زن‌های دیگر حذف شدند تا من بمانم/بخشی از پشت صحنه‌ی «کارناوال» به روایت رویا میرعلمی

سینماروزان: رویا میرعلمی درباره اجرایش در برنامه «کارناوال»فیلمنت می گوید که اکثر تماشاچی‌ها او را به عنوان بازیگر کمدی می‌شناسد، اما حالا بُعد دیگری از هنرش را دیده‌اند که کاملا جدی است. میرعلمی میگوید: ابتدا خانم‌های بازیگر دیگری هم در کارناوال بودند اما نشد که تا پایان بمانند..

 

اجرای اول و دوم رویا میرعلمی در «کارناوال» محصول اختصاصی فیلم نت با اینکه در بخش‌هایی دستخوش ممیزی شده‌اند اما آثاری پرکشش شده و توانسته‌اند احساسات مخاطبان را درگیر کنند.

 

میرعلمی با اینکه برای مخاطبان تلویزیون به عنوان یک بازیگر کمدی شناخته می‌شود اما در این دو اجرا دست به چالش مهمی زده و آثاری کاملا جدی روی صحنه برده است. او تنها زن شرکت‌کننده در فستیوال «کارناوال» است و از این جهت هم با چالشی جدی روبه‌رو بوده است.

 

رویا میرعلمی در مصاحبه‌ای درباره چالش‌های پیش رویش برای اجرا در کارناوال گفته و توضیح داده که با حرکت از کمدی به سمت اجرایی جدی، مخاطبانش را با یک تغییر مواجه کرده است. او می گوید: اکثر تماشاچی‌ها من را به عنوان یک بازیگر کمدی می‌شناسد، چون از زمان سریال‌های سروش صحت تا برنامه‌های اخیر مثل جوکر، کمدی زیاد کار کرده‌ام، اما حالا تماشاگران «کارناوال» یک بعد دیگری از هنر من را دیده‌اند که کاملا جدی است.

 

میرعلمی درباره اهمیت امیدواری و تلاش برای ادامه زندگی که در اجرایش جاری است، توضیح می دهد: نمایشی اجرا کردم درباره زندگی فریدا کالو و ونسان ونگوگ که مثل اسمش بسیار خیال‌پردازانه است. موضوعی انسانی است درباره امید. جایی که آدم به انتهای صبر خود می‌رسد و فکر می‌کند دنیا برایش تمام شده و غیر از سیاهی دیگر رنگی نیست ولی همیشه روزنه‌ای هست که به هرحال به داد آدم‌ها می‌رسد. چیزی را که من همیشه متصور بوده‌ام این است که آدم‌ها خودشان برای خودشان امید درست می‌کنند. فکر کردم چنین مضمونی باید در قالب نمایش اجرا شود تا ابعاد مختلفی در آن گنجانده شود.

 

او درباره چگونگی رسیدن به ایده همراهی ونگوگ و فریدا عنوان می کند: پنج سال پیش من نقاشی‌های علیرضا کریمی مقدم که یک آرتیست بسیار هنرمند و فرهیخته‌ای هستند را دیدم که در آن فریدا و ونسان کنار هم قرار گرفته بودند. با ایشان وارد گفتگو شدم. می‌خواستم نمایشنامه‌ای بنویسم و کاری مشترک انجام دهیم. آن زمان نشد اما این در سر من باقی ماند. در نهایت آن را برای اجرا به «کارناوال» آوردم و در هفده دقیقه آماده کردم تا برای مخاطبان به‌صورت گسترده اجرا شود.

 

میرعلمی تنها زن شرکت‌کننده در رقابت «کارناوال» است. او از احساسش در این رابطه می گوید: من همیشه به چالش علاقه‌مند بوده‌ام. اینجا هم کم چالش نداشته‌ام. ابتدا خانم‌های دیگری هم بودند اما نشد که تا پایان بمانند. من به عنوان کسی که کار هنری می‌کنم برایم جالب بود این کار را به سرانجام برسانم. به هرحال من سالیان سال در نمایش بوده‌ام و برای جشنواره‌های مختلف کار روی صحنه برده‌ام. از اول به دنبال برد و باخت نبوده‌ام تنها مساله‌ مهم، اثرگذاری و احترام به مخاطب بود. دلم می‌خواست اثری آبرومند به مخاطب تحویل دهم و همین هم شد. بعضی تماشاگران بعد از دیدن اجرا می‌گفتند برای اولین‌بار بوده که تئاتر دیده‌اند و تصمیم دارند باز هم برای تماشای تئاتر بروند و همین برایم کافی است.

 

«کارناوال» به کارگردانی و اجرای رامبد جوان و به تهیه‌کنندگی محمد شریفی شب های چهارشنبه در پلتفرم فیلم‌نت منتشر می‌شود.

 

 

 




با شباهت‌هایی به یکی از آثار بیضایی⇐زندگی زنان بدنام فراری از «قلعه» روایت می‌شود!!!+عکس

سینماروزان: درباره زندگی زنان بدنام به صورت مجزا یا پیرنگهایی از درام اصلی، در سینما محصولاتی مانند «فقر و فحشا»، «ده»، «خانه ای روی آب» و «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» و در تئاتر نمایشهایی مانند «عشق لرزه» را داشته ایم ولی با محوریت سرنوشت زنان محله بدنام پیش از انقلاب در سینما یا تئاتر تاکنون محصولی تولید نشده است.

به گزارش سینماروزان بهرام بیضایی سالها پیش و در اواخر دهه 50 فیلمنامه «آینه های روبرو»  که شرح زندگی یکی از زنان بدنام پیش از انقلاب بود را نوشت اما این فیلمنامه جز نامش که سالها بعدتر توسط فرشته طائرپور برای فیلمی با مضمون زندگی ترنس‌ها عاریه گرفته شد نه در زمان نگارش و نه در سالهای بعد در برابر سدّ ممیزی قرار گرفت و نتوانست به تولید برسد.

حالا نزدیک به چهار دهه بعد از فیلمنامه بیضایی، حسین کیانی کارگردان تئاتر که آثاری همچون «مضحکه شبیه قتل» و «مشروطه بانو» را در کارنامه دارد در تازه ترین محصولش با نام «روز عقیم» تمرکزش را بر زنان فراری از محله بدنام گذاشته است.

داستان این نمایش که بناست از ابتدای مردادماه در تماشاخانه باران روی صحنه برود درباره تخریب محله بدنام قلعه زاهدی در دوران پس از انقلاب، فراری شدن سه زن بدنام از چنگ هجوم‌آوران و مستقر شدن در  زیرزمین خانه‌ای بزرگ در مرکز شهر است، زیرزمینی که چند مرد در طبقه بالای آن مشغول سلاخی کردن هستند!!!

جالب است که بخش افتتاحیه نمایش حسین کیانی که با تخریب محله بدنام آغاز میشود شباهت فراوانی دارد با فیلمنامه «آینه‌های روبرو»بیضایی. فیلمنامه بیضایی با آتش زدن محله بدنام و فرار زنی بدنام به نام «نزهت» از محله و برخورد با یک آشنای قدیمی آغاز شده و در ادامه فلاش بکهایی به گذشته میخورد و روایت تراژیک زندگی نزهت ارائه میشود.

آتش زدن محله بدنام سه دهه بعد از «آینه های روبرو»ی بیضایی که هیچ گاه مجوز ساخت نگرفت در بخشهایی از رمان «رازهای سرزمین من»رضا براهنی هم حین روایت زندگی سه زن بدنام قلعه مورد تعریض قرار گرفت اما اینکه کسی بتواند این ماجرا را به سینما یا تئاتر آورد سابقه نداشته چون همواره با تیغ ممیزی مواجه می شد.

حالا حسین کیانی نه تنها مجوز اجرای نمایشی متأثر از آن واقعه را گرفته بلکه نام «پری» که همنام یکی از زنان بدنام سرشناسی است که بعد از انقلاب اعدام شد را بر کاراکتر اصلی «روز عقیم» گذاشته است!

ایفای نقش «پری» را شایسته ایرانی برعهده دارد؛ بازیگری که هرچند نخستین حضورش در سینما با «آفساید» جعفر پناهی بود اما با ایفای نقش یک ترنس در همان «آینه های روبرو»یی که نامش عاریه ای از فیلمنامه بیضایی بود در کانون توجه قرار گرفت!!

فهیمه اَمَن‌زاده ایفاگر کاراکتر «اکرم»، الهه‌ شه‌پرست ایفاگر «لیلی»  و رویا میرعلمی همسر حسین کیانی که اخیرا در سریالهایی مانند «شمعدونی» و «لیسانسه ها» ظاهر شده دو نقش «پری» و «لیلی» را بازی میکند.

اینکه در «روز عقیم» هم به مانند «آینه های روبرو»ی بهرام بیضایی فلاش بک به گذشته زده شود و روایت زندگی زنان بدنام را ببینیم مشخص نیست اما اینکه نام رویا میرعلمی به عنوان بازیگر همزمان دو کاراکتر «پری» و «لیلی» بیان شده میتواند معنای فلاش بک را به ذهن بیاورد..

 با این حال باید صبر کرد تا نمایش روی صحنه برود و آن گاه قضاوت کرد…

روز عقیم
روز عقیم
روز عقیم
روز عقیم