1

در بودجه پیشنهادی دولت برای سال۹۹ ذکر شد⇐۹۰میلیارد بودجه برای کمک به صندوق اعتباری هنری که کیفیت ضعیف بیمه تکمیلی‌اش، گلایه‌های فراوانی را موجب شده!!/۱۳۳میلیارد برای خرج با عنوان کلی “گسترش سینمای ملی”!/۲۵ میلیارد برای تولید فیلم فاخر به سبک احمدی‌نژاد؟/۱۷میلیارد برای جشنواره‌های فجر/۲میلیارد برای هنروتجربه!!

سینماروزان: در بودجه پیشنهادی دولت برای سال۹۹ که به تازگی به مجلس ارائه شد، نزدیک به ۷۴۴میلیارد بودجه(دقیقا ۷۴۳/۹۲۴/۰۰۰/۰۰۰ تومان) برای وزارت ارشاد درنظر گرفته شده است که از این رقم ۲۱۰میلیاردش(نزدیک به سی درصد) به سازمان سینمایی می‌رسد.

عجبا که دولت در بخش بیمه تکمیلی هنرمندان و کمک به صندوق اعتباری هنر برای بیمه تکمیلی درمان هنرمندان نیز بیش از ۹۰ میلیارد تومان(۹۰/۳۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان) درنظر گرفته است؛ این درحالیست که کیفیت خدمات‌دهی بیمه تکمیلی درمان هنرمندان در ماههای اخیر به‌شدت با انتقاد اهالی هنر مواجه شده و به خواسته اولیه هنرمندان که انتشار فهرست مراکز درمانی طرف قرارداد است پاسخی شفاف نداده‌اند.

از بودجه ۲۱۰میلیاردی سازمان سینمایی ۱۷میلیارد در بخش حمایت از جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر درنظر گرفته است.

در بخش حمایت از هنر تجربه و اکران فیلم‌های خاص ۲میلیارد تومان در نظر گرفته شده!

در بخش کمک به تشکیلات و نهادهای صنفی(خانه سینما و فارابی و مرکز گسترش و انجمن سینمای جوان) و موزه سینما ۱۵میلیارد تومان، در بخش کمک به گسترش سینمای ملی(که عنوانی کلی است) ۱۳۳میلیارد تومان پیش‌بینی شده!!

برای تولید فیلم فاخر ۲۵میلیارد تومان پیش‌بینی شده است. ردیف بودجه برای فیلم فاخر بیش از هر چیز یادآور دولت دوم احمدی‌نژاد است که بودجه‌های میلیاردی صرف تولید یک سری آثار فاخر شد.

برای تولید مشترک سینمایی با دیگر کشورها، ۲میلیارد در نظر گرفته شده است.

برای حمایت از سایر رویدادهای سینمایی نیز ۱۱میلیارد تومان پیش‌بینی شده است.

با خرج ارقام بالا از بودجه ۲۱۰میلیاردی، نزدیک به ۳۸میلیارد برای سازمان باقی می‌ماند که مشخص نیست چگونه هزینه خواهد شد؟؟




پولاد کیمیایی با حمله به منفعت‌طلبان سینمایی-سیاسی بیان داشت⇐ ۱۷۰ سالن به “مطرب” داده‌اند و فقط ۳۳ سالن به “معکوس”!/”مطرب” اصلاً در لیست اکران پاییز نبود ولی چون دردانه‌ برخی از آقایان بود به یک باره روی پرده رفت!/فضا را بسته‌اند که راهی نباشد جز ساختن “مطرب” یا تولید فیلم ارگانی!؟/با این همه بریز و بپاش در سینما، هنوز نمی‌توانیم به‌طور همزمان دو ماشین در حال حرکت را نشان دهیم!/هفت میلیارد صرف “متری شش و نیم” شد ولی در دوگانگی باقی ماند!!/اصلاح‌طلب‌ها، آدم‌هایی‌اند که در ظاهر از خیلی مسائل نان می‌خورند اما از خیلی‌ها تندروتر و بدترند!!/روحانی به هنگام انتخابات از تمام هنرمندان استفاده‌اش را کرد ولی وقتی به قدرت رسید زد زیر تمام وعده‌هایش!

سینماروزان: پولاد آقازاده مسعود کیمیایی این روزها اولین فیلمش در مقام کارگردان با نام “معکوس” را روی پرده دارد؛ فیلمی در ژانر ماجراجویانه که با تمرکز بر پدیده ماشین‌بازی تولید شده.

پولاد سعی زیادی کرده که یک فیلم استاندارد بسازد ولی محدودیت‌هایش در اکران باعث شده به فروش مطلوبی نرسد. پولاد با انتقاد از تبعیضات اکران به “تسنیم”  گفت: من کارگردان جوانی بودم و این سینما قدر نمی‌داند و به ما انگیزه نمی‌دهد کار بعدی را شروع کنیم؛ چرا که فقط 33 سینما “معکوس” را نشان می‌دهند و 170 سینما هم به “مطرب” اختصاص داده شده است. قرار بود “مسخره باز” را در گروه اول نشان دهند و بعد از آن فیلم من را جایگزین کنند ولی به یک باره “مطرب” را سرگروه کردند. این نوع اکران کردن اجحاف به امثال فیلم “معکوس” است. معلوم نیست چه کسی قضاوت می‌کند این فیلم خوب است یا بد و چنین سانس‌ها و وضعیت اکرانی را به آن فیلم اختصاص دهید.

کیمیایی تصریح کرد: فیلم “مطرب” اصلاً در لیست اکران پاییز نبوده ولی چون دردانه‌ای برخی از آقایان بوده خواستند الان این فیلم اکران شود. این رویه‌ها به برخی از فیلم‌ها لطمه می‌زند و آنها را نابود می‌کند. واقعاً با چه امیدی باید فیلم ساخت و از طرفی حال مردم خوب نیست از آلودگی هوا، بیکاری، گرانی، سختی و مشکلات؛ فضا را بسته اند و یا باید مطرب ساخت، فیلمی که فاقد ارزش‌های سینمایی است و صرفاً برای این ساخته شده که بیخودی مردم را بخنداند و یا باید فیلم دولتی و نهادی و ارگانی ساخت که آن هم داستان‌های خودش را دارد. با این تفاسیر در سینمای مستقل این طور کارها از بین می‌روند و به آنها اهمیت داده نمی‌شود.

وی افزود: من تجربه بازیگری در کارهای پیچیده و سخت داشتم و برای اولین بار آمدم در سینما و مخاطب را در معرض کار جدید، متفاوت و چالشی جذاب بگذارم. وقتی در شب پلانی بارندگی توأمان با مسابقه ورزشی را می‌بینند شاید ندانند باید چندین تانکر آب و در نبود امکانات جدید و تکنولوژی‌های لازم سینمایی، چقدر کارگردان مراقبت کند تا مخاطب شاهد و ناظر این موقعیت باورپذیر باشد. هنوز هم با این امکانات و بریز بپاشها ، دو ماشین در حرکت را نمی‌توانیم همزمان نشان دهیم و باید به فکر آوردن تکنیک‌های جدید سینمایی باشیم نه اینکه در اختیار برخی قرار بگیرد و بس.

وی با اشاره به سینمای تنبلی که ادای روشنفکری درمی‌آورد، خاطرنشان کرد: من فکر می‌کنم سینمای ما در لاک خودش رفته، تنبل است و ادای روشنفکری درمی‌آورد. چون نمی‌تواند کار بزرگتری انجام دهد می‌ترسد سراغ کارهای جدید، متفاوت و ژانرهای متنوع برود. به همین خاطر است در این سینما، ژانرهای پلیسی، وحشت و تاریخی نمی‌بینیم. افتادیم به جان فضایی که ادای روشنفکری دربیاورد.

کیمیایی به لزوم راه‌اندازی جریان سوم سینما اشاره کرد و گفت: باید در کنار این جریان‌های موجود، جریان سومی راه بیفتد که سینما به سراغ کارهای جذاب برود و ژانر پلیسی عالی بسازیم معمایی و بار پژوهشی جامعی داشته باشد. من “متری شیش و نیم” را دیدم که می‌خواست این راه را برود و هزینه 7 میلیاردی هم صرف کرد ولی در دوگانگی باقی ماند!! نمی‌خواهم بگویم فیلم خوبی نبود اما به نظر من اسلوب ژانر پلیسی را رعایت نکرد و نکته‌ای که باید به عنوان گرامر اصلی فیلم مطرح می‌شد این بود که پلیسی اکتشافی انجام می‌دهد و تلاش می‌کند به آن آدم برسد و به تدریج این کشف و شهود به منصه ظهور می‌رسد اما در مدیریت صحنه‌های بعد، سرسری با این کشف و شهود برخورد می‌شود. ما که دلمان برای شخصیت نوید محمدزاده در قصه سوخت و حتی مخاطب با خودش می‌گوید چرا باید اعدام شود؟ اما این آن نتیجه مطلوب نیست، چرا که این شخصیت باعث بیچاره کردن عده کثیری در جامعه بوده است و فیلم در دوگانگی می‌ماند.

پولاد کیمیایی در پاسخ به این سوال که چرا برخی بازیگران و چهره‌های معروف در حوزه‌های مختلف هنری در جریانات سیاسی بازی دخالت می‌کنند، توضیح داد: برای ما هنرمندان همیشه این شکلی است که اگر حرفی نزنیم محکوم به سکوت و نبودن در کنار مردم می‌شویم و اگر حرفی بزنیم هم می‌گویند سلبریتی‌ها گفته‌اند! به هر حال اتفاقات اخیر، تلخ بوده است. در زمان انتخابات من شخصاً از آقای روحانی حمایت کردم؛ شاید بپرسید چرا حمایت کردم؟ عاشق چشم و ابرو و لبخند زیبای ایشان نبودم؟ ایشان آمد وعده‌هایی داد و گفت ما داریم برجامی را پیش می‌بریم که قرار است آزادی بیان بیشتری را در جامعه شکل دهد و من به عنوان جوان انقلاب که سال 1359 بدنیا آمدم و همه‌چیز را تا الان درک کرده‌ام و اگر از من سوال کنید من تمام این سال‌ها در کنار دیدگاه اصلاح‌طلبی بودم، نه اصلاح‌طلب‌ها! اصلاح‌طلب‌هایی که الان هستند متأسفانه آدم‌هایی‌اند که در ظاهر از خیلی مسائل نان می‌خورند اما از خیلی‌ها تندروتر و بدترند.

پولاد اضافه کرد: دیدیم آقای روحانی آمده و می‌گویند از تفکری نو نمایندگی می‌کند و می‌گوید من کلیدی دارم و می‌خواهم تدبیر و امیدی راه بیندازم. ما هم آمدیم از ایشان حمایت کردیم و ایشان رأی آورد؛ جامعه ما الان چهار سال است جریانی راه انداخته‌اند که هر روز می‌نویسند و می‌گویند شما باعث شدید! اگر ما اعتقاد به قانون جمهوری اسلامی داشته باشیم شورای نگهبانی دارد که صلاحیت ایشان را به عنوان رئیس‌جمهور اعلام کرده‌اند. چرا برای ما هشتک درست می‌کنند سلبریتی بی‌سواد و همه‌جا می‌زنید. چرا در جاهایی که لازم است از ظرفیت هنرمندان استفاده می‌کنید؟ حتی آقای روحانی هم همین کار را کرد و از تمام هنرمندان استفاده‌اش را کرد و وقتی به قدرت رسید زد زیر تمام وعده‌هایش.




ابوالفضل جلیلی مدعی شد⇐ دستور آمده که ما را به تلویزیون راه ندهند!

سینماروزان: من خودم را زاده تلویزیون میدانم و از تلویزیون کمک گرفته و بالا آمده‌ام ولی اخیرا که می‌‌خواستم وارد سازمان شوم، مرا راه ندادند! جالب است که در کانال آرته فرانسه همیشه به روی ما باز است و مدیرش با روی باز برخورد میکند ولی تلویزیون خودمان، ما را راه نمیدهد!!!

ابوالفضل جلیلی کارگردان با اعلام مطلب فوق به “جوان” گفت: شخصا همه مدیاها از تلویزیون تا سینما و رادیو و فضای مجازی را مکمل هم می‌بینم و خیلی دوست دارم رشد تلویزیون خودمان را ببینم ولی چه کنم که جایی برای ما در تلویزیون نیست.

جلیلی ادامه داد: من به عنوان فیلمساز هر جای دنیا می‌روم با احترام با من برخورد میشود و آنها با احترام مرا به تلویزیون خودشان دعوت میکنند. مثلا همین تلویزیون فرانسه رییس کانال “آرته” هر وقت من بخواهم به من وقت ملاقات می‌دهد و همیشه بدرقه هم میکند اما من چند روز پیش که به تلویزیون خودمان رفتم، دیدم کارتم عمل نمی کند، وقتی جویا شدم به من گفتند دستور داده‌اند که شما بازنشسته ها را راه ندهند!

کارگردان “معکوس” و “حافظ” افزود: ابدا با جوان‌گرایی مخالفتی ندارم و اتفاقا فکر می‌کنم با بازنشستگی اجباری چسبیده‌گان به کرسی‌های ریاست، هم صندلی‌ها نفس می‌کشد و هم فضایی فراهم می‌شود برای تجربه‌اندوزی جوانترها ولی در حیطه تولید بد نیست از تجربیات کارکشته‌ها استفاده شود.

جلیلی با اشاره به کیفیت پایین اغلب فیلمنامه‌هایی که برای مشاوره بهش ارجاع میشود تاکید کرد: روزی یک تهیه کننده فرانسوی به من گفت مشکل جوانهای فیلمساز ایرانی این است که تا فکری به ذهنشان می‌آید بلافاصله آن را فیلم می‌کنند یعنی بر روی آن زمان نمیگذارند و روی آن کار نمی‌کنند تا تبدیل به احسن شود. هرچند من به آن تهیه‌کننده فرانسوی گفتم تا بروند و زمان بر آن بگذارند و روی آن فکر کنند، قوانین عوض می‌شود و آن فیلمنامه دیگر فیلم نامه نیست و باید بیندازند دور ولی واقعیت این است که عجله بی‌مورد جوانترها در رسیدن به مقصود، پاشنه آشیل آنهاست.

کارگردان “دان” و “رقص خاک” ادامه داد: اغلب جوانان فکر می‌کنند استعدادهایشان به کار گرفته نشده و مثلا اگر فیلم بسازند یا بازیگر شوند، می‌ترکانند درصورتی که هیچ کار هنری بدون داشتن اندیشه قوی جواب نمی‌دهد. مساله جوانان نباید مشهور شدن باشد بلکه باید مسیر موردعلاقه خویش را پیدا کرده و بکوشند در همان مسیر به موفقیت برسند.

ابوالفضل جلیلی با مخاطب قرار دادن مدیران فرهنگی گفت: همه هنر مدیران باید این باشد که استعدادهای واقعی را پروبال دهند نه اینکه خواهرزاده‌شان را بکنند معاون خود و فرزندشان را تحمیل کنند به هیات مدیره. اگر به جوانان فضای کار ندهیم بذر کینه را در دل آنها کاشته‌ایم و این بذر هم هرچه به بار آورد، به نفع فرهنگ نخواهد بود.




“طیب خان”؛ تازه‌ترین اثر مسعود ده‌نمکی!+عکس

سینماروزان: مسعود ده‌نمکی که نوروز امسال کمدی “زندانیها” را روی پرده داشت و به‌زعم خود کوشیده بود مفهوم انتظار را در ساختاری مفرح تبیین کند، در روزهای اخیر نسخه خانگی این فیلم را به شبکه خانگی ارائه داد و حالا با تازه‌ترین اثرش “طیب خان” به میان مخاطبان آمد.

“طیب خان” که مروری است بر زندگی و سرنوشت طیب حاج‌رضایی از جمله موضوعات تاریخ انقلاب است که به‌رغم روایت‌های گوناگون و پراکنده، هنوز ابعاد و زوایای آن چنان که باید آشکار نشده.

مجموعه دوجلدی “طیب خان” به قلم مسعود ده‌نمکی با نگاهی متفاوت و دایره‌ای وسیع، زمانه و زندگی طیب حاج‌رضایی را واکاوی می‌کند.

جلد نخست این مجموعه، دوران کودکی طیب را تا سال 1339 روایت می‌کند تا چهره اولیه او را شفاف‌تر برای مخاطب ترسیم نماید. و جلد دوم به وقایع و سال‌های پایانی طیب و فاصله گرفتن او از دربار و شکل‌گیری شخصیت متفاوت وی می‌پردازد.

مسعود ده‌نمکی در بخشی از پیش‌گفتار کتاب درباره روند نگارش این اثر می‌نویسد: این کتاب محصول قریب به ده سال تحقیق، پژوهش و مصاحبه با بستگان، دوستان و صاحب‌نظران و چهره‌های فعال سیاسی و اجتماعی معاصر با دوران زندگی طیب و کنکاش و بررسی صدها سند مکتوب و شفاهی است که سعی شده با پالایش و ویرایش آن، به یک نتیجه و روایت منطقی با احتساب نظرات متفاوت و گاه متناقض برسد.

در برشی از کتاب ‌از زبان طیب حاج‌رضایی درباره اولین و آخرین ملاقاتش با امام خمینی بعد از وقایع 15 خرداد 1342 می‌خوانیم: من رو بردن توی یه خونه در خیابان دولت. به همراه مامورها وارد شدم. پرده اتاق رو کنار زدم. دیدم یه سید روحانی با چهره‌ای نورانی آنجا نشسته. فهمیدم آیت‌الله خمینی است. مامورها منتظر بودند من پرخاش کنم و بگم شما پول دادی و چنین و چنان کردی و … اما گفتم: آقا! قربون جدتون برم. شما کی به من پول دادی؟ اصلا کجا من رو دیدی؟ ما که تا حالا همدیگه رو ندیدیم. به این نامسلمون‌ها بگید که نه شما به من پول دادید و نه من از شما پول گرفتم. از در که اومدم بیرون نصیری به من گفت: طیب خان گور خودت رو کندی!من هم گفتم: عیب نداره تیمسار، من باید 20 سال پیش تو زندان بندرعباس می‌مردم. اما موندم تا امروز تکلیفم رو ادا کنم و بعد بمیرم. مردن برای من مهم نیست…

ده‌نمکی کوشیده با نثری مخاطب‌پسند و همچنین درج تصاویر متنوع از طیب و دیگر شخصیت‌های مورد بحث و نیز انتشار اسناد متعدد، بر بار کیفی کتابش بیفزاید.

«طیب خان (زندگی و زمانه طیب حاج‌رضایی)» در دو جلد به زیور طبع آراسته شده است. جلد اول در 980 صفحه و با قیمت 115 هزار تومان و جلد دوم در 915 صفحه و با قیمت 105 هزار تومان روانه بازار نشر شد.

علاقمندان می‌توانند برای تهیه این اثر ضمن مراجعه به صفحه منشورات پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به آدرس www.irdc.ir با شماره 22211174 تماس حاصل نمایند و یا به فروشگاه این مرکز واقع در خیابان انقلاب، خیابان 12 فروردین، بعد از خیابان شهدای ژاندارمری، نبش مجتمع ناشران مراجعه کنند.

طیب خان




«دل» رکورد «هیولا» را زد!

سینماروزان: با گذشت تنها سه روز از انتشار سریال “دل” رکورد تازه‌ای در تماشای آنلاین سریال‌های شبکه نمایش خانگی به ثبت رسید.

با گذشت سه روز از انتشار قسمت اول سریال «دل»، میزان تماشای آنلاین این سریال با ثبت رکورد تازه‌ای خبرساز شد.

این آمار که با مقایسه‌ی مجموع دقایق تماشا در سه روز اول انتشار سریال‌ها بررسی شده، نشان می‌دهد که میزان تماشای سریال «دل» رکوردی بیشتر از دوبرابر سریال «هیولا» را به ثبت رسانده است. به این ترتیب که «دل» با ۱۳ میلیون و ۴۴۰ هزار دقیقه، «هیولا» با ۶ میلیون و ۲۰ هزار دقیقه و «مانکن» با ۵ میلیون و ۸۷۰ هزار دقیقه، رتبه‌های اول تا سوم تماشا در ۷۲ ساعت ابتدایی انتشار قسمت اول يك سريال را به خود اختصاص داده‌اند.

«دل» به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی جواد فرحانی با پشت سر گذاشتن «هیولا»، به پرمخاطب‌ترین سریال شبکه نمایش خانگی در سه روز اول انتشار تبدیل شده است و پیش‌بینی می‌شود این رکورد شکنی با ادامه انتشار سریال به ثبت آمارهای شگفت انگيز تازه‌‌ای منجر شود.

حامد بهداد، ساره بیات، یکتا ناصر، کوروش تهامی، سعید راد، بیژن امکانیان، افسانه بایگان، نسرین مقانلو، مهدی کوشکی، علی سخنگو، مهراوه شریفی نیا، لیلا زارع و بهرام افشاری بازیگران سریال «دل» هستند که گروه نویسندگان آن را هم بابک کایدان و میثم کایدان تشکیل می‌دهند.




پرسش یک رسانه اصولگرا از مصطفی کیایی⇐چرا در “مطرب” حتی از خالتورهای تولیدی پویافیلم هم عقب‌تری؟؟

سینماروزان: مصطفی کیایی که تجربه تولید آثاری قابل اعتنا همچون “خط ویژه”، “ضدگلوله” و “چهارراه استانبول” را در کارنامه دارد در تازه‌ترین فیلمش “مطرب” به دام نوعی تجاری‌سازی سطحی افتاده که انتقاد بسیاری از دوستداران آثارش را موجب شده.

مساله بر سر روی آوردن کیایی به سینمای گیشه نیست بلکه مساله بر سر عدم رعایت چارچوب‌های اولیه تولید در چنین نوع سینمایی است.

روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی بر سینمای تجاری این سالها به بررسی چرایی افتادن کیایی در دام سطحی‌سازی پرداخته است.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

جریان فیلمسازی تجاری در سالهای اخیر به ورطه تولید کمدی-موزیکال‌هایی افتاده که بیش از آن که وامدار کمدی‌های کلاسیک یا موزیکال‌های کالت باشند به واریته‌هایی بدل شده‌اند مشتمل بر مقادیری بشکن و بالابنداز و شوخی‌های اروتیک کلامی.

اگر تا یک دهه قبل فقط دو تا سه دفتر تولید حوالی چهارراه استانبول بودند که مبادرت به تولید چنین آثار خالتوری می‌کردند در پنج سال اخیر حتی برخی از فیلمسازانی که مدعی اندیشه‌ورزی بوده و تا شورای مرکزی صنف کارگردانان هم راه یافته‌اند هم به سراغ این سبک فیلمسازی رفته‌اند.

توجیه این جماعت، شکست تجاری آثار اندیشمندانه‌شان است بی آن که حواسشان باشد اگر با هر شکستی، کارگردان بخواهد وادهد و مسیری را برود که مورد انتقاد قبلتر خودش بوده، طبیعی است که هیچ پیشرفتی در کارنامه‌شان رخ نخواهد داد.

منوچهر هادی از جمله سینماگرانی است که بعد از شکست فیلمهایی خوش ساخت نظیر “زندگی جای دیگریست” و “کارگر ساده نیازمندیم”، به دام خالتورسازی افتاد و به “سالوادور…” و “رحمان۱۴۰۰” رسید.

مصطفی کیایی دیگر سینماگری است که با وجود داشتن تجربه‌هایی قابل اعتنا مثل “خط ویژه”، “ضدگلوله” و “چهارراه استانبول” مسیر خالتورسازی را پیش گرفته و “مطرب” را ساخته که بلحاظ کیفی حتی از خالتورهای تولیدی پویافیلم هم عقب‌تر است. چرا؟

هم منوچهر هادی و هم مصطفی کیایی تلاش برای بازگشت مالی و ماندن در کورس کارگردانی را عامل این تغییر مسیر دانسته‌اند ولی سوال آنجاست که چرا حتی برای تغییر مسیر به سینمای تجاری، فیلمهایی آبرومندتر تولید نکرده‌اند؟

سینمای ایران تجربیات امثال داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی را پیش‌رو دارد که حتی وقتی به سمت سینمای تجاری آمدند فیلمهایی مانند “اجاره نشینها” یا “سگ کشی” را ساختند که نه فقط در زمان خود که در دهه‌های بعد همچنان مخاطب‌پسند و سرپا باقی ماندند.

در گونه استراتژیک هم قله‌ای به نام ابراهیم حاتمی‌کیا را داریم که حتی سیاسی‌ترین موضوعات را هم به‌گونه‌ای مخاطب‌پسند دراماتیزه می‌کند تا بتواند هم استانداردهای سینمایی را ارتقا دهد و هم مخاطب را به سینماها بکشاند.

چرا کارگردانان جوان مدعی اندیشه‌ورزی، چنین الگوهایی را برای سودآوری در گیشه‌ها لحاظ نمی‌کنند و به‌جای کار بر روی کمدی‌-موقعیت‌های استاندارد و جذاب به سمت ساده‌ترین کار که خالتورسازی است می‌روند؟؟

اساسا اگر بنا باشد هر شکست تجاری مقدمه‌ای باشد برای خالتورسازی چرا این همه نهاد و ارگان دولتی و شبه‌دولتی به نام حمایت از سینماگران مشغول دریافت بودجه‌های میلیاردی هستند؟؟ آیا بهتر نیست برای امتداد حرکت امثال کیایی و هادی در مسیری پالوده هم که شده، به هنگام شکست تجاری، همین ارگانها باشند که به یاری‌شان بشتابند تا به دام “مطرب” و “رحمان…” نیفتند؟؟




ادعای مدیرکل اسبق دفتر موسیقی درباره درآمد میلیاردی همایون‌ شجریان و ۲۰ نفر از خوانندگان پاپ!

سینماروزان: بحث‌های پیرامون چرایی معافیت مالیاتی جامعه هنری همچنان ادامه دارد و البته که شرایطی فراهم آورده برای کنکاش در اوضاع نابسامان معیشتی زندگی هنرمندانی که نه بیمه بیکاری دارند و نه حتی یک بیمه بازنشستگی مکفی و نه یک بیمه درمانی جامع.

پیروز ارجمند مدیرکل اسبق دفتر موسیقی ارشاد با اظهارنظر درباره برخی مشکلات ابتدایی جامعه هنری به صراحت از این گفته که فقط حلقه‌ای معدود از خوانندگان هستند که درآمد میلیاردی دارند.

پیروز ارجمند با اشاره به برخورداری حداقلی جامعه موسیقی از درآمدهای میلیاردی به “فرهیختگان” گفت: حدود80 هزار فعال حوزه موسیقی در ایران داریم. از این تعداد که در حوزه‌های مختلف اعم از سنتی، کلاسیک، پاپ و… فعالیت می‌کنند حداکثر 15 تا 20 نفر از این جماعت هستند که درآمد آنها میلیاردی است، یعنی در یک جمعیت 80 هزار نفری 20 نفر درآمد بالایی دارند و آنها هم خوانندگان پاپ هستند که معمولا این درآمد را دارند و تعدادی هم از خوانندگان موسیقی سنتی همانند همایون شجریان در زمره برخورداران هستند بنابراین تعمیم دادن قانون دریافت مالیات به اکثریت جامعه هنری منطقی به نظر نمی‌رسد، یعنی به‌خاطر 20 نفر، جماعت 80 هزار نفری که درآمد اندکی دارند، مشمول پرداخت مالیات ‌شوند. جماعتی که دولت بیمه‌های ناچیزی برای آنها مقرر کرده و در خوشبینانه‌ترین حالت یک هنرمند بعد از بازنشستگی در شرایط موجود یک‌و‌نیم میلیون تومان در ماه دریافت می‌کند. می‌دانید که رقم بسیار پایینی است، یعنی از هر صنف دیگری پایین‌تر است. دولت زیرساختی هم آماده نمی‌کند، یعنی اگر دولتی داشتیم که زیرساخت‌ها را برای توسعه اقتصادی هنر آماده می‌کرد، می‌توانستیم امیدوار باشیم که توسعه انجام می‌شود و آن وقت می‌توان انتظار داشت به ازای آن مالیات هم اخذ و رونقی ایجاد شود، اما الان نه‌تنها توسعه‌ای ایجاد نمی‌کند، بلکه بازدارنده هم است؛ مجوزهایی که به‌سختی داده می‌شود، ناامنی‌ای که در برگزاری کنسرت‌هاست. در طول سال نزدیک به چهار ماه هیچ کنسرتی نمی‌توان برگزار کرد و اصولا خیلی هنرمندان نیمه‌وقت کار می‌کنند و این‌گونه نیست که همیشه درآمد داشته باشند. به هر حال درمجموع وقتی برآورد می‌کنیم عموم هنرمندان در موسیقی، تئاتر و تا حدودی سینما از اقشار متوسط رو به پایین جامعه هستند.

پیروز ارجمند با انتقاد از کم‌کاری‌های دولتمردان در بهبود اوضاع اقتصادی جامعه هنری گفت: این ‌گونه نیست که هنرمندان جزو اقشار بالای جامعه باشند و دولت هم کاری نکرده که الان بخواهد مالیات بگیرد.طبیعتا فکر می‌کنم دولت در اینجا دست در جیب هنرمندان می‌کند بدون اینکه کمکی کرده و هیچ یک از وظایف خود را انجام داده باشد. اگر دولت فرانسه، آلمان و ژاپن، امروز مالیاتی از هنرمندان خود می‌گیرد، که آنها هم مالیاتی دریافت نمی‌کنند، وضعیت بیمه و زیرساخت‌های فرهنگی و امنیت هنرمندان همینی است که در ایران وجود دارد؟ هر زمانی دولت به تمام تعهدات خود عمل کرد، می‌تواند مالیات هم دریافت کند و این رونق را هم ایجاد کند، اما الان در اوج بی‌رونقی هنر هستیم. در این وضعیت اقتصادی من اطلاع دارم تعداد زیادی از آموزشگاه‌های موسیقی بسته شده‌اند، تعدادی از هنرمندان گالری‌های خود را می‌بندند به‌خاطر اینکه مصرف محصولات فرهنگی در سبد خانوارها بسیار کمرنگ شده و به یک کالای لوکس تبدیل شده است و نمی‌توانند از آن استفاده کنند.




فرزاد موتمن داستان فیلم اکران‌نشده‌اش را لو داد!

سینماروزان: فرزاد موتمن این روزها کمدی کارتونی “چشم و گوش بسته” را روی پرده دارد که برخلاف حریان متداول کمدی‌سازی در ایران به‌جای تاکید بر دیالوگ بر موقعیت‌های کمدی بنا شده است و فروشی مناسب هم داشته است.

موتمن پیش از “چشم و گوش بسته” فیلمی به نام “سراسر شب” را ساخته بود که بعد از سه سال هنوز مجال اکران نیافته است.

موتمن با لو دادن داستان “سراسر شب” به “شرق” گفت: سال‌ها پيش فيلمي به اسم «شب‌هاي روشن» ساختم، قرار نيست تا آخر عمر آن را تکرار کنم. «سراسر شب» خيلي به «شب‌هاي روشن» نزديک است. داستان فيلم‌سازي است که سال‌ها پيش فيلمي به اسم «شب‌هاي روشن» ساخته اما در اين شب بخصوص پول خريد يک چيزبرگر را هم ندارد. اتفاقا در بخشي از فيلم «سراسر شب» کارگردان و تهيه‌کننده درباره ساخت يک کمدي با هم صحبت مي‌کنند!!!




عیدی «آتقی» را هم خوردند؟!+فیلم

سینماروزان: نزدیک به ۹ ماه از سال گذشته و هنوز مشخص نشده عیدی میلیاردی ارشاد میان کدام سینماگران توزیع شده و نه ارشاد و نه خانه سینما در این باره شفاف سازی نکرده اند.

در یک رسوایی تازه یکی از نیازمندترین افراد صنف سینما که جواد گلپایگانی یا همان «آتقی» سریال «آینه عبرت» باشد بشدت حمله کرده به آنها که عیدی‌اش را خورده‌اند!!

وقتی از عیدی میلیاردی ارشاد حتی ریالی به آتقی هم نرسیده پس این عیدی به چه کسانی رسیده؟؟ چرا هیات مدیره خانه سینما، فهرست کامل عیدی‌گیرندگان را منتشر نمی‌کند؟

برای تماشای گلایه‌های آتقی اینجا را ببینید.




تهیه‌کننده “خط ویژه” و “عصر یخبندان” بیان کرد⇐دعواي ماليات هنرمندان، مضحك، غيركارشناسي و سياسي‌ شده است؛ بماند که اغلب مردم هم حس نمی‌کنند مالیات برای آبادانی کشور صرف می‌شود!/وقتی ۹۰درصد هنرمندان بیکارند و بیمه بیکاری هم ندارند چرا برای بخشودگی مالیاتی آن ۱۰درصد پرکار متمول بر سر این ۹۰درصد، منت می‌گذارید؟؟

سینماروزان: اینکه در نزدیکی انتخابات مجلس۹۸ و در فاصله‌ای کوتاه بعد از غائله بالا بردن ناگهانی قیمت بنزین، دولت اعتدال با بخشودگی مالیاتی هنرمندان سعی دارد وجهه‌ای فرهنگی به خود دهد با انتقاداتی مختلف مواجه شده است.

حرف اصلی و منطقی این انتقادات کجاست؟؟ آنجا که می‌گویند دولت به‌جای معافیت مالیاتی کل جامعه هنری باید از متمولین هنری مالیات گرفته و آن را صرف بهبود معیشتی هزاران هنرمندی کند که در طول سال حتی یک پروژه کاری هم بهشان نمی‌خورد.

منصور لشکری قوچانی تهیه‌کننده سینما با نقد سیاسی‌بازی در جریان معافیت مالیاتی هنرمندان اظهار داشت: متاسفانه فقدان نگاه تخصصی موجب شده مثل هميشه تر و خشك در قوانين با هم بسوزند! چرا به تخصص بها نميدهيم؟ چرا از قوانين كشورهاى مختلف در خصوص ماليات هنرمندان استفاده نميكنيم؟ اكثر بازيگرهاى كشور ما بيكار هستند و تعدادي اندک نيز پولهای نجومی می‌گیرند. از متمولین، مالیات نمی‌گیرند و درعوض حتی بیمه بیکاری را از تنگدستان جامعه هنری دریغ کرده‌اند!!

تهیه‌کننده “خط ویژه” و “عصر یخبندان” ادامه داد: دعواي ماليات هنرمندان، مضحك، غيركارشناسي و سياسي شده است؛ بماند که اغلب مردم احساس نمي‌كنند كه پول ماليات برای آباداني كشور خرج مي‌شود.

لشکری قوچانی افرود: وقتی ۹۰درصد هنرمندان بیکارند و بیمه بیکاری هم ندارند چرا برای بخشودگی مالیاتی آن ۱۰درصد پرکار متمول بر سر این ۹۰درصد، منت می‌گذارید؟؟ هر دو روى سكه را ببينيم ، جوگير نشويم ، تعدادي درآمد بسيار بالا دارند و مالیات هم نمیدهند ولی اكثريت هنرمندان بيكارند !!!

تهیه‌کننده “قاتل اهلی” تاکید کرد: به تخصص در راستاى كم شدن بى‌عدالتى بها دهیم. به اميد بها دادن به تخصص؛ اميدوارم كه قوانين را به‌مرور افراد متخصص بنويسند. بدون استفاده از افراد متخصص نميتوان قوانين را اصلاح كرد. نبود شفافيت، بي‌عدالتي، تبعيض، رانت و … در سيستم مالياتي مشهود است و مراقبت كنيم چون هر دو جريان ، سياسي‌كارى ميكنند و همه حقيقت را نميگويند. 




شاهدی تازه بر مدعای همپوشانی حداکثری چپ و راست ⇐پذیرایی از یک عضو مرکزی حزب کارگزاران در پشت صحنه فیلم تازه سازمان ارزشی!

سینماروزان: مدتهاست در درددل‌های بدنه جامعه گلایه‌هایی با کلیدواژه مشترک می‌شنویم ناظر به اینکه چپ یا راست، فرقی نمی‌کند؛ اغلب به فکر خود و آقازادگان خود هستند و در این میان کف جامعه است که قربانی دعواهای زرگری آنها در مواعیدی همچون انتخابات می‌گردد.

این همدستی چپ و راست اگر در سالهای گذشته پنهان‌تر بود در سالهای اخیر آشکارتر شده تا جایی که روزنامه‌های منادی اصلاحات مدام تصاویر پروژه‌های ارگانی متبوع راست را روی جلد می‌برند و آنها را ستاره‌باران می‌کنند و حتی دست‌اندرکاران این رسانه‌‌ها افتخار می‌کنند به هنروری کودکان خود در چنین پروژه‌هایی!!

حالا و در خلال گزارش پشت صحنه‌ای که روزنامه اصولگرای “فرهیختگان” از پشت صحنه “لباس شخصی” از تازه‌ترین محصولات سازمان هنری-رسانه‌ای اوج ارائه داده، خبر حضور یک عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی(محمد عطریانفر) در پشت صحنه این فیلم و مشاوره‌های او به سازندگان هم لو رفته است.

“فرهیختگان” گزارش داد: در پشت صحنه «لباس‌شخصی» علاوه‌بر اینکه ما برای گزارش رفته‌ایم، یک میهمان دیگر هم دارند؛ محمد عطریانفر، روزنامه‌نگار و عضو حزب سازندگی، به دعوت تهیه‌کننده و کارگردان آمده است در جریان ساخت فیلم قرار بگیرد، دلیل دعوت هم این می‌شود که او در دهه 60 و اتفاقات آن زمان حضور داشته است و می‌تواند به روند تولید فیلم کمک کند و مشورت دهد، کما اینکه از افراد دیگر هم برای حضور در این پروژه و بازدید پشت صحنه دعوت شده است. وقتی که می‌رسد به اتاقی دعوت می‌شویم و کارگردان و تهیه‌کننده هم می‌آیند. عطریانفر از آنها می‌خواهد توضیحی در مورد فیلم دهند.امیرعباس ربیعی، کارگردان و نویسنده لباس‌شخصی است. ربیعی برای عطریانفر از موضوع و زمان فیلم می‌گوید. فیلمی که در دهه 60 روایت می‌شود و قرار است از اتفاقاتی بگوید که تا به حال هیچ چیزی درمورد آن گفته نشده است و با روایتی که در فیلم می‌آید، با اتفاق جدیدی در آن دهه مواجه خواهیم شد.

این روزنامه ادامه داد: عطریانفر وقتی از موضوع فیلم و اینکه در دهه 60 می‌گذرد، آگاه می‌شود به فیلم مهدویان اشاره می‌کند و می‌گوید: «به مهدویان گفتم اگر قبل از فیلم با من صحبت می‌کردی، حتما اطلاعات بهتری از عباس زریباف به تو می‌دادم، چون عباس را می‌شناختم، همان موقع هم که دستگیرش کردند، همسرش با من تماس گرفت و گفت از عباس خبری ندارد و من سراغ یکی از دوستان رفتم و گفتم اگر عباس را گرفته‌اید به همسرش اطلاع دهید. بعد هم گفتم باید همسرش را هم می‌گرفتید، چون مثل خودش اطلاعات زیادی دارد.»

فرهیختگان افزود: عطریانفر در مورد بازیگران کار می‌پرسد و ربیعی می‌گوید: «بازیگران همه کسانی هستند که در تئاتر فعالیت داشته‌اند و قبل از این شهرتی نداشته‌اند، اما همه با تمام توان در حال کار هستند.»والی‌نژاد می‌خواهد برای گرفتن صحنه‌ای که امروز می‌خواهند بگیرند، به طبقه بالا رفته و از نزدیک کار گروه را ببینند. صحنه‌ای که قرار است، فیلمبرداری شود، بازجویی از یکی از شخصیت‌هایی اصلی است. بازجو که یک روحانی است به‌همراه کسی که قرار است بازجویی شود، داخل اتاق هستند و بقیه هم پشت دوربین می‌نشینند، تلویزیون کوچکی جلویمان قرار می‌گیرد و کار شروع می‌شود، سایه‌ای که در اتاق بازجویی می‌افتد، باعث می‌شود، تا ربیعی کات بدهد و بخواهد تا آن مشکل حل شود و دوباره فیلمبرداری شروع می‌شود، این‌بار دوربین کسی را که بازجویی می‌شود دقیق در کادر خود ندارد و چون دوربین پشت پنجره است، بازیگر باید خودش را با دوربین تراز کند و همان جایی که می‌گویند، سرش را نگه دارد. ربیعی چندین‌بار کات می‌دهد و چند باری هم تمرین می‌دهند و درنهایت این صحنه کوتاه چند دقیقه‌ای، ضبط می‌شود. بعد از تمام شدن ضبط، عطریانفر داخل اتاق بازجویی می‌شود و می‌گوید: «من چون تجربه اتاق بازجویی زیاد دارم، این اتاق با اتاق‌های بازجویی اصلی کمی متفاوت است.»بعد هم نگاهی به لباس بازیگری که بازجویی می‌شد، می‌اندازد و می‌گوید: «لباس این دوست‌مان هم باید لباس زندان باشد، اما انگار لباس خودش را به تن دارد.»ربیعی توضیح می‌دهد این چندمین بازجویی او است و لباسش هم مدام در‌حال تعویض است، چشم‌بند هم دارد. عطریانفر برای ربیعی آرزوی موفقیت می‌کند و می‌گوید: «طبیعتا این جمع که همه جوان هستند، می‌توانند اتفاق خوبی را در جشنواره رقم بزنند.»




واکنش قابل تامل یک رسانه اصولگرا به دعوا بر سر بازگرداندن کاخ جشنواره به برج میلاد⇐چرا به جای دعواهای حاشیه ای، به کیفیت فیلمهای متقاضی و وزن پایین هیأت انتخاب پرداخته نمیشود؟؟/گویا برخی با طرح مسائل کاملاً فرعی مثل دعوا بر سر مرکزیت برگزاری جشنواره،  قصد دارند مطالبات اصلی را به حاشیه ببرند!/بدیهی است که مدیریت ضعیف ارشاد هم ترجیح می‌دهد مطالبات اصلی در همین سطح باقی بماند!!

سینماروزان: در روزهایی که بسیاری درباره سلطه آثار ارگانی و آثار متصل به سرمایه های مشکوک بر جشنواره فجر به سبب چینش یک هیات انتخاب متزلزل هشدار داده اند عده ای هم پیدا شده اند و مشغول بحث برای بازگرداندن کاخ جشنواره به برج میلاد هستند!!

روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی بر این اتفاق پرسشهایی جدی طرح کرده در چرایی به حاشیه بردن مطالبات اساسی از برگزارکنندگان جشنواره.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

در روز‌هایی که موضوع کیفیت فیلم‌های متقاضی حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر و وزن پایین هیات انتخاب به عنوان مسائلی جدی مطرح شده است، بعضی از محافل سینمایی و رسانه‌ای با پیش کشیدن مسئله‌ای حاشیه‌ای با عنوان «کاخ جشنواره» باعث انحراف خواسته های برحقی، چون بالا بردن میزان کیفیت آثار و ارتقای وزن هیاتهای انتخاب و داوری جشنواره فجر شده‌اند.

کاخ جشنواره، عنوانی است که برای محل استقرار رسانه‌ها و منتقدان در جشنواره فیلم فجر به کار می‌رود، البته نه «مرکز همایش‌های برج میلاد» و نه «پردیس سینمایی ملت» هیچ کدام به لحاظ شکل و کارکرد به کاخ شباهتی ندارند.

در حالی که سینمای ایران سال‌هاست از بی‌برنامگی و نداشتن راهبرد مشخص برای ارتقای کیفیت هنری و محتوایی آثار رنج می‌برد برخی رسانه‌ها با طرح مسائل کاملاً فرعی مثل مکان برگزاری و پردیس رسانه‌ها به طور کلی مطالبات اصلی را به حاشیه می‌برند.

سینمای ایران بیش از هر زمان دیگری درگیر نوعی مدیریت باری به هر جهت و بی‌برنامگی است و این را می‌شود از نوع محتوا و جنس ضعیف کیفیت آثار سینمایی این سال‌ها و همین طور ضعف در کارنامه سینمایی هیات انتخاب فجر مشاهده کرد.

سینمای ایران حالا بی‌برنامه‌تر از هر زمان دیگری گذران امور می‌کند و به جای اتاق فکر‌های قوی که بار کارشناسی بالایی دارند این سرمایه‌گذاران و محافل پشت پرده هستند که فضای محتوایی فیلم‌ها را مدیریت می‌کنند.

در چنین وضعیتی مشاهده می‌شود که برخی مطالبات اصلی را به سمت حاشیه‌هایی، چون مکان برگزاری جشنواره می‌برند و بدیهی است که مدیریت ضعیف سینمایی وزارت ارشاد هم ترجیح می‌دهد مطالبه اصلی در همین سطح باقی بماند.

اینکه اهالی رسانه در کدام سینما یا پردیس سینمایی مستقر شوند، برخلاف آنچه بعضی از اهالی رسانه مطرح می‌کنند، مسئله مهم و حادی به شمار نمی‌رود. برعکس اینکه خبرنگاران سینمایی و منتقدان فیلم در کدام سینما حضور داشته باشند، تقریباً مسئله‌ای صنفی است و برای میلیون‌ها دوستدار سینما که فیلم‌های جشنواره فجر را در سینما‌های منتخب تهران و شهرستان‌ها تماشا می‌کنند، اصلاً موضوع قابل بحث و دارای اهمیتی نیست. با این وجود، هر ساله برخی با ایجاد موجی از انتقاد، به گونه‌ای وانمود می‌کنند که هیچ مسئله‌ای برای برگزاری جشنواره فجر مهم‌تر از محل استقرار خبرنگاران و منتقدان نیست! این درحالی است که صرفاً کارکرد محل استقرار اهالی رسانه به دلیل میزبانی از نشست‌های رسانه‌ای فیلم‌هاست و غیر از این کارکرد خاصی برای آن نمی‌توان متصور بود.

دبیر جشنواره فیلم فجر از سوی رئیس سازمان سینمایی منصوب می‌شود و جشنواره فیلم فجر هویتی فراتر از سازمان سینمایی ندارد. برای همین اگر قرار است برای این جشنواره اتفاق نو و مثبتی رخ دهد، این اتفاق ابتدا باید در ذهن مدیران سازمان سینمایی و مسئولان ارشد وزارت ارشاد رخ دهد.

تهران، محل دائمی برگزاری جشنواره فیلم فجر، دارای پردیس‌های سینمایی متعددی است. در کنار آن سینما‌های بزرگ و مراکزی مانند «مرکز همایش‌های برج میلاد» وجود دارند که عملاً توانایی میزبانی از جمعیت بالای خبرنگاران و منتقدان سینما را دارند. اگر چه در ذهن برخی از اهالی رسانه دوقطبی «ملت- میلاد» ایجاد شده، ولی می‌توان حتی فراتر از این دو گزینه، به محل‌های دیگری برای استقرار آنچه خبرنگاران به آن «کاخ جشنواره» می‌گویند، فکر کرد ولی اینکه چرا سازمان سینمایی نمی‌خواهد فکری برای پایان دادن به این حاشیه هر ساله بدهد، سؤالی است که هنوز برای آن پاسخی پیدا نشده است.

به نظر می‌رسد این سازمان می‌تواند با تعیین محلی دائمی برای برگزاری جشنواره‌های ملی و جهانی فیلم فجر، حداقل باعث شود تا دعوا‌های سطحی میان اهالی رسانه‌ها درباره اینکه کجا برای برگزاری جشنواره بهتر است، خاتمه یابد، البته به شرط اینکه مدیران این نهاد دولتی خودشان از اینکه اهالی رسانه درگیر چنین دعوای پیش‌پاافتاده‌ای باشند و به مسائل جدی‌تر سینما و برگزاری جشنواره فجر فکر نکنند، راضی و خشنود نباشند!




درگذشت نصرت کریمی؛ سینماگری که “محلل” کار دستش داد و “تیغ‌های کاکتوس” به دادش رسید!

سینماروزان: نصرت کریمی بازیگر، کارگردان و مجسمه‌ساز و عروسک‌ساز ایرانی در ۹۴ سالگی و به مرگ طبیعی درگذشت.

نصرت کریمی سابقه بازیگری و کارگردانی برخی از آثار کمدی-انتقادی سینمای پیش از انقلاب را داشت؛ آثاری که بعضا با نوعی خاص‌ از کمدی‌های ایتالیایی موسوم به کمدی‌های  لاندو بوزانکایی مقایسه شده‌اند. “درشکه چی”، “حکیم باشی”، “خانه خراب” و “عیالوار”  از جمله این آثار بودند.

نصرت کریمی که فرزندی به نام بابک را به عنوان بازیگر تحویل سینمای ایران داده است و دامادش مهرداد اسکویی هم مستندساز است، به دلیل سابقه قبلیش در ساخت آثاری مثل “محلل” و “تختخواب سه نفره”، پس از انقلاب اسلامی ممنوع‌الفعالیت شد.

ساخت “محلل” پیرامون یک مساله فقهی، شهیدمرتضی‌ مطهری را واداشت در همان زمان اکران در ابتدای دهه پنجاه جوابیه‌ای بر این فیلم در مجله “زن روز” منتشر کند ولی در نهایت همین فیلم هم اسباب ممنوعیت کاری کریمی در دوران بعد از انقلاب را موجب شد.

نصرت کریمی تجربه فعالیت تلویزیونی هم داشت و از جمله در سریال “دایی جان ناپلئون” ایفای نقش کرده بود.

نصرت کریمی در سالهای پس از انقلاب به مجسمه‌سازی، پرورش کاکتوس(!) و ساخت تیزرهای تبلیغاتی هم می‌پرداخت تا بتواند هزینه زندگیش را تامین کند.

ساخت ۵۰۰ مجسمه و برگزاری بیش از ده نمایشگاه در کنار ساخت چندین تیزر یک دقیقه ای برای مباره با آلودگی هوا، ایمنی، صرفه جویی آب و تنظیم خانواده در زمره این فعالیتهای کریمی هستند.

 نصرت کریمی در دهه شصت به یک پرورش‌دهنده کاکتوس بدل شده بود. خودش در این باره گفته بود: فزونی قلمه‌های ساده‌ام در پایان تابستان، مرا به پرورش دهنده کاکتوس تبدیل کرد تا جایی که بهترین گلفروش های تهران خریدار کاکتوس‌هایم شدند! این تیغ ها باعث شد که من به کسی بدهکار نشوم و سفره ام هم کمرنگ تر نشد!!

یادتان باشد نصرت کریمی مرحوم تفاوت دارد با نصرت کریمی در قید حیات که به عنوان دستیار کارگردان در سینمای ایران فعالیت داشته است! نصرت کریمی مرحوم بازیگری و کارگردانی بود که بعد از انقلاب کاملا ممنوع الفعالیت بود ولی نصرت کریمی دستیار کارگردان در قید حیات است و در شماری از آثار سینمایی و از جمله “سرب”، “ردپای گرگ”، “هور در آتش”، “کانی مانگا” و “کارناوال مرگ” به عنوان دستیار کارگردان فعالیت داشته است.




تحلیل یک اقتصاددان بر اغتشاشات منتج از گرانی بنزین⇐ياد «پرندگان» هيچكاك افتادم كه پرندگان سياه و سفيد بالاخره بيرون مي‌ريزند و به يك دنياي رنگي حمله مي‌كنند!!

سینماروزان: در تمام روزهای پس از اغتشاشات منتج از گرانی بنزین کم نداشته‌ایم تحلیلگرانی را که کوشیده‌اند برمبنای ذهنیت خود درباره چرایی بروز این اغتشاشات، تحلیل ارائه کنند.

در یکی از تازه‌ترین تحلیل‌ها کمال اطهاری اقتصاددان، با یادآوری فیلم “پرندگان” آلفرد هیچکاک به قیاس خیزش پرندگان در آن فیلم با اعتراضات اخیر پرداخته است.

كمال اطهاري، اقتصاددان و  پژوهشگر اقتصاد توسعه در واکنش به سوزاندن بانکها در جریان اغتشاشات بعد از گرانی بنزین به “شرق” گفت: تنها 9 درصد جمعيت به نوعي با بانك‌ها در ارتباط هستند و همین است که کینه میسازد. اين نوع اعتراض دسته‌جمعي كه در اغلب شهرهاي كشور رخ داد را با فيلم “پرندگان” هيچكاك قياس مي‌کنم. اينجاست كه ياد فيلم «پرندگان» هيچكاك مي‌افتم كه پرندگان سياه و سفيد بالاخره بيرون مي‌ريزند و به يك دنياي رنگي حمله مي‌كنند!!

این اقتصاددان ادامه داد: طبق آمارها، در سكونتگاه‌هاي غيررسمي فقط 9 درصد افراد به‌نوعي با بانك‌ها ارتباط دارند. اين خيلي مهم است. پس بانك امري است براي دنياي رنگي كساني‌كه اين افراد را به تله سياه و سفيد هل ‌داده‌اند. اين روان‌شناسي بهتري است كه نيروهاي انتظامي متوجه باشند براي افراد حاشيه‌نشين، بانك مظهر كنار‌گذاشتگي‌شان است.

کمال اطهاری افزود: به هر صورت واكنش به پمپ بنزين‌ها، واكنش كور كساني است كه مثل تاس لغزنده در تله فضايي پايين مي‌رود و به هر چيز بتواند چنگ مي‌زند كه نفرتش را نشان دهد. شما شير گاز را كه باز كنيد، جرقه مي‌زند و ممكن است عمدي باشد يا سهوي. در فيلم “پرندگان” هيچكاك هم چند تا از پرندگان مصنوعي بودند!! مسئولان در مقابل اين تله فضايي كه هر سال تنگ‌تر كرده‌اند، مسئول هستند و واكنش اين افراد واكنش كساني است كه به هر چيزي چنگ مي‌اندازند تا پايين‌تر نروند، حتي اگر غارت يك مغازه در ازاي دو روز سير‌بودن باشد.

اطهاری تاکید کرد: سال 70 در آمارگيري‌ها متوجه شدم كه هيچ‌كدام از اين افراد حاشیه‌نشین نمي‌توانستند به دندان‌پزشكي مراجعه كنند و از سنين پايين تا 40، 50 سالگي دندان‌هايشان دچار تخريب مي‌شد. حتي بيمه اين افراد را هم گرفته بودند، اما آنها تلاش مي‌كردند فرزندانشان را به دانشگاه بفرستند تا از آن تله خارج شوند و شغل ثابت داشته باشند. كساني آنجا هستند كه شغل ثابت ندارند. شما به پاي كسي كه در حال غرق‌شدن بوده، وزنه بسته‌ايد. آنها اگر واكنش نشان داده‌اند، طبيعي است. اين افراد در انتخابات سال 92، آن‌قدر عقلاني عمل كرده كه فكر مي‌كرده نباید يارانه بيشتر بگيرد و دست رد به آن زده است. حالا بعد از وقوع بخواهيم يارانه بدهيم كه چه بشود؟ خودش و فرزندش شغل ندارند. در سكونتگاه‌هاي غيررسمي براي اينكه بتوانند بيرون از تله ارتباط زنده‌اي داشته باشند، ممكن است براي يك كارت تلفن، کارهایی که نباید را انجام دهند.

اطهاری خاطرنشان ساخت: وقتي در اينجاها قدم مي‌زنيد وقتي دختران و پسران را مي‌بينيد چهره‌هاي معصومي مي‌بينيد كه واقعا مي‌تابند، اما در تله فضايي گير كرده‌اند. در اين مناطق، پيشاني مغازه‌ها دو، سه متر است و به همين خاطر نمي‌شود ويترين مغازه جا بگيرد چون بايد به جايش در بگذارند. نمي‌شود كارگاهي تأسيس شود چون زمين كوچك است، امكان رفت‌و‌آمد ماشين نيست. كنارشان كارخانه‌هاي تعطيل‌شده‌اي وجود دارند و حالا مي‌خواهند آنها را مال كنند يا ساختمان 20 طبقه بسازند! هيچ‌كس به اينجاها كاري ندارد. شهردار اين مناطق مي‌بيند به دلايل مختلف نمي‌تواند به اندازه نيمي از جاهاي ديگر خدمت برساند. شهرداري مي‌خواهد پول دربياورد و مال بسازد، آيا نجات پيدا مي‌كنند؟ يك عده صاحب زمين هستند، كارخانه‌دار پول مي‌دهد كه اين كار صورت بگيرد. چند مشاور يك‌مدت مقاومت مي‌كنند و بعد راضي مي‌شوند چون مي‌بينند پول ندارند تا به كاركنان بدهند. ببينيد چطور يك دور باطل، تله فضايي را تشديد مي‌كند. بايد جلوي اين كار گرفته شود!




رونمایی از عاقبت کار اختلاسگران معتدل(!) در “آینده”؟!

سینماروزان: با تحویل نسخه نهایی فیلم “آینده” به جشنواره، صاحبان اثر در انتظار تصمیم هیات انتخاب برای حضور در جشنواره فجرند.

این فیلم نخستین همکاری امیر پورکیان کارگردان با سیدضیاء هاشمی تهیه کننده فیلمهای “عروس”، “اعتراض” و “شوکران” است.

«آینده» جامعه پر تلاطم را امروز را در بند بند خانواده روایت میکند و عواقب دزدی، اختلاس و خیانت به همنوع را واکاوی میکند.
در آينده آمده است:«آینده جنین مادری است به نام امروز که فردا متولد می شود»

پانته آ بهرام ، کامبیز دیرباز ، امیر جعفری ، نیما شعبان نژاد ،شهرام قائدی، علی استادی ،
شیرین یزدان بخش،لادن ژاوه وند و با حضور بهاره افشاری در «آینده» نقش آفرینی می‌کنند.

عوامل اصلى فیلم سينمايى آينده عبارتند از:
نویسنده و کارگردان : امیر پورکیان، تهیه کننده: سید ضیاء هاشمی ، سرمایه گذار و تهیه کننده همکار: سیاوش امین پور، مدیر تولید : حسین رامه، مدیر فیلمبرداری : سعید براتی، برنامه ریز و دستيارکارگردان : حامد شریفی نیا، طراح گريم : محسن دارسنج، طراح لباس :آزاده قوام، طراح صحنه:آبتین برقی، صدابردار: بابک نیازی ،طراحی و‌ترکیب صدا : حسین ابوالصدق ، آهنگساز : کارن همایون فر، عكاس :احمدرضا شجاعى
منشى صحنه : آزاده جهانبخش ، فیلمبردار پشت صحنه: محمود جوانشير، مديرتداركات : محمودرضا الوندى




صدور پروانه ساختی تازه برای کارگردانی که دو فیلم آخرش رویهم ۵۰میلیون هم نفروختند!

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر خود با ساخت یک فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان پناه‌برخدا رضایی که دو فیلم آخرش “گهواره ای برای مادر” و “دختر مادر دختر” رویهم ۵۰ میلیون هم نفروختند، پروانه ساخت فیلم تازه‌ای با عنوان “جاده بارانی” را گرفته.

اینکه پناه‌برخدا علیرغم بی‌رونقی گیشه فیلمهایش چگونه مجددا بودجه تولید فیلمهای کم‌فروش‌اش را جور می‌کند مشخص نیست؟

شاید انتشار ریزهزینه‌های بودجه‌ای ارگانهایی مانند فارابی در پاسخ به این سوال، کمک‌رسان مخاطبان باشد.




تبریک به صاحبان آثار ارگانی و مشکوک‌المنابع؟⇐انتصاب یک هیات انتخاب متزلزل برای جشنواره سی و هشتم فجر؛ از نماینده انتخاباتی قالیباف تا مدیران انتقادبرانگیز تلویزیون/از رییس هیات مدیره خانه سینمایی با کارنامه‌ای مغشوش تا همسر یک موزیسین و…

سینماروزان: معرفی هیات انتخابی متزلزل برای جشنواره سی و هشتم فیلم فجر بیش از هر چیز نوید بستن بخشهای اصلی با فیلمهای ارگانی و مشکوک‌المنابع را نمی‌دهد؟؟

محمود رضوی نماینده انتخاباتی قالیباف در انتخابات۹۶ که سابقه بالایی در کار بار ارگانها دارد و عملکردش به‌عنوان نایب‌رییس شورای صنفی نمایش بشدت گلایه‌ساز بوده ، همایون اسعدیان رییس هیات مدیره خانه سینمایی که در ماههای اخیر مدام با نقد بخاطر کوتاهی در وظایف اولیه صنفی روبرو بوده در کنار یک فیلمساز جوان کم‌مایه به نام یلدا جبلی که همسر فردین خلعتبری هست تنها نمایندگان سینمایی هیات انتخاب را تشکیل می‌دهند.

محمد احسانی و حسین کرمی از مدیرانی که کارنامه‌شان در تلویزیون با نقد روبرو بوده و همچنین محمود اربابی از مدیران درون سازمان سینمایی از دیگر اعضای هیات انتخابند.

رضا درستکار منتقدی که در یکی دو سال اخیر عطش بالایی نشان داده بود برای اجرای نشست‌های جشنواره کودک عضو هفتم هیات انتخاب است.

محمود اربابی، همایون اسعدیان، یلدا جبلی، رضا درستکار، سید محمود رضوی و حسین کرمی در این دوره از جشنواره انتخاب فیلم های بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) و نگاه نو (ویژه فیلم اول کارگردانان) را بر عهده خواهند داشت.

این هفت نفر تا 15 دی ماه فیلم های راه یافته به بخش سودای سیمرغ و نگاه نو را معرفی خواهند کرد.




رمان‌نویسی کارمند سابق سازمان ارزشی برای پاسخ به شبهات “عصبانی نیستم”!!؟

سینماروزان: اینکه شش سال پس از تولید “عصبانی نیستم” و یک سال و نیم پس از اکران این فیلم، یکی از فعالان رسانه‌ای نورس دست راست برای نقض اتفاقات “عصبانی نیستم” به رمان نویسی دست زده اقدامی نیکوست.

نیکو از این جهت که بالاخره یکی از جریان نورسین دست راست دریافته به‌جای حملات ادامه‌دار به یک محصول هنری و تلاش برای توقیفش میتوان از ابزار ادب برای پاسخ به آن استفاده کرد.

علی مرادخانی که همنام معاون سابق هنری ارشاد هم هست و سابقه کارمندی برای سازمان هنری-رسانه‌ای اوج را هم داشته رمانی نوشته با نام “گرامافون” که روایتی است از زندگی و ارتباط دو دانشجو!

مرادخانی که با اعتماد به‌نفس بالا(!) بسان نویسندگان شهیر، رمانش را با امضا و دست‌خط شخصی، ۲۵ هزار تومان قیمت گذاشته با نقد “عصبانی نیستم” گفت: وقتی به تصویر دانشگاه در فضای هنری چند سال اخیر فکر می‌کنیم، به موارد معدودی چون فیلم‌های “دلشکسته”، “متولد ماه مهر” و “عصبانی نیستم” می‌رسیم که به‌خصوص “عصبانی نیستم” هرچند تلاش می‌کند تصویر دانشگاه را با جزئیات توصیف کند اما روایتش کاملاً مخدوش، مغرضانه و قابل خدشه است. از این منظر تلاش کردم روایتی صادقانه از جامعه دانشجو و فضای دانشگاه‌های کشور ترسیم کنم که طبیعتاً بخش کتمان‌ناپذیری از آن روابط انسانی دانشجویان است!!

“عصبانی نیستم” در اکران محدود خود بدون سینماهای حوزه هنری بیش از ۳میلیارد فروش داشت. اینکه رمان “گرامافون” که مرکزیت ناشرش شهر قم است و نگارنده‌اش، “عصبانی نیستم” را مغرضانه خوانده تاکنون چند نسخه فروخته است مشخص نشده؟؟

آنچه مشخص است اینکه “گرامافون” با قیمت ۲۵هزارتومانی باید دقیقا ۱۲۰هزار نسخه فروش داشته باشد تا فروشش با “عصبانی نیستم” یکی شود!




واکنش مدیر اسبق فارابی به برگزاری دورهمی در انجمن دفاع مقدس⇐ کاش خرج نمی‌کردید که ما را دعوت کنید به نشستی پر از حرف‌های تکراری!/کاش بنزین لیتری ۳۰۰۰ تومان را هزینه نمی‌کردیم تا بیاییم به شنیدن حرف‌های تکراری!/همه این فرآیند شوخی است؛ فقط داریم آمار پر می‌کنیم!/فیلم‌های جلسات سال گذشته را می‌فرستادید، می‌نشستیم، غم می‌خوردیم و اذیت می‌شدیم!

سینماروزان: کمتر پیش می‌آید که در محافل و دورهمی‌های سینمایی، سخنرانان جز ذکرخیر برگزارکنندگان حرف و سخنی بگویند با این حال نشست روسای انجمن دفاع مقدس با برخی از فعالان حوزه سینمای جنگ و انقلاب، با انتقادات تند احمد میرعلایی به چرایی برگزاری نشست‌های بی‌حاصلی مواجه شد.

احمد میرعلایی مدیرعامل اسبق فارابی خطاب به مهدی عظیمی میرآبادی مدیر انجمن سینمای دفاع مقدس اظهار داشت: من کوچک‌ترین شما هستم و وقتی داخل سالن آمده‌ام این تعداد پرچم نهادهای مختلف را کنار هم دیدم گفتم چه اتفاق خوبی می‌خواهد بیافتد. یک عکس از پرچم‌ها بگیرید، دشمن ببیند، فرار خواهد کرد؛ اما یادم آمد از این جلسات تکراری چقدر داشتیم، آقای عظیمی امیرآبادی کاش خرج نمی‌کرد تا ما را دعوت کند به نشستی پر از حرفهای تکراری و کاش بنزین لیتری ۳۰۰۰ تومان هزینه نمی‌کردیم که بیاییم و حرفهای تکراری بشنویم. فیلم‌های جلسات سال گذشته را می‌فرستادید، می‌نشستیم غم می‌خوردیم و اذیت می‌شدیم.

وی افزود: مسئله این است که ما سینماگران انقلابی مثل شب چهارشنبه‌سوری به دنبال بوته می‌رویم، از قبل فکری نمی‌کنیم، برنامه‌ای نداریم. این حرفی است که بنده با مثال چهارشنبه‌سوری دارم می‌زنم. بعد می‌رویم با هزار مشکل مواجه می‌شویم، صبح روز چهارشنبه می‌خواهیم بوته پیدا کنیم، در سینما هم همین‌طور ناگهان به سرمان می‌زند یک کار مثلاً ملی بسازیم. همه این فرآیند شوخی است! فقط داریم آمار پر می‌کنیم.

وی در ادامه با بیان این نکته که نباید در جمهوری اسلامی ایران فیلم‌های ضد ارزشی داشته باشیم به کمرنگ شدن سینمای انقلاب و دفاع مقدس پرداخته و گفت: سینماگران دفاع مقدس عزیزمان، از سینما دور ماندند، باید از این دوستان شروع کنم. چرا خودمان را ارتقا نمی‌دهیم، روزی چند تا فیلم می‌بینیم، روزی چند تا کتاب می‌خوانیم؟! کجای سینمای دنیا این‌جوری می‌روند فیلم می‌سازند؟! چرا تصور می‌کنیم هر طوری که ما فکر کردیم درست است؟ من اگر شب نشستم در مراسم دعای کمیل، دلم شکست و دلم لرزید، همان موقعیت را نمی‌توانم به سینما بیاورم و همه موظف باشند که نگاه کنند. سینما یک فرمول دارد، یک دفتر لغت معنی دارد، باید تخصصمان را در این حوزه بالا ببریم، چگونه بالا می‌رود؟ با تمرین ما را از تمرین دور نگاه داشتند تا خودمان را ارتقاء ندهیم.

میرعلایی افزود: ان‌شاءالله با ظهور حضرت حجت (عج) مشکلات حل شود و سینمای دفاع مقدس راه بیفتد. بعد از چهل سال انقلاب، هنوز تکلیف ما روشن نیست که سینمای ارزشی کجاست، سینمای غیر ارزشی کجاست؟ مگر در جمهوری اسلامی سینمای غیر ارزشی ما باید داشته باشیم؟ وای به حال سر در سینماها! الآن با دوربین موبایل از سردر سینما آزادی فیلم و عکس بگیرید. این سر در سینماهای ما با این اسم‌های فجیعی که روی این فیلم‌های گذاشتند، چه نسبتی با انقلاب دارد؟! این شهدای ما الآن بیایند توی خیابان‌ها قدم بزنند با این فیلم‌هایی که ما داریم، چه جوابی به آن‌ها باید بدهیم.

میر علایی در ادامه با تأکید بر اینکه یک نفر باید ترمز ولنگاری موجود در سینما را بکشد، ضمن انتقاد از مدیران سینمایی گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی ما خواب است که ببیند سینمای در چه وضعی است؟! کمیسیون فرهنگی مجلس جمهوری اسلامی کجاست؟ این مسئولان فرهنگی کجا هستند؟ وزیر ارشاد کجاست؟ مسئولان سینمایی کجا هستند که وضعیت سینمای ما چنین اسفبار شده است؟! به خدا خجالت می‌کشیم که به سینما برویم. مراکز فرهنگی، مروج فساد هستند پشت‌صحنه تئاترهای ما را لطفاً ببیند چه خبر است. به والله جوانان ما تقصیری ندارند، فضا را این‌گونه دیدند، فکر کردند فضای هنری یعنی ولنگاری. به خدا همین جوانان اگر جنگی پیش آید از جان‌مایه خواهند گذاشت و همیشه در میدان مبارزه خواهند بود.

میرعلایی ادامه داد: شما مسئولان فرهنگی خواب هستید و امثال من خوابیده‌ایم که وضعیت فرهنگی به چنین صورتی پیش می‌رود. چه جلسه‌ای برگزار کردیم با این‌همه پرچم! یک عکس از این پرچم‌ها بگیریم دشمن به خودش خواهد لرزید. برای چه بچه‌های سینمای دفاع مقدس را اینجا جمع کردید؟ من می‌خواهم دردمندانه حرف بزنم. این شکلی که سینما دارد می‌رود فرهنگ ما را به هپروت خواهد برد.

وی افزود: چرا فرقی نمی‌گذارید میان سینماگران دفاع مقدسی که نانشان را در خون خودشان می‌زنند و دارند آبروداری می‌کنند و با کسانی بی‌آبرویی می‌کنند. کسانی که در مقابل وضعیت کنونی سینما سر خم نمی‌کنند، چرا یادشان نمی‌کنیم. چرا فرق نمی‌گذارید؟ قرآن این را گفته است؟ اسلام این را گفته است؟ مهدی صاحب‌الزمان گفته که فیلم ضد ارزش بسازد؟ بعد انتظار فرج دارید؟ امام زمان بیایید در شهرهای ما، با این سینما، با این وضعیت تئاتر ما؟




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐آغاز اکران “…دختر شیرازی” از همین هفته+ثبت قرارداد اکران “عطر داغ” و دو فیلم+امتداد اکران فیلم نایب‌رییس شورا در گروه آزادی برای یازدهمین هفته!!

سینماروزان: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد «خداحافظ دختر شیرازی» ساخته افشین هاشمی در گروه آزاد از چهارشنبه ۱۳ آذر اکران می‌شود.

همچنین قرارداد «عطر داغ» به کارگردانی علی ابراهیمی در گروه استقلال بعد از «جهان بامن برقص» به کارگردانی سروش صحت ثبت شده است.

قرارداد فیلم سینمایی «کله پوک» هم در گروه ایران بعد از «سونامی» به کارگردانی میلاد صدرعاملی ثبت شد، قرارداد «کاتی و ستاره» رضا مجلسی در گروه ایران بعد از «کله پوک» ثبت شد.

شورا همچنین مقرر کرد فیلم «آشفته‌گی» به کارگردانی فریدون جیرانی که پیش‌تر قرار بود بعد از اکران «قسم» در گروه «زندگی» روی پرده برود، بعد از پایان اکران «تورنادو» به کارگردانی جواد هاشمی در این گروه سینمایی، روی پرده برود.

با عدم دستور شورا برای اکران “جاندار” در گروه آزادی مشخص شد اکران “…رد خون” متعلق به نایب رییس شورای صنفی نمایش برای یازدهمین هفته در این گروه به اکران خود ادامه خواهد داد.