1

شکایت یک قربانی اسیدپاشی از کارگردان “لانتوری”+واکنش توأم با خونسردی این کارگردان

سینماژورنال: بعد از گذشت چهار هفته از اكران “لانتوری” و در حالی که این فیلم رقم فروش 5 میلیارد را رد کرده است آمنه بهرامي يكي از قربانيان اسيدپاشي، با شكايت از كارگردان و تهيه‌كننده «لانتوري» رضا درميشيان را در معرض چالش تازه‌اي قرار داده است.

به گزارش سینماژورنال بهرامی در گفت‌وگويي كه با روزنامه “ايران” داشته گفته است: «ماجراي ساخت فيلم زندگي‌ام منتفي است و نمي‌توانند ادامه همكاري دهند. آنها مدعي بودند بهمن ٩٤ فيلمي به نام «لانتوري» در جشنواره برلين به نمايش بين‌المللي درآمده كه با اينكه ساختار ضعيفي داشته اما نكته‌هاي سخت و كليدي زندگي شما در آن به نمايش گذاشته شده پس سوژه اين فيلم سوخته است. البته آنها با تشابهاتي كه در فيلم و زندگي من وجود داشت فكر مي‌كردند من فريب‌شان داده‌ام و خواستار بازگرداندن پيش‌پرداخت و سايرخسارت‌ها نيز بودند. ضمن اينكه آلماني‌ها مدعي شدند با تهيه‌كننده و كارگردان ايراني قرارداد بسته‌ام كه به طور كامل اين موضوع را رد كردم.»

مبلغ قراردادي كه ميان آمنه بهرامي و شركت فيلمسازي آلماني بسته شده بود ٢٥٠ هزار يورو معادل يك ميليارد تومان بود كه بهرامي ١٠ هزار يورو از اين مبلغ را به عنوان پيش‌پرداخت دريافت كرده بود. همچنين قرار بود دو درصد از فروش فيلم نيز به بهرامي اختصاص پيدا كند. اين در حالي است كه تمام اين مبلغ قرار بوده به عنوان هزينه درمان آمنه بهرامي استفاده شود و با اين شرايط درمان او نيمه‌كاره مانده است. بهرامي همچنين به استفاده تبليغاتي فيلم لانتوري از صحبت‌هايش در زمان شروع اكران اين فيلم هم اعتراض كرده است. او كه پيش از اين فيلم درميشيان را نديده بود در گفت‌وگويي از كساني كه به قربانيان اسيدپاشي كمك مي‌كنند، تشكر كرد؛ صحبت‌هايي كه در نهايت به نفع فيلم “لانتوري” تمام شد.

بهرامي حالا اعلام كرده است كه عوامل فيلم “لانتوري” از صحبت‌هاي او استفاده تبليغاتي كرده و صحبت‌هاي او را به معناي تشكر از رضا درميشيان قلمداد كرده‌اند. اين موضعي بود كه همزمان با شروع اكران عمومي فيلم لانتوري با حضور عوامل آن بارها از آن صحبت شد. رضا درميشيان، نويسنده و كارگردان «لانتوري» كه در اين نمايش مردمي به همراه زيور پروين و معصومه عطايي، دو تن از قربانيان اسيدپاشي در پرديس كوروش حضور داشت، در نخستين سانس نمايش «لانتوري»، فيلمش را به قربانيان اسيدپاشي تقديم كرد و از حاضران خواست به قربانيان اسيدپاشي اداي احترام كنند.

جوابیه کارگردان “لانتوری”⇐ای کاش به موج حمایت از قربانیان اسیدپاشی می پیوستید

رضا درمیشیان کارگردان “لانتوری” اما در کمال خونسردی در جوابیه اش خطاب به آمنه بهرامی نوشته است: در پي اظهارات سركار خانم آمنه بهرامي و تهمت‌هاي نارواي‌شان عليه فيلم «لانتوري» و شخص اينجانب رضا درميشيان، ضمن اعلام همدردي با ايشان به عنوان يكي از صدها قرباني اسيدپاشي، اعلام مي‌دارم كه در جهت رفع سوءتفاهمات پيش‌آمده براي ايشان، آماده هرگونه پاسخگويي در هر محكمه‌اي هستم. 

وی ادامه داده است: من فيلم «لانتوري» را همچون ديگر فيلم‌هايم -«بغض» و «عصباني نيستم!» – بر اساس اعتقاد، تعهد اجتماعي و نگاهم ساخته‌ام و تهمت‌هاي اينچنيني به من و فيلم‌هايم كمال بي‌انصافي است.  اي‌كاش خانم آمنه بهرامي به جاي شخصي كردن ماجراي فيلم «لانتوري»، به موجي كه با كمك اين فيلم براي حمايت از قربانيان اسيدپاشي و «نه به‌خشونت» ايجاد شده مي‌پيوستند. 

درمیشیان خاطرنشان ساخته است: به حرمت اعتقاد و نيت قلبي كه براي ساخت اين فيلم، در جهت كمك به قربانيان اسيدپاشي و ايجاد گفتمان اعتراضي به ناهنجاري اسيدپاشي در جامعه داشته و دارم و از همه مهم‌تر به دليل احترام به سركار خانم بهرامي كه خودشان هم جزو قربانيان اسيدپاشى هستند، فعلا سخني نمى‌گويم و سكوت مي‌كنم.




خاطره تلخ نوید محمدزاده از سیمرغی که مدیران سینمایی دولت یازدهم به ناحق از او گرفتند⇐گفتند انصراف بدهید یا ندهید، سیمرغ را نمی‌دهیم

سينماژورنال: ماجرای محافظه کاری بیش از حد مدیران سینمایی دولت یازدهم در جشنواره سی و دوم اتفاق تلخی را رقم زد.

به گزارش سینماژورنال در آن جشنواره بنا بود جوایز اصلی به “عصبانی نیستم” رضا درمیشیان برسد اما ترس علیرضا رضاداد دبیر آن جشنواره از واکنشهای مخالفان باعث شد جوایز این فیلم حذف شود!

نوید محمدزاده نزدیک به دو سال و نیم بعد از آن اتفاقات برای نخستین بار در برنامه “35” از شب تلخی گفت که دبیر جشنواره فجر جایزه او برای «عصبانی نیستم!» را از فهرست جوایز حذف کرد و حتی اصرار داشت که او انصراف خود را از دریافت جوایز کتبا اعلام کند!!

متن کامل گفته های محمدزاده در این باره را بخوانید:

ماجرا بین سینمایی ها پیچیده بود
من دو شب قبل از اختتامیه می دانستم جایزه سیمرغ بهترین بازیگر مرد را برای «عصبانی نیستم» می گیرم. شب قبلش رفتیم سینما فرهنگ برای آخرین اکران فیلم که دیدم بین سینمایی ها پچ پچ افتاده که «آخی حقشو خوردن» خواستم ببینم چی می گویند، حق کی را خوردند، شبش فهمیدیم می گویند برای این فیلم کسی نباید جایزه بگیرد و این پیچیده بود بین سینمایی.

تلاش حیدری برای حل مشکل
آقای کیومرث مرادی دوست آقای حیدری بود و می گفت آقای حیدری و آقای مرادی دارند تلاش می کنند تو جایزه بگیری گفتم: اختتامیه نشده هنوز. چی را دارند تلاش می کنند، چی شده؟

کجای دنیا امضا می گیرند که جایزه ندهند؟
روز بعد یعنی روز اختتامیه، ساعت 3 یکی از دوستان گفت سیمرغ را می گیری و مشکل حل شده. یک ربع بعد رضا درمیشیان گفت: باید نامه ای را امضا کنیم و از جوایزمان انصراف بدهیم. من گفتم جایزه ندهند اما سندیت هم ازمن نگیرند که حقم را نمی خواهم. چی را امضا کنم؟کجای دنیا از تو امضا می گیرند که جایزه ات را نگیر؟

با هفت رای از هفت داور سیمرغ گرفتم
از بچگی و سال 82 که دوره های بازیگری می دیدم لحظه گرفتن جایزه سیمرغ را تمرین می کردم و در بیست و هفت سالگی به من گفته شد با هفت رای از هفت داور سیمرغ گرفتی اما باید امضا کنی که این را نمی خواهی.

گفتند انصراف بدهید یا ندهید سیمرغ را نمی دهیم

از ساعت 3_6 روز اختتامیه تلخ ترین لحظات زندگی کاری ام بود و ساعت 6 بدون اینکه امضا کنیم گفتند امضا کنید یا نکنید سیمرغ را نمی دهیم.

گفتند گروه فیلم انصراف داده

گفتند گروه فیلم انصراف داده. انصراف چیزی است که به خواست فرد باشد نه اینکه به شما بگویند انصراف بدهید. من بیست و هفت سالم بود و آن شب همین طور گریه می کردم. این اولین نقش اصلی ام بود و به اتفاق آرا سیمرغ گرفتم؛ فیلمی که محبوب ترین کارم هست و به خاطرش به رضا درمیشیان مدیونم.

شما هنور سیمرغ “عصبانی نیستم” را بدهکارید

من اقای ایوبی را خیلی دوست دارم. پارسال که رفتم سیمرغ« ابد و یک روز» را بگیرم گفتند: «ما دیگر چیزی به شما بدهکار نیستیم.» نه هستید! من برای «ابد و یک روز» جایزه گرفتم شما هنوز سیمرغ «عصبانی نیستم»را به من بدهکارید.

خانم بنی اعتماد با من حرف زدند…

آن شب و بعد از اینکه ما را از جوایز کنار گذاشتند. حالم بد بود خانم بنی اعتماد که مثل مادرم هستند بامن حرف زدند و من گریه می کردم. آقای گلمکانی که از داوران بودند و اولین نفری بودند که گفتند سیمرغ مال تو بوده با من صحبت کردند.

تلخ ترین تصویر در حوزه کاری ام
تلخ ترین تصویر در حوزه کاری من همان ساعت های نزدیک اختتامیه است که پیراهن و کتم اتو شده روی در ماند و فقط داداشم و علی سرابی که خانه ما بودند این تصویر را دیدند. چه کسی می داند سه ساعت بر من و رضا درمیشیان و باران کوثری چه گذشت؟

آن شب تشویق شدم اما…

آن شب تئاتر “شکلک” کیومرث مرادی بود و جواد عزتی لطف کرد و قرار بود شبی که من جایزه میگیرم جای من بازی کند بعد از این اتفاقات کیومرث مرادی گفت نمی شود و باید بیایی بازی کنی من را سوار ماشین کرد و من را که اشک می ریختم برد روی سن و آنجا بود که همه چیز یادم رفت. آن شب تشویق شدم اما نه در اختتامیه جشنواره فجر بلکه روی سن تئاتر.




متعاقب پیشنهاد تهیه‌کننده “رستاخیز” برای نگهداری از ۲ مجوز نمایش‌ فیلمش در موزه سینما⇐ ۳ مجوز نمایش “عصبانی نیستم” و ۲ مجوز “خانه دختر” را هم به موزه اهدا کنید

سینماژورنال: ماجرای شایعات مرتبط با شکایت سازندگان “رستاخیز” به دیوان عدالت اداری بابت توقیف نسخه مجوزدار این فیلم و احتساب جریمه 40 میلیاردی بابت توقیف، با واکنش تقی علیقلی‌زاده تهیه کننده مواجه شد که در گفتگو با “فارس” ضمن تأیید شکایت، از عدم تعیین عدد و رقم برای جریمه خبر داد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال علیقلی زاده به تازگی در گفتگو با “شرق” هم ضمن تأیید مجدد شکایت از ارشاد از این گفته که پرونده مجوز نمایش “رستاخیز” باید در موزه سینما نگهداری شود چون تنها فیلمی است که دو پروانه نمایش دارد و البته نتوانسته با هیچ کدام روی پرده برود.

علیقلی زاده گفته است: اتفاقا پرونده مجوز نمایش فیلم «رستاخیز» باید در موزه سینما نگهداری شود. چون تنها فیلمی است که دو مجوز نمایش جداگانه برای نسخه‌های دوساعته و سه‌ساعته دریافت کرده است. ضمنا تمامی اعضای شورا متفق‌القول درباره نمایش فیلم نظر مثبت دادند و در پای مجوز فیلم هیچ نظر منفی‌ای امضا نشده است.

پروانه های نمایش”عصبانی نیستم” و “خانه دختر” را هم به موزه سینما اهدا کنید

به گزارش سینماژورنال آنچه علیقلی زاده درباره پروانه نمایش “رستاخیز” گفته است هرچند می تواند قابل تأمل باشد اما اتفاقی تازه در سازمان سینمایی دولت یازدهم نیست. چون پیش از “رستاخیز” فیلم “عصبانی نیستم” رضا درمیشیان هم با داشتن 3 پروانه نمایش در نهایت نتوانست اکران شود!

درمیشیان برای آن که حسن نیت خود را به مقامات سینمایی نشان دهد 3 نسخه متفاوت از فیلم که بازه زمانی آنها بین 90 تا 120 دقیقه بود را در سه برهه زمانی مختلف برای دریافت پروانه نمایش ارائه کرد و هر سه نسخه نیز پروانه نمایش گرفتند اما هیچ کدام نتوانستند روی پرده بروند!

پس از “عصبانی نیستم” این درام ملتهب “خانه دختر” شهرام شاه حسینی بود که بعد از دریافت 2 بار پروانه نمایش و چندین بار اصلاحیه در نهایت نتوانست اکران شود و اخیرا هم محمد شایسته تهیه کننده فیلم برای دادخواهی به شورای عالی نظارت مراجعه کرده است.




روایت بازیگر زن “لانتوری” از بیهوشی سر صحنه و چرایی ردّ پیشنهادات بین‌المللی

سینماژورنال: تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با عنوان “لانتوری” از حضور یک بازیگر زن توانا به نام مریم پالیزبان در نقش اصلی خود سود می‌برد؛ بازیگری که پیش از این فقط دو فیلم سینمایی بلند یکی در “نفس عمیق” و دیگری در “لرزاننده چربی” ایفای نقش داشته است.

به گزارش سینماژورنال مریم پالیزبان در “لانتوری” ایفاگر روزنامه نگاری جوان و به‌ظاهر قاعده‌مند است که توسط جوانی خلافکار و البته عاشق‌پیشه دچار اسیدپاشی می شود.

پالیزبان که نماهای بعد از اسیدپاشی را با گریم سنگین عبدا.. اسکندری ایفا کرده است درباره ماسکی که مجبور بوده در این نماها روی صورت بگذارد به “هفت صبح” گفته است: اوایل خیلی تحت فشار بودم و احساس خفگی می کردم مثل اینکه زنده زنده زیر خاک باشید. موقعیت سنگین و سختی برای گروه بود چون حتی برای ناهار نمی توانستم این ماسک را کنار بگذارم؛ جایی را نمی دیدم و احتیاج داشتم دست مرا بگیرند.

وی ادامه داده است: حتی یک بار زیر این ماسک از حال رفتم و در بیمارستان پرستاری که برای وصل کردن سرم آمده بود نفهمید گریم است که البته تاییدی بود بر هنر بی نظیر استاد عبدا.. اسکندری. اما هیچ کس در آن لحظه نخندید و فضا همچنان سنگین باقی ماند.

پالیزبان درباره سختیهای ایفای نقش با چنین گریم سنگینی گفته است: صورت به عنوان ابزار اصلی برای انتقال احساسات از من گرفته شده بود پس تمرکز خودم را بر روی فیزیک مریم گذاشتم. در کنار این نکته آنچه که از ابتدای فیلمبرداری از مهمترین مسائل بود، صدای مریم و نحوه تکلمش بعد از حادثه بود که بعد از چند تمرین و در بررسی و پژوهش به شکل کنونی خود در فیلم رسید.

ترجیح دادم درگیر کلیشه زن مهاجر نشوم

به گزارش سینماژورنال مریم پالیزبان سالهاست ساکن آلمان است و در این کشور تحصیلاتش را تا مقطع دکترا در رشته هنرهای نمایشی ادامه داده است. پالیزبان طی سالهای تحصیل در آلمان با پیشنهادات بازیگری هم مواجه شده است اما هیچ کدام از آنها را نپذیرفته است.

پالیزبان گفته است: در سالهای اولی که به برلین آمده بودم چون آن موقع “نفس عمیق” در جشنواره برلین، کن و هامبورگ نمایش داده شده بود به من پیشنهادات زیادی شد اما این پیشنهاها برایم جالب نبود چون در اکثر موارد کلیشه یک زن مهاجر در آن وجود داشت و من خودم را در این کلیشه نمی بینم

وی ادامه داده است: من خودم را آدمی می بینم که ترجیح می دهد فراتر از مکان جغرافیایی که در آن به دنیا آمده به وی نگاه شود. شاید این درخواست زیادی نباشد اما ترجیح می دهم درگیر این کلیشه نشوم.

جالب است که پالیزبان ترجیح داده سراغ کلیشه گرایی در سینمای غرب نرود اما از آن سو بازیگران ایرانی را داریم که در فیلمها و سریالهالی درجه دوی هالیوودی مرتب به تکرار کاراکتر آوارگان شرقی می‌پردازند و البته مرتب از جایگاه خود در محصولات آن طرف گفته و برای حضور در چنین محصولاتی در داخل نشست خبری برگزار می‌کنند!!!




کارگردان “لانتوری” فیلم بعدیش را خارج از ایران می‌سازد

سینماژورنال: رضا درمیشیان کارگردان جوانی که این روزها با “لانتوری” پیشتاز گیشه هاست بعد از دریافت پروانه ساخت چهارمین فیلم بلندش “یواشکی” قصد دارد فیلمی را خارج از ایران بسازد.

به گزارش سینماژورنال درمیشیان از جمله کارگرداناتی بوده که صراحت کلام آثارش و تصویرگری بی سانسور زندگی جوانان متولد دهه 60 از همان اولین فیلمش “بغض” سبب ساز توجه جشنواره های خارجی به آثارش شد و حالا  حضورهای جشنواره ای فیلمهای اخیر این کارگردان و از جمله “عصبانی نیستم” و “لانتوری” سبب ساز آن شده که شرایط فعالیت خارج از ایران برای درمیشیان فراهم شود.

درمیشیان درباره پروژه آینده اش به “فیلم” گفته است: امسال حتما فیلمی خواهم ساخت. یک تجربه کاملا متفاوت و اولین فیلمم به زبان انگلیسی در خارج از ایران.

درمیشیان البته فیلم اولش “بغض” را هم در خارج از ایران و ترکیه فیلمبرداری کرده بود اما زبان غالب آن فیلم فارسی بود و فیلم محصولی از ایران.
باید منتظر ماند و دید صراحت روایت آثاری نظیر “عصبانی نیستم” و “لانتوری” در ساخته خارج از ایران و انگلیسی زبان درمیشیان هم وجود خواهد داشت؟




معرفی هنرمند واقعی عرصه پزشکی از سوی کارگردان “لانتوری”+عکس

سینماژورنال: اول شهریورماه روز پزشک است و هرچند در هفته های اخیر و بعد از درگذشت عباس کیارستمی، برخی رفتارهای افراطی سبب ساز شکل گیری هجمه‌هایی از سوی سینماگران علیه پزشکان شده است اما نسبی گرایی حکم می‌کند که به همان اندازه که ایرادات نظام پزشکی را مرور می کنیم از توانمندیهای این قشر هم بگوییم.

به گزارش سینماژورنال رضا درمیشیان کارگردان جوان سینمای ایران که تازه ترین فیلمش “لانتوری” علیرغم تحریم حوزه هنری بعد از گذشت دو هفته از اکران رقم فروش 3 میلیارد را رد کرده است، از جمله سینماگرانی بود که بعد از درگذشت کیارستمی کوشید به نوبه خود نقدی منصفانه داشته باشد به نظام پزشکی ایران.

اما این کارگردان جوان همزمان با روز پزشک با به اشتراک گذاشتن تصویر یکی از پزشکان فرزانه ایران در صفحه اجتماعیش از وی به عنوان کسی نام برده که با هنرمندی تمام به درمان آسیب دیدگان اسیدپاشی می‌پردازد.

درمیشیان نوشته است: هنرمند واقعى يعنى دكتر سيد كمال فروتن، فوق تخصص جراحى پلاستيك، ترميمى و زيبايى كه همچون نقاشى چيره دست بر روى صورت متلاشى قربانيان اسيدپاشى، گوش و لب و دهان و بينى و ابرو خلق مى كند تا زيبايى از دست رفته شان را بازگرداند. اين هنرمند، انسان بودن را معنى دوباره كرده است با اعلام پرمهرش كه جراحى قربانيان اسيدپاشى را به صورت رايگان انجام مى‌دهد. روز پزشك بر دكتر فروتن و تمامى پزشكان متعهد ، دلسوز ، با شرف و با وجدان گرامى باد.

رضا درمیشیان در کنار دکتر سیدکمال فروتن
رضا درمیشیان در کنار دکتر سیدکمال فروتن



روایت یک شاهد عینی از واکنش مخاطبانی در مرکز اروپا به سکانسهای ملتهب “لانتوری”

سینماژورنال: “لانتوری” در حالی روی پرده است که سینماهای حوزه هنری همچنان از نمایش این فیلم سرباز می زنند.

به گزارش سینماژورنال با این حال فروش خوب فیلم ادامه دارد و علیرغم بی علاقگی رسانه های افراطی و تلاش برای زیر سوال بردن کیفیت محتوایی، فیلم می فروشد.

در این اوضاع روزنامه اصلاح طلب “شرق” روایتی ارائه داده است از علیرضا بهرامی که به عنوان یک شاهد عینی  در جشنواره کارلووی واری کشور چک در مرکز اروپا به تماشای این فیلم نشسته است.

متن کامل این واقعه نگاری را بخوانید:

تجربه تماشا با تماشاچیان غربی

در جشنواره فیلم «کارلووی واری» خیلی علاقه داشتم فیلم «لانتوری»، تنها نماینده ایران در دوره پنجاه‌ویکم جشنواره را ببینم. نه به‌خاطر اینکه فیلم را ندیده بودم، بلکه این‌بار برای اینکه می‌خواستم به‌جای تماشای فیلم، واکنش تماشاگران را رصد کنم. درواقع خیلی کنجکاو بودم ببینم مخاطب غربی، وقتی با آن سکانس‌های تلخ پس از اسیدپاشی، به‌ویژه جریان چکاندن اسید در چشم‌های فرد مجرم (با بازی نوید محمدزاده) مواجه می‌شود، چه واکنشی خواهد داشت؟ حدسم این بود که تعداد قابل‌توجهی از آنان، فیلم را پس بزنند.
طبق برنامه‌ریزی‌ام، وقتی به کارلووی‌ واری رسیدم، روز پنجم جشنواره بود و نیمی از جشنواره را تا پایان آن پیش‌ِرو داشتم. اتفاقا شنیدم رضا درمیشیان، (کارگردان) و مریم پالیزبان (بازیگر)، هم همان موقع به جشنواره رسیده‌اند. دو نمایش لانتوری سپری شده بود و نمایش سوم آن در جدول روز ششم جشنواره بود؛ در سالن مجلل «نارودنی دام»، با حدود ٤٠٠ نفر ظرفیت.

دو سه نفر با هم سالن را ترک کردند
وقتی به سالن وارد شدم، کیپ تا کیپ صندلی‌ها پر بودند. درمیشیان و پالیزبان طبق برنامه، به حاضران خوشامد گفتند و همان‌جا یک دقیقه سکوت به احترام عباس کیارستمی که دو روز پیش از آن  درگذشته بود، قبل از نمایش فیلم انجام شد. فیلم آغاز شد و پیش رفت. به صحنه اسیدپاشی و جریان‌های پس از آنکه رسید، منتظر بودم برآورد کنم چند نفر از تماشاگرانی که در فضایی به‌مراتب آرام‌تر از ما زندگی می‌کنند و با آن شلوارک‌ها و راحتی رفتارهای فردی و جمعی‌شان، انگار سینما را بیش از هرچیز، برای تفریح ذهن و جسم می‌خواهند، سالن را ترک می‌کنند.
دو، سه‌نفری را که با هم سالن را ترک کردند، در این آمار نمی‌شد به‌حساب آورد؛ چون در همه نمایش‌ها، تعدادی از تماشاگران به هر دلیل، که عموما شخصی یا برای رسیدن به نمایشی دیگر در سالن سینمایی دورتر بود، سالن را ترک می‌کردند. به سکانس لحظه چکاندن قطره‌های اسید در چشم بازیگر نقش مجرم فیلم رسیدیم. در آن هنگام نوبت یکی دیگر از پیش‌بینی‌هایم یا بهتر است بگویم احتمال‌هایم بود که جامه تحقق به خود نبیند. در جشنواره فیلم فجر، «لانتوری» را در پردیس کوروش، با مخاطبان عمومی دیده بودم. در آن لحظه‌ها، در سالن کاملا همهمه شد و صداهایی شبیه به‌ ای‌وای شنیده می‌شد که نشان‌دهنده واکنش تماشاگران به اضطراب ناشی از این سکانس بود. اما در جشنواره «کارلووی واری» این صحنه‌ها در سکوت کامل تماشاگران ادامه یافت.

جلب توجه و تحسین خبرنگاران
آنها که در جشنواره‌ها حضور داشته‌اند، م
ی‌دانند معمولا در بخش پرسش و پاسخ فیلم‌ها، فقط خبرنگاران حاضر در سالن، می‌مانند. پس از پایان نمایش لانتوری، اما دست‌کم یک‌سوم تماشاگران در سالن ماندند تا احتمالا ببینند و بشنوند سازندگان آن درباره این اثر تکان‌دهنده – و قطعا برای آنها تکان‌دهنده‌تر– چه می‌گویند. سؤال‌ها لحن آرامی داشتند و بیشتر، نشانگر تعجبی توأم با تحسین بودند. علاوه بر کارگردان جوان فیلم، (رضا درمیشیان)، بازیگر نقش مریم، (مریم پالیزبان) هم خیلی توجه و تحسین خبرنگاران و دیگر حاضران در نشست خبری را به خود جلب کرده بود؛ این‌را از فحوا و لحن سؤال‌هایشان می‌شد درک کرد.

عالی بود
موقع خروج از سالن، با آقای درمیشیان روی پله‌ها هم‌قدم شده بودم و از تعجبم از میزان استقبال تماشاچیان حاضر در سالن می‌گفتم. به بیرون که رسیدیم، آن‌سوی گذر سنگ‌فرشی، سه خانم جوان بیست و چندساله، با قدهای رعنا و موهای بلوند بلند و لباس‌های رنگی تابستانه، ایستاده بودند و به ما نگاه می‌کردند. حدس زدم می‌خواهند چیزی بگویند. وقتی مقابل‌شان رسیدیم، پا پیش گذاشتند و با جدیت تمام، از آقای درمیشیان تشکر کردند و از لفظ‌هایی استفاده کردند که ترجمه دقیق‌شان در فارسی وجود ندارد ولی به‌گمانم، «عالی بود» خلاصه منظور آنها می‌تواند باشد. بیش از هر چیز احساس کردم علاوه بر عریانی و غریبی موضوع فیلم، تبیین مفهوم «گذشت» در آن توجه مخاطبان غربی را به خود جلب کرده است. با لانتوری‌ها مهربان باشیم و حرف‌شان را بشنویم.




در رسانه اصولگرا اتفاق افتاد⇐ نقد ده‌نمکی در جهت نفی “لانتوری”

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان کارگردان جوان سینمای ایران در حالی حدودا یک هفته است روی پرده رفته که در این مدت فروش یک میلیارد را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال مطابق با یک اصل قدیمی در رسانه‌های با عقبه سیاسی که بیشتر از محصول نام صاحب اثر است که اهمیت دارد “لانتوری” نیز علیرغم مورد اقبال قرار گرفتن از سوی مخاطبان به واسطه سوژه ملتهب و البته ضرباهنگ موثرش، با نقدهای تند و تیز رسانه‌های اصولگرا مواجه شده است.

این رسانه ها که عموما در قبال محصولات کاملا ضعیف و البته کم مخاطبی مانند “دلبری”، “50 قدم آخر” و “دلتنگیهای عاشقانه” به دلیل هویت حامیان مالی آثار جرأت نقد ندارند از آنجا که درمیشیان را بعد از بعد از ساخت درام اجتماعی “عصبانی نیستم” در فهرست غیرخودیان قرار دادند در همین یک هفته تا توانسته اند به “لانتوری” تاخته اند.

در یکی از تازه ترین تاخت و تازها نقدی با عنوان “رونمایی از نسخه اصلاح‌طلب ده‌نمکی!” در خبرگزاری اصولگرای “فردا” منسوب به شهردار تهران منتشر شده است. نکته این نقد هم همان تیترش است که نگارنده برای زیر سوال بردن “لانتوری” از همه چیز مایه گذاشته و در نهایت به جایی رسیده که از یک کارگردان خودی به نام مسعود ده‌نمکی به عنوان قرینی بر درمیشیان نام برده است.

متن کامل نقد “فردا” بر “لانتوری” را بخوانید:

مرعوبتان می‌کند

“لانتوری” مرعوبتان میکند. با تدوین تند و تیزش گیجتان می‌کند، سیل اطلاعات را روی سرتان هوار می‌کند. با تمام وجود خشن می‌شود. سعی می‌کند اپوزوسیون باشد و (مثلا) از دغدغه‌های روز جامعه حرف بزند. فیلم پر است از لحظه‌هایی که ذهنیات آقای کارگردان و نظرات در ظاهر پیچیده‌اش به صورت تماشاگر پرتاب می‌شود. تیپ‌های مختلف مقابل دوربین می‌نشینند و حرف می‌زنند، آن هم حرف‌های زیبا. گاهی شعر می‌خوانند، گاهی روشنفکر می‌شوند و گاهی دلواپس. همه مدل تیپ هم در این فیلم داریم. جامعه‌شناس شاعرمسلک، زن فعال اجتماعی، دختر روزنامه‌نگار پیگیر و روشنفکر، وکیل خانم، پلیس، خلافکار و… همه این‌ها در ظاهر نظرشان را می‌گویند. اما فیلم چنان مشکلات عمیقی دارد که این بازی‌های کودکانه برای فیلم ذره‌ای ارزش محسوب نمی‌شود. اما این مشکلات اساسی چیست؟ کمی این مشکلات را بررسی کنیم.

سینمای روزنامه‌ای یا چگونه سعی کردم دست از فیلم‌سازی بردارم و بدل به تیتر روزنامه‌های اصلاح‌طلب شوم!
بارها دیده‌ایم، شنیده‌ا‌یم و خوانده‌ای‌‌م که ده‌نمکی(به طور مثال) در فیلم‌هایش شعار می‌دهد و عملاً فیلم‌هایش بیانیه‌هایی تصویری هستند در ستایش مفاهیمی خاص. به نظرم این حرف، حرف درستی است و مسعود ده‌نمکی درگیر چنین آفتی است، اما مگر ما در طیف دیگر سینمای ایران چنین افرادی نداریم؟ به نظرم بسیاری از دوستان، منتقدین و نویسندگان ما با چنین مسئله‌ای هم جناحی برخورد می‌کنند. مگر “قصه‌ها”ی رخشان بنی‌اعتماد و “لانتوری” دُرمیشیان چیزی جز بیانیه‌هایی تصویری در ستایش مفاهیمی خاص از جنس دیگر هستند.

لحظه‌ای شکل مرعوب‌کننده “لانتوری” را کنار بگذارید و به چیزی که در پشت این شکل مرعوب کننده قرار دارد دقت کنید. فیلم یک بیانیه سیاسی بی‌ظرافت است در نفی اسیدپاشی‌ و در ستایش حقوق زنان. ایرادی ندارد کسی این مفاهیم را بیان کند اما به شرطی که بتواند از دل این مفاهیم یک فیلم سینمایی درست بیرون بکشد. “لانتوری” شخصیت‌هایش را مقابل دوربین نشانده است تا آن‌ها به بی‌ظرافت‌ترین شکل ممکن بیانیه‌های آقای فیلم‌ساز را در نفی خشونت و سیاه‌نمایی بخوانند.

شاهد مثال این رویکرد دیالوگ‌های پسر دانشجویی است که دوست پاشا و باران است. انقدر بی‌ظرافت و مشخص درباره سیاه‌نمایی حرف می‌زند که آدم را یاد مقالات روزنامه‌های یک جناح خاص می‌اندازد. یا دقت کنید به دیالوگ‌های طنزآمیز نادر فلاح دلواپس که تا سطح آیتم‌های ضعیف تلویزیونی نزول می‌کند.

“لانتوری” با پدیده‌های روز جامعه به مثابه تیتر روزنامه برخورد می‌کند. سوال اساسی این است ده پانزده سال دیگر که مسائل مطرح شده در “لانتوری” تمام شود آیا “لانتوری” ارزش بازبینی مجدد دارد؟ جواب قاطعانه خیر است. این‌که ما تیپ‌هایی از اقشار مختلف جامعه را روبه‌روی دوربین بنشانیم تا مثل روزنامه‌ها حرف بزنند اسمش فیلم نیست. فیلم زمانی ساخته می‌شود که فرم وجود داشته باشد. فیلم درمیشیان به این دلیل بدل به یک مقاله مطول و ملال‌آور شده است چون فرم اشتباهی دارد. فرم زمانی ارزش تحلیل دارد که ارتباط تماتیکی با مضمون فیلم داشته باشد.

فیلم را مضمون نمی‌سازد، فرم می‌سازد. نمونه مثال‌زدنی چنین ساختاری دو فیلم ظاهراً بی‌ربط به هم اکران امسال هستند: “ایستاده در غبار” و “اژدها وارد می‌شود”. در اولی داکیودرام قهرمان را به واقعی‌ترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد و در دومی برای القای داستانی خیالی به درستی از قالب ماکیومنتری(مستندنما) استفاده می‌شود. در آن دو فیلم به درستی از دل فرم داستان بیرون می‌آید. اما در “لانتوری” ما مرعوب دوربین و تدوین فیلم‌ساز می‌شویم تا حرف‌های سطحی آدم‌های نشسته مقابل دوربین یادمان برود. حرف‌هایی که نمونه مشابهش را بارها در روزنامه‌ها و کانال‌های تلگرام خوانده‌ایم.

سینمای ژورنالیستی سینمایی است که با فرم برخوردی سطحی می‌کند و سعی می‌کند به جای روایت قصه صرفاً به طرح شعار بپردازد. “لانتوری” دقیقاً چنین فیلمی است. درست مثل “معراجی‌ها”. پس نباید با فیلم‌ها جناحی برخورد کرد. در سینما فیلم خوب داریم و فیلم بد. مهم نیست که چه کسانی آن‌ها را ساخته‌اند یا چه حرف‌هایی را مطرح می‌کنند. مهم این است که اکثر فیلم‌ها در یک صفت مشترک هستند. مثل بدبودن برای “لانتوری” و “معراجی‌ها”.

از “بانی و کلاید” تا “لانتوری” از شاهکار تا ضعف‌های کودکانه
قصدم از مقایسه شاهکار آرتور پن فقید با لانتوری دُرمیشیان قیاس دو فیلم نیست که این قیاس، قیاسی است مع‌الفارق. نام بردن از بانی و کلاید در کنار لانتوری برای نشان‌ دادن کشنده‌ترین اشتباه دُرمیشیان هنگام نوشتن فیلم‌نامه است. در “بانی و کلاید” ما با داستان دو یاغی دوران رکود اقتصادی آمریکا طرف هستیم. داستان تشکیل گروه‌‌شان که بانک می‌زدند و علت نابودی این گروه. آرتور پن و فیلم‌نامه‌نویسان این فیلم خیلی هوشمندانه ماجراهای آن دوران را به پس‌زمینه مننتقل کرده‌اند و روی شخصیت‌ها تمرکز کرده‌اند. با دقت تمام نحوه شکل‌گیری گروه،دزدی‌ها و فروپاشی‌شان را نشان داده‌اند. برای هریک از شخصیت‌ها ویژگی متمایزکننده‌ای قرار داده‌اند که به خوبی علت رفتارهایشان را در طول فیلم توضیح می‌دهد. ضعف جسمانی کلاید، بی‌پروایی بانی، بی‌کله‌گی باک،ترسو بودن بلانچ و پخمه‌گی سی.دبلیو.ماس همگی ویژگی‌هایی هستند که علت رفتارهای آن‌ها را به خوبی توضیح می‌دهد. از طرف دیگر فیلم هیچ‌گاه از شخصیت‌هایش جدا نمی‌شود و صرفاً داستان آن‌ها را پی می‌گیرد و با ظرافت تمام در پس زمینه فقط وضعیت آن دوران را نشان می‌دهد تا تماشاگر علت عصیان این جوان‌های پرشور را درک کند. این فیلم بدل به نماد اعتراض در سینمای آمریکا شد و نئوهالیوود(هالیوودنو)را بنیان نهاد. تروفو و فیلم‌سازان اروپایی عاشق فیلم شدند و به طورکلی نگرش‌ها با این فیلم تغییر کرد.

تفاوت فیلمی مثل “لانتوری” با چنین شاهکاری دقیقاً به به ضعف نگاه دُرمیشیان به دست‌مایه‌های پیش رویش بر می‌گردد. دُرمیشیان به جای آن‌که دار و دسته لانتوری در مرکز توجه قرار دهد و حوادث را به پس‌زمینه ببرد بر عکس عمل کرده. دُرمیشیان حوادث را برجسته کرده و اعضای گروه لانتوری را به پس زمینه رانده است. همین امر باعث شعاری شدن فیلم شده و فیلم از همین‌جا مهلک‌ترین ضربه را خورده است. ما از پاشا، باران، بهرام دراز و دیگر عضو این گروه چه می‌دانیم؟ صرف بزرگ شدن در یتیم خانه، پدر و مادر نداشتن یا زدن یک استاد (این خنده‌دارترین دلیل کل فیلم است) می‌تواند زمینه بروز چنین رفتارهای احمقانه و وحشیانه‌ای باشد؟ ما هیچ‌گاه نمی‌فهمیم مریم با آن همه عقل و شعور و درایت چرا باید دنبال پاشا راه بی‌اُفتد؟ (یکی از جالب‌ترین و بدترین دیالوگ‌های فیلم همین‌جا از زبان مریم جاری می‌شود: دلم براش سوخت. چند لحظه بعد؛ حتی دل‌سوزی‌ام نبود. چه دلیل محکمی!!!) چرا باید بعد از مدت‌ها دوری دوباره برگردد تا پاشا را ملاقات کند؟ چرا با پسر یک آقازاده ارتباط برقرار می‌کند؟ و چندین سوال دیگر که در فیلم پاسخی برای آن‌ها وجود ندارد.

مشکل اصلی فیلم عدم تمرکز روی اعضای گروه لانتوری است. فیلم بدون دلیل پای ده‌ها مفهوم را به فیلم باز می‌کند تا صرفاً(مثلاً)اعتراض کند. بدون این که ما چیز زیادی از پس زمینه اعضای گروه بدانیم. از آشنایی‌شان، روابطشان، برنامه‌هایشان و مصائبشان. در شکل فعلی فقط چندکلامی در حد دیالوگ‌های گذری از مشکلات اعضای گروه می‌شنویم بدون این‌که چیزی ببینیم تا با تمام وجود این مصائب را درک کنیم. در شکل فعلی ما با مشتی جوان وحشی و کم عقل طرف هستیم که بدون ذره‌ای درایت دزدی می‌کنند. درحالی که در شاهکار آرتور پن ما لحظه‌به‌لحظه فیلم را با شخصیت‌های اصلی گذرانده‌ایم و رنج‌ها و دلایل کارهایشان را با تمام وجود حس کرده‌ایم.

از شعارزدگی تا عوام‌گرایی
در فیلم صحنه‌ای است که بچه‌های گروه لانتوری آقازاده‌ای را که با مریم دوست شده گیر می‌اندازند تا انتقام بگیرند. پاشا با تمام وجود سعی می‌کند تا آقازاده را وادار کند فحشی را به خودش نسبت دهد. این تاکید انقدر ادامه پیدا می‌کند تا تماشاگر بخندد. یک‌جور بازی با احساسات تماشاگر. این صحنه ماکت کوچکی است از کل فیلم. فیلمی که انگار ساخته شده تا کمی دل تماشاگر را خنک کند و اجازه دهد او از این متلک‌ها و شعارها سرحال بیاید. این رویکرد فاقد منطق در سراسر فیلم وجود دارد و کلیدی‌ترین صحنه فیلم را هم از نفس انداخته است.

صحنه قصاص که اجرای بدی هم ندارد با بخشش ناگهانی مریم روی هوا می‌رود. مریم چطور متحول می‌شود و چرا؟ چه چیزی درون او به تپش می‌اُفتد که پاشا را می‌بخشد؟ آن هم مریمی که تا لحظه آخر درگیر نفرتی عمیق از پاشا است. فیلم‌ساز در این زمینه هیچ توضیح منطقی‌ای نمی‌دهد. چون برای صدور بیانیه در سکانس آخر به آن احتیاج دارد. کل فیلم درگیر همین بی‌منطقی و شعارزدگی است.

 فیلم برای این‌که بتواند بیانیه صادر کند و شعار بدهد منطق را تعطیل کرده است و به عوامانه‌ترین شکل ممکن بدیهیات را تکرار می‌کند تا تماشاگران شیرفهم شوند. مشکل “لانتوری” در عصبیت فرامتنی‌ای است که فیلم‌ساز دچارش بوده و او را وادار کرده است تا از هرچیزی کمی در فیلمش بگنجاند و توقیف فیلم قبلی‌اش را هم جبران کند.

… در پایان

“لانتوری” عالی می‌فروشد و انقدر خوش ظاهر هست که کلی طرفدار داشته باشد. اما هیچ‌کدام از این دلایل نمی‌تواند پوششی برضعف‌های بی‌شمار فیلم باشد. فیلم خودش نمی‌تواند خوب باشد و به همین علت به فرامتن‌های ژورنالیستی چنگ زده است. برای این‌که ثابت شود چقدر رویکرد فیلم‌ساز عوامانه و کودکانه است به این دیالوگ دقت کنید:

«ر.د(یا چیزی شبیه این)زنگ زد به ما که پورشه‌ای که از م.ک دزدیدیم بزنیم به گاردریل. نمی‌دونم چطوری شماره مارُ پیدا کرده بود. مام ماشین بردیم زدیم به گاردریل.»

آیا یک آقازاده قدرتمند و صاحب نفوذ مشکلاتش را انقدر احمقانه حل می‌کند؟




ادعای مجری ممنوع‌التصویر⇐”لانتوری” یعنی کسی که فانوس حمل می‌کرد!!!+عکس

سینماژورنال: در روزهایی که تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با عنوان “لانتوری” یکه‌تاز گیشه سینماهاست و در کمتر از یک هفته رقم فروش یک میلیارد را رد کرده است، فرزاد جمشیدی مجری ممنوع التصویر تلویزیون به شرح تفصیلی معنای “لانتوری” پرداخته است!

به گزارش سینماژورنال جمشیدی با اشاره به اینکه “لانتوری” برآمده از “لانترن” به معنای فانوس است، ریشه این واژه را به مناطق جنوبی کشور و شهرهایی دانسته است که به دلیل راه اندازی تجهیزات نفت و در اثر معاشرت با انگلیسی ها تحت تأثیر واژگان آنها قرار گرفته اند.

شرح کامل فرزاد جمشیدی بر این واژه را بخوانید:

برآمده از ادبیات جنوب

هنگامی که برای تحقیقات فرهنگ نامه ی جامع مشاهیر ایران به نقاط مختلف ایران سفر می کردیم، در مناطق جنوبی کشور، خاصه آبادان و خرمشهر و شهرهایی چون بوشهر و بندرعباس به کلمات، عبارات و اصطلاحاتی برمی خوردیم که زاده ی معاشرت و مهاجرت خارجیان (به ویژه انگلیسی ها) به میهنمان بودند.

در همین زمینه اصطلاحات جالبی را پیدا کردیم. مثلا در آبادان هنوز هم برخی از این کلمات و اصطلاحات خارجی در محاورات مردم بومی شنیده می شود مثل:
آفیس بوی (پادو، گماشته)؛ پیپ حوس (شلنگ) ؛ تماته (گوجه فرنگی) ؛ اسپکتر (مسئول، سرپرست) ؛ اورد (دستور) !

کسی که فانوس حمل می کرد!!!
بر همین مبنا در جنوب کشورمان کلمه ی “لانتوری” چندین بار به گوش ام خورد و در پی آن برآمدم که معنا و مفهوم آنرا پیدا کنم. در همانجا بود که متوجه شدم سابق بر این و در زمان نبودن یا کم بودن برق و لامپ در ایران، فانوس هایی از خارج کشور همراه با ملوانان و کارکنان صنعت نفت انگلیس وارد ایران می شود. این فانوس ها “لانترن” نام داشته که برگرفته از خود کلمه ی فانوس (Lantern یعنی فانوس) بوده است.
البته (lunt) به معنی مشعل هم در آن مناطق، مورد استفاده ی کارگران صنعت نفت قرار می گیرد.

همانطور که گفته شد، وجود پالایشگاه ها و بنادر مختلف در کشورمان موجب معاشرت هموطنان جنوبی ما با افراد مختلف خارجی شده بود و همین موضوع باعث تطور و تحول کلمات خارجی در زبان ایرانی شده است.
بر این اساس، سابقا کلمه فانوس را در جنوب کشور به نام لانترن اسم می بردند. کمااینکه اولین رژه لب را به نام “برند” (Brand) آن، “ماتیک”….  اولین سقز فرنگی را “آدامس”، اولین پودر رختشویی را “تاید”، اولین اسپری موی سر را “تافت” و اولین ذرت بوداده را “چسترفیلد” می گفتند که بعدها و تا هنوز با نام عجیب دیگری در ایران معروف شده است!
عجیب این است که لانترن به معنای فانوس در طی زمان و در محاوره متعدد محلی، با علامت صفت فاعلی در انگلیسی (er) یک کلمه ی مرکب ایجاد کرده و “لانتر” یا “لانتور” به معنای کسی است که فانوس را حمل می کرده!

اما چرا کلمه ی لانتوری به معنای ناسزا در ایران استفاده می شود؟
در قمارخانه ها و کازینوهای قدیمی جنوب ایران مرسوم بوده هر کس می باخته و در ازای آن نمی توانسته از عهده ی تادیه و پرداخت کامل وجه خود برآید، می بایست به مدت چند روز برای فرد برنده و پیروز در قمار، فانوسی حمل می کرده و ای بسا این حمل فانوس به مکان های خلوت تر و کارهای فرومایه تر دیگری نیز می انجامیده و همه اینها برای ایجاد کسر شان در فرد بازنده بوده است. و از همین روی “فانوس کش” یا “فانوس کشی” به عنوان فحش و ناسزا استفاده می شده !

بنابراین اصطلاح “لانتوری” به صورت خلاصه و مجمل، یعنی فردی در مرتبه ی بسیار پایین جامعه!

فرزاد جمشیدی
فرزاد جمشیدی




اعتراض یک کارگردان هنروتجربه‌ای به مدیران هنروتجربه⇐ چرا سانسهای فیلم مرا به “لانتوری” دادید؟

سینماژورنال: اکران فیلمهای دارای سرگروه در هنروتجربه همان طور که پیش از این هم در سینماژورنال هشدار داده بودیم با نارضایتی صاحبان فیلمهایی مواجه خواهد شد که در این گروه سینمایی فیلم دارند.

به گزارش سینماژورنال اکران “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان که با وجود داشتن سرگروه آفریقا در گروه هنروتجربه هم اکران شده است نیز زودتر از حد تصور نارضایتی یکی از کارگردانان این گروه را رقم زده است.

“لانتوری” به واسطه قابلیتهای سینمایی خود این امکان را دارد که در سینماهای متعلق به سرگروه آفریقا هم به قدر کفایت دیده شود و رقم فروش نیم میلیاردی اش در سه روز بیانگر همین واقعیت است اما تصمیم غیرمنطقی مدیران هنروتجربه که حتی برا سالنهای خالی شان هم بودجه می‌گیرند با اعتراض کارگردانی به نام وحید وکیلی فر مواجه شده است که فیلمی به نام “گشر” را در این گروه دارد.

وحيد وكيلي‌فر کارگردان «گِشِر» در یادداشتی با بیان خرسندی از فروش بالای “لانتوری” به مدیران هنروتجربه اعتراض کرده که برخی از سانسهای این گروه را به “لانتوری” داده اند.

متن یادداشت اعتراضی این کارگردان را بخوانید:

در حالی‌که رؤیای اکران و دیده‌شدن فیلم‌های مستقل، پس از سال‌ها باآمدن گروه «هنر و تجربه» و حضور مدیران و کارکنان صادق و دلسوزش محقق شده است، و در این مدت، بنده و همفکرانم تمام قد از آن حمایت کرده و خواهیم کرد، متأسفانه این روزها آن نسیم دلنشینی که به واسطه این گروه، بر سینما وزیدن گرفته بود با آمدن طوفانی از جنس بدنه و سینمایی دیگرگون، در حال فرونشستن است.

 فیلم «گِشِر» به کارگردانی بنده، چند روزی است اکران آن در گروه سینمای «هنر و تجربه» به همان شیوه تک سانس آغاز شده است، اما ظاهرا همین سانس‌ها را هم سینماداران بر نمی‌تابند و علی‌رغم آنکه سالن‌های تحت اجاره «هنر و تجربه» موظف هستند حتی برای یک نفر هم فیلم‌ها را پخش کنند، سینما کوروش در چند روز گذشته، این اصل را زیر پا نهاده، و علی‌رغم حضور و مراجعه تعدادی که برای تماشای فیلم «گِشِر» رفته بودند به بهانه مشکل فنی از فروش بلیط امتناع کرده و فیلم را پخش نکرده‌اند و به جای آن «لانتوری» فیلم ارزشمند و قابل اعتنای دوست نازنینم «رضا درمیشیان» اکران شده است که استقبال از آن، خود جای خوشحالی است.

 اما مسئله این است، اگر فیلم و فیلم‌هایی همچون «گِشِر» که متعلق است به جریان مستقل و هنر و تجربه و خود صاحب این خانه، همین تک سانس‌ها را هم توسط سینماداران از آن دریغ شود، دیگر از هنر و تجربه چه باقی می‌ماند. باید پرسید به جز منفعت طلبی به چه حق دیگری مدیران سینما کوروش این اجازه را به خود داده‌اند که مانع دیده‌شدن فیلم حتی برای اندک مخاطب مشتاقش شوند!؟

در انتها باید به تمام افراد سودجویی که به واسطه این گروه، منافعشان به خطر افتاده باید یادآور شوم، غول از چراغ جادو بیرون آمده است و نمی‌توان مانع آن شد.




تحریم حوزه هنری کارگر نیفتاد⇐”لانتوری” در شب اول اکرانش ۱۰۰ میلیون را رد کرد

سینماژورنال: اکران “لانتوری” رضا درمیشیان در حالی از سیزدهم مردادماه آغاز شد که هیچ کدام از سینماهای حوزه هنری این فیلم را در برنامه نمایش خود قرار ندادند و به نوعی به تحریم آن پرداختند.

به گزارش سینماژورنال البته که محسن مومنی شریف رییس حوزه هنری هم در واکنش به این تحریم فقط از این گفت که در مسافرت است.(اینجا را بخوانید)

با این حال فروش “لانتوری” از همان سانسهای ابتدایی فوق العاده بود و فیلم فقط در شب اول نمایش اش فروش 100 میلیون را رد کرد و حدودا 140 میلیون فروش داشت.

این فروش بالا آن هم بدون در اختیار داشتن سینماهای حوزه هنری می تواند یک رکورد باشد و البته تثبیت این واقعیت که با راه اندازی پردیسهای سینمایی در نقاط مختلف شهر دیگر حتی تحریم حوزه هنری نمی تواند باعث عدم توجه مخاطبان به یک فیلم خاص شود.

به خصوص که به جز پردیس آزادی اغلب سینماهای متعلق به حوزه هنری سینماهایی مستعمل در مرکز شهر هستند که علیرغم بازسازی هم نتوانسته اند رونق پردیسهای سینمایی را داشته باشند.

باید منتظر ماند و دید واکنش مدیران حوزه هنری به این فروش بالا علیرغم تحریم “لانتوری” چیست؟ آیا آنها در روزهای آینده رفتار خود را نسبت به “لانتوری” تغییر خواهند داد؟




آقایان هنروتجربه! سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

سینماژورنال/حامد مظفری: ماجرای اکران مجدد فیلمهای اکران شده یا دارای سرگروه سینمایی، در گروه سینمایی هنروتجربه همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از اکران مجدد و بیهوده “ساکن طبقه وسط” اولین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان که دو سال قبل روی پرده رفته و جزو ده فیلم پرفروش سال بود(اینجا و اینجا را بخوانید) و نمایش “ایستاده در غبار” همزمان با اکران سراسری در این گروه، چند روز قبل خبر رسید که “فروشنده” اصغر فرهادی همزمان با اکران سراسری در “هنروتجربه” هم اکران خواهد شد.

در تازه ترین مورد نیز بنا شده “لانتوری” رضا درمیشیان همزمان با اکران در گروه آفریقا در این گروه هم به نمایش درآید.

اینکه اصلی ترین دلیل اکران چنین آثاری در هنروتجربه تزریق نوعی شادابی به این گروه ایزوله و خالی از مخاطب است شکی وجود ندارد اما پرسش اینجاست که اگر رییس این گروه دولتی و سیاستگذاران آن به فکر آثاری کمتر دیده شده یا دیده نشده اما دارای وجهه تجربی هستند چرا به سراغ “عصبانی نیستم” نمی‌روند؟

“عصبانی نیستم” را هم کارگردان “لانتوری” ساخته و فیلم علیرغم داشتن پروانه نمایش اما به دلیل محافظه کاری مدیران سینمایی دولت یازدهم روی پرده نرفت.

در شرایطی که ده ها فیلم بدون پروانه نمایش سینمایی که اصلا برای مدیوم ویدیویی ساخته شده بودند در این گروه وابسته به بودجه های دولتی روی پرده رفته اند چرا شرایط اکران “عصبانی نیستم” که اتفاقا پروانه نمایش سینمایی هم دارد در این گروه فراهم نمی شود؟

سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

شکی وجود ندارد که “لانتوری” به دلیل ساختار ژورنالیستی خود و تصویرسازی بکری که از یک سوژه ملتهب این سالها یعنی اسیدپاشی ارائه می دهد در گروه سینمایی خودش هم به قدر کفایت دیده خواهد شد و با توجه به قرارگیری فیلمیران به عنوان یک پخش کننده باسابقه در کنار فیلم قاعدتا شرایط اکران سراسری فیلم هم فراهم خواهد شد.

پس اکران همزمان “لانتوری” در هنروتجربه جز اتلاف وقت ثمری را نخواهد داشت. آقایان کارمند هنروتجربه! حتی اگر به فکر سینماگری مستعد به نام رضا درمیشیان هستید شرایط اکران “عصبانی نیستم” را فراهم کنید وگرنه “لانتوری” را که علی سرتیپی پخش می‌کند و خوب هم پخش می کند.

اگر هم کف گیر تجربه گرایی‌تان(!) به ته دیگ خورده و به دنبال آمارسازی برای نشان دادن اقبال مخاطبان به فیلمهایشان هستید صریحا این مسأله را اعلام کنید تا مدیران بالادستی سازمان سینمایی در اصلاح کارکرد این گروه و اصلاح آن به گونه‌ای که نه شما بیکار شوید و نه سینما ضرر کند، تجدیدنظری اساسی کنند.

عصبانی نیستم
عصبانی نیستم



“لانتوری” از هفته آینده روی پرده می‌رود/ثبت قرارداد یک فیلم دیگر با موضوع اسیدپاشی+عکس

سینماژورنال: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش علاوه بر آن که مقرر شد از هفته آینده “لانتوری” که تصویری به شدت واقع گرایانه از پدیده اسیدپاشی ارائه می دهد روی پرده برود قرارداد فیلمی دیگر با مضمون اسیدپاشی با نام “این زن حقش را میخواهد” هم منعقد شد.

به گزارش سینماژورنال اکران “عادت نمی کنیم” از هفته آینده به اتمام رسیده و به جای آن فیلم «لانتوری» کار رضا درمیشیان با درجه بندی سنی 16+ در گروه آفریقا به نمایش درمی‌آید.

در جلسه اخیر شورای نمایش همچنین قرارداد اکران «آس و پاس» به کارگردانی آرش معیریان نیز ثبت شد و این فیلم بعد از فیلم «سایه» به سرگروهی سینما ماندانا اکران خواهد شد.

ثبت قرارداد فیلمی دیگر با مضمون اسیدپاشی

قرارداد اکران «این زن حقش را می‌خواهد» به کارگردانی محسن توکلی نیز برای گروه کوروش منعقد شد و این فیلم بعد از «آب نبات چوبی» در گروه کوروش اکران خواهد شد.

“این زن حقش را میخواهد” هم با مضمون اسیدپاشی ساخته شده است اما معلوم نیست این فیلم هم به مانند فیلم درمیشیان با درجه بندی سنی روی پرده می رود یا خیر.

“این زن حقش را می‌خواهد” با نام قبلی “پانسیون” که حائز شرکت در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر تشخیص داده نشد، داستان زندگی دختری را روایت می‌کند که به صورتش اسید پاشیده می‌شود و این دختر می‌کوشد با کار کردن و پس‌انداز دستمزدش هزینه لازم برای پرداخت دیه قصاص اسیدپاش را فراهم کند.

میترا حجار، کامران تفتی، لعیا زنگنه، افسانه پاکرو، روشنک عجمیان، مینا جعفرزاده، رسول توکلی و رضا آشتیانی بازیگران “این زن حقش را می‌خواهد” هستند؛ فیلمی که عنوانش هم یادآور فیلم “این زن حرف نمی‌زند” احمد امینی است.

این زن حقش را می خواهد
میترا حجار در نمایی از “این زن حقش را می خواهد”



“لانتوری” ۱۶+ شد

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان کارگردان فیلم توقیفی “عصبانی نیستم” با درجه بندی سنی اکران خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم با درجه 16+ اکران خواهد شد و معنای آن این است که تماشای این فیلم فقط برای افراد 16 سال به بالا امکان پذیر است.

“لانتوری” که داستانی ملتهب و البته واقع گرایانه درباره اسیدپاشی یک پسر خلافکار به دختری روزنامه نگار را روایت می کند پرمخاطب ترین فیلم جشنواره سی و چهارم در کاخ جشنواره بود.

مریم پالیزبان نقش اصلی زن این فیلم است و باران کوثری، نوید محمدزاده ، مهدی کوشکی، بهرام افشاری، رضا بهبودی ، بهناز جعفری، فاطمه نقوی، پریوش نظریه، نادر فلاح، اردشیر رستمی، حسین پاکدل، بهرنگ علوی ، ستاره پسیانی، سیاوش چراغی پور و کاظم سیاحی از بازیگران «لانتوری» هستند.

نمایش «لانتوری» پس از پایان نمایش عمومی فیلم سینمایی «عادت نمی‌کنیم» در مرداد ماه به سرگروهی سینما آفریقا آغاز خواهد شد.




“لانتوری” بعد از “عادت نمی‌کنیم” روی پرده می‌رود/”سایه‌های موازی” بعد از “امکان مینا”

سینماژورنال: در جلسه 14 تیرماه شورای صنفی نمایش قرارداد اکران “لانتوری” ساخته رضا درمیشیان ثبت شد و مقرر گردید این فیلم بعد از “عادت نمی کنیم” در گروه آفریقا روی پرده برود.

به گزارش سینماژورنال قرارداد اکران «سایه‌های موازی» ساخته اصغر نعمیمی نیز برای گروه زندگی و بعد از فیلم «امکان مینا» ثبت شد.

بعد از “سایه های موازی” نیز فیلم “خشکسالی و دروغ” ساخته پدرام علیزاده روی پرده خواهد رفت.

در جلسه اخیر شورای صنفی نمایش مقرر شد که با توجه به اینکه سقف 10 هفته‌ای نمایش دو فیلم «خنده‌های آتوسا» و «اژدها وارد می‌شود» به پایان رسیده، این دو فیلم فقط تا فردا چهارشنبه 15 تیرماه نمایش دارند و بعد از آن از اکران تمام سینماها خارج می‌شوند.




“لانتوری” بعد از شانگهای به کارلووی‌واری می‌رود

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین ساخته رضا درمیشیان کارگردان جوان و جسور ایرانی که افتتاحیه جهانی اش را در جشنواره برلین 2016 پشت سر گذاشت بعد از جشنواره “اکنون خاومیانه” فلورانس بناست در جشنواره های شانگهای چین و کارلووی‌واری چک هم حضور داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال “لانتوری” بعد از حضور در جشنواره شانگهای(22 تا 30 خرداد)  به جشنواره کارلووی‌واری می رود که از يازدهم تا نوزدهم تير در شهر پراگ جمهورى چك برگزار خواهد شد و “لانتوری” در بخش غیررقابتی پانورامای این جشنواره به نمایش درخواهد آمد.

جشنواره فیلم «کارلووی‌واری» به عنوان یکی از رویدادهای درجه الف سینمای جهان و مهمترین جشنواره اروپای مرکزی و شرقی به شمار می‌رود.

«لانتوری» داستانی رئالیستی درباره پدیده ای به نام اسیدپاشی را روایت می کند که در آن مریم پالیزبان، باران کوثری ، نوید محمدزاده ، مهدی کوشکی و بهرام افشاری ایفای نقش کرده اند.

پخش بین الملل “لانتوری” را “فیلمسازان مستقل” به مدیریت محمد اطبایی برعهده دارد.




جناب ایوبی! آیا ادعاهای همه این دو سال درباره “عصبانی نیستم” تعارف بود؟

سینماژورنال: حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی که در دو سال گذشته مرتب سعی می کرد مستقیم یا دوپهلو از امیدواری برای حل مشکل “عصبانی نیستم” حرف بزند در تازه ترین گفتگوی خود که با فریدون جیرانی در “35” انجام شده دیگر حتی دوپهلو حرف زدن که یکی از خصلتهای وی در برخورد با پرسشهای مخاطره آمیز است را نیز کنار گذاشته و به صراحت آب پاکی را روی دست صاحبان فیلم و از جمله رضا درمیشیان کارگردان آن ریخت.

به گزارش سینماژورنال در پاسخ به این سوال که آیا مشکل “عصبانی نیستم” حل می شود گفت: با وضع فعلی نه. حل مشکل “عصبانی نیستم” در دستور کار ما نیست.

وی سپس با طعنه ای به جیرانی گفت: شما هم آن را {یعنی حل مشکل “عصبانی نیستم” را} در دستور کار ما نگذارید.

این نوع ادبیات ایوبی که در همه دو سال و چند ماه گذشته مرتب از تلاشهایش برای حل مشکل اکران این فیلم سخن می گفت به شدت پرسش برانگیز است.

اگر نقطه نظرات ایوبی درباره “عصبانی نیستم” در دو سال و چند ماه گذشته را مرور کنیم بیش از همه “تشکر از درمیشیان بخاطر درک شرایط ایشان و گذشتن از خیر داوری فیلمش در جشنواره سی و دوم” و این عبارات که “عصبانی نیستم یک فیلم اجتماعی خوب است” و “تلاش برای ایجاد تمهیدات اکران” بود که جلب نظر می کرد.

البته که ایوبی پیشتر و در گفتگویی از مخالفت دو قوه کشور با اکران این فیلم سخن گفته بود ولی باز هم از تلاش خود برای حل مشکل حرف زده بود.

با اظهارنظر تازه ایوبی این پرسش طرح می شود که آیا آن ادعاهای قبلی فقط از سر تعارف بوده است؟

آیا به فکر وزارت هستید؟
یا آن که ایوبی کنار گذاشتن حل مشکلات اکران آثاری مجوزدار مانند “عصبانی نیستم” را با داشتن آرامش در سال انتهایی حضور خود در سازمان سینمایی تاخت زده است؟

می توان این احتمال را هم طرح کرد که ایوبی از حالا به فکر دولت آینده است و برای رسیدن به مناصب مدیریتی بالاتر حتی وزارت در دولت بعد نیاز دارد به جلب نظر طیفی که مخالف سفت و سخت اکران “عصبانی نیستم” بوده‌اند.

هر کدام از این احتمالات که درست باشد آنچه در تاریخ می ماند مسامحه آزاردهنده ایست که در سازمان سینمایی در برخورد با حل مشکل چنین آثاری صورت گرفت؛ مسامحه ای برآمده از محافظه کاری مدیرانی که بی شناخت سینما وارد حیطه مدیریتی آن شدند و وقتی به مشکل خوردند به‌جای حل آن بهترین راه را پاک کردن صورت مسأله دیدند.




“لانتوری” درمیشیان به فلورانس رسید

سینماژورنال: تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با نام “لانتوری” که پیشتر در بخش پانورامای جشنواره برلین حضور داشت در تازه ترین حضور خارجی خود در فلورانس ایتالیا به نمایش درخواهد آمد.

به گزارش سینماژورنال “لانتوری” از جمله فیلمهای برگزیده شده برای نمایش در جشنواره سینما و فرهنگ “اکنون خاورمیانه/middleastnow” است که از 5 تا 10 آوریل امسال(16 تا 26 فروردین) در فلورانس شهر تاریخی-فرهنگی ایتالیا و مرکز ناحیه توسکانی این کشور جنوبی قاره اروپا برگزار می‌شود.

“لانتوری” از جمله فیلمهایی است که در بخش آثار سینمایی بلند این جشنواره به نمایش درمی آید.

این فیلم نهم آوریل برابر با 20 فروردین با دو زیرنویس انگلیسی و ایتالیایی در این جشنواره اکران خواهد شد.

دیگر نمایندگان ایرانی

“لانتوری” تنها نماینده سینمای بلند ایران در این جشنواره است اما در بخش مستند “رویاهای دم صبح” ساخته مهرداد اسکویی، “74” ساخته ستار چمنی گل، “تاک رادیو تهران” ساخته مهتاب منصور و محصول ایران و فرانسه و ایتالیا و در بخش کوتاه “تهران” ساخته مسعود معین و فیلم کوتاه “همسایه طبقه بالا” ساخته پویا یادکوبه در این جشنواره حضور دارند.

“لانتوری” با بازی مریم پالیزبان، باران کوثری و نوید محمدزاده از جمله آثار پرمخاطب جشنواره سی و چهارم فیلم فجر بود و عنوان پرمخاطب ترین فیلم کاخ اصلی جشنواره واقع در برج میلاد را از آن خود کرد.

پخش بین الملل “لانتوری” را شرکت مستقلهای ایرانی با مدیریت محمد اطبایی برعهده دارد.

معرفی "لانتوری" در سایت رسمی جشنواره "اکنون خاورمیانه" فلورانس
معرفی “لانتوری” در سایت رسمی جشنواره “اکنون خاورمیانه” فلورانس

 




کارگردان “لانتوری” پروانه ساخت “یواشکی” را گرفت

سینماژورنال: رضا درمیشیان کارگردان جوان و مستعد وطنی که با هر سه فیلمی که تاکنون ساخته از “بغض” گرفته تا “عصبانی نیستم” و “لانتوری” کوشیده منطبق بر مختصات زمان و به‌روز حرکت کند پروانه ساخت تازه ترین فیلمنامه اش “یواشکی” را گرفت.

به گزارش سینماژورنال درمیشیان چندی قبل فیلمنامه “یواشکی” را به اداره نظارت ارائه داد و آن طوری که “سینما” خبر داده به تازگی پروانه ساخت آن را دریافت کرد.

“یواشکی” که در امتداد سه کار قبلی کارگردانش تصویری از اوضاع و احوال جوانان روزگار معاصر را ارائه می‌دهد نیمه ابتدایی سال آینده کلید خواهد خورد.

رضا درمیشیان پخش “لانتوری” را به فیلمیران سپرده است که هنوز مشخص نیست چه زمانی روی پرده برود اما اقبال مخاطبان به این فیلم در جشنواره سی و چهارم پیش بینی گیشه ای پرفروش برای آن را می دهد.




درمیشیان قبل از اکران “لانتوری” یک فیلم دیگر می‌سازد

سینماژورنال: رضا درمیشیان کارگردان جوان سینمای ایران که سومین ساخته بلندش “لانتوری” پرمخاطب ترین فیلم کاخ جشنواره فجر بود فیلمنامه تازه ای را برای دریافت پروانه ساخت به اداره نظارت ارائه داده است.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” این فیلمنامه جدید “یواشکی” نام دارد که درمیشیان قصد دارد بلافاصله بعد از دریافت پروانه ساخت پیش تولید آن را آغاز کند.

“یواشکی” فیلمنامه ایست که درمیشیان امسال و در فراغت برآمده از پایان تولید “لانتوری” نگارش آن را به پایان رساند.

در صورت صدور بموقع پروانه ساخت، درمیشیان ممکن است قبل از اکران رسمی “لانتوری” فیلم تازه اش را کلید بزند.

پخش “لانتوری” را فیلمیران برعهده دارد که هنوز زمان دقیقی را برای اکران آن مشخص نکرده است.

فیلم قبلی درمیشیان درام ملتهب “عصبانی نیستم” علیرغم اقبال مثبت مخاطبان به آن در جشنواره سی و دوم فیلم فجر هنوز نتوانسته اکران شود.