1

حسام‌الدین آشنا از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما اظهار داشت⇐علیرغم درخواست‌های مکرر شورای نظارت مبنی بر دریافت اسناد و مدارک مالی، صداوسیما از ارسال آن به شورا سرباز زده‌است/شورای نظارت خود را در برابر افکار عمومی پاسخگو نمی‌داند و وضعیت سایت شورای نظارت تأسف بار است/ضرورت بازنگری در «قانون نظارت بر صدا و سیما » تبیین شود

سینماروزان: حسام‌الدین آشنا مشاور فرهنگی رییس جمهور که نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صدا و سیماست به تازگی در یادداشتی که در کانال شخصی خود منتشر کرده کوشیده به نوبه خویش درباره حضورش در شورای نظارت بر صداوسیما به مخاطبان گزارش دهد.

متن این یادداشت را بخوانید:

گزارش به مردم

«کتاب شورای نظارت بر سازمان صداوسیما در سال ۹۵» توسط دبیرخانه شورای نظارت تهیه و در اختیار اعضا قرار گرفت.

۱- بررسی کمّی و کیفی گزارش‌های تهیه‌شده توسط مدیریت‌های پنج گانه شورای نظارت بیانگر ضعف عملکردی سه مدیریت «نظارت و ارزیابی صدا»، «نظارت اجرایی» و «فضای مجازی» است. مدیریت نظارت و ارزیابی برنامه‌های سیاسی نیز نتوانسته در تهیه گزارش‌های روندی، تطبیقی و مقایسه‌ای موفق عمل کند و بیشتر متمرکز بر تهیه گزارش‌های موردی بوده‌است. مدیریت نظارت و ارزیابی سیما در مقایسه با سایر مدیریت‌ها وضع مطلوب‌تری دارد و نسبت به تهیه انواع گزارش‌ها مبادرت ورزیده‌است.

۲- شورای نظارت بر سازمان صداوسیما در حال حاضر در انجام وظایف و تحقق اهدافی که به صراحت در اصل ۱۷۵ قانون اساسی و قانون مجمع تشخیص مصلحت نظام ذکر شده، ناتوان است. بررسی تمامی ۲۵۵ گزارش سال ۹۵ شورای نظارت بیانگر تقلیل مفهوم و حیطه نظارت به نظارت محتوایی است. در واقع مفهوم نظارت در شورا محدود به «نظارت پس از پخش» یا همان «نظارت محتوایی» شده‌است. این درحالی است که شورا باید بر «حسن انجام کلیه امور سازمان» نظارت نماید. به عنوان مثال طبق قانون، ایجاد و انحلال هر بخش، واحد، شعبه و دفاتر نمایندگی در سازمان صداوسیما باید با نظارت این شورا انجام گیرد یا این‌که شورا باید بر کلیه قراردادها و خریدهای داخلی و خارجی سازمان نظارت نماید؛ اما در عمل موضوعات فوق تحت نظارت شورا انجام نشده‌است.

۳- تضعیف این نهاد نظارتی موجب شده‌است که سازمان صداوسیما در سال‌های گذشته به عنوان یک سازمان رسانه‌ای انحصاری، نسبت به تذکرات، پیشنهادات، درخواست‌ها و مکاتبات تنها نهاد نظارتی خود کم‌توجه باشد. به عنوان مثال علی‌رغم درخواست‌های مکرر شورای نظارت مبنی بر دریافت اسناد و مدارک مالی، نظرسنجی‌ها و نگرش‌سنجی‌ها، طرح برنامه‌ها و… سازمان صداوسیما از ارسال موارد مذکور به شورا سر باز زده‌است. همچنین نوع پاسخ سازمان به مکاتبات شورای نظارت اغلب در حد اعلام دریافت نامه‌ها و گزارش‌های شورا است. در واقع سازمان خود را ملزم به پاسخ جدی و مسئولانه در برابر شورای نظارت نمی‌داند و اساساً شأن نظارتی واقعی برای شورا قائل نیست.

۴- یکی از مشکلات جدی این است که شورای نظارت به‌عنوان یک نهاد نظارتی خود را در برابر افکار عمومی پاسخگو نمی‌داند و تاکنون گزارشی از عملکرد و نظارت خود بر سازمان صداوسیما برای عموم مردم منتشر نکرده‌است. این درحالی است که براساس مصوبه سال۹۵ اعضای شورا، باید گزارش‌های تحلیل و ارزیابی برنامه‌های صداوسیما و نیز گزارشی از مکاتبات شورا با سازمان، در سایت شورای نظارت درج و منتشر می‌شد. وضعیت سایت شورای نظارت به‌عنوان اصلی‌ترین راه ارتباطی شورا با مردم و رسانه‌ها از این نظر تأسف بار است.

۵- به نظر می رسد به‌ منظور ایجاد تغییراتی کارآمد در راستای اثرگذاری بیشتر شورا، لازم است ضمن بازنگری در ساختار کنونی شورا و ارائه گزارشی درباره وضعیت فعلی شورای نظارت به مقام معظم رهبری و سران سه قوه ضرورت بازنگری در «قانون نظارت بر صدا و سیما » تبیین شود. همچنین درخواست شود ضمن مشخص کردن وظایف و تکالیف متقابل شورای نظارت و سازمان صداوسیما، نسبت به ابهامات و کلی‌گویی‌های قانون، پاسخ داده شود و در صورت ضرورت، اصلاحیه‌ها و استفساریه‌های لازم صادر و ابلاغ گردد.




گلایه رییس دفتر اصلاحات از معضلی که حوزه سینما را هم دربرگرفته⇐ جوانان چشم‌ اميد به عزراييل دارند كه جا براي مديريت آنها باز شود/بسياري از وزرا و معاونين يا مديران سطح بالاي كشور سن بازنشستگي را رد كرده‌اند و باید جوانان جای آنها را بگیرند⇔سینماروزان: امیدواریم جوانگرایی به‌معنای استفاده از «آقازادگان مظلوم» نباشد!!!

سینماروزان: بالا رفتن دامنه سنی وزرا و مدیران مناصب اصلی حوزه های مختلف کشور ما که بخش عمده ای از آن هم جوانان هستند معضلی بوده که در این سالها بارها به آن اشاره شده اما توجیه تجربه گرایی موجب امتداد استفاده از سیکل بسته مدیران قدیمی و بعضا خسته شده است.

به گزارش سینماروزان این مسأله که در سینمای این سالها هم محسوس بوده و اخیرا در انتصابات رییس سازمان سینمایی و استفاده از چهره‌هایی اغلب امتحان پس داده هم هویداست باعث شده محمدعلی ابطحی رییس دفتر دولت اصلاحات با نگارش یادداشتی در «اعتماد» به شدت بر آن بتازد و نسبت به عواقب آن هشدار دهد.

ابطحی پیشنهاد داده که سن بازنشستگی معیاری شود برای جایگزینی نیروهای جوان و تازه نفس به جای نیروهای پابه سن گذاشته.

با این امید که این جوانگرایی به استفاده از آقازاگان مظلوم(!!!) منجر نشود متن یادداشت محمدعلی ابطحی را بخوانید:

« جواني» و نسل اول انقلاب

جواني و جوانگرايي و استفاده از جوانان در مشاغل مديريتي از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي و اين چهل سال گذشته معاني متفاوتي پيدا كرده است و مترهاي زياد و متغيري در باره آن به كار رفته است.
ما جزو جوانان اول انقلاب بوديم كه مسووليت‌هاي نسبتا مهمي داشتيم. تقريبا هم همه در آن ايام ما را موفق مي‌دانستند. سن ما كه همه زير سي سال بود و جوانان انقلاب اسلامي شناخته مي‌شديم، به اين دليل بود كه بزرگان مديريت‌هاي اوايل انقلاب زيرپنجاه سال داشتند. مثلا مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني چهل وچهار ساله بود كه محور اصلي انقلاب بود.
يا مرحوم حاج سيداحمد خميني كه در مركزيت اداره كشور، در بيت امام خميني در اصلي‌‌ترين تصميمات كشور و تعيين شخصيت‌هاي طراز اول از طريق مرحوم امام مسووليت داشت سي و چهار ساله بود وآيت‌الله خامنه‌اي وقتي به رياست‌جمهوري انتخاب شدند هنوز پنجاه سال نداشتند. نسل‌هاي بعدي كه مديريت درجه دوم و سوم را برعهده داشتند، در بازه عمر بيست تا سي سال بودند.
چندي پيش دوستاني كه دهه اول انقلاب پست‌هاي وزارت و معاونت وزير و موارد مشابه را داشتيم در جايي جمع بوديم. به اين نكته توجه كرديم كه ما كه حداقل خودمان و جامعه اطراف‌مان ما را مديران موفقي مي‌دانستند همگي زير سي سال بوديم و اصلا فكر نمي‌كرديم بچه‌ايم. خودمان را مديران جوان مي‌دانستيم.
اما جواني با بالا رفتن سن مديران درجه اول مترهاي متفاوتي پيدا كرد.
در همان جلسه‌اي كه ذكر آن رفت بحث جوان و جوانگراني از آن جا شروع شد كه گزارشي از وضعيت منتخبين شوراي شهر تهران مي‌دادند. يكي از دست‌اندركاران با سربلندي اعلام كرد به اصل جوانگرايي در اين شورا توجه ويژه شده است. وقتي بررسي كرديم معلوم شد كه در منتخبان تهران در شوراي شهر اخير تهران هم فقط يك نفر زير چهل سال وجود دارد.
به عبارت ديگر معيار و متر جواني در نسبت با مديران اوليه انقلاب سنجيده مي‌شوند اگر عناويني مثل رهبري انقلاب كه تجربه عنصر اصلي آن است وسن بيشتر به استقرار بيشتر كشور كمك مي‌كند را كنار بگذاريم، جوانان‌شان چهل ساله‌ها هستند. در حالي كه در ابتداي انقلاب اين حدود سن بزرگان طراز اول انقلاب بود.
اگر همين روال ادامه پيدا كند و دهه آينده پنجاه ساله‌ها جوانان كشور معرفي شوند، دقيقا نسل متولدين دهه پنجاه و شصت قرباني اين گپ هستند.
متولدين دهه هفتاد خوب چشم‌ اميدي به عزراييل دارند كه جا براي مديريت آنها باز شود ولي يك نسل در اين وسط گم مي‌شوند. بارها اين اعتراض را ما از فرزندان و همسن‌هاي آنان شنيده‌ايم.
اميدوارم در نگاه مديريت به جوانان، متر جواني تغيير كند.
براي حل اين معضل راه‌هاي فراواني هست.
يكي از مهم‌ترين راه‌حل‌ها اين است كه حداقل از رتبه وزير به پايين مساله بازنشستگي به رسميت شناخته شود.
اگر به سن بازنشستگي رسيدند، باور كنند كه خدمت لازم را به مردم و كشور انجام داده‌اند. از آن پس بايد مشاور باشند و راهنمايي كنند و نه مديريت.
الان بسياري از وزرا و معاونين آنان يا مديران سطح بالاي كشور سن قانوني بازنشستگي را رد كرده‌اند.
كساني كه در سطح جهان مساله بازنشستگي را طراحي كرده‌اند، بنا بر همين فلسفه بوده است. رييس‌جمهور و وزرا اگر در تعيين وزير و معاونين و مديران كل بازنشستگي را ملاك تعيين پست قرار دهند، بخش عمده‌اي از به كارگيري نيروهاي جوان در مديريت كشور شكل مي‌گيرد.
جوانان ابتكار دارند. كسي كه ١٠ سال، بيست سال، وحتي سي سال در يك پست يا پست‌هاي مشابه بوده است، هم از ابتكار عمل به دور مي‌ماند و هم از تكنولوژي سريع اين ايام عقب مانده است.
ما بيست و خرده‌اي ساله‌هاي اول انقلاب نه تجربه و نه سواد و نه ارتباطات نسل زير سي سال دوران فعلي را داشتيم. ما در اول انقلاب اينقدر تحصيلكرده كم داشتيم و اساسا سن انقلابيون زير سنين تحصيل بود كه يك نفر براي نخست‌وزيري پيدا شده بود كه مهندس بود.
آنقدر اين عنوان مهندس كم بود كه اساسا به جاي اسم نخست‌وزير كلمه آقاي مهندس براي اشاره به اين پست كافي بود. شما يادتان نيست كه در ابتداي انقلاب جنبشي به وجود آمد كه هر كسي از روحانيون به دانشگاه رفت و آمد داشته يا حداكثر ليسانس گرفته است، به عنوان آقاي دكتر معرفي مي‌شد كه خيلي از آنها بعد با تكميل دروس‌شان واقعا دكتر شدند.
اما تعداد فراواني از جواناني كه الان كسي به آنها با عنوان ظرفيت مديريت نگاه نمي‌كند، دكتر و مهندس و دانشگاه ديده واقعي هستند كه عمده آنها در رشته تخصصي كار نمي‌كنند و خيلي از آنها به كارهايي مشغولند كه نياز به تحصيل ندارد.
نسلي كه انقلاب كرد، خيلي عاشق خدمت شد. به اندازه‌اي كه حاضر نشد كاري را به ديگراني بسپرد كه عاشق كشورشان بودند اما قبل انقلاب متولد نشده بودند.
اي كاش در وقت انتخاب كابينه يا شهرداران در سراسر كشور، رييس‌جمهور و وزرا و شوراهاي منتخب شهر به اين نوشته توجه كنند.




به دنبال دو حادثه تروریستی در حرم امام(ره) و مجلس⇐آیا افطاری رییس جمهور با هنرمندان لغو خواهد شد؟

سینماروزان: در ساعات گذشته اخباری منتشر شده درباره دو حادثه تروریستی که یکی از آنها در حرم امام خمینی(ره) و دیگری در مجلس شورای اسلامی رخ داده است.

به گزارش سینماروزان در حادثه حرم امام(ره) عاملی انتحاری باعث انفجار و آسیب دیدگی چندین نفر و در حمله 4 نیروی مهاجم به مجلس هم چند نفر کشته و زخمی شدند.

این دو حادثه در حالی رخ داده که بنا بود چهارشنبه شب مراسم افطاری رییس جمهور با هنرمندان برگزار شود و مقدمات برگزاری این مراسم هم فراهم شده بود  و کارتهای دعوت هم برای برخی از هنرمندان ارسال شده بود با این حال مشخص نیست حوادث پیش آمده موجب لغو افطاری خواهد شد یا نه؟




قابل توجه رییس جمهور آینده⇐با شعرخوانی، سلفی گرفتن و مزدور خواندن منتقدان، نمی‌توان سینما را اداره کرد

سینماروزان: با مشخص شدن شش کانديداي نهايي انتخابات رياست جمهوري رفته‌رفته رقابت‌ سياسي ميان شهروندان له يا عليه يک کانديداي خاص صورت می‌گیرد و از آن سو سينماگران هم در حمايت از نامزدي خاص احتمالاً شاهد رقابت‌هايي ميان خود خواهند بود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» مهم‌تر از اين رقابت‌ها که در ذات هر انتخاباتي نهفته است هر کدام از کانديداهاي انتخاباتي بايد به دقت برنامه‌هاي خود را براي عرصه‌هاي فرهنگ و هنر و به‌خصوص مقوله سينما مشخص کنند.  در سال‌هاي اخير و با روي کار آمدن دولت اعتدال هرچند پيش‌بيني مي‌شد براي تحقق شعار تدبير هم که شده اين سينماگران باشند که مديريت سينماي ايران را در دست گيرند، اما اتفاقي که افتاد استفاده از چهره‌هاي با حداقل رزومه سينمايي در حيطه مديريت سينمايي بود، اتفاقي که البته مهم‌ترين نتيجه‌اش تغيير رئيس سازمان سينمايي در هفته‌هاي انتهايي سال گذشته بود.

در انتخابات پيش‌رو و به‌خصوص در مناظرات انتخاباتي کانديداهاي مختلف حتماً بايد درباره برنامه‌اي که براي فرهنگ و هنر و سينما دارند به صراحت سخن گويند و در صورت امکان حتي گزينه‌هايي را که براي مديريت وزارت ارشاد و البته زيرمجموعه‌هايي مانند معاونت هنري و سازمان سينمايي دارند، به طور کاملاً شفاف اعلام کنند.

 با کلی‌گویی، شعرخوانی و سلفی گرفتن نمیتوان سینما را مدیریت کرد
کانديدايي که برنامه‌اي قطعي براي راهبردهاي فرهنگي ندارد و البته منتظر است ببيند انتخاب مي‌شود يا نه تا تازه بعد از آن به فکر پيدا کردن وزير و مدير فرهنگي باشد، قطعاً نخواهد توانست در اين حيطه‌هاي مهم اثرگذار باشد.
اين يک واقعيت است، حتي اگر بناست در مقولاتي مانند صنعت، اقتصاد و تجارت هم پيشرفت کنيم به ايجاد زيرساخت‌هاي فرهنگي نياز داريم و اين زيرساخت‌هاي فرهنگي ايجاد نمي‌شود مگر با کمک يک سلسله مديران فرهنگي درجه يک و البته داراي رزومه در حيطه فرهنگ.
تجربه اين سال‌ها نشان داد که صرفاً با کلي‌گويي، شعرخواني و سلفي گرفتن با هنرمندان نمي‌توان مديريت هنري قابل قبولي داشت و اينکه کوشش شود صداهاي منتقدان عارضه‌هاي فرهنگي با انگ‌هايي چون مزدوري زير سؤال رود، روشي منطقي براي مديريت فرهنگي لااقل در دهه 90 نيست.
دهه 90 خورشيدي از ميانه گذشته است و حالا هر دولتي که روي کار مي‌آيد بايد حتماً از چهره‌هاي داراي رزومه فرهنگي مؤثر و نه حاشيه‌اي براي مديريت فرهنگي استفاده کند. اگر بناست معاونت هنري انتخاب شود بايد به سراغ چهره‌هايي رفت که در شاخه‌هايي چون موسيقي و هنرهاي تجسمي صاحب کارنامه مؤثر بوده‌اند و اگر بناست رئيس سازمان سينمايي انتخاب شود قطعاً بايد به سراغ آنها رفت که لااقل بيشتر از يک دهه در سينما حضوري مثمرثمر داشته‌اند!



صنف سینما، غرق در مشکلات و سینماگران به فکر حل مشکلات دیگران‌⇐بعد از اصغر فرهادی، مهناز افشار هم به رییس جمهور نامه نوشت

سینماروزان: سینماگران همواره جزو آن بخشی از اجتماع بوده اند که در بزنگاههای سیاسی مورد بهره برداریهای سیاستمداران قرار گرفته اند و البته هیچ گاه هم این بهره برداری منجر نشده است به ایجاد رشدی منطقی در صنف سینما و برای همین است که همچنین نهادهای صنفی سینماگران با ابتدایی ترین معضلات روبرو بوده اند.

به گزارش سینماروزان در این شرایط اینکه سینماگرانی که کم و بیش شناخته شده‌تر هستند برای حل مشکلات خویش کنار هم قرار گرفته و آستین بالا بزنند برای رفع مشکلات صنف بیش ار هر زمان دیگری حس می شود اما متأسفانه همه تلاش سینماگران ما شده است راه اندازی کمپین های مجازی و اخیرا هم نامه نگاری؛ باز هم نه در جهت حل مشکلات صنف بلکه حل مشکلات اقشار دیگر اجتماع!!!

چندی پیش اصغر فرهادی را داشتیم که در واکنش به وضعیت گورخوابها نامه ای به رییس جمهور نوشت بی آن که به یاد بیاورد برخی از هم صنفانش وضعیت اقتصادی شان آن قدر خراب است که به مشاغل زرد روی آورده اند. حالا نیز مهناز افشار که در این سالها به خاطر ازدواج با یاسین رامین فرزند دو معاون احمدی نژاد در کانون حواشی قرار داشت و این حواشی با بازداشت همسرش به دلیل شکایت سازمان هلال احمر به اوج رسید نیز نامه ای به رییس جمهور نوشته و در آن از وی خواسته که به کمک کودکان بدسرپرست بیاید؛ نامه ای که حامد بهداد، باران کوثری، هانیه توسلی و بهرام رادان هم زیرش را امضاء کرده اند.

البته که وجه انسان دوستی اصغرها و مهنازها قابل احترام است اما احترام وقتی دوچندان میشود که این سینماگران ابتدا سری بزنند به ازکارافتادگان صنف خود و یادی از آنها کنند و کمپینی برای حمایت از آنها راه بیندازند یا نامه ای به مقامات برای کمک به این صنف شریف و مهجور بنویسند و بعد اگر فرصتی بود به سراغ دیگران بروند.

با امید آن که سینماگران ما یک بار خرق عادت کنند و اصلاح را از صنف خویش شروع کنند متن نامه مهناز افشار به رییس جمهور را که البته به دست خود ایشان هم نرسیده و در اختیار الهام امین زاده دستیار رییس جمهور قرار داده شده بخوانید:

جناب آقای رییس جمهور

اینجا ایران است. سرزمینی شهره به هنر و فرهنگ که ما به جغرافیای بی نظیرش، به بزرگان و مشاهیرش، به تاریخ و دستاوردهای باشکوهش می‌بالیم. اینجا ایران؛ سرزمین مهربانی‌هاست و این خاک مهربان را نشاید که کودکانش با رنج و آزار، در چرخه کمرشکن کار بزرگ شوند. جوهر این غمنامه اما خون جگر است.

به گواهی مسئولان سازمان بهزیستی تاکنون بیش از دوازده هزار مورد کودک‌آزاری به اورژانس اجتماعی گزارش شده است، آمار آزار کودکان در سال 95 نسبت به سال ۹۴ افزایش یافته و در شش‌ماهه نخست سال گذشته ۱۰۹ کودک به خاطر صدمات وارده بر اثر آزار اطرافیان راهی بیمارستان شده و چهار کودک نیز جان باخته‌اند.

درد دارد، اما باید گفت که این آمار تنها دربرگیرنده آزارهای «جسمی» کودکان است و متأسفانه آمار دقیقی از آزارهای «روانی» و «عاطفی» که کودکان زیادی را به ورطه افسردگی و بزهکاری می‌کشاند نداریم. مگر می‌توان شاهد این همه تلخی و جور بود و خون دل از دیده جاری نکرد؟

دستور به موقع شما و تشکیل هیأت ویژه‌ای از متخصصان برای بررسی حادثه پلاسکو با هدف پیشگیری از حوادث بعدی مدبرانه بود.

وقتی گزارش هیات محترم منتشر شد؛ شباهت‌های عجیبی میان نتیجه این گزارش و آنچه که جامعه هنری کشور حدود یک سال است یکصدا بر آن پای می‌فشارد دیدیم؛ «دستگاه‌های مسئول به دلایل مختلف از جمله موازی کاری در بروز این حادثه نقش داشته‌اند، صدا و سیما برخلاف مقررات از آتش‌نشانی برای آموزش عمومی پول طلب می‌کرده است!» وقتی گزارش هیات ویژه را خواندیم تصمیم گرفتیم برای شما بنویسیم که در حادثه کودکان «بدسرپرست» نیز با وضعیت بحرانی مشابهی روبه‌رو هستیم.

اگر همه دستگاه‌های مسئول به وظایف قانونی خود توجه کنند، اگر بهزیستی برای حمایت کودکان «بدسرپرست» با گرفتاری‌های قانونی و مالی روبه‌رو نباشد، اگر صداوسیما در میان انبوه برنامه‌های خود بخشی را هم به آموزش کودکان و آشنایی آن‌ها با حقوقشان اختصاص دهد، آیا باز هم شنونده خبرهای تلخ و ناگوار کودک‌آزاری با این حجم زیاد خواهیم بود؟

به راستی چند درصد از کودکان کشور ما می‌دانند، جایی به نام «اورژانس اجتماعی» وجود دارد و در صورت مواجهه با خشونت و آزار، می‌توانند با شماره ۱۲۳ تماس بگیرند، آیا جز این است که آموزش‌وپرورش و صداوسیما باید وظیفه خطیر آموزش عمومی را بر عهد بگیرند؟

شرط انصاف نباشد که زحمات انجام‌شده را نادیده انگاریم، انتظارمان اما این است که خروجی این زحمات را در جامعه ببینیم. «اداره پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی» مستقر در تمام نهادهای مسئول به چه کار می‌آید وقتی در یخبندان زمستان، کودکی کنار خیابان به گفت‌وگوی سرما و دندان گوش می‌سپارد و فال می‌فروشد تا هزینه‌های اعتیاد پدر و مادر را بپردازد؟!

شما در حادثه پلاسکو ضرورت تشکیل کارگروه تخصصی را احساس کردید چون بحران دیده می‌شد و افکار عمومی جامعه در انتظار پاسخ بود، باور کنید «بحرانِ پنهان» کودکان «بدسرپرست» کمتر از آتش پلاسکو نیست، آتشی که اگر زبانه‌های سرکش اش را مهار نکنیم شعله‌های دامنگیرش نسل‌های آینده را خواهد سوزاند.

درخواست مشخص ما از جنابعالی تشکیل هیات ویژه‌ای متشکل از متخصصان است که مسئولیت دولتی و ارگانی ندارند، این هیات می‌تواند با بررسی همه جوانب موضوع، نقاط کور این گره گشودنی را شناسایی کند.

اگر ضعف قانونی داریم، اگر دستگاه‌های اجرایی تقصیر می‌کنند، اگر نسبت به آموزش عمومی غفلت کرده‌ایم، اگر به هم‌افزایی بین بخشی نیاز داریم همه پاسخی است که هیات ویژه بررسی می‌تواند پاسخی برای آن بیاید، درد که شناسایی شد، درمان آن نیز میسور است.

شایسته این جغرافیای باشکوه است که قصه هیچ کودک بی پناهی در آن پر غصه نباشد. با کودکان این سرزمین مهربان، مهربانی باید.




بازیگر معروف ایرانی رییس جمهور گرجستان شد+عکس

سینماژورنال: بعد از  فاطمه معتمدآریا و مهناز افشار که اولی با فیلم “نبات” و دومی با فیلم “معلم” حضور در محصولاتی از کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق یعنی آذربایجان و تاجیکستان را تجربه کردند حالا حسین محجوب نیز در فیلمی محصول گرجستان بازی کرده است.

به گزارش سینماژورنال نام فیلم گرجی حسین محجوب “خی بولا” است و خودش درباره آن به “میزان” گفت: فیلمنامه این فیلم توسط گئورگی اواشویلی کارگردان گرجستانی برای من ارسال شد و پس از آن با توافق صورت گرفته به بازی در این اثر پرداختم.

وی ادامه داد: این فیلم قرار است در کشورهای متعددی به اکران در آید اما در مورد اکران آن در ایران مطمئن نیستم. در این فیلم من نقش رئیس جمهور گرجستان را بازی می کنم.

محجوب در توصیف نقشش اضافه کرد: من نقش رئیس جمهور گرجستان پس از فروپاشی شوروی سابق را بر عهده دارم. گامساخوردیا (رئیس جمهور وقت گرجستان) در سال 1991 با اکثریت قریب به اتفاق به عنوان اولین رئیس جمهور گرجستان انتخاب شد.

وی تصریح کرد: مشکلات اقتصادی، رابطه تیره و تار با اتحاد جماهیر شوروی و درگیری های قومی به ناآرامی های در حال رشد منجر شد تا اینکه گامساخوردیا در یک کودتای نظامی سرنگون شد و به تبعید رفت.

این بازیگر سینما در مورد بازیگران این فیلم تصریح کرد: به جز من همه بازیگران حاضر در این فیلم گرجی هستند. در این فیلم من به زبان گرجی بازی کرده ام و خوشبختانه هیچ مشکلی از این لحاظ وجود نداشت.

محجوب در
محجوب در “خی بولا”



بیانیه بیش از هزار نفر از بدنه سینما خطاب به مدیران صنفی-دولتی سینما

سینماژورنال: توهین یک نشریه در قرار دادن تیتر “د…ث کیست” در کنار تصاویر تعدادی از هنرمندان حاضر در جشن حافظ انتقادات فراوانی را موجب شده است.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین واکنش گروهی موسوم به “سینمایی‌ها” که بیشتر از هزار نفر از بدنه سینمای ایران در آن حضور دارند و پیشتر نیز با نامه نگاری به رییس جمهور درباره مشکلات اصلی صنف سینمای ایران هشدار داده بودند(اینجا را بخوانید) با صدور بیانیه از مدیران صنفی-دولتی سینما خواسته اند که موضعی شفاف و بجا نسبت به رفتار آن نشریه داشته باشند.

در متن بیانیه این سینماگران آمده است: گروه سینمایی‌ها حرکت زشت، ناپسند، شنیع و ضداخلاقی روزنامه “یالثارات” را به شدت محکوم می کند و به عرض مدیران ارشد کشور و فرهنگ و هنر می رساند که اولا هر مطلبی که از سوی این نشریه ارتجاعی مطرح شده لایق خود و همفکرانشان می باشد و ثانیا از خانه سینما و سازمان امور سینمایی به جد می خواهد که یک بار برای همیشه تجمع اعتراض آمیزی را در جلوی مجلس شورای اسلامی تشکیل بدهند و از نمایندگان مجلس و در مرتبه بعدتر مدیران قوه قضائیه بخواهند که در مقابل ارتجاع فکری و فحاشان و بداخلاقان و زشت فکران جامعه سکوت نکنند و این مرتجعین فکری را به اشد مجازات برسانند…




یک سکانس سینمایی⇐از خاوران تا نارمک⇔احمدی‎نژاد رأی می‌آورد یا روحانی؟

سینماژورنال: هرچند در سینمای ایران و در دوقطبی شکل گرفته مابین دو گونه فیلمسازی کاملا تجاری و کاملا شبه‌روشنفکرانه کمتر کارگردانی را می بینیم که جرأت داشته باشد با ساخت فیلمهای با نقد سیاسی به مرور کارنامه سیاستمداران بپردازد اما در این میان همچنان هستند روزنامه‌نگارانی که جور کم کاری فیلمسازان تنبل را می کشند.

به گزارش سینماژورنال یکی از این روزنامه نگاران که در “اعتماد” فعالیت می کند کوشیده به نوبه خود گزارشی میدانی ترتیب دهد درباره میزان علاقمندی شهروندان به محمود احمدی نژاد رییس دولتهای نهم و دهم و از خلال این گزارش فضایی را فراهم کند برای پاسخ دادن به این پرسش که اگر در انتخابات 96 دوقطبی احمدی نژاد-روحانی روی دهد برنده رقابت کیست.

سینماژورنال متن کامل گزارش “اعتماد” را ارائه می دهد:

صدای پای مرد بهاری در خیابان خاوران

روزي كه مقابل مسجد جامع مسعوديه در ابتداي خيابان خاوران آغاز شد و مقابل مسجد جامع نارمك در ميدان هفت حوض به پايان رسيد؛ روزي در ميان موافقان و مخالفان محمود احمدي‌نژاد. صبح يك روز تابستاني در خيابان خاوران زمزمه بازگشت مرد بهاري بلندتر شنيده مي‌شود اما غروب همان روز در ميدان هفت حوض خيلي از اين زمزمه‌ها خبري نيست.

همسايگان احمدي‌نژاد در نارمك شانسي براي او قايل نيستند اما فقط كافي است يك خط اتوبوس سوار شوند و به سه راه افسريه و خاوران بروند تا مردمي را ببينند كه همسايه آنها را مرد خوش‌شانس انتخابات سال آينده مي‌دانند. فرقي نمي‌كند در خاوران زندگي كني يا نارمك، در هر حال محل زندگي، همسايگان و اطرافيانت محور مي‌شوند و ايران را در آنها خلاصه مي‌كني و اينگونه است كه در خاوران مردم مي‌گويند احمدي‌نژاد محبوب‌ترين سياستمدار ايران است، در نارمك تبديل مي‌شود به نا‌محبوب‌ترين چهره سياستمدار.

وقتي محمود احمدي‌نژاد به زنجان رفت منابع خبري نزديك به او از آن روز با عنوان « حماسه زنجان » ياد كردند، در مسجد جامع مسعوديه كه سخن گفت كانال‌هاي تلگرامي‌شان آن را «حادثه مسعوديه » خواندند. حالا من روبه روي مسجد جامع مسعوديه ايستاده‌ام، در ابتداي خيابان خاوران، پيش از ظهر آفتابي كه هر لحظه داغ‌تر و داغ‌تر مي‌شد. خيابان خلوت و آرام بود. اينجا صداي پاي احمدي‌نژاد واضح به گوش مي‌رسد.

مردم اين محله اميدوارند احمدي‌نژاد بازگردد

رييس دولت سابق محبوبيت دارد، مردم اين محله اميدوارند احمدي‌نژاد بازگردد. مردمي كه در خيابان خاوران زندگي مي‌كنند عطش وصف‌ناپذيري در صحبت كردن دارند و وقتي مي‌گويم خبرنگارم بي‌وقفه صحبت مي‌كنند، از مشكلات‌شان مي‌گويند، از بيكاري و فقر گرفته تا اعتياد و ويراژ نوجوانان موتورسوار در خيابان‌ها و كوچه‌ها در سبد مشكلات‌شان موجود است.

تنها چند دقيقه صحبت با يك نفر لازم بود تا تعدادي در اطرافم حلقه بزنند و دوست داشته باشند جمله‌هاي‌شان روي تكه كاغذي كه دستم بود حك شود. موضوع هم اما براي‌شان جذاب بود، سياستمدار محبوب‌شان «محمود احمدي‌نژاد ». نام او لبخند را بر لب‌هاي‌شان مي‌نشاند. براي‌شان دو نام را مطرح مي‌كنم، «احمدي‌نژاد » و «روحاني». واكنش‌هاي مردم نسبت به اين دو نام فارغ از آن چيزي است كه در جريانات سياسي كشور در حال رخ دادن است. تحليل‌ها و اتفاقاتي كه در زير پوست اين بخش از جامعه ايران در حال رخ دادن است خيلي متفاوت از آن چيزي است كه در ميان نخبگان و اهالي سياست در حال وقوع است.

روحاني براي دوران تحريم خوب بود تا تحريم‌ها را بشكند، ما براي دوران پساتحريم يك احمدي‌نژاد مي‌خواهيم

اينجا مردم روحاني را دوست دارند، حسن روحاني براي آنها مردي است كه زنجير تحريم‌ها را شكسته و دنيا را با ايران آشتي داده است. وقتي در اطرافم حلقه زده بودند، مرد ٦٤ ساله‌اي كه مي‌گفت راننده كاميون بوده و هنگام صحبت كردن دستانش هم به اندازه زبانش كار مي‌كرد و مدام آنها را در هوا مي‌چرخاند و با صدايي رسا مانند يك سخنران صحبت مي‌كرد گفت: روحاني براي دوران تحريم خوب بود تا تحريم‌ها را بشكند، ما براي دوران پسا تحريم يك احمدي‌نژاد مي‌خواهيم. جمله‌اش كه به آخر رسيد مردم كف و سوت مي‌زدند و هيچ كس به اين فكر نمي‌كرد اين تحريم‌هايي كه روحاني شكست اصلا از كجا آمده بودند؟ زن ٣٢ ساله‌اي كه خانه‌دار بود خيلي حسرت مي‌خورد كه در سخنراني روز پنجشنبه احمدي‌نژاد حضور نداشته است و گفت‌: «خيلي دوست داشتم بروم اما دخترم مريض بود، تب كرده بود اما شوهرم و تمام اعضاي خانواده او رفتند.»

با ذوق وصف نا‌پذيري از فيلم‌هايي مي‌گفت كه همسرش گرفته بود و در تلگرام براي تمام اهالي فاميل فرستاده و اين نويد را داده است كه احمدي‌نژاد كانديدا خواهد شد. زن ٤٥ ساله‌اي كه مادر سه فرزند بود و مدام چادرش را مرتب مي‌كرد با صداي آرامي گفت: من خيلي خوشحال مي‌شوم اگر او كانديدا شود و حتما به او راي مي‌دهم. وقتي از او مي‌پرسيدم چرا احتمال كانديداتوري احمدي‌نژاد خوشحالت مي‌كند نمي‌توانست شادي‌اش را پنهان كند، دليل شادي و برق چشمانش يك كلمه بود «يارانه».

وقتي در مورد يارانه‌ها حرف مي‌زد ديگر تن صدايش پايين نبود، با صداي رسا حرف مي‌زد و موقع حرف زدن به آسمان و چپ و راستش خيره نمي‌شد و مستقيم به من نگاه مي‌كرد، درست مانند كسي كه اعتماد به نفس از دست رفته‌اش را دوباره بازيافته است، انگار يارانه‌ها برايش دليلي بود كه ديگر نمي‌شد روي آن حرف آورد. « خانم ايشون رييس‌جمهور بشه شك نكنيد يارانه‌ها رو بيشتر مي‌كنه.

احمدي‌نژاد روز پنجشنبه نامه‌هاي مردم را جمع مي‌كرد

پسر من خودش تو اينترنت خونده بود كه اگه احمدي‌نژاد بياد نفري ٢٠٠ هزارتومن يارانه ميده ». پيرزني كه كنارش ايستاده بود با صداي بلند و متعجب فرياد زد «راست مي‌گي؟ ما اصلا نشنيده بوديم !» مردي در آن ميان گفت «نه بابا اين شايعه است، اگه مملكت آنقدر پول داشت كه خب از همون اول يارانه‌هامون رو بيشتر مي‌كردن.» زن ميانسال اما از تك و تا نمي‌افتاد و مي‌خواست ثابت كند كه حرفش درست است « دوره احمدي‌نژاد تحريم بوديم آقا، بيشتر از اين نمي‌شد يارانه داد ولي آقاي ظريف تو مذاكرات تحريم‌ها را برداشت.» در ميان صحبت‌هاي‌شان نمي‌دانم كه چه شد بحث فيش‌هاي حقوقي داغ شد. هر‌كدام‌شان چيزي مي‌گفتند، مديران كشور را دزد و غارتگر مي‌خواندند اما در ميان خشم‌شان از فيش‌هاي حقوقي از عزل‌ها و عذرخواهي‌ها هم سخن مي‌گفتند. مرد جواني كه نقاش ساختمان بود اما از ترديدهايش مي‌گفت.

ترديدش درباره حضور احمدي‌نژاد نبود بلكه مشكلش با زمان حضور بود. « خانم! اين مردم خيلي آگاهي ندارن و تصميمات احساسي مي‌گيرن كه ممكنه به ضرر كشور تموم شه، فعلا براي بازگشت احمدي‌نژاد زوده، روحاني در سياست خارجي از احمدي‌نژاد بهتره پس بايد صبر كنيم تموم كارهاشو بكنه و بعد احمدي‌نژاد برگرده.»

به او مي‌گويم فكر نمي‌كنيد احمدي‌نژاد مخالف سياست خارجي روحاني است و آن را نقد مي‌كند. اگر او بازگردد دوباره به همان خانه اول بازگرديد؟ نه را قاطعانه گفت، او بر اين باور بود سياست خارجي هم مانند برجام است وقتي روحاني درستش كند احمدي‌نژاد هم آن را خواهد پذيرفت حتي اگر دوست نداشته باشد. وقتي از مردم در مورد حسن روحاني پرسيدم پاسخ‌ها نشان از مقبوليت او در ميان‌شان داشت. پسر جواني كه چهره‌اش مانند ورزشكاران بود و مي‌گفت كه كشتي‌گير است، معتقد بود روحاني رييس‌جمهور خوبي است اما صداي آنها را نمي‌شنود.

زير آفتاب چشم‌هايش را جمع مي‌كند و با دست مسجد را نشان مي‌دهد و مي‌گويد: «احمدي‌نژاد روز پنجشنبه نامه‌هاي مردم را جمع مي‌كرد، من خودم شنيدم همه نامه‌ها را ميخونه و در حدي كه بتونه به مردم كمك مي‌كنه، اگه روحاني اين اخلاق احمدي‌نژاد رو داشت من خودم تا آخر عمر نوكرش بودم و در هر انتخاباتي كه شركت مي‌كرد هم بهش راي مي‌دادم و هم براش راي جمع مي‌كردم. مشكل روحاني اينه كه صداي ما را نميشنوه.» وقتي مي‌پرسم روز پنجشنبه فضا چطور بود همه با هم شروع به حرف زدن مي‌كنند و اينكه همه محل آمده بودند، صداي‌شان در يكديگر گم مي‌شود. پسر نوجواني با موتور در رفت و آمد بود با خنده فرياد زد «خانم خبرنگار برو بنويس اميد نسل جوان احمدي قهرمان.» پيرزني كه چادر گل‌دار به سر داشت رو به او كرد و گفت: ديروز تو نزديك بود نوه‌ام را با موتور بزني؟ خانم اين آقاي روحاني همين رو هم حل كنه براي من كافيه!» در هياهوي توصيفات‌شان از روز پنجشنبه خداحافظي كردم به سمت دفتر روزنامه و به اين فكر كردم چگونه است « مردم اين خيابان روحاني را دوست دارند اما منتظر احمدي‌نژادند.»

اينجا حد وسط ندارد، يا دوستش هستند يا دشمن
محله «نارمك» با «خاوران» خيلي تفاوت دارد. خيابان‌هايش سرسبز و پردرخت است و در ترافيكش گاهي چشمانم به ماشين‌هاي مدل بالا و شيكي خيره مي‌شود. اينجا حتي لباس پوشيدن مردم هم متفاوت است و مغازه‌هاي پرزرق و برقش به راحتي حواست را پرت مي‌كند. مردمي كه در نارمك زندگي مي‌كنند احمدي‌نژاد را بيشتر از ساير مردم ايران مي‌شناسند، اگر او براي ملت ايران رييس دولت سابق باشد براي نارمك‌نشينان بيش از همه اينها همسايه شمرده مي‌شود. در ميدان ٧٢ نارمك فقط كافي است سري بگرداني تا از كيوسك نگهباني كه سر بن‌بست هدايت وجود دارد، متوجه شوي كه خانه محمود احمدي‌نژاد در كدام كوچه اين ميدان قرار دارد.

سر كوچه ايستاده بودم و به داخل سرك مي‌كشيدم. سرباز جواني كه داخل اتاقك نگهباني بود به سمتم آمد و گفت: « اگر اومدي آقاي احمدي‌نژاد رو ببيني الان ديگه نميشه، صبح ساعت ٧ بيا موقع بيرون رفتن ميتوني ببينيش و باهاش حرف بزني.» سرباز جوان با صبر و مهرباني پاسخ مي‌داد و در پاسخ دادن به برخي سوال‌هايم ترديد مي‌كرد و مي‌گفت: « واسه من مسووليت داره خانم اين حرفا به من ربطي نداره.» او تنها دوست داشت در مورد نامه‌هايي بگويد كه مردم براي احمدي‌نژاد مي‌آورند. از ميدان ٧٢ حركت مي‌كنم تا قدمي در محله محمود احمدي‌نژاد بزنم، نرسيده به ميدان زني ميانسال و چادري از سوپرماركت بيرون مي‌آيد. سلامم را با خوشرويي پاسخ مي‌دهد و وقتي مي‌گويم خبرنگارم به من امان صحبت نمي‌دهد و با خنده مي‌گويد كه «اومدي در مورد احمدي‌نژاد بپرسي؟ از اون موقع كه رييس‌جمهور شد خبرنگار زياد مياد تو اين محل.»

مي‌گويم: پس با اين حساب شايد دوست داشته باشيد او دوباره كانديدا شود تا شايد بار ديگر يك رييس‌جمهور همسايه‌تان شود؟ طوري كه انگار براي سوالم پاسخ طولاني داشت، كيسه خريدش را روي زمين گذاشت و گفت: « ما هم يه چيزايي شنيديم، ٢١ ماه رمضونم تو همين مسجد جامع سخنراني داشت و همه مي‌گن انگار مي‌خواد كانديدا بشه ولي من دعا مي‌كنم ايشون از خر‌شيطون پياده بشه، ما هم بيشتر راضي هستيم ايشون همسايه معمولي ما باشه.» وقتي از او پرسيدم چرا دوست ندارد احمدي‌نژاد كانديدا شود، اجازه نداد جمله من كامل شود و گفت: «ايشون همسايه بدي نيست و ما در عالم همسايگي ازش بدي نديديم اما اصلا رييس‌جمهور خوبي نبوده، زمان ايشون گروني زياد شد و تحريم‌ها هم پدر ملت رو در آورد، با چندرغاز يارانه كه نمي‌شد جلوي تورم وايساد.» عصر بود و گرماي هوا فروكش مي‌كرد و كوچه و خيابان مردم بيشتري به خود مي‌ديد. كمي بالاتر دو پيرمرد روي نيمكت و در سايه درخت نشسته بودند.

همه بچه‌هياتي‌ها دعا مي‌كنن ايشون دوباره كانديدا بشه

برعكس زن ميانسال آنها دوست داشتند كه بار ديگر احمدي‌نژاد را در قامت رييس‌جمهور ايران ببينند. يكي از آنها گفت: «من خودم هياتي هستم، تو همين هيات آقاي احمدي‌نژاد. همه بچه‌هياتي‌ها دعا مي‌كنن ايشون دوباره كانديدا بشه». از او مي‌پرسم احتمال راي آوردن احمدي‌نژاد را چقدر مي‌داند و مي‌گويد كه «خانم اين چه سواليه ايشون اگه بياد بي‌برو و برگرد رييس‌جمهوره.» به ميدان هفت‌حوض رفتم در ايستگاه اتوبوس يك زن ٣٢ ساله چادري ايستاده بود و در حال چك كردن تلفن همراهش. وقتي سلام كردم كمي جا خورد اما سر صحبت كه باز شد ديگر حواسش هم نبود كه اتوبوس‌هاي يكي پس از ديگري مي‌روند. زن جوان، معلم زبان انگليسي بود و به قول خودش ٣٢ سال است كه در اين محل بزرگ شده است.

وقتي در مورد احمدي‌نژاد پرسيدم، گفت كه اتفاقا خانه مادربزرگم در ميدان ٧٢ است و از خيلي وقت پيش احمدي‌نژاد را مي‌شناسم. او مي‌گفت در اين محل مردم دو دسته هستند يا او را بسيار دوست دارند يا به‌شدت مخالفش هستند و تقريبا هيچ حد وسطي وجود ندارد. خاطرات زيادي براي گفتن داشت از دوران پيش از رييس‌جمهور شدنش و هياتي كه در ميدان ٧٢ داشت. « ميدان ٧٢ نارمك يكي از بزرگ‌ترين هيات‌هاي اين محل رو داره تا قبل از اينكه آقاي احمدي‌نژاد رييس‌جمهور بشه اون محل فقط يه هيات داشت اما بعد از رييس‌جمهور شدنش يه تعدادي از اون هيات جدا شدن و ديگه نيومدن، حتي يكسري بزرگان محل هم جزوشون بودن، عموي منم ديگه اون هيات نرفت.» زن جوان براي ادامه دادن صحبت‌هايش نگاهي به موبايلش انداخت و با لبخند گفت: هنوز وقت دارم و ادامه داد: «خيلي از اهل محل مي‌گفتن آقاي احمدي‌نژاد از هيات واسه كارهاي سياسي خودش استفاده ميكنه و به همين خاطر جدا شدن و رفتن يه هيات ديگه راه انداختن، از سال ٨٥ يا ٨٦ بود كه ميدون ٧٢ دوتا هيات داره.»

خانم تو رو به خدا اسم ايشون رو نيار كه تن و بدنم ميلرزه

در ميدان هفت‌حوض محو ويترين مغازه‌ها شده بودم، وارد يكي از مغازه‌ها شدم و يك جفت كفش را انتخاب كردم و مغازه‌دار با خوشرويي برايم آورد تا امتحان كنم، به اتكت قيمتش نگاه كردم و با لحن شوخي رو به مغازه‌دار جوان و خوشرو گفتم: در محله آقاي احمدي‌نژاد بعيد است جنسي آنقدر گران باشد. مرد جوان دستانش را با حالت تسليم بالا برد و بدون اينكه نشاني از لبخند روي صورتش باشد، گفت كه «خانم تو رو به خدا اسم ايشون رو نيار كه تن و بدنم ميلرزه، هر روز خدا فقط دعا مي‌كنم خدا اونو هشت سال ديگه واسه ما نياره.»

زن جواني با دختر بچه‌اي پنج، شش‌ساله در مغازه بود و كيفي را از اين دست به آن دست مي‌كرد، بدون اينكه به سمت من برگردد، از آينه مقابلش به من نگاه كرد و گفت: «همون موقع هم كه مي‌گفت گوجه‌ رو بياييد از محله ما بخريد، ما اينجا گوجه ‌رو گرون‌تر از بقيه جاها مي‌گرفتيم.» از زن جوان پرسيدم كه ديد مردم محل و همسايگانش نسبت به احمدي‌نژاد چگونه است و آيا صحبتي درباره كانديداتوري دوباره‌اش در محل مي‌شود. زن جوان هم تاييد كرد كه در اين محل فضا نسبت به احمدي‌نژاد دو‌قطبي است و عده‌اي او را دوست دارند و عده‌اي ديگر به‌شدت مخالفش هستند. «خانم پشت سر احمدي‌نژاد حرف زياده، الان ديگه نميشه چيزي رو از مردم پنهون كرد، همين گوشياي موبايل و تلگرام همه‌چيز رو، رو مي‌كنه، روزي نيست كه تو تلگرام فك‌و‌فاميل و دوست و آشنا يه خبري از تخلفا و دزدي‌هاي دولت قبلي واسم نفرستن.»

اگر اسم احمدی نژاد را نیاورید به تاریخ می پیوندد

زن جوان كارت بانكي‌اش را به مغازه دار داد، به نظر مي‌رسد كه او كيف را پسنديده و بدون اينكه به نظر برسد بين جمله‌هايي كه مخاطبش من بودم وقفه‌اي ايجاد شده رو به مغازه‌دار، گفت: لطفا تخفيف بديد ما مشتري هستيم و بلافاصله رو به من گفت: مگه همين فيش‌هاي حقوقي نبود كه آنقدر سر و صدا كرد بين مردم؟ اگه تلگرام تو دوره احمدي‌نژاد بود همون موقع از چشم مردم مي‌افتاد با اين وضعيت ايشون هيچ شانسي نداره.»

طوري كه انگار يهو به خود آمده باشد، گفت: «حالا اين سوال رو واسه ‌چي مي‌پرسي؟» به او گفتم گه خبرنگارم و براي تهيه گزارش آمده‌ام با مردم صحبت كنم. مرد مغازه‌دار با صدايي بلند و لحني عتاب‌آور گفت كه «همين شما خبرنگارا مسائل رو الكي‌الكي بزرگ مي‌كنيد، اصلا چرا بايد همچين مساله‌هايي تو رسانه‌ها پخش بشه، اگه شما آنقدر اسمش رو نياريد احمدي‌نژاد به تاريخ مي‌پيونده و تموم ميشه حالا بماند كه سختي‌ها و مشكلاتي كه واسمون گذاشته هنوز تمومم نشده»؛ روزي كه مقابل مسجد مسعوديه در خيابان خاوران آغاز كردم در نارمك و مقابل مسجد‌جامع نارمك داشت به پايان مي‌رسيد؛ يك روز كامل با موافقان و مخالفان احمدي‌نژاد.




انتقاد صریح رسانه منسوب به فریدون جیرانی از انفعال سه ساله خانه سینما+عکس

سینماژورنال: فریدون جیرانی فیلمساز و روزنامه نگار قدیمی سینمای ایران که از شهریورماه سال قبل تا قبل از ماه رمضان امسال روزنامه “سینما” را مدیریت می کرد طی همه ماههای انتشار این روزنامه کمتر پیش آمد که نقدی صریح درباره انفعال صنفی بیش از حد خانه سینما منتشر کند.

به گزارش سینماژورنال حتی در جریان نامه نگاری بیشتر از 400 نفر از بدنه سینما به رییس جمهوری و تشریح اوضاع نابسامان رفاهی صنف سینمای ایران(اینجا را بخوانید) هم بازخورد رسانه ای مطلوبی در این رسانه دیده نشد.

با این حال بعد از تعطیلی انتشار روزنامه و در روزهایی که کانال روزنامه “سینما” جور عدم انتشار آن را به دوش می کشد صراحت بیشتری را از این رسانه دیده ایم.

در یکی از تازه ترین مطالب منتشرشده در این کانال به صراحت انفعال خانه سینما در سه سال اخیر و بعد از اتفاقات مختلفی که گریبان صنف سینمای ایران را گرفته به چالش کشیده شده است.

خانه سکوت

این رسانه خبری با انتخاب تیتر “خانه سکوت” نوشته است: با آغاز به کار دولت یازدهم و بازگشایی مجدد خانه سینما. این نهاد در مقابل اتفاقات ریز و درشت سینمای ایران در این سه سال سیاست سکوت پیشه کرده.

رسانه منسوب به جیرانی با اشاره به مطلب جنجالی یک هفته نامه اصولگرا که در آن واژه “د..ث کیست؟” در کنار تصویر برخی از هنرمندان حاضر در جشن حافظ آمده بود، افزوده است: بدون توجه به مواضع و اختلافات، حاضران در جشن حافظ از اعضای صنوف مختلف تشکیل دهنده خانه سینما هستند. آیا خانه سینما در مقابل توهین به آنها هم سکوت خواهد کرد؟ آیا سکوت خانه سینما نتیجه ای جز تندتر شدن مواضع در مقابل سینمای ایران و سینماگران داشته است؟

این رسانه سپس اتفاقاتی مانند توقیف “عصبانی نیستم”، توقیف “خانه پدری”، ماجرای پخش تیزرها از شبکه های ماهواره ای، قصور در درمان کیارستمی، توهین به داریوش مهرجویی و توهین تند نشریه “یالثارات” به برخی از هنرمندان حاضر در جشن حافظ را به عنوان مصادیقی از ماجراهایی دانسته است که در این سالها متوجه اهالی سینما شد اما موضع خانه سینما در قبال این ماجراها فقط سکوت بود!

مطلب رسانه منسوب به فریدون جیرانی
مطلب رسانه منسوب به فریدون جیرانی



چه كساني به رئيس‌ دولت آدرس غلط مي‌دهند؟!

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: رئيس‌جمهور در شبي كه جمعي از هنرمندان را به ضيافت افطار دعوت كرده بود، از كساني انتقاد كرد كه از معرفي هنر ايران به جهان مي‌ترسند…

رئيس‌جمهور به طور مشخص به سينما اشاره كرد، اشاره‌اي كه يادآور انتقاد‌هاي اخير از جوايز فيلم «فروشنده» اصغر فرهادي در كن فرانسه بود. آيا آنگونه كه حسن روحاني گفته است، عده‌اي از اينكه سينماي ايران در جهان ديده شود، مي‌ترسند؟!

نومیدی که منیژه حکمت از آن سخن گفت
رئيس‌جمهور هميشه در برخورد با هنرمندان سعي كرده است، دولت را بزرگ‌ترين حامي هنر و هنرمندان را بزرگ‌ترين حاميان دولت بنامد. شايد هنرمندان طي مبارزات انتخاباتي سال 92 نقش مؤثري در ترغيب هوادارانشان براي رأي دادن به دكتر روحاني داشته باشند، ولي در طول سال‌هايي كه از عمر دولت مي‌گذرد، اتفاقي كه باعث شده باشد هنرمندان حامي دولت يازدهم حس كنند كابينه‌اي كه با حمايت آنها سر كار آمده است به فكر هنرمندان است، رخ نداده! نتيجه مشخص نااميدي هنرمندان از دولت را در مصاحبه‌هاي انتقادي كه برخي از چهره‌هاي شاخص طرفدار روحاني در سينما انجام داده‌اند، مي‌توان مشاهده كرد. نااميدي كه منيژه حكمت آن را صراحتاً گفت.

حتی همایون اسعدیان هم انتقاد می کند

وضعيت سينمايي دولت يازدهم بارها با وضعيت دولت قبل مقايسه شده و هر بار اين دولت كارنامه‌اي ضعيف‌تر داشته است و همين موضوع باعث شد حتي افرادي مانند همايون اسعديان و مهدي سجاده‌چي نيز لب به اعتراض بگشايند. سجاده‌چي در نامه‌اي سرگشاده به روحاني نوشت: «ما تقريباً مرده‌ايم!… خيلي ممنون آقاي رئيس‌جمهور؛ اگر هدف همه مردان فرهنگي رئيس‌جمهور، كشتن ما بوده، بفرماييد ادامه دهند، چيزي نمانده».

بعد از آن هم در چند نامه‌اي هنرمندان به رئيس‌جمهور نوشتند نشانه‌هاي نا‌اميدي از وضعيتي كه در اين دولت برايشان به وجود آمده است به خوبي نمايان است. آخرين نمود قطع اميد هنرمندان از دولت، به مراسم افطار رئيس‌جمهور باز مي‌گردد. زماني كه چهره‌هايي كه پاي ثابت حمايت از رياست جمهور شدن روحاني بودند، حضور نداشتند.

در همين زمينه «فارس» در گزارشي نوشت: «به جز حسين دهباشي سازنده فيلم تبليغاتي حسن روحاني كه ترجيح داده بود در مهماني وحيد جليلي در حسينيه هنر حضور يابد، حضور نداشتن چهره‌هايي چون رخشان بني‌اعتماد و پگاه آهنگراني نيز جاي تأمل دارد. تعداد حاضران در ضيافت افطاري رئيس‌جمهور نسبت به تعداد حاميان وي در رياست جمهوري كاهش معناداري داشته كه اگرچه اين موضوع مي‌تواند مشغله هنرمندان در اين روزها باشد، اما مشكلات فعلي آنها در رابطه با ارشاد و دلسردي نسبت به وضعيت فعلي نيز دور از ذهن نيست.» حال كه در سال سوم دولت يازدهم ريزش هنرمندان حامي دولت آشكار شده است، رئيس‌جمهور مدعي است، قدرت مجريه با همه تواني كه در اختيار دارد پشتيبان اصحاب فرهنگ و هنر بوده است و خواهد بود. رئيس‌جمهور توضيح نداد كه قدرت دولت چه پشتيباني از هنرمندان كرده است و آيا بعد از اينكه هنرمندان در نامه‌اي خطاب به وي نوشتند: آقاي روحاني صداي خرد‌شدن استخوان‌هايمان شنيده مي‌شود! فكري به حال دردهاي آنها كرده يا خير! ولي آنچه مسلم است عملكرد وزارت ارشاد دولت يازدهم باعث شده خيلي از طرفداران دولت نيز به گروه‌هاي منتقد دولت بپيوندند.

افتخارات سينمايي دولت يازدهم چه بوده؟
اگر دولت مدعي حمايت از هنرمندان است، بايد شاهد افتخارات هنرمندان در دوران اين دولت باشيم. در سه سال گذشته كه از عمر اين دولت مي‌گذرد در عرصه سينما كه قابل لمس‌ترين افتخارات را دارد، چه توفيقاتي نصيب دولت شده و آيا منتقدان دولت چون عملكرد اين حوزه از هنر موفق بوده نسبت به سينمايي كه دولت يازدهم متولي آن است، انتقاد دارند؟

اگر به سه سال گذشته نگاهي بيندازيم چند جايزه سينمايي مهم‌تر از بقيه به چشم مي‌آيند كه «فيلم فروشنده» ساخته اصغر فرهادي آخرين آنها است. همان طور كه نمي‌شود اسكار فيلم «جدايي نادر از سيمين» را ناشي از سياست‌هاي دولت دهم دانست، جايزه كن فرانسه هم ربطي به دولت يازدهم ندارد و فرهادي چهره‌اي نيست كه بشود وي را در زير بيرق يك دولت تعريف كرد. بعد از آن جايزه به برلين مي‌رسيم، جايي كه كارگردان ممنوع‌الفعاليت سينما! يعني جعفر پناهي با فيلم «تاكسي» از برلين خرس گرفت؛ جايزه‌اي كه آن هم به دولت ايران ربطي ندارد. جايزه ونيز فيلم «قصه‌ها» ساخته رخشان بني اعتماد هم كه مجوزش را دولت قبلي داد و اين دولت آن را اكران كرد هم ربطي به عملكرد اين دولت در سينما ندارد. اصولاً آنچه دولت در سينما انجام داده راه‌اندازي «هنر و تجربه» است ولاغير!

آیا اطلاعات اشتباهی ارائه شده؟
رئيس‌جمهور در مراسم افطار گفت: اگر فيلم‌هاي ما در سطح جهان بيننده داشته باشد و معرفي شود، افتخار ملت ما نيست؟ اگر ما در صنعت سينما و اگر در هنر پيشتاز باشيم براي ما افتخار نيست؟ چرا عده‌اي از معرفي هنر ما در سطح جهان هراسانند؟ چرا عده‌اي از نيرومند شدن و قدرتمند شدن بخش هنري جامعه ما نگران هستند؟

سخناني كه نشان مي‌دهد رئيس‌جمهور یا درباره حضور سينماي ايران در جشنواره‌هاي خارجي چيزي نمي‌داند يا  اطلاعات اشتباهي درباره آن دارد. تا به حال نقد و نظر مهمي درباره اينكه حضور سينماي ايران در سطح جهاني في‌النفسه كار اشتباهي است، منتشر نشده است.

هر چه نقد نيز در اين زمينه وجود دارد درباره فيلم‌هايي است كه به نمايندگي از ايران در خارج از كشور به نمايش در آمده و جايزه گرفته‌اند. «قصه‌ها» تصوير سياهي از وضعيت كشور را نشان داد و جايزه و نيز را گرفت، با وجود اينكه هيچ منتقد داخلي فيلم بني‌اعتماد را در حد آثار قبلي كارگردان نمي‌داند و حتي از آن به عنوان بيانيه سياسي نام برده مي‌شود نه يك فيلم سينمايي! آيا رئيس‌جمهور از اينكه يك بيانيه سياسي عليه كشور در خارج از ايران به نمايش در‌آيد، خوشحال مي‌شود؟!

حضور قاچاقي فيلم جعفر پناهي در برلين و رفتار سياسي اين فستيوال آلماني در قبال ايران آيا مورد تأييد رئيس‌جمهور است؟! مسلماً خير و رئيس‌جمهور در صورت دريافت اطلاعات صحيح درباره محتواي فيلم‌ها و عملكرد جهت‌دار فستيوال‌هاي بين‌المللي موضع ديگري نسبت به اين «سينماي جشنواره‌اي» اتخاذ خواهد كرد.

حتي كساني كه فيلم «فروشنده» را ديده‌اند به ايرادات متعدد اخلاقي اين فيلم اشاره دارند كه به دليل اكران عمومي نشدن آن، از بيانش صرف نظر مي‌كنيم. منتقدان سينماي جشنواره‌اي نگران نشان دادن تصويري سياه و مغرضانه از ايراني هستند كه رئيس‌جمهورش حسن روحاني است و اين موضوع بايد حتي مورد تقدير دولت نيز قرار بگيرد نه اينكه رئيس‌جمهور با حالت قهر از آن سخن بگويد.

پاي جم به سفره افطار رئيس‌جمهور كشيده شد
نكته جالب‌توجه در ديدار هنرمندان با رئيس‌جمهور اشاره به پخش تبليغات فيلم‌هاي سينمايي در شبكه ماهواره‌اي جم بود. گسترش دعواي حضور يا حضور نداشتن تيزرهاي تبليغاتي فيلم‌هاي ايراني در شبكه‌هاي ماهواره‌اي باعث شد تا مهدي فخيم‌زاده از رئيس‌جمهور بخواهد قوه مجريه و قوه مقننه در اين باره به تفاهم برسند!




رفیقان(؟!) یک به یک رفتند…

سینماژورنال: نگاهی به فهرست اسامی سینماگران حاضر در افطاری رییس جمهور یک نکته را پیش رو می‌گذارد و آن هم قلّت افراد وابسته به حلقه‌ بالادستی خانه سینما در این افطاری است.

نه فقط بخش عمده آنها که در روز بازگشایی خانه سینما با لبخندهای شیرین در کنار رییس سازمان سینمایی دولت یازدهم حاضر بودند بلکه شماری از آنها که به واسطه حمایت همین سازمان سینمایی توانستند مناصب موجود در سیستمهای سینمایی دولتی تازه تاسیس را از آن خود کنند هم از حضور در این مراسم طفره رفتند.

چرایی این امر را باید به نوعی دوگانگی رفتاری این جماعت نسبت داد. اینان که در همه سه سال گذشته تا توانستند در دورهمی‌های این گونه حضور فعال داشتند در یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری ترجیح می‌دهند کمتر در چنین محافلی ظاهر شوند و به جایش منتظر بمانند تا ببینند رییس جمهور بعدی کیست تا با الصاق خود به وی اسباب ادامه برخورداری از منفعتهای مادی را فراهم کنند.

البته که این فاصله‌گیری از دولتی که حدود یک سال از عمرش زمان باقیست می تواند حاشیه امنی را ایجاد کند برای حمایت بیشتر از سوی ارگانهایی که بودجه های میلیاردی مرمت وبازسازی(!)را در اختیار این طیف قرار می‌دهند.

این غیبت حلقه بالادستی صنف سینما همراه شده بود با حضور یک سری اشخاص نه چندان مطرح و البته کاملا گمنام در افطاری رییس جمهور. این گمنامان که در ردیفهای مختلف مدعوین دیده می‌شدند عموما با پوششی کلاسیک در مراسم حضور داشتند و انگار آمده بودند تا جاهای خالی صاحب‌نامان را بپوشانند.

آن غیبت و این حضور معنایی ندارد جز آن که سازمان سینمایی دولت یازدهم در این یک سال آخر نمی‌تواند بر همراهی قطعی هیچ کدام از آن بله‌قربان‌گویان که در روزهای ابتدایی برای این مدیران سرودست می شکستند حساب باز کند.

و صد افسوس که این عاقبتی بود که بسیاری از رسانه های مستقل در همان روزهای آغاز به کار این مدیران پیش بینی کردند ولی مدیرانی که تجربه حضور در سینما را نداشتند این پیش بینی را جدی نگرفتند و ترجیح دادند خودشان آزموده‌ها را دوباره بیازمایند…




اولتیماتوم درویش: اگر “رستاخیز” اکران نشود، دیگر فیلم نمی‌سازم

سینماژورنال: ماجرای مشکلات پیش روی اکران “رستاخیز” احمدرضا درویش همچنان به قوت خود باقیست و اخیرا نیز وی از رییس جمهور خواسته بود برای حل مشکل فیلم چاره ای بیندیشد.

به گزارش سینماژورنال حالا درویش در گفتگو با “فیلمنت” به صراحت گفته اگر این فیلم اکران نشود دیگر فیلم نمی سازد.

احمدرضا درویش کارگردان در پاسخ به این سوال که شنیده می شود قرار است فیلم «رستاخیز» در ماه محرم اکران بشود گفت: تهیه کننده فیلم در حال مذاکره هستند و خیلی اطلاع دقیقی ندارم و تهیه کننده تلاش میکند تا مشکلات حل شود و حل شدن این مشکل و اکران فیلم آرزوی من است.

وی در پاسخ به این سوال که شما گفته اید که این فیلم هویت شما است، اگر این فیلم برای همیشه اکران نشود، دیگر فیلم نمی سازید؟ گفت: این فیلم هویتم، اعتقادم، فرزندم و روح من است، روح من الان در زندان است و اگر اکران نشود قطعا دیگر فیلم نمی سازم، البته فیلم یک روز در سینماهای جمهوری اسلامی ایران اکران شده و قطعا دیده خواهد شد، این فیلم صاحب دارد.

کارگردان فیلم «رستاخیز» ادامه داد: امیدوارم مسئولان وزارت ارشاد از این سوء تفاهم خارج شوند و فکری به حال این فیلم بکنند، این فیلم از سوی همه مسلمانان و شیعیان جهان و همه آزادی خواهان دیده خواهد شد و مهم این است که فیلم ساخته شده ولی گروگان گرفته شده است و باید از گروگانی در بیاید.

درویش در پاسخ به این سوال که آیا دیداری با رئیس جمهور برای حل مشکل فیلم داشته اید گفت: دیداری نداشتم، آقای رئیس جمهور کارهای کشور را اداره می کنند و این مدیران فرهنگی هستند که باید تدبیر کنند و مشکلات فرهنگی را حل کنند و اگر آنها حل نکنند ما توقع داریم که آقای رئیس جمهور ورود کنند.




بعد از حسین فريدون، حسن فريدونيان هم آمد+عکس

سینماژورنال: بعد ازروی کار آمدن عبدالعلی علی عسکری رییس تازه صداوسیما اولین تغییر مدیریت در صداوسیما انجام شد.

به گزارش سینماژورنال این تغییر مدیریت در دفتر ریاست انجام شده و طی آن “حسن فریدونیان” جایگزین محمدمهدی طائب شده است.

نام و نام خانوادگی حسن فریدونیان بیش از هر چیز یادآور نام “حسین فریدون” است.

حسین فریدون برادر حسن روحانی رییس دولت یازدهم است که دستیار ویژه رئیس جمهور بوده و در جریان مذاکرات لوزان و وین هم در تیم مذاکره کننده هسته‌ای حضور داشت.

فریدون نام خانوادگی اصلی رییس دولت یازدهم هم بوده است که به روحانی تغییر یافته است.

حالا در کنار حسین فریدون یک حسن فریدونیان هم در فضای مدیریتی کشور رخ نموده که از حالا به بعد باید به عنوان مدیر دفتر رئیس سازمان صدا و سیما فعالیت کند.

حسن فریدونیان
حسن فریدونیان

 




پیش‌بینی یک رسانه اصولگرا⇐شورای راهبردی به‌دنبال معامله با رییس‌جمهور آینده است!

سینماژورنال: پنجمین بیانیه شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران در حالی منتشر شد که بسیاری لحن تند و تیزی که پیشتر از بیانیه های شورا دیده بودیم را در آن نیافتند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال لحن آرام این بیانیه که درباره چرخه اکران در سینماها و لزوم حذف واسطه ها از سیستم پخش بود سبب ساز آن شده است که خبرگزاری “نسیم” با مروری بر عملکرد این شورا در برهه های مختلف به این پیش بینی بپردازد که اعضای این شورا به دنبال معامله با رییس جمهور آینده هستند که می تواند حسن روحانی باشد یا رقیب او.

سینماژورنال متن کامل تحلیل خبرگزاری “نسیم” را ارائه می دهد:

تند و تیزی ابتدایی و…

شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران شهریور ماه سال گذشته با حضور تعدادی از سینماگران شناخته شده ایرانی اعلام موجودیت کرد؛ این شورا هدف اصلی خود را ارائه مشاوره به مدیران سینمایی در بزنگاههای حساس یاد کرده بود.

شورا البته که در ماههای ابتدایی اعلام موجودیت خود سعی کرد با انتشار چند بیانیه تند و تیز به انتقاد از برخی مشکلات سینمای ایران در سالهای اخیر و بخصوص غلبه تصدی گری دولت و ویژه خواری گروهی نزدیک به دولت بپردازد.این شورا همچنین به صراحت از سازمان سینمایی خواسته بود لایحه به رسمیت شناختن صنعت سینمای ملی ایران را به مجلس ارائه کند.

با این حال رفته رفته و بعد از استفاده از برخی از اعضای شورا در تیمهای داوری جشنواره سی و چهارم فجر نه تنها فتیله اظهارنظرات تند اعضای شورا پایین کشیده شد که حدودا چهار ماه هیچ بیانیه ای از این شورا منتشر نشد تا یازدهم اردیبهشت ماه.

بیانیه ای کاملا سترون
همزمان با روز کارگر بیانیه ای منسوب به این شورا منتشر شد که نه لحن انتقادی بیانیه های پیشین را داشت و نه حتی صراحت کلامی که از شورا می شناختیم.

بیانیه جدید با نثری گنگ، دوپهلو و مبهم به ارائه یک سری پیشنهادات کلی درباره وضعیت اکران در سینماها می پرداخت و عباراتی همچون “واسطه گری در اکران” و “سهمیه سازی برای آثار” در آن به چشم می خورد بدون اینکه مشخص شود منظور از این عبارات چیست.

این نثر دوپهلو و بی اثر را کنار آن بیانیه های آتشین که می گذاریم درمی یابیم که شورا دیگر شورای سابق نیست. یعنی یا به صورت ماهوی و به دلیل نمک گیر شدن برخی اعضا از سوی سازمان سینمایی، شورا فروپاشیده شده و این بیانیه هم شوآفی برای تظاهر به زنده بودن است.

یا آن که این دوپهلو حرف زدن استراتژی جدیدی است که از سوی شورا درپیش گرفته شده تا در فاصله یک سال مانده تا انتخابات ریاست جمهوری بتواند همچنان ماهی های خود را صید کند.

به دنبال معامله با رییس جمهور دوازدهم؟
اگر فرض دوم را درنظر بگیریم آن گاه دوپهلو حرف زدن شورا در بیانیه جدیدش این معنا را پیدا می کند که اعضای شورای فعلی که برخی از کارکشته های قبلی هم از آن جدا شده اند فعلا نمی خواهد حرفی بزند که به تریج قبای مدیران سینمایی بربخورد.

پیش بینی می شود این روش ظرف ماههای پیش رو تا زمان اعلام کاندیداهای ریاست جمهوری 96 ادامه خواهد داشت و آن گاه است که شورا باید بین حسن روحانی یا رقیبی قوی تر از او دست به انتخاب بزند.

روش شورا در تعامل با سازمان سینمایی فعلی و پذیرفتن امتیازاتی چون حضور در تیم داوری فجر این ظن را پیش رو می گذارد که این شورا حتی آمادگی این را دارد که برای انتخاب رییس بعدی سازمان سینمایی و در مرتبه ای بالاتر انتخاب وزیر وارد مذاکره با رییس جمهور بعدی شود.

در این راستا پیش بینی می شود حتی اگر بنا شود این شورا با روحانی همراه شود، هر چه به انتهای سال نزدیک می شویم حملات به ایوبی بیشتر می شود تا اعضای شورا بتوانند آلترناتیو خود برای ریاست برای سازمان سینمایی دولت دوازدهم را به روحانی تحمیل کنند.

جای خالی چهره های ثابت قدم
صحت این نگاه در شورا را که بپذیریم آن گاه باید دل بسوزانیم به حال سینمایی که چکیده آن شورایی می شود که به راحتی می تواند وارد معامله شده و با کسب امتیازاتی ولو بزرگداشت یک عضو در جشنواره فجر بزرگترین مشکل سینمای ایران که وضعیت رفاهی بدنه صنف است را نادیده می گیرد و بیانیه ای گنگ و دوپهلو درباره اکران می دهد.

اینجاست که جای خالی سینماگرانی لااقل ثابت قدم در افکار خود نظیر امثال مسعود ده نمکی و جمال شورجه در چنین شوراهایی رخ می نمایاند.

تجربه همین چند ماه نشان داد که جز دو یا سه نفر هیچ کدام از اعضاى کنونى و سابق این شورا اهل مقاومت و ایستادگى در برابر وسوسه های دریافت امتیاز در قبال سکوت نیستند.

اشتباه نشود؛ منظور اپوزسیون بازى نیست. اتفاقا اگر بر عکس، بیان عاقلانه مسائل سینما به نحوى که منافع اکثریت محروم را شامل شود مدنظر است، در چنین شرایطى عموم اهالى سینما حامى شورا خواهد بود اما چون شورا هم دنبال منافع طیف فربه شده خویش است با اولین واکنش رئیس سازمان سینمایى دچار تشتت شد و دیدیم که با خروج چند عضو از آن چگونه علائم سازشکارى آنها اشکار گردید و در نهایت کار به جایی رسید که آخرین بیانیه این شورا کاملا سترون و بی خاصیت شد.

اینها همه فقط یک افسوس را به حال سینما باقی می گذارد سینمای ایران شوراها و اصنافی را می خواهد که با پرهیز از آلودگی های سیاسی و با ارجحیت دادن نفع جمعی بر نفع شخصی پیش بروند نه شوراها و اصنافی که راه می افتند برای دستیابی به امتیازات مادی از بخش دولتی.




بهزاد فراهانی خطاب به رییس جمهور: هر کاری که دولت قبل کرد که غلط نبود/یک نظام بیمه‌ای جامع برای هنرمندان راه بیندازید

سینماژورنال: بهزاد فراهانی کارگردان و بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر هرچند در سال 94 یک نمایش به نام “گل و قداره” را روی صحنه برد اما درگیری اش در فعالیتهای صنفی خانه تئاتر سبب ساز این شد که حتی استقبال از این نمایش هم نتواند او را نسبت به دورنمای هنر در سال 94 خوش بین کند.

به گزارش سینماژورنال فراهانی با اشاره به اینکه هنوز اهالی هنر و بخصوص سینما و تئاتر در حل ابتدایی ترین امور صنفی خود ناکام هستند به “نسیم آنلاین” گفت: سال 94 هم در امتداد سال 93 رفتار قابل قبولی را از دولتمردان نسبت به اهالی هنر ندیدیم. متأسفانه دولتمردان ما اهالی هنر را ندیدند و بخصوص در حیطه تئاتر که اوضاع به مراتب بدتر هم بود.

*وزیر ارشاد از توجه به تئاتر گفت اما…
وی ادامه داد: مشکلات بیمه ای هنرمندان سینما و تئاتر همچنان در این سال هم ادامه داشت و احتمالا درسال جدید هم ادامه خواهد داشت.

بهزاد فراهانی با تمرکز بیشتر بر مشکلات حوزه تئاتر بیان کرد: از همه بدتر این بود که قرارداد تیپ را در تئاتر از بین بردند و از آن طرف آیین نامه هایی که برای دستمزدهای عوامل تئاتر بود نیز مورد توجه قرار نگرفت. اما بدترین نقطه ضعف کارنامه فرهنگی دولت یازدهم و به ویژه وزیر ارشاد این بود که آمدند و قانونی را تنظیم کردند که 20 درصد از فروش تئاترهایی که در سالنهای دولتی روی صحنه می رود به حساب دولت واریز شود.

این بازیگر خاطرنشان ساخت: این خیلی بد است که وزیر ارشاد سال 94 را سال تئاتر نامید و از لزوم حمایت از اهالی تئاتر شعارها داد اما به جای کمک بیشتر برای حل مشکلات بر دامنه مشکلات افزوده شد.

*چرا حمایت مستقیم از بیمه هنرمندان را برداشتند؟
بازیگر آثاری چون “ابراهیم خلیل ا..”، “قلبهای ناآرام” و “مظفرنامه” با اشاره به اینکه مشکل بیمه هنرمندان که در دولت قبل و با تخصیص بودجه مستقیم حل شده بود دوباره در سال گذشته عود کرد به نسیم آنلاین گفت: این توقع زیادی نیست که یک بیمه جامع برای بر و بچه های هنرمند ایجاد کنند و همه هنرمندان از سینماگران تا اهالی تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی را تحت پوشش آن ببرند.

وی ادامه داد: این مشکل در دولت قبل با حمایت مستقیم تا حدود زیادی حل شده بود اما در دو سال اخیر آن حمایت مستقیم را به نام تمرکز بر صندوق کمک به هنرمندان برداشتند و نتیجه اینکه نه تنها بخش عمده خدمات درمانی هنرمندان بر دوش خودشان افتاد بلکه هنرمندانی که می‌خواستند خودشان را بیمه کنند هم گرفتار مشکلات فراوانی شدند.

*هر کاری که دولت قبل کرد که غلط نبود
بهزاد فراهانی درباره دورنمای ذهنی اش از سال جدید گفت: این تصور که هر کاری دولت قبل انجام داده غلط بوده و باید جلویش را گرفت آسیبی است که در این سالها مرتب متوجه اهالی هنر شده است. یک بار برای همیشه بیایند و ببینند کدام اقدام دولت قبل درست بوده و کدام، نادرست. اقدامات درست را افزایش دهند و جلوی اقدامات نادرست را بگیرند.

وی خاطرنشان ساخت: دولت حسن روحانی اگر می خواهد واقعا برای هنرمندان در سال جدید کاری کند طی یک اقدام ضربتی کوتاه مدت مشکل بیمه هنرمندان را رفع کند. به سادگی می توان یک نظام بیمه ای جامع برای تمامی هنرمندان راه انداخت و کاری کرد که اگر هنرمند نان شب ندارد در عوض موقع بیماری بتواند به مدد این بیمه مشکلاتش را کمتر کند.

*امسال هم احتمالا باید برای روی صحنه بردن یک نمایش کلی دردسر بکشم
این کارگردان با اشاره به اینکه در زمینه فعالیتهای حرفه ای هم در سال جدید سعی خواهد کرد باز هم بر مدار قبل حرکت کند بیان داشت: اینکه انتظار داشته باشم امسال مواجه شویم با فضای باز و متفاوت برای کار منطقی نیست. طبیعی است که امسال هم اگر بخواهم نمایشی را روی صحنه ببرم باید کلی دردسر و گرفتاری را تجربه کنم؛ از ممیزی گرفته تا پیدا کردن سالن برای اجرا و تأمین خواسته های مالی عوامل.

*خواسته ام از رییس جمهور
وی ادامه داد: با این حال همواره سعی می کنم با دید باز به آینده نگاه کنم زیرا یأس و نومیدی باعث می شود آدمی نتواند حتی اثرگذاری مقطعی هم داشته باشد. باید به امید زندگی کرد و من نیز امیدوارانه به سال جدید می نگرم و تنها یک خواسته از رییس جمهور و وزیر ارشاد دارم و آن هم اینکه به فکر ایجاد بیمه ای جامع برای هنرمندان باشند.




چند نكته مبهم پيرامون نامه سرگشاده عزت‌ا.. انتطامي به رييس‌جمهور

سینماژورنال: عزت ا.. انتظامی بازیگری که چند سالی میشود دور از سینما فقط نظاره گر فعالیت همکاران خود است حدودا یک ماه پیش نامه ای را خطاب به دو چهره سیاسی در مخالفت با حصر آنها نگاشته بود به تازگی هم نامه ای به رییس دولت یازدهم نوشته و از وی خواسته است شرایط رفع حصر سه چهره سیاسی فعال در انتخابات 88 را فراهم کند.

به گزارش سینماژورنال این نامه نگاری بیش از هر چیز یادآور ماجرای همراهی این بازیگر با محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی در ستاد انتخابات کشور درست در روز ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری 92 بود؛ حضوری که در تاریخ سیاسی ایران بی نظیر بود و  در کانون توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت.

همراهی با مشایی مصور شد اما برائت از همراهی، مکتوب
با این حال ساعاتی بعد از آن اعلام حضور نامه ای منسوب به انتظامی منتشر شد که وی از این حضور اعلام برائت کرده بود!!! جالب بود که مستندات حضور ایشان به صورت تصویر و فایلهای ویدیویی منتشر شده بود اما برائت از حضور فقط با انتشار یک نامه انجام شد؛ از آن نامه بلندبالا هم فقط بخش انتهایی آن به صورت دست‌نوشته انتظامی بیرون آمد.
البته که بعد از اعلام برائت هم مشایی با لحنی دلجویانه خطاب به انتظامی از درک موقعیت وی و فشارهای وارده سخن گفت!

آیا فشارهای احتمالی باعث رو شدن نامه ای جدید خواهد شد؟
آن ماجرا وقتی کنار نامه نگاری اخیر انتظامی قرار می گیرد این فرضیه را پیش رو می گذارد که آیا در آینده نزدیک و با افزایش فشارهای احتمالی(!؟) آیا باز هم انتظامی نامه ای تازه تر نوشته و توضیحات جامعتری را درباره نامه های قبلی بیان خواهد کرد؟

حتی حال حضور در رونمایی پوستر منقش به تصویرشان را ندارند اما…
از آن گذشته نامه نگاری اخیر انتظامی این پرسش را نیز پیش رو می گذارد که چطور است انتظامی به دلیل کهولت سن حتی توانایی حضور در رونمایی از پوستر جشنواره ای که تصویرشان روی آن نقش بسته را هم ندارد اما چند رور بعد از دیدار دبیر همین جشنواره با ایشان در منزل شخصی شان، به ناگاه نامه ای را منتشر می کنند که نشانگر پویایی ذهن نه یک فرد كهنسال نيازمند استراحت مطلق که یک مرد میانسال همچنان پویاست.

این پویایی چه سنخیتی دارد با آن بی تفاوتی؟
اگر این پویایی را حتی در نود و چند سالگی ایشان بپذیریم آن گاه بی تفاوتی ایشان در قبال موضع گیری پیرامون مشکلات صنفهای متبوعشان در سینما و تئاتر را چگونه توجیه کنیم؟ مدتهاست فریاد اهالی سینما و تئاتر از نداشتن یک نظام بیمه ای جامع به آسمان رسیده است ولی عزت ا.. انتظامی حتی یک بار هم از وجهه خود برای کمک به حل مشکل همکاران استفاده نکرده و البته نزدیکانش نیز کهولت سن اش را دلیل دوری از این موضوعات دانسته اند! اگر این کهولت سن که علت بی تفاوتی به مشکلات صنفی است را بپذیریم آن پویایی نامه نگاری را چطور توجیه کنیم؟

آیا نامه را دیگران تنظیم کرده اند؟
گذشته از اینها بی شباهتی لحنی سیاستمدارانه که در نگارش نامه به کار رفته با ادبیات متداول انتظامی هم بدجوری پرسش برانگیز است. آیا نامه را دیگران تنظیم کرده اند و انتظامی فقط آن را امضاء کرده؟ یا آن که نامه ای را نوشته و دیگران ویرایش کرده اند؟

دلیل انتخاب انتظامی چه بوده؟

اگر این فرضیه را بپذیریم که برخی صاحب‌منصبان سیاسی انتظامی را تشویق به ارائه این نامه کرده‌اند پرسشی دیگر روی می‌دهد که چرا در میان آن همه بازیگر و کارگردان شناخته شده‌ای که به هنگام انتخابات همراهی کاملی با سیاستمداران نشان می‌دهند این انتظامی بوده که برای امضای چنین نامه ای انتخاب شده است؟

آیا مشوقان گمان می کرده اند هر کسی جز ایشان انتخاب شود با واکنشهای افراطی و حتي ممنوع الفعاليتي مواجه شده و ایشان به دلیل کهولت سن چنان که باید  مورد هجمه طرف مقابل  قرار نمي‌گيرد؟

حدسي كه تا اينجا درست از آب در آمده و به جز برخورد تند يكي از نزديكان مشايي، انتظامي از حاشيه امني در قياس با ديگران برخوردار بوده  و نامه او ، بازتاب منفي جدي نداشته است.

شايد هم اين بي‌اعتنايي در گارد مخالف گرفتن براي اين بازيگر قديمي حكايت از جدي نبودن او در سپهر سياسي دارد بخصوص بعد آن نامه برائت شتابزده قبلي  كه اعتبار اين چهره هنري را متاسفانه مخدوش ساخت.




کارگردان فیلم تبلیغاتی روحانی: آمریکا زیر برجام خواهد زد

سینماژورنال: در هیاهوی واکنشها نسبت به توافق هسته ای و برجام یکی از نزدیکان سابق رییس جمهور به انتقاد از برجام پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال حسین دهباشی کارگردان فیلم تبلیغاتی روحانی در صفحه اجتماعی خود به انتقاد از برجام پرداخته است.

دهباشی نوشته است: نشان به نشانی امضای اوباما بر حاشیه قانون نابودکننده صنعت ایرانگردی کشورمان که زیر میز برجام هم خواهند زد نه الآن البته وقتی آخرین ذره از اورانیوم از ایران خارج شد و قلب نیروگاه اراک از جا درآمد و آخرین سانتریفیوژ که از چرخش ایستاد، هیهات که حتی نخواهند گذاشت چرخ زندگی مردم ما بچرخد… .




حضور مجری تلویزیون و فرزندش در افطاری رییس جمهور با ایتام!+عکس

سینماژورنال: رییس دولت یازدهم شب گذشته در مراسم افطاری با ايتام و مددجويان کميته امداد امام خميني (ره) و بهزيستي شرکت کرد.

به گزارش سینماژورنال این مراسم با تأسی به پدر یتیمان حضرت علی(ع) و به مناسبت سالگرد شهادت ایشان برگزار شد.

در این مراسم عبدالرضا امیراحمدی مجری بشاش تلویزیون هم حضور داشت.

وی درباره حضورش در این مراسم در صفحه اجتماعیش نوشته است: آقای روحانی میدانند که مادر من فوت کرده و من یتیمم لذا به گرمی مرا تحویل گرفت و دست محبت بر سرم کشید.

عبدالرضا امیراحمدی
عبدالرضا امیراحمدی در کنار رییس جمهور
امیراحمدی در این مراسم تنها نبود و فرزند خردسالش بردیا نیز همراه او و در جمع کودکان یتیم حضور داشت.
امیراحمدی با قرار دادن عکسی از فرزندش در کنار رییس جمهور نوشته است: پسرم آقاي روحاني را “پرزيدنت” خطاب كرد كه موجب تبسم و تعجب دكتر شد. دكتر از برديا پرسيد دوست داري چكاره شوي؟ برديا گفت: رييس جمهور!
بردیا امیراحمدی
بردیا امیراحمدی در کنار رییس جمهور