1

با حضور تهیه‌‌کننده «سه بیگانه» و «مالاریا»⇐کارگردان «دربند» برای صدرعاملی فیلمنامه می‌نویسد

سینماروزان: پرویز شهبازی که یک فیلم آماده اکران به نام «مالاریا» دارد سناریوی تازه ترین فیلم رسول صدرعاملی را می‌نویسد؛ سناریویی که «چشم عروسک» نام دارد و بناست توسط مسعود ردایی تهیه کننده «سه بیگانه» به تولید برسد.

فیلم سینمایی «چشم عروسک» در مرحله بازنویسی فیلمنامه قرار دارد. نگارش فيلمنامه این فیلم پس از چندين جلسه مشترک و بررسي طرح اوليه به پرويز شهبازي سپرده شد.

اين فيلمنامه مضموني اجتماعي دارد و به يكي از دغدغه هاي امروز جوانان و جامعه مي پردازد.

«چشم عروسک» پس از چندين بازنويسي و بررسي سه جانبه هم اكنون در مرحله بازنويسي نهايي قرار دارد تا آماده ارائه به شوراي پروانه ساخت سازمان سينمايي شود.

رسول صدرعاملی در کارنامه خود ساخت فیلم های «من ترانه پانزده سال دارم»، «دختري با كفش هاي كتاني» و… را دارد.

مسعود ردايي هم پیش از این تهيه كنندگی فیلم های «مالاريا» و «سه بيگانه» و پرويز شهبازي نیز كارگردانی «نفس عميق» و «مالاريا» را برعهده داشته اند.

تجربه مشترك صدرعاملي، شهبازي و ردايي قرار است براي نمايش در سي و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر آماده شود.




آرزوهای کارگردان «دختری با کفشهای کتانی» برای سینمای۹۶ و مدیرانش⇐امیدوارم «شرایط حساس کنونی» را پشت سر بگذاریم/امید که شخصیت‌های فیلم‌ها و قهرمانان سینمایمان دیگر توسری‌خور، منفعل و ابله نباشند

سینماروزان: رسول صدرعاملی کارگردان آثاری نظیر «دختری با کفشهای کتانی»، «من ترانه 15 سال دارم» و «زندگی با چشمان بسته» در عیدانه ای که برای «شرق» نوشته دو آرزوی مهم برای سال96 کرده است؛ یکی به اتمام رسیدن موقعیتی زمانی موسوم به «شرایط حساس کنونی» که به ترجیع بند سخنان مدیران منفعل وطنی بدل شده و دیگری اینکه سینمای 96 بجای شخصیتهای منفعل و توسری خور به سمت استفاده از قهرمانان برود.

متن یادداشت صدرعاملی را بخوانید:

امیدوارم بالاخره سالی برسد که دیگر آرزو‌به‌دل نباشیم. آرزو دارم سال ١٣٩٦ همین سال باشد؛ یعنی به قول «علی معلم» در این سال عقلا و زعمایمان کمتر حرف بزنند و بیشتر عمل کنند. به عبارت دقیق‌تر با رفتار و عملکردشان نشان دهند که تغییر کرده‌اند، ‌نه با کلامشان. اصلا مسئولیت‌پذیری خود را با عملکرد خود به مردم به اثبات برسانند وگرنه دیگر از کلمات و حرف‌ها هیچ کاری ساخته نیست.
امیدوارم جامعه به سمتی برود که «شرایط حساس کنونی» را پشت‌سر بگذارد.
امنیت، احساس آرامش و شادی بیشتری میان مردم به وجود آید. امید است روزهای سیاه را پشت‌سر بگذاریم و روی سفید روزگار را هم ببینیم. آرزویم برای سینمای ایران این است که همین رونقی راکه پیدا کرده است ‌تداوم دهد. شخصیت‌های فیلم‌ها و قهرمانان، دیگر توسری‌خور، منفعل و ابله نباشند، بلکه آن‌قدر قوی و رشک‌برانگیز باشند تا دلمان بخواهد جای آنها باشیم، نه‌اینکه برایشان دل بسوزانیم! خلاصه اینکه سینمایمان پرقدرت باشد و کمتر سعی کنیم که جهان شکل ما شود، بلکه بتوانیم در عین اعتقاد و احترام به تنوع فرهنگ‌ها، با جهان تعامل سازنده داشته باشیم.




حدادعادل؛ دستیار فیلمبردار این فیلم بود؟+عکس

سینماروزان: هرازگاه در خلال گفتگوهایی که سراسر سیاسی-تاریخی هستند نه فقط کلی خرده داستان می یابی که قابلیت تبدیل شدن به فیلم سینمایی یا اپیزودهایی از یک سریال تلویزیونی دارند بلکه نکاتی کمتر شنیده شده از عقبه برخی چهره های سیاسی-فرهنگی هم می یابی.

به گزارش سینماروزان گفتگوی مفصل هادی غفاری سیاستمدار 65 ساله عضو مجمع نیروهای خط امام با خبرگزاری “ایرنا” نیز پر شده از این خرده داستانها.

یکی از این خرده داستان ها مربوط به ماجرای دادگاه امیرعباس هویدا نخست وزیر پهلوی و سپس جریان اعدام اوست. غفاری در این گفتگو پیرامون دیده هایش از دادگاه هویدا سخن گفته است و از آن طرف خبرنگار “ایرنا” نیز پاره ای از شنیده هایش درباره ماجرای دادگاه هویدا را مطرح کرده است که از غفاری جواب رد یا تأیید بگیرد.

یکی از این شنیده ها پیرامون حضور خبرنگارانی است که در دادگاه هویدا حاضر بودند؛ خبرنگارانی که از علی لاریجانی تا غلامعلی حدادعادل و رسول صدرعاملی را دربرمی گیرد.

بخشی از گفته های غفاری که مرتبط با دادگاه هویداست را بخوانید:

شما در دادگاه هویدا نیز کنار وی نشسته بودید؟

فقط در یکی از دادگاهایش بودم. یک کلمه هم صحبت نکردم.

در کتاب “معمای هویدا” ادعا می شود که شما هویدا را قبل از اعدام با کلت کمری کشته اید؟

هیچ کس جز خلخالی، هویدا و خدا نمی داند چه کسی او را کشت. هر کس بگوید غفاری یا هر کس دیگری این کار را کرد صددرصد دروغ می گوید. خلخالی بعد از پایان دادگاه همه را از سالن بیرون کرد و خودش ماند و هویدا.

صدای تیر هم نشنیدید؟

من نشنیدم. حتی آن روز بحث نشد که هویدا کشته شده است. خبر آن چند روز بعد منتشر شد.

هیچ وقت حتی به طور خصوصی از آقای خلخالی نپرسیدید چه کسی هویدا را اعدام کرد؟

هیچ وقت. چون اینقدر جو آلوده بود اگر حرفی می زدیم حالت دفاع از هویدا پیدا می کرد. اما راجع به نویسنده کتاب معمای هویدا یعنی عباس میلانی باید بگویم که وی آدم بسیار کم شرفی است. کتابش را از ابتدا تا انتها خوانده ام. ایشان هیچ اطلاعی از داخل کشور نداشته و صرفا داستان سرایی کرده است. خود من آن موقع در بطن تمام حوادث کشور بوده ام.

رای همین اگر کسی راجع به آن دوران اظهار نظر کند سریع می فهم راست می گوید یا اوت می زند. میلانی هر چه نوشته دروغ و خیالپردازی است معلوم است اصلا در صحنه ایران نبوده است. من تمام آدمهای آن موقع که دست به قلم بودند را می شناختم. میلانی در کار نبود. این اتهامات را افرادی سر زبان ها انداخته اند که قصد انتقام گیری از بچه های انقلاب را دارند.

آقای هویدا فرد قابل دفاعی نبود. 5 اداره مهم زیر نظر مستقیم نخست وزیری شاه اداره می شد که یکی از آنها اوقاف بود. پول حرم امام رضا(ع) را می گرفت و کارش پرورش آخوندهای مزدور طرفدار شاه بود. می خواست از طریق پولهای اوقاف آخوندها را بخرد و از آنها جاسوسی کند.

هادی غفاری
هادی غفاری

دومین اداره ای که مستقیم زیر نظر هویدا بود ساواک بود. دست ایشان در تمام قتل هایی که به دست ساواک انجام شد به خون آلوده است.
استفعای 18 شهریور هویدا هم یک حرکت عوام فریبانه بود که به دستور شاه صورت گرفت. شاه می خواست دست به اصلاحات صوری بزند تا انقلاب را بخواباند. شاه که تیمور بختیار اولین رئیس ساواک را کشته بود ابایی از قربانی کردن دیگر عواملش نداشت.

حتی برادر کوچکتر خود علی پهلوی را نیز به زندان انداخت. شما علی پهلوی را ندیده بودید. بسیار انسان شریفی بود از پدر و مادرهم با شاه یکی و برادر تنی وی بود. بعد از شهریور 20 به همراه سپهبد قرنی می خواست علیه شاه کودتا کند که ناموفق ماند.

وی فردی مسلمان و متدین بود و حتی فامیل خود را از پهلوی به اسلامی تغییر داده و با نام علی اسلامی شناخته می شد.

پای صحبت های علی پهلوی نشسته بودید. مخالفتش با شاه چه بود؟

شاه را یک موجود کثیف و عیاش می دانست و می گفت وی هیچ اراده ای برای اداره مملکت ندارد و افسارش دست خارجی هاست.

ضمن اینکه او را دیکتاتور محض می دانست. می گفت محمد رضا هیچ کس جز خودش را قبول ندارد و این باعث بدبختی اش می شود. می گفت شاه حاضر نمی شود هیچ کس بر امور مالی دربار و دستگاه سلطنت نظارت کند. می گفت اشرف کشور را اداره می کند. می گفت پس از روی کارآمدن دولت مصدق، نخست وزیر چند روز قبل از کودتای 28 مرداد به شاه اخطار داده بود که اشرف باید ظرف 3 روز ایران را ترک کند.

میلانی دروغ اندر دروغ گفته است. گفته است من از پشت با شلیک دو گلوله هویدا را کشتم. من جنازه هویدا را دیده ام تیرهایی که به بدن وی خورده از روبروست نه از پشت سر.

بهتر نبود هویدا در دادگاهی با حضور وکیل مدافع محاکمه می شد؟ با توجه به قوانین جاری، به احتمال بسیار قوی، باز حکم اعدام برای وی صادر می شد چرا که حتی بر اساس قانون اساسی مشروطه، حتی وزرا نیز باید از انجام هر دستور غیرقانونی شاه امتناع یا استفعا کنند. یا اینکه به وی اجازه داده می شد تا خاطرات 13 سال صدارت یا به قول خودش، خاطراتش از شهریور 20 تا 57 را به رشته تحریر درآورد و بعد مجازات شود؟ این طور وجهه کار بهتر نبود؟

چون در جریان قطعی داستان هستم بگذارید چیزی را صریحا به شما بگویم. نمی دانم داستان فرودگاه انتبه را شنیده اید یا خیر؟ یک سری از نیروهای یاسر عرفات عده ای از سران اسرائیلی را در آنجا گروگان گرفتند. همان موقع عده ای به عرفات گفتند اینها را زودتر بکشید وگرنه آمریکایی ها نجاتش می دهند. اما عرفات گفت نه نگهشان می داریم برای معامله با اسرائیل خوبند. فردای آنروز دهها هلی کوپتر و جنگنده به آن فرودگاه حمله کردند و تمامی گروگانگیرها را کشتند و گروگان ها را آزاد کردند.

این جریان مال قبل از انقلاب اسلامی است اما خاطره آن در گوش یاران انقلاب اسلامی از جمله من و خلخالی و صدها انقلابی دیگر مانده بود.
در همان دادگاه خلخالی گفت هویدا به من گفته اگر اعدام مرا تنها دو ماه عقب بیندازی 20 میلیون تومان پول به تو می دهم. آن موقع با 600 هزار تومان پول می شد یک آپارتمان سه طبقه شیک در یک منطقه خوب تهران خرید.

وضع ما هم اینقدر خراب بود که پول نهار بچه هایی که دادگاه را تشکیل داده بودند را نداشتیم چرا که بودجه دست دولت موقت بود و تا به ما پول بدهد طول می کشید. ضمن اینکه جهت دولت موقت با ما متفاوت بود.
با این تفاصیل چه تضمینی وجود داشت که آنچه در فرودگاه انتبه اتفاق افتاده بود در مورد هویدا رخ ندهد؟ شواهد نشان می داد که وی از طریق آدمهای بیرون زندان، تلاش زیادی را برای آزادی خود انجام می داد.

ضمن اینکه نگرانی هایی از کودتای سلطنت طلبان هم وجود داشت. سران ارتش شاه هنوز زنده بودند. از طرفی همه در دادگاه موافق اعدام وی بودند. پدر برادران رضایی که از بنیانگذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق بودند و توسط ساواک اعدام شده بودند در همان دادگاه بلند شد و به شدت از اعدام هویدا دفاع کرد.

پس چپ ها هم موافق بودند؟

راست ها هم موافق بودند.

فقط دولت موقت مخالف بود؟

مخالف نبودند ولی می گفتند در این کار عجله نکنید. ضمن اینکه هویدا آدم فرهنگی نبود. فردوست یک آدم فرهنگی بود که از 5 سالگی با شاه بزرگ شده بود و خاطرات بسیاری از وی داشت. پدرش باغبان رضا خان بود. فردوست چیزهای بسیاری درباره نظام پهلوی نوشته که بسیاری از آنها هنوز هم محرمانه است و در مرکز اسناد وزارت اطلاعات نگه داری می شود.

هادی غفاری در دادگاه هویدا
هادی غفاری در دادگاه هویدا

هویدا کجا دفن شد؟

تا جایی که من در جریانم، خواهرش آمده بود پیش خلخالی و جنازه را خواسته بود. آن موقع مردم می ریختند و قبر روسای ساواک را آتش می زدند. امکان چنین کاری برای جنازه هویدا هم وجود داشت.

خلخالی به من گفت با احمد آقا تماس بگیر ببین نظر امام چیست؟ تماس گرفتم و منتظر جواب شدم. احمد آقا یک ربع بعد زنگ زد و گفت امام می گویند جسد را هر جا می خواهند می توانند ببرند ولی هزینه انتقالش با خودشان است چون که حمل جسد با هواپیما نیاز به پول داشت.

این اتفاق مربوط به چند روز پس از اعدام هویداست؟

کمتر از یک هفته. یک روز که به پزشکی قانونی رفته بودم خواهرش پیش من آمد و گفت می خواهیم جسد را به آنکارا ببریم.

پرسیدم بعد از آن؟

گفت: اگر بگویم نمی گذارید ببریم.

گفتم: نه، امام گفته اند مشکلی ندارد.

گفت: شهر عکای اسرائیل.

جسد را به همان جا بردند و نزدیک قبر پدرش خاک کردند.

اما آیت الله خلخالی در خاطرات خود می گوید سه ماه بعد از اعدام هویدا، جسد وی توسط ابراهیم یزدی و غیره از سردخانه ربوده شد.

شاید تا آن موقع جسد را هنوز نبرده بودند.

شما فرمودید در همان هفته های اول بردند؟!

خاطرات آقای خلخالی در اواخر عمر ایشان نوشته شده است. البته شاید هم 3 ماه بعد برده باشند چون آن روز من فقط پرسیدم کجا می برید و خواهرش گفت به اسرائیل.

هویدا بهایی بود؟

بله.

چرا در کیفرخواستش، اتهام بهایی گری ذکر نشده بود؟

چرا هست. آقای خلخالی خودش در دادگاه گفت.

اما متن کیفرخواستش اینجا مقابل من است. چنین اتهامی وجود ندارد.

به کیفرخواست کاری ندارم. بهایی بودن آن موقع اتهام نبود.

ظاهرا در دادگاه با هویدا شوخی هم کرده اید؟

بله. هویدا در لبنان درس خوانده ولی عربی را خوب بلد نبود. به من گفت توکُلت علی الله.

هر آدمی می داند توکَلت علی الله است. به او گفتم نترس نیم ساعت دیگر کُلت علی الله هستی! گفت آقای خلخالی غفاری مرا تهدید می کند.

خلخالی جواب داد آقای هویدا اینهمه آدم کشته ای عیب نداشته حالا یکی تهدیدت می کند عیب دارد؟

شما می دانستید قرار است اعدام شود؟

پس توقع داشتید به هویدا مدال افتخار بدهیم!

چند خبرنگار در دادگاه هویدا بودند که بعدا به چهره هایی سرشناس تبدیل شدند. آقای علی لاریجانی که اکنون رئیس مجلس است. غلامعلی حداد عادل که دستیار فیلمبردار بود و اکنون رئیس فرهنگستان ادب فارسی است. برادرش مجید حدادعادل که فیلمبردار دادگاه بود و بعدها شهید شد. رسول صدر عاملی که خبرنگار روزنامه اطلاعات بود و بعدها کارگردان سینما شد.

این را در جریان نبودم.

 




ابوالفضل پورعرب همه چیز را گفت؛ از سرطان تا اعتیاد/ از چندهمسری تا دامادی هزاران عروس/از اتهام مصرف مسکرات تا پینگ‌پنگ بازی دردسرساز با نیکی کریمی

سینماژورنال: ابوالفضل پورعرب ستاره دهه هفتادی سینمای ایران این روزها با “سایه های موازی” اصغر نعیمی به سینماها آمده است.

به گزارش سینماژورنال این حضور بر پرده سینماها مجالی شده برای آن که فریدون جیرانی در “35” مقابل او نشسته و کمی از ناگفته هایش را عیان کند.

گفتند معتاد شده و ایدز گرفته

پورعرب در این گفتگو با اشاره به دوران سخت بیماریش گفت: اگر واقعا ستاره بودیم چرا زمانی که سرطان داشتم و در بیمارستان بودم هیچ کس سراغم نیامد؟ چرا گفتند معتاد شده؟ چرا گفتند ایدز گرفته؟ چرا همین آقای ضرغامی حالی از ما نپرسید؟ همان موقع “وضعیت سفید” را کار می کردم اما یک نفر از همین سریال سراغ ما نیامد. البته مردم لطف داشتند و پشت در بیمارستان بودند اما همکاران من چه سینمایی چه تلویزیونی هیچ کدام نیامدند!

وی ادامه داد: حتی مرگ مرا در تلویزیون اعلام کردند و اینکه در سردخانه است و بناست تشییع شود بدون اینکه بدانند در بیمارستانیم. در نهایت هم با یک عذرخواهی سر و تهش را هم آوردند.

پورعرب با نقد رفتارهای مدیران سینمایی بیان داشت: فقط در حرف در حمایت از هنرمند دم می زنند. مجید میرزاییان فوت شد و حتی من خودم خبر نداشتم! چرا؟ چون کسی به فکرش نبود و حتی خانواده اش برای گرفتن قبر در قطعه هنرمندان کلی دوندگی کردند.

سرطان خوش خیم اثنی عشر داشتم

به گزارس سینماژورنال پورعرب در توصیف بیماریش گفت: سرطان اثنی عشر خوش خیم داشتم که با شکستگی جناغ سینه ام ایجاد شده بود؛ جناغ سینه وارد اثنی عشر شده بود و همین مشکل ایجاد کرده بود. خوشبختانه سرطانم درمان شد.
وی ادامه داد: چهار سال درگیر بیماری بودم و هرچند سرطانم خوش خیم بود اما آزار روحی آن به اندازه سرطان بدخیم بود. تمام مدت منتظر بودم یک نفر به من سر بزند اما جز خانواده هیچ کس نیامد. چرا؟ یعنی این قدر مضر بودیم برای جامعه؟ خیلی عجیب است…

حسرت شنا در خزر به دلم ماند

پورعرب با اشاره به دردسرهای شهرت گفت: سی سال ویلا داشتم شمال و حسرت به دل شنا در دریا ماندم مبادا آن که بگویند با مایو رفته شنا! جرات شرکت در مهمانیها را نداشتم مبادا عکس یا فیلمی درآید.

وی ادامه داد: اینجا هنرپیشه ها مدام زیر ذره بین اند تا معلوم شود چند همسر دارند. آنجا اگر کسی درباره تعداد همسران آل پاچینو مطلب می زند به دنبال کشف دلایل چند همسری است اما اینجا هدف، تخریب هنرمند است. انگار فقط برخی هنرمندان هستند  چند بار ازدواج کرده اند و بقیه، نه.

عبدا.. اسفندیاری مدام سرمی رسید

این بازیگر با ذکر خاطراتی از فضای امنیتی پشت صحنه فیلمها در دهه های قبل بیان داشت: سر همان فیلم “عروس” در پشت صحنه کار و در گچسر و البته به دعوت افخمی با نیکی کریمی پینگ پنگ بازی کردیم. فردایش عبدا.. اسفندیاری آمد و گفت چرا پینگ پنگ بازی کرده اید؟؟؟
وی ادامه داد: در رشت و سر فیلمی دیگر به کارگردانی رسول صدرعاملی، ایشان گفت با بازیگر زن مقابلت قبل از فیلمبرداری قدم بزن و تمرین کن تا ترس بازیگر مقابل بریزد و من علیرغم میل باطنی این کار را کردم. فردایش دوباره عبدا.. اسفندیاری پیدایش شد و گفت چرا؟؟؟
پورعرب در نقد این واکنشها بیان داشت: تازه اسفندیاری کسی است که خود را شاگرد مکتب شریعتی می داند و “فاطمه فاطمه است” را خوانده. اما یادم است در پشت صحنه کاری اخوی آقای خامنه ای آمد و ایشان مرا با عنوان “داماد هزار عروس” معرفی کرد! آیا این درست بود؟

پورعرب با اشاره به رفتارهای یکی از روسای اداره نظارت  و ارزشیابی سالهای قبل گفت: حمید خاکبازان جایزه جشنواره پیونگ یانگ برای “عروس” را به من نداد. ایشان بعد از “بهشت پنهان” که در آلمان فیلمبرداری شد ما را خواست و با طرح مضامینی مثل مصرف مسکرات در آلمان می خواست ما را ممنوع الکار کند که من رفتم سر سریال امام حسن(ولایت عشق) که البته نذر هم داشتم برای حضور در این کار. به ضرغامی هم گفتم خاکبازان محمل می گوید و من اصلا معده درد دارم و نمی توانم مسکرات بخورم!!
پورعرب افزود: خاکبازان میگفت من شمشیر حضرت عباسم و مگر می شد در برابر وی کاری کرد.

شبکه های ماهواره ای روانتر کار می کنند

پورعرب در جایی از گفتگویش با اشاره به حضور برخی از بازیگران و عوامل در شبکه ماهواره ای جم گفت: شبکه های آن طرف روانتر دارند کار می کنند و بچه های ما هم می روند و کار می کنند. اما اگر همه بروند آبرویی برای ما می ماند؟

نظرات پورعرب درباره برخی چهره ها

–پرویز پرستویی: عالی، خوب، حاتمی کیا

–عزت ا.. انتظامی: تاریخ بازیگری ایران و یادآور فیلم گاو

–خسرو شکیبایی: جزو باغی هستند که…

–جمشید مشایخی: جزو نوابغند

–حامد بهداد: جزو خوبهاست

–فردین: آقای بازیگر و جزیی از تاریخ بازیگری

–بهروز وثوقی: جزو نوابغند

–شهاب حسینی: جزو خوبها

–نیکی کریمی: جزو خوبها و اگر بد هم بود برای من جزو خوبهاست چون تعصب دارم روی “عروس”

–هدیه تهرانی: جزو خوبها

–باران کوثری: دختر بسیار خوبی است و از “نرگس” که دختر کوچکی بود یادم مانده. یک بار تو خیابان منو دید گفت عمو سلام و من نشناختم و تا گفت بارانم…

–ترانه علیدوستی: جزو خوبها




ادعای یک کارشناس تلویزیون⇐سرتیپی دایی‌ام است/صدرعاملی پسرخاله‌‌ام+عکس

سینماژورنال:  رسول صدرعاملی کارگردان سینمای ایران و علی سرتیپی که هر دو از پایه‌گذاران موسسه فیلمیران هستند پسرخاله هستند و هر دوی اینها نیز سالها پیش کار فرهنگی خود را با روزنامه “اطلاعات” آغاز کرده اند.

به گزارش سینماژورنال به تازگی دکتر مسعود صابری کارشناس پزشکی برنامه “اکسیر” که با اجرای فرزاد حسنی روی آنتن می رود هم ادعای نسبت خویشاوندی با این دو نفر را کرده است.

صابری در این باره به “هفت صبح” گفته است: من اول پزشک شدم و بعد به سمت هنر رفتم. علی سرتیپی دایی من است و رسول صدرعاملی پسرخاله من. از دوران نوجوانی بین هنرمندان بزرگ شده ام و با این قصه بیگانه نبوده ام. از طرفی چون در دبیرستان قاری قرآن بودم صدایم تقویت شد و به سمت موسیقی رفتم. دلم می خواهد اینجا این را بگویم که من سالها آرزو داشتم که برنامه بسازم که هنرمندان بیایند و در مورد بیماریها با هم صحبت کنیم. حالا تمام آن ایده آلهای ذهنی من در “اکسیر” به حقیقت پیوسته است.

این پزشک درباره تلاش برای مهارت اجرا در “اکسیر” گفته است: برای اینکه در برنامه راحتتر باشم و یک مقداری مسلطتر باشم با همه گرفتاریهای کاری، یک سال کلاس فن بیان و اکت و بازیگری رفتم. از طرفی خدا به هر کس نعمتی داده و به من صدای خوب عطا کرده که در آینده نزدیک آلبوم من هم بیرون خواهد آمد.

فقط خواهرزادگی سرتیپی درست است

به گزارش سینماژورنال البته ادعایی که مسعود صابری کرده تا حدی قرین واقعیت است چون اگر نسبت پسرخالگی صدرعاملی و سرتیپی را درنظر بگیریم ایشان فقط خواهرزاده سرتیپی است و صدرعاملی، پسرخاله مادرشان می شود اما احتمالا چون توصیف رابطه دوم سخت بوده به همان نسبت پسرخالگی بسنده کرده است.

مسعود صابری در کنار فرزاد حسنی
مسعود صابری در کنار فرزاد حسنی



چرا مدیرمسئول “اطلاعات” از کارگردان “گلهای داوودی” خواست به بیت امام(ره) نرود؟+عکس

سینماژورنال: رسول صدرعاملی کارگردان شناخته شده سینمای ایران کارش را با خبرنگاری شروع کرد؛ صدرعاملی از اوایل دهه پنجاه به عنوان خبرنگار حوادث وارد “اطلاعات” شد و پس از مدتی صفحات هنری را هم در اختیار گرفت تا جایی که در آن دوران ماهانه 4 تا 5 هزار تومان درآمد داشت.

به گزارش سینماژورنال صدرعاملی که که بعد از اثر انتقادبرانگیز “در انتظار معجزه” هفت سالی می‌شود فیلم دیگری نساخته به تازگی در گفتگویی تفصیلی که با “فیلم” داشته به بخشی از اتفاقاتی اشاره کرده که حین حضورش به عنوان خبرنگار “اطلاعات” در نوفل لوشاتو محل زندگی امام خمینی(ره) در فرانسه با آن روبرو بوده است؛ اتفاقاتی که با بازگشت امام به ایران ادامه پیدا می‌کند.

جالب است که حین این خاطره‌نگاری صدرعاملی دو بار از حجت الاسلام محمود دعایی مدیرمسئول سی و چند ساله روزنامه “اطلاعات” با بیانی گلایه‌آمیز یاد کرده است.

با پول فرزند عباس مسعودی به فرانسه رفتم

وی درباره مسافرتش به فرانسه بیان داشته است: سال 1356 تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل در رشته جامعه شناسی به فرانسه بروم. منصور تاراجی خبرنگار سرویس حوادث روزنامه اطلاعات که در آن سالها در فرانسه بود از دانشگاه مون پلیه برایم پذیرش گرفت. فرهاد مسعودی پسر عباس مسعودی بنیانگذار موسسه اطلاعات 1500 فرانک در اختیارم گذاشت و من با همین پول به مون پلیه رفتم.

وی ادامه داده است: چند ماه به کلاسهای زبان فرانسه رفتم و تازه وارد دانشگاه کلوا لری شده بودم که امام خمینی از عراق به فرانسه آمد. زنده یاد غلامحسین صالحیار سردبیر روزنامه اطلاعات از من خواست به محل اقامت امام بروم و برای روزنامه خبر و عکس تهیه کنم. زمانی هم بود که هیچ پولی نداشتم و فقط یک دوربین با لنز تله داشتم.

آقای محمود دعایی صراحتا به من گفت دیگر به اینجا نیا!

کارگردان “دختری با کفشهای کتانی” و “گلهای داوودی” درباره روزهای حضور در بیت امام بیان داشته است: نوفل لوشاتو در چهل کیلومتری پاریس است. حدود یک هفته صبحها از نوفل لوشاتو به پاریس می رفتم و برمیگشتم و اخبار را مخابره می کردم اما روزنامه ها در اعتصاب بودند و عکسها چاپ نمی شد و اطرافیان امام فکر می کردند من جاسوس هستم. می گفتند چرا عکسهایی که می گیری چاپ نمی شود… آقای محمود دعایی صراحتا به من گفت دیگر به اینجا نیا! درست در همین زمان اعتصاب تمام شد و بالاخره عکسها و گزارشهای من چاپ شد و به من اجازه عکسبرداری در اقامتگاه را دادند.

با پرواز انقلاب به تهران بازگشتم

وی افزوده است: از هشت صبح تا چهار عصر آنجا بودم. هوا سرد شده بود و تصمیم گرفتم دیگر به پاریس برنگردم و همان جان بمانم. یک شب بعد از خواندن نماز جماعت و صرف شام همه به اقامتگاهشان رفتند و من پشت نرده ها نشستم. روبروی پنجره ای که اتاق امام بود؛ حدود ساعت یازده شب بود که گوشه پرده کنار رفت و پس از چند لحظه خانمی آمد و بعد از دادن دو پتو اجازه داد در یکی از اتاقها بخوابم؛ تا دوازدهم بهمن ماه در نوفل لوشاتو بودم و با پرواز انقلاب به تهران بازگشتم.

آقای دعایی سرپرست “اطلاعات” شد و عذر مرا خواست

صدرعاملی با اشاره به روزهای پس از انقلاب گفته است: پس از پیروزی انقلاب اولین حکمی که امام صادر کردند مربوط به من بود که در آن مرا به همراه احسان عراقی سرپرست موسسه “اطلاعات” کردند. پس از مدتی احسان عراقی به همراه پدرش ترور شد و من هم تصمیم گرفتم به فرانسه برگردم و درسم را ادامه دهم. آقای محمود دعایی سرپرست موسسه اطلاعات شد و اولین کسی که عذرش را خواست من بودم.

رسول صدرعاملی در نوفل لوشاتو در برابر امام خمینی(ره)
رسول صدرعاملی در نوفل لوشاتو در برابر امام خمینی(ره)




فیلمساز حاضر در دادگاه هویدا چه کسی بود؟

سینماژورنال: سبقه خبرنگاری برخی از فیلمسازان رشد کرده در دوران بعد از انقلاب اسلامی سبب ساز آن شده است که با مرور اخبار و اطلاعات سالهای ابتدایی انقلاب یعنی روزگاری که آنها خبرنگار بودند داده های جالبی استخراج شود.
به گزارش سینماژورنال از جمله خبرنگاران سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی رسول صدرعاملی بود که بعدتر فیلمسازی شناخته شده در سینمای ایران شد.
سایت “تاریخ ایرانی” در گزارشی که به تفصیل درباره دادگاه امیرعباس هویدا منتشر کرده، اشاره کوتاهی به خبرنگاران حاضر در جلسه دادگاه دارد و البته که نامی هم از صدرعاملی برده است.
سینماژورنال متن کامل نوشته این رسانه درباره خبرنگاران حاضر در جلسه محاکمه هویدا را ارائه می کند:

 خبرنگاران ایرانی حاضر در دادگاه ، سرنوشتی عجیب داشتند. حمید هوشنگی، خبرنگار تلویزیون همچنان روزنامه‌نگار ماند، مجید حدادعادل که به عنوان دستیار صدابردار نامش رد شده بود، شهید شد. برادرش غلامعلی حدادعادل که به عنوان دستیار فیلمبردار از نزدیک شاهد محاکمه هویدا بود، یک دوره و علی لاریجانی دیگر همراه گروه خبری تلویزیون ایران نیز دو دوره رئیس مجلس شدند. آن‌سوتر رسول صدرعاملی خبرنگار روزنامه اطلاعات نیز کارگردان امروز سینماست.




تاييد خبر سینماژورنال پس از شش ماه ⇐ افخمي: دارم به داماد پورمحمدى آموزش تهيه‌كنندگى مي‌دهم!+عکس

سینماژورنال: حدودا شش ماه قبل و بعد از حذف محمود گبرلو از “هفت” بود که سینماژورنال در گزارشی خبر از ردّپای پررنگ یوسف منصوری داماد علی اصغر پورمحمدی در تولید سری جدید “هفت” داد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال بعد از انتشار این گزارش برخی از دست اندرکاران سری جدید “هفت” سعی زیادی کردند که این خبر را تکذیب کنند و آن را نوعی فانتزی سازی قلمداد کنند.

بعد از شش ماه افخمی خبر سینماژورنال را تأیید کرد

با این حال امروز دوم اسفند ماه بهروز افخمی در گفتگویی نه تنها حضور داماد پورمحمدی را تأیید کرده که گفته در حال آموزش تهیه کنندگی به اوست.

بنا به اطلاعات ارائه شده در “سینما” بهروز افخمى در گفتگو با “هفت صبح” بالاخره حضور يوسف منصورى داماد على اصغر پورمحمدى را پذيرفته است.

البته او با تيزهوشى شائبه همه كاره بودن اين فرد و شائبه خط دادن او كه از طيف عماريون به حساب مى آيد را نپذيرفته و اعلام كرده در حال آماده كردن او است تا به او تهيه كنندگى را آموزش دهد!!

صدرعاملی مجری میشود و منصوری تهیه کننده رسمی

آن طور كه شنيده ميشود قراراست در آينده اى نزديك يوسف منصورى تهيه كننده و رسول صدرعاملى تكيه بر صندلى مجریگری “هفت” بزند و افخمى نيز به سراغ فيلم و فيلمسازى رود.

یوسف منصوری پیشتر و در زمان حضور پورمحمدی به عنوان رییس مرکز رسانه قوه قضاییه، فیلمهای کوتاهی را به سفارش مرکز رسانه قوه قضاییه تولید کرده بود. فیلمهایی که در تولید آنها کارگردانانی چون حمید نعمت ا.. و هادی مقدم دوست نقش داشتند.(اینجا را بخوانید)

یوسف منصوری(سمت راست)
یوسف منصوری(سمت راست)



۱۴ سال بعد از “من ترانه ۱۵ سال دارم”⇐رسول صدرعاملی باز هم به سراغ دغدغه‌های نوجوانان می‌رود

سینماژورنال: رسول صدرعاملی بعد از “زندگی با چشمان بسته” حدودا شش سالی می شود که فیلم تازه ای را نساخته است.

به گزارش سینماژورنال این نویسنده و کارگردان سینمای ایران در گفتگو با “فیلم‌نت”در خصوص دلیل دوریش از سینما و فعالیت های این روزهایش گفت: هیچی، دور خودم می چرخم، فیلم می بینم، کتاب می خوانم و کمی هم ورزش می کنم.

وی در توجیه این دوری از سینما افزود: فیلم سازی سخت است، به دلیل اینکه اگر قرار باشد پا به پای جامعه و همپای مسائل، مشکلات، معضلات و سرخوشی های مردم فیلم بسازی و آنها را با خود همراه کنی این کار سختی است و وقتی آدم سنش بالا می رود و تجربه های بیشتری کسب می کند محافظه کارتر می شود و امیدوارم این محافظه کاری تمام شود و به زودی کار جدیدم را شروع کنم.

تا اسفند یک کار کودک و نوجوان را شروع می کنم
کارگردان فیلم «دختری با کفش های کتانی» خاطرنشان ساخت: کسی بطور خاص مانع من نبوده؛ البته شرایط عمومی سینما بی تاثیر نیست؛ ولی این شوق فیلم سازی دوباره در من هست و امیدوارم تا اسفند کار جدید را شروع کنم و در حال حاضر مشغول نوشتن فیلمنامه هستم.

صدرعاملی در پاسخ به این سوال که کار جدید شما در چه ژانری است؟ گفت: در حوزه کودک و نوجوان است.

وی درخصوص رفتنش به سمت فیلمسازی برای کودک و نوجوان گفت: امیدوارم بودم که چون خودم این واحد را پاس کرده‌ام حداقل به سمت سینمای نوجوان برنگردم ولی به نظرم به شدت کار در این حوزه لازم است.

مهمترین حوزه به لحاظ دراماتیک، تاثیرگذاری، جذابیت و آموزش در سینما
کارگردان فیلم «من ترانه 15 سال دارم» ادامه داد: به نظر من فیلم سازی برای کودک و نوجوان مهمترین حوزه به لحاظ دراماتیک، تاثیرگذاری، جذابیت و آموزش در سینما است.

صدر عاملی گفت: در فیلم جدیدم موضوع جذابیت و سرگرمی و کمی هم آموزشی برای کودک و نوجوان مطرح است.




اعلام اسامی داوران فیلمهای پندآموز

سینماژورنال: اسامی هیئت داوران نخستین جشنواره فیلم کوتاه موج (فیلم های پند آموز) اعلام شد و کار هیئت انتخاب جشنواره نیز به زودی آغاز می‌شود.

به گزارش سینماژورنال ابراهیم حصاری دبیر این جشنواره از مشخص شدن دو نفر از اعضای هیئت داوران جشنواره خبرداد و گفت: ابوالفضل جلیلی و رسول صدرعاملی فیلم‌های راه یافته به بخش‌های مختلف نخستین جشنواره فیلم کوتاه موج را داوری می‌کنند. وی در خصوص داور سوم این جشنواره گفت: در حال مذاکره با یکی از سینماگران زن سینمای ایران هستیم که به زودی و طی چند روز آینده در مراسمی نام ایشان اعلام خواهد شد.

دبیر جشنواره فیلم کوتاه موج، همچنین درباره انتخاب فیلم‌های جشنواره گفت: حسین مهکام، مجیدرضا مصطفوی و رضا شیخلانی به عنوان اعضای هیأت انتخاب به زودی کار تماشا و انتخاب آثار را آغاز می کنند که این روند تا پس از پایان مهلت ارسال آثار که 15 بهمن ماه است ادامه می‌یابد.

وی در ادامه تاکید کرد که مهلت ارسال آثار تمدید نخواهد شد و 15 بهمن ماه آخرین فرصت برای ارسال آثار کوتاه سینمایی در سه بخش داستانی , مستند و انیمیشن توسط علاقه مندان است.

نخستین جشنواره فیلم کوتاه موج (فیلم های پندآموز) به همت سازمان منطقه آزاد کیش از 6 تا 8 اسفند در جزیره کیش برگزار می‌شود.




صدرعاملی هم به سراغ شبکه خانگی آمد

سینماژورنال: شورای پروانه نمایش خانگی با ساخت یک فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماژورنال براساس جلسه 8 آذر شورای پروانه نمایش خانگی که با حضور اکثر اعضا برگزار شد، با ساخت فیلم نامه “به من لبخند بزن” موافقت به عمل آمد.

“به من لبخند بزن” به کارگردانی جعفر نورمحمدی تولید خواهد شد. کار تهیه کنندگی این فیلم ویدیویی را رسول صدرعاملی برعهده خواهد داشت.

صدرعاملی پیش از این سابقه ساخت فعالیت مستقیم در شبکه نمایش خانگی را نداشته است.

آخرین کار سینمایی اکران شده وی نیز همچنان “زندگی با چشمان بسته” است که شش سال قبل روی پرده رفت.




گله گذاري و خودزني يك مدیر سابق: ماندگار نه ماييم نه شما، ماندگار هنراست كه ما نداريم

سینماژورنال: محمدرضا عباسیان از جمله مدیران سینمایی جواد شمقدری بود که در ماههای آخر حضور شمقدری با استعفا از مجموعه تحت مدیریتش یعنی موسسه رسانه های تصویری سعی کرد خود را منتقد وی نشان دهد.

به گزارش سینماژورنال با این حال دو سال مدیریت وی بر رسانه های تصویری و البته یک سال دبیری جشنواره فجر موجباتی را فراهم کرد که او علیرغم برائت انتهایی همچنان به عنوان یک مدیر احمدی نژادی مورد توجه قرار گیرد.

عباسیان در دو سالی که از مدیریت تیم جدید سینمایی می گذرد هم کمتر درباره مدیریت سینمایی نظر داده بود با این حال گافی که اخیرا در موسسه رسانه های تصویری رخ داد و طی آن عرضه مجموعه محصولات سینماگران نسل اولی به نام مدیریت جدید صورت گرفت او را دلخور کرده که در یادداشتی اجتماعی به این ماجرا بپردازد.

سینماژورنال متن کامل یادداشت عباسیان را ارائه می دهد:

رسول صدرعاملی بیشتر از آنکه فیلمساز خیلی خوبیه؛ دوست فوق العاده ایه. وقتی تو جمع دوستاش باشی انگار عضوی از خانواده رسولی…

امشب برگزیده مجموعه آثار رسول صدرعاملی طی مراسمی رونمایی شد. کاری که زودتر از اینها باید صورت می گرفت.

کلید تهیه این مجموعه رو در ماه های پایانی حضورم در موسسه رسانه های تصویری زدم با شروع تهیه فیلم مستندش به کارگردانی پسرش میلاد، اما باید گفت زحمت جمع آوری و تهیه این پکیج با دوستانم در موسسه بوده است که به همشون خسته نباشید میگم.

فقط نمی دونم چه اصراری وجود داشت که همه کارهایی که در گذشته شده بود مثل مجموعه آثار ابراهیم حاتمی کیا، کیومرث پوراحمد، رسول ملاقلی پور و مسعود کیمیایی و مجموعه سه نسل که در دوره گذشته تهیه و تولید شده بود رو به اسم خودشون بزنند؟!

ماندگار نه ماییم، نه شما! ماندگار هنر است که ما نداریم.




ردّپای خویشاوند نزدیک معاون سیما در تولید سری جدید “هفت”+عکس

سینماژورنال: داستان دنباله دار انتخاب تهیه کننده و مجری برای برنامه “هفت” همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از طرح نامهایی چون شهاب اسفندیاری، محمدحسین رضوی و اکبر نبوی برای تهیه و اجرای برنامه که نفر دوم همچنان در میان گزینه هاست به تازگی از حسین ربانی هم به عنوان یکی از گزینه های تهیه برنامه نام برده شده است.

شنیده ها حکایت از آن دارند که یا ربانی و یا رضوی کار تهیه “هفت” را برعهده خواهند گرفت و از آن طرف جوانی به نام یوسف منصوری مجری طرح مجموعه خواهد بود.

تهیه کننده “ققنوس” که از بستگان معاون سیماست مجری طرح کار است

ربانی پیش از ابن اجرای برنامه ای سینمایی را در شبکه آیفیلم برعهده داشت و منصوری نیز پیشتر به تولید مستند مشغول بوده است و برنامه سینمایی “ققنوس” را برای شبکه چهار تولید کرده است.

البته منصوری بواسطه خویشاوندی نزدیک با یکی از مدیران رده بالایی سیما نامش به عنوان گزینه مجری طرحی این برنامه مطرح شده است؛ گفته شده وی داماد معاون سیماست.

رایزنی برای انتخاب مجری

يوسف منصورى این روزها مشغول رايزنى با چهره هاى مختلف براى اجراى “هفت” است.

وی با چهره های مختلفی برای اجرای “هفت” مذاکره کرده که بهروز افخمی، رسول صدرعاملی، فریدون جیرانی و رضا میرکریمی از جمله چنین چهره هایی هستند.

میرکریمی به دلیل درگیریهای اخیرش در خانه سینما و جشنواره تازه تاسیس ایران پیشنهاد را رد کرده و جیرانی نیر به دلیل درگیری در راه اندازی روزنامه “سینما”.

از آن طرف طرح صدرعاملی برای اجرا هم مورد موافقت مجری طرح قرار نگرفته و افخمی نیز اختیارات بالایی را برای اجرا خواسته که موافقت نشده است.

با این حال رایزنی این مجری طرح جوان که چندی قبل مستندهایی را با کارگردانی حمید نعمت ا.. تولید کرده بود برای انتخاب یک مجری ششدانگ برای اجرا ادامه دارد و به محض اینکه مجری معتمد یافت شود برنامه روی آنتن می رود.

یوسف منصوری(سمت راست)
یوسف منصوری(سمت راست)




چرا روسای فعلی و قبلی خانه سینما و کارگردان “محمد(ص)” دعوت رییس جمهور را اجابت نکردند؟

سینماژورنال: مراسم افطار رییس جمهور و ملاقات وی با هنرمندان چند غایب مهم داشت. در کنار علی جنتی وزیر ارشاد و حجت ایوبی رییس سازمان سینمایی چند چهره سینمایی نیز در این مراسم غایب بودند.

جالب است بخش عمده این غایبان هم کسانی بودند که در ماههای ابتدایی ریاست جمهوری روحانی و بخصوص ماجرای بازگشایی خانه سینما مرتب در محافل ترتیب داده شده از سوی دولتمردان حضور به هم رسانده و صندلیهای وی.آی.پی را به خود اختصاص می دادند.

به گزارش سینماژورنال سیدرضا میرکریمی کارگردانی که اخیرا به عنوان مدیرعامل خانه سینما انتخاب شده اصلی ترین غایب سینمایی بود. دیشب خیلیها منتظر بودند که کارگردان آخرین نماینده ایرانی اسکار را در سالن اجلاس ببینند اما هر چه چشم می دواندند اثری از او نبود.

مجید مجیدی کارگردانی که در ماههای اخیر از یک طرف به واسطه ساخت پروژه میلیاردی “محمد(ص)” شناخته میشود و از طرف دیگر بواسطه تاثیرگذاریش در برخی ارگانهایی که درگیر فعالیت فرهنگی شده اند، دیگر غایب سینمایی مهم افطاری رییس جمهور با هنرمندان بود.

پرویز پرستویی بازیگر سینمای ایران که به تازگی مشغول بازی در “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا شده است و البته فیلمهایی برای مخاطبان خاص سینما می سازد، سومین غایب سینمایی مطرح این مراسم بود.

محمدمهدی عسکرپور کارگردانی که در همه این سالها بیشتر از فعالیت سینما بخاطر حضورش در رأس هیات مدیره خانه سینما شناخته می شد هم شب گذشته در سالن اجلاس سران حضور نداشت.

فرهاد توحیدی فیلمنامه نویسی که در سالهای اخیر نقش مهمی را در محاسبات بالادستی خانه سینما داشت از دیگر غایبان سینمایی افطاری هنرمندان با رییس جمهور بود.

این چهره ها در حالی به افطاری رییس جمهوری نیامده بودند که فقط دو روز قبلتر اغلب آنها در مسافرت زیارتی مشهدالرضا که خانه سینما با حمایت یک ارگان شهری برگزار کرده بود حضور داشتند.

این شاید خود تأییدی باشد بر شائبه هایی که در هفته های اخیر درباره نزدیکی میان طیف بالادستی خانه سینما با مدیران شهری و بخصوص شخص محمدباقر قالیباف شنیده می شود.

کمی تأمل مشخص می کند که این غیبتها به معنای حمایت از فهرست پیشنهادی چهره ایست که در سه انتخابات اخیر ریاست جمهوری رأی نیاورد و می گویند حالا بدش نمی آید به مجلس پا گذاشته و بهارستان را پله ای کند برای رسیدن به پاستور یا نه.

تحولات سیاسی ماههای آینده همه چیز را عیان می کند…

جالب است چهره ای مانند رضا میرکریمی که به عنوان رییس هیأت مدیره خانه سینما انتخاب شده است در افطاری هنرمندان با رییس جمهور حضور نداشت اما ابوالحسن داوودی که در انتخابات اخیر خانه سینما رأی نیاورد از جمله حاضران در افطاری بود.

وی درست کنار رسول صدرعاملی نشسته بود و جالب است که بدانیم سالها پیش داوودی یکی از سه نویسنده ای بود که در گروه نویسندگان ملودرام “پاییزان” ساخته صدرعاملی حضور داشت.

غیبت آن چند نفر و حضور چنین چهره هایی را کنار نزدیک شدن به انتخابات مجلس بگذاریم احتمالا باید بیش از پیش باید منتظر آن باشیم که در تحولات سیاسی ماههای آینده منتهی به انتخابات مجلس، نزدیکان به هیات مدیره خانه سینما در تقابل با غربای این صنف، نقش مهمی در نزدیکتر کردن چهره های سینمایی به فهرستهای مختلف انتخاباتی داشته باشند.




اجماع اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در جشن تولد داور جشنواره‌ای منتسب به شهردار تهران+عکس

سینماژورنال: فارغ از آنچه در پشت پرده می گذرد دو طیف اصلی سیاست ایران یعنی اصلاح طلبان و اصولگرایان همواره سعی کرده اند خود را منتقد سیاستهای یکدیگر بدانند.

 به گزارش سینماژورنال شاید برای همین باشد که عادت کرده باشیم به اینکه در رسانه های این دو جناح فقط و فقط مخالفت با دیگری را به تماشا بینشینیم.

 در چنین شرایطی اینکه ببینی سینماگرانی متعلق به این دو جناح سیاسی در برابر هم در حال بگو و بخند هستند به شدت جالب به نظر می رسد.

 کنار هم قرارگیری اصولگرابان و اطلاح طلبات در جشن تولد کارگردان “اشک سرما”

این اتفاقی بود که چند روز قبل در جشن تولد عزیزا.. حمیدنژاد در دبیرخانه جشنواره شهر رخ داد.

 حمیدنژاد که در هیات داوران جشنواره شهر قرار دارد در روز تولدش با سورپرایز همکارانش در این جشن که برایش کیک کوچکی تدارک دیده بودند مواجه شد.

 ادامه ماجرا هم که مشخص است؛ این جشن تولد و برش کیک زمینه ای شد برای اینکه سینماگرانی متعلق به دو جناح مختلف سیاسی به هم لبخند بزنند و عکس یادگاری بگیرند.

عزیزا.. حمیدنژاد
جشن تولد عزیزا.. حمیدنژاد

 محمد خزاعی به عنوان سینماگری نزدیک به اردوگاه اصولگرایان و رسول صدرعاملی سینماگری نزدیک به اصلاح طلبان دو سوی این جشن تولد بودند.

 جالب است که بهانه این گردهمایی هم جشنواره ای است به نام شهر منتسب به شهردار تهران!

عزیزا.. حمیدنژاد
جشن تولد عزیزا.. حمیدنژاد