1

ادعای یک رسانه اصولگرا⇐چقدر باید مردم ما بیچاره باشند که از دوران سریال‌های رضا عطاران به عنوان دورانی طلایی رمضان یاد شود؟؟

سینماروزان: نزول تدریجی سطح کیفی سریالهایی که در ماه رمضان سالهای اخیر روی آنتن رفته کار را به جایی رسانده که در سال جاری بازپخش سریال رمضانی پانزده سال قبل رضا عطاران با عنوان “متهم گریخت” در شمار پربیننده‌ترین محصولات رسانه ملی جای گرفت.

این روند با انتقاد روزنامه اصولگرای جوان مواجه شده که این نزول کیفی را زیر سوال برده است.

متن تحلیل جوان را بخوانید:

سردرگمی شاید بهترین واژه برای توصیف وضعیت سریال‌سازی در رسانه ملی و نیز سینمای خانگی باشد. اوضاع چند سال اخیر و خروجی آثاری که در این سال‌ها ساخته شده نشان از همین گزاره دارد. این وضعیت در حالی رقم می‌خورد که امریکایی‌ها با موقع‌شناسی و زمان‌سنجی و درک رو به رشد عرصه هنر و رسانه طی چند سال اخیر و همراه با رشد فضای مجازی و دسترسی آسان‌تر به این فضا و با وارد شدن به عصر واقعی ارتباطات و انفجار اطلاعات در عرصه سریال‌سازی طرحی نو درانداخته‌اند و یکی پس از دیگری آثاری دست‌کم به لحاظ محتوا همسو با فرهنگ خود، خوش‌ساخت و تماشاگرپسند تولید می‌کنند و بازار‌های صداو تصویر را همچنان در سیطره دارند و در این سو، اما بی‌تدبیری فرهنگی- هنری و سردرگمی مدیران حرف اول را می‌زند. تردید نباید کرد که اگر اوضاع همینطور پیش برود به تدریج به طور کامل قافیه را خواهیم باخت. امریکایی‌ها با جادوی تصویر بیش از یک قرن است که برای خود تاریخ می‌سازند و سرگرم می‌کنند و پیام می‌دهند و مفاهیم و ارزش‌های خود را ترویج می‌کنند و در این سو ما از درک بدیهی‌ترین باید‌ها برای خروج از رکود فرهنگی عاجز مانده‌ایم. بسی مایه تأسف است که حتی برای دوره‌ای زمانی، چون ماه مبارک رمضان که به طور سنتی در سال‌های پیش قادر به جذب مخاطبانی بودیم که بین ماهواره و آنتن خودی، رسانه ملی را انتخاب می‌کردند نیز در حال باختن قافیه به دیگران هستیم. آش آنقدر شور شده که برخی برای جای خالی رضا عطارانی که صراحتاً عنوان کرده بود برای خنداندن تماشاگر حاضر است حتی شلوارش را پایین بکشد مرثیه‌سرایی می‌کنند. گویی این کمدین حالا دیگر در این مزرعه به نماد ماه رمضان تبدیل شده است چراکه برخی از آثار کمدی او در سال‌های پیش در ضعف آثار درخور این ماه جزو پربیننده‌ها بوده و او حالا به قله‌ای تبدیل شده که برخی مدیران حسرت سریال‌های او را می‌کشند. چقدر باید مردم ما به ویژه قشر متدین بیچاره باشند که از دوران سریال‌های رضا عطاران تلویحاً به عنوان دورانی طلایی یاد شود؟؟ همین وادادگی‌ها سبب می‌شود تا محسن تنابنده‌ها و رضا عطاران‌هایی که صرفاً پول و بیزنس را می‌شناسند، به جای اینکه مدیریت شوند هر چه پیش می‌رویم به طوری ملموس و البته غیررسمی دست به مدیریت محتوای آثارشان می‌زنند.

واقعاً چگونه می‌توان از این شرایط یأس‌آور گذر کرد و از ظرفیت‌های بسیار و مغفولی که وجود دارد برای رونق سریال‌سازی بهره برد. چه زمانی قرار است به جای آدم‌ها و اشخاص و باند‌ها اصالت به متن داده شود. کی قرار است نقش محوری فیلمنامه در سریال‌سازی نصب‌العین قرار بگیرد و بخش قابل اعتنایی از بودجه‌ها به سمت نویسنده‌هایی برود که قابلیت‌ها و نبوغ و نوآوری از خود بروز می‌دهند؟ چه زمانی قرار است مدیران و برنامه‌ریزان به این بلوغ برسند که صرفاً پربیننده بودن کافی نیست و اگر پیام و مفهوم آثار در جهت ارتقای فرهنگ نباشد، موفقیتی حاصل نشده است. چه زمانی باید به این درک نائل شویم که در رقابت با ماهواره همه چیز را فدای جذب مخاطب به هر قیمت نکنیم.

حال، اما به نظر می‌رسد اگر تکانی به خود ندهیم قافیه را از دو سمت باخته‌ایم چراکه آمار‌های خود سازمان صداوسیما نشان می‌دهد سریال‌های ماه رمضان در بهترین حالت ۴۰ درصد توان جذب مخاطب را داشته‌اند. آیا وقتش نرسیده تا بزرگان و دلسوزان فرهنگی فکری به حال این رکود دامنگیر کنند و کلاه خود را قاضی کنند که کجای راه را اشتباه رفته‌اند؟ آیا قرار است با همین دست‌فرمان ادامه بدهیم؟ با همان تهیه‌کننده‌ها و برنامه‌ریز‌ها و همان افکار و همان ایده‌ها، اگر آن رویه‌ها جواب می‌داد، امروز در نقطه‌ای بهتر از جایی که هم اکنون هستیم نایستاده بودیم؟




امین تارخ در چرایی حضور پررنگ در سریالهای روتین رمضانی⇐تلویزیون در رمضان «بودجه بیشتری» قائل می‌شود!!!

سینماروزان: امین تارخ در ابتدای پیروزی انقلاب و با حضور در سریالهای تاریخی «سربداران» و «بوعلی سینا» اشتهاری پیدا کرد که نه فقط اسباب حضور پررنگ او در سینما را فراهم آورد بلکه موجب شد تا بالاترین رده های صنفی خانه سینما هم صعود کند.

کمتر پیش آمده در سالهای اخیر نقشی متمایز از امین تارخ ببینیم و بیشتر او را به عنوان ایفاگر کاراکترهای سریالهای روتین مناسبتی و بیش از همه سریالهای رمضانی دیده ایم.

«معصومیت از دست رفته»، «اغماء»، «جراحت» و «گاهی به پشت سر نگاه کن» از جمله سریالهای رمضانی تارخ هستند. او رمضان امسال هم با سریال «رهایم نکن» روی آنتن است.

تارخ درباره حضور پررنگ در سریال‌های رمضانی به «ایسنا» گفت: من کارم بازیگری است چه ایام رمضان باشد، چه عید و چه مناسبت‌های دیگر. حال اگر به شکل تصادفی چندین کار رمضانی داشته‌ام به این دلیل بوده است که تلویزیون کارهای ماه رمضان را جدی‌تر می‌گیرد. تلویزیون اصولا در این مناسبت بودجه بیشتری قائل می‌شود و سوژه‌های قابل طرح را انتخاب می‌کند و اصولا ریسک بیشتری می‌کند. به عنوان مثال در سریال «اغماء» خیلی بحث بود که اساسا قضیه شیطان و ابلیس مطرح شود و بالاخره این ریسک را کردند و مطرح کردند و در ماه مبارک می‌توانستند این کار را بکنند و یا کار «جراحت» که یک فردی فرد دیگر را دوست دارد و پیش از محرمیت با مشکلاتی مواجه می‌شوند که این مساله مطرح شد و هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد.




مورد عجیب برنامه رمضانی یک شبکه تازه تأسیس که در آلاچیق ضبط می‌شود

سينماژورنال: کمبود بودجه رسانه ملي سبب ساز آن شده است که در ماه رمضان امسال توليد تعداد زيادي برنامه گفتگومحور در شبکه‌های مختلف در دستور کار قرار گيرد.

به گزارش سينماژورنال اين برنامه ها که اغلب در يک پلاتوي ثابت با يکي دو مجري و البته به همين اندازه مهمان و پخش تعدادي وله و آيتم روي آنتن مي‌روند بيش از هر چيز يادآور جُنگ‌هايي هستند که در سه دهه قبل و در مناسبتهايي خاص از رسانه ملي پخش مي‌شدند.

آن جُنگ‌ها در دوران جنگ تحميلي توليد مي‌شدند و در شرايطي که نه ماهواره بود و نه اينترنت وايرلس و نه گوشيهاي اندرويد و نه اپليکيشنهاي ارتباطي مردم چاره اي نداشتند جز تماشاي آنها.

برنامه‌هایی که همه از روی دست هم می نویسند

اما در ميانه دهه نود و در شرايطي که از يک سو صدها شبکه ماهواره‌اي فارسي زبان داريم و از آن سو شبکه‌هايي اجتماعي که ديگر استفاده از آنها جوان و پير نمي‌شناسد اين سبک برنامه‌سازي چه توجيهي مي‌تواند داشته باشد جز پر کردن آنتن؟!

از “باغ رمضان” و “جشن رمضان” گرفته تا “گنجينه رمضان” و از “شيدايي” گرفته تا “دعوت” و “ماه نشان” همگي به گونه‌اي عجيب در حال رونويسي از دست همديگر هستند و همه سعي‌شان را هم مي کنند که بگويند پرمخاطبند.

جالب است که اين تلاش براي پرمخاطب نشان دادن هم نه از مسير درست و منطقي‌اش که با توسل بر خبرسازيهايي صورت مي‌گيرد که اغلب از طريق تعدادي خبرگزاري و سايت داراي آبشخور دولتي منتشر می‌شود.

به‌جای اتاق فکر همه چیز را با بداهه پیش می برند

يکي از اين برنامه ها که محصول شبکه اي تازه تأسيس هم هست به جاي اينکه بکوشد با تشکيل اتاق فکري براي برنامه شرايط طرح سوژه‌هايي که دغدغه مخاطب است را در برنامه فراهم کند تريبون را در اختيار مجري بداهه‌پرداز خود داده که هر شب با دعوت از يکي دو مهمان به‌زعم مجري نيکوکار(!) هم براي مهمانان تبليغ کند و هم آنتن را پر کند.

طبيعي است که چنين مسيري مخاطب چنداني به خود جلب نمي‌کند و مخاطبي که بي هدف در حال عوض کردن کانال است نيز فقط کافيست چند دقيقه از اين برنامه را ببيند تا سريع کانال را عوض کند و بخت سرگرم شدن را در کانالي ديگر يا مديومي ديگر جستجو کند.

تخصیص رپورتاژ به رسانه های دولتی برای بالا بردن بیلان کاری

در اين شرايط تهيه کننده براي آن که بتواند يک برنامه شکست‌خورده را به عنوان برنامه اي مطرح جا بزند چه کرده است؟

خبرنگار يکي از خبرگزاريهاي دولتي را به عنوان کارمند روابط عمومي استخدام کرده و از او خواسته در تمام سي شب ماه رمضان گزارش برنامه در تعدادي رسانه منتشر شود!

طبيعي است که رسانه هاي مستقل که حرمت مخاطب برايشان از هر چيز ديگر اهميت بيشتري دارد به سراغ انتشار چنين رپورتاژهايي نروند و روابط عمومي هم چاره اي نداشته جز  انتشار گزارشها در يکي دو خبرگزاري و سايت باز هم کاملا دولتي.

يعني رسانه هايي که به مانند همان برنامه مخاطب چنداني ندارند و اگر حمايتهاي دولتي را هم نداشته باشند خيلي زود تعطيل مي شوند شده‌اند مبلغ برنامه‌ای بی‌مخاطب تا احتمالا تهیه‌کننده چنین برنامه‌ای با پرینت گرفتن این رپورتاژها و قرار دادن آن پیش روی مدیر بالادستی، باز هم بتواند برای تولید چنین برنامه‌هایی بودجه بگیرد.

آیا پاسخی وجود دارد؟

اما آیا این سبک تولید محتوا برای رسانه ملی جز حیف و میل بیت‌المال نتیجه‌ای دارد و جز زدگی مخاطب نسبت به این رسانه، حاصلی دیگر دربردارد؟

آیا در ماهی که به نام مهمانی خدا نامگذاری شده است بهتر نبود برای تولید برنامه و بالا بردن بیلان کاری روشهایی حلال‌تر در دستور کار قرار گیرد؟

آیا در دستگاه عریض و طویل رسانه ملی ناظرانی هستند که به رصد چنین برنامه هایی پرداخته و وقتی روشهای مخاطب‌گریزان تولید محتوا را می‌بینند شرایط محدودیت فعالیت چنین برنامه‌سازانی را فراهم کنند؟