1

با حضور یک کارگردان جوان⇐زندگی کاپیتان تیم فوتسال زنان فیلم می‌شود

سینماروزان: بخشهایی از ماجرای زندگی نیلوفر اردلان کاپیتان تیم فوتسال زنان ایران که به دلیل عدم اجازه همسرش نتوانسته بود تیم ملی را در جام ملتهای آسیای 2015 همراهی کند محوریت ساخت فیلم دوم سهیل بیرقی با نام «عرق سرد» قرار گرفته است؛ بیرقی پیشتر در «من» هم زندگی یک زن یاغی و قدری خیالی را دستمایه خلق درام کرده بود و حالا باز هم به سراغ یک شخصیت زن رفته است اما این بار یکی از درون اجتماع.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «تحریرنو»  فیلم تازه این کارگردان جوان سینمای ایران این روزها آخرین مراحل پیش تولیدش را پشت سر می گذارد و از حضور دو بازیگر سرشناس در نقش های اصلی اش بهره می برد به یکی از اتفاقات جنجالی سالهای اخیر می پردازد.

این فیلم داستانی درباره یک فوتسالیست زن دارد که به علت مخالفت همسرش امکان حضور در رقابت های آسیایی را پیدا نمی کند و همین ممنوعیت باعث اتفاقاتی می شود.

شباهت درام این فیلم به یک داستان واقعی می تواند در زمان نمایش و اکران حاشیه هایی به دنبال داشته باشد. حال باید دید روند ساخت و استقبال از ساخت اینگونه فیلم های اجتماعی که این روزها مخاطبان خودش را دارد چگونه خواهد بود؟




بازگشت آزاده نامداری به عرصه اجرا با “آبان”+فیلم

 سینماروزان: آزاده نامداری بعد از مدتها دوری از عرصه اجرا وقتی دید درهای صداوسیما به رویش بسته است تصمیم گرفت از طریق فضای مجازی به اجرا بازگردد.

به گزارش سینماروزان برنامه اینترنتی “آبان” با اجرای آزاده نامداری بناست از آپارات پخش شود.

 “آبان” برنامه ای زنانه است و نامداری در این برنامه با بانوان فعال در حیطه های مختلف از سیاست تا فرهنگ و اجتماع و ورزش گپ می زند.

تیزر “آبان” با سکانسی از “سگ کشی” بیضایی آغاز میشود آنجا که گلرخ کمالی در محاصره سنگستانی ها می گوید: من گریه هامو قبلا کردم فقط فریاد برام مونده…

ساختار کلی تیزر از تولید برنامه ای زن گرایانه آن هم در سطح حکایت دارد و در تیزر تصویر برخی از زنان شناخته شده ایران از گلشیفته فراهانی تا شیرین عبادی و تهیمنه میلانی و رخشان بنی اعتماد و نعیمه اشراقی هویداست.

برای تماشای تیزر اینجا را کلیک کنید.




روایت بهاره رهنما از ترسناک شدن زنان ایرانی

سینماژورنال: بهاره رهنما بازیگر ایرانی که در سالهای اخیر تجربیاتی در کارگردانی تئاتر هم داشته است در تازه ترین یادداشتی که برای “شرق” نوشته از ترسناک و مصنوعی شدن زنان ایرانی که نتیجه عملهای جراحی زیبایی است گلایه کرده است.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر با اشاره به طبیعی و دست نخورده بودن صورت که ویژگی زنانی است که ایشان خارج از ایران زیارتشان کرده اند از این گفته که تلاش برای بیشتر زندگی کردن آن هم به مدد جراحیهای زیبایی امری بیهوده است.

متن کامل یادداشت رهنما را بخوانید:

وا این چشه؟! عین فیلماش مسخره است!

چیز‌هایی هم هست؛ مثلا این خورشید، کودک آن هفته، کفتر پس‌فردا…

به محض اینکه دو قدم از کشور محترم و دوست‌داشتنی مان دور می‌شوم، اگر زیبایی‌ها و نظم و آرامشی در سفری می‌بینم، همه‌اش می‌شود حسرت در دلم که چرا سرزمین من با سابقه فرهنگی چند‌هزار‌ساله از این چیز‌های بدیهی خوب محروم است؟! چیز‌های ساده و حقوق اولیه‌ای که هیچ‌کدام منافاتی هم با اخلاقیات و شرعیات ما ندارد؛ مثل هوای خوب، خیابان‌های تمیز، رانندگی در آرامش، احترام به حقوق شهروندی و شاید ساده‌ترینش «لبخند» که این‌روزها در سرزمین من تبدیل به کار عجیبی شده و من که به عادتی خانوادگی و البته شغلی از سر صبح به آدم و عالم لبخند می‌زنم، با واکنش‌های غریب مردم مواجه می‌شوم و جملاتی می‌شنوم از این قبیل: وا این چشه؟! عین فیلماش مسخره است!

زنانی با سنین مختلف که همه طبیعی اند

 به چی میخندی حالا بگو مام بخندیم؟  بماند که قدمت را که کمی به سمت راست و چپی فراتر از مرزهای وطن می‌چرخانی، اولین زبان بین‌المللی گفت‌وگوی فرهنگی همین لبخند است و بس! اما این‌بار نکته‌ای زنانه، عجیب و البته غم‌انگیز نظرم را به خود جلب کرد. در لابی هتل‌مان، ناچار به انتظاری نیم‌ساعته بودم و از قرار عروسی‌ای در همان هتل برقرار بود و بیشتر مدعوین خانم‌ها بودند.

زنانی با سنین، جثه و لباس‌های مختلف که همگی در یک نکته یکسان بودند و آن طبیعی‌بودنشان بود. تقریبا هیچ دست‌کاری و جراحی بر صورت‌ها به چشم نمی‌خورد و موها، ناخن‌ها و رنگ‌های چشم صورت همه مال خودشان بود. همگی به گمانم از ٢٠ساله تا ٨٠ساله بسیار زیبا و دلنشین بودند. راز این زیبایی همگانی در طبیعی‌بودنشان بود و بس! و حتی پیری و چین‌و‌‌‌چروک‌های صورتشان وقار و شیرینی خاص خودش را داشت!

همه به‌طور ترسناک و مصنوعی…
و من حسرت خوردم که سال‌هاست در سرزمینم به‌ندرت زنی را می‌بینم که با سن‌وسال خودش که هیچ، با طبیعت وجودش در هماهنگی و صلح باشد. این روزها چند زن پیر دوست‌داشتنی دوروبرمان داریم؟ انگار همه به‌طور ترسناک و مصنوعی قرار است در یک زمان فریز شوند و بمانند و بیشتر از زندگی، زندگی کنند که کاری محال است و متأسفم که وقتی با همسفرم که پزشک پوست بود، صحبت می‌کردم، مدعی بود سرانه مصرف لوازم آرایش در ایران تقریبا به اندازه کل خاورمیانه است!

 بیشتر از زندگی نمی‌شود زندگی کرد، باور کن!  یاد شعر سهراب می‌افتم و فکر می‌کنم واقعا چیزهایی هم هست که به‌جز چین‌و‌چروک‌ها باید به آنها دقت کنیم. کودک آن هفته، کفتر پس‌فردا و هنوز نان گندم خوب است و هنوز آب میریزد پایین اسب‌ها می‌نوشند…