاطب برساند و به لحاظ عاطفي فيلم حرفي براي گفتن ندارد طبيعتا به موسيقي متوسل مي‌شود و اين بخش را در فيلم پررنگ مي‌كند كه اين ضعف اساسي است.

البته كه موسيقي در بعضي فيلم‌ها ركن اساسي هم به حساب مي‌آيد.

قطعا همين طور است. من اصلا نمي‌توانم تصويري از فيلم «پدرخوانده» بدون موسيقي جاودانه فيلمش داشته باشم. رعايت اندازه موسيقي قطعا ركن و پايه فيلم به شمار مي‌رود اما اينكه با هر قدمي از موسيقي در فيلم استفاده شود اين آيا ضعف نيست؟

صددرصد و فراوانند موسيقي‌هاي آزاردهنده متن فيلم‌ها…

به نظر من هر چقدر يك سازنده به معنايي در خارج از فيلم آويزان شود، طبيعي است كه اين نكات براي پوشاندن ضعف خودش است كه به عنوان فيلمساز قادر نيست مفاهيم مدنظر و آنچه در ذهن دارد را به تماشاگر انتقال دهد.

شما از چه عوامل بازدارنده‌اي سعي كرديد در فيلم بهره نبريد؟

همانطور كه مي‌دانيد، فيلم در 5 دوران روايت مي‌شود و 5 تاريخ بر شخصيت‌ها مي‌گذرد. در وهله اول من ابتداي هر دوران، تاريخ و سالي را كه شخصيت‌ها در آن قرار مي‌گرفتند، ذكر مي‌كردم اما بعد تصميم گرفتم اين تاريخ‌ها را حذف كنم تا به واسطه اين تاريخ‌ها بر ذهن تماشاگر تاثير نگذارم. تا به اين طريق او در سالي كه بعضي اتفاقات در آن مي‌افتد، مكث كرده و از آن تعبيرتراشي كند و به دنبال تعميم بيفتد كه مثلا در سال 42 چه اتفاقاتي افتاده است و حوادث را استخراج كند و فيلم را از اين حيث به آن جزييات مربوط بداند. براي من قطعي بود كه بايد اعداد سالگرد از روي فيلم برداشته شود. البته مي‌دانستم با حذف سال‌ها، ارتباط فيلم با تماشاگر كمي كند مي‌شود اما ترجيح دادم اين كندي به وجود بيايد تا معناتراشي‌هاي بيهوده از فيلمم نشود و از اين بابت خوشحال هم بودم. مثلا در روايت فيلم وقتي مي‌رسيديم به سال‌هاي دهه 70 ممكن بود مخاطب اين فصل از فيلم را به وقايع فرامتني دوم خرداد تعميم دهد و تحول شخصيت‌هاي فيلمم را به آن مقطع تاريخي نسبت بدهد و در ذهنيت تماشاگر چنين نكاتي را متبادر سازد در حالي كه غرور من به من اجازه اين كار را نمي‌داد كه اين گونه به بعضي معاني متوسل شوم و وقايع فيلم خودم را به دوم خرداد وصل كنم تا معناي بيشتري به ذهن مخاطب برسد. حس مي‌كردم خب تماشاگر با تماشاي اين صحنه‌ها، لبخندي ناشي از رضايت مي‌زند كه من مفهوم عياري را گرفتم و متوجه شدم او چه مي‌خواسته در اين صحنه به ما بگويد. اين به نظر من تحقير و خفت فيلم است و روان فيلم را آلوده مي‌كند.

بعضي هم خشونت مندرج در فيلم را مهم‌ترين دليل بر توقف اكران مي‌دانستند. آيا شما براي تعديل صحنه‌هاي خشونت اقدام نكرديد؟

من كاملا مطابق با خواسته وزارت ارشاد عمل كردم. آنها از من نكاتي را خواستند كه خودم هم راغب بودم بخش‌هايي از فيلم بايد حذف شود. به نظرم درخواست وزارت ارشاد كاملا منطقي بود و من هم پذيرفتم.

نكات ديگري مبني بر حذف صحنه‌هاي خشونت‌آميز نبود؟

خير. من به قانون تمكين مي‌كنم. از جانب وزارت ارشاد همين نكات ذكر شد. با دستور وزارت ارشاد من به اين حذف‌ها مبادرت ورزيدم. اين نكته را بگويم وقايعي كه در كشورمان رخ مي‌دهد به جاي آنكه مبتني بر قانون باشد، مطابق با عرف است و عرف توانمند‌تر از قوانين عمل مي‌كند.

نكته مهمي كه اينجا بايد به آن ورود كرد، نگاه خصمانه‌اي بود كه صدا و سيما به فيلم شما داشت. شما يكي از مهم‌ترين سريال‌ها (روزگار قريب ) را براي تلويزيون ساختيد كه درحال حاضر آبروي اين تلويزيون شده به طوري كه شاهد پخش چندباره آن بوديم و سريال ديگر شما هم از مجموعه‌هاي تحسين‌برانگيز صداوسيماست. الان هم در حال ساخت مجموعه ديگري براي اين سازمان هستيد. اين درحالي است كه فيلم شما از طرف سازمان مورد تهاجم قرار گرفت كه ظاهرا جزو دلايل مهم توقف اكران فيلم‌تان بود.

خالصانه بگويم، ويژگي من به گونه‌اي نيست كه چنين دشمني‌هايي را تشخيص دهم. باور كنيد، سرم مشغول كار خودم است و ذهنم درگير سريالي است كه مي‌سازم. ساده بگويم كه درك درستي از اين شرايطي كه تلويزيون پيش آورده ندارم و اصلا متوجه هم نشده بودم. وقتي از جانب برنامه20:30 و برنامه هفت سروصدا به پا شد، اين صحبت‌هاي ديگران بود كه من را متوجه منفي بودن رفتار آنها و اتفاق‌هاي پيرامونم كرد. من اتفاقا بخش خبري 20:30 را ديدم، زياد گزيده نشدم. شايد به اين خاطر باشد كه كمي كندذهن باشم. (مي‌خندد) اما وقتي بعدش واكنش‌ها را ديدم، متوجه شدم محتواي برنامه ناجور بوده است. حقيقتش اين است كه اصلا از تلويزيون انتظار ندارم. براي آنها سريال مي‌سازم و دو سريال موفق هم براي‌شان ساخته بودم كه مورد توجه آنها قرار گرفته است. به نظر من نبايد چنين رفتارهايي را انجام دهند. جالب است كه ديگران مرا متوجه چنين برخوردهايي مي‌كنند. من هم مثل شخصيت درسو در فيلم دروسواوزالا به كارگرداني آكيراكوروساوا هستم كه به كاپيتان مي‌گويد:«چرا پول‌هاي من زير درخت نيستند. من فكر مي‌كنم كه شكارچيان پول‌هاي مرا برداشته باشند. عجب ديوانه‌هايي هستند.» در واقع درسواوزالا نمي‌فهمد كه آنها دزد و طمعكار هستند و مي‌پرسد آنها چرا پول‌هاي مرا برداشته‌اند.

نظرات منفي و مثبت را در فضاي مجازي مي‌خوانيد؟

خوشبختانه پرسشي كه اغلب در فضاي مجازي منتشر مي‌شد اين بود كه آيا درست است فيلمي كه توسط وزارت ارشاد مجوز قانوني دريافت كرده و روي پرده سينما رفته توسط نهادي ديگر بدون كسب اجازه از وزارت ارشاد از پرده پايين كشيده شود؟ صحبت من اين است همانطور كه ما اهالي سينما به قوه قضاييه احترام مي‌گذاريم و «خانه پدري» را بلافاصله از پرده پايين كشيديم، انتظار داريم به تصميمات وزارت ارشادي كه براي فيلم «خانه پدري» پروانه نمايش صادر كرده، احترام گذاشته شود. اگر هم تخلفي صورت گرفته بايد طي گفت وگو قوه قضاييه با وزارت ارشاد اين موضوع حل شود و خودشان به اين نتيجه برسند كه فيلم را از پرده كنار بگذارند يا نه. اينكه برخورد شلاقي كنند كه در نهايت به فضاي تشنج و تنش بينجامد، جالب نيست.

حتي گفته مي‌شد، دست‌‍‌اندركاران اين ماجرا تحت تعقيب قرار دارند؟

خير اين گونه نبوده است. حداقل تا اين لحظه اتفاقي نيفتاده است براي اينكه ما مجوز قانوني براي نمايش و اكران فيلم داشتيم و به قانون تمكين كرديم.

خيلي‌ها معتقد بودند كه توقيف فيلم شما بيشتر متاثر از فضاي دوقطبي است حتي بعضي معتقد بودند، فيلم جنبه‌هاي سياسي هم پيدا كرده است.

من هيچ گونه قضاوتي در اين باره نمي‌كنم. براي اينكه مشكلات فيلمم سابقه 10 ساله دارد. مساله امروز و ديروز و يك هفته پيش نيست. هر گونه قضاوت در اين شرايط براي من دشوار است.

جواد شمقدري در مصاحبه‌اي گفته، فيلم «خانه پدري» جنايت فرهنگي است. نظرتان درباره اين صحبت چيست؟

فيلم در دوران رياست جواد شمقدري پروانه ساخت دريافت كرده است و من كاملا مطابق با فيلمنامه فيلم را ساختم. اسناد كاملا موجود و محفوظ دال بر اين است كه فيلمنامه «خانه پدري» مصوب وزارت ارشاد در دوران رياست شمقدري، معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد است. آن وقت من چه چيزي به فيلمنامه اضافه كردم كه به جنايت فرهنگي تبديل شده است؟ اگر فيلم خانه پدري جنايت فرهنگي است حتما طرحش هم جنايت فرهنگي تلقي مي‌شده پس چرا در دوران رياست خودشان به فيلمنامه مجوز ساخت داده شده است؟

آيا قرار بود فيلم «خانه پدري» در محافل خاص نمايش داده شود؟ شما در جريان چنين تصميمي از جانب شوراي صنفي نمايش قرار داشتيد؟ بحثي بود كه عماد افروغ به آن اشاره داشت.

اين صحبت آقاي افروغ براي من تازگي دارد.

عماد افروغ به نارضايتي شما از اكران در گروه هنر و تجربه اشاره مي‌كند همچنين عدم حذف صحنه‌هاي خشونت‌آميز فيلم را دليل بر نمايش فيلم در محافل خاص عنوان كرد.

اگر قرار بود فيلم در محافل خاص نمايش داده شود چرا چيزي به من گفته نشد؟ آيا من به عنوان كارگردان نبايد در جريان قرار مي‌گرفتم؟ در انزواي مطلق كه نبودم. در اين مدت هم با اداره نظارت و ارزشيابي و هم با مسوولان گروه هنر و تجربه در ارتباط بودم. فيلم «خانه پدري» در گروه هنر و تجربه اكران شد و از 4 سالن تنها يك سالن را (پرديس كوروش) به اين فيلم اختصاص دادند. خب طبيعي بود من راضي نباشم با يك سالن فيلم اكران شود ضمن اينكه در اين مدت آقاي داروغه‌زاده درباره امكان مجدد نمايش اين فيلم در گروه هنر و تجربه صحبت كرده بودند.

با تمام اين حرف‌ها به اكران مجدد فيلم و رفع توقيف سه ‌باره آن اميد داشته باشيم؟

اميدوارم.




در نامه ابراهیم گلستان برای آقازاده احمدرضا احمدی آمد⇐همچنان کیمیایی را آماده‌ترین می‌بینم حتی وقتی در عمل اصرار دارد در یقین من، نقصانی بچپاند!!

سینماروزان: ایفای نقش ماهور آقازاده احمدرضا احمدی در فیلم تازه مسعود کیمیایی “خون شد” که با حمایت محمدصادق رنجکشان سرمایه‌گذار چندفیلمه تولید می‌شود و نامه‌نگاری ماهور احمدی به ابراهیم گلستان بابت این حضور، پاسخ متقابل گلستان را به دنبال داشته است.

ابراهیم گلستان نوشت: به مسعود كيميايي پير  و  ماهور احمدي جوان! مسعود در ذهن و يقين و اطلاع من محكم‌ترين و مستعدترين كسي است كه من مي‌شناسم كه در كار سينماي ايران است. من از همان اول كه اولين كار او را ديدم او را از آماده‌ترين آماده‌ها براي رفتن به راهي كه افتاده بود درش مي‌ديدم. هنوز هم مي‌بينم. هنوز هم – اگر حق داشته باشم كه اميدي به سينماي زنده در ايران داشته باشم- او را به همان صفات مي‌شناسم و مي‌دانم و مي‌خواهم، حتي وقتي كه در عمل اصرار داشته باشد كه در يقين و ايمان من نقصاني بچپاند.

گلستان ادامه داد: و تو هرگز فكر نكن كه اگر منتقدي غيرايراني درباره او چيزی ننوشته باشد ذره‌اي از ارزش و جايي كه مسعود دارد، مي‌شود كه كم شود.هر منتقدي كه ايراني نيست و اهل هر جاي ديگر دنيا باشد لزوما درست‌تر و برجسته‌تر حرف نمي‌زند و نمي‌نويسد و نمي‌انديشد. شعور و قضاوت درست و مقام و جاه به كسي بخشيدن ربطي به نشاني خانه و جلد گذرنامه و نوع خوراك يا خوابي كه دارد ندارد. شعور و شناخت شعور لازم است نه زبان‌بازي به ضد يا به نفع كسي يا چيزي يا كاري. قدر مسعود را بدان كه او خيلي قدر دارد. و به راحتي مي‌تواند بيشتر داشته باشد. 




چند پرسش منتج از نامه‌نگاری آقا یا خانم “خانه سینما”(؟!) به رییس دستگاه قضا⇐چرا هویت نگارنده یا نگارندگان این نامه مشخص نیست؟؟/درخواست ملاقات با رییسی چه نیازی دارد به نامه‌نگاری؟/چرا در این نامه، ولو در حد یک خط به ماجرای توقیف “خانه پدری” اشاره نشده؟

سینماروزان: بالاخره پنج روز بعد از توقیف “خانه پدری” با دستور دادسرای فرهنگ و رسانه، نامه‌ای مجهول‌الکاتب از سوی خانه سینما به رییس قوه قضاییه منتشر شد.

در متن این نامه چنین آمده: جناب آقای حجت‌الاسلام رئیسی! ریاست محترم قوه قضائیه؛ با سلام و احترام، ما مطلع هستیم که حضرتعالی در دوره کوتاه مسئولیت ریاست قوه قضاییه با دشواری‌های جدی مواجه هستید. آیا مطلع هستید که سینمای ایران در مقام بازتاب‌دهنده صدا و تصویر مردم ایران با چه دشواری‌هایی روبروست؟ اقدامات اخیر همکاران محترم شما امنیت و از آن مهمتر احساس امنیت شغلی اهالی سینما را دچار خدشه کرده است.ما با این پرسش بی‌پاسخ روبرو هستیم که چه دست‌هایی مانع از این است که جامعه فرهنگی-هنری و خصوصاً فیلمسازان احساس آرامش کنند و چه دست‌هایی در پی گسترش و تشدید دوگانگی در حاکمیت فرهنگی کشور است؟ ما خواهان حاکمیت قانون بدون تفسیرهای یکسویه هستیم. مرجع قانونی تاکنون، قوانین حاکم بر تأسیس و اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و ما براساس آن عمل کرده‌ایم. آیا این مرجعیت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس «گزارش ناظران» به قوه قضائیه منتقل شده است؟ خواهان دیداری فوری با حضرتعالی هستیم تا در یک محیط متکی بر صدق بر حیثیت سینمای ایران تأکید کنیم و در پناه قانون خادم توسعه کشور و مانع گسترش تلقی دو قطبی در فضای فرهنگی و هنری کشور باشیم.

در این نامه با جمله‌ای برمیخورید که پیرامون انتقال مرجعیت وزارت ارشاد به قوه قضاییه است!؟ جمله‌ای که پیشتر و در واکنش سریع حسین انتظامی به توقیف “خانه پدری” نیز تلویحا بدان اشاره شده بود و همین است که شبهه‌ نگارش نامه با هماهنگی رییس را شکل داده؟؟!!

در اینجا ما را با این شبهه کاری نیست چون وقتی خانه سینما بلحاظ مالی وابسته به سازمان است بدیهی است که باید در تصمیم‌گیری‌ها هم هماهنگ با روسای سازمان پیش برود.

آنچه در اینجا محل سوال است سه چیز است:

اول آن که چرا هویت نگارنده یا نگارندگان نامه مشخص نیست؟؟ اینکه این نامه با عنوان “نامه خانه سینما به رییس قوه قضاییه” منتشر می‌شود به‌شدت سوءتفاهم‌زاست. “خانه سینما” در اینجا قید مکان نیست بلکه فاعلی است که فعل نگاشتن نامه را صرف کرده؛ این فاعل کیست؟؟ مذکر است یا مونث؟؟ اگر اعضای هیات مدیره خانه سینما این نامه را نگاشته‌اند چرا نامشان ذیل نامه نیامده؟؟ اگر رییس هیات مدیره یا مدیرعامل خانه سینما، نامه را نگاشته‌اند چرا به وضوح امضای خود را ذیل نامه نزده‌اند تا مشخص شود دقیقا چه کسی به رییسی نامه نوشته؟؟؟

دوم آن که برای دیدار با رییس قوه قضاییه چه نیازی هست به نامه‌نگاری؟؟ کافیست منشی دفتر مدیرعامل خانه سینما طی یک تماس تلفنی یا مکتوب با رییس دفتر رییسی، تقاضای دیدار کند. یقین بدانید رییسی هم آدمی است که در کوتاه‌ترین زمان به این تماس، پاسخ مثبت نشان می‌دهد.
در خانه سینمایی که یک عضو هیات مدیره‌اش ده‌ها نفر از چهره‌های سرشناس سیاسی مملکت از چپ تا راست و از کارگزاران تا موتلفه و پایداری و حتی مهرورزان(!!) را در یک جشن صنفی کنار اهالی سینما قرار می‌دهد، وقت ملاقات گرفتن از رییسی چه نیازی داشت به انتشار نامه سرگشاده. آیا نمی‌شد از همین عضو هیات مدیره خواست همان طور که امثال محمدحسن ابوترابی‌فرد و مصطفی کواکبیان و علی مطهری و محمدرضا باهنر و احمد مازنی و کلی سردار و سرتیپ و سیاستمدار دیگر را مهمان جشن‌اش می‌کند یک رایزنی مختصر هم کند برای دیدار با رییسی؟؟؟

سوم آن که چرا در این نامه حتی در حد یک خط به ماجرای توقیف “خانه پدری” اشاره نشده؟؟ چرا آقا یا خانم خانه سینما(!!؟؟) جرات ندارد حتی وقتی نامه‌ای به رییس دستگاه قضا می‌نویسد با شفافیت درباره چرایی نگارش نامه حرف بزند؟؟؟ مگر آن که هدف نگارش این نامه نه حل مشکل “خانه پدری” که فرصتی برای تعاملات دیگر(!!!) بوده باشد؟

سینماروزان آماده است پاسخ نگارنده یا نگارندگان نامه مذکور به پرسشهای سه‌گانه فوق را بی کم و کاست منعکس کند.




چه کسی مخالف اکران این فیلم ضدملکه است؟ وزیر ارشاد یا رییس سازمان؟؟

سینماروزان: در کوران مناقشات برآمده از توقیف “خانه پدری” یک دیالوگ قابل توجه شکل گرفت میان رییس سازمان سینمایی حوزه هنری و معاون سابق نظارت.

محمد حمزه‌زاده رییس سازمان سینمایی حوزه هنری پرسشی طرح کرد درباره سرانجام فیلم ضدملکه “دیدن این فیلم جرم است” و چرایی عدم اکران این فیلم.

ابراهیم داروغه‌زاده معاون پیشین نظارت در پاسخ به حمزه‌زاده به صراحت از صدور پروانه نمایش این فیلم حرف زد و نوشت: شما که می‌دانید اکران فیلم پس از تایید شورا طبق قانون از اختیارات وزیر و رییس سازمان است. مسأله اصلی احترام و پایبندی به قوانین جمهوری اسلامی‌ است که متأسفانه توسط عده‌ای از دوستان حزب‌الهی رعایت نمی‌شود.

داروغه‌زاده ادامه داد: اختیارات شورای پروانه نمایش و رییس سازمان و وزیر محترم در قانون پیش‌بینی شده است. دعوت به تبعیت از قانون این قدر سخت است؟ امیدوارم فیلم محصول حوزه هنری هم بزودی اکران شود.

آنچه معاون پیشین نظارت درباره اختیارات وزیر و رییس سازمان در ماجرای عدم اکران “دیدن…” گفته بیش از هر چیز این ظن را پیش‌رو می‌گذارد که وزیر ارشاد مخالف اکران این فیلم ضدملکه است یا رییس سازمان سینمایی؟؟؟

ریشه این مخالفت کجاست؟؟ اینکه “دیدن‌‌‌…” بدون جانبداری از چپ و راست هم متحجرین بی‌مغز را زده و هم شبه‌روشنفکران متصل به ملکه را؟؟

بهتر نیست به‌جای ممانعت از اکران فیلم، خیلی سریع شرایط اکران فیلم فراهم شود تا خدای نکرده این حس به صاحبان آثار دست ندهد که یکی از مدیران فرهنگی مملکت، خویشتن خویش را در آینه فیلم دیده‌اند و به همین خاطر جلوی اکران را گرفته‌اند؟؟؟