1

ادعاهای زهرا سعیدی بازیگر سریال رمضانی “یاور” ⇐تلویزیون فکر می‌کند پدربزرگ همه مردم است و باید برایشان تعیین تکلیف کند!!/تلویزیون طوری شتابزده برنامه‌ریزی می‌کند که انگار از زمان رمضان و محرم خبر ندارد!/مدیران شبکه سوم عمداً خواستند که داریوش ارجمند نقشی مثل حشمت فردوس را در “یاور” تکرار کند!/ به سعید مطلبی سفارش کردند داستانی بنویسد که شخصیت حشمت فردوس تکرار شود!!/خیلی از بازیگران از این تکرار ناراضی بودند اما مدیران اعتقاد داشتند که مردم این تکرار را دوست خواهند داشت!

 

سینماروزان/نسترن حسینی: تکرار مکررات سریال رمضانی “یاور” و شباهتش با “ستایش”، با انتقاداتی مواجه شده و ازجمله شباهت بیش از حد نقش داریوش ارجمند به نقشش در “ستایش”!

زهرا سعیدی بازیگر سریال در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، علاقه مدیران را دلیل اصلی شباهت یاور به ستایش دانسته است!

زهرا سعیدی که نقش مادر جمال چلویی و همسر یاور را بازی می‌کند، درباره شباهت سریال یاور به «ستایش» به خبرگزاری تسنیم گفت: من همیشه می‌گویم کار تصویر مثل دایره می‌ماند و همواره می‌چرخد و می‌چرخد و با همدیگر برخورد می‌کنیم، من حدود ۲۰ سال پیش با داریوش ارجمند در سریال «روز‌های زندگی» نقش همسر ایشان را بازی می‌کردم و ۱۵ سال پیش در سریال «بانو» نقش خواهر و برادر را باهم داشتیم و در اینجا دوباره نقش زن و شوهر.

او تأکید کرد: در مورد شباهت این دو سریال با همدیگر، باید بگویم در حقیقت مدیران شبکه ۳ سفارش کرده و عمداً خواستند این شخصیتی باشد مثل حشمت فردوس. به نویسنده (سعید مطلبی) سفارش کردند داستانی بنویسد شخصیت حشمت فردوس تکرار شود. خیلی از بازیگران از این وضعیت ناراضی بودند که شباهت این کاراکتر، مردم را خسته می‌کند، اما آن‌ها اعتقاد داشتند که مردم از این شخصیت و رفتارهایش خوش‌شان آمده و دوست دارند، برای همین دوباره تکرار می‌شود.

سعیدی افزود:  همه قدرت بازیگری آقای ارجمند را می‌شناسیم و بازی‌های فوق‌العاده‌شان را به یاد می‌آوریم. اگر مدیران نمی‌خواستند “یاور” شبیه به “حشمت فردوس” باشد داریوش ارجمند حتماً می‌توانستند شخصیت دیگری را اینجا ارائه بدهند اما تعمداً خواستند که همان کاراکتر باشد.

بازیگر سریال “یاور” گفت: برای اولین بار است در سریالی بازی کرده‌ام که ماه رمضان پخش می‌شود. من گلایه‌ام از سازمان صداوسیما این است که چرا کار مناسبتی را زودتر شروع نمی‌کنند؟ البته چهار ماه پیش این کار شروع شده و این روز‌ها هنوز در حال تصویربرداری هستیم، بالاخره خواه ناخواه دچار شتاب‌زدگی می‌شویم.

این بازیگر ادامه داد: تلویزیون طوری شتابزده برنامه‌ریزی می‌کند که انگار از زمان خبر ندارد و انگار امسال ماه رمضان و محرم نمی‌شود! وقتی می‌بیند واقعاً دارد رمضان می‌رسد، می‌گوید که بروید برنامه و سریال بسازید. ما هر روز با شتاب فیلمبرداری می‌کنیم که برخی از سکانس‌هایش شب پخش می‌شود، تدوین می‌کنند، حتماً شتاب‌زدگی باعث می‌شود تدوینِ خوب و درستی درنمی‌آید.

وی در پاسخ به این سؤال که حرف اصلی یاور با مخاطبان چیست، افزود: حرف اصلی این سریال، جوانمردی است. طرز گفتن آن فرق می‌کند که البته این تعریف جوانمردی و تشویق کردن آدم‌ها به اینکه لوطی باشند، سلیقه من نیست. اعتقاد من این است به جای آموزش از بالا به پایین می‌توان از طریق نرم‌تری هم این کار را کرد. من حالت معلم‌واری را دوست ندارم. تلویزیون فکر می‌کند پدربزرگ همه مردم است و باید برایشان تعیین تکلیف کند، همه چیز‌ها را از نگاه او ببینند.




داریوش ارجمند در ادعایی جالب، حشمت فردوس را یک جامعه‌شناس قلمداد کرد

سینماروزان: در دل بی‌مخاطبی سریالهای روز تلویزیون، بازپخش سه فصل کامل سریال “ستایش” از شبکه آیفیلم با اقبال نسبی مخاطبان روبرو شده و مجددا بحث و تبادل نظر درباره واقعی یا غیرواقعی بودن کاراکترهایی که سعید مطلبی پرورده شکل داده است.

به گزارش سینماروزان داریوش ارجمند بازیگر اصلی سریال در اظهارنظری جالب درباره حشمت فردوس از وجهه جامعه‌شناسانه او سخن گفته است.

ارجمند در خلال گفتگویی تفصیلی به جام‌جم گفت: تقریبا در همه فصول “ستایش” با عشق به کاراکتر جان دادم. حشمت فردوس آدم فرودستی بوده که با تلاشش به جایی رسیده و به همین دلیل توقعش از آدمهای دور و اطرافش زیاد است و آدمی است که شناخت و اشراف زیادی از جامعه دارد و به تعبیری یک جامعه‌شناس عام است که نوعی جامعه‌شناسی به زبان ساده ارائه می‌دهد.

ارجمند ادامه داد: در جایی از مجموعه در فلاش‌بکی که در قهوه خانه اکبر بلنده وجود دارد حشمت فردوس درباره دوران کودکیش حرف می‌زند و در جایی دیگر حشمت فردوس در زیرزمین متروکه کفشی را نشان می‌دهد که ده بار به آن نیم تخت زده و پوشیده است و یا از حسرت های دوران جوانیش از نرفتن به سینما و نخوردن غذای درست و حسابی می‌گوید.

ارجمند درباره مادی‌گرا بودن حشمت فردوس گفت: حشمت نه تنها قدر پول را می‌داند بلکه یکی از نقاط ضعفش این است که خیال می‌کند با پول می تواند در این دنیا هر کاری را انجام بدهد. جامعه و زمانه به او یاد داده که روزگار، روزگار کمیت است و نه کیفیت و می‌داند هر چقدر پول بیشتری داشته باشد در جامعه مورد تکریم بیشتری قرار می گیرد.

ارجمند با نقد این رویه گفت: متاسفانه هرچه حساب بانکی شما صفرهای بیشتری داشته باشد در جامعه آدم مهم و منتفذی محسوب می‌شوید؛ در همین جامعه خودمان فوتبالیست و یا بازیگری که ماشین دومیلیاردی زیر پایش باشد مورد احترام و توجه بیشتری قرار می گیرد. البته همین صاحب ماشین دومیلیاردی موقعی که کنار خیابان نگه می‌دارد و از ماشینش خارج می شود تا کاری انجام بدهد مثل یک آدم عادی بنظر می رسد اما دوباره موقعی که ماسماسک ماشینش (دزدگیر) را می‌زند همه سرها به طرف او و ماشین فراری، مازارتی و یا بنزش برمی گردد. حشمت فردوس این قضایا را می‌داند اما هرگز از آن سوء استفاده نمی کند.

 

 




اظهارات سعید حدادیان[مداح مشهور] پیش‌روی راست‌نمایان شبه‌مخملبافی که حتی نشر عکس بازیگران قدیمی در دایره‌المعارف‌های سینمایی را برنمی‌تابند⇐وقتی به ابتذال رسیدیم که نکات مثبت فیلمفارسی‌ها را کنار گذاشتیم!/فیلمفارسی، جوانمردی و ازخودگذشتگی را ترویج می‌داد!/همان نسل دهه پنجاهی مخاطب فیلمفارسی بود که به رزمندگان دهه ۶۰ بدل شد!/سعید مطلبی، نویسنده‌ای حکیم و توانا و زبردست است!

سینماروزان: فیلمفارسی یعنی بخش عمده تولیدات پیش از انقلاب! فیلمفارسی یعنی همان محصولاتی که خیلی‌ها بدان علاقه دارند ولی جرات بیان‌اش را ندارند. فیلمفارسی یعنی محصولاتی که برخی برای زدنش هم از ادبیات جاهلی قهرمانان فیلمفارسی عاریه می‌گیرند!

چپ و راست، ندارد؛ هر دو سو تقریبا در زدن فیلمفارسی ید طولایی دارند و برخی از راست‌نمایان شبه‌مخملباف کار را به جایی رسانده‌اند که حتی نشر تصاویر بازیگران فیلمفارسی در دایره‌المعارف‌های سینمایی را هم برنمی‌تابند.

در این شرایط اینکه مداحی به نام سعید حدادیان در گفتگو با “جام جم” به بهانه تعریف و تمجید از “ستایش” از برخی ویژگیهای مثبت فیلمفارسی دفاع کند، جای تامل دارد.

سعید حدادیان گفت: وقتی به ابتذال رسیدیم که نکات مثبت فیلمفارسی‌ها را کنار گذاشتیم. ما به گذشته نیاز داریم. یادمان نرود که نسل جوان و نوجوان دهه پنجاه که مخاطب فیلمفارسی بودند، به همان رزمندگان دهه ۶۰ تبدیل شدند! فیلمفارسی جوانمردی و ازخودگذشتگی را ترویج می‌داد و حتی آدمهای بد فیلمفارسیها خط قرمز داشتند.

حدادیان ادامه داد: در فیلمفارسیها حضور ملموس مادر سر سجاده نماز یا حضور بازیگر در امامزاده را می‌دیدیم. یک سری ادبیات قدیمی و جوانمردان قهرمان در این فیلمها بود که واقعا جایش در سینما و تلویزیون این دوران خالی است.

حدادیان با اشاره به سعید مطلبی نویسنده سریال “ستایش” که سابقه‌ای عظیم در سینمای‌ پیش از انقلاب دارد گفت: در این سریال با نویسنده‌ای حکیم و توانا و زبردست روبروییم که قدرتش را نشان داده است و خوب بلد است شخصیتهای باورپذیر بسازد. تمام قهرمانهای “ستایش” از فردوس تا ستایش و پیرزنی متدین و حتی روحانی اشتباه می‌کنند و این به باورپذیری شخصیتها کمک میکند. نویسنده در نگارش دیالوگها و بخصوص اصطلاحاتی که فردوس استفاده میکند هم خیلی درست و خوب عمل کرده است.




تهیه کننده “روزگار جوانی” هم از خجالت “ستایش” درآمد و هم از خجالت “ترور خاموش”!

سینماروزان: بازپخش مجموعه هایی نظیر “روزگار جوانی” از شبکه آیفیلم همزمان با روی آنتن رفتن سریالهایی مانند “ستایش3” و “ترور خاموش” فرصتی مناسب را فراهم کرده تا عیار کارهای قدیمی نسبت به کارهای جدید سنجیده شود.

اصغر توسلی تهیه کننده “روزگار جوانی” و “مزد ترس” با اشاره به افت کیفی سریال سازی به “جام جم” گفت: تهیه کننده است که به کار تفکر میدهد و موجب میشود کار بهتر پیش میرود. در دو دهه قبل این مقوله خیلی درستتر بود. یادم نمیرود که “مزد ترس” را با دوربین 16میلیمتری ساختیم چون ویدیو هنوز نبود.

توسلی ادامه داد: “مزد ترس” با آن شرایط تولید و امکانات را بگذارید کنار “ترور خاموش” که این روزها روی آنتن است تا متوجه شوید که چقدر متفاوت هستند!!

این تهیه کننده با نقد ملودرام سازی سالهای اخیر گفت: اصلا “خانه سبز” را کنار “ستایش” بگذارید. اصلا قابل مقایسه نیستند. نه فقط در قصه بلکه در بازیها و صحنه آرایی و همه چیزهای دیگر.

اصفر توسلی خاطرنشان ساخت: با امکانات سی چهل سال پیش کلی سریال تاثیرگذار ساخته شد چون قواعد رعایت میشد. در همان “روزگار جوانی” قواعد داستان نویسی درست رعایت شده بود و بازیگرها بازی زائد نداشتند. در آن دوران برنامه سازی و سریال سازی طبق چارچوب و قانون رسانه انجام میشد ولی حالا…




واکنش طراح گریم سریال “مختارنامه” به گریم حاشیه ساز نرگس محمدی در “ستایش۳″⇐میخواهند کار را ارزان تمام کنند!

سینماروزان: فصل سوم سریال “ستایش”سعید سلطانی در حالی روی آنتن رفته که فارغ از کندی بیش از حد خط داستانی این گریم بازیگر نقش “ستایش” است که سوژه مخاطبان شده.

نرگس محمدی در “ستایش3” با گریمی جوانانه ظاهر شده که بیش از همه یادآور گریمش در سریال “بوی باران” است و نه در ادامه گریمش در “ستایش2” و همین است که سوژه خنده مخاطبان در فضای مجازی شده.

مسعود ولدبیگی طراح چهره پردازی “مختارنامه” در خلال گفتگویی با “جوان” درباره کیفیت چهره پردازی “مختار” پاسخگوی سوالاتی پیرامون طراحی گریم “ستایش” هم بوده است.

ولدبیگی درباره طراحی چهره ضعیف در برخی سریال‌های تلویزیونی و از جمله سریال “ستایش” گفت: بستگی به تهیه‌کننده کار دارد. بعضی‌ها می‌خواهند کار را ارزان تمام کنند و به جای گریمور و طراح حرفه‌ای سراغ مبتدی‌ها می‌روند و کار به درستی انجام نمی‌شود. از طرف دیگر خیلی از بازیگران هستند که دوست ندارند چهره‌شان بد نشان داده شود و تصویر بدی در ذهن بیننده باقی بماند، برای همین تلاش می‌کنند روی مواردی مانند پیر شدن مقاومت کنند و سعی دارند زیبایی صورت‌شان را حتی بیشتر نشان دهند. بازیگرانی داریم که بعد از گریم، به گوشه‌ای می‌روند و در خلوت آرایش می‌کنند و بعد جلوی دوربین می‌آیند.

ولدبیگی درباره اینکه چرا بازیگر نقش یک زن جاافتاده در “ستایش3” هیچ اثری از پیری ندارد، گفت: این هم به نظر کارگردان و تهیه‌کننده باز می‌گردد. کارگردانی داریم که روی طراحی چهره انجام شده پافشاری می‌کند، مثلاً قرار است چهره بازیگر پیر و شکسته شود یا سوخته شود یا اینکه روی آن اثر اسیدپاشی گذاشته شود، اگر بازیگر حاضر نشود چنین گریمی داشته باشد، کارگردان به او می‌گوید اگر قبول نکنی از کار کنار گذاشته می‌شوی و بازیگر دیگری می‌آورد که آن طراحی را قبول کند ولی می‌بینیم بعضی از تهیه کننده‌ها و کارگردان‌ها خیلی ضعیف هستند و اجازه می‌دهند بازیگر با طراحی انجام شده مخالفت کند، برای همین است که می‌بینیم در بعضی کار‌ها فقط با گذاشتن عینک می‌خواهند بازیگر را پیر نشان دهند یا اینکه قرار است کاراکتر پیرتر شود، اما بازیگر جوان‌تر از نقش می‌شود!!




رامسین کبریتی مقارن با رونمایی فصل سوم “ستایش” گفت⇐اگر فصل سوم زودتر ساخته میشد هیچ گاه ایران را ترک نمیکردم!/اگر فصل چهارم “ستایش” تولید شود قطعا در سریال خواهم بود!

سینماروزان: فصل سوم سریال “ستایش” در شرایطی روی آنتن میرود که رامسین کبریتی بازیگر کاراکتر “صابر فردوس” این سریال فرسنگها دور از ایران و در کانادا به سر میبرد.(اینجا را بخوانید)

رامسین کبریتی در اظهارنظری نسبت به روی آنتن رفتن فصل سوم سریال به سینماروزان گفت: راستش خیلی دلم میخواست در ایران بودم و در فصل سوم “ستایش” کار میکردم بخصوص که دوستان و همکاران خوبی در این سریال داشتم ولی نشد که بشود…

کبریتی ادامه داد: چهار سال از فصل دوم گذشته و حالا من از کانادا فصل سوم را پیگیری خواهم کرد. شاید اگر فصل سوم زودتر ساخته میشد هیچوقت ایران را ترک نمیکردم و الان در کانادا نبودم و مسلما در ایران بودم و در آن صورت شرایط خیلی فرق میکرد.

این بازیگر درباره دورنمایش نسبت به فصل سوم اظهار داشت: در مورد قصه سریال چیزی نمیدانم و خبر ندارم که برای شخصیت های سریال چه اتفاقاتی میافتد اما برای تک تک عوامل سازنده و بازیگران سریال آرزوی موفقیت میکنم تا سریال مثل گذشته پربیننده باشد.

رامسین کبریتی در پاسخ به این سوال سینماروزان که اگر فصل چهارمی هم برای “ستایش” ساخته شود چقدر امکان دارد در سریال باشد گفت: اگر فصل چهارم ساخته شود و من در ایران باشم- که قطعا هستم- حتما در سریال خواهم بود. حتی اگر “صابر”ی هم در فصل چهارم وجود نداشته حتما در فصل چهارم خواهم بود ولو به قیمت اینکه شخصیت دیگری را بازی کنم.




سه سال بعد از مهاجرت از ایران، رامسین کبریتی در گفتگویی شفاف با سینماروزان اظهار داشت⇐در کانادا هستم و یک زندگی آرام و بی‌هیاهو را سپری میکنم!/بعد از «ستایش»، دو سال تمام بیکار بودم/در مدت بیکاری، هر پروژه‌ای که نمی‌خواست پول بازیگران را دهد سراغ من می‌آمد و به نوعی اسمم شده بود «خیرالله»!!!/برخلاف میل درونی، به «GEM» پیوستم و ترجیحم این بود که در کشورم کار کنم ولی وقتی کار نبود چه باید میکردم؟؟/شرایط مالی «جم» کاملا معمولی بود ولی بدحسابی ندیدم/انگاری هرجا من میروم آنجا می‌خشکد چون مدتی بعد از حضورم در «جم»، مدیر این شبکه به قتل رسید و کل پروسه تولید خوابید!!/بعد از قتل سعید کریمیان، اغلب همکاران «جم» اخراج شدند و تولید در این شبکه متوقف شد/پس از جدایی از «جم»، سعید سلطانی پیشنهاد داد برگردم و در فصل سوم «ستایش» بازی کنم ولی میدانستم که اگر برگردم ممنوع‌الفعالیت خواهم شد و به «ستایش۳» نمیرسم!/آن قدر تشنه بازیگری هستم که دوست دارم در تک تک فیلمهای روز سینمای ایران بازی کنم!!/دیگر با هیچ شبکه ماهواره‌ای همکاری نخواهم کرد!/تا ۲ سال آینده قطعا در ایران خواهم بود

سینماروزان/مسعود احمدی: رامسین کبریتی از جمله بازیگران کم حاشیه و بااخلاق تلویزیون و سینما بود که وقتی سه سال قبل به ناگاه خبر پیوستنش به شبکه ماهواره ای «جم» منتشر شد خیلیها را شگفت زده کرد. با این حال مدت زمان حضور کبریتی در «جم» هم چندان به طول نینجامید و بعد از قتل مدیر «جم»، رامسین کبریتی از این شبکه جدا شد و به کانادا مهاجرت کرد و این روزها هم مشغول تحصیل در کانادا است.

رامسین کبریتی سه سال بعد از ترک ایران، درباره شرایط این روزهایش به سینماروزان گفت: این روزها در کانادا هستم و یک زندگی آرام و بی‌هیاهو را سپری میکنم. اگر چه دور بودن از حرفه ای که عاشقانه دوستش داشتم یعنی بازیگری خیلی سخت است ولی سعی میکنم با شرایط کنار بیایم.

کبریتی که سابقه ایفای نقش در درامهایی ماندگار همچون «آواز قو» و «شبهای تهران» را در کارنامه داشته در چرایی مهاجرت از ایران بیان داشت: والله من دوست نداشتم از ایران خارج شوم اما شرایط زندگی و کار در ایران برایم خیلی سخت بود. من «ستایش» را با ۹۸ درصد ببینده روی آنتن داشتم اما دریغ از یک تماس با من و ارائه یک پیشنهاد کار معقول.

کبریتی ادامه داد: من حدود ۲ سال تمام بیکار بودم و هیچ کاری بهم پیشنهاد نمی شد؛ البته پیشنهاد می‌شد اما مجانی و بدون دستمزد و در راه خیریه!!! من یکی دو کار خیریه(!) قبول کردم بلکه اوضاع بهتر شود اما بعدش کار به جایی رسیده بود که دیگر هر پروژه ای که نمیخواست پول بازیگران را دهد سراغ من می آمد و به نوعی اسمم شده بود «خیرالله»!!!{میخندد}

رامسین کبریتی در پاسخ به این سوال که چرا از «جم» شد به سینماروزان گفت:بیکاری آن قدر بهم فشار آورد که ناچار شدم به ترک ایران و همکاری با «جم» ولی بعد از ترور سعید کریمیان مدیر این شبکه ماهواره ای، شرایط عوض شد و دیگر اصلا تولید چندانی در این شبکه صورت نمیگرفت!! انگاری من هر جا می‌روم آنجا میخشکد!!{میخندد} چون مدتی کوتاه بعد از حضور در «جم»، کریمیان به قتل رسید و تقریبا اغلب کارمندان «جم» اخراج شدند و دربدر غربت!!! برخی از همکاران به ایران برگشتند و برخی نیز در غربت ماندگار شدند.

اینکه چرا علیرغم پایین بودن کیفیت محصولات «جم»، رامسین کبریتی راضی شده به حضور در این شبکه، پرسش بعدی سینماروزان از این بازیگر بود. رامسین کبریتی در این باره بیان داشت: ببینید، به لحاظ تولید، «جم» تازه در ابتدای راه بود و بنا بود شرایط تغییر کند و تولیدات حرفه‌ای تر شود ولی به هر حال سعید تروریان کشته شد و کل روند تولید خوابید.

کبریتی ادامه داد: البته من برخلاف میل درونی ام بود که به جم پیوستم و ترجیحم این بود که در کشورم کار کنم ولی وقتی کار نبود چه باید میکردم؟؟ در هر صورت آدم زنده نیاز به زندگی دارد و باید کار کند. در ایران کار نبود و من هم به جم رفتم تا فقط کار کنم و زندگیم بچرخد. در آنجا هم نه فیلم سیاسی بازی کردم نه در نماهای خلاف شرع و عرف بازی کردم!!

رامسین کبریتی پیرامون شرایط مالی کار در «جم» و میزان ابراز رضایتش از مسیری که پیموده به سینماروزان گفت: والله شرایط مالی کاملا معمولی بود ولی بدحسابی ندیدم. با ما به صورت ماهانه قرارداد بسته بودند و بصورت ماهانه حقوقمان پرداخت میشد. در آنجا یادم نمیآید که پول کسی را خورده باشند و تقریبا با همه مطابق قرارداد تسویه حساب کردند. در مورد راضی بودنم هم باید بگویم راهی بود که انتخابی کرده بودم و باید تا انتها میرفتم.

در روزهایی که فصل سوم و نهایی سریال «ستایش» در حال آماده سازی برای پخش است اینکه آیا تولید فصل سوم «ستایش» باعث نشده رامسین کبریتی به ایران بازگردد سوال بعدی سینماروزان از کبریتی بود. کبریتی با تأیید پیشنهاد کارگردان «ستایش» اظهار داشت: برای بازی در فصل سوم «ستایش» دعوت به کار شدم. سعید سلطانی کارگردان محترم سریال پیشنهاد دادند که برگردم و در فصل سوم همراهیشان کنم ولی از آنجایی که میدانستم با بازگشتم مدتی را باید ممنوع‌الفعالیت سر کنم و به «ستایش ۳» نخواهم رسید و از طرف دیگر همزمان با پیشنهاد سلطانی برای مهاجرت به کانادا اقدام کرده بودم، برای همین ترجیح دادم به کانادا بیایم و تحصیلم را ادامه دهم.

بازیگر سریالهایی همچون «مدار صفر درجه»، «شب دهم» و «تنهاترین سردار» در پاسخ به این پرسش که برنامه ای برای بازگشت به ایران ندارد گفت: راستش را بخواهید برای برگشت به ایران لحظه شماری میکنم و یک دنیا دلتنگم برای وطنم ولی تا دو سال آینده نمیتوانم به ایران بیایم چون در حال حاضر در کانادا مشغول تحصیلم.

رامسین کبریتی ادامه داد: علیرغم پیشنهاداتی که داشته ام دیگر با هیچ شبکه ماهواره ای همکاری نخواهم کرد و فقط و فقط به تحصیل همزمان در یک دوره پیشرفته بازیگری و همچنین آموزش زبان میپردازم ضمن اینکه با یک موسسه پذیرش تحصیلی برای کشورهای اروپایی-آمریکایی نیز مشغول همکاری هستم ولی تا ۲ سال آینده قطعا در ایران خواهم بود.

این بازیگر درباره ارتباطش با محصولات روز سینما و تلویزیون ایران به سینماروزان گفت: تقریبا تمام سریالها و فیلمهای ایرانی روز را پیگیری میکنم و امیدوارم تولید محصول به قدری زیاد باشد که هیچ یک از همکارانم بیکار نباشند!!

«آیا فیلم یا سریالی بوده که رامسین کبریتی دوست داشته در آن حضور داشته باشد؟» رامسین کبریتی در پاسخ به این پرسش سینماروزان صادقانه اظهار داشت: آن قدر تشنه بازیگری هستم که دوست داشتم در تک تک فیلمهای روز سینمای ایران بازی میکردم!!

رامسین+کبریتی
رامسین کبریتی




فصل سوم «ستایش» سال آینده روی آنتن خواهد رفت!/چرا هنوز نرگس محمدی جلوی دوربین فصل سوم نرفته؟

سینماروزان: مجموعه تلویزیونی «ستایش» سعید سلطانی که به تازگی تولید فصل سوم خود را آغاز کرده است اما هنوز نرگس محمدی بازیگر اصلی سریال به گروه بازیگران فصل سوم که فصل پایانی این سریال است ملحق نشده است و همین پرسشهایی را درباره حذف نقش او از سریال مطرح کرده است.

به گزارش سینماروزان مهدی روشن‌‌روان مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه در پاسخ به اینکه آیا نرگس محمدی در فاز جدید کاراکتر «ستایش» را همچنان ایفا خواهد کرد به «ایسنا» گفت: ستایش ادامه همان فصل دوم است. با توجه به اینکه داستان فصل سوم از فردای همان پایان فصل دوم شروع می‌شود، کاراکتر ستایش را خود نرگس محمدی ایفا می‌کند. اما مشکلی که وجود دارد این است که این بازیگر در سریالی دیگر به تهیه کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان حضور دارد و قرار بود قراردادش خرداد ماه تمام شود اما ظاهرا کار آن‌ها به طول می‌انجامد.

او در ادامه گفت: با توجه به اینکه فاصله زمانی بین فصل ۲ و ۱ وجود ندارد و به لحاظ ظاهری باید خود این بازیگر نقش ستایش را ایفا کند. اگر فاصله زمانی وجود داشت می‌توانستیم از بازیگر دیگری استفاده کنیم اما چون فاصله‌ای وجود ندارد باید خود او کاراکتر ستایش را ایفا کند.

روشن‌روان در پاسخ به این پرسش که آیا وقفه‌ای که در تولید فاز ۲ و ۳ ایجاد شده است، مخاطب را سردرگم نمی‌کند، توضیح داد: وقفه‌ای افتاده است اما مشکلی ایجاد نخواهد کرد؛ چرا که چند قسمت خلاصه می‌رویم و بعد فصل سه را ادامه می‌دهیم. تاکنون نیز ۳۰۰ دقیقه از کار تصویربرداری شده است.

مدیرگروه فیلم و سریال شبکه سه در پایان درباره زمان پخش این مجموعه توضیح داد: به جهت اینکه کار تولید «ستایش» به طول می‌انجامد، این مجموعه سال ۹۸ پخش خواهد شد.




در قهوه‌خانه‌ای در شرق تهران⇐فصل سوم «ستایش» کلید خورد+عکس

سینماروزان: بالاخره چهار سال بعد از روی آنتن رفتن فصل دوم سریال «ستایش» فصل سوم این سریال که فصل نهایی است کلید خورد.

به گزارش سینماروزان سریال «ستایش ۳» به کارگردانی سعید سلطانی و تهیه کنندگی آرمان زرین کوب روز ۱۱ فروردین کلید خورد و این روزها عوامل مشغول ادامه کار هستند.

لوکیشن این سریال این روزها در قهوه خانه ای در شرق تهران قرار دارد و بازیگرانی از جمله محمدرضا داوودنژاد، مهدی میامی و… جلوی دوربین هستند.

بازیگران اصلی تر سریال نیز قرار است در روزهای آینده به کار اضافه شوند. همچنین از دیگر بازیگرانی که به زودی به جمع این بازیگران اضافه می شود فریبا نادری خواهد بود.

سعید مطلبی نویسنده سریال «ستایش» تاکنون ۲۰ قسمت از سری سوم این مجموعه را به نگارش درآورده است و این سریال از اسفندماه سال گذشته پیش تولید خود را آغاز کرد.

سریال «ستایش» داستان دختری بود که شوهرش را از دست می دهد و پدر شوهرش قصد دارد فرزندانش را از او بگیرد.

داریوش ارجمند، سیما تیرانداز، نرگس محمدی، مهدی سلوکی، فریبا نادری و… از بازیگران این سریال هستند.

ستایش3
ستایش3
ستایش3
ستایش3



كارگردان «ستايش» به سراغ «عليمردان خان» رفت

سینماروزان: بعد از ساخت سريال «سرزمين كهن» و حذف اين سريال از آنتن، هيئت بازبيني محتوايي سريال و گروهي از هموطنان بختياري طي نامه‌اي از مسئولان و سازندگان تلويزيوني درخواست كردند تا نسبت به ساخت سريالي براي ارج نهادن به مقام لرهاي بختياري اقدام كنند و حالا در واکنشی به این تقاضا، قرار است مجموعه «عليمردان‌خان» تولید شده و از يكي از شبكه‌هاي سراسري پخش شود.

به گزارش سینماروزان سريال 26 قسمتي «عليمردان‌خان» به نويسندگي و كارگرداني سعيد سلطاني و تهيه‌كنندگي علي آشتياني‌پور اين روزها مرحله تحقيق و نگارش را سپري مي‌كند.

 اين سريال كه به پيشنهاد سيماي استان‌ها و چهار محال و بختياري توليد خواهد شد، به همراه گروهي از نويسندگان در حال نگارش است. داستان اين سريال تاريخي مربوط به زندگي عليمردان‌خان بختياري و در حقيقت روايت بخشي از تاريخ كشور است كه در بستر اتفاق‌هايي كه براي زندگي عليمردان‌خان بختياري مي‌افتد، به تصوير كشيده مي‌شود. عليمردان‌خان آزاديخواهي بوده كه بين سال‌هاي 1313- 1308مقابل ديكتاتوري رضا‌خان قد‌ علم كرد.
در اين سريال بخش مهمي از تاريخ بختياري‌ها و مجاهدت‌هايي كه در آن دوره و در قوم بختياري افتاده به تصوير كشيده خواهد شد. هنوز لوكيشن‌هاي اين سريال مشخص نيست، اما با توجه به شرايط داستان بخش‌هايي در چهار محال و بختياري و تهران مقابل دوربين خواهد رفت.



حذف صدای پولاد کیمیایی از تیزر «قاتل اهلی»⇐خواننده «ستایش» جای آقازاده کیمیایی را گرفت+فیلم

سینماروزان: همان طور که پیش بینی می شد مخالفت دفتر موسیقی ارشاد با آوازخوانی پولاد کیمیایی(اینجا را بخوانید) باعث تغییر صدای تیزرهای «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی شد.

«قاتل اهلی» بناست از سوم آبان ماه در گروه آزادی اکران شود و نخستین تیزر فیلم درحالی منتشر شده که به جای صدای پولاد این صدای امیرعباس گلاب خواننده جوان است که جایگزین شده.

امیرعباس گلاب از جمله شاگردان محمد نوری است که پیش از این بخاطر اجرای قطعاتی برای سریال «ستایش» در کانون توجه قرار گرفت.

برای دیدن تیزر «قاتل اهلی» اینجا را ببینید.

پولاد کیمیایی در فیلم پدر، نقش یک خواننده را ایفا کرده ولی صدای نامتناسبش یکی از پاشنه آشیلهای نسخه جشنواره «قاتل اهلی» بود و به نظر میرسد با تغییر صدا در نسخه اکران با اثر شسته رفته تری روبرو باشیم؛ البته اگر صدای پولاد در نسخه نهایی هم به مانند تیزر جایگزین شده باشد.

«قاتل اهلی» به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی و بازی پرویز پرستویی، امیر جدیدی، پرویز پورحسینی، پگاه آهنگرانی و پولاد کیمیایی روایتی دارد از پشت پرده فسادهای اقتصادی کلانی که در سالهای اخیر مدام درباره شان شنیده ایم.




تهیه‌کننده “ستایش” هم کارگردان شد

سینماروزان: شورای پروانه نمایش خانگی با ساخت 4 فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان در میان فیلمنامه هایی که پروانه ساخت ویدیویی آنها صادر شده است بیش از هم فیلمنامه ای به نام “آکاردئون” جلب توجه می کند که نام آرمان زرین کوب به عنوان کارگردان و تهیه کننده آن آمده است.

زرین کوب بیش از هر چیز به واسطه تهیه کنندگی سریال “ستایش” شناخته می شود؛ سریالی که در ابتدا بنا بود ایرج قادری براساس فیلمنامه ای از سعید مطلبی رفیق سالیان درازش آن را بسازد اما عوارض بیماری سرطان سبب ساز آن شد که سعید سلطانی کارگردانی را برعهده گیرد.

به جز “آکاردئون” در جلسه اخیر شورای پروانه نمایش خانگی با ساخت فیلمهای زیر هم موافقت شده است:

–“دو روایت از یک سمفونی ” به تهیه کنندگی پیمان جعفری و کارگردانی سپیده میر حسینی

— ” نه و نیم ” به تهیه کنندگی مهرداد مجیدی و کارگردانی شهروز شکورزاده

–” زخم باز” به تهیه کنندگی مصطفی علمی فرد و کارگردانی حسین تبریزی موافقت به عمل آمد.




نظرات خواندنی یک پزشک درباره “ستایش”، “مختارنامه”، منتقدی که به شلاق محکوم شده بود و…

سینماژورنال: در هفته های گذشته مسعود فراستی منتقد سینمای ایران به خاطر نقد خاصش بر یک فیلم اگزوتیک یه نمایش درآمده در یک گروه سینمایی دولتی، با انتقاد طیفی خاص از وابستگان به این گروه مواجه شد و ماجرا تا جایی پیش رفت که یکی از کارمندان همین گروه او را به “شلاق” محکوم کرد!

به گزارش سینماژورنال فراستی اما بی توجه به این رفتارها همچنان در روزهای بعد هم بر نظر خود درباره آن فیلم خاص ابرام نشان داد و البته که باز هم کم طعنه نشنید.

حالا در یک مورد جالب پزشکی به نام محمد کیاسالار که سردبیر هفته‌نامه‌ای پزشکی به نام “سلامت” هم هست به گلایه از فراستی پرداخته؛ البته نه بخاطر استفاده از یک اصطلاح خاص که به خاطر به کار بردن کلمات “منگل” و “عقب افتاده” در توصیف یک فیلم کمدی.

این البته تنها نقد این پزشک روزنامه نگار نیست بلکه وی برخی از محصولات تلویزیونی مانند “ستایش”، “ساختمان پزشکان” و “مختارنامه” را به خاطر تحقیر برخی بیماران زیر سوال برده است.

سینماژورنال متن یادداشت دکتر کیاسالار را به نقل از “سلامت” ارائه می دهد:

مرهم نمی‌نهمی، به جراحت نمک مپاش

نشسته‌ام پای «هفت». نقد فیلم «من سالوادور نیستم» در حضور کارگردان. مسعود فراستی دارد فیلم منوچهر هادی را تحقیر می‌کند. تا اینجای قصه، عجیب نیست.

اما استفاده چندباره‌اش از کلمات مونگل و عقب‌افتاده برای تحقیر یکی از کاراکترهای فیلم واقعا عجیب و نسنجیده است. برایم سخت نیست خودم را جای پدرانی بگذارم که فرزندشان با این نقص ژنتیکی به دنیا آمده.

سندرم داون، نقص نادری نیست. از هر 700 نوزاد، یکی مبتلاست. این روزها با افزایش سن ازدواج و زایمان در ایران و جهان، آمارش بیشتر هم شده است. در همین «سلامت» در طول این سال‌ها کم ایمیل و تلفن و نامه نداشته‌ایم از پدران و مادرانی که نوزادشان با این نشانگان به دنیا آمده. یاد یکی‌شان می‌افتم که پارسال برای تشکر از تیتر «شما آدم شوید، ما فرشته می‌مانیم» در هفته نامه “سلامت” تماس گرفته بود و موقع حرف زدن از مشکلات فرزندش پای تلفن بغضش شکست.

بغضم را مشت می‌کنم و تصمیم می‌گیرم برای نمی‌دانم چندمین بار یادداشتی بنویسم با این مضمون که «مرهم نمی‌نهمی، به جراحت نمک مپاش». می‌خواهم دوباره به این بهانه از مبتلایان به این نقص ژنتیکی و خانواده‌هایشان بابت تمام تحقیرهای ناروایی که حتی پای برنامه‌های تلویزیونی تحمل می‌کنند، عذرخواهی کنم.

گلایه از “ستایش” و ربط دادن سکته مغزی به فعل گناه

پشت میزم می‌نشنیم و فایل یادداشت‌های قدیمی‌ام را ورق می‌زنم. پر است از متن‌هایی که در طول این سال‌ها با همین مضمون درباره بیماری‌های مختلف نوشته‌ام.

این یکی از همان‌هاست، در همین «سلامت»، در همین رابطه: «داریوش ارجمند رو به‌ روی سیما تیرانداز ایستاده و مونولوگ می‌گوید. سیما تیرانداز روی ویلچر نشسته و حرف‌ می‌شنود؛ حرف‌هایی قریب به این مضمون که تو اگر فلج شده‌ای و به این روز افتاده‌ای، داری تقاص گناهانت را پس می‌دهی و حالا اگر تمام دنیا را هم به پایت بریزند، تا آخر عمرت هیچ لذتی نمی‌بری.

یاد همسایه دیوار به دیوار‌مان می‌افتم که بعد از سکته مغزی‌اش فلج شده و دلخوشی‌اش زل زدن به تلویزیون و تماشای همین «ستایش»‌هاست و به این فکر می‌کنم که او از شنیدن این حرف‌ها چه حالی می‌شود و بچه‌هایش به چه بهانه‌ای می‌توانند کانال تلویزیون را عوض کنند. به این فکر می‌کنم که آمار سکته مغزی در ایران چند درصد است و چند درصد از مبتلایانش ویلچرنشین می‌شوند و از میان آنها چند درصدشان نشسته‌اند پای این سریال.

گلایه از “مختارنامه” و مرض شمر

قصه، قصه «ستایش» نیست. پای این سهوالقلم‌ها به شاهکارهای تلویزیونی هم باز شده. نمونه‌اش «مختارنامه». در یکی از قسمتها غلام مختار و غلام شمر، همسفر شده بودند تا برسند به شمر. آنجا هم بخشی از دیالوگ‌ این دو نفر درباره بیماری پوستی شمر بود؛ درباره برص؛ همان بیماری‌ای که پزشکان به آن می‌گویند ویتیلیگو و اسم عربی‌اش برص است و اسم فارسی‌اش لک و پیس. آنجا هم آن دو نفر طوری درباره این بیماری حرف می‌زدند که انگار سند این بیماری خورده است به اسم شمر؛ چیزی قریب به این مضمون که برص، ظاهر آن ملعون را چندش‌آورتر کرده و دیالوگی که خوب یادم مانده، اینکه: «برص، شمر را شمرتر کرده!»

یماری خودایمنی یعنی بیماری‌ای که ما در آن هیچ نقشی نداریم؟

آن روز هم به این فکر افتادم که اگر کسی خودش یا یکی از عزیزانش برص داشته باشد و نشسته باشد پای «مختارنامه»، از شنیدن این حرف‌ها درباره بیماری‌اش چه حالی پیدا می‌کند؟ می‌دانید شیوع برص در ایران چقدر است؟ می‌دانید پزشکان به برص می‌گویند بیماری خودایمنی؟ می‌دانید بیماری خودایمنی یعنی بیماری‌ای که ما در آن هیچ نقشی نداریم و بدنمان ناگهان علیه خودش فعالیت می‌کند و با یک مکانیسم ناشناخته، بیمارمان می‌کند؟ برص و ام‌اس و هزار و یک بیماری دیگر جزو بیماری‌های خودایمنی‌اند و همین من و شمایی که امروز چهار ستون بدنمان سالم است، فردا ممکن است با یک بیماری خودایمنی از خواب بیدار شویم؛ برص یا ام‌اس یا هزار و یک بیماری دیگر.

“ساختمان پزشکان” هم هرچه رشته کرده بودیم پنبه کرد

قصه وقتی غم‌انگیزتر می‌شود که پای فضاهای طنز به میان می‌آید؛ چون تصور رایج این است که عنوان طنز می‌تواند هر شوخی‌ و تحقیر و تمسخری را توجیه کند. نمونه‌اش «ساختمان پزشکان» که صدای روان‌شناسان و روان‌پزشکان را درآورده که هرچه ما برای انگ‌زدایی از بیماری‌های اعصاب و روان رشته بودیم، پنبه کرده.

“ساختمان پزشکان” و “مختارنامه” و “ستایش” را مثال زدم چون هر سه‌ در جذب مخاطب موفق بوده اند. سوال این است که وقتی موفق‌هایمان حواسشان به این سهوالقلم‌های دلخراش نیست، از درجه‌دومی‌ها و درجه‌سومی‌ها چه انتظاری می‌شود داشت؟»

منتقد عزیز! فیلمنامه‌‌نویس محترم! کارگردان بزرگوار! دوست هنرمند! ما از خودتان شنیده‌ایم که همذات‌پنداری، مرکز ثقل هنر است. اگر اینطور است، به شما اطمینان می‌دهم که ما در «سلامت» از همدلی با بیماران و خانواده‌هایشان و تکرار مکرر درددل آنها خسته نمی‌شویم. کاش شما هم به آنچه می‌گویید، پایبند باشید و از این همذات‌پنداری خسته نشوید. خسته نباشید!




توضیحات تکمیلی مدیرعامل فارابی درباره فیلمسازی با مضمون “ستایش”

سینماژورنال: در حالی که دیروز خبری منتشر شده بود مبنی بر آن که دو فیلمنامه با مضمون قتل “ستایش” دختر افغان برای حمایت به فارابی رسیده است(اینجا را بخوانید) اما طی تماس فارابی با سینماژورنال مشخص شد که این تعبیر کامل نبوده است.

به گزارش سینماژورنال گویا علیرضا تابش مدیرعامل فارابی درباره ارائه فیلمنامه هایی با مضمون توصیه های رفتاری امام خمینی(ره) با مهاجران افغان به نهاد ذیربطش سخن گفته که معنای فیلمسازی درباره “ستایش” از آن متبادر شده است.

فیلمنامه هایی که به دست ما رسیده درباره نگاه امام به پناهجویان افغان است

تابش در این باره گفت: در سخنان كوتاه من ،نگاه امام خميني به مهاجران افغاني و سيره ايشان مورد تاكيد قرار گرفت؛ فيلمنامه اي هم كه به دست ما رسيده بر همين نكته تاكيد دارد كه نگاه امام و نخبگان جامعه به پناه جويان افغاني، چه بوده است.

علیرضا تابش ادامه داد: معتقدم رسانه ها و آثار هنري مي توانند دو نوع نگاه به مهاجران و همزيستي شان را ترويج كنند. نوع دوستي و همدلي و در عين حال مصائب و دشواري هاي اين پديده و در نگاهي ديگر سياه نمايي و حس نفرت را. نگاهي كه متاسفانه در جامعه و حتي برخي رسانه هاي فارسي زبان خارج از كشور به آن دامن زده مي شود.
همراهی شخصیتهای ملی با این مصیبت قابل توجه است
وی در ادامه یادآور شد: ابراز همدردی اخير آيت الله حاج سیدحسن خمینی درباره فاجعه ای که برای ستایش رخ داد تاثیرگذار بود. با توجه به عشق و احترام افغانستانی ها به امام خميني و رهبری معظم انقلاب ، همراهی شخصیت های ملی با این مصیبت قابل توجه است. به نظرم یادآوری اين نكته در رسانه ها که رهبر فقید ایران در زمان جنگ تحمیلی و رهبری انقلاب در این دوره چگونه با مهاجران افغانستانی و فرزندانشان برخورد کرده و می کنند ، حس مي شود.
وی افزود: متاسفانه مدتهاست تلاشی جهت دار در رسانه های فارسی زبان با هدف شکاف و تفرقه و دشمنی میان دو ملت شروع شده است. رسانه ها و هنرمندان ميتوانند با هوشياري و درك درست این فاصله ها و دشمنی ها را کم کنند و پیامی روشن به جامعه بدهند.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی همچنین گفت: احتمال خشونت و دشمني افغانستانی ها علیه ایران را می شود پیش بینی کرد اما این فاجعه میتواند تا پنجاه سال دیگر رخ دهد. علتش نه فقط مسائل سیاسی و منطقه ای، و نه فقط جرم و جنایت دو ملت-مهاجران، میزبان- علیه هم هستند، بلکه رسانه ها بستر این جنگ را فراهم خواهند کرد. مسئولان کشور و نخبگان و گروههای مرجع و رسانه ها نقش شان در اين زمينه مهم است.



قتل “ستایش” سینمایی می‌شود

سینماژورنال: هنوز یک ماه هم از ماجرای قتل دلخراش دختری افغان به نام “ستایش” نگذشته است که برخی سینماگران ایرانی به دنبال فراهم آوردن تولید آثاری با محوریت مرور این قتل تراژیک هستند.

به گزارش سینماژورنال علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد فارابی که اغلب فیلمسازان برای دریافت حمایت هایی در انواع گوناگون از دریافت وام گرفته تا شراکت در تولید به ارگان متبوع وی مراجعه می کنند به تازگی از فیلمنامه هایی که با مضمون این ماجرا به فارابی ارائه شده اند سخن گفت.

تابش در حاشیه دیدار تعدادی از فیلمسازان کوتاه و مستند با سیدحسن خمینی که در معیت برگزارکنندگان جشنواره روح ا.. صورت گرفت در این باره گفت: تا اینجا دو فیلمنامه با مضمون آن ماجرا به فارابی ارائه شده است تا برای حمایت از آنها تصمیم گیری شود.

قتل تراژیک دختر شش ساله

“ستایش” دختری شش ساله ساکن ورامین بود که اواخر فروردین ماه امسال بعد از ربوده شدن و تجاوز به قتل رسیده بود و جسدش با اسید سوزانده شده بود.

اینکه در فاصله ای کمتر از یک ماه از بروز این حادثه فیلمنامه نویسان و کارگردانان ایرانی دست به کار سینمایی کردن آن می شوند هم قابل تأمل است بخصوص اگر بدانیم ده ها پرونده جنایی دیگر در این سالها در کشورمان داشته ایم که کمتر کارگردانی حوصله نزدیک شدن به آنها را داشته است و حتی در معدود درامهای جنایی مان هم بیشتر داستانهای فانتزی با گرته برداری از جنایی های هالیوود بوده که مصور شده است.

از آن گذشته اینکه تهیه کنندگانی که به دنبال تولید اثر با محوریت زندگی ستایش هستند قبل از همه به سراغ فارابی رفته اند و درخواست حمایت داشته اند چه معنایی دارد؟

آیا اینها از پیدا کردن سرمایه گذار بخش خصوصی و حساب باز کردن بر روی بازگشت سرمایه در گیشه کاملا نومیدند که ترجیح داده اند در تولید با حمایت یا شراکت فارابی به سود برسند؟




تولید فصل سوم “ستایش” منتفی شد/به‌جایش “ملکا” با حضور داریوش ارجمند ساخته می‌شود

سینماژورنال: تهیه‌کننده مجموعه «ستایش» با اعتقاد بر اینکه کمبود بودجه‌ تلویزیون در سال‌های اخیر تاثیر زیادی بر کیفیت مجموعه‌های نمایشی گذاشته است، ساخت فصل سوم  «ستایش» را در حال حاضر منتفی دانست.

به گزارش سینماژورنال آرمان زرین‌کوب در پاسخ به اینکه چرا بعد از مجموعه «ستایش» چند سالی از تلویزیون دور بوده است و به دنبال ساخت مجموعه جدیدی نرفته است به “ایسنا” گفت: به هر حال ما برای ساخت یک سریال نمایشی سعی می‌کنیم زمان زیادی را برای طراحی داستان صرف کنیم تا مطمئن شویم کاری که ارائه می‌دهیم کاری پرمخاطب می‌شود. از طرفی در دو، سه سال اخیر محدودیت‌هایی از نظر بودجه‌ای در تلویزیون وجود داشت که شاید این امکان را به ما نمی‌داد تا وارد کار تولیدی شویم.

این تهیه‌کننده تلویزیون در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره سریال «ستایش» و ساخت سری جدید آن، توضیح داد: در مقطعی تلویزیون بنا داشت ساخت مجموعه «ستایش» را ادامه دهد اما به دلیل تغییر و تحولات سازمانی، فعلا این امر در دستور کار تولید قرار ندارد؛ البته ساخت این سریال منتفی نشده است چرا که قصه‌ «ستایش» پایان نیافته است. فعلا تصمیم گرفته شده مجموعه «ملکا» که متن آن آماده‌تر بود را بسازیم.

زرین‌کوب درباره‌ مجموعه «ملکا» که این روزها در حال تولید است، توضیح داد: امیدواریم این مجموعه که در حال تولید است و پاییز از شبکه سه سیما به روی آنتن می‌رود، با اقبال مخاطبان روبه‌رو شود.

این تهیه‌کننده به قصه «ملکا» نیز اشاره‌ای کرد و گفت: قصه‌ مجموعه «ملکا» روایت شهری است از انسان‌هایی که بهشت خوشبختی و سعادت خود را در جهنم دروغ و انتقام و زیاده‌خواهی نابود می‌کنند.

 در مجموعه‌ی «ملکا» به کارگردانی احمد امینی، بازیگرانی چون داریوش ارجمند، شاهرخ استخری، علی شادمان، پوراندخت مهیمن، علی سلیمانی، علیرضا استادی و پرویز سیرتی حضور دارند.

 




یک هنرمند جانباز: سانسور اجازه نمی‌دهد سرنوشت دردناک بیماران ایدز مصور شود

سینماژورنال: در میان کمپینهایی که در جهت حمایت از بیماران مختلف راه اندازی شده اند اخیرا کمپینی به نام “هنر+ایدز” هم راه اندازی شده که هدف اصلی اش را استفاده از زبان هنر و اهالی هنر برای کمک به مبتلایان به ایدز و پیشگیری از این بیماری قرار داده است.

به گزارش سینماژورنال این کمپین قصد دارد درباره چرایی عدم ارائه تصویری واقعی از ایدز و مصائب آن در عرصه های نمایشی ایران اطلاع رسانی کند.

*بیمارانی که با مشکلات فراوان روبرویند

رضا ایرانمنش بازیگر سینما و تلویزیون درباره چرایی عدم توجه کارگردانان سینما و تلویزیون به ساخت محصولاتی درباره بیماری ایدز به “برنا” گفت:  اول باید بگویم چون خودم در دوران جنگ شیمیایی شده ام و مرتب با عوارض این بیماری روبرویم می دانم بیماران لاعلاج چه دردسرهایی را متحمل می شوند و گاهی برایشان راه رفتن عادی هم چقدر مشکل ساز و پرخطر است. بیماران ایدز یا هپاتیت و ام.اس که بیماری شان در جمله خطرناکترین بیماری ها قرار دارد هم مرتب با مشکلات فراوان روبر هستند؛ از مشکلات مربوط به تأمین هزینه های درمان گرفته تا مشکلات مربوط به عدم آگاهی شهروندان با نوع بیماری آنها.

این بازیگر ادامه داد: متأسفانه سینما و تلویزیون ما جز کلیشه پردازی کاری با محوریت آشنا کردن مخاطبان با بیماری ایدز انجام نداده اند. البته در سینما آثاری مانند “شمعی در باد” را داشته ایم که در بخشی از آنها به این بیماری و سرنوشت بیماران آن پرداخته اند اما این گونه آثار هم بیشتر محصول خلاقیت ذهنی نویسندگان آنها بوده و به مانند جرقه هایی بوده اند که به جریان تبدیل نشده اند.

*در تصویرسازی زندگی بیماران اچ.آی.وی گرفتار سانسور می شویم

ایرانمنش که سابقه نویسندگی فیلمنامه و کارگردانی هم دارد در پاسخ به این سوال که آیا خودش هیچ گاه به دنبال آن نبوده که سوژه بیماران اچ.آی.وی را در دستور کار قرار دهد بیان داشت: ببینید اگر بخواهیم درباره بیماران ایدزی فیلم و سریال بسازیم سوژه زیاد است. کافیست یک صبح تا عصر به بیمارستان مبتلایان به اچ.آی.وی سری بزنیم و تا دلتان بخواهد داستانهای دراماتیک را ثبت کنیم که بار نمایشی دارند اما در تصویرسازی زندگی یک بیمار ایدزی قطعا باید منشأ ابتلا به ایدز را هم نشان داد که چون نمی توان در این باره صریح سخن گفت به سانسور دچار می شویم و در نهایت محصولی باقی می ماند الکن که نمی تواند توجه مخاطب را به خود جلب کند.

ایرانمنش که بخاطر بازی در درام جنگی “سجاده آتش” کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر بوده است خاطرنشان ساخت: ما سالهاست بازگویی شفاف خطرات روابط جنسی کنترل نشده را به خط قرمز رسانه های مختلف چه سینما چه تلویزیون چه تئاتر و حتی رادیو بدل کرده ایم. در صورتی که جوانان ما باید بدانند روابط بی قید و بند جنسی چه خطراتی را به دنبال دارد.

بازیگر مجموعه هایی چون “ستایش” و “داستان یک شهر” ادامه داد: مدیران سینما و تلویزیون ما باید در زمینه اطلاع رسانی درباره ایدز به کمک مدیران وزارت بهداشت بیایند. آنها باید خط قرمزهای دردسرسازی که در این باره ایجاد شده را بردارند و اتفاقا از فیملنامه هایی که با مضمون آشنایی جوانان و خانواده ها درباره منشأ ابتلا به اچ.آی.وی است استقبال کنند.

*زندگی دردناک دو بانویی که به دلیل عدم آگاهی گرفتار شده اند

این هنرمند جانباز 49 ساله با ذکر خاطره ای از یکی از همکاران فیلمساز خود گفت: همین چند وقت پیش یکی از دوستان فیلمساز طرحی را برایم فرستاد  درباره ابتلای دو خواهر جوان به ایدز از طریق همسران شان. دلیل اصلی این ابتلا هم عدم آشنایی آنها با روشهای پیشگیری از این بیماری بود و طرح چند صفحه ای این همکار هم قصد داشت در جهت افزایش آگاهی در این زمینه به پایان برسد.

وی ادامه داد: با این حال این طرح نتوانست از سد ممیزی رد شود در صورتی که هسته اصلی داستان برآمده از اتفاقی بود کاملا واقعی و دردناک بخصوص که هر دو خواهر مبتلا به ایدز باردار هم شده بودند و قطعا فرزندان شان هم ناقل اچ.آی.وی. بوده اند! سوال اینجاست چرا مدیران هنری اجازه نمی دهند سرنوشت دردناک این مبتلایان به ایدز تصویری شود؟

*لزوم تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی در جهت پیشگیری از بیماری ایدز

رضا ایرانمنش در انتهای گفتگوی خود با مخاطب قرار دادن مدیران سینما و تلویزیون اظهار داشت: مدیران برای پیشگیری از شیوع ایدز هم که شده وظیفه دارند در زمینه تولید پروژه هایی واقعا حساب شده در زمینه این بیماری برنامه ریزی کنند.

وی تأکید کرد: مدیران فرهنگی از نمایش منشأ آلودگی به این ویروس نهراسند و اتفاقا یادشان بماند همین نمایش صریح است که می تواند مردمان را نسبت به این مسأله آگاه و هوشیار کند. مدیران فرهنگی از طرحهای سینمایی و تلویزیون با موضوع بیماران اچ.آی.وی حمایت کنند.




بازيگر “قلاده‌هاي طلا” هم مي‌خواهد نماینده مجلس شود!+عکس

سینماژورنال: بعد از نام نویسی حبیب‌ا.. کاسه ساز تهیه کننده “اخراجیها” برای شرکت در انتخابات مجلس دهم(اینجا را بخوانید) حالا یکی از بازیگران سینما و تلویزیون هم اقدام به ثبت نام برای انتخابات کرده است.

به گزارش سینماژورنال محمود عزیزی بازیگر پیشکسوت و مدرس سینما و تئاتر که سال گذشته پروانه ساخت فیلمی با نام “عاقبت” را هم گرفت اما نتوانست آن را بسازد با حضور در فرمانداری تهران داوطلب نمایندگی مجلس دهم شد.

محمود عزیزی که بسیاری از مخاطبان او را به واسطه بازی در کمدی-جنگی “لیلی با من است” کمال تبریزی می‌شناسند در سالهای اخیر در سریالهایی چون “ستایش” و فیلمهایی چون “قلاده های طلا”  ایفای نقش کرده است.

وی امسال با “بادیگارد” حاتمی کیا به جشنواره فجر می آید.

عزیزی عضو هیأت علمی و استاد تمام دانشکده هنرهای نمایشی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.

محمود عزیزی در حال ثبت نام برای انتخابات
محمود عزیزی در حال ثبت نام برای انتخابات



در گفتگو با سینماژورنال بیان شد⇐روایت شیوا خنیاگر از چگونگی حذف میترا حجار از ایفای نقش اصلی”ستایش”، چرایی حذف کاراکترش از فصل دوم این سریال، ماجرای دعوتش برای بازی در سریالی محصول GEM، علاقه علی حاتمی برای سپردن نقش ثریا همسر محمدرضا پهلوی به وی و…

سینماژورنال/مهدی فلاح‌صابر: شیوا خنیاگر فعالیت بازیگری را از سینما و آن هم از اواخر دهه 60 و با بازی در “عبور از غبار” پوران درخشنده آغاز کرد. نقش او در این فیلم نقش مکمل بود اما کیفیت قابل قبول بازیش سبب ساز آن شد که تقریبا تا دو دهه بعد حضور فعالی در سینما داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال خنیاگر طی سالهای حضورش در سینما تجربه فعالیت با کارگردانان مختلفی را از سر گذرانده است؛ از سیروس الوند در “چهره” تا فریدون جیرانی در “ستاره می شود” و محمدهادی کریمی در “امشب شب مهتابه”.

خنیاگر البته که در کنار همکاری با کارگردانان شناخته شده تر تجربه حضور در آثار تجاری سینمای بدنه مثلا فیلمهایی چون “کلاغ پر”، “ازدواج صورتی” و “عروس فراری” را هم داشته است.

این بازیگر که از اوایل دهه هشتاد در تلویزیون هم حضور داشته است و البته در سریال پرمخاطب “ستایش” هم ایفای نقش کرده است چند سالی می‌شود که کم‌کارتر از قبل شده است.

اغلب نقشها محدود به عده ای خاص شده

خنیاگر درباره کم‌کاریش در سالهای اخیر به سینماژورنال می گوید: از آخرین کار سینمایی من چندسال می‌گذرد. نمیدانم چرا این طور شده که اغلب نقش ها محدود به عده ای خاص شده و برای من و امثال من مجالی برای حضور و نقش آفرینی باقی نمانده. با تغییر و تحولاتی که در سینما و تلویزیون صورت گرفته بطور کلی این اواخر کارهای بسیار کمی پیشنهاد شده.

نقش مرا به لعیا زنگنه دادند

وی با اشاره به یکی از پیشنهادات اخیرش که در نهایت به بازیگری دیگر رسیده بیان می دارد: قرار بود در کاری تلویزیونی بازی کنم و قرارداد هم امضاء شد ولی به دلایل نامعلومی نقش من را به خانم لعیا زنگنه دادند و ایشان جای من بازی کرد! من در حضور کارگردان و تهیه کننده برای ایفای نقش شخصیتی بنام “انوشه” قرارداد امضاء کردم؛ نقش مقابل بنده را بهزاد فراهانی بازی می کرد که من نقش همسر دوم ایشان را داشتم. سناریوی کار و توضیحات نقش را هنوز هم دارم. بعد از عقد قرارداد یک جلسه دورخوانی با حضور آقای فراهانی برگزار کردیم اما ناگهان نمیدانم چه اتفاقی افتاد که خانم زنگنه را جایگزین من کردند و جالب است که خانم زنگنه هم اصلا خبر نداشت که چنین اتفاقی افتاده و به ایشان گفته بودند که نقش “انوشه” اصلا برای خانم خنیاگر نیست…

خنیاگر خاطرنشان می سازد: این گونه رفتارها بسیار ناپسند و به دور از اخلاق حرفه ای است؛  دروغگویی برای برخی مانند آب خوردن شده. حتی امضای خودشان را قبول ندارند و به آن احترام نمیگذارند. چه چیزی باعث این روند شده است؟؟ چیزی غیر از ارجحیت دادن روابط بر ضوابط؟ گله مندم و خیلی هم گله مندم برای اینکه افرادی می آیند که هیچ پیشینه و سابقه کاری ندارند و با یک سری مسائل خاص و زد و بند(!) نقش می گیرند و آنها که وقتشان را بر سر بازیگری گذاشته اند بیکار یا کم کار می مانند.

تهیه‌کننده “ستایش” برای پرداخت دستمزد امروز و فردا میکرد

شیوا خنیاگر که در فصل اول “ستایش” حضور داشت اما در فصل دوم غایب بود درباره این عدم حضور هم به اتفاقات عجیبی اشاره می کند. وی به سینماژورنال می گوید: من به دلیل اختلافاتی که با آرمان زرین‌کوب تهیه کننده کار برایم پیش آمد از کار کنار گذاشته شدم. تهیه کننده در پرداخت دستمزدها مرتب تأخیر داشت و دستمزدها به موقع پرداخت نمی شد. بنده به ایشان گفتم که قرارداد ما قرارداد دوجانبه است؛ طبق قرارداد اگر شما از من میخواهید در ساعت معین سرصحنه حاضر شده و کارم را درست انجام بدهم در مقابل شما موظفید که دستمزد مرا به موقع پرداخت کنید. ایشان کلی امروز و فردا کردند و وعده سر خرمن دادند…

چون از تهیه کننده خواستم که به تعهداتش عمل کند از قسمت دوم “ستایش” کنار گذاشته شدم

وی ادامه می‌دهد: نه تنها من بلکه اکثر عوامل هم این مشکل را داشتند ولی به خاطر حفظ منافع خودشان صدایشان در نمی‌آمد. من به خاطر بدقولیهای مکرر کار را رها کردم و کار تعطیل شد؛  گفتم یا دستمزدهای معوقه بنده را بدهید یا بازی نمیکنم. همین شد که از “ستایش2 ” حذف شدم و به من بی احترامی های فراوان شد. به دفتر تهیه کننده رفتم منشی ایشان نامه ای را به من داد؛ در نامه از من خواسته شده بود که متعهد شوم صحنه را ترک نکنم و در جواب نوشتم که تا حقوق معوق بنده پرداخت نشود هیچ چیزی را امضاء نمیکنم و همین شد که میانه ما به هم خورد و از نویسنده کار خواستند دیگر برای من نقشی ننویسد. چون آن موقع نقشها سرصحنه نوشته میشد سناریست کار برای من نقشی ننوشت و به این راحتی من حذف شدم.

این بازیگر می افزاید: اصل داستان “ستایش 2” بر این اساس بود که نقش “آتی” به عنوان همسر “حشمت فردوس” بعنوان یک مادربزرگ دلسوز تا آخر سریال پا به پای سایرین باشد ولی به دلیل گلایه از عدم پرداخت به موقع دستمزدها نقش مرا در فصل دوم حذف کردند و البته فصل دوم هم نتوانست به اندازه فصل اول موفق باشد. آن تقابل های عاطفی بین من و حشمت فردوس و درگیری عاطفی بین من و فرزندانم برای مردم خیلی جذاب بود و این در فصل دوم اتفاق نیفتاد.

میترا حجار به عنوان بازیگر نقش اصلی “ستایش” معرفی شده بود اما به ناگاه بازیگری دیگر جایگزین شد

شیوا خنیاگر حین گلایه از دست اندرکاران “ستایش” ماجرایی درباره انتخاب بازیگر نقش اصلی این سریال را هم روایت می کند. وی به سینماژورنال می‌گوید: در لوکیشن سریال مشغول کار بودیم. بازیگر نقش اصلی سریال هم یکی از بازیگران مطرح سینما یعنی میترا حجار معرفی شده بود و بارها وی را در لوکیشن دیده بودیم، یک روز که در دادگاه مشغول تصویربرداری بودیم اعلام شد که قرار است بازیگری دیگر نقش اصلی سریال را بازی کند…

شیوا خنیاگر ستایش
شیوا خنیاگر در نمایی از “ستایش”

کاش گویندگی را ادامه میدادم

شیوا خنیاگر که سابقه گویندگی هم داشته است با اشاره به اینکه وضعیت نابسامان عرصه بازیگری باعث شده افسوس بخورد که چرا گویندگی را ادامه نداده خاطرنشان می سازد: در شرایط فعلی و اتفاقاتی که رخ داد و آزار و اذیت هایی که در آخرین فیلمم و همینطور سریال “ستایش” افتاد اعتراف میکنم که ای کاش همان گویندگی را ادامه میدادم؛  این کار پیشینه ای میخواست و من این پیشینه را صرف سینما کردم. اگر 25 سال کارم را در رادیو ادامه میدادم اتفاقاتی دیگر برای من می افتاد اما من هر دو طرف را از دست دادم؛ هم گویندگی و هم بازیگری را.

وی ادامه می دهد: دستمزد گویندگی بسیار پایین بود و رادیو دستمزد بسیار کمی به کارکنانش پرداخت میکرد. 2 سال گوینده “شهرزاد قصه گو” بودم. مرحوم حمید عاملی وقتی صدای من را شنید گفت بعد از 30 سال صدایی را که میخواستم پیدا کردم چون 30 سال قبل گوینده “شهرزاد قصه گو” کسی دیگر بود… اما دستمزد ما آنقدر پایین بود که حتی کفاف هزینه ایاب و ذهاب ما را نمیداد و اگر میخواستیم کار دیگری اختیار کنیم که حقوقمان بالا برود ممکن نبود و کار را به کس دیگر میدادند و میگفتند همین شغلی که دارید برای شما کافی است.

هرجا بحث پول باشد فساد هم هست

بازیگر آثاری چون “چهره به چهره” و “مجسمه” درباره بحثهایی که اخیرا درباره فساد در سینما از سوی برخی بازیگران شکل گرفته بیان می دارد: به صراحت میگویم هرجا اتفاقات مالی در حجم قابل توجه رخ دهد خواه ناخواه فساد هم ایجاد می شود و این یک واقعیت و مسئله ای کتمان ناپذیر است. هر جا که قرار است پولی رد و بدل شود و منافع مالی نصیب شخص یا اشخاصی شود این فسادها اتفاق می افتد و متاسفانه سینما و تلویزیون هم از این قاعده مستثنا نیست.

چون اهل روابط آن چنانی نبودم به من گفتند مغروری

وی درباره برخی مراودات غیراخلاقی موجود در سینما هم بیان می دارد: من ارتباط گسترده ای با اهالی سینما ندارم اما از دوستان و همکارانی که با هم در ارتباط هستیم میشنوم که این مسئله وجود دارد. روابط و پیشنهادات نامشروع از همان اول در سینما بیداد میکرد. از همان سالهای آغازین کار خیلی ها  میگفتند این خانم تلخ است، مغرور است  و هیچ کس را آدم حساب نمیکند. چرا ؟؟ چون آن رابطه دلخواهی را که میخواستند با آنها برقرار نکردم…
خنیاگر می افزاید: به این حرفها توجهی نکردم  و گفتم ایرادی ندارد که  تعریفی از من و اخلاق من داشته باشید و مرا متهم به این بی اخلاقی ها کنید. این برای من بهتر است تا اینکه بخواهم شرف و شأن خودم را زیر سوال ببرم و خودم را وارد حاشیه کنم. خوشحالم با تمام این فسادی که بوده به سلامت رفتم و به سلامت کار کردم و وارد مسائل حاشیه ای و جانبی سینما نشدم. نه وارد فسادهای مالی شدم و نه فسادهای دیگر چون اگر اینگونه بود وضعیتم باید به گونه ای دیگر باشد نه این وضعی که الان در آن هستم.

از شبکه GEM پیشنهاد داشتم اما رد کردم…

شیوا خنیاگر که گویا برای حضور در سریالهای شبکه GEM هم پیشنهاد داشته درباره رد این پیشنهادات به سینماژورنال می گوید: برای فعالیت در شبکه GEM به من پیشنهاد دادند اما اعلام کردم که تمایلی ندارم تصویری از من باشد برای اینکه کار تصویری در این شبکه مساوی است با کشف حجاب و پیامدهای بعدی آن.

وی ادامه می دهد: من انسان معتقدی هستم و مملکتم را دوست دارم و نمیخواستم در شرایطی قرار بگیرم که نتوانم وارد کشورم شوم. این بود که نپذیرفتم و در گفتگو با مدیران جم گفتم اگر بحث صدا و کارهای نریشن میخواهید کار میکنم  چون در نریشن فقط بحث صدا روی فیلم است و تصویری از گوینده دیده نمیشود  اما آنها قبول نکردند و اعلام کردند در موقعیتی هستیم که میخواهیم ساخت فیلم و سریال داشته باشیم و کار صدا به درد شبکه ما نمیخورد. من هم با بررسی شرایط موجود مخالفت کردم. پسرم هم مخالف این کار بود و می گفت 25 سال سابقه و خوشنامی را به خاطر کار در یک شبکه معلوم الحال خراب نکن.

قرار بود در “ملکه‌های برفی” علی حاتمی نقش “ثریا” همسر محمدرضا پهلوی را بازی کنم
بازیگر سریالهای “اغما” و “پرواز در حباب” در جایی دیگر از گفتگوی خود با اشاره به معضلات انتخاب بازیگر در سینمای ایران به سینماژورنال بیان می‌دارد: متاسفانه پروسه انتخاب بازیگر در پروژه های مختلف سینمایی و تلویزیون به میزان زیادی وابسته شده به ارتباطات و حضور در گعده ها و باندهایی که در زمینه انتخاب بازیگر وجود دارد. از آن طرف امثال من که در این روابط نیستند کم کار می شوند و این می شود که همه میپرسند خانم خنیاگر شما چرا در سریال “کلاه پهلوی” بازی نکردید؟ یا چرا در “معمای شاه” حضور ندارید؟ جواب اینها را چه کسی باید بدهد؟

وی با اشاره به یکی از آثار تاریخی علی حاتمی که درباره همسران محمدرضا پهلوی بود اظهار می دارد: مرحوم علی حاتمی قرار بود کاری بسازد به نام “ملکه های برفی” و برای نقش “ثریا” همسر محمدرضا پهلوی من را انتخاب کردند چون شباهتهایی از لحاظ فیزیک و استخوان بندی صورت با او داشتم؛ الان شما بروید و  سریالی در حال پخش از تلویزیون را ببینید! چه کسی دارد این نقش را بازی میکند؟ خانم فلانی دختر آقای بهمانی!!!

20 سال بعد به حال سینما و تلویزیون ما تأسف خواهند خورد
این بازیگر تأکید می دارد: در همین ماه رمضانی که گذشت در سه شبکه تلویزیون و در سه سریال یک خانم بازیگر حضور داشت، آن وقت من و امثال من خانه‌نشین هستیم. چرا؟ پیگیر قضیه هم که می‌شویم و حرف می‌زنیم می‌گویند تهمت است و برو ثابت کن. چرا باید کار به اینجا بکشد؟ اگر بعد از 20 سال کتیبه یا نوشته ای از سرگذشت من باشد و کسی آن را بخواند، به حال هنر و هنرمندان مملکت ما، به حال سینما و تلویزیون ما تأسف میخورد و میگوید وااسفا به این جماعت.
وی می افزاید: چرا باید کسی مثل آقای ایکس در هر فیلم و سریالی دخل و تصرف و نفوذ داشته باشد؟ صدای و سیمای هر کشوری متمول ترین سازمان آن است و به نظرم وظیفه رسانه ملی است که برای جلوگیری از سوءاستفاده های این چنینی بازرسانی ویژه را مأمور بررسی پروسه های انتحاب بازیگر کند.




آخرین لحظات زندگی کاپیتان پرسپولیس از زبان بازیگر “ستایش”+عکس

سینماژورنال: این روزها روزهای اخبار ناراحت کننده از چهره های مطرح است.

به گزارش سینماژورنال از یک طرف به تازگی هادی نوروزی کاپیتان پرسپولیس و هما روستا بازیگر قدیمی را از دست دادیم، از طرف دیگر دو خبرنگار تلویزیون در فاجعه منا درگذشتند و از جهت سوم رضا ایرانمنش بازیگر سینما و تلویزیون به دلیل سکته قلبی در بیمارستان بستری شد.

ایرانمنش که سابقه بازی در آثار تلویزیونی پرمخاطبی چون “در شهر” و “ستایش” را دارد به دلیل سکته قلبی آن هم سرصحنه فیلمبرداری در بیمارستان کسری بستری شد و عجب اینکه هادی نوروزی نیز در آخرین لحظات زندگیش در اتاقی که وی در آن حضور داشت، بستری بود.

ایرانمنش درباره این همراهی در دقایق آخر با نوروزی به “ایسنا” گفته است: با توجه به اینکه با مرحوم هادی نوروزی در یک اتاق بودیم، واقعا از نزدیک دیدم که پزشکان تمام تلاششان را کردند تا هادی عزیز حالش خوب شود اما متاسفانه موفق نشدند و به من هم می‌گفتند اگر پنج دقیقه دیرتر آمده بودم به همین وضعیت دچار می‌شدم.

رضا ایرانمنش بعد از ترخیص از بیمارستان و گذراندن دوران نقاهت قصد دارد ادامه فیلمبرداری تازه ترین اثرش “لاله های واژگون” که هم کارگردانی و هم بازیگری آن را برعهده داشته را انجام دهد.

رضا ایرانمنش
رضا ایرانمنش