1

یک هنرمند جانباز: سانسور اجازه نمی‌دهد سرنوشت دردناک بیماران ایدز مصور شود

سینماژورنال: در میان کمپینهایی که در جهت حمایت از بیماران مختلف راه اندازی شده اند اخیرا کمپینی به نام “هنر+ایدز” هم راه اندازی شده که هدف اصلی اش را استفاده از زبان هنر و اهالی هنر برای کمک به مبتلایان به ایدز و پیشگیری از این بیماری قرار داده است.

به گزارش سینماژورنال این کمپین قصد دارد درباره چرایی عدم ارائه تصویری واقعی از ایدز و مصائب آن در عرصه های نمایشی ایران اطلاع رسانی کند.

*بیمارانی که با مشکلات فراوان روبرویند

رضا ایرانمنش بازیگر سینما و تلویزیون درباره چرایی عدم توجه کارگردانان سینما و تلویزیون به ساخت محصولاتی درباره بیماری ایدز به “برنا” گفت:  اول باید بگویم چون خودم در دوران جنگ شیمیایی شده ام و مرتب با عوارض این بیماری روبرویم می دانم بیماران لاعلاج چه دردسرهایی را متحمل می شوند و گاهی برایشان راه رفتن عادی هم چقدر مشکل ساز و پرخطر است. بیماران ایدز یا هپاتیت و ام.اس که بیماری شان در جمله خطرناکترین بیماری ها قرار دارد هم مرتب با مشکلات فراوان روبر هستند؛ از مشکلات مربوط به تأمین هزینه های درمان گرفته تا مشکلات مربوط به عدم آگاهی شهروندان با نوع بیماری آنها.

این بازیگر ادامه داد: متأسفانه سینما و تلویزیون ما جز کلیشه پردازی کاری با محوریت آشنا کردن مخاطبان با بیماری ایدز انجام نداده اند. البته در سینما آثاری مانند “شمعی در باد” را داشته ایم که در بخشی از آنها به این بیماری و سرنوشت بیماران آن پرداخته اند اما این گونه آثار هم بیشتر محصول خلاقیت ذهنی نویسندگان آنها بوده و به مانند جرقه هایی بوده اند که به جریان تبدیل نشده اند.

*در تصویرسازی زندگی بیماران اچ.آی.وی گرفتار سانسور می شویم

ایرانمنش که سابقه نویسندگی فیلمنامه و کارگردانی هم دارد در پاسخ به این سوال که آیا خودش هیچ گاه به دنبال آن نبوده که سوژه بیماران اچ.آی.وی را در دستور کار قرار دهد بیان داشت: ببینید اگر بخواهیم درباره بیماران ایدزی فیلم و سریال بسازیم سوژه زیاد است. کافیست یک صبح تا عصر به بیمارستان مبتلایان به اچ.آی.وی سری بزنیم و تا دلتان بخواهد داستانهای دراماتیک را ثبت کنیم که بار نمایشی دارند اما در تصویرسازی زندگی یک بیمار ایدزی قطعا باید منشأ ابتلا به ایدز را هم نشان داد که چون نمی توان در این باره صریح سخن گفت به سانسور دچار می شویم و در نهایت محصولی باقی می ماند الکن که نمی تواند توجه مخاطب را به خود جلب کند.

ایرانمنش که بخاطر بازی در درام جنگی “سجاده آتش” کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر بوده است خاطرنشان ساخت: ما سالهاست بازگویی شفاف خطرات روابط جنسی کنترل نشده را به خط قرمز رسانه های مختلف چه سینما چه تلویزیون چه تئاتر و حتی رادیو بدل کرده ایم. در صورتی که جوانان ما باید بدانند روابط بی قید و بند جنسی چه خطراتی را به دنبال دارد.

بازیگر مجموعه هایی چون “ستایش” و “داستان یک شهر” ادامه داد: مدیران سینما و تلویزیون ما باید در زمینه اطلاع رسانی درباره ایدز به کمک مدیران وزارت بهداشت بیایند. آنها باید خط قرمزهای دردسرسازی که در این باره ایجاد شده را بردارند و اتفاقا از فیملنامه هایی که با مضمون آشنایی جوانان و خانواده ها درباره منشأ ابتلا به اچ.آی.وی است استقبال کنند.

*زندگی دردناک دو بانویی که به دلیل عدم آگاهی گرفتار شده اند

این هنرمند جانباز 49 ساله با ذکر خاطره ای از یکی از همکاران فیلمساز خود گفت: همین چند وقت پیش یکی از دوستان فیلمساز طرحی را برایم فرستاد  درباره ابتلای دو خواهر جوان به ایدز از طریق همسران شان. دلیل اصلی این ابتلا هم عدم آشنایی آنها با روشهای پیشگیری از این بیماری بود و طرح چند صفحه ای این همکار هم قصد داشت در جهت افزایش آگاهی در این زمینه به پایان برسد.

وی ادامه داد: با این حال این طرح نتوانست از سد ممیزی رد شود در صورتی که هسته اصلی داستان برآمده از اتفاقی بود کاملا واقعی و دردناک بخصوص که هر دو خواهر مبتلا به ایدز باردار هم شده بودند و قطعا فرزندان شان هم ناقل اچ.آی.وی. بوده اند! سوال اینجاست چرا مدیران هنری اجازه نمی دهند سرنوشت دردناک این مبتلایان به ایدز تصویری شود؟

*لزوم تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی در جهت پیشگیری از بیماری ایدز

رضا ایرانمنش در انتهای گفتگوی خود با مخاطب قرار دادن مدیران سینما و تلویزیون اظهار داشت: مدیران برای پیشگیری از شیوع ایدز هم که شده وظیفه دارند در زمینه تولید پروژه هایی واقعا حساب شده در زمینه این بیماری برنامه ریزی کنند.

وی تأکید کرد: مدیران فرهنگی از نمایش منشأ آلودگی به این ویروس نهراسند و اتفاقا یادشان بماند همین نمایش صریح است که می تواند مردمان را نسبت به این مسأله آگاه و هوشیار کند. مدیران فرهنگی از طرحهای سینمایی و تلویزیون با موضوع بیماران اچ.آی.وی حمایت کنند.




این بازیگر ایرانی جدایی روح از جسم را متوجه شده+عکس

سینماژورنال: در میان آدمیانی که در نقاط مختلف کره زمین پراکنده شده اند هستند برخی که ادعا می کنند به هنگام رفتن در کما و بازگشت دوباره شاهد جدایی روح از جسم بوده اند.

به گزارش سینماژورنال از جمله این آدمیان که جزو بازیگران ایرانی است رضا ایرانمنش نام دارد؛ هنرمند جانبازی که سالها با عوارض برآمده از شیمیایی شدن دست و پنجه نرم می کند.

17 بار کما رفتن به اشتباه مطرح شده است

ایرانمنش در تازه ترین گفتگوی خود که با “کیهان” انجام شده با ردّ این شایعه که گفته اند 17 بار به کما رفته بیان داشته است: گزارشی از بنده به عنوان بیوگرافی در ویکیپدیا آمده که اصلاحیه‌هایی دارد؛ مثلاً مسئله 17 بار کما رفتن به اشتباه مطرح شده است؛ از آن‌ جایی که قلب و ریه‌ام از کار افتاده بودند 17 مرتبه با دستگاه‌های حیات سعی کردند تا مرا برگردانند.

جدایی روح از جسم را متوجه شدم

وی ادامه داده است: شاید باورتان نشود جدایی روح از جسم را متوجه شدم. یکی از دوستان از لحظه به ‌هوش آمدن من که بعد از یک ماه حاصل شد، فیلم گرفته بود؛ در فیلم دیدم که گریه و التماس می‌کنم و همه را به قرآن قسم می‌دهم که نمی‌خواهم برگردم، اما بالاخره برگشتم و دردها احیاء شدند.

ایرانمنش خاطرنشان ساخته است: قبل از هوشیاری کامل صدای بوق دستگاه‌ها به من یادآوری می‌کردند که برگشته‌ام و می‌فهمم دوباره به «آتیه» آمده‌ام.

هوای آلوده روحی آزارم می‌دهد

این بازیگر سینما و تلوزیویون با اشاره به محدودیتهای کاریش در سالهای اخیر بیان داشته است: امروز هوای آلوده روحی آزارم می‌دهد چرا که بیش از 100 اثر نمایشی(تئاتر)، سینمایی و تلویزیونی در کارنامه هنری خودم دارم که بخش عمده آن به دفاع مقدس و روایت حال و هوای آن رزمندگان بی‌ادعا برمی‌گردد اما امروز با بیش از چهار سال سابقه رزمندگی در چالش این روزگار تنها و بدون پشتیبان مانده‌ام. رسالتی برعهده دارم تا خاطرات غنی دفاع مقدس و سلحشوری و ایثار رزمندگان را در آن مقطع و زندگی امروزشان را ثبت و ضبط کنم. حالا اینکه چندی است می‌گویید بنده را نمی‌بینید در تلویزیون یا سینما، این از کم‌ لطفی دوستان ماست که نمی‌خواهند امثال من فعالیت کنند.

اداره مافیایی سینما و تلویزیون باعث کم کاری ام شده

ایرانمنش در جایی دیگر از گفتگوی خود اظهار داشته است: امروز به من می‌گویند چرا کم کار شدی؟! دلیل آن اداره مافیایی سینما و تلویزیون است؛ یک‌سری افراد خاص فقط می‌توانند در سینما و تلویزیون کار کنند. معمولاً هم کسانی هستند که با رانت کار خودشان را پیش می‌برند. هیچ‌وقت وارد این فضاها نشده‌ام، بنابراین نباید باشم.

رضا ایرانمنش

رضا ایرانمنش




تهیه‌کننده پروژه‌ پرهزینه “پنجاه قدم آخر” هم از بی‌پولی می‌نالد؛ مشکلات اقتصادی‌مان زیاد شده/دریافت تسهیلات از بانکها رابطه می‌خواهد که ما نداریم!/شکست “پنجاه قدم…” طرحهای بعدی‌مان را تحت‌الشعاع قرار داد

سینماژورنال: حدودا دو سال قبل کیومرث پوراحمد کارگردانی که بیش از هر چیز بخاطر ساخت درام عاشقانه “شب یلدا” می شناسیمش یک فیلم جنگی ساخت؛ اثری به نام “پنجاه قدم آخر” که بنا بود بعد از “اتوبوس شب” دومین کار جنگی قابل توجه او باشد.

به گزارش سینماژورنال با این حال کیفیت “پنجاه قدم آخر” آن قدر ضعیف بود که از همان اولین نمایش آن در جشنواره این سیل انتقادات بود که به سمت کارگردان اثر روانه شد.

البته که در اکران عمومی نیز این فیلم که بودجه میلیاردی تولید آن را انجمن دفاع مقدس داده بود یک شکست خورده تمام عیار بود و جالب اینجاست که در تمام این موارد کارگردان کار اظهارنظری جدی درباره این شکست انجام نداد.

تهیه کنندگی “پنجاه قدم آخر” را سعید سعدی برعهده داشت؛ تهیه کننده ای که دو سال قبلتر درام جنگی “روزهای زندگی” را تولید کرده بود و بعد از ساخت “اینجا بدون من” و “آلزایمر” در آخرین سال از دهه هشتاد و بازخورد مثبت این دو فیلم بشدت در کانون توجه قرار گرفت و تولید بسیاری از پروژه های ارگانی به وی واگذار شد.

سعدی اما بعد از شکست “پنجاه قدم آخر” کم کارتر از قبل شد و کمتر نامش را در فهرست تهیه کنندگان در حال تولید شنیدیم.

از یک طرف یکی از پروژه های دفاع مقدسی اش با نام “آشیخ” که احمد کاوری بنا بود آن را بسازد به دلایل مختلف از مشکلات مالی گرفته تا نارضایتی بازماندگان شهیدی که زندگیش دستمایه فیلمنامه شده بود معلق شد و از آن طرف هیچ کدام از طرحهایی که برای ساخت فیلم جنگی داشت،  به تخصیص منابع نرسید.

اینها باعث شد سعید سعدی که سابقه تولید آثاری چون “گیلانه”، “دکل” و “موش” را داشت در یک تغییر فاز آشکار تمام وقت دو سال اخیرش را بر پروژه های جمع و جور اجتماعی بگذارد. یکی از این پروژه ها “قندون جهیزیه” بود که در برنامه اکران قرار دارد و دیگری “من” که به تازگی فیلمبرداریش به اتمام رسید.

وضعیت اقتصادی سینما تغییر پیدا کرده

سعید سعدی درباره عدم تولید فیلم جنگی در این دو سال به سینماژورنال می گوید: وضعیت اقتصادی سینما تغییر کرده و دیگر نمی توان به مانند سابق به راحتی منبع مالی برای تولید فیلم پیدا کرد. همین میشود که ما هم نمی توانیم پروژه های جنگی را پیش ببریم.

این تهیه کننده با اشاره به اینکه آخرین فیلم دفاع مقدسی اش “پنجاه قدم آخر” نیز فروش لازم را نداشت ادامه می دهد: البته ما انتظار نداشتیم که این فیلم فروش میلیاردی داشته باشد اما به هر حال گمان مان این بود که در حد متوسط بفروشد ولی متاسفانه فروش فیلم بسیار کمتر از حد انتظار بود و همین باعث شد سرمایه ای که در این فیلم صرف شده بود بازنگردد.

وی می افزاید: همین شکست تجاری به اندازه کافی برای ما و البته ارگان حامی کار غیرقابل قبول بود و باعث شد در کارهای بعدی هم طرحهای ما تحت الشعاع فروش ضعیف این فیلم قرار گیرد.

مشکلات اقتصادی زیاد شده

سعید سعدی در توصیف اضاع مالی دفتر متبوعش فدک فیلم بیان می دارد: مشکلات اقتصادی مان زیاد شده و همین مشکلات سبب ساز آن است که نتوانیم پروژه های دلخواهمان را پیش ببریم. به عنوان مثال اخیرا تهیه کنندگی “عادت نمی کنیم” ابراهیم ابراهیمیان را برعهده گرفتم اما وقتی دیدم مشکلات مالی بر سر راهمان است تولید را واگذار کردم.

دریافت تسهیلات برای تولید فیلم رابطه قوی می خواهد

وقتی از سعدی می پرسیم چرا به مانند دیگر همتایان خود برای جلب سرمایه به سراغ بانکها نمی رود وی به سینماژورنال می گوید: دریافت وام از نهادهای مالی-اعتباری نیاز دارد به روابط خاص چه برسد به دریافت تسهیلات برای تولید فیلم که رابطه قوی می خواهد و ما از آن بی بهراه ایم.

تهیه کننده “تردید” و “کیفر”با اشاره به اینکه ارگانهای مالی-اعتباری براساس روابط تسهیلات می دهند ادامه می دهد: اینکه تهیه کننده ای می تواند مرتب با سرمایه این ارگانها فیلم تولید کند و تهیه کننده ای دیگر حتی لنگ یک وام معمولی است مطمئنا ریشه فقط در یک چیز دارد و آن هم عدم توزیع تسهیلات براساس استعداد و صرفا با توسل به رابطه.

فیلم آپارتمانی را میتوان با سرمایه شخصی ساخت ولی فیلم جنگی را نه

 سعید سعدی با بیان اینکه تولید فیلم خوب دفاع مقدسی بدون حمایت ارگانهای متولی به شدت دشوار است تاکید می کند: شاید بتوانید فیلم آپارتمانی را با سرمایه شخصی بسازید اما درباره فیلم دفاع مقدسی اگر بخواهید حق مطلب ادا شود نیاز دارد به سرمایه قابل قبول و این هم مهیا نمیشود جز با حمایت ارگانهای متولی.