1

خاطره رييس دفتر رييس دولت اصلاحات از موزيك {…} ممنوعه‌اي كه در ابتداي انقلاب ناگهان از راديو پخش شد!!

سینماژورنال: محمدعلی ابطحی رییس دفتر دولت اصلاحات در دهه ۶۰ در صداوسیما فعالیت داشت و البته مدتی هم مدیریت رادیو را برعهده داشته است اخیرا یک سری خاطره نگاری از اوضاع و احوال رادیو در دهه 60 ارائه داده است.

به گزارش سینماژورنال پیش از این او در یک خاطره‌نگاری در “اعتماد” به ماجرایی عجیب درباره آلت جرم شناخته شدن کاست شجریان در دهه 60 اشاره کرده بود(اینجا را بخوانید)  و حالا نیز باز هم از پخش یک موسیقی ممنوعه خاص از رادیوی آن دوران سخن گفته است.

نکته جالب این خاطره نگاری تازه تعبیری است که برای این موسیقی ممنوعه به کار رفته و آن هم استفاده از پورنو برای توصیف آن است.

سینماژورنال متن کامل این خاطره نگاری را به نقل از “اعتماد” ارائه می دهد:

محمد هاشمی اعتقاد داشت باید خیلی مواظب موسیقی بود…

محمد هاشمي با وجود اينكه در خارج درس خوانده بود اما روي موسيقي حساسيت ويژ‌اي به خرج مي‌داد. يعني اعتقاد داشت كه بايد خيلي مواظب موسيقي بود كه مبادا روز قيامت به خاطر موسيقي جلوي ما را بگيرند. كلا آقاي محمد هاشمي از نظر فردي خيلي تقيدهاي مذهبي‌اش فراوان بود و البته با اخلاص بود و اهل بازيگري نبود. تاكيد زيادي بر مراقبت از موسيقي داشت، تا يكي، دو اتفاق در راديو رخ داد.

محمد هاشمی تماس گرفت و گفت موزیکی پخش شده که از موزیکهای اختصاصی فیلمهای {…} است
يك بار نمي‌دانم براساس گزارش چه كسي يا چه مرجعي، آقاي محمد هاشمي به عنوان مديرعامل تماس گرفتند و گفتند كه در ميان برنامه‌اي اجتماعي موزيكي پخش شده كه از موزيك‌هاي اختصاصي فيلم‌هاي پورنو است.
واقعا الان كه اطلاعات و فهم و شعورم بيشتر شده هم نمي‌دانم موسيقي ويژه‌اي براي پورنو داريم يا نداريم؟ ولي اين استدلال آن زمان مطرح شد و مدير هماهنگي هم قضيه را دنبال كرد كه چرا اصلا از بخش‌هاي ممنوعه آرشيو، نواري بيرون آمده است و دست تهيه‌كننده قرار گرفته. آقاي هاشمي هم از بالا به دنبال ماجرا بود و فضا هم تند شده بود. نخستين بار بود كه گفتند شكايت كنيم.
در واقع دوستان راديو كه به نوعي مخالف ما هم بودند ولي بروز نمي‌دادند، آتويي گرفته بودند و مي‌خواستند شكايت كنند كه چه كسي اينجا آمده است؟ هنوز هم يادآوري آن روزها برايم سخت است. رفتند و شكايت كردند.

یک پیکان پلیس وسط حیاط رادیو می آمد
دو، سه روز وسط حياط راديو يك پيكان پليس مي‌آمد و متوقف مي‌شد و پرس و جو از كارمندان آرشيو انجام مي‌شد. دنبال اين بودند كه پيگيري كنند تا ببينند اين نوار را چه كسي و چگونه آورده و چرا از آن بخش بيرون آمده است؟ در همان ماجرا كه به قوه قضاييه شكايت كردند و اين قوه به آقاي مصطفي محقق‌داماد ارجاع داد كه آن موقع مدير بازرسي كل كشور بودند. آقاي كياني مسوول هماهنگي پخش بود. در آنجا مجموعه‌اي فشار مي‌آوردند كه اين نوارهاي ممنوعه و غير شرعي را بايد آتش بزنند. من چند روزي خيلي منفعل بودم. تا نهايتا تصميم گرفتم با كمك شوراي سرپرستي و مديرعامل جلوي قضيه نابود كردن آرشيو بايستيم.

این ادعای محمد هاشمی بود که موزیک {…} پخش شده است
از آن طرف اين ادعاي آقاي محمد هاشمي مطرح بود كه پورنو پخش شده است و خيلي از پورنو و موسيقي مربوطه‌اش مي‌ترسيديم كه در برنامه پخش شده است. من هم آن روزها نمي‌دانستم كه پورنو چيست. فقط مي‌دانستم خيلي بد است. در پيگيري قضيه بين مديرعامل و مسوول هماهنگي راديو كارها انجام مي‌شد و من حذف شده بودم. اين قضيه خيلي مهم شد و خودم را كنار كشيدم و به آقاي خوشنويس سپردم كه پيگير باشد چون نمي‌توانستم در اين وسط كاري انجام دهم.
اين ماجرا به يك صورتجلسه‌اي ختم شد كه بخش موسيقي بايد از راديو جدا و يك بخش مستقل درست شود زيرنظر مديرعامل. اگر كسي مي‌خواهد تاريخ موسيقي و به خصوص راديو را بخواند اين ماجرا خيلي مهم است.

امضا كردم كه تعهد دهم از اين به بعد مواظب آرشيو راديو باشم
نهايتا همين دادگستري كه در همسايگي راديو بود، مرا به آنجا احضار كردند، به عنوان مدير راديو. آقاي ميرعماد دادستان تهران بود. برايم خيلي عجيب بود. دادستاني بغل دست‌مان بود، نخستين بار بود كه به آنجا مي‌رفتم. به يك بخشي كه آدرس داده بودند، رفتم. براي اينكه همكاران دست و دل‌شان نلرزد، تنها رفتم و به كسي هم اعلام نكردم.
امضا كردم كه تعهد دهم از اين به بعد مواظب آرشيو راديو باشم. به ياد دارم كه آقاي محقق‌داماد به من تلفن زدند و گفتند كه اين پرونده جمع‌بندي شده است و اين را خيلي ملايم درست كرده بود كه مدير راديو بايد موظف شود كه چنين و چنان كند. فكر مي‌كنم اينها بيشتر از اين جهت اهميت داشته باشد كه يك‌سري محققان بخواهند در تاريخ موسيقي استفاده كنند.

از محمد هاشمی یاد گرفته بودم که خودم مسئولیت را برعهده بگیرم
دوستان راديويي بارها گفته‌اند كه من ضمن تذكرات زيادي كه مي‌دادم ولي با ورود غيرراديويي‌ها به حوزه راديو خيلي مخالف بودم. ولي دوست داشتم كه همه مسائل را در خودمان حل و فصل كنيم. آن سه روزي كه ماشين پليس پشت حوض مي‌ايستاد روزهاي تلخي برايم بود.
اين را هم بگويم كه دو، سه بار ديگر هم مداخلات خارجي درحال اتفاق بود كه من جلوگيري كردم. من از آقاي محمد هاشمي ياد گرفته بودم كه هميشه به وسط كار مي‌آمدم و خودم مسووليت را به عهده مي‌گرفتم و قول مي‌دادم كه اين مسائل با بچه‌ها حل‌و فصل شود.
به همين دليل هم بچه‌ها به من خيلي لطف داشتند و حس مي‌كردند كه در بحران‌هايي كه پيش مي‌آمد، رهاي‌شان نمي‌كنم و پشت‌سر بچه‌ها در بحث‌هايي كه پيش مي‌آمد، مي‌ايستادم. اين خصلت آقاي محمد هاشمي فوق‌العاده بود و گاهي اوقات سر يك كار سه روز در راديو با جاهاي مختلف درگير مي‌شد ولي حتي به من زنگ نمي‌زد كه بگويد چرا اين كار را كرديد؟ انصافا كار حمايت از مديران، توسط آقاي محمد هاشمي خيلي خوب بود.

رادیو را با صنعت مقایسه کردم

بالاخره اشتباه پيش مي‌آيد و به ياد دارم كه آن زمان به وزير صنعت استدلال مي‌كردم. مي‌گفتم شما اگر يك خط صنعتي‌تان خراب باشد ممكن است سه سال پول مملكت را هدر دهيد و بعدا بفهميد كه اشتباه بوده است اما در راديو اگر كسي ا را اُ بگويد همان لحظه همه ملت مي‌فهمند. خب وقتي شما اشتباهات به آن بزرگي مي‌كنيد بالاخره اينجا هم نيروي انساني است و ممكن است با پديدآمدن فضاي خاص يا رخ دادن اشتباهي، ايجاد شود.
الان قضاوت كردن براي آن وقت خيلي ناجوانمردي است اگر كسي بخواهد با شرايط فعلي آن زمان را ببيند. يعني مي‌خواهم بگويم متدين‌ترين آدم‌هاي نسل فعلي را هم نمي‌شناسم كه بنشيند «كجاييد‌اي شهيدان خدايي» را گوش كند و لذت موسيقي ببرد. واقعا حسم اين است كه حتي متدين‌ترين‌ها هم اينگونه نيستند ولي آن موقع اين براي ما خيلي مهم بود كه بتوانيم آرام‌آرام اين راه را باز كنيم.




در گفتگو با سینماژورنال بیان شد⇐روایت شیوا خنیاگر از چگونگی حذف میترا حجار از ایفای نقش اصلی”ستایش”، چرایی حذف کاراکترش از فصل دوم این سریال، ماجرای دعوتش برای بازی در سریالی محصول GEM، علاقه علی حاتمی برای سپردن نقش ثریا همسر محمدرضا پهلوی به وی و…

سینماژورنال/مهدی فلاح‌صابر: شیوا خنیاگر فعالیت بازیگری را از سینما و آن هم از اواخر دهه 60 و با بازی در “عبور از غبار” پوران درخشنده آغاز کرد. نقش او در این فیلم نقش مکمل بود اما کیفیت قابل قبول بازیش سبب ساز آن شد که تقریبا تا دو دهه بعد حضور فعالی در سینما داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال خنیاگر طی سالهای حضورش در سینما تجربه فعالیت با کارگردانان مختلفی را از سر گذرانده است؛ از سیروس الوند در “چهره” تا فریدون جیرانی در “ستاره می شود” و محمدهادی کریمی در “امشب شب مهتابه”.

خنیاگر البته که در کنار همکاری با کارگردانان شناخته شده تر تجربه حضور در آثار تجاری سینمای بدنه مثلا فیلمهایی چون “کلاغ پر”، “ازدواج صورتی” و “عروس فراری” را هم داشته است.

این بازیگر که از اوایل دهه هشتاد در تلویزیون هم حضور داشته است و البته در سریال پرمخاطب “ستایش” هم ایفای نقش کرده است چند سالی می‌شود که کم‌کارتر از قبل شده است.

اغلب نقشها محدود به عده ای خاص شده

خنیاگر درباره کم‌کاریش در سالهای اخیر به سینماژورنال می گوید: از آخرین کار سینمایی من چندسال می‌گذرد. نمیدانم چرا این طور شده که اغلب نقش ها محدود به عده ای خاص شده و برای من و امثال من مجالی برای حضور و نقش آفرینی باقی نمانده. با تغییر و تحولاتی که در سینما و تلویزیون صورت گرفته بطور کلی این اواخر کارهای بسیار کمی پیشنهاد شده.

نقش مرا به لعیا زنگنه دادند

وی با اشاره به یکی از پیشنهادات اخیرش که در نهایت به بازیگری دیگر رسیده بیان می دارد: قرار بود در کاری تلویزیونی بازی کنم و قرارداد هم امضاء شد ولی به دلایل نامعلومی نقش من را به خانم لعیا زنگنه دادند و ایشان جای من بازی کرد! من در حضور کارگردان و تهیه کننده برای ایفای نقش شخصیتی بنام “انوشه” قرارداد امضاء کردم؛ نقش مقابل بنده را بهزاد فراهانی بازی می کرد که من نقش همسر دوم ایشان را داشتم. سناریوی کار و توضیحات نقش را هنوز هم دارم. بعد از عقد قرارداد یک جلسه دورخوانی با حضور آقای فراهانی برگزار کردیم اما ناگهان نمیدانم چه اتفاقی افتاد که خانم زنگنه را جایگزین من کردند و جالب است که خانم زنگنه هم اصلا خبر نداشت که چنین اتفاقی افتاده و به ایشان گفته بودند که نقش “انوشه” اصلا برای خانم خنیاگر نیست…

خنیاگر خاطرنشان می سازد: این گونه رفتارها بسیار ناپسند و به دور از اخلاق حرفه ای است؛  دروغگویی برای برخی مانند آب خوردن شده. حتی امضای خودشان را قبول ندارند و به آن احترام نمیگذارند. چه چیزی باعث این روند شده است؟؟ چیزی غیر از ارجحیت دادن روابط بر ضوابط؟ گله مندم و خیلی هم گله مندم برای اینکه افرادی می آیند که هیچ پیشینه و سابقه کاری ندارند و با یک سری مسائل خاص و زد و بند(!) نقش می گیرند و آنها که وقتشان را بر سر بازیگری گذاشته اند بیکار یا کم کار می مانند.

تهیه‌کننده “ستایش” برای پرداخت دستمزد امروز و فردا میکرد

شیوا خنیاگر که در فصل اول “ستایش” حضور داشت اما در فصل دوم غایب بود درباره این عدم حضور هم به اتفاقات عجیبی اشاره می کند. وی به سینماژورنال می گوید: من به دلیل اختلافاتی که با آرمان زرین‌کوب تهیه کننده کار برایم پیش آمد از کار کنار گذاشته شدم. تهیه کننده در پرداخت دستمزدها مرتب تأخیر داشت و دستمزدها به موقع پرداخت نمی شد. بنده به ایشان گفتم که قرارداد ما قرارداد دوجانبه است؛ طبق قرارداد اگر شما از من میخواهید در ساعت معین سرصحنه حاضر شده و کارم را درست انجام بدهم در مقابل شما موظفید که دستمزد مرا به موقع پرداخت کنید. ایشان کلی امروز و فردا کردند و وعده سر خرمن دادند…

چون از تهیه کننده خواستم که به تعهداتش عمل کند از قسمت دوم “ستایش” کنار گذاشته شدم

وی ادامه می‌دهد: نه تنها من بلکه اکثر عوامل هم این مشکل را داشتند ولی به خاطر حفظ منافع خودشان صدایشان در نمی‌آمد. من به خاطر بدقولیهای مکرر کار را رها کردم و کار تعطیل شد؛  گفتم یا دستمزدهای معوقه بنده را بدهید یا بازی نمیکنم. همین شد که از “ستایش2 ” حذف شدم و به من بی احترامی های فراوان شد. به دفتر تهیه کننده رفتم منشی ایشان نامه ای را به من داد؛ در نامه از من خواسته شده بود که متعهد شوم صحنه را ترک نکنم و در جواب نوشتم که تا حقوق معوق بنده پرداخت نشود هیچ چیزی را امضاء نمیکنم و همین شد که میانه ما به هم خورد و از نویسنده کار خواستند دیگر برای من نقشی ننویسد. چون آن موقع نقشها سرصحنه نوشته میشد سناریست کار برای من نقشی ننوشت و به این راحتی من حذف شدم.

این بازیگر می افزاید: اصل داستان “ستایش 2” بر این اساس بود که نقش “آتی” به عنوان همسر “حشمت فردوس” بعنوان یک مادربزرگ دلسوز تا آخر سریال پا به پای سایرین باشد ولی به دلیل گلایه از عدم پرداخت به موقع دستمزدها نقش مرا در فصل دوم حذف کردند و البته فصل دوم هم نتوانست به اندازه فصل اول موفق باشد. آن تقابل های عاطفی بین من و حشمت فردوس و درگیری عاطفی بین من و فرزندانم برای مردم خیلی جذاب بود و این در فصل دوم اتفاق نیفتاد.

میترا حجار به عنوان بازیگر نقش اصلی “ستایش” معرفی شده بود اما به ناگاه بازیگری دیگر جایگزین شد

شیوا خنیاگر حین گلایه از دست اندرکاران “ستایش” ماجرایی درباره انتخاب بازیگر نقش اصلی این سریال را هم روایت می کند. وی به سینماژورنال می‌گوید: در لوکیشن سریال مشغول کار بودیم. بازیگر نقش اصلی سریال هم یکی از بازیگران مطرح سینما یعنی میترا حجار معرفی شده بود و بارها وی را در لوکیشن دیده بودیم، یک روز که در دادگاه مشغول تصویربرداری بودیم اعلام شد که قرار است بازیگری دیگر نقش اصلی سریال را بازی کند…

شیوا خنیاگر ستایش
شیوا خنیاگر در نمایی از “ستایش”

کاش گویندگی را ادامه میدادم

شیوا خنیاگر که سابقه گویندگی هم داشته است با اشاره به اینکه وضعیت نابسامان عرصه بازیگری باعث شده افسوس بخورد که چرا گویندگی را ادامه نداده خاطرنشان می سازد: در شرایط فعلی و اتفاقاتی که رخ داد و آزار و اذیت هایی که در آخرین فیلمم و همینطور سریال “ستایش” افتاد اعتراف میکنم که ای کاش همان گویندگی را ادامه میدادم؛  این کار پیشینه ای میخواست و من این پیشینه را صرف سینما کردم. اگر 25 سال کارم را در رادیو ادامه میدادم اتفاقاتی دیگر برای من می افتاد اما من هر دو طرف را از دست دادم؛ هم گویندگی و هم بازیگری را.

وی ادامه می دهد: دستمزد گویندگی بسیار پایین بود و رادیو دستمزد بسیار کمی به کارکنانش پرداخت میکرد. 2 سال گوینده “شهرزاد قصه گو” بودم. مرحوم حمید عاملی وقتی صدای من را شنید گفت بعد از 30 سال صدایی را که میخواستم پیدا کردم چون 30 سال قبل گوینده “شهرزاد قصه گو” کسی دیگر بود… اما دستمزد ما آنقدر پایین بود که حتی کفاف هزینه ایاب و ذهاب ما را نمیداد و اگر میخواستیم کار دیگری اختیار کنیم که حقوقمان بالا برود ممکن نبود و کار را به کس دیگر میدادند و میگفتند همین شغلی که دارید برای شما کافی است.

هرجا بحث پول باشد فساد هم هست

بازیگر آثاری چون “چهره به چهره” و “مجسمه” درباره بحثهایی که اخیرا درباره فساد در سینما از سوی برخی بازیگران شکل گرفته بیان می دارد: به صراحت میگویم هرجا اتفاقات مالی در حجم قابل توجه رخ دهد خواه ناخواه فساد هم ایجاد می شود و این یک واقعیت و مسئله ای کتمان ناپذیر است. هر جا که قرار است پولی رد و بدل شود و منافع مالی نصیب شخص یا اشخاصی شود این فسادها اتفاق می افتد و متاسفانه سینما و تلویزیون هم از این قاعده مستثنا نیست.

چون اهل روابط آن چنانی نبودم به من گفتند مغروری

وی درباره برخی مراودات غیراخلاقی موجود در سینما هم بیان می دارد: من ارتباط گسترده ای با اهالی سینما ندارم اما از دوستان و همکارانی که با هم در ارتباط هستیم میشنوم که این مسئله وجود دارد. روابط و پیشنهادات نامشروع از همان اول در سینما بیداد میکرد. از همان سالهای آغازین کار خیلی ها  میگفتند این خانم تلخ است، مغرور است  و هیچ کس را آدم حساب نمیکند. چرا ؟؟ چون آن رابطه دلخواهی را که میخواستند با آنها برقرار نکردم…
خنیاگر می افزاید: به این حرفها توجهی نکردم  و گفتم ایرادی ندارد که  تعریفی از من و اخلاق من داشته باشید و مرا متهم به این بی اخلاقی ها کنید. این برای من بهتر است تا اینکه بخواهم شرف و شأن خودم را زیر سوال ببرم و خودم را وارد حاشیه کنم. خوشحالم با تمام این فسادی که بوده به سلامت رفتم و به سلامت کار کردم و وارد مسائل حاشیه ای و جانبی سینما نشدم. نه وارد فسادهای مالی شدم و نه فسادهای دیگر چون اگر اینگونه بود وضعیتم باید به گونه ای دیگر باشد نه این وضعی که الان در آن هستم.

از شبکه GEM پیشنهاد داشتم اما رد کردم…

شیوا خنیاگر که گویا برای حضور در سریالهای شبکه GEM هم پیشنهاد داشته درباره رد این پیشنهادات به سینماژورنال می گوید: برای فعالیت در شبکه GEM به من پیشنهاد دادند اما اعلام کردم که تمایلی ندارم تصویری از من باشد برای اینکه کار تصویری در این شبکه مساوی است با کشف حجاب و پیامدهای بعدی آن.

وی ادامه می دهد: من انسان معتقدی هستم و مملکتم را دوست دارم و نمیخواستم در شرایطی قرار بگیرم که نتوانم وارد کشورم شوم. این بود که نپذیرفتم و در گفتگو با مدیران جم گفتم اگر بحث صدا و کارهای نریشن میخواهید کار میکنم  چون در نریشن فقط بحث صدا روی فیلم است و تصویری از گوینده دیده نمیشود  اما آنها قبول نکردند و اعلام کردند در موقعیتی هستیم که میخواهیم ساخت فیلم و سریال داشته باشیم و کار صدا به درد شبکه ما نمیخورد. من هم با بررسی شرایط موجود مخالفت کردم. پسرم هم مخالف این کار بود و می گفت 25 سال سابقه و خوشنامی را به خاطر کار در یک شبکه معلوم الحال خراب نکن.

قرار بود در “ملکه‌های برفی” علی حاتمی نقش “ثریا” همسر محمدرضا پهلوی را بازی کنم
بازیگر سریالهای “اغما” و “پرواز در حباب” در جایی دیگر از گفتگوی خود با اشاره به معضلات انتخاب بازیگر در سینمای ایران به سینماژورنال بیان می‌دارد: متاسفانه پروسه انتخاب بازیگر در پروژه های مختلف سینمایی و تلویزیون به میزان زیادی وابسته شده به ارتباطات و حضور در گعده ها و باندهایی که در زمینه انتخاب بازیگر وجود دارد. از آن طرف امثال من که در این روابط نیستند کم کار می شوند و این می شود که همه میپرسند خانم خنیاگر شما چرا در سریال “کلاه پهلوی” بازی نکردید؟ یا چرا در “معمای شاه” حضور ندارید؟ جواب اینها را چه کسی باید بدهد؟

وی با اشاره به یکی از آثار تاریخی علی حاتمی که درباره همسران محمدرضا پهلوی بود اظهار می دارد: مرحوم علی حاتمی قرار بود کاری بسازد به نام “ملکه های برفی” و برای نقش “ثریا” همسر محمدرضا پهلوی من را انتخاب کردند چون شباهتهایی از لحاظ فیزیک و استخوان بندی صورت با او داشتم؛ الان شما بروید و  سریالی در حال پخش از تلویزیون را ببینید! چه کسی دارد این نقش را بازی میکند؟ خانم فلانی دختر آقای بهمانی!!!

20 سال بعد به حال سینما و تلویزیون ما تأسف خواهند خورد
این بازیگر تأکید می دارد: در همین ماه رمضانی که گذشت در سه شبکه تلویزیون و در سه سریال یک خانم بازیگر حضور داشت، آن وقت من و امثال من خانه‌نشین هستیم. چرا؟ پیگیر قضیه هم که می‌شویم و حرف می‌زنیم می‌گویند تهمت است و برو ثابت کن. چرا باید کار به اینجا بکشد؟ اگر بعد از 20 سال کتیبه یا نوشته ای از سرگذشت من باشد و کسی آن را بخواند، به حال هنر و هنرمندان مملکت ما، به حال سینما و تلویزیون ما تأسف میخورد و میگوید وااسفا به این جماعت.
وی می افزاید: چرا باید کسی مثل آقای ایکس در هر فیلم و سریالی دخل و تصرف و نفوذ داشته باشد؟ صدای و سیمای هر کشوری متمول ترین سازمان آن است و به نظرم وظیفه رسانه ملی است که برای جلوگیری از سوءاستفاده های این چنینی بازرسانی ویژه را مأمور بررسی پروسه های انتحاب بازیگر کند.




روایت مدیر اسبق رادیو از آلت جرم شناخته‌شدن کاست شجریان در روزگاری که سرود “ای شهید مطهر” را به عنوان مصداق موسيقي حرام ذكر كرده بودند!!!

سینماژورنال: درباره محدودیت موسیقی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و منتسب کردن این محدودیت به مقامات بالایی نظام حرف و حدیث فراوان است.

به گزارش سینماژورنال البته که بخش عمده این حرف و حدیثها برآمده از همان سنت شایعه پراکنی و به اصطلاح یک کلاغ-چهل کلاغ کردن برخی است که ذاتا از شایه سازی لذت می برند.

محمدعلی ابطحی که در دهه 60 در صداوسیما فعالیت داشت و البته مدتی هم مدیریت رادیو را برعهده داشته در واقعه نگاری جالبی که از فضای آن سالهای “موسیقی در رادیو” ارائه داده سعی کرده به برخی از مشکلات پیش روی مدیران رادیو در آن دوران اشاره کند.

ابطحی در این واقعه نگاری که در “اعتماد” منتشر شده از یک طرف به ماجرایی عجیب اشاره کرده درباره آلت جرم تلقی شدن کاست شجریان در آن روزگار(!) و از طرف دیگر به ادعایی مبنی بر حرام بودن شنیدن قطعه “شهید مطهر” که محمد گلریز آن را برای شهیدمطهری اجرا کرده بود.

سینماژورنال متن گفته های این مدیر سابق رادیو را ارائه می دهد:

قرار بود موسيقي كلا از راديو حذف شود

زماني كه مدير راديو تلويزيون شيراز بودم و به تهران، براي مديريت راديو نيامده بودم، قرار بود موسيقي كلا از راديو حذف شود و ماجرا را منتسب مي‌كردند به نظر امام. ماجرا را به شوراي سرپرستي وقت منتقل كردم و از آن جلوگيري شد. بعد از استقرار در راديو، اولا تصميم گرفتيم كه تكليف سرودهايي كه با طبل و سنج ضبط شده و قرار بود كه فقط آنها از راديو پخش شوند را روشن كنيم. تصميم گرفتيم آنها را فقط در روزهاي عزا پخش كنيم.

موسيقي‌اي كه براي حذفش فشار آورده مي‌شد، فقط سرودهاي توليد شده پس از انقلاب بود!!!

دوستان گروه موسيقي راديو تلاش كرده بودند وتمام سرودهاي راديو را با طبل وسنج ضبط كرده بودند و نبايد زحمات‌شان هدر مي‌رفت. اگر چه مي‌شد حدس زد كه آنها هم به وقت توليد، به خاطر آنكه مي‌دانستند قرار است موسيقي از راديو حذف شود، چقدر دلخور بوده‌اند. فشارهاي بعد از آن روي صدا و سيما از سوي نيروهاي سنتي وارد شد كه موسيقي حذف شود، زياد شد. باز هم تذكر مي‌دهم موسيقي‌اي كه براي حذفش فشار آورده مي‌شد، فقط سرودهاي توليد شده پس از انقلاب بود كه با آلات موسيقي نواخته شده بود. مضامينش هم همه در مورد جنگ يا مفاهيم انقلابي بود و خوانندگانش هم عمدتا آقايان گلريز و مهرداد كاظمي و قره‌باغي و دوستان پيشكسوتي بودند كه صداي مجاز داشتند.

کاست شجریان به عنوان آلت جرم از راننده گرفته شد

موسيقي خارج از راديو هم در آن فضا واقعا جرم تلقي مي‌شد. خودم شاهد بودم كه اتومبيلي را وقتي گشت‌ كميته انقلاب اسلامي متوقف كرد و صاحب آن در داخل ماشين در حال شنيدن شجريان بود، نوار كاستش به عنوان آلت جرم از راننده گرفته شد. فضاي بعد انقلاب بود كه به خصوص در مساله موسيقي يك سردرگمي عجيبي بود. نسل امروز حتما اين نوشته‌ها را با تعجب مي‌خوانند. توقع خيلي‌ها از جامعه انقلابي و متدين آن روز اين بود كه موسيقي كلا حذف شود. دوستان قبل از من هم كار خلاف عرفي نمي‌خواستند انجام دهند.

حتی با سرود “کجایید ای شهیدان خدایی” هم مشکل داشتند

يك بار تازه در گروه موسيقي، راديو سرود “كجاييد‌ اي شهيدان خدايي” را با اجراي جديد و متفاوتي توليد كرد. فكر كنم با صداي مهرداد كاظمي بود و تا سال‌ها پيش در تلويزيون هم با تصوير موج‌هاي دريا پخش مي‌شد. ايام جنگ بود وهمه اخبار مي‌شنيدند تا از اوضاع جبهه‌ها مطلع شوند، براي تشويق دوستاني كه اين كار را توليد كرده بودند، كلي پز داديم و پنج دقيقه به خبر ساعت ۱۴ آن را پخش كرديم كه شنونده بيشتري داشته باشد.

وسط‌هاي خبر بود كه تلفن سياسي زنگ زد. تلفن سياسي مخصوص مسوولان بود كه مستقيم خودشان زنگ مي‌زدند. جواب دادم. يكي از اعضاي شوراي سرپرستي بود كه قرابتي هم با دفتر حضرت امام داشت. خيلي دلسوزانه گفت، در مورد موسيقي خيلي تندش كرديد. حداقل اين سرود را با اين موسيقي (كه كمي متفاوت با روند موسيقي‌هاي ديگر بود) نزديك اخبار كه همه مسوولان و متدينين گوش مي‌كنند نبايد پخش مي‌كرديد.

 سرود “ای شهید مطهر” را به عنوان مصداق موسيقي حرام ذكر كرده بودند

ما مقاومت مي‌كرديم. تا اينكه از قول آقاي حاج محمود لولاچيان كه از اخيار بازار بود و ما هم رابطه خانوادگي با ايشان از سال‌هاي دور داشتيم، معروف شد فتوايي از امام مبني بر حرمت كلي موسيقي گرفته است با ايشان تماس گرفتم و ديدار كرديم. آقاي لولاچيان كه يك مدتي رييس سازمان حج هم شدند، گفتند به مناسبتي خدمت امام رفته بودند. نوشته‌اي از بازاريان متدين كه بر سر موسيقي خيلي حساس بودند را خدمت امام بردند و توضيح دادند كه موسيقي چنين و چنان است و نظر ايشان را درباره موسيقي پرسيده بودند. در آن ايام به يادبود شهادت مرحوم مطهري سرودي ساخته شده بود به نام ‌”اي شهيد مطهر”. آن هم نسبت به سرودهاي آن دوران كمي متفاوت بود. مضمونش البته در مورد شهيد مطهري بود. آقاي لولاچيان روي اين سرود هم تاكيد داشت كه به عنوان نمونه و مصداق يا در نامه نوشته بود يا به امام گفته بود. امام نيز بنا به ادعاي آقاي لولاچيان همانجا نوشته بودند: موسيقي به صورت كلي حرام است و سرود مرحوم مطهري را هم به عنوان مصداق موسيقي حرام ذكر كرده بودند. اين ادعاي آقاي لولاچيان بود. گفت كه احمدآقا مطلع شده بود كه چنين چيزي از امام گرفته‌ايم و دم در آمد و كاغذ را از ما گرفت و ادعا داشت كه نظر امام اين بوده است.

امام(ره) كه مرتب راديوشان روشن بود، ممانعتي نمي‌كردند

اين البته يك ادعا بود. از سوي ديگر ما مي‌ديديم كه در تلويزيون موسيقي پخش مي‌شود و امام(ره) كه مرتب راديوشان روشن بود، ممانعتي نمي‌كنند. خبر ادعاي آقاي لولاچيان خيلي در سطح متدينين پخش شد و فشار روي راديو تلويزيون زياد شد. براي حل اين مشكل دفتر امام تصميم گرفت اين مساله را به نحو عملي پاسخ گويد.

در آن ايام امام(ره) ملاقات‌هاي عمومي زيادي نداشت. هفته‌اي يك‌بار فقط خانواده شهدا به ديدارشان مي‌رفتند و فقط آقاي كروبي به عنوان رييس بنياد شهيد شركت‌كنندگان را معرفي مي‌كرد. امام(ره) هم بلند مي‌شدند و دست تكان مي‌دادند. در اخبار هم فقط تصوير نشان مي‌دادند و اسامي خانواده شهدا را گوينده خبر مي‌خواند و از صحبت‌هاي آقاي كروبي با صداي خودش چيزي پخش نمي‌كردند.

در ارديبهشت آن سال ايام شهادت مرحوم مطهري، آقاي محمدعلي انصاري از دفتر امام(ره) زنگ زد كه فردا امام(ره) ديدار دارند و براي رفع شبهه از امام(ره) اجازه گرفتيم كه سرود مرحوم مطهري را نوازندگان با آلات موسيقي‌اش جلوي امام بنوازند.

اي امام(ره) همين سرود شهيد مطهري را كه شما آن را شنيديد، از سوي يك عده مرتجع و متحجر حرام اعلام شده

ما دست به كار اعزام گروه بوديم كه حفاظت امام اعلام كرد امكان بازرسي وسايل را در آن فرصت كم در آن شرايط سخت تروريستي داخل كشور نداريم. آقاي انصاري از من خواست فردا به حسينيه جماران بروم. تا امام روي جايگاه‌شان نشستند، قبل از صحبت آقاي كروبي، از بلندگوي حسينيه با نوار سرود‌ “اي شهيد مطهر” به‌طور كامل پخش شد. بعد هم آقاي كروبي به جاي اينكه فقط خانواده شهدا را معرفي كند، خطاب به امام در اين مضامين مطلبي گفت كه: ‌اي امام(ره) همين سرود شهيد مطهري را كه شما آن را شنيديد و شنيدن آن را اشكال نمي‌كنيد، از سوي يك عده مرتجع و متحجر اعلام شده كه حرام است.

شب هم بر عكس هميشه اين بخش صحبت آقاي كروبي را تلويزيون در خبر پخش كرد كه راه بر هر شبهه‌اي بسته شود و اين كار در آن شرايط گام بزرگي بود براي باز شدن فضاي موسيقي. اين واقعيت‌هاي آن دوران است. به همين دليل اگر در آن فضا واقعا نظرات راهگشاي امام خميني نبود و از راديو و تلويزيون و پخش موسيقي‌هاي حلالش حمايت نمي‌كردند، معلوم نبود كه متحجران چه بر سر موسيقي مي‌آوردند.