1

معرفی همکار سالیان رجانیوز به‌عنوان مدیر انجمن سینمای جوان!

سینماروزان: محمد خزاعی معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی کشورطی حکمی «مهدی آذرپندار» را به عنوان سرپرست انجمن سینمای جوانان ایران منصوب کرد.

به گزارش سینماروزان آذرپندار از نیروهای باسابقه رجانیوز است که در سالهای اخیر و بعد از ورود علی فروغی به شبکه سه، به مدیریت در این شبکه جهش کرده بود. رجانیوز ازجمله رسانه‌های تحلیلی دست راستی است که توسط میثم نیلی احمدآبادی-برادر داماد سیدابراهیم رییسی-اداره می‌شود!

متن حکم رئیس سازمان سینمایی به شرح زیر است:

جناب آقای «مهدی آذرپندار»

نظر به تجربه، دانش و شایستگی شما به را به سمت سرپرست انجمن سینمای جوانان ایران منصوب می نمایم.

انجمن سینمای جوانان ایران، گسترده ترین مرکز تعیلم و تربیت فیلمسازان جوان و آینده سازان سینمای ایران است؛ و بستری است برای شناسایی و رویش استعدادهای جدید، بازسازی انقلابی سینما، جوان سازی و تحول در ساختار سینمایی کشور.

از این رو، به ضرورت الزامات و مقتضیات جامعه امروز، پرورش نسل جدید فیلمسازی به عنوان پیشتازان توسعه و تعالی سینما با بینش، بصیرت و تجربه‌های نو از جمله مهم ترین نیاز سینمای کشور است و این مجموعه، باید اندیشکده نوگرایی و خاستگاه جریان شناسی و جریان سازی نوین سینمای انقلاب اسلامی باشد.

تربیت نیروی انسانی جوان در راستای بیانیه گام دوم انقلاب، تحول در ساختارهای آموزشی و پرورشی فیلمسازی، بازنگری در جشنواره‌های سینمای جوان و فیلم کوتاه تهران، طراحی استراتژی برای تعاملات بین المللی و حمایت عادلانه فراگیر از جوانان سراسر کشور، به‌خصوص مناطق محروم از جمله وظایف و اولویت‌های انجمن سینمای جوان ایران است.

انتظار می‌رود با بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های علمی، مدیریتی و اجرایی و همچنین، نیروهای خلاق، جوان و پرتوان، در جهت تحقق راهبردهای کلان سازمان سینمایی و پاسخگویی به انتظارات و مطالبات و نیز پیشبرد ماموریت‌های این حوزه تلاش کنید. توفیق شما را از خداوند متعال خواستارم.

گفتنی است، مهدی آذرپندار متولد ۱۳۶۸ و فارغ التحصیل دانشگاه علم و صنعت است. وی فعالیت‌هایی همچون مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه (۹۷ تا ۱۴۰۰)، عضو شورای عالی نمایش سیما (۹۸ تا ۹۹ و ۸۹ تا ۹۱)، قائم مقام خانه تولیدات جوان صداوسیما(۹۶-۹۷)، مدیر مرکز آفرینش های هنری سازمان بسیج مستضعفین (سال ۹۶)، داوری در جشنواره های مقاومت، ایثار و عمار و فعالیت در رسانه‌های مختلف به عنوان منتقد، دبیر و عضو هیئت تحریریه در رسانه‌های دست راستی همچون رجانیوز را در کارنامه خود دارد.

 

 

 




این تعریض رسانه اصولگرا به استخدام نویسندگان «رجانیوز» در شبکه سه برمی‌گردد؟؟⇐منتقدین سابق را درگیر مدیریت کرده‌اند تا مجال نقد را نداشته باشند!!

سینماروزان: در سالهای اخیر اتفاقات پرسش‌سازی در حیطه مدیریت فرهنگی رخ داده است. از جمله این اتفاقات موضع‌گیری‌های متفاوت و اغلب متناقض رسانه‌های موسوم به تندرو در قبال محصولات سینمایی در برهه های زمانی مختلف است.

به عنوان مثال وقتی اول بار در دولت اول حسن روحانی فیلمهایی مانند «عصبانی نیستم» و «خانه دختر» در جشنواره فجر رونمایی شدند آماج حملات این رسانه ها قرار گرفتند و تلاشها برای اکران آنها ابتر ماند. با این حال اکران این آثار در دولت دوم حسن روحانی با حداقل هجمه و شانتاژ رسانه های افراطی مواجه شد! ماجرا چه بود؟ رییس دولت که همان قبلی بود و شاکله سیاستهای فرهنگی هم که همان بوده!

رسانه اصولگرای «مشرق» با زیر ذره بین بردن این ماجرا از دو عامل اصلی در بروز این تناقض حرف زده که یکی از آنها درگیر کردن فعالان رسانه‌ای تندرو در مناصب مدیریتی بوده است! هرچه نباشد مدیریت مرکز مستند حوزه هنری در سالهای اخیر به فردی رسیده دارای سابقه رسانه ای در یک رسانه تندروی اصولگرا یا اخیرا برخی نویسندگان «رجانیوز» درگیر مدیریت در شبکه سوم سیما شده اند.(اینجا را بخوانید) آیا اشاره «مشرق» هم به همین مسأله برمیگردد؟؟؟

«مشرق» در گزارش خود آورده است: از یکی دو سال پیش به این طرف دو اتفاق افتاد که باعث شد مشکل‌دارترین فیلمها هم نه تنها بی هیچ بحثی روی پرده بروند که حتی طلبکارانه از ظلمی که بر آنها رفته بگویند. دو اتفاقی که باعث این ماجرا شد یکی حاد شدن اوضاع نابسامان اقتصاد بود و دیگری از هم پاشیدن برخی گروه‌های رسانه ای. در وضعیت آشفته اقتصادی، این چندان دور از ذهن نیست که تمرکز بخش‌های نظارتی از فرهنگ و هنر برداشته شده و سینما و کتاب و… در اولویت‌های چندم قرار می‌گیرد. در این شرایط اساسا حساسیت زیادی روی بخش‌های هنری نخواهد بود و آنقدر انرژی روی موارد معیشتی گذاشته می‌شود که دیگر ممکن است حتی از آنها که مراقب سینما هستند هم استقبالی نشود.

این رسانه ادامه داده است: شاید یکی ازاتفاقاتی که از قضا در دولت دوم روحانی روی داد این بود که برخی اهالی رسانه در حوزه های مختلف را که موضع منتقدانه و سفت و سختی داشتند به صورت غیرمستقیم از مسیر کنار بگذارند. طرحی که این بار با ظرافت انجام شد و پیشنهادها نه از جانب مخاطبین نقدها که از سوی مقامهای بالادست منتقدین به آنها داده می‌شد. با این ساز و کار برخی اهالی بظاهر سرسخت رسانه توسط مقام‌های بالادست خود، از جایگاه نقد و رسانه برداشته شدند و در پستها و مقامهای نسبتا بالا قرار داده شدند.

«مشرق» افزوده است: با این تمهید طبیعی بود که هم ژست جوانگرایی گرفته شود و هم آن منتقدین رسانه‌ای ( که اغلب جوان بودند) مشغول مدیریت کردن و صیقلی کردن میز و صندلیهایشان شوند و مجال برای آنها نماند تا دوباره بتوانند با همان عزم جزم به نقد شرایط بپردازند. اما این میان، مخالفان نقد از یک نکته مهم غافل بودند. اینکه آیا مثلا نظارت و نقد جدی در حوزه های مختلف و از جمله سینما به سود سینماست یا به ضرر آن؟




خبر قبلی با کمی تغییر، تأیید شد⇐سرپرستی نیروی سابق«رجانیوز» بر گروه فیلم و سریال شبکه سوم!‌⇔پرسش اول: چرا برای این فرد حکم مدیریت صادر نشده؟/پرسش دوم: آیا مدیر شبکه سوم ابتدا «ماه گرفتگی» را دیده و بعد حکم سرپرستی داده؟

سینماروزان: دو روز قبل بود که یک رسانه اصولگرا از حضور مهدی آذرپندار نویسنده فیلم ضدفتنه «ماه گرفتگی» به عنوان مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سوم خبر داده بود؛ خبری که با توجه به رزومه خلوت فرد نامبرده پرسش برانگیز هم شد.

حالا علی فروغی مدیر شبکه سوم سیما به طور رسمی نویسنده «ماه گرفتگی» را در رأس گروه فیلم و سریال شبکه سوم قرار داده است؛ البته فروغی برای آذرپندار حکم مدیری نزده و به صدور حکم سرپرستی بسنده کرده است!!

اینکه چرا با حذف مهدی روشن روان از گروه فیلم و سریال شبکه سوم برای آذرپندار حکم مدیریتی صادر نشده شاید ناشی از انتقاداتی باشد که ظرف دو روز اخیر و بعد از انتشار گمانه های مبتنی بر این حضور طرح شد.

مهدی آذرپندار از جمله نویسندگان سابق «رجانیوز» است که به جز تجربه نگارش فیلم ضدفتنه «ماه گرفتگی» که با حمایت انجمن دفاع مقدس تولید شد و دو سال بعد از تولید همچنان نتوانسته اکران شود تجربه مشهودی در حیطه نگارش فیلم یا سریال ندارد و بر این اساس حضورش در رأس مدیر گروه فیلم و سریال یک شبکه تلویزیونی به شدت پرسش برانگیز است.

علی فروغی در حکمی که برای آذرپندار صادر کرده خواستار تعامل سازنده با تهیه کنندگان درون و برون سازمان برای تولید آثار ماندگار و دیدنی شد و ابراز امیدواری کرد در دوره جدید تولیدات نمایشی شبکه به لحاظ کمی و کیفی ارتقا یابند. آیا فروغی خودش «ماه گرفتگی» را دیده و سپس این حکم را صادر کرده؟؟




به موازات انتشار خبر حضور یک نیروی سابق «رجانیوز» در مدیریت میانی شبکه سوم⇐برخی دیگر از «رجانیوز»ی‌ها به برنامه‌سازی برای شبکه سوم می‌پردازند 

سینماروزان: به تازگی و بعد از حضور علی فروغی در مدیریت شبکه سوم سیما، رسانه سازمان تبلیغات خبر داد که مهدی آذرپندار از نویسندگان سابق «رجانیوز» و نویسنده فیلم ضدفتنه «ماه گرفتگی» که دو سال بعد از تولید مشتری برای اکران پیدا نکرده، به مدیریت گروه فیلم و سریال این شبکه خواهد رسید.(اینجا را بخوانید)

به موازات این خبر هم برنامه ای فرهنگی-هنری در شبکه سوم روی آنتن رفته با نام «کیوسک» که سردبیری‌اش به امیر ابیلی سپرده شده که او نیز سابقه نویسندگی برای «رجانیوز» را دارد.

این برنامه نه به صورت زنده بلکه به صورت تولیدی روی آنتن خواهد رفت و هرچند تهیه کننده اش محمدامین نوروزی که او نیز بارها نوشته‌‌هایش در «رجانیوز» منتشر شده، مدعیست برنامه ای چندشاخه در حیطه های هنر و ادبیات تولید میکند اما در چارت دو قسمت ابتدایی «کیوسک» چربش با سینماست.

حضور نویسندگان «رجانیوز» در شبکه سوم به بهانه جوانگرایی صورت گرفته اما آیا جوانگرایی خط کشیده و با تمرکز بر به کارگیری آدمهایی متعلق به یک اردوگاه خاص سیاسی میتواند موتور محرکه ای برای این شبکه باشد؟؟

کافیست به تسلسلی که برخی ارگانهای متمول ارزشی با همین خط کشیها دچارش شدند نگاهی بیندازیم یا مرور کنیم خروجی فعالیت همینهایی که اخیرا سر از شبکه سوم درآورده‌اند را در دیگر ارگانها و نهادها، تا بتوانیم راحتتر پاسخ این سوال را بدهیم.

نه فقط رسانه ملی که مملکت ما نیاز دارد به اعتماد به جوانان مستعد و واسپاری مسئولیت به آنان! اما نه فقط اعتماد به گروهی خاص از جوانان که متعلق به اردوگاهی خاص هستند بلکه جذب تمامی جوانان مستعد و استفاده از اندیشه و انرژی شان برای برون‌رفت از رکود.




به بهانه GEM و با بودجه سازمان بسیج صورت گرفت⇐همکاری نویسنده «ماه گرفتگی» با آقازاده بازیگر خطاکار«فروشنده»

سینماروزان: مهدی آذرپندار که از نویسندگی سایتهایی مانند «رجانیوز» تا مدیریت اداره فیلم و نمایش سازمان بسیج مستضعفین، رشد داشته خبر از تولید مستندهایی با محوریت GEM و برجام در سازمان بسیج داد.

به گزارش سینماروزان آذرپندار خبر از تولید مستند «دوربرگردان» درباره شبکه های ماهواره ای و با محوریت GEM در سازمان تحت امرش داد و جالب است که کارگردانی این مستند را آرش سجادی حسینی برعهده دارد.

آرش  فرزند فرید سجادی حسینی بازیگر کاراکتر پیرمرد خطاکار فیلم «فروشنده» است که فارغ از تجربیاتش در دستیاری آثاری همچون فصل اول سریال «شهرزاد» و پروژه ناتمام «لاله»، فیلمهایی ویدیویی مانند «سپیدان» و «موج سوم» را هم ساخته است.

اینکه آذرپندار با سابقه نویسندگی فیلمی انتخاباتی به نام «ماه گرفتگی» که کیفیت پایینش اسباب انتقاد مخاطبان جشنواره سی و پنجم را موجب شد و تکلیف اکرانش هم هنوز مشخص نیست کار ساخت مستندی درباره GEM را به آقازاده بازیگر فیلمی می‌سپارد که جریان متبوع او تا توانستند نقدش کردند هم جالب به نظر می‌رسد.




اختلاف میان اصولگرایان بر سر «اکسیدان»⇐رسالت: جلوی اکرانش را بگیرید یا پایان فیلم را مانند پایان «ابد…» عوض کنید⇔رجانیوز: یک کمدی با پیامهای ارزشمند/حتی سکانس همجنس‌بازی هم جزو سکانسهای ارزشمند فیلم است/حوزه که «۵۰ کیلو آلبالو» و «سلام بمبئی» را اکران کرده چرا این فیلم را توقیف کرده؟

سینماروزان: کمتر پیش می‌آید که در برخورد میان محصولات سینمایی میان رسانه های اصولگرا اختلاف بیفتد. در اغلب موارد این رسانه ها از همان زمان جشنواره و رونمایی فیلمها تکلیف خودشان را با آثار مشخص میکنند؛ یا میشوند حامی درجه یک یا مخالف سرسخت و در این بین آثاری هستند که بی تفاوتی این رسانه ها را موجب میشوند.

به گزارش سینماروزان درباره آثاری که در جشنواره رونمایی نمیشود این اکران رسمی است که عاملی میشود برای شکل‌گیری موضع رسانه‌های اصولگرا و در این بین باز هم موضع این طیف رسانه‌ها نسبت به آثار یا کاملا مثبت است یا کاملا منفی.

در قبال کمدی «اکسیدان» اما اتفاق تازه ای افتاده است و آن هم اینکه در میان رسانه های اصولگرا نسبت به این فیلم نوعی اختلاف افتاده است؛ برخی رسانه های اصولگرا از همان ابتدای اکران تا توانستند فیلم را زیر سوال بردند و برخی نیز از وجوه مثبت فیلم یاد کردند.

این اختلاف دیدگاه کماکان ادامه دارد و به تازگی سایت «رجانیوز» از این فیلم با عنوان یک کمدی با پیامهای ارزشمند یاد کرده ولی در نقطه مقابل روزنامه «رسالت» که از قدیمی ترین رسانه های اصولگراست خواستار توقیف یا تغییر پایان بندی فیلم شده است.

ابتدا یادداشت «رسالت» در تکفیر «اکسیدان» را بخوانید:

حضرت امام فرمودند: «ما با سينما مخالف نيستيم، ما با مرکز فحشا مخالفيم. سينما يکي از مظاهر تمدن است که بايد در خدمت اين مردم، در خدمت تربيت اين مردم باشد؛ شما مي ‌دانيد که جوان هاي مارا اينها به تباهي کشيده ‌اند. ما با اينها در اين جهات مخالف هستيم. اينها به همه معنا خيانت کرده‌ اند به مملکت ما.»
نزديک به 40 سال از وقوع انقلاب اسلامي گذشته است ولي نه تنها سينما در خدمت تربيت اين مردم درنيامده بلکه گاهي به خيانت به مردم نيز چشمک مي زند. هدف از ساخت و اکران فيلم اکسيدان چيست؟ خدمت يا خيانت به مردم؟ داستان فيلم شباهت غير قابل انکار و صد البته تفاوت فاحشي با داستان فيلم آدم برفي دارد. شباهت اين دو فيلم در دست زدن قهرمان به هر کاري براي اخذ ويزاست و تفاوت آنها در تصرف ناموس ايراني توسط بيگانه خارجي! مگر نه اينکه زن در سينما سمبل سرزمين است؟ در فيلم آدم برفي، قهرمان فيلم عباس خاکپور در انتها به خويشتن خويش بازگشته و با ازدواج با دنيا، ناموس ايراني را به کشور بازمي‌گرداند. سرزمين ايران تسليم خارجي نمي شود و ديگر بازيگران ايراني با هر سنخيتي غيرت خود را از دست نمي دهند و يکصدا اين پيام را به گوش دنيا مي رسانند که غيرت ما را آزمون نکنيد چون مي ميريم ولي تن به ذلت نمي دهيم.
اما در فيلم اکسيدان گذشته از تمام گفتگوهاي هجو و نامتعارف که بحث در مورد آنها فضاي ديگري را مي طلبد، ناموسمان به شوهر خود پشت مي کند و با کلاهبرداري از همسرش به خارج از کشور پناه مي برد و شوهر براي بازگرداندن ناموسش تن به هر خفتي مي دهد تا دست آخر ناموسمان تسليم بيگانگان شود. هنگام اکران فيلم مارمولک دبير شوراي امنيت ملي وقت کشور گفت: «حتي در رژيم شاه هم كسي جسارت ساخت فيلم موهني مثل مارمولك را نداشت» و مانع از ادامه اکران آن فيلم شد. امروز آن دبير شوراي امنيت ملي، پاسدار قانون اساسي کشور است و حالا افرادي جرأت ساخت فيلم اکسيدان را يافته اند.
قبل از آنکه پيام «اکسيدان» را بيگانگان فهم کنند، جلوي اکران اين فيلم را بگيريد و با اعمال تغييرات مناسب در انتهاي آن، داستان خفت انگيز فيلم را اصلاح کنيد. اعمال تغيير و اصلاحات در انتهاي فيلم ها قبلا نيز سابقه داشته است. در اوايل انقلاب، فيلم «برزخي ها» در چندين نوبت و اين اواخر فيلم «ابد و يک روز» مورد حک و اصلاح قرار گرفتند. سمبل سرزمين را تسليم بيگانه نکنيد و يکصدا اين پيام را به دشمن خارجي مخابره کنيم؛ حتي خاکسترمان نيز آتش سوزاندن خيمه گاهتان خواهد شد.
⇓⇓⇓
حالا یادداشت «رجانیوز» درباره «اکسیدان» را بخوانید:
می توان فیلم طنز ساخت و از ابتدا تا انتها مخاطب را خنداندن اما در انتها او را دست خالی به خانه فرستاد. می توان انواع شوخی های سخیف و کمدی های جنسی را اجرا کرد و مردم برای هنگام تماشای فیلمت قهقهه بزنند اما همه ی این ها برای هیچ و یا به تعبیر بهتر همه ی این ها برای گیشه و صرفاً پول.
اما خندان مخاطب برای اینکه حرف های مهمی را به زبان طنز به گوشش برسانی و بتوانی پیام مهمی که شاید اصل آن جذابیتی برای مخاطب نداشته باشد را به این شکل برای او شیرین و قابل فهم کنی هنری است که در فیلم سینمایی «اکسیدان» می توان آن را دید.
در کنار اینکه فیلم برای مخاطب جذاب و سرگرمی ساز است اما مسئله هم دارد. فیلم خیلی زود تکلیفش را روشن می کند و ماجرایی را که بنای گفتن آن را دارد آغاز می کند. مسئله ی فیلم و کاراکتر اصلی به خوبی در دقایق اول «اکسیدان» شروع و مخاطب درگیر ماجرای او و چالشی که به وجود آمده می شود.
علیرغم اینکه ژانر فیلم کمدی است اما فیلمساز از اینکه حرف های مهمی را هم برای بیننده عنوان کند هراس نداشته و خودآگاهانه فیلمش را از یک کمدی خنثی به فیلمی با پیام های ارزشمند تبدیل کرده است. 
سکانسی را که جواد عزتی با لباس کشیش به سفارت انگلیس می رود را به یاد بیاورید. پس از آنکه با فریاد از اتاق سفیر انگلس خارج می شود همه چشم و گوش تیز کرده اند که ببینند او با شنیدن چه حرفی این چنین آشفته و عصبی شده است. در همین فضاست که او فریاد می کشد: «شما می خواید من برا شما جاسوسی کنم. یعنی من مملکت خودم رو بفروشم؟!.»
در همان میزانسن است که تماشاگر در سالن نیز خود را همراه با کاراکتر اصلی فیلم میبیند و علیرغم اینکه نگران سرنوشت دختری است که در کشور غریب تنها مانده  اما  از این پیشنهاد بی شرمانه ی انگلیسی ها هم به خشم می آید و با کارکتر اصلی فیلم در «فریاد کشیدن» بر سر سفیر انگلیس بابت این رفتار بی ادبانه همراه می شود.
البته ممکن است برخی از سکانس های فیلم نظیر آن بخشی که کاراکترهای اصلی برای گرفتن ویزا مجبور می شوند نقش همجنسبازها را بازی کنند مورد نقد دغدغه مندان مسائل اخلاقی در جامعه باشد اما اگر همان سکانس نیز در کلیت فیلم تحلیل شود متوجه می شویم که یکی از سکانس های ارزشمند این فیلم به حساب می آید. چرا که پس از آن سکانس کاراکتر جواد عزتی از این تحقیری که متحمل شده به ستوه می آید و از ادامه ی این مسیر توهین آمیز خودداری می کند.
اگر چه این فیلم نیز به مانند اکثر فیلم های کمدی این سال های سینمای ایران شوخی های جنسی دارد و شاید بهتر بود برخی از این شوخی ها حذف میشد اما با وجود این شوخی ها هم این فیلم از آثاری مثل «گشت2» و «خوب بد جلف» به مراتب سالم تر و خانوادگی تر است و به لحاظ حجم کمدی جنسی به پای این فیلم ها نمی رسد.
از نکات عجیب در مورد این فیلم البته تحریمش توسط حوزه هنری است. مشخص نیست فیلمی که تقریباً مسیر همه ی شخصیت هایش یه سوی خوشبختی و اصلاح است چگونه توسط کارشناسان اکران در این نهاد مهر تحریم خورده است. به نظر می رسد که در این خصوص اندکی بد سلیقگی اتفاق افتاده و حوزه هنری که حاضر شده تا فیلم هایی نظیر «من سالوادور نیستم»، «50 کیلو آلبالو»، «خوب بد جلف»، «گشت2» و حتی «سلام بمبئی» را اکران کند چگونه این فیلم را شایسته اکران و نمایش در سینماهایش نمی داند.
اگر چه حوزه هنری به عنوان سینما دار این حق را دارد که هر فیلمی که مطابق با نظر کارشناسان و مدیرانش نبود را در سینماهایش اکران نکند. اما نکته ی مبهم در خصوص این اتفاق مشخص نبودن ساز و کار این نهاد برای اعمال این تحریم هاست. بدون شک اگر حوزه هنری تلاش دارد تا فیلم هایی را که کیان خانواده ایرانی را تهدید می کنند در سینماهای خود نمایش ندهد اما وقتی فیلم هایی همچون آنچه در بالا آمد در سینماهای حوزه هنری اکران شده است نمایش ندادن «اکسیدان» بیشتر یک تصمیم سلیقه ای به نظر می رسد.
حواشی به وجود آمده برای این فیلم بیش از اینکه به خود اثر مربوط باشند از خارج از فیلم و به واسطه ی شنیده ها به وجود آمده اند. شاید اولین قدم برای قضاوت درست در مورد این فیلم ابتدا تماشای آن است. در این صورت حرف ها و نقد هایی که درخصوص «اکسیدان» بیان می شود را می توان قابل اعتنا دانست.



درخواست سازمان سینمایی از دو رسانه اصولگرا برای معرفی فیلمی مملؤ از شوخی‌های جنسی!

سینماروزان: در روزهای گذشته یکی دو رسانه اصولگرا از اکران قریب‌الوقوع فیلمی مملو از شوخیهای اروتیک در سینمای ایران خبر داده و به این مسأله اعتراض کرده بودند.

به گزارش سینماروزان از آنجا که در گزارش رسانه‌های مذکور هیچ نامی از فیلم مذکور به چشم نمیخورد مدیرکل سینمای حرفه‌ای سازمان سینمایی با صدور اطلاعیه ای از رسانه های مذکور خواست در این باره روشنگری کنند.

متن خبر روابط عمومی سازمان سینمایی در این باره را بخوانید:

پیرو درج خبری از سوی خبرگزاری فارس و سایت رجانیوز با عنوان «اکران فیلمی مملو از شوخی های جنسی و اروتیک تا چند روز آینده در سینما»؛ محمدرضا فرجی مدیر کل سینمای حرفه ای سازمان امور سینمایی، سمعی و بصری گفت: از آنجا که نویسنده یادداشت صراحتاً نامی ازفیلم مورد نظر نبرده است و با این اقدام خود سبب نگرانی و تشویش خاطر خانواده ها و مخاطبان انبوه سینمای ایران شده است، انتظار می‌رود آن خبرگزاری /سایت به موجب رسالت حرفه ای و التزام به اخلاق و وجدان رسانه ای، نسبت به معرفی فیلم مورد ادعا اقدام کند تا در صورت صحت ادعا پاسخ لازم به افکار عمومی داده شود.




۳ روز بعد از افشاگری «جوان» درباره مانع اصلی تولید سریال «موسی(ع)»⇐حالا حمله «رجانیوز» به تیم تولید «موسی(ع)⇔این حمله ساعاتی پس از انتشار، کاملا فرمت شد!!!

سینماروزان: همین 3 روز قبل بود که روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی پیرامون چرایی عدم تولید سریال «موسی(ع)» به حضور مشاوری در سازمان اشاره کرده بود که مخالف سفت و سخت تولید این پروژه است؛ مشاوری که از او با «ع.ن» یاد شده بود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان صبح امروز رسانه اصولگرای «رجانیوز» در تحلیلی که میتوانست واکنشی باشد به گزارش «جوان» به انتقاد تند و تیز از حضور جمال شورجه و احمد میرعلایی در قامت کارگردان و تهیه کننده این سریال پرداخت.

در این گزارش که تیتر اصلی آن «چرا نمی توان به تیم فعلی سریال موسی (ع) اعتماد کرد؟» بود با اشاره به کارنامه تهیه کننده و کارگردان این سریال این طور نتیجه گیری شده بود که کار تولید این سریال باید از آنها گرفته شده و به شخصی دیگر سپرده شود.

اما عجیب آنجا بود که این تحلیل ساعاتی بعد از انتشار از خروجی «رجانیوز» حذف شد و کلیک بر روی عنوان، مخاطب را با این پیام روبرو میکرد که «صفحه موردنظر یافت نشد!»

آیا این حذف به درخواست جمال شورجه و احمد میرعلایی صورت گرفته؟؟؟ یا آن که مدیران سازمان صداوسیما از چنین تحلیلی خوششان نیامده؟

جواب این پرسشها مشخص نیست اما برای آن که بدانید در گزارش موردنظر چه آمده بود که باعث شد ساعاتی بعد از انتشار فرمت شود، متن زیر را بخوانید:

در خبرها آمده است که این تیم برای تولید این سریال مبلغی بالغ بر 250 میلیارد تومان را از صدا و سیما مطالبه کرده اند. مبلغی که این تیم مدعی است به دلیل اینکه قرار است سریال در تراز جهانی ساخته شود تا این حد بالا در نظر گرفته شده است. جمال شورجه مدعی شده است که پیگیری ساخت سریال موسی (ع) توسط وی وصیت مرحوم سلحشور است و وی با تمام توان برای انجام این وصیت تلاش خواهد کرد. از طرفی شورجه خود را میراث دار سلحشور و اولین گزینه برای کارگردانی این سریال به حساب می آورد.

این کارگردان پیشکسوت سینمای و تلویزیون اگر چه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی عمری را در راه نمایش معارف انقلاب و دین بر پرده سینما و یا در قاب تلویزیون گذاشته است اما در یک دهه ی اخیر هرگز موفق به ساخت یک اثر قابل اعتنا نشده است. فیلم سینمایی «33 روز» به عنوان آخرین اثر ساخته شده توسط این کارگردان یک فیلم به شدت ضعیف و آشفته بود که نه در اکران مورد توجه قرار گرفت و نه بعد ها دیگر خبری از آن شنیده شد. احمد میرعلایی نیز که به عنوان تهیه کننده در این سریال حضور دارد 4 سال به عنوان مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در دولت دهم مشغول به کار بود. دورانی که در آن فیلم حامی فتنه ی «آشغال های دوست داشتنی» با بودجه ی این نهاد و به تدبیر وی تولید شد.

مطمئناً تولید سریالی در خصوص حضرت موسی (ع) به عنوان پیامبری که زندگی اش قصه های تأمل برانگیزی برای دنیای امروز دارد وظیفه و رسالت صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. اما بد نیست قدری محتاطانه تر در خصوص پولی که قرار است از بیت المال و آن ها در این وضعیت بد مالی صدا و سیما هزینه شود رفتار کرد. از آنجایی که نه شورجه امروز کارگردانی است که بتوان برای تولید این اثر مهم به او اعتماد کرد و همچنین کارنامه ی کاری اخیر میرعلایی در فارابی کارنامه ی پر از ابهام و پرسشی به حساب می آید بهترین تدبیر این است که طرح این دوستان توسط سازمان خریداری شود و ساخت این سریال به کارگردانان آماده تر و خوش دست تری همچون شهریار بحرانی یا داود میرباقری سپرده شود. با این کار می توان امیدوار بود که با مبلغی به مراتب کمتر سریال ویژه و تاریخ سازی برای تلویزیون آماده شود.




برندگان قلاده‌هاي طلا چه كساني بودند؟

سینماژورنال: در انتهای مراسم نخستین شب خاطره فتنه سال 88 در مسجد لولاگر تهران سه لوح قلاده طلا به مهم‌ترین عناصر هدایت‌گر فتنه 88 اهدا شد.

به گزارش سینماژورنال نخستین قلاده طلا به بنگاه خبر پراکنی بی‌بی‌سی فارسی به خاطر نقش ویژه در فتنه 88 اهدا شد. دومین تندیس قلاده طلا به پادشاه وقت عربستان به دلیل خوش خدمتی به استکبار و نوکری شیطان بزرگ تقدیم شد. سومین تندیس قلاده طلا نیز به هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا به دلیل حمایت تمام قد از جریان فتنه اهدا شد.

در این مراسم همچنین از فعالان عرصه رسانه و هنر که در جهت نمایان ساختن چهره فتنه تلاش می‌کردند، در قالب تندیس مالک اشتر امام خامنه‌ای، تجلیل به عمل آمد.

سید نظام موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس، ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم قلاده‌های طلا، محمد خزاعی تهیه‌کننده فیلم قلاده‌های طلا، رضا سراج، میثم نیلی مدیر مسئول وقت پایگاه اطلاع‌رسانی رجانیوز در سال88، و مصطفی قمری‌وفا خبرنگار صدا و سیما که در اغتشاشات فتنه 88 مورد ضرب و شتم قرار گرفت، برگزیدگان جایزه و تندیس مالک اشتر امام خامنه‌ای بودند.

بهتر نبود بار تحقیر بیشتر می شد

به گزارش سینماژورنال اهدای قلاده های طلا از یک طرف یادآور فیلمی به همین نام است که درباره انتخابات 88 ساخته شد و از طرف دیگر این نکته را پیش رو می گذارد که اهدای قلاده به آنها که بناست تحقیر شوند روش جالبی است اما آیا بهتر نبود به جای قلاده‌های طلایی به آنها قلاده‌هایی از جنسی کم ارزشتر داده شود تا بار تحقیر بیشتر شود؟