1

طعنه‌های تند حمید گودرزی به نوید محمدزاده و «ابد…»؟؟؟+فیلم

سینماروزان: حضور حمید گودرزی بازیگر سینما و تلویزیون در یکی از برنامه های اخیر «دورهمی» موجب باز شدن درددل او و گلایه از وضعیت سینمای بدون قهرمان و پر از تلخی سالهای اخیر شد.

گودرزی با مقایسه سینمای ایران در دو دهه اخیر گفت: دهه هشتاد که امثال ما بازی میکردیم آدمهایی که روی پرده می‌دیدیم قهرمان بودند و خوش قیافه و خوش تیپ. مردم اگر 4 تومان پول بلیت می دادند در نهایت خوشحال از سالن بیرون می آمدند.

گودرزی با طعنه‌هایی که معلوم نبود اشاره دارد به بازی نوید محمدزاده در «ابد…» یا شخص دیگر(؟) اظهار داشت: الان 8 تومان میدهند تا آدمهایی چرک و کثیف ببینند که زیرپیراهن تنشان است!!! پسر جوان با زیرپیراهن فیلم بازی میکند. پایان فیلم هم که تلخ است و باز و بدون قهرمان…بعد هم میگویند این بهتر بازی کرده. چرا؟ چون دو تا داد بیشتر زده و رگ گردنش بیشتر بیرون زده!

این بازیگر ادامه داد: مرد که از سالن بیرون می آید به زن مشکوک است! چرا؟ چون در فیلم این را دیده! در سریالهای ترکی خیانت را نشان میدهند و نویسندگان ما هم همان را کپی می کنند و خیانت را تم قرار میدهند و مردم هم با دردسر میروند که خیانت ببینند و بعد با حال بد از سالن بیایند.

بازیگر «چپ دست»، «قرنطینه» و «ایران برگر» افزود: در سینمای این روزها نه قهرمانی وجود دارد. نه پسر خوش تیپی. فقط میگویند این خوب بازی کرده. چرا؟ همه جای دنیا مردم به سینما میروند که رویا ببینند و نه برای تماشای آنچه در زندگی طبیعی می بینند اما در اینجا…

 برای دیدن فیلم صحبتهای گودرزی اینجا را ببینید.




اصغر فرهادی بهتر است یا جعفر پناهی؟ “فروشنده” بهتر است یا “ابد و یک روز”؟

سینماروزان/جواد محرمی: تفاوت عمده سینمای اصغر فرهادی که آثار او را با دیگر فیلمهای تلخ سینمای اجتماعی ایران کاملا متمایز می‌کند پرهیز از کلیشه هاست.

فرهادی این رویکرد را در فرم، قصه، ساختار، شخصیت پردازی رعایت می کند. او در خلق موقعیت ها و کاراکترهایی که نمونه آن زیاد در سینمای اجتماعی ایران دیده شده کلیشه ها را می شکند. دو گانه مرد مذهبی ظالم و و زن مظلوم به عنوان میراث  مسلط آثار صادق هدایت بر ادبیات و سینمای اجتماعی ایران در فیلمهای فرهادی حضور ندارد.

حتی روسپی او در فیلم «فروشنده» هرچند بسیار دور است از زیست بوم این طبقه در روزگار معاصر اما شباهتی به کلیشه های نخ نمای ادبیات و سینمای روشنفکری معاصر ایران ندارد. فرهادی با اینکه خود آدمی مذهبی نیست و در این وادی ادعایی ندارد و با نگاهی کاملا سکولار فیلم می سازد با این حال برخلاف بسیاری از فیلمسازان سینمای اجتماعی ایران هیچ اصراری بر روی آوردن به ارجاعات مذهبی برای محیط  و کاراکترهای نسبتا منفی آثارش ندارد.

او در فیلمهایش علیه مذهب و سنت بیانیه تصویری یا صوتی صادر نمی کند. اصولا کاراکتر فیلمهای  فرهادی خاکستری اند و او به ورطه شخصیت پردازیهای افراطی برای نقشهای منفی نمی افتد. بدمن های آثار او مانند کاراکتر خواهر فروش فیلم «ابد و یک روز» انگشتر عقیق به دست ندارند و قسم خوردن مداوم به نامهای مقدس لقلقه دهانشان نیست.

کاراکتر زن چادری در فیلم «فروشنده» به نسبت غالب آثار اجتماعی سینمای ایران شریف تر، واقعی تر و انسانی تر است. قاعدتا یک زن کامل و الگو نیست چرا که اصولا کاراکترهای آثار فرهادی به طور مطلق سیاه یا سفید نیستند، زن در آثار او مانند هر زن ایرانی دیگری مملو از خصائص مثبت و منفی است. شاید ساده دل باشد اما ابله نیست.  او بر خلاف فیلمهای سیاه نمای روشنفکری از چادر به عنوان نماد منفی استفاده نمی کند. زن چادری در فیلم او به عنوان بخشی از واقعیت جامعه حضور دارد.

کاراکترهای سنتی فیلمهای او مبتنی بر حقیقت جامعه  در درام نقش دارند نه مبتنی بر آنچه فیلمساز قصد حقنه آن را دارد. زن سنتی مانند فیلم «خانه دختر» نفرت انگیز تصویر نشده است. او به این ورطه فرو نمی غلتد چون می داند چنین تاکیدات ابلهانه ای سینما را به ابتذال می کشاند و از عمق آن فرو می کاهد. فرهادی برای کاراکترهایش احترام قائل است و آنها را ملعبه و دستمایه عقده گشایی های شخصی نمی کند.

روسپی که در سینما و ادبیات روشنفکری ایران کارکرد زیادی دارد در فیلم «فروشنده» بدون اینکه دیده شود حضور دارد. البته نسبت به نگاه قدری احترام آمیز او به روسپی فیلم می توان انتقاد داشت اما این نگاه از تفکر اومانیستی او برمی خیزد و نگاهش به روسپی فراملی است و برخلاف سینمای روشنفکری ایران از آن به عنوان دستمایه ای برای تحقیر ملت یا حکومت استفاده نمی کند.

 او از زمان ساخت سریالهای تلویزیونی همچون «روزگار جوانی» و «در شهر» نشان داده بود که دغدغه اجتماعی دارد و جالب است که تا به حال که نزدیک به دو دهه از آن زمان می گذرد در روند فیلمسازی اش دچار نوسان نشده و همان خط دغدغه مندی مسائل اجتماعی را دنبال کرده است. فرهادی فیلمهایش را مبتنی بر انتخاب گزینشی قطعات پریشان و ملتهب جامعه نمی سازد و جامعه را نسبتا نزدیک به آنچه هست روایت می کند. در واقع رئالیسم آثار فرهادی در مقایسه با معیارسینمای ایران وفادارانه تر است.

فرهادی اگرچه به لحاظ فکری در زمره روشنفکران قرار می گیرد اما در آثارش شعار نمی دهد، ادا و اطوار روشنفکری در نمی آورد، داستان و روایت برای او اصل است. بیش از اینکه بخواهد معنا و مفهومی را حقنه کند سعی می کند با رعایت موازین روایی داستان، مخاطبش را همراه کند.

در میان حجم عظیم سینماگران اجتماعی ایران که با ژست رئالیستی به بزرگنمایی ضعفهای جامعه ایران می پردازند و بعضا همه کژیها را با دوز بالا در آثارشان تجمیع می کنند و بسته ای جذاب جلوی روی جشنواره های غربی می گذارند فیلمهای فرهادی نسبتا-تأکید می‌کنم نسبتا- سینمای قابل احترامی را نمایندگی می کند.

 سینمای او اگرچه نماینده مطلوب سینمای انقلاب اسلامی نیست اما ایران را به نسبت آثار فیلمسازان سیاسی سازی چون جعفر پناهی در جشنواره های غربی سرافکنده نمی کند. نکته مثبت اصغر فرهادی این است که سینما بیش از هر چیز دیگری برای او جدی است. او بر خلاف منادیان شعار اساسا غلط هنر برای هنر که اغلب در ورطه سیاسی کاریهای مبتذل غرق می شوند و به آنچه نشخوار می کنند در عمل وفادار نمی مانند، به این نگرش فکری نه در شعار بلکه در عمل قدری پایبندی نشان داده است. البته او به شرایط اجتماعی انتقاد دارد. این انتقاد به طور طبیعی در اغلب آثار او و به ویژه در «شهر زیبا» و «جدایی نادر از سیمین» مشهود است اما زبان هنر برای او بر هر چیز دیگری ترجیح  و البته غلبه دارد. نه اینکه اندیشه ای پشت سینمایش نباشد بلکه همواره از بیرون زدن اندیشه از آثارش پرهیز کرده است.

در آثار او ردی از رئالیسم افراطی سینمای اجتماعی ایران دیده نمی شود، متاسفانه مقلدان او نتوانسته اند از فروغلتیدن در ورطه تاکید صرف بر کژیهای جامعه پرهیز کنند. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یکی از این نمونه هاست که در فرم، میزانسن،  فضاسازی،تکنیک و جنس روایتگری به سینمای فرهادی نزدیک شد و جایزه اش را از ونیز گرفت اما به دلیل ذهنیتها و پیش فرضهای فیلمساز که بر مولفه هایی چون فقر و فلاکت جامعه ایران بیش از هر چیز دیگری تاکید داشت اثری غیر متعادل و افراطی از کار در آمد. مقلدان فرهادی به این مسئله در آثار او توجه نمی کنند که ساختار و فرم سینمایی و در یک کلام سینما در آثار او حرف اول را می زند نه اندیشه سیاسی یا اجتماعی صرف.

آنچه واضح است این است که ایران مدینه فاضله نیست. بزرگترین حامیان انقلاب اسلامی هم منکر این نیستند که جامعه ایران درگیر با معضلات و مشکلات و تناقضهای عدیده ای است. فرهادی داستانهایش را بر بستر همین جامعه بنا می کند و آنچه به تصویر می کشد تجلی بخشی از جامعه ایرانی است. تصویری که فرهادی از جامعه ایران به دنیا مخابره می کند تصویر جامعه ای مدرن و متمدن است با این توضیح که در مدرنترین و متمدن ترین جوامع نیز تناقضات اخلاقی و اجتماعی زیادی دارند و فیلمسازان در همه کشورهای جهان بر بستر این تناقضات فیلم می سازند.

 سرگشتگی و پوچی انسان یکی از اصلی ترین مضامین آثار سینمایی در جوامع پیشرفته است. البته تولید آثار مثبت ، الهام بخش و امید بخش سهم کمی از تولیدات سینمای ایران را به خود اختصاص داده است و این آفت ریشه در غفلت و بی تدبیری مدیران فرهنگی و سینمایی کشور دارد. فرهادی و امثال او به طور طبیعی در چارچوب نگرش و جهان بینی فکری خود فیلم می سازند و از ایشان نباید انتظار داشت همسو با استراتژی انقلاب اسلامی دست به خلق اثر بزنند و کم کاری و بی تدبیری مدیران را با آثارشان پوشش دهند اما همین قدر که فیلمسازانی چون او در بازنمایی جامعه ایران رااه به افراط و تفریط نمی برند خود جای شکر گذاری دارد. آنهایی که معتقدند «فروشنده» بدترین انتخاب برای معرفی به اسکار است اگر تا به حال فرصت نکرده اند فیلم «ابد و یک روز» را ببینند یا به وقت اکران دومین ساخته نرگس آبیار با نام «نفس» را مشاهده کنند تا دریابند فروشنده در مقابل خیلی از آثار، فیلم آبرومندانه تری قلمداد می شود.




نرفتن به سربازی برای کارگردان “ابد…” دردسرساز شد

سینماروزان: «ابد و یک روز»، اولین ساخته سعید روستایی، جایزه بهترین فیلم جشنواره «ژنو» در کشور سوئیس را از آن خود کرد. این فیلم که در بخش رقابت بین‌المللی فیلم‌های بلند در جشنواره فیلم «ژنو» حضور داشت، در نهایت جایزه نقدی ١٠‌‌هزار‌فرانکی بهترین فیلم این رویداد سینمایی را کسب کرد.

به گزارش سینماروزان سعید روستایی، کارگردان فیلم، به دلیل نداشتن پاسپورت نتوانست در این برنامه شرکت کند و در فیلمی که در فضای مجازی منتشر کرد، اعلام کرد که چون سربازی نرفته است، پاسپورت ندارد.

فیلم «ابد و یک روز» برنده ۹ سیمرغ بلورین از سی‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، برای کسب جایزه اول جشنواره فیلم «ژنو»، با آثاری از کشورهای آرژانتین، فیلیپین، فرانسه، مصر، هنگ‌کنگ و دانمارک رقابت داشت.

«ابد و یک روز» روایتگر داستان خانواده‌ای است که در تدارک مراسم عروسی یکی از دختران است، اما اتفاقاتی، روابط خواهران و برادران را سرد می‌کند و در نهایت باعث ماجراهایی می‌شود.




حامد بهداد و باران کوثری در خیابان سعدی+عکس

سینماژورنال: حامد بهداد و باران کوثری که اول بار در فیلم جنگی “روز سوم” همبازی شده بودند در سالهای اخیر در آثار مختلفی کنار هم ایفای نقش کرده اند که از جمله آن می توان به “خانه دختر”، “دندون طلا” و “هفت ماهگی” اشاره کرد.

به گزارش سینماژورنال این دو بازیگر در تازه ترین همکاری مشترک خود مشغول بازی در فیلمی با نام “سدمعبر” هستند که کارگردانی آن را محسن قرایی برعهده دارد؛ قرایی هموست که پیشتر یک تجربه مشترک کارگردانی با افشین هاشمی در “خسته نباشید” داشت.

 نادر فلاح، نگار عابدی، محسن کیایی، اکبر رحمتی،  علیرضا کمالی، گیتی قاسمی از جمله بازیگرانی هستند که در فیلم حضور دارند.

بهمن کامیار تهیه کننده فیلم درباره روند تولید “سدمعبر” به “مهر” گفته است: در حال حاضر مشغول فیلمبرداری در خیابان سعدی هستیم. کار ما در اینجا به مدت ۳ روز طول می کشد و سپس  محل فیلمبرداری بعدی ما نیز در فضای باز خواهد بود. طبق برنامه ریزی های ما فیلمبرداری «سد معبر» تا شهریور ماه به پایان می رسد.

حامد بهداد و باران کوثری در نمایی از "سدمعبر"
حامد بهداد و باران کوثری در نمایی از “سدمعبر”



صدور پروانه ساخت تازه‌ترین فیلمنامه‌ کارگردان “ابد و یک روز”

سینماژورنال: شورای صدور پروانه ساخت با 3 فیلمنامه در جلسه دوم تیر موافقت کرد.

به گزارش سینماژورنال در این میان شاید کنجکاوی برانگیزترین فیلمنامه “سد معبر” باشد که بناست توسط محسن قرایی کارگردانی شود؛ این فیلمنامه به واسطه نام نویسنده اش سعید روستایی کارگردان “ابد و یک روز” است که جلب توجه می کند.

تهیه کننگی “سد معبر” را بهمن کامیار برعهده دارد که سال قبل یک فیلم به نام “نیم” را کارگردانی کرده بود.

فیلمنامه های پروانه ساخت گرفته در جلسه دوم تیرماه به شرح زیرند:

“سپیده دم” به تهیه کنندگی سید محسن وزیری ، کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی و نویسندگی اصغر نعیمی در ژانر اجتماعی

“افسانه های امروزی” به تهیه کنندگی  روانبخش صادقی و کارگردانی و نویسندگی حمیدرضا حافظی در ژانر انیمیشن

“سد معبر” به تهیه کنندگی بهمن کامیار و کارگردانی محسن قرایی و نویسندگی سعید روستایی.




واکنش پریناز ایزدیار به طعنه‌های طناز طباطبایی و طفره رفتن وی از پاسخگویی درباره مشکلات متنی “ابد…”

سینماژورنال: پریناز ایزدیار بازیگر جوانی که سیمرغ بهترین بازیگری زن جشنواره سی و چهارم را برای “ابد و یک روز” از آن خود کرد این روزها در حالی فیلمش را در اکران نوروزی می بینید که این فیلم بلحاظ جلب مخاطب بعد از آثاری چون “سالوادور…”، “…آلبالو” و “بادیگارد” قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال بسیاری این عدم توانایی جلب مخاطب حتی به اندازه “بادیگارد” را ریشه دار در مشکلات سناریوی “ابد…” می دانند که بسیاری از فعل و انفعالات آن پایه منطقی ندارد.

ایزدیار در گفتگو با فرانک آرتا در “شرق” وقتی در برابر پرسشی طولانی پیرامون مشکلات متنی اثر قرار گرفته اما به صراحت کوشیده از پاسخگویی طفره رود.

آرتا پرسیده است: فیلم، ‌شخصیت‌های زیادی دارد و خانه خانواده «طولی‌خانلو» هم یکی دیگر از شخصیت‌ها بود که به اندازه بازیگران اهمیت داشت. همین مسئله روایت درام و پرداخت داستان را پیچیده می‌کرد. چون درعین اینکه مؤلف- فیلم‌ساز با وجود زمان محدود فیلم، باید هرچه بیشتر به شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌شد، در کمترین زمان ممکن هم می‌بایست بیشترین اطلاعات را به تماشاگر منتقل می‌کرد. اما می‌بینیم سکانسی مثل خانه شهناز (ریما رامین‌فر) که خارج از تهران در فیلم به تصویر کشیده شد ‌و اتفاقاتی همچون تحقیرشدن و کتک‌خوردن مرتضی (پیمان معادی) توسط خواهرزاده و موارد دیگری در آن خانه رخ داد، ربطی به موضوع اصلی فیلم نداشت. درحالی‌که فیلم‌نامه می‌توانست روی جزئیات شخصیت‌ها متمرکز شود که مثلا اصلا سن‌وسال مادر با سن کوچک‌ترین پسرش چه نسبتی دارد یا چگونه در متن واقع‌گرایی، مغازه‌زدن زود بازدهی دارد و… . به‌همین‌دلیل می‌گویم که فیلم‌نامه عقب‌تر از کارگردانی است؟ 

و ایزدیار گفته است: البته من ترجیح می‌دهم به مسائلی که به شخص من و نقشم مربوط نیست، ‌پاسخ ندهم. جواب این سؤالات را آقای روستایی به‌عنوان نویسنده و کارگردان بدهند…

از آن سو در این گفتگو ایزدیار به اظهارات چندی قبل طناز طباطبایی که سیمرغ را حق وی ندانسته بود(اینجا را بخوانید) هم پاسخ داده است.

ایزدیار درباره اظهارات طباطبایی که گفته بود ایزدیار کار ویژه ای انجام نداده که لایق سیمرغ باشد گفته است: من فقط نظر ایشان را شنیدم و مستقیم هم با خانم طباطبایی صحبت نکردم. اما به‌هرحال ایشان عقیده خود را بیان کردند. به نظرم هرکسی نظری دارد و نظر ایشان هم برای من محترم است.




“ابد و یک روز” هم با رقص و لودگی به GEM آمد!!!

سینماژورنال: در حالی که در دو هفته ابتدایی اکران نوروزی، “ابد و یک روز” جزو معدود فیلمهایی بود که تیزر آن از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان پخش نشده بود و بسیاری گمان می کردند مخالفت سرمایه گذاران اثر با سیاستهای شبکه های ماهواره ایست که عامل این امر است اما به تازگی تیزرهای این فیلم هم روی آنتن جم رفت!

به گزارش سینماژورنال نکته جالب کیفیت تیزری از “ابد…” است که روی آنتن این شبکه ماهوره ای رفته است.

تیزری شاد و مبتنی بر رقص و…
برخلاف فضای تلخ اندیشانه و اگزوتیکی که سراسر “ابد…” را پوشانده تیزری که از جم روی آنتن رفت به شدت بر سکانس رقص فیلم با بازی پیمان معادی تاکید داشت و البته که پایان بندی تیزر هم همراه بود با بوسه های تلفنی که یکی از کاراکترهای فیلم باز هم با بازی پیمان معادی برای نامزدش می فرستد!!!

جالبتر اینجاست برخلاف تیزرهای دیگر آثار سینمایی که به بهانه اکران در سینماهای خارج کشور از جم پخش می شوند، بر روی تیزر “ابد…” ابدا حرفی از اکران خارج کشور نبود و عبارت “برنامه ویژه سینماهای سراسر کشور” در آن خودنمایی می کرد.

در انتظار واکنش سرمایه گذاران “ابد…”
باید منتظر باشیم و ببینیم واکنش دست اندرکاران فیلم محبوب هیات داوران جشنواره سی و چهارم به پخش تیزری از فیلمشان که تاکید موکد دارد بر “رقص+بوسه” از یک شبکه ماهواره ای چیست؟

آیا آنها که پیشتر در برابر انتشار خبری از سوی سازمان سینمایی درباره اکران فیلمشان در یک کشور اروپایی واکنش صریح نشان داده بودند حالا در برابر پخش تیزر از جم هم برخورد صریح و قاطعانه با این شبکه خواهند داشت؟

امید آثار روشنفکرانه هم به جم است؟
به گزارش سینماژورنال “ابد…” فیلمی بود که صاحبانش پیش از نمایش در جشنواره و سپس به هنگام جشنواره آن را به عنوان محصول جریان روشنفکرانه قلمداد کردند و هیات داوران جشنواره هم با احترام به چنین نگاهی آن را سیمرغ باران کرد.

اینکه یک محصول مزرعه روشنفکری فقط دو هفته بعد از اکران و در حالی که قافیه را به کمدی هایی باخته که کمترین ادعای روشنفکرانه ندارند، می‌کوشد زمان از دست رفته را با تیزرهایی جبران کند که تاکید موکد دارند بر رقص و لودگی و از شبکه ای ماهواره ای پخش می شوند که همواره به عنوان شبکه ای سخیف نگریسته می شده به شدت قابل تامل است…




تلاشهای پیمان معادی برای رسمیت بخشیدن به یک کارگردان کم سن و سال⇐بچه ها را در حیاط جمع کردم و گفتم این آقا امپراتور صحنه است

سینماژورنال: کم سن و سال بودن سعید روستایی کارگردان فیلم “ابد و یک روز” بخصوص وقتی او سیمرغهای بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه بخش اصلی جشنواره را گرفت باعث شگفتی بسیاری شد که فکر نمی کردند یک کارگردان 25 ساله با همان اولین فیلم بلندش به چنین دستاوردی برسد.

به گزارش سینماژورنال حضور بازیگرانی چون نوید محمدزاده، ریما رامین فر و پیمان معادی در گروه بازیگران این پرسش را هم پیش روی مخاطب می گذاشت که این کارگردان چطور توانسته به هدایت چنین بازیگرانی بپردازد که هر کدام از آنها چند سالی از او بیشتر سابقه فعالیت در سینمای حرفه ای دارند. در همان زمان بسیاری فرضیه ای درباره نقش معادی در تیم تولید این کار را مطرح کردند و اینکه او بوده که سعی کرده با حضور کنار این کارگردان جوان شرایط تمکین بازیگران از وی را فراهم آورد و به بیان بهتر کارگردان در سایه کار باشد.

مسائلی که میان کارگردان جوان و اعضای گروه باتجربه اش پیش آمد

پیمان معادی در گفتگویی با “فیلم” انجام داده به صراحت از اختلافاتی صحبت کرده که در بخشهایی از کار به دلیل همین مسأله پیش آمده است و البته تلویحا نقش در سایه خود را تأیید کرده است.

معادی می‌گوید: روزی مسأله ای بین سعید روستایی و فرد دیگری در گروه اتفاق افتاد و دوباره فردایش با نفر سومی پیش آمد که احساس کردم که باید الان جلوی این اتفاق گرفته شود. با آن آدم صحبت کردم. همه بچه ها را در حیاط جمع کردم و گفتم این آقا امپراتور صحنه است. پذیرفته ایم که با او کار کنیم؛ این آقا دارد کاری را انجام می دهدکه همه مان اعتقاد داریم درست پیش می رود. اگر جایی کار از دستش دربرود همه مان بدبختیم. پس باید همه کمک کنیم کاری که او دوست دارد انجام شود.

ایشان باید برای ما همان آدم سن و سال دارد معتبر باشد

وی ادامه می دهد: چون او در این فیلم که پر از استرس است به صد چیز فکر می کند…شاید هم جایی او اعصابش خرد است و صدایش را بالا برده. مگر همه کارگردانهای دیگر این کار را نمی کننند؟ نکته این است که سیعد روستایی باید برای ما مثل همان آدم سن و سال دارد مهم و معتبری باشد که می گوییم که اگر او اینکار را بکند اشکالی ندارد.

بهش گفتم وقتی میخواهی نکته ای را بگویی از همان جا که نشسته ای بگو

معادی در تشریح رسمیت بخشیدن به کارگردانی روستایی مثال دیگری را هم زده و می گوید: وقتی می خواست نکته ای را در گوشم بگوید گفتم از همان جا بلند بگو. اینکه از جایت بلند شوی و به من نکته بگویی احترام گذاشتن به من نیست. من مثل کارمند تو هستم و باید کاری کنم که تو راضی باشی.




مشکل اکران نوروزی “ابد و یک روز” را حل کردند

سینماژورنال: همزمان با رونمایی “ابد و یک روز” در جشنواره فیلم فجر شنیده هایی درباره پخش آن توسط موسسه فیلمیران شنیده شده با این حال چون این فیلم از گزینه های اکران نوروزی به شما می رود و فیلمیران به دلیل پر کردن سهمیه نوروزی اش با “بادیگارد” نمی توانست آن را در نوروز پخش کند شنیده های مختلفی درباره تغییر پخش کننده آن مطرح شد.

به گزارش سینماژورنال ابتدا از موسسه نورتابان که فیلم قبلی سعید ملکان در مقام تهیه کننده یعنی “گینس” را هم پخش کرده بود به عنوان پخش کننده اثر نامبرده شد ولی این موسسه با صدور اطلاعیه ای پخش این فیلم را تکذیب کرد.

از آن سو دیگر شرکت پخش مطرح سالهای اخیر یعنی رسانه فیلمسازان مولود نیز به دلیل اینکه در اکران نورزی فیلم “من سالوادور نیستم” را روی پرده دارد نمی توانست فیلم تازه ای را برای پخش پیدا کنند و بعید بود دست اندرکاران این فیلم به پخش اثرشان توسط شرکتهای نه چندان فعال در عرصه اکران هم رضایت دهند.

برگزاری جلسات مختلف برای حل مشکل پخش کننده

به همین دلیل در روزهای گذشته جلسات مختلفی میان دست اندرکاران تولید این فیلم برای یافتن پخش کننده توسط آن صورت گرفت و در نهایت آن طور که “آی فیلم” خبر داده پخش فیلم به بامدادفیلم واگذار شد. بامدادفیلم شرکتی است که مدیرعامل آن منیژه حکمت تهیه کننده و کارگردان قدیمی سینمای ایران است اما شنیده ها حکایت از آن دارد که علی سرتیپی مدیرعامل فیلمیران جزو شرکای حکمت در این دفتر پخش است.

به بیان بهتر هرچند پخش “ابد و یک روز” ناچارا به فیلمیران به مدیریت سرتیپی واگذار نشد اما حالا شرکتی به عنوان پخش کننده فیلم انتخاب شده که شنیده شده سرتیپی هم جزو شرکای آن است.

به این ترتیب علاوه بر تسهیل اکران نوروزی، خیال دست اندرکاران تولید فیلم هم از حضور یک پخش کننده باتجربه در کنار فیلم خلاصی یافت.




ارتباط فقر با کاسه توالت!!⇔نکوداشت یاد “گینس” با “ابد و یک روز”؟

سینماژورنال: فیلمسازی درباره فقر و اثرات برآمده از فقر صدالبته که کار مفیدی است و می تواند تصویری ارائه دهد از زندگی این طبقه از جامعه هم به دیگر طبقات و هم به مسئولان مملکتی اما وقتی در تصویرنگاری فقر تنها و تنها این چرکی و عفونت برآمده از فقر است که نمایش داده می شود قطعا نتیجه کار واقع گرایی لازم برای تبدیل شدن به اثری رفرنس را پیدا نمی کند.

به گزارش سینماژورنال فیلم اولی که سعید روستایی ساخته یعنی “ابد و یک روز” هم مشکلش همین است. کارگردان جوان این فیلم منطبق بر متد سالیان گذشته فیلمسازان جشنواره ای سینمای ایران برای تصویرسازی فقر و بدبختی مردمان حاشیه نشین به سراغ عفونتهای برآمده از فقر رفته و فیلمش را پر کرده از دیالوگها، نماها و کنش و واکنشهایی که بیشتر از آن که رئالیسم موجود در زندگی طبقه فقیر را نشان دهد اگزجره کردن بدبختیها را مورد توجه قرار داده.

اینکه از ابتدا تا انتهای فیلم چندین بار بر نمایش تصویر چاه توالت، کاسه توالت، فضای داخلی توالت و توالت فرنگی تأکید می شود؛ اینکه در طول فیلم مرتب درباره مخدرهایی چون شیشه و تریاک سخن گفته می شود؛ اینکه در جای جای فیلم فقط و فقط درگیریهای میان افراد یک خانواده فقیر و فحاشی های آنها را می بینیم فقط و فقط نیمه خالی لیوان زندگی طبقه فقیر است.

طبقه فقیر هم به اندازه طبقه متوسط و مرفه جامعه کشکولی از بدیها و خوبیهاست که پیش رو دارد ولی “ابد و یک روز” فقط و فقط بدبختیها را بولد می کند.
این نگاه یکجانبه صدالبته که نه فقط اثر را به محصولی تاریخ مصرف دار بدل می کند بلکه مهمتر از آن نخواهد توانست ماندگاری در ذهن مخاطب را به عنوان ویژگی برجسته سینمای اجتماعی با خود داشته باشد.

پی نوشت: استفاده گل درشت “ابد و یک روز” در نمایش توالت(!) بیش از هر چیز یادآور فیلمی بشدت انتقادبرانگیز به نام “گینس” است! البته که به لحاظ خط داستانی ربط چندانی میان این دو وجود ندارد و یکی بنا بوده درامی متاثرکننده باشد و دیگری یک کمدی مفرح و هر کدام نیز محصول دست کارگردانی خاص اما عجبا که در تیتراژ هر دو فیلم این نام سعید ملکان است که به عنوان تهیه کننده به چشم می خورد…




ازدحام در سالن اصلی کاخ جشنواره/تبعید اهالی رسانه به نقاط کور بالکن

سینماژورنال: هنوز به میانه جشنواره نرسیده ایم که ازدحام در سانسهای عصرگاهی موجب ازدحام در جلوی سالن و تبعید اهالی رسانه به نقاط کور بالکن شده است.

به گزارش سینماژورنال در حالی که دبیرخانه جشنواره در روزهای پیش از جشنواره مرتب درباره محدودیت صدور کارت برای کاخ جشنواره سخن گفته بود اما در روز سوم و به هنگام نمایش “ابد و یک روز” به ناگاه سالن همایشهای برج میلاد پر شد از چهره هایی که زودتر از اهالی رسانه سالن اصلی را به خود اختصاص داده بودند.

اینکه چنین افرادی چطور وارد سالن همایش شده اند مشخص نیست اما این اتفاق به تبعید برخی از فعالان رسانه به بالکن منجر شد؛ بالکنی که تقریبا بالهای طرفین آن نقطه کور محسوب میشوند و در این نقاط فقط بخشهایی از صفحه نمایش قابل رویت است.

دبیرخانه فجر! متشکریم…




یک فیلم ایرانی⇐برنده جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره ساندنس/شباهت‌هایی وجود دارد میان داستان این فیلم و “ابد و یک روز” از آثار حاضر در جشنواره فجر!/هر دو اثر تکراری هستند از “مادیان” که آن هم برگرفته از رمان محمود دولت‌آبادی بود+عکس

سینماژورنال: جشنواره فیلم ساندنس که هر سال در ده روز آخر ماه ژانویه توسط موسسه ساندنس که پایه گذار آن رابرت ردفورد است در ایالت یوتا برگزار می‌شود شب گذشته برندگان 2016 خود را معرفی کرد.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره برندگان آن است که نام یک زن ایرانی هم در فهرست برندگان دیده می شد.

این زن رخساره قائم مقامی نام دارد که جایزه ویژه هیأت داوران بخش مستند جشنواره را به خاطر ساخت مستندی به نام “سونیتا” از آن خود کرد.

داستان تراژیک یک دختر افغان

“سونیتا” که محصول آلمان، سوئیس و ایران قلمداد شده است داستان تراژیک یک دختر افغان با بازی سونیتا علیزاده را روایت می‌کند.

دختری 18 ساله به نام “سونیتا” که به همراه والدین خود به ایران پناهنده شده و علاقه زیادی به موسیقی خوانندگان آمریکایی نظیر مایکل جکسون و ریحانا دارد. رویای این دخترک آن است که به یک خواننده رپ بدل شود و البته در این بین تجربیاتی هم کسب کرده است و رپ هم خوانده است…

اما مشکل اینجاست که خانواده او قرار است او را در قبال دریافت مبلغی حدود 9 هزار دلار به عقد مردی درآورند که سونیتا هیچ علاقه ای به وی ندارد!

همین مسأله است که گره مستند قائم مقامی را شکل داده و ماجراهای مختلفی را درباره تعارضات زندگی این دختر جوان شکل می دهد.

فیلم برگزیده مخاطبان جشنواره مستند آمستردام

“سونیتا” که براساس زندگی واقعی یک مهاجر افغان به نام سونیتا علیزاده ساخته شده است، پیش از این جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره مستند آمستردام را از آن خود کرده بود و حالا جایزه اش از ساندنس دومین جایزه مهمی است که به آن دست یافته است.

جالبرت اینجاست که علیزاده بعد از انتشار چند قطعه رپ توانست بورسی در یک دانشگاه آمریکایی دریافت کرده و برای تحصیل به این کشور برود.

سونیتا
نمایی از “سونیتا”

فیلمبرداران ایرانی در گروه تولید

“گرگ هاک” و “کرستین کریگ” تهیه‌کنندگان “سونیتا” هستند و به جز “تاربن برنارد” یک سری فیلمبردار ایرانی نظیر علیمحمد قاسمی، بهروز بادروج، محمد حدادی، ارسطو گیوی، پرویز عارفی و علاء محسنی در تیم تصویربرداری کار حضور داشته اند.

از کودکان نارس تا فروش دختران

رخساره قائم مقامی پیش از این مستندهایی مانند “سیانوز” هم ساخته بود که سوژه این مستند که درباره کودکان نارس بود باعث شد در جشنواره های متعددی شرکت کند.

پوستر سونیتا
پوستر سونیتا

شباهتهای “سونیتا” به “ابد و یک روز”

به گزارش سینماژورنال نکته مهم درباره خط روایی “سونیتا” شباهتهایی است که به بخشی از داستان “ابد و یک رو” ساخته سعید روستایی دارد. “ابد و یک روز” از جمله فیلمهای اول جشنواره سی و چهارم است که در بخش مسابقه اصلی هم حضور دارد.

در “ابد و یک روز” که پیمان معادی و نوید محمدزاده بازیگران اصلی آن هستند زندگی خانواده ای در جنوب شهر روایت می شود؛ خانواده ای که اوضاع مالی نامناسب و اعتیاد یکی از فرزندان باعث اوضاع نابسامانی در خانواده شده است.

ابد و یک روز
ابد و یک روز

در “ابد و یک روز” نیز برای رفع برخی مشکلات مالی یکی از برادران تصمیم می گیرد خواهر خود را در قبال دریافت 30 میلیون تومان به عنوان شیربها به عقد یک مرد افغان درآورد و همین مسأله است که ماجراهای متعددی را شکل می‌دهد.

برداشت آزاد از “مادیان” که آن هم خود برآمده از “جای خالی سلوچ” دولت آبادی بود

ریشه های داستانی که هم “سونیتا” و هم “ابد و یک روز” از آن الهام گرفته‌اند در سینمای ایران به “مادیان” علی ژکان برمیگردد؛ فیلمی با بازی سوسن تسلیمی و حسین محجوب که در میانه دهه 60 ساخته شد؛ در آنجا ماجرای زندگی دختری روستایی را می‌دیدیم که به علت گرفتاریهای اقتصادی خانواده اش در قبال دریافت یک مادیان به عنوان شیربها به عقد مردی درمی‌آمد که علاقه‌ای به وی نداشت.

البته ژکان نیز خط اصلی داستان “مادیان” را از “جای خالی سلوچ” محمود دولت‌آبادی برداشته بود؛ به گزارش سینماژورنال در نیمه دوم “جای خالی سلوچ” هم فروش یک دختر در قبال دریافت شیربها درام را شکل می داد و حالا با دو اثر جدید یکی مستند و دیگری داستانی روبروییم که ردّپایی پررنگ از اثر مشهور دولت آبادی را بر خود دارند.

رخسازه قائم مقامی و سونیتا علیزاده در حال گرفتن جایزه ساندنس
رخسازه قائم مقامی و سونیتا علیزاده در حال گرفتن جایزه ساندنس