1

گلهای باوارده(مهرداد خوشبخت/سعید سعدی)؛ تیزر نفتی!

سینماروزان/امید عشریه:

-آغاز با دو روز و ۴۰ دقیقه تاخیر!

-انفجار تصنعی در پمپ بنزین، انگار نه انگار که سال ۱۴۰۱ است و انبوه فعالان سی‌جی‌آی! از خلق یک انفجار باورپذیر هم عاجز.

-کراوات مهندس حامل فرمول تولید بنزین چرا زار میزند؟

-بانیپال شومون در همه جا و از دقیقه یک تا آخر همواره حیران و شگفت‌زده است؟ نوعی حیرانی که آخرین مقصر آن بازیگر است و اولین مقصر فقدان پردازش کاراکتر.

-یک قاب خوشگل که می‌چیند در بیمارستان، آن قدر ازش پلان می‌گیرد که تکرار زیبایی می‌شود زدگی.

-مونوتن پیش میرود و هرازگاه انفجاری چیزی تا خوابمان نبرد و گهگاه هم موسیقی گل درشت بهزاد عبدی..‌.

+در دقایق ابتدایی خیلی تلاش کرده برخلاف آبادان یازده شصت، پلان بگیرد – ولی از دقیقه چهل باز می‌رود در همان حال و هوای آبادان و شفاهی می‌شود…

-همه داستانک‌های فرعی هم یا خاطره گویی گذشته یا عشقولانه‌های یواشکی

+دومین فیلم فارابی با صدای ویگن! البته اینجا پخش ویگن را اشتباه رادیونفت می‌گذارد‌.

-بعد از یک ساعت ناگهان ویدیوکلیپ زیبای خفته می‌گذارد و مثلا خیالات نقش اول؛ چه نامی هم برایش گذاشته! کیان!

-خواب و خیال های کیان تمامی ندارد و بعد از مقادیری بحث شفاهی باز خواب می بیند؛ این بار خواب پایان جنگ…چه کاریست که حتما باید دوساعته‌اش کنید؟

-عشق ضدنور! تمهید تصویری دیگری نیافته برای حظ بصر؟

-عشق رادیو نفت ایضا! هر جا حس تصویرسازی نیست اخبار رادیو پخش میشود تا مخاطب بداند چه شده! یک بار که فیلمش را ساختی، بس نیست؟ گزینه مناسب برای مدیریت رادیونفت بعد از احیا

+بازی‌ نادر سلیمانی در نقش ناخدا ساحل خلافکار که با ورودش فیلم را کمیک می‌کند و رفع خستگی از مخاطب ولی حیف که زود هم کنارش می‌گذارد.

+الهام نامی خوب بازی میکند ولی اساسا کاراکتر زن زائده‌ای است برای این روایت و به همین جهت جز قرار دادن وجه تسمیه عنوان دوم فیلم در دیالوگ زن داستان، کارکرد دیگری نمی‌توان برایش متصور شد

-کدر کردن نماهای گرگ و میش غروب و صبح جز گریز از جزییات طراحی صحنه چه ضرورتی داشته؟

جوک
-آن حجم گازوئیل در حال سوختن را با یک شیلنگ جت آب می‌خواهد سرد کند!؟

-شجریان بازی آن وسط چه میگوید؟ دست برنمی‌دارند از قیقاژ؟ گردش به چپ با راهنمای راست؟!

دستاورد؟
–چلانده که شود چند تیزر تبلیغاتی خوب نفتی دستمان را میگیرد؛ مناسب برای پخش در روز ملی شدن صنعت نفت.

گلهای باوارده
گلهای باوارده




اولین نمایش “گیسوم” با همراهی پگاه آهنگرانی و رضا داوودنژاد+عکس

سینماروزان: فیلم سینمایی «گیسوم» در بخش اصلی مسابقه بین‌الملل – سینمای سعادت – جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینماروزان فیلم سینمایی «گیسوم» به کارگردانی نوید به‌تویی و تهیه‌کنندگی سعید سعدی در اولین نمایش خود در بخش اصلی مسابقه بین‌الملل (سینمای سعادت) جشنواره جهانی فیلم فجر روی پرده خواهد رفت. در آستانه نمایش از لوگو و تصاویر جدید این فیلم نیز رونمایی شد.

پگاه آهنگرانی، رضا داودنژاد، مارال بنی‌آدم، حسین صوفیان، شبنم گودرزی، سلمان فرخنده، پارسا بهشتی، شهرزاد حساس، و (با هنرمندی) شاهرخ فروتنیان، از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

در خلاصه داستان «گیسوم» آمده: سینه‌سرخ پرنده عجیبیه؟!، بهارا میره، زمستونا برمی‌گرده، از سرما و سختی نمی‌ترسه، کوچ نمی‌کنه، دونه‌اش رو پیدا میکنه، یا لونه‌اش رو تغییر میده، ما همه‌مون سینه سرخیم…. .

این فیلم آخرین محصول سینمایی شرکت فدک فیلم محسوب می‌شود که با همکاری بخش فرهنگی و هنری کیا گالری و مانا آرت مزون تولید شده است.

دیگر عوامل اصلی «گیسوم» عبارت هستند از: مدیر فیلمبرداری: محمد رسولی، تدوین: مهدی سعدی، مدیر صدابرداری: حسین بشاش، مدیر صداگذاری و ترکیب صدا: آرش قاسمی، طراح گریم: کامران خلج، طراح لباس: مانا یزدانی‌امیری، طراح صحنه: مرتضی‌فربد، موسیقی: صبا علیزاده، اصلاح رنگ: فرهاد قدسی، گرافیک و استوری بورد: آرش ضیغمی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: منصور میرشکاری، جلوه‌های ویژه بصری: حسن پیله‌ور، عکاس: امین مرادی، مشاور رسانه‌ای: امین اعتمادی‌مجد، جانشین تولید: مهدی بهری، مدیران تدارکات: زنده‌یاد ایراهیم شیروانی، عبدالرضا بهرامی، پخش‌کننده خارجی: IRIMAGE.

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم




آشنایی با پرکارترین تهیه‌کنندگان یک دهه اخیر تلویزیون!+عکس

سینماروزان/مهدی موسوی‌تبار: سیاست صداوسیما در یک‌دهه اخیر، ساختن سریال‌های بیشتر- و نه بهتر- شده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه فرهیختگان، نکته مهم در این بین حضور تهیه‌کنندگان تلویزیونی به‌عنوان بازوی اصلی این خط تولید است. تهیه‌کنندگانی که بررسی‌ها نشان می‌دهد تعداد و تنوع‌شان از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نیست…

شفیعی با سیزده سریال در صدر
صدرنشین فهرست روزنامه فرهیختگان از تهیه‌کنندگان پرکار، یک تهیه‌کننده جوان به‌نام محمدرضا شفیعی است که کارش را از سال 1383 آغاز کرده و در دهه اخیر و به‌جز فیلم‌های سینمایی یا تلویزیونی‌اش، 13 سریال برای تلویزیون تهیه کرده است. در این 13 اثر، سریال‌های پرطرفدار، موفق یا جذابی مانند «شیدایی»، «کیمیا» و «برادرجان» هم دیده می‌شوند و جالب است بدانید «کیمیا» 110 قسمت بوده و خودش به اندازه چهار پنج سریال کار برده است و این یعنی شفیعی درسال از یک کار بیشتر هم داشته و بدون استراحت برای مخاطبان تلویزیون کار کرده است. باید به او خدا قوت گفت که در این 10سال سه مدیر سازمان را دیده و مدیران مختلف در راس شبکه‌های یک تا سه را دیده و آنقدر انعطاف داشته که با همه آنها کار کرده و ظاهرا مشکلی هم نبوده است.

عیال مقدم با ۱۱ سریال در رده دوم

نفر دوم این فهرست یک خانم است؛ الهام غفوری، همسر سیروس مقدم که در یک دهه اخیر، 11 سریال شوهرش را تهیه کرده و بیش از 50 درصد از این تعداد به «پایتخت»‌ها تعلق دارد. آمار قابل‌توجهی است از یک زوج در تاریخ تلویزیون ایران که در یک‌دهه اخیر پیش آمده است. اگر طرفدار وفای زن‌ها هستید بهتر است این را بدانید که در یک‌دهه اخیر، سیروس مقدم با تهیه‌کننده دیگری «بچه‌های نسبتا بد» را ساخته، اما الهام غفوری با کارگردان دیگری همکاری نکرده است.

سعدی با شش سریال

سعید سعدی از فعالان سینما، به‌لطف چهار فصل «بچه مهندس» در این لیست قرار دارد. «نجلا» و «گشت ویژه» از دیگر آثار او برای تلویزیون هستند. از رده سوم به بعد به «پنج‌تایی»‌ها اختصاص دارد.

فهرست پرکارترین تهیه‌کنندگان یک دهه اخیر تلویزیون
فهرست پرکارترین تهیه‌کنندگان یک دهه اخیر تلویزیون

مدیر سابق با پنج سریال
تهیه‌کنندگانی که در دهه نود 5 سریال برای تلویزیون ساخته‌اند و اتفاقا یکی از آنها که مهدی فرجی باشد، پیش از این مدیر شبکه یک سیما هم بوده است. فرجی با تکیه بر سه فصل «نون. خ» در این رتبه‌بندی قرار گرفته و در سال گذشته سریال ضعیف «صفر بیست و یک» را از شبکه سه سیما داشت و چند سال قبل هم «لژیونر» را ساخته بود.

یک ۵سریاله دیگر
زینب تقوایی 33 ساله هم 5 سریال را در دهه اخیر برای تلویزیون ساخته است که سهمی از این سری‌سازی‌ها ندارد و اتفاقا «دودکش»اش بارها و بارها از شبکه‌های مختلف تکرار شده است. جالب است بدانید او در 25 سالگی این سریال را تهیه کرده بود.

باز هم ۵سریاله

آرمان زرین‌کوب دیگر نفر مشترک دسته «پنج‌تایی»ها است؛ کسی که با «ستایش» مشهور شد و این روزها سریال به‌شدت ضعیف «یاور» را از شبکه سه در حال پخش دارد و سال گذشته هم «بوم و بانو» را داشت. زرین‌کوب در این 10سال اخیر دو فصل از ستایش را ساخته است و پیش از این هم «ماه و پلنگ» را ساخته بود. نکته جالب درباره سریال‌های زرین‌کوب این است که در اکثر آنها داریوش ارجمند حضور داشته است.

نیروهای تازه را وارد کنید

شاید با عنوان سلاطین سریال‌سازی موافق نباشید، اما شما به کسانی که بیش از 50 درصد سریال‌های تلویزیون در 10 سال اخیر را ساخته‌اند چه می‌گویید؟ به کسی که 13 سریال در 10 سال ساخته چه می‌گویید؟ اینکه مجموع اینها چند قسمت شده است و چند دقیقه از آنتن تلویزیون را پر کرده‌اند هم مطلب دیگری است.

تلویزیون نیاز به پوست‌اندازی دارد. به‌نظر نمی‌رسد که به‌لحاظ مدیریتی کار دشواری باشد که مدیران رسانه ملی دایره به‌کارگیری تهیه‌کنندگان را بزرگ‌تر کنند تا قاب تلویزیون هم شاهد سازندگان و تیم‌های تازه‌ تولید شود و کمی هم نوبت استراحت تهیه‌کنندگان فعلی بیشتر شود. اصلا آن زمانی که در تلویزیون نیستند را بروند سینما کار کنند یا شبکه نمایش خانگی.

گسترده شدن این دایره به معرفی افراد تازه‌نفس و خلاق کمک می‌کند و گزینه‌های انتخابی سازمان را بیشتر می‌کند تا مبادا تن به اجبار بدهد یا تحت‌فشار یا ناز تهیه‌کنندگان قرار بگیرد. البته برخی کارشناسان معتقدند اگر سریال‌ها ساخته و به شبکه‌های تلویزیونی فروخته شوند هم امکان رقابت بیشتر می‌شود و هم کیفیت، اولویت اصلی سازندگانش می‌شود.




سه هفته بعد از اقدام ابلهانه ترامپ در تروریستی خواندن سپاه⇐هنوز هیچ کدام از سینماگران سپاهی از جواد نوروزبیگی تا سرهنگ سعید سعدی و حاج اکبر ثقفی واکنشی به این اتفاق نشان نداده اند! چرا؟

سینماروزان: سه هفته پیش و بعد از اقدام ابلهانه دولت ترامپ در تروریستی خواندن سپاه در تحلیلی از لزوم واکنش سینماگران دارای عقبه سپاهی و همچنین آنها که با حمایت ارگانهای متصل به سپاه محصول تولید کرده اند، نسبت به این اقدام نوشتیم.

با این حال به غیر از جمال شورجه و مسعود ده نمکی که در همان ابتدای کار و با انتشار هشتگ #من_یک_سپاهی_هستم واکنش خود را نسبت به اقدام ترامپ نشان دادند هیچ واکنش ملموس دیگری از سینماگران را شاهد نبودیم.

نه فقط سینماگرانی مانند کیومرث پوراحمد، بهرام توکلی، سیروس مقدم، احمدرضا معتمدی و محسن تنابنده که در این سالها حمایت نهادهای زیرمجموعه سپاه را پشت تولیدات خود داشته اند نسبت به این اقدام موضع نگرفتند بلکه سینماگران دارای عقبه سپاهی نیز کمترین واکنشی به این اقدام نداشته اند.

جواد نوروزبیگی، سعید سعدی و اکبر ثقفی از جمله سینماگران سپاهی هستند که ازشان انتظار میرفت واکنشی صریح نسبت به اقدام سپاه داشته باشند. اینها که اتفاقا در ادوار مختلف کاری خود حمایت ارگانهای متنفذ نظام را کنار محصولات خود داشته اند باید پیشتاز همراهی سینماگران با سپاه پاسداران میشدند.

با این حال تاکنون هیچ واکنش صریحی ازشان سر نزده است تا این پرسش شکل گیرد که چرا این جماعت در قبال توهین به یک نیروی جهادی-دفاعی نظام که اگر نبود شاید اینها هم نبودند، این قدر منفعلانه نظاره گر اوضاعند؟؟؟

سینماروزان آماده است هم توضیحات این سینماگران سپاهی و هم سینماگرانی که حمایت نهادهای متصل به سپاه را داشته اند درباره چرایی عدم واکنش به اقدام ترامپ، بی کم و کاست منعکس کند.




ارائه فیلمی با مضمون اسیدپاشی به جشنواره⇔یک تهیه‌کننده فعال در پروژه‌های ارگانی، تولید را برعهده داشته!⇔چه کسی تحت اسیدپاشی قرار می‌گیرد؟ بهاره افشاری یا ترلان پروانه یا…؟

سینماروزان: سالها بعد از  «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» که با نمایش آمران به تصویرسازی سینمایی معضل اسیدپاشی پرداخته بود و «دو زن» که به اختصار از اسیدپاشی می گفت در این سالها محصولاتی مانند «مستانه»، «لانتوری» و «این زن حقش را میخواهد» را داشته ایم که کم و زیاد به اسیدپاشی پرداخته اند.

به گزارش سینماروزان تازه ترین فیلم با مضمون اسیدپاشی «شب لرزه» نام دارد که محمدرضا رحمانی کارگردان آثاری مانند «دلخون» و «ستایش» آن را ساخته و به تازگی نسخه ای از این فیلم به جشنواره سی و ششم ارائه شده است.

تهیه کنندگی «شب لرزه» را سعید سعدی از جمله تهیه کنندگان سینمای ایران که رزومه ای بالا در تولیدات ارگانی دارد برعهده دارد و چنان که خودش به «مهر» گفته است «شب لرزه» مضمونی پیرامون فضای مجازی و اسیدپاشی دارد.

محمدرضا رحمانی که آخرین ساخته اش «گاهی» یک فیلم-سلفی بود در «شب لرزه» از حضور بازیگرانی نظیر حمید گودرزی، عباس غزالی، بهاره افشاری، ترلان پروانه، شقایق فراهانی و مونا فرجاد سود می‌برد ولی مشخص نیست در طول فیلم بر چهره کدام بازیگر اسید پاشیده خواهد شد؟ بهاره افشاری یا ترلان پروانه؟؟ یا …؟




کيومرث پوراحمد روي آنتن زنده بيان کرد⇐ديگر فيلم جنگي نمي‌سازم چون اين ژانر «مبصر» زياد دارد!!!/روحاني گفت اگر فيلم نسازيد بد است اما ۴ سال فيلم نساختيم و اتفاقي نيفتاد/امسال هم پس از انتخابات گفتند حمايت مي‌کنند اما اتفاقي نيفتاد/در کاخ جشنواره افرادي چيده شده بودند که «۵۰قدم آخر»-فيلمي که ۴۰ ميليون هم نفروخت- را تمسخر کنند!

سينماروزان: آغاز هفته دفاع مقدس سبب ساز آن شد که کيومرث پوراحمد که سابقه ساخت دو فيلم جنگي «اتوبوس شب» و «پنجاه قدم آخر» را دارد مهمان برنامه «سينمادو»ي حامد عنقا شود و هم درباره فيلمسازي جنگ بگويد و هم درباره کم لطفيهاي سياسيون نسبت به سينماگران.

به گزارش سينماروزان پوراحمد درباره تبديل شدن «اتوبوس شب» از تله‌فيلم به فيلم بيان داشت: گفته بودند «اتوبوس شب» تله‌فيلم شود منتها من بعد گفتم اين فيلم قرار است فيلم جنگي باشد و قرار نيست تله فيلم باشد و بعد از ديدن قرار شد فيلم سينمايي باشد و در عرصه جشنواره و فستيوال هاي خارجي و داخلي هم موفق بود.

پور احمد درباره تجربه ساخته شدن «پنجاه قدم آخر» که در گيشه شکست سختي خورد اضافه کرد: طرحي پيشنهاد شد؛ حبيب احمدزاده هم در اين باره نقش اساسي داشت و هميشه فکر مي کردم سخت ترين فيلم و بهترين فيلمم خواهد بود. اينکه سخت‌ترين بود به من ثابت شد اما بهترين را هنوز هم نمي دانم. فيلم را وقتي در مرحله راف کات بود به يکي از سرمايه گذاران نشان دادم که بسيار از آن تعريف کرد. قبل از ورود به سالن نمايش فيلم در کاخ جشنواره «پنجاه قدم آخر» در جشنواره پيامکي آمد مبني بر اينکه فيلم با برخورد سرد تماشاگران روبرو شده است در حاليکه هنوز فيلم ديده نشده بود. فهميدم قرار شده فيلم زده شود.

پوراحمد که «پنجاه قدم…»ش در اکران رسمي حتي 40 ميليون هم نفروخت در «سينمادو» مدعي برنامه ريزي براي زدن فيلم شد. اين کارگردان گفت: در سالن ميلاد هم انگار افرادي چيده شده بودند که فيلم را تمسخر کنند. در جلسه پرسش و پاسخ هم همين اتفاق افتاد. بعد هم کساني که فيلم را دوست نداشتند که جاي خود اما دوستان هم سکوت کردند؛ کساني که در اکران خصوصي فيلم از آن تمجيد کرده بودند. براي همين من هنوز نمي دانم فيلم خوبي ساخته ام يا بدي.

پوراحمد با اشاره به دلخوري از کار در ژانر جنگ پاسخ داد: من ديگر در اين عرصه فيلم نمي سازم چون سينما به اندازه کافي مصبر دارد و در عرصه دفاع مقدس اين مبصرها بسيار زيادتر مي شوند.

پور احمد درباره حال و روزش بعد از انتخابات96 بيان داشت: فقط فيلمنامه مي نويسم. در افطاري چهار سال پيش با آقاي روحاني ايشان گفتند اگر شما فيلم نسازيد بد است، اما اين چهار سال نساختم اتفاقي هم نيفتاد به جز يک فيلم «کفش هايم کو؟».

اين کارگردان ادامه داد: اينکه 40 سال تجربه خاک مي خورد افسردگي مي آورد. امسال هم پس از انتخابات، گفتند حمايت مي‌کنند اما اتفاقي نيفتاد اينطور به نظر مي رسد که زياد هم از بين رفتن اين تجربيات براي کسي مهم نيست.




۱۳ سال بعد از آوازخوانی با تیپ «بامشاد»⇐رضا شفیعی‌جم به طور رسمی خواننده شد

سینماروزان: بعد از بازیگرانی مثل حامد بهداد، بهرام رادان، مهران مدیری و کورش تهامی که در این سالها خوانندگی را هم تجربه کرده اند حالا رضا شفیعی جم بازیگر طنزهای تلویزیونی هم به طور رسمی خواننده شد.

به گزارش سینماروزان شفیعی جم که از جمله بازیگرانی است که با همراهی در «ساعت خوش» و ایفای کاراکتر «دریک پلنگ» مورد توجه قرار گرفت اوایل دهه هشتاد در سریال «نقطه چین»مهران مدیری ایفای تیپی به نام «بامشاد» را برعهده داشت که هرازگاه به خواندن آوازی با مطلع «بی وفایی…» میپرداخت.

حالا سیزده سال بعد از «نقطه چین» شفیعی جم به طور رسمی با تازه ترین کمدی-تجاری آرش معیریان با نام «دم سرخها» خوانندگی را هم تجربه خواهد کرد.

محمد فرشته نژاد که کار ساخت موسیقی متن «دم سرخها» را برعهده داشته است در چرایی استفاده از شفیعی جم برای خوانندگی به «مهر» گفت: به دلیل توانایی و علاقه فراوانی که در رضا شفیعی جم برای خوانندگی وجود دارد، فضای آثاری که تولید کردیم جالب است و مخاطبان بدانند که با کاراکتر بسیار جالب توجهی از رضا شفیعی جم در حوزه موسیقی رو به رو خواهند شد.

این آهنگساز درباره دلیل استفاده از یک بازیگر در مقام خواننده توضیح داد: ما می توانستیم برای قطعات باکلام از خوانندگان حرفه ای استفاده کنیم اما استفاده از بازیگر برای ضبط قطعات تجربه جالب توجهی است و رضا شفیعی جم هم آنقدر توانمند بود که توانست از پس کار بر بیاید.




همکاری تهیه‌کننده پروژه‌های ارزشی-ارگانی با کارگردان «آس و پاس»!

سینماروزان: آرش معیریان در همه سالهای فعالیتش کارگردانی مطلوب تهیه کنندگان بخش خصوصی بوده است؛ تهیه کنندگانی که به جای رفتن به سراغ کمکهای ارگانی به دنبال بازگشت سرمایه در گیشه هستند.

به گزارش سینماروزان معیریان که هرچند آثاری جدی مانند «احضارشدگان» در گونه سینمای وحشت و «آن که دریا میرود» در گونه سینمای جنگ را در کارنامه دارد بیش از هر چیز و از همان اولین فیلمهایش «کما» و «شارلاتان» تا فیلمهای اخیرش «کالسکه»، «شانس عشق تصادف» و «آس و پاس» کارگردانی نشان داده که متخصص نوعی سینمای مفرح تجاری است.

اینکه حالا معیریان بناست با تهیه کننده ای به نام سعید سعدی که به واسطه آثاری موسوم به ارزشی و اغلب ارگانی نظیر «50 قدم آخر»، «موش»، «اینجا شهر دیگریست» و «روزهای زندگی» که هیچ کدام گیشه قابل توجهی نداشته اند، شناخته میشود یک کمدی بسازد جالب توجه است. سعدی با اشاره به همکاری با معیریان «مهر» گفته است: این اثر با نام «دم سرخ ها» یک اثر کمدی اجتماعی است و در مرحله پیش تولید قرار دارد. «دم سرخ ها» اواخر خرداد ماه جلوی دوربین می رود.

سعدی که سال قبل با فیلم «دریاچه ماهی» که جزو معدود پروژه هایی بود که فارابی در آن مشارکت کامل داشت در جشنواره حضور داشت و البته فیلمش در جشنواره مورد توجه قرار نگرفت، فیلمی با نام «راه رفتن روی سیم» به کارگردانی احمدرضا معتمدی را هم با حمایت انجمن سینمای مقاومت تولید کرده است که هنوز تکلیف اکران هیچ یک از این فیلمها مشخص نیست.

سعدی اما علیرغم عدم اکران این آثار و نامعلوم بودن چگونگی بازگشت سرمایه صرف شده برای آنها، همچنان فیلم می سازد. او که به تازگی فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده»هومن سیدی را در مسیر فیلمبرداری داشت حالا هم تصمیم گرفته فیلم «دم سرخها»ی آرش معیریان را تولید کند.




احمدرضا معتمدی که فیلم ارگانی «بوف کور»ش به جشنواره راه نیافت در نامه ای خطاب به حسن روحانی متذکر شد⇐یادتان هست که در اوایل دهه ٦٠ در یک مجموعه فرهنگی هنری همکار بودیم؛ آن هم در یک واحد و یک طبقه؟؟!/یکی از نورچشمی‌های تان كه بودجه‌های ‌میلیاردی به او اختصاص می‌دهید، ١٠ سال پیش در درس كارگردانی من، وامانده بود!!/سینمای ایران را سه دسته برده‌اند: ابتذال‌گرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب. اینها پولشان برجاست و آبشخورشان سرریز!!/سینمای مستقل، مهجور خود‌ی‌های دلسوز است/کارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما كه قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه‌ نیز از دهه فجر به دست داده‌اند!

سینماروزان: احمدرضا معتمدی فیلسوف سینمای ایران اخیرا با حمایت انجمن سینمای دفاع مقدس فیلمی را ساخت با نام “بوف کور”؛ فیلمی درباره موسیقی که نتوانست به جشنواره فجر راه یابد.

به گزارش سینماروزان معتمدی به تازگی نامه ای به حسن روحانی رییس دولت یازدهم نوشته و به گلایه از بی توجهی به این فیلم پرداخته است.

نکته اینجاست که معتمدی در این نامه خود را جزیی از سینمای مستقل دانسته و از مهجوریت این سینما سخن گفته در حالی که فیلمش را نه به صورت مستقل و در بخش خصوصی بلکه با بودجه انجمن سینمای دفاع مقدس تولید کرده است.

متن نامه معتمدی را بخوانید:

 محضر گرامی ریاست‌جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر حسن روحانی
با سلام؛ ما ذلک ظن بک… این گمان به تو نمی‌رفت و این رفتار از تو بعید بود!
این رنجنامه‌ای است از یک شهروند درجه «دو» و «سه»؛ به فردی که در صدر مقامات کشور نشسته است. شما مرا نمی‌شناسید، اما من شما را خوب به خاطر دارم. ما در اوایل دهه ٦٠ یک سال در یک مجموعه فرهنگی هنری همکار بودیم. آن هم در یک واحد و یک طبقه. آن زمان من یک دانشجوی نحیف فلسفه و هنر بودم و جناب‌عالی سرپرست و رئیس شورا. هرچند آن دوره، دولت مستعجل بود و شما به دلیل اقدام به برکناری مدیرعامل وقت، استعفا کردید و ما نیز به‌ دلیل کارمند جزء بودن و شهروند درجه‌چندم تلقی‌شدن، مدتی از کار افتادیم، اما نکته خاطره‌انگیز و جذاب در وجود شما، دیدگاه آزاد درباره هنر و روشنفکری معطوف به موسیقی به‌ویژه موسیقی کلاسیک بود؛ که هنوز در حافظه بنده باقی مانده است. آقای دکتر! شما رئیس‌جمهور کشوری هستید با سابقه فرهنگ و تمدن دست‌کم پنج‌هزارساله. ایرانی که اگر در دوره باستانی، قدرت برتر سیاسی و نظامی جهان بود، پس از انقلاب تکاملی آخرین فرستاده الهی، قرن‌ها در برترین قله علمی، فرهنگی و هنری جهان ایستاد. نام‌هایی مانند فارابی، ابن‌سینا، رازی، سهروردی، فردوسی، خیام، صدرا، سعدی، حافظ و مولوی و… حتی در جهان معاصر کمتر همتایانی در حد اصالت و اعتبار خویش یافته‌اند. شما میراث‌بر این عناوین و نام‌ها و آثار گران‌سنگ فکری و فرهنگی ایشان هستید؛ چه بخواهید و چه نخواهید. من می‌دانم حضرت سهروردی تنها در زیر بار ارثیه حکمت خسروانی کمر دوتا کرد، اما نمی‌دانم شما در زیر بار صخره‌سنگ‌های این مرده‌ریگ کمر خم کرده‌اید یا احساس استواری و پابرجایی می‌کنید؟ و باز نمی‌دانم می‌توانم از شما پرسش کنم، آیا به زعم شما شرایط کنونی هنر در این دوران: این سینما، این نمایش، این رسانه، این موسیقی و… در شأن این فرهنگ و تمدن با این زمینه و پیشینه هست؟!
آقای رئیس‌جمهور! چرا بایستی دانش نظری موسیقی را بزرگانی مانند فارابی، ابن‌سینا، عبدالقادر مراغه‌ای، صفی‌الدین اُرموی، قطب‌الدین شیرازی و… در احصاءالعلوم، الکبیر، شفا، دانشنامه علایی، النجاه، مقاصد‌الالحان، الادوار، رساله شریفه، ایقاع، درة‌التاج و… در ‌هزاره گذشته بنیان‌گذاری کنند. اما موسیقی فاخر و شریف و معنوی با نام‌هایی از بلاد غرب مانند باخ، موتسارت، بتهوون، چایکوفسکی و… قرین باشد. شما خود بهتر از امثال بنده می‌دانید که بزرگانی که نام برده‌ام همه در سایر شقوق تفکر دینی از فقه و کلام و فلسفه و حکمت و ادب و هیئت و… صاحب‌نظر و معرکه‌گردان بوده‌اند و در عدم نسبت و بی‌تفاوتی با شریعت و احکام به نظریه‌پردازی در موسیقی اهتمام نداشته‌اند. به نظر می‌رسد پاسخ این پرسش در ظاهر پر از ابهام و ایهام، یک عبارت بیش نیست: آن موسیقی فاخر و شریف که از آن آوای مینوی، صدای آسمانی و در یک جمله «ندای الهی» به گوش ‌رسد، بالطبع سیاست‌زدگان و دغدغه‌پیشگان نیست. حاکمیت ابتذال در هنر و موسیقی و سینما به نفع کسانی است که روزی در خاموشی آن پاکوبی کنند و روزی در مرثیه آن سراندازی… .  آقای دکتر! شما که پیش از بنده این درس‌ها را آموخته‌اید، بهتر می‌دانید که موسیقی تنها هنری است که بازنمایی مطلق «زمان» است. سایر هنرها از نقاشی، معماری، سینما، عکاسی و… همه بازنمایی  «مکان»اند و هنرهای فیزیکی به شمار می‌روند. «موسیقی» یگانه هنر «فرامکانی» و «متافیزیکی» است؛ و از این رو نزدیک‌ترین زبان به زبان متافیزیک و معنویت و ملکوت و قدس و ورجاوندی است. چرا کارگزاران شما فیلمی را که دردمندانه از کسانی که زبان باطنی عالم تجرید و روحانیت را به تخدیر آلوده‌اند، گلایه کرده و نالیده است. از شرکت در جشن هنر متعهد انقلاب که هنر «درد» و «دغدغه» است، محروم کرده‌اند؟ من مدعی پیکاسو و داوینچی نیستم. درد و دغدغه و رنج انسانی از پیشانی آثار من هویداست. این هنرشناسان چرا این‌قدر با «اضطرار» و «شوریدگی» روح انسانی بیگانه‌اند؟ مدعیان تمییز آثار هنری، باید پدیدارشناسی اثر هنری را به جان آزموده و آموخته باشند تا دریابند یک اثر چقدر «دردمند» است؟ چقدر دغدغه‌مند است؟ چقدر «مضطر» است؟
رئیس‌جمهور محترم، روحانی دانا؛ تو بسیار بیشتر و بیشتر از من می‌دانی که حکما انسان را حیوان ناطق برشمرده‌اند.
«زبان»، حیات انسان و انفتاح و گشودگی به جانب هستی است. انسان چون «زبان» است، می‌اندیشد. نخستین خطاب «وجود» به «موجود» یک دستور زبانی است: بخوان! و این دستور زبانی، «دستور زبانِ» فرهنگ و اندیشه و دین و اعتقاد ماست. من در فیلم «راه‌رفتن روی سیم» که متأسفانه به نام گروه موسیقی‌اش به «بوف کور» مشهور شده است، از نسلی سخن گفته‌ام که خانه «زبان» بر «باد» بنیاد کرده است. من از درد و رنج نسلی سخن گفته‌ام که از گسست «فرهنگی»، «معنایی» و «زبانی» در پریشانی و آشوب به سر می‌برد. من در فیلم از نسلی نالیده‌ام كه در زمانه عسرت شاعرانگی «خانه» و «سكونتگاه» خویش را از دست داده و در جست‌وجوی مأوا و پناهگاه، از وادی «غربت» سر برآورده و از «منزلت» خویش باز مانده است. حقیقت «هنر»، كه گفت اصیل «زبان» و آخرین معجزه الهی: الف- لام، میم را كه گشودگی «موجود» به جانب‌ «وجود» است، فراموش كرده و به جای سكونت و عمارت در «زبان» كه خانه وجود است به صورتی گریزناپذیر در غربت غریبه جان و تن سپرده است. ابتذال هنر معاصر، ظاهر ماجراست. به داد نسلی برسید كه دچار بحران هویت، ‌بحران زبان و بحران حكمت شده است. نوای الهی و صدای آسمانی را با نفیر گوش‌خراش خشم و ترس و شهوت ‌آلودن یك ظهور بیّن و آشكار از عصر ارتباطات است كه «زبان» و «هنر» را رسانه ارتباطی می‌شناسد و نه روشنگاه هستی و گشودگی حقیقت. استاد ارجمند! شما خود دانشمند و صاحب‌نظر در یكی از شاخه‌های علوم انسانی هستید. شما دقیق‌تر از من می‌دانید كه دستیابی به مرتبه رأی و حكم و دادرسی در یك رشته از دانش بشری تا چه اندازه زحمت، كوشش، تحقیق و پژوهش و گرد‌و‌خاك‌خوردن كتابخانه‌های قدیم و جدید می‌طلبد. پس چگونه به این تخطی از متدلوژی دانایی تن در داده‌اید كه عده‌ای ولو دانشمند و نخبه در یك شاخه از معرفت بشری در اوقات فراغت به شاخه‌ای دیگر از علم و دانایی سرك بكشند، و در همان سرخوشی گذران فراغت در شاخه بیگانه با دانایی‌شان داوری كنند و حكم نیز صادر كنند. هیچ شاخه‌ای از معرفت بشری گذرگاه فراغت یا حیاط‌خلوت شاخه‌ای دیگر از دانش انسانی نیست. «سینما»، امروزه به حوزه و آكادمی علوم سینمایی بدل شده است. نظریه فیلم، نقد فیلم، سبك‌شناسی، ساختارشناسی درام، فلسفه فیلم، كارگردانی، تدوین و… این دانشجوی نحیف فلسفه و هنر، پس از ٤٠ سال طلبگی در كرسی استادانی مانند علامه جعفری، مطهری، شهیدی، شریعتی، داوری، دینانی، مجتبوی، عبادیان، مجتهدی، جهانبگلو،  عظیمی و… تنها توانسته‌ام به یك شاخه از دانش سینمایی یعنی فلسفه فیلم سرك بكشم و هرچند مجلات «فلسفه فیلم» را از پروفسور نصر در دانشگاه جورج ‌واشنگتن تا آیت رشاد و دكتر داوری كه از دو سوی طیف وسیع یك مجادله قدیم فلسفی تقرر یافته‌اند، در یادداشت‌های آغاز كتاب، تأیید و توجیه كردند. اما خود بهتر از هركس می‌دانم كه هنوز طفل ابجدی در این مرتبه بیشتر نیستم. مجلد اول كتاب، شش فیلسوف و نظریه‌پرداز را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است كه انتساب به دوران كلاسیك دارند. اما نظریه معاصر فیلم ٦٠ فیلسوف دارد كه یكی از آنها ژیل دلوز است كه پیش‌نیاز فهم آراءاش، فلسفه زمان برگسون، ملاصدرا و میرداماد است و ١٠ سال است برای فهمیدن آن دست‌وپا می‌زنم. (یكی از همین نورچشمی‌های سینما كه بودجه‌های ‌میلیاردی به او اختصاص می‌دهند، ١٠ سال پیش در درس كارگردانی من، وامانده بود كه چرا من «سینما- زمان» دلوز درس می‌دهم) تنها یك شاخه نقد فیلم نیاز به دانش شیوه نقد و تحلیل دست‌كم ١٦ مكتب نقادی دارد. نقد پدیدارشناختی، هرمنوتیك، مضمونی، تكوینی، روان‌كاوانه و… تازه اگر از نماد افلاطون و نمایش سایه بر دیوارش و بوطیقا و دریطوریتای ارسطو و اتاق تاریك و شكست نور و عدسی ابن هیثم بگذریم… .
آقای رئیس‌جمهور! حرف‌ آخر: بنا داشتم در جشن فجر، فیلمی كه درباره زبان و شعر و موسیقی است به استاد ٣٠ساله خودم دكتر رضا داوری‌اردكانی كه «زمانه عسرت شاعران» را از او آموخته‌ام، تقدیم كنم و به راستی اگر كار متفاوتی در آثارم نبود، چرا پس از آن همه جوایز داخلی و خارجی، این فیلم را باید تقدیم می‌كردم؟ نامه را به محضر دانا و عارف شما زمانی نوشتم كه جشن سینما روزهای پایانی را می‌گذراند، تا من طلب و استدعایی از شما نداشته باشم. سینمای ایران را سه دسته برده‌اند: ابتذال‌گرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب. پولشان شسته و ناشسته برجاست و آبشخورشان فیاض و سرریز. سینمای مستقل، ‌هنرجو و اندیشمند، مهجور و متروك، خود‌ی‌های دلسوزی كه از روی سادگی، زبانی نیز به انتقاد و خرده‌گیری گشوده‌اند! كارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما كه قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه‌ نیز از دهه فجر به دست داده‌اند و این هزینه گزافی بود كه بر شما و سایر اصحاب انقلاب تحمیل كردند… . برایتان سلامتی، توفیق خدمت به مردم و آرمان و سعادت دنیا و آخرت آرزو می‌كنم. از تصدیع اوقات عذرخواهم.




«دریاچه ماهی»⇔چرا فیلم شهری را به نام فیلم دفاع قالب می‌کنید؟

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: «دریاچه ماهی» یا «کانال ماهی» نام یکی از مناطق جنگی در شلمچه است؛ در سال 65 عملیات کربلای 5 در ادامه عملیات کربلای 4 (یادآور 175 شهید غواص دست بسته) جهت تصرف بصره توسط رزمندگان اسلام در این منطقه صورت گرفت که ناموفق بود.

فیلم «دریاچه ماهی»  سعی دارد به بخشی از این واقعه تاریخ جنگ بپردازد. ارائه تصویر از رزمنده ای به نام رضا که در معراج شهدا ناگهان با پیکر شهیدی مواجه میشود و آن شهید به او الهام میکند که عملیات لو رفته است و او در مقر فرماندهی میکروفن به دست این موضوع را به همه اعلام میکند و توبیخ و بازداشت میشود شما را آماده دیدن نماهای جنگی مهیج می کند بخصوص که فیلم حمایت بنیاد سینمایی فارابی را هم پشت خود داشته اما زهی خیال باطل چون کارگردان جوان فیلم نه اعتماد به نفس تصویرسازی جنگ را دارد و نه اصلا توانایی این کار را و همین است که دقایقی بعد از معرفی کاراکتر در دل جنگ به ناگاه به زمان حال می آییم و تقریبا تا پایان فیلم این باقی ماندن در حال را تجربه می کنیم.

حتی در همین داستان معاصر یک آدم جنگ هم کارگردانی بسیار ضعیف صورت گرفته و کارگردان عاجز حتی از اجرایی دقیق از نماهاییست که بناست تلنگری به ذهن مخاطب باشد در جهت اهمیت بازماندگان روزگار ایثار.  بازی ها بسیار ابتدایی و کلیشه گرایانه است و از آن رو مانور دادن بر روی اسم شهدا در این فیلم به حد غیر قابل تصوری نچسب و سوءاستفاده گرایانه به نظر می رسید.

فارغ از شبهه های پیرامون معادل بیرونی داشتن چنین کاراکتری اینکه کاراکتر اصلی عارف مسلک است و چشم برزخی دارد و به او الهام میشود که فلان کار را انجام بده اما همین کاراکتر متوجه نمیشود که بر سر معامله یک ملک دارند سر او کلاه میگذارند، به شدت عجیب است. کارگردان به طور غیر حرفه ای و بسیار ناشیانه سعی کرده اینطور القا کند که رزمنده واقعی به مال دنیا و مادیات اهمیتی نمیدهد و بیشتر دنبال معنویات و سیر و سلوک عرفانی است اما این را یادش می رود که دفاع ما فارغ از جنبه های ارزشگرایانه خود یک دفاع زمینی بود که هموطنان از جنس بشر در آن دخالت داشتند.

از آن سو در تصویرسازی خرده داستانهایی که بناست فیلم را پیش ببرد هم کمترین روال همذات پندارانه درپیش گرفته نشده؛ مثلا
در فیلم زن جوانی را می بینیم که با همسرش مشکل دارد اما تا پایان فیلم هیچگاه به صراحت نمی فهمیم مشکل این جوان چیست. حتی وفتی دختر فیلم با کاراکتر عارف مسلک درددل میکند بازهم اشاره ای به این مشکل نمیشود و بیننده بدون هیچ هدفی فقط نظاره گر است!

«دریاچه ماهی» می توانست تله فیلمی باشد که عصر جمعه یکی از شبکه های رسانه ملی روی آنتن برود و شاید یکی از دلایلی که فیلم نتوانسته به بخش مسابقه راه یابد همین ساختار تلویزیونی آن و اجرای ضعیف کارگردانی است که حالا حالاها باید تجربه کند تا بتواند روزی فقط یک پلان جنگ را بازسازی کند.




مدیرعامل فارابی فهرست کامل فیلمهایی که مورد حمایت ویژه این نهاد بوده‌اند را اعلام کرد⇐از فیلم آقازاده اصلاح‌طلب تا فیلم تهیه‌کننده «پادری»/از فیلم رییس شورایعالی تهیه‌کنندگان تا فیلم مجری طرح «شهرزاد» /از فیلم ارگانی «امپراطوری جهنم» تا فیلم تهیه‌کننده شکست خورده سینمای ایران

سینماروزان: به مانند سال قبل امسال نیز بنیاد سینمایی فارابی از برخی از سینماگران برای تولید آثارشان حمایت کرده است.

به گزارش سینماروزان علیرضا تابش مدیرعامل این نهاد برای ارائه بیلان کاری خود به ارائه فهرستی از سینماگران حمایتی فارابی پرداخته است.

جالب است که فارابی امسال فقط در تولید 14 فیلم حمایت ویژه یا مشارکت داشته که برخی از این فیلمها عبارتند از فیلم «فصل نرگس» به سرمایه گذاری آقازاده اصلاح طلب، «دعوتنامه» به کارگردانی رییس شورایعالی تهیه کنندگان، «ماجرای نیمروز» که تهیه کننده «پادری» آن را با همراهی تصویرشهر و حوزه هنری ساخته، «دریاچه ماهی» به تهیه کنندگی سعید سعدی، «ویلاییها» به تهیه کنندگی سعید ملکان مجری طرح «شهرزاد»، «شعله ور» به تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی تهیه کننده ای که در سالهای اخیر هر دو فیلم سینمایی اش «هیهات» و «ماهی سیاه کوچولو» در اکران شکست خوردند.

تابش درباره مجموع آثاری که مورد حمایت این بنیاد سینمایی قرار گرفته و فرم حضور در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر را پُر کرده‌اند به «ایسنا» گفت: بنیاد سینمایی فارابی در سال سینمایی ١٣٩٥، بیش از 70 فیلم را مورد حمایت قرار داد که از این تعداد 43 اثر فرم حضور در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر را پُر کرده بودند که 14 فیلم در بخش مسابقه سینمای ایران و 7 فیلم در بخش چشم‌انداز سینمای ایران (مجموعاً 21 فیلم) در جشنواره پذیرفته شده‌اند که امیدواریم پس از پایان مراحل فنی همه این 21 فیلم فرصت دیده شدن در جشنواره را پیدا کنند.

مدیرعامل فارابی با توجه به نیاز مخاطبان سینما و گروه‌های مختلف سنی ادامه داد: بنیاد تلاش می‌کند با توجه به اهداف کلان و همچنین همسو با رعایت موارد قانونی و با توجه به دغدغه‌های مقام معظم رهبری، رویکردهای دولت و مراجع فرهنگی از فیلمسازان حمایت کند و انواع مفاهیم مختلف را از جمله انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، کیان خانواده، هنجارهای اجتماعی، سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی، کودک و نوجوان، کمدی، حادثه‌ای، هنر و تجربه و… را در بر داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه جذب حداکثر مخاطبان با عنایت به دغدغه‌های فرهنگی، از اولویت‌های اساسی بنیاد محسوب می‌شود، افزود: با توجه به سیاست‌ها و کارکرد بنیاد سینمایی فارابی در حمایت‌ از تولیدات سینمایی تلاش کردیم خروجی حمایت‌ها که در جشنواره فیلم فجر و بعد در اکران عمومی می‌بینیم با موضوعاتی از قبیل اقتصاد مقاومتی، محیط زیست و مسائل اجتماعی و خانوادگی متناسب باشد و علاوه بر کمیت فیلم‌ها به کیفیت آثار سینمایی توجه کنیم.

مشارکت فارابی در تولید«امپراطور جهنم» و انصراف این فیلم از حضور در جشنواره

تابش با تأکید بر اینکه امسال تاکنون 75 فیلم مورد حمایت بنیاد قرار گرفته‌اند که 58 فیلم با اعطای وام، 14 فیلم مشارکتی و 3 فیلم به صورت تولید مشترک از تسهیلات بنیاد بهره برده‌اند گفت: پنج فیلم «فصل نرگس» ساخته نگار آذربایجانی، «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان، «ویلایی‌ها» ساخته منیر قیدی، «دریاچه ماهی» ساخته مریم دوستی و «دعوتنامه» به کارگردانی مهرداد فرید که در جشنواره فجر حضور دارند از آثاری است که به صورت مشارکتی تولید شده‌اند.

وی به حضور فیلم «امپراطور جهنم» ساخته پرویز شیخ طادی در جشنواره اشاره کرد و گفت: بنیاد فارابی در ساخت این فیلم نیز مشارکت داشته است و در بخش چشم انداز سینمای ایران جشنواره فیلم فجر نیز پذیرفته شد اما تهیه کننده طی نامه‌ای به رئیس سازمان سینمایی فیلمش را از جشنواره خارج کرد و فیلم «شعله ور» ساخته حمید نعمت‌الله هم که در بخش چشم انداز پذیرفته شده بود، به جشنواره نرسید.

تابش همچنین گفت: عماد افروغ از اعضای هیأت انتخاب طبق اظهارنظری اعلام کرده بود دو فیلم «یه وا» آناهید آباد و «کارت پرواز» مهدی رحمانی جزو فهرست هیأت انتخاب بودند که در بخش چشم‌انداز (غیررقابتی) پذیرفته شدند اما تهیه‌کنندگانشان از حضور در این بخش، انصراف دادند.

علیرضا تابش اظهار داشت: بنیاد فارابی حمایت از فیلمسازان جوان به منظور رشد و شکوفایی ایشان و سینمای ایران را جزو وظایف اصلی خود قلمداد می‌کند تا در آینده شاهد آثار بیشتری از فیلمسازان نسل جدید و خوش فکر باشیم و از اینکه موفق شدیم در طول سال گذشته و امسال، علاوه بر حمایت از شخصیت‌های باسابقه سینما، از کارگردانان جوان هم حمایت کنیم، خرسندیم. همچنین حضور فیلم اولی‌ها و کارگردانان جوان در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فجر و رقابت با فیلمسازان حرفه‌ای علاوه بر دیده شدن تلاش آنها، باعث ارتقای کیفیت و محتوای تولید فیلم می شود.

وی ادامه داد: امسال 27 فیلم اولی مورد حمایت بنیاد فارابی قرار گرفت که 8  فیلم اولی در جشنواره پذیرفته شد. فیلم‌های آذر (محمد حمزه‌ای)، ایتالیا ایتالیا (کاوه صباغ‌زاده)، مادری (رقیه توکلی)، ویلایی‌ها (منیر قیدی)، ایستگاه اتمسفر (مهدی جعفری)، بن بست وثوق (حمید کاویانی)، شنل (حسین کندری) و دریاچه ماهی (مریم دوستی) فیلم‌های اول پذیرفته شده هستند که در دو بخش مسابقه (سودای سیمرغ) و چشم انداز سینمای ایران به نمایش در می‌آیند.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی افزود: همچنین در کنار حمایت از فیلم اولی‌ها، امسال توجه ویژه‌ای‌ به فیلم دومی‌ها نیز شد. فیلم‌های «اسرافیل» به کارگردانی آیدا پناهنده، «بدون تاریخ، بدون امضاء» به کارگردانی وحید جلیلوند، «سد معبر» به کارگردانی محسن قرائی، «فصل نرگس» به کارگردانی نگار آذربایجانی، «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و «ترومای سرخ» به کارگردانی اسماعیل میهن دوست ، فیلم دومی هستند که در این دوره از جشنواره حضور دارند.

مشارکت فارابی در فیلم‌های دفاع مقدس و انقلاب

این مدیر سینمایی با بیان اینکه فارابی در سال جاری از چندین فیلم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس حمایت کرده است که در جشنواره امسال شاهد آنها هستیم، ادامه داد: سه فیلم ویلایی‌ها (منیر قیدی) و ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) از جمله فیلم‌هایی هستند که در بخش مسابقه سینمای ایران و همچنین دریاچه ماهی (مریم دوستی) در بخش چشم انداز سینمای ایران پذیرفته شدند.

وی همچنین به حضور فیلمسازان زن در سینمای ایران اشاره کرد و گفت: در این دوره از جشنواره فیلم فجر، شش کارگردان زن نیز حضور دارند که در فیلم‌هایشان به مسایل و دغدغه‌های زنان پرداخته‌اند و حرفی برای گفتن دارند. سینمای ایران همواره شاهد بوده موج فیلمسازی با محوریت زنان می‌تواند در جامعه و عرصه اجتماعی تأثیرگذار و مثبت باشد، همانطور که می‌بینیم در عرصه بین‌الملل نیز حضور مؤثری داشته و جوایزی نیز کسب کرده‌اند.

سایر فیلم‌ها ، متقاضی حضور در جشنواره جهانی فجر و جشنواره کودک هستند

تابش در ادامه افزود: سایر فیلم‌های مورد حمایت بنیاد سینمایی فارابی «سارا و آیدا» مازیار میری، «سوفی و دیوانه» مهدی کرم‌پور، «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی، «کمدی انسانی» محمد هادی کریمی، «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان و «یادم تو را فراموش» علی عطشانی است که در جشنواره حضور دارند.

او همچنین خاطرنشان کرد: برخی از فیلم‌های مورد حمایت بنیاد فارابی نیز به دلیل اینکه در مراحل مختلف تولید هستند و یا می‌خواهند در سی‌اُمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان و جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآیند، فرم جشنواره فجر را پر نکرده‌اند. از جمله می‌توان فیلم «شکلاتی» ساخته سهیل موفق و «سندباد و سارا» ساخته غلامرضا آزادی را نام برد که می‌خواهند اولین نمایش فیلم‌هایشان در جشنواره فیلم کودک و نوجوان باشد.

توجه به سینمای انیمیشن با گسترده شدن چتر حمایت‌ها

وی در ادامه گفت: بنیاد سینمایی فارابی با توجه به میزان منابع خود، سعی کرده است چتر حمایت خود را در سال جاری گسترده‌تر کند و ورود حرفه‌ای به سینمای انیمیشن را در دستور کار قرار داد و از چند اثر در مضامین مختلف حمایت کرده است و خوشحال هستیم که  به سینمای انیمیشن بیش از گذشته توجه می‌کنیم. از جمله می‌توان به پویانمایی «فیلشاه» اشاره کرد که فرم جشنواره را پر کرد اما به دلیل تمام نشدن مراحل فنی مورد ارزیابی هیات انتخاب قرار نگرفت که امیدواریم با سپری شدن مراحل فنی این فیلم در جشنواره جهانی فجر و جشنواره کودک حضور یابد.




حامد کمیلی، اندیشه فولادوند و هومن برق‌نورد؛ بازیگران اصلی فیلمی متأثر از ماجرای “سگهای زرد”!

سینماژورنال: احمدرضا معتمدی فیلسوف سینمای ایران مدتها بود به دنبال فراهم آوردن مقدمات تولید پروژه ای بود با عنوان “بوف کور” یا “نبض آرام چوب و تپش تند فلز”.

به گزارش سینماژورنال این فیلمنامه که گفته می شد متأثر است از ماجرایی که برای گروه موسیقی راک “سگهای زرد” رخ داد(اینجا و اینجا را بخوانید) مدتها از کانال تهیه‌کنندگانی مانند محمد خزاعی و سعید سعدی برای جلب حمایت در نهادها و ارگانهای مختلف دست به دست می شد تا حالا که سعید سعدی بالاخره توانسته شرایط تولید پروژه را فراهم آورد.

سعید سعدی درباره زمان ساخت فیلم سینمایی «بوف کور» به کارگردانی احمدرضا معتمدی به “مهر” گفت: بعد از کسب پروانه ساخت نام «بوف کور» را تغییر خواهیم داد و این فیلم را در نیمه اول مهرماه یعنی بین ۵ تا ۱۰ مهر کلید می زنیم. بخشی از «بوف کور» در تهران و بخشی در بندرعباس، هرمزگان و جزایر جنوبی کشور فیلمبرداری می شود.

با حضور اندیشه فولادوند و حامد کمیلی و هومن برق نورد

سعدی عنوان کرد: تاکنون حضور بازیگرانی همچون اندیشه فولادوند، هومن برق نورد و حامد کمیلی در این فیلم قطعی شده و قرار است یک بازیگر دیگر هم اضافه شود، یعنی به طور کلی ما ۴ بازیگر اصلی خواهیم داشت.

این تهیه کننده ادامه داد: «بوف کور» روایت تعامل ۲ گروه موسیقی سنتی و متال است و ما در این فیلم به بررسی این ۲ نوع موسیقی خواهیم پرداخت به همین دلیل برای شناخت بهتر آنها از مشاوره های فردین خلعتبری و یک گروه موسیقی متال به نام «بند میدان آزادی» بهره می بریم البته گروه موسیقی «بند میدان آزادی» در فیلم هم حضور دارند.

سرمایه گذار کیست؟

وی بیان کرد: در این فیلم شاهرخ هدایتی به عنوان مشاور سرمایه گذار با ما همکاری می کند، البته ما بخشی از سرمایه «بوف کور» را از بنیاد سینمایی فارابی تأمین کردیم و برای بخش دیگر آن هم مشغول رایزنی با یک نهاد دیگر هستیم.

سعدی در پایان خاطرنشان کرد: تدوین این فیلم همزمان با فیلمبرداری انجام می شود و آن را به سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر می رسانیم.

وی افزود: تاکنون حضور برخی از عوامل پشت صحنه قطعی شده است، این افراد عبارتند از مدیر فیلمبرداری: امیر کریمی، دستیار برنامه ریز: مهدی قپانی، طراح صحنه و لباس: حسن روح پروری، طراح چهره: علی بهرامی فر، موسیقی: فردین خلعتبری، مدیر تولید: مجید بابایی و مدیر تدارکات: جواد سلیمانی.

 

 




تهیه‌کننده “من” در واکنش به فانتزی‌پردازی‌های اثر⇐شاکله اتفاقات، واقعی است/هیچ ممیزی به اثر نخورد

سینماژورنال: از جمله فیلمهای روی اکران که اقبال نسبی مخاطبان را موجب شده فیلمی است به نام “من” ساخته سهیل بیرقی.

به گزارش سینماژورنال یکی از ویژگیهای اصلی “من” نوعی فانتزی پردازی است که در اثر ریشه دوانده و آن هم در قالب افعالی کاملا واقع گرایانه.

در “من” یک زن خلافکار به نام «آذر» وجود دارد که یک‌تنه قادر به انجام همه کاری هست؛ از گرفتن معافیت از خدمت یک سرباز فراری ظرف یک هفته تا فراهم آوردن شرایط مهاجرت 13 افغانی در یکی، 2 روز و آزاد کردن سند زمین فردی که مرحوم شده ظرف چند روز!

او البته تجارت اصلی خود را نیز دارد که آن هم تولید مشروبات الکلی است در پوشش یک کارخانه آب معدنی و صادرات این مشروبات در سطح شهر. خلافکار فیلم «من» تمامی این افعال را هم به‌گونه‌ای کاملاً قانونی انجام می‌دهد و اصلاً دلیل اینکه درراه‌ماندگان برای حل مشکلاتشان سمت وی می‌آیند همین برش قانونی است!

انجام این حجم از افعالی غیرقانونی آن هم به گونه قانونی باعث شده بود که سهیل بیرقی چندی قبل در گفتگویی از دروغین بودن مضمون فیلمش گفته بود(اینجا را بخوانید) اما حالا سعید سعدی تهیه کننده “من” در گفتگویی دیگر شاکله اتفاقات رخ داده در فیلم و حتی ماجرایی مثل تولید مشروب الکلی در پوشش کارخانه آب معدنی را دارای مابه‌ازای خارجی دانسته است!

اتفاقات وجود خارجی داشته اما بر اغراق افزوده شده

سعید سعدی تهیه کننده «من» که البته سابقه قابل ملاحظه‌ای در تولید فیلم در ایران داشته و از «دکل» گرفته تا «روزهای زندگی» و از«تردید» گرفته تا «قندون جهیزیه» را تولید کرده است درباره مابه‌ازای بیرونی کاراکتر اصلی به «صبح نو» گفت: این شخصیت از نمونه‌های موجود آمده است اما به هر حال زمینه‌های درام باعث می‌شد که نوعی اغراق هم برای شخصیت‌پردازی به کار رود.

سعدی درباره سلسله اتفاقات خاصی که از کاراکتر اصلی سرمی‌زند ادامه داد: به هر حال شاکله اصلی اتفاقات وجود خارجی داشته است و چیزی نبوده که کاملاً برآمده از تخیل باشد…
وی در پاسخ به این سؤال که آیا صادرات مشروبات الکلی در پوشش آب معدنی هم واقع‌گرایانه است، بیان داشت: به هر حال این هم از مواردی است که وجود داشته ولی منطق درام بر اغراق آن افزوده است.

اصلا ممیزی به اثر نخورد
پرسش بعدی که پیش می‌آید این است که با این حجم از اغراق آیا فیلم ممیزی نخورده است و احتمالاً پایان‌بندی که با دستگیری زن خلافکار همراه است، پیشنهاد اداره نظارت نبوده است؟
سعدی در پاسخ به این پرسش گفت: در مرحله صدور پروانه ساخت اصلاً ممیزی به فیلمنامه نخورد و همه چیز همانی است که می‌بینید. حتی پایان‌بندی فیلم هم تغییری نکرد.




صدور پروانه ساخت یک کمدی برای کارگردان “رفیق بد”+فهرست کامل پروانه ساخت‌های صادر شده در هفته اخیر

سینماژورنال: شورای صدور پروانه ساخت با 4 فیلمنامه در جلسه 5 خرداد موافقت کرد.

به گزارش سینماژورنال به جز “کمدی انسانی” محمدهادی کریمی که خبر صدور پروانه ساختش را دیروز منتشر کردیم(اینجا را بخوانید) در جلسه اخیر شورا سه فیلمنامه دیگر هم پروانه ساخت گرفته اند.

از جمله این فیلمنامه ها یک اثر دفاع مقدسی است به نام “شب لرزه” که بناست به کارگردانی محمدرضا رحمانی کارگردان “دلخون” ساخته شود و دیگری “مرحوم داماد” به کارگردانی عباس احمدی مطلق که سالها پیش کمدی “رفیق بد” را با حضور حمید جبلی و ایرج طهماسب ساخته بود.

فیلمنامه‌های مجوز گرفته در هفته اخیر به شرح زیرند:

“شب لرزه” به تهیه کنندگی سعید سعدی، کارگردانی محمدرضا رحمانی و نویسندگی مشترک محمدرضا رحمانی و علیرضا محمودی در ژانر اجتماعی/ دفاع مقدس

“چهل کچل” به تهیه کنندگی  پروانه مرزبان، کارگردانی ابوطالب صادق دقیقی و نویسندگی مشترک عبدالجبار دلدار و پروانه مرزبان در ژانر کودک و نوجوان

“کمدی انسانی” به تهیه کنندگی، کارگردانی و نویسندگی محمدهادی کریمی در ژانر طنز اجتماعی

“مرحوم داماد” به تهیه کنندگی  علیرضا شجاع نوری، کارگردانی عباس احمدی مطلق و نویسندگی رضا مقصودی در ژانر کمدی.

عباس احمدی مطلق در کنار حمید جبلی و ایرج طهماسب
عباس احمدی مطلق(چپ) در کنار حمید جبلی و ایرج طهماسب




چرایی بلاتکلیفی تولید اثری مرتبط با ماجرای “سگهای زرد”⇔کارگردان و تهیه‌کننده پاسخ می‌دهند

سینماژورنال: احمدرضا معتمدی که اخیرا بخاطر رونمایی کتاب “فلسفه فیلم” در کانون توجه قرار گرفت، دو سالی می‌شد که پیگیر فراهم آوردن تولید یکی از فیلمنامه های خود با عنوان «بوف کور» بود؛ فیلمی که بنا بود با حضور محمد خزاعی به عنوان تهیه‌کننده تولید شود اما گویا فراهم نشدن مختصات مالی اثر تولید آن را منتفی کرد.

پس از معتمدی مدتی هم سعید سعدی تهیه کننده ای که در اکران نوروز «خشم و هیاهو»ی هومن سیدی را روی پرده داشت به دنبال تولید این فیلمنامه بود که به نتیجه نرسید.

نبض آرام چوب و تپش تند فلز

معتمدی درباره وضعیت این پروژه به سینماژورنال می گوید: محمد خزاعی از تهیه کنندگی پروژه کناره گرفت و این سعید سعدی بود که یک سالی دوید تا بودجه مناسب برای تولید را فراهم آورد اما آنهایی که باید کمک می کردند نکردند.

این کارگردان که آخرین ساخته اش «آلزایمر» بود با اشاره به اینکه عنوان اصلی فیلمش هم «بوف کور» نبوده بیان می دارد: عنوان اصلی فیلمنامه «نبض آرام چوب و تپش تند فلز» بود که نمی دانم چطور به «بوف کور» تغییر نام داد. در نهایت اینکه فعلا تولید آن منتفی است.

نکته درباره پروژه تازه معتمدی آن است که انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس از جمله ارگانهایی بود که در برهه ای از زمان بنا بود از تولید فیلم حمایت کند که در نهایت این حمایت محقق نشد.

احمدرضا معتمدی
احمدرضا معتمدی

50 درصد پروژه روی آب می گذشت و به دنبال منبع مالی مطمئن بودیم

سعید سعدی که همچنان تنها تهیه کننده متبوع معتمدی برای تولید این اثر است درباره چرایی به سرانجام نرسیدن این پروژه به سینماژورنال اظهار می‌دارد: به دنبال فراهم آوردن امکانات مالی تولید بودیم ولی متأسفانه به جایی نرسیدیم.

وی در توصیف نوع تولید این کار می‌گوید: پروژه نمی توانست بیگ پروداکشن باشد اما چون در حدود 50 درصد کار روی آب می گذشت و به نماهای دریایی اختصاص داشت در نتیجه باید منبع مالی مطمئنی پیدا می کردیم. البته آمادگی داشتیم که بخشی از بودجه را در بخش خصوصی تأمین کنیم ولی نیاز بود به همراهی ارگانهایی که برای تولیدات سینمایی ردیف بودجه میگیرند.

این تهیه کننده که سابقه تولید آثاری مانند «تردید»، «اینجا بدون من» و «کیفر» را در کارنامه دارد ادامه می دهد: خیلی از ارگانها وقتی فیلمنامه را دیدند آن را تأیید کردند و قول حمایت دادند اما در نهایت اتفاق خاصی رخ نداد و در شرایط کنونی می توانم بگویم تولید معلق است.

سعدی در پایان بیان می دارد: تولید «نبض آرام چوب..» منتفی است مگر آن که ارگانی پیدا شود و بیاید پای کار.

داستان سگهای زرد

به گزارش سینماژورنال در همان زمان که مذاکراتی با انجمن دفاع مقدس برای تولید اثر انجام شد شنیده هایی طرح شد مبنی بر اینکه این فیلم بخشهایی از اتفاقاتی که برای هنرمندان زیرزمینی رخ می دهد را به تصویر کشیده و البته گوشه چشمی هم دارد به وضعیتی که برای گروهی موسوم به “سگهای زرد” رخ داده بود.(اینجا را بخوانید)

البته که در نگاه معتمدی به هنرمندان زیرزمینی بناست تصویری از بحران هویت نسل جوان در روزگار معاصر به نمایش درآید. گویا این فیلمنامه فقط دو کاراکتر اصلی دارد و بقیه شخصیتها نقش فرعی هستند.

“سگ‌های زرد/The Yellow Dogs” از گروه‌های موسیقی راک زیرزمینی در تهران بود که از سال ۲۰۰۶ شروع به فعالیت کرد و با فیلم “کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره” ساخته بهمن قبادی به شهرت رسید. این گروه از سال ۲۰۱۰ در آمریکا، در محله بروکلین نیویورک به کار هنری خود ادامه داد و در این مدت، موسیقی آنها توجه منتقدان محلی نیویورک را به خود جلب کرده بود. اعضای گروه همچنین در جشنواره‌های مستقل موسیقی برنامه اجرا می‌کردند.

۲ تن از اعضای این گروه و یکی ازدوستان موزیسین شان (علی اسکندریان) در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۱۳ در پی تیراندازی علی اکبر رفیعی از اعضای پیشین گروه موسیقی راک «فری کیز» با با یک مسلسل کالیبر ۳۰۸ در بروکلین نیویورک کشته شدند، قاتل نیز بعد از شلیک خودکشی کرد.

دراین تیراندازی، سروش فرازمند ۲۷ ساله، آرش فرازمند ۲۸ ساله به همراه علی اسکندریان ۳۵ ساله کشته شدند. ساسان صادق پور اسکو که ۲۲ سال دارد، در این تیراندازی از دو ناحیه در دستش آسیب دید، سیاوش کرم پور و کوری میرزایی از اعضای دیگر گروه هنگام تیراندازی حضور نداشته‌اند؛ و از این رو جان سالم به در بردند.




علی ملاقلی‌پور: اگر وسط استادیوم نمی‌پریدم، شاید دفتر سعید سعدی بسته می‌شد!

سینماژورنال: علی ملاقلی پور کارگردان جوان ایرانی که تابستان امسال فیلم “قندون جهیزیه” را روی پرده داشت حین اکران فیلمش و به دلیل اعتراض به شرایط نامنصفانه ای که در اکران نصیبش شده بود به هنگام دربی پایتخت وسط زمین پرید و به تبلیغ فیلمش پرداخت.

به گزارش سینماژورنال این اقدام ملاقلی پور سبب ساز آن شد که “قندون جهیزیه” بیشتر از قبل مورد توجه قرار گیرد و مخاطبان بیشتری به تماشای آن بروند.

ملاقلی پور در تازه ترین گفتگویش که با “وطن امروز” انجام داده به طرح این ادعا پرداخته که اگر این کار را انجام نمی داده شاید دفتر فیلمسازی سعید سعدی تهیه کننده “قندون جهیزیه” تعطیل می شد.

به گزارش سینماژورنال این ادعای ملاقلی پور در حالی بیان شده که سعدی سالهاست در سینمای ایران حضور دارد و در تولیدات آثار بسیاری نقش داشته که برخی از آنها مانند “50 قدم آخر”، “اینجا شهر دیگریست” و “موش” با شکستی تمام عیار در گیشه مواجه شدند اما دفتر این تهیه کننده تعطیل نشد.

سعدی از جمله تهیه کنندگانی است که بابک زنجانی هم در تولید یکی از آثار تولیدی وی با نام “سیزده” سرمایه گذاری کرده بود.

سینماژورنال بخشی از گفتگوی ملاقلی پور با “وطن امروز” که درباره پریدن داخل استادیوم است را منتشر می کند.

 با وجود شرایط دشواری که داشتی باز آن حرکت تو در یک مسابقه بین‌المللی فوتبال با حواشی مختلفی که دارد، قابل پذیرش نیست و می‌توانستی به شکل دیگری هم اعتراض کنی.
درست می‌گویی و اعتراضات دیگری هم به ذهن من رسیده بود اما این را هم بگویم که هر عملی را عکس‌العملی است و فشار زیادی در آن زمان برای من و فیلم «قندون جهیزیه» پیش آمده بود و فکر کردم اندازه‌اش باید به آن شکل باشد. مثلا اگر تنها در یک سایت اعتراض می‌کردم، بازتابی نداشت!
 قبول دارم برای آدم‌هایی که به کارشان با تمام وجود علاقه دارند و کارمندی نگاه نمی‌کنند، نتیجه فعالیت‌شان خیلی مهم می‌شود. من هم مانند تو به حرفه‌ام با تمام وجود عشق می‌ورزم اما فکر می‌کنی با تمام دردهایی که داشتی ارزشش را داشت به آن شکل انتحاری عمل کنی؟!
برای انجام آن کار آبرویم را سوخت دادم که با ارزش‌ترین مساله برای هر آدمی است اما این را هم در نظر بگیر که ادامه فعالیت من در سینما بستگی به نتیجه فیلم اولم داشت و فیلمسازی که در اولین فیلم خود زمین بخورد، بلند شدنش خیلی سخت می‌شود.
 اگر آن کار مهیج را هم انجام نمی‌دادی باز فیلم «قندون جهیزیه» چه نزد منتقدان و چه مردم کاملا پذیرفته شده بود و فروش خوبی هم داشت!
درست می‌گویی اما برای من که کلی زحمت کشیده بودم تا اثرم توسط مردم دیده شود، تحمل آن وضعیت سخت بود. برای من تماشاگر خیلی مهم است و برای همین امسال فیلم نساختم و با تمام وجود دنبال تحقیق و مطالعه برای نگارش «قندون جهیزیه 2» هستم که البته اسم دیگری خواهد داشت. از این نظر به تک‌تک مردم ایران در فیلم‌هایم فکر می‌کنم. به خدا قسم نگاه یک بچه تا یک پیرمرد در فیلمی که می‌سازم برایم مهم است.
 اما همه اینها را در «قندون جهیزیه» ثابت کردی و فیلمی سالم و پرمخاطب برای همه نوع طیفی ساختی.
بله! اما اگر آن کار را نمی‌کردم شاید دفتر فیلمسازی سعید سعدی، تهیه‌کننده «قندون جهیزیه» بسته می‌شد و برای این تهیه‌کننده فرهنگی حیف بود.

علی ملاقلی پور
علی ملاقلی پور وسط استادیوم



زندگی ناصر محمدخانی به‌روایت بازیگر “عصبانی نیستم”؟!+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فیلم هومن سیدی با عنوان “خشم و هیاهو” طی ده روز آینده آماده نمایش می شود.

به گزارش سینماژورنال در هفته های اخیر شنیده هایی وجود داشت بر این مبنا که سیدی بخشهایی از درام خود را با گرته برداری از اتفاقی که برای ناصر محمدخاتی فوتبالیست سرشناس پرسپولیس رخ داده پیش برده است.

ناصر محمدخانی حدودا سیزده سال قبل مواجه شد با ماجرای قتل همسر اولش لاله سحرخیزان توسط شهلا جاهد همسر صیغه ایش؛ این ماجرا کل زندگی ورزشی وی را متاثر ساخت.

پیش از این در نمایش “هم هوایی” افسانه ماهیان اشاراتی به ماجرای محمدخانی وجود داشت و اخیرا نیز شنیده شده کاراکتر اصلی “خشم و هیاهو”ی هومن سیدی که یک خواننده است اتفاقی مشابه اتفاق زندگی محمدخانی را تجربه می کند.

تأیید الهام گیری از حوادث پیرامون

سعید سعدی تهیه کننده “خشم و هیاهو” در این باره به “سینما” گفته است:  هر فیلمسازی از حوادث پیرامونش برای ساخت فیلم الهام می‌گیرد. اما به طور قطع می گویم کاراکتر اصلی ما ناصر محمدخانی نیست و هومن سیدی در روایت داستان “خشم و هیاهو” در مسیر زندگی این فوتبالیست حرکت نکرده است.

وی ادامه داده است: داستان این فیلم موضوع مستقلی است که بر اساس الهامات هومن سیدی از کتاب “خشم و هیاهو” و اتفاقات پیرامونش شکل گرفته است.

زوال یک خانواده به روایت چهار شخصیت

به گزارش سینماژورنال “خشم و هیاهو” چهارمین رمان ویلیام فاکنر رمان نویس مشهور آمریکایی داستان زندگی خانواده کامپسون را روایت می‌کند. این خانواده که سابق بر این مرفه بوده اند، حالا در جفرسون می‌سی‌سی‌پی زندگی می‌کنند در شرایطی که از یک طرف کانون خانواده شان در حال فروپاشی است و از طرف دیگر شهرت سابقشان.

در طی روایتی 30 ساله از زندگی این خانواده در رمان از یک سو درگیری های اقتصادی آنها طرح می شود و از سوی دیگر کاهش باورهای مذهبی آنها و از بین رفتن احترامشان در میان مردمان محل سکونت شان.

رمان “خشم و هیاهو” در چهار فصل اتفاقات خانواده کامپسون را از طریق سه فرزند و یک پیشخدمت سیاهپوست خانواده مرور می کند.

نقطه اشتراک رمان “خشم و هیاهو” با زندگی مهاجم پرسپولیس

به گزارش سینماژورنال هرچند به طور مستقیم نمی توان هیچ شباهتی میان زندگی محمدخانی و رمان ویلیام فاکنر پیدا کرد اما بلحاظ معنایی و در بحث زوال اعتبار میان زندگی خانواده کامپسون و فوتبالیست سابق پرسپولیس اشتراکات فراوانی وجود دارد.

به نظر می رسد هومن سیدی هم سعی کرده همین اشتراکات را زمینه ای کند برای خلق فیلمنامه بخصوص که تهیه کننده فیلم هم به صراحت بر الهام فیلمساز از اتفاقات پیرامونش اشاره داشته است.

این را هم درنظر داشته باشید که در فیلمنامه اولیه هومن سیدی زندگی یک بازیگر سینما موشکافی می شد و به توصیه اداره نظارت، بازیگر به خواننده بدل شده است!!!

بازیگر “عصبانی نیستم” در قامت یک خواننده
خواننده ای که نقش او را نوید محمدزاده بازیگر فیلم همچنان توقیفی “عصبانی نیستم” بازی کرده است. محمدزاده که پیش از این در “سیزده” هومن سیدی هم ایفای نقش کرده بود با گریمی متفاوت نقش خواننده ای مواجه با بحران را به تصویر کشیده است.

سعدی درباره تغییر حرفه کاراکتر اصلی گفته است: شخصیت اصلی در ابتدا یک بازیگر بود اما برای دریافت پروانه نمایش مشکلاتی ایجاد شد و گفتند با توجه به بحثها و حواشی که پیرامون سینما وجود دارد، بهتر است فیلمی ساخته نشود که به این ماجرا دامن بزند در نتیجه تصمیم به بازنویسی فیلمنامه و تغییر شغل کارکتر اصلی گرفتیم و این کارکتر تبدیل به خواننده شد.

مثلث محمدزاد-طباطبایی-آزادی‌ور
طناز طباطبايى ، سعيد چنگيزيان، رضا بهبودى و رعنا آزادى ور دیگر بازیگران فیلمند و به نظر می رسد سه گانه نوید محمدزاده-طناز طباطبایی-رعنا آزادی‌ور است که اتفاقات درام را پیش می‌برد.

بمرانی هم هست

جالب اینجاست که بهزاد عمرانی خواننده و هسته اصلی گروه “بمرانی” نیز در این فیلم نقش کوتاهی را ایفا کرده است.

رونمایی “خشم و هیاهو” در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر صورت خواهد گرفت و برای دانستن درباره اینکه اشارات این فیلم به اتفاقات پیرامونی(!) چقدر بوده باید تا جشنواره منتظر ماند.

خشم و هیاهو
نوید محمدزاده در نمایی از “خشم و هیاهو”



سعید سعدی در گفتگو با سینماژورنال: در تولید “پیچ تند” هیچ نقشی ندارم

سینماژورنال: گزارش ساعاتی قبل سینماژورنال درباره تولید ورسیونی سینمایی از مجموعه “خط قرمز” با عنوان “پیچ تند”(اینجا را بخوانید) با واکنش سعید سعدی مواجه شد.

به گزارش سینماژورنال سعدی که در گزارش مذکور به عنوان تهیه کننده پروژه مذکور قلمداد شده بود در تماس با سینماژورنال از این گفت که هیچ نقشی در تولید این پروژه ندارد.

سعدی به این موضوع هم اشاره کرد که تا پروانه ساخت پروژه ای صادر نشده باشد نباید درباره آن اطلاع رسانی کرد و گفت: من هیچ ارتباطی با این پروژه ندارم.

سعدی تهیه کننده باسابقه سینمای ایران که اخیرا کمدی “قندون جهیزیه” را روی پرده داشت تولید آثاری چون “تردید”، “سیزده”، “آرایش غلیظ” و “اینجا بدون من” را در کارنامه دارد.




۱۴ سال بعد از موفقیت مجموعه تلویزیونی “خط قرمز”، نسخه سینمایی این سریال ساخته می‌شود/اشکان خطیبی و پریناز ایزدیار بازیگران اصلی فیلمند

سینماژورنال: حدودا 14 سال قبل و در ابتدای دهه هشتاد خورشیدی مجموعه ای با نام “خط قرمز” به کارگردانی قاسم جعفری از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت.

به گزارش سینماژورنال سناریوی “خط قرمز” را شعله شریعتی همسر جعفری با محوریت زندگی چند جوان بلندپرواز نگاشته بود؛ جوانانی که برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز خود از خانه فرار کرده و پای در مسیری می گذارند که پایانی غیرقابل پیش بینی را برای آنها به دنبال دارد.

شهرام حقیقت دوست، سروش گودرزی، پویا امینی، مهسا کرامتی و ساناز کیهان از جمله بازیگران آن مجموعه 23 قسمتی بودند که البته به هنگام پخش سریال به شدت در کانون توجه رسانه های در آن زمان اغلب کاغذی قرار گرفتند.

در روزگاری که نه خبری از سریالهای “جم” بود و نه “فارسی1” و “من وتو” فعالیتشان را آغاز کرده بودند و تنها تصور از شبکه های فارسی زبان ماهواره ای، شبکه‌هایی بودند که با روی آنتن فرستادن کلیپهای موزیکال خوانندگان لس‌آنجلسی و پخش فیلمفارسی ها به دنبال جلب مخاطب بودند “خط قرمز” به واسطه سوژه تا حدودی خط شکن خود توانست مخاطبان بسیاری را  به خود جلب کند.

احیای خاطرات “خط قرمز” با پروژه ای سینمایی

حالا یک دهه و اندی بعد از آن قاسم جعفری بار دیگر تصمیم گرفته در پروژه ای سینمایی به دنبال احیای خاطرات خوشی که از “خط قرمز” دارد، برود.

این پروژه سینمایی “پیچ تند” نام دارد که به مانند “خط قرمز” داستان همراهی چند جوان برای فرار از مشکلات و رفتن به سفری تا نقطه ای مرزی را روایت می کند؛ سفری که البته سرنوشتی تراژیک را هم برای آنها در پی دارد.

این چند جوان به فکر خروج از کشور هستند اما اتفاقات برخلاف برنامه های آنها پیش رفته و پایانی دردناک انتظار آنها را می کشد.

تهیه کننده “پنجاه قدم آخر” تولید را برعهده دارد

تهیه کنندگی “پیچ تند” را سعید سعدی تهیه کننده آثاری چون “پنجاه قدم آخر”  برعهده دارد؛ سعدی چندی قبل کمدی پرحاشیه “قندون جهیزیه” را روی پرده داشت و جالب آن که در بحبوحه جنجال آفرینی کارگردان این کمدی و اعتراضش به اوضاع اکران، سعدی کلمه ای درباره فیلم حرف نزد.

حالا سعدی کنار قاسم جعفری قرار گرفته و بناست در جهت ساخت ورسیون سینمایی “خط قرمز” به وی کمک کند.

تست بازیگری برای انتخاب نقشهای مختلف پروژه

قاسم جعفری این روزها درگیر پیش تولید “پیچ تند” است و از آنجا که این پروژه پربازیگر هم هست از طریق تست بازیگری به دنبال یافتن بازیگران نقشهای مختلف است.

قطعی شدن حضور اشکان خطیبی و پریناز ایزدیار

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که تا اینجای کار حضور اشکان خطیبی و پریناز ایزدیار بازیگران جوان سینما و تلویزیون به عنوان بازیگران نقشهای اصلی قطعی شده است.

به مانند دیگر پروژه های سینمایی هفته های اخیر و از جمله “ایستاده در غبار” و “برسد به دست آهو” عوامل “پیچ تند” نیز با یک آگهی تلگرامی به دنبال جلب بازیگر برای فیلم خویش هستند و البته در این بین یکی دو چهره خوب را هم پیدا کرده اند.

پیش تولید این پروژه تا دو هفته آینده ادامه خواهد داشت و بعد از آن فیلمبرداری “پیچ تند” در لوکیشنهایی که بخشی از آنها در تهران و بخشی دیگر در یک شهر مرزی انجام خواهد شد.

خط قرمز
نمایی از “خط قرمز”

کارنامه سینمایی در حاشیه کارنامه تلویزیونی

قاسم جعفری بعد از “خط قرمز” مجموعه های دیگری چون “کمکم کن” و “مسافری از هند” را هم برای تلویزیون کارگردانی کرد و البته در سینما نیز هم قبل از “خط قرمز” و هم بعد از آن آثار مختلفی را کارگردانی کرد.

با این حال نکته مهم درباره کارنامه سینمایی جعفری آن است که هیچ یک از آثار سینمایی وی از “بازنده” و “گرگ و میش” تا “مجنون لیلی” و “دختران” و “پروانگی” نتوانست حتی یک سوم شهرت “خط قرمز” را پیدا کند.

شاید اینکه جعفری دوباره تصمیم گرفته داستانی در حال و هوای خط قرمز را به سینما بیاورد و “پیچ تند” را بسازد دقیقا به دلیل همین در حاشیه قرار گرفتن کارنامه سینمایی وی باشد.

آخرین ساخته سینمایی قاسم جعفری “ع ش ق” نام داشت که سال قبل ساخته شد و البته هنوز فرصت اکران پیدا نکرده است.




تهیه‌کننده “قندون جهیزیه” در گفتگو با سینماژورنال: اینکه از کاهش تعداد سانس‌ راضی باشیم یا نه، در وضعیت نهایی تفاوتی ایجاد نمی‌کند!/خوب یا بد روش اعتراضی ملاقلی‌پور به خودش مربوط است/تا زمانی که کف فروش‌مان نیفتاده کسی حق تغییر فیلم را ندارد

سینماژورنال: اعتراضات علی ملاقلی پور کارگردان جوان ایرانی به بی عدالتی های شکل گرفته در حق فیلمش “قندون جهیزیه” در اکران و کاهش تعداد سانسهای این فیلم بعد از آغاز اکران فیلم مجیدی یکی از پربازتاب ترین اتفاقات هفته اخیر سینمای کشور بوده است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال اوج اعتراضات این کارگردان زمانی بود که تی شرت منقش به پوستر “قندون جهیزیه” را بر تن کرد و وارد زمین بازی دو تیم ستارگان جهان و هنرمندان ایران شد.(اینجا را بخوانید)

اینکه این اعتراضات چقدر در ادامه راه این فیلم در اکران تأثیرگذار بوده به کنار مهم اینجاست که سینمای ایران به‌واسطه این اعتراض با شکل جدیدی از سینماگران مستقل آشنا شد؛ سینماگرانی که سعی می کنند به جای متوسل شدن به لابی های غیرمستقیم، مستقیم وارد میدان شده و حرف خود را بزنند.

در قبال اتفاقات مربوط به “قندون جهیزیه” تهیه کننده آن سعید سعدی اما در آرامش کامل به سر برد و حتی یک اظهارنظر صریح هم در این باره ارائه نکرد.

اینکه از وضعیت پیش آمده راضی باشیم یا نه فرقی نمی کند

برای چرایی این سکوت به سراغ سعدی رفتیم و از او درباره وضعیت اکران “قندون جهیزیه” پرسیدیم.

این تهیه کننده درباره اینکه آیا از وضعیت پیش آمده در جریان کاهش سانسها برای فیلم رضایت داشته یا نه به سینماژورنال می گوید: اینکه از وضعیت پیش آمده در کاهش سانسها راضی باشیم یا نه فرقی نمی کند و در وضعیت نهایی تفاوتی ایجاد نمی کند. ما انتظار داریم سینماداران براساس قراردادها عمل کنند و انشاءا.. که این اتفاق بیفتد.

خوب یا بد رفتار ملاقلی پور به خودش مربوط است

سعدی که هم سابقه تهیه آثاری تحسین برانگیز چون “اینجا بدون من” و “آلزایمر” و “کیفر” را در کارنامه دارد و هم آثاری انتقادآمیز نظیر “پنجاه قدم آخر” پیرامون اعتراضات کارگردان فیلم و شیوه اعتراضاتش بیان می دارد: ایشان در واکنش، کارگردان مستقلی است و طبیعی است که خوب یا بد اعتراضاتش و روش اعتراضی که در پیش گرفته به خودش مربوط است.

کف فروش مان نیفتاده و این روند ادامه دارد

این تهیه کننده با اشاره به اینکه فروش “قندون جهیزیه” همچنان خوب بوده خاطرنشان می سازد: فروش “قندون جهیزیه” همچنان خوب است و استقبال مخاطبان هم روزبروز افزایش می یابد و این هفته هم کف فروش مان نیفتاده است و فکر می کنیم این روند هم ادامه داشته باشد.

سعید سعدی می افزاید: تا زمانی که کف فروش مان نیفتاده باشد کسی نمی تواند سینمای سرگروه را از ما بگیرد و فعلا هم که کف فروش بالاست.

انشاءا.. اوضاع بهتر شود

وقتی از سعدی می پرسیم درباره همزمانی اکران با فیلم مجیدی و تخصیص دو سرگروه به این فیلم که رقابت را برای دیگر آثار دشوار کرده نظری ندارد وی بیان می دارد: انشاءا.. اوضاع بهتر شود و شرایطی پیش آید که تمامی فیلمها بتوانند به اندازه سالن در اختیار داشته باشند.

سعدی در پایان گفتگوی خود خاطرنشان می سازد: امیدوارم که نه فقط “قندون جهیزیه” که تمامی فیلمهایی که روی پرده هستند بتوانند از طریق ارتباط مستقیم با مخاطب، فروش خوبی داشته باشند. فیلمی که مخاطب برای دیدنش به سینما می آید باید سالن در اختیارش قرار گیرد و این یک حق آشکار است.