1

اجرای مقتل‌خوانی امیر حسین مدرس در رادیو/ رادیو در مسیر عاشورا/ صدای رادیو در سوگ سیدالشهدا/ رادیو؛ همراه لحظه‌های ناب سوگواری حسینی/ از کربلا تا امروز؛ بازتاب پیام عاشورا روی موج رادیو

سینماروزان: همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری تاسوعا و عاشورای حسینی، رادیو با تولید و پخش ویژه‌برنامه‌هایی تأثیرگذار، بستر ارتباط عاطفی و معرفتی میان شنوندگان و فرهنگ عاشورایی را فراهم می‌کند. این برنامه‌ها با محوریت مفاهیم ایثار، شهادت، بصیرت و سبک زندگی حسینی از شبکه‌های مختلف رادیویی پخش می‌شوند. مرثیه‌سرایی، گفت‌وگو با کارشناسان مذهبی، روایت‌های مستند از کربلا و پخش نوحه‌های سنتی، بخشی از این تدارک رادیوست که در روزهای تاسوعا و عاشورا به سمع شنوندگان می‌رسد.

شبکه‌های رادیویی برنامه‌های «اینجا کربلاست»، «مداحان جوان»، «پناه»، «شور شیدایی»، «پیام عاشورا»، «آوای حسینی»، «خورشید بر نِی»، «قیام ماندگار»، «كاروان عاشقی»، «حماسه سرخ»، «همه برای ایران»، «همه جا کربلاست»، «طلوع حماسه»، «ماه ترین ماه»، «دل و دلدار»، «مویه‌های غریبانه» و … پخش می‌شوند.
رادیو ایران؛ همراه با حسینیه ایران
ویژه‌برنامه‌های تاسوعا و عاشورای حسینی رادیو ایران شامل «اینجا کربلاست» ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱:۳۰ صبح و «حسینیه ایران» ساعت ۲۲ تا ۲۴ در روزهای شنبه و یکشنبه ۱۴ و ۱۵ تیر ۱۴۰۴ پخش می‌شوند.

رادیو جوان؛ با حضور مداحان نسل جدید
برنامه «به عشق حسین(ع)» شبکه رادیویی جوان ساعت ۹ از محل گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تقدیم شنوندگان می‌شود. همچنین مقتل‌خوانی ساعت ۱۵:۴۵ و ویژه ‌برنامه تاسوعا و عاشورا از ساعت ۱۶ پخش خواهند شد. برنامه‌های «سوگنامه» و «سقاخانه» از دیگر تدارکات این شبکه است. برنامه «مداحان جوان» با حضور مداحان نسل جدید به سوگ امام حسین(ع) خواهد نشست.

رادیو فرهنگ؛ اهمیت نهضت حسینی
برنامه «كاروان عاشقی» رادیو فرهنگ با گویندگی مهری قلع ریز به موضوع معرفی شهدای كربلا، بررسی واقعه عاشورا و اهمیت نهضت حسینی و … می‌پردازد. این‌ برنامه در تاسوعا به بررسی ابعاد شخصیتی حضرت عباس (ع) اختصاص دارد و روز عاشورا  نیز روایتگر واقعه كربلا و بررسی ابعاد تاریخی _ عرفانی و جایگاه شخصیتی امام حسین (ع) و تبیین قیام عاشورا خواهد بود.

رادیو تهران؛ تبیین حماسه نهضت عاشورا
برنامه «حماسه سرخ» با مجری کارشناس جواد تشکری ساعت 9:30 از رادیو تهران پخش می‌شود. این برنامه به صورت زنده و از طریق واحد سیار رادیویی از محل امامزادگان عینعلی و زینعلی روی آنتن می‌رود. تبیین حماسه نهضت عاشورا،الگوپذیری از وفاداری و ولایت‌پذیری یاران امام حسین (ع )در واقعه کربلا، دشمن شناسی و … از موضوعات این برنامه است.

رادیو محرم؛ به دنبال شور شیدایی
برنامه «شور شیدایی» با موضوع روضه‌های درخواستی مردم و با اجرای رضا حبیبی و حسن جلالی روی آنتن رادیو محرم می‌رود. برنامه «پناه» هم با پخش مداحی و مراثی از نقاط مختلف کشور با اجرای عباسعلی توفیقی ساعت 22:30 از این شبکه پخش می‌شود.

ایرانصدا؛ ما ملت امام حسینیم
پایگاه کودک ایران‌صدا برنامه «وقایع روز کربلا با نام حسنا میریه حسینیه» را در نظر گرفته است. نمایش «ما ملت امام حسینیم» به علاقه‌مندان تقدیم می‌گردد. مجموعه «من یه بچه‌ام» در سه قسمت ویژه حضرت زینب (س)، امام حسین (ع) و مفهوم قیام عاشورا تولید می‌شود. پایگاه کتاب گویای ایران‌صدا، کتاب گویای ویژه «ماه ترین ماه» را با موضوع حضرت ابولفضل (ع) آماده کرد. پایگاه نوای ایران‌صدا «خیمه‌گاه عشق» را تهیه کرد. جدیدترین مداحی‌ها و نماهنگ‌های محرم 1404 و بهترین بخش‌های برنامه حسینیه معلی محرم 1404 نیز در این پایگاه عرضه خواهد شد.

رادیو معارف؛ عطر بوی بهشت
برنامه «خورشید بر نِی» با کارشناسی استاد رستم‌نژاد ساعت 20:45 روی آنتن رادیو معارف می‌رود. «بوی بهشت» از دیگر تدارکات این شبکه با موضوع درس‌آموزی از مکتب حسینی است. برنامه «خط سرخ» این شبکه به تعظيم و تكريم عاشورای حسينی اختصاص دارد. کارشناس برنامه حجت الاسلام صابر جعفری است.

رادیو گفت‌وگو؛ بازخوانی عاشورا در طلوع حماسه
رادیو گفت‌وگو برنامه‌ «طلوع حماسه‌» را با موضوع حماسه‌ عاشورا و تبیین فلسفه‌ عاشورا پخش می‌کند. این برنامه با پرداخت به ویژگی‌های اخلاقی حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) با حضور کارشناسان مذهبی به بررسی فرهنگ عاشورایی و نقش روحیه شهادت‌طلبی در امام حسین(ع) و یاران سیدالشهدا در این قیام تاریخی خواهد پرداخت. ارتباط با کربلای معلی و مشهد مقدس تدارک دیده شده است.

رادیو پیام؛ نوای پیام عاشورا
برنامه «پیام عاشورا» با محوریت ویژگی‌های شخصیتی امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و یاران باوفایشان از رادیو پیام پخش می‌شود.

رادیو آوا؛ روایت موسیقایی
برنامه‌های آوای محرم، آوای تاسوعا، آوای عاشورا، آوای حسینی و نغمه‌های حسینی از رادیو آوا روی آنتن می‌رود. روایت موسیقایی واقعه تاسوعا و عاشورا، پخش منتخب مداحی و مرثیه‌سرایی سالار شهیدان بخش‌های این برنامه را شکل داده است.

رادیو سلامت؛ نگاهی به وقایع کربلا
برنامه«همه جا کربلاست» با نگاه به وقایع محرم و کربلا و با موضوعاتی نظیر جنگ غزه و جنگ تحمیلی رژیم صهیونی علیه ایران روی آنتن می‌رود. این برنامه شامل بخش‌های متنوعی همچون گفت‌وگوهای روایی همراه با شعرخوانی است که با موضوع ولایت‌پذیری تدارک دیده شد. بسته‌های گزارشی از نذورات مردمی، گزارش زنده از گزارشگران مستقر در شهرهای مقدس مشهد، نجف و کربلا و… از دیگر بخش‌های برنامه است.

رادیو صبا؛ مرور خاطرات مردم از آیین‌های عزاداری
شبکه رادیویی صبا ‌برنامه‌های متعددی را تهیه کرده است. این برنامه‌ها با عناوینی چون «فصل شیدایی»، «روایت آه»، «دل آهنگ» و «دل و دلدار» به روایت حماسه عاشورا و فضایل امام حسین (ع) می‌پردازند. مرور خاطرات مردم از آیین‌های عزاداری در محرم، اجرای مقتل‌خوانی امیر حسین مدرس، بیان فضایل اخلاقی امام حسین (ع)، پخش موسیقی و نواهای عزاداری و … بخش‌های مختلف این برنامه‌ها را شامل می‌شود.

رادیو اقتصاد؛ جنگ نرم در کربلا
شبکه رادیویی اقتصاد برنامه صبحگاهی «روزیِ نو» را با حال وهوای تاسوعا و عاشورا پخش می‌کند. برنامه «قیام ماندگار» با موضوع جنگ نرم در کربلا به بررسی ابعاد فرهنگی و روانی آن واقعه می‌پردازد. برنامه «مدرسه عاشور» به نقش کودکان و اهمیت مسئولیت‌پذیری آن‌ها در برگزاری مراسم عزاداری اختصاص دارد. برنامه‌های «از برکت حسین»، «اشک روان»،«عیار سرخ»، «چای نذری»، «روایتی از یک بیعت»، «تکیه بازار» و «کار و نوا» از دیگر تولیدات این شبکه ویژه تاسوعا و عاشوراست.

رادیو نمایش؛ روشنا حماسه عزت
«برنامه «همه برای ایران» در قالب گفت‌وگو با طیف‌های مختلف سیاسی روی آنتن رادیو نمایش می‌رود. برنامه «روشنا؛ حماسه عزت» با حضور کارشناسان مذهبی نگاهی جامع به ایام محرم دارد. برنامه «و او عاشق بود» به واقعه کربلا و پیام عاشورا می‌پردازد.

رادیو ورزش؛ بررسی شخصیت حضرت عباس (ع)
برنامه «ریحانه‌های عاشورا» روزهای عاشورا و تاسوعا از گروه ورزش بانوان که به بررسی زندگی زنان واقعه کربلا می‌پردازد، پخش خواهد شد. برنامه «داغ ماندگار» با محوریت گزارش از مراسم عزاداری ورزشكاران در تهران و شهرستانها و … از رادیو ورزش روی آنتن می‌رود. برنامه «ساقی عطشان» در این شبکه به بررسی شخصیت حضرت ابالفضل العباس (ع) اختصاص دارد. برنامه «شور حسینی» به موضوع ایثار، جوانمردی، شهادت و نشر فرهنگ عاشورایی در بین جوانان و ورزشكاران می‌پردازد. «مویه‌های غریبانه»، «اعجاز عاشقی»، «عصر عاشقی»، «حماسه‌های عاشورا» و «شهدای ورزشکار» از دیگر برنامه‌های رادیو ورزش است.




صدای حقیقت خاموش نمی‌شود/رادیو؛ سنگر حقیقت

سینماروزان: وقتي آسمان رسانه ملی آماج حمله دشمن قرار گرفت؛ صدا خاموش نشد و پیام ملت از فرستنده‌ها جاری ماند.اینجا سنگر صداست و سربازانش نه از حمله می‌هراسند و نه از هیاهو.آنها میکروفن‌های رادیو را ترک نکردند. رادیو همواره سنگر دفاع از حقیقت و آگاهی است. با تعدادی از گویندگان شبکه‌های رادیویی پیرامون حمله ددمنشانه رژیم صهیونی خونخوار صحبت کردیم.

حرف مشترک گویندگان شبکه‌های رادیویی این جمله است: وحدت ملی، پاسخ قاطع به تجاوز صهیونیست‌هاست و ما سربازان رادیو راویان حقیقت هستیم. گفته‌های آنها را در ذیل می‌خوانید.

تا آخر ایستاده‌ایم
سید دانیال معنوی، گوینده رادیو فرهنگ که در زمان حمله رژیم صهیونی به ساختمان شیشه‌ای صدا و سیما در حال اجرای برنامه «ایران من ایران همدل» در این شبکه رادیویی بود، ضمن محکومیت این حمله، بر لزوم حفظ آرامش و وحدت در جامعه تأکید کرد و رسالت رسانه را اطلاع‌رسانی و روایت حقیقت دانست.
وی با اشاره به شرایط حساس کنونی کشور، بر اهمیت ایستادگی و دفاع از وطن تا پای جان تأکید کرد و گفت:‌ تلاش برای روایت حقیقت، وظیفه همه اهالی رسانه است. رژیم صهیونی به دنبال خاموش کردن صدای حقیقت است اما نمی‌داند اینجا ایران است با مردمی که عاشورایی می‌اندیشند و زینبی عمل می‌کنند. دشمن هرگز روایت صادق و بی‌پرده از حقیقت را برنمی‌تابد، به همین دلیل سعی در ضربه زدن به مراکز اطلاع‌رسانی را دارد.
رژیم صهیونی از صدای حقیقت و صدای مردم ایران می‌ترسد
سید احمدرضا صدر مجری رادیو گفت‌وگو که پس از حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان شیشه‌ای صداوسیما، آنتن زنده را رها نکرد با تأکید بر همدلی عوامل برنامه «طلوع حماسه» حین حمله رژیم صهیونی توضیح داد: موقع حمله‌ رژیم صهیونیستی، من در حین اجرای برنامه «طلوع حماسه» رادیو گفت‌وگو بودم، در آن لحظات به مردم ایران خاطرنشان کردم که رسانه ملی و فرزندان ایران با اقتدار و ایستادگی، برنامه‌ها و ماموریت خود را بدون وقفه ادامه می‌دهند و اجازه هیچ‌گونه خدشه‌ای به جبهه رسانه‌ای کشور نمی‌دهند.
وی گفت: در آن زمان نه تنها هیچ ترسی در عوامل برنامه مستولی نشد که با صلابت برنامه ادامه پیدا کرد و نگذاشتیم صدای مردم ایران قطع شود. ما در سنگر رسانه برای تعهدی که به مردم برای رساندن صدای حقیقت داریم، در حال خدمت هستیم. ما هیچگاه خط مقدم رسانه را رها نمی‌کنیم.

میکروفن را رها نکردم
وجیهه سادات حسینیان گوینده رادیو‌ آوا که پس از حمله رژیم صهیونی به صداوسیما، میکروفن را رها نکرد و ندای الله کبر سر داد، با تأکید بر اهمیت ایستادگی رسانه‌ای در برابر تحریف و تحقیر، تاکید کرد: تکبیرم پاسخی بود به هراس دشمن از روشنگری؛ من ماندم تا صدای مردم بماند.
گوینده رادیو صریح و کوبنده، به تشریح لحظات پس از حمله رژیم صهیونیستی به یکی از ساختمان‌های صداوسیما پرداخت. او که در آن لحظات، در شیفت پخش رادیو آوا حضور داشت با سر دادن ندای «الله اکبر» پشت میکروفن، نه تنها ترس را از دل زدود، بلکه به نمادی از ایستادگی رسانه‌ای در برابر ظلم و تحریف تبدیل شد.
حسینیان با اشاره به اهمیت نقش رسانه در شرایط بحرانی گفت: در دنیایی که هیاهوی دروغ‌ها گاهی بلندتر از حقیقت شنیده می‌شود، رسانه‌ای که بایستد و از باورهای مردمش پاسداری کند، خودش سنگر است.

ایران؛ سرزمین ایستادگی
تیمور کوشکی، گوینده برنامه «برای وطن» رادیو اقتصاد گفت: ایران؛ کشوری مقاوم است. ما ملتی هستیم که از دل جنگ تحمیلی بیرون آمدیم و هنوز هم ایستاده‌ایم. سختی‌ها برای ما تازه نیست. ایران هرگز خم نشده است. امروز با همان روحیه دفاع مقدس، محکم‌تر از قبل ادامه می‌دهیم. اینجا ایران است؛ سرزمین ایستادگی.
وحدت ملی؛ پاسخ قاطع به تجاوز صهیونیست‌ها
فریبا طاهری، بازیگر نمایش‌های رادیویی رادیو نمایش با اشاره به تجربیات جنگ تحمیلی ایران اظهار کرد: ما هرگز در این سال‌ها طالب جنگ نبودیم و هیچ‌گاه آغازگر درگیری نبوده‌ایم. هشت سال دفاع مقدس را با گوشت و خون خود حس کردیم و هزاران شهید تقدیم کردیم.
طاهری همچنین حمله‌ اخیر اسرائیل را مورد انتقاد قرار داد و ادعا کرد که این اقدام با حمایت سیاسی ترامپ انجام شده است. این روزها مردم با همدلی و وحدت خود، پاسخ قاطع به تجاوز صهیونیست‌ها دادند.

سربازان در خط مقدم

حسین پیرحیاتی، گوینده رادیو ورزش پیرامون حضورش در استودیو پخش رادیو ورزش پس از حمله ددمنشانه صهیونیست‌های خونخوار گفت: ما سربازان صدا در خط مقدم هستیم. مردم باید بدانند صدا هرگز خاموش نمی‌شود و ما با اقتدار و جدیت بیشتر از قبل به فعالیت‌ خود ادامه خواهیم داد.
وی با ابراز تاسف از شهادت جمعی از فرماندهان، دانشمندان هسته‌ای، زنان و کودکان بیگناه گفت: این اقدام متجاوزانه اندوهی عمیق در دل ملت ایران ایجاد کرد اما مردم با اتحاد و هم قسم شدن مشت محکمی بر دهان رژیم غاصب زدند.

ما پای حرف مان ایستاده ایم
رضا هدایت‌فر گوینده رادیو معارف درباره پاسخ های ایران در پی حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی اظهار کرد: اجرای عملیات وعده صادق 3، نشان داد ایرانیان با عمل به وعده‌های خود پای حرف‌شان ایستاده‌اند.این جنگ ادامه همان مسیری است که ما از عاشورا آموخته‌ایم و تا آخرین قطره خون پای این نظام، انقلاب و مردم ایستادگی خواهیم کرد. دشمن بداند، این حملات ذره‌ای تردید در دلهای ما ایجاد نخواهد کرد، حتی اگه دنیا با ما بجنگد ما تا آخرین نفس در جبهه رسانه جانفشانی خواهیم کرد.

با رشادت بچه‌های رادیو؛ صدا قطع نخواهد شد
تیمور کوشکی، گوینده قدیمی و پرسابقه رادیو که در لحظه حمله موشکی رژیم صهیونیستی به رسانه ملی در استودیوی شبکه رادیویی قرآن حضور داشت و در حال اجرای زنده برنامه‌های این شبکه بود، درباره حس و حال آن لحظات گفت: من داخل استودیوی رادیو قرآن و مشغول خدمت بودم که همان لحظه صدای مهیبی آمد، ولی به اجرای برنامه رادیوی‌ام ادامه دادم و لحظاتی بعد همکاران در گوشی به من اطلاع دادند که ساختمان شیشه‌ای رو مورد هدف قرار دادند. در همان لحظات اولیه آقای بخشی‌زاده، معاون صدا در محل حضور پیدا کردند و به تک‌تک استودیوهای رادیو سر زدند و ضمن خداقوت به همکاران روحیه ‌دادند. این را با تاکید می‌گویم که رادیو، صدای حقیقت و صدای مردم است و هرگز قطع نمی‌شود.




دستمزدِ رادیو=کرایه اسنپ!؟؟!/روایت جواد انصافی بازیگر باسابقه از دشواری‌های اقتصادی

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: جواد انصافی هنرمند باسابقه رادیو که با کاراکتر «عبدلی» شناخته می‌شود به علت دستمزد پایین قید کار در رادیو را زده است!

جواد انصافی به خبرگزاری ایسنا می گوید: دستمزدهای رادیو برای ۱۰ سال پیش است و واقعاً دیگر مقرون به‌صرفه نیست. اگر تغییری در دستمزدها ایجاد نشود دیگر نیستم.

وی ادامه داد: متاسفانه دیگر در رادیو فعالیتی ندارم. مدت ها بود برنامه «صبامک» را برای رادیو صبا با آقای محمد اوزی داشتیم که با موضوع تاثیر خنده و شادی بر سلامتی روی آنتن می رفت و به نحوی فضای نوستالژیک عبدلی و اوستا را یادآوری می کرد. آقای اوزی از تهیه کنندگان قدیمی سازمان هستند و تاکنون چندین بار نسبت به دستمزدهای ما به مسئولان انتقاد و تاکید کردند که این دستمزدها برای ده سال پیش است و واقعا دیگر مقرون به صرفه نیست اما گوش شنوایی نبود.

انصافی افزود: از این هفته دیگر به برنامه نرفتم و ارتباطم را قطع کردم چون متأسفانه مسئولان به فکر نیستند. دستمزد من بسیار خنده‌دار است. اگر بگویم به حال ما گریه می‌کنید اما می‌گویم. درست است که ما در یک روز چندین برنامه ضبط می‌کنیم ولی برای هر برنامه رقمی که در نظر گرفته می‌شد چیزی حدود ۶۰ الی ۱۰۰ هزار تومان بود! من وقتی می‌خواستم از محل زندگی‌ام سر ضبط بیایم هزینه زیادی می‌کردم چون ماشین‌های سازمان به لواسان نمی‌آیند و خارج از محدوده است. من با ۲۰۰ هزار تومان می‌آمدم و با ۲۰۰ هزار تومان هم برمی‌گشتم. یعنی تمام دستمزدم خرج رفت و آمدم می‌شد!

جواد انصافی و گلایه از دستمزد پایین کار در رادیو
جواد انصافی و گلایه از دستمزد پایین کار در رادیو

او تاکید کرد: ما رادیو را دوست داریم ولی دستمزدها واقعاً باعث تأسف است. به راحتی به تهیه‌کننده ما گفتند ما همین قدر بودجه داریم. به نظرم با این رفتار از هنرمندان و آنهایی که به کار علاقه‌مند هستند و دوست دارند کار کنند، سوء‌استفاده می‌کنند. دلم برای جوانان می‌سوزد چون آنها مجبورند و کار می‌کنند ولی من دلیلی ندارم با این مبلغ کار کنم و امیدوارم واقعا فکری جدی شود برای بهبود دستمزد پرسنل رادیو.

انصافی که از هنرمندان دیرین سیاه‌بازی است بیان داشت: سیاه بازی نمایش ملی ما است و ما می توانیم آن را ثبت جهانی کنیم برای کشورهای فارسی زبان. توقع این است که حداقل در دانشگاه های ما اعم از دانشگاه صداوسیما، دانشکده هنر و دانشگاه تهران چهار واحد نمایش سیاه بازی بگذارند تا دل مان خوش باشد. ما چطور می توانیم این هنر را به نسل آینده منتقل کنیم؟؟




انتقاد میکاییل شهرستانی از بخشنامه غلطی که به بیکاری بازیگران رادیو منجر شده⇐چطور است که یک مدیر میتواند در چند جا مسئولیت بگیرد ولی یک بازیگر نمیتواند در چند مدیوم حضور داشته باشد؟؟/امثال ژاله علو باید خانه نشین شوند تا برخی مدیران چند شغل داشته باشند؟!

سینماروزان: محدودیتهای بر سر راه برخی بازیگران رادیو برای ایفای نقش در پروژه های سینمایی و تلویزیونی با انتقاد میکاییل شهرستانی مواجه شده است.

میکاییل شهرستانی که از رادیو تا تلویزیون و سینما سابقه فعالیت دارد با نقد بخشنامه غلطی که موجب خانه‌نشینی و بیکاری برخی از هنرمندان رادیو شده، به “تسنیم” بیان کرد: متأسفانه این اواخر در نتیجه یک بخشنامه غلط که شامل حال هنرمندان رادیو هم شده بسیاری از بزرگان ما آزار دیدند و از کار بیکار شدند و خانه‌نشین گشتند؛ این اتفاق مضحکی است.

شهرستانی با نقد بخشنامه لزوم تک شغلگی بازیگران رادیو ادامه داد: این بخشنامه انگار فقط برای هنرمندان وضع شده و برخی از مسئولین را می‌بینیم که در چند سمت مدیریتی قرار می‌گیرند و مسئولیت‌های متعدد دارند. چطور است که یک مدیر چند شغل دارد ولی یک بازیگر بزرگ نباید از تواناییهایش در چند مدیوم استفاده کند؟؟

این بازیگر افزود: انگار که قحط الرجال است. یک مدیر می‌تواند در چندین سازمان و نهاد باشد اما یک آرتیست، نه! این رویه کاملاً اشتباهی است که افرادی نظیر ژاله علو، اکبر زنجانپور و کسانی دیگر که به این مرتبه رسیده‌اند و در این مقطع پختگی و بالندگی باید از وجود آن‌ها بهره ببریم و سود آن‌ها را نسل‌های بعدی رادیو و تلویزیون و عرصه سینما ببینند باید در خانه بنشینند و برخی مدیران چند شغل داشته باشند!

شهرستانی تأکید کرد: واقعاً این بزرگان جایگزین ندارند! بنده نوعی باید در خانه بنشینم و دانش و تجربیات‌مان خاک بخورد و در انزوا قرار بگیریم. واقعاً نسلی که آمده از روی دست چه کسی یا کسانی مشق کند؟




سیدضیاء هاشمی روی آنتن زنده بیان کرد⇐فارابی بودجه‌های کلان می‌گیرد که مدیرانش مرتب به سفر بروند؟/کلی آدم بیکار در فارابی نشسته‌اند و حتی مثل آرایشگرها نمی‌توانند سر یکدیگر را اصلاح کنند/ «بدون تاریخ بدون امضاء» برای حضور در اسکار فیلم پیش‌پاافتاده‌ای بود!/گزینه‌هایی به‌مراتب بهتر از این فیلم برای معرفی به اسکار داشتیم!!/یکی پیدا شود و بگوید خروجی عملکرد سالیان طولانی امیر اسفندیاری در حیطه بین‌الملل چه بوده که همچنان در هیأت انتخاب فیلم برای اسکار حضور دارد؟

سینماروزان: کیفیت تولیدات فارابی در سالهای اخیر و اینکه اغلب محصولات این ارگان در گیشه متحمل شکست میشوند فلسفه وجودی این نهاد را زیر سوال برده است و همچنان مشخص نیست در آستانه 1400 چرا باید یک نهاد بوروکرات با کلی کارمند بخشی از بودجه های سینما را به خود اختصاص دهد بدون آن که دستاورد موفقی در سینما داشته باشد.

به گزارش سینماروزان سیدضیاء هاشمی تهیه کننده باسابقه و رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران که اغلب بی‌پرده حرف زده حضورش در برنامه زنده رادیویی «سینمامعیار» را مجالی کرد برای انتقاد از این ارگان و همچنین نحوه انتخاب فیلم برای اسکار.

سیدضیاء هاشمی با انتقاد شدید از عملکرد بنیاد سینمایی فارابی گفت: انتخاب فیلم برای اسکار باید توسط نهادهای خصوصی و صنفی صورت گیرد اما متأسفانه به خاطر منافع برخی از افراد، همچنان شاهد حضور نهادهای دولتی در سینما هستیم. ما در دهه 60 چون فاقد سازمانها و نهادهای صنفی بودیم وجود نهادی مانند فارابی ضروری بود و عملکرد خوبی هم داشتند اما با فعالیت نهادهای صنفی در اواخر دهه 60 دیگر نیازی به فعالیت و حضور فارابی نبود و فعالیت آن در دهه 70 باید خاتمه می یافت اما متاسفانه مثل تمام دستگاه های دولتی، نیروهای دولتی دست بردار نیستند و راضی به واگذار کردن قدرت نیستند.

هاشمی با اشاره به انتخاب نماینده ایرانی اسکار افزود: در انتخاب نماینده برای اسکار هم چیزی جز سیاسی کاری و اعمال نظر دولت وجود ندارد و این کار بسیار غلطی ست. من معتقدم نه تنها در این مورد (انتخاب نماینده برای اسکار) که از اساس و ریشه باید فارابی را از بین برد و نابود کرد! امروز هیچ نیازی به وجود چنین نهادی نداریم که بودجه‌های کلان بگیرد تا برای اسکار نماینده انتخاب کند یا اینکه مدیرانش مرتب به سفرهای عجیب و غریب بروند؟! مدیران فاربی تا حالا همگی بلااستثنا مارکوپولو شده اند! این قدر که به بهانه های مختلف به سفر رفته اند! به زبان عامیانه باید بگویم که فیلم را کس دیگری می سازد و آقایان حال و هولش را می برند!

این تهیه کننده باسابقه با اشاره به حال و روز فارابی افزود: ما گرفتار بروکراسی وحشتناکی شده ایم، کلی آدم بیکار آنجا نشسته اند که حتی مثل آرایشگرها هم نمی توانند سر هم اصلاح کنند و نمی توانند برای خودشان کار درست کنند و در تمام این سالها هر مدیری که آمده سراغش رفته ایم و از او خواسته ایم این نهاد را از بین ببرد اما افرادی که سالهای سال است در این نهاد حضورثابت دارند، راه و چاه را بلدند و با مدیر لابی می کنند و اجازه این کار را نمی دهند.

تهیه کننده «اعتراض» و «روز فرشته» با اشتباه دانستن روال فعلی انتخاب فیلم برای اسکار گفت: به نظر من هر انتخابی که توسط این بنیاد صورت می گیرد اشتباه است چون ترکیب افرادی که انتخاب می شوند در تمام دولتها با اهداف سیاسی صورت می گیرد.

هاشمی در ادامه با اعلام اینکه خانه سینما متولی خوبی برای این انتخاب نیست، بهترین گزینه موجود را تشکیل کمیته ای از اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان و تهیه کنندگان دانست، وی همچنین در خصوص انتخاب فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» گفت: علیرغم اینکه شخصا این فیلم را دوست دارم اما این انتخاب را برای اسکار مناسب نمی دانم، فیلم های اینچنینی فیلمهای پیش پا افتاده ای برای اسکار هستند، برای اسکار فیلمی می خواهیم که تصویر درستی از ایران ارائه دهد، امسال گزینه های بهتری از این فیلم برای ارائه به اسکار داشتیم.

هاشمی در خصوص تجربه دو دوره حضور خود در هیات انتخاب فیلم برای اسکار در سالهای 83 و 84 گفت: هیأت انتخاب متاسفانه معمولا به فرد و جایگاه او در سینمای خودمان نگاه دارند و فکر می کنند به خاطر جایگاه افراد باید فیلم انتخاب کنند!

وی درخصوص نقش معاون بین الملل سالیان بخش دولتی سینما که معمولا عضو ثابت هیات انتخاب اسکار در ادوار مختلف هم هست گفت:  امیر اسفندیاری یک مدیر مادام العمر است و ما همچنان در انتظارات گزارشات شفاف از عملکرد ایشان هستیم که بدانیم خروجی عملکرد تمام این سالهای ایشان در حوزه بین الملل چیست که همچنان در کمیته انتخاب فیلم برای اسکار حضور دارد؟! ایشان معمولا در جلسات هیات انتخاب گزارشی از شانس فیلم ها برای موفقیت در اسکار ارائه می دهند که صرفا یک سری دیالوگ هستند و صحت یا عدم صحت آن مشخص نیست و بسته به نوع افراد حاضر در هیأت، در برخی مواقع افراد صرفا مرعوب آن اطلاعات می شوند و در برخی مواقع هم افراد با توجه به سوابق سالهای گذشته توجهی به این اطلاعات ندارند




اظهارات یک مجری رسانه ملی که روی آنتن زنده از خجالت عروس یک آقازاده درآمد⇐مردم مدام از ما می‌خواهند که لاکچری‌بازی آقازادگان را نقد کنیم/کل رسانه ملی باید در مبارزه با اشرافی‌گری و ایجاد شفافیت، بسیج شود/تفاخر آقازادگان باعث سرخوردگی جوانان شده!/باید از آقازاده مظاهری پرسید که آیا حاضرند پدرشان به‌جای پول، جان دهند؟/آیا حق کارگر ایرانی این است که بمیرد؟!

سینماروزان: انتشار فایل صوتی از برنامه رادیویی «پارک شهر» که در آن سیدحسین حسینی، مجری برنامه از وضعیت زندگی لاکچری و اظهارات یک دختر فعال در حوزه مدلینگ در فضای اینستاگرام به خشم می‌آید، بازتاب‌های زیادی داشته است.

به گزارش سینماروزان آن دختر الف. حسینی نام دارد که همسر آقازاده یکی از سفرای ایران در اروپا شده است!! دختری که در ظاهر از ساده زیستی میگوید اما تناقضاتی که میان گفته هایش با سبک زندگی لاکچریش وجود دارد با انتقاد مخاطبان مواجه شده و حتی سیدحسین حسینی مجری رادیو هم به صراحت این تناقضات را نقد کرده است.

سیدحسین حسینی در گفتگو با محمدصادق عابدینی در «جوان» درباره اظهاراتش در آن برنامه و رویکرد انتقادی نسبت به تجملگرایی در کشور، توضیحات بیشتری داده است و بر وظیفه اش مبنی بر تقابل با تفاخر آقازادگان تأکید کرده است.

آیا بعد از آن سخنان در برنامه رادیویی، برخوردی از سوی سازمان صداوسیما با شما شده است؟ 
هنوز که صحبتی نشده البته سازمان هم اینگونه نیست که مثلاً شنبه اتفاقی بیفتد و روز یک‌شنبه تذکر بدهد. معمولاً فرایند تذکر، یک بوروکراسی دارد که چند روزی طول می‌کشد. باید این را هم در نظر گرفت که رسانه چقدر می‌تواند سعه‌صدر داشته باشد و مدیران رسانه ملی نیز قطعاً با شرایط جامعه آشنایی دارند.

خیلی از مردم شاید تنها اجرای شما را به واسطه همان فایل صوتی شنیده‌باشند، آیا پیش از این نیز در برنامه به نقد فضای زندگی تجملی و اشرافی‌گری آقازاده‌ها و برخی مسئولان پرداخته بودید؟
من مدت‌ها است که مجری برنامه صبحگاهی «پیک بامدادی» رادیو هستم و از ابتدای راه‌اندازی برنامه «پارک شهر» در رادیو تهران نیز افتخار همکاری با آن برنامه را دارم. باید بگویم رویکرد ما در این برنامه بر اساس یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره مبارزه با اشرافی‌گری، مال‌اندوزی و زندگی لاکچری است. ما پیش از این نیز بار‌ها در رادیو تهران و پیک بامدادی درباره مصادیق اشرافی‌گری، گزارش تهیه کرده‌بودیم. اتفاقاً مردم بسیار بیشتر از ما نسبت به این موضوع‌ها حساسند و در شرایط فعلی جامعه و وضعیت اقتصادی کنونی، درخواست‌ها از ما برای پرداختن بیشتر به این موارد زیادتر هم شده است. 

شما می‌توانید مثل خیلی از برنامه‌های دیگر، اول صبح برای مردم جوک بگویید و موسیقی پخش کنید، چرا سراغ چالشی مثل اشرافی‌گری رفتید؟
به نظرم کل رسانه ملی باید در مبارزه با اشرافی‌گری و ایجاد شفافیت، بسیج شود. مقام معظم رهبری می‌فرمایند مبارزه با مفسدان در هر سطحی باید انجام شود، این پیام به آن معنا است که در مبارزه با مفاسد، آدمی فرا قانونی در کشور نداریم و فساد در هر کجا باشد باید با آن برخورد شود. البته منظورم این نیست که حتماً کسانی که در برنامه پیرامون‌شان صحبت شد، حتماً مفسد اقتصادی‌اند!

ولی خب در برنامه صحبت‌های آن خانم پخش شد و بعد شما عصبانی شدید!
اگر دقت کنید خطاب من عروس آقای سفیر نبود و فعل جملاتم را جمع بستم. انتقادم به این بود که چرا به تولید داخلی و کارگر ایرانی توجه نمی‌شود، حق کارگر ایرانی این است که بمیرد؟! در اینجا باید از شهامت محمد بخشایش، تهیه‌کننده برنامه که از بچه‌های ارزشی صداوسیما است، تشکر کنم که گذاشت تا آخر حرف‌هایم را بزنم. ما در چارچوب دستورات سازمانی که منتج‌شده از فرامین رهبری است، فعالیت می‌کنیم و تا جایی که توان داریم باید به نقد فاصله طبقاتی بپردازیم.

گروهی می‌گویند که صداوسیما نباید در موضوع مبارزه با مفاسد وارد مصادیق شود، با این حرف موافقید؟
تا امروز که کلی‌گویی شده چه نتیجه‌ای داشته است؟ اصلاً کلی گفتن نمی‌تواند تأثیری داشته باشد. حتی وقتی به صورت کلی از دولت انتقاد کنیم، خدمات دولت به مردم را نادیده گرفته و در اصل ظلم کرده‌ایم. تا وارد مصادیق نشویم نمی‌توانیم درمان کنیم. شما وقتی مصداق را می‌گویید هم مردم متوجه می‌شوند چه مشکلی هست، هم کسانی که مسئول هستند مطلع می‌شوند و در نهایت اگر مفسدی وجود داشته باشد می‌داند که دیده شده‌است و مثل قبل در امنیت نخواهد‌بود.

انتقاد‌هایی که در برنامه داشته‌اید، منجر به یک نتیجه ملموس نیز شده است؟
در دوره مدیریت آقای سیف در بانک مرکزی، قرار بود نرم‌افزاری برای نظارت بر عملکرد بانکی و تراکنش‌ها به کار برده شود که برنامه‌ای خارجی و متعلق به امریکا بود. ما در پیک بامدادی نسبت به آن اطلاع‌رسانی کردیم. با آنکه گفته می‌شد نرم‌افزار متعلق به بخش خصوصی در امریکا است، ولی هر دیتایی که از ایران خارج شود، حتماً مورد توجه و رصد دولت امریکا قرار می‌گیرد و می‌توانست به امنیت ملی ما ضربه بزند. خوشبختانه با اطلاع‌رسانی ما درباره ماهیت آن نرم‌افزار به کار‌گیری آن منتفی شد.

واقعاً چرا در آن لحظه عصبانی شدید؟
این را باید توضیح دهم که اصولاً از نظر اسلام هم ثروتمند بودن به خودی خود امر نکوهیده‌ای نیست، بلکه همان طور که رهبری نیز تأکید کرده‌اند تولید ثروت به تنهایی یک ارزش است. چون به خاطر آن حتماً چند نفر سر کار می‌روند و اشتغال ایجاد می‌شود، اما مشکل در این است که برخی‌ها به ثروتمند‌بودن تفاخر می‌کنند و می‌گویند مردم ببینید ما در چه وضعی هستیم؟! متأسفانه این فضای تفاخر مدتی هم هست که در اینستاگرام به راه افتاده و به آن دامن زده شده است. طرف عکس از ماشین، ساعت، لباس و مدل مویش می‌گذارد و حتی از مراسم ازدواج و مهمانی‌اش در اینستاگرام «لایو» می‌دهد. این مسئله باعث سرخوردگی خیلی از جوانان کشور می‌شود که از پشت صحنه این لاکچری‌بازی‌ها خبر ندارند وگرنه ما ثروتمندان محترمی نیز داریم که اهل اینطور ادا‌ها نیستند. 

با توجه به این بازتاب‌ها و احتمال توبیخ از سوی سازمان، باز هم به نقد فضای لاکچری بازی آقازاده‌ها ادامه می‌دهید؟
مرحوم گل آقا، این بیت شعر را همیشه در صفحه اول مجله منتشر می‌کرد که «یک دهان دارم دوتا دندان لق / می‌زنم تا زنده هستم حرف حق» همیشه به همکارانم هم می‌گویم تریبونی که امروز دست ما است، امانت است و قرار نیست تا ابد در اختیار ما باشد. باید تا فرصت هست، حرف مردم و حرف انقلاب را بزنیم. در ادامه هم هر جا موضوعی دیدم که باید نقد شود، حتماً خواهم گفت و ریسک آن را به جان می‌خرم.

سوژه بعدی شما چیست؟
ویدئویی منتشر شده که گویا منسوب به آقازاده ط. مظاهری(؟؟) است که در آن می‌گوید آدم‌هایی که رفتند در جنگ جان دادند، کار خاصی نکرده‌اند ما هم به جایش پول داده‌ایم. می‌گوید: «جان متاعیست که هر بی‌سر و پایی دارد!» امیدوارم که این ویدئو متعلق به وی نباشد و حتماً از فرزند آقای مظاهری خواهم پرسید که چنین حرف‌هایی صحت دارد یا نه! و اینکه آیا واقعاً پول با جان آدم یکی است؟ اگر اینطور است حاضرند پدر یا اقوامشان بروند به جای پول، جان بدهند؟!




دم کیروش گرم اما این آبستنی، زایمان میخواهد!

سینماروزان: قبل از بازی رادیو میگوید: برد ایران برابر پرتقال، با حقیقت فوتبال ایران همخوانی ندارد!! حین بازی گزارشگر میگوید: نکند بیش از 3 -4 گل بخوریم!! بعد از بازی، عادل میگوید: مطمئنم مردم هم از این تساوی راضین!!

حقیقت اما کجاست؟ واقعیت فوتبال ما چیست؟ یک آبستنی چند دهه ای که فقط و فقط دردزاست و به تولد نمیرسد! نسل نو زایش میخواهد! نسل جوان و نوجوان خسته شده اند از اینکه مدام به گوشش خوانده اند همین که با حداقل گل باخته ایم یا به یک تساوی دقیقه نودی رضایت داده ایم کافیست!

نه! این کافی نیست!

صدای بوق ممتد خودروها حتی بعد از حذف از جام جهانی را بشنوید! این رضایت نیست! نوعی کلافگیست از تسلسلی که دچارش شده ایم! تسلسلی که حتی بظاهر انتلکت ترین مجری ورزشی اش هم آن را نادیده میگیرد مبادا موقعیت خودش یا کاسبی «ستاره چیز مربع» را متزلزل کند.

این آبستنی، زایمان میخواهد! کمک کنید پیش از آن که سقط شود به تولد برسد…




استاد مسلم صدا، استاد شجره درگذشت!

سینماروزان: صدرالدین شجره نویسنده، کارگردان و گوینده پیشکسوت رادیو که صدای رسایش جزو شناخته شده ترین صداهای رادیو بود درگذشت.

به گزارش سینماروزان شجره به دلیل بیماری تحت درمان بود و بعد از وخامت حال به کما رفت و در نهایت بر اثر بیماری داخلی در بیمارستان لاله درگذشت.

شجره متولد 1331 تهران بود و علاقه وی به شعر و ادبیات باعث شد که از دوران نوجوانی، در مجالس شعرخوانی شرکت کند و از همان زمان نیز برای آموختن فن بیان و سولفژ اقدام نماید.

شجره در دوران دبیرستان و پس از به روی صحنه بردن نمایشی در مدرسه، با اکبر رادی آشنا شد و همین آشنایی، منجر به دوستی‌ای شد که تا پایان عمر «رادی» ادامه داشت.

شجره در سال ۱۳۴۶، در سن ۱۵ سالگی مقام نخست کشوری در آزمون فن بیان را کسب کرد و به دنبال آن وارد رادیو شد. شروع به کار وی در رادیو جوانان بود که به مدت ۷ سال ادامه داشت. خودش از آن سالها به عنوان بهترین سالهای کاری یاد می‌کند.

وی در سنین دبیرستان، به مدت ۲ سال کلاس ادبیات دانشگاه را نزد جناب خاقانی زیر نظر دکتر ضیاالدین سجادی گذراند و مباحث موسیقی، سولفژ و آواز را نیز در محضر مصطفی کمال پورتراب آموخت.

شجره بخش بعدی کار خود را با بازیگری در نمایش رادیویی آغاز کرد و بعد از مدت کوتاهی نویسندگی و تنظیم نمایشنامه برای رادیو را انجام داد.

بعد از آن کارگردانی نمایش رادیویی را شروع نمود و تا زمان مرگ به کار و فعالیت برای رادیو مشغول بود.




با کُپی‌برداری از فیلم اول شهاب حسینی صورت می‌گیرد⇐راه‌اندازی نمایش سه‌بُعدی در رادیو!

سینماروزان: همه ساله در سینما و تلویزیون شاهد تولید آثاری هستیم که در مضمون نه فقط گرته یا کپی برداری از آثار خارجی که بعضا کپی از آثار داخلی هستند اما اینکه محصولاتی پیدا شوند که در عنوان هم به کپی برداری بپردازند جای تعجب دارند.

به گزارش سینماروزان به تازگی معاونت صدا کار تولید یک سری نمایش سه بُعدی را پی گرفته که عنوان اولین نمونه آنها «ساکن طبقه وسط» است؛ یادآور فیلم اول شهاب حسینی.

نمایش سه‌بُعدی که عنوان فیلم اول شهاب را عاریه گرفته ربط مضمونی به فیلم ندارد و درباره زندگی عزت‌الله شاهی از مبارزان علیه رژیم پهلوی است اما اینکه چرا در یک کپی برداری آشکار عنوان نمایش دقیقا همان عنوان فیلم شهاب حسینی است جای تعجب دارد.

«ساکن طبقه وسط» از فیلمنامه های محمدهادی کریمی از مولفان باسابقه سینمای ایران است که هرچند در اوایل دهه هشتاد نگارش شد اما فضای منحصربفرد فیلمنامه و تعدد پرسوناژ موجب شد یک دهه طول بکشد تا به کارگردانی شهاب حسینی تولید برسد آن هم در حالی که محمدهادی کریمی خود، به عنوان مجری طرح در پروژه حضور داشت.

«ساکن طبقه وسط» سه سال قبل به اکران رسمی رسید و در یکی از بدترین ادوار اکران که مقارن با محرم و صفر بود و بدون سرگروه روی پرده رفت اما توانست خیلی زود میلیاردی شود و در شمار پرمخاطب ترین فیلمهای غیرکمدی سال جای گیرد. بعدتر به هنگام عرضه در شبکه خانگی هم «ساکن طبقه وسط» از جمله محصولات پرمخاطب بود.

اینکه مدیران رادیو چرا بی توجه به تولید فیلم «ساکن طبقه وسط» که عنوانی ارژینال دارد از این عنوان برای اولین نمایش سه‌بُعدی خود استفاده کرده‌اند به شدت پرسش برانگیز است؟ آیا آنها نمی‌دانستند پیشتر فیلمی با این عنوان تولید شده؟؟ یا آن که با آگاهی کامل و برای یادآوری عنوان فیلم شهاب این استفاده صورت گرفته؟؟؟

هدی فلاح بانویی است که نامش به عنوان کارگردان نمایش سه‌بُعدی همنام فیلم شهاب حسینی آمده است. آیا این بانوی کارگردان که در کارنامه اش کارگردانی مستندی درباره تاریخ سینمای ایران(!) به چشم می‌خورد هم از تولید و اکران فیلمی همنام نمایش رادیویی‌شان خبر نداشته؟ یا آن که ایشان هم با آگاهی چنین استفاده ای را ترتیب داده؟؟

ساکن طبقه وسط
ساکن طبقه وسط



درخواست مدیر اسبق رادیو از حسن روحانی⇐همین امروز با رییس صداوسیما جلسه بگذارید و مشکل «ربنا»ی شجریان را حل کنید

سینماروزان: بعد از نامه ای که رضا صالحی امیری وزیر ارشاد دولت یازدهم به رییس صداوسیما نوشت و خواستار پخش «ربنا» شد محمدجواد لاریجانی از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما پاسخی مبسوط به صالحی امیری درباره دلایل عدم پخش «ربنا» داد. پاسخی که با واکنش برخی موزیسینها و از جمله حمیدرضا نوربخش مواجه شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان در امتداد این ماجرا حالا محمدعلی ابطحی رییس دفتر دولت اصلاحات که سابقه مدیریت بر رادیو در دهه شصت یعنی دورانی را در کارنامه دارد که برخی از ادعیه ای که پیش از انقلاب از رادیو پخش می شد اجازه پخش از رادیو را پیدا نمی کردند، در یادداشتی که برای «اعتماد» نوشته از حسن روحانی رییس دولت دوازدهم خواسته همین امروز با رییس صداوسیما جلسه گذاشته و با او درباره رفع توقیف «ربنا» مذاکره کند.

متن یادداشت ابطحی را بخوانید:

آقاي روحاني امروز با رييس صدا و سيما جلسه بگذاريد

من پيشنهاد مي‌كنم كه آقاي روحاني، شخصا با آقاي علي عسكري، رييس سازمان صدا و سيما ملاقات كند و در مورد پخش ربناي شجريان گفت‌وگو كند و در همين ماه رمضان نسبت به پخش آن اقدام شود. طبعا اين پرسش به ذهن مي‌رسد كه مشكلات اين كار چيست و چرا پخش ربناي شجريان بايد اينقدر پراهميت تلقي شود. دلايل آن را اينجا مي‌نويسم:
۱- شجريان قطعا از كساني است كه در تاريخ ايران ماندگار مي‌شود. در تاريخ حتما ثبت خواهد شد كه در دهه اخير ربنايش، كه مذهبي‌ترين آواي اوست در عهد حكومت ديني پخش نشد. اين سوال براي اهالي هنر آينده تاريخ باقي خواهد ماند. همچنان كه امروز بسياري از اين مطالب و سوالات در ذهن خوانندگان تاريخ از شخصيت‌هاي ديگر باقي مانده است.
در مقابل اگر در زمان حيات او توسط حاكميت اين ممنوعيت لغو شود، باز در تاريخ خواهد ماند كه حكومت بي‌اعتنا به هنر و هنرمندان نبوده است. به هر دليلي فعلا فراتر از بحث‌هاي جناحي اين عدم پخش جنبه نمادين پيدا كرده است. شايد براي مسوولان فعلي كشور مسائل اقتصادي، اجتماعي و سياسي اولويت داشته باشد كه واقعا
هم دارد.
اما هنر و هنرمند در تاريخ خيلي ماندگار‌تر است و بيشتر مورد قضاوت قرار مي‌گيرد. همه مصايبي كه بر هنرمندان در تاريخ رفته است، با جزييات مانده است. اما كمتر كسي به شرايط اقتصادي  وسياسي دوران آن هنرمندان توجه مي‌كند. سياستمداران باهوش و ماندگار در تاريخ كساني هستند كه به هنرمندان توجه ويژه دارند.
۲- اگر جلسه پيشنهادي من، بين رييس‌جمهور و رييس صدا و سيما برگزار شود، در آن جلسه مي‌شود مشخص كرد كه دليل آغاز اين عدم پخش چه بوده. بر اساس آن يافته‌ها قضاوت‌هاي تاريخي مي‌تواند تصحيح شود.
گروهي معتقدند بر اساس نامه‌اي كه خود استاد شجريان نوشته است، ربنا پخش نمي‌شود و اين به احترام توجه به خواست خالق اثر است. اين موضوع اگر دليل پخش نشدن باشد، به صورت كلي قابل احترام است كه حق خالق اثر رعايت شود. اگر چنين باشد مي‌شود كسي از استاد بپرسد كه آيا اين نظر ايشان هنوز استمرار دارد يا منصرف
شده‌اند.
اين كار اگر صورت پذيرد و استاد همچنان مخالف باشند، به صورت رسمي در پايان همان جلسه اعلام مي‌شود و در اذهان عمومي و تاريخ هم اين عدم موافقت ايشان ثبت خواهد شد و بي‌دليل حاكميت محكوم نمي‌شود.
۳ – اگر عامل پخش نشدن صداي استاد دليل سياسي داشته باشد باز در همان جلسه مي‌تواند مورد بررسي قرار گيرد.
همه اعتراضات استاد بعد از انتخابات سال ۸۸ به نظراتي بود كه آقاي احمدي‌نژاد ارايه كرده
بودند.
مهم‌ترينش خس و خاشاك خطاب كردن معترضان بود. من نديدم به نظام و نه به رهبري آن اعتراض و اهانتي صورت گرفته باشد.
حالا ديگر ماهيت احمدي‌نژاد بر مسوولان بيشتر از مردم روشن شده است. زاويه او با نظام و دادن راي باطله و آسيبي كه به زير بناهاي كشور زد، بر همگان آشكار است. براي مخالفت با احمدي‌نژاد بايد به شجريان جايزه داد. اگر دليل پخش نشدن آواي شجريان اين باشد، در همان جلسه مي‌توانند به نتيجه
برسند.
چون اجماعي كه عليه احمدي‌نژاد و تفكر او هست، مي‌تواند پشتوانه لغو اين تصميم باشد. ضمن اينكه بخش عمده‌اي از معترضان به مسائل بعد، انتخابات ۸۸ سال‌هاست كه در پست‌هاي كليدي نظام به خدمت مشغول هستند.
۴- بعضي از مخالفان پخش آواي شجريان به رفتارهاي فردي و شخصي وي و تصاويري كه با فلان و فلان دارد، اشاره مي‌كنند.
هنرمند به خاطر هنرش مورد توجه جامعه است و نه رفتارهاي فردي و اخلاقي و اعتقادي‌اش. ضمن اينكه كمتر هنرمند تراز اولي وجود داشته كه در مجموع در اذهان مردم محترم‌تر از شجريان
باشد.
امروز جامعه از بازي، آواز، نقاشي، مجسمه، كارگرداني، و موسيقي چهره‌هاي زيادي بهره مي‌برد. صدا وسيما هم آنها را منتشر مي‌كند. نه مردم و نه رسانه ملي از رفتارهاي شخصي اين هنرمندان نمي‌پرسند. چون اساسا هنرمند را كسي به عنوان الگوي ديني و اعتقادي و اخلاقي نگاه نمي‌كند، هنرش را دوست دارند.
۵- وقتي در همين نزديكي‌ها يكي از خوانندگان رپ با كانديداي ارزشي‌هاي كشور ملاقات مي‌كند و پس از ملاقات هم مورد تشويق نيروهاي ارزشي قرار مي‌گيرد، خواه‌ناخواه پخش نشدن نواي ربناي شجريان به عنوان استاد اول آواز ايران مورد قضاوت مردم و تاريخ قرار مي‌گيرد.
و در نهايت بسياري از مواردي كه در برجام تصويب شد، قبل از پيگيري دقيق، غير قابل اجرا مي‌نمود. اما وقتي پيگيري شد، راه‌هايي براي اجرايش پيدا شد. از آقاي روحاني مي‌خواهم هنر را كمتر از سياست نداند.
ضمن اينكه اگر در اين ابتداي كار، دكتر روحاني اين موضوع را مطرح و توافق ايجاد كند، اميد فراواني براي كارهاي ديگر ايجاد خواهدشد.




اکبر عبدی در «راه شب» چه گفت؟

سینماروزان: اکبر عبدی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون و تئاتر به تازگی مهمان مخاطبان رادیوایران بود.

به گزارش سینماروزان اکبر عبدی که میزبان برنامه سازان برنامه قدیمی «راه شب» شده بود گفت: همه ما بچه‌های جنوب شهر قبل از اینکه پدرمان در کودکی برایمان تلویزیون بخرد، با رادیو مونس شده‌ایم به طوری که گوش کن رادیو محسوب می‌شویم. اتفاقا من برنامه «راه شب » را حتی قبل از انقلاب گوش می‌کردم. تا همین الان که یه وقت هایی برای دید و بازدید آشنایان در جاده، رانندگی می کنم، شنونده رادیو هستم.

او ادامه داد: همیشه عادت دارم پشت تلفن یا در گفتگو با رادیو، چون مخاطب ما را نمی‌بیند، دقیقا توضیح بدهم که در چه موقعیتی قرار گرفته‌ام و ساعت چند است؟ آقای فریبرز سنجری گزارشگر لطف کرده، زحمت کشیده آمده منزل ما میدان ونک. ما الان میدان ونک خیابان شیرازی جنوبی هستیم و از داخل آپارتمانم با شما صحبت می‌کنیم.

اکبر عبدی سپس گفت: من معمولا کم حرف می‌زنم و برای کم حرف زدنم دلیل دارم. چون آدمی که زیاد حرف می‌زند به نظرم خوب نیست. آدمی باید زیاد گوش بدهد و به قول این ضرب‌المثل «کم گوی و گزیده گوی چون در». ولی زمان‌هایی ایجاب می‌کند که یکسری اطلاعات درباره خودم و درباره سلامتی‌ام به مردم بدهم. همین چند وقت پیش بود که شایعه کردند اکبر عبدی مرده است. من دعوت شبکه سه و دو سیما را پذیرفتم به این دلیل که آشنایان و فامیل من را ببینند و بفهمند که طبق آن شایعه هنوز نمرده‌ام و من سلامتم.

این بازیگر درباره‌ی اینکه چرا این مصاحبه را از رادیو قبول کرد؟ اظهار کرد: برای اینکه شخص فریبزر سنجری پنج، شش سال پیشکسوت‌تر از من هستند و من یه جورایی شاگرد او محسوب می‌شوم و اینکه شخصا رادیو برایم نوستالوژیک است و من این رسانه را خیلی دوست دارم.

اکبر عبدی با بیان اینکه رادیو بهترین رسانه است و برنامه‌هایش بهتر و شنیداری‌تر از تلویزیون است، ادامه داد: شما اگر مطلب خوبی را هم بشنوید بهتر از این است که مطلب الکی و به درد نخوری را ببینی من و دوستان هم‌صنفم توی ماشین رادیو گوش می‌کنیم. برادر خانم‌های من کارگاه لوازم خانگی دارند و 24 ساعته توی مغازه رادیو گوش می کنند.

او ادامه داد: معتقدم همه جوره برنامه‌های رادیو کامل‌تر از دیگر رسانه‌هاست و  هر کی بنا به سلایقش می‌تواند شبکه ای را بشنود چون تنوع برنامه‌ها و  ایستگاه‌های رادیویی زیاد است و مردم با شنیدن رادیو می‌توانند با مخاطبان این رسانه نیز ارتباط برقرار کنند و شنونده دیدگاه‌های او هم باشند.

این بازیگر پیشکسوت در پایان می‌گوید: «راه شب» جزو برنامه‌هایی است که 50 سال سابقه دارد و من یکی از مشتریان پر و پا قرصش بوده و هستم که جا دارد به همه عزیزانی که تا الان برای این برنامه زحمت کشیدند و از این به بعد زحمت خواهند کشید خسته نباشید بگویم.




محمد کاسبی در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐39 سال از انقلاب مي‌گذرد ولي مي‌بينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم هستد/آقايان چرا ول نمي‌كنيد ميز‌ها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين40 سال تركانده بوديد!/هيچ كدام از مدیران قدیمی حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند چون می‌دانند اگر بروند دیگری کاری با این حقوق و مزایا پیدا نمی‌کنند/حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق مي‌رود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض مي‌شود/چندين سال است كه قصه‌ها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريال‌ها هم ضعيفند/طبقه کارگر به جاي تماشاي سريال‌هاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مي‌نشينند/مناظره‌هاي رياست‌جمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: محمد كاسبي از جمله بازیگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی و از محصولات اولیه حوزه هنری است که در سالهای بعدتر در تلویزیون هم تجربیات مختلفی را از خود به جای گذاشت.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» کاسبی که سال گذشته یک فیلم مفرح با نام «رفقای خوب» را روی پرده داشت بعد از چند سال دوری از تلویزیون اين روزها سرگرم بازي در سريال «سر دلبران» است كه با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج براي پخش در شبكه 2 سيما در ايام ماه مبارك رمضان توليد ميشود.

بهانه گفتگو با كاسبي حضور در این سریال بود اما زودتر از حد تصور بحث به سمت نقضانهای مدیریت فرهنگی رسید.

«سر دلبران» چندمين همكاري شما با محمدحسين لطيفي است؟

من از بنيانگذاران حوزه هنري بودم و حدود سيوخردهاي سال پيش محمدحسين لطيفي كه آن سالها نوجوان بود، به حوزه آمد و از آن سالها وي را ميشناسم. اولين كار مشتركمان نيز به فيلم سينمايي «دنياي وارونه» به كارگرداني شهريار بحراني بازميگردد كه من در آن بازي ميكردم و لطيفي طراح لباس و صحنه بود. دومين همكاري ما نيز سريال بسيار زيباي «صاحبدلان» بود كه واقعاً سريال عجيب و غريبي بود و فكر ميكنم بهترين سريالي باشد كه در تلويزيون توليد شده است. اين سريال هم براي ماه رمضان توليد شده بود و درباره حرمت قرآن و اعتقادات بود. اكنون هم سومين همكاري من با محمدحسين لطيفي است كه در سريال «سر دلبران» مشغول بازي هستم و قرار است براي ماه رمضان آماده شود.

درباره موضوع سريال «سر دلبران» بگوييد!

داستان سريال را كه نميتوانم لو بدهم و اصلاً از نظر حرفهاي درست نيست. حتي گروه توليدكننده سريال هم نظرشان اين است كه تا زمان پخش «سر دلبران» هيچ خبري درباره داستان سريال منتشر نشود. ولي ميتوانم بگويم داستان و موضوع نويي دارد و اميدوارم بينندهها هم آن را دوست داشته باشند.

شما همانطور كه گفتيد سابقه بازي در سريالهاي مناسبتي ماه رمضان را داريد، سريالهاي ماه رمضان با ديگر سريالهايي كه طي سال از تلويزيون پخش ميشوند بايد تفاوت داشته باشد؟

نظرات درباره اين موضوع متفاوت است. بعضي از هنرمندان و البته مديران تلويزيون معتقدند كه در ماه رمضان حتماً بايد سريال مفرح و شاد پخش شود. من دليل اين اصرار را نميدانم، شايد فكر ميكنند براي كسي كه روزه ميگيرد روزهداري خيلي سخت است و بايد با پخش سريال مفرح و نشاطآور از سختي روزهداري كم كرد. اگر اين فكر را ميكنند بايد بگويم فكرشان خيلي عجيب و كودكانه است. من مخالف پخش سريال شاد براي ماه رمضان نيستم ولي اين اصرار را ندارم كه حتماً بايد سريال شاد و مفرح باشد. اين تأكيد از كجا آمده؟ سؤال من اين است!

ولي بعضاً ميگويند بايد سريال ماه رمضاني رويكرد مذهبي و آموزنده داشته باشد!

من در كليت تفاوتي بين سريالي كه در ماه رمضان پخش ميشود و سريالي كه در نوروز پخش ميشود نميبينم، به شرط آنكه به گفته امام خميني (ره) درباره اينكه راديو و تلويزيون دانشگاه باشد، عمل شود. مگر در دانشگاه برنامه درسي براي مهر و آبان يا عيد متفاوت است؟ همه سال يك برنامه درسي وجود دارد. اما بدي كار اين است كه راديو و تلويزيون ما دانشگاه نيست. همين باعث به هم ريختگي و ازهمگسيختگي ميشود. اگر اين جور نبود تنها فرق برنامه عيد و برنامه ماه رمضان بايد در اين بود كه آن 13، 14 قسمتي بود و اين يكي 30 قسمتي! وگرنه هر دو را بايد بتوان در طول سال پخش كرد.

اما در سالهاي اخير شاهد افت كيفيت سريالهاي مناسبتي ماه رمضان بودهايم، اين مشكل از كجا آب ميخورد؟

بزرگترين مشكل ما اين است كه سريالهايمان قصه و داستان قوي ندارند. سازمان صداوسيما سالها است از اين كار دست برنداشته كه با يك سيناپس يا خلاصه داستان يا حتي يك طرح فيلمنامه كار توليد سريال را شروع ميكند و در بين كار هي داستان به فيلم اضافه ميشود. اين كار باعث ميشود قصهها غلط و ضعيف از آب در بيايد. چه كسي هم بايد آن فيلمنامه بد و ضعيف را غير از من بازيگر اجرا كند؟! آن وقت است كه هي ما بازيگرها بايد بر سرمان بزنيم كه اين كار اشتباه است ولي نه گوش شنوايي و نه فرصتي براي اصلاح است.

اين مشكل را چه كسي بايد حل كند؟

صداوسيما نبايد تا فيلمنامه سريال كامل نشده دست به توليد سريال بزند. بايد داستان قوي انتخاب كند. بعد از داستان بايد «كَست» قوي چيده شود و بازيگران خوبي انتخاب كند و در نهايت كارگردان خوب كه نقش آشپز را دارد. متأسفانه چندين سال است كه قصهها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريالها هم ضعيفند. نتيجهاش اين ميشود كه بينندهها كنترل تلويزيون را دستشان ميگيرند و هي كانالها را عوض ميكنند.

سال گذشته مطرح شد كه سريالهاي ضعيف ماه رمضان باعث رونق سينما شده است، اين را قبول داريد؟

سينما مقولهاش فرق ميكند. آدمهاي خاصي سينما ميروند و كاري به اين ندارند كه سريال تلويزيون خوب است يا بد است! موضوع فروش سينما چندان با تلويزيون تداخل پيدا نميكند، چون كساني كه سريال نگاه ميكنند معمولاً خانوادههاي معمولي هستند كه كارگر و خانهدار هستند و اگر يك خانواده چهار نفره بخواهند براي ديدن فيلم به سينما بروند و يك فيلم ساده را تماشا كنند حداقل مخارجشان با تنقلات و هزينه رفت و برگشت 100 هزار تومان ميشود.

احتمالاً به خاطر هزينههايش به سينما نميروند، پس چكار ميكنند؟

من به شما ميگويم چكار ميكنند، آنها به جاي تماشاي سريالهاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مينشينند.

مسئولان فرهنگي بايد كاري كنند كه بازار ماهواره كمرونق شود، نه اينكه باعث رشد مخاطبانش شوند!

سياستمداران و مسئولان فرهنگي حرف زياد ميزنند و نميدانم چرا از اين حرف زدن خسته نميشوند. من محمد كاسبي، در 22 بهمن سال 57 مسئول نمايشهاي راديويي شدم. 39 سال از آن زمان ميگذرد ولي ميبينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم و همكاران من در آن سالها هستند. آقايان ول كنيد! چرا ول نميكنيد ميزها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين40 سال تركانده بوديم!

چرا اين دسته از مديرها كنار نميكشند؟!

چون جاي ديگري بهشان اينقدر پول نميدهند! اصلاً معلوم نيست از پشت ميز مسئوليت كنار بروند كسي به آنها كار بدهد يا اگر بدهد اينقدر حقوق و مزايا بدهد. براي همين هيچ كدامشان حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند.

بالاخره يك مدير چه در حوزه فرهنگي و چه در ديگر حوزهها بايد پاسخگوي كارهايش باشد!

ما در كشورمان قويترين واكسن دنيا را داريم به اسم واكسن «ضد انتقاد». مسئولان ما اين واكسن را كه تنها و تنها در كشور ما پيدا ميشود، ميزنند و ديگر به هيچكس پاسخگو نيستند. حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق ميرود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض ميشود.

با اين وضعيت اميدي به اصلاح وضعيت فرهنگي هست؟!

ما همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد ديگر. الان چند ماه است گروه سريالسازيمان در شهر يزد مشغول كار است و ما به طور دائم مابين تهران و يزد در حال جابهجايي هستيم و خدا شاهد است در پرواز با «ايران اير» و «آسمان» هميشه و هميشه كمترين تأخيرمان يك ساعت و نيم تا دو ساعت بوده و حتي براي يك بار نشده از بلندگوي فرودگاه بگويند مسافران محترم از اينكه پروازتان تأخير دارد، عذرخواهي ميكنيم. اين وضعيت فرهنگي ما است، وضع در باقي جاها هم همينطور است! همين مناظرههاي رياستجمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

اميدوارم اين وضعيت براي كشور و بهخصوص مديريت فرهنگي بهتر شود، سؤال آخر اينكه «سر دلبران» قطعاً در ماه رمضان پخش ميشود؟

همه انسانيت و معرفت را موش نخورده و هنوز هم چيزي از آن باقي مانده، اما كم است، انسانيت در اقليت است، معرفت در اقليت است، مديريت خوب در اقليت است، سريال خوب در اقليت است و فيلم خوب در اقليت است! در صورتي كه ما همه يادمان است كه اينها زماني در اكثريت بودند. درباره سريال «سر دلبران» هم من فكر ميكنم حرف جديدي براي گفتن دارد و افرادي مثل من آن را دوست دارند. البته بچهها دارند كارشان را با جديت انجام ميدهند اما با حجم كاري كه باقي مانده بعيد ميدانم به ماه مبارك رمضان برسد تا حالا ببينم خدا چه ميخواهد.




علیرغم تخصیص امکاناتی ویژه در کاخ جشنواره به رسانه ملی⇐ صداوسیما در اختتامیه هم از رسانه‌های مجازی عقب ماند

سینماروزان: در شرایطی که انتظار می رفت اختتامیه جشنواره فیلم فجر حداقل با چند دقیقه تأخیر از شبکه های رادیویی و تلویزیونی روی آنتن برود اما هیچ کدام از این شبکه ها اختتامیه را روی آنتن نفرستاد.

به گزارش سینماروزان شبکه های تلویزیونی به دلیل مناسباتی که سالهاست در پوشش زنده محافل سینمایی دارند از پخش زنده مراسم عاجز ماندند اما از شبکه های رادیویی مختص فرهنگ مانند «رادیونمایش» و «رادیوفرهنگ» انتظار می رفت اختتامیه را به صورت زنده پوشش دهند.

این اتفاق اما نیفتاد و هیچ کدام از شبکه های رادیویی و تلویزیونی به صورت زنده مراسم را پخش نکردند تا این رسانه های مجازی باشند که پیشتاز پوشش لحظه به لحظه اختتامیه باشند.

این واهمه از پخش زنده اختتامیه مهمترین جشنواره سینمای کشور را کنار عطش بالای دست اندرکاران برنامه های رادیویی و تلویزیونی برای داشتن سهمیه کاخ جشنواره که بگذاریم پرسش اصلی رخ می دهد.

وقتی مهمترین کارکرد یک رسانه مولتی مدیا که پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه است ابتر می ماند چه دلیلی وجود دارد که همه ساله بخشی چشمگیر از ظرفیت کاخ جشنواره به چنین رسانه هایی اختصاص می یابد؟

وقتی بناست در نهایت این رسانه های مجازی و کانالهای تلگرامی باشند که در بزنگاهها به کمک اطلاع رسانی اخبار جشنواره بیایند واقعا در اختیار گذاشتن حجمی از ظرفیت کاخ جشنواره برای تخصیص غرفه و اسکان ابزارهای تولید در اختیار صداوسیما چه فایده ای دارد؟




این هم نتیجه تعاملات مفید سازمان سینمایی و صداوسیما⇐اختتامیه جشنواره با 2 ساعت تأخیر در رسانه ملی روی آنتن می‌رود!!!

سینماروزان: در حالی که پیش بینی می شد شبکه نمایش برای کمک به افزایش مخاطبانش در روزهای زوال رسانه ملی هم که شده اختتامیه جشنواره فیلم فجر را با نهایتا چند دقیقه تأخیر برای اعمال سانسورهای مدنظر روی آنتن بفرستد اما گویا این اتفاق نخواهد افتاد.

به گزارش سینماروزان البته شبکه نمایش اختتامیه را روی آنتن می فرستد اما با دو ساعت تأخیر!!! افتتاحیه رأس 19 پنجشنبه 21 بهمن ماه در برج میلاد برگزار می شود اما شبکه نمایش بناست اختتامیه را از ساعت 21 روی آنتن بفرستد.

دو ساعت تأخیر برای روی آنتن فرستادن مراسمی که در داخل کشور برگزار می شود و منطبق با موازین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واقعا عجیب است.

جالب است که دبیرخانه جشنواره فیلم فجر امسال کوشید تسهیلات فوق العاده ای را برای اغلب شبکه های رادیویی و تلویزیون جهت پوشش خبری جشنواره فیلم فجر فراهم کند اما از آن سو به غیر از برنامه «هفت» هیچ بازخورد موثری از این تعامل به دست نیامد و حالا هم که مهمترین وجه جشنواره که اختتامیه است نیز باید با دو ساعت تأخیر روی آنتن برود. این است نتیجه تعامل میان مدیران سینمایی و مدیران صداوسیما؟؟

این گونه اتفاقات است که باعث می شود مخاطبان روزبروز از رسانه ملی فاصله بیشتری بگیرند بخصوص که رسانه های مجازی در این حیطه پیشروتر هستند و رسانه ای مانند «آیونت» مراسم را به صورت زنده روی خط خواهد فرستاد.

سینماروزان به همه نومیدان از رسانه ملی پیشنهاد می کند برای پخش زنده اختتامیه اینجا را کلیک کنند.




خاطره‌نگاری شهرام ناظری از محمدرضا شجریان⇐از رادیو تا درکه، کافه سیدعلی و پسربچه‌ای به نام “همایون”

سینماژورنال: شهرام ناظری خواننده مطرح موسیقی سنتی ایران به بهانه سالروز تولد محمدرضا شجریان یک خاطره نگاری جالب درباره معاشرت سالیان دراز با وی را نگاشته است.

به گزارش سینماژورنال در این خاطره نگاری که برای اولین بار در “شرق” منتشر شده ناظری کوشیده هم از سالهای جوانی بگوید که سودای موسیقی هر دوی آنها را به خود مشغول کرده بود هم در سالهای ابتدایی انقلاب که کوشیدند کنار یکدیگر راهی پیدا کنند برای امتداد حیات موسیقی.

متن کامل خاطره نگاری شهرام ناظری را بخوانید:

یک بعدازظهر در سال 45

افتخار آشنایی من با استاد شجریان به قبل از انقلاب برمی‌گردد. یک بعدازظهر در رادیو ایران سال ١٣٤٥ مدیر تولید موسیقی رادیو ایران ه. الف. سایه ما را به هم معرفی کردند. من جوانی ٢٦ساله بودم. اتفاق عجیبی رخ داد؛ از همان لحظه دیدار انگار سال‌ها با هم آشنا بودیم. ساعت‌ها با هم گپ زدیم. از دنیای موسیقی، آواز و شعر صحبت کردیم. هوا رو به تاریکی رفته بود.

کارکنان رادیو همه رفته بودند. فقط ما دو نفر غرق در صحبت و آواز بودیم.  و این تذکر را دربان رادیو به ما داد که بسیار دیروقت شده است. در همان حالت یکباره استاد شجریان به من گفتند: ببین ماشینت را همین‌جا در حیاط رادیو بگذار بیا با ماشین من برویم منزل ما؛ و به‌اتفاق رفتیم منزل تهران‌پارس و من برای اولین‌بار با خانواده شجریان، خانم و بچه‌های کوچک ایشان، سه دختر و یک پسربچه (همایون) آشنا شدم. دو روز تمام در منزل ایشان ماندیم (اشتیاق و صحبت‌های ما تمامی نداشت).

صبح زود می رفتیم درکه

روز سوم با هم به رادیو آمدیم و من ماشینم را برداشتم. از اینجا یک ارتباط تنگاتنگ به وجود آمد. خیلی روزها صبح زود با هم می‌رفتیم درکه. آن سال‌ها درکه بسیار خلوت بود و جز کافه کوچک (سید علی) که درون اتاقکی از سنگ بود و صدای آب و پرنده چیز دیگری به نظر نمی‌آمد؛ و ما ساعت‌ها آواز می‌خواندیم. از آنجا که برمی‌گشتیم یا به منزل ما یا به منزل ایشان می‌رفتیم. بچه‌های ایشان مثل بچه‌های خود من بودند. همایون کوچک روی پای من می‌نشست. خانه‌ای پر از مهر، دری به روی همه باز و سفره‌ای گشاده و همه چیز دلپذیر و گرم بود. کلاس آموزش آواز استاد شجریان برای اولین‌بار در رادیو ایران حدود ٤٠ سال پیش (دو سال قبل از انقلاب تشکیل شد. اولین گروه شاگردان ایشان، گروه آقای محسن کرامتی بودند؛ البته من در کلاس‌های آموزشی ایشان حضور نداشتم اما از دور شاهد آن بودم.

کانون هنری چاووش

در سال ٥٧ با بالاگرفتن انقلاب مردم ایران گروه ما هنرمندان هم‌فکر به طور دسته‌جمعی و به همراه مدیر موسیقی رادیو استعفا داده و از رادیو و تلویزیون بیرون آمدیم و در همان سال ٥٧، کانون هنری چاووش را تشکیل دادیم.

از بدو تأسیس کانون چاووش علاوه بر کلاس‌های آموزشی ساز سه کلاس تدریس آواز به وجود آمد که بنده و استاد ناصرپور و استاد شجریان در آن کلاس‌ها به تدریس آواز مشغول بودیم. اولین آلبوم موسیقی که با آرم کانون هنری چاووش منتشر شد در سال ٥٨ نواری بود که قسمت A با صدای شجریان (برادر بی‌قراره) و قسمت B با صدای این‌جانب (آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی) منتشر شد.

حتی تلفظ واژه موسیقی ممنوع بود

سال‌های اول انقلاب دوران سخت و عجیبی برای موسیقی بود. حتی تلفظ واژه موسیقی ممنوع بود و باید می‌گفتی سرودهای انقلابی. تمام سختی‌های آن دوران را با هم و در کنار اعضای کانون هنری چاووش گذراندیم. هسته اصلی کانون چاووش مدیریت آن ه. الف. سایه، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، نصرت‌الله ناصح‌پور، محمدرضا شجریان و این‌جانب شهرام ناظری، ناصر فرهنگ‌فر، علی‌اکبر شکارچی، عبدالنقی افشارنیا، اعضای گروه عارف و شیدا و گروه کامکارها و دیگر دوستان هنرمند کل کانون را تشکیل می‌داد.

بعد از ازبین‌رفتن کانون چاووش ما هم کم‌کم از هم فاصله گرفتیم. همه ما از هم جدا شده بودیم. اما همگی در یک موضوع با هم متحد بودیم و آن تعهد قبلی و درونی نسبت به موسیقی و ایمان و ایستادگی در راه هنر. این ایستادگی و تعهد و اعتقاد هنری را استاد شجریان به بهترین شکل ادامه داده است. جایگاه هنری و منزلت و شخصیت شجریان بر کسی پوشیده نیست. با وجود  برخی نامهربانی‌ها ملت ایران خوشبختانه هنرمندان واقعی خود را پاس می‌دارند به‌خصوص با جایگاه رفیع هنری و عملکرد هنرمندانه استاد شجریان آشنایی کامل دارند. از صمیم قلب تولدشان را تبریک عرض مي‌كنم و آرزویم این است که سال‌های سال با حضور ایشان در چنین روزی با اهل هنر جمع شویم و به شکرانه تولد و به سلامتی و جاودانگی ایشان غزل خوانیم و طرحی نو دراندازیم.




افزودن یک شبکه دیگر بر شمار شبکه‌های در حال پخش⇐”رادیو تصویری ایران” می‌آید

سینماژورنال: در حالی که با آمدن عبدالعلی علی عسکری به جای محمد سرافراز شبکه هایی مانند “تماشا” که به علت تعدیل هزینه ها حذف شده بودند در حال بازگشت هستند حالا بنا شده یک شبکه رادیویی تصویری هم راه اندازی شود.

به گزارش سینماژورنال بهنام احمدپورمبارکه مدیر رادیو ایران با اشاره به راه اندازی رادیو تصویری ایران که قرار است به شبکه های دیجیتالی اضافه شود، به “مهر” گفت: رادیو تصویری ایران اولین تجربه رادیویی است که بستر جدیدی را برای پخش صدا و تصویر در رسانه ملی ایجاد کرده است.

وی ادامه داد: پیش از این رادیو در فضای مجازی فعالیت هایی داشت و گاهی از استودیوهای پخش تصویربرداری هایی می شد که روی سایت ها قرار می گرفت. این اتفاق چند سال پیش بیشتر جریان داشت و حالا قرار است به شکلی دیگر تکرار شود. رادیو تصویری ایران که پخش آزمایشی آن از روزهای آینده شروع می شود یک تجربه جدید است که تلفیقی از کارهای گرافیکی، عکس، کاریکاتور و… را با صدا همراه می کند.

پخش صدا همراه با تصاویر مرتبط با متن

احمدپور درباره تصویربرداری از استودیوهای رادیویی و امکان پخش آنها عنوان کرد: قرار نیست در این بستر جدید، رادیو به صورت تلویزیونی پخش شود. اتفاقا تمایل ما این است که رادیو هویت خود را حفظ کند. هدف ما این است که از این بستر جدید برای نزدیک شدن به مخاطب استفاده کنیم. در این فضا هم متن به کمک تصویر و صدا می آید و هم می توان در ارتباط با صوت و صدا اطلاعات تکنیکی را هم برای مخاطب قرار داد. سایت شبکه ایران که چندی است فرمت جدیدی دارد از ظرفیتی تعاملی برخوردار است و ما امیدواریم بتوانیم یک مجموعه رسانه ای متشکل از رادیو سنتی، رادیو تصویری، سایت شبکه ایران و شبکه های اجتماعی راه اندازی کنیم.

وی درباره چگونگی دریافت رادیو تصویری ایران توضیح داد: کانال رادیو ایران را می توان روی ستاپ باکس دریافت کرد. رادیو تصویری ایران در کنار شبکه های تلویزیون قرار می گیرد و با جستجوی جدید مخاطبان به زودی می توانند آن را پیدا کنند. این کانال فعلا به صورت آزمایشی در مجموعه خود ما پخش می شود و ظرف چند هفته آینده راه اندازی خواهد شد.

در جهت جذابتر شدن رادیو

احمدپور درباره اهداف راه اندازی رادیو تصویری ایران بیان کرد: این کار رادیو را جذاب تر می کند و همچنین بعضی از تصاویر به القای مفاهیمی که به صورت صوت شنیده می شود، کمک می کند. به طور مثال در بعضی از برنامه های طنز تصاویر به صورت کاریکاتور در قاب تلویزیون نمایش داده شده و یا ممکن است عکس های هنرمندان هم به تصویر کشیده شوند. البته از آنجایی که در رادیو گریم نداریم این تصاویر بسیار واقعی تر هستند.

مدیر رادیو ایران درباره سختی این اقدام تصریح کرد: یکی از مسایلی که راه اندازی رادیو تصویری ایران را پیچیده می کند این است که صدا و تصاویر باید هماهنگ شده و تصاویر مناسبی انتخاب شوند. به طور مثال وقتی برنامه اذان گاهی و یا ورزشی پخش می شود نمی توان هر تصویری را در حین آن نمایش داد. البته این مساله به ماهیت خود برنامه ها برمی گردد که باید تصاویر منطبق با آنها را پیدا کرد.

وی در پایان خبر داد که در حال حاضر متولیان راه اندازی رادیو تصویری ایران مشغول طراحی لوگو این کانال هستند.




روایت یک مدیر اسبق از دورانی در دهه 60 که رادیو NGO شده بود

سینماژورنال: خاطره نگاری های محمدعلی ابطحی رییس دفتر دولت اصلاحات که در دهه شصت مدیریت رادیو را برعهده داشت همچنان در روزنامه “اعتماد” دارد.

به گزارش سینماژورنال ابطحی در تازه ترین خاطره نگاری هایش از نقشی که برنامه “سلام صبح بخیر” در کاهش ترافیک و کمک به اجرای قوانین راهنمایی و رانندگی داشته سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل این خاطره نگاری را ارائه می دهد:

یک اتفاق مهم

برنامه “سلام صبح بخير” در دهه شصت يك اتفاق مهم تلقي شده بود. نخستين برنامه زنده راديويي بود كه مشكلات مردم را پخش مي‌كرد. اول مقاومت حكومتي در برابر آن جدي بود ولي كم‌كم جزيي از زندگي مردم شد.

قدرت رسانه را مي‌شد از “سلام صبح‌بخير” اندازه‌گيري كرد. نفوذ يك برنامه در دل مردم به صورت طبيعي و بدون اجبار از بزرگ‌ترين اتفاقات رسانه‌اي است. در همه دنيا اين نوع برنامه‌ها به‌صورت طبيعي مظهر قدرت براي رسانه يا حكومت‌ها است. البته سوءاستفاده از آن برنامه در جهت منافع سياسي يا شخصي هم سريع‌تر از هر برنامه‌اي باعث سقوط آن رسانه و برنامه مي‌شود.

وقتی که وضعیت قرمز می شد

ما در آن سال‌هاي دور و در اوج سختي‌ها كه به صورت طبيعي عامه مردم نبايد به تنها رسانه دولتي اعتماد اجتماعي داشته باشند، موفق شديم كه مورد اعتماد مردم قرار بگيريم و از اين اعتماد سوءاستفاده نكرديم.

در بين اين برنامه كه با لحني آرام و موزيك‌هاي متفاوت صبحگاهي پخش مي‌شد، گاهي وضعيت قرمز مي‌شد. وسط حرف‌هاي گل و بلبلي، ناگهان صداي معروف توجه توجه… پخش مي‌شد. همه به پناهگاه مي‌رفتند. وقتي كه وضعيت سفيد مي‌شد، دوباره مي‌گفتيم “سلام صبح بخير”.

سرهنگی که با بی سیم به رادیو می آمد

زندگي روزمره در شرايط جنگي كه هر دو وجه آن بايد در راديو جلوه مي‌كرد تناقض‌هاي عجيبي دارد. از مهم‌ترين كارهايي كه در اين برنامه شروع كرديم توجه به ترافيك بود؛ كاري كه همه درگير آن بودند. البته مخفي نماند كه ترافيك آن روزها قابل مقايسه با ترافيك اين روزها نبود. هم جمعيت كمتر بود و هم اتومبيل. تهران مترو هم نداشت. اين كار با ترافيك برنامه را جذاب مي‌كرد.

راهنمايي و رانندگي سرهنگي را معرفي كرده بود كه هر روز صبح به برنامه مي‌آمد. سرهنگ حبيب زرگران آدم خوش حرفي بود. با بي‌سيم با مركزش در تماس بود و گاهي تصادفات مهم و ترافيك‌هاي غيرعادي را كه به او خبر مي‌دادند، در راديو نقل مي‌كرد. دستگاه مادر بي‌سيم را آورده بود توي استوديو. صداي ويژ ويژ دستگاه بي‌سيم خيلي وقت‌ها افكت استوديو مي‌شد.

رادیو در قامت NGO

سال ۶۵ در اوج محبوبيت اين برنامه كارهاي بزرگ شهري با كمك راهنمايي و رانندگي انجام داديم. يكي از آن كارها ابتكار روز هواي پاك بود. كار ديگر اعلام هفته رعايت علايم رانندگي بود. در اين روز اعلام كرده بوديم اتومبيل‌ها به يكديگر تذكر دهند كه از خط عابر پياده عبور نكنند. گزارش‌هاي جالبي از سطح شهر داشتيم. ماشين‌ها همه پشت خط عابر پياده توقف كرده بودند. همه به هم علامت مي‌دادند كه امروز از اين خط بيرون نروند. آن روزها و در ايام جنگ و سال‌هاي اوليه پس از آن، با اعصاب‌هاي به هم ريخته و خرابي‌هاي جنگ، اين كارها خيلي غيرمتعارف بود ولي دقيقا راديو و برنامه “سلام صبح بخير” موفق شده بود در قامت يك موسسه غير دولتي و NGO جزيي از جامعه مدني شود و مردم حس همبستگي با آن داشته باشند.

آشتی مردم با رسانه های حکومتی

آن تجربه‌ها از اين جهت خيلي مهم بود. يك روز هم به ابتكار همين برنامه روز تميز كردن شهر اعلام شد. آن روز هم مردم همكاري غريبي كردند. در روزي كه هواي پاك اعلام شد، قرار بود كه ماشين‌ها را از خانه‌ها بيرون نياورند. آن ايام روزنامه “كيهان” و “اطلاعات” عصرها منتشر مي‌شد.

وقتي بعد از ظهر روزنامه اطلاعات منتشر شد و در صفحه اولش عكس بزرگي از هواي پاك به دعوت سلام صبح بخير انداخته بود، كلي خستگي از تن بچه‌ها در رفت. همه كاره اين برنامه، جواد آتش‌افروز بود. ظهر آمد دفتر من. گزارش مي‌داد كه در آن روز ارتش سر چهارراه‌ها لباس ورزشي پوشيده بودند و با همان لباس مارش مي‌زدند. راهنمايي و رانندگي هليكوپتر هوا كرده بود و اين هم يك اتفاق تلقي مي‌شد. وزارت دفاع اتوبوس‌هايش را به كمك شركت واحد فرستاده بود ومردم را مجاني جابه‌جا مي‌كردند. مهم‌ترين نكته اين بود كه اين برنامه چون مشكلات مردم را مي‌گفت و صادقانه مي‌گفت، مردم با آن آشتي بودند. رمز موفقيت هر حكومتي هم اين است كه مردم با رسانه‌هاي حكومتي آشتي باشند. سلام صبح بخير ما در دهه ۶۰ اين نقش را پيدا كرده بود.




چرا گوینده “شب بخیر کوچولو” از رامبد جوان دلخور است؟

سینماژورنال: مریم نشیبا گوینده پیشکسوت ایرانی که بیش از هر چیز به خاطر اجرای برنامه “شب بخیر کوچولو” شناخته می شود در گفتگویی که به بهانه 76 سالگی رادیو با “ایسنا” انجام داده به گلایه از رامبد جوان پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال گلایه این مجری پیشکسوت از آن جهت بوده که چرا رامبد جوان در برنامه اش به هنگام نام بردن از “شب بخیر کوچولو” حق مطلب را درباره این برنامه ادا نکرده است.

مریم نشیبا به مطلوبیت برنامه «سلام کوچولو»ی عذرا وکیلی و «شب بخیر کوچولو»ی خودش در رادیو اشاره می‌کند و می‌گوید: خوشحالم که این دو برنامه کودک آنقدر مطلوب است که طی روزهای اخیر در برنامه «خندوانه» توسط دکتر ناصر سیم‌فروش که مهمان برنامه بودند، یاد شد و ایشان از علاقه‌شان به این دو برنامه گفتند ولی جای تاسف دارد که آقای رامبد جوان در جهت یادآوری اسامی این برنامه‌ها به دکتر سیم‌فروش تعلل می‌کند و فقط به گفتن برنامه‌ای که «میگه گنجشک لالا مهتاب لالا» بسنده می‌کند.

نشیبی توضیح می‌دهد: دوشنبه شب که دکتر ناصر سیم‌فروش مهمان «خندوانه» بودند، نام برنامه‌های «سلام کوچولو» و «شب بخیر کوچولو» را به خاطر نمی‌آورد و آقای جوان با عباراتی که در مطالب بالا اشاره کردم سعی بر یادآوری این دو برنامه کرد.

وی ادامه می دهد: ای کاش رامبد جوان کمی عرقش را نسبت به رادیو نشان می داد و همان جا از این دو برنامه به خوبی یاد می‌کرد و بیش از گذشته خودش را در دل مردم جا می‌کرد.

نشیبا خاطرنشان می سازد: من این برنامه را ندیدم اما به محض اینکه برنامه به پایان رسید پیامک دوستانم آغاز شد که متاسفانه رامبد جوان کمک به یادآوری برنامه‌های «سلام کوچولو» و «شب بخیر کوچولو» نکرد؛ در حالی که بهترین فرصت بود تا بیشتر به خودش احترام بگذارد.

مریم نشیبا
مریم نشیبا



ممانعت پخش آثار فرهاد از صداوسیما؟؟

سینماژورنال: پرونده شکایت خانواده فرهاد از سازمان صداوسیما در مورد پخش بدون اجازه آثار این آهنگ‌ساز و خواننده درحال پیگیری است و به گفته وکیل آثار هنری و اداری فرهاد، جلسه بعدی این دادگاه اردیبهشت سال ٩٥ تشكيل خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” حمید کاظمی در زمان حیات فرهاد، وکیل و مسئول رسمی کارهای هنری و اداری فرهاد بوده و متعاقبا این مسئولیت را طی تجدید وکالت‌نامه رسمی از سوی خانواده فرهاد عهده‌دار شده است. او زمانی متحمل خسارت مالی ناشی از تغییر نظر مرکز موسیقی ارشاد در رابطه با مجوز صادرشده، به سبب ذکر نام شاعر آثار در دفترچه اینسرت و روی CD‌های تکثیرشده در سوئیس مجبور به انهدام مجموعه آثار شد.

کاظمی در حاشیه مراسمی که به مناسبت زادروز فرهاد برگزار شد، درباره پیگیری وضعیت انتشار آثار فرهاد و احقاق حقوق مادی و معنوی آثار این آهنگ‌ساز و خواننده گفت: «ساخت هرگونه کلیپ از این آثار به‌عنوان تحریف و خیانت و سوءاستفاده شمرده شده و نه تنها خاطر علاقه‌مندان را مکدر کرده است، بلکه مخالفت و اعتراض آنها را برمی‌انگیزد».

تأیید نظر هیأت سه‌نفره با اصلاحات جزئی
او در رابطه با وضعیت صداوسیما در دادگاه و رأی صادرشده عنوان کرد:«دادگاه بدوی و کارشناسی یک‌نفره و هیأت سه‌نفره به صلاحدید دادگاه بدوی در سال‌های ٩١ و ٩٢ برگزار شد و در سال ٩٣ سازمان صداوسیما در دادگاه بدوی به نظر هیأت سه‌نفره هیچ‌گونه اعتراضی نداشت و در نتیجه دادگاه بدوی بر مبنای نظر هیأت کارشناسی سه‌نفره حکم و رأی لازم بنا به تشخیص خود از اسناد، مدارک و بررسی‌های مستدل را مبتنی بر محکومیت صداوسیما، صادر کرد و سازمان صداوسیما نیز در پروسه زمانی مشخص‌شده، هیچ‌گونه اعتراضی نکرد اما براساس تجدیدنظرطلبی خواهان برای بررسی دقیق‌تر و برآورد دفعات خلاف‌های صورت‌گرفته و مشخص‌شدن جزئیات به دادگاه تجدیدنظر تهران ارسال شد. در این دادگاه، سازمان صداوسیما به نظر هیأت کارشناسی اعتراض کرد و پرونده به هیأت کارشناسی پنج‌نفره ارجاع شد که سازمان صداوسیما به دلیل ممانعت از تحویل و همکاری با کارشناسان در کنترل کنداکتورهای پخش، امکان روشن‌شدن جزئیات را غیرممکن کرده و در نتیجه باوجود تشکیل جلسات مکرر و متعدد با حضور کارشناسان و وکلای خواهان و وکیل و نمایندگان سازمان صداوسیما هیأت پنج‌نفره، نظر هیأت سه‌نفره را با اصلاحات جزئی مجددا تأیید کرد».

مخالفت فرهاد با پخش آثارش از رادیو و تلویزیون
او افزود:«جا دارد از طرف همه حامیان، دوستداران، خانواده فرهاد و انجمن‌های ادبی و هنری فعال در این رابطه، از تلاش‌‌های صمیمانه جناب آقای نیکبخت وکیل حقوقی خواهان و همکاری منصفانه و عادلانه ایشان و همین‌طور هیأت‌های کارشناسی در ارائه دلایل قاطع و مستدل و زحمات و کنکاش‌های فراوان و بررسی‌های متعدد آنان سپاسگزاری کنم. نکته قابل ذکر این است که باوجود نظر دادگاه بدوی با صدور دستور ممانعت پخش آثار فرهاد توسط صداوسیما، متأسفانه اهمیتی به این موضوع داده نمی‌شود».

کاظمی یادآور شد که طبق اسناد، نوشته‌ها و مصاحبه‌های موجود، فرهاد در زمان حیات مخالفت خود را درباره پخش آثارش از صداوسیما مطرح و حتی در دوره قبل از انقلاب نیز این موضوع را روی صفحه صوتی اثر «شبانه» سروده احمد شاملو به اتفاق همکاران موسوم به مثلث هنری «فرهاد، شهریار، اسفندیار» صریحا اعلام کرده بود: «تکثیر و پخش به صورت نوار کاست و پخش از رادیو و تلویزیون ممنوع است».

میقا با استفاده ابزاری از هنرمند مخالف بود

کاظمی در مورد دلیل این کار فرهاد گفت:«او عمیقا با استفاده ابزاری از هنرمند مخالف بود. او حتی خاکسپاری در قطعه هنرمندان و برگزاری بزرگداشت برای هنرمندان را سوءاستفاده ابزاری و تحریف و وارونه‌سازی حقایق می‌نامید. او از این موضوع درد می‌کشید و سخت آزرده می‌شد».

دادگاه بعدی رسیدگی به این پرونده اردیبهشت سال ٩٥ برگزار خواهد شد

به گفته او دادگاه بعدی رسیدگی به این پرونده اردیبهشت سال ٩٥ برگزار خواهد شد. همچنین او به نقل از پوران گلفام، همسر فرهاد گفت: «در آینده نزدیک حقایق دیگری در زمینه تحریف و سوءاستفاده‌های مالی در کار نشر و پخش را روشن خواهد کرد و امید است علاقه‌مندان و دوستداران متعهد و معتقد به اصالت و رسالت هنر مردمی با روش‌هایی چون تحریم، مانع رشد و توسعه فرهنگ مبتنی بر تحریف و سوءاستفاده ابزاری و مادی باشند».




انتقال رادیو از ارگ به جام‌جم، موافقان و مخالفان را به صف کرد…

سینماژورنال: ساختمان قدیمی رادیو در میدان ارگ، دیگر فقط در خاطره‌ها می‌ماند؛ چراکه رادیو تهران، یکی از قدیمی‌ترین شبکه‌های رادیویی با ٧٥ سال سابقه، به‌تازگی از میدان ١٥خرداد – ساختمان ارگ تهران – نقل‌مکان کرد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” این خبر که چندروزی است در رسانه‌ها منتشر شده، حس نوستالژی بسیاری از اهالی رادیو و علاقه‌مندان به این رسانه را برانگیخته است. به‌هرحال روزگاری در این ساختمان بسیاری از بزرگان موسیقی و ادبیات ایران نظیر اخوان‌ثالث، ه. ا. سایه و محمدرضا شجریان، رفت‌وآمد داشته‌اند و برنامه‌های به‌خاطرماندنی رادیو در این ساختمان تولید و سپس در حافظه شنیداری مردمان ثبت شده است.

گفته شده بخش اداری و برنامه‌سازی تولیدی رادیو تهران، بیش از یک هفته است که به ساختمان جام‌جم صدا‌وسیما منتقل شده است و تنها پخش زنده رادیو تهران در ساختمان ارگ باقی مانده است که آن هم به‌زودی به ساختمان جام‌جم منتقل خواهد شد.

بهروز رضوی: متوجه ضرورت این کار نمی شوم
این در حالی است که برخی هنوز نوستالژی این بنای تاریخی را دارند، از جمله بهروز رضوی، گوینده پیش‌کسوت رادیو که با اشاره به تغییر و جابه‌جایی رادیو تهران، از این رادیو به‌عنوان سمبل تهران و پایتخت نام برده و گفته بهتر است در همان میدان ۱۵ خرداد باقی بماند.
بهروز رضوی با اشاره به تغییر و جابه‌جایی در بخش اداری رادیو تهران به مجموعه جام‌جم به “مهر” گفت: من متوجه ضرورت این کار نمی‌شوم، ایستگاه رادیویی شبکه تهران در میدان ۱۵ خرداد همه امکانات پخش و تولید را دارد و همه عوامل و برنامه‌سازان رادیو از حضور در این مکان رضایت دارند. حتی بسیاری به دلیل حس نوستالژیکی که دارند و قدمت این شبکه رادیویی، شبانه‌روز و به صورت خستگی‌ناپذیر کار می‌کنند و من نمی‌دانم با انتقال رادیو تهران به ساختمان جام‌جم چه اتفاقی رخ می‌دهد.


رضوی درباره ایجاد موزه رادیو در ساختمان رادیو تهران عنوان کرد: یکی از دلایل این جابه‌جایی، تأسیس موزه رادیو بوده است درحالی‌که این موزه اکنون در باغ‌موزه قصر مستقر است. بنابراین شاید نیازی نباشد که رادیو تهران را به جای دیگری منتقل کرده و موزه تأسیس کنیم. رادیو تهران سمبل تهران و پایتخت است و بهتر است در همان ساختمان قدیمی و در مرکز شهر تهران باقی بماند.


این مجری و نویسنده برنامه‌های رادیویی درباره مزیت‌های وجود رادیو تهران در میدان ۱۵ خرداد عنوان کرد: این اولین ایستگاه رادیویی است که ساخته شده و هزینه‌های فراوانی برای آن صورت گرفته است. فکر می‌کنم زمانی که یک شبکه رادیویی به‌صورت بومی و محلی فعالیت می‌کند و در مرکز شهر تهران قرار دارد، پایگاه منطقی‌تری برای ارائه گزارش و اخبار است و چه‌بسا شنوندگان نیز از اینکه رادیو را در همسایگی خود می‌بینند، احساس صمیمیت کنند.

احساس متناقض کارکنان
بااین‌حال کارکنان رادیو تهران، احساس متناقضی نسبت به این کوچ نابهنگام دارند. یکی از این کارکنان می‌گوید: «سال‌هاست که قرار است رادیو تهران به جام‌جم منتقل شده و ساختمانش به میراث فرهنگی واگذار شود. مدتی پیش شایعه شد که رادیو را تحویل میراث فرهنگی دادند اما مدیران رادیو جواب کارکنان را درباره چرایی این جابه‌جایی ندادند. حالا هم تقریبا همه اسباب‌کشی کرده‌اند، گرچه هنوز پخش از پایین روی آنتن می‌رود و معلوم هم نیست پخش از کی بناست به جام‌جم منتقل شود. احتمال داده شده که حدود دوماه دیگر این اتفاق بیفتد. ما از سویی خوشحالیم که با تبدیل این ساختمان به موزه، خاطره آن جاودان می‌شود و از سوی دیگر هم ناراحتیم که بناست خانه‌ای پرخاطره را با سازمانی که قواعد بوروکراتیک بر آن حاکم است، عوض کنیم».

منوچهر والی زاده: این جابجایی ناگزیر بود
اما قدیمی‌های رادیو خاطره‌های بسیاری از این ساختمان دارند. منوچهر والی‌زاده، از پیش‌کسوتان رادیو، درباره ساختمان ارگ می‌گوید: «من خاطره خوشی از دوران نوجوانی از ارگ دارم. از جوانی به آنجا رفت‌وآمد داشتم. ١٢ سال پشت‌سرهم با زنده‌یاد منوچهر نوذری هفته‌ای یک روز «صبح جمعه با شما» را اجرا می‌کردیم». والی‌زاده به این جابه‌جایی خوش‌بین است: «از نظر من این جابه‌جایی ناگزیر بود و دیر یا زود با توجه به فرسودگی ساختمان ارگ، این اتفاق می‌افتاد. بااین‌حال خاطرات خوش این بنا با ما می‌ماند».

منوچهر آذری موافق جابجایی است
منوچهر آذری، دیگر گوینده «صبح جمعه با شما»، به‌شدت موافق این جابه‌جایی است و معتقد است در عصر تکنولوژی باید دست از نوستالژی برداریم. او می‌گوید: «رادیو رسانه‌ای بسیار مهم است و یک رسانه بسیار دردسترس و خوب برای مردم است. رادیو از زمان قدیم از سال ١٣٣٠ رسانه‌ای مردمی بوده و برنامه‌های رادیو از خیابان شریعتی که آن زمان جاده قدیم شمیرانات نام داشت، پخش می‌شد، در مکانی به اسم بی‌سیم که برنامه‌های رادیو از آن زنده پخش می‌شد. به‌مرور رادیو از بی‌سیم به میدان ارگ که آن زمان جنب وزارت اطلاعات بود منتقل شد و استودیوهای مختلفی داشت که ضبط برنامه‌های مختلف از جمله برنامه کودک و داستان‌های شب، شما با رادیو، زیر آسمان شهر، مشاعره، جانی دالر و… همه در آن صورت می‌گرفت و از همان‌جا هم پخش می‌شد. »

وی ادامه داد:«بعد یواش‌یواش میدان ارگ هم فعالیتش کم شد و به جام‌جم پیوست. به نظر من این انتقال اصلا بد نیست. محله بازار و میدان ارگ جای شلوغی است و ساختمانی فرسوده و قدیمی هم میزبان رادیو بوده. امروزه که تکنولوژی هر لحظه می‌تازد، همان‌قدر که خنده‌دار است که به‌جای سوار اتومبیل‌شدن بگوییم می‌خواهیم سوار قاطر شویم، اینکه به نوستالژی‌ها بچسبیم و با این به‌روزشدن‌ها مقابله کنیم هم مسخره است، آن هم درحالی‌که امروزه استودیوهای بزرگی در جام‌جام ساخته شده. البته از ساختمان میدان ارگ می‌توان به‌عنوان موزه استفاده کرد». باید دید چه سرنوشتی در انتظار ساختمان پرخاطره رادیو در میدان ارگ است؛ و درحالی‌که هم‌اکنون دو موزه رادیو در پایتخت وجود دارد، آیا این ساختمان نیز به موزه تبدیل خواهد شد؟