1

ادعاهای تهیه کننده “روز سوم” درباره ممیزان ارشاد⇐ علیرغم دریافت تأییدیه از حوزه علمیه، به ما مجوز ساخت کمدی ندادند/انگار قول تولید فیلمنامه ما را به دیگران داده بودند!!

سینماروزان: تهیه کننده فیلم جنگی “روز سوم” مدعیست اجازه تولید فیلم طنزش را ندادند تا دیگران سوژه مشابهش را دستمایه تولید کنند!!

به گزارش سینماروزان علیرضا جلالی شریک تولید حمید آخوندی در فیلم “روز سوم” در سالهای اخیر فیلمهایی مانند “ماهورا” و “چاقی” را تولید کرده که هیچ کدام گیشه موفقی نداشته اند.

جلالی با اشاره به اینکه تولید کمدی بی خطرترین روش برای بازگشت سرمایه است از مخالفت ممیزان ارشاد با تولید فیلمنامه طنزش گفته است.

علیرضا جلالی به “مهر” گفت: من فیلمنامه‌ای طنز داشتم ولی به قدری در شورای پروانه ساخت بالا و پایین شد که ما را به فکر فرو برد چون با مقایسه فیلمنامه ما و فیلم‌های کمدی که اکران شدند به این نتیجه رسیدیم که برخی دوست دارند تنها یک عده در این حوزه کار کنند.

جلالی تصریح کرد: جالب اینجاست که به من می‌گویند شما دفاع مقدسی ساز هستید چرا می‌خواهید فیلم طنز بسازید اما همین افراد از فیلم‌های دفاع مقدسی ما هم در اکران حمایت نکردند. حالا همین افراد می‌گویند فیلم طنز نسازید که فکر می‌کنم دلیلش این است که قرار است دیگران چنین فیلم‌هایی بسازند و به تعبیری از قبل زنبیل گذاشته اند و قول ساخت این فیلم‌ها به افراد نظرکرده داده شده است.

این تهیه‌کننده مدعی شد: ما را بسیار اذیت کردند و در نهایت به کمدی ما مجوز ساخت ندادند حتی ابراهیم داروغه زاده گفته بود ساخت آن فیلم طنز اشکالی ندارد اما باز آقایان قبول نکردند از همین رو ما به سراغ حوزه علمیه رفتیم و از آنها هم نامه گرفتیم ولی باز هم قبول نکردند.

علیرضا جلالی افزود: من فکر می‌کنم انگار قول ساخت مشابه این فیلمنامه طنز به دیگران داده شده بود، به ما مجوز ندادند!!! منی که فیلم دفاع مقدسی می‌سازم می‌توانم فیلم طنز سالم هم بسازم اما به نظر می‌رسد فیلم‌های پرفروش تنها باید توسط عده‌ای خاص ساخته شوند.




ناصر تقوایی مدعی شد: نگذاشتند “چای تلخ” ساخته شود و به‌جایش مهدی سجاده چی با کپی برداری از آن “روز سوم” را نوشت!/سجاده چی وقتی ديد که فيلم «چاي تلخ» ساخته نشد تصميم گرفت خودش آن را بازنويسي کند و با تغييراتي، به يک کارگردان بدهد تا ساخته شود که بالاخره ساخته شد!!/ سجاده چی به غیر از همین “روز سوم” که سرشار است از شباهت به فیلمنامه “چای تلخ” کار برجسته ای دارد؟؟؟ ⇔مهدی سجاده چی پاسخ داد: تقوایی زیر لایه ای عمیق از توهمات خفه شده!!!/تقوایی در شبی سرشار از مالیخولیا به من گفت بعد از ساخت “دایی جان ناپلئون”، مأموران ویژه “اینتلجنس سرویس”بریتانیا به ایران آمده اند تا مانع فیلمسازیش شوند!

سینماروزان: حرفهای قابل تأمل ناصر تقوایی فیلمساز شهیر ایرانی در نقد سرقت ایده فیلمنامه های ارژینال در شوراهای تصویبی که از معاونت نظارت تا فارابی و مرکز گسترش و دهها نهاد دیگر وجود دارند وقتی به ذکر مصداق از سرقت فیلمنامه پروژه ناتمام “چای تلخ” رسیده که به اعتقاد تقوایی توسط یکی از نیروهای سالیان شوراهای سینمایی دولتی دزدیده شده و تبدیل به “روز سوم” گشته اسباب یک درگیری لفظی را شکل داده است.

ناصر تقوایی فیلمساز برجسته ایرانی با اشاره به سرقت فیلمنامه ها در شوراهای دولتی به “شرق” گفت: دیگر به هیچ جا فیلمنامه نمیدهم که بخوانند! نگذاشتند فیلمنامه “چای تلخ” ساخته شود و بجایش از فيلمنامه «چاي تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساخته اند. يکي از همان فيلم ها “روز سوم” است که حتي چند جايزه سيمرغ بلورين هم بهش داده اند.

تقوایی ادامه داد: لابد فيلم «روز سوم» را ديده ايد؟ فيلمنامه آن از روي فيلمنامه من نوشته شده است. توسط فردي به نام مهدي سجاده چي. دو شخصيت اصلي آن فيلم يک دختر ايراني و يک افسر جوان عراقي است که هر دو در سراسر فيلم با هم در کشمکش و ستيز هستند.

تقوایی افزود: وقايع فيلم «روز سوم» هم در خرمشهر مي گذرد و پايانش در کنار رودخانه درست مثل “چای تلخ” . همين آقاي «سجاده چي» در شوراهای مختلف مسوول مميزي فيلمنامه ها شده است. آن وقت من بروم فيلمنامه ای دیگر از خودم را بدهم به امثال ايشان تا تصويب کنند؟ ایشان به غیر از همین “روز سوم” که سرشار است از شباهت به فیلمنامه “چای تلخ” کار برجسته ای دارد؟؟؟

تقوایی ادامه داد: يادم مي آيد که اين آقا(سجاده چی) در دوران آقاي محمدعلي زم در جلسات فيلمنامه خواني حوزه هنري حضور پيدا مي کرد. لابد ديده است که فيلم «چاي تلخ» ساخته نشده است. تصميم گرفته خودش آن را بازنويسي کند و با تغييراتي، به يک کارگردان بدهد تا ساخته شود که بالاخره ساخته شد.!!!

مهدی سجاده چی در پاسخ به ناصر تقوایی با لحنی خشن در “اعتماد” نوشت: كاش،‌ اي كاش آقاي تقوايي اين حرف‌ها را در مورد سرقت فيلمنامه “روز سوم” نزده بود، اما حيف كه زده است و تكرار كرده. به نظرم ايشان زير لايه‌اي عميق از توهم و خاطرات سپري شده مدفون مانده و همان جا خفه شده است. ايشان مجوزي مخصوص دارد كه هر چه خواست بگويد و به ديگران هر توهين و افترايي را نسبت دهد. اين مجوز را سابقه درخشان فيلمسازي ايشان در گذشته‌هاي دور صادر كرده و تاريخ انقضا هم ندارد. من ارتباط چنداني با ايشان نداشتم اما خاطره شگفت‌آوري از آقاي تقوايي دارم كه براي نخستين‌بار به آن اشاره مي‌كنم. آشنايي من با آقاي تقوايي در دفتر تهيه‌كننده‌اي به نام حسن جلاير شكل گرفت، جايي كه بنا بود ايشان فيلم “زنگي و رومي” را بسازد كه نشد. فيلمنامه سريال “هفت سنگ” را خوانده بود و پيشنهاداتي داشت.

سجاده چی ادامه داد: سال‌ها بعد، هفده يا هجده سال پيش، در نيمروز تابستاني از جلسه‌اي با هم بيرون آمديم و كمي خيابان‌گردي كرديم. طرف‌هاي عصر هنگام خداحافظي پيشنهاد دادم به خانه من بيايد و شام را مهمان من باشد و اين معامله تا صبحگاه روز بعد ادامه داشت. در تمام اين ساعات طولاني كه همسرم براي احترام مهمان گرانقدر من بيدار مانده بود، ما با حيرت و آشفتگي به سخنان يكي از اسطوره‌هاي ذهني خود گوش مي‌داديم. اساس حرف‌هاي ايشان اين بود كه پس از ساختن سريال دايي جان ناپلئون، اينتليجنس سرويس ماموران ويژه‌اي را به ايران فرستاده تا به هر شكل ممكن مانع فيلمسازي آقاي تقوايي شود، چراكه آنها- انگليسي‌ها- خوب فهميده بودند كه حريف‌شان در ايران كيست. ايشان آنگاه فكت‌هايي از تمام پروژه‌هاي تمام شده و نيمه كاره خود را به عنوان شاهد مدعاي خود ذكر كرد.

سجاده چی افزود: تصاوير آن شب، هولناك، گروتسك و سرشار از ماليخوليا بود و من با حسرت و غصه مي‌ديدم كه چگونه مسخ كافكا ممكن است و چگونه يك فيلمساز نابغه و برجسته به پررنگ‌ترين شخصيت سريال معروفش استحاله پيدا كرده و سكانس‌هايي از سريال “دايي جان ناپلئون” را شاهد بودم كه احتمالا افراد كمي امكان ديدن آنها را داشته‌اند. الان كه دارم اينها را مي‌نويسم، دقيقا نمي‌دانم كه تا چه اندازه با اين نوشته رفتار اخلاقي يا غيراخلاقي بروز داده‌ام همين قدر مي‌دانم كه اگر «من» كوچك‌تري داشتم حتما سكوت مي‌كردم ولي اين همگني احساس خشم و توهين چنانم برآشفته كه مهار تحفظ را كنار گذاشته‌ام. هر چند كه از سوي ديگر عقلا تصور مي‌كنم كه اصل قضيه كوچك‌تر از اين حرف‌هاست. آقاي تقوايي در روزگار تلخي كه سپري مي‌كنيم، گاه كساني را پيدا مي‌كنند تا تلخي و سرخوردگي خويش را در هيبت او تف كند و من هم در مسير آب دهان ايشان قرار گرفته‌ام. همين. شايد مدت‌ها بعد، شبي هنگام خواب به اين واكنش تند خود فكر كنم و پشيماني خواب از من بگيرد و فكر كنم كه تندي من هم از تلخي روزگار بود.




تهیه‌کننده «روز سوم» درگذشت+عکس

سینماروزان: حمید آخوندی از جمله تهیه کنندگان برآمده از تلویزیون که مهمترین کار سینمایی اش درام جنگی «روز سوم» بود روز پنجم خردادماه درگذشت.

به گزارش سینماروزان آخوندی که به همراه علیرضا جلالی دفتر فیلمی با نام «پژمان فیلم» داشت و البته برادر همسر بیژن نوباوه نماینده اسبق مجلس بود، یکی دو ماه قبل عمل قلب انجام داده و حالش بهبود یافته بود ولی ساعت 4:30 صبح جمعه پنجم خردادماه در منزل براثر سکته قلبی درگذشت.

 مراسم تشییع این تهیه‌کننده شنبه ششم خردادماه ساعت 9:30 صبح از مقابل مسجدالرسول تهران واقع در میدان دوم نازی‌آباد برگزار می‌شود و با توجه به اینکه مرحوم آخوندی جانباز بود احتمالا در قطعه مربوط به شهدا و جانبازان به خاک سپرده خواهد شد.

مراسم ختم و یادبود حمید آخوندی روز دوشنبه از ساعت 18:30 تا 20 در مسجد نور برگزار می‌شود.

حمید آخوندی متولد سال 1340 سال گذشته فیلم «ماهور» به کارگردانی حمیدزرگرنژاد را تهیه‌ کرده بود و دو فیلم «چاقی» و  «پایان خدمت» هم از دیگر آثار او هستند. وی همچنین در فیلم‌های «سفر به چزابه» و «باشگاه سری» سابقه دستیاری کارگردان داشته است.

حمید آخوندی

حمید آخوندی




حامد بهداد: مدیون عزیزی ام که همیشه دست به دامن‌اش هستم

سینماروزان: حامد بهداد شمایل یک بازیگر عاصی در سینمای ایران است؛ بازیگری که در ماجرای برخورد با پزشک خاطی عباس کیارستمی آن قدر پیش رفت که انتقادبرانگیز شد.

به گزارش سینماروزان این بازیگر که به تازگی عاشقانه “نیمه شب اتفاق افتاد” با بازی وی روی پرده رفته است در تازه ترین گفتگویش که با “باشگاه خبرنگاران” به گلایه از جشنواره فجر پرداخته که همواره با وی نامهربان بوده است.

بهداد گفت: جشنواره همیشه با من نامهربان بوده است. منظورم افراد خاصی نیستند. علت این نامهربانی را نمیدانم، شاید از فکر خودم نشأت می‌گیرد، ولی به هر دلیلی، هم خانه سینما و هم فجر با من نامهربان بودند.

این بازیگر ادامه داد:  حتی زمانی که برای نقشم در «جرم» سیمرغ می‌گیرم، آن را هم نامهربانی می دانم؛ یعنی فیلم‌های بهتری بودند که فکر می کنم خیلی زودتر و بهتر باید برایشان سیمرغ می گرفتم و خیلی بهتر و زودتر بازیشان کرده بودم. برای مثال «روز سوم» یا «سعادت آباد» و یا خیلی فیلم‌های دیگر.

بهداد درباره دلخوشی اش در زندگی علیرغم این کم توجهی ها بیان داشت: به هر حال ابتدای فصل جوانی رفت و زمانی که دلم می‌خواست توجه لازم را بگیرم، نگرفتم. اما به هر حال چیزی که مانده خودم هستم و این را مدیون عزیزی هستم که همیشه در زندگی‌ام دست به دامنش هستم. اگر او نبود من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم گاهی اوقات به یک چیز کاذبی مثل خودم دل خوش کنم.




محمدحسین لطیفی: کلیپی ساخته‌اند که یک میلیارد و نیم هزینه دربرداشته ولی حاضر نشدند همین مبلغ را به من دهند تا صرف تیتراژ یک فیلم جنگی کنم!!!/به “فروشنده” انگ بی غیرتی زدند در صورتی که فرهادی شخصیت متجاوز را زجرکش کرد/با “رونالدو” برای ساخت یک اثر مقاومتی قرارداد بستیم…/از همان ابتدا می‌دانستم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی امکان اکران جهانی ندارد

سینماروزان: محمدحسین لطیفی کارگردانی که در سالهای اخیر کارنامه قابل اعتنایی در سینما و تلویزیون نداشته و آخرین ساخته های سینمایی و تلویزیونی اش یعنی “اسب سفید پادشاه” و “پادری” توجهی برنینگیختند در تازه ترین گفتگویش که با “مهر” انجام شده نکات جالب و بعضا عجیبی را مطرح کرده است.

به گزارش سینماروزان لطیفی که بعد از ماجرای پیش آمده پیرامون توقیف “ارادتمند نازنین بهاره تینا”ی عبدالرضا کاهانی از شورای صدور پروانه نمایش حذف شد در گفتگویش فیلم “فروشنده” اصغر فرهادی را فیلمی “شرافتمند” دانسته است که به آن انگ بی غیرتی زده اند.

این کارگردان همچنین از تقاضای 1.5 میلیاردی خود برای ساخت تیتراژ یک فیلم جنگی و ردّ این درخواست گلایه کرده است؛ آن هم در شرایطی که به اعتقاد خودش 1.5 میلیارد بودجه برای تولید کلیپ “ایستاده ایم2” هزینه شده است.

بخشهای خواندنی گفته های محمدحسین لطیفی را بخوانید:

گفتم فقط ساخت تیتراژ این فیلم 1 و نیم میلیارد هزینه می خواهد

چندی قبل ساخت یک اثر جنگی را به من پیشنهاد دادند که به آنها گفتم ساخت تیتراژ این فیلم یک و نیم میلیارد هزینه می خواهد در حالی که آنها برای کل فیلم تنها ۹۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته بودند. به همین دلیل من ساخت آن را نپذیرفتم زیرا حاضر نیستم یک اثر مضحک بسازم. من قصد داشتم در تیتراژ آن فیلم، تکه هایی از هواپیما را که به کشتی اصابت می کند به تصویر بکشم. باید بپذیریم ساخت چنین آثاری هزینه دارد ولی برای کشور ما ضرورت دارد که برای چنین مقولاتی هزینه خوبی بکنیم.

کلیپی ساخته شده که یک و نیم میلیارد تومان هزینه در بر داشته است

جالب است که اخیرا کلیپی ساخته شده که یک و نیم میلیارد تومان هزینه در بر داشته است ولی ما حاضر نیستیم همین مبلغ را صرف ساخت یک تیتراژ کنیم. بزرگترین برگ برنده که نشان دهنده مظلومیت ما است  همان حادثه ایرباس است و ما از آن غافل مانده ایم. در آن حادثه یک ناو آمریکایی وجود داشت که متعلق به حامی مطلق صدام حسین بود. اگر ما داد می زنیم که آمریکا شیاد است، وجود ناو آمریکایی در آن حادثه مهر تاییدی بر این موضوع است.

با رونالدو برای ساخت یک اثر مقاومتی قرارداد بستم

در دولت دهم من و یکی از دوستان به برزیل رفتیم و با رونالدو تفاهمنامه ای برای ساخت یک اثر مقاومتی امضا کردیم اما در آن روزها یکی از اشخاص نزدیک به رییس جمهور وقت از این ماجرا خبردار و متوجه شد که قرار است یک تهیه کننده اماراتی بودجه آن را تامین کند. در آن زمان بلافاصله با ما تماس گرفتند و گفتند برگردید ما هزینه کار را می دهیم. در حالی که قرار بود ما شب قرارداد را امضا کنیم. ما برگشتیم و همه چیز به هم ریخت. من ایمان داشتم که آن فیلم می توانست حداقل در ۱۰۰ کشور دنیا به نمایش گذاشته شود و مخاطبان از طریق آن از صهیونیست منزجر شوند، زیرا یک نگاه انسانی در آن مستتر بود.

از همان ابتدا می دانستم امکان اکران جهانی “محمد رسول ا..(ص)” وجود ندارد

 من همان ابتدا که این فیلم “محمد رسول ا..(ص)” را دیدم به عنوان یک رفیق به مجید مجیدی تبریک گفتم ولی از همان اول می دانستم به دلیل قصه فیلم امکان اکران جهانی آن فراهم نمی شود زیرا آنها تاب دیدن این موضوعات را ندارند.

فرهادی کاراکتر متجاوز را زجرکش کرد

اخیرا به «فروشنده» انگ بی غیرتی زده اند. هر طور هم که فکر کنید می بینید که نمی شود چنین انگی را زد. «فروشنده» فیلم شرافتمندی است که نمی توان درباره آن این طور صحبت کرد. به اعتقاد من این فیلم به حق جایزه فیلمنامه کن را دریافت کرد. چه عقده ای در ما وجود دارد که صاحبان این فیلم را اذیت می کنیم؟ کاری که اصغر فرهادی با شخصیت متجاوز در «فروشنده» کرد به گونه ای بود که باعث می شد آن شخص زجرکش شود.

برای ساخت یک اثر طنز 3 برابر فیلم دفاع مقدسی دستمزد می گیرم

من در آن سوی مرزها ایرانی هایی را دیدم که حتی حاضر نیستند یک ثانیه هم به ایران بیایند اما وقتی حرف بچه های جنگ به میان می آید گریه می کنند. آن وقت عده ای در داخل به دیگران برچسب حکومتی شدن می زنند. کسی نباید از این حرف ها بترسد. این دِینی است که فیلمسازان سینمای دفاع مقدس آن را ادا می کنند؛ کسانی که در این حوزه کار می کنند می دانند پولی در میان نیست. برای مثال اگر من بخواهم یک اثر طنز بسازم سه برابر یک اثر دفاع مقدسی دستمزد دریافت می کنم. به علاوه اینکه کار کردن در حوزه دفاع مقدس زیر آفتاب سوزان و در میان آن خاک ها کار بسیار سختی است. شایسته نیست که چنین حرف هایی در رابطه با شخصی که پا به این عرصه گذاشته است، گفته شود. برخی پز روشنفکری می دهند اما اگر به بررسی زندگی آنها بپردازیم متوجه می شویم که حتی ۲۰ کتاب هم در زندگی خود نخوانده اند.




کارگردان “پادری” که عضو شورای پروانه نمایش هم هست⇐فیلم کاهانی از ابتدا تا انتها مشکل دارد

سینماژورنال: تازه ترین فیلم عبدالرضا کاهانی با عنوان “ارادتمند نازنین بهاره تینا” از جمله آثار بحث برانگیز روزهای اخیر بوده است چراکه شورای پروانه نمایش اداره نظارت این فیلم را کاملا توقیف کرده است و حتی اعمال اصلاحات برای رفع مشکل فیلم را هم منتفی دانسته است.

به گزارش سینماژورنال محمدحسین لطیفی کارگردانی که این شبها سریال نه چندان پرمخاطب “پادری” را روی آنتن دارد و البته در شورای پروانه نمایش هم عضو است به تازگی در گفتگویی با “فیلم نت” به صراحت از این گفته که فیلم کاهانی از ابتدا تا انتها مشکل دارد.

عدم صدور پروانه نمایش نظر تمامی اعضای شوراست

محمدحسین لطیفی در پاسخ به این سوال که آیا اکران فیلم جدید عبدالرضا کاهانی به نام «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» منتفی است؟ گفت: عدم صدور پروانه نمایش برای این فیلم نظر همه اعضای شورای پروانه نمایش است، البته همه در این شورا دوست دارند که این اتفاق رخ ندهد و هیچ فردی در این شورا وجود ندارد که علاقمند به توقیف فیلمی باشد و همیشه به دنبال اصلاح هستند، ولی در مورد فیلم آقای کاهانی جمع نظرات این است که امکان اصلاح برای این فیلم وجود ندارد.

فیلم از ابتدا تا پایان مشکل دارد

وی در پاسخ به این سوال که هیچ راهی برای اصلاح فیلم وجود ندارد؟ گفت: کل چیزی که در فیلم است یعنی سوژه فیلم از ابتدا تا پایان مشکل دارد، البته من به عقاید و نوع ساخت فیلم ها احترام می گذارم، ولی اگر کاری از دستم بر‌می‌آمد بعنوان یک هم‌صنف مطمئن باشید که انجام می دادم و از فیلم دفاع می کردم، ولی احساس می کنم نمی توانستم کاری کنم و ابزاری برای دفاع از فیلم «ارادتمند نازنین بهار تینا» نداشتم.

شاید کاهانی راهی برای اکران فیلم پیدا کرد

این عضو شورای پروانه نمایش در پاسخ به این سوال که آیا آقای کاهانی اعتراضی به شورا داشته اند یا خیر؟ گفت: احتمالا اعتراض کرده اند و شاید راهی برای اکران فیلم پیدا کنند، ولی در این لحظه نظر همه دوستان در این شورا عدم اکران این فیلم است.

محمدحسین لطیفی
محمدحسین لطیفی



وقتي نزول‌خواران سرمايه‌گذار سريال‌ تلويزيوني مي‌شوند!/درددلهاي يك تهيه‌كننده باسابقه تلويزيون درباره…

سینماژورنال: اینکه تهیه کننده سینما و تلویزیون باشی و البته به صراحت درباره برخی از آنچه بر تو گذشته سخن گویی، کمتر پیش می آید.

به گزارش سینماژورنال با این حال حمید آخوندی تهیه کننده ای که در سینما بیش از هر چیز به خاطر تولید “روز سوم” شناخته می شود و در تلویزیون به خاطر ساخت برنامه “صندلی داغ” به تازگی اعتراف تلخی کرده درباره سریال سازی با پول نزول خواران.

حمید آخوندی درباره‌ عملکرد این رسانه پس از گذشت یک سال از تغییر و تحولات مدیریتی به “ایسنا” گفت: مشکل صداو‌سیمای ما، نحوه مدیریت آقایان سرافراز، ضرغامی، پورمحمدی و دارابی نیست، بلکه مشکل کل کشور است که اقتصادمان دچار مشکل شده است.
 صداوسیما هم قربانی این ماجراست

آخوندی که سال قبل یک درام سینمایی به نام “چاقی” را تولید کرده بود در ادامه مطلب بالا اظهار کرد: مجموعه صداوسیما وارث یک عملکرد، تصمیم‌گیری‌ها و در نهایت شرایطی است که به لحاظ اقتصادی بر کشور تحمیل شده و صداوسیما هم قربانی این ماجراست. آغاز تحریم‌ها در ایران به اواخر سال 90 برمی‌گردد که به نظرم همه این مشکلات به همین تحریم‌ها برمی‌گردد. برخی از تهیه‌کنندگان و دوستانی که توانایی‌های اندکی داشتند و طی این مدت که تحریم‌ها شدت گرفت، توانستند پروژه‌هایشان را با بودجه‌های خودشان به سرانجام برسانند و قرار هم بر این بود که سازمان صداوسیما تهیه‌کنندگان را شارژ کند اما نتوانست.

«دولت مخفی» را با نزول تمام کردیم!

وی ادامه داد: به عنوان مثال ما سریال «دولت مخفی» که سال گذشته از شبکه دو سیما پخش شد را با فلاکت به پایان رساندیم. آقای بخشی‌زاده (مدیر سابق شبکه دو)، آقای دارابی (معاون سابق سیما) و همچنین آقای صباح (مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو) شاهد این ماجرا بودند که ما برای به پایان رساندن «دولت مخفی» حتی به دنبال ربا رفتیم و «دولت مخفی» را با نزول تمام کردیم!

تنها دارایی من یک آپارتمان بود که آن را هم فروختم تا پول ربا را بدهم

این تهیه کننده که یکی از خویشاوندان نزدیکش عضو شورای نظارت بر صداوسیما در مجلس است، در ادامه سخنانش تصریح کرد:‌ تنها دارایی من یک آپارتمان بود که آن را هم فروختم تا پول ربا را بدهم و حتی تا سه الی چهار ماه پیش هم نمی‌توانستیم پول‌مان را بگیریم اما در حال حاضر پولمان تسویه شده است، پولی که باید سال 91 به من داده می‌شد، وقتی سال 94 داده می‌شود، شما حساب کنید چقدر از ارزش این پول پایین آمده است؟

هر طرحی که به صداوسیما ارائه می‌دهیم به ما می‌گویند اسپانسر بیاورید

آخوندی همچنین یادآور شد: ما مثل سربازان خط مقدم هستیم که هیچ وسیله‌ای نداریم اما از ما توقع دارند مقابل امواج بمب‌های لیزری بایستیم و دفاع کنیم. این وضعیت میراث مدیریت آقای سرافراز، ضرغامی، پورمحمدی و دارابی نیست، بلکه مشکل کل کشور است و اینکه اقتصادمان دچار مشکل شده است. متأسفانه آخرین پول در کشور ما به فرهنگ تعلق می‌گیرد. من اکنون با این حرف‌ها قصد ندارم از مدیران قبلی و فعلی دفاع کنم بلکه سخنم این است آن‌هایی که بودجه دستشان است باید فکری کنند. ما هر طرحی که به صداوسیما ارائه می‌دهیم به ما می‌گویند اسپانسر بیاورید.

اساسی‌ترین مشکل صداوسیما فقط پول است

تهیه‌کننده برنامه «صندلی داغ» همچنین اعلام کرد: اکنون به دلیل اینکه کاری دستمان نیست، هیچ ارزیابی هم از پایان یک‌ساله ریاست بر سازمان صدا‌و‌سیما ندارم اما وقتی تلویزیون را تماشا می‌کنم، می‌بینم که کارها نزول پیدا کرده است و هیچ ترقی نداشته‌اند؛ ضمن اینکه خیلی از کارهایی هم که در حال حاضر پخش می‌شود، از سال‌های قبل باقی مانده بود. در حال حاضر اساسی‌ترین مشکل صداوسیما فقط پول است. متأسفانه عمده پول‌ها در پروژه‌ها به بازیگران تعلق دارد.

فکر می‌کنم یکی دو سال طول بکشد تا بتوان معاون سیما را ببینم

او در ادامه درباره اینکه آیا تا به حال ملاقاتی با رییس جدید سازمان صداوسیما داشته است؟ گفت: حوزه کاری من معاونت سیماست، چندین ماه است که تقاضا کرده‌ام که به من وقتی بدهند و آقای پورمحمدی هم با برخورد گرم و جذاب و مهربانانه‌ای استقبال کردند و قرار است که وقتی به من بدهند اما گویا این وقت اکنون از پله‌ها در حال بالا رفتن است و فکر می‌کنم یکی دو سال طول بکشد. اعتقادم این است که مسوولان باید به سراغ ما بیایند نه ما برویم و از آن‌ها تقاضای ملاقات کنیم، مگر می‌شود منِ تهیه‌کننده طرح و فیلمنامه نداشته باشم، وقتی کارم این است و کار دیگری انجام نمی‌دهم.

پیشنهاد تولید “صندلی داغ” را دادم اما…

آخوندی در پایان این گفت‌وگو خاطرنشان کرد: تقریبا شش ماه پیش با جمعی از دوستان و گروهی از مدیران تلویزیون راجع به برگزاری یک خیریه جلسه‌ای داشتیم که در آنجا پیشنهاد دادند مجددا برنامه «صندلی داغ» را به راه بیاندازیم و حتی اعلام کردند که ما این مشکل را حل می‌کنیم تا این برنامه با محور اینکه مردم بیایند و به امور خیر کمک کنند، مجددا ساخته شود و من هم قبول کردم و حتی طرح این برنامه را ارائه دادم اما شش الی هفت ماه از آن حرفها گذشته و هنوز هم اتفاقی نیفتاده است.




سناریست "روز سوم" خطاب به رئیس جمهور: مردان سیاسی شما غیرممکن را ممکن کردند و مردان فرهنگی تان، ممکن را غیرممکن!

سینماژورنال: مهدی سجاده چی فیلمنامه نویسی که بیشتر از هر کار دیگر بخاطر نگارش سناریوی “روز سوم” شناخته می شود و البته آخرین کارهای حرفه ای سینمایی اش بازنویسی دو فیلمنامه “تراژدی” و “گامهای شیدایی” بوده است به تازگی نامه ای را خطاب به رئیس جمهور نگاشته است.

به گزارش سینماژورنال سجاده چی در این نامه کوشیده به زعم خود تصویری از اوضاع فعلی سینما را شرح داده و البته گلایه هایی داشته باشد از مدیریت فرهنگی.

سینماژورنال متن کامل این نامه را به نقل از “سینماپرس” ارائه می دهد:

جناب آقای دکتر روحانی

ما تقریباً مرده ایم!… خیلی ممنون آقای رئیس جمهور؛ اگر هدف همه مردان فرهنگی رئیس جمهور، کشتن ما بوده، بفرمائید ادامه دهند، چیزی نمانده؛ ولی چنانچه ساحت فرهنگ  و هنر را محتضر می خواهند، کارشان را به درستی انجام داده اند! من از حوزه های مختلف فرهنگ بی خبر نیستم؛ اخبار بد به سرعت منتشر می شوند. اما وضعیت سینما را می توان رو به قبله فرض کرد.

تصور اینکه با باز کردن یا بستن جایی وضع سینما بهتر میشود تصور دقیقی نیست
   اگر به رضایت سینماگران اهمیت می دهید، به شما اطمینان می دهم که هیچکس راضی نیست. حرف کسانی که کنار آدم می نشینند بیشتر اوقات محل اعتناست، اما اگر آدم رئیس جمهور باشد قاعده بر این است که صحبت های افراد بغل دست خود را به راحتی نپذیرد. تصور اینکه  با باز کردن جایی وضع سینما بهتر می شود، تصور دقیقی نبوده، همانطور که با بستن آن جا هم در دولت قبلی مرتبۀ سینما بالا و پائین نشد. این طور  حرکات نمادین شاید به دردی بخورند، ولی قطعاً کافی نیستند.

یاس و نومیدی خیلی بد است
   نمی دانم بدترین چیز برای هنرمندان چه می تواند باشد، اما  واضح است که یاس  و ناامیدی موجود، خیلی خیلی بد است. آن قدر که هرچه در حافظه ام جستجو می کنم، دورانی اسف بارتر از این نمی یابم. همانطور که قحطی و بلا و بیماری، هر مملکتی را تهدید می کنند، هنرمندان  ناامید  و سرخورده هم ظرفیت های فرهنگی کشور را می جوند و می سایند. هنر به این شکل به جای زایندگی، جونده می شود.

کار سینما نمایش است اما کار مسئولین، نه
کار سینما نمایش است، اما کار مسئولین سینمایی اگر نمایش باشد، اوضاع همین می شود که هست. مسئولین فرهنگی شما یا سینماگران  را در قعر افسردگی غرق کرده اند و یا دغدغه را از ایشان گرفته و در صحرای الکی خوشی و بی معنایی پرورانده اند. ولی حتماً یادتان هست که قرار شما این نبود. قرار شما تدبیر و امید بود. و دریغ که امروز امید آنچنان دور از دست به نظر می رسد که «امیدواری» معادل «ساده انگاری» تلقی می شود.

باور ندارند که می توانند مشکلات را حل کنند

صادقانه عرض می کنم که دقیقاً نمی دانم منشا اشکال، اساساً کجاست؟ آیا از تاکتیک گره زدن زلف همه چیز و هر چیز با قضیه مهم دولت شما نشات می گیرد. یا از ضعف مدیریت فرهنگی که به  واسطه موضوع قبلی کسل و منفعل شده و خود را از نوآوری و ابداع و حتی  مدیریت ساده بی نیاز می بیند، نمی دانم. چه بسا مشکل این باشد که مردان فرهنگی باور ندارند که می توانند مشکلات را حل کنند. حدس غالب بنده همین است. تصور می کنم آقایان نوعی مدیریت ناکارآمد و دو مرحله ای را دنبال می کنند. نخست، تخفیف و کم رنگ جلوه دادن مشکلات، سپس انتقال گهواره ای مشکلات به دوران پس از خود … بعدش هم که خدا بزرگ است!
وزیر ارشاد غیرقابل استیضاح هم مزیت است و هم نقطه ضعف

میان اهل سینما همیشه اختلافاتی وجود داشته و کم و بیش به همین منوال، خواهد بود. جالب اینجاست که مردان شما طوری به این صف بندی ها ورود پیدا کرده اند که اینک همه طرفها، ناراضی اند. داشتن یک وزیر ارشاد غیرقابل اسیتضاح، که برای کابینه شما مزیت به حساب می آید،  همزمان می تواند نقطه ضعف هم باشد. بستگی دارد به اینکه جان سختی و بقا مد نظر باشد، یا کارآمدی.
احیاء مرده تخیل محض می خواهد
اینها که می گویند و لابد می شنوید که «سینما مرده است»، «دیگر سینما نداریم»، «سینما نیمه جان است»، «مسئولین سینما را رها کرده اند» و … مانند ریاضیات و علوم تحصیلی، قابلیت اثبات ندارند ولی همگی تعبیراتی عمیق و جدی از وضع فعلی هستند. سینما شبیه یک موجود زنده است و مانند آن عمل می کند. احیاء مردگان در این دنیا تخیل محض خواهد بود.

باور کنید که سینمای ملی ایران می تواند بمیرد. در همین دولت شما …

مردان سیاسی شما غیرممکن را ممکن کردند و مردان فرهنگی تان، ممکن را غیرممکن
من نمی دانم اگر مثلاً ما متاعی برای صادرات نداشته باشیم، شورای عالی صادرات چه کار می تواند بکند؟ احتمالاً همان کاری را که اینک شورای عالی سینما می کند؛ هیچ. مردان سیاسی شما به خاطر اینکه آنچه را که غیرممکن می نمود، ممکن کردند، شایان تقدیرند، در عوض مردان فرهنگی شما، در حال حاضر، آنچه را که پیش از این ممکن بود، به غیرممکن بدل کرده و شاید مستحق گله مندی اهل سینما باشند …

نیک می دانید که بعضاً گفته های دیگران اغراض دیگری را دنبال می کند و البته می دانید که برخی از حرفها هم صرفاً از سر دردمندی و دوستی است.