1

پرسش رسانه اصلاح‌طلب: پول‌هایی که توسط سلبریتی‌ها برای زلزله‌زدگان کرمانشاه، جمع شد، به حساب چه کسانی رفت؟؟

سینماروزان: مدتی پس از وقوع زلزله در کرمانشاه بود که برخی چهره‌های مطرح هنر و ورزش شروع کردند به جمع‌آوری کمک برای زلزله‌زدگان و بدین طریق پولهایی هنگفت هم جمع شد با این حال هیچ گزارش شفافی از چگونگی هزینه‌‌کرد این بودجه‌ها مشخص نگردید.

روزنامه اصلاح‌طلب “آفتاب یزد” در گزارشی با مرور این ماجرا نوشت: دو سال قبل بود که پس از زلزله کرمانشاه، تعدادی سلبریتی با اعلام شماره حساب خود برای کمک به زلزله‌زدگان وارد ماجرا شدند و مردم و به عبارتی دنبال‌کنندگان با سرازیر کردن پول به حساب هنرمند، فوتبالیست و استاد دانشگاه مشارکت خود را برای کمک به مصیبت‌دیدگان اعلام کردند. اصولا وقتی بحرانی در کشور اتفاق می‌افتد این سلبریتی‌ها و چهره‌های سرشناس هستند که با استفاده از دنبال‌کنندگان‌شان خود را وسط ماجرا می‌اندازند و به اصطلاح پیش‌قدم کمک می‌شوند اما در نهایت با وجود مبالغ عظیمی ‌که از سوی مردم به حساب‌های آنان می‌رود اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد و مشخص نمی‌شود که پول‌ها صرف چه کاری شده و آیا اصلا هزینه کمک به مصیبت‌دیدگان گردیده است؟

این روزنامه ادامه داد: استاندار کرمانشاه همان زمان گفت: کل پولی که چند سلبریتی برای زلزله‌زدگان جمع‌آوری کرده‌اند حدود 23 میلیارد تومان است که چیزی در حدود 98 درصد در اختیار 3 نفر از این دوستان است. داستان از آنجایی بدتر می‌شود که سرنوشت این پول‌ها مشخص نمی‌شود و هیچ‌کس نمی‌داند که چه اتفاقی برای آن افتاده و برای چه کاری خرج شده است؟

“آفتاب یزد” افزود: در زلزله بم و ورزقان نیز شاهد چنین اتفاقاتی بودیم و هنرمندان و چهره‌ها در آن رویداد هم پا پیش گذاشتند و پول برای کمک جمع‌آوری کردند اما در آخر خروجی مشخص و شفافی از چگونگی هزینه‌کرد پول‌ها به‌دست نیامد.‌بنا به اظهار خود پول جمع‌کن‌ها، به محض آنکه پول‌های میلیاردی کمک‌های مردمی در حساب بانکی قرار گرفته سود بانکی به آنها تعلق گرفته و باز هم بنا به اظهار خود این افراد، سود پول‌ها صرف حل مشکلاتی برای مصیبت‌دیدگان شده است ولی هیچ آمار شفافی در این باره ارائه نشده است‌. چرا؟




یک نماینده مجلس خبر داد⇐هنرمندانی که دستمزدهای نجومی دارند باید مالیات دهند/کمیسیون اقتصادی مجلس به دنبال ارائه طرحیست تا از این گونه هنرمندان مالیات دریافت شود/روا نیست که گروهی از هنرمندان به سختی گذران زندگی کنند و گروهی دیگر علیرغم دریافت دستمزد نجومی، مالیات ندهند

سینماروزان: هیاهوی پیش آمده بر سر دوتابعیتی شدن برخی فعالان سینمایی و اعتراف یکی از این جماعت مبنی بر ارسال ماهانه ده هزار دلار برای خانواده اش و از آن سو بریز و بپاشهای صورت گرفته در برخی پروژه های سینمایی مرتبط با سرمایه گزاران مشکوک درحالی که همه این بریز و بپاشها در سایه معافیت مالیاتی صورت میگیرد با واکنش یک نماینده مجلس مواجه شده است.

حجت‌الاسلام نصرالله پژمانفر در گفت‌و‌گو با محمدصادق عابدینی در «جوان» با بیان اینکه در عرصه هنر، فقط افراد انگشت شمار درآمد‌های فراوانی دارند، به تفاوت دستمزد‌ها میان صنوف سینمایی اشاره می‌کند و می‌گوید: بیشتر هنرمندان در صنوف سینمایی با حداقل درآمد و در شرایط سخت معیشتی دست و پنجه نرم می‌کنند و جزو اقشار کم درآمد جامعه هستند، اما تعداد محدودی هستند که درآمد‌های بالایی دارند و قانون در معافیت مالیاتی تفکیکی میان آن‌ها قائل نشده است.

پژمانفر با بیان اینکه کارکردن در عرصه هنر در شرایط فعلی اقتصادی نوعی جهاد است، می‌گوید: باید از هنرمندان واقعی حمایت شود و نه تنها از آن‌ها مالیات گرفته نشود بلکه راهکار‌های حمایتی در نظر گرفته شود، اما قانون درباره آن‌هایی که درآمد‌های نجومی دارند باید راهکار دریافت مالیات داشته باشد.

این نماینده مجلس فرار مالیاتی سلبریتی‌ها زیر پوشش معافیت مالیاتی هنرمندان را ناشی از عدم شفافیت درآمد و هزینه عنوان می‌کند و می‌گوید: اگر شفافیت مالی وجود داشته باشد اجازه وجود دستمزد‌های هنگفت به برخی از چهره‌ها داده نمی‌شود.

عضو کمیسیون فرهنگی با بیان اینکه تغییر در قانون مالیات و تصحیح معافیت ها، باید در کمیسیون اقتصادی دنبال شود، می‌گوید: تا جایی که من اطلاع دارم در کمیسیون اقتصادی طرحی در دست است که در آن به طور کلی پیش بینی شده کسانی که درآمد‌های بالایی دارند از شمول قوانین معافیتی مالیات خارج شوند و دیگر نتوانند با استفاده از قوانین، فرار مالیاتی داشته باشند.

پژمانفر تأکید می‌کند: هدف از این طرح خارج کردن افرادی همچون سلبریتیهای با درآمد نجومی است که هدف قانونگذار از تدوین قانون معافیت‌ها نبوده‌اند، اما توانسته‌اند با استفاده از فرصت به وجود آمده از پرداخت مالیات فرار کنند.




دلایل «کیهان» در چرایی «سانسورچی»بودن اغلب سلبریتی‌های فعال در فضای مجازی⇐برای سگها و گربه‌های خود جای گرم و نرم فراهم می‌کنند اما حواسشان به انبوه نوزدان گرسنه و فقیر نیست/فرزندان خود را در آمریکا و اروپا به دنیا می‌آورند و بعد خود را سینه چاک ایران می‌خوانند و از کوروش و داریوش می‌گویند/در انتخابات برای افراد بی‌لیاقت هشتگ میزنند و مدتی بعد از اینها برائت می‌جویند/از بی‌عدالتی اجتماعی سخن می‌گویند ولی جرأت شفاف‌سازی دستمزدهایشان را ندارند/علیه حقوق‌های نجومی پست می‌گذارند اما درباره عایدی کلان‌شان از پروژه‌های خاص حرفی نمی‌زنند/به انتقاد از صداوسیما می‌پردازند ولی پیشنهادات سودآور تلویزیونی را روی هوا می‌زنند

سینماروزان: موضع گیریهای فراوان برخی از چهره های سرشناس موسوم به سلبریتی در اتفاقات مختلف سیاسی-اجتماعی و تناقضاتی که بعضا در این موضع گیریها دیده میشود با انتقاد روزنامه اصولگرای «کیهان» مواجه شده است.

این روزنامه با اشاره به کمپین اخیری که با عنوان «من و سانسورچی» در فضای مجازی راه افتاده با مرور شماری از تناقضات رفتاری سلبریتی ها آنان را در شمار بزرگترین سانسورچیان قرار داده است.

گزارش «کیهان» را بخوانید:

در روزهای اخیر چالشی در فضای مجازی با عنوان «من و سانسورچی» توسط برخی از بازیگران و نویسندگان صورت گرفت که تقریباً به پایان راه خود رسیده است؛
فارغ از اینکه ادعاهای مطرح شده توسط آنان، قابل دفاع است یا خیر و یا اینکه قصد تخریب حجاب و عفاف وجود دارد یا نه و امثال آن، ما نیز به عنوان عضوی از جامعه، خاطراتی از سانسورهای صورت گرفته توسط دوستان و احیاناً خود آنان را برای پایان دادن به این دورهمی مجازی، یادآوری می‌کنیم تا کمی در این موارد هم تأمل کنیم؛
سلبریتی‌های سطحی نگر، همان کسانی هستند که در کار‌های هنری و نیز در جشنواره‌های داخلی و خارجی، حجاب و عفت کلامی و رفتاری زن در برابر مرد را به سخره می‌گیرند، اما آیا در تاریخ  نخوانده‌اند که زن ایرانی حتی قبل از اسلام نیز حجاب داشته است و حتی زنان غربی نیز در طول تاریخ مانند امروز بی‌حیا نبودند؟ آنان تاریخ را فقط در قرن بیستم و بیست و یکم می‌بینند و قبل آن را سانسور می‌کنند؛
 سگ را که حیوان نجسی است، پاک می‌دانند؛ برای سگ و گربه‌های خود جای گرم و نرم فراهم می‌کنند و با آنها عکس می‌گیرند و به‌اشتراک می‌گذارند اما نوزادان و کودکان بی‌پناه و فقیر یمنی و فلسطینی را که انسان‌اند و زیر موشک‌ها دست و پا می‌زنند ، سانسور می‌کنند؛ 
سلبریتی‌های خرامیده در آغوش غرب، فرزندان خود را در آمریکا و کشورهای دیگر به دنیا می‌آورند و بعد سانسور شخصیتی می‌کنند و خود را سینه چاک وطن می‌خوانند؛
 حرف از ایران باستان و کوروش می‌زنند اما خودشان از نوک انگشتان پا تا فرق سر، در منجلاب ناهنجاری‌های غرب و مدرنیسم دست و پا می‌زنند؛
سلبریتی‌های کم سواد سیاسی آنهایی هستند که فریب وعده‌های جریان‌های غرب گرا را می‌خورند و در انتخابات هشتگ و مربع می‌زنند و جاده صاف کن افراد بی‌لیاقت برای اداره امور کشور می‌شوند؛ وسیله‌ای برای سانسور کردن خیانت‌های جریان غرب‌گرا شده و خودشان هم حقیقت این جریان را سانسور می‌کنند؛ بنابراین متحمّل سانسور در سانسور می‌شوند؛
سلبریتی‌های کم سواد اجتماعی و فرهنگی، در برابر افراد ضعیف احساس ترحم و دلسوزی می‌کنند، از بی‌عدالتی اجتماعی سخن می‌گویند، اما دستمزدهای میلیونی و میلیاردی ماهانه و سالانه خود را برای مردم سانسور می‌کنند؛ 
حقوق سالانه کارگر و پارکبان و معدن‌کار را جمع بزنیم، از دستمزد یک فیلم برخی از بازیگران به مراتب پایین‌تر است؛ این نابرابری‌ها را سانسور می‌کنند و به جای آن در فضای مجازی و واقعی از حقوق‌های نجومی و اختلاس و مانند آن حرف می‌زنند و از گرانی و مشکلات گله‌مندند؛ برای دوغ و ماست و لباس و…حاضرند از شخصیت خود هزینه کنند تا پولی به دست آورند اما حاضر نیستند از به خاک و خون کشیده شدن انسان‌های مظلوم در سایر کشورها حرفی بزنند؛
سلبریتی‌های شهرت طلب، همان‌هایی هستند که حاضرند دین خود را بفروشند اما دیده شوند؛ حاضرند در جشنواره‌های خارجی، دین و مملکت خودرا زیر پا بگذارند تا خرس و مجسمه طلایی و نقره‌ای را بالای دست بگیرند؛ این‌ها حاضرند از جمهوری اسلامی در برابر رسانه‌های خارجی انتقاد کنند اما در برابر آمریکا و غرب خفه شده‌اند و جنایات غرب بر بشر امروز و دیروز را سانسور می‌کنند؛
به گونه‌ای سوار بر دریای احساسات و هیجان‌های کاذب مردم می‌شوند که عقل را سانسور و به جای آن وهم و خیال را برای اجتماع به ارمغان آورده‌اند؛ عقل و شخصیت آنها را در نوع لباس پوشیدنشان و حرص دیده شدن می‌توان به دست آورد؛
برخی از آنان، بعد از به دست آوردن افتخارات گوناگون،زحمت‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در معرفی کردن آنها به جامعه را سانسور می‌کنند و خود را شخصیت‌های خاص می‌دانند؛
ماله‌کشان فرهنگی همان‌هایی هستند که فرهنگ و هنر را در سینما و موسیقی عامیانه و مبتذل خلاصه می‌کنند تا فرهنگ و هنر واقعی و اصیل برای نسل جوان سانسور شود؛
نام اصلی این عده سلبریتی است اما بسیاری از اوقات می‌بینیم که نامشان را سانسور کرده و در ردیف هنرمندان حقیقت‌گرا و آزاده، جای می‌دهند؛
بنابراین سلبریتی‌ها با توجه به جایگاهی که نزد مردم دارند و اظهار نظرهای سطحی که در مورد مسائل مختلف دارند، یکی از بی‌رحم‌ترین سانسورچی‌ها محسوب می‌گردند.




دو کمپین پیشنهادی پیش‌روی سلبریتی‌هایی که واهمه برگشتن ورق را دارند⇐ اول: نه به پولشویان، صاحبان سرمایه‌های مشکوک، آقازادگان رانتخوار و ارگانیهایی که از شفاف‌سازی گریزانند!/دوم: اهدای درصدی از هر قرارداد مالی به نیازمندان

سینماروزان: اینکه در ماههای گذشته برخی از سلبریتی های محترم ایرانی بعد از مدتها زدوبند با جریانات سیاسی-اقتصادی جلو یا پشت پرده بالاخره از عاقبت کار ترسیده اند و در ظاهر هم که شده میکوشند با تحریم افطاری مقامات دولتی یا نه گفتن به کمپینهای سیاسی خود را کنار مردم نشان دهند خیلی هم خوب است.

در امتداد این روند اینکه در روزهای گذشته برخی سلبریتیها نگران افزایش سرسام آور قیمت طلا و مسکن و خودرو شده‌اند و کمپین «نه به خرید کالاهای گران» راه انداخته‌اند قابل قدردانی است و نشان دهنده اینکه برخی از این جماعت بدجوری نگران برگشتن ورق و فاش شدن آلودگیهایی هستند که سالها به آن مبتلا بوده‌اند!

در همین روزهای ابتدایی راه اندازی این کمپین تازه، کم نبوده اند دردمندانی که گفته اند چنین کمپینهایی بیشتر از آن که به کار آن جوان بخت‌برگشته تحصیلکرده بیکاری بیاید که با کلی قرض و قوله یک پراید لیزینگی خریده و مشغول کار با اسنپ است به کار همین سلبریتیهای می‌آید که به جای یک خودرو چند خودروی لوکس دارند و اگر تا یک ماه که هیچ تا یک سال هم خودرو نخرند ککشان نمی گزد اما باز هم همین که این جماعت نوکیسه وارد گود شده اند و در حد یک توئیت یا پست واکنش نشان میدهند خوب است.

فقط به نظر میرسد سلبریتی های عزیز برای آن که حسن نیت خود را برای همراهی با مردم اثبات کنند حتما باید به فکر شفاف سازی در بیزنس خودشان هم باشند و دو کمپین مهم راه بیندازند؛

اول-کمپین «نه به پولشویان، صاحبان سرمایه‌های مشکوک، آقازادگان رانتخوار و ارگانیهایی که از شفاف‌سازی گریزانند»!

دوم-کمپین «اهدای درصدی از هر قرارداد مالی هنگفت به نیازمندان»!

نمیشود در ظاهر از گرانی انتقاد کرد اما بدوبدو خود را به دفتر تولید پروژه‌ای رساند که نه فقط تهیه‌کننده‌اش به خاطر بریز و بپاشهای 20میلیاردی سه سال اخیر در یک محفل دولتی بی‌خاصیت در کانون نقد است بلکه سرمایه تولید پروژه تازه‌اش هم به شدت مشکوک است و نوکیسگان صنوفی مانند برج‌سازی حولش خیمه زده اند!!! نمیشود حامی طبقه گرفتار بود و نفر اول عقد قرارداد با آقازادگان و ارگانهایی بود که بدون شفاف‌سازی مالی در حال بریز و بپاش میلیاردی در پروژه های بی‌بو و خاصیت هستند.

اگر واقعا غم بینوایان، غم سلبریتی های عزیز است می‌توانند کمپین اهدای درصدی از هر قرارداد مالی خویش به نیازمندان را هم راه اندازی کنند!

سلبریتیهای عزیز! حتی اگر نیت تان خیر نیست و از آینده واهمه دارید اگر بر روی همین دو کمپین پیشنهادی وقت بگذارید، حتی در صورت جفت‌شش آوردن رقیب باز فرصت احیاء خواهید داشت!!




انتقاد رسانه اصلاح‌طلب از تظاهرات و جلوه‌گری‌های بی‌قاعده برخی هنرمندان در محرم⇐اگر برای باور خویش شرکت می‌کنید چه نیاز است به آفیش عکاس؟؟

سینماروزان: حضور هنرمندان در هیأتهای و تکایای مذهبی فی‌نفسه امری مثبت است اما در سالهای اخیر برخی از هنرمندان گرفتار آفت خودنمایی برای انتشار تصاویر و فیلمهای این حضور در شبکه‌های اجتماعی شده اند و کار به جایی رسیده که شماری از هنرمندان پیشتر عکاس و فیلمبردار برای خود آفیش می‌کنند تا دقایقی که در فلان هیأت هستند فیگورهای مکش مرگ مای عزاداریشان ثبت شود و نه جز آن.

این روند با انتقاد روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» مواجه شده که در یادداشتی با عنوان «آيين‌ها، افراد مشهور، ريا و تظاهر» به آن تاخته است.

متن یادداشت «اعتماد» را بخوانید:

محرم كه آمده است، بسياري از افراد كه هيچ گوشه‌اي از زندگي و عادات و منش‌هاي فردي و اجتماعي‌شان در ايام ديگر سال، نشاني از باورهاي مذهبي نداشته و نخواهد داشت، نمونه‌هايي از سوگ و مراسم اين ايام را در صفحات خود در شبكه‌هاي اجتماعي به اشتراك مي‌گذارند. مانند هر مناسبت تقويمي يا روز ديگر، به اين نوع واكنش‌هاي مقطعي و جرقه‌ها كه مي‌آيند و مي‌روند، عادت كرده‌ايم و آن را به منزله نوعي همسويي و همراهي با آنچه ميان مردم و در كوي و خيابان جريان دارد، مي‌گيريم. اما در امتداد اين رفتار، اتفاقي مي‌افتد و امسال به اوج خود رسيده كه ديگر مرزهاي همراهي همگاني را پشت سر گذاشته و آشكارا به دامنه رياكاري نزديك شده است.
در اقوال و احاديثي كه هم به واسطه همين منابر و مناسك و هم در طول سال‌هاي مدرسه، به بخشي از ناخودآگاه جمعي ما بدل شده و براي يادآوري‌شان حتي نياز به حافظه نداريم، بارها بر اينكه عمل خير خود را جار نزنيم و از آن براي نمايش نيكوكاري خويش بهره نبريم، تاكيد شده است.
اين امر به عنوان نكته‌اي انساني، آنچنان قابل درك به نظر مي‌رسد كه حتي نياز چنداني به تكرار آن تعاليم حس نمي‌شود. اما اگر محيط مجازي اين روزها و شب‌ها را نظري بيندازيد، با تصاوير پرشماري رو به رو مي‌شويد كه هر كسي از حضور خودش پاي ديگ‌هاي نذري پزان در هيات‌ها يا مراسم سينه زني و عزاداري در تكيه‌ها و مساجد، به اشتراك گذاشته است.
در دوراني كه بيت «بورياباف اگرچه بافنده ست/ نبرندش به كارگاه حرير» فراموش شده‌ترين ارجاع تاريخ شعر كهن فارسي است، بسياري عكس‌هاي متعلق به افراد مشهور يا مثلا مشهور حتي با دوربين حرفه‌اي و اسم و امضاي عكاس همراه است.
يعني مي‌توان گفت «آفيش»ي در كار بوده و براي ثبت حضور حضرات در مراسم، عكاس و دوربين خبر كرده‌اند. اين فرياد و نمود «من دارم در مراسم شركت مي‌كنم»، با وانمود و تظاهر، چه تفاوتي دارد؟
وقتي در آييني براي باور و احوال خويش شركت مي‌كنيم، چه احتياجي به اعلام تصويري و خبري، آن هم در اين مقياس و با اين كيفيت داريم؟ و اگر اين اعلام را مهم مي‌دانيم و براي عكس‌هايش، مي‌مانيم و مي‌ايستيم و عكاس صدا مي‌زنيم، آن خلوص و خلوت و نيت چه مي‌شود؟
در گوشه‌هايي از اين جلوه‌گري‌هاي بي‌قاعده كه گاه مرز حرمت به مقدسين و مقدسات را هم مي‌شكنند و ارايه مجموعه تصاوير اين آيين را با فلان جشن هنري و فرهنگي يكي مي‌پندارند و همه خندان و سرخوش رو به دوربين لبخند مي‌زنند و ژست مي‌گيرند، امسال به پديده‌اي برمي‌خوريم كه مي‌تواند از اوج‌هاي اين خودنمايي ناصواب به شمار ‌آيد: بسياري صفحات مجازي از حضور فلان و بهمان خواننده پاپ در مراسم دهه اول محرم و نوحه‌خواني آنها خبر مي‌زنند و عكس‌هايي با نورپردازي و «اديت» همانند كنسرت‌ها، ارايه مي‌دهند!
هرچند در ابعاد انتقادي، اينكه موج تازه فعالان موسيقي به جاي ترانه‌خواني، دارند روند مرثيه‌خواني را در آثارشان پياده مي‌كنند، نكته مطرحي است و انجام اين كار به منزله نوعي اقرار غيرحرفه‌اي، اما اينجا از اين مساله مي‌گذريم و بحث‌مان بر سر نكته ديگري است: اعلام پيشاپيش حضور اين افراد پشت ميكروفن هر هيات و محفل، عكس‌هايي كه گرفته و منتشر مي‌شود و ميزان آب و تابي كه به شرح ماوقع مي‌دهند، از اصالت اعتقادي چنين حركتي، چه برجاي مي‌گذارد؟
چه كسي مي‌تواند ادعا كند تاريخ اسلام مي‌داند يا «هياتي» بوده و هست؛ اما از نهان داشتن كارهاي نيك و كمك به فقرا چه ميان بزرگان دين و چه پيروان قرون و اعصار بعد، هيچ نشنيده و نخوانده است؟ و چگونه مي‌پنداريم محيط مجازي بابت اينكه ابزار جهان امروز است، از آداب ملموس سفارش شده در گذشته دين و عرف، دور مي‌ايستد؟
آن جلوه‌هاي تظاهر در انظار جماعت كه آن همه در احاديث و روايات نكوهش مي‌شد، به سادگي و به روشني حالا خود را در همين فضاي مجازي نشان مي‌دهد و خودنمايي ما را از به رخ كشيدن هر كاري كه در اين دهه كرده‌ايم، افشا مي‌كند.
همين يك حديث از پيامبر اسلام را باز بخوانيم و نسبت آن را با عادت امروز دوستان مشهور و مثلا مشهور و عكس‌هاي محرمي صفحات‌شان در شبكه‌هاي ارتباطي، بسنجيم. تكليف، روشن است: «رياكار چهار نشانه دارد: اول، هنگامي كه كسي نزد اوست به عبادت خدا حريص است. دوم، در تنهايي تنبل و بي‌حال است. سوم، در همه امورش به دنبال ستايش ديگران است و چهارم، با تمامي توان در نيكوكار جلوه دادن ظاهرش مي‌كوشد ».