1

مشابه‌سازی خبرگزاری اصولگرا میان “تنهایی لیلا”ی محمدحسین لطیفی و “پرسپولیس” مرجان ساتراپی!

سینماژورنال: سریال “تنهایی لیلا” تازه ترین محصول تلویزیونی محمدحسین لطیفی چنان که باید نتوانسته مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.

به گزارش سینماژورنال تقریبا هفته ای نیست که نقدی در رسانه ها علیه سریال منتشر نشود و در تازه ترین مورد خبرگزاری اصولگرای “تسنیم” در یادداشتی به نقد این سریال پرداخته است.

نکته جالب این یادداشت مقایسه “تنهایی لیلا” با “پرسپولیس” اثر بحث برانگیز مرجان ساتراپی است؛ همان انیمیشنی که هشت سال قبل براساس رمانی تصویری از ساتراپی و با همکاری وی و “وینسنت پارانود” فرانسوی تبار ساخته شد و برنده جایره هیأت داوران جشنواره کن شد.

فیلم ساتراپی همچنین نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن سال هم شد که البته این نامزدی را به “راتاتویل/موش سرآشپز” باخت.

سینماژورنال متن کامل نقد این خبرگزاری را ارائه می دهد:

بخشی از دیدگاه مخاطبان

«اسم فیلم “تنهایی لیلا” رو باید می‌ذاشتن بدبخت‌تر از ستایش…»

این جمله محاوره‌ای بخشی از نقد یک منتقد نیست. این جمله نگاه یک فرد سرشناس درباره سریال جناب لطیفی نیست. این یک لطیفه است که در فضای مجازی منتشر شده است و دست به دست مخاطبان این سریال، می‌رود تا تبدیل به یک موج شود. اما این موج بخشی از دیدگاه مخاطبان این سریال است و نه منتقدانی که برنامه‌های تلویزیونی محلی است برای قلمفرسایی‌شان. حال این سؤال پیش می‌آید چرا مخاطب چنین نگاه تمسخرآمیزی نسبت به سریالی دارد که بهترین زمان آنتن تلویزیون در اختیار دارد و داعیه‌دار حرکت خاصی است؟ چه شده است سریال در چشم مخاطبش افول می‌کند؛ ولو این لطیفه را یک جریان مخرب علیه آن بدانیم؟

لازم است درباره خطری که سریالی همچون «تنهایی لیلا» و البته دوگانه «ستایش» برای جامعه خلق می‌کند به حافظه تاریخی سازندگان این سریال‌ها رجوع شود تا با واقعیت نهفته در ساخت این گونه آثار شبه‌فرهنگی بیشتر آشنا شویم. برای همین منظور در چند بخش به این مسئله پرداخته خواهد شد.

1- Perspolis

پرسپولیس محصول سال 2007 کشور فرانسه، به کارگردانی مرجان ساتراپی و ونسان پارونو است که در زمان اکرانش با واکنش‌های تند مقامات کشوری مواجه شد. فیلم تصویر سیاهی از انقلاب اسلامی ارائه می‌داد و انقلاب را جریانی همسو با سرکوب زنان معرفی کرد. در یکی از صحنه‌های فیلم، شخصیت اصلی پس از طلاق متوجه می‌شود که تمام مردان محله به وی توجه می‌کنند، او را محترم می‌شمارند و در مجالس مهمانی محبوب مردان است. شخصیت اصلی این وضعیت را با زمان تأهلش مقایسه می‌کند که در آن زمان مردان چندان توجهی به وی نمی‌کردند. گویی طلاق و بی‌شوهری انگیزه‌ای برای مردان اطراف اوست تا او را به چنگ آورند. نگاه مردان در این فیلم، نگاهی کاملاً جنسی است.

2- ستایش

ستایش قهرمان منفعل سریالی بود که همواره از جانب پدر همسرش در خطر بود. او با دو فرزند کوچکش سفری در سال‌های زمان جنگ آغاز می‌کند تا در جایی به آسایش برسد. این قهرمان زن منفعل همواره برای بودنش نیازمند یک مرد است، حال این مرد پدرش باشد یا کارفرمایش. او به تنهایی از پس مشکلاتش برنمی‌آید و همواره در تیررس نگاه هرزه مردان اطرافش است. مردان ضعیف‌النفس از همه نظر ضعیف هستند و تنها راه برای انتقام از این زن معصوم را توطئه می‌دانند. ستایش همواره هدف توطئه مردان است؛ چون نمی‌خواهد به آنان باج دهد و برای این باج ندادن نیازمند مردی است تا او را در برابر مردان بد داستان حمایت کند.

در مقابل حشمت فردوس، آنتاگونیست ثروتمند و قوی داستان فعال است و برای رسیدن به اهدافش از هر حربه‌ای استفاده می‌کند. اگر قدرت‌های ماورا الطبیعی نبود، چه بسا به اهدافش هم دست می‌یافت. در این کارزار ستایش زنی است رنجور و زخم خورده که با گذر زمان گرد پیری بر چهره‌اش می‌نشیند و چون کاری جز مقاومت از خود نشان نداده است، در نهایت قهرمان باقی می‌ماند و دشمنان مردش به سزای اعمالشان می‌رسند؛ بدون آنکه ستایش کاری کرده باشد.

3- تنهایی لیلا

با اشاره به یک فیلم و یک سریال حال نگاهی به «تنهایی لیلا» می‌اندازیم. در اوایل پخش سریال نگارنده آنچه از شخصیت لیلا به نمایش درآمده بود را کاریکاتوری می‌دانست؛ چرا که واقعیت شخصیتی همانند لیلا در فیلم یا فضای زندگی شخصیت‌ها با آنچه مخاطب در جهان واقعی می‌بیند در تضاد بود. این نکته بر گردن قوانین حاکم بر رسانه ملی انداخته می‌شود؛ کما اینکه همه چیز به قوانین ختم نمی‌شود. برای مثال در یک روند کلیشه‌ای خانواده سنتی در مکانی زندگی می‌کند که حیاطی دارد و آن وسط حوض آبی رنگی خودنمایی می‌کند. خانه این افراد در محله‌هایی است که اصولاً جوی آبی از میان کوچه‌هایشان روان است و مردمش هنوز خودروهای مدل 46 سوار می‌شوند. بهتر است این محله‌ها چند پله در میانه کوچه داشته باشد تا پیرمرد و پیرزن مهربان هر از گاهی روی آن بنشینند.

این در حالی است که در تهران – به عنوان لوکیشن عمده سریال‌های تلویزیون – خانواده‌های سنتی و مذهبی همانند دیگر مردم در سازه‌ای به اسم آپارتمان زندگی می‌کنند. محله‌های مذهبی شاخص تهران این روزها ارتفاع گرفته‌اند. مردم سنتی و مذهبی صرفاً از طبقه بازاری نیستند. معلوم نیست در آستانه قرن جدید شمسی، کارگردانان و نویسندگان ایرانی چه لذتی در به تصویر کشیدن ایران دهه چهل و پنجاه  دارند!!؟

لیلا در وضعیتی مشابه شخصیت اصلی “پرسپولیس”

اما داستان تنها به اینجا ختم نمی‌شود. لیلای قصه لطیفی در موقعیتی مشابه با شخصیت اصلی فیلم «پرسپولیس» قرار دارد. لیلا شوهرش را از دست داده است و در این بین چشم طماع مردی در محله او را دنبال می‌کند. جایی لیلا مقاومت می‌کند و جایی دیگر کوتاه می‌آید. برخلاف ستایش که نه از مال و منال آنچنانی بهره‌مند بود و نه از مهارت‌هایی برای درآمدزایی،‌ لیلا دختری است ثروتمند و دارای تحصیلات که می‌تواند به واسطه آن کسب روزی کند. او در یک حرکت توفانی طلاهایش را می‌فروشد؛ نه اینکه به دنبال کاری باشد. او حتی برای فروش طلاهایش محتاج یک مرد است و آن دختری که در ابتدای سریال در قامت لیلای توبه نکرده نمایش داده می‌شود، حال از یک کار ساده هم عاجز است. چه شده است؟

این ساختار تکراری که در «تنهایی لیلا» و «ستایش» و سریال‌های مشابه دیده می‌شود از کجا آمده است؟ جواب بسیار ساده است. جواب را می‌توان در همان لطیفه‌های فضای مجازی یافت که به دلایل مشخص از ذکر آن معذورم و آن چیزی نیست جز سریال‌های ترکی.

سریال‌هایی که از یک کلیشه بهره می‌برند. دختری باردار است،‌ پدر کودکش یا مرده یا ناشناس است و حال او به واسطه زیباییش – نه چیز دیگری – مورد طمع مردان اطرافش است. همه این مردها ثروتمندند – دقت شود به مردانی که ستایش و لیلا را پسند می‌کنند – که به هر ترتیب و توطئه‌ای قصد تصاحب دختر را دارند. ادعایشان آن است که می‌خواهند برای کودک پدری کنند. همه اینها را با این نکته تصور کنید که زن همواره در موضع انفعال است و این رفتار و رقابت مردهاست که او را به این سو و آن سو می‌کشد.

خطر همه جا در کمین است

گویا در سریال‌های ایرانی، زن موجودی است بی‌دست و پا که از پس ساده‌ترین امور خود برنمی‌آید. این لیلا همانند لیلای مهرجویی چون سایه مردی را بالای سر خود حس می‌کند که دنیا بیرون از خانه برایش کابوسی زنده است. خطر همه جا به کمینش نشسته است.همه چیز به این سمت سوق پیدا می‌کند که سنت و در سطح بالاترش دین، زن را در رحم اولیه‌ای اسیر می‌کند.

 ادعای اتفاقی بودن نیز فرافکنی است؛‌ چرا که این رویه در حال تکرار شدن است و استقبال عمومی مانع از دیدن واقعیت شده است.

من و دیگر مخاطبان این سریال‌ها در زندگیمان با زنانی روبرو شده‌ایم که در نبود شوهرشان موفق به ادامه زندگی آبرومندانه بوده‌اند و توانسته‌اند در کوران مشکلات از پس همه آسیب‌ها برآیند. نمونه بارز این مسئله همسران شهدای گرانقدری‌اند که موفقیت در زندگی را بدون نگاه هرزه مردان اطرافشان کسب کردند.

رویه رسانه ملی در خلق چنین سریال‌هایی گویا مبارزه با محصولات کشور همسایه است؛ غافل از اینکه به جای مبارزه در مسیر تبلیغ این غاز خوش رنگ و لعاب همسایه است.




“ستایش” و برادرزاده اش در امامزاده سلیمان+عکس

سینماژورنال: نرگس محمدی بازیگری است که عمده شهرتش را مدیون بازی در سریال “ستایش” است.

به گزارش سینماژورنال محمدی بعد از “ستایش” نتوانست در هیچ سریالی همپای این اثر ایفای نقش کند و حالا نیز منتظر فراهم شدن شرایط ساخت فصل سوم این سریال است تا باز هم بتواند در قامت ستایش نقش آفرینی کند.

تازه ترین تصویر اجتماعی این بازیگر مربوط میشود به حضورش در امامزاده سلیمان. در این حضور برادرزاده اش هم در آغوش وی قرار دارد.

نرگس محمدی در امامزاده سلیمان
نرگس محمدی در امامزاده سلیمان



اشتباه پزشکان، به فلج شدن بازیگر “ستایش” منجر شد!+عکس

سینماژورنال: در حالی که در ماههای اخیر مدام از کم کاری پزشکان داخلی سخن گفته شده حالا یک بازیگر سینما از اشتباه مهلک پزشکان بیمارستانی در آلمان گفته که به فلج شدن دستهای وی انجامیده است.

به گزارش سینماژورنال شهاب عسکری بازيگر فيلم “دست‌هاي آلوده”گفت: متاسفانه به دليل اشتباه پزشکان آلمانی مدت‌ها فلج شدم و در حال حاضر خانه نشين هستم.

صدای عذاب آور مغز سرم

این بازيگر و دوبلور پيشکسوت با اشاره به وضعيت جسماني خود به “ميزان” گفت: چند سال پيش صدايي در سرم من را به شدت اذيت مي کرد که پزشکان براي رسيدن به دليل آن آزمايش و عکس هايي را نوشتند. بعد از بررسي‌هاي بسيار متوجه گرفتگی‌های رگ در قسمت چپ و راست سر من شدند و در نهايت بايستي تحت عمل جراحي قرار مي‌گرفتم.

عفونت رگ به فلج نخاعی منجر شد

عسکري که آخرین تجربه بازیگریش سریال “ستایش” بود تصريح کرد: به دليل نداشتن توان مالي و با توجه به اين مطلب که من 31سال است که مقيم آلمان هستم و در آنجا بيمه بودم به اين کشور رفتم و تحت عمل جراحي قرار گرفتم.

اين بازيگر ادامه داد: متاسفانه رگي که مورد عمل جراحي قرار گرفته بود بعد از جراحي عفونت کرد و نزديک به 90درصد از ناحيه نخاع فلج شدم و مشکلات زيادي پيدا کردم.

خانه نشین شده ام

دوبلور کاراکتر “گالیور” در انیمیشنی به همین نام اظهار داشت: بعد از آمدن به ايران و صرف هزينه هاي درماني بسيار دوباره به آلمان برگشته و با درمان هاي متفاوت توانستم 80درصد از فلجي خود را برطرف کنم.

بازیگر فیلمهایی مانند “تفنگ شکسته” و “آقای رییس جمهور” افزود: پیش از عيد به ايران آمدم و در آثار بسياري گويندگي کردم ولي براي بازي در فيلم سينمايي هنوز دعوت نشده‌ام و در حال حاضر خانه نشين شده‌ام.

شهاب عسکری
شهاب عسکری



“ستایش” هم بازیگر تئاتر شد!+عکس

سینماژورنال: تب تئاترگرایی بازیگران سینما حالا به بازیگران تلویزیون هم سرایت کرده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از محمدرضا فروتن و نیکی کریمی که با هاچ.اف در نمایش “عاشقانه های ناآرام” روی صحنه رفتند (اینجا را بخوانید) به تازگی بنا شده در تئاتر “در انتهای کوچه تاریک” حامد بهداد بصورت تصویری حضور داشته باشد.(اینجا را بخوانید)

اما جالبتر از اینها حضور نرگس محمدی بازیگر سریال “ستایش” در یک کار نمایشی است.

این نمایش “مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده” نام دارد که اشکان صادقی آن را نوشته و توسط پویان درزی کارگردانی خواهد شد.

روح ا.. کمانی، حسام منظور، کاوه خداشناس و مرضیه صدرایی دیگر بازیگران نمایش هستند.

جالب است که چهار سال بعد از “ستایش” محمدی که نتوانسته نه در سینما و نه در تلویزیون خرق عادت کند و از قالب این کاراکتر بیرون آید حالا دل به دریا زده و به سراغ تئاتر آمده…

این هم از عجایب روزگار ماست که تئاتریهایی چون هومن برق نورد، حمیدرضا آذرنگ، پانته آ پناهیها و محمدحسن معجونی از سینما و تلویزیون سردرآورده اند و بازیگران سینما و تلویزیون سراغ تئاتر می آیند.

مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده، نرگس محمدی
نرگس محمدی به همراه همکارانش در “مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده”




سند مجرد بودن بازیگر جوان “ستایش”+عکس

سینماژورنال: بسیاری از رسانه های کاغذی و مجازی که سبک کاری خویش را پرداختن به سبک زندگی هنرمندان قرار داده اند سعی می کنند تا می توانند درباره وضعیت زندگی شخصی هنرمندان و تجرد یا تأهل آنها اطلاع رسانی کنند.

به گزارش سینماژورنال این اطلاع رسانی در برخی مواقع بدون داشتن شواهد کافی صورت می گیرد و همین باعث می شود که سوءتفاهماتی برای هنرمندان شکل گیرد.

تازه ترین هنرمندی که این سوءتفاهمات آزاردهنده برایش به وجود آمده امیرمحمد زند بازیگر آثاری چون “تقاطع”، “اتوبوس شب” و “رخ دیوانه” است.

این بازیگر که در فصل دوم سریال “ستایش” هم حضور داشت با انتشار یک عکس اجتماعی توضیح جالبی را درباره ازدواجش نوشته است.

زند با گلایه از رسانه هایی که درباره ازدواج او مطلب نوشته اند بیان کرده است: در بعضى سايت ها نوشته اند بنده همسر دارم. اين عكس از كنار يخچال گرفته شده؛ بنظرتون اگر همسر داشتم اين وضعيت بود؟!!

وی ادامه داده است: اگر {بواسطه انتشار این عکس} براى اين رستورانها تبليغ بشه نوش جونشون! همين كه فعلا ما رو مريض نكردن دستشون درد نكنه.

امیرمحمد زند
تصویری که امیرمحمد زند برای اثبات تجردش متشر کرده



سام درخشانی با “عسل” ازدواج کرد+عکس

سینماژورنال: سام درخشانی بازیگری که سال پیش همین موقع شایعاتی درباره ازدواج وی با نرگس محمدی بازیگر “ستایش” شنیده شده بود و البته خیلی زود هم آن شایعات تکذیب شد به تازگی به جرگه متاهلین پیوست.

به گزارش سینماژورنال خطبه عقد درخشانی توسط رییس دولتهای هفتم و هشتم خوانده شد یعنی همان کسی که خطبه عقد مهناز افشار و همسرش را خوانده بود.

ازدواج سام درخشانی با دختری که نام کوچکش “عسل” است سبب ساز آن شده است که تعداد زیادی از هنرمندان در صفحات اجتماعی خود ازدواج وی را تبریک بگویند.

سینماژورنال به نوبه خود برای سام درخشانی و بانوعسل سالیانی سرشار از عشق و مهر و عطوفت را آرزو می کند.

سام درخشانی در کنار همسرش عسل
سام درخشانی در کنار همسرش عسل
سام درخشانی
سام درخشانی و همسرش در کنار پژمان بازغی و همسرش مستانه مهاجر



پیام تبریک “ستایش” برای تنها حامی‌اش+عکس

سینماژورنال: نرگس محمدی بازیگر جوانی است که بواسطه ایفای نقش در کاراکتر “ستایش” در سریالی به همین نام شناخته شد.

به گزارش سینماژورنال جالب است که شش سال بعد از “ستایش” و روی آنتن رفتن فصل دوم این سریال محمدی همچنان بواسطه همین “ستایش” است که شناخته می شود.

البته که فصل سوم “ستایش” هم در راه است و محمدی می تواند امیدوار باشد که لااقل تا چند سال دیگر هم که شده از همین شهرت “ستایش” بهره لازم را ببرد.

شهرت “ستایش” باعث شده صفحه اجتماعی این هنرمند نیز به اندازه کافی بازدیدکننده داشته باشد. این بازیگر جوان نیز می کوشد از این شهرت استفاده لازم را ببرد.

در تازه ترین تصاویری که محمدی در صفحه اجتماعیش قرار داده او را در کنار مادرش می بینیم در حالی که پیام تبریک تولد محمدی به مادر هم ضمیمه تصویر است.

نرگس محمدی در پیام تبریک خود آورده است: توي دنيا خيلي چيزها رو ميتوني نداشته باشي ولي مادر كه داري انگار تمام دنيا رو داري. اگه نبودي ميدونم كه هيچ وقت برام هيچ اتفاق خوبي نمي افتاد. حضور گرم و حمايت تو در هر شرايطي مأمن من بود. دوستتتتتت دارم و براي همه مادرها آرزوي عمر طولاني و با عزت ميكنم. تولدت مباااااااارك بهترين مادر دنيا و تنها حامي من.

نکته جالب این پیام تبریک آن است که محمدی مادرش را تنها حامی خود دانسته است!!!

نرگس محمدی و مادرش
نرگس محمدی و مادرش